برکسی پوشیده نیست که با روی کار آمدن مجدد طالبان در افغانستان، پیروان تفکرات نجدیت با محدویتهایی غیر قابل انکاری مواجه شده اند، عده ای از بزرگان آنها به قتل رسیده و عده ای تغییر روییه داده و عده ای هم به ایران و دیگر دول فراری شده اند.
باید بدانیم که افغانها از سال۱۹۱۲ و توسط شیخ محمد شارع که اهل مدینه منوره بود و به دره فرغانه در آسیای مرکزی مهاجرت کرده بود و شروع به تبلیغ کرد با تفکرات نجدیت آشنایی پیدا کردند و در مناطق قبایلی بدخشان، کنر، خوست و نورستان طرفدارانی پیدا کرد.
نجدیت به دلیل وجود جریانات مرجئه و متصوفه و دیوبندیه و تشیع و اخوان المسلمین نتوانست به اهداف خود برسد، به همین دلیل مجاهدین نجدی هم تنها بر جنگ مسلحانه با کمونیستهای اشغالگر و سپس بر آمریکائیان اشغالگر تمرکز داشتند تا به ترویج تفکرات نجدی خود.
اشخاصی چون شیخ اسامه بن لادن و ابوحمزه المهاجر مصری در عراق و…. از تولیدات اخوان المسلمین بودند تا سلفیت خاص نجدیت . این از بخشی از همان حقایق در مورد امثال اسامه بن لادن است که برادران سلفیت خاص نجدیت ما تمایلی به شندین آن ندارند . شیخ اسامه هرگز از جریان اخوان به میل خودش جدا نشد بلکه امیر عام اخوان او را بین ماندن در صف مجاهدین یا خودشان تحت فشار قرار داد و اسامه ماندن با مجاهدین را انتخاب کرد و به این شکل او را اخراج کردند .
باید بدانیم سلفیت خاص نجدیت هر جا وارد شده ضمن رشادتها و حماسه هائی که آفریده در عرصه ی عقیدتی که قدرت دستش بوده همچون علف هرز در میان جریانات جهادی عمل کرده که گاه مثل چچن و … باعث کم نور شدن جهاد چند قرنه ی اهل سنت و حتی نابودی جهاد در سرزمینهائی چون عراق و…. شده است .
به همین دلیل است که می بینم آل سعود به دستور آمریکا، تنها در زمان کرزای با اختصاص یکصد میلیون دلار برای تاسیس دانشگاهی به اصطلاح اسلامی سعی در نشر سلفیت خاص خودش جهت ضربه زدن به جهاد افغانستان و ایجاد تفرق بیشتر و جنگ داخلی و…. نمود، اما موفق نشد و بعد شروع به راه انداختن شبکه های ماهوراه ای نموده است.
نجدیت یا اخوان المسلمین یا حزب التحریر و غیره اجتهادات مسلمین از منابع شرعی هستند، امارت اسلامی مدعی است که افغانستان سقفی برای همه ی شهروندان مسلمان و غیر مسلمان آن است.
امارت اسلامی به این سخن خود در مورد بودائی های کافر عمل کرده است اما در برخورد با مسلمین مخالف خود ناموفق و بیمار بوده است.
آیا مسلمین به اندازه ی کفار حق و حقوق ندارند؟
امارت اسلامی افغانستان باید شورائی متشکل از همه ی مذاهب و تفاسیر اسلامی تشکیل دهد و اجماع این شورا را جهت متحد کردن مسلمین به مرحله ی اجرا بگذارد. راه دیگری وجود ندارد.
غیرت امارت اسلامی افغانستان و بی غیرتی گروه جولانی سوریه در مورد مرزها
به قلم: فضل احمد هراتی
امارت اسلامی افغانستان با آنکه ایران را کشوری اسلامی و برادر می داند اما در خرداد ۱۴۰۲ش به خاطر اینکه علامت مرزی ایران ۲ سانتیمتر و نیم بیشتر وارد خاک افغانستان شده بود با مسئولین فنی و مرزداران ایران بحث و جدل کردند تا اینکه علامت مرزی را به جای حقیقی آن برگرداندند.
علاوه بر این، امارت اسلامی افغانستان بر سر مرزهای مورد مناقشه موسوم به «خط دیورند» در مناطق مرزی ولایت خوست، گذرگاه مرزی چمن ایالت بلوچستان پاکستان و خط مرزی «کُرم» و… با نیروهای پاکستانی درگیر شده و با دادن چند شهید و به هلاکت رساندن دهها نیروی پاکستانی اجازه ی تجاوز به خاک افغانستان حتی به اندازه ی یک وجب را ندادند.
امارت اسلامی افغانستان اینگونه از مرزهایش محافظت کرده است اما دارودسته ی جولانی چکار کرده اند؟
ابتدا ارتش ناتو را از کانال حکومت سکولار ترکیه به عنوان یکی از قویترین بازوان ناتو وارد ادلب و خاک سوریه کردند؛ زمانی که به آنها اعتراض شد که چرا مناطق آزاد شده را دوباره به اشغال ناتو در آورده اید؟ پاسخ دادند هروقت بشار اسد برود ما اینها را بیرون می کنیم!
به آنها گفته شد اینهمه نیرو اسلحه دارید چرا به کمک برادرنتان در غزه نمی روید که جلو چشم تمام دنیا در حال قتل عام و نسل کشی شدن هستند؟ پاسخ دادند هروقت بشار اسد برود مانعی بین ما و اسرائیل وجود ندارد و آنوقت به جنگ با اسرائیل می رویم!
به آنها گفته شد چرا با آمریکا که حامی اصلی صهیونیستهاست و بخشهایی از خاک سوریه را اشغال کرده نمی جنگید در حالی که آمریکا با مزدورانش در جلو چشمتان هستند و پایگاههای مختلف نظامی دارند؟ پاسخ دادند هروقت بشار اسد برود ما اینها را بیرون می کنیم!
بشار اسد رفت و ۳ اتفاق بزرگ دیگر افتاد:
ارتش ناتو از کانال حکومت سکولار ترکیه نه تنها در ادلب و اطراف ادلب بلکه در حلب و اطراف آنهم مستقر شدند و دایره ی اشغالگری هیا خود را وسعت دادند
آمریکای اشغالگر اعلام کرد با گروه جولانی و متحدین او مشکلی ندارد و ماندنش در سوریه را رسما اعلام کرد
رژیم جنایتکار صهیونیستی صدها کیلومتر مربع از خاک سوریه را اشغال کرده و بر مناطق استراتژیک جولان و منطقه مسلط شده است و حتی به چند کیلومتری حومه ی دمشق رسیده و رودروی آنهاست.
در چنین وضعیتی، گروه جولانی اعلام می کنند: منبع نگرانی در سوریه وجود شبه نظامیان ایران و حزب الله بودند که اکنون در سوریه نیستند، بنابراین جای نگراین برای هیچ کشوری وجود ندارد!
یعنی مشکل و نگرانی اینها نه اشغالگری های آمریکاست، نه ناتو، نه رژیم صهیونیستی.
این چهره ی واقعی اسلام آمریکائی – صهیونی جدید است که پس از سالها برای کم هوشها خودش را آشکار کرده است؛ چون عاقلان سالها قبل اینها را شناخته بودند.
پس، از اینها نه انتظار تطبیق شریعت الله را داشته باشید، نه انتظار غیرت، و نه آنها را با غیرتمندان مقایسه کنید.
شرمندگی برای کسانی می ماند که سالهاست در راه آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی با نام جهاد در حال قتال بوده اند و اینگونه با خون و ناموس هزاران مسلمان مهاجر و سوریه ای تجارت و بازی کرده اند.
طولی نمی کشد که مومنین شجاع به دور از افراط و تفریط، در برابر این تاجران جهاد و اربکی های سوریه ای قیام خواهند کرد.
خلیل الرحمن حقانی وزیر امور مهاجرین ا.ا.افغانستان در پی یک انفجار در مقام این وزارت به قتل رسید
خلیل الرحمن حقانی چاشت امروز زمانی که بخاطر ادای نماز ظهر به طرف مسجد واقع در تعمیر این وزارت در حرکت بوده است؛ بالایش انفجار صورت میگیرد و به شمول خودش، ۴ تن دیگر از محافظینش نیز دار فانی را وداع گفتند.
ابعاد امنیتی حمله پیچیده امروز مشخص نیست ولی عبور از گیتهای وزارت داخله برای اشخاص عادی وحتی افراد نظامی بسیار مشکل است و هر شخص از ۳ ایستگاه بازرسی و اسکن عبور میکند و برای ورود به هر ساختمان ایستگاه جداگانه و اسکن مجدد وجود دارد
خلیل الرحمن از کسانی بود که هیچوقت M4خود را زمین نزاشت وحتی در ملاقاتهای رسمی نیز M4 او همراهش بود
او کسی بود که هم با شوروی مبارزه کرد و هم با امریکا او مسئول و بنیان گذار واحد زرهی و توپخانه طالبان در شرق کشور بود صراحت کلام او در ملاقاتها و جلسات همیشه زبانزد بود،روابط خوبی با سیاسیون دولت قبلی داشت و بسیاری از کسانی که به کشور بازگشتند و تحت عفو قرار گرفتند با وساطت ایشان بود
در دوران جهاد افغانستان، ایالات متحده خلیل الرحمن حقانی را به عنوان یک تروریست ویژه جهانی قرار داد و جایزه ۵ میلیون دلاری را برای او به عنوان یکی از تحت تعقیبترین تروریست ها تعیین کرد
در ۹ فوریه ۲۰۱۱ سازمان ملل، خلیل الرحمن حقانی را به دلیل نزدیکی با القاعده، اسامه بن لادن یا طالبان به دلیل “مشارکت در تأمین مالی، برنامه ریزی، تسهیل، آماده سازی یا ارتکاب اعمال یا فعالیتها توسط یا حمایت “یاً به هر نحو حمایت از اقدامات یا فعالیتهای طالبان به فهرست تحریمهای ۱۹۸۸ اضافه کرده بود
کلیاتی از روابط دارالاسلام ایران و حاکمیت بشار اسد
به قلم: مسعود سنه ای
حکومت بشار اسد حکومتی کافر سکولار و ظالمی بود که با دارالاسلام ایران بر علیه آمریکا و رژیم صهیونیستی متحد بود، همچنانکه کفار یهودی اطراف مدینه و مسیحی های نجران و مجوس الاحساء و مشرکین(سکولاریستها) بنی خزاعه با پیامبر صلی الله علیه وسلم و دارالاسلام مدینه متحد بودند.
فساد عقیدتی و رفتاری این کفار بدون شک برای همه مشخص و معلوم است و هیچ کسی به فساد این کفار راضی نیست و همه دوست دارند این فاسد از بین برود و تبدیل به یک مسلمان شود و یا حداقل تبدیل به فاسد کم ضررتری شود، اما ایین فاسد ها در موقعیتهایی جهت مبارزه با «افسد» متحد دارالاسلام بر علیه دشمن اصلی می شوند.
رژیم بشار اسد رژیمی سکولار کافری مثل سایر کفار سکولار بود اما متحد دارالاسلام ایران بود تا اینکه دچار تزلزل شد و در دام نقشه های دشمنان افتاد، دشمنان گفتند از ایران فاصله بگیر ما هم کاری به کارت نداریم، دارالاسلام ایران هم طی یک تصمیم آگاهانه و عقبنشینی استراتژیک و حسابشده ی مبتنی بر واقعیتهای جدید منطقهای و حفاظت از اهداف بلندمدت «جبهه ی مقاومت اسلامی» او را رها کرد: بشار اسد به تدریج از ایران فاصله گرفت و کمکهای ایران را نپذیرفت و :
در مارس ۲۰۲۳ از امارات دیدار کرد و به امارات (صهیونیست آشکار عرب، متمایل شد و در ماههای آخر حاکمیت خود بر کمک امارات حساب می کرد و در دام امارات افتاد)
در مه ۲۰۲۳ به عربستان سعودی رفت و تمایل خود به سعودی ها را نشان داد
در اکتبر ۲۰۲۳ دفتر حکومت انقلابی اتحادیه شافعی و زیدی های یمن حاکم بر صنعا (که یکی از بازوان جبهه ی مقاومت و از حامیان جهاد فلسطین است) را در سوریه بست
به دنبال این اقدامات:
در دسامبر ۲۰۲۳ نسبت به فعالیت های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دارالاسلام ایران محدودیت درست کرد و در همین ماه سیدرضا موسوی عالی ترین فرمانده سپاه در دمشق توسط اسرائیل ترور شد و به تدریج ترورهای دقیق و هدفمند سپاه و مستشاران ایران توسط صهیونیستها انجام شد
در مه ۲۰۲۴ دارالاسلام ایران به اسد در مورد خیانت و خالی بودن وعده های امارات و سعودی هشدار داد
در سپتامبر ۲۰۲۴ سیدحسن نصرالله و ترورهای زنجیره ای اعضای جبهه ی مقاومت در سوریه و لبنان توسط اسرائیل با دقت عجیبی انجام شد
بشار اسد کافری سکولار اما در مقطعی متحد جبهه ی مقاومت اسلامی بر علیه آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی بود و مامنی برای مجاهدین فلسطینی و مدخلی جهت امداد رسانی به جهاد فلسطین بود، به همین دلیل نه تنها السنوار بلکه تمام اعضای جبهه ی مقاومت اسلامی از حمایتهای او تا زمانی که دچار خیانت نشده بود تجلیل کردند، اما کسی حاکمیت او را نستوده و از جنایات او حمایت نکرده است همچنانکه کسی حاکمیت کفار یهودی و نصرانی و مجوس و مشرک متحد با دارالاسلام تحت حاکمیت رسول الله صلی الله علیه وسلم را نستوده است.
اینها در هر صورتی کفاری هستند با عقاید و رفتارها و اعمال خاص خودشان، اما در عین حال متحد دارالاسلام بر علیه سایر کفار، و تا زمانی به پیمانی که با آنها بسته شده پایبندی می شود که آنها دچار خیانت نشده باشند و تا زمانی به آنها کمک میشود که خودشان درخواست کمک کنند نه اینکه مثل بشار اسد فریب بخورد و کمکها را رد کنند و تنها بماند تا….
سخنرانی عالیقدر آیت الله سید علی خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی و دارالاسلام ایران در مورد حوادث اخیر سوریه و منطقه (۲۱آذر۱۴۰۱ش): نباید تردید کرد که آنچه در سوریه اتفاق افتاده، محصول یک نقشه مشترک آمریکایی و صهیونیستی است
آیت الله سید علی خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی و دارالاسلام ایران ، در جمع هزاران نفر از اقشار مختلف مردم گفت:
نباید تردید کرد که آنچه در سوریه اتفاق افتاده، محصول یک نقشه مشترک آمریکایی و صهیونیستی است. بله؛ یک دولت همسایهی سوریه نقش آشکاری را در این زمینه ایفا میکند و ایفا کرده، الان هم ایفا میکند -این را همه میبینند- ولی عامل اصلی توطئهگر و نقشهکش اصلی و اتاق فرمان اصلی در آمریکا و رژیم صهیونیستی است. قرائنی داریم. این قرائن برای انسان جای تردید باقی نمیگذارد.
البته این مهاجمینی که گفتم هرکدام یک غرضی دارند. اهدافشان با هم متفاوت است، بعضیها از شمال سوریه یا جنوب سوریه دنبال تصرف سرزمیناند، آمریکا به دنبال این است که جاپای خودش را در منطقه محکم کند، اهدافشان اینهاست و زمان نشان خواهد داد که انشاءالله هیچ کدام به این هدفها نخواهند رسید. مناطق تصرفشدهی سوریه به وسیلهی جوانان غیور سوری آزاد خواهد شد؛ شک نکنید این اتفاق خواهد افتاد. … آمریکا هم به وسیلهی جبههی مقاومت از منطقه اخراج خواهد شد.
امیرالمؤمنین فرمود «ملتی که درخانهی خودش درگیر با دشمن بشود ذلیل میشود، نگذارید به خانهی شما برسد.» لذا نیروهای ما رفتند، سرداران برجستهی ما رفتند، شهید عزیز ما سلیمانی و یارانش و همکارانش رفتند جوانها را هم در عراق، هم در سوریه. اول در عراق، بعد در سوریه سازماندهی کردند، مسلح کردند، جوانهای خود آنها را، ایستادند در مقابل داعش، کمر داعش را شکستند توانستند غلبه پیدا کنند. نوع حضور ما درحضور نظامی در سوریه در عراق هم همینجور به معنای این نبود که ما لشکرهایمان را برداریم ببریم آنجا بجای ارتش آن کشور.
کاری که نیروهای ما میتوانستند انجام بدهند و انجام دادند کار مستشاری بود مستشاری یعنی چه؟ یعنی تشکیل قرارگاههای مهم مرکزی و اصلی، تعیین راهبردها و تعیین تاکتیکها و در مواقع ضروری ورود در میدان جنگ اما از همه مهمتر بسیج جوانان خود آن منطقه البته جوانهای ما هم، بسیجیهای ما هم بیتاب، مشتاق، با اصرار، خیلیهایشان رفتند.
مقاومت این است، جبهه مقاومت این است: هرچه فشار بیاورید محکمتر میشود، هرچه جنایت کنید، پرانگیزهتر میشود. هرچه با آنها بجنگید، گستردهتر میشود و من به شما عرض میکنم به حول قوهی الهی گسترهی مقاومت بیش از گذشته تمام منطقه را فرا خواهد گرفت.
آن تحلیلگرِ نادانِ بیخبر از معنای مقاومت خیال میکند که مقاومت که ضعیف شد، ایران اسلامی هم ضعیف خواهد شد و من عرض میکنم به حول و قوهی الهی، به اذن الله تعالی، ایران قوی مقتدر است و مقتدرتر هم خواهد شد.
مقاومت اینجوری است؛ وقتی جنایات سبُعانهی دشمن را میبینند آن کسانی که تردید داشتند که باید مقاومت کرد یا نه، از تردید بیرون میآیند میفهمند که جز با سینه سپر کردن در مقابل ستمگر و ظالم و زورگو نمیشود انسان راه خودش را ادامه بدهد، باید بایستد، باید مقاومت کند مقاومت یعنی این. شما حزباللّه لبنان را نگاه کنید ببینید، مصیبتی که بر حزباللّه وارد شد شوخی بود؟ کسی مثل سید حسن نصراللّه را حزباللّه از دست داد این چیز کمی بود؟ حملات حزباللّه، قدرت حزباللّه، مشت محکم حزباللّه بعد از این بیشتر از قبل شد. این را دشمن هم فهمید و قبول کرد.
آنها خیال کردند حالا که ضربه زدند میتوانند وارد سرزمین لبنان بشوند، حزباللّه را عقب بزنند تا فلان جا، مثلاً تا نهر لیتانی جلو بیایند، نتوانستند بیایند، حزباللّه ایستاد با کمال قدرت کاری کرد که خود آنها آمدند گفتند آتشبس. مقاومت این است.
غزه را ببینید. الان یک سال و چند ماه است که غزه را دارند بمباران میکنند. افراد برجستهی غزه، آدمی مثل یحیی سنوار را کشتند شهید کردند این ضربهها را وارد کردند در عین حال مردم ایستادند؛ آنها به این خیال بودند که مردم را زیر فشار قرار بدهند تا مردم خودشان علیه حماس بایستند و قیام کنند. عکس شد مردم بیشتر طرفدار حماس شدند.
مقاومت این است جبههی مقاومت این است. هر چه فشار بیاورید محکمتر میشود. هر چه جنایت کنید پرانگیزهتر میشوند هر چه با آنها بجنگید گستردهتر میشود و من به شما عرض میکنم، به حول و قوهی الهی گسترهی مقاومت بیش از گذشته تمام منطقه را فرا خواهد گرفت. آن تحلیلگر نادان بیخبر از معنای مقاومت خیال میکند که مقاومت که ضعیف شد ایران اسلامی هم ضعیف خواهد شد. من عرض میکنم به حول و قوهی الهی، به اذناللّهتعالی ایران قوی مقتدر است و مقتدرتر هم خواهد شد.
سؤالی اینجا مطرح میشود. آیا با این توصیفی که ما از مسائل سوریه کردیم، در این چند سال در سوریه حضور داشتیم یا نه؟ خب همه میدانند که بله. شهدای حرم، شهدای دفاع از حرم نشان دهندهی این است که ما حضور داشتیم. ما به دولت سوریه کمک کردیم، لکن قبل از اینکه ما به دولت سوریه کمک کنیم، در یک مقطع حساسی دولت سوریه یک کمک حیاتی به ما کرد. این را اغلب اطلاع ندارند.
در بحبوحهی دفاع مقدس آن وقتی که همه برای صدام کار میکردند و علیه ما کار میکردند، دولت سوریه آمد یک حرکت تعیین کنندهی بزرگی به نفع ما انجام داد و علیه صدام و آن این بود که لولهی نفتی را که نفت آنجا را میبرد به مدیترانه و به اروپا و پولش برمیگشت درکیسهی صدام، این لوله را قطع کرد، این لوله را قطع کرد. غوغایی شد در دنیا. نگذاشت نفتی که برای صدام است، این جریان پیدا کند. خود دولت سوریه هم از این عبور این مسیر به اصطلاح از این ترانزیت نفت سود میبرد، پول میگرفت. از آن پول هم صرفنظر کرد. البته عوضش را گرفت از ما. یعنی جمهوری اسلامی این خدمت را بیعوض نگذاشت. آنها اول کمک کردند.
در سوریه شهید سلیمانی یک گروه چند هزار نفری را از جوانهای خود آنها آموزش داد، مسلح کرد، سازماندهی کرد، آمادهشان کرد ایستادند. بعد البته خب بعدها متأسفانه بعضی از خود مسئولان نظامی آن کشور ایراد درست کردند، مشکل درست کردند، چیزی که به نفع خودشان بود از آن صرفنظر کردند متأسفانه. و بعد از آن که فتنهی داعش خاموش شد نیروها بخشی از نیروها برگشتند، بخشی ماندند در آنجا.
در همین قضایا هم بودند و حضور داشتند منتها همانطور که عرض کردم جنگ اصلی را ارتش آن کشور باید بکند. در کنار ارتش آن کشور است که نیروی بسیجی که از جای دیگر آمده میتواند بجنگد. اگر ارتش آن کشور ضعف نشان داد از این بسیجی کاری برنمیآید و این اتفاق متأسفانه افتاد. وقتی روح ایستادگی و مقاومت کم بشود میشود این. این مصیبتهایی که امروز بر سر سوریه دارد میآید که خدا میداند تا کی ادامه پیدا کند تا کی جوانهای سوریه انشاءاللّه بیایند در میدان و جلویش را بگیرند این بر اثر همان ضعفهایی است که آنجا نشان داده شد.
مسئولان بالای نیروهای مسلح، سازمانهای مسلح به من نامه مینویسند که ما در قضیهی لبنان، در قضیهی حزباللّه که ما تاب تحمل نداریم اجازه بدهید ما برویم. این را مقایسه کنید با آن ارتشی که تاب تحمل ندارد و میگریزد. دوران رژیم طاغوت متأسفانه ارتش ما همینجور بود؛ آنها هم در مقابل حملهی دشمنان، خارجیها در جنگهای مختلف از جمله در جنگ [جهانی] دوم ایستادگی نکردند، نایستادند. دشمن آمد تا خود تهران را گرفت آن روز. ایستادگی نکردند، ایستادگی نکردند. وقتی ایستادگی نمیکنند نتیجه این میشود. بایستی مقاومت کرد.
ما در همین شرایط دشوار هم آماده بودیم اینجا به من آمدند گفتند که همهی امکاناتی که برای سوریها امروز لازم است ما آماده کردهایم آمادهایم که برویم. آسمانها بسته بود، زمین بسته بود، رژیم صهیونیستی و آمریکا هم آسمان سوریه را بستند هم راههای زمینی را بستند، امکان نداشت. اینجوری است قضایا. انگیزهها اگر چنانچه در داخل آن کشور به حال خود باقی میماند و میتوانستند در مقابل دشمن حرفی داشته باشند دشمن آسمانشان را هم نمیتوانست ببندد، راه زمینی را هم نمیتوانست ببندد. میشد بهشان کمک کرد.
درس حادثه سوریه این است که از دشمن غافل نشویم:
حادثهی سوریه برای ما، برای یکایک ما برای مسئولین ما هم درس دارد هم عبرت دارد. باید درس بگیرد. یکی از درسهای این مسئلهی غفلت است، غفلت از دشمن؛ بله در این حادثه دشمن با سرعت عمل کرد، اما اینها بایستی از قبل از حادثه میفهمیدند که این دشمن عمل خواهد کرد و با سرعت عمل خواهد کرد.
ما به اینها کمک هم کرده بودیم. دستگاه اطلاعاتی ما از چند ماه قبل گزارشهای هشداردهندهای را به مسئولین سوریه منتقل کرده بود، من نمیدانم البته آیا این دست آن مقامات بالا رسیده بود یا نه همان وسطها گم و گور شده بود. ولی مسئولین اطلاعاتی ما به اینها گفته بودند از شهریور، مهر، آبان، پشت سر هم گزارش داده بودند. از دشمن نباید غافل شد. دشمن را حقیر هم نباید شمرد، به تبسم دشمن هم نبایستی اعتماد کرد، گاهی دشمن با لحن خوش با انسان حرف میزند با تبسم حرف میزند، اما خنجر را پشت سرش گرفته منتظر فرصت است.
جبههی مقاومت نه از پیروزیها مغرور باید بشود، نه از شکستها مأیوس باید بشود. پیروزی و شکست هست، زندگی شخصی انسانها هم همین جور است. در آن موفقیت هست ناکامی هست. زندگی گروهها همین جور است، در آن موفقیت هست ناکامی هست.
یک جریانی یک روز بر سر کار است، یک روز منعزل از کار است، دولتها همین جور کشورها همین جور. فراز و نشیب در زندگی هست، از فراز و نشیب نمیشود انسان پرهیز بکند، آنچه لازم است این است که وقتی بر فراز قرار میگیریم مغرور نشویم. چون غرور جهل میآورد. خود مغرور شدن انسان را غافل میکند وقتی که به فرود رسیدیم یک جایی ناکام ماندیم بایست افسرده و مأیوس و دلشکسته نشویم.جمهوری اسلامی در این چهل و چند سال با حوادث بزرگ و سختی مواجه شده. حوادث بزرگ. جوانها آن روز را ندیدند، در همین تهران در خانه نشسته بودند مردم تهران جنگندهی میگ ۲۵ ساخت شوروی متعلق به صدام میآمد بالای سر ما اینجا حرکت میکرد اگر نجابت میکرد بمباران نمیکرد اما میترساند و ما هم هیچ کار نمیتوانستیم بکنیم. نه پدافندش را داشتیم نه امکاناتش را داشتیم با اینها مواجه شدیم ما.
جمهوری اسلامی با این حوادث گوناگون، حوادث تلخ مواجه شده اما در این حوادث یک لحظه جمهوری اسلامی دچار انفعال نشده. انفعال از مؤمن نباید سر بزند. انفعال گاهی از خود حادثه خطرش بیشتر است. انفعال یعنی اینکه انسان نگاه کند به این احساس برسد که هیچ کاری نمیتواند بکند، پس تسلیم بشود. این انفعال است. پس در پیشرفتها و موفقیتها غرور سم است. در ناکامیها، مشکلات، انفعال زهر است.
بی تحرکی معنا دار دارودسته ی جولانی در برابر حملات و اشغالگرهای های اسرائیل و ترکیه
به قلم: ابوبکر الخراسانی
نیروی هوایی رژیم صهیونیستی در دو روز گذشته طی بیشتر از ۳۱۰ حمله هوایی:
به کشتی های سابق نیروی دریایی سوریه که در اسکله ها و زیرساخت های بندری بندر لاذقیه لنگر انداخته بودند حمله کرد که همه کشتی ها به کلی از بین رفته اند
بیش از ۵۰ جنگنده میگ ۲۹ سوری را منهدم کردند
پدافند هوایی سوریه را در المینه البیضاء در نزدیکی منطقه ساحلی راس الشمره نزدیک لاذقیه منهدم کرد.
و…
زینو یاسر محمود، روزنامه نگار نظامی دارودسته ی جولانی در این زمینه می گوید: “اسرائیل در تلاش است تا سوریه را سالها به عقب برگرداند و به زیرساخت ها و تسلیحاتی ضربه بزند که مردم سوریه بیش از چند دهه بهای آن را پرداخته اند”.
علاوه بر این ارتش رژیم صهیونیستی وارد منطقه قتانا در نزدیکی حومه ی دمشق شده و ارتفاعات فوق العاده مهم جبل الشیخ و روستاها و شهرک های ارنه، بقاسیم، الریمه، حنا، قلات جندال، حنا، حسینیه و جیعة الخشاب در حومه جنوبی دمشق را اشغال کرده است و به راحتی با موشک انداز و توپخانه از کوه هرمون می تواند به دمشق حمله کند، علاوه بر این در القنیطره پیشروی های سریعی داشته و چندین کیلومتر دیگر از خاک سوریه را اشغال کرده و در حال مذاکره با روسیه و اردوغان برای مشروعیت دادن به این اشغالگری خودش است.
در کنار این، کاروان نظامی ناتو از کانال ارتش ترکیه وارد حومه حلب شده است و…
در چنین وضعیتی دارودسته ی جولانی هیچ تحرکی در برابر این دو اشغالگر کافر خارجی از خود نشان نمی دهند بلکه :
«محمد البشیر» از جریان اخوان المفسدین (شاخه انحرافی جریان مبارک اخوان المسلمین) را مسئولیت دولت انتقالی سوریه تا اول مارس ۲۰۲۵ (۱۱ اسفند ۱۴۰۳) کرده اند تا برای شیعیان و سایر گروهها، حساسیت برانگیز نباشد و مثل همقطارانش برای همه رنگ عوض کند و به ساز همه برقصد.
بعضی از مناصرین و رسانه های آنها برای عراق و ایران خط و نشان می کشند.
از سالهای گذشته و بخصوص از زمان طوفان الاقصی و آغاز جنایات وحشیانه ی صهیونیتسها در غزه بعضی از اعضای گروه جولانی و حتی بعضی از اعضای انصارالاسلام و حراس الدین و… میی گفتند که رژییم بشار اسد مانع جهاد ما با صهیونیستهای جنایتکار است و گرنه ما مرد جنگ و جهاد ووو هستیم.
حالا که رژیم صهیونیستی خودش جلو آمده و در چند قدمی آنهاست به نظر شما بی تحرکی آنها در برابر صهیونیستهای وحشی چه معنی می دهد ؟
با آنکه طرفهای مختلفی ازجمله ا.ا. افغانستان بیانیه هایی بر ضد حملات هوائی و اشغالگری های صهیونیستها صادر کرده اند اما گروه جولانی و متحدین سکولار آن حتی در حد یک بیانیه هم واکنش نشان نداده اند.
آیا با صهیونیستها معامله ای شده است؟
این جنگ دارودسته ی جولانی و متحدین سکولارش که در راه تحکیم قانون شریعت الله نیست، پس در راه چیست؟
مسلمین خارج از سوریه در حال راستی آزمائی ادعاهای اینهایی هستند که خود را اهل سنت و حاکم بر سوریه می دانند و از اینها مطالباتی دارند:
اتحاد اسلامی و پرهیز از اختلافات و جنگهای مذهبی و داخلی میان مسلمین
مقابله با تهدیات رژیم صهیونیستی و کمک به مردم مظلوم فلسطین.
آیا اینها در این راستی آزمائی به سمت مسلمین گرایش پیدا می کنند یا دشمنان؟
در سوریه اگر فتحی هست باید آغازی برای تقویت اتحاد و همبستگی مسلمانان در برابر صهیونیستها و ظلم و استعمار باشد
به قلم: محمد طاها
با توجه به تحولات أخیر در سوریه و تلاشهای گروههای مختلف سکولار و اسلامگرا برای برچیدن پایههای ظلم و استبداد، خرسندی خود را از پایان یافتن حکومتی که برای دههها به حقوق ملت سوریه تعدی کرد، اعلام میکنیم. این فتح، اگرچه گامی مهم در مسیر آزادی و عدالت است، اما باید به عنوان مقدمهای برای رسیدن به اهداف والاتر امّت اسلامی، از جمله مقابله با رژیم اشغالگر قدس و بازپسگیری حقوق فلسطینیان، تلقی شود.
ما به عنوان مسلمانان اهل سنت حنفی، بر این باوریم که جهاد و مبارزه در راه خدا باید در چارچوب اصول اسلامی، همراه با عدالت، حکمت و دوری از افراط و تکفیر باشد.
لازم است بر این نکته تأکید کنیم که مبارزه برای آزادی نباید تحت تأثیر ایدئولوژیهای افراطگرایانهای چون نجدیت و جریانهای تکفیری قرار گیرد.
این تفکرات، که به جای اتحاد میان مسلمانان به تفرقه و خشونت دامن میزنند، نه تنها به آرمان امت اسلامی آسیب میزنند بلکه دشمنان واقعی اسلام را تقویت و باعث بدنامی اسلام میشود!
در این راستا، ما از تمامی گروهها و افراد فعال در صحنه تحولات سوریه میخواهیم که:
۱٫ مرز خود را با افراطگرایی و تکفیر روشن کنند و از گرایش به رویکردهای تفرقهافکن و غیرشرعی بپرهیزند.
۲٫ آرمان نابودی رژیم اشغالگر قدس را به عنوان هدف اصلی امت اسلامی مدنظر داشته باشند و اجازه ندهند دشمنان اسلام از اختلافات داخلی بهرهبرداری کنند.
۳٫ به اصول وحدت اسلامی پایبند باشند و در مسیر برقراری نظامی عادلانه و متکی بر اصول شریعت اسلامی تلاش کنند.
ما امیدواریم که این پیروزی، نه پایانی بر تلاشهای حقطلبانه، بلکه آغازی برای تقویت اتحاد و همبستگی مسلمانان در برابر ظلم و استعمار باشد. دستیابی به این هدف مستلزم بصیرت، شجاعت و ایمان راسخ به آرمانهای اسلامی است.
به مزدورانی که از سوریه برای قوم بلوچ و ایران پارس می کنند
به قلم: براهندک بلوچ
این روزها شاهد تسلیم مناطق سوریه به دارودسته ی جولانی و ارتش آزاد و مجموعا ۳۹ گروه مختلف مسلح طی معامله ای بین المللی و منطقه ای هستیم.
بشار اسد به روسیه رفت و نخست وزیرش هنوز بر سر کار است و یک جابجایی قدرت در حال انجام است.
در اینجا خسارتمند و بی آبرو کسانی هستند که چند سال است با نام جهاد و تشکیل حکومت اسلامی و اجرای شریعت و غیره و با یدک کشیدن نام مبارک مهاجر و مجاهد نزد فریب خورده های احساسی سروصداهایی برپا کرده بودند اما همه دیدند که مزدورانی بوده اند که دینشان را به دنیا فروخته اند.
هدف جهاد، تمکین شریعت الله است، اما برای همه مشخص شد که دارودسته ی جولانی و اینهایی که خودشان را مهاجر اهل سنت ایرانی در سوریه می دانند به همراه گروههای سکولاری چون ارتش آزاد همه یک هدف دارند: به دست آوردن قدرت و تشکیل حکومتی دموکراسی خواه لیبرال مورد رضایت غرب.
اما اینها بدانند که غرب سکولار و هر کافر دیگری حاضر است اگر قانون شریعت الله را کنار بگذاری و حافظ منافعش باشی، هر میزان زمین که بخواهی به تو کادو بدهند، همچنانکه الان به دارودسته ی جولانی و ارتش سکولار آزاد و … در سوریه داده اند، اما این را هم بدان اگر زره ای شریعت گرایی در سخنان و حرکاتت باقی مانده باشد که مخالف اهداف این اربابانت باشد با نیرنگ و فریب و گرفتن غیرت و ایمانت تو را در همین سرزمینی که به تو داده اند دفن می کنند یا با دیگران مورد معامله قرارت می دهند.
در چنین وضیعتی، یکی از بلوچهای نوکر نوکر نوکر نوکر آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی (این شخص از گروه ملافتاحی است و نوکر جولانی و جولانی هم نوکر ترکیه و ترکیه هم نوکر آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی است) در سخنانی جاهلانه می گوید: “به خدا قسم شما را نمی گذاریم ای ایرانی های خبیث، همانطوریی که برادرانمان را در جمعه خونین شهید کردید حتی تا ایران دنبالتان خواهیم آمد. می آئیم شما را به جهنم می فرستیم.”
جاهل:
بلوچها اصیلترین قوم ایرانی هستند، جهالتت به تاریخ باعث شده که اینگونه ابتدا به قوم خودت بگوئی خبیث بعد به دیگران. آگاهی شما از دین هم همین اندازه ناقص و جاهلانه است.
جمعه ی خونین زاهدان مسببش اصلیش که باعث تحریک جوانان بلوچ شد دروغهای امثال مولوی نقشبندی بود که آبروی ناموس بلوچ را برد و بعد از آنکه از او بر اساس مذهب خودمان از او دلیل خواسته شد از کشور فراری شد و هم اکنون مثل موش فراری شده است
تو فعلا در همان سوریه بمان و نگاه کن که رژیم صهیونیستی تا ۴۰ کیلومتری دمشق پیشروی کرده و ارباب تو جولانی حتی یک بیانیه هم در رد این کار ارتش رژیم صهیونیستی نداده است چه رسد به اینکه بخواهد با اینهمه اسلحه و مهمات و نفراتی که دارد با این کافر وحشی که به شما نزدیک شده است جنگی انجام دهد.
ماهیت تو و میزان غیرت تو و امثال تو همین اندازه است، کفاری چون رژیم صهیونیستی وحشی را رها کنید و از دور برای کشور خودت پارس کنی.
پس خیال نکن که ایرانی ها و بخصوص اهل سنت ایران از ماهیت واقعی شما بی خبر هستند.
حکومت انتقالی سوریه هم بر همان مسیر دموکراسی ادلب نشینها
به قلم: مجاهد مهاجر
امروز جولانی با نخست وزیر بشار اسد که فعلا کشور را اداره می کند و همچنین با محمد البشیر که قبلا ادلب را تحت عنوان «نجات ملی سوریه» اداره می کرد تشکیل دادند.
هدف این نشست تعیین ترتیبات انتقال قدرت و تشکیل دولت جدید سوریه برای مدیریت مرحله انتقالی به محمد البشیر بود.
محمد البشیر برای سالها حکومت محلی ادلب و اطراف آنرا بر عهده داشت، به نظر شما قانون اساسی این حاکمیت چه بود؟ قانون اساسی مورد پذیرش اتحادیه ی عرب که قانونی سکولار و دموکراسی خواه بود یا قانون شریعت الله؟
بله، قانون اتحادیه ی عرب.
آیا این است ثمره ی آنهمه جنگ و خونریزی و کشت و کشتار؟
انتقال از کفر قوانین سکولار- سوسیالیستی حزب بعث سوریه به کفر قوانین سکولار – لیبرال مورد پسند آمریکا و غربیها.
بر همین اساس است که جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا امروز گفت: ما با همه گروه ها در سوريا کار خواهیم کرد.
باید منتظر باشیم امثال ملافتاحی که اینهمه برای شریعت الله و جهاد با صهیونیستها لاف می زدند در این موقعیت چکار خواهند؟ در موقعیتی که نه تنها قوانین شریعت الله پیاده نمی شوند بلکه امروز و دیروز صهیونیستها بخشهایی از خاک سوریه را نیز اشغال کرده اند و رودروی دارودسته ی جولانی و متحدین آن قرار گرفته اند.
البته بعید نیست که با توجیهات غیر شرعی همچنانکه اشعال بخشهایی از سوریه توسط ناتو از کانال حکومت سکولار ترکیه را برای خودشان موجه کرده بودند و به محافظت از آنها می پرداختند اینبار نیز اشغال بخشهایی دیگر از خاک سوریه توسط صهیونیستها را نیز برای خود و پیروان فریب خورده اشان توجیه کنند، همچنانکه حضور اشغالگران آمریکائی را پذیرفته اند.
اسلام آمریکائی – صهیونی جدید همین است.
اسلامی که خروجی آن حفظ منافع و اهداف آمریکا و صهیونیستها در منطقه است.
شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله : پرهیز از توطئه، دام و خط انحرافی جنگ مسلحانه در سرزمین (سوریه) شام
پیاده شده از پیام صوتی: شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله (۱۵/۹/۱۴۰۳ش)
بسم الله، والحمد لله
اما بعد:
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
یکی از معانی انسان در لغت، به معنی نسیان و فراموش کار است. [۱] همه می دانیم که می میریم اما گاه این حقیقت آشکار و غیر قابل انکار را فراموش می کنیم به همین دلیل رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: زُورُوا القُبُورَ؛ فإنَّهَا تُذَكِّرُ الْمَوْتَ.[۲] به زیارت قبرها بروید، چون شما را به یاد مرگ میاندازد.
شیطان و سپس یارانش از این فراموشکاری انسان سوء استفاده می کنند و انسان فراموشکار را به راه و مسیری می کشانند که خودشان می خواهند، از موسی پیامبر بگیر که به آن بنده ی صالح الله گفت: قَالَ إِنْ سَأَلْتُكَ عَنْ شَيْءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِي (کهف/۷۶) اگر بعد از این، از تو درباره چیزی پرسیدم (و اعتراض کردم) با من همدم مشو؛ اما فراموش کرد و دوباره پرسید؛ تا پیروان خودش که تازه از آنهمه جنایات فرعون نجات پیدا کرده بودند و تازه با چشم خود دیده بودند که الله چه بر سر فرعون و فرعونیان سکولار بت پرست آورد با این وجود این مسائل را فراموش کرده و در مسیر حرکت خود زمانی که قومی سکولار را دیدند که برای بتهایشان سجده می کردند به موسی گفتند: یَا مُوسَى اجْعَل لَّنَا إِلَهاً کَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ (اعراف/۱۳۸) ای موسی! برای ما معبودی بساز همان گونه که آنان دارای معبودهائی هستند.
پس این خصلت فراموشکاری از ویژگیهای انسان است به همین دلیل آنهمه به یادآوری تأکید شده است. به صورت خاص در مورد شام و جهاد در شام هم واقعیتهایی وجود دارد که مومنین آنرا فراموش کرده اند و دشمنان نیز با سوء استفاده از این فراموشکاری مومنین آنها را به مسیری انحرافی کشانده اند که ناخواسته به عنوان «دارائی های راهبردی کفار» به هدف جهاد شام ضربه می زنند و ناخواسته در پازل دشمنان و براساس سناریوها و نقشه های دشمنان عمل می کنند.
سرزمین شام در روایات اسلامی و تاریخی شامل بخشهایی از جنوب ترکیه و بخشهایی از عراق وکشورهای لبنان، قبرس، سوریه، اردن، فلسطین و شرق مصر است، و زمانی که از جهاد در شام صحبت می شود یعنی جهاد مومنین تابع دارالاسلام با رهبریت واحد « تَلْزَمُ جَمَاعَةَ المُسْلِمِينَ وإمَامَهُمْ » نه قتال الفتنه ی گروههای متفرق که «فَاعْتَزِلْ تِلكَ الفِرَقَ كُلَّهَا»[۳] باید از همه ی این گروهها دوری کرد.
می دانیم از اردیبهشت ۱۳۲۷ش تا کنون فلسطین به عنوان بخشی از شام به اشغال صهیونیستهای سکولار در آمده است، و بر اساس رای تمام مذاهب اسلامی، جهاد با این اشغالگران کافر خارجی، بر فلسطینی ها و در صورت ناتوان بودن فلسطینی ها، جهاد به صورت دایره وار بر تمام مسلمین جهان تا بیرون راندن این اشغالگران کافر خارجی همچون نماز فرض عین است، و مسلمین باید تحت پرچم دارالاسلام، با رهبریت واحد آن، به اندازه ی توان و وسعت خودشان و بر اساس حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم که: «جَاهِدُوا الْمُشْرِكِينَ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ وَأَلْسِنَتِكُمْ» با مال و جان و زبان به جهاد این کفار سکولار و مشرک اشغالگر خارجی بروند.
این، دشمن اصلی در سرزمین شام است که باید بر آن تمرکز کرد، دشمنی سکولار و اشغالگر صهیونیست جنایتکار وحشی که آمریکا (سرافعی) با اعضای ناتو و متحدین آنها از تمام جنبه های مالی و تسلیحاتی و سیاسی از آن حمایت و پشتیبانی می کنند و باز کردن جبهات انحرافی در سرزمین شام یعنی ضربه زدن به این هدف اصلی.
به زبانی ساده تر در سیره، رسول الله صلی الله علیه وسلم بر کفار مشرک قریش تمرکز کرده بود و با کفار یهودی اطراف مدینه و کفار نصرانی نجران و کفار مجوس الاحساء و همچنین با کفار مشرک بنی خزاعه و بنی ضمره و دیگران متحد شده بود، اتحاد با این کفار بر علیه کافر اصلی دلیل بر خوب بودن عقاید و رفتارهای عقیدتی این کفاری که با آنها متحد شده ایم نیست.
مسلمین صدر اسلام هم، تحت پرچم دارالاسلامی واحد با رهبریتی واحد بر این دشمن اصلی تمرکز کرده بودند، حتی مومنینی که بر اساس صلح حدیبیه نمی توانستند به دارالاسلام و رهبریت واحد آن ملحق شوند و به فرماندهی ابوبصیر الکوردی رضی الله عنه جماعتی واحد با رهبریتی واحد برای خود تشکیل داده بودند باز جهاد مسلحانه ی خود را بر کفار مشرک قریش به عنوان دشمن اصلی متمرکز کرده بودند نه بر سایر کفاری که وجود داشتند.
یعنی مومنی از «السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ» پیدا نشد که از این هدف و خط مشتی جهادی دارالاسلام سرپیچی کند، و بالفرض اگر چنین افرادی به بهانه ی آنهمه شرکیات و کفریات و مفاسد عقیدتی و رفتاری کفار یهودی و نصرانی و مجوس و مشرک که با دارالاسلام هم پیمان بودند و پیمان شکنی هم نکرده بودند، جبهه ای جداگانه و انحرافی باز می کردند عملاً در خدمت دشمنان بودند و به هدف اصلی مومنین صدمه می زدند؛ پس مومنی حتی تصور باز کردن چنین جبهات انحرافی را نداشت، و دارودسته ی منافقین ضرار ساز و فرقه باز هم به دلیل مدیریت صحیح حاکمیت بر دارالاسلام و هوشیاری مومنین جرئت باز کردن چنین جبهاتی با شعارهای شبه اسلامی و شبه جهادی را نداشتند.
در جبهه ی مشخص شام نیز اسامه بن لادن تقبله الله در سال ۱۳۷۴ش تمام مسلمین جهان را به جهاد با دو دشمن اصلی دعوت می کند و می گوید: برادارن شما، از شما می خواهند به جنگ با دشمن خود برخیزید: صهیونیستها و آمریکایی ها. باز طی پیامی تاریخ ۱۵ مهر ۱۳۸۰ش برای آمریکا و مردم آمریکا، قَسَم مشهورش را بیان کرد که:
قسم می خورم به الله بزرگ، کسی که آسمانها را چنان که میبینید، بدون ستون برپا داشت، قبل از آنکه ما در فلسطین زندگی واقعی خود را داشته باشیم و قبل از آنکه نیروهای خارجی از جزیره العرب خارج شوند، تحت هیچ عنوانی و هرگز آمریکا و هر کسی که در آمریکا زندگی می کند خواب امنیت را نخواهد دید، «الدَّمَ الدَّمَ، والهَدَمَ الهَدَمَ»، خون در ازای خون، نابودی در ازای نابودی؛ ما به جنگ خود عليه صهیونیستها و متحدانشان ادامه خواهيم داد، ما ذره ای از خاک فلسطين عقب نشينی نخواهيم کرد.
حتی در این پیام، جهت جلوگیری از جنگ داخلی مجاهدین عراق با هم و تمرکز بر آمریکا به عنوان دشمن اصلی و «سرافعی» می گوید: با اينكه جنگيدن در كنار بعثی های کافر اصلا خوشايند نيست، اما نكتهی مهم اينجاست كه با آمريكا مبارزه میشود. اين جنگ آمریکا اساساً مسلمانان را هدف قرار داده است و صدام و حزبش تنها يك بهانه هستند. (الان هم بشار اسد و حزبش سکولارش برای آمریکا و صهیونیستها و متحدیدنشان تنها یک بهانه است و هدف چیز دیگری است.)
خط اصلی جهاد القاعده در شام این بود که اسامه بن لادن در سخنرانی تحت عنوان: « خطواتٌ عملية لتحريرِ فلسطين» در اسفند ۱۳۸۷ش جهت آزادی قدس و فلسطین ترسیم می کند و ضمن معرفی صهیونیستهای عرب مثل اردن و مصر و کرانه باختری که همچون سپری از رژیم صهیونیستی محافظت می کنند می گوید:
ما باید به دنبال کشورهایی خارج از این کشورهای محاصره کننده و محافظ صهیونیستها بگردیم که مجاهدین از آنجا به زور مرزها را باز کنند تا بتوانیم به اهلمان در اقصی مبارک برسیم، و فرصت گرانبها و نادر برای صادقینی که تمایل به آزادسازی اقصی دارند، حمایت و پشتیبانی از مجاهدین در عراق به تمام آنچه به آن نیاز دارند هست، تا اینکه سرزمین رافدین را از اشغال آمریکا (به عنوان بزرگترین حامی و همپیمان با صهیونیستها) پاک کنیم. با این کار، آنها دو واجب را انجام می دهند: شکست دادن بزرگترین متحد صهیونیست ها، سپس راهی اردن می شوند. این بهترین و وسیع ترین جبهه است، زیرا نیمی از جمعیت اردن را مردم فلسطین تشکیل می دهند که قبلاً از فلسطین فرار کرده اند، حرکت سوم به سمت کرانه باختری و اطراف آن است، و مرزها به زور باز می شوند تا عملیات آزادسازی فلسطین از نهر تا بحر تکمیل شود.باذن الله . فهذا هوَ السبيلُ الشَرعي، وهو السبيلُ الْواقعيُ الْعملي، بعيداً عن صرفِ الْجهود بأقوالٍ وأفعالٍ مُعظمها لا تَكُفُ بأسَ سلاح، ولا تَنكَأُ لِلْعدوِجراح. این راه شرعی است و راه واقع بینانه و عملی، به دور از اتلاف زحمات با سخنان و کرداری است که اکثر این سخنان و اعمال هدر دادن وقت و فرار از مسئولیت است و نمی تواند به دشمن زخمی وارد کند.[۴]
در این سخن اسامه بن لادن ابتدای مقصد مشخص است: عراق، و آزادی آن از آمریکا و متحدین کافر و اشغالگرش، و هدف نیز مشخص است: آزادی فلسطین از اشغالگران کافر صهیونیست.
یکی دیگر از دلایل اصلی انتخاب این مسیر توسط اسامه بن لادن این بود که دارالاسلام ایران نیز سالهای قبل از اسامه بن لادن، حرکت جهادی فرامذهبی خودش را تحت عنوان «جبهه ی مقاومت اسلامی» و با تمرکز بر رژیم صهیونیستی و حامی اصلی آن یعنی آمریکا در منطقه شروع کرده است، و مجاهدین فلسطین چون حماس و جهاد اسلامی و غیره نیز آشکارا خود را به این جبهه ی مقاومت اسلامی ملحق کرده اند و همه ی ما بارها در سخنان قهرمانانی چون السنوار و اسماعیل هنیه و سخنگوی حماس ابوعبیده و سایر رهبران جهاد اسلامی فلسطین شنیده و دیده ایم، به همین دلیل اسامه بن لادن، همچون ابوبصیر الکوردی رضی الله عنه مسیری عملی برای مجاهدین فرقه های معروف به اهل سنتی معرفی می کند که ضمن هم مسیری با دارالاسلام ایران با تمرکز بر دشمن اصلی به هدف مشترک تمام مومنین جهان خدمت کند.
این مسیر صحیح حرکتی جهاد جهت آزاد سازی فلسطین است، اما مومنین به سادگی این مسیر جهادی مبارک را فراموش کردند و دشمنان نیز با سوء استفاده از این فراموشی مومنین با انگشت گذاشتن بر زخمها و بزرگ نمائی اختلافات مذهبی میان مسلمین برای آنها رهبرانی دست نشانده و نیابتی شبه جهادی با «مسیر انحرافی» به وجود آوردند.
این مسیر انحرافی و موازی با مسیر اصلی، هم ابتدایش از عراق بود و هم انتهایش به فلسطین ختم می شد، ابتدایش از عراق بود اما نه با تمرکز بر بیرون راندن آمریکا و اشغالگران کافر خارجی بلکه با تمرکز بر نابودی تشیع و تولید جنگ بی پایان مذهبی و جنگ با یکی از بازوان «جبهه ی مقاومت اسلامی» حامی جهاد فلسطین؛ یعنی برنامه ی دشمنان چنان بود که مسلمین هرگز نمی توانستند از این مرحله ی عراق عبور کنند؛ قدم دوم این جریان انحرافی هم بعد از عراق، اردن نبود بلکه سوریه بود، ابتدا با شعارهای ضد شیعی اما در واقع جهت حاکمیتی لیبرال (مثل آنچه در این چند سال گذشته در ادلب و اطراف آن تحت حاکمیت جولانی و ارتش آزاد حاکم بوده) و قطع خط امداد رسانی به جبهه ی مقاومت اسلامی در فلسطین و لبنان و قطع یکی دیگر از بازوهای «جبهه ی مقاومت اسلامی» حامی جهاد فلسطین، و قدم سوم این مسیر انحرافی هم کرانه ی باختری تحت حاکمیت سکولاریستهای مرتد و خائن فلسطینی نبود بلکه لبنان و باز جنگ با شیعیان و جنگ با یکی دیگر از بازوان «جبهه ی مقاومت اسلامی» حامی جهاد فلسطین بود.
به این شکل، این خط انحرافی، در جنگی نیابتی، بسیاری از مومنین را با شعارهای جهادی و احساسی در مسیری انحرافی و به مردابی کشانده است که هیچ راه برون رفت و پیشرفتی به سمت آزادی فلسطین و سرزمینهای اطراف آن، در آن وجود ندارد و خروجی تمام اقدامات این حرکتهای نیابتی و انحرافی ۱- ضربه زدن به مسیر صحیح جهاد و خرج کردن مومنین صادق اهل جهاد طی معاملات تکراری قدرتهای جهانی و منطقه ای 2- و خدمت به رژیم صهیونیستی و طاغوتهای اطراف سوریه ۳- و در نهایت ضربه زدن به جهاد فلسطین و سرزمینهای اطراف سوریه خواهد بود.
این طرح مسموم و انحرافی آمریکائی – صهیونی که به «اسلام آمریکائی – صهیونی جدید» هم شناخته شده است، عملاً افرادی با پیش زمینه های مذهبی متعصب و محدود بین اکثراً نجدی و نجدی زده را تبدیل به بازیگران اصلی این «مسیر انحرافی» و تبدیل به «سرمایه های راهبردی کفار» می کند که طبق سناریوهای برنامه ریزی شده ی تکراری در الجزایر و افغانستان و یمن و سومالی و مالی و غیره در مسیر اهداف آمریکا و صهیونیستها و سایر کفار حرکت می کنند.
«وسلی کلارک» فرمانده سابق کل نیروهای ناتو در مصاحبه با سیانان ضمن اشاره به اینکه گروههای متعدد و متفرق مسلح منتسب به اهل سنت موجود در سوریه «با منابع مالی دوستان و متحدان ما شکل گرفت.» می گوید:«چراکه وقتی شما کسانی را میخواهید که باید تا پای مرگ با حزبالله بجنگند، نمیتوانید اطلاعیه بدهید و بگویید بیائید در جنگ ثبت نام کنید چون میخواهیم جهان را به مکانی بهتر تبدیل کنیم، بلکه شما میروید دنبال آدمهای متعصب، میروید دنبال بنیادگراهای مذهبی، چون آنها هستند که حاضرند با حزبالله مبارزه کنند».
تاجران جهاد و رهبران این گروههای مسلح «خواسته، و پیروان آنها اکثراً ناخواسته» بر اساس نقشی که برایشان تعیین شده در راستای اهداف این کفار اشغالگر و مرتدین محلی عمل می کنند.
بر این اساس جنگ نیابتی گروههای مسلحانه مختلف تحت پرچم جولانی و سکولارهای متحد آن در سوریه:
«فِي سَبِيلِ اللهِ» و مشروع نیست، چون خط انحرافی، توطئه و بازی در پازل و سناریوی دشمنان است
«فِي سَبِيلِ اللهِ» و مشروع نیست، چون بر اساس «مَنْ قَاتَلَ لِتَكُونَ كَلِمَةُ اللهِ هِيَ الْعُلْيَا، فَهُوَ فِي سَبِيلِ اللهِ»[۵] هدف نهائی این قتال و جنگ، حاکم کردن دین الله و بالابردن حاکمیت وقوانین شریعت الله و مختص کردن اطاعت و مجازات و پاداش برای دین الله نیست
«فِي سَبِيلِ اللهِ» و مشروع نیست، چون فرقه های مختلف سکولار و غیر سکولار با رهبران مختلف و منافع مختلف و صاحبکاران مختلفی فعالند که در نهایت ثمره ی اینهمه سال جنگ و خونریزی و اینهمه هزینه های ناموسی و جانی و مالی، به جیب کفار سکولار جهانی و مزدوران محلی آنها خواهد رفت.
پس این فیلمنامه ی خونین، جهاد « فِي سَبِيلِ اللهِ» نیست بلکه «قتال الفتنه» ای است که قصد دارد ۱- با قطع کردن مسیر امداد رسانی به جهاد فلسطین 2- با شعارهای فریبنده ی منافع ملی و ارتباط با تمام دنیا و همسایگان و غیره، تبدیل به یکی دیگر از سپرهای مدافع رژیم اشغالگر صهیونیستی و سایر طاغوتهای اطراف سوریه و تبدیل به یکی دیگر از صهیونیستها عرب شود، و نه تنها به جهاد مردم مظلوم فلسطین ضرر برساند بلکه به جهاد مومنین همسایه با سوریه نیز صدمه بزند؛ پس، باید از این توطئه و دام و مسیر انحرافی و از تمام فرقه های مختلف در این «قتال الفتنه» دوری کرد.
[۴] لا بد من البحث عن دول خارج دول الطوق، يتم تحرك المجاهدين منها لتفتح الحدود بالقوة، لنصل إلى أهلنا في ربوع الأقصى المبارك، والفرصة الثمينة النادرة للصادقين في رغبتهم في تخليص الأقصى، هي بدعم المجاهدين في العراق بكل ما يحتاجون إليه، لكي يحرروا أرض الرافدين، وبذا يقومون بواجبين اثنين: هزيمة الحليف الأكبر للصهاينة ثم ينطلقوا إلى الأردن، حيث إنها أفضل وأوسع الجبهات، فنصف سكانها هم من أهل فلسطين الذين هجروا منها سابقاً، ومن الأردن تكون الإنطلاقة الثانية إلى الضفة الغربية وما جاورها، وتفتح الحدود بالقوة لاستكمال النقص في المقومات المطلوبة، لكي يتم تحرير فلسطين كلها من النهر إلى البحر بإذن الله. فهذا هو السبيل الشرعي وهو السبيل الواقعي العملي، بعيداً عن صرف الجهود بأقوال وأفعال معظمها لا تكف بأس سلاح، ولا تنكأ للعدوجراح.فكفى قعوداً وإهداراً للوقت وتهرباً من المسؤولية،