
جریان تاریخی شیعیان علی و جایگاه مذاهب مختلف اسلامی در این جریان(۳)
کاتب: مولوی سید محمد رخشانی بادینی
آجری در صفحه ۸۱۱ همین کتاب مینویسد «اگر کسی بپرسد: درباره شخصی که فقط ابوبکر و عمر و عثمان را دوست دارد، اما محبت علی، حسن و حسین و همچنین خلافت علی را قبول ندارد چه نظری داری؟ آیا این دوستداشتن و محبت او در حق ابوبکر و عمر و عثمان فایدهای برای او دارد؟
باید گفت: پناه بر خدا، این صفتِ شخصِ منافق است و نه صفت یک انسان مؤمن. پیامبرج به علیس فرمود:«لا یحبك الا مؤمن ولایبغضكإلّا منافق[۱]» «فقط مؤمنان تو را دوست دارند و فقط منافقان با تو دشمنی میکنند.» همچنین فرموده است «من آذی علیاً فقد آذانی[۲]»«هر کس که علی را آزار دهد در واقع مرا اذیت کرده است» و پیامبر به خلافت و بهشتیبودن و شهیدشدن او گواهی داده است. علیسدوستدار خداوند و رسولش است، و خداوند و پیامبرش [هم] او را دوست دارند ما همه این گواهیهای پیامبر درباره فضایل او و محبت به حسن و حسین ذکر کردهایم. پس لعنت خداوند در دنیا و آخرت بر کسی باد که آنها را دوست نداشته باشد و از آنان سرپیچی کند. بیتردید ابوبکر و عمر و عثمانس از این لعنت مبرا هستند و همچنین کسی که ولایت علی ابن ابیطالبس را پذیرفته باشد و اهل بیتش رادوست دارد و چنین بپندارد که علیس خلافت ابوبکر و عمر و عثمان را قبول نداشته است و دوست آنها نبوده و حتی به آنها هم بدگویی کرده مستحق چنین نفرینی است. ما یقین داریم که علی، حسن و حسینس از داشتن چنین یارانی مبرا هستند. پس این نوع محبت به او هیچ سودی نمیرساند، مگر آنکه ابوبکر و عمر و عثمان را نیز چنان که علیس به وصف و ذکر فضایلشان و اظهار برائت از دشمنانشان پرداخته است همراه با اهل بیت دوست داشته باشد. پس خداوند از علیس و از خاندان پاکش راضی باد. این است راه و روش مسلمانان عالم و عاقل.»
ابن تیمیه میگوید: «تبعیت از قرآن بر همه مسلمانان واجب است، بلکه این امر اصل ایمان و هدایت خدا است که پیامبر را به خاطر آن مبعوث کرده است، همچنین محبت اهل بیت پیامبر ج و چشمپوشی از خطاهای آنان و رعایت حقشان بر همه واجب است.
اما دو چیز گرانبهایی که رسول الله صلی الله علیه وسلم به آنها سفارش و توصیه کرده است. مسلم در کتاب (صحیح) از زبان زید بن أرقم روایت میکند که گفت: «رسول الله ج در محلی که بین مکه و مدینه بود و خُم نامیده میشد به ما گفت:«یا أیها الناس، إني تارك فیكم الثقلین»«ای مردم من دو چیز گرانبها را در میان شما به ارث میگذارم» و در روایتی آمده است که یکی از این دو چیز از دیگری با ارزشتر است.«كتاب الله فیه الهدی والنور»«کتاب خداوند که هدایت و نور در آن است.» و درباره کتاب خداوند بسیار تأکید کرد و در روایتی دیگر این چنین روایت شده:«هو حبل الله، من اتبعه كان علی الهدی، ومن تركه كان علی الضلالة، وعترتی أهل بیت. أذكرتم الله أذكركم أهل بیتی، أذكركم أهل بیتی، أذكركم أهل بیتی.»
«کتاب خداوند ریسمان الهی است و هر کس از آن پیروی کند هدایت میشود و هر کس از آن دوری جوید گمراه است. و مورد دوم عترت من یعنی اهل بیتم است. در حق آنان خداوند را به یاد آوردید، در حق آنان خداوند را به یاد آورید، درحق آنان خداوند را به یاد آورید» از زید بن ارقم پرسیده شد که: اهل بیت پیامبر چه کسانی هستند؟ گفت: «اهل بیت او کسانی هستند که دادن زکات به آنها حرام است و آنها آل عباس و آل علی و آل جعفر و آل عقیلند.»
[۱] ترمذی سنن خود در کتاب (كتاب المناقب) قسمت مناقب علی بن ابیطالب در حدیث شماره ۳۷۳۶ آن را روایت کرده است.
[۲] همه طریقههای اسناد حدیث صحیح است (نگا:(السلسلة الصحیحة) حدیث شماره ۲۲۹۵٫