باز نشر پیام شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی به مهاجرین اهل سنت موجود در گروههای مسلح در شام

باز نشر پیام شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی به به مهاجرین اهل سنت موجود در گروههای مسلح در شام[۱]

 

بسم الله، والحمد لله، و الصلاة و السلام علی محمد و علی آله و من والاه

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

قال الله تعالی: الَّذِينَ آمَنُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُواْ أَوْلِيَاء الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا (نساء/۷۶)

الله تعالی در مراحلی از نهضت و حرکت اسلامی همچنانکه می فرماید: «کُتِبَ عَلَیکُمُ الصِّیامُ» به همین شیوه امر می کند که  :  کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ  » و در همین آیه ادامه می دهد: وَهُوَ کُرْهٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئاً وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَیْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ ‏(بقره/۲۱۶)

‏جنگ بر شما واجب شده است، و حال آن که ( بنابه سرشت انسانی ) از آن بیزارید، اما چه بسا چیزی را دوست نمی‌دارید و آن چیز برای شما خیر باشد، و چه بسا چیزی را دوست داشته باشید و آن چیز برای شما شر باشد، و خدا می‌داند و شما نمی‌دانید .‏

در اینجا در ضمن واجب بودن قتال و جنگ مسلحانه، الله تعالی روشن می کند که مسلمین از جنگ و کشت و کشتار بیزارند . در این صورت، مسلمین  از روی ناچاری  و به عنوان آخرین ابزار به آن پناه می برند، زمانی که، تمام راههای درمان درپیش گرفته شده و تنها راه حل جراحی می ماند . جنگ وقتی به وجود می آید که دعوت، مذاكره و دیپلماسی کارساز نباشد .در این مرحله مبارزه مسلحانه تا بر قراری حکومت مجری احکام شریعت در زمین، شکل اصلی مبارزه است، و به عنوان خط مشی اصلی مبارزه در راه برداشتن و نابود کردن جاهلیت و طاغوتها، و برقراری سیستم قانون شریعت الله، مطرح می شود.

علاوه بر این، جهت بیرون راندن  کفار اشغالگر از سرزمینهای مسلمین، جنگ مسلحانه،  هم به عنوان استراتژی و هم به عنوان تاکتیک مطرح می شود، و تبدیل می شود به فرض عینی چون روزه  و زکات و حج و نماز و غیره، که حتی این فرضها و سایر فرضها را نیز  تحت الشعاع خودش قرار می دهد .

بيشترين آيات در قرآن بعد از نماز، در مورد جهاد و قتال است. حالا کسی که از زیر این امر الله، شانه خالی کند، بی مجازات نمی ماند و آیات و روایات زیادی هم در این زمینه آمده. به عنوان مثال  الله تعالی در مورد مجازات کسی که جهاد در راه خدا را ترک می کند فرماید:«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَا لَکُمْ إِذَا قِیلَ لَکُمُ انفِرُواْ فِی سَبِیلِ اللهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الأَرْضِ أَرَضِیتُم بِالْحَیَاهِ الدُّنْیَا مِنَ الآخِرَهِ فَمَا مَتَاعُ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا فِی الآخِرَهِ إِلاَّ قَلِیلٌ * إِلاَّ تَنفِرُواْ یُعَذِّبْکُمْ عَذَاباً أَلِیماً وَیَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ وَلاَ تَضُرُّوهُ شَیْئاً وَاللهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» (توبه: ۳۸-۳۹)

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید، شما را چه شده، هنگامی که به شما گفته می‌شود: (به سوی جهاد) در راه الله حرکت کنید، به زمین می‌چسپید (و سستی می‌کنید) آیا به جای آخرت به زندگی دنیا راضی شده‌اید؟! حال آنکه متاع زندگی دنیا، در (برابر) آخرت، جز اندکی (هیچ) نیست. اگر (برای جهاد) کوچ نکنید، (الله) شما را به عذاب دردناکی، عذاب می‌کند و قوم دیگری را بجای شما قرار می‌دهد و هیچ زیانی به او نمی‌رسانید و الله بر هر چیزی تواناست».

از أبو أُمامة  روایت است که رسول خدا فرمودند: «هرکس جهاد نکند، یا مجاهدی را تجهیز نکند یا اینکه در سرپرستی بازماندگان و خانواده ی مجاهدی رفتار خوبی نداشته باشد، خداوند متعال قبل از روز قیامت او را به عذابی سخت گرفتار می کند…

الله متعال هم،  در اولین آیه ای که به جنگ مسلحانه  اجازه داده، فورا به ثمره ی برجسته ی دنیوی این جنگ می پردازد، نصر و پیروزی؛  و می فرمایند: أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ ‏(حج/۳۹) و خداوند توانا است بر این که ایشان را پیروز کند.‏ قاعده ی کلی الله در برخورد قهرآمیز و خشونت طلبانه با دشمنانش همین بوده . پیروزی. فقط کافیه سرانجام اقوامی چون عاد ، ثمود ، لوط ، نوح ، هود رو بررسی کنین، تا بفهمید، قاعده ی الله در زمان رسیدن مرحله ی قهر و خشونت  توسط خود و یا توسط سربازانش بر پیروزی بناء شده است.

بر این اساس، الله تعالی  پیروزی را حق مسلمین می داند  نه دشمنان آنها؛ و خودش، یاری کردن و پیروز کردن دوستانش بر دشمنان را بر خودش واجب کرده است :

  • «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ رُسُلاً إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَاؤُوهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَانتَقَمْنَا مِنَ الَّذِینَ أَجْرَمُوا وَکَانَ حَقّاً عَلَیْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ» (روم/ ۴۷) «ما قبل از تو پیغمبرانی را به سوی اقوامشان فرستاده‌ایم و آنان دلائل واضح و آشکاری برای این اقوام آورده‌اند. پس ما از مجرمین انتقام گرفته‌ایم ( و مؤمنان را یاری کرده‌ایم ) و همواره یاری مؤمنان بر ما واجب بوده است‏».
  • «وَلَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ * (حج/ ۴) «و مسلماً الله یاری می‌کند کسی‌ که (دین) او را یاری دهد، بی‌گمان الله قوی پیروزمند است.
  • «وَلَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِینَ -إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنصُورُونَ -وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ» [صافات: ۱۷۱-۱۷۳] «و به راستی وعده ما برای بندگان فرستاده ما از پیش صادر شده است. که هر آینه آنها یاری شدگانند. و بی‌گمان لشکر ما پیروزند».

ما حق داریم بررسی کنیم که چه عواملی باعث شد که مسلمین صدر اسلام ضمن غلبه بر مصیبت مرتدین، در یک نسل دو امپراطوری مطرح طاغوتی آن زمان رو نابود کنند  و یا در همین چند دهه ی گذشته طاغوتهائی چون لنین و هوشی مینه و کاسترو و غیره با وجود عقاید باطل خود، توانستند با بهره گیری صحیح از تکنولوژی مبارزاتی اسلام، در میان آنهمه دشمن جهانی، پیروز بشوند وحکومت مورد دلخواه خودشان را درست کنند؛ در برابر بیشتر از یک قرن است پیروان عقیده ی توحید، در اکثر قاطع سرزمینهای اسلامی،  ضمن تبلیغ قرآن و سنت، در واقعیت و هنگام عمل، از تکنولوژی آشوب طلبانه ی جاهلیت استفاده کنند و دچار شکست بشوند، و در اکثر  سرزمینها مسلمان نشین هنوز نتوانسته اند یک حکومت اسلامی را درست کنند وهميشه در آروز و خيال زندگي مي كنند.؟! در این صورت، تنها داشتن توحید و تبلیغ عقاید صحیح کافی نیست.

ما حق داریم بررسی کنیم برادرانمان که جنگ مباركشان را دهها ساله شروع كرده اند و با اخلاص و جهت طلب رضاي الله به ميدان نبرد رفته بودند و کشته شدند(الله رحمتشون کند و آنها را با النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِینَ  محشور و رفیق گرداند)  امّا چرا به پیروزی که الله تعالی برای آنها در نظر گرفته بود نرسيدند و شکست خوردند؟ آیا الله – نعوذ بالله –  و به گفته ی عده ای از بزرگواران،  شکست و مصیبتهای ناشی از شکست که کل موجودات را شامل هم می شود سنت الله برای مسلمین است؟ آیا اینها و سایر مسلمین را با شکست عذاب داده تا بقیه را آزمایش کند؟ یا آنها را   شکست میدهد تا شهیدان را از میانشان انتخاب کند و شکست راهی می شود برای انتخاب شهید؟ یا شکستشان میدهد تا دیگران را پاک و خالصشان کند؟ یا شکستشان میدهد و پیش دشمنانش ذلیلشان میکند تا به آنها یاد بدهد که چگونه در برابرش ذلیل بشوند؟ و دهها جمله ی سرهم بندی شده ی ساده و بی اساسی که عده ای عربی دادن به اصطلاح ملا برای همراهان شکست خورده ی خود تراشیده اند.

پیروزی حق ماست و شکست حق دشمنان الله است، پس حق شرعی و اسلامی ماست که بدانیم چرا حقی که مال ماست پیش دشمنان است؟ چه اتفاقی افتاده که این حق مسلمین رفته پیش دشمنان اهل قبله؟  و این حق چگونه به خودما برمی گردد؟ یا چگونه می تونیم این حقمان را از دشمنانمان پس بگیریم.

بله، پیروزی حق مسلمین است نه کفار، حتی با بررسی آیاتی چون آیات اولیه ی سوره ی روم متوجه می شویم که، پیروزی حق نصرانی های اهل کتاب است نه مجوس شبهه اهل کتاب. زمانی که این پیروزی در مکانهائی چون جنگ احد نصیب کفار می شود، فورا باید آسیب شناسی بشود، و علت شکست را باید بررسی کرد . باید فورا دریافت چه پیش آمده که آنچه سهم ما بوده به کفار رسیده است؟ آیا نعوذبالله در ایمان، اخلاص و صداقت و یقین پیامبر صلی الله علیه وسلم به عنوان امیر و رهبر مسلمین مشکلی وجود داشته؟ آیا نماز شب و قرائت قرآن و اذکار و ذلیلی برای الله و صدقه و زکات مسلمین کم بوده؟ یا مسلمین گناهانی چون دزدی و مشروب خوری و زنا و ربا و غیبت و سیواک نزدن و ریش تراشیدن و دیگر منکرات اینچنینی را مرتکب شدند، و همین گناهان مانع نزول این پیروزی شده ؟ یا علت پیدایش این بیماری ممکن است چیز دیگری باشد و راه حل هم چیز دیگری است؟

پیروزی یعنی سلامتی و شکست یعنی قطع کردن بخشی از بدن مسلمین. باید علت بیماری را مشخص کرد قبل از اینکه منجر به جراحی و خونریزی و قطع کردن شود ، متناسب با بیماری راه درمان را درپیش گرفت، و نتیجه را سپرد به الله . بیماری برای مسلمان حکم آزمایش را دارد، و علاوه بر ثواب آن، در بسیاری موارد تجربه ای برای بدن می شود که در برابر این بیماری خودش را مقاوم می کند. مسلمین گاه ممکن است اینچنین در برابر بیماریها قرار بگیرند تا آنها را مقاوم و محکمتر کند  و مانع از قطع عضو و یا حتی مرگ آنها بشود مثل امثال اندلس.

علل ظاهری شکست در جنگها را باید در رعایت نکردن قوانین ثابت و متحرک جنگ جستجو کرد . علت ظاهری شکست در جنگ احد را  باید در رعایت نکردن وحدت فرماندهی و وحدت دستور دید . این یک اشتباه و خطای بزرگی است، و بدون شک هر اشتباه و خطائی را می شود با آموزش و تربیت پیشگیری کرد .

برادران گرامی : نه فرماندهان شما به اندازه ی رسول الله صلی الله علیه وسلم از ایمان راسخ و تقوی و اخلاص برخوردارند، و نه همراهان شما در حد اصحاب احد قرار دارند. پس علت شکستهایی که حق کفار و دشمنان اسلام است  اما نصیب مسلمین شده را،  در مسائل انحرافی جستجو نکنید، و خودتان را به این توجیهات و مسائل جانبی دلخوش نکنید، و دچار خودفریبی نشوید . وحدت یعنی قدرت و تفرق یعنی ذلیلی و شکست، و هم اکنون نبود وحدت فرماندهی و وحدت دستور،  و پیدایش عذاب تفرق، اسباب ضعف و سستی شده اند.

آنچه امروزه باعث از میان رفتن این وحدت فرماندهی و وحدت دستور شده، اشتباه و خطا و یا آزمایش جهت پالفتن صف مجاهدین نیست، بلکه عذابی است در حد صاعقه و زلزله . با این تفاوت که فرصت برای دوری از عذاب تفرق وجود دارد، اما در صاعقه و زلزله چنین فرصتی یافت نمی شود.

قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَىٰ أَن يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَابًا مِّن فَوْقِكُمْ أَوْ مِن تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعًا وَيُذِيقَ بَعْضَكُم بَأْسَ بَعْضٍ ۗ انظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ  (انعام/۶۵)

بگو : خدا می‌تواند که عذاب بزرگی از بالای سرتان (مثل ساعقه ) و یا از زیر پاهایتان ( مثل زلزله ) رو واستون بفرسته  و یا این که  متفرق و دسته‌دسته و پراکنده گردید ( و جنگها در میانتان برپا گرداند) و برخی از شما را به جان برخی دیگر اندازد و گرفتار همدیگر سازد و بعضی را به عذاب بعضی گرفتار کند   بنگر که چگونه آیات  را بیان و روشن می‌گردانیم تا بلکه ( بیندیشند و به خود بازگردند و حقیقت را ) بفهمند .‏

تفرق عذابی است که گاه، جهل و عدم تخصص در علم مبارزه و جهاد، باعث شعله ورتر شدن، و دامنه دارتر شدن، و طولانی تر شدن آن می شود . زمانی که الله تعالی می فرماید:

وَلَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ * الَّذِینَ إِن مَّکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاهَ وَآتَوُا الزَّکَاهَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنکَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَهُ الْأُمُورِ (حج/ ۴۰ ـ ۴۱)

و قطعا الله به کسی که [دین] او را یاری می‌کند یاری می‌دهد، چرا که الله نیرومند شکست‌ناپذیر است . همان کسانی که چون در زمین به آنان توانایی [و قدرت] دهیم نماز برپا می‌دارند و زکات می‌دهند و به کارهای پسندیده امر می‌کنند و از کارهای ناپسند باز می‌دارند و سرانجام همه‌ی کارها از آن الله است .

ما قبل از تمکین هم نماز را برپا می داریم، برپا داشتن موارد ذکر شده در نماز، و بخصوص بر پا داشتن موارد ذکر شده در سوره ی فاتحه،  جوهره ی کل دعوت است، که امر به معروف و نهی از منکر هم بر این مفاهیم کلی بنا شده است. معروفها و منکرها در هر شاخه ای از عبادات چون یادگیری علم، نماز، روزه، حج، زکات، کاراقتصادی، مسائل زناشوئی، مدیریت فرزندان و غیره ممکن است مختص همان بخش و قسمت باشند .

حالا معروفها در جنگ مسلحانه و جهاد و سپس در زمان کسب قدرت حکومتی و تمکین چه چیزهائی هستند ؟ اول معروفها را بشناس، زمانی که پروژه ای اسلامی در شیوه ی جهاد و جنگ مسلحانه و وحدت نداری، زمانی که پروژه ای اسلامی برای زمان کسب قدرت نداری ، آونوقت تو معروفها را در این زمینه نمی شناسی. پس چه جوری در مسأله ی جهاد و جنگ مسلحانه می توانی امر به معروف کنی؟ نهی از منکر در جهاد و مبارزه ی مسلحانه  و در زمان تمکین هم، باز تابع شناخت و تخصص خاص خودش است.

شما زمانی که نمی دانی چه عملی در جهاد و دیپلماسی جنگ مسلحانه ی اسلامی منکراست، چگونه می توانی از آن نهی کنی؟  امر به معروف و نهی از منکر در این زمینه ها ارتباطی به سایر تخصصهای شما در امور و اداب مربوط به خانواده و طلاق و زکات و رهن و اجاره و حج و فقه جنائز و غیره ندارد .تخصص کسی چون خالد بن ولید رضی الله عنه  را لازم دارد، که در بسیاری از موارد غیر نظامی ذکر شده، در حد کمترین اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم به شمار می رفت.

