ارمغاني به بندگان از فضائل جهاد با دشمنان/ فضل شهادت (قسمت اول) (۲)

ارمغاني به بندگان از فضائل جهاد با دشمنان/  فضل شهادت (قسمت اول) (۲)

مؤلف : شیخ عبدالله بن يوسف عزام رحمه الله تعالي

 

فصل اول:

فضل شهادت

بوی خونش…مانند بوی مسک است

عَنْ أَبِي هُرَيْرَه- رضي الله عنه- : اَن رَسُولَ اللَّهِ- صلى الله علیه وسلم- قَال:َ«وَالَّذِی نَفْسِي بِیَدِهِ لا يُکْلَمُ أَحَدٌ فِي سَبِیلِ اللَّهِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَنْ يُکْلَمُ فِي سَبِیلِهِ إِلاَّ جَاءَ يَوْمَ الْقِیَامَه وَاللَّوْنُ لَوْنُ الدَّمِ وَالرِّيحُ رِيحُ الْمِسْکِ.»[۱] ابوهريره – رضي الله عنه – روايت مي کند که رسول الله – صلى الله علیه وسلم – فرمود: «سوگند به ذاتي که جانم در دست اوست، هرکس، در در راه خدا زخمي شود ـ وخدا بهتر مي داند چه کسي در راه او زخمي مي شود ـ روز قیامت، درحالي حشر مي شود، که رنگ زخمش، رنگ خون، و بوی آن، بوی مشک خواهد بود.»

سبحان الله، اين مورد را در خیلي از شهداء ديديم که بوی خونشان مانند بوی مسک بود، مانند يحیي سنیور از شهر جده و هشام الديلمي از يمن و عبدالواحد بغماني، و در جیبم نامه ای از عبدالواحد داشتم که روی آن خونش ريخته شده بود، دوماه نزدم باقي ماند و همچنان بويش مانند بوی مشک بود.

دوست داشتني ترين قطره ها در نزد الله تعالي

وعن أبي أُمامه صُدَی بْنِ عَجلانَ الباهِلي، رضي اللَّه عنه، عن النبي صَلّى اللهُ عَلَیْهِ وسَلَّم قال: « لَیْسَ شَيءٌ أَحَبَّ إِلى اللَّه تعالى من قَطْرَتَین وأَثَرَيْنِ: قَطْرَه دُمُوعٍ من خَشیَه اللَّه وَقَطرَه دَمٍ تُهرَاقُ في سَبِیلِ اللَّه تعالى، وأما الأثران فأثر في سبیل الله تعالى وَأَثَرٌ في

فَرِيضَه منْ فَرَائِضِ اللَّه تعالى» «ابو امامه صدی بن عجلان باهلي رضي الله عنه روايت مي دارد که: پیامبرصلي الله علیه وسلم فرمود: هیچ چیز نزد خداوند دوست داشتني تر از دو قطره و دوعلامت نیست: قطره ی اشکي که از ترس الله تعالي مي ريزد و قطره ی خوني که در راه خدا، ريخته مي شود، اما دو علامت و نشانه ،علامت جهاد در راه خدا (مانند غبار و جراحت و ..). و علامتي که در فريضه ای از فرائض خداوند است (يعني يا سردی که از وضو مي چشد و يا در پیشاني يا زانو از کثرت سجود آشکار گردد).»

و آنچنان که ابن رشد رحمه الله تعالي ميگويد: زماني که کلمه ی جهاد اطلاق مي شود فقط يعني قتال با شمشیر علیه کفار تا اينکه اسلام بیاورند يا با دستشان در حالي که خوار و ذلیلند، جزيه بدهند.[۲]

فقط شهید دوست دارد که به دنیا باز گردد

قَالَ سَمِعْتُ أَنَسَ بْنَ مَالِکٍ رَضِي اللَّهُ عَنْهُ عَنْ النَّبِي صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ مَا مِنْ عَبْدٍ يَمُوتُ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ يَسُرُّهُ أن يَرْجِعَ إِلَى الدُّنْیَا وَأَنَّ لَهُ الدُّنْیَا وَمَا فِیهَا إِلَّا الشَّهِیدَ لِمَا يَرَى مِنْ فَضْلِ الشَّهَادَه فَإِنَّهُ يَسُرُّهُ آن يَرْجِعَ إِلَى الدُّنْیَا فَیُقْتَلَ مَرَّه أُخْرَى وفي لفظ :(فیقتل عشر مرات لما يرى من الکرامه.) [۳]«هیچ بنده ای نیست که بمیرد و در نزد الله تعالي برای او خیر باشد بازگشتن به دنیا او را شاد کند و دنیا و هر آنچه که در آن است برای اوست إلا شهید به اين خاطر که فضل شهادت را مي بیند (و مي بیند که الله تعالي برای شهیدان چه چیزی از نعمت آماده کرده است) و دوست دارد که به دنیا باز گردد و دوباره در راه الله تعالي کشته شود» و در لفظ ديگر:« زيرا بواسطه ی کرامتي( نعمتهايي که به عنوان پاداش به او میدهند) که مي بیند، آرزو مي کند که بدنیا بازگشته و ده بار کشته شود.»

– در مورد علت تسمیه ی شهید اختلاف وجود دارد :

  • الازهری مي گويد :چون الله و رسولش صلي الله علیه وسلم به بهشتي بودن او شهادت داده اند به اين خاطر به اين نام خوانده مي شود.
  • و نضربن شمیل می گويد :چون شهیدان زنده اند و در نزد ربشان روزی مي خورند به اين نام خوانده مي شوند
  • و همچنین گفته شده است:چون ملائکه ی رحمت شهید را مشاهده و قبض روح مي کنند.
  • و گفته شده: چون آنان از جمله کساني خواهند بود که بر امتها شاهد خواهند شد
  • و گفته شده چون شهادت به ايمان و خاتمه بخیر بودن او بر اساس ظاهر حالشان داده مي شود
  • وگفته شده: چون خون شهید برايش روز قیامت شهادت مي دهد
  • و گفته شده: چون روحش سرای دار سلام و خوشي های آن را مشاهده مي کند در حالي که روح غیر شهید آن را مشاهده نمي کند مگر روز قیامت.

حارثه در فردوس اعلي است

عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ – رضي الله عنه – أَنَّ أُمَّ الرُّبَیِّعِ بِنْتَ الْبَرَاءِ وَهِي أُمُّ حَارِثَه بْنِ سُرَاقَه أَتَتِ النَّبِي – صلى الله علیه وسلم – فَقَالَت:ْ يَا نَبِي اللَّهِ أَلا تُحَدِّثُنِي عَنْ حَارِثَه؟ وَکَانَ قُتِلَ يَوْمَ بَدْرٍ أَصَابَهُ سَهْمٌ غَرْبٌ فَإِنْ کَانَ فِي الْجَنَّه صَبَرْت،ُ وَإِنْ کَانَ غَیْرَ ذَلِکَ اجْتَهَدْتُ عَلَیْهِ فِي الْبُکَاء،ِ قَالَ: «يَا أُمَّ حَارِثَه، أَنَّها جِنَانٌ فِي الْجَنَّه وَإِنَّ ابْنَکِ أَصَابَ الْفِرْدَوْسَ الأَعْلَى.» [۴]«انس بن مالک – رضي الله عنه – مي گويد: ام ربیع، دختر براء؛ که مادر سراقه بن حارثه بود، نزد رسول اکرم – صلى الله علیه وسلم – آمد و گفت: ای رسول خدا! مرا از وضع حارثه با خبر کن ـ گفتني است که حارثه در روز بدر بوسیله ی تیرفرد ناشناسي کشته شده بود ـ اگر در بهشت است، صبر مي کنم و گر نه، برايش بسیار گريه مي کنم. آنحضرت – صلى الله علیه وسلم – فرمود: « ای ام حارثه! بهشت، درجات مختلف دارد و يقیناً فرزند تو در فردوس برين، جای دارد.»

و در حديث ديگری که بخاری روايت مي کند: قَال:َ «إِنَّ فِي الْجَنَّه مِائَه دَرَجَه أَعَدَّهَا اللَّهُ لِلْمُجَاهِدِينَ فِي سَبِیلِ اللَّه،ِ مَا بَیْنَ الدَّرَجَتَیْنِ کَمَا بَیْنَ السَّمَاءِ وَالأَرْض،ِ فَإِذَا سَأَلْتُمُ اللَّهَ فَاسْأَلُوهُ الْفِرْدَوْس،َ فَإِنَّهُ أَوْسَطُ الْجَنَّه، وَأَعْلَى الْجَنَّه، أُرَاهُ قال فَوْقَهُ عَرْشُ الرَّحْمَن،ِ وَمِنْهُ تَفَجَّرُ أَنْهَارُ الْجَنَّه.»[۵] فرمودند: «در بهشت، صد درجه وجود دارد که خداوند آنها را برای مجاهدين راه خود، مهیا ساخته است و فاصله هر درجه با درجه ديگر، به اندازه فاصله بین زمین و آسمان مي باشد. پس هر گاه، چیزی از خدا خواستید، بهشت فردوس را طلب کنید. زيرا که آن، بهترين و بالاترين، بهشت است». يکي از راويان مي گويد: فکر مي کنم که رسول خدا – صلى الله علیه وسلم – فرمود: «عرش خدا بر روی آن، قرار دارد و نهرهای بهشت، از آن سر چشمه مي گیرند.»

ارواح شهداء در چینه دانهای پرندگان سبز

فَقَالَ « أَرْوَاحُهُمْ فِي جَوْفِ طَیْرٍ خُضْرٍ لَهَا قَنَادِيلُ مُعَلَّقَه بِالْعَرْشِ تَسْرَحُ مِنْ الْجَنَّه حَیْثُ شَاءَتْ ثُمَّ تَأْوِی إِلَى تِلْکَ الْقَنَادِيلِ فَاطَّلَعَ إِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ اطِّلَاعَه فَقَالَ هَلْ تَشْتَهُونَ شَیْئًا قَالُوا أَی شَيْءٍ نَشْتَهِي وَنَحْنُ نَسْرَحُ مِنْ الْجَنَّه حَیْثُ شِئْنَا فَفَعَلَ ذَلِکَ بِهِمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَلَمَّا رَأَوْا أَنَّهُمْ لَنْ يُتْرَکُوا مِنْ أَنْ يُسْأَلُوا قَالُوا يَا رَبِّ نُرِيدُ أَنْ تَرُدَّ أَرْوَاحَنَا فِي أَجْسَادِنَا حَتَّى نُقْتَلَ فِي سَبِیلِکَ مَرَّه أُخْرَى فَلَمَّا رَأَى أَنْ لَیْسَ لَهُمْ حَاجَه تُرِکُوا »[۶] «ارواح آنها در شکم پرندگان سبز رنگ قرار دارد، و برای آنها قنديلها (چراغهايي) است که به عرش آويخته شده اند، و درهر جای بهشت که بخواهند مي روند، سپس به طرف اين قنديلها (چراغها) برمي گردند، پروردگارشان به آنان نگاهي مي کند، و مي فرمايد : آيا چیزی میل داريد؟ مي گويند : اشتهای چه چیزی را داشته باشیم درحالي که در هر جای بهشت، که بخواهیم مي رويم، خداوند اين سؤال را سه بار تکرار مي کند، وقتي که (شهداء) مي بینند رها نمي شوند مگر اينکه چیزی را درخواست کنند، مي گويند : پروردگارا! مي خواهیم ارواح ما به اجسادمان برگردانده شود تا يک بار ديگر در راه تو کشته شويم، وقتي خداوند مي بیند هیچ نیازی ندارند، آنان را به حال خود رها مي کند.»

قاضي عیاض رحمه الله تعالي مي گويد: اين حديث دال بر اين است که ارواح از بین نمي روند و باقي هستند و روح افراد نیکوکار نعمت داده شده، و روح افراد بدکار عذاب داده مي شود و برای اثبات اين گفته دلايلي از قرآن وآثار وجود دارد و اين مذهب اهل سنت مي باشد.

پس ارواح شهیدان در چینه دان پرندگان سبز رنگي مي باشد ولي غیر اينها (يعني غیر از اهل نیکي) جايگاهشان صبح و شام در آتش برايشان عرضه مي شود همانطور که در حديث ابن عمر رضي الله عنهما وارد شده است و الله تعالي در مورد آل فرعون مي فرمايد: (النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَیْهَا غُدُوّاً وَعَشِیّاً ) [۷]«:و آن آتش دوزخ است که بامدادان و شامگاهان آنان بدان عرضه مي شوند»

و گفته شده: منظور تمام مؤمناني هستند که قرار است بدون حساب و کتاب وارد بهشت شوند الان (به محض مرگ) وارد بهشت مي شوند به دلیل عموم احاديث وارد شده در اين مورد و گفته شده است که ارواح مؤمنین در فضای باز قبورشان مي باشد(البته در عالم برزخ که کیفیت آن مانند اين دنیا نیست و نه آنطور که قبر پرستان گمان مي کنند، خداوند متعال بر آن آگاه تر است).

و همچنین گفته شده: آن قسمتي از جسد لذت مي برد که روح در آن باقي مانده است.

ويژگي های شهداء

« إِنَّ لِلشَّهِیدِ عِنْدَ اللَّهِ خِصَالًا،-سبع خصال- يُغْفَرُ لَهُ فِي أَوَّلِ دَفْقَه مِنْ دَمِه،ِ وَيَرَى مَقْعَدَهُ مِنَ الْجَنَّه، وَيُحَلَّى حُلَّه الْإِيمَان،ِ وَيُزَوَّجُ مِنَ الْحُورِ الْعِین،ِ وَيُجَارُ مِنْ عَذَابِ الْقَبْر،ِ وَيَأْمَنُ مِنَ الْفَزَعِ الْأَکْبَر،ِ وَيُوضَعُ عَلَى رَأْسِهِ تَاجُ الْوَقَار،ِ الْیَاقُوتَه مِنْهُ خَیْرٌ مِنَ الدُّنْیَا وَمَا فِیهَا، وَيُزَوَّجُ اثْنَتَیْنِ وَسَبْعِینَ زَوْجَه مِنَ الْحُورِ الْعِین،ِ وَيُشَفَّعُ فِي سَبْعِینَ إِنْسَانًا مِنْ أَقَارِبِهِ »[۸]

«همانا برای شهید در نزد الله صفاتي وجود دارد-هفت صفت- با اولین قطره ی خونش که بر روی زمین ميريزد او را مورد بخشش قرار مي دهد، و جايگاهش را در بهشت ميبیند و او را به خاطر ايمانش زينت میکنند،حور عین را به ازدواج او در مي آورند، و از عذاب قبر در امان ميماند، از هول و هراسي که به هنگام نفخ صور به وجود مي آيد در امان مي ماند، و بر سرش تاج وقاری مي گذارند که يک ياقوت آن تاج بهتر از دنیا و آنچه در آن است, مي باشد و هفتاد و دو حور از حوران عین به نکاح او در اورده مي شود [۹]،و او را در حق هفتاد نفر از نزديکانش شفاعت مي دهند.»

 

شهدای جنگ احد

لَمَّا أُصِیبَ إِخْوَانُکُمْ بِأُحُد،ٍ جَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ أَرْوَاحَهُمْ فِي أَجْوَافِ طَیْرٍ خُضْرٍ تَرِدُ أَنْهَارَ الْجَنَّه، تَأْکُلُ مِنْ ثِمَارِهَا، وَتَأْوِی إِلَى قَنَادِيلَ مِنْ ذَهَبٍ فِي ظِلِّ الْعَرْشِ، فَلَمَّا وَجَدُوا طِیبَ مَشْرَبِهِمْ وَمَأْکَلِهِم،ْ وَحُسْنَ مَقِیلِهِمْ قَالُوا: يَا لَیْتَ إِخْوَانَنَا يَعْلَمُونَ بِمَا صَنَعَ اللَّهُ لَنَا، لِئَلا يَزْهَدُوا فِي الْجِهَاد،ِ وَلا يَنْکُلُوا عَنِ الْحَرْب،ِ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَل:َّ أَنَا أُبَلِّغُهُمْ عَنْکُمْ ” فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ هَؤُلاءِ الْآيَاتِ عَلَى رَسُولِهِ : « وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ( ) فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ()  يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَه مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يُضِیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِینَ ()

«چون برادران شما در جنگ احد بشهادت رسیدند و مورد اصابت واقع شدند خداوند ارواح آنان را درشکم پرندگان سبزی قرار داد که وارد رودهای بهشت مي شوند و از میوه های بهشت مي خورند و اين پرندگان بر قنديلها و چراغهای طلائي آويزان در سايه عرش مي آرامند و چون اين ارواح پاک خوراک و آشامیدني پاک و آرامگاه و خوابگاه پاک را يافتند، گفتند ای کاش برادرانمان مي دانستند که خدا با ما چه کرده است، تا برادران ما بدانند و نسبت به جهاد بي میل و روی گردان نشوند پس خداوند متعال فرمود: من اين پیام شما را بدانان ابلاغ مي کنم و اين آيه را نازل فرمود: «و گمان مبر که آنهايي که در راه خدا کشته شدند، مردگانند، خیر، نمرده اند، بلکه زندگانند نزديک پروردگارشان ، روزی داده مي شوند، خوشیها و میهمانیها دارند، خوشوقت هستند به آنچه خدا از فضل و کرم خود به ايشان عطا فرموده است ( مرتبه شهادت داد و زندگي جاويد بخشود و بزرگداشتها مقرر فرمود و شادمان و آسوده خاطرند درباره کسانشان که بعد از ايشان زنده مانده و به ايشان نرسیده اند از اينکه ترسي نیست برايشان و نه هم اندوهگین شوند. شادماني مي کنند به نعمتهائي که از خدا به ايشان مي رسد، مي بینند فضل و رحمت خدا درباره شهداء از حد تصور بیرون است و محقق مي بینند که خدا مزد و ثواب نیکوکاران و مومنان را ضايع نمي کند.»[۱۰]

شهیدان زنده اند

به تاکید نشانه های آشکاری را ديديم که نشان میداد که شهیدان زنده اند. عمر حنیف برايم حکايت کرد و گفت که با دست خود دوازده قبر از قبور شهداء را باز کردم نديدم که جسد هیچ يک تغییر کند، بعضي از اين شهداء ريشهايشان رشد کرده بود و بعضي ديگر ناخنهايشان دراز شده بود.

و داستان دکتر بابرک که در اورغون شهید شده بود او را به دم در خانه ام در پیشاور آوردند وقتي فرزندانش آمدند و بالای سر جنازه ی پدرشان ايستادند، اشکهای دکتر بابرک رحمه الله بر گونه هايش جاری شد.

شهداء در کنار رود بهشتیي به نام بارق

الشُّهَدَاءُ عَلَى بَارِقٍ – نَهْرٍ بِبَابِ الْجَنَّه – فِي قُبَّه خَضْرَاءَ، يَخْرُجُ عَلَیْهِمْ رِزْقُهُمْ مِنَ الجَنَّه بُکْرَه وَعَشِیًّا «شهداء در کنار رود بهشتیي به نام بارق که بر دروازه ی بهشت قرار دارد در قبه ای سبز رنگ هستند و روزيشان هر صبح و شام از بهشت برايشان خارج مي شود.»[۱۱]

يعني روزی هايشان بر ارواحشان عرضه مي شود و از اين بابت احساس شادی وخوشي مي کنند همانطور که آتش بر آل فرعون شب و روز عرضه مي شود و از اين بابت احساس درد مي کنند.

امام قرطبي رحمه الله تعالي در جامع الاحکام مي گويد: شايد اين شهداء کساني باشند که قرضي داشته اند يا با کسي عهدی داشتند که وفا نکرده اند.

شهادت بهتر از داشتن شهرها و باديه(روستا) هاست

لَأَنْ أُقْتَلَ فِي سَبِیلِ اللَّهِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ يَکُونَ لِي أَهْلُ الْمَدَرِ وَالْوَبَرِ «:اينکه در راه الله کشته شوم برايم دوست داشتني تر از آن است که شهر ها و باديه ها (روستا) از آن من باشد»[۱۲]

شهید (به هنگام شهادت) دردی احساس نمي کند

« مَا يَجِدُ الشَّهِیدُ مِنْ مَسِّ القَتْلِ إِلاَّ کَمَا يَجِدُ أَحَدُکُمْ مِنْ مَسِّ القَرْصَه »[۱۳]

و در روايت صحیح ديگری آمده که:« الشَّهِیدُ لَا يَجِدُ مَسَّ الْقَتْلِ إِلَّا کَمَا يَجِدُ أَحَدُکُمُ الْقَرْصَه يُقْرَصُهَا»:«رسول الله صلي الله علیه وسلم فرمود: شهید درد مرگ را جز به اندازهای که يکي از شما ديگری را با ناخن بگیرد (بگزد) حس نمي نمايد.»[۱۴]

الْقَرْصَه: يعني گرفتن قسمتي از جسمِ شخصي با انگشت اشاره و انگشت شصت به نحوی که او را به درد بیاورد( میشگون.)

اين را در مورد خالد الکردی از مدينه ی منوره مشاهده کرديم که مین زير پايش منفجر شد و پاهايش قطع شد و امعاء واحشائش بیرون ريخت و پشت دستهايش جراحت بدی برداشته بود دکتر صالح لیبي آمد و شروع به جمع کردن شکمش کرد

درحالي که دکتر صالح گريه مي کرد خالد به او گفت ،دکتر چرا گريه مي کني فقط پشت دستم زخمي شده است دو ساعت با اين حالت ماند و بعد از آن به لقای ربش شتافت و هیچ احساس دردی نمي کرد که پاهايش قطع شده و شکمش بیرون ريخته است رحمه الله تعالي

منزلت شهداء

«  أَفْضَلُ الشهداء الذين يقاتلون فِي الصَّفِّ الاول فلا يَلْفِتُونَ وُجُوهَهُمْ حَتَّى يُقْتَلُوا أُولَئِکَ يَتلبطَونَ فِي الْغُرَفِ الْعُلَى مِنْ الْجَنَّه وَيَضْحَکُ إِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ وَإِذَا ضَحِکَ رَبُّکَ إِلَى عَبْدٍ فِي موطن فَلَا حِسَابَ عَلَیْهِ » [۱۵]«بهترين شهدا کساني هستند که در صف اول مي جنگند و صورتشان رابرنمي گردانند تا اينکه کشته مي شوند، آنان در طبقات بالای بهشت شادی و خوشي مي کنند و پروردگارشان بر آنان مي خندد[۱۶]  و اگر پروردگارت بر بنده ای در جايي بخندد برای او هیچ حساب و کتابي نیست(.يعني آنان را بدون حساب و کتاب وارد بهشت می کند).»

کشته ها سه نوعند

«الْقَتْلَى ثَلَاثَه: رَجُلٌ مُؤْمِنٌ جَاهَدَ بِنَفْسِهِ وَمَالِهِ فِي سَبِیلِ اللَّهِ حَتَّى إِذَا لَقِيَ الْعَدُوَّ قَاتَلَهُمْ حَتَّى يُقْتَلَ فَذَلِکَ الشَّهِیدُ الْمُمْتَحَنُ، فِي خَیْمَه اللَّه،ِ تَحْتَ عَرْشِه،ِ وَلَا يَفْضُلُهُ النَّبِیُّونَ إِلَّا بِفَضْلِ دَرَجَه النُّبُوَّه، وَرَجُلٌ مُؤْمِنٌ قَرَفَ عَلَى نَفْسِهِ مِنَ الذُّنُوبِ وَالْخَطَايَا، جَاهَدَ بِنَفْسِهِ وَمَالِهِ فِي سَبِیلِ اللَّهِ حَتَّى، إِذَا لَقِيَ الْعَدُوَّ قَاتَلَ حَتَّى قُتِل،َ فَتِلْکَ مَصْمَصَه مَحَتْ ذُنُوبَهُ وَخَطَايَاه،ُ إِنَّ السَّیْفَ مَحَّاءٌ لِلْخَطَايَا، وَأُدْخِلَ مِنْ أَیِّ أَبْوَابِ الْجَنَّه شَاء،َ فَإِنَّ لَهَا ثَمَانِیَه أَبْوَابٍ، وَلِجَهَنَّمَ سَبْعَه أَبْوَاب،ٍ وَبَعْضُهَا أَفْضَلُ مِنْ بَعْض،ٍ وَرَجُلٌ مُنَافِقٌ جَاهَدَ بِنَفْسِهِ وَمَالِهِ فِي سَبِیلِ اللَّه،ِ حَتَّى إِذَا لَقِيَ الْعَدُوَّ قَاتَلَ حَتَّى قُتِلَ فَذَلِکَ فِي النَّار،ِ إِنَّ السَّیْفَ لَا يَمْحُو النِّفَاقَ » [۱۷] «کشته ها سه نوعند:مرد مؤمني که با مال و جانش در راه الله به جهاد مي پردازد تا اينکه با دشمن روبرو مي شود و با آنان مي جنگد، تا اينکه کشته مي شود پس همانا اين نوع شهید، شهید پاک شده و خالص شده است که در خیمه ی الله تعالي، زير عرشش قرار مي گیرد و پیامبران بر او مگر با مقام نبوت افضلیت ندارند و (دومي) مردی که مرتکب گناهان و خطاها شده است، با جان و مالش در راه الله جهاد مي کند تا اينکه دشمن را ملاقات کرده و مشغول جنگ مي شود تا اينکه کشته مي شود و اين شخص از گناهان و خطاها پاک مي شود، چرا که شمشیر (بسیار) پاک کننده ی خطاهاست و اين فرد از هر کدام از در های بهشت که بخواهد، وارد بهشت مي شود، بهشت هشت در، و جهنم هفت در دارد و بعضي از در های آن بر بعضي ديگر فضیلت دارد و(سومي) مرد منافقي که با جان ومالش در راه الله جهاد مي کند تا اينکه با دشمن روبرو شده و با آنان پیکار مي کند تا اينکه کشته مي شود، همانا او در آتش جهنم است چرا که شمشیر نفاق را از بین نمي برد.»

کجايند مجاهداني که دوست دارندگناهانشان با شمشیر ها غسل داده شود؟

کدام شهادت فضیلتش بیشتر است؟

« قِیلَ فَأَیُّ الْقَتْلِ أَشْرَفُ؟ قَال:َ ” مَنْ أُهَرِيقَ دَمُهُ، وَعُقِرَ جَوَادُهُ » : «کدام شهادت شريفتر است ؟ فرمود : کسي که خونش ريخته شود واسبش پي گردد ( يعني در جهاد ) .»[۱۸]

و اين با فضیلت ترين نوع کشته شدن است چراکه مجاهد با جان و مالش جهاد مي کند و از جهاد با چیزی باز نمي گردد.(يعني هم جانش و هم مالش را فدا مي کند.)

سرور شهیدان

« سَیِّدُ الشُّهَدَاءِ يَوْمَ الْقِیَامَه حَمْزَه بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِب،ِ وَرَجُلٌ قَامَ إِلَى إِمَامٍ جَائِرٍفَأَمَرَهُ وَنَهَاه،ُ فَقَتَلَهُ »

سید الشهدا حمزه فرزند عبدالمطلب است و همچنین مردی که در مقابل حاکم ظالم مي ايستد و او را امر و نهي مي کند تا اينکه حاکم او را مي کشد.»

و اين جايگاه ويژه ی امر به معروف و نهي از منکر در اسلام را مي رساند… و انکار ظلم و منکرات در جامعه واجب مي باشد حتي اگر در مقابل حاکم مسلمان، زماني که حاکم مسلمان، ظالم يا فاسق باشد . ولي در مقابل حاکم کافر به هیچ وجه سکوت جايز نبوده و سرپرستیش بر مسلمانان جايز نیست و خروج بر علیه او و تلاش برای براندازيش بر تمام امت فرض مي باشد.

[۱] روايت امام مسلم وامام أحمد

[۲] – وقتي کلمه ی جهاد اطلاق مي شود همانطور که ابن رشد مي گويد : فقط يعني جهاد با کفار تا اينکه تسلیم شوند يا با دستهايشان در حالي که خوار و ذلیل هستند، جزيه بدهند.

– اثر(علامت )در راه الله تعالي: علامتي است که از جهاد به وجود آمده است چون وقتي کلمه ی في سبیل الله بکار برده شود، همانطور که امام ابن حجر در فتح الباری مي آورد منظور جهاد مي باشد.

[۳] بخاری و مسلم

[۴] روايت امام بخاری

[۵] روايت امام بخاری

[۶] روايت امام مسلم

[۷] غافر أيه ی ۴۶

[۸] حديث صحیح أحمد والترمذی وابن حبان

[۹] اين هفتاد و دو حوری بیشتر از آن دو حوری است که به هر مسلماني در بهشت داده مي شود.

[۱۰] أحمد وأبو داوود وصححه الحاکم ووافقه الذهبي

[۱۱] أحمد وابن حبان ، وصححه الحاکم ووافقه الذهبي

[۱۲] أحمد .. رجاله ثقات وسنده قوی

[۱۳] الترمذی وقال: حديثٌ حسنٌ صحیح.

[۱۴] أحمد والترمذی والنسائي وسنده حسن

[۱۵] أحمد بسند صحیح (    صحیح الجامع)

[۱۶] خنده ای که لايق مقام رب العالمین است و کیفیت ان را فقط خود مي داند.

[۱۷] أحمد وسنده حسن وصححه ابن حبان

[۱۸] أحمد وأبو داوود ، ورجاله ثقات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *