حکومت اسلامی واجب است

حکومت اسلامی واجب است

به قلم: خالد هورامی

همانطور که می دانیم در هر عصری برای تشکیل هر دولت و حکومت اسلامی اعداد جهاد و زمینه سازی برای تشکیل حکومت اسلامی  واجب است چرا که الله متعال می فرماید: وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ

ترجمه:براي (مبارزه با) آنان تا آنجا كه مي توانيد نيروي (مادي و معنوي) و (از جمله) اسبهاي ورزيده آماده سازيد، تا بدان (آمادگي و ساز و برگ جنگي) دشمنِ خدا و دشمن خويش را بترسانيد، و كسان ديگري جز آنان را۰ نيز به هراس اندازيد كه ايشان را نمي شناسيد و خدا آنان را مي شناسد. هر آنچه را در راه خدا (از جمله تجهيزات جنگي و تقويت بنيه دفاعي و نظامي اسلامي) صرف كنيد، پاداش آن به تمام و كمال به شما داده مي شود و هيچ گونه ستمي نمي بينيد.(انفال۶۰)

خلیفه راشد عثمان بن عفان رضی الله عنه می فرماید: إن الله ليزع بالسلطان ما لا يزع بالقرآن.ترجمه: همانان خداوند بوسيلهء حكومت(مراد از آن قدرت و رهبری قاطع سلطان است) از كارهايي جلوگيري مينمايد كه بوسيلهء قرآن جلوگيري نميشوند.[۱]

این سخن بیانگر آن است که در فهم سلف صالح امت، سلطان و حکومت و رهبری لازم وضروری است.پس از این سخن عثمان بن عفان می فهمیم که یک رهبر و حکومت برای استحکام شرع ضرورت دارد و نقش اساسی را ایفا می کند.از قدیم گفته اند:الناس علی دین ملوکهم .مردم بر دین پادشاهانشان هستند.[۲]

البته مراد ما از استناد به اصطلاح رایج ،الناس علی دین ملوکهم، این است که دین ۴ معنی و مفهوم دارد: ۱- قدرت حاکمیت ۲- قانون و برنامه ۳- اطاعت کردن  4- مجازات و پاداش . این اصطلاح به حدی صحیح است و واقعیت عینی دارد که اکنون در تمام دنیا اگر بنگرید می فهمید که غالب توده مردم در این ۴ مورد بر دینی هستند که حاکمان آنان بر آن دین هستند.

در کشورهای سکولار هم می بینیم که مردم در این ۴ مورد تابع دین حکومتهای خود هستند. پس سلطه و حکومت اسلامی باید باشد تا مردم بر عقیده و منهج صحیح عمل کنند و بایستی مسلمان هشیار باشد و در تحقق و استحکام حاکمیت اسلامی کوشا باشد.حاکم و حکومت دور اساسی در سوق دادن مردم به اجرای شریعت دارند.

شما تابع چه دینی هستی؟ اسلام یا سکولاریسم؟

اگر دارای عذر شرعی نباشی و توان هجرت به دارالاسلام را نداشته باشی، حاکمیت تو دین تو را مشخص می کند.


[۱] البداية والنهاية جلد۲ص۱۳-المؤلف: أبو الفداء إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي البصري ثم الدمشقي (المتوفى: ۷۷۴هـ)-داراحیاء التراث العربی

[۲] شرح کتاب الفتن من صحیح البخاری ج۲ص۳۶-عبدالکریم الخضیر.الکامل فی التاریخ ج۱ص۲۶۸-ازاله الخفاء عن خلافه الخلفاءج۳ص۱۴و کتب دیگر هم ذکر گردیده است

یحیی السنوار الگویی غرور آمیز برای جوانان مسلمان در دهه اخیر:

یحیی السنوار الگویی غرور آمیز برای جوانان مسلمان در دهه اخیر:


الله متعال میفرماید:«إِنَّ ٱلَّذِينَ قَالُوا۟ رَبُّنَا ٱللَّهُ ثُمَّ ٱسْتَقَـٰمُوا۟ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ» (سوره احقاف، آیه ۱۳)

“همانا کسانی که گفتند: ‘پروردگار ما الله است’ و سپس استقامت کردند، هیچ ترسی بر آنان نیست و غمگین نخواهند شد.”

به راستی شهید یحیی السنوار تک تک راه مقاومت و شهادت را صرف نمود و به معنای واقعی کلمه تا آخرین نفس و امکانات خود مقاومت کرد و این خواست الله متعال بود تا به عنوان یکی از خوشنام ترین فرمانده هان مجاهد سپاه اسلام در تاریخ معاصر شناخته شود، بدون شک السنوار الگوی شجاعت و غیرت برای جهان اسلام خواهد بود، او کسی است که نحوه استقامت در مقابل دشمنان الله متعال را برای جوانان و تمامی مسلمانان آزاده صرف کرد.
او نه تنها در بین مسلمانان جاودانه شد، بلکه نزد غیر مسلمانان به عنوان یک الگوی شجاعت و غیرت شناخته شد و این سرفصلی جدید برای صدور مکتب اسلام برای غرب و سرزمین دارالکفر می باشد.

کیتلین جان استون نویسنده استرالیایی در مورد او نوشت:

‏او با یک دست، در حال نبرد با سربازها، پهبادها، و یک تانک لعنتی بود. و مردهای غربی درحال رویاپردازی درباره چنین مرگی خودارضایی می‌کنند و آخرش در خانه‌ی سالمندان به دلیل پارکینسون و با معده‌ای پر از کاستارد وانیلی می‌میرند . به شماها نمیرسد که بخواهید به سنوار بگویید بزدل!

الله متعال شهادت او را قبول کند و به اذن الله این شهادت آغاز بیداری و حرکت روز افزون مسلمانان علیه کفار صهیونیست باشد.

از الله بترسید در مورد اهل دعوت و جهاد مخالف خودتان

از الله بترسید در مورد اهل دعوت و جهاد مخالف خودتان

به قلم: داد الله خراسانی

عده ای وجود دارند که نیمچه قدرتی به هم رسانده اند اما سخنانشان را اعمالشان مخالف است و به بهانه های دروغین خوارج بودن و رافضی بودن و غیره اهل دعوت و جهاد مخالف خودشان را با سخنانشان یا اعمالشان آزار می دهند و حتی اقدام به کشتن آنها می کنند!

من به پیروان این صاحبان نیمچه قدرت می گویم دنبال گروهی که درآن هستی تحقیق کن ببین با چه کسانی (نمی گویم تحالف چون به مزاج شماسازگارنیست می گویم)هم پیمان شده است برضد مجاهدان الله که شما به انها می گوید خوارج پناه برالله آنها ازاین صفت برئ هستن ببین هم پیمانتان بیشترشان یا نوکر آمریکا و ترکیه و قطر و عربستان هستند یا ادعای همکاری با کفار علیه تروریسم (اهل جهاد) می کنند و کفار هم بعد از این معامله، دروازه های کمکهای میلیونی و انواع کمکهای خودشان را برایشان باز کرده اند.

 یک سئوال دارم آیا در ترکیه و در زمان کرزای و غنی حزبهای دمکراسی خواه وجود داشتند که می گفتند بر علیه تروریسم با آمریکا و ناتو و سایر کفار همکاری می کنند آیا بیشترانها نمازنمی خوانند چرا آنها را تکفیرمی کنید اما این صحوات را نه؟ مگر چه فرقی باهم دارند؟

ازالله بترسید و برسرراه مستقیم یعنی ملت ابراهیم بازگردید و از این دامی که آمریکا و ناتو برایتان پهن کرده اند خود را نجات دهید.

شما می گوییدعلما، کدام علما؟ آیا ابوبصیرطرطوسی و هانی السباعی ساکن انگلیس یا طارق عبدالحلیم ساکن کانادا یا ابومحمد مقدسی و ابوقتاده فلسطینی ساکن حیاط خلوت اسرائیل (اردن) را می گویید؟ پس چرا کتاب ملت ابراهیم را نگاه نمی کنید که می گوید درست نیست دررسانه های کفری درباره برادرمجاهدت حرف بزنی اگر هم خوارج باشد؛ انصاف داشته باشید تاچه حدتناقض درحرفهاتان و اعمالتان وجوددارد

الله تعالی منت گذاشته برسرمسلمانان چنین بیداری اسلامی و اینهمه آگاهی شرعی را توسط اینهمه رسانه اینترنتی و مجازی و حتی ماهواره ای را در اختیارمان قرار داده تا با چشم سر واقعیتها را ببینیم ولی شما قدرآن را نمی دانید وبا آمریکا و ناتو تحالف کرده اید ببخشید هم پیمان شده اید آنهم بر علیه سایر اهل دعوت و جهاد مخالف خودتان و مخالف این کفار. اتقی الله

لطفا بیدار شوید، عده ای در حال بازی با شعور و در حال معامله بر سر شما هستند، آنهم بر علیه سایر برادران و خواهران مسلمانتان

اجازه نمی دهیم حرکت تکاملی ما در مساله ی حاکمیت را به عقب برگردانند

اجازه نمی دهیم حرکت تکاملی ما در مساله ی حاکمیت را به عقب برگردانند

در مساله  ی الجماعة و اهل الجماعة شدن  که در واقع همان اهل حاکمیت اسلامی شدن و اهل دارالاسلام شدن و مطیع حاکمیت بر دارالاسلام شدن است ما به غیر از حرکت رو به تکامل و رو به جلو تا  ارتقاء و رسیدن به «ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ» به چیزی کمتر از آن راضی نخواهیم شد؛ ما اجازه نمی دهیم کفار ۵گانه ی آشکار ۱- الَّذِينَ هَادُوا ۲- وَالصَّابِئِينَ ۳- وَالنَّصَارَىٰ ۴- وَالْمَجُوسَ ۵- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا   (حج/۱۷) به همراه «الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ» (احزاب/۶۰)  ما را به عقب برگردانند یا با باز کردن جبهات انحرافی ما را مجبور به حرکت و بازی در نقشه ها و سناریوهای خودشان و مجبور به در جا زدن نمایند.

 تنها گزینه ی مومنین این است که اهل الجماعة شوند و با چنین چشم اندازی رو به جلو و رو به تکامل در حرکت باشند تا باذن الله حاکمیت بدیل اضطراری کنونی را به تدریج به «خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ» ارتقاء دهند و از هر گونه قتال فتنه ای پرهیز کنند.

احادیثی بر وجوب اطاعت از حاکم اسلامی

احادیثی بر وجوب اطاعت از حاکم اسلامی

به قلم: خالد هورامی

از انس رضي الله عنه روايت شده که رسول خدا صلى الله عليه وسلم  فرمود: اسْمَعُوا وَأَطِيعُوا وَإِنْ أُمِّرَ عَلَيْكُمْ عَبْدٌ حَبَشِىٌّ كَأَنَّ رَأْسَهُ زَبِيبَةٌ.[۱] بشنويد و فرمان بريد هرچند غلامي حبشي بر شما امير شود که سرش گويا دانه کشمشي است.

همچنین رسول الله در حجه الوداع فرمودند: وَلَوِ اسْتُعْمِلَ عَلَيْكُمْ عَبْدٌ حَبَشِىٌّ يَقُودُكُمْ بِكِتَابِ اللَّهِ فَاسْمَعُوا لَهُ وَأَطِيعُوا.[۲]  و هرگاه غلامي بر شما امير شود که شما را به وسيلة کتاب خدا رهبري ميکند، از او بشنويد و فرمان بريد.

در مورد وجوب امام و امیر برای مسلمین کاملا واضح است که برای مسلمانان در هر زمانی باید باشد.در احادیث فوق الذکر رسول گرامی مان سیدنا و نبینا محمد صلی الله علیه و آله و اصحابه اجمعین به مسلمین می رساند که  اطاعت امراء و واليان و امامان حاکم بر دارالاسلام واجب است.

رسول الله صلی الله علیه و سلم در مورد وجوب اطاعت از امراء پس از خودش هم چنین می فرماید: سَيَلِيكُمْ بَعْدِي وُلاةٌ، فَيَلِيَكُمُ الْبَرُّ بِبِرِّهِ، وَالْفَاجِرُ بِفُجُورِهِ، فَاسْمَعُوا لَهُمْ وَأَطِيعُوا فِي كُلِّ مَا وَافَقَ الْحَقَّ، وَصَلَّوْا وَرَاءَهُمْ، فَإِنْ أَحْسَنُوا فَلَكُمْ وَلَهُمْ، وَإِنْ أَسَاءُوا فَلَكُمْ وَعَلَيْهِمْ” “به زودي پس از من کساني زمامداران شما خواهند شد که پرهيزگاران را به علت تقوايشان و بدکاران را به دليل بدکاريشان به خود نزديک خواهند نمود، پس از ايشان بشنويد و فرمان بريد در هرچه که با حق موافق است و در پشت سرشان نماز بگزاريد، پس هرگاه آن را نيکو ادا نمودند، به سود شما و آنان است و اگر آن را به نحوي نادرست ادا کردند، به سود شماست و بر زيان آنان.

پر واضح است که بر امت اطاعت از خلیفه و امام و والی ولو فاجر و ظالم هم باشد واجب است به شرط آنکه مسلمان باشد. ولیکن متاسفانه در عصر حاضر کفاری سکولار(مشرک) بر مردم حاکم شده اند که بویی از اسلام نبرده اند و طواغیتی هستند که کفر بواح از آنان صادر شده و در این شکی وجود ندارد که این حکام کافر گشته اند و پناه می بریم به الله از اطاعت طواغیت چرا که توحید الله مستلزمش نفی طاغوت است و اگر کسی طاغوتی را مسلمان بداند مشمول یکی از نواقض اسلام خواهد گشت.

طواغیت هم ۶ تا هستند، او شیطان و بعد ۵ تا در میان انسانها که عبارتند از : ۱- الَّذِينَ هَادُوا [یهودی ها]۲- وَالصَّابِئِينَ [مندائیان یا ستاره پرستان] ۳- وَالنَّصَارَىٰ [مسیحی ها] ۴- وَالْمَجُوسَ[زرتشتی ها] ۵- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا [مشرکین= احزاب = سکولاریستها]  (حج/۱۷)

از ابن عمر رضي الله عنه روايت است که رسول الله صلی الله علیهی وسلم فرمود: عَلى المَرْءِ المُسْلِم السَّمْعُ والطَّاعَةُ فِيما أَحَبَّ وكِرَه، إِلاَّ أنْ يُؤْمَرَ بِمَعْصِيَةٍ فَإذا أُمِر بِمعْصِيَةٍ فَلاَ سَمْعَ وَلا طاعَةَ.[۳]بر شخص مسلمان لازم است که بشنود و اطاعت کند، در آنچه که دوست دارد، يا از آن بد مي برد، مگر اينکه به معصيت امر شود و چون به معصيتي امر شود، شنيدن و فرمانبرداريي در ميان نيست.

پس اگر در دارالاسلام حاکم مسلمان باشد و توسط خبرگان و شورای اهل حل و عقد امیر گردد و سعی در اقامت شرع الله داشته باشد ولو اهل فجور و ستم هم باشد اطاعتش در غیر معصیت الله بر ما بنا به حدیث رسول الله که ذکرش گذشت واجب است و ما بر اساس منهج صحیح اهل سنت و جماعت سعی در امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح جامعه خواهیم کرد.


[۱]  بخارى۷۱۴۲

[۲]  مسلم ۱۸۳۸

[۳]  . بخاري به شماره هاي: ۲۹۵۵ و ۷۱۴۴؛ مسلم به شماره: ۱۸۳۹؛ ترمذي به شماره: ۱۷۰۷؛ ابن ماجه به شماره: ۲۸۶۴؛ نسائي، ۷/۱۶۰؛ احمد در «المسند»، ۲/۱۷ و ۱۴۲؛ ابوداود به شماره: ۲۵۳۶؛ و بغوي به شماره: ۲۴۵۳ از طريق روايت ابن عمر آن را آورده اند

‫ برچه کسی پوشیده مانده که رژیم آل سلول رژیم طاغوتی وعلمای دربارش خرهای اند که فقط برای آل سلول کتاب حمل می کنند

‫ برچه کسی پوشیده مانده که رژیم آل سلول رژیم طاغوتی وعلمای دربارش خرهای اند که فقط برای آل سلول کتاب حمل می کنند

ئا : ب .کوردستانی

الله می فرماید: مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا ۚ بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (توبه/۵) کسانی که تورات بدیشان واگذار گردید ، ولی بدان عمل نکردند و حق آن را ادا ننمودند ، به درازگوشی می‌مانند که کتابهائی را برمی‌دارد ( ولی از محتوای آنها خبر ندارد ) . مردمانی که آیات خدا را تکذیب می‌دارند ، بدترین مثل را دارند . خداوند مردمان ستمکار را هدایت نمی‌دهد ( و به سعادت هر دو سرا نائل نمی‌گرداند ) .‏

آل سعود مثل بسیاری از طاغوتهای اطراف خودمان، علماء و اهل دعوت و مخالفین خود را با برچست خوارج و تروریست بودن زندانی و تبعید و اعدام می کنند. حالا به نظر شما خوارج تروریست اند ؟ یا اینکه تروریست ها خوارج اند؟ آیا شما می توانید جواب این معما را در نصوص شرع پیدا کنید؟

رژیم کفر آل سلول میگوید چند تروریست را اعدام کرد. خرهای نجدی دربارشان میگویند خوارج اعدام شدند. درعین حال هیئت خرهای کبار – بیانیه صادر می کند که این کار ولی خمر اجراکردن شرع الله بود؟

سوال می شود آیا شرع الله بود؟ نه والله شرع الله نیست – بلکه آل سلول وهیئت حمارهای کبار شان شرع الله را تبدیل کرده اند واین کفری آشکار است. این شرع الله نیست – بلکه شرع کفار سکولار (مشرک) و شرع سازمان ملل کفری و سکولار است که آل سلول آن را اجرا می کند.

اینهمه علماء و طلبه و اهل دعوت و دلسوزان امت و اهل غیرت که سال ها را در شکنجه گاه های آل سلول به دلیل مخالف با آمریکا و ناتو و صهیونیستهای سکولار سپری می کنند یا به شیوه ای مشکوک کشته می شوند یا آشکارا آنها را اعدام می کنند.

کسی برای این کشته شده های اهل سنت واکنشی نشان نداد اما چند سال پیش زمانی که یک شیعه را اعدام کردند دیدیم که شیعیان دنیا را به لرزه در آوردند. درحالیکه اهل سنت در سکوت مرگ سپری می کنند.آیا غیر این است که نجدی های هیئت های خرهای کبار با اسامی بزرگ شان اهل سنت را سحر کرده اند؟

تا دیروز اگر برای فرد عوامی از اهل سنت می گفتی که رژیم آل سلول – صدها تن از علماء طلاب ومجاهدین وعموم مسلمانان را زندان کرده واعدام کرده است – فورا نفی میکرد – حتی بعضی ها می گفتند مگر ممکن است که علماء را زندان کند وقتل کند درحالیکه هیئت علمای کبار دارد وعلمای بزرگ – فورا برایت نام های از پرورش دهندگان آل سلول را ذکر می کرد.

اگر برایش می گفتی علمایی که آل سلول آن ها را بزرگ کرده واسامی بزرگ بر آنها نهاده علمای دربارش هستند که خود آنها را پرورش داده – بازهم نفی میکرد-

اما امروزه و با اینهمه رسانه ی ماهواره ای و مجازی چی؟ امروزه دیگر خود رژیم کفر آل سلول ثابت کرده که سال ها است علماء را زندان کرده و  به این صورت آنها را قتل عام می کند و برای سکولاریسم به صورت تدریجی فعالیت می کند و هیچ مخالفتی را تحمل نمی کند.

دیگر برچه کسی پوشیده مانده که رژیم آل سلول رژیم طاغوتی وعلمای دربارش خرهای اند که فقط برای آل سلول کتاب حمل می کنند؟

جایگاه قرآن در فقه جعفری امامی

جایگاه قرآن در فقه جعفری امامی

به قلم: خالد هورامی

زندگی ائمه ی شیعه درطول تاریخ نسخة متحركی ازقرآن كریم بوده است، پس در شناخت جریان فراگیر و وسیع شیعه ی علی  نادرست است كه ما بخواهیم آنها را از طریق دشمنان داخلی و خارجی اش بشناسیم، همچنین معقول نیست که اجتهاد یکی از پیروان این جریان عظیم را معیار قرار داده و اصل جریان را زیر سوال ببریم .

زمانی که : از امام علی رضی الله عنه  روایت شده است که فرمود: «پس آنچه که با کتاب خدا موافق باشد، برگیرید و آنچه که مخالف آن باشد، واگذارید»[۱]. و از از جعفر صادق‏ علیه السلام نیز چنین روایت شده است: «از خدا بترسید و هیچ حدیثى از ما را نپذیرید که با فرموده‏هاى پروردگار ما و سنّت پیامبرمان، محمد مخالف باشد، آنگاه که مى‏گوییم: قال اللّه وقال الرسول!»[۲]. و یا همین جعفر صادق می گوید : «هر حدیثی كه از ما به شما رسید بر قرآن عرضه كنید هر چه با قرآن موافق بود به آن عمل كنید و آنچه با قرآن مخالف بود به دیوار بزنید»

چند نکته ی اساسی را آموزش می دهد:

  1. دین الهی بویژه بخش اعتقادات خارج از دائره تقلید است وهیچ مسلمانی درهیچ اصلی ازاصول اعتقادی نباید مقلد كس دیگری باشد.
  2. چنانچه از زبان فلان امام  یا حتی رسول الله صلی علیه وسلم مطلبی گفته شود كه مخالف با قرآن باشد به هیچ عنوان قابل قبول نیست، چون هیچ شخصی بشمول رسولالله صلی علیه وسلم نمی‌تواند مطلبی برخلاف قرآن بگوید، اگر چنین چیزی به ما رسید حتما دروغ است نه اینكه آن شخصیت دروغ گفته باشد بلكه از زبان او دروغ ساخته‌اند.
  3. محوری که همه مسلمین را می توان به آن وصل و متحد نمود فقط قرآن است .از حاشیه‌ی محور كه سنت است هرگز مستغنی نخواهیم بود، اما فقط آن قسمت از روایات و احادیث را می‌پذیریم كه با قرآن كریم سازگار باشد.
  4. محوریت قرآن به این مفهوم که از روایات برای آن مثال و شاهد و نمونه و تأیید بیاوریم نه اینكه احادیث محور باشد و برای مطلب از پیش تعیین شده‌ای كه توسط روایات جعلی و دروغین اساسش گذاشته شده است آیات قرآن را هر جوری كه لازم بود قیچی كنیم و با تأویل و تفسیر خلاف واقع به آن بچسپانیم، این كار نه تنها تحقیق نیست كه بازی كردن بانصوص وحی و بلكه بازی كردن با عقل انسان‌های آزادمنش و خدا جوست كه همواره بر قوت استدلال تكیه دارند و می‌خواهند برای همه معتقداتشان از قرآن دلیل واضح و روشن داشته باشند.
  5. هر اصل اعتقادی حتما باید در قرآن با صراحت ثابت شده باشد، ناممكن است كه چیزی جزو اصول اعتقادی باشد اما در قرآن آشكار بیان نشده باشد، بنابراین هر آنچه كه در قرآن باصراحت نیامده باشد عقیده نیست.

 برای توضیح بیشتر به مثال ذیل توجه فرمایید: اگر كسی از نبوت منكر شود كافر می‌شود چون در قرآن باصراحت و مفصل ثابت شده است اما اگر كسی از ولایت یا امام زمان یا عصمت ائمه  منكر شود كافر نمی‌شود، چون ثبوت این موضوعات (البته برای كسانی كه به آنها معتقدند) اجتهادی است یا حداكثر بوسیله روایات ثابت شده و روایات احتیاج به بحث و تحقیق مفصل دارد.


[۱] أمالى، شیخ طوسى، ج‏۱، ص‏۲۳۷٫

[۲] رجال الکشى، ص‏۱۹۵٫

جهاد مسلحانه نشانه بارز فرقه ناجیه

جهاد مسلحانه نشانه بارز فرقه ناجیه

جهاد مسلحانه نشانه بارز فرقه ناجیه

به قلم: خالد سیف الله المسلول

جهاد مسلحانه ی مجاهدین در قالب دارالاسلامهای موازی در سراسر دنیا برقرار است از دارالاسلام تحت حاکمیت جماعت نصره الاسلام و المسلمین در مالی  و غرب اسلامی بگیر تا دارالاسلام الشباب المجاهدین در بخشهایی از سومالی که وسعت آن از وسعت کشور کنونی لبنان بیشتر است  تا جهاد مسلحانه ی جبهه ی مقاومت تحت پرچم دارالاسلام ایران که مناطق زیادی از خاورمیانه از یمن تا غزه و فلسطین را دربر گرفته است و…

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:

  • لَا تَزَالُ عِصَابَةٌ مِنْ أُمَّتِي يُقَاتِلُونَ عَلَى أَمْرِ اللهِ، قَاهِرِينَ لِعَدُوِّهِمْ، لَا يَضُرُّهُمْ مَنْ خَالَفَهُمْ، حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ وَهُمْ عَلَى ذَلِكَ . مدام و پیوسته دسته ای از امت من بنا بر دستور الهی قتال و جنگ مسلحانه می‌کنند، و بر دشمن خویش غالب و چیره هستند، و هر کس با آنان از درِ مخالفت درآید، به ایشان ضرری نمی‌رساند، تا که قیامت بر آنان بر پا می‌شود و آن‌ها بر جنگ مسلحانه ی خود هستند[۱].
  • لَنْ يَبْرَحَ هَذَا الدِّينُ قَائِمًا، يُقَاتِلُ عَلَيْهِ عِصَابَةٌ مِنَ الْمُسْلِمِينَ، حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ .[۲]همچنان این دین برپاست؛ دسته ای از مسلمین به خاطر آن جنگ مسلحانه می‌کنند تا قیامت بر پا شود.
  • لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي يُقَاتِلُونَ عَلَى الْحَقِّ ظَاهِرِينَ عَلَى مَنْ نَاوَأَهُمْ حَتَّى يُقَاتِلَ آخِرُهُمُ الْمَسِيحَ الدَّجَّالَ.[۳]مرتّباً و همیشه قسمتی از امّتم بر اساس حق می‌جنگند و بر مخالفانشان چیره‌اند؛ تا که آخرین نفرشان با دجّال جنگ می‌کند.

الجهاد هو الحل، جهاد تنها راه حل است؛ جهاد نشانه فرقه ی ناجیه است؛ جهادی که باید تحت پرچم جماعت واحد حاکم بر دارالاسلام صورت گیرد و هم اکنون در مناطق ما و توسط دارالاسلام ایران بر علیه آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی در حال صورت گرفتن است.

ظلم عظیمی که امروز بر امت اسلامی واقع است، نتیجه‌ی کوتاهی نسل پیشین است، نسلی که خیل عظیمی از آن، ناآگاهانه در فرقه بازی و اهل جماعت نشدن به دلایل مسائل جاهلی و مذهبی و قومیتی نقش داشت،

نتیجه‌ی عدم قیام و مبارزه همگانی آن نسل را ما باید بپردازیم

ذلت و ظلم، تخریب و نابودی، وجود حاکمان خیانتکار و مزدور، بدبختی و عقب ماندگی، تاراج و غارت ثروت‌های بیکران مملکت اسلامی، دریای خونی که از امت زخمی جریان دارد و…

اگر ما هم کوتاهی کرده و دست از اهل جماعت شدن و جهاد و مبارزه بکشیم، نسل آینده باید چندین برابر بیشتر از ما قربانی دهد تا به جایگاه واقعی خود برسد.

برای قیام، مبارزه و‌‌ مقاومت باید اهل جماعت شد و تمام مذاهب و فرقه های اسلامی را در این جماعت و دارالاسلام بسیج کرد و جبهه یا واحد تشکیل داد ، و هر کدام را در سنگر مربوطه گذاشته و برای پیشبرد اهداف از آن کار گرفت، قیام گروه اندکی که از پشتیبانی عمومی مردم برخوردار نباشد هم راه به جایی نخواهد برد و مانند فرقه ها و گروه‌های متعدد پیشین معاصر که علیه اشغالگران ایستادند و مردم نظاره گر بودند، دوام نمی آورند.

پس اهل جماعت شویم و یا حداقل همچون حماس و جهاد اسلامی و غیره با دارالاسلام ایران یک جبهه ی مشترک مقاومت در برابر آمریکا و ناتو و مزدوران محلی آنها تشکیل دهیم و بخشی از فرقه ناجیه شویم. 


[۱]– مسلم ۱۹۲۴

[۲]– مسلم ۱۹۲۲

[۳]– احمد ۱۹۹۳۴٫ تعليق شعيب الأرنؤوط: إسناده صحيح على شرط مسلم.

شبهات غزوه بدر با آنچه انقلاب اسلامی و دارالاسلام ایران انجام می دهد

شبهات غزوه بدر با آنچه انقلاب اسلامی و دارالاسلام ایران انجام می دهد

به قلم: ابراهیم هورامی

غزوه بدر جهت گرفتن اموال از کفار سکولار قریش بود به همین دلیل بعضی از مومنین در آن مشارکت نداشتند و کسی تصورش را نمی کرد که جنگی با این بزرگی رخ دهد اما قدر الله این بود که این جنگ اتفاق بیافتد: «كَمَا أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِن بَيْتِكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ فَرِيقًا مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكَارِهُونَ»[الأنفال: ۵]

زمانی هم که در دارالاسلام ایران انقلاب رخ داد کسی تصورش را نمی کرد که جهاد به خارج از مرزهای دارالاسلام ایران کشیده شود و جبهه ای متشل از شافعی ها و زیدی ها و شیعیان تشکیل شود که در یمن و فلسیطن و لبنان و عراق و غیره به صورت مستقیم آمریکا و صهیونیستها و منافع آنها را مورد هدف قرار دهد اما قدر الله این است که جهاد به چنین رشدی برشد و الله جماعت و دارالاسلام ایران و این جبهه را به این میدان سوق داد و با اراده خویش آنها را برای جهاد انتخاب کرد.

در غزوه ی بدر ارتش کفار سکولار قریش دارای سابقه و ابهت تاریخی بزرگی بودند و تمام اعراب شبه جزیره از آنها حساب می بردند اما مومنین دارالاسلام مدینه نیرویی تازه نفس تازه به دوران رسیده ای بودند که کسی حسابی برایشان باز نمی کرد اما با این حال، این قدرت تازه نشأت گرفته بود که بر دشمنش پیروز شد و آن هم به حول قوه و اراده ی الهی. پیروزی کوبنده ای که از لحاظ مادی غیر قابل باور بود.

هم اکنون دارالاسلام ایران در برابر دارالکفر سکولار آمریکا و انگلیس و سایر دارالکفرهای عضو اتحادیه ی اروپا با سابقه ای تاریخی زیاد و قدرت زیاد نظامی و ابهت جهانی و نیرویی با تجربه قرار گرفته است که به نسبت آنها تازه نشأت گرفته است و مردم خیال می کنند در برابر آمریکا و ناتو ضعیف و بی امکانات است اما علیرغم تمام این ها، عجز و ناتوانی و شکست آمریکا و ناتو و صهیونیستهای مجهز را برابر مجاهدین دارالاسلام ایران و جبهه مقاومت تحت پرچم آن در تمام مراحل به وضوح می توان مشاهده کرد.

دارالاسلام ایران قدرتی تازه تاسیس است که در جلو چشم دنیا بر آمریکا و ناتو و مزدورانش پیروز می شود و با وجود حسادت حاسدان و با وجود بغض و کینه اهل تفرق و مزدورانی که در نهایت به خدمت آمریکا و ناتو در می آیند این دارالاسلام ایران و جبهه مقاومت است که از مرحله ای به مرحله ای دیگر منتقل می شود و پیشرفت می کند و پیروزی هایی به دست می آورد که همگان را شگفت زده کرده است و تنها نشان از قدر الله و تحقق وعده ی رسول الله صلی الله علیه وسلم است که : الجَماعَةُ رَحمَةٌ و الفُرقَةُ عَذابٌ.[۱] جماعت رحمت است و جدائی و تفرق عذاب.

این پیروزی ها نشانه ی رحمتی است به نام جماعت و دارالاسلام که نه تنها اهل جماعت بلکه با شکست ابهت آمریکا و ناتو در منطقه اهل تفرق هم از آن بهره مند هستند.


[۱]  مسند أحمد،  4/ 278 حدیث شماره ۱۹۳۵۱

نکاتی از سخنان جدید عبدالحمید خراسانی به نسبت رهبر ایران و مردم ایران

نکاتی از سخنان جدید عبدالحمید خراسانی به نسبت رهبر ایران و مردم ایران

به قلم: فضل احمد هراتی

چند دهه است که در فضای مجازی و اینترنت دو کار خطرناک جهت تولید جنگ میان شیعه و سنی انجام می شود «بدون آنکه کسی بداند چه کسی و چه منبعی اولین بار این کار را انجام داده است»:

  1. با عقاید شیعیان غلاة و منحرف که از سوی خود شیعیان هم طرد شده اند و حتی تکفیر شده اند به کل شیعیان حمله می کنند
  2. سخنان علمای اهل سنت در مورد این شیعیان غلاة را «قیچی کاری» کرده و چنین به مخاطب تلقین می کنند که این علماء چنین دیدگاه و فتوائی در مورد تمام شیعیان دارند.

این جنگی روانی سازماندهی شده ای است که اهداف پلید و خطرناکی را در میان مسلمین دنبال می کند و بدون شک چنین سخنانی از سوی اهل سنت و جماعت که به راستگوئی و عدالت و انصاف به نسبت مخالفیین مشهور هستند صادر نشده است، بلکه از سوی سربازان جنگ روانی دشمنان طرح ریزی شده است که توسط عده ای مسلمین ناآگاه تکرار شده است.

بهترین راهکار جهت پوچ و باطل کردن این طرح خائنانه این است که پس و پیش این سخنان قیچی کاری شده از کسی که آنرا نشر می دهد خواسته شود، با این کار کل جنگ روانی دشمنان شکست می خورد چون منظور اهل علم روشن می شود.

البته لازم است بدانیم که اشتباه و خطاء ممکن است از سوی مجتهدان امت هم انجام شود چه رسد به کسانی که در چنین جایگاهی نیستند اما انسان «ارزشمند» و «حق طلب» کسی است که به محض آنکه متوجه می شود اشتباه کرده است این «شجاعت» را دارد که بگوید سخن من اشتباه بوده است و سخن اشتباهش را اصلاح کند.

گاه انسان از تمام منابعی که در اختیار دارد تمام تلاش و کوشش را می کند که حق را پیدا کند و زمانی که متوجه می شود حق چیست آنرا بیان می کند اما بعدا متوجه می شود اشتباه کرده است و باید اصلاح کند.

الله تعالی می فرماید: وَلَیۡسَ عَلَیۡکُمۡ جُنَاحٞ فِیمَآ أَخۡطَأۡتُم بِهِۦ وَلَٰکِن مَّا تَعَمَّدَتۡ قُلُوبُکُمۡۚ (الأحزاب/ ۵) هرگاه در این مورد اشتباه کردید (و مثلاً بر اثر عادت گذشته، یا سبق‌لسان، به لغزش افتادید و به خطا رفتید) گناهی بر شما نیست. ولی آنچه را که دلتان می‌خواهد (یعنی از روی عمد و اختیار می‌گویید، گناه است و کیفر دارد)

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: إذا حَكَمَ الحاكِمُ فاجْتَهَدَ ثُمَّ أصابَ فَلَهُ أجْرانِ، وإذا حَكَمَ فاجْتَهَدَ ثُمَّ أخْطَأَ فَلَهُ أجْرٌ.[۱]وقتی که حاکم قضاوت و حکم کند و برای این کار دست به اجتهاد بزند و در اجتهاد خود راه صواب و درست رود، دو اجر خواهد داشت و اگر به خطا برود، تنها یک اجر دارد».

پس حق یکی است و خطاکار باید به محض آنکه متوجه شد خطا و اشتباه کرده خطای خودش را اصلاح کند، اگر کسی تمام تلاش خودش را در بیان سخنی انجام دهد هر چند اشتباه کرده باشد و حق طلب باشد گناهی بر او نیست چون او دارای یک اجر است و اجر هم در کنارِ گناه نخواهد بود و اجرش به خاطر خطای ارتکابی‌اش نیست، بلکه فقط به خاطر جستجو و تلاش وی جهت دستیابی به حق است و زمانی که اشتباهش را اصلاح و بیان می کند صاحب سه اجر می شود اجری که به خاطر تلاش جهت بیان حق کرده و اشتباه کرده و دو اجر به خاطر بیان حقی که الان برایش روشن شده است و آنرا بیان کرده است.

افرادی که از این قاعده دوری می کنند و به محض رسیدن به حق از آن اطاعت نمی کنند و اشتباه خود را اصلاح نمی کنند و تابع بغی (تجاوز و سرکشی از حق) و هوی و جهل می شوند همین برای گناهکارشدن و هلاک‌شدن آنها کفایت می‌کند.

بغی قصدِ فساد و ظلم و حسد و تکبر و کذب است چون از حدی که شریعت تعیین کرده که نباید از آن فراتر رود، تجاوز کرده است.  الله تعالی می فرماید: إِنَّ ٱلدِّینَ عِندَ ٱللَّهِ ٱلۡإِسۡلَٰمُۗ وَمَا ٱخۡتَلَفَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَهُمُ ٱلۡعِلۡمُ بَغۡیَۢا بَیۡنَهُمۡۗ وَمَن یَکۡفُرۡ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ فَإِنَّ ٱللَّهَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ (آل عمران/ ۱۹) «بی‌گمان دینِ (حق و پسندیده) در پیشگاه الله اسلام است و اهل کتاب (در آن) به اختلاف برنخاستند مگر بعد از آگاهی (بر حقیقت و صحت آن؛ این کار هم) به سبب بغی و تجاوز و سرکشی میان خودشان بود (و انگیزه‌ای جز ریاست‌خواهی و انحصارطلبی نداشت). و کسی که به آیات الله کفر ورزد، (بداند که) بی‌گمان الله زود حساب‌رسی می‌کند.

ابن کثیر در تفسیر این آیه می گوید: «آیه به این معنی است که آنان بر همدیگر بغی کردند و به خاطر حسادت و بغض و کینه به همدیگر و پشت‌کردنشان به هم، در مورد حق دچار اختلاف شدند و کینه‌ای که از یکدیگر داشتند آنان را واداشت که با اقوال و افعال همدیگر گرچه بر حق هم باشد، مخالفت ورزند.( تفسیر ابن کثیر: ۱/ ۳۵۴٫)


[۱]  بخاری ۷۳۵۲/ مسلم ۱۷۱۶