شبهه برادران اهل غلو در جماعت دوله در مورد تحکیم شریعت توسط طالبان و قبر پرست بودن مسلمین افغان و….
به قلم: مفتی ابوالحمکت
چنانکه همه میدانند تنظیم دوله از بدو به وجود آمدن واعلام خلافتشان تا به الان در مناطق تحت سیطره امارت اسلامی میجنگند
ومیگویند ما اول با مرتدین(مردم وسربازان امارت اسلامی)میجنگیم وسپس با حکومت اجیر وکفار خارجی میجنگیم
تعريف اسلام وايمان درحديث چنين آمده است: الاسلام ان تشهدان لااله الاالله وان محمدا رسول الله وتقيم الصلاة وتؤتي الزكاة وتصوم رمضان وتحج البيت ان استطعت اليه سبيلا
وتعريف ايمان چنين است: الايمان ان تؤمن بالله وملائكته وكتبه ورسله واليوم الاخروالقدرخيره وشره.[۱]
لذا ایمان داشتن ومسلمان بودن شخص به عقیده وعمل شخص مربوط هست که مطابق با قرآن وسنت باشد نه مطابق با آن ایمان واسلامی که مردم میگویند وما الحمدلله هم مؤمن هستیم هم مسلمان بخاطر اینکه ایمان واسلام ما مطابق با قرآن وسنت هست
بر هرانسان مسلمان فرض است كه اولا عقیده اعمال خود را وسپس عقاید واعمال دیگران را بر قرآنو سنت طبق تحقیقات وفهم علماء عرضه کند تا در مسیر صراط مستقیم راه یابد واز عقایده واعمال بد هم خودش توبه کند وهم دیگران را توصیه وخیرخواهی کند به تصحیح عقاید واعمالشان . بادرنظرگرفتن همين قاعده بنده درعقيده وعمل خودوديگرمجاهدين اسلامي هيچ نوع مخالفت باقطعيات ومشهورات دين اسلام نديدم . یعنی همان اعمالی که قرآن وسنت وعلماء آنها را عبادت معرفی کرده اند ما آنها را عبادت میدانیم. وآن اعمالی را که قرآن وسنت وعلماء گناه معرفی کرده اند ما هم آنها را گناه میدانیم. وآنچه را که ما حلال میدانیم همان را قرآن حلال معرفی کرده . وآنچه را ما حرام میدانیم قرآن سنت وعلماء حرام معرفی کرده اند
اینجا لازم است دوچیز را در نظر گرفت :
۱_هیچ کسی جز انبیاء معصوم نیست
وتمام اهل سنت وجماعت براینکه عاملان گناه کبیره تا زمانی که انجام دادن آن را حلال نداند کافر نمیشوند اتفاق دارند
مگر خوارج که انها مرتکبین گناه کبیره را تکفیر میکنند
۲_اينكه مسائل ظني كه قطعي الثبوت نيستند وطبعادربين علماء اختلافي ميباشند درانكارازآنهاكسي كافروحتي فاسق گفته نميشود
وهمين دوچيزاولا در وجود بنده وبعدش هم دروجود همه ماموجود هست که باعث تکفیر نمیشود
بيان اعتراضات بي اساس وشيطاني اهل غلو ودراصل گرفتاران وطرفداران خرافت :
۱_ثابت كنيدكه درمناطق تحت سیطره شما گرفته به شريعت حكم ميكنيد
ثابت كنيد كه همه قبرهاي شركي رانابود كرده ايد ودرمناطق شمامردم قبرپرستي نميكنند تصاويرنابودي قبرهاي شركي ويابيان رسمي خودمبني برنابودي قبرهاي شركي رابياوريد
فقط نگوئيد درمناطق قبرپرستي نيست چو هركس درافغانستان باشدازوضعيت قبرهاوپرستش آنهاميداند
♦️جواب:اين سوال درحقيقت ناداني وياعنا دسوال کننده رابيان ميكند ، زيرا یک اصل علمي وقاعده شرعي اينست:كه مدعي ادعای خود را ثابت كند واز شما اثبات میخواهیم برای حرفتان . البينة علي المدعي واليمين علي من انكر. ترجمه:گواه آوردن بر ادعاکننده هست وقسم بر کسی هست که انکار کند
وزمانی که بپذریم اینها(اهل غلو) نادان وبی علم هستند برای آگاه شدن مردم باید گفت :
ازهمان روزی كه علماء درمقابل حكومت كمونيستي داودخان قيام كردند وباشوروي جهادكردند .
