از موانع وحدت(۸) عدم توافق بر نقاط مشترک و منافع مشترک (۴)
به قلم: کارزان شکاک
با آنکه در حکومت رسول الله صلی الله علیه وسلم و حکومتهای اسلامی پس از آن کفار اهل کتاب در امنیت و بدون رنج و آزاری می زیستند اما این افراد تنگ نظر و محدود بین خود را سرگرم اختلافات جزئی خود با فرقه ی مخالف از مسلمین نموده و سعی دارند نزد گروه و عوام اطراف خود با این ابزار کثیف ارزش و بهائی به دست بیاورند و با شعله ور کردن بغض و کینه و تفرق میان مسلمین خشم و غضب الله را برای خود می خرند .
الله متعال در مورد این تفرقه اندازان می فرماید:
إِنَّ ٱلَّذِينَ فَرَّقُواْ دِينَهُمۡ وَكَانُواْ شِيَعٗا لَّسۡتَ مِنۡهُمۡ فِي شَيۡءٍۚ إِنَّمَآ أَمۡرُهُمۡ إِلَى ٱللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُواْ يَفۡعَلُونَ (أنعام/ ۱۵۹) «آنان که دین خدا را پراکنده نمودند و فرقه فرقه شدند،چنین کسانی به کار تو نیایند،کار آنها با خداست و بعد از این،به آنچه میکردند آگاهشان می گردانند».
هدف باید دفاع از اسلام و یاری رساندن به وحدت اسلامی و افزایش قدرت مسلمین در برابر تمام دشمنان باشد اما این تنگ نظران تفرقه انداز از چنین درکی عاجزند.
کسانی که با ادبیات قرآنی و سیره ی رسول الله صلی الله علیه وسلم زندگی کرده اند متوجه می شوند که الله متعال در کلامش با بدترین مخلوقات (مشرکش = سکولاریستها) که مرتکب حیوان پرستی، بت پرستی و غیره گشته اند و یا همچون یهود و نصارا از دین اسلام فاصله گرفته و منحرف شده اند وارد گفتگو و مباحثه می شود و با تشریح بی طرفانه و واقعی باورهای درونی و سخنان و اعمال ظاهری آنها میزان انحراف آنها را برای آنها و اطرافیان آنها و مسلمین روشن نموده و اجازه نمی دهد که پیروان دین اسلام کورکورانه و از روی تعصب جاهلی و یا با چنگ زدن به دروغ و تهمت پراکنی خود را بر مخالفین تحمیل کنند. بلکه مسلمین از حدود و چارچوبی پیروی می کنند که تنها از این کانل می توانند حق را از باطل تشخیص داده و باعث هدایت دیگران و قوت ایمان خویش گردند .
بدون شک الله متعال با علم ازلی خود می دانسته که ما هم اکنون به اینهمه فرقه تقسیم خواهیم شد و نمی توان به الله گمان بد برد که ما را در این تاریکیهای تفرق و جنگ و خونریزی رها نموده باشد.
در زمانی که هیچ فرقه ای حاضر نیست رای امام خود را رها کند، حتی حاضر نیست روایتهای مورد استناد طرف مقابل را بپذیرد تنها رشته ای که همیشه دلیل قاطعی بوده و تنها با چنگ زدن به آن می توان تفرقها را از میان برداشت قرآن است . الله متعال می فرماید: وَٱعۡتَصِمُواْ بِحَبۡلِ ٱللَّهِ جَمِيعٗا وَلَا تَفَرَّقُواْۚ (آل عمران/ ۱۰۳)«و همگی به رشته [ناگسستنی قرآن] خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید.»
رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز در وصف آن فرموده است: «کتاب خدا ریسمان خداست. هر کس از آن پیروی کند هدایت یافته است و هر کس آن را ترک کند دچار گمراهی شده است[۱].»
حر عاملی از پیامبر روایت میکند که ایشان فرمودند: «این قرآن ضیافت و میهمانی خداوند است پس هرچه در توان دارید از آن فرا گیرید، بیتردید این قرآن ریسمان خداست و نور آشکار و شفای نافع تنها اوست. هر کس به آن چنگ زند حفظ شده است و هر کس از آن پیروی نماید نجات پیدا میکند.»[۲]
در نهج البلاغه از امام علی روایت شده که می گوید: «خداوند هیچ کس را به چیزی مانند قرآن موعظه نفرموده است. زیرا قرآن ریسمان محکم خدا و وسیله مطمئن اوست[۳].»
روزی امام رضا از قرآن یاد کرد و دلیل و نشانه و معجزه نظم آن را بزرگ شمرد و ستود سپس گفت : «قرآن، ریسمان محکم، پیوند استوار و راه مستقیم خداوند است که فرد را به بهشت رهنمون کرده و از آتش جهنم رهایی میبخشد. با مرور زمان کهنه نمیشود و بر سر زبانها رو به سستی نمیرود. زیرا کتابی است برای همه زمانها و دلیل و برهان بر همه انسانها خداوند در این باره میفرماید:لَّا يَأۡتِيهِ ٱلۡبَٰطِلُ مِنۢ بَيۡنِ يَدَيۡهِ وَلَا مِنۡ خَلۡفِهِۦۖ تَنزِيلٞ مِّنۡ حَكِيمٍ حَمِيدٖ (فصلت/ ۴۲) «هیچگونه باطلی از هیچ جهتی و نظری، متوجه قرآن نمیشود. قرآن فرو فرستاده یزدان است که با حکمت و ستوده است.» [۴]
بله، ریسمان الله قرآن است که محکی جهت همه چیز و ابزاری جهت وحدت و پرهیز از تفرق و تنها دلیل و برهان قاطعی است که حقیقت را در بین گروهها و مذاهب اعتقادی که با هم درگیر شده اند روشن میکند و دارنده خود را توانا میسازد تا دلایل بیاساس طرف مقابل را خیلی آسان و بینظیر و از نزدیکترین راه باطل سازد.
دیگر نیازی به پاسخهای فراوان و مناقشههایی که کار افراد متخصص و کار آزموده است، نیست. مناقشهها و بحثهایی که پی بردن به حقیقت را از عموم مردم ضایع کرده است، زیرا آنها گمان میکنند که شناخت حقیقت مخصوص علماست و فقط به آنها وابسته است. هرگاه یکی از افراد معمولی دید که در مناقشهای شکست خورده و یا در راه تنگی محاصره شده و بطلان دلایلش برای وی روشن شده است، میگوید: علمای ما داناترند و شاید آنها پاسخهایی دارند که من نمیدانم و بحث را این گونه به پایان میرساند که باید این مسئله را به یکی از این علما عرضه کنیم تا او تصمیم بگیرد و واقعیت را روشن سازد. اما این فرد اطلاع ندارد که مرجعیت مسلمان در عقاید دین و پایههای آن قرآن است نه بشر. تا زمانی که این اندیشه و تصور در ذهن او نقش بسته باشد نشانههای حق از بین رفته و صورت واقعیت در ذهنش پیچیده و آشفته میشود. زیرا او فکر میکند که همیشه حق با کسی است که در مباحثه پیروز شده است، با اینکه همیشه این طور نیست. زیرا گاهی پیروزی با کسی است که به روشهای بحث و جدل داناتر است نه به حقیقت.
امام مالک/ به همین مسأله اشاره میکند، هنگامی که مردی خدمت ایشان رسید و گفت: «بیا با هم بحث کنیم. ایشان فرمودند: اگر من پیروز شدم؟ آن مرد گفت: من از تو پیروی میکنم. ایشان فرمودند: و اگر تو بر من پیروز شدی؟ آن مرد گفت: پس تو از من پیروی میکنی. باز امام مالک/ فرمودند: اگر مرد سومی آمد و بر هر دوی ما پیروز شد؟ آن مرد گفت: هردوی ما از او پیروی میکنیم.
امام مالک/ فرمودند: این مسأله به درازا میکشد، آیا هرگاه فردی داناتر به شیوه بحث و جدل از دیگری پیش ما آمد، از او پیروی کنیم؟ تو مردی هستی که در شک و تردید به سر میبری. برو پیش کسی که مثل خودت شک و تردید داشته باشد.[۵]
[۱]) صحیح ابن حبان، ج ۱، ص ۳۳۰، شعیب ارنووط گفته است: بنا بر شرط مسلم اسناد آن صحیح است.
[۲] وسائل الشیعه، ج ۶، ص ۱۶۸
[۳]) نگا:نهج البلاغه، (خطبهای که فرد را از پیروی نفس باز میدارد.)
[۴])عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۱۳۷٫
[۵]) کتاب، (المنهج القرآنی الفاصل بین اصول الحق واصول الباطل)، ص ۱۵-۱۶ با تصرف.