جهاد فرض عين است (۳)
تالیف:دکتر عبد الله بن يوسف عزام
(تقبله الله و رحمه الله تعالي)
ارائه دهنده : احسان هورامی [دانشجوی علوم سیاسی ]
إن الحمد لله نحمده ونستعینه ونستغفره ونعوذ بالله من شرورأنفسنا ومن سیآت أعمالنا، من یهدی الله فلا مضل له من یظلل فلا هادی له واشهد أن لا اله الّا الله وأن محمد عبده ورسوله وصلی الله علیه وسلم، وصحبه اجمعین، وبعد؛
خداوند بخشاینده و مهربان، دین اسلام را به عنوان رحمتی برای جهانیان برگزیده. و حضرت رسول اکرمrرا به عنوان خاتم پیامبران، برای ابلاغ آن فرستاد. و پس از آن، حضرت رسول الله rبا دلایل آشکار دین را تبیّین نمود.
با شمشیر و نیزه آن را یاری کرد. آن حضرتr در حدیث صحیحی که امام احمد (رحمه الله) و طبرانی (رحمه الله ) آن را روایت نموده اند چنین می فرماید:
[بعثت بین یدی السلاعة بالسیف حین یعبد الله وحده لا شریک له وجعل رزقی تحت ظل رمحی وجعل الذل والصغار علی من خالف امری، ومن تشبه بقوم فهو منهم. ] (صحیح الجامع الصغیر آلبانی۲۸۲۸)
و من در نزدیک قیامت با شمشیر مبعوث گشته ام . تا آنکه خدا وند متعال و یگانه بدون هیچ شریکی پرستش گردد. و روزی من، زیر سایه ی نیزه ام گذاشته شده است. کسی که از دستورم سرباز زند، خواری و ذلّت در انتظار اوست و کسی که ( در دنیا ) خود را با گروهی مشابه نمود ( در قیامت ) از آنها محسوب می گردد.
حکمت الهی چنین مقتضی بود که، اصلاح زمین بر قانون دفاع استوار باشد. چنان که خداوند متعال می فرمایند:
[وَلَوْلاَ دَفْعُ اللّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَكِنَّ اللّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ] ﴿البقره/۲۵۱﴾ اگر خداوند شرّ برخی از مردم را به وسیله ی برخی دیگر دفع نکند، فساد زمین را فرا می گیرید ، ولی خداوند نسبت به جهانیان لطف و احسان دارد.
یعنی: باریتعالی با قراردادن قانون دفاع ، بشریّت را مشمول الطاف خویش قرار داد وبه عبارت دیگر، مقابله بین حقّ و باطل به نفع بشر و سیادت حقّ و انتشار خیر می باشد؛ تا جایی که شعایر الهی و پرستشگاه ها با این، قانون تحت پوشش قرار می گیرند. چنانچه خداوند متعال می فرمایند:
[وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ] ﴿الحج/۴۰﴾
اگر خداوند (فساد) بعضی از مردم را به وسیله ی بعضی دفع نکند، دیر ها و کلیساهای(مسیحیان) وکنشهای(یهودیان) ومساجد(مسلمانان) که درآنها خدا وند بسیار یاد می شود، تخریب وویران می گردد. به طورمسلّم خداوند یاری می هد کسی را که او را یاری می دهند. خداوند شکست ناپذیر، نیرومند وچیره است.
قانون دفاع یا جهاد، صفحات فراوانی از کتاب الله را به خود اختصاص داده است. زیرا حقّ برای بقای خود نیازمند نیرویی است که از او پشتیبانی کند.
چه بسا حقّ که، به سبب راها کردن صاحبانش نا بود گشته، وچه بسا باطل که، به خاطر داشتن یاران ومردان فدایی در راستای تحقّق آن قد عَلَم کرده اند.
جهاد بردو رکن اساسی صبر وسخا، که مظهر شجاعت قلب وبذل مال و روح اند، استوار است. وتقدیم جان، عالی ترین سخاوت است.
درحدیث صحیحی که امام احمد آن را روایت نموده، آمده است [ الایمان الصبر والسماحة] (سلسلة احادیث صحیح آلبانی۵۵۴)
ایمان عبارت است از صبر وگذشت.
ابن تیمیه رحمه الله می فرماید:
[ ولما کان بنی آدم لا یتم فی دینهم ودنیاهم الاً بالشجاعة والکرم بیّن سبحانه أن من تولی عن الجهاد بنفسه أبدل الله به من یقوم بذلک الّا تنفروا یعذبکم عذاباً ألیماً ویستبدل قوماً غیرکم ولا تضروه شیئاً والله علی کل شی قدیر]
(مجموع الفتاوی ۲۸/۱۵۷)
از آن رو که دین ودنیای مردم بدون شجاعت وکرم سروسامان نمی گیرد، خدا وند فرموده اند: اگر برای جهاد بیرون نروید، خداوند شما را(دردنیا با استیلاء دشمنان ودر آخرت با آتش سوزان) عذاب دردناکی می دهد وقومی را جایگزین تان می سازد که جدا از شمایند وهیچ زیانی به خدا نمی رسانند و خدا برهرچیزی تواناست.
رسول اکرم rدر حدیثی، بدترین خصلتها، بخل وبزدلی رابرشمرده اند که فساد نفوس ونابودی جوامع را به دنبال دارند.
در حدیث صحیح آمده است:
[ شر ما فی رجل شح ها لع وجبن خالع]
(روایت ابو داود وبخاری در التاریخ، صحیح الجامع ۳۶۰۳)
بدترین خصلتهای مرد، بخل وحرص اندوه آور وبزدلی درونی اوست.
آن روزی که سلف صالح به این قانون تمسّک جستند، برجهان سیادت نموده واستادان بی بدیل انسانها گشتند.
همانگونه که خداوند متعال می فرمایند:
[ وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ ]﴿السجده/۲۴﴾
واز میان آنها پیشوایانی پدیدار کردیم که به فرمان ما، راهنمایی می نمودند، آنگاه که شکیبایی ورزیدند و به آیات ایمان کامل پیدا کردند.
وحضرت رسول اللهr در حدیث دیگری فرموده اند:
[ صلاح أول هذه الأمه بالزهد والیقین ویهلک آخرها بالبخل والأمل]
(صحیح الجامع ۳۷۳۹ رواه احمد وطبرانی فی الأوسط والبیهقی)
خوبی وصلاح اول این امّت درزهد نهفته است وآخر امّت را بخل وآز نابود خواهد کرد.
اما، هنگامی که فرزندان مسلمان پا به عرصه ی تباهی گذاشتند وقوانین الهی رانادیده گرفتند وپروردگارشان را به فراموشی سپردند واحکام او را نقض کردند؛ خداوند نیزآنها را از الطاف خویش محروم گردانید ودرنتیجه، خود به خود از بین رفتند.
[فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا ]﴿مریم/۵۹﴾
وبعد از آنان، تا فرزندان، خلفی (روی کار آمدند ودر زمین) جایگزین شدند که نماز را هدر دادند. وبه دنبال شهوات راه افتادند و(مجازات) گمراهی (خود را دردنیا وآخرت ) خواهند دید.
اعمال بد برای آنها آراسته شده واز خواهش های نفس پیروی نمودند. درحدیث صحیح آمده است:
[ان الله یبغض کل جعظری وجوّاظ، سخاب فی الأسواق جیفه باللیل، حمار بالنهار،عالم بالدنیا،جاهل بالآخرة] (صحیح الجامع الصغیر۱۸۷۴)
همانا خداوند برهر درشت خو وسخت گو، وفریاد زن در شهرها، حیوان مردار در شب، الاغ در روز دانا به دنیا وجاهل نسبت به آخرت، خشمگین می گردد.
از مهمترین فرایض متروک و واجبات فراموش شده، فریضه ی جهاد است که از زندگی مسلمان رخت بربسته ودرطاقچه ی نسیان گذاشته شده است. درنتیجه، مسلمانان مانند کف روی سیلاب گشتند. همانگونه که حضرت رسول الله r فرمودند:
[یوشک أن تداعی علیکم الأمم من کلّ أفق کما تداعی الأکلة الی قصعتها، قیل: یا رسول الله أمن قلة نحن یومئذ؟ قال: لا، ولکنکم غثاء کغثاء السیل، یجعل الوهن فی قلوبکم، وینزع الرعب من قلوب اعدائکم، لحبکم الدنیا وکراهیتکم الموت]
وفی روایة:
[قالوا: وما الوهن یا رسول الله؟ قال: حبکم الدنیا وکراهیتکم القتال. ](سلسلة الأحادیث الصحیحة شماره۹۵۸رواه أحمد باسناد جید وأبو داود فی روایة وهو حدیث صحیح.)
به زودی امتّهایی از هر گوشه وکناره علیه شما فرا خوانده می شوند، همانگونه که اهل سفره( گرسنگان) به سوی ظرف غذا فرا می خوانند. گفته شد ای رسول خدا! آیا به خاطر کمی تعدادمان در آن روز چینین اتفاقی می افتد؟ فرمودند: خیر، اما شما در آن روز همانند کف روی سیلاب هستید، ضعف وسستی بردلهایتان حاکم می شود، زیرا شما در آن روز دل به دنیا بسته ومرگ را ناروا می دانید.
ودر روایت دیگری آمده است که اصحاب گفتند: سستی وضعف چیست؟ آن حضرت پاسخ دادند: محبّت شما نسبت به دنیا و نا جایز شمردن مبارزه وجهاد.
جهاب باکفر دو نوع است:
۱- جهاد طلب (تعقیب کفار درشهر های آنها) به گونه ای که کافران در حالتی قرار گیرند که دیگر نتوانند برای جنگ با مسلماننان خود را مجهز وآماده نمایند. دراین صورت جهاد فرض کفایه است. وکمترین درجه فرض کفایه، حراست مرزهای اسلامی توسط مؤمنان وفرستادن لشکری، حداقل یکبار درسال است، تا دشمنان بترسند.
رهبر مسلمانان مؤظف است که در طول سال یک یا دو سریه ازرا به دارالحرب اعزام نماید وامّت اسلامی هم به آن کمک کرده وپشتیبانی خود را اعلام نمایند. واگر ازگسیل داشتن لشکر امتناع ورزیدند، گناهکارمی گردد .(حاشیه ابن عابدین۳/۱۳۸) این مسئله رافقها به جزیه قیاس نموده اند.
اصولین می گویند: [الجهاد دعوة قهریة فتجب اقامه بقدر الامکان حتی لا یبقی الا مسلم اومسالم]
(حاشیه الشروانی علی تحفة المنهاج ۹/۲۱۳)
جهاد، دعوت غلبه وچیره شدن است و تا آنگاه که مسلمان، یا آشتی جویی در دنیا باقی هست، انجام آن به قدرامکان لازم می باشد.
جهاد دفع(راندن کافران از شهرهای اسلامی) واین نه تنها فرض عین، بلکه مهمترین آن هست ودر حالتهای ذیل لازم می گردد:
الف: هنگامی که کفار در یکی از سرزمینهای اسلامی داخل شدند.
ب: وقتی که صف مسلمانان باصف کافران درگیرو دو گروه در مقابل هم دیگر صف آرایی کردند.
ج: اگر امام مسلمین افراد یا گروهی را برای جهاد بسیج واعزام نمود، اطاعت دستورش واجب است.
د: در زمانی که کفّار مجموعه ای از مسلمانان را به اسارت خود درآوردند.
حالت اول:
ورود کافران دریکی از شهرهای مسلمانان
در این حالت، سلف وخلف، فقهای مذاهب چهارگانه ومحدّثان ومفسرین درتمام ادوار مختلف اسلامی، اتفاق نظر دارند که، جهاد در این حالت براهالی شهری که مورد تهاجم واقع شده وآنانی که مجاور ونزدیک آن قرار دارند، فرض عین است.
بگونه ای که فرزند بدون اجازه ی پدر و همسر بدون اجازه ی شوهر وبدهکار بدون اجازه ی طلبکار می تواند برای جهاد بیرون بروند.
اگر تعداد اهالی آن شهر برای مقابله کافی نبودند، یا اینکه ازخود کوتاهی وسستی نشان دادند ونشستند، آنگاه فرض عین به شکل دایره از نزدیکترین جا آغاز ودامنه ی آن گسترش می یابد. به این ترتیب اگر باز هم نزدیکترها برای مقابله کافی نبودند ویا کوتاهی کردند، دا منه ی آن فراگیر و شامل همه ی کره ی زمین می گردد.
شیخ الاسلام ابن تیمیه (رحمه الله) می گوید:
[ وأما قتال الدفع فهو اشد انواع دفع الصائل عن الحرمة والدین واجب اجماعاً فالعد والصلئل الذی یفسد الدین والدنیا لا شیء اوجب بعد الایمان من دفعه، فلا یشترط له شرط (کالزاد والراحله) بل یدفع بحسب الامکان وقد نص علی ذلک العلماء اصحابنا وغیرهم]
جنگیدن به منظور عقب راندن هجوم دشمن از حرمات الهی و حراست از حریم دین که از مهمترین انواع جهاد دفاعی محسوب می گردد، به اجماع واجب است. دشمن مهاجمی که دین و دنیا را به فساد و تباهی کشیده و پس از ایمان، چیزی واجب تراز بیرون راندن او نیست. و برای چنین نبردی، هیچ شرطی از قبیل (زاد و راحله ) وجود ندارد، بلکه بقدر امکان باید دشمن را راند. و براین مطلب، علمای مذهب ما و دیگران تصریح نموده اند.
ابن تیمیه (رحمه الله) دلیل نظریه ی خود را که راحله شرط نیست، درپاسخ به قاضی که می گوید: وقتی جهاد براهل شهری فرض گشت اگر در حد مسافت شرعی سفر قرار داشتند، از شرایط وجوب آنان یافتن زاد وراحله می باشد، همانگونه که در حج این فرض است، این گونه بیان نموده اند.
[ وما قاله القاضی من قیاس علی الحج لم ینقل عن احد وهو ضعیف فان وجوب الجهاد یکون لدفع ضرر العدو فیکون اوجب من الهجرة. ثم الهجرة لا تعتبر فیها الراحلة. فبعض الجهاد اولی. وثبت فی الصحیح من حدیث عبادة بن الصامت عن النبیr انه قال:(علی المرء المسلم السمع والطاعة فی عسره ویسره ومنشطه ومکره أثرة علیه، فأوجب الطاعة عمادها الاستنفار فی العسر والیسر وهنا نص فی مع الاعسار بخلاف الحج، هذا فی قتال الطلب، واما قتال الدفع فهو اشد انواع دفع الصائل عن الحرمة الدین واجب اجماعاً فالعدو الصائل الذی یفسد الدین والدنیا لا شیء اوجب بعد الایمان من دفعه]
(از کتاب الاختیارات العلمیة ابن تیمیه رحمه الله ملحق به فتاوای کبری ۲/۶۰۸)
آنچه را که قاضی گفته و جهاد را برحج قیاس نموده، از کسی دیگر نقل نشده وقول ضعیف ومرجوحی است. زیرا، واجب شدن جهاد در راستای برطرف نمودن ضرر وزیان دشمن است، بنابراین از هجرت واجب تر است. در هجرت راحله معتبر نیست، پس درجهاد به طریق اولی نباید لازم باشد. ودرحدیث صحیح، از عباده بن صامت(رحمه الله) روایت شده است که آن حضرتrفرمودند: برشخص مسلمان شنیدن واطاعت درسختی وآسانی، خوشحالی وگرفتاری واقدام در راستای تحقیق آن لازم است.
لازمه ی اطاعت، خروج درحالت سختی وآسانی می باشد واینجا برخلاف حج، در حالت اعسار وتنگی نیز، خروج را واجب قرار داده اند. واین حکم در جهاد قسم اول(جهاد طلب) می باشد.
امّا در جنگ دفاعی که از هجوم دشمن مهاجم به مقدّسات ودین جلوگیری می شود، خروج به اجماع واجب است. دشمنی که دین ودنیا را به فساد می کشاند، چیزی پس از ایمان از راندن او مهمتر نیست.
به نصوص فقها و مذاهب چهار گانه در این باره توجه فرمایید:
اول: نزد فقهاء حنفی
قال ابن عابد(رحمه الله): ] وفرض عین ان هجم العدو علی ثغر من ثغور الاسلام فیصیر فرض عین علی من قرب منه، فاما من وراء هم ببعد من العدو فهو فرض کفایة اذا لم یحتج الیهم فان احتیج الیهم بأن عجز من کان بقرب العدو عن المقاومة مع العدو او لم یعجزوا عنها ولکنهم تکاسلوا ولم یجاهد فانه یفترض علی من یلیهم فرض عین کالصلاة والصوم لا یسعهم ترکه وثم وثم الی ان یفترض علی جمیع اهل الاسلام شرقا وغربا علی هذا التدریج. ]
(حاشیه ابن عابدین ۳/۱۳۸)
اگر دشمن به مرزها وثغور اسلامی حمله کرد، برآنانی که به این سرزمین نزدیک اند، جهاد فرض عین است. وآنانی که با دشمن فاصله دارند تا هنگامی که نیازی احساس نشده برآنان فرض کفایه است. اما به حضورشان نیاز بود، بدین گونه که افراد حاظر درمقابل دشمن تاب مقاومت نیاوردند یا اینکه توانایی مقابله را داشتند، اما از خود ضعف وسستی نشان دادند وبه مقاومت و جهاد نپرداختند، آنگاه جهاد برآنانی که به این گروه نزدیگترند، مانند نماز وروزه فرض عین می گردد. ونباید آن را ترک نمایند.
وبه همین ترتیب در صورت نیاز به همکاری مسلمانان مجاور آن سرزمین مورد تهاجم، به تدریج بر تمام مسلمانان شرق وغرب فرض می گردد.
علامه کاسانی (رحمه الله) در (بدائع الصنائع۷/۷۲) وابن نجیم (رحمه الله) در(البحر الرائق ۵/۱۹۱) و ابن همام (رحمه الله) نیز در(فتح القدیر۵/۱۹۱) همین فتوا را داده اند.
دوم: نزد مالکیه
جاء فی حاشیه الدسوقی: وتعین الجهاد بفجئ العدو قال الدسوقی: ]أی توجه الدفع بفجئ (مفاجاة) علی کل احد وان امرأة أو عبداً اوصبیاً، ویخرجون ولو منعهم الولی والزوج ورب الدین]
(حاشیه الدسوقی۲/۱۷۴)
در حاشیه دسوقی آمده است: جهاد در صورت حمله ناگهانی دشمن، لازم می گردد.
دسوقی می گوید: یعنی درصورت حمله ی ناگهانی، دفاع برهر فردی اعم اززن، برده وکودک لازم می گردد وبرای جهاد بیرون روند، گرچه ولی، همسر وطلبکار آنان را ازرفتن باز دارند.