نبرد زندگی / به یهود و سکولاریستها تبریک می گوییم به خاطر وجود چنین داعیانی که واژه ی جهاد مسلحانه را از …….
مؤلف: شیخ خالــد حسینــان
مترجم: یحیی. ا
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله رب العالمين والصلاة والسلام على المبعوث رحمة للعالمين، البشير النذير، العطوف الرئوف بأصحابه وأمته .. أما بعد:
انسان مؤمن در این دنیا در نبردی دائمی است. او یا مشغول نبردی داخلی با نفس و شیطان و هوا و هوسش، و یا درگیر نبردی خارجی با کفار و منافقان و اهل فسق است. و این معرکه و نبرد پایان نمی¬یابد مگر با خارج شدن روح از بدن و رفتن انسان از این دنیا ..
حال که چنین است پس انسان شدیدا نیازمند به همت، عزم، نیرو و پایداری و ثبات است تا در این پیکار زندگی با همه¬ی اشکال و انواع حالت¬های آن وارد شود.
این نیرو، عزم، همت و ثبات را انسان مسلمان فقط از ذاتی که قوی، عزیز و جبّار است یعنی خداوند سبحانه و تعالی، استمداد و طلب می¬کند.
پس باید مسلمان با پروردگارش در ارتباط باشد البته نه هر ارتباطی مثلاً؛ ارتباطی سرد و ضعیف و تحلیل رفته .. نه هرگز! بلکه مقصود ارتباط و پیوند با الله در سراسر زندگیش است، از صبح تا شب، ارتباط با خدا در ظاهر و باطن، و از همین روست که پیامبر صلی الله علیه وسلم در همه¬ حال خداوند متعال را یاد می¬کرند.
و این ارتباط با خداوند متعال است که باعث می¬شود انسان مسلمان در این معرکه و نبرد با پیروزی، موفقیت، راستی و رهنمودی پای بیرون نهد.
از جمله اذکاری که فرد مؤمن صبحگاهان و شامگاهان و هنگام خواب آن را می¬خواند این دعاست که به خاطر اهمیتش انسان مسلمان سه بار در شبانه¬روز آن را تکرار می¬کند:
«اللَّهُمَّ عَالِمَ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ، فَاطِرَ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ، رَبَّ كُلِّ شَيْءٍ وَمَلِيكَهُ، أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ، أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ نَفْسِي، وَمِنْ شَرِّ الشَّيْطَانِ وَشِرْكِهِ، وَأَنْ أَقْتَرِفَ عَلَى نَفْسِي سُوءًا، أَوْ أَجُرَّهُ إِلَى مُسْلِمٍ» [۱]
«بار الها! اى دانندهى نهان و آشكار، آفريدگار آسمانها و زمين، پروردگار و مالك هر چيز، من گواهى میدهم كه بجز تو، معبود ديگرى به حق نيست. از شرّ نفس و از شرّ شيطان و آنچه از شرک که بدان دعوت و وسوسه می¬کند، و از اینکه در حق نفس خود مرتکب کار بدی شوم و یا به مسلمانی بدی و آسیبی برسانم، به تو پناه می¬برم.»
پس این نفس نیاز به جنگیدن و مجاهدت دارد چرا که دشمن¬ترین دشمنان بنی¬آدم است.
پیامبر صلی الله علیه وسلم می¬فرماید: «المجاهد من جاهد نفسه في الله» [به روایت ترمذی و ابن حبان]
«مجاهد کسی است که در برابر نفسش براي اطاعت از خداوند جهاد می¬کند.» [۲]
و ابوبکر صدیق به هنگام وفاتش در وصیت به عمر فاروق مي فرمود: «اولین چیزی که تو را از آن بر حذر می¬دارم نفست است که بین دو پهلویت است.» [۳]
و به همین خاطر از مهمترین امور این است که بنده از پروردگارش مسألت نماید که حتی برای یک چشم به هم زدن هم او را به نفسش واگذار نکند. و همیشه این دعا را تکرار کن:
«اللهمَّ ألهمني رشدي و قني شر نفسي» [سنن ترمذی: كتاب الدعوات /۳۴۸۳]
«خدایا! راه هدایت، رشد و استقامتم را به من الهام کن و من را از شر نفسم نگاهدار»
خداوند متعال در قرآن کریم طبیعت حیات را برای ما بیان می¬کند، آنجا که می¬فرماید:
«يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ» انشقاق ۶
«ای انسان تو پیوسته با سعی و تلاش و رنج فراوان به سوی پروردگارت در حرکت هستی، (اعمالی را از خیر وشر انجام می¬دهی) و سرانجام الله را در روز قیامت ملاقات خواهی کرد (ونتیجه ی رنج و تلاشت را خواهی دید).»
پس ای انسان تو هـرگز روی راحتی را در زمین نخواهی دید، بلکـه راحتی فقط در آنجـا ـ بهشت ـ خواهد بود، آن هم برای کسی کـه طاعات و عبادات را از پیش برای خود فرستاده باشد.
همه¬ی مردم در این جهان سختی و رنج می¬کشند؛ مؤمن و کافر، ثروتمند و فقیر، مرد و زن، اما سرنجام و عاقبت این رنجها و زحمت¬ها نزد خداوند متعال متفاوت خواهد بود.
خداوند متعال می¬فرماید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي كَبَدٍ» بلد ۴
«ما انسان را همراه و همزاد بـا رنج و زحمت آفریده¬ایـم (و زنـدگی این جهان بـرای او استراحت و خوشی نیست).»
امام حسن بصری در تفسیر این آیه می¬فرماید: «از مصیبت¬های دنیا و سختی¬های آخرت رنج و محنت می-بیند.» و همچنین می¬فرماید: « در راحتی و خوشی شکر خدا را که کار سختی است به جای می¬آورد و در سختی و ناخوشی صبر و بردباری را که کار سختی است پیشه می¬کند، چرا که حال شخص از این دو خارج نیست.» [۴] کلمه¬ی «کَبَد» در اصل به معنی شدت و سختی است.
شیخ عبدالرحمن سعدی در تفسیر این آیه می¬فرماید: «احتمال دارد مراد از آیه سختی¬ها و مشقتهایی باشد که انسان در دنیا، برزخ، و روز قیامت از آن رنج می¬برد، و لازم است که انسان در تلاش برای یافتن سعی و عملی باشد که او را از این سختی¬ها و شدائد راحت کند و برهاند و سرور و خوشحالی همیشگی را برایش به ارمغان بیاورد و اگر چنین نکند برای همیشه و ابد از عذاب شدید رنج خواهد برد.» [۵]
پس آیا از خداوند یاری خواسته¬ای و بر او توکل نموده¬ای و در پناه بردن و اعتصام جستن به او صادق بوده¬ای، و آیا مصرّانه در پیشگاه او دعا کرده¬ای که در مبارزه با دشمن داخلی یاریت دهد و تو را بر آن پیروز گرداند؟
و بیشترین دعای پیامبر صلی الله علیه وسلم اینگونه بود: «یا مُقَلِّبَ القلوبِ ثبِّت قلبي على دينِك» [صحيح ترمذی ۳/۱۷۱]
«ای گرداننده¬ی قلب¬ها قلبم را بر دینت ثابت و استوار کن»
«يا مُصَرِّفَ القلوبِ صرِّف قلبي إلى طاعتِك»
«ای تغییر دهنده¬ی قلب¬ها قلبم را به سوی طاعتت برگردان»
چرا که قلب¬ها به دست خداوند متعال است و هرگونه که بخواهد بر اساس حکمت، عدل، فضل و رحمتش آنها را تغییر می¬دهد.
و از مجاهدت و پایداری در برابر نفس و شیطانت ملال و خسته نشو چرا که خداوند متعال می¬فرماید:
«وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا» عنکبوت ۶۹
«و کسانی که در راه (رضایت و رسیدن به) ما تلاش و جهاد کنند حتما آنان را به راههای منتهی به خود هدایت می¬کنیم.»
پس اگر خواهان توفیق، هدایت و یاری از جانب خداوند هستی پس بر تو است که راه جهاد با نفس و مخالفت با هوا و هوس¬هایت را ادامه دهی و استمرار ببخشی.
پیامبر صلی الله علیه وسلم می¬فرماید: «إنَّ الشَّيْطَانَ يَجْرِي مِنْ ابْنِ آدَمَ مَجْرَى الدَّمِ» [به روایت بخاری/۳۲۸۱ ]
«شیطان در درون بنی¬آدم همچون جریان خون در حرکت است.»
پس شیطان در همه حال همراه انسان است حتی تا آنجا پیش می¬رود که در خواب هم انسان را راحت نمی-گذارد بلکه با خوابهای ناراحت کننده و کابوس¬های وحشتناک به سراغش می¬آید، و هیچ سلاح و حامی و دژ و قلعه¬ای نیست که انسان به وسیله¬ی آن خود را در مقابل وسوسه¬ها و سموم شیطان حفاظت کند مگر با استعانت از خداوند یکتا و بی¬شریک، و مگر با ذکر و یاد خداوند و پناه بردن صادقانه و پیوسته و دعای مستمر در تمام طول شبانه روز .. و بر همین اساس شریعت، اذکار و دعاهایی را برای تمام مناسبات و احوالی که در طول شبانه روز برای انسان مسلمان پیش می¬آید وضع نموده است؛ اذکار قبل از خواب و بعد از بلند شدن از خواب، اذکار صبحگاهان و شامگاهان، اذکار ورود به منزل و خروج از آن، قبل از ورود به توالت و بعد از خروج از آن، قبل از صرف غذا و بعد از آن و… . همه با این هدف کـه مسلمان ارتباطی قوی و محکـم با پروردگـارش داشته باشد و وسوسه¬ها و خواطر و افکـار پست او را تکـان ندهد و از راه به در نکـند. بنابراین او تحت حمایت مستمر و دائمی خداوند متعال است و پیوسته در ارتباط با او می¬باشد.
خداوند متعال می¬فرماید: «إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا» حج ۳۸
«همانا الله از مؤمنان (به سبب ایمانشان) دفاع می¬کند.» [۶]
و اگر انسان مسلمان با پروردگارش ارتباطی قوی نداشته باشد طولی نخواهد کشید که در نبرد داخلی (با نفس و شیطان) و خارجی¬اش (با کفار و منافقین و فساق) شکست خواهد خورد و دیری نخواهد پایید که شیاطین إنس و جن بر او مسلط خواهند شد و به دنبال آن در زندگیش بسیار سختی و رنج خواهد کشید و رنج و سختی¬اش بعد از مرگ بیشتر و بیشتر خواهد بود .. و لا حول و لا قوة إلّا بالله [۷]
شیخ ابن قیم در مورد فوائد به کـثرت گفتن “لا حـول و لا قـوة إلّا بالله” کـه ما آن را مختصرا نقل می¬کنیم می¬گوید: «و تأثیر عجیبی در طرد و دفع شیطان و پیروزی بر دشمنان و تحمل سختی¬ها و غلبه بر ترس و وحشت دارد…»
و اما درمورد نبرد خارجی ـ یعنی نبرد با کفار و منافقین و اهل فسق ـ تو با زبان و شمشیر به جهـاد با آنان می¬روی ..
پیامبر صلی الله علیه وسلم می¬فرماید: «جَاهِدُوا الْمُشْرِكِينَ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ وَأَلْسِنَتِكُمْ» [به روایت امام احمد]«با مشرکـان به وسیله¬ی اموال و جان و زبانتان جهاد کنید»
و پروردگار و پیامبر بزگوارمان صلی الله علیه وسلم ما را به جهاد علیه دشمن خارجی¬ای تشویق می¬کنند که به سرزمین مسلمانان هجوم و دست اندازی کرده است، خونریزی به راه انداخته¬اند و زنان را مورد تجاوز قرار داده و مقدسات را هتک حرمت کرده¬اند.
خداوند متعال می¬فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ * تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ * يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَيُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» صف ۱۲-۱۰
«ای کـسانی کـه ایـمان آورده¬اید آیـا شما را به تجارتی راهنمایی کـنم کـه شما را از عذاب بسیـار دردناک نجات می¬دهد * (و آن تجارت این است کـه) به خدا و و پیغمبرش ایمان می¬آورید و در راه خدا با مال و جانتان جهاد می¬کنید، این برای شما بهتر است اگر بدانید * (اگر این تجارت را انجام بدهید) گناهانتان را می بخشاید وشما را به باغهاي بهشتي داخل می¬گرداند که از زیر آن جویبارها روان است و شما را در منازل و خانه¬های خوبی جای می¬دهد که در باغهای بهشت جاویدان، ماندگار واقع شده¬اند. کامیابی و رستگاری بزرگ همین است.»
و خداوند متعال می¬فرماید: «لَا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا» نساء ۹۵
«مؤمنانی که با وجود برخورداری از صحت و سلامت و نبود ضرر و مانع (به جهاد نمی¬روند و در منازل خود) می¬نشینند، با مجاهدان راه خدا که با مال و جانشان جهاد می¬کنند برابر و مساوی نیستند. خداوند جهاد کنندگان با مال و جان را بر خانه¬نشینانِ معذور برتری داده است (چرا که اشخاص معذور به مانند مجاهدان در انجام طاعت سهیم نبوده¬اند، و سهیم بودن در انجام طاعت همراه با نیت مخلصانه مرتبه-ای بالاتر از نیت مخلصانه به تنهایی است)، و خداوند به هر یک (از دو گروه مجاهد و وانشستگان معذور) منزلت زیبا (و عاقبت والایی) را وعده داده است، و خداوند مجاهدان را بر وانشستگان(بدون عذر) با دادن اجر فراوان و بزرگ، برتری داده است.»
شیخ عبد الرحمن السعدی در تفسیر این آیه می¬فرماید: «آن مؤمنانی که با جان و مالشان جهاد کردند با آنانی که برای جهاد خارج نشدند و با دشمنان خدا نجنگیدند برابر نیستند، پس این آیه به خروج برای جهـاد تشویق و ترغیب می¬کند و از تکاسل و تنبلی و در خانـه ماندن بدون عذر برحـذر می¬دارد و می¬ترساند …»
و پیامبر صلی الله علیه وسلم می فرماید: «إنَّ في الجنَّةِ مائَةَ درجةٍ أعدَّهَا اللَّه للمُجَاهِدينَ في سبيلِ اللَّه ما بيْن الدَّرجَتَينِ كما بيْنَ السَّمَاءِ والأَرْضِ» [به روایت بخاری]
«همانا در بهشت، صد درجه وجود دارد كه خداوند آنها را برای مجاهدين راه خود، مهيا ساخته است و فاصله هر درجه با درجه ديگر، به اندازه فاصله بين زمين و آسمان می باشد.»
و فضائل جهاد بسیار زیاد است.
شیخ ابن القیم می فرماید: «جهاد با کافران و منافقان چهار مرتبه دارد: با قلب و زبان و مال و جان؛ و در این میان جهاد با کفار بیش¬تر مخصوص به دست و جهاد با منافقان بیش¬تر مخصوص به زبان است. و اما جهاد با ستمگران و صاحبان بدعت و منکرات سه مرتبه دارد: که اولین آن جهاد با دست است [۸] اگر توانایی آن را داشت، و اگر نتوانست پس با زبان با آنها جهاد می¬کند، و اگر از این هم عاجز و ناتوان بود با قلبش با آنها جهاد می¬کند.» [زاد المعاد ابن قیم ـ فصل/ في مراتب الجهاد]
• رفع یک شبهه:
بعضی از دعوتگـران این اعتراض را مطرح می¬کنند کـه: “باید قبـل از خروج برای جهـاد به تزکیه¬ی نفس و تطهیر قلب پرداخت” و به همین منظور کسانی که این اعتراض را مطرح می¬کنند در برابر دشمن خارجی¬ای که خاک مسلمانان را مورد هجوم قرار داده مقاومت و ایستادگی نمی¬کنند. ما در رد این شبهه می¬گوییم:
۱- بهترین مکـان برای تزکـیه¬ی درون و تربیت نفس ـ به گـواهی تجربه¬ی تاریخی و واقع عملی ـ همـان میادین جهـاد فی سبیل الله است. در آنجاست کـه انسان مسلمانان بر خصلت¬هایی همچون صبر، تواضع، ایثار، شجاعت، زهد، ورع، محبت صادقانه و بندگی و… پرورش می¬یابد.
۲- مورد دیگر این کـه معیار سنجش زمانی و کیفی، و حد و اندازه¬ای که اگر شخص به آن برسد پس از آن به او می¬گوییم که تو دیگر تربیت و تزکیه یافته¬ای و حالا آماده¬ی رفتن به جهاد هستی چیست؟!!
پس کجایند آنانی که بیست یا سی سال است که مشغول امر دعوت و تزکیه و تربیتند؟ (آیا بعد از این همه سال، هنوز کار تزکیه و تربیت آنها به اتمام نرسیده است؟) حضور آنها در میادین و ساحات جهاد چگونه است؟ چرا که ما در مورد هیچ یک از آنها نشنیده¬ایم که به میادین جهاد آماده باشند مگر تعداد بسیار اندکی.
۳- و آیـا از لحاظ شرعی و عقلی و منطقی عاقلانه و قابل قبول است کـه دشمن را در حالی کـه دیـار و سرزمین مسلمانان را مورد حمله قرار داده و ناموس مسلمانان را هتک حرمت می¬کند و پی در پی خون می¬ریزند و به مقدسات بی¬حرمتی می¬کند را، رها کنیم و خود را مشغول تربیت نفس و پاک نمودن قلب کنیم؟
آیا انسان عاقلی که ذره¬ای غیرت نسبت به حرمت¬ها و مقدسات اسلام و مسلمانان داشته باشد چنین حرفی را می¬زند؟؟
این از تلبیس¬ها و حیله¬های شیطان است که بعضی از دعوتگران می¬گویند: ما هنوز از مجاهدت با دشمن داخلی فارغ نشده¬ایم تا به مجاهدت در برابر دشمن خارجی بپردازیم!
چنین شخصی سال¬های طولانی می¬گذرد و او همچنان ـ به زعم خودش ـ در جهاد با نفسش است و جهاد با دشمنان را رها می¬کند .. غافل از اینکه شیطان بر او تسلط یافته؛ از همان روزی که مانع حرکت و خروجش شد و او را بر نشستن قانع و توجیه کرد .. «أَلَا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا» [۹]
پس به یهود و نصاری و سکولاریستها تبریک می¬گوییم به خاطر وجود چنین داعیانی که واژه¬ی جهاد مسلحانه را از قاموسشان حذف کرده¬اند و سال¬های طولانی است که در خانه¬ها و مساجدشان نشسته و مشغول تربیت نفس هستند و دشمن خارجی را رها کرده¬اند تا همچنان به تباهی و فساد در زمین ادمه دهد و بر گردن مسلمان حکم کند و دین و عقیدیشان را تحت تأثیر و تغییر قرار دهد .. و لا حول و لا قوة إلا بالله
• و در پایان این مقاله: بر حذر باش ای بنده¬ی خدا، تا جهاد در راه خدا را به خاطر تقصیر و کوتاهی که در خودت دیده¬ای یا معصیتی که مرتکب شده¬ای و یا عبادتی که باید ادا می¬کردی و ادا نکردی رها نسازی. چرا که این از مداخل و دروازه¬های ورودی شیطان است. جهاد در راه خدا بسیاری از فضیلت¬ها، پاداش¬ها، درجات و منازل عالی را در خود جمع کرده کـه آن عبادات و طاعاتی کـه انجام نداده¬ای و یـا از دست داده-ای را برای تو جبران می¬کنند.
و فراموش مکن که جهاد در این دوران بر تو فرض عین است [۱۰] و تو می¬بینی و می¬شنوی که سکولارها مسلمانان را در همه جا؛ در سومالی و عراق و الجزائر و یمن و افغانستان و پاکستان و شمال مالی و… به قتل می¬رسانند، و سکولارها هم حالا مشغول کشتار مسلمانان در شام هستند. [۱۱]
پس همانطور که نماز و روزه و حج واجب است به همان صورت جهاد نیز واجب است.
خداوند متعال می فرماید: «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ» بقره ۲۱۶
«جنگ (در راه خدا) بر شما واجب شده است و حال آنکه شما (بنا به سرشت انسانی) آن را دوست ندارید (و از آن کراهت دارید).»
آیـا می¬شود کـه انسان عاقلی بگوید من نماز نمی¬خوانـم چون دچـار بعضی تقصیرها و کـوتاهی¬ها شده¬ام؟ یا اینکه بگوید نماز نمی¬خوانم چون فلانی هم نماز نمی¬خواند؟
پس جهاد هم به همین صورت عبادت بزرگی نزد خداوند متعال به شمار می¬آید. چگونه می¬شود کـه جهاد را ترک کنیم به این دلیل کـه فلانی و فلانی جهاد نمی¬کنند یـا با این حجت کـه دچار بعضی از مخالفات شرعی شده¬ای. و چه زیباست آنچه که امام ابن حزم رحمه الله می¬گوید: «و هیچ گناهی بعد از کفر بزگتر از گناه آن کسی نیست که امت را به خاطر فسق و گناه شخص مسلمانی که گناه و فسقش به خودش مربوط است (وکسی جز خودش درباره¬ی آن مورد محاسبه قرار نمی¬گیرد) از جهاد با کافران نهی می¬کند و امر به تسلیم سرزمین اسلام به آنان می¬کند.» [۱۲]
۱- به روایت ترمذی و ابو داود، صحیح ترمذی(۳/۱۴۲).
۲- به این معنی که با نفسش تلاش و مجاهدت می¬کند تا آن را در مسیر اطاعت از خدا پیش ببرد.
۳- جامع العلوم و الحکم، شرح حدیث نوزدهم
۴- تفسير قرطبی، سوره بلد
۵- تفسیر سعدی: سوره¬ی بلد
۶- شیخ عبدالرحمن السعدی در تفسیر این آیه می فرماید: «این آیه خبر و وعده و بشارتی است از جانب خداوند برای کسانی که ایمان آورده اند به اینکه هرگونه امر مکروهی را از آنان دفع می¬کند و ـ به سبب ایمانشان ـ همه¬ی شرارت¬هایی را که از طرف شیطان و نفس و اعمال بدشان متوجه آنان است را از آنان دور می¬گرداند و سختی¬ها و مکارهی را که بر آنان نازل شده را بر حسب مقدار توانایی و طاقت آنان سبک و خفیف می کند و هر مؤمنی بر حسب درجات ایمانش از این فضایل و حمایت¬های خداوندی برخوردار می¬شود پس برای بعضی اندک و برای بعضی بسیار است.»
۷- این دعا که برای استعانت از خداوند به کار می¬رود را می¬توان به صورت¬های زیر که معانی متقاربی هم دارند معنی کرد:
ـ هیچ قدرت متصرفی و هیچ نیرویی برای دفع شر و مصوم ماندن از معصیت وجود ندارد مگـر به یاری الله و هیچ نیرو و توانی برای حاصل نمودن خیر و عبودیت و طاعت از او وجود ندارد مگر به یاری او.
ــ هیچ مانع و حائلی برای دوری از معصیت و هیچ نیرویی برای فعل طاعات وجود ندارد مگر با استعانت از الله.
ـ هیچ دگرگونی و تحولی از حالی به حال دیگر (از شر به خیر و از ضعف به قوت …) و هیچ نیرو و توانی برای طاعت خداوند وجود ندارد مگر به یاری خداوند.
۸- یعنی با دست و با رعایت ضوابط شرعی سعی در تغییر و از بین بردن ظلم یا بدعت یا منکری می کند که آنها به وجود آورده اند.
۹- این یک تعبیر قرآنیست برگرفته از آیه¬ی ۴۹ سوره¬ی توبه و اشاره به بهانه¬ی منافقان زمان پیامبر برای فرار از حضور در جنگ تبوک دارد: «بعضی از منافقان می¬گویند به ما اجازه بده (تا در جهاد با رومیان شرکت نکنیم) و ما را دچار فتنه و فساد (جمال ماهرویان رومی) مساز. هان! هم اینک آنان (با مخالفت فرمان خدا) به خودِ فتنه و فساد افتاده¬اند (و دچار معصیت شده¬اند).» و وجه شباهت بین آنچه در زمان پیامبر روی داده با آنچه که امروز روی می¬دهد اینست که امروز هم عده¬ای به بهانه¬ی دعوت وتزکیه¬ی نفس و دور ماندن از فتنه¬ها و فساد و شبهات از حاضر شدن در میادین جهاد سرباز می¬زنند حال آنکه حقیقت حالشان این است که به سبب سرپیچی از فرمان خدا ـ مبنی بر جهاد و یاری مجاهدین و پشتیبانی از آنها ـ دچار فتنه شده اند، همان فتنه و فسادی که به قول خودشان برای در امان ماندن از آن از حضور در میادین جهاد خودداری کرده¬اند، و بلکه در فتنه¬ای بزگتر از آن گرفتار شده¬¬اند. {مترجم}
۱۰ـ یعنی بر تک تک مسلمانان واجب است که جهاد کنند همانگونه که بر تک تک مسلمانان واجب است که نماز بخوانند، البته این فرض عین منحصر به جهاد مسلحانه نیست بلکه تمام مواردی را که در خدمت این جهاد مسلحانه قرار می¬گیرند و تکمیل کننده آن هستند را شامل می¬شود از جمله جهاد رسانه¬ای و جهاد دعوی و جهاد مالی و تمام شغل¬هایی را که برای پیش برد و تأمین نیازهای امت و خاصتا مجاهدین لازم هستند، و بر تک تک مسلمانان لازم است که هر کدام با در نظر گرفتن نیازهای مجاهدین و توانایی¬ها و استعدادهای خود این نیازها را تأمین کنند و همیشه از احوال مجاهدین و اولویت¬های مورد نیاز آنان آگاه باشند و اولویت بندی خود را بر اساس آنچه که از طرف جماعت¬های جهادی اهل سنت و جماعت به طور رسمی بیان می¬شود طبقه¬بندی کنند نه بر اساس شایعاتی که به آنان نسبت داده می¬شود. برای توضیح در مورد احکام جهاد و بیان مقاصد آن می¬توانید به طور نمونه به این منابع مراجعه کنید: «حکم الجهاد و أنواعه از شیخ حافظِ مجاهدِ یوسف العییری :»، «جهاد و معرکة الشبهات از شیخ عالم مجاهد أبو یحیی لیبی:»، «تعریف الجهاد و بیان مقاصده از شیخ عالم عبدالحکیم حسان» و… مراجعه نمایید.
۱۱- و گروههای مختلف مسلح اهل سنت هم در حال جنگ داخلی و کشتار همدیگر و سایر اهل سنت هستند.
۱۲- کتاب المحلی از ابن حزم، {۳۰۰/۷}، مسئله ۹۳۰
مقصود امام ابن حزم رحمه الله این است که حتی فاسق بودن فرمانده ای یا امیر یا حاکمی از مسلمانان با آن درجه از حساسیت و اهمیت، به هیچ وجه نباید بهانه¬ای شود برای بازدشتن مسلمانان از جهاد همراه او، بلکه هر کسی مسلمانان را از جهاد در رکاب چنین فرمانده¬ای بازدارد گناهی را انجام داده که بعد از کفر گناهی بزرگتر از آن نیست. و این گفته شدید بودن و مهلک بودن چنین گناهی را می¬رساند.
۱۳- این بخش از جانب مترجم اضافه شده است.
۱۴- «در ميان مؤمنان مرداني هستند كه با خدا راست بوده¬اند در پيمانی كه با او بسته¬اند. برخی پيمان خود را بسر بـرده¬اند (و شربت شهادت سركشيده¬اند).» احزاب ۲۳
۱۵- ادامه¬ی آیه: «و برخی نيز در انتظارند (تا كی توفيق رفيق میگردد و جان را به جان آفرين تسليم خواهند كرد). آنان هيچ گونه تغيير و تبديلی در عهد و پيمان خود ندادهاند (و كمترين انحراف و تزلزلی در كار خود پيدا نكردهاند).» احزاب ۲۳