دوستان گرامی :  این مسأله ی بسیار مهمی است که سهل انگاری زیادی در آن دیده می شود و نیاز به توضیح و ملموس تر شدن بیشتر دارد .

به عنوان مثال، زمانی که بدن ما مریض می شود، و ما علت بیماری را نمی دانیم، ابتدا به یک  پزشک عمومی مراجعه می کنیم ، اگه نتیجه نداشت به دنبال آن از یک متخصص داخلی کمک می گیریم. اگه باز اینهم نتیجه نداشت با استفاده از آنچه از این دو کانال گرفته ایم، به فوق تخصص ها یی مراجعه می کنیم که در آنچه تشخیص داده شده می توانند ما را کمک کنند .

 این را می دانیم که درمان بعضی از بیماری‌ها بین تخصص‌های مختلف پزشکی هم مشترک است، اما  هر تخصصی بعضی از بیماریها را پوشش می دهد . یکی حیطه ی کاریش در شکسته بندی و اورتوپتدی است، دیگری در گوارش و کبد است، دیگری در خون و انکولوژی، و یکی در کلیه و مجاری اداری ، یکی در غدد است چون تیروئید، دیابت ، و دیگری حیطه ی کاریش به قلب و عروق محدود می شود یا یکی دیگر به ریه  و یا یکی به امور زنان و زایمان می پردازد ؛ به همین ترتیب برای هر بیماری تخصص خاصی در نظر گرفته شده است.  حتی در حیطه ی کار جراحان هم تفاوتهائی  به چشم میخورد .

بیماریهای اجتماعی هم در یک سطح نیستند، و یک راهکار برای درمان هم ندارن . فقر، دزدی، ترس، نا امنی ، لجبازی، پناه بردن به مواد مخدر و مست کننده، ریا، زنا، دروغگوئی، خیانت، جاسوسی، سهل انگاری در نماز، دین فروشی، اختلافات میان زن و شوهر، ناهنجاریهای رفتاری کودکان، تجملگرائی و غیره هم بیماریهائی هستند، که هر کدام راهکار درمانی خاص خودشان رادارند. و اصطلاحا هر کدام بابی از فقه هستند که باید شخص در آن فقه لازم را داشته باشد، تا بتواند در مورد آن نظر بدهد.

اقدام به جنگ مسلحانه جهت آزاد سازی بندگان الله، و تحکیم قانون شریعت الله به جای قوانین جاهلیت و طاغوتها هم، تخصصی است بسیار حساس تر از تمام تخصصهایی که گفته شد. اگه در یکی از این تخصصها اشتباهی در تشخیص یا درمان رخ بدهد، ممکن است جان یک نفر به خطر بیوفتد ، اما در جنگ مسلحانه اگر شخص، متخصص و عالم به این علم نباشد و خودش را رهبر و عالم جابزند، ممکن است برای سالهای سال، جان،  ناموس، مال و وطن هزاران و بلکه میلیونها انسان را  در معرض خطر و نابودی قرار بدهد، و حتی چون اندلس باعث از میان رفتن دین و موجودیت مسلمین آن منطقه هم بشود . در صورت آگاهی بر چنین کار وحشتناک و هراسناکی، آیا این خدمت به آن مردم است یا خیانت به دو امانت الله یعنی دین الله و بندگان الله؟

دوستان ارجمندم ، تنها در مورد دعوت، انقلاب، مبارزه و جهاد و مبارزات مسلحانه صحبت کردن و  آگاهی  بر میزان ثوابی که انجام دهنده ی آنها نصیبش می شود  کافی نیست. اینهاهم مثل رانندگی و پزشکی علم هستند، و هیچ کسی هم تنها با مطالعه ی کتب متفرقه راننده نمی شود. شما تصور کنیند کسی که رانندگی بلد نباشد یا جراحی بلد نباشد، به نظر شما می شود به او اعتماد کرد و جان خودمان و چند نفر دیگر را به دستشان بسپاریم هر چند در سایر تخصصها در درجات بالائی قرار گرفته باشد؟

انقلاب یک فنه، یک علمه، جنگ مسلحانه و مدیریت نهضت، علمه، فنه. راننده ی خوب بودن  کاری به مسلمان بودن یا نبودن شخص ندارد.  خالد بن ولید قبل از اسلام یک متخصص جنگ بود و همین تخصصش او را تبدیل به سیف الله کرد، نه تخصص در مسائل صرف و نحو وبلاغه و احکام نماز و روزه و حتی کفر به طاغوت و ولاء و براء.

در این صورت، شایسته است، به ملاها و علمای کتابخانه ای که برای هر گروهی به عنوان علمای ربانی و ثیقه شناخته شده اند، و به نفع دارودسته ی خودشان، و بر علیه گروه یا گروههای مخالف فتوا تولید می کنند، با دقت بیشتری نگریسته شود.

شکی نیست که تمام مسلمین در عذاب تفرق گرفتار شده اند و گناه این عدم موفقیت برگردن تمام مسلمين است، اما  مقصراصلی، كه باید جوابگوي نزدالله و بندگان الله باشد  رهبران مجاهدان هستند، و مسئولیت اصلی این فجایع و شکستهای پی در پی بر گردن آنهاست، رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: «مَا مِنْ عَبْدٍ یَسْتَرْعِیهِ اللَّهُ رَعِیَّهً، یَمُوتُ یَوْمَ یَمُوتُ غَاشًّ الِرَعِیَّتِهِ، إِلَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّهَ».  «هربنده‌ای که الله سرپرستی (قومی) را به او بسپارد و درحالیکه به آن‌ هاخیانت کرده بمیرد، خداوند بهشت را بر او حرام می‌کند»[۲]

این رهبران خود را مأمور این وظیفه می دانسته اند، در حالی که دیپلماسی و استراتژیهای آنها، به خاطر جهالت آنها، در مسیر شکست، انجام وظیفه می کند.

در اینجا ثبات و شجاعت و جسارت مشکل مجاهدین را حل نمی کند، و اینکه تمام جماعتها هم ادعای تبعیت از قرآن و سنت داشته اند نیز راه به جایی نبرده است؛ بلکه دانش و علم به روز و بنیادین رهبریت در مدیریت و هدایت مبارزه قتال است که کارسازه. مسلمین با دور ریختن شورا، به سبک قهرمان سازی های شرقی، رهبرانی را بر مي گزينند كه از قابليت قابل قبولی برخودار نيستند.

برای همین است که این رهبران همگی ادعای اتحاد دارند، هر یک منظورش از اتحاد، اتحاد حول و حوش اجتهادات و نظرات خودشان است، نه بر اساس شورا، و هيچ يك در سايه شورا استقلال داخلی ديگران را به رسمیت نمي شناسد. به همین دلیل در اینجا هم عملشان با گفتارشان یکی نیست.

پیروزی دشمنان، وشکست‌های اهل قبله در میدانهای نبرد و جنگ مسلحانه، به سبب کم کاری در پایبند بودن به واجبات مختص به مبارزه و جهاد، و یا انجام خطاها و یا گناهان مختص به جهاد،  و زیر پانهادن  قوانین مختص به جهاد و جنگ مسلحانه بوده و هست.

الله تعالی شکست جنگ احد را فورا مورد آسیب شناسی قرار داده، و به صراحت و بدون پنهان کاری اعلام می کند که، این شکست دستاورد خود شماست:

أَوَلَمَّا أَصَابَتْکُم مُّصِیبَهٌ قَدْ أَصَبْتُم مِّثْلَیْهَا قُلْتُمْ أَنَّى هَذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِندِ أَنْفُسِکُمْ (آل عمران/ ۱۶۵)  آیا چون به شما [در جنگ احد] مصیبتی رسید [با آنکه در نبرد بدر] دو برابرش را [به دشمنان خود] رساندید، گفتید این [مصیبت] از کجا [آمده است؟] بگو آن از خود شما [و نتیجه‌ی نافرمانی شما] است

در این جنگ، مسلمین با وجود برخورداری از اصل  وحدت فرماندهی، اصل وحدت دستور را نادیده گرفتند، و خودشان را داخل عذاب تفرق نمودند، و نتیجه ی دنیویش هم دیدند.

به نظر من، و با توجه به آنچه خود دیده ام، آن گروههائی که شما در سوریه جان خودتان و خانواده هایتان را به انها سپرده اید ، ثابت کرده اند که حتی در حد کفاری چون هوشی مینه و لنین و مائو از علم انقلاب و مبارزه برخوردار نیستند. راننده های ناشی هستند.  اینها علاوه بر جهل به علم مبارزه به سبک اسلامی آن، مبتلاء به بیماری ، گناه و عذاب وحشتناکی چون تفرق و جنگ داخلی شده اند، تفرقی که  ازمهمترین دلایل به تاخیر افتادن پیروزی است.  و مشکل اساسی تر این است که، به دلیل غیر بومی شمردن و ایزوله شدنتان توسط گروههای موجود سوری، اصلاح و درمان این گناه  و عذاب در خاک شام هم، در حد توان شما نیست.

راه حل در بازگشت به شورای اولی الامر با به رسمیت شناختن استقلال درون گروهی تمام تفاسیر و گروههای مختلف، ایجاد امتی واحد توسط این شورا در حد توان،  و اجماعی واحد از این امت است که تولید وحدت می کند، و وحدت هم، یعنی: قدرت .

دلایل نشان می دهند که زمینه های پذیرش شورا، امت، اجماع ، وحدت و قدرت در میان دهها و بلکه صدها گروه اطراف شما وجود ندارد، بلکه بر اثر دسته بندی های بین المللی، و پشتوانه ی فتاوای علمای به اصطلاح موثق و ربانی هر گروهی، عذاب و آتش تفرق در حجم وسیعتری در حال گسترش خواهد بود؛ و بی طرفی شما نمی تواند زیاد دوام داشته باشد، و خواسته یا ناخواسته در عذاب تفرق گرفتار خواهید شد.

دوباره باید یادآوری بشود که : تفرق و کشت و کشتاری که در آنجا وجود دارد، هرگز نعمت نبوده و نیست، بلکه یکی از صفات مشرکین وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ* مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ” (الروم/۳۰-۳۱-۳۲) و غضبی است در حد طوفان و ساعقه و زلزله .

عمر بن خطاب (رضی الله عنه) به فرمانده خود در جنگ می گوید: به تو وهمراهانت دستور می دهم که پرهيز تان از گناه ومعاصی بيشتر از احتياط از دشمنان باشد، چرا که خطر ناشی از گناه لشکريان برای شان مهلک تر از دشمن شان است، وهمواره  حکمت پيروزی مسلمانان، نافرمانی دشمنان شان از خداونداست، اگر چنين نباشد ما که نمی توانيم در تجهيزات با آنان برابری کنيم، نه تعداد ما با آن ها برابرست ونه تجهيزات ما! اگر در گناه هم با آن ها برابر شويم آنان با استفاده از امکانات خود بر ما غلبه خواهند کرد، اگر ما با تقوا وفضل بر آنان چيره نشويم قدرت ما کارساز نخواهد بود! .

عمر بن خطاب(رضی الله عنه)  در مورد جنگ و پیروزی در جنگ صحبت می کند، و بیماریها و گناهانی  که مسلمین را از پیروزی در جنگ باز میدارند با گناهانی که مانع پیروزی مسلمین در شغل رانندگی، قصابی ، معلمی، ملایی و یا روابطی اجتماعی چون امور زناشوئی و خونوادگی و اقتصادی و فرهنگی و ورزشی و غیره می شوند فرق دارند . در این موارد ممکن است گناهانی مانع از موفقیت بشوند که در موارد دیگر تأثیری نداشته باشند، و یا گناهانی باشند که مشترک میان همه باشند .

آیا برای یک گروه مسلح مسلمان و حکومت اسلامی  گناهی بالاتر از تفرق وجود دارد که الله تعالی به صورت عذاب دنیوی آن را وصف کرده باشد؟ آنهم عذابی در کنار طوفان و صاعقه و زلزله که خوب و بد را با خودش می برد.

یادم می آید که یکی ازدوستان به اسم رمضان در جماعت انصارالاسلام سیگار میکشیده، دوستان وقتی که علل شکست انصار را بررسی می کردند، و یا حتی به علل شکست سایر جماعتها هم می پرداختند، به گناهانی ریز در همین حد سیگار کشیدن اکتفاء می کردند!!!

برای یک مبارز و انقلابی این به جوک و طنز می ماند که علت شکست در فلان جنگ را مثلا مشروب خوردن قعقاع بدانیم، در حالی که پیروزی هم آمد؛ یا حتی فرماندهی یه فاجر بدانیم که ممکن است به گناهانی هم آلوده باشد  و نتوانی به بیماری اصلی و گناه اصلی یعنی تفرق پی ببری!!!! تفرقی که مانع وحدتی میشود که تنها در سایه ی این وحدت است که قدرت دنیوی به دست می آید. و الله متعال هم نصرتش را به کسانی عطاء می کند که از وحدت فرماندهی و وحدت عمل برخوردار باشند . (بدون درنظر گرفتن باورهای بندگانش، مگر ما این را به کرات در تاریخ گذشته و معاصر ندیده ایم؟)

علاوه بر اصول متغیر و بومی حاکم بر جنگ، از اصول ثابت و عمومی جنگ در طول تاریخ بشریت مثل وحدت فرماندهی ، وحدت دستور، سادگی، هدف، تعرض، تمرکز، غافلگیری و غیره  که قواعد کلی جنگ هستند را باید رعایت کرد.

اینها اسباب و سنتهای الله در جنگ هستند که توسط انسانها در طی قرون متمادی کشف شدن . ذولقرنین از این اسباب تبعیت می کنه و الله هم نصرتش رو نازل میکنه و پیروز میشه . سپاه رسول الله صلی الله علیه وسلم تو بدرو دهها جنگ دیگه رعایت می کنن، و الله متعال هم نصرت رو شاملشون میکنه، و پیروز میشن . اما شما تنها کافیه که جنگ احد رو بررسی کنین، ظاهرا می بینین که، کنار نهادن وحدت دستور و زیر پا نهادن این سبب و سنت،  نصرت الله رو معلق میکنه، و عامل اصلی شکست میشه. که این بیماری ظاهری هم، به بیماریهای درونی بر می گرده.  با کنار نهادن وحدت فرماندهی، تمام اصول دیگر جنگ هم از بین میرن، هم هدف جنگ از بین میره، هم تمرکز و تعرض از بین میره ، هم مانور و غافلگیری و تامین و سادگی و صرفه جوئی در قوا.

برادران گرامی : در شکست دنیوی جنگ احد، الله تعالی سنتهای خودش را به خاطر حضور رسول الله صلی الله علیه وسلم تغییر نداد . اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم از اسباب و سنتهای الله تعالی پیروی نکردند،  الله هم  آنها را نصرت نداد. بلکه این سرپیچی  آنها از وحدت دستور و وحدت فرماندهی باعث شد که ، کفاری که، از سنتها و اسباب لازم پیروی کرده بودند بر مسلمین غلبه  پیدا کنند.

شما اطراف خودتان را نگاه کنید  چگونه است ؟ در زمینه ی رعایت این اصول جبهه مغول و جبهه ی مزدوران آمریکا موفق تر هستند یا جبهه ای که شما به همراه سایر گروهها در آن هستید؟ جبهه ی حکومت مرکزی بشار اسد موفق تر است  یا جبهه ای که شما به همراه سایر گروهها در آن حضور دارید؟ حتی جبهه ی متحد آمریکا و روسیه به این اصول پایبند تر بودن یا جبهه ای که متشکل از شما و سایر گروههای مسلح اطراف شماست؟

 

تفرق به راحتی دستور الله ، و فریضه ی الله، مبنی بر ارهاب دشمنان الله و مسلمین را خنثی می کند که می فرماید: «وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّهٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللهِ وَعَدُوَّکُمْ» [انفال: ۶۰]  در این صورت تجهیزات نظامی شما و گرفتن فیلمهای آنچنانی از کشتار مخالفین هم نمی تواند به مسلمین چنان شکوه و هیبتی ببخشد که باعث ارهاب خواسته شده در شریعت شود . چون تفرق و منازعه مسلمین را ناتوان و درمانده کرده، و ابهت و شکوهشان را از بین برده، پس دشمن از چه چیزی بترسد؟

علاوه بر آن تفرق باعث خنثی شدن اصل ثبات می گردد که الله تعالی می فرماید:  «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا لَقِیتُمْ فِئَهً فَاثْبُتُواْ وَاذْکُرُواْ اللهَ کَثِیراً لَّعَلَّکُمْ تُفْلَحُونَ * وَأَطِیعُواْ اللهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»  [انفال: ۴۵-۴۶]

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید، هنگامی که با گروهی (از دشمن) روبرو شدید، پایدار (و ثابت قدم) باشید و الله را بسیار یاد کنید، تا رستگار شوید. و الله و پیامبرش را اطاعت کنید و با همدیگر نزاع نکنید که سست شوید و قوت (و هیبت) شما از میان برود و صبر کنید، بی‌گمان الله با صابران است».

زمانی که مسلمین خودشون را در چنین موقعیت و عذابی قرار میدهند، خودشان زمینه ساز و محرک هجوم کفار و بخصوص کفار سکولار به سرزمینهایشان می شوند. کفار سکولاری که استراتژی و دیپلماسی آنها در برخورد با مسلمین بر اساس قتال و جنگ مسلحانه بنا شده است « وَلاَ یَزَالُونَ یُقَاتِلُونَکُمْ حَتَّىَ یَرُدُّوکُمْ عَن دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ (بقره/۲۱۷) ( مشرکان یا به زبان امروزین : سکولاریستها ) پیوسته با شما خواهند جنگید تا اگر بتوانند شما را از دینتان برگردانند.

الله تعالی امر می کند: وَأَطِیعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ ‏(انفال/۴۶)

الله تعالی صبر و شکیبائی را در پایان آورده که تفرقی نباشد ، طبیعیه که باید از عذاب فرار کرد، نه بر آن صبر کرد . صبر بر آزمایش است نه عذاب. آنهم عذابی که می شود از آن فرار کرد .  کسانی هستند که از فتنه ی جاهلیت به جنگ مسلحانه ای پناه می برند که عذاب است و در چنین عذابی ماندن را در قالب صبر برای خودشان توجیه می کنند. این در صورت آگاهی، صبر نیست، لجبازیه.

حالا مسلمینی که امر الله را پشت گوش می اندازند، و  دسته دسته و متفرق می شوند، بلافاصله ضعیف و ناتوان می شوند، و شکوه و هیبتشان هم از میان می رود، و این یعنی: دعوت کفار به اشغال سرزمینهایشان، و دعوت کفار به کشتار خودشان، و دعوت کفار به تجاوز به نوامیسشان، و دعوت کفار به تاراج منابع طبیعی و ثروتهایشان، و در یک کلمه، دعوت کفار به تحکیم قوانین کفری جاهلیت به جای قانون شریعت الله .

البته اینهم بدانیم که ، وجود این گروههای متفرق که به عذاب دادن همدیگر، و جاده صاف کنی برای کفار تبدیل شده اند، دلیلی برای دست کشیدن و نشستن از جهاد فرض عین نبوده و نیست. الله متعال اینها را دوست ندارد، هر چند که در زبان ادعای وحدت داشته باشند اما در عمل در مسیر تفرق هستند، بلکه با بیان این تضاد گفتار و عمل اینها، به معرفی آنهایی که دوست دارد می پردازد و می فرماید:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ ‏*‏ کَبُرَ مَقْتاً عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ ‏*‏ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفّاً کَأَنَّهُم بُنیَانٌ مَّرْصُوصٌ ‏ (صف/۲-۴)

‏ای مؤمنان ! چرا سخنی ( به دیگران ) می‌گوئید که خودتان برابر آن عمل نمی‌کنید ؟‏ اگر سخنی را بگوئید و خودتان برابر آن عمل نکنید ، موجب کینه و خشم عظیم خدا می‌گردد .‏ خداوند کسانی را دوست می‌دارد که در راه او متحد و یکپارچه در خط و صف واحدی می‌رزمند ، انگار دیوار سربی بزرگی هستند .‏

الله متعال کسانی را دوست دارد که در راهش قتال می کنند اما چه جوری؟ « صَفّاً کَأَنَّهُم بُنیَانٌ مَّرْصُوصٌ » یکپارچه ، متحد و در یک صف واحد که انگار دیوار پولادین هستند . اما این به این معنی نیست که مومنینی که مرتکب جرمی کمتر از شرک می شوند را دوست ندارد . چرا، الله تعالی مومنین را دوست دارد، الله مولای مومنین است، اما از آن عمل مجرمانه ی آنها خوشش نمی آید و دوستش ندارد.  از عمل آنهائی که متفرق اند و در عذاب به سر می برند، و در کمال درماندگی و بیچارگی و بی ابهتی مشغول کشت و کشتار هم هستند، و اسباب ذلیلی خود و پیروزی دشمنان را فراهم کرده اند خوشش نمی آید و چنین عملی را دوست ندارد ، و حتی چنین افرادی را تأدیب هم می کند، و حتی بالاتر از تأدیب، آنها را در همین دنیا هم عذاب میدهد .

بله، الله تعالی دوستانش را یاری می دهد،  نه آنهائی را که بر خلاف اوامرش عمل می کنند، و از نعمت شورا و وحدت  به عذاب تفرق تغییر موقعیت می دهند .

این وحدت گرایان و دوستان الله، نیکوکاران و همان مجاهدینی هستند که الله تعالی فرموده قطعا آنها را به راههای خودش هدایت می کند : «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ»  (عنکبوت/۶۹) «و کسانی که در راه ما جهاد کنند، قطعاً به راه‌های خویش هدایت شان می‌کنیم و یقیناً الله با نیکوکاران است».

الله تعالی نعمت بهشت را به هر کسی نمی دهد، اما در پی معامله ای مشخص و معلوم  به این نیکوکاران، وعده ی بهشت را داده  و می فرماید: إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم  بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقّاً فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنجِیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ، فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ وَذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ‏(بقره/۱۱۱)

‏بیگمان خداوند (کالای) جان و مال مؤمنان را به (بهای) بهشت خریداری می‌کند .  (آنان باید) در راه خدا بجنگند و بکشند و کشته شوند . این وعده‌ای است که خداوند آن را در (کتابهای آسمانی) تورات و انجیل و قرآن (به عنوان سند معتبری ثبت کرده است) و وعده راستین آن را داده است، و چه کسی از خدا به عهد خود وفاکننده‌تر است‌؟ پس به معامله‌ای که کرده‌اید شاد باشید، و این پیروزی بزرگ و رستگاری بزرگیست  .

هم اکنون و در اطراف شما، مسلمین نعمت شورا، امت ناشی از این شورا، و اجماع ناشی از این امت، و وحدت و قدرت را با عذاب تفرق و ذلیلی و کشت و کشتار همدیگر و شکست از دشمنان عوض کرده اند . این  عوض کردن نعمت به عذاب، کار خود مسلمین است که الله تعالی می فرمایند:  ذَلِکَ بِأَنَّ اللّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَأَنَّ اللّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ‏(انفال/۵۳)

‏این بدان خاطر است که خداوند هیچ نعمتی را که به گروهی داده است تغییر نمی‌دهد مگر این که آنان حال خود را تغییر دهند (و دیگر شایستگی نعمت خدا را نداشته باشند و بلکه سزاوارعذاب گردند) و بیگمان خداوند شنوای آگاه است .‏

و تا زمانی که خود مسلمین هم تصمیم نگیرند که به این نکبت و عذاب تفرق، و سایر مشکلاتی که به بار آورده اند، خاتمه بدهند، الله متعال کاری برایشان انجام نمی دهد، و به صورت معجزه آسا آنها را عوض نمی کند، هر چند که فجایعی چون اندلس و حمله مغول و حملات کنونی کفار سکولار به رهبری آمریکا رخ بدهد و هزاران و بلکه میلونها مسلمان و حتی حیوان هم از بین بروند :

  • إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ ‏(رعد/۱۱) خداوند حال و وضع هیچ قوم و ملّتی را تغییر نمی‌دهد مگر این که آنان احوال خود را تغییر دهند .

علاوه بر این نقض آشکار، مسأله ی دیگر، به اجتماع عقاید و باورهای ضد هم گروههای اطراف شما بر می گردد ، که رهبریت عام و هدایت عام آنها، به صورت مستقیم و غیر مستقیم، توسط سکولاریستهای آمریکا و ناتو صورت می گیرد .

خودتان هم اگر دقت کنید، می بینید، مزدورانی چون حزب کارگران اوجالان و ارتش آزاد و غیره هستند که، مستقیما فی سبیل آمریکا می جنگند، و گروههایی هم هستند که فی سبیل ترکیه یا همان ناتو می جنگند، و گروههایی هم هستند که با واسطه هائی چون آل سعود و قطر و امارات و اردن و غیره باز فی سبیل آمریکا می جنگند، و دسته هائی هم هستند که به دلیل عدم آگاهی بر علم انقلاب، ناخواسته در همان راهها قدم بر می دارند، و همان اهداف دشمنان و طاغوتهای سکولار را برآورده می کنند.

مشکل اساسی بسیاری از گروههای مسلح موجود در شام، که شعارهای اسلامی سر می دهند، علاوه بر وجود تفرق و عدم آگاهی از علم انقلاب به سبک اسلامی آن، به چند مشکل ریشه ای بر می گردد مشکلاتی چون:

  • عدم دشمن شناسی  و درجه بندی دشمنان با معیارهای قرآنی . این گروهها هنوز به این درجه از رشد نرسیده اند که دشمنانشان را بر اساس معیارهای قرآنی دسته بندی کنند . هنوز نمی دانند که در جنگ با سکولاریستهای قریش که هم اکنون آمریکا آن را رهبری می کند هر گونه جنگ مسلحانه ای با کفار اهل کتاب و هر یک از مذاهب، تفاسیر و فرق اسلامی اشتباه، و بلکه در صورت آگاهی،  خیانت محض است .
  • مشکل دیگر، محور قرار دادن علمای کتابخانه ای است؛ که صرف نظر از وابسته بودن یا نبودن آنها به یکی از کفار و طاغوتها سکولار جهانی و منطقه ای،علاوه بر آنکه بر اصول ثابت و متغییر جنگ هیچ اطلاعی ندارند، حتی به صورت عملی نه توان بازوبسته کردن و کار با یه اسلحه ی ساده را بلدند، نه بر میزان تأثیر گذاری سلاح ها آگاهی دارند، و نه میدانهای جنگ هم تجربه کرده اند، و علاوه بر تمام این کاستیها، این دسته از علماء در قرون گذشته مانده اند، و از درک «وضع موجود» عاجزند .
  • مشکل دیگر به عدم آگاهی این گروهها و ملاهای فتوا ده آنها، براسباب وحدت بخش بین مسلمین با هم، و نقاط و منافع مشترک با غیر مسلمین در قرآن و سیره ی نبوی بر می گردد.
  • و مشکل دیگر به  فقدان یک دیپلماسی فعال اسلامی به سبک رسول الله صلی الله علیه وسلم، و عدم آگاهی بر اصول حاکم بر دیپلماسی  رسول الله صلی الله علیه وسلم  در روابط با غیر مسلمین بر می گردد.

اینها مشکلات اساسی هستند که وجود دارند و باعث شده اند دشمنان صائل شما روز به روز در حال تغییر باشند . امروز فلان گروه با شما متحداست و فلان گروه دشمن صائل شماست ، و فردا  همان گروهی که دیروز با شما متحد بود، بر اثر تغییر سیاستهای اربابش امروز دشمن صائل شما می شود، و به همین ترتیب گروهها به صورت نوبتی تبدیل به دشمن صائل همدیگر می شوند، تا زمانی که انرژی همدیگه را تحلیل می برند و همدیگر را ضعیف می کنند؛ و با خسته و نا امیدن کردن مسلمین، زمینه را، برای نابودی خود و تحکیم مجدد یکی از مذاهب دین سکولاریسم فراهم می کنند .

اینها مشکلاتی هستند ویرانگر که نمی توان انکارشان کرد . شما هم در آنجا به دلیل وجود روحیه ی قومیت گرائی و نژاد پرستی جاهلی، در میان مسلمین و برادرانی که دنیا را به خاطرشان ترک کرده اید، به اصطلاح غریبه و غیر بومی هستنید؛ و علاوه برآن، قدرت غالب هم نیستید تا رهبریت و هدایت جبهه ی جنگ در اختیار شما باشد.

با چنین زمینه هائی، شما قدرت پیاده کردن این اصول را نیز ندارید. در نتیجه، استراتژیهای دور و نزدیک شما، و حتی تاکتیکهایتان هم، باید تابع «وضع موجودی» بشود که بر شما تحمیل شده است. و این «وضع موجود تحمیلی» هم، نه از لحاظ جنگی می تواند شما را به پیروزی و غلبه بر دشمن برساند، و نه حتی در صورت رسیدن به پیروزی دنیوی هم ، این جبهه ی تحت مدیریت محسوس و نامحسوس آمریکا و ناتو، هدف اصلی قتال شما که همان نجات مسلمین از دست طاغوتها و برپائی حکومت اسلامی و تحکیم قانون شریعت الله است برآورده نمی کند.

ممکن است عده ای از شما بفرمائید که در این مراحل، دفع مفسده مقدم بر جلب مصلحت است؛ بله ، این یک واقعیته؛ اما این مفسده تنها با وحدت و پرهیز از تفرق و رعایت اصول ثابت و بومی و امروزین جنگ آنهم تحت رهبریت واحد مسلمین شریعت گرا و حتی مسلمین آلوده چون عصر ابن تیمیه صورت می گیرد، نه با بلائی به نام تفرق و رهبریت دشمنان، که درمواردی مفسده ای بالاتر از مفسده ی قبلی به وجود آورده است.  در خاموش کردن یک آتش سوزی ساده ، اگه رهبریت عام در اختیار فاسدان قرار بگیرد، ممکن است به جای آب گالن بنزین و نفت را بدهند دستت که رو آتش بریزی.

من این را در افغانستان، وزیرستان، چچن، کردستان عراق و سرزمین شام قبل از شما دیده ام . شما بارها و بارها این را در گروههای اطراف خود ندیده اید؟ پس با وجود این اسباب، اقدام به دفع مفسده ی کوچک، منجر به ایجاد مفسده ای بزرگتر خواهد شد.

شما که برای اصلاحات در چارچوب قوانین سکولاریستی نرفته اید، و نرفته اید که مثلا سکولاریسم سوسیالیستی بشار را، با سکولاریسم لیبرالیستی امریکا و ناتوعوض کنید، شما نرفته اید مسلمین را از بردگی طاغوت سکولاری دربیاروید و به بردگی طاغوت فاسدتری تحویل بدهید. یعنی اینهمه هزینه ی جانی و مالی و ناموسی  نمی دهید که طاغوتی را جایگزین طاغوت دیگری کنید… بلکه خواهان رهائی مسلمین از بردگی و نابودی قوانین دین سکولاریسم با مذاهب مختلفش، و جایگزین کردن قوانین شریعت الله هستید، و این، یعنی انقلاب؛ و انقلاب هم علم است،  و بنده بر این باورم که آن گروههایی که فعلا  شما آنها را اسلامی می دانید و مدیریت محلی اطراف شما را گرفته اند، از علم انقلاب به سبک اسلامی آن، اطلاعی ندارند؛ و شما خودتان و زن و بچه هایتان را دست راننده ی ناشی و جراحی ناشی سپرده اید .

این گروههای مسلح آشکارا اسباب هزیمت و شکست را انتخاب کرده اند، شما با وجود چنین اسباب ذلیلی که هدایت کنندگان جنگ در پیش گرفته اند ، نمی توانید بگوئید که برای ما شکست یا پیروزی مهم نیست. چرا؟ مهم است . برای ما مهمه که به تکلیفمان عمل کنیم و کورکورانه عمل نکنیم .شهادت هم برای ما پیروزی است، اما انجام این تکلیف با فراهم کردن مقدمات شکست، و کورکورانه به جلو رفتن، ادا نخواهد شد.

کی الله تعالی چنین افرادی را یاری می رساند؟ مگر به مجاهدین احد یاری رساند؟ مگر به مسلمین متفرق اندلس یاری رساند؟ مگر به مسلمین متفرق قزاق و ازبک و تاجیک و پشتون وایرانی و عراقی در برابر مغولهای متحد یاری رساند؟

توکل به الله بعد از فراهم کردن وسیله است . شترت را ببند بعد توکل کن بر الله؟

دعا بعد از فراهم کردن اسباب است، سردته رو خودت پتو بکش، بیماری، دارو را فراهم کن ، پیروزی بر کفار را می خواهی، اسباب پیروزی را فراهم کن، بعد با فراهم کردن این اسباب مغرور نشو که تنها اسباب کافیه، بلکه پس از فراهم شدن اسباب از الله بخواه که تو را شفاء بدهد، تو را پیروز کند  و در اینجا توکل و ثبات و صبر و جهاد و رباط معنی می دهد، و شفا و پیروزی که  رو سر ما معلق است، بر ما نازل می شود.

زمانی که عمربن خطاب (رضی الله عنه) در پاسخ به نامه ی امین امت ابوعبیده رضی الله عنه، در هنگام روبرو شدن با سپاه روم، به او مژده می دهد که پس از سختی، گشایشی از طرف الله به وجود خواهد آمد و با استناد به آیه ی « يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (آل عمران/۲۰۰) ، او را، به صبر و استقامت و رباط و پرهیز از خشم الله سفارش می کند ، ما شاهد اصل اول جنگ مسلحانه یعنی وحدت فرماندهی هستیم. اصل مهمی که در زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم و جانشین اوهم از آن بهره مند بودیم، و فتنه ی مرتدین را دفع کردیم، و کار به جائی رسید که  مسلمین از حالت تدافعی به حالت تهاجمی تغییر موضع دادند.

جهاد، رباط، توکل، صبر و ثبات و اعداد و وجود شما زمانی معنی پیدا می کند، و از یک ماجراجوئی نظامی تبدیل به جهاد فی سبیل الله می شود، و باعث به تنگ آمدن و خشم کفار می شود، که در مسیر صحیح اسلامی آن قرار گرفته باشد؛ و گرنه قربانگاهی برای آزادیخواهان و موحدینی خواهد بود که نه تنها طاغوتها را از شر مخالفین شریعت گرا راحت خواهد کرد، بلکه، خوشحالی این طاغوتها را نیز از چند جهت در پی خواهد داشت:

  • از این جهت که از شر مخالفین سرسخت خود خلاص شده اند
  • تفرق و کشتار داخلی مخالفین شریعت گرا، باعث دلسردی و ناامیدی عمومی مسلمین از شریعت گرایان خواهد شد
  • این نا امیدی مسلمین باعث عدم مشارکت عمومی در همراهی با گروههای مسلح، و رضایت عملی به وضع موجودِ تحت حاکمیتِ طاغوتها خواهد شد، در نتیجه پایه های طاغوت تقویت شده، و طول عمر حکومت آنها را افزایش خواهد داد .

در این صورت، حضور در چنین بازی مرگباری، نه تنها باعث نابودی امید مسلمین، و دست کشیدن آنها از مجاهدین در آن منطقه خواهد شد، بلکه، باعث صدمه زدن به کل جریان فرقه ی ناجیه، و مانعی در مسیر برپائی حکومت اسلامی در آن منطقه، و حتی مستحکم شدن پایه های طاغوتهای سکولار و دین فروشان وعاظ السلاطین در نابودی بیشتر منابع معنوی و مادی مسلمین خواهد شد.

برادران گرامی: این دعوتی به ترک جهاد با کفار سکولار اشغالگر خارجی به رهبری آمریکا و ناتو و مزدوران محلی آنها چون حزب کارگران اوجالان ، مسلیمه کذاب فعلی کوردستان، که باعث آنهمه فساد عقیدتی و دنیوی برای مردمان ما و سایر مسلمین شده اند، نبوده و نیست . بلکه دعوتی است به شورا، وحدت فرماندهی، دشمن شناسی اسلامی، یاد گیری علم انقلاب، کنار نهادن تفرق و متمرکز نمودن جهاد بر علیه دین سکولاریسم  به عنوان دشمن مشترک و شماره یک تمام شریعتهای آسمانی، و دشمن مشترک و شماره یک تمام فرق و مذاهب اسلامی.

با این نگرش است که، متوجه خواهید شد، که در برابر دشمن مشترکی چون سکولاریستهای قریش جنگ با یهودیان مدینه و نصارای نجران و حتی سایر مشرکین، مغایر با دیپلماسی رسول الله صلی الله علیه وسلم خواهد بود. حالا این دیپلماسی کجا و، جنگ انحرافی میان مسلمین با اهل کتاب و جنگ میان فرق اسلامی با هم و جنگ میان پیروان یک فرقه باهم و دشمن صائل شدن همدیگر و هم مسیر شدن با اهداف کفار سکولار جهانی و مزدوران محلی آنها کجا؟

با درپیش گرفتن دیپلماسی فعال رسول الله صلی الله علیه وسلم است که جنگ مسلحانه ی ما در مسیر یاری مسلمین و ستمدیدگان خواهد بود، و گرنه تنها به نابودی بیشتر معنویات، و زندگی مادی آنها، و مستحکم تر شدن زنجیرهایشان خواهد انجامید.

زمانی که جهاد در مسیر صحیح قرار نگرفته باشد لجاجت جای صبر را می گیرد، ماجراجوئی جای جهاد را می گیرد، یأس و دودلی جای امید و ایمان راسخ را می گیرد. در اینجاست که اشتباهات را مثل كارهاي مفید قهرمانان جلوه می دهند. زندانها و شكنجه ها و اعدامهای  جماعت اخوان پس از سید قطب رحمه الله ، و از زمان الضیبی به این طرف، اكثراً ناشی از انحراف در هدف وانحراف درروش مبارزه بوده ، و نمی توان آنرا با اذیتها و آزارهایی که مبارزین و مجاهدین در صدر اسلام و در زمانهای بعدی، که در مسیر صحیح مبارزه قرار گرفته بودند و با آن مواجه شده اند، مقایسه کرد .

 

زمانی که مبارزه و جهاد جهت دفع دشمن صائل سکولار و اشغالگر خارجی و نوکران محلی آن  جهت کسب قدرت حکومتی در مسیر صحیح خود قرار گرفت ، ممکن است در این مسیر آسیبهائی هم وجود داشته باشد . ممکن است کسی مرتکب گناهی بشود ، دزدی کند، شراب بخورد، منافق باشد، ملی گراباشد و تنها عامل ملیت او را به جنگ واداشته باشد، اینها خس و خاشاکهائی هستند که تأثیری در مسیر خروشان رودخانه ی جهاد نخواهند داشت. و یا  حتی ممکن است کافری باشه که تنها رسیدن به «أَطعَمَهُم مِن جوعٍ وَآمَنَهُم مِن خَوفٍ » او را وارد سپاه مسلمین و تحت رهبریت مسلمین کرده باشد .

زمانی که مبارزه و جهاد در مسیر صحیح خود قرار گرفت، هجرت، صبر،ابتلاء، تمحیص، امتحان، توکل، دعاء، قرائت قرآن، رباط و غیره  به نتایج مورد پذیرش الله  هم در دنیا و هم در قیامت ختم می شود.

در همین برهه از زمانه  که دوستان الله : إنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُم بُنْيَانٌ مَّرْصُوصٌ (صف/۲-۴) چون رودخانه ای خروشان در مسیر اصلی خود قرار می گیرند، با وجود چنین الگوها و نمونه های عینی ای ، می توان دیگران را به تجارتی شبیه تجارت اینها، که پر از سود و منفعت دنیوی و اخروی است دعوت کرد و گفت:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِیکُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ ‏*تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنفُسِکُمْ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ ‏*یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَیُدْخِلْکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاکِنَ طَیِّبَةً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ‏* وَأُخْرَى تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ ‏ (صف/۱۰-۱۳)

ای مؤمنان ! آیا شما را به بازرگانی و معامله‌ای رهنمود سازم که شما را از عذاب بسیار دردناک دوزخ رها سازد ؟‏ (و آن این است که) به خدا و پیغمبرش ایمان می‌آورید ، و در راه خدا با مال و جان تلاش و جهاد می‌کنید . اگر بدانید این برای شما ( از هر چیز دیگری ) بهتر است .‏( اگر این تجارت را انجام دهید ، خدا ) گناهانتان را می‌بخشاید ، و شما را به باغهای بهشتی داخل می‌گرداند که از زیر ( کاخها و درختان ) آن جویبارها روان است ، و شما را در منازل و خانه‌های خوبی جای می‌دهد که در باغهای بهشت جاویدان ماندگار ، واقع شده‌اند . پیروزی و رستگاری بزرگ همین است .‏ ( گذشته از این نعمتها ) نعمت دیگری دارید که پیروزی خدادادی و فتح نزدیکی است و به مؤمنان مژده بده.‏

الله متعال کدام دسته از جنگجویان را دوست دارد؟ کسانی که متحد هستند و وحدت فرماندهی دارند.  وحدت فرماندهی داشتی قدرت داری و قدرت داشتی به اذن الله پیروزی هم داری. و الله متعال به اینها وعده و مژده ی فتح می دهد.

حالا الله متعال عمل اهل تفرقه را نیز دوست دارد؟ و همینجوری  برایشان فتح و پیروزی می فرستد؟ یا مثل صاعقه و زلزله آنها را با کشتار همدیگر عذاب می دهد و درنهایت بر اثر چنین گناه بزرگی دشمن را بر آنها غالب می کند؟  الجزاء من جنس العمل

آیا اینها شایستگی آن را دارند که الله متعال آنها را مثل وحدت گرایان دوست داشته باشد؟ آیا اینها شایستگی و لیاقت فتح و پیروزی را دارند؟

برادران گرامی : هم اکنون، به حکم ضرورت، مناسب دیدم بدون درنظر گرفتن محدودیتهای موجود،  این نکات را به شما یادآوری کنم، و نمی توانم نگرانی خودم را پنهان کنم که بیم آن می رود جهاد شما یا فی سبیل آمریکا و ناتو (از کانال ترکیه) قرار بگیرد، یا عذاب الله را در این تفرق پذیرا بشوید و اجبارا و با توجیهات نفسانی لوله ی اسلحه هایتان را به سوی اهل قبله نشانه بگیرید، و یا درنهایت در بین این گروههای مختلف مورد معامله با دشمنان قانون شریعت الله قرار گیرید .  همچنانکه خائنین ما را به سکولاریستهای مرتد فروختند، عده ای از برادرانمان چون کاک محمد کوردستانی و کاک طیب و کاک سعدی را غدارانه به قتل رساندند، و عده ای را روانه ی زندان و دسته هائی چون من را پس از تحمل زندان، روانه ی تبیعدگاه نمودند .

من قبلا درآسیب شناسی مبارزاتی مسلمین روسیه ی تزاری عرض کرده ام که مثال این گروههای اطراف شما مانند شخصی است که شایع می کند قصد ازدواج دارد واين شخص خانواده ،فامیل ، همسایه ها و غیره را دعوت می کند. اما آخر سر پس از صرف آنهمه  غذا و پول مي گوید: من قصد ازدواج ندارم.  این کار اصلا کار انسان نرمالی نیست، و ما چنین آدمی را انسان سالم و بی غرضی نمی دانیم . یا غرضی دارد یا مرضی دارد .  باید پرسیده شود که اگر قصد ازدواج نداري برای چه  ديگران را به عروسي دعوت مي كني؟  مردم فریبی کار درستی نیست.

هم اکنون، اصلی ترین و اساسی ترین مسأله ی دنیوی که ما و شما را به هجرت وادار می کند، دفع دشمن صائل کافر از مسلمین و تلاش جهت حاکمیت بر اساس قانون شریعت الله است. آن گروههای اطراف شما که نوبتی دشمن صائل همدیگر می شوند، و اهدافشان هر روز در حال تغییر و دگرگونی است، اینها مهاجرین را با شعار و ادعاهائی به سمت خود کشانده ند اما امروزه واقعیت چیز دیگری را نشان داد. در وضع موجود هیچ یک از این گروههایی که اطراف شما را گرفته اند قصد ازدواج ندارند، اما شما را به عروسی دعوت کرده اند.

هیچ وقت فراموش نکنید که ما نمی توانیم به آمدن صبح یا آمدن باران بهاری و سوز پائیزی و سرمای زمستان و گرمای تابستان بگوئیم خوب است یا بد . چون اينها قهری و جبری اند، بد اين است  كه ما خودمان را برای صبح يا شب يا آمدن باران و تابستان و پائيز و زمستان آماده نكرده باشيم.

برایانی به ریز:

ئاواتی شورشگیرانه و ئازادی خوازانه ی ئیمه ئه وه یه که، هه ر وه ک سه گمه رگه کافره کانی کوردستان و  گه ریلا کافرو مورته ده کانی حیزبی به کریگریاوانی اوجالان،  نه بن به سوته مه نی شه ری نیوان ئه مه ریکا و روسیا و ناتو . له وانه یه راسته وخو ئه مه تان  پی  نه که ن، به لام دور نیه ناراسته وخو و له کانالی تورکیا و ئالی سه لولو قطر و ئوردونه وه پیتان بکه ن .

باش باشیش ئه وه بزانن، که له نیو ئه و گروپانه دا ئه گه ر کول نه ده ن و سه ربه خویی خوتان بپاریزن، ده فروشرین. ئیمه ش له و ظروفه ی ئیوه دا بوین به لام سیکولاره مورته ده کان ئیمه یان فروشت و زوربه ی برایانمان وه کو کاکه محمد  کوردستانی کاک طیب و کاک سعدی و  چندین برای دیگه به غدر و خیانه ته وه کوژران یان بریندار کران و به برینداری دران ده س و، یا نکو به غدر دیل کران و درانه  ده س طاغوته کانو و کسانیک وه ک من، پاش سجنیکی تاکه که سی که زوربه ی ئیوه چه شتوتانه ، ده بی سالهای سال له ژیر چاودیرییکی چروپر له تبعید دا بژین که  بچوکترین جولانه وه شمان له ژیر چاودیریه.

  براوه شه ویسه کام:

ئانه یه وه ش بزاندی که شکست به ماناو ناحەق بیه ی نیە ن .  موسلمانه کا جه شه رو ئوحودینه میریه ی و کوشیه ی. ئینه پا مانا نیه ن که ئی مسلمانانه ناحه قی بینی و سیکولاره کافره کاو قوڕیشی جه سه رو حه قی بینی . به لکم، ئینه ماچوما په نه، که موسلمانه کا، جه ئه سبابو شکست و میریایی استفاده شا که رد و شکستشا وارد و کافره کا جه ئه سبابو سه رکه وته ی استفاده شا که ردو، چی دونیاینه، سه رکه وتی .

ئینه ده رسه ن په ی ئیمه، ئه نده لوس ده رسه ن په ی ئیمه، هیرشو موغولی و روس و ئینگلیس و ئامریکای و،  چچن و ئه فغانستان و میانمارو پاکستان و یمن و صومالی و مالی و عیراق و، ئه و وه لاته کا ته ریچ، گردی درسینی په ی ئیمه که به بی په رده، یو جه سونه ته کاو الله یما په نه ماچا . که واریه یش په ی نیه ن .

الله  تعالی به ایزنو ویش، ژه نیش که ردینه اسبابو زه ورو بیه ی، تو ژه نی ناری الله گیان چه نی زه ورت بو په نه؟  به لام کافره که ژه نیش ئه ورده چیش؟ ئاویش که ردینه ئه سبابو ته ژنه میریایی، نان وارده یش که رده ن ئه سبابو تیری، ئه ورو لیباس و په توش که رده ن ئه سبابو گه رمی و، ده رمانش که رده ن ئه سبابو وه شوه بیه ی …. ئی ئه سبابانه و ئه سابابهایه پسه و ئینانه ، کارش به مسلمانو کافریوه نیه ن .

تو که وه حده تی فه رمانده هیت نه و توشو ته فه روقی به ی، مه میریه ی، با پیغه مه ریچت چه نی بو.

 

فَسَتَذْكُرُونَ مَا أَقُولُ لَكُمْ وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ‏

وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ

اللَّهُمَّ مُنْزِلَ الْكِتَابِ، سَرِيعَ الْحِسَابِ، مُجْرِيَ السَّحَابِ، هَازِمَ الأَحْزَابِ، اهْزِمْ سکولاریین ومن حالفهم من المرتدین. اللهم اجعلهم وعتادهم غنیمه للمسلمین. اللهم دمرهم وزلزلهم. اللَّهُمَّ أَنْتَ عَضُدُنَا وَنَصِيرُنَا، بِكَ نَحُولُ، وَبِكَ نَصُولُ، وَبِكَ نُقَاتِلُ

 

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

 

……………………………………..

[۱]  این پیام در سه شنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۶ توسط شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی فرستاده شده است .

[۲] صحیح مسلم (۱۴۲).

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *