ابو دجانه رحمه الله و پایان افسانه C.I.A

ابو دجانه رحمه الله و پایان افسانه C.I.A

به قلم: موسی سحر شکن

 

طواغیت و بخصوص دستگاه های اطلاعاتی شان ، همیشه سعی بر این دارند که درباره خود به مردم چنین القاء کنند که دارای صفات خدایی هستند،صفات خدایی مانند سمع و بصر وعلم مطلق و ….چه بسیار از آنها می شنویم که در باره خود می گویند:
{ وَمَا تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِن قُرْآنٍ وَلاَ تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُوداً إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ: تو به هيچ كاري نمي‌پردازي و چيزي از قرآن نمي‌خواني ، و هيچ كاري نمي‌كنيد ، مگر اين كه ما ناظر بر شما هستيم ، در همان حال كه شما بدان دست مي‌يازيد و سرگرم انجام آن مي‌باشيد…. أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لَا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُم بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ : آيا گمان مي‌برند كه ما اسرار پنهاني و سخنان درگوشي آنان را نمي‌شنويم‌ ؟ ! آري ! ( ما آگاه از راز و رمز ايشان و شنواي نجواي آنان بوده و ) گذشته از اين ،فرستادگان ما در كنارشان حاضر و بر اعمالشان ناظرند و ( همه كردار و گفتارشان را ) مي‌نويسند وثبت و ضبط مي‌كنند……. وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ: و مي‌دانيم كه به خاطرش چه مي‌گذرد و چه انديشه‌اي در سر دارد ، و ما از شاهرگ گردن بدو نزديكتريم……… وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنكُمْ وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِينَ ‏:‏ و ما ، هم پيشينيان شما را مي‌دانيم و هم پسينيان شما را ، ( و مي‌دانيم كه كي بوده‌اند و چه كرده‌اند ، و كي خواهند بود و چه خواهند كرد ) ……….. فَلَا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ إِنَّمَا نَعُدُّ لَهُمْ عَدّاً ‏:‏ ( ا در نزول عذاب ) بر آنان شتاب مكن . ما تمام اعمال ايشان را دقيقاً محاسبه مي‌كنيم ( و جزاي كارهايشان را خواهيم داد ) …… إِنَّا نَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ: ما مي‌دانيم آنچه را كه مخفي مي‌دارند و آنچه را كه آشكار مي‌سازند…… وَكُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عَالِمِينَ: ما بر هر چيزي آگاه و دانا بوده ( و هستيم)……. فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِم بِعِلْمٍ وَمَا كُنَّا غَآئِبِينَ ‏: ‏ مسلّماً ( اعمال همه را مو به مو و ) آگاهانه براي آنان شرح مي‌دهيم‌ ؛ چرا كه ما از آنان به دور نشده‌ايم ( و همه‌جا حاضر و ناظر كردار و رفتارشان بوده‌ايم ) ……. الَيْنَا مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا: بازگشت آنان به سوي ما است و ما ايشان را از كارهائي كه كرده‌اند آگاه مي‌سازيم ( و نتائج تلخ و شوم اعمالشان را بديشان خواهيم چشاند)……..
ویا از کسانی که به خدایی بودنشان باور کرده اند می شنویم که درباره شان می گویند:


وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى ‏:‏ اگر آشكارا سخن بگوئي و نهاني و نهان‌تر ، مي‌داند …. وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ: و او در هر كجا كه باشيد ، با شما است…… وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ مَا لاَ يَرْضَى مِنَ الْقَوْلِ: هميشه با آنان است بدان گاه كه شبانگاهان پنهاني بر گفتاري كه از آن خوشنود نيست ، متّفق و همدست مي‌گردند…….. إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ: او بس آگاه و توانا است…… أَلَا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُّحِيطٌ: هان بدانيد كه ( علم و قدرتش ) همه چيز را دربر گرفته است ( و از هر چيزي آگاه و بر هر چيزي‌توانا است)………. مَا يَكُونُ مِن نَّجْوَى ثَلَاثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلَا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ وَلَا أَدْنَى مِن ذَلِكَ وَلَا أَكْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا: هيچ سه نفري نيست كه با همديگر رازگوئي كنند ، مگر اين كه او چهارمين ايشان است ، و نه پنج نفري مگر اين كه او ششمين ايشان است ، و نه كمتر از اين و نه بيشتر از اين ، مگر اين كه او با ايشان است در هر كجا كه باشند ( و رازشان را مي‌داند ) . بعداً آنان را از چيزهائي كه كرده‌اند آگاه مي‌سازد……. قَدْ يَعْلَمُ مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ وَيَوْمَ يُرْجَعُونَ إِلَيْهِ فَيُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا: او آگاه است از آنچه شما ( هم اينك ) بر آن هستيد ( و چه نوع عقيده و هدف و روشي داريد ) و آگاه است از آن روزي كه انسانها در آن به سوي او بازمي‌گردند ، و ايشان را از اعمالي كه انجام داده‌اند آگاه مي‌سازد ( و جزا و سزا و پاداش و پادافره كردار و رفتار و گفتارشان را مي‌دهد).
ازمیان این سازمانهای اطلاعاتی،سازمان سیا بیش از دیگران خدایی خود را به بسیاری ازمردم قبولانده بود ، تا آنجا که درباره اش می گفتند:هرمورچه ای را در هرنقطه کره زمین که بخواهد می تواند با استفاده ار ماهواره ها و تلسکوپ هایی مانند تلسکوپ هابل و..ردیابی کند و حتی با این ابزارها از خارج ازجو زمین می تواند نر یا ماده بودن آن مورچه را تشخیص دهد.و درحقیقت این قدرت افسانه ای سیا کوششی برای القاء تصور الوهیت آمریکا به مردم جهان بود و البته در این هدف تا اندازه زیادی موفق شده بودند وبسیاری به الوهیت امریکا ایمان اورده بودند. و با استفاده از ساحران خویش -یعنی رسانه های جمعی-طوری مردم را سحر کرده بودند که همگان به شکست ناپذیری آمریکا و سی.آی.ای ایمان آورده بودند. واین مطلب مرا به یاد حمله مغول به سرزمینهای اسلامی می اندازد که بعد ازپیروزی های متداوم مغول وشکست تمام مقاومتهای اسلامی،در آن زمان میان مردم ضرب المثل شد که :”اگر کسی به تو گفته مغول شکست خورد،مطمئن باش که دروغگو است.” البته بالاخره مسلمانان مصروشام به فرماندهی “قظز” دروغ بودن این ضرب المثل را ثابت کردند و مغولان را در سرزمین شام به زانو درآوردند وافسانه شکست ناپذیری مغول پایان یافت. وامروز هم این مجاهدین هستند که مانند همان مجاهدین ۷ قرن پیش، افسانه بودن سیا و پوشالی بودن قدرت آمریکا را ثابت کردند.
عملیات افتخار آمیز ۱۱ سپتامبر اولین باری بود که شکوه پوشالی آمریکا و قدرت افسانه ای سازمان اطلاعاتی و جاسوسی سیا را در هم کوبید و اولین باری بود که مردم به صحت ضرب المثل شکست ناپذیری آمریکا وسیا تردید کردند.۱۹ جوان با چاقوی میوه خوری ۴ هواپیما را از خود امریکا ربودند و به پایه های قدرت امریکا کوباندند.برجهای دو قلو نماد برتری اقتصادی آمریکا-که درباره اش “هو الغنی الحمید” می گفتند ویران شد.مرکز وزارت دفاع آمریکا “پنتاگون” که درباره خود “من اشد منا قوة”می گفت تخریب شد-و این مورد را به دلایلی کمتر ذکرمی کنند- و چهارمین هواپیما که به مقصد کاخ سفید در حرکت بود به تقدیرالهی قبل از اصابت به هدف ،با شلیک موشک سقوط کرد-و این را نیزبه دلایلی کمتر می گویند وشاید هم هیچ نمی گویند-. مردم چنان به الوهیت سیا وآمریکا ایمان داشتند وچنان ساحران، افسون شکست ناپذیری وبلکه ضربه ناپذیری آن دو را بر گره نادانیشان دمیده بودند که بعد ازاین حادثه نیزعده ای باورشان نمی شد که کسی غیر ازخود آمریکا چنین کاری کرده باشد.
اما گره اول سحر گشوده شد.
دستگیر نشدن شیر اسلام”اسامه بن لادن” رحمه الله مردم را درباره خدایی آمریکا بیشتر از پیش مشکوک کرد و افسانه کم رنگتر شد.سی.آی.ای که نر وماده بودن مورچه را از خارج ازجو زمین تشخیص میداد از پیدا کردن شیخ اسامه رحمه الله در محدوده کوه های وزیرستان درمانده شد تا آنجا که چنانکه روزنامه ها نوشتند بلر نحست وزیر انگلیس ۱۶جادوگرماهر-به سبک جادوگران قدیم-را استخدام کرد تا شیخ اسامه رحمه الله را پیدا کنند اما هیهات وهیهات. و در نهایت شیخ اسامه رحمه الله توسط مسلمان نمایان مرتد حکومت پاکستان لو رفت نه توسط دستگاه پوشالی سی.آی.ای و…..
به این ترتیب گره دوم سحر نیز گشوده شد.
و اکنون با انجام بی نظیرترین عملیات چریکی قرن(غیر از ۱۱ سپتامبر)،حمله استشهادی قهرمان امت اسلام،ابو دجانه رحمه الله،افسانه غیر قابل نفوذ بودن سیا،افسانه شکست ناپذیری و بلکه ضربه ناپذیری سیا،افسانه سمیع وبصیر بودن سیا،افسانه علیم وقدیر بودن سیا، به پایان رسید،افسون این افسانه خاموش شد.
و سحرساحر باطل گشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *