آسیب شناسی تقیه در میان شیعیان: تقیه ابزار و حکمی جهت پیشبرد و حفظ دین یا تخریب آن؟ (۲)

آسیب شناسی تقیه در میان شیعیان: تقیه ابزار و حکمی جهت پیشبرد و حفظ دین یا تخریب آن؟ (۲)

به قلم: شیعه علی

عده ای بسیاری از احکام شرعی در فقه جعفری  و اقوال صحیح ائمه را به خاطر حمل بر تقیه باطل اعلام کرده اند، از آن جمله روایتی است که طوسی از محمد باقر نقل کرده که او گفت: «پدرم در خانه اش برای نماز اذان گفت و در اذانش عبارت «الصلاة خیرٌ من النوم». «نماز بهتر از خواب است»بر زبان جاری ساخت. طوسی می‏گوید: این قول امام، بر تقیه حمل می‏شود، چون علمای امامیه بر عمل نکردن به آن، اتفاق نظر دارند[۱].

غلات زمانی که در برابر صراحت گوئی وتمام آنچه که از امامان بر خلاف دیدگاههای آنها صادر شده بود، آن را در قالب تقیه تفسیر کردند. از جمله لعن راویان غلات توسط ائمه را اینگونه تفسیر کرده‌اند که امام می‌خواسته است با این کار چشم سلطان را از وی دور كند تا آسيبى به او نرساند. و امثال این تفسیرها و به این شیوه عوام را تحت کنترل عقاید فاسد خود و برخلاف منهج ائمه ی جعفری نگه می داشتند.

در پیش گرفتن این ترفند ممکن است از طرف دشمنان اهل بیت و شیعیان امامی به عنوان ابزار و راهی جهت فرار از آراء ائمه ی امامی جعفری به کار برده شود. به همین دلیل تمام روایات صحیحی که با آراء و عقاید اهل بیت موافقت و سازگاری داشته و با اهداف آنها همخوانی ندارند را بر تقیه حمل نموده‌اند.

علاوه بر آن جهت فرار از تنگناهایی که به دلیل نقل روایات دروغین و نادرست از ائمه و تداوم این روند که مخالف مذهب صحیح ائمه بود به این ترفند پناه می بردند.

این دسته به وسیله «تقیه ی ساختگی و جعلی» شناخت چهره مذهب حق را بر پیروان خود از بین برده‌اند. و جهت ضربه زدن به ائمه و سمبلهای توحید در مذهب شیعه ی جعفری چنین می خواهند بگویند که گویا: « امام -با به کارگیری تقیه- خودش را حفظ نموده و دین را ضایع و تباه ساخته است»[۲].

در پیش گرفتن این رویه ی غلط و قرار دادن آن در منابع مورد استناد، ممکن است در آینده باعث تفرق و سرگردانی هائی در میان پیروان مخلص ائمه و فقه جعفری نیز گردد . دیده شده که فقهای شیعه ی جعفری در تعیین اینکه کدام یک از اقوال منسوب به امام از روی تقیه بوده و کدام یک، قول حقیقی امام بوده، در میان خود به شدت اختلاف نظر پیدا کرده اند.

جعفر شاخوری می‏گوید: «همانا ما علمای بزرگ شیعه را می‏بینیم که در تعیین و تشخیص اینکه کدام یک از روایات صادره از ائمه از روی تقیه بوده و کدام یک به خاطر بیان حکم واقعی از ائمه سر زده، اختلاف نظر دارند، …  این آشفتگی در تعیین موارد تقیه منجر به اختلاف زیادی در فتوای علماء شده که این اختلاف بر اثر تعیین و تشخیص اینکه کدام یک از روایات صادره از ائمه از روی تقیه بوده و کدام یک از روی تقیه نبوده، ایجاد شده است»[۳].

امروزه که دارالاسلام ایران تشکیل شده و شیعیان در کمال آزادی می توانند بر اساس عقاید خود عمل کنند لازم است در مساله ی تقیه نیز تجدید نظری داشته باشند و بر اساس برداشت بزرگان خود چون آیت الله خامنه ای به این مساله ی مهم نگاه کنند و از شیعیان انگلیسی پرهیز کنند تا به تدریج هم آلودگی های فکری و رفتاری خود را اصلاح کنند و هم مجدد تمدن نوین اسلامی در دارالاسلام  ایران باشند.


[۱] تهذیب الأحکام: طوسی، ۱/۱۵۱٫

[۲] الشهادة الثالثة في الأذان، علاء الدین بصیر، نسخه خطی.

[۳] حرکیة العقل الاجتهادی لدی فقهاء الشیعة الإمامیة: جعفر شاخوری، ص۷۲-۷۵٫

آسیب شناسی تقیه در میان شیعیان: تقیه ابزار و حکمی جهت پیشبرد و حفظ دین یا تخریب آن؟ (۱)

آسیب شناسی تقیه در میان شیعیان: تقیه ابزار و حکمی جهت پیشبرد و حفظ دین یا تخریب آن؟ (۱)

به قلم: شیعه علی

عده ای از برادران غیر جعفری با استناد به شکل جعلی و تحریف شده تقیه در میان فرقه هائی از شیعه ی جعفری و با استناد به کسانی چون یوسف بحرانی که می‏گوید: «هیچ حکم از احکام یقینی و قطعی دین جز احکام اندکی معلوم و مشخص نیست، به خاطر اینکه احادیث دینی با روایات تقیه در آمیخته است»[۱]. به این نتیجه می رسند که فقه و مذهب جعفر صادق از بین رفته است .

در کنار این، بسیاری از عوام هنوز نمی دانند که تقیه برای حالات ضرورت و اضطرار آنهم در شرایط خاص خودش است و این روزها که دارالاسلام ایران تشکیل شده و شیعیان می توانند آزادانه تمام عقاید شیعیان جعفری را بیان کنند و می توانند به تمام آنچه که معتقد هستند عمل کنند و اصلاً تقیه در معنای شرعی آن در عقاید و عمل به مذهب هیچ جایگاهی برایشان ندارد اما متأسفانه عده ای تقیه را با دروغگوئی به عنوان یک پدیده ی زشت و ضد اسلامی اشتباه گرفته اند به همین دلیل به سادگی با اطرافیان و سایر افراد جامعه دروغ می گویند و به این صفت زشت هم در میان سایر ملل و مذاهب شناخته شده اند.

با مطالعه نهج البلاغه و وقایع تاریخی این نكته كه علی بن ابی طالب، حسن، حسین و… همیشه عقیده خود را صراحتا بیان می‌كرده‌اند بر همه آشكار می‌شود ضمن اینكه مسائلی مانند تقیه و توریه به صورت گسترده از زمان امام سجاد و امام محمد باقر در بین توده شیعه امامی برای حفظ عقاید و سلامت جان آنها مطرح و از جانب امامان تجویز گردید و علی با آن پیروان از جان گذشته و قوت بازو نیازی به ترس و تقیه نداشته‌اند. ایشان حتی برای پیروزی بر معاویه از صراحت لهجه خود در هیچ كدام از نامه‌ها اندكی كم نكردند.

شیعه ی جعفری امامی نیز در پیشبرد پروسه ی مبارزاتی خود در مقاطع مختلف تاریخ از «تقیه» همچون یک سلاح استفاده برده اند. در زمانها و مکانهائی خاص تقیه به حکم ضرورت و در راستای حفظ دین، جان، ناموس و… مانند نماز واجب شمرده شده است.

  • ابن بابویه قمی و دیگران از امام جعفر صادق روایت کرده‌اند که او گفت: «لو قلت أن تارك التقیة کتارك الصلاة لکنت صادقاً»[۲]. «اگر می‏گفتم که تارک تقیه همانند تارک نماز است، راست گفتم».
  • از امام باقر روایت است که می‏گوید: «إن تسعة أعشار الدین التقیة. ولا دین لـمن لا تقیة له»[۳]. «همانا نه دهم دین، تقیه است و هر کس تقیه نکند، بی‌دین است».

در صورت صحت این روایات، تنها الله متعال می داند که این امامان و پیروان آنها در چه ظروف و موقعیت اضطراری قرار گرفته اند که تا این حد به این مسأله جهت «حفظ دین» بهاء داده اند .

تقیه به حکم ضرورت است، و با برداشتن ضرورت، تقیه نیز برداشته می شود. اما ممکن است انسانهائی در موقعیتها و زمانها و مکانهای مختلفی قرار گرفته و به حکم ضرورت به تقیه پناه ببرند و این روند همچون سایر احکام شریعت تا ظهور مهدی[۴] و جدا شدن کامل صفوف ادامه داشته باشد “.

عده ای با برداشت غلط از این ابزار، آن را به گونه ارائه می دهند که تنها معنی دروغ گوئی و ریاکاری با همه از آن استباط می گردد. و دروغ گوئی را نیز بر همه ی مسلمین در هر رده ای که قرار گرفته باشند واجب می دانند. پیروی از این نسخه ی جعلی عملا به معنی کنار نهادن هدف و برنامه به نفع خواسته های ظالمین و ریاکاری در قبال مسلمین است .


[۱] الحدائق: یوسف بحرانی، ۱/۵٫

[۲] من لا یحضره الفقیه: ابن بابویه، ۲/۸۰٫

[۳] اصول الکافی: کلینی، ۲/۲۱۷٫

[۴]الإعتقادات: ابن بابویه قمی، صص۱۱۴-۱۱۵٫

در دارالاسلام ایران نیز مواظب نفوذی های دشمن باش

در دارالاسلام ایران نیز مواظب نفوذی های دشمن باش

به قلم: کیوان مریوانی

در مریوان ما که یکی از شهرهای استان کُردستان ایران است یکی از برادران ما با نام مُلا عارف مشهور به محمد کردستانی به شیوه ای عجیب توسط یکی از نفوذی های دستگاه استخبارات و اطلاعات وابسته به آمریکا در کردستان عراق در منزل خودش به قتل رسید.

این عامل نفوذی سکولاریستها برای خودش ریش گذاشته بود و به سنتهای ریز شخصی هم خیلی حساس بود و به این شکل اعتماد برادرمان مُلا محمد کردستانی را به دست آورده بود و به عنوان مهمان وارد مزل او شده بود و در نهایت شبی در خواب با اسلحه داریا صدا خفه کن این برادر ما را به شهادت رساند. أحسبه کذلک والله حسيبه، ولا أزكي على الله أحدًا .

افراد دیگر در مریوان مثل کاک سعدی شیرزادی و کاک طیب و … هم توسط همین مزدوران دستگاههای استخباراتی و اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی در کردستان عراق به قتل رسیدند.

از بدیهیات است که هر دولت برای مقابله با هر گونه تهدید خارجی و داخلی به دستگاه استخبارات خود اهتمام می ورزد و علاوه بر تقویت آن در مقابل نفوذ مخالفین، خود سعی می کند به دولت های دیگر و تمامی اپوزیسیون‌ها نفوذ کند، و نفوذ استخباراتی متقابل بین آمریکا و رژیم صهیونیستی، کشوری که بدون آمریکا، بلافاصله به تاریخ می پیوندد، مشهور است.

ما در دارالاسلام ایران چیزی برای پنهان کردن نداریم و همان چیزی که در جلسات خصوصی خود می گوئیم فرقی با آنچه در رسانه های عمومی  می گوئیم ندارد اما بر برداران  و خواهران ما لازم است در نزدیکی با افراد نهایت درایت و تحقیقات را به کار گیرند و تدابیر امنیتی جدی به کار گیرد، چون دشمن با تمام قدرت تلاش می کند نفوذی های خود را از همان ابتدای کار جای دهد تا با رشد آن بالا آمده و خود را به مرکز تصمیم گیری برسانند.

ما در اعتماد به نفوذی های هم زبان و هم مذهب خود که در باطن مرتدی سکولار و در ظاهری خود را خودی نشان داده اند بسیار صدمه دیده ایم.

در انتخاب خلیل و صدیق و دوستان صمیمی خود دقت داشته باشیم  بخصوص ما که در دارالاسلام «اهل جماعت» هستیم و در غیر معصیت الله اطاعت خود را به حاکمیت بر دارالاسلام داده ایم و از سوی دشمنان و دوستان جاهل مورد انواع اذیت و آزارهای جنگ روانی نیز قرار داریم.

اهل جماعت بودن نعمت است و فرقه بازی و گروه بازی و ضرار سازی عذاب است، عذابی که هم اکنون برای سرگردانان تبدیل به مُد شده است.

دشمن اصلی ما آمریکا و متحدین و مزدوران آنها هستند و بهترین حامی و پشتیبان ما هم جماعت حاکم بر دارالاسلام است از نفوذی های دشمن در هر لباس و زبان و مذهبی که هستند برحذرباشیم.

اتحاد سنی های آمریکائی و شیعیان لندنی در سوریه

اتحاد سنی های آمریکائی و شیعیان لندنی در سوریه

به قلم: ابوخالد کُردستانی

سنی آمریکائی یا همان اسلام آمریکائی، معجونی از اسلام و لیبرالیسم است که در راستای اهداف آمریکا و متحدینش در حرکت است.

این معجون، در مسائل فردی و شخصی مسلمین را آزاد می گذارد، و در بسیاری موارد زمینه را برای مشغول کردن مسلمین به مسلمین بر سر مسائل اختلافی فراهم می کند اما به مسلمین اجازه نمی دهد که در مسائل مهمی چون حاکمیت و اجرای قوانین شریعت الله و جهاد با اشغالگران صحبتی داشته باشند.

این اسلام آمریکائی در دو شکل خودش را نشان داده است:

  1. سلفیت آل سعود
  2. اخوان الشیاطین ( شاخه انحرافی و سکولار زده و لیبرال جریان مبارک اخوان المسلمین)

هم اکنون این اسلام آمریکائی بر سوریه حاکم شده است.

تشیع انگلیسی هم که در امثال صادق شیرازی و یاسر الخبیث و شیطان یاری و دهها شبکه ی ماهواره ای متعلق به اینها خودش را نشان داده است، همان شیعیان غلاتی هستند که مورد نفرین ائمه ی بزرگوار شیعه و بزرگان اهل علم شیعه بوده اند که امروزه همان نقش سنی های آمریکائی را برای انگلیس و آمریکا بازی می کنند.

یعنی این شیعیان انگلیسی هم بزرگترین شگردشان ۱- دامن زدن به خرافات میان تشیع و۲-  تولید جنگ مذهبی با سنی ها و ۳- سازگار شدن با تمام کفار انگلیسی و آمریکائی و غیره و ۴- دشمنی با تمام کسانی است که با این کفار در حال جنگ باشند چه ایران شیعه مذهب باشد یا هر گروه سنی مذهبی.

نکته ی جالب این است زمانی که سنی های آمریکائی بر دمشق و بخشهای زیادی از آن تسلط پیدا کردند به جاهایی چون مزار سیده زینب رضی الله عنها صدمه ای نزدند اما در عوض مدیریت این اماکن را به شیعیان انگلیسی سپردند که مهمترین افتخاراین شیعیان انگلیسی ضد سنّی بودن و لعن و نفرین فرستادن بر ناموس پیامبر صلی الله علیه وسلم و صحابه گرامی است.

این ارتباط و همکاری شیعیان لندنی با سنی های آمریکائی برای مومنین صادق اهل دعوت و جهاد خبر از یک توطئه می دهد، توطئه ای آشکار بر علیه منهج صحیح اسلامی و مومنین اهل دعوت و جهاد.

در جهاد به همراه اهل جماعت عقب نمان

در جهاد به همراه اهل جماعت عقب نمان

به قلم: خالد سیف الله المسلول

جهاد به عنوان اوج قله و بلندای اسلام بعد از ایمان و نماز و اهل جماعت شدن فریضه ای است که به دفاع از قوانین شریعت الله و دارالاسلام و جماعت و اهل آن و سایر مومنین و همچنین برای آزاد سازی سرزمینهای تحت اشغال کفار به عنوان تنها ابزار معرفی شده است.

این یک قاعده ی کلی است که هر گاه قانون شریعت الله بیان شده است دسته ای از کفار در برابر آن قرار گرفته اند و می خواهند مانع آن شوند که دین خدای متعال برای رهایی انسانها از بندگی بندگان و بازگرداندن آنها به بندگی خدای یکتا گام بردارد، اینجاست که این کفار یا باید با قهر الله مثل طوفان و باد و رعد و برق و سیل و غیره نابود شوند یا با قهر و خشونت مومنین با جهاد فی سبیل الله تا راه طاغوت را مسدود کرد و دین خداوند متعال برای رهایی همه بشریت در سراسر زمین حرکت کند و حق به راه خود ادامه دهد.

تا زمانی که در زمین کفر است و تا زمانی که در زمین باطل است و مادامی که در زمین عبادت برای غیر خدا انجام میگیرد که کرامت انسان را ذلیل می کند، جهاد فی سبیل الله ادامه دارد و این «جهاد» بیعتی بر ذمه‌ی هر مؤمنی است که واجب است به آن وفا کند. مَن ماتَ ولَمْ يَغْزُ، ولَمْ يُحَدِّثْ به نَفْسَهُ، ماتَ علَى شُعْبَةٍ مِن نِفاقٍ.(مسلم۱۹۱۰) کسی که بمیرد و جهاد نکند و نیت انجام آنرا نداشته باشد بر شعبه‌ای از نفاق مرده است.

اما جهاد فی سبیل الله صرفاً خیزشی برای  جنگ و درگیری نیست، بلکه قله‌ایست بر پایه ایمان که نمایانگر احساسات و شعائر و اخلاق و اعمال فرد است.

مؤمنانی که خداوند متعال با آنها عهد بسته است، کسانی که حقیقت ایمان در انها نماینگر است، این گروه، مؤمنانی هستند که خداوند با آنها بیعت کرده است و اینها خصوصیات و ممیزات آنهاست، اینها گروهی از مؤمنانی هستند که خداوند متعال به آنها وعده‌ی بهشت داده و جان و مال آنها را خریده تا همراه سنت جاریه الله تعالی گام بردارند.

جهاد در راه خدا در حقیقت برای اعلای کلام الله است : مَن قَاتَلَ، لِتَكُونَ كَلِمَةُ اللَّهِ هي العُلْيَا، فَهو في سَبيلِ اللَّهِ (۳۱۲۶) که این راه از دوحال خارج نیست؛ یا کشتنِ دشمنان خدای متعال، کسانی که با او جل‌جلاله مخالفت می‌کنند و یا شهادت، پس ای برادران عجله کنید، از قافله مجاهدین عقب نمانید.

جهاد آسان نیست، ای برادران قدر مجاهدین را بدانید، جهاد یک عمل دشوار است، در این راه تکالیف و سختی ها را تحمل نمودن، قربانی دادن با جان و مال و نیاز به خارج شدن از خانه و کاشانه می باشد، پس تنها شخصی می تواند چنین عبادتی را انجام دهد که بر دین الله متعال با اخلاص ایمان داشته باشد و در مقابل دنیا، آخرت را برگزیند و بر الله متعال کاملا اعتماد داشته باشد بنابراین ای جوانان مومن: تحت پرچم جماعت و دارالاسلام ایران و یا تحت پرچم جبهه ی مقاومت تحت پرچم دارالاسلام ایران به میادین جهاد بشتابید و اگر خود نمی توانید خارج شوید در مناطق خود به مجاهدین با اموال و زبان و تبلیغ رسانه ای خود کمک کنید .

این تنها راه انتخاب برای عزت و سرافرازی و دوری از ذلت و عذاب تفرق و اهل تفرق است.

آنچه امثال شیخ ایمن الظواهری به آن نرسیدند

آنچه امثال شیخ ایمن الظواهری به آن نرسیدند

به قلم: محمد اسامه

نکته ی ساده اما مهم و اساسی که بسیاری از اهل دعوت و جهاد به آن نرسیده اند پیام این حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم است که می فرماید: «تَلْزَمُ جَمَاعَةَ المُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ» با جماعت مسلمین و امام آنها باش و در عین حال امر می کند اگر جماعت مسلمین یعنی حاکمیت بر دارالاسلام و رهبر واحد این دارالاسلام وجود نداشت «فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الفِرَقَ كُلَّهَا»[۱]ازتمام گروه ها و فرقه ها دوری کن.

این فرقه ها چون به دلایل کاملا مشخص و ناشی از فرقه گرائی و مذهب گرائی تمایلی به پیوستن به جماعت و دارالاسلام مسلمین و امام و رهبر آن ندارند اسم فرقه ی خود را گذاشته اند جماعت و بعد دهها فرقه به وجود می آیند و همه اسم خودشان را گذاشته اند جماعت و… و همه نیز شکست می خورند چون: الجَماعَةُ رَحمَةٌ و الفُرقَةُ عَذابٌ.[۲] جماعت رحمت است و جدائی و تفرق عذاب. عذابی که الله تعالی آنرا در ردیف عذابهای آسمانی و زمینی مثل زلزله نام برده است و می فرماید: ‏ قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَن یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذَاباً مِّن فَوْقِکُمْ أَوْ مِن تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً وَیُذِیقَ بَعْضَکُم بَأْسَ بَعْضٍ انظُرْ کَیْفَ نُصَرِّفُ الآیَاتِ لَعَلَّهُمْ یَفْقَهُونَ ‏(انعام/۶۵) بگو : الله می‌تواند که عذاب بزرگی از بالای سرتان و یا از زیر پاهایتان بر شما بگمارد و یا شما را دسته‌دسته و پراکنده کند و برخی از شما را به جان برخی دیگر اندازد و گرفتار همدیگر سازد و عذاب و تندی بعضی را به بعضی دیگرتان بچشاند. نگاه کن که چگونه آیات را بیان و روشن می‌گردانیم تا بلکه بفهمند.‏

این واقعیتی است که از ما می خواهد بر اساس شریعت اعمال خود را سازماندهی کرد.

شیخ ایمن الظواهری تقبله الله می گوید: من واقعیت را همانطور که می بینیم می خوانم، چگونه از این مخمصه رهایی یابیم؟ یکی از دلایل شکست انقلاب های موسوم به بهار عربی، نادیده گرفتن این حقیقت می باشد که راه طولانی و دشوار است و همزیستی با باطل و طاغوت شایسته نیست، این راه نیاز به فداکاری های عظیم دارد و باید برای هجرت و آزار و اذیت، کشتار و اسارت ها آماده شد، راه پیروزی راه آن جماعت هایی نیست که فرزندانشان را برای لذت بردن از وظایف و سود با جنبه های دینداری در تفاهم و صلح با طواغیت ظالم تربیت می کنند، آن “گروه‌هایی” که جوانان خود را به این باور پرورش دادند که از طریق همزیستی با طواغیت و کار کردن بر اساس (قانون اساسی، قوانین، و سازمان‌های امنیتی آنها) از اسلام حمایت کنند .

متأسفانه این جماعات و انقلاب ها، شکست و ناتوانی روش‌های خود را در دفاع و مقاومت در برابر باطل و ضلالت و جنایات طواغیت آشکار کردند و جماعت‌هایی که جوانان خود را بر عدم براءت و بیزاری از طواغیت تربیت کردند، به زودی خسارت دین و دنیا آنها را در خواهد گرفت .”

شیخ ایمن الظواهری در مورد اهل تفرق و فرقه بازها صحبت می کند و آنها را نقد می کند ای کاش اهل جماعت می شد و مثل جهاد اسلامی فلسطین و حماس و… جهاد خود را به پیش می برد و اینگونه خودش هم اسباب بازی دست دیگران نمی شود.

عزت مسلم و جوانمردی عرب و یقین مجاهد فی سبیل الله … کلماتی که نیاز به عمل دارند، ای اهل جماعت، قوی باشید که باذن الله الواحد الاحد، با آمریکا و صهیونیستها و متحدینشان نبردی چون حطین و عین جالوت در پیش داریم …


[۱] متفق علیه / البخارى (۳۶۰۶ ، ۷۰۸۴) ومسلم (۱۸۴۷)

[۲]  مسند أحمد،  4/ 278 مسند الكوفيين بقية حديث النعمان بن بشير (حديث رقم: ۱۹۳۵۱ )/ الألباني، السلسلة الصحيحة ۶۶۷ 

دستگیری ماموستا سید محمد محمدی میراولی توسط نیروهای امنیتی ایران و غوغاسالاری رسانه ای

دستگیری ماموستا سید محمد محمدی میراولی توسط نیروهای امنیتی ایران و غوغاسالاری رسانه ای

به قلم: ابوعبدالله جاف جوانرو

ماموستا سید محمد محمدی میراولی اهل روستای میراولی و امام جمعه و جماعت سابق مسجد عمر بن خطاب (رض) تازه‌آباد سریاس پاوه روز سه‌شنبه ٤ دی‌ماه ۱۴۰۳ توسط نیروهای امنیتی کشور بازداشت شد و دیدیم که تمام رسانه های مجازی سکولار و شبکه های معلوم الحالی چون کلمه و غیره شروع کردند به سرو صدا که یک ماموستای اهل سنت به خاطر مخالفت با تشیع و نقد حاکمیت دستگیر شده است و…!

قبل از هر چیزی لازم است بدانیم که این ماموستا دارای چه منهجی است:

ماموستا محمدی میراولی به عنوان معرفی خود در کانال رسانه ایش می گوید: ما غیر از اخبرنا و حدثنا چیز دیگری نمیدانیم و نمیخوانیم و نمیخواهیم و نمیگوییم و همین برای ما بس است . ان شاء الله.

اما همین ماموستا:

  • در دی ماه ۱۴۰۱ش اغتشاشات جبهه ی «زن، هرزگی، فاحشگی» را به همراه چند ماموستای دیگر «اعتراضات شرعی و قانونی ملت ایران» معرفی می کند؛ در حالی که برای همه روشن و واضح و اشکار است که این اغتشاشات توسط کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار و مرتد محلی سازماندهی و مدیریت می شد و برای جامعه ای سکولار دست به اغتشاش در ایران زده بودند که در این اغتشاشات دارودسته ی منافقین داخلی هم نفاق خود را آشکار کرده و بسیاری از مومنین جاهل را با خود همراه کرده بودند.

آیا هم جبهه ای شدن با کفار جهانی و مرتدین محلی و دارودسته ی منافقین داخلی جهت تشکیل حکومتی سکولار وحمایت از اغتشاشگران اهل فتنه در «اخبرنا و حدثنا» آمده است؟

  • امام ابوحنیفه را به سبک پیروان فرقه باز حنبلی مذهب کلا جزو مرجئه و اهل رای و خارج از اهل سنت و جماعت معرفی می کند و می گوید: مذاهب معتبر نزد ما فقط سه مذهب حنابله، مالیکه و شوافع است و در اصول وفروع از احمد ن حنبل و متقدمین حنابله تقلید می کنیم
  • قول امام احمد بن حنبل را می آورد که تمام جهمی ها علی التعیین کافر هستند و بعد، مجاهدین حنفی مذهب طالبان را «افیونی های جهمی ماتریدی زندیق» معرفی می کند و به این شکل علی التعیین تمام طالبان را تکفیر می کند
  • می گوید: لعنت الله و رسول و ملائکه و جن و انس بر سلفیت معاصر با تمام طیفهایش و بر تک تک امیران و سربازان جماعات جهادی بلاء استثناء، الله رویشان را سیاه و رسوای دنیا و آخرتشان گرداند که چگونه با منهجی فاسد با روحیه و احساسات و حماسه اینهمه جوان بازی کردند و به کشتنشان دادند.

قصد پاسخ به دیدگاههای این شخص را ندارم اما لازم است بدانید: بر اساس رای تمام مذاهب اسلامی اگر کفار سرزمین مسلمین را اشغال کنند جهاد بر آنها و در صورت ناتوان بودن آنها به صورت دایره وار بر تمام مومنین فرض عین می شود مثل نماز. آیا قرنهاست و همین الان کفار سرزمنیهای مسلمین را اشغال نکرده اند؟ چگونه بر تک تک امیران و سربازان جماعتهای جهادی بلاء استثناء لعنت میفرستد و…؟

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: مَنْ يُرِدِ اللَّهُ بِهِ خَيْرًا يُفَقِّهْهُ فِي الدِّينِ، وَلَا تَزَالُ عِصَابَةٌ مِنَ الْمُسْلِمِينَ يُقَاتِلُونَ عَلَى الْحَقِّ ظَاهِرِينَ عَلَى مَنْ نَاوَأَهُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ. [۱]کسی که الله برایش خیر تصمیم می‌گیرد، در دین فقیه و صاحب درک و فهمش می کند. و پیوسته  و همیشه بخشی از مسلمانان بر اساس حق  جنگ مسلحانه می‌کنند و تا روز قیامت بر مخالفین خویش غالب و چیره‌ هستند.

این شخص مشخص کند الان این بخش از مومنین مجاهد مسلح کدامها هستند؟ چون قطعا همیشه و پیوسته تا روز قیامت هستند و الله هم اینها را دوست دارد چون می فرماید: إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ (صف/۴) آیا لعنت کردن کسانی که الله آنها را دوست دارد بدون مجازات می ماند؟

جالب است بدانید این شخص که اینگونه جاهلانه به ائمه و مجاهدین و منهج اهل سنت و جماعت می تازد و علی التعیین طالبان را تکفیر می کند و…. حتی یک نقد هم در مورد احزاب سکولار و کافر ندارد و جالبتر اینکه حتی یک نقد هم در مورد تشیع و حکومت ایران هم ندارد و اینجاست که متوجه می شویم که علت دستگیر شدن این شخص تکفیری نه نقد تشیع است نه نقد امور حکومتی ایران بلکه ذات تکفیری بودن این شخص عامل دستگیری او شده است.


[۱]– مسلم ۱۰۳۷

پیوستها:

انقلابیون یمن «سوریهٔ جولانی» را ضرب المثل «ذلیلی و مزدوری» کردند

انقلابیون یمن «سوریهٔ جولانی» را ضرب المثل «ذلیلی و مزدوری» کردند

کاتب: مسعود سنه ای

اگر دست و پا زدنهای شکست خورده های روحی طرفدار جولانی در فضای مجازی را می بینیم که با عذرتراشی ها و حکمت تراشی های بدتر از گناه در حال ماست مالی کردن انحرافات و خیانتهای جولانی نست به اهداف جهاد سوریه و سکوت در برابر اشغالگری های آشکار آمریکا و ترکیه و صهیونیستها در سرزمین سوریه و چرخش آشکار جولانی به سمت لیبرالیسم غربی به جای تشکیل حاکمیتی اسلامی هستیم، اما خارج از این منظومه ی خیالی، جهانیان با چهره ی واقعی جولانی آشنا شده اند و جولانی و گروهش بدون شک اعتباری نزد اهل دعوت و جهاد راستین ندارند.

اهل دعوت و جهاد راستین بیشتر از ۱۲ سال است که به صورت مستمر اعلام کرده است که جولانی فی سبیل آمریکا و ناتو در حال جنگ است نه فی سبیل الله؛ و کسانی چون شیخ ابومحمد المقدسی هم بارها شهادت داد که جولانی جاسوس ترکیه است و جهت مصالح ترکیه و اسرائیل فعالیت می کند.

امروز این واقعیت برای کم هوشها نیز آشکار شده است.

حزام الاسد، از اعضای دفتر سیاسی جنبش انصارالله یمن یکی از چهره های معروف خارج از مذاهب اربعه است که آشکارا جولانی و سوریه ی تحت فرمان او را ضرب المثل ذلیلی و خواری و شکست و زبونی نشان داد.

 حزام الاسد چند روز پیش خطاب به نتانیاهو در حساب کاربری خود در ایکس نوشته بود: تا زمانی که تجاوزات رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه متوقف نشود، عملیات ما متوقف نخواهد شد. وی در ادامه افزود: نتانیاهو خواهد دانست که رؤیای خاورمیانه جدید چیزی جز تهدید برای او رژیم صهیونیستی نیست.

ما در نبردی گسترده و همه جانبه در تقابل با رژیم صهیونیستی، آمریکا و انگلیس هستیم و گزینه‌های بسیاری را در اختیار داریم .دشمن صهیونیستی باید منتظر پاسخ ما به تجاوز علیه یمن و البته با شدت قوی‌تر باشد.

این شخصیت انقلابی یمن در تازه ترین پیام خود می گوید: دشمن اسرائیلی باید بفهمد که «یمن»، «سوریهٔ جولانی» نیست!

این یک واقعیت است و کسی که حتی مسلمان هم نباشد اما مردم و وطنش را دوست داشته باشد می داند که جولانی در چه جایگاه ذلیلانه و خائنانه ای قرار گرفته است که تنها نظاره گر نابودی زیر ساختهای کشورش و نظاره گر اشغالگری های خارجی هاست.

جماعت زرقاوی (داعش) در برابر منهج القاعده

جماعت زرقاوی (داعش) در برابر منهج القاعده

به قلم: محمد اسامه

اسامه بن لادن که ادامه دهنده مسیر اخوان المسلمین با تفکرات سید قطب است از سوی تمام فرقه های جهادی مورد توجه است که یکی از آنها فرقه ی نجدی دوله است، اما لازم است بدانیم که این فرقه واقعاً در همان مسیر شیخ اسامه درحرکت است؟

شیخ اسامه بن لادن تقبله الله می گوید: فلابد من مراعاة الدقة في الكلمات والإصدارات حتى لا نثبت في أذهان المسلمين بعض ما اتهمنا الأعداء به من أننا متوحشون مستبدون نستلذ بسفك الدماء (توجیهات لترشید العمل الاعلامی) ما مجاهدان باید در گفته ها و بیانات و کلیپ هایی که صادر می کنیم نهایت دقت را به خرج دهیم تا آنچه را که دشمنان ما را به آن متهم می کنند در ذهن مسلمانان به ثبوت نرسد که ما خود رای و مستبد و وحشی هستیم و از ریختن خون لذت می بریم.

اما در اعلامی جماعت دوله (داعش) ذبح و تشدد و خونریزی و نهایت استبداد وحشی گری است که کفار از ان می توانند سو استفاده کنند  و جنون و وحشی گری موج میزند و در اعلامی دوله هیچ ملاحظه ای وجود ندارد.

شیخ عطیه الله تقبله الله می فرماید:نؤكِّدُ على تبرُّئنا الكاملِ مِن أيِّ عملياتٍ تستهدفُ المسلمينَ سواءٌ في مساجدِهم أو أسواقِهم وطرقاتِهم أو تجمّعاتِهم, وأنّ تنظيمَ قاعدةِ الجهادِ مُمثّلاً في قيادتِه وعبرَ بياناتِه وعبرَ متحدثيه قد أكّدَ هذا الأمرَ مِرارًا, وبيّنّا هذا الأمرَ من منهجنا وطريقِنا ودعوتِنا . ما برائت خود از هر عملیاتی که مسلمین را هدف قرار می‌دهد اعلام می‌کنیم و عملیات در مساجد مسلمین، بازارها، راه‌ها و تجمعات آنها تفاوتی ندارد … این است منهج ما، این است طریق و دعوت ما…

شیخ عطیه الله اللیبی به این موضوع تاکید می کند ، وی فردی است که مورد تایید شیخ اسامه رحمه الله است، همین بیانات رسا را شیخ اسامه تقبله الله چندین بار انجام داده اند، و حتی شیخ ایمن ظواهری نامه به ابومصعب زرقاوی می نویسد و از انفجار و قتال در مساجد و بازارها نهی می کند، قطعا آن انامه مورد تایید شیخ اسامه بوده است، زیرا در آن زمان شیخ ایمن نائب شیخ اسامه بوده و به دستور وی این کار را کرده است.

حال فرقه نجدی دوله را با منهج اصیل جهاد اسلامی و سفارش بزرگان قیاس کنیم:

  • انفجارها در مساجد از طرف فرقه نجدی دوله قابل شمارش نیست، انقدری که فرقه نجدی دوله مساجد را از بین برد ، اسرائیل و آمریکا از بین نبرده است!!
  • انفجارها در بازارهای مسلمین توسط فرقه نجدی دوله قابل شمارش نیست ، همان مسیر زرقاوی را ادامه داده اند و هزاران مسلمان  با این عملیات ها جان خود را از دست داده اند، به راستی این خدمتی بس عظیم به آمریکا و تمام کفار سکولار جهانی و محلی نیست؟! این اقدامات بی شک در مسیر خشنودی آمریکا و  طواغیت است، چه کافری بدش بیاید که یک احمق جاهل مسجدی از مساجد مسلمین را منفجر کند؟

این مسیری که فرقه دوله آن را طی می کند در واقع همان مسیری است که ابومصعب زرقاوی نشان داده است و مناسب این است که بگوئیم جماعت زرقاوی نه دوله (داعش).

صحیفه ای غیر از قرآن

صحیفه ای غیر از قرآن

 به قلم: خالد هورامی

عده ای بر این باور شدند که به اهل بیت رسول الله صلی الله علیه وسلم صحیفه ای غیر از قرآن داده شده است و غلات(منافقین داخلی) نیز از این مسأله همچون سایر مسائل سوء استفاده های خود را جهت بی اعتبار کردن قرآن در میان مسلمین نمودند و از خود شروع به یاوه گوئی و دریده گوئی های رایج غلات نمودند .

در زیر به روایتهائی اشاره می شود که نشان می دهد ریشه ی این نگرش نیز به همان منابع فرق معروف به اهل سنت بر می گردد که مورد سوء استفاده قرار گرفته است. در زیر به چند روایت از این منابع اشاره می شود: 

۱- «عن أبي جحيفة  قال:  سَأَلْتُ عَلِيًّا  هَلْ عِنْدَكُمْ شَىْءٌ مَا لَيْسَ فِى الْقُرْآنِ وَقَالَ مَرَّةً مَا لَيْسَ عِنْدَ النَّاسِ فَقَالَ وَالَّذِى فَلَقَ الْحَبَّ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ مَا عِنْدَنَا إِلاَّ مَا فِى الْقُرْآنِ ، إِلاَّ فَهْمًا يُعْطَى رَجُلٌ فِى كِتَابِهِ ، وَمَا فِى الصَّحِيفَةِ . قُلْتُ وَمَا فِى الصَّحِيفَةِ قَالَ الْعَقْلُ، وَفِكَاكُ الأَسِيرِ، وَأَنْ لاَ يُقْتَلَ مُسْلِمٌ بِكَافِرٍ». «از ابو جحیفه  روایت است كه من از علی   پرسیدم: آیا نزد شما چیزی هست كه در قرآن وجود نداشته باشد؟ فرمود: قسم به آن ذاتی كه دانه را شكافت و جان را آفرید، نزد ما چیزی علاوه بر آنكه در قرآن نوشته شده وجود ندارد مگر اینكه كسی درک و فهمی موهبی در كتاب الله داشته باشد و آنچه در صحیفه نوشته شده. عرض كردم: در صحیفه چه نوشته شده؟  علی گفت؟ دیه، آزادی زندانیان، احكام قتل نكردن مسلمان در برابر كافر و غیره»[۱].

۲- «عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ، قَالَ: سُئِلَ عَلِيٌّ  : هَلْ خَصَّكُمْ رَسُولُ اللَّهِ   بِشَيْءٍ ؟ فَقَالَ: مَا خَصَّنَا رَسُولُ اللَّهِ   بِشَيْءٍ لَمْ يَعُمَّ بِهِ النَّاسَ إِلَّا مَا فِي قِرَابِ سَيْفِي، فَأَخْرَجَ صَحِيفَةً فِيهَا: لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ذَبَحَ لِغَيْرِ اللَّهِ ، وَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ غَيَّرَ مَنَارَ ، وَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ لَعَنَ وَالِدَهُ، وَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ آوَى مُحْدِثًا». «از ابو طفیل   روایت است كه ازعلی پرسیده شد: آیا رسول الله چیزی مخصوص، به شما داده‌اند؟ فرمود: ایشان به ما چیز مخصوصی كه به عموم مردم نداده باشند ندادند جز آنچه در نیام شمشیرم است. سپس صحیفه‌ای  از آن بیرون آورد كه نوشته بود: لعنت خداست بر كسی كه برای غیر الله ذبح كند و لعنت خداست بر آن شخصی كه نشانه‌های زمین را بدزدد – مطابق با روایت دیگر بر آن شخصی كه نشانه‌های زمین را تغییر دهد – و خدا لعنت كندكسی را كه به والدینش را لعنت فرستد و لعنت خدا بر آن كسی كه مجرمی را پناه دهد»[۲].

«عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ عَبْدًا مَأْمُورًا مَا اخْتَصَّنَا دُونَ النَّاسِ بِشَىْءٍ إِلاَّ بِثَلاَثٍ أَمَرَنَا أَنْ نُسْبِغَ الْوُضُوءَ وَأَنْ لاَ نَأْكُلَ الصَّدَقَةَ وَأَنْ لاَ نُنْزِىَ حِمَارًا عَلَى فَرَسٍ».«از حضرت عبدالله بن عباس ب روایت است كه رسول الله ص بنده‌ای بودند مأمور؛ به ایشان دستور داده شده بود (تمام احكام دین را به مردم ابلاغ نمایند) كه در هیچ چیزی نسبت به عموم مردم قائل به خصوصیت ما (اهل بیت) نشوند مگر در سه مورد:(۱) به ما دستور داده شد كه بطور كامل و به نحو احسن وضو بگیریم (۲). مال صدقه نخوریم (۳). خر را (برای جفتگیری) بر اسب ماده سوار نكنیم»[۳].

منابع ذکر کرده اند که این صحیفه امام علی علیه السلام همچون سایر صحف مجموعه‌ای از احادیث نبوی بود. چنانكه «الصحيفة الصادق» عبدالله بن عمرو بن العاص، «صحیفه جابر» جابر بن عبدالله مجموعه‌هایی از احادیث نبوی بودند و در صحیفه ی امام علی فدیه، قصاص، حقوق ذمیان، ولاء و معاهدات درج شده بود. طبق رأی برخی از محققین، امام علی  در این صحیفه خویش، دستور مدینه و خطبه حجة الوداع را هم محفوظ نگه داشته بود.

شش جا در صحیح بخاری ذكر صحیفه علی به میان آمده است و در هر جا وضاحت شده كه این، مجموعه‌ای از احادیث نبوی بود. به عنوان مثال در این کتاب آمده است: «ما عندنا شئ إلا كتاب الله وهذه الصحيفة عن النبي ».[۴] یعنی: «پیش ما هیچی نیست جز كتاب الله (قرآن) و صحیفه‌ای كه از رسول الله صلی الله علیه وسلم منقول است».


[۱]بخارى به حواله مشكوة، مرقات المفاتيح ۷: ۵۶ تا ۵۷

[۲] صحیح مسلم به حواله مرقات شرح مشكوة: ۸/۱۱۲

[۳]ترمذی، نسائی به حواله مرقات شرح مشكوة: ۷/۳۲۳

[۴] بخاری. كتاب الجهاد ۱/۴۵۱