شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی :«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»، یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۲)

«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»، یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۲)

شیخ المجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامی  حفظه الله [۱]

اصل بر حرام بودن خون مسلمان است (۲)

پدیده ی خطرناک سهل انگاری و تساهل در قتل به ناحق انسانها، و غفلت از وعده های سهمگین و خطرناک به مجازات قاتل، بسیاری را ناامید و ضررمند دادگاه قیامت کرده است؛ در کنار اینها آیا بیچاره گانی که پای ماهواره های مثلث دروغساز نشسته و یا از طریق فضای مجازی با قلب یا زبان در کشتار مومنین همراه کفار سکولار جهانی و مرتدین محلی مشارکت می کنند و به چنین جنایتی راضی هستند و حتی در جنگ با مومنین به کفار تمایل دارند و عده ای به این کفار تکیه کرده اند بیدار نمی شوند؟ آیا در حق الناس ظلمی بالاتر از این وجود دارد؟

الله تعالی بعد از ظالم خواندن کافران می فرماید : وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ (هود/۱۱۳) و به ظالمین میل و تمایل نداشته باشید و تکیه مکنید (که اگر چنین کنید) آتش دوزخ شما را فرو می‌گیرد، و (بدانید که) جز خدا دوستان و سرپرستانی ندارید و یاری نمی‌گردید.

و رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز می فرماید: مَنْ أَعَانَ ظَالِماً لِيُدْحِضَ بِبَاطِلِهِ حَقّاً، فَقَدْ بَرِئَتْ مِنْهُ ذِمَّةُ الله وَذِمَّةُ رَسُولِهِ[۲] هر که ستمگرى را اعانت کند که بوسیله باطل خویش حقى را پایمال کند، از حمایت خدا و پیغمبر برون باشد.

پس کسی که در روز قیامت از سوی الله تعالی یاری نمی شود جزو مایوسین است.

بر این اساس علمائی چون امام شافعی در الاُم با شروط خاص خودش و امام بیهقی و دیگران به صورت مرسل آورده اند، و جعفری ها نیز از امام جعفر صادق نقل کرده اند: مَنْ شَرِكَ فِي دَمٍ حَرَامٍ، جَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَكْتُوبٌ بَيْنَ عَيْنَيْهِ: آيِسٌ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ  [3] کسی که در خون حرامی شرکت کند در روز قيامت برپيشاني او نوشته مي‌شود: او از رحمت خدا مايوس است‌؛ یا آمده است: مَنْ أَعَانَ عَلَى قَتْلِ مُؤْمِنٍ بِشَطْرِ كَلِمَةٍ، لَقَى اللَّهَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ مَكْتُوبٌ بَيْنَ عَيْنَيْهِ: آيِسٌ مِنْ رَحْمَةِ اَللَّهِ [۴] هركس با نيم ‌كلمه در قتل مسلماني شركت داشته و بكشتن او كمك‌كرده باشد در روز قيامت برپيشاني او نوشته مي‌شود: او از رحمت خدا مايوس است‌.

تبلیغ و یا تحریک دیگران به قتل به ناحق مسلمین و یا پشتیبانی از کفار بر علیه مسلمین آنهم در قتل مسلمین و مشارک با قلب یا زبان یا مال و دست در این جرم عظیم در واقع یعنی کمک به خراب کردن ساختمانی که الله آن را ساخته است و تجاوزی آشکار است به حق دین الله و بندگان الله  و بدون شک (جرم وگناه) کشتن یک مسلمان در نزد الله متعالی بزرگ تر است از نابودی تمام دنیا.

بر این اساس رسول الله صلی الله علیه وسلم قسم می خورد که «وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ » قسم با آن ذاتیکه جان من در دست اوست «لَزَوَالُ الدُّنْيَا» نابودی و از بین رفتن تمام دنیا «أَهْوَنُ عَلَى اللهِ» بر خدا آسانتر است «مِنْ قَتْلِ رَجُلٍ مُسْلِمٍ بِغَيرِ حَقٍّ »[۵]  از کشتن شخص مسلمانی به ناحق» .

باز رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: « سِبَابُ المُسْلِمِ فُسُوقٌ، وقِتَالُهُ كُفْرٌ»[۶] دشنام دادن به مسلمان فسق است، وجنگیدن با مسلمان کفر است. اما چگونه کفری است؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: ويْحَكُمْ، أوْ ويْلَكُمْ، لا تَرْجِعُنَّ بَعْدِي كُفَّارًا، يَضْرِبُ بَعْضُكُمْ رِقَابَ بَعْضٍ[۷] وای بر شما، پس از من به کفر برنگرديد كه بعضی از شما گردن بعضی دیگر را مى زنند.

به همین دلیل است که الله تعالی بعد از قتل عمد و به ناحق مومنین امر به  توبه و ایمان آوردن می کند: إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلاً صَالِحاً (فرقان/۷۰)  بر این اساس است که رسول الله صلى الله عليه وسلم می فرماید: لَنْ يَزَالَ الْمُؤْمِنُ فِي فُسْحَةٍ مِنْ دِينِهِ، مَا لَمْ يُصِبْ دَمًا حَرَامًا [۸] انسان مومن تا زمانی در دینش از گشایش -و توفیق انجام عمل صالح- برخوردار است که خون حرامی نریزد.

عبدالله بن عمر رضی الله عنهما نیز می گوید: «إِنَّ مِنْ وَرَطَاتِ الأُمُورِ، الَّتِي لاَ مَخْرَجَ لِمَنْ أَوْقَعَ نَفْسَهُ فِيهَا، سَفْكَ الدَّمِ الحَرَامِ بِغَيْرِ حِلِّهِ »[۹]. [الورْطات جمع «ورْطة» به سکون راء است و یعنی: مهلک و هر امری که نجات از آن سخت باشد.] از ورْطـــه های نابـــودی انـسان که هیچ راه نجاتی از آن نیست ریختن بدون دلیل خون شخصی است که باید به او احترام گذاشت و خونش را نریخت.

درجه ی زشتی و جرم قتل به ناحق مومنین به گونه ای است که رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: كُلُّ ذَنْبٍ عَسَى اللهُ أَنْ يَغْفِرَهُ، إِلَّا مَنْ مَاتَ مُشْرِكًا، أَوْ مُؤْمِنٌ قَتَلَ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا[۱۰] امید است خداوند هر گناهی را ببخشد مگر فردی که سکولار(مشرک) از دنیا رفته و یا مومنی که مومن دیگر را عمداً به قتل برساند. یعنی شخصی که مومنی را به ناحق می کشد جرمش – در عدم بخشودگی – مثل جرم شخص به هلاکت رفته ی مشرک و سکولاری می ماند که هرگز بخشیده نمی شود. پناه بر الله .

تمام این عواقب سوء قتل نفس شامل کسانی هم می شود که دست به خودکشی می زنند. الله تعالی می فرماید: وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ (نساء/۲۹) و خودکشی مکنید و خون همدیگر را نریزید؛ و رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ بِشَيْءٍ عُذِّبَ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ[۱۱] «کسی که خود را به چیزی بکشد در روز قیامت به همان وسیله مورد عذاب خدا قرار می گیرد» امام قرطبی رحمه الله نیز در این زمینه اجماع علماء را می آورد.[۱۲]

نکته ی مهم دیگر این است: اولین چیزی که مردم در روز قیامت در باره ی آن مورد محاکمه و بررسی قرار می گیرند خون است، چنانچه رسول الله  صلى الله عليه وسلم می فرماید: «أَوَّلُ مَا يُقْضَى بَيْنَ النَّاسِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي الدِّمَاءِ. [وفي رواية]:يُحْكَمُ بيْنَ النَّاسِ» [۱۳]. نخستین چیزی که در روز رستاخیز در میان انسان‌ها بررسی می‌شود، خون‌ها هستند‏.»

بله اولین سوال قبل از ورود به این دادگاه به عنوان کارت شناسائی محاسبه نماز و حق الله است، اما به دنبال ورود به دادگاه اولین محاکمه و اولین سوال در مورد خون و حقوق مردم است: أَوَّلَ مَا يُحَاسَبُ الْعَبْدُ عَلَیهِ صَلَاتُهُ وَأَوَّلُ مَا يُقْضَى بَيْنَ النَّاسِ فِي الدِّمَاءِ [۱۴]نماز نخستین چیزی است که‌ مورد محاسبه‌ واقع می‌شود و خون‌ها نخستین چیزی است که‌ میان بندگان بررسی می‌شود.

 رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد این دادگاهی می فرماید: يَجِيءُ الرَّجُلُ آخِذًا بِيَدِ الرَّجُلِ فَيَقُولُ: يَا رَبِّ، هَذَا قَتَلَنِي، ((در روز قیامت) مردی می‌آید در حالی که دست مرد دیگری را گرفته است می‌گوید: پروردگارا! این شخص مرا کشته است،) فَيَقُولُ اللَّهُ لَهُ: لِمَ قَتَلْتَهُ؟ (خداوند به او می‌فرماید: چرا او را کشته‌ای؟) فَيَقُولُ: قَتَلْتُهُ لِتَكُونَ الْعِزَّةُ لَكَ، (می‌گوید: او را کشتم تا عزت تنها برای تو باشد،) فَيَقُولُ: فَإِنَّهَا لِي. (خداوند می‌فرماید: عزت برای من است،)  وَيَجِيءُ الرَّجُلُ آخِذًا بِيَدِ الرَّجُلِ فَيَقُولُ: إِنَّ هَذَا قَتَلَنِي،  (مردی دیگر می‌آید درحالی که دست مردی را گرفته است و می‌گوید : این شخص مرا کشته است؟) فَيَقُولُ اللَّهُ لَهُ: لِمَ قَتَلْتَهُ؟  (خداوند به او می‌گوید: چرا او را کشته‌ای؟) فَيَقُولُ: لِتَكُونَ الْعِزَّةُ لِفُلَانٍ، (می‌گوید: تا عزت برای فلانی باشد،) فَيَقُولُ: إِنَّهَا لَيْسَتْ لِفُلَانٍ، فَيَبُوءُ بِإِثْمِهِ[۱۵] خداوند می‌فرماید: عزت برای فلانی نیست. و این گناهش (قتل) بر گناهان دیگر او افزوده می‌شود»

بیچاره گانی که خون حرامی را به عمد می ریزند در نهایت باید در دنیا و قیامت خود را برای پرداخت بهای این خونی که ریخته اند آماده کنند، چون در این زمینه تنها با توبه، سنگینی گناه و حق الناس بزرگی که به عمد پایمال کرده اند پاک و ادا نمی شود و رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: « أبَى اللَّهُ أن یَجعَلَ لِقاتِلِ المُؤمِنِ تَوبَهً»[۱۶]. خداوند از گناه قاتل [ی که به عمد]مؤمنی را کشته نمي گذرد و توبه او را نمى پذيرد.

ابن عباس رضی الله عنهما بعد از روایت این حدیث با لفظی دیگر[۱۷] از رسول الله صلی الله علیه وسلم،  از وی در مورد توبه ی قاتلی که به عمد مومنی را کشته است پرسیده شد:  آیا قاتل توبه دارد؟ ابن عباس درحالی‌که از سوال او تعجب کرده بود گفت: چه می‌گویی؟! پس سؤالش را تکرار نمود. ابن عباس گفت: چه می‌گویی؟! – دو بار یا سه بار تکرار کرد – سپس ابن عباس گفت: [چگونه توبه دارد!]. از پیامبرتان شنیدم که فرمود: یَأْتِی الْمَقْتُولُ مُتَعَلِّقًا رَأْسَهُ بِإِحْدَى یَدَیْهِ، مُتَلَبِّبًا قَاتِلَهُ بِالیَدِ الْأُخْرَى، تَشْخَبُ أَوْدَاجُهُ دَمًا، حَتَّى یَأْتِیَ بِهِ الْعَرْشَ، فَیَقُولُ الْمَقْتُولُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ: هَذَا قَتَلَنِی. فَیَقُولُ اللَّهُ لِلْقَاتِلِ: تَعِسْتَ، وَیُذْهَبُ بِهِ إِلَى النَّارِ «مقتول درحالی آورده می‌شود ‌که سرش به یکی از دستانش آویزان است و قاتلش را با دست دیگر می‌کشد و از رگ‌هایش خون جاری است، تا اینکه به کنار عرش می‌رسد؛ پس مقتول به پروردگار جهانیان می‌گوید: این مرا کشته است. پس خداوند متعال به قاتل می‌گوید: هلاکت بر تو باد و به‌ سوی آتش برده می‌شود».

ابن عباس بعد از قرائت آیه ی: وَمَن یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُّتَعَمِّداً فَجَزَآؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً فِیهَا وَغَضِبَ اللّهُ عَلَیْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَاباً عَظِیماً (نساء/۹۳) گفت: مَا نُسِخَتْ مُنْذُ نَزَلَتْ وَأَنَّى لَهُ التَّوْبَةُ؟  این آیه از زمان نزول آن نسخ نشده است و برای قاتل توبه کجاست؟[۱۸]

الله تعالی به همراه  توبه برای پرداخت بدهی قتل یک مومن در دنیا قصاص را قرار داده است و رسول الله صلی الله علیه وسلم برای پرداخت بدهی قتل عمد این اشخاص به شخص مقتول در قیامت، و بهای خونی که ریخته اند، شهید شدن را معرفی می کند. چون تنها شهید – آنهم در فرض عین- است که با ریخته شدن اولین قطره ی خونش تمام گناهانش می ریزد و الله تعالی حقی که از دیگران بر گردنش است را پرداخت می کند. چون قیمت سنگین این خسارت و زیان قتل عمد را تنها الله می تواند پرداخت کند و از عهده ی خود شخص و بشر خارج است. 

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:«يَضْحَكُ اللَّهُ لِرَجُلَيْنِ يَقْتُلُ أَحَدُهُمَا الآخَرَ، كِلاَهُمَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ». («الله متعال به دو نفری که یکی دیگری را به قتل می‌رساند و هردو وارد بهشت می‌شوند، می‌خندد».) قَالُوا: كَيْفَ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟  (مردم پرسیدند: چگونه ‌یا رسول الله؟) قَالَ: «يُقْتَلُ هَذَا فَيَلِجُ الْجَنَّةَ، ثُمَّ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَى الآخَرِ فَيَهْدِيهِ إِلَى الإِسْلاَمِ، ثُمَّ يُجَاهِدُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيُسْتَشْهَدُ».[۱۹]  فرمود: «کسی که به قتل می‌رسد، وارد بهشت می‌شود. بعد از آن، الله متعال توبه‌ی قاتل را می‌پذیرد و او را به سوی اسلام هدایت می‌نماید؛ سپس او در راه الله متعال جهاد می‌کند و به شهادت می‌رسد».

ابن حجر رحمه الله در «فتح الباری» می گوید: «قاضی ابن العربی گوید: نهی از قتل به ناحق چهارپایان و هشدار در آن در احادیث ثابت است؛ پس چگونه است قتل انسان؟! چگونه است قتل مسلمان؟! چگونه است قتل شخصِ متقی صالح؟!»[۲۰] بر این اساس فقهاء رحمهم الله اتفاق دارند بر حرام بودن خون مسلمان و اینکه کشتن مسلمان چه در دارالحرب باشد یا هر جائی باشد حرام است و مجاز نیست. [۲۱]

پس ای مجاهد این را بدان که با در دست گرفتن اسلحه و وارد شدن به میدانهای جهاد و شروع جنگ ۳ گانه ی کنونی با سکولاریستها«جَاهِدُوا الْمُشْرِكِينَ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ وَأَلْسِنَتِكُمْ»[۲۲] «با مال و جان و زبان تان به جهاد مشرکان بروید» اولین چیزی که با آن سروکار پیدا می کنی کشتن و خون است، و شناخت مساله ی «التَتَرُّس» یکی از مهمترین و اساسی ترین نیازهای روز جهاد مسلمین در طول تاریخ تا روز قیامت است که هر مجاهدی قبل از شروع جهاد باید بر آن آگاهی شرعی داشته باشد، و اهل جهاد برای این «نیاز روز» باید پاسخی شرعی داشته باشند.

 پس کورکورانه با مال یا جان یا زبان وارد این معرکه و میدان خطرناک نشو، و شک نداشته باش در شکل کلان و اساسی آن اگر از هر مسیری غیر از مسیر یکی از «۳ابزار» برتر یعنی :

۱-    خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ که اولین و مهمترین ابزار و وسیله ست

۲-    حکومت بدیل اضطراری اسلامی که در زمان نبود خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ انجام وظیفه می کند

۳-    شورای واحد مجاهدین که در صورت نبود خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ و حکومت بدیل اضطراری اسلامی انجام وظیفه می کند،

در حرکت باشی به نسبتهای مختلف خودت را به انحراف از «مِنْ أُمَّتِي أُمَّةٌ» و حرکت در مسیر اهل تفرق و ذلیلی و ریختن خون به ناحق گرفتار کرده ای و هزاران بار آرزو می کنی که ای کاش جزو نشسته های از جهاد و قاعدین بودی – حتی نشسته های از جهادی که دچار انواع مفاسد اخلاقی و رفتاری هستند که آن را حلال نمی دانند و تو به انواع این مفاسد اخلاقی و جنسی و رفتاری گرفتار می شدی – اما این مفسده ی بزرگ ریختن به ناحق خون را انجام نمی دادی .

پس خوب دقت کن: اگر می خواهی فساد انجام دهی فساد دیگری غیر از این (مثل شراب خوری و دزدی و مصرف انواع مواد مخدر و …) برایت سبکتر است؛ همچنانکه بارها به نماز نخوانها گفته ام که اگر اهل فساد هستی و می خواهی فساد کنی فسادی غیر از ترک نماز برایت سبکتر است چون در شریعت الله تعالی حکم نماز نخوان از حکم شراب خور و زناکار و دزد و هم جنس باز و … سنگین تر است.

من بارها عرض کرده ام  و دوباره عرض می کنم : کسانی که نمی توانند همچون مومنین زندگی پاک و سالمی داشته باشند و تمایل به انجام گناه دارند نگاه کنند که سرانجام گناه و جرم آنها به کجا ختم می شود و متناسب با سرانجام گناه وارد جرم و گناه شوند!

گناه بی نمازی که کارت شناسائی شخص در ورود به جامعه ی مسلمین در دنیا و قیامت است یا گناه ریختن به ناحق خون مسلمان که اولین موردی است که در دادگاه قیامت مورد بررسی قرار می گیرد و بالاتر از نابودی خانه ی خداست، گناهانی نیستند که شخص دارای شعور خود را به آنها آلوده کند.  رسول الله صلی الله علیه وسلم در هنگام طواف کعبه مورد حرمت خون و مال مومن می فرماید:« مَا أَطْيَبَكِ وَأَطْيَبَ رِيحَكِ، مَا أَعْظَمَكِ وَأَعْظَمَ حُرْمَتَكِ، وَالَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ لَحُرْمَةُ الْمُؤْمِنِ أَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِ حُرْمَةً مِنْكِ: مَالِهِ وَدَمِهِ»[۲۳]اي‌ كعبه‌! چه‌ قدر پاك ‌هستي‌ و چه‌ قدر بويت‌ پاكيزه‌ و معطر است‌، چه‌ قدر با عظمت‌ هستي‌ و چه ‌قدر احترامت‌ بزرگ‌ است‌ اما سوگند به‌ ذاتي‌ كه‌ جان‌ محمد در دست‌ اوست‌، همانا حرمت‌ مؤمن‌ در نزد خداوند متعال‌ از حرمت‌ و احترام‌ تو بزرگتر است‌؛ [حرمت‌] مال‌ وي‌ و [حرمت‌] خون‌ وي‌.

در این صورت این شخص مجرم اگر می خواهد جرمی مرتکب شود برود کعبه را نابود کند بهتر از آن است که به ناحق خون مسلمانی را می ریزد.

ما تصویر یکی از سربازان مرتد آل سعود را دیدیم که به کعبه تکیه زده بود و یکی از پاهایش را بلند کرده و از پشت کنار حجرالاسود کف پایش را به کعبه تکیه داده بود – مثل همینهائی که گاه در کنار دیوارها می ایستند و کف یکی از پاهایشان را از پشت به دیوار تکیه می زنند –  در واکنش به این عمل مجرمانه همین گروههای مسلح متفرقی که به سادگی خون مسلمین را برای خود مباح کرده اند چنان سروصدائی به راه انداختند و جنگ روانی و تکفیرکردنها و عصبانیت خود را آشکار کردند که ناخودآگاه من را یاد سخن ابن عمر رضی الله عنهما انداخت که امام احمد بن حنبل رحمه الله روایت می کند:

 یکی  که در حال احرام بود آمد و از خون پشه از او پرسید. ابن عمر گفت  تو اهل کجائی؟ گفت اهل عراق هستم. ابن عمر گفت: انْظُرُوا إِلَى هَذَا یَسْأَلُنِی عَنْ دَمِ الْبَعُوضِ وَ قَدْ قَتَلُوا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ.[۲۴] این را نگاه کنید از خون پشه از من سؤال می کند و در حالی که پسر رسول الله را کشتند. یا با لفظ دیگری امام بخاری رحمه الله و امام احمد رحمه الله روایت کرده اند که : أَهْلُ الْعِرَاقِ یَسْأَلُونَ عَنِ الذُّبَابِ وَقَدْ قَتَلُوا ابْنَ ابْنَةِ رَسولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عليه وسلَّمَ .[۲۵] اهل عراق از خون مگس می پرسند در حالی که آنها پسرِ دخترِ رسول الله صلى الله علیه وسلم را کشتند. امام بغوی رحمه الله هم عین این سخن را روایت می کند.[۲۶]

امام قسطلانی رحمه الله شارح معروف صحیح بخاری نیز در شرح خود می گوید: ابن عمر متعجب است از اینکه آنان از چیزی حقیر سوال می پرسند و در چیزی خطرناک افراط کرده اند، و پسرِ دخترِ رسول الله صلی الله علیه وسلم را به قتل رسانده اند.[۲۷]

باز امام بدرالدّین عینی رحمه الله شارح مشهور صحیح بخاری می گوید: ابن عمر متعجّب است از اینکه این جماعت سوال میپرسند از قتل مگس و در این زمینه تفکّر می کنند ولی در قتل حسین بن علی و پسرِ دخترِ رسول خدا جرئت به خرج دادند، و این عجیب است که از چیزی ساده سوال میپرسند، و افراط می کنند و جسارت می کنند در خطری بزرگ.[۲۸]

باز می بینیم که به صورت مفصل تری امام حمزه محمد قاسم رحمه الله در شرح مشهور خود بر صحیح بخاری می گوید:

معنی حدیث این است که: مردی از اهل عراق از ابن عمر رضی الله عنهما پرسید: که آیا جایز است که مردی که مُحْرِم است، مگسی را بکشد یا نه؟

ابن عمر با تعجّب و شگفت زده از توجّه امثال این مرد به چیزهای کم اهمیّت به همراه جسارت و جرئتشان بر ارتکاب گناهان کبیره، گفت: از مگس می پرسند، و پسرِ دخترِ رسول الله صلى الله علیه وسلم را به قتل می رسانند. یعنی مرتکب موبقات، گناهان کبیره و هلاک‌کننده ها می شوند و به خود جرئت می دهند تا نوه ی رسول الله صلی الله علیه وسلم  را به قتل برسانند، سپس در مناسک خود اظهار انتهای تقوا و ورع  میکنند، پس از قتل مگس می پرسند…[۲۹]

مگر در اطراف خود چنین اشخاص مسلمانی را ندیده اید که بزرگترین جرمها مثل تکفیر به ناحق مسلمین و مشارکت در قتل مومنین به بهانه های واهی و بی اساس و غیر شرعیِ رافضی و خوارج و مشرک و…بودن را مرتکب می شوند اما به مسائل ریز و آسان توجه و دقت و اهتمام بالائی نشان می دهند؟!

مگر گروههای مسلح متفرقی را ندیده اید یا نمی بینید که به بهانه های غیر شرعی مشرک و رافضی و خوارج بودن و … خون سایر مسلمین و بخصوص خون به قول رسول الله صلی الله علیه وسلم با ارزش ترین و بهترین مسلمین یعنی مجاهدین « أفضلُ الناسِ»[۳۰] را می ریزند؟ اما در جزئیات و مسائل ریز دین سخت گیری می کنند!

قِيلَ: يا رَسولَ اللَّهِ أيُّ النَّاسِ أفْضَلُ؟  (گفته شد یا رسول الله صلی الله علیه وسلم در میان مردم کدامیک برتر است؟) فَقَالَ رَسولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عليه وسلَّمَ: مُؤْمِنٌ يُجَاهِدُ في سَبيلِ اللَّهِ بنَفْسِهِ ومَالِهِ [۳۱] رسول الله صلی الله علیه وسلم  فرمود: مومنی که با جان و مالش در راه خدا جهاد می کند. چون الله تعالی فرموده است که: وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا (نساء/۹۵) و خداوند مجاهدان را بر نشستگان با دادن اجر فراوان و بزرگ، برتری بخشیده است.‏

این گروههای متفرق با کشتن به ناحق مسلمین و بخصوص مومنین مجاهد، خودشان مرتکب جرم بزرگتری می شوند که رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: «مَنْ قَتَلَ مُؤْمِنًا فَاعْتَبَطَ بِقَتْلِهِ؛ لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ مِنْهُ صَرْفًا وَلَا عَدْلًا».[۳۲]«کسی‌که مؤمنی را بکشد و از قتل او خوشحال شود، خداوند هیچ عمل او را [از نفل و فرض] قبول نمی‌کند» . خالد بن دهقان رحمه الله می گوید از یحیى بن یحیى الغسانی در مورد « فَاعْتَبَطَ بِقَتْلِهِ» پرسیدم ، یحی گفت : «عبارت است از کسانی که در فتنه می‌جنگند و یکی از آنها مرتکب قتل می‌شود و گمان می‌کند کار وی درست بوده و در این مورد به درگاه خداوند طلب مغفرت و آمرزش نمی‌کند».[۳۳]

مگر بارها ندیده اید که چگونه سایر مسلمین مخالف را به بهانه های واهیِ مشرک و مرتد و رافضی و خوارج و … بودن قتل عام می کنند و به خاطر این جرم ابراز خوشحالی می کنند و به همدیگر تبریک هم می گویند و در رسانه های خود این جرم را به نمایش می گذارند اما در عوض به مسائل ریز متعلق به ریش و پاچه شلوار و قبر و موسیقی و … چنان حساس شده اند که انگار دین اسلام یعنی همین مسائل ریز.

 در زمینه ی حرام بودن خون مسلمان و برحذر داشتن مومنین از پایمال کردن و جرئت پیدا کردن در نزدیکی به این جرم بسیار بزرگ احادیث بسیار زیادی از رسول الله صلی الله علیه وسلم و اقول بیشتری از صحابه رضی الله عنهم اجمعین و اهل فقه رحمهم الله وجود دارد به همین دلیل ما به همین اندازه ای که فکر می کنم مطلب را : لِمَن کَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِیدٌ ‏(ق/۳۷) برای آن که دلی ( آگاه ) داشته باشد، یا با حضور قلب گوش فرا دهد ‏رسانده است، کفایت می کنم؛ امیدوارم کسی که به دین و قیامت خودش اهمیت می دهد از این جرم بسیار بزرگ خودش را محفوظ کند و حتی با نصف کلمه هم خودش را به این آلودگی نابخشودنی افراد و احزاب و جماعتهای متفرق و دشمنان اصلی ما نزدیک نکند تا سرافرازانه بتواند در پیشگاه الله که از او می پرسد: لِمَ قَتَلْتَهُ؟ برای چه او را کشتی؟ پاسخ شرعی برایش داشته باشد و درمانده و خسارتمند و روسیاه درگاه الله نشود.  

در این صورت اگر صدها دلیل دیدی که با آنها خون حرام شده ای مباح می شود اما یک شبهه وجود داشت که این خون حرام شده را در همان جایگاه حرام قرار می دهد و از ریختن به ناحق آن جلوگیری می کند همین شبهه را بگیر و از خون حرام شده محافظت کن و تمام دلایل دیگر را رها کن.  چون حرام الله با یقین و قطعیت و بدون وجود کوچکترین شبهه و تخمینی مباح می شود آنهم در هنگام ضرورت و آنهم به اندازه ای که ضرورت را رفع کند نه بیشتر، و اگر در عدم ریختن خون اشتباه کنی بهتر از آن است که در ریختن به ناحق این خون اشتباه کنی.

پس اگر در کنار دهها شبهه، دهها دلیل از دهها امام و بزرگ پیدا کردی که ریختن خون حرام شده  حرام و ممنوع و جرم است دیگر نگرد دنبال آراء اشخاص دیگر- و بخصوص آراء شاذ دیگران-  که این حرام الله را حلال و یا مباح کرده اند، و بر روی قیامت خودت شرط بندی و قمار نکن، آنهم در جرمی که جزو موبقات است و همیشه به خاطر داشته باش که الله تعالی می فرماید: مَن قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً (مائده/۳۲) هركس انساني را بدون ارتكاب قتل، يا فساد در زمين بكشد، چنان است كه گویي همه انسانها را كشته است، و هركس انساني را از مرگ نجات دهد، چنان است كه گویي همه مردم را زنده كرده است .

چون بر اساس: المُؤْمِنَ لِلْمُؤْمِنِ كَالْبُنْيَانِ يَشُدُّ بَعْضُهُ بَعْضًا[۳۴] مؤمن برای مؤمن مانند ساختمانى است كه ستونهاى آن بعضى در بعض ديگر فرو رفته و یکدیگر را تقویت می کند و ثابت نگه می دارد؛

مصالح مختلف، یک ساختمان را می سازند و افراد مختلف نیز یک جامعه را می سازند و هر فرد  نماينده جمع و عضوي از اعضا جامعه است که کشتن آن مثل برداشتن یکی از مصالح از ساختمان است که باعث فروریختن و نابودی این ساختمان می شود و چنانچه مانع از کشتن یک فرد شود انگار مانع برداشتن یکی از مصالح ساختمان و در واقع مانع از نابودی ساختمان و جامعه شده است و به این شکل همه ی ساختمان و همه ی افراد جامعه را نجات داده است.

دقت کنید و ببینید که در کدام مسیر قدم بر می دارید. سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَبِحَمْدِكَ، لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ، أَسْتَغْفِرُكَ وَأَتُوبُ إِلَيْكَ  / والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته


[۱]  پیاده شده از سخنرانی تصویری شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

[۲]  السيوطي: الجامع الصغير ۸۴۵۵  / ابن حبان في ((المجروحين) (۱/۳۶۵)، والطبراني في ((المعجم الأوسط)) (۲۹۴۴)، وأبو نعيم في ((حلية الأولياء)) (۵/۲۴۸)/ : الألباني؛ صحيح الجامع  6048

[۳] الكتاب: تحريم القتل وتعظيمه المؤلف: عبد الغني بن عبد الواحد بن علي بن سرور المقدسي الجماعيلي الدمشقي الحنبلي، أبو محمد، تقي الدين (المتوفى: ۶۰۰هـ) تحقيق: أبي عبد الله عمار بن سعيد تمالت الناشر: مكتبة دار ابن حزم للنشر والتوزيع، الرياض الطبعة: الأولى، ۱۴۲۰ هـ – ۱۹۹۹ م عدد الأجزاء: ۱ [ترقيم الكتاب موافق للمطبوع] ص ۱۵۰  (أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ، وَحَبِيبُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، أبنا مَحْمُودُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ، أبنا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ، ثنا سُلَيْمَانُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ أَيُّوبَ، ثنا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ الْعَزِيزِ، ثنا عَبْدُ الْغَفَّارِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْمَوْصِلِيُّ، ثنا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ خِرَاشٍ، عَنِ الْعَوَّامِ بْنِ حَوْشَبٍ، عَنْ مُجَاهِدٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: ” مَنْ شَرِكَ فِي دَمٍ حَرَامٍ جَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَكْتُوبٌ بَيْنَ عَيْنَيْهِ: آيِسٌ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ)

[۴] أخرجه الحافظُ أبو الحسين محمّد بن المظفر(ت۳۷۹هـ) في “فوائده”/ (مَنْ أَعَانَ بِشَطْرِ كَلِمَةٍ عَلَى قَتْلِ مُؤْمِنٍ بِغَيْرِ حَقٍّ لَقَى اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَكْتُوبٌ بَيْنَ عَيْنَيْهِ : مِنَ الآيِسِينَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ)  / نیز: مَنْ أَعَانَ عَلَى قَتْلِ مُؤْمِنٍ بِشَطْرِ كَلِمَةٍ لقي الله يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ مَكْتُوبٌ بَيْنَ عَيْنَيْهِ: آيِسٌ مِنْ رَحْمَةِ اَللَّهِ / الراوي: محمد بن مسلم بن شهاب الزهري المحدث: البيهقي – المصدر: السنن الكبرى للبيهقي – الصفحة أو الرقم: ۸/۲۲ / هَذَا الحَدِيث رَوَاهُ الشَّافِعِي فِي الْأُم عَن الثِّقَة عَن رَسُول الله صَلَّى الله عَلَيْهِ وَسلم: «من أعَان…» فَذكره بِحَذْف لَفْظَة «وَلَو» / قَالَ الْبَيْهَقِيّ فِي سنَنه: وَقد رُوِيَ هَذَا الْمَتْن مُرْسلا، عَن الْفرج بن فضَالة، عَن الضَّحَّاك، عَن الزُّهْرِيّ يرفعهُ قَالَ: «من أعَان عَلَى قتل مُؤمن بِشَطْر كلمة لَقِي الله- عَزَّ وَجَلَّ- يَوْم الْقِيَامَة مَكْتُوب بَين عَيْنَيْهِ: آيس من رَحْمَة الله». جعرفی ها نیز با همین لفظ از امام جعفری صادق روایت کرده اند: مَنْ أَعَانَ عَلَى قَتْلِ مُؤْمِنٍ بِشَطْرِ كَلِمَةٍ جَاءَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ بَيْنَ عَيْنَيْهِ مَكْتُوبٌ آيِسٌ مِنْ رَحْمَةِ اَللَّهِ تَعَالَى» (من لا یحضره الفقیه  ج۴ ص۹۴ ؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال  ج۱ ص۲۷۶ ؛ عوالي اللئالي  ج۱ ص۳۶۵؛ عوالي اللئالي  ج۳ ص۵۷۷ ؛ بحار الأنوار  ج۱۰۱ ص۳۸۳)

[۵] صحیح ترمذی ۱۳۹۵ / صحیح نسائی ۳۹۹۷/ أخرجه النسائي (۳۹۸۶) واللفظ له، وابن أبي حاتم في ((العلل)) (۶/۳۰۱)، والطبراني (۱۳/۴۱۶) (۱۴۲۵۶) باختلاف يسير. وابن ماجة في كتاب الديات ، باب التغليظ في قتل مسلم ظلماً ۲/۸۷۴ رقم (۲۶۱۹) . 

[۶] أخرجه البخاري (۴۸)، ومسلم (۶۴)، والترمذي (۱۹۸۳)، والنسائي (۴۱۰۹)، وابن ماجه (۶۹) مختصراً، وأحمد (۴۲۶۲)

[۷] بخاری ۶۷۸۵ -۷۰۸۰- ۱۲۱

[۸] بخاری ۶۸۶۲

[۹] بخاری ۶۸۶۳

[۱۰] صحيح أبي داود۴۲۷۰  /

[۱۱] صحيح مسلم (۱۱۰)

[۱۲]تفسیر قرطبی ۱۰/۱۸۳ /  أجمع العلماء على أن مَن أكره على قتل غيره أنه لا يجوز له الإقدام على قتله، ولا انتهاك حرمته بجلد أو غيره، ويصبر على البلاء الذي نزل به، ولا يحل له أن يفدي نفسه بغيره، ويسأل الله العافية في الدنيا والآخرة

[۱۳] رواه البخاري (۶۸۶۴) ومسلم (۱۶۷۸). رواه البخاري (۶۵۳۳) وعند مسلم زيادة يوم القيامة (۱۶۷۸)

[۱۴] صحيح النسائي ۴۰۰۲ / صحيح الجامع ۲۵۷۲ /

[۱۵] السنن الصغرى للنسائي، كتاب تحريم الدم، تعظيم الدم، حديث رقم ۳۹۷۳ / یا در تصویری دیگر رسول الله صلی الله علیه وسلم از این دادگاه روایت می کند که: يجيءُ المقتولُ متعلِّقًا بقاتلِهِ يومَ القيامةِ، آخذًا رأسَهُ بيدِهِ الأُخرى فيقولُ: يا ربُّ، سَل هذا فيمَ قتلَني؟ قال: فيقولُ: قتلتُهُ لتكونَ العزَّةُ لَكَ. فَيقولُ: إنَّها لي. قالَ: ويَجيءُ آخرُ متعلِّقًا بقاتلِهِ فيقولُ: ربِّ، سل هذا فيمَ قتلَني؟ قال: فيقولُ قتلتُهُ لتكونَ العزَّةُ لفلانٍ . قالَ: فإنَّها ليسَت لَهُ فيبوءُ بإثمِهِ . قالَ: فيَهْوي في النَّارِ سَبعينَ خريفًا (النسائي (۳۹۹۷)، والطبراني (۱۰/۱۱۹) (۱۰۰۷۵)، وأبو نعيم في ((حلية الأولياء)) (۴/۱۴۷))

یا در تصویری دیگر از این دادگاه رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید : يجيء الرجل آخذاً بيد الرجل، فيقول: يا رب، هذا قتلني: فيقول: لم قتلته؟ فيقول: قتلته لتكون العزة لك. فيقول: فإنها لي. ويجيء الرجل آخذاً بيد الرجل، فيقول: إي رب، إن هذا قتلني. فيقول الله: لم قتلته؟ فيقول: لتكون العزة لفلان. فيقول: إنها ليست لفلان، فيبوء بإثمه (رواه النسائي (۷/۸۴)، والبيهقي في ((شعب الإيمان)) (۴/۳۴۱). وقال الألباني في (صحيح سنن النسائي)): صحيح. حديث رقم: ۸۰۳۲ في صحيح الجامع الصغير)

یا می فرماید : يجيء المقتول بالقاتل يوم القيامة، ناصيته ورأسه بيده، وأوداجه تشخب دماً، فيقول: يا رب، سل هذا فيم قتلني؟ حتى يدنيه من العرش (رواه الترمذي (۳۰۲۹)، والنسائي (۷/۸۷)، وابن ماجه (۲۶۲۱). قال الترمذي: هذا حديث حسن غريب. وقال ابن حجر في ((موافقة الخبر الخبر)) (۲/۳۳۴): صحيح. وقال الألباني في ((صحيح سنن الترمذي)): صحيح.)

یا می فرماید: – يأتي المقتولُ متعلِّقًا رأسُه بإحدى يديه، متلبِّبًا قاتلَه بيدِه الأخرى، تشخبُ أوداجُه دمًا، حتى يأتيَ به العرشَ، فيقول المقتولُ لربِّ العالمين : هذا قتلني فيقول اللهُ للقاتلِ: تعستَ، و يذهبُ به إلى النارِ (الألباني: السلسلة الصحيحة : ۲۶۹۷)

[۱۶] أخرجه الضياء المقدسي في (الأحاديث المختارة) (۲۱۶۴) / السلسلة الصحيحة (۶۸۹) صحيح الجامع (۲۳)

[۱۷] الألباني : صحيح الترمذي: ۳۰۲۹ / ابن عباس رضی الله عنهما از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت می کند که فرموده است : يجيءُ المقتولُ بالقاتلِ يومَ القيامةِ ناصيتُهُ ورأسُهُ بيدِهِ وأوداجُهُ تشخَبُ دمًا يقولُ يا ربِّ هذا قتلَني حتَّى يُدنيَهُ منَ العرشِ قال: فذكروا لابن عباس، التوبة، فتلا هذه الآية: ( ومن يقتل مؤمناً متعمداً)، قال: ” ما نسخت هذه الآية، ولا بدلت، وأنى له التوبة “. / عن ابن عباس، أنه سأله سائل فقال: ” يا أبا العباس، هل للقاتل من توبة؟ فقال ابن عباس كالمتعجب من شأنه: ماذا تقول؟ فأعاد عليه المسألة، فقال له: ماذا تقول؟ مرتين أو ثلاثاً، ثم قال ابن عباس: أنى له التوبة؟ سمعت نبيكم – صلى الله عليه وسلم – يقول: (( يأتي المقتول متعلقاً رأسه بإحدى يديه، متلبباً قاتله بيده الأخرى يشخب أوداجه دماً، حتى يأتي به العرش، فيقول المقتول لله: رب هذا قتلني، فيقول الله – عز وجل – للقاتل: تعست، ويذهب به إلى النار)).

[۱۸] ترمذی ۳۰۲۹ / صحيح الترغيب۲۴۴۷

[۱۹] أخرجه البخاري (۲۸۲۶)، ومسلم (۱۸۹۰).

[۲۰] فتح الباری، ابن حجر، ج۱۲، ص۱۸۹

[۲۱]  رجوع شود به : المبسوط ۲۴/ ۴۶ ، ۴۷ ، مواهب الجليل ۶/۲۳۲ ، تحفة المحتاج ۹/۲۴۳ ، مطالب أولي النهى ۲/۵۱۹ ، ۵۲۰  .

[۲۲] أبو داود (۲۵۰۴)، وأحمد (۱۲۲۶۸) واللفظ لهما، والنسائي (۳۰۹۶)

[۲۳] سنن ابن ماجه ۴۰۶۷

[۲۴] أحمد شاكر: مسند أحمد ۸/۱۶۸/ كنتُ جالسًا عندَ ابنِ عمرَ فجاءَ رجلٌ يسألُ عن دمِ البعوضِ فقال لهُ ابنُ عمرَ مِمَّن أنتَ قال أنا من أهلِ العراقِ قال انظروا إلى هذا يسألُني عن دمِ البعوضِ وقد قتلوا ابنَ رسولِ اللهِ صلَّى اللهُ عليهِ وسلَّمَ وقد سمعتُ رسولَ اللهِ صلَّى اللهُ عليهِ وسلَّمَ يقولُ هما ريحَانَتَيَّ من الدُّنيا

[۲۵] صحيح البخاري ۳۷۵۳ / سَمِعْتُ عَبْدَ اللَّهِ بنَ عُمَرَ، وسَأَلَهُ عَنِ المُحْرِمِ -قالَ شُعْبَةُ: أحْسِبُهُ يَقْتُلُ الذُّبَابَ- فَقالَ: أهْلُ العِرَاقِ يَسْأَلُونَ عَنِ الذُّبَابِ وقدْ قَتَلُوا ابْنَ ابْنَةِ رَسولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عليه وسلَّمَ، وقالَ النَّبيُّ صَلَّى اللهُ عليه وسلَّمَ: هُما رَيْحَانَتَايَ مِنَ الدُّنْيَا! / از شعبه از ابی یعقوب روایت است که ابن ابی نعم گفت: از عبدالله بن عمر که از حکم مُحرم کسی از او می پرسید، شنیدم، شعبه می گوید که می پندارم در باره ی مُحرمی که مگسی را می کشد پرسید، ابن عمر گفت: مردم عراق از کشتن مگس می پرسند در حالی که آنها پسرِ دخترِ رسول الله صلى الله علیه وسلم را کشتند و رسول الله  صلى الله علیه وسلم  در باره ی او فرموده است: آن دودو گُلِ ریحان من در دنیایند. / مسند الإمام أحمد بن حنبل ج۲ص۸۵ ط  مؤسسه قرطبه – القاهره

[۲۶] شرح السنه ج۱۴ص۱۳۷ ط المکتب الإسلامی – دمشق، بیروت / أَخْبَرَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ أَحْمَدَ الْمَلِیحِیُّ، أَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ النُّعَیْمِیُّ، أَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یُوسُفَ، نَا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ، نَا مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ، نَا غُنْدَرٌ، نَا شُعْبَهُ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی یَعْقُوبَ، سَمِعْتُ ابْنَ أَبِی نُعْمٍ، قَالَ: سَمِعْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عُمَرَ، وَسَأَلَهُ رَجُلٌ عَنِ الْمُحْرِمِ، قَالَ شُعْبَهُ: أَحْسَبُهُ یَقْتُلُ الذُّبَابَ، فَقَالَ: أَهْلُ الْعِرَاقِ یَسْأَلُونَ عَنِ الذُّبَابِ وَقَدْ قَتَلُوا ابْنَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ , وَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «هُمَا ریحانتای مِنَ الدُّنْیَا». هَذَا حَدِیثٌ صَحِیحٌ.

[۲۷] إرشاد الساری لشرح صحیح البخاری ج۶ص۱۳۵ ط المطبعه الکبرى الأمیریه، مصر / ابن عمر متعجبًا من کونهم یسألون عن الشیء الحقیر ویفرطون فی الشیء الخطیر (أهل العراق یسألون عن الذباب) بضم المعجمه وبالموحدتین بینهما ألف ما یلزم المحرم إذا قتله (وقد قتلوا ابن ابنه رسول الله -صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ-) الحسین بضم الحاء …

[۲۸] عمده القاری شرح صحیح البخاری ج۱۶ ص۲۴۳ط دار إحیاء التراث العربی – بیروت / إِنَّمَا قَالَ مُتَعَجِّبا حَیْثُ یسْأَلُون عَن قتل الذُّبَاب ویتفکرون فِیهِ، وَقد کَانُوا اجترأوا على قتل الْحُسَیْن بن عَلیّ وَابْن بنت رَسُول الله، صلى الله عَلَیْهِ وَسلم، وَهَذَا شَیْء عَجِیب، یسْأَلُون عَن الشَّیْء الْیَسِیر ویفرطون فِی الشَّیْء الْخطر الْعَظِیم.

[۲۹] منار القاری شرح مختصر صحیح البخاری ج ۴ ص۲۶۸ ط  مکتبه دار البیان، دمشق – الجمهوریه العربیه السوریه، مکتبه المؤید، الطائف – المملکه العربیه السعودیه/ معنى الحدیث: أن رجلاً من أهل العراق سأل ابن عمر رضی الله عنهما: هل یجوز للرجل إذا کان محرماً أن یقتل الذباب أم لا؟ فقال متعجباً مستغرباً من اهتمام أمثال هذا الرجل بتوافه الأمور، مع جرأتهم على ارتکاب الکبائر، فقال: ” یسألون عن الذباب، وقد قتلوا ابن ابنه رسول الله – صلى الله علیه وسلم – ” أی یرتکبون الموبقات ویجرؤون على قتل حفید رسول الله – صلى الله علیه وسلم -، ثم بعد ذلک یظهرون کمال التقوى والورع فی نسکهم، فیسألون عن قتل الذباب …

[۳۰] الألباني : صحيح الجامع ۱۱۳۱   / أفضلُ الناسِ مؤمنٌ يُجاهدُ في سبيلِ اللهِ بنفسِه و مالِه ، ثم مؤمنٌ في شِعْبٍ من الشِّعابِ يتقي اللهَ و يدَعُ الناسَ من شرِّه

[۳۱] البخاري (۲۷۸۶)، ومسلم (۱۸۸۸) / قِيلَ: يا رَسولَ اللَّهِ أيُّ النَّاسِ أفْضَلُ؟ فَقَالَ رَسولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عليه وسلَّمَ: مُؤْمِنٌ يُجَاهِدُ في سَبيلِ اللَّهِ بنَفْسِهِ ومَالِهِ، قالوا: ثُمَّ مَنْ؟ قَالَ: مُؤْمِنٌ في شِعْبٍ مِنَ الشِّعَابِ يَتَّقِي اللَّهَ، ويَدَعُ النَّاسَ مِن شَرِّهِ.

[۳۲] صحیح ابی داود ۴۲۷۰ / السيوطي: الجامع الصغير۸۸۹۵

[۳۳] روى عن خالد بن دهقان: سألت یحیى بن یحیى الغسانی عن قوله: “فاغتَبَط بقتله”، قال: “الذین یقاتلون فی الفتنة، فیقتل أحدهم فیرى أحدهم أنه على هدى، لا یستغفر الله [یعنی من ذلک]”.

[۳۴] البخاري (۶۰۲۶-۶۰۲۷- ۴۸۱)، ومسلم (۲۵۸۵) صحيح الترمذي۱۹۲۸

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *