جولانی و توهین کننده های به رسول الله صلی الله علیه وسلم از پاریس تا سویداء

جولانی و توهین کننده های به رسول الله صلی الله علیه وسلم از پاریس تا سویداء

به قلم: مسعود سنه ای

زمانی که در استان سویداء سوریه یکی از دروزی ها به الله و رسول الله صلی الله علیه وسلم به صورت صوتی توهین کرد و آنرا با وقاحت در فضای مجازی هم پخش کرد، مومنین خواستار مجازات این شخص هتاک توسط جولانی شدند اما بر اساس قوانین سکولاریستی پس مانده از رژیم بشار اسد که هم اکنون جولانی در حال اجرای آنهاست کسی نمی تواند این مجرم را مجازات کند.

به همین دلیل مومنین به صورت خود جوش خواستار مجازات این مجرم شدند اما دروزی ها نیز که از حمایت رژیم جنایتکار و سکولار صهیونیستی برخوردارند مسلحانه از این مجرم دفاع کردند و ۱۱ نفر از اعضای حکومتی را نیز کشتند و…

جولانی نه تنها این قاتلین و این توهین کننده ها را مجازات نکرد بلکه ذلیلانه داشتن اسلحه برای آنها را نیز پذیرفت و …

در سفر به کشور سکولار فرانسه نیز که ماکرون رئیس جمهور آن است  که صراحتاً اعلام کرده بود توهین به پیامبر ﷺ و تمسخر او در نشریه‌ی شارلی ابدو، بخشی از آزادی شخصی است که فرانسه هرگز از آن عقب‌نشینی نخواهد کرد!، باز جولانی چنین موجود سکولاری دوستانه بغل می کند و از او با بالاترین عبارات احترام و سپاسگزاری قدردانی می‌کند و او را با لقب «عالیجناب رئیس‌جمهور» نام می برد.

این عاقبت جولانی است که برادران ما ۱۴ سال قبل گفتند این شخص فی سبیل آمریکا و ناتو و جهت حفظ منافع آنها و رژیم صهیونیستی قتال می کند نه فی سبیل الله.

پس به امثال مُلا فتاحی که نوچه ی این مزدور است و قبل از رسیدن به قدرت از توحید و مبارزه با شرک و تشکیل حکومت اسلامی و جهاد فی سبیل الله و دفاع از دین و پیامبر ﷺ و تطبیق شریعت الله سخن می‌گویند هیچ اهمیتی ندهید.

از الله بخواه تو و سایر مومنین را از این نجدی های هوس باز که همه چیز را با هوا و هوس خودشان و اربابانشان تاویل و تفسیر می کنند و راه برای انواع مفاسد و جنگ داخلی میان مسلمین و مشغول کردن مسلمین به مسلمین و خدمت به دشمنان اصلی هموار می کنند حفظ کند و از الله بخواه که تو را در مسیر توحید، ثابت‌قدم بدارد و دلت را منحرف نگرداند و این دعای ابوبکر صدیق رضی الله عنه را تکرار کنیم که می گفت: «ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا».

ما در این دوران ارتداد عمومی به دین سکولاریسم و فتنه‌های سهمگین، بیشتر از ابوبکر رضی الله عنه نیازمند ترس از انحراف دلها هستیم. اگر پروردگارت می‌خواست، تو هم  مثل آنها بودی! چون که دل انسان میان انگشتان رحمان است.

از الله بخواهیم ما را عاقبت به خیر کند و مواظب باشیم امثال مُلا فتاحی و جیش العدل و … با نامهای زیبای جهاد و دفاع از شریعت و مبارزه با شرک و بدعت و… ما را در راه دشمنان اسلام و مسلمین خرج نکنند.

آگاه باشید: مخالف شیعه یا سنی یا حاکمیت بودن به معنی همراه مذهب تو بودن نیست

آگاه باشید: مخالف شیعه یا سنی یا حاکمیت بودن به معنی همراه مذهب تو بودن نیست

به قلم: کارزان شکاک

جنگ روانی کنونی کفار سکولار جهانی و مرتدین سکولار داخلی به همراه دارودسته ی منافقین بومی به دلیل رشد رسانه های مختلف ماهواره ای و فضای مجازی چنان پیچیده و متنوع و رنگارنگ و فریبنده شده که به سادگی مسلمین غافل از منهج صحیح اسلامی را با خود در هدفی که انتخاب کرده اند هم مسیر می کنند.

مسلمین با آنکه در مسائل ریز شخصی و … آگاهی هایی دارند اما در فقه اولویات چون شناخت ظاغوت ( طاغوت = کافر و کفار بر اساس آیه ۱۷ سوریه حج ۵ دسته اند: یهودی ها، صابئین، مسیحی ها، زرتشتی ها، سکولاریستها یا مشرکین)، کفر به طاغوت (کفر به این کفارپنج گانه) ، ولاء و براء (برائت از سکولاریستها)، دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان و در کل، در پایه های «لا اله – الا الله» شناخت بسیار ناچیز و ناقص و حتی در مواردی کاملاً ناآگاه هستند. به همین دلیل به سادگی در دام تبلیغات متنوع و فریبنده ی این دشمنان سه گانه می افتند.

در مورد مشخص تشیع و حاکمیت بر ایران، متاسفانه دسته هایی از عوام اهل سنت خیال می کنند هر کسی در ماهواره ها یا فضای مجازی یا در فضای حقیقی که مخالف تشیع و نظام حاکم بر ایران بود حتما مدافع مذهب آنهاست اما این تنها یک دام و توهمی است که به صورت برنامه ریزی شده قصد دارد آنها را در راستای اهداف دشمنان شیعه و سنی خرج کند.  

به صورت تاریخی لازم است بدانیم که جاحظ معتزلی (۲۵۵ ه‍ـ) به عنوان اولین کسی شناخته شده که در رد شیعه کتاب تصنیف کرده، با این حال از ائمه‌ی بدعت بوده و ابن حزم رحمه الله دربارش گفته: «كان أحد المجان الضلال»!!

عبد الجبار ناجی در کتابش«التشيع والإستشراق» ضدیت مستشرقین کافر غربی با تشیع را بحث کرده.

در هیچ یک از این موارد، مخالفت و ضدیت آنها با تشیع به معنی همراهی و تائید اهل سنت نیست.

به همین دلیل اهل سنت لازم است به این دشمنان مشترک شیعه و سنی بگویند: «کونك ضد الشيعة لا يعني أنك مع أهل السنة» ضد شیعه بودنت، به معنای آن نیست که با اهل سنت باشی!

امروزه مرتدین و دارودسته ی منافقین زیادی از میان سنی زاده ها یا شیعه زاده ها وجود دارند که با بارکشی از مسائل اختلافی فقهی مذاهب مختلف اسلامی، علیه مذهبی که قصد حمله به آن و بسیج عوام را دارند فعالیت می‌کنند، به همین دلیل مسلمین باید در همان قدم اول بدانند که چه کسی در حال فعالیت بر علیه مذهب مخالف آنهاست و اجازه ندهند از آنها همچون یک ابزار و حتی همچون یک دستمال توالت جهت رسیدن به اهدافشان استفاده کنند.

بدون شک همچنانکه مراجع مختلف شیعه در مواردی با هم اختلاف فقهی دارند، مذاهب اهل سنت هم با هم و با شیعه با وجود هزاران نقطه ی مشترک اما اختلافات فقهی خاصی هم با هم دارند؛ اما وجود این اختلافات سببی برای این نیست که در جبهه ی دشمنان تمام مذاهب اسلامی قرار بگیرند.

بیدار شویم و اجازه ندهیم دشمنان تمام مذاهب اسلامی که با هر نوع حاکمیتی بر اساس فقه تمام مذاهب اسلامی مخالفند ما را در حد یک ابزار ناچیز جهت رسیدن به اهدافشان پائین نیاورند.

قاطعیت در اطاعت از الله و رسولش باعث جذب به اسلام می شود نه سازش و شل روی

قاطعیت در اطاعت از الله و رسولش باعث جذب به اسلام می شود نه سازش و شل روی

به قلم: مسعود سنه ای

عده ای خیال می کنند با سازش با کفار سکولار جهانی یا مرتدین سکولار محلی و حتی چشم پوشی از بعضی از مبانی و اصول اسلامی چون کفر به طاغوت و ولاء و براء و پافشاری بر تطبیق قانون شریعت الله و… باعث جذب مردم به اسلام می شود اما این بر خلاف واقعیت است.

اینکه اولویتهای شریعت در مساله ی دعوت را رعایت کنیم و اینکه اسلام با حکمیت و بصیرت شرعی به صورت کامل بیان و تبلیغ شود فرق دارد با نادیده گرفتن بعضی از مبانی اسلام و سازش و مداهنه و سازگار شدن با جاهلیت موجود.

اسلام ناقص هرگز نمی تواند به اهدافی که اسلام برایش آمده است دست پیدا کند.

صرفنظر از آنهمه قاطعیت رسول الله صلی الله علیه وسلم در بیان و عمل به شریعت اسلامُ در زیر به یک نمونه از تاریخ اسلامی اشاره می کنیم:  

حویصه -که کافر بود- از برادرش پرسید که چگونه کعب را کشتی؟! «فقال له محيصة: لقد أمرني بقتله من لو أمرنى بقتلك لقتلتك، فعجب من قوله ثم ذهب عنه متعجبا. فذكروا أنه جعل يتيقظ من الليل: فيعجب من قول أخيه محيصة. حتى أصبح وهو يقول: والله إن هذا لدين. ثم أتى النبي صلى الله عليه وسلم فأسلم!»[۱]

محیصه جواب داد: کسی مرا به کشتن کعب دستور داد که اگر مرا به کشتن تو هم دستور دهد، تو را خواهم کشت! حویصه سخن او را شگفت دانسته و با همان حال رفت! گفتند که شب از خواب برمی‌خواست و باز هم از سخن برادرش محیصه در تعجب بود! تا اینکه صبح کرد و می‌گفت: به الله که این عجب دینی است! پس نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم آمده و اسلام آورد!

زمانی که سید قطب تقبله الله می گوید: «یا اسلام کامل یا هیچ» یعنی همین.


[۱]  سيرة ابن إسحاق، الناشر: دار الفكر، ص ۳۲۰

وحدتی که منافاتی با بیان حقایق ندارد

وحدتی که منافاتی با بیان حقایق ندارد

 به قلم: اسعد پیرانشهری

عده یا خیال می کنند زمانی که ما می گوئیم بین فرقه های مختلف اسلامی شیعی و سنی بر علیه کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار و مرتد محلی اتحاد و وحدت داشته باشیم به این معنی است که مثل دموکراسی غربی ها عده ای اقلیت به نفع اکثریت دست از عقاید و مذهب خود بکشند. اما واقعیت اتحاد و وحدت اسلامی چیز دیگری است.

شیخ عاشور می گوید: “مقصود ما یکى کردن همه مذاهب و روى گردانى از مذهبى و روى آوردن به مذهب دیگر نیست، که این به بیراهه کشاندن اندیشه نزدیک کردن مذاهب است. هم سویی، باید بر پایه بحث و پذیرش علمى باشد تا بتوان با این اسلحه علمى به نبرد با خرافات رفت. و باید اندیشمندان هر مذهبى در گفت و گوى علمى خود، دانش خود را مبادله کنند تا در یک محیط آرام، بدانند، بشناسند، بگویند و نتیجه بگیرند.”

در این صورت اتحاد مسلمین، به معناى انصراف مسلمین و فِرَق گوناگون از عقاید خاص کلامى و فقهى خودشان نیست؛ بلکه اتحاد مسلمین به دو معناى دیگر است که هر دوى آن باید تأمین بشود: اول اینکه فِرَق گوناگون اسلامى حقیقتاً در مقابله با دشمنان اسلام، همدلى و همدستى و همکارى و همفکرى کنند. دوم اینکه فرق گوناگون مسلمین سعى کنند خودشان را به یکدیگر نزدیک کنند و تفاهم ایجاد نمایند و مذاهب فقهى را با هم مقایسه و منطبق کنند. بسیارى از فتاواى فقها و علما هست که اگر مورد بحث فقهى عالمانه قرار بگیرد، ممکن است با مختصر تغییرى، فتاواى دو مذهب به هم نزدیک شود.

حرف‌ ما  به‌ عنوان‌ پیام‌ وحدت‌ این‌ است‌ که‌ مسلمانان‌ بیایند با هم‌ متحد بشوند و با یکدیگر دشمنی‌ نکنند محور هم‌ کتاب‌ خدا و سنت‌ نبی‌اکرم‌ (صلی الله علیه وسلم) و شریعت‌ اسلامی‌ باشد.

در مرحله ی دوم هم همه ی مسلمین با هم جبهه ی واحدی بر علیه این دشمنان مشترک تشکیل دهند. 

آیا تمام شیعیان ۱۲ امامی جزو اهل بدعت هستند؟

آیا تمام شیعیان ۱۲ امامی جزو اهل بدعت هستند؟

کاتب: خالد هورامی

یکی از بیماری های رایج میان گروه منافقین در بزرگنمایی و دامن زدن به اختلافات فقهی و تولید جنگ مذهبی میان مسلمین کنار گذاشتن عدالت و انصاف است.

یکی از نتایج مصیبت بار این بیماری تولید جنگ شیعه سنی و متهم کردن تمام شیعیان ۱۲ امامی به اهل بدعت بودن است که به صورت مستند و مختصر به موضع بزرگان اهل سنت در مورد اهل بدعت و شیعیان اشاره می کنیم.

ابن تیمیه رحمه الله در منهاج السنة (۱/۶۲) گفته است: «وتنازعوا في شهادة سائر أهل الأهواء هل تقبل مطلقا؟ أو ترد مطلقا؟ أو ترد شهادة الداعية إلى البدع؟ وهذا القول الثالث هو الغالب على أهل الحديث لا يرون الرواية عن الداعية إلى البدع، ولا شهادته، ولهذا لم يكن في كتبهم الأمهات كالصحاح، والسنن، والمسانيد الرواية عن المشهورين بالدعاء إلى البدع»، یعنی: درباره‌ی شهادت دیگر هواپرستان (غیر از خطابیه و امثال آنها) اختلاف دارند که آیا مطلقاً مقبول یا مردود است، یا اینکه تنها شهادت کسی که به بدعت دعوت می‌دهد را رد کنیم؟ این قول سوم، قول غالب بر اهل حدیث است؛ آنها قائل به روایت و شهادت شخصی که به بدعت‌ها دعوت می‌دهد نیستند، برای همین در کتاب‌های اصلیشان مثل صحاح و سنن و مسانید از دعوتگران مشهور بدعت روایت نیاورده‌اند.

امام مسلم رحمه الله در مقدمه‌ی صحیحش (ص/۸) فرموده است: «…وأن يتقي منها ما كان منها عن أهل التهم والمعاندين من أهل البدع»، یعنی: باید از روایات متهمین و معاندین اهل بدعت بپرهیزد.

علامه اتیوبی رحمه الله در قرة عین المحتاج (۱/۳۹۸) گفته است: «المراد المجاهر ببدعته، والداعي إليها»، یعنی: مراد [امام مسلم]، شخصی است که بدعتش را آشکار کرده و به آن دعوت می‌کند.

خطیب بغدادی رحمه الله در الکفایة (ص/۱۲۷) آورده که امام ابن مبارک رحمه الله روایت از عمرو بن عبید را رها کرد و فرمود: «إن عمرا كان يدعو»، یعنی: عمرو دعوتگر [به بدعت] بود! در روایت دیگری آمده که فرمود: «لأن هذا كان رأسا»، یعنی: زیرا او رأس [و از بزرگان] بدعت بود!

و آورده که از امام احمد رحمه الله علت روایت از ابوقطن را پرسیدند، فرمود: «لم أره داعية ولو كان داعية لم أسمع منه»، یعنی: ندانستم که داعی باشد و اگر داعی بود روایتش را نمی‌شنیدم [و نمی‌گرفتم]!

شیخ عبدالله جدیع در تحریر علوم الحدیث (۱/۴۰۱) نوشته است: «أنه عرف من منهج أحمد التشديد على المخالفين في الأصول، والكتابة عن أحدهم تحسين لأمره عند من لا يعرفه، وتغرير للناس به، فكان يشدد في أمر هؤلاء تنفيراً للناس عنهم»، یعنی: منهج امام احمد در شدت‌گرفتن بر مخالفین در اصول معروف است و نوشتن حدیث از آنها، باعث می‌شد کسانی که آنها را نمی‌شناختند حالشان را نیکو بپندارند و مردم فریبشان را بخورند، برای همین نسبت به اهل بدعت داعی شدت می‌ورزید تا مردم از آنها تنفر یابند.

ترک روایت از آنها، طرد و هجرشان و هوشیارکردن مردم نسبت به عاقبت بدعت بوده . مقصود این است که داعی به بدعت مثل صاحب بدعتی نیست که ساکت باشد و هر کدام شیوه‌ی تعامل خاص خود را دارند و عالم نسبت به مسلمانان خیراندیش است و آنها را از راه جهنم (أعاذنا الله وإیاکم) دور می‌کند.

با این وجود می بینم که در صحاح اهل سنت و جماعت که مهمترین منبع اهل سنت بعد از قرآن هستند از شیعیان جعفری حدیث روایت شده است و این نشان می دهد که از نگاه اهل سنت همچنانکه در میان خودشان اهل بدعت وجود دارد در میان شیعیان جعفری هم اهل بدعت وجود دارد و نمی توان همه ی مذاهب را به دلیل وجود اهل بدعت میان آنها مورد طعن قرار داد و آنها را متهم کرد.

از واقعیت قرآن سوزی سکولاریستها تا دروغ کتابسوزی مسلمین

از واقعیت قرآن سوزی سکولاریستها تا دروغ کتابسوزی مسلمین

به قلم: جعفر غفوری بوکانی

سالهاست که رسانه های وابسته به سکولاریستهای محلی ما در جنگی روانی تبلیغ میی کنند که مسلمین در فتوحات خود کتابخانه های اسکندریه مصر و سپس ایران را سوزانده اند و این موضوع را به عنوان طعن و عیب علیه اسلام و مسلمانان مطرح می‌کنند که اسلام با علم و تمدن سازگار نیست.

این احزاب سکولار هرگز نتوانسته اند این دروغ بزرگ را ثابت کنند اما تاریخ نشان داده است که مغولهای سکولار هزاران کتاب مسلمین را رد بغداد و سایر سرزمینهای اشغال شده سوزاندند و نصرانی ها و سکولاریستهای جدید هم هزاران کتاب مسلمین را آشکارا سوزانده و در تاریخ خود به عنوان یک افتخار ثبت کرده اند.

در همین قرن حاضر نیست که مدعیان سکولاریسم ادعای فتح قله های علم را دارند باز در جلو چشم میلیونهای انسان و در رسانه های رسمی و مجازی و با حکم قانونی حکومتهای سکولار دست به سوزاندن قرآن می کنند و اسم این کار را نیز می گذارند آزادی شخصی و بیان!

سوزاندن کتابی که توان مقابله با آن را نداری نشانه ی چیست؟

نشانه ی ضعف و ناتوانی و زدن به سیم آخر؛ مثل همین سکولاریستهایی که در فضای مجازی هم در بحث با مسلمین کم می آورند مثل دیوانه ها شروع می کنند به توهین و فحاشی و اسم این کار را نیز می گذارند آزادی شخصی و بیان!

پس جها و نادانی یعنی مقابله کردن در برابر حقی که الله فرستاده است و مدعیان و حامیان سکولاریسم و دموکراسی در حقیقت در قله‌ی جهل و نادانی قرار دارند و نوادگان اقوامی هستند که در طول تاریخ دانشمندان و نخبگان علمی را به دار بسته‌اند و کتابخانه‌های ارزشمند را به آتش کشیده‌اند.

نکته ی جالب این است که این سکولاریستهای فحاش بومی میان مسلمین هم در زمینه ی علمی و تجربی هم هیییچی نیستند و از خودشان هیییچی ندارند و تنها اختراعات و تجربیات فنی دیگران را بیان می کنند.

این هیچهای بی دروپیکر سکولار را اگر قابل اصلاح نیستند از خانواده و جامعه و گروههای خود جارو کنید و با یک لگد جانانه به زباله دانی دور از خانواده و جامعه پرتشان کنید. 

غلو در دین توسط مومنین ابزار دست کفار در ضربه زدن به اهل دعوت و جهاد

غلو در دین توسط مومنین ابزار دست کفار در ضربه زدن به اهل دعوت و جهاد

به قلم: ابوعبدالله موکریانی

الله تعالی می فرماید: قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ (مائده/۷۷) بگو : ای اهل کتاب ! به ناحق در دین خود راه افراط و تفریط را طی نکنید. یعنی چیزی غیر از آنچه الله در شریعتش قرار داده اضافه نکنید.

یکی از مواردی که عده ای به ناحق در آن دچار زیاده رویی و غلو می شوند تکفیر به ناحق مسلمین است. این دسته ظوابط تکفیر و فیلترهای ۴ گانه در مورد تکفیر را رعایت نمی کنند و به سادگی دست به تکفیر مسلمین می زنند و باعت تفرقه و تولید جنگ داخلی در میان مسلمین می شوند.

دشمنان نیز از این تفکرات و از این افراد به عنوان یک ابزار جهت تولید تفرق و جنگ داخلی بیشتر و ضربه زدن به اهل دعوت و جهاد راستین استفاده می کند. فقط کافی است به تجربیات جنگ الجزائر دقت کنید تا عمق فاجعه را متوجه شوید.

ای اهل توحید از الله بترسید و هیچگاه غلو نکنید و از افراط در صدور احکام بپرهیزید مبادا با یک کلمه ی شما عصمت یک مسلمانی شکسته و مال و خون و ناموس و آبرویش از بین برود، از الله بترسید و مدام الله را بر کلمات خود مراقب بدانید و یقین داشته باشید که بابت تک تک کلماتتان فردای قیامت پاسخ خواهید داد!!

از ابن مسعود روایت است که رسول الله صلى الله عليه وسلم فرمودند: ” هَلَكَ الْمُتَنَطِعُونَ قَالَهَا ثَلَاثًا ” : سه بار فرمودند متجاوزین از حد و اهل غلو نابود شوند. (صحیح مسلم / ۲۰۰۰) .

این غلو کننده ها نه تنها خودشان بلکه اسباب ضربه زدن به دعوت و جهاد مسلمین و خدمت به دشمنان را نیز فراهم می کنند.

ریشه های سکولارهای «پان» در میان قومیتهای تُرک و کُرد و بلوچ و عرب وفارس و … ایران زمین

ریشه های سکولارهای «پان» در میان قومیتهای تُرک و کُرد و بلوچ و عرب وفارس و … ایران زمین

به قلم: ابوعبدالله جاف جوانرو

هیتلر که شخصی سکولار با نگرشی قوم پرستی و سوسیالیستی بود با برجسته کردن قومیت سیستمی را به وجود آورده بود که بعدها از سوی مللی که با او در جنگ جهانی همسو شده بودند به شکلهای مختلفی پذیرفته شد.

در امپراطوری عثمان سرانجام شخصی چون آتاتورک را پرورش داد و در ایران هم رضاخان تولید شد.

رضا خان با همان دیدگاههای سکولاریستی و قومیت گرائی در سال ۱۳۱۷سازمان پرورش افکار عمومی را با تاسی از دستگاه تبلیغاتی هیتلر نازی به وجود آورد. رئیس این اداره جدید، احمد متین دفتری وزیر دادگستری بود که نخست وزیر شد.

تفکرات ناسیونالیستی سکولاریستی رضا خان با محوریت اساتید دانشگاهها  از طریق مجله، جزوه، روزنامه، کتاب درسی، و برنامه‌های رادیویی در بین مردم گسترش پیدا کرد.

ثمره ی آن این شد که نژاد و خاک با پشتوانه ی تفکرات سکولاریستی را با ارزشتر و برتر از عقیده و دین مردم و قومیتهای دیگر میدانند.

قومیت گرائی و سکولاریسم دو بیماری ویرانگری بودند که از طریق آتاتورک و رضا خان در میان قومیتهای مختلف ایران زمین رایج شدند و در میان قومیتهای کُرد و آذری و عرب و بلوچ و … ایرانی هم جوجه ناسیونالیستهای قومیت گرائی به وجود آمدند که تا کنون مسبب بدترین صدمات فرهنگی و عقیدتی و اخلاقی و رفتاری در میان این قومیتها شده اند.

نکته ی جالب و ظریف این پانها این است که اگر به آنها بگوئی عقاید تو کپی عقاید هیتلر است انگار به او توهین کردی، یا اگر بگوئی که آتاتورک و رضا خان و صدام حسین هم دقیقا همفکر تو هستند و اینها بودند که با پشتوانه ی آمریکا و سایر قدرتهای سکولار جهانی تفکرات قومیت گرائی سکولاریستی را در میان ملت ما رایج کردند و امثال تو فرآورده ی زحمات اینها هستی، چنان هیجان زده و عصبانی می شود که انگار بدترین تهمت را به او زده ای.

اما واقعیت را نمی توان تغییر داد.

 این موجودات سکولار نژاد پرست حاکم بر ایران و ترکیه و عراق بودند که این جوجه پانها را در میان قومیتهای ایرانی تولید کردند و امروزه هم فضای مجازی و … به آن دامن زده است.

 حدو وحدود احترام متقابل در برابر کفار سکولار

 حدو وحدود احترام متقابل در برابر کفار سکولار کنونی

به قلم: صلاح الدین هورامی

نزدیک به چند قرن است که بزرگترین مصیبت پیروان تمام شریعتهای آسمانی تمام جهان قدرت گیری کفار سکولار است.

در سرزمینهای اسلامی هم سکولاریم و سکولاریستها تبدیل به سرطانی شده اند که بزرگترین ضربات را به عقیده و فرهنگ و آداب و رسوم و بدن جامعه ی اسلامی مسلمین زده اند.

 یکی از بزرگترین حییله های این سکولاریستها این است که می گویند ما به عقاید و افکار شما احترام می گذاریم و شما می توانید در مسائل شخصی و فردی خود آزاد باشید و شما هم در عوض به عقاید و باورهای ما احترام بگذارید و در امور اجتماعی و عمومی تابع قوانین سکولاریستی شوید.

با آنکه این حد از آزادی در مسائل عقیدتی و فردی هم که شعارش را می دهند برای مسلمین وجود ندارد و در امور فردی هم تا زمانی یک مسلمان آزاد است که مخالف قوانین سکولاریستی عمل نکند با این وجود هیچ سازشی بین یک مسلمان با یک کافر سکولار وجود ندارد.

سالهای نخست دوره طلایی اسلام دوره مکی بود، دعوت اسلام با گذشت روزها وسعت پیدا می‌کرد و درد سر مشرکین بیشتر می‌شد، مشرکین هر نوع حربه‌ها را استفاده کردند، اما کامیاب نشدند، بالآخره هیئتی را نزد رسول‌اللهﷺ فرستادند و فلسفه (احترام متقابل) را آوردند و گفتند: اگر مال می‌خواهی، مالها را برایت جمع خواهیم کرد، اگر رهبری می‌خواهی رهبرت خواهیم کرد، اگر زن می‌خواهی آن را هم برایت می‌گیریم اما به معبودان ما بدگویی نکن و یا احترام متقابل داشته باش، ما با معبود تو کاری نداریم تو با معبود ما کاری نداشته باش، ما یک مدت پرستش معبود تو را می‌کنیم، تو همچنین یک مدت بندگی معبودان ما را بکن. یک مدت قوانین تو باشد و یک مدت قوانین ما و…

رسول اللهﷺ این معامله شان را رد کرده و نپذیرفت و سورة الکافرون نازل شد که جدائی کامل از قوانین و برنامه های ضد اسلامی کفـار سکولار در آن است.

اما متاسفانه امروزه این تفکر در سرزمین مسلمین به شکل وسیع منتشر شده است و این سخنان باطل از طرف کفار سکولار خارجی و بالعکس از سوی زمامداران سکولار در سرزمینهای اسلامی رد و بدل میشود که می‌گویند روابط من و شما بناء بر احترام متقابل باشد و از شما هم می‌خواهیم که بر اساس همین احترام متقابل روابط تان را با ما تامین کنید!

از نظر شریعت اسلام احترام متقابل در مورد “دین و اعتقاد” هیچ اعتبار ندارد و اگر بنا باشد به دین و اعتقاد  کفار سکولار احترام گذاشته شود، پس رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله و سلم و اصحاب فداکار او رضی‌الله‌عنهم به چه دلیلی این همه جنگ و جهاد را علیه ‌کفار سکولار قریش و سایر کفار سکولار برپا کرده‌اند؟

الله در مییان تمام انسانها کفار سکولار را نجس نامیده است و می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ (توبه/۲۸) ای یکسانی که ایمان آوردیه اید به درستی که تنها سکولاریستها نجس هستند.

باید با قاطعیت بگوئیم: یا اسلام یا سکولاریسم و سکولاریستها با عقایدشان هیچ احترامی نزد ما ندارد.

کشف نقشه ی اصلی و باستانی کُردستان بزرگ توسط هه فال كوباني

کشف نقشه ی اصلی و باستانی کُردستان بزرگ توسط هه فال كوباني

به قلم: شاهو سنه ای

برای اولین بار نقشه ای توسط  کُردهای سکولار از کُردستان بزرگ با مناطق مختلف آن به اضافه ی قاره ی کُردی که دریاسالار کُرد هه فال كرمنجوس كولومبس  آنرا کشف کرده است رونمایی شد.

بعد از تحقیقات زیاد توسط زبانشناسان سکولار و ناسیونالیست کُرد روشن شد که دریاسالار كريستوف كولمبوس اصالتاً کُرد است که جد او كولومبس از روستای فیلیپوس (فیلقوس) اطراف دریاچه ی زریوار مریوان به غرب کوچ کرد.

دلیل اصلی این زبانشناسان سکولار کُرد مبنی بر کُرد بودن كولومبس این است که حرف اول اسمش با «ک» شروع می شود و این نشان می دهد که او کُرد بوده است چون کُرد هم با حرف «ک» شروع می شود!

این واقعیت بسیاری از توهماتی است که ناسیونالیستهای سکولار کُرد و غیر کُرد در برابر هویت اسلامی قوم خود می بافند به این امید که هویتی نژادی را جایگزین هویت اسلامی کنند.

زمانی که نضر بن حارث داستانها و تاریخ ایران باستان را جهت ناچیز نشان دادن قرآن ارائه می داد الله تعالی از این تاریخ باستان ایران زمین تحت عنوان « لَهْوَ الْحَدِيثِ » (لقمان/۶)  افسانه های بیهوده و سخنان یاوه و پوچ و سرگرم کننده از آن یاد می کند اما تمام سکولارهای ناسیونالیست پهنه ی ایران زمین این سخنان پوچ و بی یارزش را همچون حقیقتی خدشه ناپذیر به مریدان جاهل خود می قبولانند.

به صورت مشخص و در این زمینه ی خاص کُردستان بزرگ باید گفت در طول تاریخ هرگز کشوری به نام کُردستان بزرگ که قوم گراهای سکولار کُرد نقشه اش را ارائه داده اند وجود نداشته است. هرگز. اگر در تارییخ افسانه ایی خودشان از گوتی ها و لولوبی ها و کاسی ها و اورارتویی ها و مادها و خاخام منشی ها و سلوکی ها و پارتها و ساسانیان وجود داشته ارائه دهند تا همه سود ببرد.

کُردها مثل تمام قومیتهای ایران زمین دارای ولایتها و خان نشینها و امارتهای متعدد منطقه ای خاص خود بوده اند در کنار سایر قومیتهای ایران زمین که گاه بین این امارتها جنگهای طولانی هم وجود داشته مثل جنگ بین امارت بابان با امارت اردلان.

 سکولارهای سرزمینهای اسلامی انتهای جهالت و توهم و خرافات هستند به همین دلیل است که در دنیای عقیده ی سکولاریسم هم از این موجودات یک متفکر سکولار پیدا نمی شود که نظریات و کتابش مرجع و دارای ارزش باشد بلکه کلا منتاژ کننده دیدگاههای سکولار غربی به زبان محلی خود هستند. مقلد مثل میمون.