آسیب شناسی تقیه در میان شیعیان: تقیه ابزار و حکمی جهت پیشبرد و حفظ دین یا تخریب آن؟ (۱)

آسیب شناسی تقیه در میان شیعیان: تقیه ابزار و حکمی جهت پیشبرد و حفظ دین یا تخریب آن؟ (۱)

به قلم: شیعه علی

عده ای از برادران غیر جعفری با استناد به شکل جعلی و تحریف شده تقیه در میان فرقه هائی از شیعه ی جعفری و با استناد به کسانی چون یوسف بحرانی که می‏گوید: «هیچ حکم از احکام یقینی و قطعی دین جز احکام اندکی معلوم و مشخص نیست، به خاطر اینکه احادیث دینی با روایات تقیه در آمیخته است»[۱]. به این نتیجه می رسند که فقه و مذهب جعفر صادق از بین رفته است .

در کنار این، بسیاری از عوام هنوز نمی دانند که تقیه برای حالات ضرورت و اضطرار آنهم در شرایط خاص خودش است و این روزها که دارالاسلام ایران تشکیل شده و شیعیان می توانند آزادانه تمام عقاید شیعیان جعفری را بیان کنند و می توانند به تمام آنچه که معتقد هستند عمل کنند و اصلاً تقیه در معنای شرعی آن در عقاید و عمل به مذهب هیچ جایگاهی برایشان ندارد اما متأسفانه عده ای تقیه را با دروغگوئی به عنوان یک پدیده ی زشت و ضد اسلامی اشتباه گرفته اند به همین دلیل به سادگی با اطرافیان و سایر افراد جامعه دروغ می گویند و به این صفت زشت هم در میان سایر ملل و مذاهب شناخته شده اند.

با مطالعه نهج البلاغه و وقایع تاریخی این نكته كه علی بن ابی طالب، حسن، حسین و… همیشه عقیده خود را صراحتا بیان می‌كرده‌اند بر همه آشكار می‌شود ضمن اینكه مسائلی مانند تقیه و توریه به صورت گسترده از زمان امام سجاد و امام محمد باقر در بین توده شیعه امامی برای حفظ عقاید و سلامت جان آنها مطرح و از جانب امامان تجویز گردید و علی با آن پیروان از جان گذشته و قوت بازو نیازی به ترس و تقیه نداشته‌اند. ایشان حتی برای پیروزی بر معاویه از صراحت لهجه خود در هیچ كدام از نامه‌ها اندكی كم نكردند.

شیعه ی جعفری امامی نیز در پیشبرد پروسه ی مبارزاتی خود در مقاطع مختلف تاریخ از «تقیه» همچون یک سلاح استفاده برده اند. در زمانها و مکانهائی خاص تقیه به حکم ضرورت و در راستای حفظ دین، جان، ناموس و… مانند نماز واجب شمرده شده است.

  • ابن بابویه قمی و دیگران از امام جعفر صادق روایت کرده‌اند که او گفت: «لو قلت أن تارك التقیة کتارك الصلاة لکنت صادقاً»[۲]. «اگر می‏گفتم که تارک تقیه همانند تارک نماز است، راست گفتم».
  • از امام باقر روایت است که می‏گوید: «إن تسعة أعشار الدین التقیة. ولا دین لـمن لا تقیة له»[۳]. «همانا نه دهم دین، تقیه است و هر کس تقیه نکند، بی‌دین است».

در صورت صحت این روایات، تنها الله متعال می داند که این امامان و پیروان آنها در چه ظروف و موقعیت اضطراری قرار گرفته اند که تا این حد به این مسأله جهت «حفظ دین» بهاء داده اند .

تقیه به حکم ضرورت است، و با برداشتن ضرورت، تقیه نیز برداشته می شود. اما ممکن است انسانهائی در موقعیتها و زمانها و مکانهای مختلفی قرار گرفته و به حکم ضرورت به تقیه پناه ببرند و این روند همچون سایر احکام شریعت تا ظهور مهدی[۴] و جدا شدن کامل صفوف ادامه داشته باشد “.

عده ای با برداشت غلط از این ابزار، آن را به گونه ارائه می دهند که تنها معنی دروغ گوئی و ریاکاری با همه از آن استباط می گردد. و دروغ گوئی را نیز بر همه ی مسلمین در هر رده ای که قرار گرفته باشند واجب می دانند. پیروی از این نسخه ی جعلی عملا به معنی کنار نهادن هدف و برنامه به نفع خواسته های ظالمین و ریاکاری در قبال مسلمین است .


[۱] الحدائق: یوسف بحرانی، ۱/۵٫

[۲] من لا یحضره الفقیه: ابن بابویه، ۲/۸۰٫

[۳] اصول الکافی: کلینی، ۲/۲۱۷٫

[۴]الإعتقادات: ابن بابویه قمی، صص۱۱۴-۱۱۵٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *