شبهه ي مرحله ي مكي و مدني و روشنگری امام ابن القيم رحمه الله در برابر اخوان المفلسين سكولارزده و عده اي سلفي تقلبي و…
به قلم : ابو ابراهيم هورامي
امام ابن القیم -رحمه الله- در فصلی از کتاب «زاد المعاد فی هدی خیر العباد» که آن را فصلی در مراحل رفتار پیامبر صلي الله عليه وسلم با کفار و منافقین از بعثت تا وفات نامیده است سیاق جهاد در اسلام را چنین خلاصه میکند.
” اولین چیزی که خدای تبارک و تعالی به پیامبر (صلي الله عليه وسلم) وحی کرد این بود که با نام پروردگارش که خالق است به قرائت بپردازد و این ابتدای نبوت او است و خداوند به او فرمان داد برای خود به قرائت مشغول گردد و تبلیغ نکند و بعد از این مرحله بود که آیات «یاا ایها المدثر “قم فأنذر» نازل شدند به عبارت دیگر ایشان با «إقرأ» به نبوت رسیدند و با «یا ایها المدثر» رسالت یافتند. به دنبال آن او مأمور شد ابتدا به انذار خویشاوندان نزدیک خود بپردازد و آنگاه قوم خود و بعد از آن هم عربهای اطراف را انذار نمود و سرانجام نیز به انذار تمام جهانیان پرداخت.
پیامبر صلي الله عليه وسلم بعد از رسیدن به نبوت بیش از ده سال بدون هیچ جنگ و جزیهای تنها با دعوت خود به انذار مردم مشغول بود و از طرف خداوند به او فرمان میرسید که خویشتنداری و گذشت و صبر پیشه کند. سپس خداوند اجازه هجرت و به دنبال آن اجازه قتال را به او داد و بعد به او امرفرمود تا با آنان که با او میجنگند به نبرد بپردازد ولی با آنان که از جنگیدن با او بپرهیزند به قتال دست نیازد و سرانجام فرمان رسید که تا وقتی دین خدا در روی زمین حاکم نگردد از پیکار با مشرکین دست نکشد و بعد از اعلام دستور جهاد کافران در قبال او سه دسته شدند:
۱٫ اهل صلح و آشتی.
۲٫ اهل جنگ.
۳٫ اهل ذمه:
خداوند دستور داد پیمان خود را با اهل عهد و صلح همچنان حفظ بکند و تا وقتی که آنها بر عهد خود باقی بمانند متعرض آنها نشود. اما اگر بیم خیانتی از آنان رفت عهدشان را نادیده بگیرد ولیکن در این صورت هم قبل از گوشزد نمودن نقض عهد به قتال آنها نپردازد؛ بنابراین دستور داشت با کسانی که نقض عهد میکردند کارزار و پیکار نماید… سوره برائت (توبه) که نازل گردید حکم هر سه دسته تبیین شد: به پیامبر صلي الله عليه وسلم فرمان داده شد با دشمنان از اهل کتاب نبرد بکند تا آنجا که یا ناچار به پرداخت جزیه بشوند و یا اسلام را بپذیرند. همچنین این سوره فرمان جهاد با کفار و منافقین و سخت گرفتن بر آنان را صادر کرد و پیامبر (صلي الله عليه وسلم) هم با کفار به وسیلهی شمشیر و نیزه و با منافقین از طریق بیان حجت و سخن وارد جهاد شد و سورهی برائت به پیامبر(صلي الله عليه وسلم) دستور داد از پیمانهای کفار برائت بجوید و آنها را ملغی اعلام نماید. در نتیجه پیمانداران به سه دسته تقسیم شدند:
۱- دستهای که فرمان جنگیدن با آنها را صادر کرد: اینها کسانی بودند که نقض پیمان نموده و با او وفادار نمانده بودند. پیامبر(صلي الله عليه وسلم) با این دسته به نبرد پراخت و بر آنها غلبه یافت.
۲ – دستهای که پیمان موقت داشتند و آنرا نقض نکرده و دشمنان پیامبر(صلي الله عليه وسلم) را علیه او یاری نداده بودند. به پیامبر صلي الله عليه وسلم دستور داد پیمان با آنها را تا پایان مدت مقرر حفظ کند.
۳ – آن دسته که عهدی نبسته و با او نجنگیده بودند و یا عهد مطلق و نامحدودی داشتند. در این مورد پیامبر(صلي الله عليه وسلم) مأمور شد به آنها چهار ماه مهلت بدهد و بعد از سپری شدن این مهلت اگر اسلام را نپذیرفتند با آنان به جنگ بپردازد و با همین ترتیب پیامبر(صلي الله عليه وسلم) با پیمانشکنان جنگ کرد و به آنان که پیمانی نداشتند و یا پیمان آنها مطلق و نامحدود بود چهار ماه مهلت داد و به او دستور داده شد پیمان با کسانی را که به پیمان خود وفادار بودند تا تمام شدن مهلت نگه دارد اما خوشبختانه در طی این مدت همگی اسلام را پذیرفتند و بر کفر خود باقی نماندند. برای اهل ذمه نیز جزیه تعیین گردید و لذا بعد از نزول سورهی برائت غیر مسلمانان به طور مشخص سه دسته شدند:
۱٫ آنها که با پیامبر(صلي الله عليه وسلم) سر جنگ داشتند.
۲٫ پیمانداران.
۳٫ اهل ذمه
بعدها پیمانداران نیز به اسلام گرویدند و در نتیجه دو دسته بیشتر باقی نماندند: محاربین و اهل ذمه. مسلم است که محاربین همیشه از پیامبر(صلي الله عليه وسلم) بر خود بیمناک بودند نهایتاً انسانهای روی زمین در قبال پیامبر(صلي الله عليه وسلم) کلاً سه دسته شدند:
۱٫ مسلمانانی که به او ایمان داشتند.
۲٫ آنان که رویهی مسالمتآمیز داشتند و در امان بودند.
۳٫ آنها که بیمناک بودند و محاربه میکردند.
اما در برخورد با منافقین به او فرمان داده شد به ظواهرشان بسنده نماید و باطن آنها را به خدا واگذار کند و از طریق علم و حجت با آنها به جهاد بپردازد بعد مأمور شد از آنها اعراض بورزد و بر آنها سخت بگیرد و قاطعانه موضع خود را به آنان ابلاغ نماید حتی خداوند او را از نماز گزاردن بر جنازهی آنها وایستادن بر قبرهایشان نهی فرمود و اعلام نمود اگر برایشان طلب آمرزش هم بکند هرگز نخواهد پذیرفت. ”
اين گفته ي ابن القيم رحمه الله بود اما در ادامه شبه افكنان سكولارزده ي وابسطه به اخوان المفلسين ( كه به دروغ خود را اخوان المسلمين ناميده اند اما اخوان و حسن البناء و سيد قطب از آنان بري اند ) مي خواهند از اين واقعه ي مهم جهت انهدام فريضه ي مبارزات مسلحانه و قتال و همچنين راضي نمودن اربابانشان چنين به خواننده بفهمانند كه :
” آری، سیرهی پیامبر(صلي الله عليه وسلم) در رابطه با کفار و منافقین این چنین بود. یکی از خصایص دین مبین اسلام هم واقعنگری و واقعنگر بودن حرکت آن است، این واقعنگری هم مراحلی دارد و هر مر حله هم وسایل و امکانات لازم و کافی برای مقتضیات و نیازهای واقعی آن را در بر دارد و طی کردن هر مرحله برای رسیدن به مرحلهی بعدی لازم است … و کسانی این جنبه را در این کار مد نظر قرار نمیدهند و طبیعت مراحلی را که این برنامه در طول مسیرش پشت سر نهاده است درک نمیکنند و رابطهی نصوص مختلف را با هر مرحله آن در نمییابند؛ این چنین کسانی به خلط مبحث شدیدی گرفتار میشوند و بر اندام برنامه این دین پوشش گمراهکنندهای میپوشانند و نصوص را به گونهای تفسیر میکنند که اصول و قواعد نهایی در آنها پیدا نیست. آنان هر نص را به عنوان نصی نهایی تلقی میکنند که قواعد نهایی این دین را به دست میدهد. بنابراین چنانکه امام ابنقیم میفرماید: «نبرد ابتدا حرام بود بعد تجویز گردید و آنگاه فرمان نبرد با کسانی که جنگ را شروع میکردند صادر گردید و سرانجام نبرد با تمام مشرکین واجب شد.» البته برای شرح و بسط مفصل برادران و خواهران ایمانی میتوانند به تفسیر گرانبهای «فی ظلال القرآن» اثر سید قطب (رحمه الله) سورههای برائت و آیه ۷۷سورهی نساء و دیگر آیات قرآن مراجعه کنند. ”
به زباني ساده تر مي بينيم كه از همين مطالب روشن امام ابن قيم رحمه الله اخوان المفلسين سكولارزده و عده اي سلفي تقلبي استدلال مي كنند که مسلمانان در زمان رسول الله صلي الله عليه وسلم وقتی اجازه جهاد یافتند که به مدینه ي منوره هجرت کردند ودولت اسلامی در آنجا بر پا شد، اما قبل از آن در مکه مکرمه جهاد بر آنان فرض نبود، وما فعلاً در چنین حالتی زندگی میکنیم که حکومت اسلامی وجود نداشته، مسلمانان در حالت ضعف قرار داشته ودشمن اسلحه ي قوی وپیشرفته بدست دارد وما با دستان خالی نمیتوانیم با آنها جهاد کنیم، پس باید انتظار بکشیم تا حکومت اسلامی برپا شود، مسلمانان قوت یابند واسلحه ي جدید وقوی بدست آرند، سپس اعلان جهاد نموده ودر مقابل دشمنان اسلام جهاد مسلحانه میکنیم.!!
اگر يكبار ديگر نوشته ي امام ابن القيم رحمه الله را به دقت مرور كنيم مي فهميم كه اينها چگونه حق و باطل را با هم قاطي نموده و از آن نتيجه ي فاسد گرفته اند و چنانچه واقع بينانه به این شبهه بیهوده بنگریم حقیقت موضوع مثل آفتاب روشن میگردد. شما ميبينيد كه مطالب ابن قيم رحمه الله اصلا هيچ ارتباطي به نتيجه اي كه اين گمراهان گرفته اند ندارند و هرگز امامان اهل سنت معتقد به چنين تقسيم بندي جاهلالنه اي جهت تحريف اصول شريعت و تعطيل نمودن جهاد و مبارزات مسلحانه نبوده اند بلكه تمام تلاش آنها تشويق به عمل به « اسلام كامل » بوده است . اما جهت روشنتر شدن و رد نمودن اين شبه ي گمراهان ، اندکي التفات به نكات زير کافی است:
- بنا بر معنای صریح احادیث مبارک
- «الجهاد ماض إلی یوم القيامة»، ترجمه: «جهاد تا به روز قیامت ادامه دارد»
- و جابر بن عبدالله رضي الله عنه ميگويد: سمعت رسول الله صلیالله عليه و سلم يقول: لاتزال طائفة من امتي يقاتلون علی الحق ظاهرين إلی يوم القيامة «رواه مسلم»
- همچنين از جابر بن سمره رضی الله عنه از رسول الله صلی الله عليه و سلم روايت است كه فرمود: لن يبرح هذا الدين قياماً يقتلون عليه عصابة من المسلمين حتي تقوم الساعة «رواه مسلم»
- از يزيد بن اصم از معاويه بن ابي سفيان از رسول الله صلی الله عليه و سلم روايت است كه فرمود: من يرد الله به خيراً يفقه في الدين ولا تزال عصابة من المسلمين يقاتلون علی الحق، ظاهرين علی من ناوأهم إلی يوم القيامة «رواه مسلم»
- از عمران بن حسين رضی الله عنه روايت است كه رسول الله صلی الله عليه و سلم فرمود: لا تزال طائفة من امتي يقاتلون علي الحق ظاهرين علی من ناوأهم حتی يقاتل آخرهم المسيح الدجال «رواه حاكم في المستدرك و قال هذا حديث صحيح علي شرط مسلم و لم يخرجاه»
اجماع علمای اسلام در همه عصر ها بر اینست که جهاد پيوسته و بدون انقطاع تا روز قیامت ادامه دارد وهیچ کسی بعد از رسول الله صلي الله عليه وسلم حق نسخ احکام دین را ندارد.چون به گواهي قرآن كفار نيز پيوسته و بدون انقطاع با مسلمين در حال مبارزات مسلحانه و قتال هستند .خداوند مي فرمايند : ولا يزالون يقاتلونكم حتي يردوكم عن دينكم إن الستطاعوا
- در اسلام مدار برخی احکام بر علتی استوار است، همچو سهم مؤلفة القلوب که در زمان ضعف اهل اسلام پرداخته میشود، وچون دولت اسلامی نیرومند گردد آن سهم ساقط میگردد، ولی چنانکه در نكته اول بیان نمودیم جهاد تا روز قیامت ادامه خواهد داشت، ودر هیچ زمانی حکم وجوب آن ساقط نمیگردد مگر پس از خاتمهء همه نیروهای کفر در زمان نزول عیسی ، پس جهاد از جمله احکامی که وجود وعدم آن مربوط به وجود وعدم علت آنها باشد نیست.
واگر بالفرض بپذیریم که جهاد نیز از جمله چنین احکام است پس باید دانست که علت جهاد وجود وغلبه بر کفر است چنانچه خداوندمی فرماید: ]وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ[ ترجمه: «وبجنگید با کفار تا آنکه فتنه نباشد ودین همه از برای خداوند باشد». پس تا زمانیکه همه انواع کفر وفتنه ها خاتمه نیافته ودین اسلام در بر وبحر تسلط نیافته جهاد جاری وساری خواهد بود نه اینکه چون کافران غلبه یابند جهاد متوقف گردد.
- علاوه برآن اين شبهه پردازان منافق در این شبهه دست به قیاس زده اند که در پاسخ آنها باید گفت که:
اولاً قیاس در مقابل نص باطل وعمل ابلیس لعین است، زیرا قیاس کننده دراین صورت عقل خویش را بر حکمت وعلم الهی ترجیح میدهد.
واگر به فرض محال این قیاس جائز می بود باز هم چون قیاس مع الفارق است باطل می باشد. تفصیل این اجمال اینست که این دشمنان اسلام اوضاع امروزی عالم اسلام را به وضع مسلمانان در مکه قیاس نموده اند در حالیکه هیچ علت مشترکی وجود ندارد، در آنزمان مسلمانان کمتر از صد نفر بودند واز هیچ وسیلهء جنگی بر خوردار نبودند، در حالیکه امروز شمار مسلمانان بیش از يك ميليارد و نصف است، وبا تجهيزات وابزار جنگی فراوان مسلح اند، مسلمانان در مناطق مختلف با کفار بر سر پیکار اند و پشت سرهم آنها را شکست میدهند.
واگر فرضاً این شبهه را بطور دلیل قبول کنیم پس باید مسئله را منحصر به جهاد نسازیم، زیرا اگر ما بر این عقیده هستیم که ما در دور مکی زندگی میکنیم، جهاد مسلحانه باید تعطيل شود ویا کاملاً مورد منع قرار گیرد، وصرف دعوت سری وخفیه انجام گیرد، پس باید احکام شرعی دیگری که در مدینه منوره نازل شد ومسلمانان مکلف به انجام آن شد همگي تعطيل شود تا ما در مرحله جدیدی داخل شده وآنرا عملی کنیم. بطور مثال: روزه ،حج ، زكات ، نماز جمعه و.. باید ترک شود، زیرا اين احكام در مدینه منوره بر مسلمانان فرض شد، نوشیدن شراب باید اجازه داده شود، سود باید حلال شود ، زنا بايد آزاد گردد ، بي حجابي بايد رسميت يابد و… پس آن عده از علمای دربار ومدعیان علم که بر اين باور هستند قبل از همه باید ترک روزه وحج و….کرده سپس مردم را به ترک جهاد فتوی دهند. واگر مسئله ضعف مسلمانان وقوت کفار دلیلی برای ترک جهاد باشد، پس چه وقت مسلمانان قوت میگیرند؟ كفار به گواهي خداوند پيوسته و بدون فاصله و هميشه تا زماني كه مسلمانان را مرتدد نكنند، با آنها مبارزات مسلحانه ميكنند و جنگ مسلحانه را در پيش ميگيرند: «ولا يزالون يقاتلونكم حتي يردوكم عن دينكم إن الستطاعوا» و مي بينيم که روزانه سر زمینهای اسلامی مورد تجاوز کفار قرار میگیرد، خونهایشان ریخته میشود، مادران، خواهران وزنهای شان بی عفت میشوند، خانه های شان ویران میشود،آیا این همه تباهی و ويراني سبب قوت مسلمانان خواهد شد؟
اگر فرضاً این را هم بپذیریم درین مدتهای طولانی که این نوع احزاب و مفتی های دلاري چنین فتواها داده ومردم را از جهاد باز میدارند بفرمایند بگویند که چه اقدامی برای قدرتمند شدن نظامي مسلمانان کرده اند؟ اگر به این شبهه از نظر شرع نگاهی کنیم کاملاً یک شبهه بیهوده وبی اساس است، زیرا خداوند در غزوه هائیکه پیروزی را نصيب مجاهدين نمود تعداد آنها خیلی کمتر از آن بود که تصور پيروزي آنها برود، آیا تعداد مسلمانان در غزوهء بدر با کفار برابر بود؟ آیا وسایل جنگی مسلمانان مساوی ویا بیشتر از وسایل کفار بود؟ آيا در جنگ با امپراطوري ايران و روم ميزان تجهيزات و نفرات مسلمين با دشمنانشان يكي بود ؟ نه وهر گز نه، اما خداوند فتح وپیروزی را نصیب شان ساخت. شکست قشون سرخ سكولار سوسياليستهاي شوری با همه ابزار جنگی اش در مقابل دست خالی مجاهدین راه الله مثال نزدیکی است که به آن باید دقت شود، اگر ایمان به خداوند قوی باشد ضرورت به وسایل قوی وبیشتر نیست، زیرا خداوند خودش وعده نصر وکامیابی داده است، اما شرط اینست که مسلمانان با وجود ضعف ونا چیزی وسایل جنگی خود با وحدت و يك صدائي توکل بخداوند نموده وبه ندای ملکوتی لبیک گویند. .. اين به معني كنار نهادن اسباب و وسيله نيست بلكه به اندازه ي استطاعت از وسيله استفاده بايد كرد اما ايمان و وحدت زير بناي هر گونه تحولي است كه اين دين فروشان و خائنين آنرا هدف قرار داده اند .
باز اگر بپذیریم که ما در عصر مکی قرار داریم پس باید دانست که دوره مکی دوره باز نشستگی، جمع آوری اموال، داخل شدن در نظام کفری وظاعوتی نبوده است، بلکه این دوره، دوره ي مبارزه، شهامت، شهادت، شجاعت، بردباری، تحمل سختيها و زحمات در راه اسلام بوده است. درین دور رسول الله صلي الله عليه وسلم وصحابهء کرام رضوان الله علیهم اجمعین اظهار سکوت نکرده بودند بلکه آنان صراحتاً از کفار ومعبودان آنان اعلان برائت کردند، آنان دعوت کفار را مبنی بر اشتراک در حکومت شان رد کردند وحتی حاضر به قبول ریاست و رهبري در چنین حکومتی نشدند، آنان با مشکلات، تعذیب، شهادت، محاصرهء اقتصادی، هجرت و مصيبتهاي ديگر دست وپنجه نرم کردند اما حاضر به خم کردن سر تسلیم نشدند.
بطور خلاصه باید عرض کرد که نصرت وپیروزی منحصر به وسایل جنگی وتعداد مسلمانان نیست، بلکه تاریخ اسلام بطور واضح ثابت میسازد که در اکثر معرکه ها مسلمانان فقط با ایمان قوی وتوکل به خداوند توانسته اند زنجیر های دشمن را از هم بپاشند، چنانچه بعضي واقعات نشان میدهد که تعداد مسلمانان خیلی ها زیاد ووسایل شان بیشتر بوده اما چون توکل بخداوند ضعیف ویا هیچ وجود نداشته است مسلمانان با شکست مواجه شده اند.ابتداي غزوه ي حنين و حمله ي مغولها به جهان اسلام و حمله ي صفويها به مردم ايران و حمله ي كنوني سكولاريستهاي جهاني به رهبري آمريكا و ناتو نمونه ي كاملا عيني اند .
نكته ي دیگري که باید آنرا دانست اینست که مسلمانان در هر عصر وزمان نباید منتظر تدرج باشند، زیرا احکام اسلام بطور کامل نازل شده وقابل رد کردن ویا معطل ساختن نیست، اسلام بطور کامل به همه مسلمانان رسیده است وباید بهمین طور عملی گردد. وهیچ فردی حق تغیر، تبدیل ویا تخفیف را درآن ندارد، ونه این دین دین رجعت وبازگشت است که روزانه به جای اینکه پيشرفت كنيم بايد به عقب باز گشته وگذشته ها را تکرار کنیم، واین کار معقول هم نبوده وهیچ عقل سالم آنرا نمی پذیرد، اما اینکه علمای دلاري ویا دانشمند نماهاي کاسه لیس و جماعتهاي وابسطه به اخوان المفلسين آنرا مطرح کرده ودامن میزنند آنان با اختیار این راه وطریقه بر خود ظلم کرده وخداوند هیچگاه ظالمان را هدايت نمی کند ونه آنانرا عنایت استفاده از عقل را نصیب میفرماید، خداوند در بارهء چنین مزدوران کفار میفرماید: ]إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ[، ترجمه: «خداوند قوم ظالمان را هدایت نمیکند». پس مسلمانان نباید توقع دلایل معقول ومناسب را از آنان داشته باشند.
الان موقعيت بيداري اسلامي و قدرت مقاتلين مسلمان در چنين سطحي قرار گرفته ،كه نه قابل انكار و پوشاندن است و نه قابل معامله و خريد و فروش. نهضتي مبارك كه جز به تشكيل حكومتي اسلامي مجري احكام الهي ،به هيچ چيز ديگري راضي نيست. اين جريان سازش ناپذير و توفنده با وجود آن همه تبليغات مسموم دشمنان انسانيت، با قدرتي باور نكردني در حال رشد و گسترش بوده و ميرود، تا همچون سيلي خروشان بنيان هرچه ظلم و ستم بشر بر بشر و طبيعت است را ويران و منهدم گرداند.
جاهليت موجود به رهبري ديكتاتوري سكولاريسم ،اينبار با مكر و حيلهاي جديد اما پر زرق و برق و گول زننده تحت لواي آزادي و دموكراسي ،قصد دارد كه جلو اين طوفان عظيم را بگيرد ،تا از يك طرف تشكيل حكومت اسلامي را به تأخير اندازد و از ديگر سو سكولاريسم خون آشام خود را بالباس جديد پوشانده و بر مردم مسلط گرداند. شبیه ديكتاتوري سكولاريستي كه همچون تركيه، اينبار بچه مسلمانها مجري آن باشند.
قبلاً مجري ديكتاتوري سكولاريسم كمونيسمها، سوسياليستها، ناسيونال سوسياليستها، بوژواها و … بودند ،اما اينبار به دليل رشد سريع و آگاهانه طايفهي منصوره و مجاهدين آن ،جهت گمراه نمودن افكار عمومي و انحراف آن در آينده و بدبين كردن مردم به جريانات اسلامي ،و دوباره بازگشت به همان خانه ی اول و كنار زدن اسلام گرايان و روي آوردن به سكولارهاي لائيك، اتاقهاي فكر تل آبيب و كاخ سفيد به همراه سازمان امم متحده با همراهي رسانههاي جهاني توطئهاي خطرناك و خوراكي نا مطبوع براي مردم زير دست پختهاند.
واكنش به چنين جرياني است كه، مبازين كاذب و دروغين صف خود را از مبارزين واقعي و فرقهي ناجيه جدا ميكنند. تمام كساني كه به هرنحوي خواهان پيوستن مردم به چنين دام خطرناكي بوده، و از خون ستم ديدگان و مستضعفين مايه ميگذارند ،بدون شك در صف دشمنان ملت قرار ميگيرند. دشمناني كه با به دست آوردن چند كرسي اضافه در مجلس سكولاريستها و كسب قدرتي پوشاكي و زير چتر سكولاريسم، به همراه ديگر دشمنان قسم خوردهي مسلمين كه «لايزالون يقاتلونكم حتی يردوكم عن دينكم إن استطاعو» «پيوسته» و بدون وقفه تا روز قيامت عليه مسلمين در حال ستيز و جنگند، دست به دست هم داده و مردم را در برابر مجاهدين مبارز قرار ميدهند.
اين جماعتهاي منتصب به اسلام خوب ميدانند ،كه اين موقعيت پست دنيوي كه در اختيارشان قرار گرفته ،در پي يك معاملهي حساب شده و حياتي است. چيزي كه جاهليت موجود از اين قماش جماعتهاي منتصب به اسلام دريافت ميكنند فقط و فقط حفظ مردم و عدم پيوست آنها به صف مجاهدين است. چون مردم براي مجاهد حكم آب براي ماهي دارد. مجاهدين مبارز ميخواند آبي براي شنا و زنده ماندن داشته باشند و دشمنان دين ميخواند اين آب را خشك گردانند. جنگي است كاملا رواني و حساس كه هركس موفق شود ديگري را منهدم ميگرداند ،يعني چنان چه مجاهدين مبارز بتوانند مردم را بدست آوردند ديگر جايي براي جاهليت سكولاريسم نخواهد ماند ،و سکولارهابدون شك جهت زنده ماندن و شنا در آبي مناسب، سرزمينهاي مسلمان نشين را رها كرده و بيرون خواهند رفت. و چنانچه ديكتاتوري سكولاريسم به همراه اين جماعتهاي منتسب به اسلام بتواند مردم را از مجاهدين جدا گرداند ،به بزرگترين پيروزي اش دست پيدا كرده است، و احتمال اينكه مجاهدين در چنين جامعهاي به حاشيه رانده شوند بسيار است.
اما طبق فرموده پيامبر صلي الله عليه و سلم تا روز قيامت طائفهي از امت اسلام با كفار جنگ و قتال ميكنند و اينها بر حقند و در جاي ديگري سر بلند كرده و پيوسته تا روز قيامت نهضت مجاهدين مبارز ادامه يافته و در حال جنگ خواهند بود.
در دوري يا نزديكي به اجرايي شدن چنين توطئهاي عليه مسلمين، و همكاري يا عدم همكاري و مبارزه با اين فتنهاي است كه، كفر به طاغوت يا ايمان به طاغوت خود را علنا نشان خواهد داد. اگر جماعتهاي منتصب به اسلام با وجود اينهمه آگاهي، باز هم در فكر ياري رساندن به نقشههاي مستكبرين جهانياند به اميد اينكه، در آينده از آزادي بيشتري جهت كار سياسي در چهار جوب ديكتاتور سكولاريسم به حيات خود ادامه دهند ،و در بر سرراه كسب قدرت سياسي توسط مسلمين مبارز سنگ اندازي نموده، و با آوردن هزاران شبهه ،كلك ،همچون ستون پنجم دشمن عمل نموده و مردم را به سكولاريسمي جديد قانع ميگردانند ،بدون شك در رديف دشمنان ستمديدگان قرار گرفته و مسيري را ميپيمايند كه در آن شيطان به جاي الله جل جلاله حكومت خواهد راند.
مسلمين بايد هوشيار باشند كه باهوش و ذكاوتي كه خداوند به آنها داده است دوست را از دشمن ،خادم به دين را از خائن به دين و ملت باز شناسند. اين شناخت زياد هم سخت نيست و نميتوانند عذر بياورند ،چون در يك طرف سكولاريسم است و احکام ساخته دست بشر و در ديگر سو احكام و قوانین الهي.
اينها بايد در يك طرف قرار گيرند ،يا ديكتاتوري سكولاريسم در جامعه اجرا گردد ،كه به آنها اجازه ميدهد در حدود مسائل شخصي خود همچون مسيحيت، يهوديت، بوديسم و ديگر اديان و مكاتب بشري آزاد باشند و در امور سياست، آموزش و پرورش، اقتصاد، فرهنگ و ديگر مسائل اجتماعي و عمومي قوانين بشري سكولاريستي حاكم گردند ،و يا اينكه جانب و طرفدار جرياني ميگردند كه كفر به طاغوت خود را اعلام نموده خواهان اجرائی شدن احكام الهي در تمامي جنبههاو زمينههاي متفاوت زندگي بشري است.
انتخاب زياد سختي نيست يا حكم الله در جامعه اجرا گردد يا حكم بشر و ديكتاتور سكولاريسم. در اينكه چه كساني مجري احكام الهي هم هستند مردم نبايد ميان اينهمه مدعي اسلام خود را سر در گم بدانند، چون الله تعالی به وسيله رسول الله صلی الله عليه و سلم ۱۴۰۰ سال قبل آنرا برايمان روشن گردانيده است. جابر بن عبدالله رضي الله عنه ميگويد: سمعت رسول الله صلیالله عليه و سلم يقول: لاتزال طائفة من امتي يقاتلون علی الحق ظاهرين إلی يوم القيامة «رواه مسلم»
همچنين از جابر بن سمره رضی الله عنه از رسول الله صلی الله عليه و سلم روايت است كه فرمود: لن يبرح هذا الدين قياماً يقتلون عليه عصابة من المسلمين حتي تقوم الساعة «رواه مسلم»
از يزيد بن اصم از معاويه بن ابي سفيان از رسول الله صلی الله عليه و سلم روايت است كه فرمود: من يرد الله به خيراً يفقه في الدين ولا تزال عصابة من المسلمين يقاتلون علی الحق، ظاهرين علی من ناوأهم إلی يوم القيامة «رواه مسلم»
از عمران بن حسين رضی الله عنه روايت است كه رسول الله صلی الله عليه و سلم فرمود: لا تزال طائفة من امتي يقاتلون علي الحق ظاهرين علی من ناوأهم حتی يقاتل آخرهم المسيح الدجال «رواه حاكم في المستدرك و قال هذا حديث صحيح علي شرط مسلم و لم يخرجاه»
در تمامي اين احاديث رسول الله صلی الله عليه و سلم گروهي را به عنوان فرقهي ناجيه و اهل حق معرفي ميكند كه:
- طائفه و گروهي هستند.
- با اينكه گروه و طائفهي خاص اند ،اما به قول رسول الله ظاهرة علي الناس تاروز قيامت هستند، يعني براي تمامي مردم شناخته شده و معروفند،وهمه “انسانها” اعم از مسلمان وغیر مسلمان آنها را می شناسند، اما به چه چيزي معروف و شناخته شده ميباشند؟
- در تمام اين احاديث ميبينيم كه رسول الله صلی الله عليه و سلم ويژگي و صفتي جدايي ناپذير به اين گروه و طايفه ميدهد، كه تاروز قيامت هرگز از آن جدا نميگردد، و آن هم قتال و جنگ مسلحانه است.
سبحان الله، بايد در اين آينده نگري و روشني راه در شگفت ماند. رسول الله صلی الله عليه و سلم كلمهي جهاد را به كار نبرد، چون ممكن بود از جانب اشخاصي «الروبیضه» صفت مورد تأويل و تفسيرهاي من در آوردي قرارگیرد، بلكه كلمهي قتال و جنگ مسلحانه را آورد. يعني طايفهاي اند كه مسلحانه تا روز قيامت با دشمنان دين در حال جنگند و جالب اينكه همهي مردم هم آنها را ميشناسند كه در حال جنگ با كفار و دشمنان دين اند.
پيوسته در حال جنگ اند يعني اينكه همين الان هم هستند، قبلاً هم بودهاند و تا روز قيامت هم خواهند بود و به مبارزات مسلحانهي خود ادامه خواهند داد و اينها بر حقند.
براي مردمي كه فريب رسانههاي ديكتاتوري سكولاريسم و مرتدين محلي را نخوردهاند، خيلي راحت است كه بفهمند همين الان چه كسي با كفار جهاني به رهبري امريكا و متحدينش و مرتدين و ظالمين محلي در حال جنگ و مبارزات مسلحانه است. شناخت اين گروه و طايفه خيلي راحت است چون تمام انسانهاي مسلمان و كافر آن ها را ميشناسند و اين هم معجرهاي آشكار و دليل روشني است كه براي هيچ كسي عذر و بهانهاي نميماند.
دشمنان اين گروه نجات يافتهاي كه مسلحانه عليه كفار و مرتدين در حال جنگند نيز مشخص اند. در وضع موجود هر كسي كه با ديكتاتوري سكولاريستي به رهبري آمريكا باشد به همراه مرتدین محلی از مسلمين، جزو دشمنان اين طايفه بر حق ميباشند. راه سومي و جود ندارد يا با طيقهي منصوره و مجاهدين هستي (با دست، زبان يا قلب) يا در طرف دشمن آنها قرار گرفتهاي كه بدون شك دشمن خدا و رسولش محسوب ميگردي. پس هوشيار باش كه داري چه تصميمي ميگيري.
نكته جالب اين است كه تمام كفار دنيا و مرتدين محلي ميگويند ما با اين گروه، فلان دسته، فلان جماعت و … كه ضرري براي مصالح ما ندارند و با ما نميجنگند و تنها بر امور شخصي خود خارج از قوانين جامعه بسنده ميكنند مشكلي نداريم، فقط اين گروه دشمنان ما هستند كه با ما ميجنگند و ميخواهند مسلحانه جلو هجوم مسلحانهي ما را بگيرند. بله كفار اين گروه را به خوبي از ميان هزاران گروه منتسب به اسلام تشخيص ميدهند. در نتيجه شناخت اين گروه ،هم براي ما مسلمانان راحت است وهم براي كفار.
كفار به گواهي خداوند پيوسته و بدون فاصله و هميشه تا زماني كه مسلمانان را مرتدد نكنند، با آنها مبارزات مسلحانه ميكنند و جنگ مسلحانه را در پيش ميگيرند: «ولا يزالون يقاتلونكم حتي يردوكم عن دينكم إن الستطاعوا» به همين دليل است كه در برابر اين جنگ هميشگي مسلحانهاي كه كفار عليه مسلمين به راه انداختهاند ،دو راه بيشتر وجود ندارد:
- يا تسليم كفار گشته و مبارزات مسلحانه را رها نموده و تابع قوانين آنها گشته و مرتد گردند.
- يا به صورت مسلحانه در برابر تهاجمات و جنگ مسلحانهي آنها بأيستند و جزو طايفهي منصوره و نجات يافتهاي گردند كه تا روز قيامت بر حق اند و پيروز ،وهمچنان كه كفار«پيوسته»با مسلمين در حال جنگند، اين گروه بر حق نيز «پيوسته» تا روز قيامت با آنها در حال جنگی مسلحانه و مداوماند.
پس برادر و خواهر مسلمانم هم اكنون به خدا و رسول الله صلی الله عليه و سلم جوابي صادقانه بده:كه تصميم گرفتهاي در كدام گروه و دسته قرار بگيري .با دست و زبانت و در نهايت با قلبت با اعلان توحيد و كفر به طاغوتت همراه و هم مسير با اين طايفهي نجات يافتهاي، يا با پيروي از خطواط شيطان و دامهاي رنگارنگ و تأويلات و شبهات گمراهان، خواسته يا نا خواسته در رديف دشمنان اين طايفه بر حق قرار گرفتهاي؟
خواهر و برادر مسلمانم آگاه باش كه را سوم وجود ندارد، يا توحيد و كفر به طاغوت است ،يا جانبداري از كفر مشركين اهل كتاب يا مشركين غير اهل كتاب که امروزه با اسم جدیدی به نام سکولاریسم قد علم کره اند.
مشركين غير از اهل كتاب نيز كه خداوند آنها را همراه با يهود جزو دشمنان شماره يك مسلمين به حساب ميآورد ،كساني اند كه بدون بهره گيري از احكام آسماني و اديان آسماني با عقل ناقص خود قوانيني به تصويب رسانده و مجري آن ميگردند. در ميان اين گروه دهريها (ماتريالسيتها و كمونيستها) ملي گرايان تابع عصبيت قومي، بت پرستان و … يافت ميشوند. در اصطلاح روز اينها را اومانيست و در اصطلاح سياسي آنها را سكولاريست مينامند.
پس مواظب باش، تصميم بسيار خطرناك و حساسي است ،ابتداي مسير دنيوي آن با تمام آزمايشات و تلخي و شيرينيهايش با همين تصميم شما آغاز گشته ،و دنيايی جديد با احكامی جديد، دوستاني جديد، دشمناني جديد و آرزوهايی جديد براي شما به وجود ميآيد، و انتهاي همين تصميم شما نيز به بهشت برين يا جهنم ختم ميگردد.
منابع:
۱٫ شهید – بإذن الله – سید قطب، فی ظلال القرآن.
۲٫ شهید – بإذن الله – سید قطب، معالم فی الطریق با تصرف
۳٫ شهید – بإذن الله – ناصر سبحانی، نوارهای سهگانهی «قتال» با تصرف
۴ – استاد ابوحمزه المهاجر هورامی ، افراد عادی و جماعتها پاسخ دهند:به خطر انداختن آبرو، ناموس ، خون ومال مسلمانان براي چیه؟
۵ – عبد الودود ثاقب ، رد شبهات در مورد جهاد