کالبدشکافی جریان تشیع ۱۲ امامی در گذرتاریخ ( ۴ ) تشیع و مسئله ی تحریف قرآن

کالبدشکافی جریان تشیع ۱۲ امامی در گذرتاریخ ( ۴ ) تشیع و مسئله ی تحریف قرآن

به قلم استاد : ابو ابراهیم هورامی

 

……. سان تزو در اهمیت شناخت خود و شناخت دشمن و رابطه ی آن با پیروزی در جنگ می گوید :

۱- شناخت دشمن و شناخت خود ، موجب رستن از خطر در همه جنگ هاست

۲- شناخت خود و نشناختن دشمن ، با یک پیروزی و یک شکست همراه است

۳- نشناختن دشمن و خود ، به شکست در هر جنگی می انجامد .

پس ، شناخت وضع موجود خود و دشمن مقدمه ی پیروزی اند و عدم شناخت وضع موجود می تواند مقدمه ی شکست و نابودی باشد . با این توصیف باید بگویم که شناخت واقعی وضع موجود تمام مذاهب منتسب به اسلام ، به عنوان یک دوست یا دشمن ، از جمله حنفی ها ، مالکی ها ،شافعی ها ، سلفی های مدخلی آل سعود ، اخوان المفلسین ، اخوان المسلمین و بخصوص شناخت واقعی وضع موجود تشیع ۱۲ امامی یک ضرورت و نیاز روز مسلمین و بخصوص مجاهدین فرقه ی ناجیه می باشد ……

***

به دلیل از میان رفتن حکومت شورائی و عدم تحیکم قوانین شریعت الله در سرزمینهای اسلامی  ، به صورت تدریجی  جامعه به مرداب  خطرناکی تبدیل گردید که زمینه ی  پیدایش و رشد انواع گروهها و فرقه های منحرف  را فراهم آورد . در این فرصت قصد نداریم که به سیر تاریخی تمام گروههای منحرف  و عقاید منحرف آنان بپردازیم  ، بلکه با پرداختن به دو نمونه  ، در میان اهل سنت و تشیع  ، در دهه های گذشته و موضوع گیری آنان در برابر قرآن  ، به تبیین مسئله ی تحریف قرآن از دیدگاه تشیع و موضع گیری امامان شیعه در این زمینه خواهیم پرداخت .

به یاد دارم که در دوره ی دبیرستان بودم که شایع شد گروههای سلفی  ، که بعدها امارت اسلامی هورامان غربی را تحت حاکمیت انصار الاسلام به وجود آوردند ، شخصی به اسم سید مصطفی برزنجی را به  همراه نائب افغانی اش در کردستان عراق به قتل رسانده اند . بعدها  ، در دوره ی دانشجویی ،  از این سید مصطفی کتابی به دستم رسید به نام کلمات الله که با تقلید ناشیانه ای از قرآن کریم و در سوره های مختلفی نگاشته شده بود .

مصطفی پسر سيّد علی برزنجی  از ملاهای شافعی مذهب و از مدعیان مهدویت بود که در کردستان به تبلیغ خود می‌پرداخت و اکنون بعد از مرگ خود در غیبت کبری به سر می‌برد!  این شخص ابتدا ادعای مهدی بودن داشت که به قرآن کریم حکم می کند اما پس از چندی ادعای پیامبری نمود و با خود قرآنی جدید آورد به نام « کلمات الله »  .

به اعتقاد ساده‌لوحان معتقد به او، اکنون بعد از کشته شدن توسط مجاهدین کردستان ، در غیبت کبری به سر می‌برد. وی در سال ۱۹۵۵ میلادی در روستای کومه‌له، از توابع شهرستان سنگسر ـ واقع در شمال استان سليمانيه عراق ـ متولد شد و در سال ۱۹۸۸ ادعای مهدویت و سپس پیامبر و قرآن جدید کرد و مردم را به خود فرا ‌خواند. این شخص در سفری به ایران شیعه مذهب سعی در جلب نظر علمای شیعه ای کرد که هم اکنون با داشتن حکومتی مذهبی زمینه های رشد غلاة و مذهب سازان دروغین خشکیده شده است ، در نتیجه  با مخالفت شدید علمای ۱۲ امامی  روبه‌رو شد و دوباره به عراق پناه برد و سعی کرد با تحریک احساسات قومی کردهای اهل سنت عراق، جایگاه خود را بین آنها مستحکم نماید. به ادعای برزنجی کلمات الله از سوی فرشته‌ای به او الهام شده و این نوشته‌ها از سوی خداوند برای او فرستاده شده است. به باور برخی از مردم سنگسر عراق این مهدی دروغین روزی دوباره ظهور خواهد کرد، البته نه در مکه بلکه در کردستان عراق.

در زیر به ذکر چند نمونه از آیات موجود در قرآن جعلی و ساخته شده ی این روان پریش در میان اهل سنت اشاره می کنیم :

  • ( هو الله باردك يا – ۱۹ – روسيا – ۲۰ – الهي ماذا سيكون دوري مستقبلاً في روسيا ) ؟ – ۲۱ – الى اشعار اخر تكون عمياً – ۲۲ – الر ، الى خلاة خليفة ضريرين في حكمهم في الهندسة العليا -۲۳-
  • « الوضع في مملكة عبأ ديناميت ، ۲۴- بريطانيا المرتزقة بامريكا » يعنى « اوضاع در شاه نشين عربستان انبار كردن مواد منفجره است – بريطانيا روزى خورنده و روزى دهنده بآمريكاست »
  • (۱) مبدأ صاحب الزمان (۲) صاحب الزمان (۳) خير الزمان (۴) ما انزلت الفرقان (۵) لتأبى ، فرقان (۶) يوم التقى الجمعان اذان (۷) يوم التقى الجمعان فرقان (۸) ماجرى كشف و فرقان (۹) سيعافيان كردستان (۱۰) اللهم سهل لنا خير بيان (۱۱) هذه الاقامة ، قضي الذي فيه تستفتيان (۱۲) مالا على شفتيه الكريم و لهان (۱۳) سيحالفان كردستان (۱۴) ستناقشان (۱۵) اللهم ثبت لي الايمان (۱۶)

نمونه ی دیگر از این قماش ر دهه های گذشته را نیز می توان در میان حنفی های هندوستان یافت  . ميرزا غلام احمد خان قادياني (ت ۱۸۲۳م – م ۱۹۰۸ م.) موسس فرقه احمديه يا قاديانيه و اهل پنجاب پاکستان کنونی بود .

 

 

تا قبل از تشکیل حکومت شیعه مذهب ایران که مستقیماٌ توسط فقیهان و علمای تشیعه مذهب اداره می شود ،  در جامعه ی تشیع نیز ، نمونة این تجربیات تلخ سید مصطفی و قادیانی  ، بهره‌گیری کسانی مانند سیّد علی محمّد شیرازی، حسینعلی بهاء و پیش از او شیخ احمد احسایی بود که مسألة رکن رابع را مطرح ساخت. سیّد علی محمّد، از مدّعیان بابیّت امام دوازدهم شیعیان می‌گردد که بعدها مدّعی مهدویت و سپس نبوّت شد. او پس از ادعای بابیت، آشکارا از مقام مهدویّت خود سخن گفت و «بابیّت امام زمان» را که پیش از آن به تصریح ادّعا کرده بود، به «بابیّت علم خداوند» تأویل کرد، امّا چیزی نگذشت که ادّعاهای بالاتری را به میان آورد و از پیامبری و رسالت خویش سخن گفت.علی محمد باب که از شاگردان مکتب شیخیه با اندیشه‌های غلوآمیز بود، از نبود حکومتی مذهبی که توسط علمای آن مذهب اداره شود  بهره جست و فرقة بابیت و بعدها بهائیت را بنا نهاد و برای خود کتابهایی تولید کرد که جایگزین قرآن کریم گردد و.. .

در تمام این موارد علمای اهل سنت ( شافعی و حنفی ) و شیعیان به تکفیر این جماعتها پرداخته و آنها را دروغگو و عوام فریب معرفی نموده و اعلام برائت نمودند  . پس وجود غالیان و سوء استفاده کنندگان از عقاید و باورهای مردم ، آنهم به دلیل عدم وجود حکومتی که علما آن را داره کنند ، امری طبیعی و گریز ناپذیر می باشد .

 

 

جایگاه قرآن در میان شیعیان

 

از انحرافاتی که غلات شیعه پدید آورده و سبب حمله دیگر مذاهب اسلامی به آنها شدند، مشکل تحریف قرآن بود. در عین حال اکثریت مسلمانان اعم از اهل سنت و شیعه امامی، بجز پاره‌ای از غلات، به شدت با این اعتقاد نادرست برخورد کرده‌اند. با این حال، چنانکه از ایضاح ابن شاذان و انتصار خیاط معتزلی برمی‌آید، در قرن سوم هجری، اتّهام اعتقاد به تحریف قرآن به شیعه بر سر زبانها بوده است.

در برابر این اتّهام، ائمه شیعه همواره اصالت را به قرآن داده و هر روایت مخالف با آن را باطل اعلام داشته‌اند. در این مجال به عنوان مشتی از خروار ، به موضع گیری یکی از امامان شیعه ( امام هادی علیه السلام ) در این زمینه می پردازیم باشد که عاقلان را اشاره ای بس است :

امام هادی علیه السّلام ضمن رساله مفصلی که ابن شعبه حرّانی از آن حضرت نقل کرده، به شدت بر اصالت قرآن تکیه فرمود و آن را در مقام سنجش روایات و تشخیص صحیح از ناصحیح به عنوان معیاری دقیق اعلام نمود. افزون بر این، به طور رسمی قرآن را به عنوان تنها متنی که همه گروههای اسلامی بدان استناد می‌کنند، مطرح کرد.

امام هادی علیه السّلام در مرحله اول، اخبار را به دو دسته تقسیم می‌نماید: نخست روایاتی که حق است و باید مبنای عمل قرار گیرد و دسته دوم اخباری که باطل است و باید از عمل بدان اجتناب شود. سپس امام اجماع قاطبه امّت را بر این نکته متذکر شد که «قرآن حق است و هیچ فرقه‌ای در آن تردیدی ندارد» و آنگاه فرمود:

«در صورتی که قرآن بر صحّت روایتی صحّه گذاشت، اما گروهی از امّت آن را نپذیرفت، بایست بر صحّت آن اعتراف کرد؛ زیرا که در اصل، بر حقانیت قرآن اتفاق نظر دارند.»

امام در طول استدلال خود، دهها آیه از قرآن، که از جهتی بر جبر و از جهت دیگر به تفویض اشاره دارد، ارائه می‌دهد و در پایان از سخنان محکم و متین امیر مؤمنان علیه السّلام در این باره به عنوان شاهد استفاده می‌کند. «۱»

در نشستی دیگر درباره یک مسأله اختلافی، امام علیه السّلام با استناد به قرآن، همه را ملزم به قبول نظر خود ساخت. «۲» در روایتی نیز که عیاشی نقل کرده، آمده است: کان ابو جعفر و ابو عبد الله علیهما السّلام لا یصدّق علینا الا بما یوافق کتاب الله و سنّة نبیه. «۳»

 

پس ، به دلیل عدم وجود حکومتی که علماء آن را داره کنند  ، وجود منحرفین عقیدتی و روان پریشان مذهبی در میان اهل سنت و تشیع  چیزی نیست که بتوان آن را انکار نموده و یا کتمانش کرد ؛ اما مسئله ی مهمی که باید به شدت به انکار و رد آن پرداخت این است که اشخاص جاهل و یا مغرضین معلوم الحالی  ، جهت ایجاد فتنه و اهداف پلیدشان ، بیایند  و عقاید یکی از این منحرفین را بر کل  پیروان اهل سنت و یا تشیع تعمیم دهند .

تنفر از یک فرقه ی مذهبی و عدم رعایت عدالت در مورد این فرقه و همچنین عدم درک وضع موجود این فرقه ممکن است مسلمین را در مسیر جنگ مذهبی و نقشه های دشمنانش قرار دهد . مسلمین به اندازه ی کافی نقاط  و مصالح مشترک و همچنین مصیبتهای مشترکی دارند که در صورت پی بردن به آنها ، فرصتی برای سوء استفاده ی دشمنان باقی نمی ماند .

از آنجایی  که حکومتهای سکولار، جهت تفرق بیشتر میان مسلمین ، زمینه را برای تولید چنین فرقه هایی فراهم می کنند و روز به روز بر تعداد این فرقه ها می افزایند ،  یکی از بهترین راه حلها جهت هدایت مسلمین به شناخت مصالح خود  و انهدام فرقه های غالی و جلوگیری از تولید این فرقه های منحرف ،  وجود حکومتی دینی یا مذهبی است که توسط علمای دینی یا مذهبی اداره شود .

 

 

______________________________

(۱). تحف العقول، صص ۳۵۶- ۳۳۸؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۵۱؛ بحار الانوار، ج ۲، ص ۲۲۵

(۲). مناقب ابن شهر آشوب، ج ۲، ص ۴۴۳؛ مسند الامام الهادی علیه السّلام، صص ۲۹- ۲۸

(۳). تفسیر العیاشی، ج ۱، ص ۹؛ بحار الانوار، ج ۲، ص ۲۴۴

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *