موانع شناخت دقیق شیعه ی جعفری نزد سایر فرق معاصر (۱)
به قلم: خالد هورامی
- در گذشته ماندن و گزینشی برگزیدن آرای علماء
امام علي می گوید: «چون خبري را شنيديد -همانند ژرف انديشان و نه چون ظاهر بينان- ژرف در آن بينديشيد و تنها به شنيده خود بسنده نكنيد زيرا كه روايت گران دانش، بسيارند و رعايت كنندگانش اندك»[۱]. ضمن اينكه هنگام تجزيه و تحليل يك شخصيت يا يك واقعه نبايد به صورت گزينشي عمل كرد و در بين متون تاريخي جستجو كرد و فقط نقاط منفي را[۲] مطابق سليقه خود بيرون كشيد و بقيه موارد را ناديده گرفت بلكه راه درست و عادلانه آن است كه هرچيز چه مثبت چه منفي را بررسي و در انتها با جمع بندي تمام موارد، به تجزيه و تحليل نشست.
- اشخاص و علماء گذشته را معیار حق و باطل دانستن نه خود حق و باطل را
با آنکه دوره ی پاره ای از حماقتها و خود سریها تحت لوای شریعت الله در حال سست شدن است اما باز عده ای دیده می شوند که با استناد به رای یک عالم – یا حتی بخشی از رای وی- در گذشته، که متناسب با وضع موجود آن عصر، به درست یا غلط، صادر شده ، تحمل شنیدن کوچکترین رای مخالف این بزرگواران را ندارند .
اشتباه بزرگ این عزیزان اين است كه ابتداء وضع موجود را درک نمی کنند و در ثانی ملاك حق و باطل براي آنها نام اشخاص است و نه خود حق و باطل، در صورتيكه امام علي مي گوید: «به آنچه گفته میشود نگاه كن و نه به شخص گوينده». در جايي ديگر نيز وقتي براي نبرد جمل حركت ميكنند حارث از ايشان میپرسد اگر آنها (ام المومنین عايشه و طلحه و زبير) صلح نكردند چه میكني؟ امام علي پاسخ میدهند: نبرد میكنيم. حارث با تعجب ميپرسد: با امالمومنين و سيف الاسلام و طلحه الخير؟ امام علي در اينجا پاسخ بسيار نغز و پرمعنايي به او میدهند: «اي حارث مسائل بر تو مشتبه شده است و بیگمان اشخاص، نمیتوانند ملاك و معيار حق و باطل باشند بلكه اول حق را بشناس تا اهل آنرا بشناسي و نيز اول باطل را بشناس تا هر كه را به سوي آن گام نهاد باز شناسي»[۳].
در این قضاوت امام علی بن ابی طالب باید به دو نکته اشاره نمود:
- توسط شورای مسلمین به عنوان رهبر و خلیفه ی مسلمین انتخاب شده و نیاز به سمع و طاعه دارد
- در زمینه قضاوت و فتوا دادن آگاهترین شخص در امت رسول الله صلی الله علیه وسلم بود.
عمر بن خطاب در تأئید این واقعیت در مناسبتهای مختلفی گفته است:
- اي پدر حسن، خدا باقي نگذارد مرا در امر سختي كه تو براي آسان كردنش نباشي و نه در شهري كه تو در آن حاضر نباشي[۴].
- پناه میبرم به خدا از مشكلي كه علي براي حل آن نباشد[۵].
- بارالها! باقي مگذار مرا در برابر مشكلي كه علي براي حل آن زنده نباشد[۶].
- بارالها! كار سختي را بر من فرود نياور مگر آنكه ابوالحسن (براي حل آن) در پهلوي من باشد[۷].
- تو اي علي بهترين صحابه در امر فتوي هستي[۸].
- سه چيز بود كه من در پي آن بودم و حمد خداي را كه قبل از مرگم بواسطه علي بدان دست يافتم[۹].
- نادانيها را به سنت برگردانيد و گفتة عمر را هم به علي[۱۰].
- قول عمر را به علي برگردانيد اگر علي نبود عمر هلاك شده بود[۱۱].[۱۲].[۱۳].
- علي بدانچه خدا بر محمد نازل فرمود آگاهترين مردم است[۱۴].
- پيوسته عمر به خدا پناه میبرد (و اعوذ بالله میگفت) از پيشامد مشكلي كه ابوحسن براي حل آن نباشد[۱۵].
- در برابر مشكلي كه ابوحسن براي حل و فصلش نباشد خدا مرا باقي نگذارد[۱۶].[۱۷].
- اگر علي نبود عمر گمراه شده بود[۱۸].
- اي علي پيوسته زداينده هر گونه غم و غصهای باشي و واضح كننده هر حكمي.[۱۹]
- اين (علي) اعلم و آگاهترين صحابه به پيامبر ما و به كتاب پيامبر ماست[۲۰].
- اي ابوالحسن تو (يگانه كسي هستي) كه براي حل و فصل هر مشكل و سختي آمادهای و دعوت ميشوي[۲۱].
- اي فرند ابوطالب همانا كه پيوسته پرده بردار از هر شبهه و توضيح دهنده هر حكمي هستي[۲۲].
- ترس از خود انتقادی و آسیب شناسی
امام علي در نامه خود به مالك اشتر می گوید: بايد نزديكترين افراد به تو مخالفتترين آنها به تو باشند. در بررسي روابط امام علي با سه خليفه اين نكته را مشاهده میكنيم كه ايشان هم با خلفاء روابط خانوادگي و مشورتي و… داشته و هم مخالفت و انتقاد میكردهاند.
انتقاد از خود راهی جهت شناخت دقیق،آسیب شناسی، اصلاح، پیروزی و جلوگیری از شکست و نابودی است.
در این صورت چه کسانی از رای مخالف و خود انتقادی واهمه دارند؟ تنها کسانی که از نظر دلیل در مضیقه قرار گرفته اند و از دلایل قوی و مستند می ترسند. اهل سنت از چنین بیماری به دور است و تنها جاهلین منتسب به اهل سنت است که که با غوغا سالاری و دستپاچگی و گاه توهین و بد دهنی سعی دارند مانع از ارائه ی دیدگاه مخالفین شوند.
[۱]– نهج البلاغه الكلمات: ۹۸
[۲]– كه صحت و سقم آن نیز نامشخص است.
[۳]– تاریخ الیعقوبی ۲-۲۱۰٫
[۴]-كنزالعمال: ۵/۸۳۲،مصباح الظلام جردانی: ۲/۵۶٫
[۵]– مناقب خوارزمی فصل ۷ ص ۵۱، نورالابصار شبلنجی ص ۷۹٫
[۶]– فضایل احمد: شماره حدیث ۲۱۶، مقتل خوارزمی: ۱/۴۵،ینابیع الـموده قندوزی: ص ۸۶٫
[۷]-ذخایر العقبی: ص ۸۲، ریاض النضرة: ۲/۵۰ و ۱۹۴،فرائد الـمسطین:۱/۳۴۳، شماره ۲۶۴، كفایه شنقیطی ص ۵۷٫
[۸]– طبقات ابن سعد: ج ۲ بخش ۲/۱۰۲، سنن دارقطنی: ج ۲ ص ۱۸۱٫
[۹]-كنزالعمال: ۱۳/۱۷۰ به نقل از دیلمی، منتخب كنزالعمال چ حاشیه مسند احمد: ۵/۵۶٫
[۱۰]-احكام القران جصاص: ۱/۵۰۴، سنن بیهقی: ۷/۴۴۱، مناقب خوارزمی ص ۵۰٫
[۱۱]– تذكره سبط ابن جوزی: ص ۱۴۷٫
[۱۲]-طرق الحكمیه ابن قیم: ص ۴۶،كفایة الطالب گنجی اول باب ۵۷٫
[۱۳]– اربعین فخر رازی: ص ۴۶۶، سنن ابن ماجه قزوینی: ج ۲، مناقب خطیب خوارزمی: ص ۳۹ چ نجف، ینابیع الـمودة قندوزی: ص ۷۰ و ۷۵ و ۴۴۸ چ نجف.
[۱۴]-شواهد التزیل حاكم حسكانی: ۱/۲۹٫
[۱۵]– استیعاب قرطبی: ۸/۱۵۷ چاپ ذیل اصابه – اسدالغابة این اثیر: ۴/۲۲، اصابه ابن حجر: ۷/۵۹،تاریخ الخلفاء سیوطی: ۶۶ و ۱۷۱، تاریخ دمشق ابن عساكر: ۳/۵۱،ذخایرالعقبی محب طبری: ص ۸۲، فتح الباری شرح صحیح بخاری: ۱۷/۱۰۵ – فضایل الصحابة احمد حنبل: ۲/۶۴۷ شماره ۱۱۰۰،نورالابصار شبلنجی: ص ۷۴٫
[۱۶]-انساب الاشراف بلاذری: ۲/۹۹٫
[۱۷]-الجامع اللطیف محمد جارالله قرشی: ص ۳۵ چ ۱۳۹۳ مصر.
[۱۸]– تمهید باقلانی: ص ۱۹۹٫
[۱۹]-كنزالعمال، متقی هندی: ۵/۸۳۴٫
[۲۰]– زین الفتی در تفسیر سوره هل اتی.
[۲۱]-قصص الانبیاء ثعلبی: ص ۵۶۶، عرائس ثعلبی: ص ۲۳۲٫
[۲۲]-كنزالعمال: ۵/۸۳۴٫