انتخابات در سیستم طاغوتی و سکولاریسم کفر است (۱)
نویسنده ابن حجر الکوردی
ارائه دهنده: ابن محمد الکوردی
الحمدلله والصلاة والسلام علی رسول الله و علی آله و صحبه و من والاه
اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله
اما بعد؛
الله سبحانه و تعالی میفرماید؛ وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلّهِ فَإِنِ انتَهَواْ فَلاَ عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمِينَ (۱۹۳)
«و با آنان چندان نبرد كنيد تا فتنه نابود شود» يعني: بساط شرك درهم پيچيدهشود، و اين در هنگامي متصور است كه توانايي كفار در بازداشتن مردم از راهخدا جلّ جلاله بهكلي از ميان رفته و هر مسلماني بر دين خويش ايمن باشد «و دين فقط دين الهي باشد» و قدرت و سلطه اديان باطل بهزير آيد. پس چون انسانها از شرك دست بردارند، جنگيدن با آنان روا نيست. دين: عقيده، عبادت و عمل صالح – هر سه – را در بر ميگيرد «پس اگر دست برداشتند» از شرك، در آن صورت «تجاوز جز بر ستمكاران» و جنگيدن جز با آنان كه با شما ميجنگند «روانيست». عكرمه ميگويد: «ستمكاران كساني هستند كه از گفتن كلمه طيبه «لا الهالا الله» ابا ميورزند».
همانطوریکه در ایه مشخص است تمام این اعمالی که مجاهدان و دعوتگران انجام میدهند اعم از؛ جهاد و دعوت فقط فقط برای اعلای کلمه ی الله است و اینکه تمام دنیا تسلیم امر الله سبحانه و تعالی شود و تمام دین از ان الله شود.
اما تمام دین از ان الله باشد منظور چیست؟
یعنی تمام زندگی ما از نظر فردی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و… از ان الله باشد و طبق امر الله سبحانه و تعالی باشد.
الله عزوجل میفرماید؛ قُلْ إِنَّ صَلاَتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (۱۶۲)
«بگو» اي پيامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم «درحقيقت نماز من» مراد از نماز: تمام انواع نمازهاست «و نسك من» نسك: جمع نسيكه، بهمعناي ذبيحه است. يعني: قرباني من. بعضي گفتهاند: نسك بهمعني عبادت است، يعني: عبادات من «و زندگاني و مرگ من» يعني: آنچه را كه از اعمال خير در زندگانيام انجام ميدهم، يا اعمال خيري كه ثواب آنها پس از مرگم به من ميرسد؛ چون وصيتكردن به صدقات و انواع ديگر از اموري كه خير جاري است و مايه تقرب بهسوي خدا جلّ جلاله است. بعضيگفتهاند: مراد؛ خود زندگاني و مرگ است. آري! اينها همه «براي خدا، پروردگار جهانيان است» يعني: خاص و خالص براي اوست.
حال در دنیای امروزی ، صهونیست ها و کفار و مرتدین چنان فکری را به اذهان مردم رسوخ داده اند که دین را فقط در مسائل فردی میدانند که اگر کسی نماز و روزه بخواند دروغ نگوید و دزدی نکند او یک مسلمان کامل است ولو اینکه در مسائل اجتماعی دین را برپا نکند والعیاذ بالله!
آری!این چنین مردم در جهل فرو رفته اند و خواه یا ناخواه افکار سکولاریستی در ذهنشان نفوذ کرده است و جدایی زندگی اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، حقوقی، خانوادگی، سیاسی و… از دین را با عملشان و فکرشان شعار میدهند. در واقع جدائی دین از زندگی نه تنها دین از سیاست
در حالیکه این فکر به خودی خود یک کفر محض است لکن عوام مسلمانان از این فکر آگاهی ندارند و ناخواسته دچار این گرداب شده اند و این هم بخاطر جهل نسبت به دینشان است. ” أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ ۚ فَمَا جَزَاءُ مَن يَفْعَلُ ذَٰلِكَ مِنكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَىٰ أَشَدِّ الْعَذَابِ ۗ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ”( بقره:۸۵)
آیا به بخشی از (دستورات) کتاب (آسمانی) ایمان میآورید و به بخش دیگر (دستورات آن) کفر میورزید؟ برای کسی که از شما چنین کند، جز خواری و رسوائی در این جهان نیست، و در روز رستاخیز (چنین کسانی) به سختترین شکنجهها برگشت داده میشوند، و خداوند از آنچه میکنید بیخبر نیست.
آری،می بینیم که افکار سکولاریستی بین مردم پخش شده است بطوریکه امروز به راحتی کفریاتی مانند انتخابات جهت برگزیدن طاغوتها را انجام میدهند چراکه امورات اجتماعی نزد آنان ربطی به دین ندارد و حکومت اسلامی زمان نبی رحمت مختص ان زمان بوده تا دین بین مردم رواج پیدا کند اما امروز دیگر نیازی نیست چون دین به همه جا پخش شده است!!!!و العیاذبالله
ای مسلمین جهان…بیدار شوید و از این گرداب دست بردارید مگر نمی دانید الله سبحانه و تعالی می فرماید: إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ ۚ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ۚ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ (سوره یوسف آیه ۴۰) فرمانروائی و حکم از آن خدا است و بس. (این، او است که بر کائنات حکومت میکند و از جمله عقائد و عبادات را وضع مینماید). خدا دستور داده است که جز او را نپرستید. این است دین راست و ثابتی (که ادلّه و براهین عقلی و نقلی بر صدق آن رهبرند) ولی بیشتر مردم نمیدانند (که حق این است و جز این پوچ و ناروا است).
همانطوریکه الله سبحانه و تعالی در اسمان واحد است بر روی زمین نیز واحد است همانطوریکه در عبادت های فردی ما واحد است در عبادت های اجتماعی ما هم واحد است.
الله الله ربی و لا اشرک به شیئا
شعار ما اینست: الله الله رب من است و چیزی را شریکش قرار نمیدهد
لکن امروز میبینیم که مسلمانان چگونه به اسم انتخاب شورای شهر، رئیس جمهور و…رب هایی غیر از الله را برای خود انتخاب کرده اند!!! بله ، انتخابات سکولاریستی و تطبیق دموکراسی و حکومت قانون مردم بر مردم به جای حکومت قانون الله بر مردم کفر است. ایا انتخاب کسی به عنوان رب به غیر از الله کفر نیست؟
الله سبحانه و تعالی حکم میدهد و حاکم است لکن با این انتخابات این قدرت را دست شخص یا اشخاص منتخب میدهیم این همان دین سکولاریسم و دموکراسی ای است که کفرش واضح و آشکار است.
برادران و خواهران ایمانیم…
همانطوری که میدانیم هر چند سال یکبار در هر کشور طاغوتی سکولاریستی ای انتخابات انجام میگیرد و هدف این انتخابات ، انتخاب اشخاص برای تشریع قوانین است که در این انتخابات اشخاصی انتخاب خواهند شد و وارد مجالس کفری ای خواهند شد تا با الله و رسولش دشمنی کنند و سبب اصلی بعد خودشان رای دهندگان خواهند بود. ان شاءالله در این رساله دلایل کفر انتخابات را بیان خواهیم کرد باذن الله.
پس ای خواننده تامل کن و بدان ، الله رحمتت کند: بدان که رای دادن در این نظامهای طاغوتی کفر و شرک است و ان شاءالله در ادامه بصورت مختصر و مفید ان را بیان خواهیم کرد… قبل از وارد شدن بر اصل مطلب لازم است که اول بدانیم طاغوت چیست و به چه کسی طاغوت گفته میشود؛
تعریف طاغوت
در لغت: ( من طغا و طغی، یطغی و یطغو طغیانا: مجاوزه الحد. کل من جاوز حده و قدره فقد طغی و هو طاغ، و طغی البحر هاجت امواجه و منه قوله تعالی: ( انا لما الماء حملناکم فی الجاریه) –[۱]یعنی: «کسی که از حد تجاوز کند. کسی که از حدش و قدرتش تجاوز کند طاغی است».
كتب لغت طاغوت را چنين معنى كرده اند: «هر متعدى و متجاوزى، هر پيشواى گمراهى، هر كس از راه خير باز دارد، هر معبودى غير خدا، شيطان و كاهن.» [۲]
در شرع:
- ابن تیمیه / وقتی که تعریف طاغوت مینماید، میفرماید: «طاغوت از طغیان گرفته شده و طغیان به معنی از حد و مرز تجاوز نمودن است. کسی که هر نوع عبادتی برای او انجام شود و بیزاری نجوید، آن شخص طاغوت است و هر کسی در معصیت الله اطاعتش نماید آن شخص نیز طاغوت است. به همین خاطر هر کسی نیز که حکم را نزد آنان ببرد بدون قرآن و سنت، آن شخص طاغوت است. فرعون به عنوان طاغوت نام برده شد و قوم عاد نیز طاغوت نامیده شده اند». [۳]
- محمد بن عبدالوهاب میفرماید: «الطاغوت عام في كل ما عُبد من دون الله».[۴] ترجمه: «طاغوت عام است در همۀ امور آنچه عبادت میشود از غیر الله».
- ابا بطین (رحمه الله) میفرماید: «الطاغوت يشمل كل معبود من دون الله».[۵]ترجمه: «طاغوت همه معبودهای غیر از الله را در بر میگیرد».
همۀ سران گمراهی را در بر میگیرد که دعوت به باطل میکنند و باطل را در نظر مردم زیبا جلو میدهند و همۀ این موارد را نیز در بر میگیرد که مردم آن را وضع نموده اند و بدین احکام جاهلی حکم میکنند. همچنین کاهن و ساحر و خدمتگذاران بتها را نیز در بر میگیرد که مردم را به سوی مردهپرستی دعوت میدهند.
امام ابن قیم( رحمه الله) میفرماید: «وَالطَّاغُوتُ: كُلُّ مَا تَجَاوَزَ بِهِ الْعَبْدُ حَدَّهُ مِنْ مَعْبُودٍ أَوْ مَتْبُوعٍ أَوْ مُطَاعٍ؛ فَطَاغُوتُ كُلِّ قَوْمٍ مِنْ يَتَحَاكَمُونَ إلَيْهِ غَيْرَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ، أَوْ يَعْبُدُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ، أَوْ يَتْبَعُونَهُ عَلَى غَيْرِ بَصِيرَةٍ مِنْ اللَّهِ، أَوْ يُطِيعُونَهُ فِيمَا لَا يَعْلَمُونَ أَنَّهُ طَاعَةٌ لِلَّهِ». [۶]ترجمه: «طاغوت: همه آنچه بدان بنده از حدّش تجاوز میکند، از معبود یا متبوع یا کسی که از آن اطاعت میشود. پس طاغوت هر قومی کسی است که: -به سوی او تحاکم و داوری میکنند، به غیر از الله و رسولش، -یا به غیر الله او را عبادت میکنند، – یا تبعیت از او میکنند بر غیر بصیرت و چشم روشنی از طرف الله. – یا اطاعتش میکنند در آنچه که نمیدانند آن طاعت الله است».
الله سبحانه و تعالی پیامبران را فرستاد تا قوم خود را به عبادت خدای یکتا امر کنند، و آنان را از عبادت و فرمانبری طاغوت باز دارند،
- الله متعال در سوره نحل، آیه ۳۶ فرماید:«وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّهٍ رَسُولًا أَنِ اُعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ ».«و البته در هر امتی فرستادهای را فرستادیم که خدای یکتا را بپرستید، و از طاغوت دوری گزینید».
- اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (سوره بقره آیه ۲۵۷)خداوند متولّی و عهدهدار (امور) کسانی است که ایمان آوردهاند. ایشان را از تاریکیهای (زمخت گمراهی شکّ و حیرت) بیرون میآورد و به سوی نور (حق و اطمینان) رهنمون میشود. و (امّا) کسانی که کفر ورزیدهاند، طاغوت (شیاطین و داعیان شرّ و ضلال) متولّی و سرپرست ایشانند. آنان را از نور (ایمان و فطرت پاک) بیرون آورده به سوی تاریکیهای (زمخت کفر و فساد) میکشانند. اینان اهل آتشند و در آنجا جاویدانه میمانند.
- وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَىٰ ۚ فَبَشِّرْ عِبَادِ . کسانی که از عبادت طاغوت دوری میگزینند، و (با توبه و استغفار) به سوی خدا باز میگردند، ایشان را بشارت باد (به اجر و پاداش عظیم خداوندی). مژده بده به بندگانم.( سوره زمر آیه)
طواغیت بسیار زیادند اما در راس انان ۵ گروه واقع هستند؛
اول شیطان :شیطان که به سوی عبادت غیر الله دعوت می کند.و هر شرک و کفری در اصل عبادتی برای شیطان به شمار می آید چرا که انجام دهنده آن از شیطان پیروی می کند در نتیجه مرتکب شرک یا کفر می گردد . همچنان که الله تعالی می فرماید : {ﺃَﻟَﻢْ ﺃَﻋْﻬَﺪْ ﺇِﻟَﻴْﻜُﻢْ ﻳَﺎ ﺑَﻨِﻲ ﺁﺩَﻡَ ﺃَﻥْ ﻻَ ﺗَﻌْﺒُﺪُﻭﺍ ﺍﻟﺸَّﻴْﻂَﺎﻥَ ۖ ﺇِﻧَّﻪُ ﻟَﻜُﻢْ ﻋَﺪُﻭٌّ ﻣُﺒِﻴﻦ ﻭَﺃَﻥِ ﺍﻋْﺒُﺪُﻭﻧِﻲ ۚ ﻫَٰﺬَﺍ ﺻِﺮَﺍﻁٌ ﻣُﺴْﺘَﻘِﻴﻢ} ٌ[یس_۶۰و۶۱].مگر با شما پیمان نبستم ای فرزندان آدم که شیطان را عبادت نکنید همانا که او دشمن آشکار شماست و اینکه تنها مرا بندگی کنید که راه راست همین است.
سپس عبادت هر طاغوتی هم به اعتبار پرستش غیر الله شرک به شمار می آید و بر این اساس هر مشرکی به عنوان پرستشگر بیش از یک معبود به جز الله به شمار می آید و مصداق این، قول الله تعالی است
{ﻫَٰﺆُﻻَءِ ﻗَﻮْﻣُﻨَﺎ ﺍﺗَّﺨَﺬُﻭﺍ ﻣِﻦْ ﺩُﻭﻧِﻪِ ﺁﻟِﻬَﺔً ۖ ﻟَﻮْﻻَ ﻳَﺄْﺗُﻮﻥَ ﻋَﻠَﻴْﻬِﻢْ ﺑِﺴُﻠْﻂَﺎﻥٍ ﺑَﻴِّﻦٍ ۖ ﻓَﻤَﻦْ ﺃَﻇْﻠَﻢُ ﻣِﻤَّﻦِ ﺍﻓْﺘَﺮَﻯٰ ﻋَﻠَﻰ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻛَﺬِﺑًﺎ} [الکهف_۱۵]. اینان قوم ما هستند که غیر از او (الله)، معبودانی اختیار کرده اند چرا بر آنها دلیل روشنی نمی آورند پس کیست ظالم تر از کسی که بر الله دروغ ببندد.؟
و قول الله تعالی : {ﺃَﺃَﺗَّﺨِﺬُ ﻣِﻦْ ﺩُﻭﻧِﻪِ ﺁﻟِﻬَﺔً ﺇِﻥْ ﻳُﺮِﺩْﻥِ ﺍﻟﺮَّﺣْﻤَٰﻦُ ﺑِﻀُﺮٍّ ﻻَ ﺗُﻐْﻦِ ﻋَﻨِّﻲ ﺷَﻔَﺎﻋَﺘُﻬُﻢْ ﺷَﻴْﺌًﺎ ﻭَﻻَ ﻳُﻨْﻘِﺬُﻭﻥِ} [یس_۲۳].آیا به جای او معبودانی بگیرم که اگر (الله) رحمن برایم زیانی بخواهد نه شفاعتشان مشکلی از من رفع می کند و نه نجاتم می دهند.
و در قول الله تأمل کن : {ﺿَﺮَﺏَ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﻣَﺜَﻼً ﺭَﺟُﻠًﺎ ﻓِﻴﻪِ ﺷُﺮَﻛَﺎءُ ﻣُﺘَﺸَﺎﻛِﺴُﻮﻥَ ﻭَﺭَﺟُﻠًﺎ ﺳَﻠَﻤًﺎ ﻟِﺮَﺟُﻞٍ ﻫَﻞْ ﻳَﺴْﺘَﻮِﻳَﺎﻥِ ﻣَﺜَﻼً ۚ ﺍﻟْﺤَﻤْﺪُ ﻟِﻠَّﻪِ ۚ ﺑَﻞْ ﺃَﻛْﺜَﺮُﻫُﻢْ ﻻَ ﻳَﻌْﻠَﻤُﻮﻥَ} [الزمر_۲۹].الله مردی را مثال زده است که مملوک چند شریک بدخو و ناسازگار است و مردی که تنها فرمانبر یک نفر است، آیا دو در مَثَل برابرند؟ حمد ویژه الله است بلکه بیشترشان نمی دانند.
دوم : هرکسی مردم را به جای الله به سوی عبادت خود دعوت کند.الله عزوجل در این باره فرماید:«وَمَنْ یَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّی إِلَهٌ مِنْ دُونِهِ فَذَلِکَ نَجْزِیهِ جَهَنَّمَ کَذَلِکَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ» (سوره انبیاء، آیه ۲۹).و کسی که از جمله آنان بگوید من خدای دیگری به جز خداوندم، جزای او را جهنم دهیم، اینچنین ظالمان را جزا خواهیم داد».
سوم : کسی که غیر از الله پرستش شود در حالیکه به آن راضی باشد.
که دو گروه را شامل می شود :
-طاغوت هایی که حرام الله را حلال و حلال الله را حرام می سازند.
-مشایخی که برایشان سجده شده و به عنوان تبرک مسح می شوند و امثالشان.
چهارم : کسی که به جز الله ادعای علم غیب می کند ودلیل آن قول الله تعالی است :{ﻗُﻞْ ﻻَ ﻳَﻌْﻠَﻢُ ﻣَﻦْ ﻓِﻲ ﺍﻟﺴَّﻤَﺎﻭَﺍﺕِ ﻭَﺍﻷَْﺭْﺽِ ﺍﻟْﻐَﻴْﺐَ ﺇِﻻَّ ﺍﻟﻠَّﻪُ ۚ ﻭَﻣَﺎ ﻳَﺸْﻌُﺮُﻭﻥَ ﺃَﻳَّﺎﻥَ ﻳُﺒْﻌَﺜُﻮﻥَ} [النمل_۶۵].بگو جز الله، کسی در آسمانها و زمین غیب نمی داند و نمی دانند کی برانگیخته می شوند.
ودر این نوع داخل می شود :ساحر، کاهن، پیشگو، کسی که دست و فنجان می خواند، منجم (کسی که با استدلال به حرکت ستارگان ادعای غیب می کند).
پنجم : حاکم به غیر آنچه الله نازل نموده است.
عتقد است که این حکم صلاحیت ندارد یا اجازه میدهد، در کشورش حکم غیر اسلامی حاکم باشد، خداوند متعال فرماید:«وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ» (سوره مائده، آیه ۴۴).«و کسی که به آنچه خدا نازل فرموده حکم نکرد، آنانند که کافرند».
و در این داخل می شوند :
– حکامی که به قوانین وضعی سکولاریستی حکم می کنند.
– رؤسای عشایر و قبائل که بر اساس عادات و تقالید و رسوم قبیله ای حکم می کنند
– اعضای مجلس های کفری سکولاریستی (پارلمان)
– اعضای مجالس قانون گذاری سکولاریستی
– قاضی های دادگاه های سکولاریستی
– کسانیکه در انتخاب اینان شرکت میکنند را نیز شامل میشود.
بدان که بر مؤمن واجب است که به طاغوت کفر آورد، تا بتواند مؤمن باشد، زیرا الله متعال فرماید:« لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ » (سوره بقره، آیه ۲۵۶). «پس کسی که به طاغوت کفر آورد، و به خدا ایمان، به دستگیره محکمتر چنگ زده است که هرگز جدا نمیشود، و خداوند شنوا و دانا است». و این آیه دلیل است بر این که عبادت خداوند یکتا بدون اجتناب از عبادت دیگری(یعنی کفر به طاغوت) بیفایده است.
اما صفت کفر به طاغوت و ایمان به الله سبحانه و تعالی چیست؟
اما چگونگی کفر به طاغوت چنین است که؛
– به بطلان پرستش وعبادت غیر الله معتقد باشی
– و ازطاغوت دوری کرده
– وبا آن بغض ونفرت داشته باشی
– و طرفداران طاغوت را تکفیر کرده
– وبا آنها دشمنی ورزی.
واما معنی ایمان به الله اینست که :
-معتقد باشی که الله، تنها معبود شایسته پرستش است
– و فقط وفقط او معبود حقیقی می باشد
– وغیر او هیچ کس وهیچ چیز شایسته پرستش وعبادت نیست،
– وتمام انواع عبادات وپرستش را فقط برای او انجام دهی
– و پرستش وعبادت هر معبود دیگری را نفی کنی،
– ویکتا پرستان را دوست داشته باشی وبا آنها موالات داشته باشی
– وبا اهل شرک بغض ونفرت داشته باشی
– وبا آنان دشمنی بورزی.
و این است آیین ابراهیم که هر کس از آن روی گردانید خود را خوار کرده است واین است آن الگویی که الله از آن خبرداده است دراین سخن باری تعالی که:{ قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَاء مِنكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاء أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ}:( ( رفتار و كردار ) ابراهيم و كساني كه بدو گرويده بودند ، الگوي خوبي براي شما است ، بدانگاه كه به قوم خود گفتند : ما از شما و از چيزهائي كه بغير از خدا ميپرستيد ، بيزار و گريزانيم ، و شما را قبول نداريم و در حق شما بياعتنائيم ، و دشمنانگي و كينهتوزي هميشگي ميان ما و شما پديدار آمده است ، تا زماني كه به خداي يگانه ايمان ميآوريد و او را به يگانگي ميپرستيد …ممتحنه/۴).
شاید سوال بشود چرا کفر به طاغوت قبل از ایمان به الله سبحانه و تعالی باشد؟
علت ان است که ایمان به الله همراه با ایمان به طواغیت شرک محسوب میشود و شخص از دایره ی کفر خارج نمیشود همانطوری که رسول الله صلی الله علیه و سلم میفرماید:ایمان و کفر در قلب یک شخص جمع نمیشود
در نتیجه لازم است که اول به طواغیت کفر ورزیم و قلب و عمل خالی از کفر شود سپس به الله سبحانه و تعالی ایمان بیاوریم.
این یکی از شروط کلمه توحید یعنی لا اله الا الله است یعنی نفی تمام معبودان غیر الله و سپس اثبات الله سبحانه و تعالی بر اینکه تنها و تنها الله سبحانه و تعالی شایسته ی عبادت و بندگی است. رسول الله صلی الله علیه و سلم در حدیث صحیح میفرماید؛(من قال لا اله الا الله و کفر بما یعبد من دون الله حرم دمه و ماله) “هر کس لا اله الا الله را بگوید و کفر کند به عبادت غیر الله خون و مالش حرام است”
وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَىٰ ۚ فَبَشِّرْ عِبَادِ. (سوره زمر آیه ۱۷) کسانی که از عبادت طاغوت دوری میگزینند، و (با توبه و استغفار) به سوی خدا باز میگردند، ایشان را بشارت باد (به اجر و پاداش عظیم خداوندی). مژده بده به بندگانم.
حال بر اساس توضیحاتی که داده شد نتیجه میگیریم که؛
اولا؛تمام کشورهای امروزی که به غیر ما انزل الله حکم میکنند طاغوت و کافر و دارالکفرهستند.
دوما؛ هر کس به این قوانین وضعی سکولاریستی که کفر و شرک هستند راضی باشند تکفیر میشوند چراکه راضی به کفر ، کفر است.
سوما؛هر کس برای ادامه این طاغوت و یا طاغوتان مجری قوانین وضعی سکولاریستی بکوشد و انان را یاری کند کفر است و تکفیر میشود مانند کسانیکه در برگزاری ستاد های انتخاباتی کمک میکنند و یا کسانیکه پوسترهای داوطلبان را پخش میکنند و امثالشان.
چهارما:کسانیکه برای پایداری این طاغوتان و یا انتخاب طاغوتی جدید بجای طاغوت قبلی رای میدهند دچار کفر میشوند.
تامل کن! _الله رحمتت کند_ همانا الله سبحانه و تعالی مارا امر به ، کفر به طاغوت و ایمان به خودش کرده است و ایمان فرد صحیح نخواهد بود الا با اجتناب از طاغوت…
حال کسی که به این نظامهای طاغوتی مجری قوانین وضعی سکولاریستی و کفری رای میدهد
آیا از طاغوت دوری جسته است؟
آیا با طاغوت دشمنی کرده است؟
آیا از طاغوت و اهلش دوری کرده است؟
آیا طاغوت را تکفیر کرده است؟
آیا اهل طاغوت را تکفیر کرده است؟
قسما بالله هیچ یک از صفات کفر به طاغوت را ندارد و بلکه خودش تکفیر میشود و خودش طاغوت میشود.
ای مسلمان بدان که الله سبحانه و تعالی تو را مکلف نکرده است که طاغوتی را سرپرست خود قرار بدهی بلکه فرموده است؛
لاَّ يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُوْنِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللّهِ فِي شَيْءٍ إِلاَّ أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللّهِ الْمَصِيرُ (۲۸)
ابنجرير طبري در بيان سبب نزول آيه كريمه از ابنعباس رضی الله عنه روايت كرده استكه فرمود: گروهي از يهوديان با جمعي از انصار مدينه رابطه دوستي برقرار كردهبودند تا از اين طريق، ايشان را از دينشان بر گردانند، در اين ميان جمعي ازمسلمانان دلسوزانه به آن انصاريان گفتند: از اين يهوديان مكار حذر كنيد و از اين پيوند دوستي بپرهيزيد، مبادا شما را در دينتان به فتنه در افگنند. اما آن انصاريان، نصيحت برادران ديني خويش را نپذيرفتند، همان بود كه نازل شد: «مؤمنان نبايد كافران را ـ بهجاي مؤمنان ـ به دوستي بگيرند» و با آنها مهر و محبت بورزند و قلبا به همياري با آنان متمايل باشند «و هركه چنين كند» يعني: هركه كافران را بهجايمؤمنان به ولايت و دوستي بگيرد «در هيچ چيز از الله نيست» يعني: او را ازدوستي خداوند جلّ جلاله هيچ بهرهاي نيست، بلكه او در همه احوال خويش از حق تعالي بريده و او نيز از وي بيزاري جسته است «مگر آن كه بهنوعي از حذر كردن شر آنان رادفع كنيد» يعني: مگر آن كه ظاهرا با زبانهايتان با آنان اظهار دوستي كنيد، درحالي كه دلهايتان از آنان ناراحت است، و اين كار هم در صورتي مباح است كه شما در ميان كفار به حال استضعاف بهسر بريد و در برابر آنان تابوتواني نداشته باشيد.
ابنعباس رضی الله عنه ميگويد: «در اين آيه، خداي سبحان مؤمنان را از ملاطفت با كفار و گرفتن آنها بهعنوان محرم اسرار بهجاي همكيشان مؤمنشان نهي كرده. مگر در صورتيكه كفار بر مؤمنان غالب باشند، ايشان از روي ناچاري ميتوانند در ظاهر امر با آنان اظهار لطف و محبت نموده اما در كار دين با آنها مخالفتورزند». هماو ميگويد: «تقيه به زبان عبارت است از اين كه: كسي به گفتن سخني مجبور ساخته شود كه آن سخن معصيت خدا جلّ جلاله است، لذا از ترس مردمآن سخن را بر زبان ميآورد، در حاليكه قلبش به ايمان مطمئن است، چنينتقيهاي به وي زياني در دين نميرساند. ولي بايد دانست كه تقيه فقط به زبان استو چنين نباشد كه تحت عنوان «تقيه»، دست به كشتن كسي دراز كند، يا خود را بهگناهي بيالايد یا (مثلا در انتخابات شرکت کند و دچار کفر شود)، كه در اين صورت معذور شناخته نميشود». ابودرداء رضی الله عنه ميفرمايد: «إنا لنكشر في وجوه أقوام وقلوبنا تلعنهم: ما بر روي مردمي ميخنديم، درحالي كه دلهايمان آنان را لعنت ميكند». «و خداوند شما را از خود » يعني: از مجازات خود «برحذر ميدارد» اگر كفار را در آشكار و نهان به دوستي و ولايت بگيريد «و بازگشت بهسوي خداوند است» پس شما را در برابر اعمالتان جزا ميدهد.
صاحب تفسير «معارفالقرآن» ميگويد: «در بسياري از آيات قرآن، مسلمانان به طور مجمل و مفصل از دوستي و موالات با غير مسلمانان به شدت منع شدهاند. همانطوری که در ایه مشاهده میکنید الله سبحانه و تعالی مومنان را نهی کرده است که کفار و مشرکین و مرتدین را به ولایت خود برگیرند و آنان را دوستی بگیرند.
حال کسی که در این نظامهای طاغوتی دارالکفر رای میدهد همه ی زمام امور حکومتی را به آنان میدهد و هم آنان را دوست دارد که انتخابشان یا انتخاب کرده است. با انتخاب این افراد ، حکم قانون گذاری مخالف با شریعت الله را به انان میدهند و به این امر خوشحال میشوند بخصوص وقتی که یک قانون تازه ای در مجلس تصویب میشود کم میماند از خوشحالی خودش را گم کند معاذالله…
آری خوشحالی به کفر به الله سبحانه و تعالی…
خوشحالی به حکمرانی کفار بر سر آنان…
خوشحالی به اینکه مرجع قانونگذاریش یک بشر مثل اوست…
خوشحالی به اینکه…
الله المستعان
نگاه کنید که احکم الحاکمین چه میفرماید؛
إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ”(یوسف/۴۰)ترجمه: فرمانروائي از آن خدا است و بس . ( اين ، او است كه بر كائنات حكومت مي كند و از جمله عقائد و عبادات را وضع مي نمايد ) . خدا دستور داده است كه جز او را نپرستيد
-“أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُواْ إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُواْ أَن يَكْفُرُواْ بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلاَلاً بَعِيداً”(النساء/۶۰)ترجمه:( اي پيغمبر ! ) آيا تعجّب نمي كني از كساني كه مي گويند كه آنان بدانچه بر تو نازل شده و بدانچه پيش از تو نازل شده ايمان دارند ( ولي با وجود تصديق كتابهاي آسماني ، به هنگام اختلاف ) مي خواهند داوري را به پيش طاغوت ببرند ( و حكم او را به جاي حكم خدا بپذيرند ؟ ! ) . و حال آن كه بديشان فرمان داده شده است كه ( به خدا ايمان داشته و ) به طاغوت ايمان نداشته باشند . و شیطان مي خواهد كه ايشان را بسي گمراه ( و از راه حق و حقيقت بدر ) كند.
همانطوریکه ملاحظه میکنید اینان(انتخاب کنندگان) به قانونی مراجعه میکنند که امثالشان این قوانین را وضع کرده اند و جالب اینجاست که این طاغوتان کسانی هستند که خود این انتخاب کنندگان انان را بر کرسی نشانده اند الله سبحانه و تعالی در این ایه هردو گروه را تکفیر میکند.
-أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ حُكْماً لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ (المائده/۵۰)آيا ( آن فاسقان از پذيرش حكم تو بر طبق آنچه خدا نازل كرده است سرپيچي مي كنند و ) جوياي حكم جاهليّت ( ناشي از هوي و هوس ) هستند ؟ آيا چه كسي براي افراد معتقد بهتر از خدا حكم مي كند ؟
الله سبحانه و تعالی در این ایه تحدی میکند که ایا حکم الله را رها کرده اید و به حکم غیر الله که حکم جاهلیت است جویا میشوید؟
درحالیکه حکم الله سبحانه و تعالی اعلی و برتر است.اما کسی که پناه به حکم غیر الله میبرد و در منتخب کسانیکه حکم وضعی تشریع میکند شرکت کند در حقیقت برای غیر الله دینداری کرده است.
ادامه دارد …… ان شاء الله
[۱] لسان العرب۱۵/۹
[۲] وحی و نبوت در پرتو قرآن ص ۲۲۵
[۳] مجموع الفتاوی جلد ۲۸ ص ۲۰۱
[۴] كتاب التوحيد۱/۹
[۵] الدرر السنية في الأجوبة النجدية۲/۳۰۱
[۶] إعلام الموقعين عن رب العالمين۱/۴۰٫