
انحراف در عقیده ریشه ی انحرافات فردی و اجتماعی
به قلم: صلاح الدین هورامی
امروزه بسیاری از افراد و خانواده ها با ناهنجاری های مختلف فکری و رفتاری دست و پنجه نرم می کنند و جهت آسب شناسی، بسیاری دوست دارند بدانند ریشه ی این ناهنجاری ها به کجا بر می گردد.
بدون شک هر شخص همانگونه که فکر می کند و عقیده دارد به همان شیوه هم عمل می کند یعنی عمل فراورده و میوه یی عقیده و فکر شخص است و انحراف در عمل به انحراف در فکر و عقیده بر می گردد
شیخ مجاهدین، دکتر عبدالله عزام رحمه الله می گوید:
«تمام انحرافاتی که امروزه در سلوک فردی و اجتماعی با آنها رو به رو هستیم، به انحراف اعتقادی بازمیگردند؛ در این زمان مردم به این نیاز دارند که از نو اعتقادات خود را بنا کنند، باید تنها خداوند را در مقام الوهیت قرار دهند و بزرگی خداوند متعال در دلهایشان رسوخ یابد»[۱]
شخصی که قوانین و برنامه های سکولاریستی و جاهلی را انتخاب کرده است، الله را در مقام اولوهیت قرار نداده بلکه فلان شخص سکولار را اله خود می داند و از او قانون و برنامه می گیرد.
به عنوان مثالی معمولی همه می دانیم که روانشناسی سکولاریستی بر پایه ی زیست شناسی بنا شده و زیست شناسی هم بر پایه ی شیمی و شیمی هم بر پایه ی ماده؛ یعنی روانشناسی هم اکنون در مییان مردن در حال مُد شدن است تفکرات پست ترین انسانها یعنی سکولاریستهاست که الله تعالی این سکولاریستها را نجس نامیده است و می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ (توبه/۲۸) ایی کسانی که ایمان آورده اید بدرستی که (در میان انسانها) تنها سکولاریستها نجس هستند.
یعنی نه کفار یهودی و نه نصرانی یو نه مجوس و نه صابئی هیچ یک نجس نیستند بلکه تنها کفار سکولار نجس هستند.
حالا این نجسهای ماده گرا برای اداره ی زندگی فردی و خانوادگی و اجتماعی خود راهکارهایی را تدوین کرده اند و بسیاری از این راهکارها بر خلاف قانون شریعت الله و مخرب هستند؛ کسی که به جای قوانین و برنامه های شریعت الله از این راهکارهای سکولاریستی روانشناسها استفاده می کند در واقع در عقیده اش مشکل دارد و این افراد سکولار را در مقام الوهیت قرار داده و به عبادت آنها می پردازد.
در مسائل حکومتی و اقتصادی هم باز قاعده همین است، از نظر عقیدتی قانون و برنامه ات را از کجا می گیری؟ همان را عبادت می کنی.
پس اصلاح عقیده یعنی اصلاح رفتارهای فردی و اجتماعی.
[۱] عبدالله عزام، العقيدة وأثرها في بناء الجيل، ص ۱۱