واکنش مرتدین سکولاریست کردستان نسبت به جریان های مخالف خود در مسئله تبلیغات

madkhaliiy

واکنش مرتدین سکولاریست کردستان نسبت به جریان های مخالف خود در مسئله تبلیغات

کاتب : ابوسلیمان هورامی

 

به صورت سر فصل می توان به چندین مورد اشاره کرد که بهترین آن ها از این قرارند:

۱- پیروی مطلق از «تئوری توطئه»

بدین معنی که هر جریان مخالف خود را نوعی توطئه طلبی و دسیسه چینی علیه خود پنداشته و آن را ساخته و پرداخته ی دشمنان خود می دانند اما در تبلیغات شان نمی گویند «دشمنان حزب ما» بلکه در کمال مردم فریبی کلمه ی «دشمنان ملت کرد» را به کار می برند.

۲- تمام اندیشه ها و برنامه های مخالف خود را توطئه و دسیسه چینی دولت مرکزی و به خصوص اطلاعات آن کشور معرفی می کنند. هم چنان که خود عامل دست خارجی های صهیو صلیبی کافر یا حتی دول همجوار بوده اند.

۳- دشمن سازی و بر چسب زنی بدین معنی به اطرافیان می نگرند که ببینند مردم آن جلسه از چه چیزی بیشتر دوری می کنند. اگر از بسیجی جماعت دوری می کنند می گویند فلانی بسیجی و اطلاعاتی است، اگر طرف صوفی باشد، می گویند فلانی وهابی است. اگر طرفشان اخوانی باشد می گویند فلانی تندرو رادیکال است و… مکر شیطان هر چند که ضعیف است اما در عین تنوع آن اگر عقیده ی صحیح بر فهم سلف صالح در برابرش نایستد خیلی جاها کارساز است.

ادامه خواندن واکنش مرتدین سکولاریست کردستان نسبت به جریان های مخالف خود در مسئله تبلیغات

هورامان در مسير گذار واتحاد جهت حفظ بقا ( ۲ )

ketab1

هورامان در مسير گذار واتحاد جهت حفظ بقا ( ۲ )

به قلم : ابوسلیمان هورامی

 

 

طوايف مختلفي كه اسكلت مادها وهخامنشيان را تشكيل دادند پس از روي كار آمدن خاندان هاي قدرتمند پهلوي در اقوام غالب حل مي گردند وهيچ اثري از زبان يا حتي عقايد ديني آن ها نيز باقي نمي ماند،  وپس از روي كار آمدن طوايف مختلف پهلوي،  تا به امروز زبان وفرهنگ آنها با تغيراتي در ايران زمين رايج است.

در زمان اشكانيان پهلوي اشكاني رايج بود،  ودر زمان ساسانيان زبان پهلوي ساساني .كه زبان شناسان زبان پهلوي را به باستان ، ميانه ، دري وجديد تقسيم نموده اند.

تمام آنهايي كه در دانشگاههاي مختلف ايران تحصيل كرده وبا زبانها ولهجه هاي مختلف ايران زمين آشنايي يافته اند ويا اينكه به عنوان كارگر فصلي در يكي از شهرهاي ايران زمين شمال ، جنوب ،شرق ومركز مشغول به كار بودند مي توانند از نزديكي لهجه ها وهم خانوادگي آنها باهمديگر گواهي بدهند واينكه همگي ما داراي زباني پهلوي هستيم ، وبا توجه به تغييرات زماني و آمدن اقوام مختلف ويا شرايط محيطي جغرافيايي هرقومي در حفظ ونگهداري از زبان اصلي ايران زمين از قوم ديگر كوشا تر بوده است يا خير؟

بعنوان مثال اقوام كوهستاني با داشتن كوههاي صعب العبور ودوري از مراكز پر رفت وآمداقوام وسپاهيان كه از مراكز تبادل زباني وفرهنگي بوده اند، بهتر توانسته اند اززبان وآداب ورسوم خود مراقبت كنند واقوام دشت نشين با همسايه یا ملل ديگر در معرض تبادل فرهنگي ونفوذ فرهنگي وزباني ديگر اقوام بوده اند . هورامان ،بازماندگان زبان تاتي ، لري و… از جمله اين لهجه هايي هستند كه تا حدودي سالمتر مانده اند وبه زبان پهلوي نزديكتر اند .اما لهجه هاي ديگري همچون ساكنان جزاير جنوب ايران در قشم ، بندر، اصفهان، شيراز ، تبريز،خوزستان و… به خاطر نزديكي با اقوام وملل مختلف لغات بيگانه زيادي وارد زبان آنها گرديده تا حدي كه عده اي از آنان همچون تاتي هاي آذربايجان كلاً زبان خود را ترك كرده وتسليم زبان تركي گرديدند.

ادامه خواندن هورامان در مسير گذار واتحاد جهت حفظ بقا ( ۲ )

هورامان در مسير گذار واتحاد جهت حفظ بقا ( ۱ )

bonyanejihad1

هورامان در مسير گذار واتحاد جهت حفظ بقا ( ۱ )

به قلم : ابوسلیمان هورامی

 

 

قبل از آنكه اتحاديه ی ماد تشكيل گردد طوايف واقوام مختلفي در غرب ايران زمين زنگي مي كردند كه پس از تشكيل حكومت ماد ، ديگر اثري از حكومت آنها باقي نمي ماند بلكه در اتحاديه حاكم هضم مي گردند. اين اقوام عبارت بودند از :ماننائیها، گوتی  ها ،  کاسی هاو…

اينكه قبل از اقوام مذكور نيز چه اقوامي در اين بخش زيسته اند،  وداراي چه نژاد يا فرهنگ وتمدني بوده اند مشخص نيست . اما پس از آنكه حكومت ماد از به هم پيوستن اين پادشاهيهاي كوچك به وجود آمد، همين شيوه ملوك الطوايفي وحكومت هاي كوچك در زير سايه حكومت بزرگ به استقلال داخلي خود ادامه دادند.

پس ازجابه جا شدن قدرت مادها به هخامنشيان يعني ازفرزندان يك خانواده به يكي ديگر از فرزندان همان خانواده، باز مي بينيم حكومتها وطوايف كوچك نقش اول اسكلت حكومتي را تشكيل مي دهند ،   كتيبه بيستون روئساي آنها را چنين بر مي شمارد .

۱- اتانس ( اوتانه)

۲- اسپاتينس ( اردومنش)

۳- گبرياس (گئوبروو)

۴- انيتا فرنس ( وين دفرنه)

۵- (بغا بوخش يكم)

۶- هيدارنس (وبدرنه)

۷- داريوس( داريوش)

پس از فروپاشي حكومت هخامنشيان توسط اشغالگران رومي ، باز مي بينيم كه يك جريان استقلال طلبانه عليه اشغالگران به رهبري اشكانيان ظهور مي كند وقدرت بزرگي را در ايران زمين بوجود مي آورند . اما باز اسكلت تشكيل دهنده اين جريان بيگانه  ستيز نيز اتحاد طوايف وحكومتهاي كوچك است كه از ميان اين حكومتهاي كوچك وطوايف متعدد مي توان به چند طايفه بزرگ آنها اشاره كرد:

ادامه خواندن هورامان در مسير گذار واتحاد جهت حفظ بقا ( ۱ )

نسل سوخته و استحمار شده

bonyanejihad1

نسل سوخته و استحمار شده

« عسی ربکم أن یهلک عدوکم و یستخلفنکم فی الأرض فینظر کیف تعملون »

بدون شک یکی از تأسف ها و پشیمانی های قطعی و بزرگ یک دسته از مسلمین منطقه در آینده بی توجهی یا کم توجهی به رخدادها و وقایعی است که در گذشته و حال توسط مرتدین سکولار به پشتیبانی کفار سکولار متحد محارب صورت گرفته است. بی توجهی یا کم توجهی که در این مرحله ی گذرا آن ها را مورد طعن و نفرین نسل های مومن موحد آینده قرار خواهد داد. و لذا داشتن نیاکان و گذشتگانی چون اینان هیچ افتخاری که نخواهند کرد بلکه سعی در گم کردن و پاک نمودن چنین لکه های چرکینی بر تاریخ پرافتخار گذشته و حال خود خواهند کرد لکه های پر از خفت و ذلیلی که این دنیا دوستان هراسان از مرگ بعد از مرگ شان بر جای گذاشته اند. اینان با وجود آن که از کفار و مرتدین و هواداران مرتدشان دوری گزیده بودند اما با سکوت خفت بار و یا عدم به کارگیری «دست ، زبان یا قلب» در تغییر و مبارزه با آن همه منکراتی که می دیدند و لمسش می کردند و عدم به کارگیری اسبابی که (طبق فهم سلف صالح از دین) در اختیارشان بود و می توانستند با به کارگیری آن ها (حداقل در حد مرتدین و هواداران مرتدشان) با بذل جان و مال شان مسیر زندگی خود و قوم خودشان را به اراده ی پروردگار تغییر دهند، اما کوتاهی و نافرمانی نمودند… در حالی می دانستند «إن الله لا یُغییر ما بقوم حتی یغییر ما بأنفسهم» اینان نادمین و پشیمانانی اند که با توجه به وضع موجود و با در نظر گرفتن زمان و مکان زندگی آنان قطعاً مورد بازخواست قرار خواهند گرفت و آن وقت است که تأویلات غلط شان و خود فریبی های آلوده به مکر شیطان به دردشان نخواهد خورد.

ادامه خواندن نسل سوخته و استحمار شده

مزدوران مرتد سکولاریست کردستان هم مزدور می گرفتند

kofare.kord

مزدوران مرتد سکولاریست کردستان هم مزدور می گرفتند

 

چنان چه دریافتیم مرتدین مناطق مسلمان نشین خود مزدور بزرگ قدرتمندان به شمار می رفتند اما برای پیاده کردن اهداف اربابانشان خود نیز نیاز به مزدور داشتند که توان زهر چشم گرفتن داشته باشند به همین دلیل بدترین و آشغال ترین تولیدات جامعه را که هم کاسه یشان به شمار می رفتند دور خود جمع نمودند. به عنوان نمونه علاوه بر محمد رشید بانه و حاج بابا شیخ و… به این مورد هم می پردازیم:

« در تاریخ ۷ آذرماه ۱۳۲۴ یکی از گزارش ها می آورد که: گزارش رسیده بود که محمد آقا نام قاچاق نوکر سعید قولی نام در قریه درگه سنگ سلدوز مقتول شده است. در این مورد به استانداری چهارم جهت تعقیب و دستگیری قاتل نوشته شد گزارش داده اند که نامبرده به دست چای پز ارباب خود به قتل رسیده و قاتل که در نزد قاضی محمد توقیف شده بوده است به وساطت سعید قولی آزاد و فعلاً در مهاباد مشغول کسب شده است و چون اوضاع آن جا با وجود نفوذ قاضی محمد و اتباع او اجازه تعقیب این قبیل کارها را نمی دهند موضوع موکول به ایجاد امنیت در آن حدود و رفع موانع فعلی است». برخی از شهروندان مهاباد خطاب به مقامات کشور گزارش هایی ارسال داشته و ابراز نگرانی کردند.[۱]

در همین انقلاب ۵۷ هم وضعیت تغییری نکرد و مزدوران دیگر مزدوران را اجیر می کردند که شاه اویسی استاندار وقت کردستان در این مورد می گوید:

ادامه خواندن مزدوران مرتد سکولاریست کردستان هم مزدور می گرفتند

مرتدین سکولاریست کردستان و سیاست تغییر ارباب

barzani.sehyonizm

مرتدین  سکولاریست کردستان  و سیاست تغییر ارباب

به قلم : ابوسلیمان هورامی

 

چنان که می دانیم هدف اساسی مرتدین مبارزه با احکام و قوانین الهی و جایگزین نمودن احکام و قوانین دیگری به جای آن می باشد و چون خودشان اقلیت ناچیزی را تشکیل می دهند همیشه در پی یک دشمن بزرگ تر اسام گشته اند تا با پول و اسلحه و قدرت نظامی آنان بتوانند به اهداف پلید خود برسند.

یعنی در واقع مرتدین از هر زبان و نژادی که باشند برایشان فرق نمی کند که با چه نژاد ، زبان و عقیده ای متحد می شوند مهم این است که دشمن احکام اسلام باشد و بس. هر چند که در گذشته هم دشمن ملت بوده باشد، برای مثال ارتش روس که آن همه از مردم مهاباد را کشته بود یک دفعه قاضی مرتد آن را دوست و حامی ملت کرد نشان داد و کومله و دمکرات حزب بعث را حامی کردها شناساندند و… .

همین جلال طالبانی مرتد روزی مارکیست لنینست سر سختی بود که از بارزانی سوسیالیست جدا شد آن هم به خاطر عقیده اش چون اربابش شوروی بود، پس از انهدام شوروی ارباب را عوض کرد و ایران شیعه مذهب را به اربابی گرفت و حزبش را نیز سوسیال دمکرات اعلام کرد. پس از ایران هم الان دست به دامان اسراییل و امریکا شده و تسبیح می چرخاند و خدا می داند فردا دست به دامان کی بشود.

ادامه خواندن مرتدین سکولاریست کردستان و سیاست تغییر ارباب

قاضی محمد مرتد و خانواده ی محترم قاضی

bonyanejihad1

قاضی  محمد مرتد و خانواده ی محترم  قاضی

به قلم : ابوسلیمان هورامی

« بنا بر اسناد و مدارک قدمت شهر مهاباد کمتر از چند سده می باشد. مکریان بیشتر از آن که سکونت گاه مردمان یکجا نشین در شهرها و یا روستاها باشد محل زیست و معیشت عشایر مختلفی بوده که بخشی از آنان در دوره قاجار در محل کنونی مهاباد ساکن بوده اند و به این ترتیب بنای شهر ساوجبلاغ (که در دوره رضا شاه به مهاباد تغییر نام داد) گذاشته شده است. آن گونه که معمرین مهاباد و خصوصاً خانواده قاضی ها می گویند سر سلسله خانواده قاضی نیز از مهاجران گرجی اند که از گرجستان به ایران و منطقه مکریان مهاجرت نموده اند».[۱]

البته این مهاجرت ها در دورانی که مرزها و حکومت ها به این شیوه ی نامبارک کنونی در نیامده بودند بسیار آسان و ساده بود و در تمام نقاط دنیا و به خصوص خاورمیانه و ایران از این گونه مهاجرت ها و سکونت های قومی دیده می شود که اگر خودمان نیز کمی ریزتر به اطرافیان خود بنگریم می بینیم که اکثراً از جاهای دیگر و حتی از نژادهای دیگری بوده اند که به منطقه ی ما مهاجرت کرده اند و الان خود را کرد یا هورامی می نامند.

ادامه خواندن قاضی محمد مرتد و خانواده ی محترم قاضی

قاضي محمد مرتد در تاريخ هورامان

madkhaliiy

قاضي محمد مرتد در تاريخ هورامان
به قلم : ابوسلیمان هورامی

آقاي دكتر نادر كريميان سر دشتي در تعليقات خود بر تاريخ هورامان در مورد بنيانگذار اولين حزب سازمان دهنده سكولارهاي سوسيال دمكرات ومرتدين در ميان كردها ي مكريان به نام قاضي محمد مرتد مي نويسد:
۱- قاضي محمد تحت تربيت پدر همه علوم اسلامي را فرا گرفت واجازه قضاوت دريافت كرد ورياست اداره معارف واوقاف مهاباد رانيز عهده دار شد .
۲- تشكيل جمعيت ژ-كاف در شهريور ماه سال ۱۳۲۱ ه.ش از وقايع مهم اين سالهاست هر چند قاضي محمد هرگز به عضويت در اين جمعيت در نيامده اما همواره اورا تائيد وحمايت مي كرد.
۳- در فاصله سالهاي ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۴ ش. شخصيت هاي سر شناس كرد چند سفر به باكو داشتند وپس ازآن حزب دمكرات كردستان تشكيل شد وجمعيت ژ-كاف به آن پيوست .
۴- سرانجام قاضي محمد پس از يك سري اقدامات سياسي وارسال نمايندگاني به تبريز وبحث با صاحب نظران روسي روز دوم بهمن سال ۱۳۲۴ ه.ش در ميدان چوارچراي مهاباد در حالي كه جمعيت زيادي گرد آمده بودند، جمهوري كردستان را اعلام كرد.

ادامه خواندن قاضي محمد مرتد در تاريخ هورامان

قاسملو مرتد رهبر مرتدین حزب دمکرات کردستان ایران در چند سطر

madkhaliiy

قاسملو مرتد رهبر مرتدین حزب دمکرات کردستان ایران در چند سطر

به قلم : ابوسلیمان هورامی

پس از به دار آویخته شدن قاضی محمد مرتد توسط حکومت دیکتاتوری رضا شاه ملت مسلمان منطقه برای مدتی از شر مرتدین رهایی یافتند اما به دلیل وجود ظلم حکومت مرکزی ، پایین بودن سطح آگاهی های عقیدتی اسلامی مردم، عدم وجود رهبریت دینی مستقل و دلسوز، نبود جماعتی اسلامی و انقلابی که هم چون دیگر دول مسلمان نشین پناهگاه مردم ستمدیده و مدافع حقوق مسلمین باشد و… باعث شد که بار دیگر این زخم چرکین و این عفونت نجس بار دیگر با خلق فجایع و مصیبت های جدیدتری سر باز کرده و دوباره با پول و اسلحه دشمنان دین و ملت عده ای ناآگاه از گذشته و تاریخ بی خبر از آینده و قیامت را فریفته و هم چون گرزی سهم گین بر علیه مسلمین و مردمان خیر ندیده ی کرد و هورامی و دیگر قومیت های ایرانی به کار گیرند.

این جمله درستی است که « ملتی که تاریخ خود را نداند مجبور به تکرار آن است» و برای مردم مسلمان کرد تاریخ دوباره تکرار شد و عده ای باز عبرت نگرفتند و باز قربانی شدند. اما این بار این فتنه فراگیرتر شد و علاوه بر منطقه مکریان اندک اندک خود را به سرزمین اردلان و هورامان نیز نزدیک کرد. البته این نزدیکی مرتدین و بزرگ شدن بی قواره ی عددی شان نسبت به زمان قاضی مرتد مدیون عدم وجود علمای آگاه بر عقیده در میان مردم بود. چون در زمان قاضی مرتد در شمال و اطراف مهاباد مجاهدی چون ملا خلیل رحمه الله علیه وجود داشت که فتوای ارتداد قاضی مرتد را داد و یک نوع جبهه بندی درست شد که تا الان نیز وجود دارد و در سنندج و مناطق جنوبی مهاباد علمایی چون آیت الله مردوخ کردستانی و غیره وجود داشتند که علناً در برابر سیاست ها و ارتداد قاضی مرتد می ایستادند.

ادامه خواندن قاسملو مرتد رهبر مرتدین حزب دمکرات کردستان ایران در چند سطر

فاجعه شهرستان قروه

akhondefased

فاجعه شهرستان قروه

حسین امامی نماینده رهبر انقلاب در غرب کشور در سال ۵۷ چنین واقعه ی جنایات غلاه شیعیه بر علیه اهل سنت قروه در حول و حوش ۲۳ بهمن ۵۷ را چنین بازگو می نماید:

« ما به آن جا رفتیم و وقتی رسیدیم دیدیم که خیلی از مغازه های سنی ها را آتش زده اند ، غارت کرده اند ، خرابی به بار آورده اند ، من از امام خواستم پولی در اختیارم بگذارد که به این ها خسارت بدهیم. چه شیعه ، چه سنی. پول در اختیارم گذاشتند. دیگر این که فکر کردم باید یک جماعتی از همه جمع بشوند. قروه چند صد ده دارد که اکثراً سنی هستند ، شیعه اش خیلی کمتر است. آن طرف سنندج اکثراً سنی اند… جریان درگیری قروه این بود بین آقایی به نام آقای شیخ هادی هاشمی که پیشوای اهل تسنن آن جا بود و بعد از من هم آمده بود… مسجد و تکیه ای ساخته بود که سنی ها می رفتند و نماز می خواندند. عده ای هم نیروی مسلح بودند که اسلحه جمع کرده بودند و آن جا نا امن شده بود. هر چه بود بعد از انقلاب با شیعه ها درگیر می شوند. زد و خورد می شود و عده ای کشته می شوند. از سنی ها تعداد بیشتری کشته می شود ، این ها بومی نبودند. بعضی ها را هم مثله کرده بودند ، له کرده بودند ،  سرشان را کوبیده بودند . از طرفین مجموعاً ۳۰-۲۰ نفر کشته شده بود. بعد از درگیری شیخ هادی فرار کرده بود و این ها هم بولدوزر آورده بودند و تکیه ، حسینیه [ ؟ ! ! ] و مسجدش را با خاک یکسان کرده بودند. شیخ هادی اهل روستای دولاب (هورامان) ما بین کامیاران- سنندج زندگی می کرد و پس از درگیری باز به آن جا برگشت».[۱]

ادامه خواندن فاجعه شهرستان قروه