مخالفت با حضور در انتخابات شوراهای دارالاسلام ایران مخالفت با اصل شورا و…
به قلم: خالد کوردستانی
امروزه در رسانه های مختلف ما شاهد موضع گیری جبهه ای از کفار سکولار جهانی و احزاب مختلف سکولار محلی هستیم که تلاش دارند اهل سنت ایران را از حضور در انتخابات شوراهای اسلامی دلسرد کنند. در کنار این سکولاریستها(مشرکین)، باز ما شاهد احزاب سکولار زده ای (دارودسته ی منافقین) هستیم که باز در همین جبهه و بر علیه حضور در انتخابات شوراهای اسلامی فعالیت می کنند.
تمام اعمال این دو گروه سکولار(مشرک) و سکولار زده (دارودسته ی منافقین) برای ما قابل پیش بینی است و طبیعی است که اینها با تطبیق هر اصل و قانونی از اصول و قوانین شریعت الله مخالفت کنند آنهم اصلی چون «شورا» که مستقیماً به تقویت دارالاسلام و حرکت مسلمین در مسیر وحدت کمک می کند.
آنچه مایه ی تاسف است اینکه عده ای از مسلمین ناآگاه به فقه اسلامی که حتی نمی توانند فرق بین دارالاسلام ایران با دارالکفرهای سکولار را تشخیص دهند و به همین دلیل حکم حرام بودن شرکت در انتخابات دارالکفرهای سکولار را عمومیت می بخشند، جاهلانه و ناخواسته در همین جبهه ی کفار سکولار جهانی و مرتدین محلی (اکثراً ایرانیهای بیکار و سکولار در اروپا) و دارودسته ی منافقین بر علیه دارالاسلام ایران قرار گرفته اند.
این دسته باید بدانند که تنها راه اتحاد مسلمین از کانال همین شوراها صورت می گیرد. چون در دارالاسلام ایران برای تمام فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی، تبلیغی، اقتصادی و اداری و… شورای مختص به همان دسته وجود دارد و تنها کسانی با شوراها مخالفت می کنند که یا به طور کلی اصلِ «شورا» در اسلام را قبول ندارند یا اهل تفرق و حزب بازی هستند.
باید بدانیم در حکومت خلفای پس از رسول الله صلی الله علیه وسلم خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ ما شاهد دو اصل مهم هستیم یکی: اصل مهم نظارت همگانی بر عملکرد داخلی حاکم و حکومت و دولت مسلمین، غیر از مسائل امنیتی و روابط بین الملل که خود رهبران مشوق چنین نظارتی بودند چنانچه:
- ابوبكر صديق رضی الله عنه در این زمینه می گوید:«اگر نيك و درست عمل كردم، مرا ياري کنید و اگر بد و نادرست رفتار نمودم، اصلاحم نمایید» (البداية و النهاية ۶/۳۰۶)
- عمر فاروق رضی الله عنه هم می گوید: «محبوبترين مردم، نزد من كسي است كه عيوب مرا به من متذكر شود». (البداية والنهاية ۶/۳۰۵)
- عثمان رضی الله عنه هم می گوید: «اگر در كتاب خدا آيهاي يافتيد كه بر اساس آن، باید مرا در قيد و بند نمایيد، پس حتماً اين كار را انجام دهيد». ( نظام الحكم في عهد الخلفاء الراشدين ص ۱۹۸)
- علي رضی الله عنه هم می گوید: «اين، حق شماست (که خود، زمام امورتان را به هر کس که بخواهید، بسپارید) و هيچكس در آن حقي ندارد مگر اينكه خودتان، او را زمامدار خویش قرار دهید. من نيز بدون (خواست و پشتوانهي) شما هیچ ولایتی بر شما ندارم» .( مسند امام احمد۵۲۴)
و اصل مهم دیگر در خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ «شورا» است که شورای اولی الامر ختم می شود. در چنین سیستمی امور قابل اجتهاد هم از کانال شورای واحد و اجماع واحد ارائه می شود برای همین است که ما در این دوران چیزی به نام مذهب نمی بینیم و هر چه هست اسلام است و با وجود آنهمه صحابی و تابعین عالم و دانشمند ما شاهد پیدایش مذاهب به سبک عصر شاهیگری بنی امیه و بنی عباس و غیره نیستیم .
اگر تاریخ اهل سنت ایران و حتی سایر مناطق را نیز نگاه کنیم متوجه می شویم که بعد از خلفای راشدین ما هرگز شاهد وجود شوراها به این سبک اسلامی آن نبوده ایم و این ضربات محکمی را به کفار جهانی و مرتدین منطقه ای و بخصوص دارودسته ی منافقین وارد کرده است.
آیا شایسته است در جبهه ی این دشمنان بر علیه این اصل مهم وشرعی اسلام فعالیت کنیم؟