وبعد از آن براي جلوگيري ازفساد امارت اسلامی بوجودآمد وبعد اكفارجهان بر افغانستان حمله كردند ومجاهدين امارت اسلامي باهمكاري ملت مجاهد ومجاهدپرورافغانستان جهاد راشروع كردند ومجاهدين واقعي جهان رادرآغوش گرفتند وازهمين سنگر ها شاگردان فداكار وباتجربه را به سایر سرزمینهای تحت اشغال کفار سکولار خارجی و مرتدین محلی فرستادند اين همه فقط وفقط براي حكم كردن با شريعت اسلام بوده وهست
همه جهانيان ميدانندكه خواسته آمريكاوجامعه جهاني ازامارت اسلامي فقط تسليم نمودن شيخ شهيداسامة بن لادن رحمه الله كه رهبر مجاهدين تنظيم جهادي جهاني القاعدة بود ونابودكردن قصاص وسنگساروبريدن دست دزدها وامربمعروف ونهي ازمنكروحجاب ازقانون حكومتي بود ، واگرامارت اسلامي همين خواسته های جهانيان راقبول ميكرد. هرگزافغانستان درطي ۱۸ سال موردحملات كفار قرارنميگرفت وهمه محافل خوشي اين ملت باغم تبديل نميشد واكنون اگرهركسی ادعا داردكه امارت اسلامي مطابق شريعت حكم نميكند بايديك حكم قطعي رابيان كند وثابت كند كه باوجودشرائط فعلی مسئولان امارت اسلامی آن حکم را جاری نمیکنند اولين كسي كه ازپيروي مسئولين امارت دست بردارميشودخودم هستم
امامسايل واحكام اختلافي ويااحكام مشروط باشرائط كه موجودنشده وياجرمی به اثبات نرسيده تنهامرحله اتهام وگمان است
پس اگرطبق يك مذهب تطبيق شودنه يك مذهب ديگروياحدوحكم كه متعلق برثبوت قطعی جرم ووجودشرائط باشد تطبيق نشود بعلة عدم ثبوت بطورقطعی وياعدم وجود شرائط بلكه طبق فيصله هاي علماء قاضي مجرم راتعزيرنمايد .
پس اين مسئله رابه صورت انكار ازحكم قطعي مبني برشرائط باوجودآن قياس كردن ويك شخص ويايك قوم راكافرگفتن طريقه وراه همان خوارج زمان حضرت علي رضي الله تعالي عنه بوده وهست وازجمله صفات خوارج عدم قبول دليل وتاويل درست اهل حق بوده است وباهمين سخن ودليل وتاويل حضرت علي رضي الله تعالي عنه وبيانات رئيس المفسرين حضرت عبدالله ابن عباس رضي الله تعالي عنه رامخالف حق گفته وآنان رامرتدخوانده اعلان جنگ نمودند .
به اميداينكه دربين «اهل غلو» زمان ما کسانی طلبکار حق باشند وبادانستن حق هدايت شوند و مسیر خوارج را بر علیه مسلمین انتخاب ننموده و به صف شورای مسلمین برگردند چنانچه دراثرمناظره حضرت عبدالله ابن عباس رضي الله تعالي عنهما بسیاری از خوارج هدایت یافتند ، پس مادلائل حق رابيان ميكنيم به اميد هدايت خود و آنان .
تحقيق جزء دوم سوال :
ثابت كنيدكه همه قبرهاي شركي رانابود كرده ايد
دراين سوال نيزبي انصافي وناخبري سائل آشكاراست چراكه اول اثبات نمودن قبرهاي شركي بادليل ضروراست وبعدابايدازمطالبه دليل رداين قول ويادليل عدم تخريب آن طلب شود وازهمه بدتراينكه ازماميخواهندتاازواقعيت منكرشويم وميگويندكه نگوئيدقبرهاي شركي وقبرپرستي نيست عجب است چنانچه ازمردم ميخواهندكه ادعاي خلافت غيرشرعي شان که متعلق به تفسیری خاص از مذهب سلفیت خاص نجدیت است رابپذيرند وازحقايق شرعي وتاريخي انكارنماينددرهرمسئلة كه مخالف افكارناقص شان باشدبجاي توجه باحقايق واصلاح افكارنادرست شان ازمردم انكارحقيقت وقبول كردن ادعاهاي بي اساس شان هستند .
