تفکر نجدیت در خراسان بزرگ و پرهیز از اشتباهات دعوت نجدیت
به قلم: ابوعمر کندزی
این روزها عده ای از پیروان تفکر نجدیت به دلیل مخالفت با حاکمیت طالبان دچار تندروی های آشکاری در فضای مجازی شده اند که نزد عقلای آنها هم قابل پذیرش نیست.
به صورت عمومی بارها تذکر داده ایم که تفکر تجدیت سه ویژگی عمده دارد:
۱. تمامیتخواهی،
۲. جزماندیشی
۳. دگرستیزی.
تمامیتخواهی، یعنی اینکه تنها روش و منهج آنان برحق بوده و هیچ روش دیگری ما را به خدا نزدیک نمیکند، پس هرچه آنان میگویند صد در صد حق است و دیگران صد درصد باطل، و جز ترویج افکار آنان، ترویج هر فکر یا نظر دیگر کفر یا فسق و یا هم بدعت تلقی میگردد.
جزم اندیشی اینکه به آنچه که میگویند هیچ شک، شبهه و تردیدی راه نداشته باشد. مثلا آنان صد در صد یقین دارند که پیشوایان اینها به ویژه محمد بن عبدالوهاب و علمای دعوت نجد هرگز اشتباه نمیکنند در حالیکه دانشمندان امت اسلامی به شمول امام ابوحنیفه و امام شافعی ودیگران میگفتند« دیدگاه من حق است و احتمال خطا را دارد» اما پیشوایان اینها گویا سند عصمت را از خدا و پیامبر دریافت کردهاند؛ از همینرو هیچ نوع اعتراض و نقد را برنمیتابند و حتی آیات و احادیثی که مخالف تفکرات نجدیت مث اصطلاح شرعی مشرک و مشرکین و…. باشد را نیز نادیده می گیرند انگار نازل نشده اند.
و دگر ستیزی اینکه قاعدهی شان بر این گذاشته شده است که تا بتوانند با مخالفین خویش از راه افتراق یا اختلاف نزدیک شوند نه از راه اتفاق، مثلا اینکه کسی با آنان در عقاید وحدانیت خدا، رسالت پیامبر و معاد متفق هستند مهم نیست؛ اما همینکه مثل آنان فقط در یک تاویل چیز دیگری می گوید، پس مبتدع هستند و به اساس قاعدهی ولاء وبراء باید یک نجدی از آنان اظهار برائت کند و تا حد ممکن با ایشان تعامل نداشته باشد.
حال وقتی که چنین گروهی با چنین اندیشهای در سرزمینی مثل افغانستان رشد میکند می بیند که به چند مسأله روبرو میشود، یکی هم تمدن خراسانزمین است که حدیث و فقه جزء لا ینفک آن است. وبخاری و مسلم و ترمذی و نسائی و ابوحنیفه و عبدالله بن مبارک و احمد بن حنبل مروزی و…. شهکاران وقلههای اهل حدیث و فقه آن به حساب میآیند.
این بزرگواران در مواردی، برداشت متفاوت از دین نسبت به نجدیت دارند و این برداشت از نظر نجدیت که خودش تفکری منشعب از مذهب امام احمد بن حنبل است، یا شرک است یا فسق است و یا هم بدعت، به همین سبب جرح و حتی برائت از بعضی از این بزرگواران از بدهیات آنها شده است.
از همین سبب گهگاهی میبینیم که به بهانه وجود تفکرات مسموم مرجئه گری و معتزله و پاره ای از تفکرات و عقاید تصوف منحرف شده در میان دسته هایی از مولوی ها و مردم، علیه این بزرگواران میتازند و میگویند که ما از خدا و پیامبر و از قرآن و سنت میگوییم شما از ابوحنیفه و فلان و بسمدان، در حالیکه گفتن تو از قرآن و سنت برداشت خودت است و گفتن دیگران برداشت خود شان، ولی تو(نجدی) در مواردی دچار دچار توهم شدهای و فکر کرده ای که برداشت خودت عین قرآن و سنت است، و مخالفت با آن که مخالفت با خودت است را مخالفت با الله و رسول می دانی.
خیر! از خودت محض یک برداشت است که احتمال اشتباه خیلی زیاد در آن است، همچنین از دیگران هم یک برداشت است، ولی این که اختلاف خود را با دیگران مساوی به اختلاف بدعت و سنت می دانی، این هم گمراه کننده است و هم توهم خطرناک که تحجر میزاید.
حال در افغانستان که این گروه در حال رشد است، تلاش میکنند که در مجالس مختلف، فهم خویش را گسترش دهند. به همین سبب دو نکته را قابل تذکر میدانم؛ یکی اینکه مردم ما در مقابل این گروه در یکی از دو راهی قرار می گیرند یا ترک نجدیت کنند یا ترک منهج اهل سنت و جماعت در دگرپذیری و اتحاد تا رسیدن به شورای واحد تمام مذاهب و تفاسیر اسلامی.
برادران نجدی باید این را بدانند یگانه راه ما تا رسیدن به شورای واحد تمام تفاسیر و مذاهب اسلامی این است که دگرپذیر باشیم و ضمن عمل به مختصات فکری و مذهبی اسلامی خود به دیگر مسلمین هم این حق را بدهیم که بر اساس تفکرات و مختصات مذهبی خودشان عمل کنند و همه بر هزاران نقاط مشترک و اینهمه دشمن مشترک تمرکز کنیم.
اگر خواستیم بر سر مسائلی با هم گفتگو کنیم ضمن رعایت ادب اسلامی با دلیل و سند شرعی دیدگاه خود را بیان کنیم و پذیرش یا عدم قبول آنرا به مخاطب واگذار کنیم.
خراسان مهد تمدن و علم است، بیائید همه در برابر جبهه واحد کفار سکولار جهانی به رهبری آمریکا و ناتو، فعلا بر این دشمن اصلی تمرکز کنیم و جبهه ای واحد باشیم تا بعد از نابودی این دشمن شماره یک فعلی، نوبت به سایر کفار اشغالگر برسد و به تدریج با وحدت و اهل جماعت شدن، تمام سرزمینهای اسلامی را آزاد کنیم و اینبار به جای دفاع، حمله کننده به دارالکفرهای اصلی باشیم باذن الله .