دارالاسلام باید حدود الله را اجرا کند

دارالاسلام باید حدود الله را اجرا کند

به قلم: مجیب الرحمن سمنگانی

اهل دعوت باید در امر به معروف و نهی از منکر کوشا باشد چون امر الله است که یم فرماید: وَلۡتَكُن مِّنكُمۡ أُمَّةࣱ یَدۡعُونَ إِلَى ٱلۡخَیۡرِ وَیَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِۚ وَأُو۟لَـٰۤىِٕكَ هُمُ ٱلمُفلِحُون.(آل عمران/۱۰۴) ‏باید از میان شما امتی باشند که ( تربیت لازم را ببینند و قرآن و سنّت و احکام شریعت را بیاموزند و مردمان را ) دعوت به نیکی کنند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند، و آنان خود رستگارند .‏

در سایه دوری مردم از حدود الهی و اخطار‌های شرعی در بازار و اماکن عمومی و علنی کردن گناهان و اعلان به اینکه آن بخشی از تمدن، فرهنگ و پیشرفت است، بر متولیانِ امر لازمی است از دریای خونی که جاری شده است به خوبی امانت‌داری کنند و مبادا خون شهیدان را ضایع کرده و به وصیت آنان پشت کنند.

آنان خون خود را فدا کردند و عهد گرفته بودند که در مقابل خونشان، احکام الهی جاری گردد، بر متولیانِ امر ضروری است که به فریضه امر به معروف و نهی از منکر اهمیت ویژه‌ای قائل شوند.

ما در دارالاسلام خواستار تطبیق قوانین شریعت الله بدون ترس از سازمانهای سکولاریستی جهانی و بدون ترس از آمریکا سکولار و ناتو سکولار هستیم.

ما با دست خالی در برابر آمریکا و ناتو و تمام متحدین آن جنگیده ایم و ترسی از آنها نداریم هم اکنون که اینهمه اسلحه و قدرت داریم چرا بترسیم؟

ما اهل سنت و جماعت حاضر نیستیم به خاطر مال دنیا و ثروت دنیا تطبیق شریعت الله را کنار بگذاریم و از شریعت الله دور شویم .

شعار «یا شریعت یا شهادت» را فراموش نکنید و از عاقبت کنار زدن شریعت الله بترسید .

تمام تلاش‌ها برای فاصله انداختن بین حماس با جبهه ی مقاومت و پشتوانه مردمی آن شکست خورد

تمام تلاش‌ها برای فاصله انداختن بین حماس با جبهه ی مقاومت و پشتوانه مردمی آن شکست خورد

به قلم: ابوبکر الخراسانی

در گرامگرم جهاد حماس و جهاد اسلامی فلسطین به عنوان یکی از بازوان جبهه ی مقاومت اسلامی با صهیونیستهای اشغالگر در طوفان الاقصی بودیم که ابوعبیده سخنگوی گردان‌های قسام در سخنرانی خود به نیروی پشتیبانی «اسناد» اشاره کرد و اینکه فقط قسام علاوه بر ارتش خود ۱۵۰،۰۰۰  جوان آماده ی پیوستن به جنگ در غزه دارد که در این فصل دوره های اسلحه ها را گذرانده اند و مشتاقانه منتظر شرکت در جهاد طوفان الاقصی هستند.

همین امر، دلیل واضح و آشکار بر ادامه حمایت مردمی از جبهه ی مقاومت اسلامی بود و اینکه مقاومت اسلامی در سلامت کامل است و لحظه به لحظه و همگام با تحولات پیش می‌رود و آنهمه جنگ روانی صهیونیستها و صهیونیستهای عرب و عجم و و آنهمه کشتار وحشیانه ی صهیونیستها نتوانست بین مقاومت اسلامی و پشتوانه ی مردمی فاصله بیاندازد و تمام تلاشهای دشمنان شکست خورد.

نکته ی مهم دیگر به سخنان  ابوعبیده بعد از شکست صهیونیستها بر می گردد که جهاد غزه را بخشی از جهاد اعضای جبهه ی مقاومت چون ایران و یمن و لبنان و عراق معرفی کرد و آشکارا گفت:

“ما به همراه برادرانمان در دیگر گروههای مقاومت با تمام قدرت و ایستادگی، با دشمن جنگیدیم، و دستاوردهایی شبیه افسانه ها محقق کردیم… ملت برادر یمن را یادآور می‌شویم. کسانی که چقدر شبیه ما در کرامت و عزت هستند. کارهای آنها جهانیان را شگفت‌زده کرد و نمونه بی‌نظیر و تاریخی ارائه کردند.

از برادران عزیزمان در لبنان و مقاومت اسلامی تشکر می‌کنیم. مردم لبنان در این جنگ هزینه‌های گسترده‌ای دادند.

از برادران خود در جمهوری اسلامی ایران به خاطر حمایت دائمی و مستمر از ملت و مقاومت و مشارکت آنها در این نبرد تاریخی به ویژه انجام عملیات وعده صادق و حمایت همه جانبه از مقاومت تشکر کرده و به آنها درود می فرستیم.

   ما به مقاومت اسلامی در عراق که مرزهای اشغالگر را درنوردیدند، درود می‌فرستیم…

  ما در کنار تمامی گروه‌های مقاومت، به صورت متحد و هماهنگ در هر نقطه از نوار غزه جنگیدیم و ضربات مهلکی به دشمن وارد کردیم.”

این سخنان برای دشمنان و بخصوص برای پیروان «اسلام آمریکائی – صهیونی جدید» چنان سنگین و غیر قابل باور بود که اکثراً به سانسور این بخش از سخنان ابوعبیده پرداختند تا به گوش مسلمین و جهان نرسد.

با این وجود این سخنان ثابت کرد که تمام تلاشهای دشمنان در فاصله انداختن بین بازوان جبهه ی مقاومت اسلامی که از فلسطین تا یمن و ایران و عراق و لبنان کشیده شده اند به شکست منتهی شده است و جبهه ی مقاومت اسلامی همچنان پرقدرت، منسجم و یکپارچه است : يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ (صف/۸)

این واقعیت وضع موجود است هر چند که دارودسته ی منافقین احمق تر از آن هستند که این حقیقت را درک کنند: وَلَٰكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ (منافقون/۸)

علت سرگردانی ابومحمد مقدسی و نجدیت در تکفیر مشرکین و اصل دین

علت سرگردانی ابومحمد مقدسی و نجدیت در تکفیر مشرکین و اصل دین

به قلم: ابوعبدالله موکریانی

آنچه باعث ورود انسان و جن به اسلام می شود شهادت به وحدانیت الله (ایمان به الله) و کفر به طاغوت یا ترک عبادت غیر الله است که مجموعاً می شود «توحید» و توحید اصل دین است.

رسالت تمام پیامبران هم، ایمان به الله و کفر به طاغوت بوده است: وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ (نحل/۳۶)

و الله تعالی می فرماید: فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انْفِصَامَ لَهَا ۗ (بقره/۲۵۶) بنابراین کسی که به طاغوت کفر کند و به الله ایمان بیاورد ، به محکم‌ترین دستاویز درآویخته است (و او را از سقوط و هلاکت می‌رهاند و ) اصلاً گسستن ندارد.

کفر به طاغوت یعنی کفر به کفار؛ چون هر جا در قرآن و احادیث صحیح رسول الله صلی الله علیه وسلم اسمی از طاغوت آمده یعنی کافر؛ و بعد از شیطان و در میان انسانها کفار اصلی پنج دسته هستند: الَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَىٰ وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا (حج/۱۷) ۱- یهودی ها ۲- صابئین ۳- نصارا ۴- مجوس ۵- مشرکین

محمد سيد طنطاوي در تفسیر خودش«الوسيط للقرآن الكريم» در تفسیر این آیه می گوید: در این آیه ی کریمه، قرآن از ۶ فرقه از مردم برای ما سخن می گوید و طنطاوی توضیحاتی هم در مورد هر یک ارائه می دهد: ۱- فرقه ی اولی: فرقه ی الَّذِينَ آمَنُوا است: و مراد از آنها کسانی هستند که به نبی صلی الله علیه وسلم ایمان آورده و او را تصدیق کرده و از او تبعیت کرده اند. ۲-  فرقه ی دوم هم « الَّذِينَ هَادُوا » یهودی ها هستند ۳- فرقه ی سوم هم « الصَّابِئِينَ » هستند ۴- فرقه ی چهارم هم « النَّصَارَىٰ » هستند، ۵-  فرقه ی پنجم هم « الْمَجُوسَ»  هستند. ۶- وأما الفرقة السادسة والأخيرة فهى فرقة الَّذِينَ أشْرَكُوا. والمشهور أنهم عَبَدَةِ الأصْنامِ و الْأَوْثَان . فرقه ی ششم و آخری فرقه ی مشرکین هستند. و مشهور این است که این مشرکین عبادت کنندگان اصنام و اوثان هستند.

پس مشرکین دسته ای از کفار اصلی هستند مثل فرعون و نمرود و ابوجهل و ابولهب و هامان و امثالهم و «كَفَرْنَا بِكُمْ» یعنی :  به شما کافر شده‌ایم….. و به معنای «کفّرناکم» نیست . چون الله تعالی آنها را تکفیر کرده و الله تعالی آنها را کافر نامیده نه ما . و هر کسی که از طاغوت اجتناب و دوری کند و آن را رد کند و عبادتش را انکار کند، در این صورت به آن کافر شده است.

الله تعالی این ۵  دسته از کفار اصلی را تکفیر کرده، نیازی به تکفیر من و شما نیست. فقط مانده ما به آنها کفر بورزیم.

الله تعالی در جاهای مختلفی این کفار مشرک را به همراه سایر کفار تکفیر کرده است به عنوان مثال می فرماید: لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ مُنْفَكِّينَ حَتَّىٰ تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ (بینه/۱)

پس کافر دانستن کفاری که الله آنها را کافر دانسته و کفر به این کفار شرط ورود به اسلام و ایمان به الله است.

مشکل نجدیت این است که اصطلاح مشرک و مشرکین را از لحاظ «لغوی» فهمیده و مفهوم «شرعی» این اصطلاح را کنار گذاشته است به همین دلیل:

  •  گاه مشرکین را از کفار جدا می کنند و حتی مشرکین را در ربوبیت موحد می دانند
  • گاه تمام کفار را مشرک می دانند
  • گاه مسلمانانی که توحید را مثل آنها قبول ندارند یا دارای خطاها و بدعتهایی هستند را مشرک می نامند و می گویند کسی که این مسلمین را تکفیر نکند خودش کافر می شود و به ناحق اکثریت مطلق مسلمین را تکفیر می کنند
  • گاه …

تمام این انحرافات نجدیت به این برمی گردد که معنی لغوی «مشرک و مشرکین» را گرفته و معنی شرعی آنرا رها کرده است.

تمام جنایات فرقه ی نجدی دوله (داعش) نسبت به نصرانی های آفریقا و مکانهای مذهبی آنها و نسبت به مسلمین مخالف خودش به برداشت غلط او از این اصطلاح شرعی و تکفیر نابجای مسلمین برمی گردد.

ابومحمد مقدسی هم به عنوان یکی از قلم به دستان نجدیت در همین اشتباه افتاده است.

تبریک جولانی ارباب مُلا فتاحی نجدی به ترامپ و سکوت در برابر پیروزی مجاهدین غزه  

تبریک جولانی ارباب مُلا فتاحی نجدی به ترامپ و سکوت در برابر پیروزی مجاهدین غزه  

به قلم: کیوان مریوانی

سالهاست در این سایت و کانال و کانالهای مختلف اهل دعوت و جهاد، چهره ی امروزین جولانی و مُلاعبدالرحمن فتاحی نجدی را به عنوان مجاهدین فی سبیل آمریکا و ناتو و صهیونیستها برملا کرده ایم اما افرادی قادر به فهم این حقیقت نبودند تا اینکه جولانی به تدریج نقاب خود را برداشته و در همان مسیر «اسلام آمریکائی – صهیونی جدید» حرکت می کند.

تمام آزادی خواهان جهان از پیروزی شگفت انگیز یک شهر (غزه) بر آمریکا به عنوان پرچمدار کنونی کفر و بر ناتو و تمام متحدین آنها که صهیونیستها را جلو انداخته بودند اظهار خوشحالی شادی کردند؛ اما عده ای انتظار داشتند که دارودسته ی جولانی که طی توافقاتی بر دمشق حاکم شده اند حداقل در حد یک پیام تبریک از این پیروزی اعلام خوشحالی کنند اما این اتفاق هرگز نیافتاد.

البته حماس نیز با آنکه به پیروزی مردم سوریه در انقلاب خوشحال بود و انتظار یک حاکمیت اسلامی را داشت که با اشغالگران خارجی وارد جهاد شود و پشتیبان جهاد آنها نیز باشد اما هرگز به دارودسته ی جولانی تبریک نگفت؛ چون چهره ی خائنانه ی این گروه برای هر آزادیخواهی آشکار شده است و هیچ آزادیخواهی از این گروه شبه مافیایی انتظار ندارد بر اساس موازین شریعت الله عمل کند بلکه همه این گروه را مجری دستورات آمریکا و ناتو و صهیونیستها دانسته و می دانند.

نه تنها وزیر امور خارجه و استخبارات (اطلاعات و امنیت) ترکیه بلکه مسئولین حکومتی غربی ها نیز در همین چند مدت بعد از تسلط بر دمشق به میزان گوش به فرمان بودن جولانی شهادت داده اند.

جولانی ارباب مُلافتاحی چنین سربازی برای دشمنان است به همین دلیل امروز به مناسب روی کار آمدن مجدد ترامپ به او پیام تبریک می فرستد و می گوید: ما مشتاقانه منتظر تقویت روابط با آمریکا هستیم! و امیدواریم روابط سوریه و آمریکا در در دوران ترامپ بهتر شود.

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی با انتشار یک پیام ویدئویی ادای سوگند توسط رئیس‌جمهور آمریکا را به او تبریک گفت و خطاب به ترامپ گفت: «شما از توافق هسته‌ای خطرناک ایران خارج شدید، اورشلیم (بیت‌المقدس) را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناختید، سفارت آمریکا را به اورشلیم منتقل کردید و حاکمیت اسرائیل بر بلندی‌های جولان را به رسمیت شناختید… من معتقدم که ما با همکاری یکدیگر باز هم ائتلاف اسرائیل و آمریکا را به مراتب بلندتری اعتلا خواهیم داد.»

بله، جولانی در چنین جبهه ای قرار دارد و چنین سربازی برای دشمنان است، به همین دلیل همچون سایر متحدین آمریکا و صهیونیستها عمل کرد و در برابر پیروزی جبهه ی مقاومت اسلامی (حماس و جهاد اسلامی و…) بر صهیونیستها در حد یک پیام ساده هم ابراز خوشحالی نکرد اما نتوانست خوشحالی خودش نسبت به ترامپ خنزیر را پنهان کند.

آیا هنوز کسی از اهل سنت و جماعت ایران باقی مانده است که مُلافتاحی نجدی و دارودسته ی چند نفره اش که از زیر دستان جولانی هستند را نشناخته باشد؟

اسلام آمریکائی صهیونی جدید این است: هر تفکری می خواهی داشته باشی اشکالی ندارد داشته باش، هر چقدر هم جنایتکار و آدمشک هستی باز اشکالی ندارد، باش، فقط بر اساس منافع و نقشه های آمریکا و صهیونیستها در منطقه عمل کن؛ همین.   

«اسلام آمریکائی صهیونی جدید» و تحریف هدفمند سخنان ابوعبیده سخنگوی حماس در مورد ایران و جبهه ی مقاومت

«اسلام آمریکائی صهیونی جدید» و تحریف هدفمند سخنان ابوعبیده سخنگوی حماس در مورد ایران و جبهه ی مقاومت

به قلم: احسان هورامی

اگر به سراسر قرآن و احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم و ائمه ی مذاهب اسلامی نگاه کنید هرگز نه دروغی نسبت به مخالفین در آن میی بینید و نه تحریف سخنان آنها را؛ بلکه همیشه اصل سخن مخالفین آورده شده و بعد حق گفته شده است و به این شکل باطل خودبه خود کنار زده می شود.

اما دسته هایی وجود دارند که از سخن حق می ترسند و قصد گمراه کردن مخاطبین خود را دارند به همین دلیل دست به تحریف حق و سخنان حق مخالفین خود می زنند، تحریف کتابهای آسمانی توسط یهود و نصارا نیز به همین شکل بود چه رسد به تحریف سخنان دیگران.

بعد از پیروزی قهرمانانه ی حماس و جهاد اسلامی به عنوان بازوان جبهه ی مقاومت در فلسطین، ابوعبیده سخنگوی حماس سخنانی در تمجید از محور مقاومت از جمله ایران و یمن و عراق و لبنان برزبان آورد که از سوی پیروان «اسلام آمریکائی صهیونی جدید» تحریف و سانسور شد.

ابوعبیده گفت: « ما به همراه برادرانمان در دیگر گروههای مقاومت با تمام قدرت و ایستادگی، با دشمن جنگیدیم، و دستاوردهایی شبیه افسانه ها محقق کردیم… ملت برادر یمن را یادآور می‌شویم. کسانی که چقدر شبیه ما در کرامت و عزت هستند. کارهای آنها جهانیان را شگفت‌زده کرد و نمونه بی‌نظیر و تاریخی ارائه کردند.

از برادران عزیزمان در لبنان و مقاومت اسلامی تشکر می‌کنیم. مردم لبنان در این جنگ هزینه‌های گسترده‌ای دادند. از برادران خود در جمهوری اسلامی ایران به خاطر حمایت دائمی و مستمر از ملت و مقاومت و مشارکت آنها در این نبرد تاریخی به ویژه انجام عملیات وعده صادق و حمایت همه جانبه از مقاومت تشکر کرده و به آنها درود می فرستیم.   ما به مقاومت اسلامی در عراق که مرزهای اشغالگر را درنوردیدند، درود می‌فرستیم…  ما در کنار تمامی گروه‌های مقاومت، به صورت متحد و هماهنگ در هر نقطه از نوار غزه جنگیدیم و ضربات مهلکی به دشمن وارد کردیم.»

در همان ابتدا شبکه ی الجزیره ی قطر در شبکه‌های اجتماعی تقدیر و تمجید عمیق ابوعبیده از ایران و یمن و لبنان و عراق را سانسور کرده و صرفاً به مخابره مکتوب تشکر از قطر و اردن اکتفا کرد.

تمام پیروان «اسلام آمریکائی صهیونی جدید» از جمله مریدان جولانی و گروههای مسلح جیش العدل و انصارالفرقان بلوچ و … نیز به تحریف این بخش از سخنان ابوعبیده پرداختند.

تحریف سخن مخالف نه تنها نشانه ی دغلبازی و پستی و رزالت است بلکه نشانه ی ضعف در عقیده و منهج نیز هست.

حق همچون قرآن و منابع اسلامی ما، نیازی به تحریف سخن مخالف و دشمن ندارد حتی اگر این مخالف و دشمن ما شیطان و فرعون و نمرود و … باشند، چون حق از نظر دلیل و قدرت استدلال قوی است و همیشه از مخالف خواسته که حرفش را بزند: قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (بقره/۱۱۱) بگو: اگر راستگویید دلیل و برهان خود را بیاورید.

رسانه های مریدان «اسلام آمریکائی صهیونی جدید» را در نقل این اخبار بشناسید و بیشتر از این اجازه ندهید شما را فریب دهند.

حقیقت جبهه ی مقاومت و تماشاچی بودن جبهه ی سنی در طوفان الاقصی

حقیقت جبهه ی مقاومت و تماشاچی بودن جبهه ی سنی در طوفان الاقصی

به قلم: کارزان شکاک

صرفنظر از حدس و گمانهای بی اساس و شبهات و جنگ روانی دستگاههای خبر رسانی سکولار و مریدان محلی آنها و صرفنظر از تکرار این مهملات توسط دسته هایی از مومنین فریب خورده، حقایق و واقعیتی که با چشم خود نسبت به جهاد مردم اهل سنت غزه و پیروزی غیر قابل تصور آنها در برابر مجهز ترین ارتش دنیا که از سوی آمریکا و تمام متحدین آنها حمایت و پشتیبانی و تجهیز می شد را دیدیم همه را شگفت زده کرده است.

اکثریت اسکلت جبهه ی مقاومت متشکل از دسته هایی از شیعیان است که «امت گرائی» را شعار خود کرده و سعی دارند با تمرکز بر نقاط مشترکی که میان مسلمین وجود دارد بر دشمن اصلی و «سر افعی» یعنی آمریکا و صهییونیستها و متحدین آنها که دشمنان مشترک تمام مسلمین هستند تمرکز داشته باشند.

در کنار این اکثریت با این نگرش، شافعی ها و زیدی های یمن به همراه شافعی های فلسطین و به صورت مشخص شافعی های غزه و دسته هایی از شافعی های کُردستان عراق بخشی از این جبهه شده اند.

غیر از این، متاسفانه هیچ سنی ای و هیچ شیعه ی انگلیسی به این جبهه نپیوسته اند، حتی سنی های جهادی هم که پرچم و شعار حمایت از غزه و جهاد با آمریکا و ناتو و صهیونیستها را بلند کرده اند به این جبهه ملحق نشدند، بلکه بسیاری از این گروهها در نهایت سر از آخور آمریکا و ناتو در آوردند و این یک لکه ی سیاه در تاریخ این گروههاست.

ادعای جبهه ی مقاومت و ادعاهای آتشین این گروههای سنی مذهب و اثبات اینکه قضیه‌ی قدس یکی از اولویت‌های مهم برای هر یک از طرفین است تنها در میدان عمل قابل اثبات بود و طوفان الاقصی این فرصت اثبات را برای همه فراهم کرد! یعنی گردانهای قسام همه را در معرض یک «راستی آزمائی تاریخی» قرار داد.

گردانهای قسام که نیرویی مستقل بوده که ابزار دست کسی نبوده است به صورت پیش دستانه و بدون آنکه جانبی از جبهه ی مقاومت را باخبر کند حمله ی غافلگیرانه و شگفت انگیز خود به صهیونیستها را که از عقیده ی ایمانی اش سرچشمه می گرفت شروع کرد.

حالا، هم جبهه ی مقاومت را در معرض آزمایش پیشیبانی قرار داده، هم طیف سنی مسلح و غیر مسلحی را که سالهاست شعار حمایت از جهاد غزه و فلسطین سر می دهند.

در کمال تعجب مشاهدات نشان داد که جبهه ی مقاومت نقشی مهم و اساسی در این جنگ ایفا کرد و هزینه های بزرگ جانی و مالی داد، به نحوی که حزب الله لبنان تا سطح از دست دادن رهبران کلیدی خود تا کنون که قرار است آتش بسی با صهیونیستها شود ایستاده است و اتحادیه ی شافعی ها و زیدی های یمن هم از هزاران کیلومتر آنطرفتطر در کنار جهاد غزه ایستاد و با تمام متحدین صهیونیستها در دریا و خشکی جهاد کرد و دارالاسلام ایران هم برای اولین بار به عنوان حکومتی مستقل در دنیا به صورت مستقیم سرزمینهای اشغالی تحت حاکمیت صهیونیستها را مورد حمله قرار داد و شاخه های عراقی جبهه ی مقاومت هم جهاد مردم شافعی مذهب غزه را تنها نگذاشتند.

 اما گروههای به اصطلاح جهادی سنی که شعار می دادند و آمریکا و متحدین صهیونیستها در جلو دستشان بودند چکار کردند؟ هیچ کاری، فقط تماشاچی بودند؛ حتی «موضع سنی» نتوانست در سرزمینهای اسلامی مردم را به خیابانها بیاورد و با راهپیمائی سراسری از مجاهدین غزه حمایت کند!

این ضعف بزرگی است که همه دیدیم؛ این تقدیر الله بود که مجاهدین غزه با عمل به ارکان سه گانه ی ایمان (قلب، زبان، عمل جوارح) بار دیگر راه ایمان آوردن صحیح را به ما «اهل سنت» یادآوری کنند تا با حراست از مرزهای عقیده و مقدسات، از افتراها و دسیسه ها و رسوایی تبعیت ذلت‌آور از دشمن خود را نجات دهیم و بار دیگر به امت «آل عمران و جهاد» و «براءه و انفال» برگردیم؛ امتی که یکی از ثمرات آنرا در جهاد غزه و طوفان الاقصی دیدیم همچنانکه الله می فرماید:

 كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ (بقره/۲۴۹) چقدر گروه‌های اندک بودند که با اذن الله بر گروه‌های زیادی پیروز شدند، و الله با صابران است.

از ملاکهای ایمان و کفر، تأیید یا عدم تأیید ارباب مُلا فتاحی و حاکمیت جدید سوریه است!

از ملاکهای ایمان و کفر، تأیید یا عدم تأیید ارباب مُلا فتاحی و حاکمیت جدید سوریه است!

به قلم: ابوخالد کُردستانی

ابراهیم شاشو با تفکرات نجدیت و از مفتیان  گروه جولانی و رئیس جدید دانشکده شریعت در حلب از الگوهای مُلافتاحی است، اما مٌلا فتاحی این روزها در برابر انحرافات آشکاری که گروه جولانی آنها را آشکار کرده و سخنان مریدش که سالها قبل در مورد آن هشدار داده شده بود سکوت کرده و خود را مخفی کرده است!

ابراهیم شاشو در موضع‌گیری جدید خود اعلام کرد ملاک ایمان و کفر، تأیید یا عدم تأیید حاکمیت جدید سوریه (حکومت جولانی) است. او گفت: اگر حاکمانی را در دوران انقلاب سوریه، کافر می‌دانستیم، الان دیگر وضعیت تغییر کرده و چون ما را تأیید کرده‌اند، نمی‌توانیم آنگونه حکم کنیم.

دکتر ابومحمود نائل از نظریه‌پردازان مسلمان در یادداشتی با انتقاد از این موضعِ شاشو نوشت:

“طبق نظر دکتر شاشو، همان حکومت‌ها و طاغوت‌هایی که شریعت اسلام را تعطیل کرده‌اند و دستشان به خون مردم فلسطین و سوریه و سودان و عراق و یمن آلوده است، اکنون به دلیل حمایت از انقلاب سوریه و دولت جدیدش، دیگر کافر نیستند!

در واقع، از این پس، ملاک کفر و ایمان این است که: اگر کسی از حاکمیت جدید سوریه حمایت نکند و آن را تأیید نکند، مرتکب کفر صریح شده است.

همین سوری‌های مدعی انقلاب، همواره مجاهدان غزه را متهم می‌کردند که شما عابدان آرمان فلسطین هستید و برای این آرمان حاضرید با هر کسی هم‌پیمانی و همراهی کنید.

این در حالی است که مجاهدان فلسطین، آرمان فلسطین را ملاک ایمان و کفر قرار نداده بودند.

اما شاشو و همفکرانش که تا چندی پیش، مجاهدان فلسطینی را متهم به داشتن معیارهای غیرشرعی در انتخاب هم‌پیمانان خود می‌کردند، امروز خودشان در سوریه به سیم آخر زده‌اند و تأیید خودشان را ملاک ایمان می‌دانند!”

شاشو، بزرگ مُلا فتاحی به الفوزان هم می گفت عالم درباری (که هست) آنهم به این دلیل که معیار شرعی یا غیر شرعی بودن مساله ای خواست حاکمیت و دربار آل سعود است اما هم اکنون خودش هم در این گنداب افتاده است و معیار و مناط شرعی یا غیر شرعی بودن مساله ای جولانی و اربابان جولانی هستند.

این همان نجدیتی است که مثل علف هرز و آفت و مانع عمل کرده و می کند و یکی از بزرگترین مصیبتها در برابر اهل دعوت و جهاد و عاملی اساسی در انحراف افکار عمومی بوده است.

مًلا فتاحی نوچه ی چنین موجوداتی است و قطعا هر نوع نوکری و مزدوری برای ترکیه و آمریکا و صهیونیستها را به سبک خودشان برای عوام الناس لباس شرعی می پوشانند.

خودت را مدیریت کن و کم به دیگران گیر بده

خودت را مدیریت کن و کم به دیگران گیر بده

به قلم: صلاح الدین مجاهد

افراد زیادی را می بینم که دچار انواع سستی ها و حتی انحرافات شده اند و بعد که سرشان به سنگ خورد دنبال مقصر می گردند؛ اگر نتوانند آنرا به یک انسان نسبت دهند یقیه شیطان را می گیرند و اگر اینجا هم موفق به خود فریبی و دیگر فریبی نشدند آنرا به قضا و قدر الله نسبت می دهند و…

بعضی از اهل علم گفته اند: بزرگترین مانعی که بر سر راه من وجود دارد، خودم هستم که من را احاطه کرده است، که اگر بر آن بتوانم غلبه کنم، بر دیگران هم غلبه خواهم کرد.

و در این قول الله متعال تأمل کنید :فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِينَ (مائده/۳۰) نفس سرکش، کم کم او را به کشتن برادرش ترغیب کرد؛ (سرانجام) او را کشت؛ و از زیانکاران شد.

همچنانکه الله تعالی اشاره فرمودند، [ قابیل ] از شیطان پیروی نکرد، بلکه از نفس سرکش خود پیروی کرد.

یعقوب علیه السلام نفرمود: شیطان آن را برای شما آراسته است، بلکه فرمود: سوّلَتْ لكُم أنْفسُكُم [يوسف: ۱۸] بلکه نفس شما کار را برایتان آراسته است.

همچنین ( سامری ) دلیل گمراهی خویش را چنین بیان میکند:وكذلكَ سَوّلتْ لِي نَفْسِي [طه].و نفسم اینچنین این امر رابرای من بیاراست .

این حقیقتی ست مهم، اگر آن را خوب درک نکنیم نمیتوانیم به حرکت خود ادامه دهیم، بلکه دائما در حال ایستادن، تماشا کردن خواهیم بود و هوای نفسانی ما را به سوی تن پروری سوق میدهد و شبهات را برای ما مزین و تشکیک و دو دلی و ترس و هراس در دل ما میکارد.

ترس و وحشت و حسد و کبر و غرور از درون نفس خویش سرچشمه میگیرد.

بهترین گزینه اصلاح قلب با قانون شریعت الله است، قلب که اصلاح شد سایر اعمال ظاهری هم اصلاح می شوند، عمل فاسد نشان دهنده قلب فاسد است چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: ألا وإنَّ في الجَسَدِ مُضْغَةً، إذا صَلَحَتْ، صَلَحَ الجَسَدُ كُلُّهُ، وإذا فَسَدَتْ، فَسَدَ الجَسَدُ كُلُّهُ، ألا وهي القَلْبُ.[۱] هوشیار باشید در جسد انسان پارچه گوشتی وجود دارد که اگر آن پارچه گوشت پاک و سالم باشد، کل بدن سالم می ماند و پاکیزه می شود و اگر آن پارچه گوشت فاسد شود، تمامی بدن فاسد خواهد شد؛ آن پارچه گوشت (قلب) است.

پس با قوانین شریعت الله خودت و خانواده و افراد زیر دستت را آموزش بده و قدرت خودکنترلی و خودمدیریتی را در خودت و دیگران ایجاد کن و کم به دیگران گیر بده.


[۱]  أخرجه البخاري (۵۲)، ومسلم (۱۵۹۹).

جنایات دامنه دار گروه نجدی داعش بر علیه نصرانی ها و سکوت مرگبار علماء مسلمین

جنایات دامنه دار گروه نجدی داعش بر علیه نصرانی ها و سکوت مرگبار علماء مسلمین

به قلم: خالد سیف الله المسلول

دو روز قبل رسانه های فرقه ی نجدی داعش اعلام کردند که ۱۲ نصرانی (مسیحی) را در لوبیرو، در شرق کنگو، سلاخی کردند و همچنان حمام خون علیه نصرانی ها ادامه دارد و یک کلیسای محلی و ده ها خانه نیز در این حمله به آتش کشیده شده است.

امروز هم اعلام کردند که آنها به جمعیت دیگری در ماکوکو در لوبیرو حمله کردند و ۴۱ نفر را با ضربات چاقو کشتند و ده ها نفر را دستگیر کردند و علاوه بر آتش زدن چندین خانه و یک کلیسا، تقریباً یک روستای نصرانیان را که ساکنان آن قبل از حمله فرار کرده بودند، به آتش کشیدند.

چرا فرقه ی نجدی داعش ایین نصرانی ها را به این شکل بی رحمانه قتل عام می کند و مکان عبادی آنها را نیز نابود می کند؟ در حالی که:

  1. اولین آیه ای که اجازه ی جهاد به مومنین داده می شود (أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا) یکی از مقاصد و اهداف جهاد محافظت از این مکانهای عبادی نصرانی ها و سایر پیروان شریعتهای آسمانی است قبل از محافظت کردن از مساجد مسلمین است (وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیراً) و الله انجام اینی جهاد و ثمرات آن از جمله محافظت از این مکانهای عبادی را یاری الله معرفی می کند (وَلَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ(حج/۳۹-۴۰)
  2. رسول الله صلی الله علیه وسلم با یهودی های اطراف مدینه و نصرانی های نجران پیمان بست و از مکانهای عبادی آنها محافظت کرد و عمر بن خطاب رضی الله عنه هم با نصرانی های عراق و فلسطین پیمان بست و از مکانهای عبادی آنها محافظت کرد
  3. تمام حکومتهای حاکم بر مسلمین بعد از حاکمیت خلفای راشدین با تمام انحرافات و ظلمهایی که داشته اند اما از ایین منهج اسلامیی در برخورد با مکانهای عبادی نصرانی ها و اتحاد با آنها پیروی کرده اند؛ اما چرا فرقه ی نجدی داعش تا این اندازه به انحراف رفته است؟

چون نجدیت از زمان محمد بن عبدالوهاب تا کنون برداشت غلطی از اصطلاح مشرک و مشرکین «از لحاظ شرعی» دارد و تنها برداشت «لغوی» آنرا استفاده می کند مثل اینکه یکی تنها برداشت لغوی کافر و حج و صلاة و زکات و… را استفاده کند.

به همین دلیل نجدیت به صورت ریشه ای دچار انحراف است و فرقه ی نجدی داعش مجری این انحراف بزرگ است.

نجدیت نه تنها کفار نصرانی و یهودی و مجوس و صابئین را از «لحاظ شرعی» جزو کفار مشرک حساب می کند بلکه مسلمین مخالف خود از اهل تصوف میان اهل سنت و شیعیان را نیز جزو مشرکین می داند و هر وقت فرصتی برایش پیش بیاید از هیچ جنایتی نسبت به این مسلمین دریغ نمی کند همچنانکه در زمان قدرت داعش ما این توحش را با چشم سر دیدیم، ودر تاریخ هم این توحش را از محمد بن عبدالوهاب و جانشینان او در جزیره العرب و عراق می خوانیم.

داعش، نمونه ی عینی امروز محمد بن عبدالوهاب و تفکرات نجدیت است.

مشرکین مثل ابوجهل، ابولهب و… دسته ای از کفار پنج گانه هستند با احکامی جداگانه و الله تعالی در جاهای مختلفی از جمله در آیه ی ۱۷ سوره حج، کفار مشرک را به عنوان دسته ای جداگانه از سایر کفار نام می برد و می فرماید: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَىٰ وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ (حج/۱۷)

اگر قصد خاتمه دادن به جنایات داعش در این زمینه ها را داریم باید تفکر غلط نجدیت در تعریف این اصطلاح و اصطلاحات دیگر را بیان کنیم.

علمای مسلمان اگر امروز در برابر جنایات فرقه نجدی داعش در برابر نصرانی ها سکوت کرده اند و با روشنگری شرعی آنرا محکوم نمی کنند، و دسته هایی از سنی ها در برابر جنایات فرقه نجدی داعش در برابر شیعیان سکوت می کنند و دسته هایی از شیعیان در برابر جنایات داعش در برابر سنی ها سکوت می کنند خیانت و جنایتی است که تنها از قلبی بیمار و آلوده و مغرض سرچشمه گرفته است.

بعضی از اوقات نگفتن حق، خیانت و دروغی آشکار است که در حق دنیا و قیامت خود شخص انجام می شود.  

چرائی واکنش غیر شرعی ماموستایان «زن، هرزگی، فاحشگی» در برابر حکم اعدام شرعی وریشه مرادی و پخشان عزیزی از اعضای گروهک کمونیستی پژاک

چرائی واکنش غیر شرعی ماموستایان «زن، هرزگی، فاحشگی» در برابر حکم اعدام شرعی وریشه مرادی و پخشان عزیزی از اعضای گروهک کمونیستی پژاک

به قلم: کیوان مریوانی

زیلان وژین رئیس مشترک پژاک به صورت رسمی اعلام کرد که “وریشه مرادی و پخشان عزیزی از اعضای این گروه سکولار کمونیست هستند که برای انجام ماموریت وارد ایران شده اند و منتظر عواقبی چون کشته شدن و اسارت نیز بوده اند، این مبارزه ای ایدئولوژیک و سیاسی است که بهای سنگینی دارد و به سخنان آپو (اوجالان) استناد می کند و پ.ک.ک را بزرگترین حزب سوسیالیست و چپ گرای جهان معرفی می کند …”

پخشان عزیزی که با نام مستعار«پخشان روژهلات» از اعضای «کژار» بود یکی از مبلغین رسانه ای و تئوریک تفکرات کمونیستی پ.ک.ک و از محرکین و حامیان اغتشاشات «زن، هرزگی، فاحشگی» نیز به شما می رفت، و تنها یکی از اعضای ساده ی حزب کمونیستی پژاک شاخه ایرانی پ.ک.ک نبود.

این زنان مسلح گروه مسلح پژاک حین ماموریت در داخل ایران توسط نیروهای امنیتی دارالاسلام ایران دستگیر شده و بر اساس قانون شریعت الله حکم اعدام این مرتدین دستگیر شده را صادر شده است که با واکنش منفی چند ماموستای جریان «زن، هرزگی، فاحشگی» مواجه شده است! اما حکم چنین مرتدین مسلحی چیست؟ 

شخصی که آگاهانه، عمدا، به میل خودش و اختیاری دست از قوانین شریعت الله می کشد و قوانین و برنامه ی دیگری را انتخاب می کند و برای اجرائی شدن این قوانین کفری وارد گروه کفری مسلح می شود و به صورت مسلحانه سعی دارد این قوانین کفری را اجرا کند چنین  شخصی نعوذ بالله، الله را در احکام و قوانین جاهل می داند و خودش یا سایر مخلوقات را در این مورد عالم تر، عاقل تر، حکیم تر، دلسوزتر، با تدبیرتر و مفید تر از الله دانسته است و این یعنی، شریک قائل شدن برای الله و حتی توهین به الله.

پخشان عزیزی شخص مکلفی است که آگاهانه، عمداً، به میل خودش و اختیاری تفکرات کفری کمونیستی و آتئیستی عبدالله اوجالان را به جای اسلام پذیرفته و «آشکارا» در گروهی مسلح معاند در برابر قانون شریعت الله قرار گرفت و «آشکارا» با پیوستن به حزبی مسلح معاند از جامعه ی مسلمین جدا شد و اقوال و عمل او، جز كفر «آشکار»، قابل تأويل به چيز ديگری نیست؛ چنین شخصی بر اساس رأی تمام مذاهب اسلامی مرتدی است که: «وَشَهِدُوا عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ»، شاهدی دادند بر نفس خودشان که کافرند.

این زن، با ۱- گواهی خودش ۲- بینه های شرعی ۳- اِستفاضه یا شايع شدن و مشهور شدن در ميان مردم، جرم ارتداد وعضویتش در گروه مسلح کمونیست و معاند پژاک ثابت شده است و در رِدّه، چیزی به نام رِدّه ی اصغر و رِدّه ی اکبر وجود ندارد. ردّه، ردّه است. حالا، ممکن است مال یکی (مُغَلّظِه) تند و شدید باشد و مال یکی دیگر (مجرّده) و ساده.

این شخص ضمن ارتداد، شروع به دعوت منفی و ایجاد جنگ روانی علیه اسلام و مسلمین کرده و بخشی از حزب کمونیست پ.ک.ک است که به جنگیدن با مسلمین و جلوگیری کردن از تطبیق قانون شریعت الله پرداخته و جزو «طائفة الممتنعة»است.

طائفة الممتنعة، یعنی مرتدينی كه دارای قدرت نظامی و گروهی باشند و گروهی سازماندهی شده باشند که به صورت جماعت و حزب درآمده باشند و دارای قدرت نظامی باشند که از قانون شريعت الله سرپیچی می کنند و مانع از این می شوند که قانون شريعت الله تطبیق داده شود، حكم آنها با ساير مرتدين فرق دارد. 

طائفة الممتنعة، شامل تمام گروهها، جماعتها، طوايف و دولتهای مرتدی می شوند كه به دليل نيروهای نظامی، امنيتی و اجرايی كه دارند «از تشكيل حكومت قانون شريعت الله ممانعت و جلوگيری مي كنند» به همين دليل به آنها «طائفه و جماعت بازدارنده و زيربارِ قانونِ شريعت نرو» می گویند كه حاضر نيستند قانون شريعت الله بر آنها حكومت كند و با قدرت نظامی و بشری كه دارند از اجرایی شدن قانون شريعت الله جلوگیری می کنند.

باید به محارب و فاسد بودن امثال این زن مرتد شهادت داد همچنانکه رسول الله صلی الله عليه وسلم می فرمايند: ” وَاشْهَدُوا عَلَى الْمُحْسِنِ بِأَنَّهُ مُحْسِنٌ، وَعَلَى الْمُسِيءِ بِأَنَّهُ مُسِيءٌ”[۱] شاهدی بدهيد بر انسان نيكوكار كه نيكوكار است، و بر انسان بدكار هم شاهدی بدهيد كه بدكار است.

هیچ شر و هیچ بدی بدتر از کفر و ارتداد وجود ندارد، و ارتداد هم جرم است، و جزو حدود است. ابن عباس رضی الله عنهما روايت است كه رسول الله صلی الله عليه وسلم می فرمايند: “مَنْ بَدَّڵ دِینَهُ فَاقْتُلُوهُ”[۲] کسی که دینش را عوض کرد او را بکشید

مورد دیگر، زمانی كه معاذ رضی الله عنه به يمن رسيد و ديد ابوموسی اشعری مردی را به دليل اينكه از اسلام برگشته و مرتد شده و يهودی شده بود بسته بود، معاذ سه بار گفت: لَا أَجْلِسُ حَتَّى يُقْتَل،َ قَضَاءُ اللَّهِ وَرَسُولِهِ،فَأَمَرَ بِهِ فَقُتِلَ. [۳]يعنی: نمی نشينم تا به حكم الله و رسولش اين شخص مرتد كشته شود. سه بار این را گفت، به دنبال آن فرمان داده شد و كشته شد .فَأَمَرَ بِهِ فَقُتِلَ.

المغني از منابع مهم فقهی فرق معروف به اهل سنت ذکر می کند که: وأجمع أهل العلم على وُجوبِ قَتْلِ المُرْتَدِّ. و همه ی دانشمندان بر وجوب قتل مرتد اجماع دارند.[۴] امام شافعی رحمه الله که این ماموستاها خود را به او منتسب کرده اند معتقد است که مرد و زن مرتد به دلیل شمولیت حکم قتل مرتد باید کشته شوند،[۵] و امام نووی  رحمه اللهدر شرح مسلم می گوید: “نزد تمام علماء غير از ابوحنيفه، حسن و قتاده، زن هم بايد مانند مرد كشته شود.” 

روایت هایی که در نهی از کشتن زنان وجود دارد مربوط به جنگ با کفار اصلی است که به دلیل ضعف و عدم مشارکت زنها در جنگهاست. روایت نهی رسول الله صلی الله علیه وسلم هم زمانی صادر شد که در جنگ، زنی را دید که کشته شده بود و فرمود:”مَا كَانَتْ هَذِهِ لِتُقَاتِلَ”[۶]، یعنی این زن که جنگنجو نبود و نباید زنی که جنگجو نیست و از لحاظ تبلیغی در جنگ شرکت ندارد کشته شود. یعنی زنی که در قتال نیست، جنگجو نیست نباید کشته شود. مَا كَانَتْ هَذِهِ لِتُقَاتِلَ، یعنی علت این که رسول الله صلی الله علیه وسلم چنین حرفی را زده این است که زنی که کشته شده، علت این که نهی شده کشته شوند این است که در جنگ شرکتی ندارند.

ادامه خواندن چرائی واکنش غیر شرعی ماموستایان «زن، هرزگی، فاحشگی» در برابر حکم اعدام شرعی وریشه مرادی و پخشان عزیزی از اعضای گروهک کمونیستی پژاک