بيائيد سراصل مسئلة، اول ترازهمه بايد گفت كه درسرزمين افغانستان كه مابزرگ شديم تاهنوزكسي رانديديم كه قبرپرستي كند البته مردم بالاي قبرهاي علماء وبزرگان مشهوررفته دعاميكنند ونفس رفتن بالاي يك قبرودعاكردن نه تنهاشرك نيست بلكه حرام اتفاقي همه گفته نشده است ونهايت آنچه ازمردم عوام ويكدسته علماء سرميزنداينست كه بالاي قبرچنين دعاميكنند خدابابركت ومنزلة كه همين عالم وبزرگ درنزدتوداردهمين مشكلم راحل كن مريضم راشفاء بده ويابرايم فرزند عطاكن
واين جملة درحقيقت توسل بذوات فاضلة مرده ميباشد واين مسئله دربين علماء اختلافي دربين علماء ميباشدچنانچه علامة انورشاه كشميررحمه الله تعالي محدث مشهوردرفيض الباري شرح بخاري نوشته كه توسل بااعمال صالحه خودشخص وهمچنين توسل بااعمال صالحه غيروهمچنين توسل باذوات فاضله زنده درنزدجمهورعلماء اهل السنة والجماعة ثابت وجائزاست اماتوسل باذوات فاضلة مرده دربين علماء اختلافي ميباشد كه درنظرم جوازآن قويترميباشد پس آيااگركسي علم وانصاف داشته باشدچنين كاري را كفروشرك ميگويد وكاردوم كه یكدسته مردم انجام ميدهنداينست كه ازانسان مرده مشهورباتقوي ونيكي همكاري وكمك دردعايعني شفاعت ميخواهندوازمرده شفاعت وسفارش خواستن بازميگرددبطرف سماع موتي كه آيامردها سخن زنده ها راميشنوند ويانه واين مسئله دربين صحابه كرام اختلافي بوده است حضرت عائشة صديقة وبعضي ديگرازصحابة رضوان الله تعالي عليهم اجمعين منكرازسماع وشنيدن مردهابودند ويكدسته ديگرازصحابه كرام قائل برآن هستندوعلماءنيزدرهمين مسئلة هميشه اختلاف دارند وشماقضاوت كنيدهمان كاري راكه يكدسته بزرگ ازعلماءامة مسلمة طي قرنهاجائزگفته باشند كسي كفروشرك حق داردكه بگويد
ودرنهايت همان كاري كه ازاندكي مردمهاي صحرائي موجودميشود اينست كه ازمرده كمك ميخواهند واين كاراگرچه كفروشرك است اماهمان مردم نادان كافرومشرك گفته نميشوندبعلة اينكه جاهلند وبايدتعليم داده بشوند چنانچه ازاقوال شيخ الاسلام ابن تيمية وشيخ محمدبن عبدالوهاب وشيخ شهيدعبدالله عزام رحمهم الله نقل ميكنيم انشاء الله پس باعتبارعمل وعقيدة دسته اندك ازجهال ونادانان يك قوم ويك ملك همه راكافرومشرك گفتندبادين مقدس اسلام مخالف ودرتضاداست
وبالفرض اگرثابت شودكه بيشتر مردم يك ملك چنين عقيده وعمل شركي دارند ودرعين حال كفارديگرممالك بر همان ملك حمله نمايندوبخواهندكه باوجودشركيات شخصي شركيات قانوني وحكومتي هم بوجودبياورند وهمان دسته مردم كه ازشركيات شخصي هم پاك وباآنهامخالف هستند براي جلوگيري ازبوجودآمدن شركيات عمومي وقانوني جهادشروع نمايند وهمان دسته مردم كه گرفتارشركيات شخصي هستند باهمين مردم يكجاشده براي نابودساختن قوانين وحكومت كفري بامقابل كفارجهادكنند آيااينكاردرشريعت جائزهست ويانيست هركس كه ازقران وحديث ومقاصددين مقدس اسلام خبروباآنهامعتقدباشدميداند كه هم اين جهاد شرعي ودرست است وهم همكاري همان اشخاص مبتلاباشركيات شخصي همراهي مجاهدين صحيح است زيراكه درفقه اسلامي يك قاعده مشهورواتفاقي دربين همه علماءاسلام است كه هرگاه انسان دربين ضررومشكل گرفتارشدبايدهمان ضرروتاوان كمتررابراي ازبين بردن ضرروتاوان بيشترمتحمل شود.
