آیا با وجود مذاکرات، خشمگین‌کردن کفاری چون آمریکا، عبادت است یا بهانه دادن دست آنها!

آیا با وجود مذاکرات، خشمگین‌کردن کفاری چون آمریکا، عبادت است یا بهانه دادن دست آنها!

به قلم: کیوان مریوانی

اخیرا و در حین مذاکرات بین ایران و آمریکا، بعضی از مقامات بلند پایه ی دارالاسلام ایران و حتی در سطح رهبری و نیروهای مسلح و … سخنانی می گویند که گروه به اصطلاح اصلاح طلب ( درواقع تخریبگر) را به وحشت انداخته است و کار به جایی رسیده که عده ای از آنها به جای رفتن به سمت و سوی اتحاد بیشتر با نیروهای انقلابی دست به فحاشی و هزیان گوئی زده اند.

با این وجود آیا واقعا خشمگین کردن آمریکا و سایر کفاری که هم اکنون در برابر مومنین عرض اندام کرده اند عبادت است؟

الله متعال فرموده است: {ليغيظ بهم الكفار} [الفتح: ۲۹]، تا کفار را به سبب آنها [=صحابه] خشمگین سازد!

امام بغوی رحمه الله در تفسیرش (۷/۳۲۷) می‌گوید: «أي إنما كثرهم وقواهم ليكونوا غيظا للكافرين»، یعنی: الله، صحابه را زیاد کرده و قدرت بخشیده تا موجب خشم کافران باشند.

و فرموده است: {ولا يطئون موطئا يغيظ الكفار ولا ينالون من عدو نيلا إلا كتب لهم به عمل صالح} [التوبة: ۲۰]، یعنی: و گامی به جلو برنمی‌دارند که موجب خشم کافران شود، و به دشمنان دستبردی نمی‌زنند (و ضرب و قتل و جرحی نمی‌چشانند و اسیر و غنیمتی نمی‌گیرند) مگر این که به‌خاطرش عمل صالحی برایشان نوشته می‌شود.

همچنین در کتب سیره آمده که پیامبر صلی الله علیه وسلم، در واقعه‌ی حدیبیه، شتری که از ابوجهل به غنیمت گرفته بودند را قربانی کردند؛ امام محقق، ابن قیم رحمه الله در زاد المعاد (۳/۲۶۸) همین را دلیل این مطلب دانسته و فرموده است: «ومنها استحباب مغايظة أعداء الله»، یعنی: از جمله نکاتی که از قصه‌ی حدیبیه برداشت می‌شود، این است که خشمگین‌کردن دشمنان خداوند، مستحب می‌باشد.

و در مدارج السالکین (۱/۲۴۱) فرموده است: «فمن تعبد الله بمراغمة عدوه، فقد أخذ من الصديقية بسهم وافر»، یعنی: هرکس الله را با خشمگین‌ساختن دشمن او بپرستد، سهم فراوانی از مقام صدیقیّت برده است.

همانطور که از این نصوص و اقوال می‌فهمیم، منظور این نیست که با دشنام‌دادن یا کارهایی از این قبیل آنها را خشمگین کرد، بلکه فعالیت‌های شرعی و انجام عبادات آنها را تا سرحد خشم می‌برد.

هم اکنون دیدن قدرت نظامی و موشکی و تکنولوژی دارالاسلام ایران نه تنها این کفار را به پای میز مذاکره با ایران کشانده نه حملات مرگبار نظامی به ایران، بلکه دیدن این قدرت نظامی ایران آنها را تا حد جنون عصبانی و ناراحت کرده است و این عین عبادت است.

آیا تخریبگران غربگدا هنوز نمی خواهند بیدار شوند؟

جهاد به رهبری حاکم یا رهبر ظالم، فاسق و فاجر چه حکم دارد؟

جهاد به رهبری حاکم یا رهبر ظالم، فاسق و فاجر چه حکم دارد؟

کاتب: أبومحمود کندزی

در همین قدم اول باید بدانیم که منظور از رهبر و امیر، رهبر حاکم بر دارالاسلام است، یعنی سرزمینی که قانون اساسی آن بر اساس یکی از مذاهب اسلامی تنظیم شده است و احکام شریعت الله بر اساس یکی از مذاهب اسلامی اجرا می شود.

علاوه بر این، منظور از اهل جماعت در منابع اهل سنت و جماعت، یعنی اهل چنین حاکمیتی شدن نه فرقه بازها و گروههای متفرقی که به قتال الفتنه بر علیه هم و حتی بر علیه جماعت و حاکمیت بر دارالاسلام مشغول هستند.

رهبر چنین سرزمینی، یا منوصبین و امراء و والی های چنین رهبری هر چند ظالم، فاجر و فاسق باشند ضمن انجام امر به معروف و نهی از منکر از کانال شرعی آن، اطاعت از آنها در کارهای نیک و در غیر معصیت الله لازم است و باید فسق و گناه او سبب بی اطاعتی و نافرمانی مومن در کارهای نیک نگردد، زیرا جزای گناه را به او الله تعالی خواهد داد و مجاهد ثواب و اجر اطاعت از امیر در کارهای نیک و در غیری معصیت الله را خواهد برد.

دلیل:  مَن رَأَى من أمِيرِهِ شيئًا يَكْرَهُهُ فلْيَصْبِرْ عليه ، فإِنَّهُ ليس أحدٌ يُفارِقُ الجَماعةَ شِبْرًا فيَموتُ ، إِلَّا ماتَ مِيتةً جَاهِلِيَّةً .[ صحیح البخاري] ابن عباس (رضی الله عنه) روایتی را نقل کرده، می‌گوید که رسول الله ﷺ فرموده: کسی که چیزی را از امیر خود مشاهده کرد که آن را بد می‌دانست، پس صبر نماید، زیرا نیست هیچ کسی که از جماعت (حاکمیت بر مسلمین) به اندازه یک وجب جدا شود، پس اگر بمیرد به مرگ جاهلیت مرده است.

دلیل دوم: در حدیث مسلم از عوف بن مالك الأشجعي (رضی الله عنه) روایت شده که رسول الله ﷺ فرموده: “ألا مَن وليَ علَيهِ والٍ فرآهُ يأتي شَيئًا مِن معصيةِ اللَّهِ فليَكْرَهْ ما يَأتي مِن معصيةِ اللَّهِ ولا ينزِعَنَّ يدًا مِن طاعةٍ.”

رسول الله ﷺ فرموده است: باخبر اگر بر بالای کسی امیری تعیین گردید و او را بر نافرمانی الله تعالی مشاهده کرد، پس این گناه و نافرمانی از الله تعالی ای او را بد بداند، اما از اطاعت امیر خارج نشود.

امام نووی (رحمه الله) فرموده است: “قال جماهیر أهل السنة من الفقهاء والمحدثین والمتکلمین لا ینعزل بالفسق والظلم وتعطیل الحقوق ولا یخلع ولا یجوز الخروج علیه بذلك بل يجب وعظه وتخویفه للأحادیث الواردة في ذلك.[شرح مسلم: ۱۲/۲۲۸]

جمهور اهل سنت که فقهاء، محدثین و متکلمین هستند، (اینها) می‌گویند: که امیر به سبب فسق، ظلم و ندادن حقوق معزول (برکنار) نمی‌شود و نباید از بیعت او خارج شد و به سبب امور ذکر شده قیام هم بر علیه او جایز نمی‌شود، بلکه نصیحت کردن به او و ترساندن او از الله تعالی واجب است، به سبب آن احادیثی که در این مورد وارد شده است.

قال بعض الحکماء: “من فارق الاعتصام بحبلهدحالفه الخسران وعانقه الخذلان وترصدت له المنون وطحنته الحرب الزبون.”[تهذیب الرياسة: ۱/۱۱۱] بعضی از حکماء نیز گفته اند، کسی که ریسمان اتفاق را ترک نمود، پس زیان یاور او خواهد گشت و شرمندگی بر گردنش خواهد افتید و مصیبت ها در انتظارش خواهد بود و جنگ او را در هم خواهد شکست.

مذاکره کننده های ایرانی بدانند، الله ضعف را برکت نمی دهد

مذاکره کننده های ایرانی بدانند، الله ضعف را برکت نمی دهد

به قلم: فضل احمد هراتی

ایران یکی از قدرتهای بزرگ جهان و در بعضی موارد قویترین قدرت منطقه است. آنچه که آمریکا را وادار به این گفتگوها و مذاکرات کرده است همین قدرت نظامی آن است نه حتی قدرت علمی یا نفت و گاز و … آن.

در این زمینه ی مشخص لازم به ذکر یک تجربه ی تاریخی می دانم که در جریان مذاکرات ۲۰۲۰ در دوحه ی قطـر، نماینده آمریکا از ا.ا.افغانستان خواست تا برای ادامه مذاکرات، سلاح های خود را زمین بگذارندو پای میــز مذاکره بنشینند.

ذبیح الله مجاهد سخنگوی ا.ا.افغانستان پاسخ داد:

«اگر این قدرت و ســلاح و ایستادگی مجاهدین نبود، سخنی از اجلاس از ابتدا وجود نداشت.»

این سخن سخنی است  که میزهای مذاکرات را می لرزاند و ثابت می کند و بدانید حیثیت و عزت مسلمان فقط با زور و قدرت قابل بازیابی است.

باید بعد از تقویت ایمان، به قدرت نظامی و اسلحه فکر کرد، قدرت نظامی، قدرت نظامی، چون للّٰه  جل جلاله ضعف را برکت نمی دهد.

ایران هم کشوری اسلامی است که مثل ا.ا.افغانستان بر اساس فقه یکی از مذاهب اسلامی اداره می شود و مذاکره کننده باید بدانند آنچه به آنها در برابر آمریکا قدرت مانور داده است قدرت نظامی ایران است نه فقط توانایی دیپلماسی آنها.

پس در مذاکرات خود همیشه این قدرت برتر نظامی ایران را در نظر داشته باشند تا مرعوب تبلیغات پوشالی و گنده گویی های امثال ترامپ نشوند و با اراده و توان مستحکمتری مذاکرات را به پیش ببرند  و اینهم بدانند که مذاکره هم جنگی است آشکار که آمریکا آنرا در قالب خدعه و نیرنگ به پیش می برد به همین دلیل از قدرت نظامی قوی پشتوانه آن نباشد هر آن احتمال غدر و خیانت آمریکا می رود.

در این صورت می توان گفت در هر حالتی قدرت نظامی ایران نقش اول را در این مذاکرات بازی می کند چه این مذاکرات طبق میل ایران پیش برود چه آمریکا دوباره دچار غدر و خیانت شود.

هزیان گویی یا عوام فریبی مناصرین جولانی؟

هزیان گویی یا عوام فریبی مناصرین جولانی؟

به قلم: ابوبکر خراسانی

یکی از مناصرین جولانی نوشته بود که: «گمان می‌کردیم که او فقط یک فرمانده نظامی است، اما حالا برایمان روشن شده که او فرمانده دیپلماسی نیز هست… در کمتر از ۴ ماه از به دست گرفتن قدرت، حمایت همه کشورها را برای مردم سوریه جلب کرد».

با این نگرش اگر به رهبران و بزرگان امارت اسلامی افغانستان نگاه کنید چه اتفاقی می افتد؟ در زمان حکومت ۵ ساله ی عمر ثالث رحمه الله چند کشور از ا.ا.افغانستان حمایت کردند؟ بعد از ۲۰ سال جهاد و پس از دو سه سال حاکمیت مجدد چند کشور ا.ا.افغانستان را به رسمیت شناخته اند؟

آیا حمایت همه ی کشورهای جهان از جمله وحشی هایی چون آمریکا و اسراییل و فرانسه و انگلیس و سایر شیاطین از حاکمیتی دلیل بر خوب بودن این حاکمیت است یا منحرف بودن آن؟

جولانی اقرار می کند که از ابتدای انقلاب تا کنون با استخبارات حکومت سکولار ترکیه و بر علیه تمام گروهها و افرادی که ترکیه و شرکایش تروریستی می دانند همکاری کرده است و هم اکنون هم در تحالفی بر ضد سکولاریسم شرکت کرده که پرچمدار آن آمریکا است و مهمتر از همه این است که قانون شریعت الله را یکی از منابع قانونگذاری در کنار سایر منابع و مراجع قرار داده است و قانون شریعت الله را پیاده نمی کند بلکه بر اساس همان قانون سکولاریستی بشار اسد عمل می کند با تغییراتی ناچیز و تبدیل به سپری دیگر برای اسراییل شده است.

اینجاست که باید بدانیم که علت مقبولیت جولانی در بین دولت های بیگانه ای چون آمریکا و انگلیس و ترکیه و اسراییل و… چیست؟  

این از زیرکی جولانی نیست بلکه از انحراف او و حرکتش در مسیر کفار است مثل حاکمیت کرزای و غنی که مورد قبول همه ی کشورهای دنیا بود و از تمام کشورهای دنیا حمایت می شدند.

پس تأیید شیطان و پیروان شیطان دلیل بر خوب بودن کسی یا حاکمیتی نیست.

خیلی ساده است: ا.ا.افغانستان بر اساس فقه رایج بین مردم در حال تطبیق قانون شریعت الله است و در برابر تمام نهادها و حاکمیتهای سکولار هم ایستاده است و حاضر به عقب نشینی از تطبیق قانون شریعت الله نیست حالا تطبیق حدودی که جولانی باید اجرا کند دلیل بر این است که قانون اساسی آن بر اساس شریعت الله است .

 جولانی بر اساس فقه رایج بین مردم خودش حدود و شریعت الله را اجرا کند تا به دنیا ثابت کند که حاکمیتی اسلامی دارد و مجری قوانین شریعت الله است نه قوانین سکولاریستی .

مومنین و حتی کفار دنیا دارند شماها را می بینند و نمی توانید بعد از اینهمه انحراف دست به عوام فریبی بزنید.

 پس می گوییم هزیان نگویید ما از شما انتظار غیرت نداریم و از شما نخواسته ایم با اسراییل و آمریکا و ترکیه و فرانسه که خاکتان را اشغال کرده اند جهاد کنید یا از شما نخواسته ایم راه را برای مجاهدین باز کنید که با این کفار جهاد کنند چون اجازه ی چنین کاری را از سوی همین کفار ندارید بلکه تنها از شما می خواهیم اعلام کنید که قانون شریعت الله تنها مرجع قانونگذاری است و حدود الله را بر اساس فقه مردم خودتان اجرا کنید.

پس خیال نکنید مثل کبک سرتان را در برف فرو برده اید و کسی شما را نمی بیند یا مخاطبین شما همه مثل خودتان هستند .

اعتماد به آمریکا و متحدینش یا اعتماد به الله و سپس به قدرت داخلی و نظامی خود؟

اعتماد به آمریکا و متحدینش یا اعتماد به الله و سپس به قدرت داخلی و نظامی خود؟

به قلم: کارزان شکاک 

ضمن در نظر داشتن مسائل منهجی و عقیدتی در چگونگی برخورد با یک کافر محاربی که پایبند عهد و پیمان نیست و تجربه پیمان شکنی از آن به کرات دیده شده است، تاریخ روابط سرزمینهای اسلامی نشان داده است که هر مسئول و حاکمی دست دوستی به آمریکا و متحدینش داده و مسائل کشوری را منوط به غرب کرده و به سیاستهای آنها گره زده است جز خسارت و تباهی و حتی نابودی چیزی برایش در پی نداشته است و اعتماد به غرب، تجربه شکست خورده‌ای فراملی است.

تاریخ دارالاسلام ایران هم نشان داده است هر جا از غرب قطع امید کرده و بدون اعتماد به آمریکا و غرب به صورت مستقل و با خود باوری و ضمن رعایت اصول اسلامی در روابط خارجی حرکت کرده موفق و ثابت قدم به پیش رفته است.

تخریبگرانی که در لباس اصلاح طلب، امیدوارانه پیشرفت و رشد کشور را به تصمیمات آمریکا و غرب گره زده بودند نه تنها با شکست مواجه شده اند بلکه مشکلات دامنه داری را نیز بر مشکلات مردم افزودند.

آمریکا مزدور و دست نشانده و وابسته می خواهد و کسی نمی تواند هم استقلال و عزت خود را حفظ کند هم امیدوار به خیر رسیدن از سوی آمریکا باشد؛ بر این اساس است که اصل روابط خارجی آمریکا و غرب با دارالاسلام ایران بر ضربه زدن به آن در هر مساله ای است که توانش را داشته باشد و اگر تا کنون نتوانسته در مسائلی ورود کند چون توان آنرا ندارد.

در اینجا باز به تنها عامل بازدارنده در برابر تمام این دشمنان می رسیم که الله معرفی کرده و رسولش صلی الله علیه وسلم آنرا توضیح داده و می فرماید:

وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ یَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَأَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ (انفال/۶۰)‏

‏برای (مبارزه با) آنان تا آنجا که می‌توانید نیرو و قدرت و (از جمله) اسبهای ورزیده آماده سازید، تا بدان (آمادگی و ساز و برگ جنگی) دشمنِ الله و دشمن خویش را بترسانید، و کسان دیگری جز آنان را نیز به هراس اندازید که ایشان را نمی‌شناسید و الله آنان را می‌شناسد. هر آنچه را در راه الله (از جمله تجهیزات جنگی و تقویت بنیه دفاعی و نظامی اسلامی) صرف کنید، پاداش آن به تمام و کمال به شما داده می‌شود و هیچ گونه ستمی نمی‌بینید .‏

از عقبة بن عامر رضی الله عنه نیز روایت است که می گويد: از رسول الله صلى الله عليه وسلم شنيدم که بالای منبر می فرمود: «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» [انفال: ۶۰] «آنچه از نيرو در توان تان است، برای پيکار با آنان آماده سازيد». و افزود: «أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ، أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ، أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ»: «بدانيد که نيرو همان تيراندازی است؛ بدانيد که نيرو همان تيراندازی است؛ بدانيد که نيرو همان تيراندازی است».[۱]

پس عامل بازدارنده ای که پشتوانه ی دیپلماسی خارجی هم است تنها اسلحه و قدرت نظامی است و بعد از توکل و اعتماد بر الله تنها باید به قدرت نظامی و داخلی خود اعتماد کرد.


[۱]  مسلم ۱۹۱۷

درسی ایمانی از مروان حدید در دادگاه نظام سکولار بعثی و آنچه جولانی با ثمره ی جهاد امثال مروان کرد

درسی ایمانی از مروان حدید در دادگاه نظام سکولار بعثی و آنچه جولانی با ثمره ی جهاد امثال مروان کرد

به قلم: مسعود سنه ای

در دادگاه نظامی به ریاست مصطفی طلاس در شهر حمص الشیخ مروان حدید و همراهانش دادگاهی صوری شدند که به صورت مستقیم از رادیو پخش می شد.

طلاس به الشیخ مروان گفت:

قال طلاس للشيخ مروان: أنت عميل.

– تو مزدور هستی؟

قال مروان لطلاس: أنا عميلٌ لله.

+ مزدور الله هستم!

قال طلاس: أنت مأجور.

– مزدت می‌دهند؟!

قال مروان: أنا مأجورٌ من الله.

+ الله مزد من را می‌دهد!

قال طلاس: حكمت عليك المحكمة بالإعدام شنقاً حتى الموت.

در نهایت، دادگاه حکم اعدامش را صادر کرد و او درباره‌ی حکم با لبخندی تمسخر آمیز گفت:

فرد مروان بابتسامة ساخرة: والله يا مسكين لو عرفتُ أنّ بيدك الموت والحياة لعبدتُّكَ من دون الله.

ای مسکین! به خدا اگر می‌دانستم که زندگی و مرگ به دست توست، به جای خداوند تو را عبادت می‌کردم!

اینجا بود که قاضی به مسخره گرفته شد و آنها هم فورا برق را قطع کردند و پخش مستقیم رادیوئی هم قطع شد.

حکم او بعداً لغو گردید و آزاد شد، اما بار دیگر توسط همین نظام سکولار دستگیر شد و در زندان این دژخیمان به شهادت رسید!

رحمه الله وتقبله في الشهداء

بر اثر غفلت مومنین اهل دعوت و جهاد و دسیسه های دشمنان آشکار و پنهان مومنین، ثمره ی جهاد و رشادت هزاران نفر چون  مروان حدید در نهایت توسط جولانی به فروش رسید و سوریه تبدیل شد به ابزاری در دست غرب سکولار و اسرائیل وحشی.

چرا مُلا عبدالرحمن فتاحی اینگونه در سوریه خود را شکست خورده می داند؟

چرا مُلا عبدالرحمن فتاحی اینگونه در سوریه خود را شکست خورده می داند؟

به قلم: ابوعبدالله موکریانی

اگر به سابقه مطالب بنده و سایر برادران همسو با منهج فکر ما در رسانه های متعلق به بنیاین جهاد علیه سکولاریسم نگاه کنید ما دهها بار روشن کرده ایم که:

  1. انقلاب علم است و هر کسی که تنها به صرف و نحو و پاره ای از مسائل فقه شخص آگاه باشد حق ندارد با سوء استفاده از اطرافیان احساسی و جاهل به منهج اسلامی در مورد انقلاب و جهاد و جنگ مسلحانه وارد عمل شود

ابن جوزی رحمه الله فرموده است:

«بعضی از عوام به عقل خود رضایت یافته و از مخالفت با دانشمندان باکی ندارد، پس هر وقت فتوای آنان با هدف او مخالف بود، در ایشان طعنه می‌زند! ابن عقیل می‌گفت که در این سال‌ها که زیسته‌ام، اگر در کار صنعت‌گری دست برده باشم، گفته است که کارم را خراب کردی! و اگر به او بگویم من عالم دین هستم، می‌گوید که خداوند به علمت برکت دهد ولی این صنعت من، کار و حرفه‌ی تو نیست! درحالیکه شغل او، چیزی حسی است که اگر من هم مشغول شوم، می‌توانم انجامش دهم، حال آنکه آنچه من در آن هستم، امری عقلی است [نه حسی و صنعت دست]، و [عجیب است] وقتی به او فتوا دهم، [حرفه‌ام را از من نپذیرفته و ] قبول نمی‌کند!»[۱]

پس مُلا فتاحی باید می دانست که کلی گفتنهایش در مورد جهاد و … کافی نیست و باید در این زمینه صاحب علم می شد چون به دلیل جهل به منهج اسلامی در مساله ی علم انقلاب، ابزار دست قدرتهای خارجی مدیریت کننده ی جولانی شد و خون جوانان اهل سنت را در راه آمریکا و ناتو و اسرائیل خرج کرد.

  • جنگ در سوریه «قتال الفتنه» و جنگ فی سبیل آمریکا و ناتو است نه جهاد فی سبیل الله که منتهی به تشکیل حکومت اسلامی و تطبییق قانون شریعت الله و آزادسازی سرزمینهای اسلامی شود.

با این وجود، عده ای چون مُلا فتاحی و گروه چند نفره اش ما را به انواع برچسبها متهم می کردند تا اینکه بعد از تحویل دمشق و شهرهای بزرک دیگر به آنها به تدریج این حقایق که قبلا بر اهل علم آشکار و روشن و قابل پیش بینی بود بر همه ی مردم عیان و آشکار شد.

این حقایق و عملکر حاکمیت جولانی در سوریه باعث ایجاد روحیه ی سرخوردگی و شکست و ناامیدی در میان افرادی از جمله مُلافتاحی و گروهش شده است که سالها شعار جهاد و حکومت اسلامی و اجرای شریعت و کمک به غزه و… سردادند.


[۱]   تلبيس إبليس، الناشر: دار الفكر، ص ۳۴۴

فریب نخوریم تنها عامل بازدارنده اسلحه هست و اسلحه

فریب نخوریم تنها عامل بازدارنده اسلحه هست و اسلحه

به قلم: خالد سیف الله المسلول

بعد از اتفاقات غزه و حمایت و پشتیبانی جبهه ی مقاومت از جمله دارالاسلام ایران از جهاد اهل سنت غزه، و بعد از مذاکرات اخیر بین دارالاسلام ایران با دارالکفر اصلی آمریکا در عمان، گاه از زبان افرادی شنیده می شود که می گویند ما چه نیاز به اسلحه و موشک و اینهمه تجهیزات نظامی داریم، عصر عصر گفتمان است و دموکراسی وووو .

از عقبة بن عامر رضی الله عنه روایت است که می گويد: از رسول الله صلى الله عليه وسلم شنيدم که بالای منبر می فرمود: وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ (انفال/۶۰) آنچه از قدرت در توان تان است، برای جنگ با آنان آماده سازيد. و رسول الله صلی الله علیه وسلم در توضیح اضافه کرد:

«أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ، أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ، أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ»[۱] بدانيد که نيرو همان تيراندازی است؛ بدانيد که نيرو همان تيراندازی است؛ بدانيد که نيرو همان تيراندازی است.

یکی از معجزه های این آیه و حدیث به کارگیری کلمات «قُوَّةٍ = قدرت و نیرو» و « الرَّميُ = تیر اندازی» است که با گذشت زمان و تغییر تکنولوژی های مختلف از تیرو کمان و شمشیر به انواع سلاحهای مختلف و مدرن کاربرد دارند.

 به هر حال این خاص کردن کلمه ی عام و مطلق «قُوَّةٍ = قدرت و نیرو» به «الرَّميُ = تیر اندازی» نه تنها باعث روشنگری برای مومنین می شود، بلکه علاوه بر آن، راههای سوء استفاده ی دارودسته ی منافقین و الرویبضه و ائمة المضلین و دعاة علی ابواب جهنم از کلمه ی «قُوَّةٍ = قدرت و نیرو» را می بندد که می خواهند با بازی با این کلمه، ایمان و شعور و دنیا و سایر ضرورتهای مسلمین را به بازی بگیرند. 

دکتر محمد یسری می گوید:

 جهاد، از بزرگترین لوازم و وسائل در راستای رفع موانع و باز کردن راه و مسیر بر‌ روی دعوت و دعوتگران می‌باشد؛چرا که دشمنان اسلام و شریعت ربانی ـ غالبا ـ از اشغال‌گری در دیار اسلام و غصب‌ کردن حقوق دست نمی‌کشند مگر اینکه با قدرت و زور آنها را مجبور به این کار کرد، و هر اندازه درباره‌ی تحقق بعضی از مصالح یا دفع بعضی از مفاسد از طریق فعالیتهای سیاسی گفته شود، باز هم می‌بینیم که راه آزاد کردن و باز پس گیری مقدسات و دیار اسلام و برپایی سلطان شریعت تنها از مسیر بخشیدن جان و مال در راه الله می‌گذرد -و باید هم اینگونه باشد-، راهی که نهایت آن چیزی نیست جز إحدی الحُسنَیَین یا پیروزی، یا شهادت.[۲]

این جهاد هم که تنها از کانال دارالاسلام و جبهه ی همسو با دارالاسلام انجام می شود نیاز به تکنولوژی روز دارد که گاه تنها از عهده ی حاکمیت بر دارالاسلام بر می آید، مثل همین موشکها و سایر قدرتهای نظامی که دارالاسلام ایران در برابر آمریکا و ناتو و صهیونیستهای جنایتکار تهیه کرده و از بخشی از این قدرت نظامی رونمائی و استفاده کرده است.

این قدرت نظامی است که مانع تهاجمات این کفار به دارالاسلام ایران شده و مانع جلوگیری از افغانستانی شدن و لیبی شدن و سومالی شدن و عراقی شدن و سوریه ای شدن و یمنی شدن دارالاسلام ایران توسط آمریکا و انگلیس و متحدین آنها شده است.

این قدرت نظامی دارالاسلام ایران است که آنها را به پای میز مذاکره کشانده است

قبلا هم ان قدرت نظامی امارت اسلامی افغانستان بود که آمریکا را به پای میز مذاکره کشاند

پس بعد از نصرت الله، اسلحه تنها عامل بازدارنده و تنها عامل آزادیبخش برای مومنین اهل جماعت در دارالاسلام است.


[۱]  مسلم۱۹۱۷

[۲]   معالم فی أصول الدعوة، تألیف دکتر محمد یسری، ص ٦۹.

دیدارهای جولانی با الهام و بارزانی و امارات دیدار با صهیونیستهای عرب و عجم

دیدارهای جولانی با الهام و بارزانی و امارات دیدار با صهیونیستهای عرب و عجم

به قلم: کیوان مریوانی

مردم مسلمان سوریه به امید تشکیل حکومت اسلامی و تطبیق شریعت الله و خلاص شدن از قوانین سکولاریستی، نزدیک به چند دهه بر علیه نظام سکولار خانواده اسد در حال جهاد و انقلاب بودند و با تحمل ملیونها قربانی و معلول و آواره در نهایت ثمره ی جهاد و انقلاب آنها توسط آمریکا و شرکای آمریکا چون ترکیه و اسرائیل و … دزدیده شد.

جولانی با آنکه ادعای اسلامیت داشت اما از اسلامی نمایندگی می کند که در آن منافع آمریکا و صهیونیستها حفظ می شود که به «اسلام آمریکائی – صهیونی جدید» شناخته شده است.

اگر به سفرهای خارجی جولانی دقت کنید متوجه حلقه ارتباطی عجیبی بین آنها خواهید شد:

  1. ترکیه: صرفنظر از جنگهای زرگری و دروغین اردوغان، متحد استراتژیک و امنیتی اسرائیل
  2. استان باکو: الهام علییف متحد اسرائیل، صهیونیست تُرک
  3. امارات: صهیونیست عرب
  4. آل سعود: صهیونیست عرب
  5. محمود عباس فلسطین: صهیونیست عرب
  6. نچیروان بارزانی: صهیونیست کُرد

با نگاهی ساده می توان فهمید که آمریکا و ناتو اسرائیل سپری دیگر برای محافظت از منافع خود و مرزهای اسرائیل در سوریه درست کرده اند.

این تمام ثمره ی قتال الفتنه ی امثال مُلا عبدالرحمن فتاحی در سوریه در طی این چند سال گذشته بوده است.

قتال فی سبیل آمریکا و ناتو و اسرائیل بر علیه روسیه و ایران، آنهم با نام  جهاد و اهل سنتی که بی صاحب و سرگردان مانده و  گیر چنین درنده هائی افتاده است.

 نجدیت غیر مسلح تنها منتظر فرصت است

نجدیت غیر مسلح تنها منتظر فرصت است
به قلم: ابوبکر الخراسانی
نجدیت به تفکرات محمد ابن عبدالوهاب می گویند که خودشان عنوان «الدعوة النجدیة» برخود نهاده اند و از زمان عثمانی ها تا کنون مخالفین آنها به آنها می گویند وهابی.
نجدیت در واقع فکری از میان مذهب حنبلی هاست و چون پرچمدار آن از نجد سربرآورده اند به این نام شناخته شده اند.
صادقترین و خالصترین نجدی خود محمد بن عبدالوهاب و علمای نجد در زمان قدرت گیری آل سعود بودند و در زمان ما نیز گروه داعش نمونه ی عینی نجدیت در زمان ماست که صادقانه تفکرات نجدیت را پیاده می کند.
بقیه یی طرفدارن تفکر نجدیت در دهها فرقه و گروه مختلف پراکنده هستند اما وجه مشترک همه ی آنها این است که اولاً مسلمین را به مسلمین مشغول کنند و از دشمن اصلی غافل و ثانیاً تنها منتظر فرصتی جهت بیان حقیقی و عمل به تفکرات خود هستند و تا آن زمان بسیار رنگ عوض می کند که در تمثیلی به آن می پردازم:
روی منبر همفکرانشان: ما تصوف را محکوم می‌کنیم!
پشت میز گفتمان عمومی و مردمی: تصوف خوب و بد داریم، ما فقط با تصوف شرکی مشکل داریم!
(ثكلتك أمك، تعریفی از صوفی نداری و در رودربایستی گیر کرده‌ای!)

نزد همفکرانشان: ما در دین خدا از هیچکس تقلید نمی‌کنیم!
وقت دردسر و نزد عموم مردم: ما با هر تقلیدی برای هر کسی مشکل نداریم، تقلید در صواب را قبول داریم!
(ثكلتك أمك، این که تقلید نیست و اتباع است!)

إذا يوافق هواه: ابن باز رحمة الله علیه!! اینطور فرموده است…
إذا یخالف هواه: ابن باز تأییدگر طاغوت و مرجئی بوده است!
(ثكلتك أمك، کسی که در لبه‌ی کفر و اقلاً مبتدع باشد، مگر به قولش احتجاج می‌شود؟!)

در مقابل شیعه: شیعیان برادران ما هستند، ما جاهلان آن‌ها را مثل جاهلان اهل سنت معذور به جهل می‌دانیم!
در مقابل نجدی های هم فکرشان و یا سنی ها به صورت عام: هرکس عذر به جهل را در اصول دین بپذیرد، مرجئی است!
(ثكلتك أمك، بر علیه خودت به چیزی شهادت می‌دهی که دیگران را به آن متهم می‌کنی!)
نجدیت به همین سادگی تا زمانی که فرصت گیرش نیامده و قدرت در دستش نیست رنگ عوض می کند؛ البته در میان تفکرات و مذاهب اسلامی دیگر هم چنین افرادی وجود دارند که در مقابل مخالفین همین فیلمها را بازی می کنند.
پناه بر الله از چنین افرادی که همیشه عامل فتنه و ابزار دست دشمنان بوده اند.