کدام دوستی با کفار است که باعث عذاب دیدن به همراه این کفار در قیامت می شود؟
بسم الله والحمد لله. اما بعد: السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
این روزها عده ای با برداشت ناقص و سر هم کردن احادیثی از رسول الله صلی الله علیه و سلم که می فرماید: الْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ.[۱] انسان همراه كسي است كه او را دوست دارد، یا حدیث: المَرءُ عَلَى دِينِ خَلِيلِهِ، فَلْيَنْظُر أَحَدُكُم مَنْ يُخالِلُ. [۲] هرکسی بر قوانین و برنامه های دوست صمیمی و رفیق دلبندش است؛ پس باید هريک از شما نگاه کند با چه کسی دوستی و همنشينی صمیمانه دارد؛ سعی دارند ناشیانه با تکفیر نابجای مسئولین دارالاسلام، شرک تفرق و جنایاتشان در حق مسئولین دارالاسلام و سربازن و مسلمین عادی را توجیه کنند که حمله امروز ۱۱ آبان ۱۴۰۰به بیمارستان محمد داوود خان کابل و کشته و زخمی شدن چندین مسلمان از طرفین، از صدها جنایت آشکار این دسته از مسلمین کوتاه بین است. اللَّهُمَّ إنِّي أَعْتَذِرُ إلَيْكَ ممَّا صَنَعَ هَؤُلَاءِ.[۳]
در المَرءُ عَلَى دِينِ خَلِيلِهِ، دین در معانی و مفاهیم چهار گانه ی دین آمده است، یعنی: قانون و برنامه و آداب و رسوم، که شخص «اطاعت» خود را به قوانین و برنامه های چنین دوست دلبند و صمیمی می دهد و به صورت خودکار اگر قصد مجازات یا پاداش دادن به کسی را داشته باشد بر اساس همین قوانین و برنامه هائی که «اطاعت» خودش را به آنها داده است حکم می دهد و با میزان قدرت اجرائی که دارد سعی در تطبیق این قوانین و برنامه ها دارد؛ این درک صحیح از دین چیزی است که این عزیزان به کلی آن را نادیده گرفته اند و چنین برداشت کرده اند که ارتباط دیپلماسی دارالاسلام با دارالکفرها یعنی پذیرش دین آنها و در نتیجه ارتداد و مباح شدن خون و مال آنها. برداشتی کاملاً ضد اسلامی که ابتدا خود رسول الله صلی الله علیه وسلم را متهم می کنند بعد سایر پیروان آگاه ایشان را، چون رسول الله صلی الله علیه وسلم با کفار یهودی اطراف مدینه و نصرانی های نجران و مجوس الأحساء و مشرکین بنی خزاعه و بنی ضمره و بنی مدلج و قریش و غیره روابط دیپلماتیک برقرار کرد و پیمانهائی هم منعقد کرد. البته اجازه دهید به دلیل اهمیت موضوع که با خون و جان و آبرو و مال مسلمین و حتی با امنیت دارالاسلام گروه خورده است توضیحات مفصلتری ارائه دهیم.
الله تعالی به رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ ۚ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ (قصص/۵۶) (ای پیامبر) چنین نیست که هر کس را تو دوست داشته باشی بتوانی هدایت کنی و بدون شک تو کسی را که دوست داری نمیتوانی هدایت کنی، لیکن الله هر که را خواهد هدایت میکند و او به حال آنان که قابل هدایتند آگاهتر است.
در اینجا الله تعالی می فرماید که رسول الله صلی الله علیه وسلم کفاری سکولار (مشرک) را دوست داشته است که این کفار سکولار بر اساس آیه ی: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ (توبه/۲۸) نجسهائی هستند که حکمشان از سایر کفار اصلی هم بدتر است و رسول الله صلی الله علیه وسلم دوست داشته این کفار ی که دوستشان دارد مسلمان شوند.
باز الله تعالی در مورد منافقین نیز می فرماید:هَا أَنْتُمْ أُولَاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَلَا يُحِبُّونَكُمْ (آل عمران/۱۱۹) هان! (ای مؤمنان) این شمائید که آنان را دوست میدارید، و ایشان شما را دوست نمیدارند.
در اینجا آیات واضح بیان می کنند که مومنین به دلایل خویشاوندی یا دوستی یا مودت و حتی به دلیل رحمت یا داشتن صفتی از صفات نیکوی مومنین در کفار مثل امانتداری، وفای به عهد، پاکدامنی، همسایگی، رفاقت، مخالفت با محاصره ی اقتصادی مومنین، خدمت رسانی پزشکی به محرومان و غیره، افرادی از میان کفار و دارودسته ی منافقین را دوست دارند.
البته برای این دوستی هم حد و مرزهائی تعیین شده است. به عنوان مثال ما می توانیم با زنان و دختران پاکدامن کفار اهل کتاب ازدواج کنیم: وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ(مائده/۵) به شرطی که مهریّه آنان را بپردازیم و قصد ازدواج داشته باشیم و منظورزناکاری یا انتخاب دوست نباشد.
در اینجا این دوستی میان مرد مومن با دختران و زنان کافر اهل کتاب تنها در حُب و دوستی ساده باقی نمی ماند که امکان دروغ بودن در آن نیز وجود دارد بلکه دو مرحله بالاتر تا حد مودت و رحمت هم مومنین می توانند در این دوستی عمیق پیش بروند چون: وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً (روم/۲۱) و از نشانههای او (این) است که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید؛ تا به آنها آرام گیرید و ساکن شوید(انگار قلب انسان قبل از ازدواج حالت عشایری دارد و هر لحظه جائی است و با ازدواج یکجانشین می شود)، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد. مودت(دوستی دوجانبه ی عمیقی که بیشتردر قالب عمل است و طرفین با عمل نشان می دهند که چقدر همدیگر را دوست دارند) و رحمت(اظهار دوستی عملی و عاطفی عمیق یکجانبه و بلاعوض، یعنی ممکن است یکی به دلیل بیماری جسمی یا درونی قادر به ابراز دوستی متقابل در قالب عمل نباشد و تنها یکی از طرفین بدون توقع از طرف مقابل به صورت عملی ابراز دوستی نکند) پس تا این حد یک مسلمان می تواند نسبت به همسر کافرش ابراز دوستی کند.
اما همین اجازه ی به ازدواج و برقراری رابطه ی مودت و رحمت، با دختران و زنان سکولار (مشرک) داده نشده است مگر اینکه از عقاید سکولاریستی خود توبه کنند: وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّىٰ يُؤْمِنَّ ۚ (بقره/۲۲۱) و با زنان سکولار (مشرک) ازدواج نکنید مگر آنکه ایمان بیاورند و جزو مومنین شوند. چرا چنین اجازه ای داده نمی شود؟ چون بر اساس اصل برائت، از سکولاریستها (احزاب= مشرکینِ) نجس بیزاری جسته ایم و نسبت به آنها دشمنی و کینه داریم: إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ (ممتحنه/۴) ما از شما و از آنچه به جاى الله عبادت می کنید بری و بيزاريم به شما كفر مى ورزيم و شما را قبول نداریم و شما را نادیده می گیریم، ميان ما و شما دشمنى و كينه هميشگى و ابدی به وجود آمده است تا وقتى كه فقط به الله ايمان آوريد. یا الله تعالی می فرماید: وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ۙ وَرَسُولُهُ (توبه/۳) این اعلامی است از سوی الله و پیغمبرش به همه مردم در روز بزرگترین حجّ (یعنی عید قربان) که الله و پیغمبرش از سکولاریستها بیزارند.
پس مومنین ابتدا از خودِ کفارِ سکولارِ نجس اعلام برائت می کنند بعد از عقاید فاسد آنها، در حالی که ما از سایر کفار تنها از عقاید و اعمال ضد اسلامی آنها برائت می کنیم نه از خودشان، از مسلمین هم تنها از افکار اشتباه و اعمال غلط آنها برائت می شود نه از خود آنها، یعنی زمانی که رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: اللَّهُمَّ إنِّي أبْرَأُ إلَيْكَ ممَّا صَنَعَ خَالِدٌ[۴] در اینجا از کار غلط خالد برائت جسته می شود نه از خود خالد، از فلان فکر و اجتهاد و تأویل وعملِ اشتباهِ فلان حنفی یا جعفری یا مالکی یا شافعی و حنبلی و نجدی و غیره برائت جسته می شود نه از خود این مسلمین، از فلان عمل اشتباهِ فلان مسئول دارالاسلام یا فلان قانون اشتباهِ دارالاسلام برائت جسته می شود نه از خود دارالاسلام و قانون شرعی دارالاسلام.
در اینجا ما نه تنها به کفار سکولار (مشرک) همچون سایر کفار اهل کتاب و شبه اهل کتاب کفر کرده ایم بلکه علاوه بر آن از خود کفار سکولار نجس هم اعلان برائت کرده ایم و هم نسبت به عقاید و رفتارهای کفری آنها بغض و کینه داریم « وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ» اما ضمن برائت و اعلام دشمنی و کینه ی نسبت به عقاید و رفتارهای ضد اسلامی آنها می بینیم که باز به دلایل قوم و خویشی یا رفاقت یا داشتن صفاتی نیکو از مومنین در میان کفار اصلی، ممکن است مومنین این کفار سکولار نجس را به همراه سایر کفار اصلی دوست داشته باشند، چون غیر از زنانی که به همسری مسلمین در می آیند و قطعاً این دوستی و مودة و رحمة ثمره ی طبیعی روابط زناشوئی است و باید وجود داشته باشد، در میان این کفار اصلی به درجات مختلفی کسانی هستند که نسبت به مومنین «مودة» دارند که بالاتر از حب و دوستی است که کفار نصرانی در این زمینه: لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى (مائده/۸۲) خواهی دید که مهربانترین مردم برای مؤمنان و کسانی که بیشترین مودت و دوستی را برای مومنین دارند، کسانیند که خود را نصرانی مینامند.
با این وجود که ممکن است در میان کفار اصلی کسانی با این مشخصات خاص پیدا شوند که نه تنها در حد حب و دوستی بلکه در درجه ای بالاتر و در حد «مودة» نسبت به مومنین اظهار دوستی کنند و مومنین هم چنین واکنش متقابلی در دوستی و روابط متقابل دوستانه داشته باشند، اما الله تعالی گواهی می دهد که همین دارودسته ی منافقین و سکولار زده های اطراف ما و شما و سایر مکانها، تحت هیچ عنوانی ما و شما را دوست نخواهند داشت، یعنی تا مرحله ی حب هم پیش نخواهند رفت چه رسد به «مودة» و «رحمة»، هر چند که این دارودسته ی منافقین و سکولار زده ها پدر یا برادر یا خواهر یا یکی از نزدیکان و قوم و خویشهای شما باشند یا افرادی دور باشند. الله تعالی می فرماید: هَا أَنْتُمْ أُولَاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَلَا يُحِبُّونَكُمْ (آل عمران/۱۱۹) هان! (ای مؤمنان) این شمائید که آنان را دوست میدارید، و ایشان شما را دوست نمیدارند.
یعنی این موجودات سکولار زده ای که در اطراف خودت می بینی که حتی در مواردی مثلِ نماز یا روزه و غیره هم ادای مسلمین را در می آورند اما به نحوی آگاهانه، عمداً و به میل خودشان طرفدار افکار سکولاریستی شده اند هرگز شما را دوست ندارند که خواهان تطبیق قوانین شریعت الله و دارالاسلام هستید و هر کاری هم بکنید اینها شما را دوست نخواهند داشت هر چند ممکن است به دلایل مادی و دنیوی در برابر شما تقیه کنند و نقش بازی کنند اما الله تعالی شهادت داده که هرگز شما و رهبران شما و جماعت شما و حاکمیت شما و دارالاسلام شما را دوست نخواهند داشت؛ پس خیال خودتان را راحت کنید و هیچ انتظار شرعی از این اشخاص سکولار زده ای که در حد بالائی ظرفیت خیانت به دین و مردم و خاک خود را هم دارند نداشته باشید و تنها زمانی از آنها انتظار خیر می رود که به جمع مومنین ملحق شوند و از تفکرات و رفتارهای دارودسته ی منافقین و سکولار زده ها و از جبهه ی جنگ روانی و مسلحانه ی احزاب سکولار بر علیه دارالاسلام فاصله بگیرند.
به هر حال ابن عباس رضی الله عنهما روایت می کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم به ابوذر رضی الله عنه فرمود: أيُّ عُرَى الإِيمَانِ ـ أظُنُّهُ قال ـ أوثَقُ؟ «کدام دستگیره ایمان ، محکم تر است ؟» به گمانم همین تعبیر (محکم تر) را فرمود؛ ابوذر گفت: الله و رسول او بهتر می دانند. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «المُوَالَاةُ فِي اللهِ وَالمُعَادَاةُ فِي اللهِ وَالحُبُّ فِي اللهِ وَالبُغْضُ فِي اللهِ عَزَّ وَجَلَّ. [۵] طرفداری، هواداری، پشتيبانی و سرپرستی و ولاء داشتن به خاطر الله، و دشمنی کردن به خاطر الله، و دوست داشتن به خاطر الله و نفرت و بغض داشتن به خاطر الله.
در اینجا : المُوَالَاة # المُعَادَاة آمده است و الحُبّ # البُغْض، اما همه به خاطر الله تعالی است. ما بر اساس آیاتی مثل آیات اولیه ی سوره ی روم دوست داریم و خوشحال می شویم که یک کافر نصرانی (به عنوان دشمن شماره ۳ ما) بر یک کافر مجوس (به عنوان یک دشمن شماره ۲ ما) پیروز شود و الله تعالی هم این دشمنان شماره ۳ ما را بر دشمنان شماره ۱ و ۲ ما نصرت می دهد: … وَیَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ * بِنَصْرِ اللَّهِ … (روم/۴-۵) و این امری عادی خواهد بود که الله تعالی مسلمین اهل بدعت را نیز بر کفار اصلی که دشمنان شماره ۱و۲و۳ ما هستند نصرت و یاری دهد و ما هم به چنین نصرتی خوشحال شویم و دوست داشته باشیم این مسلمین اهل بدعت بر تمام کفار پیروز شوند هر چند این مسلمین اهل بدعت هم دشمنان شماره ۴ ما محسوب شوند.
ما به خاطر الله تعالی سرپرستی هیچ یک از «کفار۶گانه» ی ۱- الَّذِينَ هَادُوا ۲- وَالصَّابِئِينَ ۳- وَالنَّصَارَى ۴- وَالْمَجُوسَ ۵- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا (مشرکین) ۶- مَن يَرتَدَّ مِنكُم عَن دينِهِ (مرتدین) را نمی پذیریم چون: وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا (نساء/۴۱) و هرگز الله راهی برای تسلط کافران بر مؤمنان قرار نداده است؛ پس ما المُوَالَاة آنها را نمی پذیریم و از این کفار بر علیه مسلمین حمایت و پشتیبانی نمی کنیم و هوادار و حامی این کفار برعلیه مسلمین نمی شویم و به خاطر الله هم نسبت به عقاید و رفتاری های ضد اسلامی تمام کفار نفرت و بغض داریم و باز به خاطر الله از خود سکولاریستها نیز بری و بیزار هستیم، هر چند دسته هائی از کفار را ممکن است دوست داشته باشیم. تکرار می کنم این دوستی ما به خاطر کفریات و رفتارهای ضد اسلامی آنها و قوانین ضد اسلامی آنها نیست چون در این صورت چنین دوست داشتنی مناقض ایمان و قوانین شریعت الله تعالی و اسلام است، بلکه این دوستی ما به دلیل قرابت و قوم و خویشی یا صفات شایسته و مورد پسند شریعت است که دارند.
حالا از انس بن مالک رضی الله عنه روایت است که شخصی بیابان نشین به رسول الله صلی الله علیه و سلم گفت: کَی قیامت است؟ رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: مَا أَعْدَدْتَ لَهَا؟ چه چیزی برای آن آماده کردی که انتظارش را می کشی؟ آن بیایان نشین گفت محبت الله و رسولش را آماده کردم. رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: أَنْتَ مَعَ مَنْ أَحْبَبْتَ، روز قیامت همراه کسی خواهی بود که دوستش داشتی.[۶] انس می گوید: ما رأَيْتُ المُسلِمينَ فرِحوا بشيءٍ بعدَ الإسلامِ مِثْلَ فرَحِهم بها[۷]. ندیدم مسلمانان شاد شده باشند پس از اسلام به چیزى مانند شادى شان به این سخن رسول الله صلی الله علیه وسلم که فرمودند: أَنْتَ مَعَ مَنْ أَحْبَبْتَ، روز قیامت همراه کسی خواهی بود که دوستش داشتی.
در اینجا مشخص است که این دوستی مورد نظر شریعت که منجر می شود شخص در قیامت هم با کسی باشد که دوستش دارد، به دوست داشتن اشخاص به خاطر عقاید و افکار این اشخاص و تبعیت از قوانین و برنامه ها و رفتارهای ضد اسلامی آنها بر می گردد نه به خاطر مسائل عادی دنیوی مثل نسب و قوم و خویشی که الله به صورت غریزی در قلب مومنین قرار داده است یا مثل داشتن یک یا چند صفت از صفات نیک مومنین در میان این کفار که باز این صفات را الله تعالی در شریعتش تائید کرده است و به نحوی این دوست داشتن ما به دوستی شریعت الله بر می گردد که هر کسی مجری این صفات نیک باشد که شریعت تأیدش کرده است را دوست داشته باشیم.
در مورد قوانین هم باید دقت داشته باشیم که منظور قوانین ضد اسلامی آنهاست نه قوانین متعلق به امور مدیریتی که بیشتر جنبه ابزار و قالب و ظرف دارند مثل قوانین راهنمائی و رانندگی یا قوانین پزشکی و مهندسی و نظامی و اقتصادی و سایر دستورالمعهای استفاده از تکنولوژی مادی بشر که مغایرتی با قوانین شریعت الله تعالی ندارند یا اگر مثل دیوان زمان عمر بن خطاب رضی الله عنه که از سبک مدیریتی کفار ساسانی گرفته بود مغایرتهائی داشت به راحتی برای اداره ی امور اقتصاد اسلامی همچون یک ابزار قابل اصلاح و استفاده باشد.
عدم شناخت در این زمینه ممکن است عده ای از برادران و خواهران مومن ما را به خطا بیاندازد همچنانکه دسته هائی را در فهم حدیث: «مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ فَهُوَ مِنْهُمْ»[۸] به خطاء انداخته است و خیال می کنند تشبه به قوم مورد نظر رسول الله صلی الله علیه وسلم در لباس پوشیدن و عمامه سر کردن و ریش گذاشتن و سایر موارد اینچنینی است که حتی در عصر نبوت هم فرقی میان رسول الله صلی الله علیه وسلم با سایر اعراب مسلمان و غیر مسلمان وجود نداشت، و اگرغریبه ای وارد جمعی می شد و رسول الله صلی الله علیه وسلم در آن جمع حضور داشت می گفت: رسول الله کدام یکی از شما هستند؟
مسأله ی تشابه به کفار، رفتن به صف آنها از نظر عقیدتی یا فیزیکی است، نه اینکه اگر فلانی فلان لباسی که ابوجهل یا ابولهب یا حبشی ها یا ساسانی ها و رومی ها و غیره می پوشند را پوشید دیگرحکمش مثل آنها می شود. فنون و عرفها تا زمانی که مخالف شریعت الله نباشند مشکلی ندارند و مهم نیست شما این فن و عرف را از کدام قوم مسلمان یا کافر گرفتید.
پس مساله ی «اطاعت» و تبعیت از قوانین اسلامی یا قوانین ضد اسلامی و پذیرفتن سرپرستی و «ولاء» الله و رسولش و مومنین یا شیطان و یکی از «کفار ۶گانه» در میان است، که«اطاعت» و فرمانبرداری یکی از «معانی ۴گانه» ی دین در کنار قدرت حکومتی و قانون و برنامه و مجازات و پاداش بر اساس این قوانین و توسط این حاکمیت است، و هر صاحب قدرتی در دنیا در فکر و در تلاش بدست آوردن این «اطاعت» زیر دستان است.
الله تعالی می فرماید: قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی (آل عمران/۳۱) بگو: اگر خدا را دوست میدارید، از من پیروی کنید. یعنی معیار دوست داشتن الله، تبعیت از رسول الله صلی الله علیه وسلم است که پیام الله را رسانده است و مومن به محض آنکه پیام را شنید بدون کل کل کردن و چک و چانه زدن «اطاعت» می کند و موضع «سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا»(بقره/۲۸۵) شنیدیم و اطاعت کردیم می گیرند، و «اطاعت» خودشان را تنها به الله و مجریان قانون شریعت الله می دهند و بس؛ البته قاعده ی کلی در طول تاریخ هم این بوده که الله تعالی می فرماید:«وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِیُطَاعَ بِإِذنِ اللَّهِ » (نساء/۶۴) و هیچ پیغمبری را نفرستادهایم مگر بدین منظور که به فرمان خدا از او اطاعت شود.
واضح است که این دوستی بحث شده در «الْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ» که باعث می شود شخص در قیامت با کافری محشور شود که او را دوست دارد در واقع سر از «اطاعت» و فرمانبرداری در امور غیر شرعی و سر از «ولاء» و حرکت در مسیری غیر از مسیر مومنین در می آورد که الله تعالی می فرماید: «وَمَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَىٰ وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّىٰ وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ ۖ وَسَاءَتْ مَصِيرًا» (نساء/۱۱۵)، کسی که با پیغمبر دشمنانگی کند، بعد از آن که (راه) هدایت (از راه گمراهی برای او) روشن شده است، و (راهی) جز راه مؤمنین در پیش گیرد، او را به همان جهتی که دوست داشته است رهنمود میگردانیم و به دوزخش داخل میگردانیم، و دوزخ چه بد جایگاهی است!
«نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّىٰ»، یعنی او را به آن چیزی واگذار می کنیم که دوستش میدارد و آنرا به عنوان سرپرست خود برگزیده است و اطاعت خودش را به آن داده است؛ یا در مورد یهود و نصارا می فرماید: وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ (مائده/۵۱) هر کس از شما با این ها ولاء داشته باشد (و آنان را به سرپرستی بپذیرد و اطاعت خودش را به آنها بدهد) بی گمان چنین شخصی از جمله ی این ها محسوب می شود.
پس شما این «اطاعت» خودت را به هر کسی داده ای در واقع «ولاء» خود را به آن داده ای و وارد دین آن شخص شده ای حالا فرق ندارد این «اطاعت» در یک مورد باشد یا در چند مورد یا در تمام موارد. الله تعالی در مورد دارودسته ی منافقین یا سکولار زده ها می فرماید: « قَالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ» (قتال/۲۶)به کسانی که دشمن چیزی هستند که الله فرو فرستاده است، گفته بودند: در «بعضی» از کارها از شما اطاعت و پیروی میکنیم! البته سبک عمل این سکولارزده در گذشته های دور تاریخ و زمان حاضر و آینده هم همین است و برای این جرم آشکار خود هم بهانه هائی می آورند که همین الان هم برای توجیه خیانتشان به دین و ملت و خاک مسلمین همان بهانه های کلیشه ای تاریخ را می آورند: فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَن تُصِيبَنَا دَآئِرَةٌ (مائده/۵۲-۵۱) میبینی کسانی که بیماری در دل دارند، (در اطاعت و ولاء کفار و به سرپرست گرفتن آنها) بر یکدیگر سبقت میگیرند و میگویند: میترسیم که بلائی بر سر ما بیاید. الان هم می گویند که ما اگر ازکفار اشغالگر آمریکا و ناتو و چین و روسیه و سایر کفار سکولار اطاعت نکنیم و کاری برخلاف میل این کفار سکولار انجام دهیم « نَخْشَى أَن تُصِيبَنَا دَآئِرَةٌ » میترسیم که بلائی بر سر ما بیاید. مگر غیر از این می گویند؟
یا این سکولار زده ها می خواهند با رها کردن حاکمیت و قدرت مومنین و رها کردن «اطاعت» از مومنین و دادن ولاء و «اطاعت» خودشان به کفار، پیش این کفار به عزتی دست پیدا کنند: الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّةَ (نساء/۱۳۹) کسانی که کافران را به جای مؤمنان به سرپرستی و دوستی میگیرند. آیا عزّت را در پیش کافران میجویند؟
البته این منافقین و سکولار زده ها که چنین شتابان به پیشواز کفار سکولار و یا اهل کتاب می روند و می گویند که در بعضی از امور از شما اطاعت می کنیم چنین نیست؛ بلکه به محض آنکه تابع قدرت حکومتی کفار شدند و «اطاعت» خود را به قوانین کفار دادند و مجازات و پاداش بر اساس این قوانین کفار را هم پذیرفتند به صورت اتوماتیک در همه چیز تابع این کفار می شوند، چون «۴ معنی و مفهوم دین» را از اسلام گرفته اند و به این کفار داده اند و تنها مشتی آرزو و خیال و توهم دست نیافتی برای آنها باقی مانده است. همین چیزی که الان در دارودسته ی منافقین و سکولار زده های اطراف خودت می بینی که می گویند: ما مثل سوئد و آمریکا و دانمارک و سایر دارالکفرهای سکولار نیستیم که در تمام مفاسد از این احزاب سکولار و اربابان اشغالگر سکولار آنها چون آمریکا و روسیه و اتحادیه اروپا و چین و غیره اطاعت کنیم بلکه در فلان و فلان مورد از سکولاریستها اطاعت می کنیم اما در فلان موارد اطاعت نمی کنیم و این جاهلهای احمق به همین شکل در توهم و آرزو و خود فریبی و دیگر فریبی حرکت می کنند اما به محض سلطه ی کفار سکولار در سرزمینهای اسلامی به «تدریج» و «اجباراً» با همین قدرت نظامی و حکومتی که سکولاریستها به دست آورده اند مجبورشان می کنند در همه چیز تابع این کفار سکولار و غیره می شوند؛ البته به محض ورود به دارالکفرهای سکولار اصلی مثل اروپا و آمریکا و روسیه و چین و استرالیا و غیره این تدریجی بودن در کار نیست بلکه به محض ورود به این دارالکفرهای سکولار باید اجباراً و فوراً تابع تمام قوانین سکولاریستی مورد پذیرش این کشورهای سکولار شوند. این است حماقت فریب خورده ها و زرنگی دشمنان داخلی در برگرداندن به عقب مسلمین: إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ (قتال/۲۵) کسانی که بعد از روشن شدن ( راه حقیقت و ) هدایت، به کفر و گمراهی و جاهلیت قبلی خود برمیگردند، بدان خاطر است که شیطان کارهایشان را در نظرشان زینت می دهد و ایشان را با آرزوهای طولانی فریفته میدارد . زندگی را طولانی و جاویدان در نظرشان جلوه داد و افسار آرزوها را برایشان شل کرد و به آرزوهای فراوانی آنان را سرگرم کرد. ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الأَمْرِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ (قتال/۲۶) این بدان خاطر است که به کسانی که دشمن چیزی هستند که خدا فرو فرستاده است گفته بودند: در برخی از کارها از شما اطاعت و پیروی میکنیم! خدا آگاه از پنهانکاری ایشان میباشد.
در مورد دارودسته ی منافقین و سکولار زده های داخلی میان مومنین به صورت مفصل در درس دشمن شناسی صحبت کرده ایم اما به صورت مختصر در اینجا عرض کنم اگر شما شریعت را خوب فهمیده باشید با آنکه نمی توانیم منافق اصلی را تشخیص دهیم اما دارودسته ی منافقین و سکولار زده ها را به راحتی می توانید از روی اعمال و سخنانشان تشخیص دهید چون: وَأَنَّهُمْ يَقُولُونَ مَا لَا يَفْعَلُونَ (شعراء/۲۲۶) و آنان چیزی میگویند که انجام نمیدهند. یا الله تعالی می فرماید:… وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ…(قتال/۳۰)و از لحن سخن، آنان را خواهی شناخت.
نکته ی دیگر اینکه، جهت محشور شدن با کسانی که دوستشان داری مهم نیست این اطاعت و حب و ولاء خودت را، به کسی داده ای که زنده است و در دسترس است یا زنده است اما فعلاً دردسترس شما نیست و در سرزمین دیگری زندگی می کند، یا اینکه وفات کرده و کلاً در دسترس شما نیست.
به عنوان مثال الله تعالی خطاب به یهود زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ (آل عمران/۲۱) کسانی که به آیات الله کفر میورزند، و پیغمبران را به ناحق به قتل میرسانند، و کسانی از مردمان را میکشند که به عدالت و دادگری و قسط فرمان میدهند، پس آنان را به عذاب دردناکی بشارت بده.
اما این یهودی های زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم نه پیامبری را کشته بودند و نه یکی از دعوتگران به قسط و دادگری را، بلکه چون به جنایات گذشتگان در حق اهل دعوت و جهاد راضی بودند و گذشتگان جنایتکار را به خاطر این جنایاتی که مرتکب شده اند دوست داشتند پس بعد از قرنها فاصله باز الله تعالی اینها را با مجرمین قرون گذشته که دوستشان داشتند به یکسان مورد خطاب قرار می دهد و در واقع آنها را شریک جرم میداند. این تذکری تکان دهنده برای همه ی ماست که مواظب باشیم از کارهای چه کسانی در گذشته و حال حمایت می کنیم؟
البته این دوستی بعد مثبتی هم دارد: به رسول الله صلی الله علیه وسلم گفته شد: شخصی گروهی را دوست دارد، ولی در عمل (خیر) به آنان نمی رسد؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «المَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ»: «هر شخصی با کسی خواهد بود که او را دوست دارد». یا از عبدالله بن مسعود رضی الله عنه روایت است که می گوید: مردی نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد و گفت: ای رسول خدا، درباره ی شخصی که گروهی را دوست دارد، ولی در عمل (خیر) به آنان نمی رسد، چه می گوييد؟ فرمود: «المَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ»[۹]: «هر شخصی با کسی خواهد بود که او را دوست دارد».
بر این اساس است که امام شافعی رحمه الله از روی تواضع می گوید:
أُحِبُّ الصَّـالِحِينَ وَلَسْتُ منهم ….. وأَرْجُو أَنْ أَنـَالَ بِهِمْ شَفَاعَة
صالحین و نیکان را دوست دارم و از آنها نیستم… و امیدوارم که شفاعتشان به من برسد
وأَكْـرَهُ مَـنْ تِجَارَتُهُ المَعـَاصِي …. وَإِنْ كُنَّا سَوَاءً في البِضَاعـَة.
و خوشم نمی آید از کسی که کارش گناه است… و اگر چه که بضاعت ما یکی است (یعنی من و آن گنهکار، هر دو گنهکاریم).
البته امام احمدبن حنبل رحمه الله امام شافعی رحمه الله را مخاطب قرار می دهد و می گوید:
تُحِبُّ الصَّـالِحِينَ وأَنْتَ مِنْهُم …. رَفـِيقُ القَوْمِ يَلْحَقُ بِالْجَمَاعَة
صالحین و نیکان را دوست داری و از آنهایی … رفیق هر کس به همان گروه ملحق میشود
وَتَكْـرَهُ مَنْ بِضـَاعَتُه المَعَاصِي …. حَمَاكَ اللهُ مِنْ تِـلْكَ البِضَاعَة.
و از کسی که گنهکار است کراهت داری … خداوند تو را از آن گناهکار دور بدارد.
پس مسلمانی که «اطاعت» و «ولاء» خودش را ۱- آگاهانه ۲- عمداً ۳- و به میل خودش و اختیاری به یکی از کفار یا دارالکفرها بدهد و به صورت عقیدتی یا فیزیکی خودش را بخشی از این کفار بداند باید منتظر عواقب سنگینی هم باشد که الله تعالی می فرماید: لاَّ یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاء مِن دُوْنِ الْمُؤْمِنِینَ وَمَن یَفْعَلْ ذَلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللّهِ فِی شَیْءٍ (آل عمران/۲۸) مؤمنان نباید مؤمنان را رها کنند و کافران را به جای ایشان به «ولاء» بگیرند، و هر که چنین کند ( رابطه او با خدا قطع است و) وی را در چیزی از (رحمت) خدا نیست.
پس، نباید توهم و آرزوهای غیر شرعی که ربطی به الله و شریعت الله و قیامتی که در آخرین شریعتش معرفی شده است ندارد تو را بگیرد و خیال کنی هم می توانی ولاء کفاری چون احزاب سکولار را در دل داشته باشی و مثل احمقهای نفهم «اطاعت» خودت از الله و قوانین شریعت الله بگیری و به این کفار سکولار نجس بدهی و هم الله تعالی مثل صالحین با تو برخورد کند. الله تعالی می فرماید:
- أَفَمَنْ كَانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كَانَ فَاسِقاً لَا يَسْتَوُونَ (سجده/۱۸)آيا كسى كه مؤمن است چون كسى است كه نافرمان است؟ يكسان نيستند.
- أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئَاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آَمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ (جاثیه/۲۱) آيا كسانى كه مرتكب گناهان شده اند خیال کرده اند كه آنان را مانند كسانى قرار مى دهيم كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده اند؟
شما انتظار دارید الله تعالی با سکولارهای نجسی که می گویند ما از الله بیشتر میدانیم و مصلحت خود را بهتر از الله برای اداره زندگی خود تشخیص میدهیم و با سکولار زده هائی که این سکولاریستها را به خاطر افکار و قوانین سکولاریستی دوست دارند مثل مومنینی برخورد کند که به محض آنکه حکمی از الله شنیدند بدون چک و چانه و کل کل کردن و مِنمِن کردن می گویند «سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا» (بقره/۲۸۵) شنیدیم و اطاعت کردیم؟! أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ * مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ (قلم/۳۵-۳۶) پس آيا مسلمین را چون مجرمین قرار خواهيم داد؟ شما را چه شده چگونه داورى و قضاوت مى كنيد؟
سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَبِحَمْدِكَ، لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ، أَسْتَغْفِرُكَ وَأَتُوبُ إِلَيْكَ
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته[۱۰]
[۱] بخاری۶۱۶۸-۶۱۶۹-۶۱۷۰ / مسلم ۲۶۴۰ / صحيح أبي داود 5127/ الصحيح المسند ۵۰۴/ و…
[۲]أخرجه أبو داود (۴۸۳۳)، والترمذي (۲۳۷۸)، وأحمد (۸۳۹۸) / ابن حجر العسقلاني، الأمالي المطلقة ۱۵۱ / الزرقاني ، مختصر المقاصد۹۳۰ / شعيب الأرناؤوط ، تخريج سير أعلام النبلاء ۸/۱۸۹
[۳] أخرجه البخاري (۲۸۰۵)، ومسلم (۱۹۰۳)
[۴] بخاری ۴۳۳۹- ۷۱۸۹
[۵]رواه أحمد (۴/۲۸۶)، والحاكم في المستدرك (۲/۴۸۰)، والطبراني في المعجم الكبير (۱۱/۲۱۵)، الألباني في السلسلة الصحيحة (۹۹۸، ۱۷۲۸): با لفظ دیگری در رواه الطبراني (۱۱/۲۱۵). أخرجه الطبرانيُّ في «الكبير» (١١٥٧)، والطيالسي (٣٧٨)، وصحَّحه الألباني في «صحيح الجامع» (٢٥٣٩) من حديث ابن عباس رضي الله عنهما/ مَنْ أَحَبَّ لِلَّهِ، وَأَبْغَضَ لِلَّهِ، وَأَعْطَى لِلَّهِ، وَمَنَعَ لِلَّهِ؛ فَقَدْ اسْتَكْمَلَ الإِيمَانَ.
[۶] البخاري (۶۱۷۱)، ومسلم (۲۶۳۹) باختلاف يسير/ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ، أَنَّ أَعْرَابِیًّا، قَالَ لِرَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مَتَى السَّاعَهُ؟ قَالَ لَهُ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ:”مَا أَعْدَدْتَ لَهَا؟ قَالَ: حُبَّ اللهِ وَرَسُولِهِ، قَالَ:«أَنْتَ مَعَ مَنْ أَحْبَبْتَ
[۷] ابن حبان، صحيح ابن حبان ۱۴۷ / یا با لفظ: فَمَا فَرِحْنَا بَعْدَ الْإِسْلَامِ فَرَحًا أَشَدَّ مِنْ قَوْلِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ : فَإِنَّكَ مَعَ مَنْ أَحْبَبْتَ
[۸]رواه أبو داود
[۹] البخاري، صحيح البخاري ۶۱۷۰- ۶۱۶۹ مسلم 2640 / یا با لفظ : قِيلَ للنبيِّ صَلَّى اللهُ عليه وسلَّمَ: الرَّجُلُ يُحِبُّ القَوْمَ ولَمَّا يَلْحَقْ بهِمْ؟ قالَ: المَرْءُ مع مَن أحَبَّ
[۱۰] پیاده شده از سخنرانی تصویری شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله