بسم الله الرحمن الرحيم
دعوتگر مجاهد یا مجاهد دعوتگر ؟
مؤلف: شیخ ابو سعد العاملی
الحمد لله رب العالمين، رب المستضعفین و قاصم الجبارین، ناصر عباده الموحدین، والصلاه و السلام علی اشرف خلقه و خاتم رسله سیدنا محمد و علی آله و صحبه و من اهتدی بهدیه الی یوم الدین، وبعد:
در وضعیت تدافعی پیش آمده در اکثر نقاط جهان بزرگ اسلامیمان، کسی که بر خود لازم میبیند تا همه راهحلهای موجود برای حل اين بحرانها و تغییر وضعیت فاسد کنونی را بیازماید سؤالی بزرگ و عريض برایش پیش میآید و آن این است که: آیا قتال و دفاع با دیگر ابزارهای اصلاحی و در رأس آنها دعوت به سوی خداوند متعال براساس حکمت و موعظه حسنه، در تعارض است؟ به بیان دیگر آیا بین آنها رابطه اصلاح دوجانبه و تکاملی وجود دارد یا با هم در تضادند؟ و محدودهای که مجاهد یا دعوتگر در آن فعالیت میکند به چه صورت است؟ آیا هر کدام از آنها از دیگری مستقل است؟
برای جواب دادن به این سؤالات، در ابتدا میگویم که دعوتگر ابتدا باید آمادگی لازم برای وارد شدن به میدان دعوت را بدست آورد تا اینکه در آن موفق شود و بر کثرت دشمنان پیروز شود، در همین خصوص مثال دعوتگر مانند مجاهدی است که برای قتال در میدانهای جنگ خارج میشود، با این تفاوت که تجهیزات و اسلحه هریک از میادین با دیگری متفاوت است.
بر این باور هستم که دعوتگر دارای نقشی اساسی و بنیادی بسیار مهم در عملیات جهادی به مفهوم قتال، میباشد از آن جهت که افراد را برای پذیرش کلمه توحید و کفر به طاغوت آماده میکند و سپس با فراهم ساختن آمادگی لازم و تلاش برای مغلوب کردن یاران باطل و از بین بردن بطلانشان و تحقق یافتن حق، از آنها دعوت میکند که به کاروانهای جهادی ملحق شوند.
حتی مجاهدان نیز در برابر دشمنان ابتـدا اقـدام به عرضه کردن ویژگیهای دین نمـوده و از آنها میخواهند که به دین اسلام در آیند و عمل به دستورات آن را بپذیرند و هنگامی که آن را نپذیرفتند آنها را به دادن جزیه و تسلیم شدن در برابر خواسته خداوند متعال و نیز پذیرش احکام شرعی اسلام که حقوق کامل آنها از جمله آزادی اعتقادی و عبادیشان را عهدهدار میشود، وادار میسازند. اما زمانیکه از پـذیرش آن سر باز زدنـد و از اراده خـداوند متعال سرپیچی کـردند، مجاهـدان به راهحل نهایی روی میآورند و آن، جنگ برای برپای حق و اعلای کلمه الله است، تا دین خداوند متعال غالب شود، حتی اگر کافران دوست نداشته باشند.
پس از خلال این درجهبندی و این مرحله و اجرای همه راهحلهای مسالمتآمیز، برای ما حریص بودن اسلام بر حفظ و نگهداشت جان آدمی و محافظت و حمایت از آن، روشن میشود. همچنین اسلام در درجه اول بر هدایت مردم حریص است و این هدف اصلی در حرکتش است خداوند متعال میفرماید:
«وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ
وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ» فصلت ۳۳
«گفتار چه كسی بهتر از گفتار كسی است كه مردمان را به سوی خدا میخواند و كارهای
شایسته میكند و اعلام میدارد كه من از زمرهی مسلمانان (و منقادان اوامر یزدان)
هستم؟»
اما جهاد وسیلهای است که مسلمانان به ناچار به آن روی میآورند تا عواملی که باعث اختلاف بین آنها و مردم شده است را از بین ببرند و یا برای دفع سختیهایی که بر مسلمانان وارد شده و دفع ضرر این مصیبتها دست به کار شوند تا آنگاه که مسلمان در پایبندی به دینش و در عمل به شرعیت پروردگارش آزاد باشد.
رابطهای بحث برانگیز و قوی بین دعوتگر و مجاهد وجود دارد، با تاکید میگویم که همه دعوتگران، مجاهد هستند و همه مجاهدان دعوتگر و در این حالت نمیتوانیم اختلافی بین آنها قائل شویم.
بر این اساس دعوتگر باید واجبات بسیاری را به دوش بکشد، از جمله آنها آماده کردن خود از لحاظ مادی و معنوی، تا بتواند پیامدهای دعوت را بپذیرد و تحمل کند. این پیامدها برای همه دعوتگران مخلص، مشهور و واضح است به طوری که همیشه آنها را منتظر این پیامدها میبینی و به این خاطر تلاش میکنند تا با سرعت بیشتری به وظایفشان عمل نمایند و بهترین نتیجه را بدست آورند قبل از آنکه پیامدهایی مانند زندان، تبعید یا قتل یا در بهترین حالت رانده شدن از طرف باطل است که ناچاراً گریبان گیرشان میشود، به سراغشان بیاید.
• ویژگیهای مشخص برای دعوتگر موفق
دعوتگر به میدانی کاملاً سخت و بلکه بمب گذاری شده روی میآورد از آن لحاظ که از
جانب مبانی فکری و عقیدتی مورد هجوم واقع میشود. همچنان که این امکان را داریم
که این معرکه که بدان میپردازیم را معرکه دعوت یا معرکه علیه نفس بنامیم. به
خاطر وجود مذاهب و باورهای بسیار و متنوع که میدانهای جهاد بدانها پر شده است،
این معرکه با سایرین تفاوت دارد. همه این جهتگیریها سعی دارند که خودشان را
برتر نشان دهند و بر این گمان هستند که مذهب آنها بهتر است و برای تبعیت، شایستهتر
است. از مذاهب و تفکراتی صحبت میکنم که به اسلام منتصب هستند و سایر تفکراتی که
مبنایشان اسلام نیست را در نظر نمیگیرم.
در این شرایط و این وضع مشوش، بر داعی لازم است که خود را به ایمانی قوی، بینشی عمیق و آگاهیای کامل نسبت به همه این تفکرات که در میدان جهاد گسترش پیدا کردهاند مسلح کند، تا اینکه با موفقیت بتواند از هر لحاظ با آنها برخورد کند.
همچنین ما داعیان را به نرمخو بودن و مهربانی با مخاطبان و مخالفانشان دعوت مینماییم، به راستی نرمخویی نقطه ضعف به حساب نمیآید یا اینکه یکی از انواع تنازل از اصول نیست، بلکه به اندازه خود نقطه قوت به حساب میآید و نشانگر حرص زیاد دعوتگران بر هدایت مردم و ریشهکن کردن اعتقادات فاسد است، حتی اگر بوسیله نرم خویی و بدون توسل به هر گونه خشونت باشد.
پس نرم خویی در بعضی مواقع و با بعضی افراد، بسیار تأثیرش از زور و سختگیری بیشتر است. شایسته است که دعوتگر این نوع رفتار را طی مراحل دعوت و اختلاط با مردم بیاموزد.
از ویژگیهای دیگری که بر دعوتگر لازم است آنها را بدست بیاورد، صبر و تحملی بلند مدت و طولانی برای چیدن ثمره دعوت است. زیرا به طور حتم موانع و و موارد دلسرد کننده بسیاری بر روی زمین و در درون نفس انسان وجود دارد و طبیعی است که از جانب مردم برای تحمل سختیهای این مسیر و پرادخت هزینه عزت و کرامت، انکار و دلسردی ببینیم. زیرا آنها به زندگی در رفاه و آسایش همراه با ذلت و خواری خو گرفتهاند. بعد از اینکه شیطان در زیبا نشان دادن این نوع زندگی برای آنها موفق شد و طاغوتیان نیز در پرورش آنها به شیوههای تربیتی و آموزشی قدیمیشان مشارکت کردند و در آنها خصوصیات سکون و بیتحرکی و راضی شدن به وضعیت موجود و مقدم داشتن عافیت بر مواجهه با سختیها را کاشتند و پرورش دادند.
• دعوتگر مجاهد
آری؛ براستی اصل دعوت جهـاد است، زیرا در آن اعتقادات مخالفین از بیخ کنده میشود
و ارزشها و عادتهای جاهلیت در اذهان نابود میگردد و در عمل نیز به همین صورت
است، امکان ندارد که دعوتگر صادق با مخالف به صلح برسد، بلکه با او به خاطر منهج
ربانی دشمنی میکند و میجنگد. امکان ندارد با آنها در وسط راه هممسیر شود،
همچنانکه امکان ندارد که سرمایهاشان را قبول کند حتی اگر به خاطر تجربه یا به
خاطر حرص جذب کردن و هدایتشان باشد. به خدا قسم که این کار احتیاج به قدرت و
ایمان و جهاد پیوسته دارد که نباید دست کم گرفته شود. براستی بر آدمی سخت است که
در میدان جنگ با دشمن مواجه شود. پس هنگامی که داعی شدی، برای برخورد پیوسته با
مردم طبق شرایط روزگار با آنها برخورد کن و به خاطر بدست آوردن قدرت برای جهاد،
با آنها رفت و آمد داشته باش. بسیاری از آنها از نظر فکر و عقیده مخالف تو میشوند،
همچنین بسیاری از آنها با تو دشمنی میکنند و تو را تحریک و مسخره میکنند و
باعث میشوند که در حرص و دفاع از منهجت مرتکب خطا شوی تا بدون اینکه بفهمی به
این منهج ضرر برسانی. براستی انکار و نفرت مردم از این منهجی که به سمت آن دعوت میکنی
به علت وجــود اشتباهاتی که ناشی از عجــله کردن در بعضی تصمیمگیریهای غلط میباشد،
به وجود میآید.
میدان دعوت، میدانی پیچیده است، میدان جنگ واقعی است که خطر آن را جز کسی که در آن غرق شده و بر هدایت مردم حریص باشد و دستآوردها و منـافع شخصیاش را قربانی کند، درک نمیکند.
• مجاهد دعوتگر
مجاهدی که در میدانهای جنگ مشغول به قتال است زمانی که لازم باشد در میدان دعوت
و امر به معروف و نهی از منکر نیز شرکت میکند. ما نباید بر این باور باشیم که
کسانی که در میدانهای جنگ هستند، مجموعهای از افراد معصوماند که خطا نمیکنند
و مرتکب گناه صغیره وکبیره نمیشوند. هرگز، بلکه آنها انسان هستند، سستی آنها
را در بر میگیرد و دچار ضعف و اشتباه میشوند، مرتکب گناه، نافرمانی و بعضی
منکرات میشوند، که باعث میشود وجود داعیان در میان آنها واجب شود. این
داعیان این اشتباهات را اصلاح میکنند و کم و کاستیها را از بین میبرند، به
آنها با استقامت، توبه و تجدید نیتشان برای خداوند متعال، تذکر میدهند تا
اینکه جهادشان به هدر نرود. به تبع نیز خداوند به این صورت به جهاد برکت میبخشد
و پیروزی بر دشمنانش را نصیب آنها میگرداند.
نکته دیگری که لازم است به آن پرداخته شود و و باید بدان توجه کرد، تحرکات جهادی
برپا شده در سراسر جهان اسلامیمان است که در جبهههای مختلفی کار میکنند و به
موازات جهاد در میدان جنگ با دشمنانشان، زمینههای مختلفی را پوشش میدهند. پس
زندگی روزانهاشان فقط صرف جهاد در میدان جنگ نیست، بلکه تلاش میکنند که در
میدانهای بسیاری مشغول به فعالیت باشند، به خصوص میدان دعوت و خدمت به مردمانی که
این جماعتها به خاطر خدمت به آنها و آزاد کردنشان، به جهاد مشغول شدهاند.
علاوه بر وجود دعوت پویایی که فرمانـده در اردوگاههـای مختلف مجـاهدان به آن میپردازد،
پیوسته نیز با مردم در ارتباط است و مشکلاتی اساسی که سالها دچار آن هستند را
برایشان حل میکند. همچنین در عرصههای مختلف، به خصوص در عرصه امنیت و فراهم
کردن مواد غذایی اساسی، به آنها خدمت رسانی میکند. این برخلاف آن چیزی است که
نشریات دشمنان با اطلاعات غلط و ناقص و اکاذیبی مانند این سخنان که مجاهدان
شهروندان عادی را مورد هدف قرار میدهند و منافعشان را تهدید میکنند، به آن
میپردازند.
هرگز مشغله جهاد، جنگ و هر آنچه که از آمادگی برای آنها لازم است، آنها را از توجه به وضعیت عام و خاص مردم باز نمیدارد. آنها برای قتال خارج نمیشوند مگر برای تحقق این مصالحی که طاغوتیان آن را از بین بردهاند و ملتمان را در عرصههای مختلف از آن محروم کردهاند. از جمله این عرصهها، میدان دعوت است که طاغوتیان آن را در اختیار گرفته و برنامههای گمراه کننده و علمای خائن را برای اینکار تدارک دیدهاند. علمایی که دینشان را به دنیای ناچیز فروختهاند و به نشر دینی ساختگی که بدان طاغوتیان را ستایش میکنند، میپردازند. مردم را نیز به عبادت آنها همراه با اطاعت و تبعیت از قوانین کفریشان دعوت میکنند. پس به ناچار باید اصحاب حق از اهل جهاد، منبری را بوجود بیاورند تا حقایق بسیار و مفاهیم پنهانی و پیچیده دین پاکمان که از ملتمان مخفی مانده است را آشکار کنند.
و این همواره راه و مسیرشان خواهد بود تا آنگاه که تمامی شبهاتی که دشمنان خداوند در همه عرصهها مطرح کردهاند را ریشهکن نمایند و راه فرزندان غیرتمند امتمان روشن گردد تا برای دستیابی به جایگاه خود در میدانهای جهاد حق در کنار برادران صادقمان که خود را فدای دین و آبرو کردهاند، بشتابند. دعوتگر و مجاهد باید در یک صف واحد قرار بگیرند، بلکه باید دو روح در یک بدن شوند. قرآن هدایت میدهد، شمشیر یاری میدهد و پروردگارت برای هدایت و یاری تو کافی است.
«لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ
لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ» حج ۴۰
«و به طور مسلّم خدا یاری میدهد كسانی را كه (با دفاع از آئین و معابد) او را
یاری دهند. خداوند نیرومند و چیره است (و با قدرت نامحدودی كه دارد یاران خود را
پیروز میگرداند و چیزی نمیتواند او را درمانده كند و از تحقّق وعدههایش جلوگیری
نماید)»
والحمدالله رب العالمین، و صلی الله و بارک علی نبینا محمد و علی آله و صحبه و سلم تسلیماً کثیرا