هركس ميدانند كه اگرحكومت اسلامي برمنطقه حاكم شودازبين بردن منكرات وشركيات شخصي بسيارآسان است واگرحكومت شركي وكفري درمنطقه حاكم گرددشركيات شخصي بيشتروآسانترفراگيرميشودوبهمين اساس نبي كريم صلي الله عليه وسلم ازمطعم بن عدي درمقابل باابوجهل كمك خواست وبهمين سبب نبي عليه السلام تازمان فتح مكة مكرمة وازبين رفتن حكومت كفري قريش دست باازبين بردن بتان كفار باشكستاندن آنهااقدام نكردباوجودآنكه حكومت اسلامي درمدينه طيبة قايم ومحكم بودواگرچندتن ازشيران اسلام راوظيفه ميدادرفته درمكة مكرمة بتان رانابودميكردند ودرعين حال دراطراف مدينة طيبة قبائل ازعرب موجودبودند كه بتان داشتند وعبادت ميكردند ونبي كريم صلي الله عليه وسلم بابعضي ازآنان مانندبنوضمرة معاهدة برقراركرد وچنين شرط گذاشت كه اگرضرورت شدبامن كمك كنيد پس كسانيكه عدم تخريب قبرهاراباوجودآنكه ازيكطرف شركي نيستند وازطرف ديگرمجاهدين امارت اسلامي درافغانستان درهمه جامصروف ويادرانتظارجنگ هستند کفر و شرک میدانند.
اين عمل وسنة رسول الله صلي الله عليه وسلم را تقريركفر و شرك ميگويند ويااينكه بيخبرازسيرت وسنة رسول الله صلي الله عليه وسلم ميباشند وحضرت عمروبن العاص فاتح مصررضي الله تعالي عنه بااهالي عين الشمس چنين صلح كردندكه جان ومال وكنيسه هاي شمامحفوظ است
آيامدعيان خلافت اين كارراتقريروتائيديهوديت ونصرانيت ميدانند وياازحقيقت تاريخي انكارميكنند حافظ ابن كثيررحمه الله درالبداية والنهاية چنين نوشته است وكتب لهم عمروكتاب امان بسم الله الرحمن الرحيم هذامااعطي عمروبن العاص اهل مصرمن الامان علي انفسهم وملتهم واموالهم وكنائسهم وصلبهم الخ آياهمين معاهده راتقريروتائيدصليب ميدانند ويااينكه ميگوينداين معاهده براي قوي شدن حكومت اسلامي وضعيف شدن صفوف كفاربرقرارشد وهرگاه باقي گذاشتن صليب براي تقوية حكومت اسلامي جوازداشته باشد پس باقي گذاشتن يكدسته قبرهاي شركي باگفته وادعاي مدعيان خلافت براي قوي شدن مجاهدين وضعيف شدن حكومت كفري آياكفروشرك است انصاف وعلم اگرباشدهركس حقيقت راميداند واكنون عبارات شيخ شهيد عبدالله عزام رحمه الله راكه هم مجاهد وعالم مقبول وسلفي بود نقل كنيم تاحقيقت تهمت بافي ودروغ سازي مدعيان خلافت معلوم گردد.
دربيان اينكه همكاري بامردم مجاهدافغانستان بالاي همه مسلمانان دنيافرض است چنين مينويسد: ثامناان نصرة الشعب الافغاني المسلم واجب علي كل المسلمين في الارض بالنفس والمال حتي يتم دحرالكافرالشيوعي لقول الله عزوجل (وان استنصروكم في الدين فعليكم النصر) الانفال :۷۲ [۲]
اينجابايدفكروتوجه نمودكه علماء بزرگ اسلام مانندشيخ الاسلام ابن تيمية وشيخ شهيدعبدالله عزام رحمهماالله تعالي مذهب اهل سنة وجماعة راچنين بيان ميكنند كه درجهادازاميرظالم وفاجربايداطاعة شود واشخاص كه حتي مبتلاباگناهان كبيره باشند ويابعضي ها گرفتاربابعضي شركيات شخصي باشندكه ضرروفسادآن براي عموم مسلمانان كمترباشد درصف جهاداگرباشندبحكم دفع اعظم الفسادين جائزاست امااين بيچاره گان دورازحق ونادان وبي بهره ازعلم دين مجاهدين مخلص رانظرباوجودبعضي شركيات ادعايي شان وياهم شركيات بعضي افرادجامعه مشرك ميدانند وجلوگيري ازهمين جهادراوظيفه اولي خودميدانند وشركت درهمين جهاد را حرام بلكه شرك ميدانند وشيخ شهيدعبدالله عزام ازشيخ الاسلام ابن تيمية نقل ميكندكه همين طريقه وعقيدة طريقه وعقيدة خوارج خارج ازصراط مستقیم ومخالف باعقيدة اهل السنة والجماعة ميباشد
اكنون معلوم شدكه اهل غلو بيچاره ومدعيان خلافت، که در این مورد خاص به یکی از صفات خوارج در مورد مسلمین آلوده شده اند[۳] را علماءزنده بجاي خودبلكه علماء مجاهدوشهيدنيزنظربافتوي وفيصله شيخ الاسلام ابن تيمية اهل غلو و زیاده روی ميگويند.
واكنون بايدازسخنان شيخ شهيدعبدالله عزام اين حقيقت راجوياشويم كه درافغانستان ومجاهدين افغان شركيات اتفاقي هست ويانيست وازبيانات شيخ عزام شهيدبصراحة دانسته ميشودكه صاحبان همين تفکرات اهل غلو درزمان جهادسابق نيز موجود بودند اماقدرت نداشتند وهمين اعتراضات كه امروزميكنند همانوقت نيزميكردند ويك حقيقت رانبايدفراموش كردكه جهادزمان فعلي تحت قيادت امارت اسلامي ازجهادزمان سابق باچندين وجوه ودلائل پاك تروبهتراست :
- وجه اول اينكه درزمان سابق بيشترافرادمجاهدين مردم عوام وبي علم وياكم علم بودند وبالعكس مجاهدين زمان فعلي بيشترشان راعلماء وطالبان مدارس ديني تشكيل ميدهد
- دوم اينكه بيشترافرادمجاهدين سابق خودسربودند ومسئلة اطاعة واميرچندان مطرح نبود والحمدلله مجاهدين امروزهمه تحت يك قيادت شرعي بوده ونوددرصدمطيع امراميرشان ميباشند
- سوم اينكه درجهادسابق مجاهدين فقط بايك حكومت كفري جنگ داشتند ودرين جهادجنگ باهمه كفارواهل فسادميباشد
- چهارم اينكه درجهادسابق يكدسته ممالك كفري مانندآمريكاعلنابامجاهدين همكاري ميكردند ودراين جهادهيچنوع همكاري يك حكومت كفري ويافاسدوجود نداردمگرتهمة زنيهاي كه اهل فسادوباطل ميسازند وباگذشت ۱۸سال ازهمين جهادمقدس تاهنوزكسي نتوانسته این تهمتها را اثبات کند .
- پنجم اينكه درجهادسابق بيشترقيادات عسكري واداري دركنترول افرادقدرت طلب ازخانان وقمندانهاي منطقه بودودراين جهادهمه پست هاومسئوليتهاي بدست علماءكرام است
خلاصه اينكه اين جهادنسبة باهمان جهادبسيارمهذب ازفسادومطابق بااصول شرعي ميباشد ودرحقيقت همه اين اصلاحات موجوده درصف مجاهدين نتيجه همان جهادمقدس وآرزوي همان مجاهدين مخلص واصلاح طلب بوده است كه آرمان آنهاهمين بودكه صف تحت يك قيادت شرعي باشدوهمه اموردرتحت نظارت وسرپرستي علماءدين كه وارثين رسول الله صلي الله عليه وسلم هستندباشد ومفكوره اينكه دين ازسياست جداست نابودگرددوالحمدلله كه چنين هم شد
پس شماقضاوت كنيدكه جهادهمانوقت راباهمه كمي هاوكاستي هاي آن علماء كرام جهادشرعي گفتند آياجهادامروزراكه بامراحل ازآن جهادمهذب تروازشبهات پاكتر است كسي بدگفته ميتواند بشرط آنكه عالم وپابندقواعدواصول علمي باشد
ودرضمن سخنان شيخ شهيدعبدالله عزام رح شنيديم كه حضرت خالدبراي حضرت ابوبكروعمررضي الله تعالي عنهم خط روان كردكه بعضي افرادلشكراسلام مرتكب گناهان كبيره ميشوند وبعضيهاشراب مينوشنداماحضرت ابوبكروعمررض همان سخن راناديده گرفتند نظرباهمان حديث كه رسول الله صلي الله عليه وسلم فرمودندحدودشرعي دردارحرب وحالت جنگ اجراء نميشودچونكه خطرفتنه وفساديكجاشدن مجرمين باكفارجنگي را دارد
پس اينهاي كه امروزمجاهدين
امارت اسلامي راميگويندكه شمامشرك هستيدچون
حكم بماانزل الله نميكنيد كه قبرهاراويران كنيد وكشت وتجارت ترياك رابندكنيد بايدجواب
بگويندكه حضرت ابوبكروعمررض چرابراي حضرت خالدرض دستورحدزدن مجرمين ويااخراج نمودن
شان ازصف جهادراندادند آياحضرت ابوبكروعمررض
نعوذحكم بماانزل الله نميكردند واگربراي ضرورة جهادترك اجراء حدشرعي وچشم پوشي درمقابل
شراب نوشي جوازداشته باشد كه داردهم بحكم تحمل ضررادني براي دفع ضرراعلي ويابحكم دفع
اعظم المفسدتين پس براي مسئولين امارت اسلامي كه باهمه كفارواهل فسادوفتنه دنيادرجنگ
هستند ودرهرگوشه ازملك درهرلحظه احتمال حمله كفاروهمكاران شان هست آياترك مجازات تجاران
وكشت كننده گان ترياك كه حرمت كشت وتجارت آن قطعي مانند شراب نيست وياترك ويران نمودن
قبرهاكه حرمت وجودآنهابادلائل شرعي قطعي ثابت هم نيست آياجوازندارد ودرصورت اقدام نمودن درويران كردن قبرها وجلوگيري ازكشت وتجارت ترياك بطوريقين صف دشمن قوي وصف مجاهدين
ضعيف ميگردد هركس كه باانصاف فكركندحقيقت ناداني وبي انصافي اين گروه راميداند
[۱] رواه الامام مسلم في صحيحه من حديث عمربن الخطاب رضي الله عنه
[۲] وبعدازچندسطرنوشته است :
تاسعا ان جهادالشعوب غيرجهادالفئات واصحاب الدعوات لان اصحاب الدعوات يكونون في الغالب صفوة منتقاة مختارة وقدنالواقسطاوافرامن التربية والتوجيه ولكنهم لايستطيعون مواصلة حرب طويلة امام القوي الكبري بدون التفاف الشعب حولهم فالدعوة تكون كالصاعق الصغيرالذي يفجرالكميات الضخمة من العبوات المتفجرات وعامة الشعب نجدفيه جهلاوامية وغثاء وهنات ولكن لابد منه ليتحمل اعباءالحرب المستعرة المستمرة فيكون في الشعب المجاهد والزاني وشارب الخمروالسارق والغال والفاسق والفاجروالمنافق ولايمكن ان يخلوشعب من الشعوب من هذه ولوخلاشعب من هذه لخلامنها اهل المدينة المنورة الذين يقودهم النبي المختارصلي الله عليه وسلم وحسبي ان اشيرلكم ان ثلث الجيش قدرجع يوم احدمن قبل احدبقليل ومع هذاكله فيجب نصرهم ماداموامسلمين ويجب القتال بجانبهم فوقه راية لااله الاالله تاانكه نوشته است وقدجاءعمروابابكركتاب خالد رضي الله عنه علي ان بعض المجاهدين يحتسون ويشربون الخمر وان بعضهم قديرتكب كبائر ولكنهم ماالقوابهذه الرسالة بالا ٠٠٠٠٠ وهذه قاعدة اهل السنة والجماعة علي انه لابد من الجهادبجانب الفساق ضدالكفارولابدمن الجهادبجانب معسكرولوكثرفجوره اسمعواقول شيخ الاسلام ابن تيمية يقول في مجموع الفتاوي المجلد (۲۸) صفحة ۵۰۶/۵۰۸ ولهذاكان من اصول اهل السنة والجماعة الغزومع كل بروفاجرفان الله يؤيدهذا الدين بالرجل الفاجر؛ باقوام لاخلاق لهم كمااخبربذلك النبي صلي الله عليه وسلم لانه اذالم يتفق الغزوالامع الامراء الفجاراومعسكركثيرالفجورفانه لابدمن احدامرين : اماترك الغزومعهم فيلزم من ذلك استيلاء الآخرين الذين هم اعظم ضرراعلي الدين والدنيا؛ واماالغزومع الاميرالفاجرفيحصل بذلك دفع الافجرين واقامة اكثرشرائع الاسلام وان لم يمكن اقامة جميعهافهذاهوالواجب في هذه الصورة وكل مااشبههابل كثيرمن الغزوالحاصل بعدالخلفاءالراشدين لم يقع الاعلي هذاالوجه وثبت عن النبي صلي الله عليه وسلم الخيل معقودفي نواصيهاالخيرالي يوم القيامة الاجروالمغنم فهذاالحديث ‘مازلنامع كلام ابن تيمية ‘ فهذاالحديث الصحيح يدل علي معني مارواه ابوداودفي سننه من قوله صلي الله عليه وسلم ( الغزوماض منذان بعثني الله الي ان يقاتل اخرامتي الدجال لايبطله جورجائرولاعدل عادل) ومااستفاض عنه صلي الله عليه وسلم انه قال ( لاتزال طائفة من امتي ظاهرين علي الحق لايضرهم من خالفهم الي يوم القيامة ) الي غيرذلك من النصوص التي اتفق اهل السنة والجماعة من جميع الطوائف ‘هذاكلام ابن تيمية’ علي العمل بهافي جهادمن يستحق الجهادومع الامراءابرارهم وفجارهم بخلاف الرافضة والخوا رج الخارجين عن السنة والجماعة هذامع اخباره صلي الله عليه وسلم بانه
( سيلي امراء ظلمة خونة فجرة فمن صدقهم بكذبهم واعانهم فليس مني ولست منه ولايردعلي حوضي ومن لم يصدقهم بكذبهم ولم يعنهم علي ظلمهم فهومني وانامنه وسيردعلي حو ضي) فاذااحاط المرءعلمابماامربه النبي صلي الله عليه وسلم من الجهادالذي يقوم به الامراء الي يوم القيامة ‘وبمانهي من اعانة الظلمة علي ظلمهم علم ان الطريقة الوسطي التي هي دين الاسلام المحض جهادمن يستحق الجهاد_طبعاانااضيف كالشيوعيين _مع كل اميرطائفة هي اولي بالاسلام منهم اذالم يكن جهادهم الاكذلك واجتناب اعانة الطائفة التي يغزوامعهاعلي شئ من معاصي الله بل يطيعهم في طاعة الله ولايطيعهم في معصية الله اذ(لاطاعة لمخلوق في معصية الخالق) ،وهذه طريق خيارهذه الامة قديماوحديثاوهي واجبة علي كل مكلف ومتوسطة بين طريق الحرورية الخوارج وامثالهم ممن يسلك مسلك الورع الفاسدالناشئ عن قلة العلم وبين طريقة المرجئة وامثالهم ممن يسلك مسلك طاعة الامراءمطلقاوان لم يكونوا ابرارا الخ :ذخائرعظام المجلدالرابع صفحة ۴۷۴/ ۴۷۵
[۳] همچنانکه مسلمانی با داشتن یک صفت از اهل نفاق منافق نمی گردد به همین شیوه با داشتن یک صفت از صفات خوارج شخص جزو خوارج نمی گردد و مشمول حکم خوارج نمی شود . (ویرایشگر)