ترویست یا هراس افکن بودن خوب است یا بد؟

ترویست یا هراس افکن بودن خوب است یا بد؟

به قلم: سیروان

امروزه با آنکه صهیونیستهای سکولار با حمایتهای آشکار آمریکای سکولار و سایر سکولاریستهای جهانی و منطقه ای متحد با آمریکا بدترین جنایات را در غزه مرتکب می شوند با این وجود مجاهدین فلسطینی را که از خود در برابر این اشغالگران جنایتکار دفاع می کنند تروریست می نامند.

حالا تروریست به چه معناست؟ آیا خوب است یا بد؟  

کلمه ترور فرانسوی است و تروریست را در  زبان دری و فارسی به: دهشت افکن، هراس افکن ، وحشت گرا، عامل ترور  و تراسننده ترجمه کرده اند. این کلمه هم مثل بسیاری از اصطلاحات متعدد دیگر دو معنی مختلف دارد: مثلاً قاتل:

کشتن قاتل توسط ولی دم یا توسط حکومت اسلامی یا کشتن یا کفار محارب یا اهل بغی بر اساس ظوابط شرعی صحیح است؛ اما کشتن مسلمین و اهل ذمه و اهل عهد و پیمان صحیح نیست.

در اینجا اگر کسی یک کافر حربی را بکشد به او نمی گوئیم قاتلی که باید قصاص شود اما اگر مسلمان یا یکی از اهل عهد را به ناحق بکشد چه؟

یا اغتیال و ترور دشمنان توسط رسول الله صلی الله علیه وسلم صحیح است اما ترور عمربن خطاب و علی ابن ابی طالب و عثمان بن عفان و سایر مومنین صحیح نیست . هر دو ترور است اما یکی از آنها رد شریعت اسلام صحیح است و دیگری غلط؛ اما از نگاه کفار و دشمنان ترور عمر و علی و عثمان و اسامه بن لادن و عبدالله عزام و… صحیح است و ترور انورسادات و ربانی و احمدشاه مسعود و… اشتباه و غلط .

ترساندن و وحشت افکنی و فریضه ی «ارهاب» هم همین گونه است:

اگر با اسلحه و قدرت نظامی باعث ترساندن دشمنان الله و دشمنان خودمان شویم در واقع به فریضه ی ارهاب و وحشت افکنی عمل کرده ایم اما چه کسانی را دچار ترس و وحشت و هراس کرده ایم: وأعدوا لهم ما استطعتم من قوة ومن رباط الخيل ترهبون به عدو الله وعدوكم وآخرين من دونهم لا تعلمونهم الله يعلمهم.

اما اگر با یک حرکت ناگهانی و صرفاً برای خنده یک مسلمان را بترسانیم کار اشتباهی کرده ایم و کارمان درست نیست حالا چه رسد به اینکه با سنگ یا چوب یا ماشین یا اسلحه و… بخواهیم او به ناحق بترسانیم.

در اینجا از نظر ما هراس افکنی و ارهاب و تروریست بودن و ترساندن کفار و دشمنان حق ماست و یک وظیفه و یک فریضه است و عاملی پیشگیرنده است اما ترساندن به ناحق مسلمین توسط هر کسی باشد کار درستی نیست.

کفار هم همین نگرش را دارند؛ خودشان با انواع جنگها و اسلحه ها و بمبها و هواپیماها اگر باعث ترساندن مسلمین مجاهد و اهل دعوت و جهاد شوند در نظرشان کاری خوب و بازدارنده است به همین دلیل میلیاردها دلار صرف هزینه های نظامی می کنند؛ اما اگر یک مومن اهل دعوت و جهاد با یک سنگ یا یک کارد و یک کلاشینکف ساده آنها را بترساند در نظرشان بد است و به او می گویند تروریست البته در معنی بد آن .

به همین دلیل است که دکتر عبدالله عزام تقبله الله می گفت: ما دهشت افکن و هراس افکن و ارهابی هستیم و دنیا بداند که ما ارهابی هستیم ….و بعد از تلاوت آیه ی: وأعدوا لهم ما استطعتم من قوة ومن رباط الخيل ترهبون به عدو الله وعدوكم وآخرين من دونهم لا تعلمونهم الله يعلمهم. می گوید: پس ارهاب و دهشت افکنی فریضه ای در دین الله است.

در این صورت ارزش این موشکها و قدرت نظامی دارالاسلام ایران را بدانید؛ اینها هستند که به عنوان یک عامل بازدارنده از حملات دشمنان جلوگیری کرده اند و گرنه ایرانی که در زمان پهلوی ها توسط آمریکا و شوروی و انگلیس اشغال شده بود در این زمان هم به سادگی می توانست مثل لیبی و عراق و افغانستان و غیره اشغال شود . 

مفهوم واقعی فی سبیل الله در وقت اطلاق

مفهوم واقعی فی سبیل الله در وقت اطلاق

نقل و تلاش از: طارق

هویدا است که به خاطر محفوظ ماندنِ جان شیرین، هر انسان بهانه جوی و تلاش همه جانبه انجام می دهد تا بتواند از یک طریقی به کامیابی و موفقیت برسد.

امروز اگر به خاطر جهاد، عالم و یا داعی فرا خوانده می شود علاوه از اینکه منادی جهاد را لبیک نمی گوید، بلکه عقب نشینی اش را از انجام دادن فرض عین تأویــل و توجیه می نماید و به عموم مردم چنین می گویند که ما نیز مصروف کار «فی سبیل الله» و پیشرفت اهداف دینی هستیم.

یکی از آن مواردی که عموم مردم را توسط آن فریب داده اند استفاده نادرست از لفظ “سبیل الله” است که علمآء خود را  مستقلاً تحت آن شامل می دانند، داعیان خود را جداگانه در زیر آن شامل می دانند و مدرسین خود را علی حدة تحت مفهوم آن وارد می دانند اما در حقیقت کدام گروه مفهوم واقعی این لفظ اند؟

در پاسخ باید گفت که:از نظر لغت عالم، مدرس، داعی و مجاهد تحت این واژه شامل می باشد اما در شریعت معنای لغوی را مراد گرفتن و به آن عمل کردن نادرست می باشد، به عنوان مثال: لفظ «الصلاة» در معنای لغوی دعا است لذا اگر کسی چنین برداشت نماید که من نماز نمی خوانم بلکه به معنای لغوی آن عمل می نمایم و فقط دعاء می کنم شما فیصله نمائید آیا برداشت این نفر صحیح می باشد؟

لفظ «سبیل الله» از نظر لغت نیز به معنای راه خداوند است که مدرسه، جماعت تبلیغ و… و… را شامل می شوند اما راجع به تفسیر حقیقی آن باید به اقوال علمآء سلف رجوع نمائیم تا مفهوم واقعی آن را درک کنیم.

۱ ــ ( قال ابن العربی المالکی: فی سبیل الله و هُمُ الغزاة)[۱] ابن عربی مالکی می گوید: مراد از فی سبیل الله جنگ جویان و مجاهدین اند.

۲ ــ ( اما فی سبیل الله فمنهم الغزاة الذین لاحق لهم فی الدیوان عند الامام احمد رحمه الله)[۲] ابن کثیر شافعی می گوید: پس مراد از فی سبیل الله موافق مذهب امام احمد همان مجاهدینی است که برای آنها حقی در دیوان تعیین نشده است.

۳ ــ ( الطاعات کلها فی سبیل الله و لکن عند اطلاق هذا اللفظ المقصود بهم الغزاة)[۳] سرخسی حنفی می گوید: طاعات تمام آنها در راه خدا اند اما این لفظ در وقت اطلاق ، از آن جنگجویان مراد گرفته می شود.

۴ ــ ( و اذا اطلق فهو فی الغالب واقع علی الجهاد حتی صار لکثرة الاستعمال کانه مقصور علیه)[۴] هر گاه این لفظ مطلق استفاده میشود پس مراد جهاد می باشد حتی از کثرت استعمال گویا فقط به همین معنی اطلاق می شود.

۵ ــ (لکن عند الاطلاق یصرف الی الجهاد)[۵] لکن در صورت اطلاق مراد از آن جهاد می باشد.

۶ ــ (لاَن فی سبیل الله عند الاطلاق انما ینصرف الی الجهاد)[۶] ابن قدامه حنبلی می گوید: هرگاه سبیل الله مطلق آورده شود به جهاد بر می گردد.

۷ ــ ( و قال السکاکی: منقطع الغزاة و هو المراد من قوله فی سبیل الله عند ابی حنیفة و ابی یوسف والشافعی و مالک)[۷] علامه سکاکی می گوید: مراد از فی سبیل الله نزد امام ابوحنیفه و ابویوسف و شافعی و مالک رحمهم الله تعالی مجاهدین اند.

پس قضاوت را به خود تان می سپاریم که آیا باید معنای لغوی یک لفظ را در نظـر بگیریم و بدان عمل نمائیم یا اینکه مفهوم شرعی آن را در لا به لای اقوال سلف جستجو نموده و بعد از آن تمسک بجوئیم؟


[۱] الجامع لاحکام القرآن ۸/۱۸۵

[۲] تفسیر ابن کثیر ۲/۳۸۰

[۳] المبسوط للسرخسی ۳/۱۰

[۴] لــسان العرب ۱۱/ ۳۲۰

[۵] البنایة علی الهدایة ۲/۱۲۵۸

[۶] المغنی لابن قدامة ۶/۴۷۰

[۷] عیــنی علی الهدایة ۱/۲۵

مقدماتی بر شناخت صحیح جهاد و اهل جهاد در آیات و احادیث و سخنان اهل فقه (۷)

مقدماتی بر شناخت صحیح جهاد و اهل جهاد در آیات و احادیث و سخنان اهل فقه (۷)

به قلم: م. الکوردی

شروط مجاهد: شروط مجاهد در حالت هجوم دشمن و آغاز جنگ از جانب کفار، یا شروطی که سرباز در ارتش اسلام شدن ۶شرط است:

۱-مسلمان باشد و از کفر بیرون باشد و مقید به دین اسلام باشد: دلایل آن. نخست: {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ (۱۰) تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ} [الصف: ۱۰، ۱۱]ترجمه: اي مؤمنان! آيا شما را به بازرگاني و معامله اي رهنمود سازم كه شما را از عذاب بسيار دردناك دوزخ رها سازد؟ (و آن اين است كه) به خدا و پيغمبرش ايمان مي آوريد، و در راه خدا با مال و جان تلاش و جهاد مي كنيد. اگر بدانيد اين براي شما (از هر چيز ديگري) بهتر است. دوم: {لا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا (۹۵) دَرَجَاتٍ مِنْهُ وَمَغْفِرَةً وَرَحْمَةً وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا} [النساء: ۹۵، ۹۶] ترجمه: ترجمه: الله مي فرمايد: برابر نيستند نشستگان غير معذور از مسلمانان و جهاد کنندگان در راه خدا با مال و جان خويش و خداوند فضيلت داده مجاهدان با مال و جان را بر نشستگان در مرتبه، و خداوند هر يکي را وعدهء نيک داده و مزد افزون داده خداوند مجاهدان بر نشستگان مزدي بزرگ مرتبه هايي از جانبش و آمرزش و بخشايش و خداوند آمرزندهء مهربان است. نساء: ۹۵ – ۹۶

وجه دلالت از این آیات: أن الخطاب بالجهاد متوجه إلى المؤمنين دون الكافرين، لأن الكافرين غير مأمونين في الجهاد(المغني ۸/۱۳).یعنی:اینکه خطاب به جهاد متوجه به مومنین(به اسلام) غیر از کافرین است،بخاطر اینکه کافران نمی توانند مامون و پیشوا در جهاد باشند.

سوم: وعنِ البراءِ ، رضي اللَّه عَنْه، قال: أتى النبي صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم، رجلٌ مقنَّعٌ بِالحدِيد، فَقال: يا رَسُول اللَّهِ أُقَاتِلُ أوْ أُسْلِم؟ فقَال: « أسْلِم، ثُمَّ قاتِلْ » فَأسْلَم، ثُمَّ قَاتَلَ فَقُتِلَ، فقَال رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: « عمِل قَلِيلاً وَأُجِر كَثيراً » . [۱]ترجمه: از براء ـ – رضي الله عنه – ـ روايت شده است که گفت: مردي زره پوشيده، به حضور پيامبرص آمد و عرض کرد: اي رسول خدا! جهاد کنم يا مسلمان شوم؟ پيامبر فرمود: “مسلمان شو و بعد جنگ کن” و مرد مسلمان شد و به جهاد پرداخت تا شهيد شد، پيامبرص فرمودند: “کار کمي کرد و اجر زيادي برد.

۲-بالغ باشد و به بلوغ رسیده باشد و طفل نباشد:  نخست: لَّيْسَ عَلَى الضُّعَفَاء وَلاَ عَلَى الْمَرْضَى وَلاَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يَجِدُونَ مَا يُنفِقُونَ حَرَجٌ(توبه۹۱).یعنی: بر ناتوانان و بيماران و كساني كه چيزي ندارند كه آن را صرف جهاد كنند (و با آن خويشتن را براي جهاد آماده سازند) گناهي نيست (و عذرشان مقبول و جهدشان مشكور است). علما در وجه دلالت این آیه فرموده اند: أن الصبي ضعيف البنية، ضعيف في معرفة القتال فلا حرج عليه ولأنه مظنة الرحمة، فلا يؤتي به إلى المهلكة.[۲] یعنی:زیرا بچه ضعف جسمی دارد و در شناخت قتال گناهی بر او نیست زیرا او را نباید به مهلکه جنگ برد.دوم: رُفِعَ الْقَلَمُ عَنْ ثَلَاثَةٍ: النَّائِمِ حَتَّى يَسْتَيْقِظَ، وَالصَّبِيِّ حَتَّى يَبْلُغَ، وَالْمَجْنُونِ حَتَّى يُفِيقَ .[۳] ترجمه:  قلم تکليف از سه طائفه برداشته شده: از خوابيده تا بيدار گردد. و طفل تا بالغ شود و ديوانه تا به عقل آيد.

(شاید شبهه افکنان بگویند خب دارالاسلام کنونی که بچه ها را به جهاد می برد و این صفتی که ارایه دادید دلیل بر بطلان آنان در آوردن بچه ها به قتال است: در پاسخ می گوییم:

 اولا پیامبر در مورد این شرط از وجوب سخن فرموده است در صورتی که کفار به دارالاسلام حمله ور گردند و آغاز کننده قتال باشند و در این صورت قلم عفو شدن از جهاد بر بچه های ضعیف البنیه کشیده شده است ولی این به معنی آن نیست که نمی توانند ابدا شرکت داده شوند. قبل از آوردن دلیل بر شرکت بچه ها در جهادهای رسول الله با کفار و مرتدین و منافقین و مشرکین ذکر یک نکته بسیار لازم وضروری است و آن اینکه باید از کودکی به بچه های خود تربیت جهادی را بیاموزیم و در درون  آنان  امر جهاد راتعمیق کنیم.

از جمله مسايل خطير و امور مهمي که لازم است مربيان بدان اهتمام ورزند و بخش عمده توجه و حساسيت خود را بدان معطوف سازند تعميق روحيه جهادي در درون فرزند و استوار کردن مفاهيم همت و پايداري در انديشه قلب و عواطف وي است به ويژه در شرايط کنوني و عصر حاضر که حاکميت اسلام بر کشورهاي اسلامي ساقط شده و خورشيد عزت اسلام غروب کرده طاغوتها حاکم گشته و زمام امور در بيشتر کشورهاي اسلامي در دست کساني است که دغدغه و هدفي ندارند جز اجراي طرحها و توطئه هاي مخالفان خدا و اسلام، خواه اين نقشه ها سکولاریستی لیبرال یا سکولاریستی کمونیستی باشند، خواه سکولار صهيونيستي و خواه صليبي از پيامدهايي چنين سياستي بود که خلافت اسلامي برچيده شد موجهاي ماديگري سکولاریستی طوفانهاي بنيان کن لاقيدي و اباحيگري و جريانهاي برخواسته از مکاتب منحرف و دين ستيز، جوامع اسلامي را به سيه روزي و رنجوري دچار ساختند و در نتيجه کشورهاي مسلمان به طعمه هر طمعکار و هدف هر سودجويي تبديل شدند!![۴]

پس امر تربیت نمودن بچه ها سن و سال معین نمی شناسد و باید از همان دوره ی قبل از بلوغ اسلام را در آنان بنیادی نمود و مراتب جهاد را از مالی گرفته تا جانی و قتالی و زبانی و دعوتی وسیاسی و…را به فرزندان خود بیاموزیم.

اما پس از ذکر این نکته دلایلی از سنت و سیره رسول الله ارایه می دهیم که ایشان از کودکان نابالغی هم که توانایی جسمی داشتند و از ضعفا و ضعیف البنیه گان و بی شناخت از معرکه جهاد نبودند ارایه می دهیم تا این شبهه هم از ذهن بیرون رود.پس دلایل در مورد وجوب بلوغ یک حکم عام است و به صورت عموم اطلاق می گردد ولی اگر کودکان و فرزندان با جهاد آموزش دیده اند و ضعف جسمی نداشته باشند و به جهاد معرفت داشته باشند به طور خاص می توان از کودکان در میادین جهاد مورد استفاده قرار داد: عده ای در رد قتال صغیران و به بلوغ نرسیدگان به این روایت استناد می کنند و ادامه آن داستان را در کتب تاریخی و اقوال علما جستجو نمی کنند:

 ما جاء عن ابن عمر رضي الله عنهما قال: (عرضت على رسول الله – صلى الله عليه وسلم – يوم أحد وأنا ابن أربع عشرة فلم يجزني في المقاتلة) يعني: عبد الله بن عمر رضى الله عنهما مي فرمايد : روز جنگ احد بر پيامبر صلى الله عليه و سلم  عرضه شدم و من آن روز چهارده سال داشتم و پيامبر صلى الله عليه و سلم  به من اجازه ي شرکت در جنگ را ندادند , و روز جنگ خندق پانزده ساله بودم و بر پيامبر صلى الله عليه و سلم  عرضه شدم و ايشان به من اجازه ي شرکت در جنگ را دادند. یا به روایت متفق علیه استناد می کنند که آمده است که: عَنِ ابْنِ عُمَرَ رَضِي اللَّهُ عَنْهُمَا: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ – صلى الله عليه وسلم – عَرَضَهُ يَوْمَ أُحُدٍ وَهُوَ ابْنُ أَرْبَعَ عَشْرَةَ سَنَةً فَلَمْ يُجِزْنِي، ثُمَّ عَرَضَنِي يَوْمَ الْخَنْدَقِ وَأَنَا ابْنُ خَمْسَ عَشْرَةَ سَنَةً فَأَجَازَنِي.[۵] ترجمه: ابن عمر رضي الله عنهما مي گويد: مرا در چهارده سالگي، نزد رسول خدا – صلى الله عليه وسلم – بردند تا در غزوة احد، شركت نمايم. اما رسول خدا – صلى الله عليه وسلم – به من اجازة شركت نداد. بعد از آن، در پانزده سالگي مرا نزد پيامبر اكرم – صلى الله عليه وسلم – بردند تا در غزوة خندق، شركت كنم. اين بار، رسول اكرم – صلى الله عليه وسلم – به من اجازه داد. (تا در غزوه شركت نمايم).

ما در پاسخ می گوییم بله اين موارد به طور عموم صادق است.برای اینکه همه در سختی و گناه نیفتند پس بر عده ای وجوب جهاد ساقط شد از جمله مریضان و بچه های نابالغ و معلولان و… ولیکن اگر بچه ای توانایی جسمی و یا مهارتی از مهارتهای جنگیدن را دانست و به امر جهاد معرفت داشت در مورادی داشته ایم رسول الله صلی الله علیه و سلم از صغیران هم کمک گرفته است. و واجب نبودن یک امر برای عده ای به معنای عدم جواز آن امر برای آنان نیست. إثباتُ الشَّيءِ لا يَنفِي ما عَداهُ (اثبات چيزي، غير آن را نفي نمي کند).

پس اثبات چیزی به معنی نفی همه چیز نیست و این یک قاعده ی اصولی در بین علما می باشد.مثلا اگر بگوییم و ما محمد الا رسول.رسولی جز محمد نیست.در اینجا درست است به طور کلی اثبات می گردد که محمد رسول است و در معنای مجازی وصف گردیده است ولیکن این اثبات به معنی نفی همه رسولان و انبیای اولوالعزم و سایر فرستادگان نمی باشد.

ادامه خواندن مقدماتی بر شناخت صحیح جهاد و اهل جهاد در آیات و احادیث و سخنان اهل فقه (۷)

طوفان الاقصی نشان داد: راهکار و عزت در جهاد است و اتحاد مسلمین همیشه مولد قدرت بوده است

طوفان الاقصی نشان داد: راهکار و عزت در جهاد است و اتحاد مسلمین همیشه مولد قدرت بوده است

به قلم: مجاهد مهاجر

در گرماگرم زمینه سازی هایی که بعضی از دست نشاندگان عرب و عجم ازجمله رژیم فاسد آل سعود جهت عادی سازی روابط با رژیم اشغالگر صهیونیست در جریان بود اتفاقی افتاد که همه ی مزدوران و خائنین داخلی را زمینگیر کرد چه رسد به اشغالگرانی که ذلیلی آنها رد چند ساعت نشان داده شد.

از وقتی که مسلمین در موضوع فلسطین از هجوم به دفاع روی آورده و نام جهاد را به مقاومت تبدیل کردند و به جای اعتماد به نیروی سلاح (در ضمنِ توکل بر الله تعالی) خود را وارد دالان‌های تو در توی بازیهای سیاسی سکولاریستی کرده‌اند نه تنها هیچ دست‌آورد مهمی حاصل نشده بلکه روز به روز مساحت بیشتری از فلسطین به اشغال  صهیونیستهای سکولار درآمده، تعداد زیادی از آنان به دست صهیونیستهای سکولار کشته شده و خانه‌های زیادی توسط صهیونیستهای سکولار بر سر صاحبانش خراب شده است.

سالهای زیادیست که تمامیت ارضی مسلمین خاصتاً موضوع فلسطین و قدس از قُدسیت و تقدس خود خارج شده و مفهوم منطقه‌ای و ناسیونالیستی  به خود گرفته و تفکر قرآنیِ غنیمت و رزقی که در سایه‌ی جهاد حاصل می‌شود، به گدایی در برابر دولت‌های سکولار و دست نشانده مبدل شده و ترس از قطع پول و بودجه، سران گروه‌های سکولار و ملی گرای فلسطینی را به دریوزگی در مقابل آمریکا و اروپا و ترکیه و دیگر دولت‌های سکولار کشانده است.

اما عملیات دیروزِ مجاهدین فلسطینی و جبهه ی مقاومت نشان داد که تنها چند ساعت اعتماد به نیروی سلاح و جهاد و مبارزه از تمامی سالهایی که در دالان‌های سیاست طی شده بهتر و مؤثرتر بوده است.

 تنها در عرض ۲۴ ساعتِ گذشته مساحتی قریب به “یک و نیم برابر غزه” به حوزه‌ی نفوذ  مجاهدین فلسطینی تبدیل شد و بیش از ۲۷۰۰ نفر از نیروهای اسرائیلی اعم از زن یا مرد که غالبا نظامی و مسلح بودند به دست فلسطینی‌ها کشته و زخمی شده و “چند صد” نفر هم به اسیری گرفته شده‌اند که اگر این موضوع خوب مدیریت شود میتوان تمامی اُسرای مسلمان را که در زندان‌های صهیونیستهای سکولار به سر می برند با این افراد مبادله و از زندان بیرون کشید.

این عملیات طوفان الاقصی ثابت کرد که برای پیروزی بر صهیونیستهای سکولار و اشغالگر نیازی به سیاست‌بازی سکولاریستی نیست و تنها با توکل بر الله تعالی و سپس اعتماد بر نیروی سلاح و اراده‌ی صاحبِ سلاح می توان به راحتی و آسان‌تر از آنچه که تخیل می‌شود بر کسی که ادعا می کند چهارمین ارتش قدرتمند جهان را دارد غلبه کرد.

جبهه ی مقاومت که حماس یکی از اعضای فعال آن است ثابت کرد که عزت و راهکار در جهاد است و اتحاد مسلمین همیشه مولد قدرت بوده است.

طوفان الاقصی نقطه عطفی در تاریخ اشغالگری کفار سکولار صهیونیست

طوفان الاقصی نقطه عطفی در تاریخ اشغالگری کفار سکولار صهیونیست

به قلم: حافظ زید پروانی

ملت مسلمان و ازاده فلسطین ، چندین دهه است که برای ازادی خود و نخستین قبله مسلمانان از اشغال صیهونیست های سکولار میجنگد .انها خون میدهند ، قربانی میدهند وجان میبازند تا مسلمانان در سراسر جهان سر افگنده نباشند.

این ملت قهرمان، درطول تاریخ، با شجاعت و پایمردی، از ارزشهای مشترک مسلمانان حراست کرده و خود را در برابر تیغ اهریمن زمان سپر کرده است. عملیات برق اسای طوفان الاقصی که تا اکنون نیز ادامه دارد، یکی ازنمونه های شجاعت و پایمردی مجاهدان این سر زمین است این رشته درگیری های  مسلحانه که میان نیروهای اسرائیلی وشبه نظامیان فلسطینی در جنوب اسرائیل همچنان ادامه دارد، یک روز قبل زمانی اغاز شد که فداییان جان به کف فلسطینی به دنیال حملات راکتی بر جنوب اسراییل، از نوار غزه عبور کرده و مناطقی را در ساحات اشغالی  به تصرف خود دراوردند.

ارتش سکولار اسراییل دیوانه وار به بمباردمان محلات مسکونی و مردم بی دفاع پراخته و تاحال بیش از ۳۰۰ تن را به شهادت رسانیده است.

مجاهدان فلسطینی نیز بیش ازین تعداد (۵۰۰ کشته و ۲۰۰۰زخمی تا کنون) از نظامیان مزدور صیهونیست را به قتل رسانیده و شماری را به شمول نظامیان بلند رتبه، به اسارت خود در اورده اند. اسرائیل درتلاش است عملیات‌هایی را برای نجات افرادی که به گروگان گرفته شده اند، راه اندازی نماید. حدود پنجاه تن از اسرای اسراییلی که گمان میرفت افراد غیر نظامی باشند ، دوباره رها شده اند. هم اکنون در برابر حملات هوایی اسرائیل  که به غزه همچنان ادامه دار،  راکت‌های بیشتری از نوار غزه به سمت جنوب اسرائیل پرتاب میشود.

این درگیری شاید مانند سایر درگیری ها پایان یابد زیرا شورای امنیت سازمان ملل متحد سکولار جلسه اضطراری را فراخوانده تا راه حلی به این موضوع جستجو کند اما انچه که بنیامین نتانیاهو گفته است، درست است. او میگوید اسراییل درگیر یک جنگ دوامداراست. ما نیز میگوییم که نه تنها فلسطین بلکه تمام مسلمانان درگیر یک جنگ دوامدار اند. قبله نخست مسلمانان در اشغال بیرحمترین دشمن اسلام است و باید انرا ازاد کرد. بیت المقدس تنها خاک  فلسطین نه بلکه خاک مشترک همه مسلمانان  در سراسر جهان است و مسلمانان به ازادی و حراست ان مامور شده اند.این امر یک ازمون بزرگ در برابر مسلمانان است که تنها در سایه اتفاق و همدلی میتوانند از ان  پیروز بدر شوند.

هر گاه تمام مسلمانان و کشور های اسلامی به گونه واقعی در  دفاع از بیت المقدس  قرار گیرند ، به باور کامل میتوان گفت که این گره به زودی و به سادگی باز خواهد شد.

مسلمانان می توانند این رویداد را به نقطه عطفی در تاریخ اشغال نخستین قبله مسلمانان تبدیل نمایند. همانگونه که در جهان پیمان های نظامی دیگری مانند ناتو ، شانکهای و غیره نیز وجود دارد، موجودیت  پیمان مشترک دفاعی اسلامی نیز  یک نیاز مبرم برای جهان  اسلام است.

و ماعلینا الابلاغ

«اهل بغی» در شریعت اسلام چه کسانی هستند؟

«اهل بغی» در شریعت اسلام چه کسانی هستند؟

به قلم: عبدالرحمن براهوئی

امر به معروف و نهی از منکر در سطح حکومتی مثل سایر سطوح در سه بخش انجام می شود که رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:

  1. مَن رَأَى مِنكُم مُنْكَرًا فَلْيُغَيِّرْهُ بيَدِهِ، هر کس از شما منکری را دید آن را با دست تغییر بدهد،
  2. ۲-     فإنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِلِسانِهِ، اگر با دست نتوانست با زبان آن را تغییر بدهد،
  3. ۳-     فإنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِقَلْبِهِ، وذلكَ أضْعَفُ الإيمانِ[۱]. اگر با زبان نتوانست با قلبش آنرا تغییر دهد، این ضعیف‏ترین مرحله‏ی ایمان است.

این امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یکی از محافظت کننده های ایمان، بر مسلمین جهت حمایت از شریعت اسلام واجب شده است، که هم در قالب فردی انجام می شود و هم به صورت گروهی و در قالب «امت»ی واحد که باز قالب فردی به نحوی از سوی قالب «امت» تغذیه و مدیرت وهدایت می شود.

اگر دقت کنیم اصل در تغییر منکر با «دست» است ، بعد به مرحله ی زبان و قلب می رسد . در تغییر منکر در سطح حکومتی ما شاهد قواعدی نزد اهل سنت و جماعت هستیم و اگر شخص بر خلاف این منهج حرکت کند کار او منجر به «قتال الفتنه» می شود و خودش تبدیل می شود به «اهل بغی».

پس اهل بغی یعنی کسانی که بر خلاف قوانین شریعت الله به صورت مسلحانه در برابر دیگران و بخصوص در برابر دارالاسلام و جماعت مسلمین قرار می گیرند.

در این صورت آنهایی که در غیر مسیر شرعی آن به خاطر بدست آوردن قدرت برای خود، یا برای شخص دیگری به غیر از حاکم شرعی دست به اسلحه می برند و می خواهند از این طریق رهبر را مجبور به قبول خواسته های خود کنند… به این ها متجاوزین(البغاة) گفته می شود، قرآن به وجود و مشکل و چگونگی متوقف کردن آنها اشاره نموده .خداوند متعال می فرماید: وَإِن طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا فَإِن بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّى تَفِیءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِن فَاءتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ(حجرات/۹)

و اگر دو طایفه از مؤمنان با هم بجنگند میان آن دو را اصلاح دهید و اگر [باز] یکى از آن دو بر دیگرى تعدى کرد با آن [طایفه‏اى] که تعدى مى‏کند بجنگید تا به فرمان خدا بازگردد پس اگر باز گشت میان آنها را دادگرانه سازش دهید و عدالت کنید که خدا دادگران را دوست مى‏دارد.

فرقه های مختلف همیشه پیام آور «قتال الفتنه» بوده اند و هرگز موفق به تغییر منکر حاکمیت بر دارالاسلام نشده اند بلکه باعث گسترش انواع نا امنی ها و کشته شدن جوانان و بیوه شدن زنان و یتیم شدن کودکان و حتی باعث تحمیل انحرافات مختلفی بر این بیوه ها و یتیمان شده اند.

پس ما بر اساس منهج اهل سنت و جماعت هرگز قتال و جنگ مسلحانه ی گروهها و فرقه های مختلف و متضاد سکولار و اسلامگرای بلوچ و کورد و عرب و غیره در برابر دارالاسلام ایران را شرعی نمی دانیم و اهل سنت با این فرقه بازها همراه و هم مسیر نخواهد بود هر چند جوانانی مومن نیز همچون فتنه زمان امام احمد بن حنبل یا فتنه «قیام حرّه» در این شورشها مشارکت کنند.


[۱]  مسلم  49 

پیامی به کسانی که مسئولیت ابلاغ و‌ رساندن دعوت حق را بر عهده دارند

پیامی به کسانی که مسئولیت ابلاغ و‌ رساندن دعوت حق را بر عهده دارند

فرمانده : أبو حمزه المهاجر مصری

به برادران دلاور و شیرمرد اهل رسانه:

  • در این زمینه به سنگرت دل ببند و آن را لازم بگیر، زیرا تو از موحدان دفاع می کنی،
    به سنگرتان متمسک شوید چون ما به شما در جایی که هستید نیاز داریم.
  • مراقب باشید و گمان نکنید که فعالیت شما، نفل و عبادت کمی است، بلکه این فعالیت شما فرض و واجب است که بر عهده شما گذاشته شده است، پس در انجام وظیفه این امانتِ بزرگ بکوشید.
  • پس از فریب دشمنان برحذر باش، هر اندازه توان داری به اسباب چنگ بزن و کوتاهی نکن که با خطر افتادن جانت ما از وجود تو محروم خواهیم شد و خودت را به خطر می‌اندازی،
    به اندازه توان اسباب را اختیار کن و به الله توکل کن که او حفاظت کننده است و به خطر ها و ریسک‌ها توجه نکن، هیچ کاری بدون خطر نیست،
  • در عراق خون برادران اهل رسانه ریخته شد
    مسئول ضبط صوت سخنرانی های رهبر مجاهدین به شهادت رسید.
    و مجاهد رسانه‌ای دیگر مجبور شد کمربند انفجاری اش را در وسط دشمنان منفجر کند…

الحرب السکولاریه المعاصرة تعتبر تتمة وامتداداً تاريخياً لصراع المرير بين الحق والباطل

الحرب السکولاریه المعاصرة تعتبر تتمة وامتداداً تاريخياً لصراع المرير بين الحق والباطل

بسم الله الرحمن الرحيم، والعاقبة للمتقين، ولا عدوان إلا على الظالمين، والصلاة والسلام على المبعوث رحمة للعالمين بشيراً ونذيراً وداعياً إلى الله بإذنه وسراجاً منيراً.

وبعد…

فإن من سنن الله تعالى في خلقه أن جعل الأيام دول، {إن يمسسكم قرح فقد مس القوم قرح مثله، وتلك الأيام نداولها بين الناس وليعلم الله الذين آمنوا ويتخذ منكم شهداء والله لا يحب الظالمين}.

فمن المعلوم أن أعداء الله لا يتوانون في حربنا لحظة واحدة، لمجرد أننا مسلمون {ولا يزالون يقاتلونكم حتى يردوكم عن دينكم إن استطاعوا}، ذلك هو دأبهم، وتلك هي سنتهم، لا تتغير ولا تتبدل.

ومن هنا وجب علينا – معشر المسلمين – أن نقاوم هذه الحرب، ونجابهها بعقيدة المواجهة والتصدي والمقاومة.

ولن يستطيع أعداؤنا النيل منا ومن ديننا إلا بمقدار ما يناله الشيطان من عقيدتنا وطمس معالم الثبات والاستقامة في النفوس.

إن الأعداء ينفقون أموالهم وأوقاتهم وجهودهم في سبيل إعاقة مسيرة الدعوة إلى الله والصد عن سبيل الله؛ {إن الذين كفروا ينفقون أموالهم ليصدوا عن سبيل الله، فسينفقونها ثم تكون عليهم حسرة ثم يغلبون}، وكل آمالهم أن يمنعوا المؤمنين – قيادات وجنوداً – عن ممارسة واجب الدعوة والجهاد في سبيل الله، فتراهم يلجأون إلى إبعادهم وفصلهم عن ساحة العمل، تارة بالسجن وتارة بالتهجير وتارة بالتقتيل، وكلها وسائل تصب في الصد عن سبيل الله، حينما لا تنفع وسائل الإغراء بالمال والشهرة والجاه.

لكن الله سبحانه وتعالى يتكفل بحفظ هذا الدين بحفظ رجاله، ويدافع عن الذين آمنوا بتثبيتهم وقذف روح الاستقامة والثبات في قلوبهم، بالرغم مما يتعرضون له من وسائل الصد عن دينهم.

إن الحرب الصليبية المعاصرة تعتبر تتمة وامتداداً تاريخياً لهذا الصراع المرير بين الحق والباطل، ويتمثل أساساً في هذه الحرب الدائرة اليوم بين القوات الصليبية بقيادة أمريكا وحلفائها من جهة – وهم كثر – وبين المجاهدين بقيادة قاعدة الجهاد وأنصارها من جهة أخرى – وهم قلة – لكن الله بارك فيهم وأعاد القاعدة القرآنية الخالدة؛ {إن يكن منكم عشرون صابرون يغلبوا مائتين، وإن يكن منكم مائة يغلبوا ألفاً من الذين كفروا بأنهم قوم لا يفقهون}.

بحيث صرنا نرى ونسمع معجزات في عالم الحرب؛ عصابات قليلة عددها تنجز ما عجزت عنه الجيوش الجرارة، وتحقق انتصارات في عالم الواقع كأنها في عالم الخيال.

من الوسائل التي يستعملها الأعداء للصد عن سبيل الله ومنع المؤمنين من أداء واجباتهم؛ السجن والاعتقال، وقد ذكر الله تعالى ذلك في قوله تعالى: {وإذ يمكر بك الذين كفروا ليثبتوك أو يقتلوك أو يخرجوك، ويمكرون ويمكر الله والله خير الماكرين} [الأنفال۳۰].

وهي سنة جارية، ستظل قائمة حتى تقوم الساعة وينتهي الصراع بين الحق والباطل، لذا وجب على أصحاب الحق التنبه وعدم التأثر بهذه السياسة، لأنها وسيلة ثابتة من وسائل الحرب، لابد من تحملها والتعود عليها.

أما داخل السجن؛ فيمارسون أشد وسائل التعذيب وأخسها، على الجسد والنفس سواء، وذلك من أجل الحصول على المعلومات التي ستؤدي إلى كشف المزيد من المجاهدين والاطلاع على خططهم وأساليب عملهم.

هذا بالإضافة إلى وسائل الإغراء المتعددة لاحتواء المعتقلين ومحاولة تجنيدهم في صفوف العدو، ليتحولوا إلى عملاء وجواسيس داخل أو خارج السجن.

ادامه خواندن الحرب السکولاریه المعاصرة تعتبر تتمة وامتداداً تاريخياً لصراع المرير بين الحق والباطل

آشنائی با زندگی جهادی ابوعیاض التونسی رهبر انصار الشریعة یمن   

مسئول القاعده در تونس

آشنائی با زندگی جهادی ابوعیاض التونسی رهبر انصار الشریعة یمن   

ارائه: مجاهد مهاجر

در مسجد «الفتح» در تونس منبر رفت. تازه از زندان «زین العابدین بن علی» رئیس جمهور مخلوع آزاد شده بود. صحنه حیرت انگیز و تکان دهنده بود. هزاران نفر از جوانان تونسی را می دیدی که پای منبر او نشسته اند و زمانی که فریادهای ناشی از خشم و شادی «ابوعیاض» بلند می شد، تکبیر می گفتند و هلهله می-کردند. افرادی که ماجرا را دنبال می کردند از یکدیگر می پرسیدند: آیا «تونس» سکولار ، تمام این جوانان سلفی جهادی را در درون خود جای داده است؟

چند ماه پس از انقلاب «تونس»، ناگهان وی در میدان «العراء» خطبه عید را خواند. افزایش شمار شرکت کنندگان چشمگیر بود، در میدان حدود ۹۳ هزار تونسی گرد آمده بودند که پرچم های سیاه «القاعده» را در دست داشتند.

نفوذ این مرد از «تونس» فراتر رفت و به «لیبی» نیز رسید تا جایی که منابع تأکید کردند، «ابوعیاض» تنها امیر «أنصار الشریعة/ حامیان دین» در «تونس» نیست؛ بلکه دامنه بیعت با او به «أنصار الشریعة» لیبی نیز می رسد؛ زیرا این جماعت لیبیایی تا کنون امیر معروفی ندارد و «محمد علی الزهاوی» فقط امیر میدانی آن به شمار می رود.

«ابوعیاض» توانست، هزاران مبارز از حامیان خود را جهت نبرد به صفوف تشکیلات «دوله» (داعش) اعزام کند. همچنین صدها تن را جهت نبرد به صفوف «القاعده في بلاد المغرب/ القاعده در کشورهای مغرب» فرستاد؛ این تعداد، علاوه بر مبارزانی هستند که در لیبی حضور داشتند.

مدتی بعد، رسانه های غربی از اصطلاح «الخزان/ مخزن» برای جماعت «أنصار الشریعة» در تونس استفاده کردند که عناصر تكفيری را در جهت منافع «القاعده» در جهان رزرو می کند و این عناصر از آنجا به تشکل های «القاعده» در همه جا وارد می شوند.

پیدایش

نام واقعی وی «سیف الله بن حسین» است. در ۸ نوامبر ۱۹۶۵ در خانه ای در «ورقیبه» در «تونس» به دنیا آمد. گفته شده است که در «حومه جنوب» پایتخت این کشور و به صورت مشخص در شهر «الزهراء» چشم به جهان گشود. در غرب به تحصیل پرداخت. ایدئولوژی «اخوان المسلمین» را مبنای کار خود قرار داد و به صفوف جنبش گرایش اسلامی «النهضة» پیوست.

پس از آنکه دولت «زین العابدین بن علی» در سال ۱۹۸۷ به سرکوب جنبش های دانشجویی پرداخت، از «تونس» فرار کرد. دادگاه نظامی این کشور وی را به اتهام مشارکت در اعتراضات به صورت غیابی به دو سال زندان محکوم کرد.

در «مراکش» اقامت گزید. به دانشکده حقوق، اقتصاد و علوم اجتماعی در دانشگاه «وجده» رفت و در آنجا با یک زن مراکشی ازدواج کرد.

سپس به «لندن» رفت و در سال ۱۹۹۴ درخواست پناهندگی سیاسی کرد. به صورت محرمانه به فعالیت خود ادامه داد. در نزد سردمداران تفکر جهادی مانند «زبیر الحائری» عربستانی تبار شاگردی کرد. مدتی بعد «لندن» را ترک کرد و به صورت مخفیانه در «پاکستان» به سر برد. از آنجا به «افغانستان» رفت. در اردوهای آموزشی شرکت کرد. در سال ۲۰۰۰ با «اسامه بن لادن» در «قندهار» دیدار داشت و با همکاری «طارق المعروفی» یگانی موسوم به جماعت «المقاتلین التونسیین/ مبارزان تونسی» در «جلال آباد» تأسیس کرد.

نزد «شیخ اسامه بن لادن»

«ابوعیاض» به امیری «سرایا الدعوة و الجهاد/ هسته های دین و جهاد» منصوب شد. این هسته ها، ساختاری نظامی است که آن را با همکاری گروهی از عناصر سلفی سازماندهی کرد؛ عناصری که در جهت تثبیت دولتی اسلامی در «تونس» فعالیت دارد. تأسیس این هسته ها به سال ۲۰۰۰ و هنگام حضور وی در «افغانستان» برمی گردد؛ یعنی جایی که در آن آموزش های نظامی دریافت کرد و با برخی از عناصر جهادی ارتباط گرفت؛ عناصری که در قالب تشکل های محلی مورد حمایت تشکیلات «القاعده» فعالیت داشتند.

فعالیت ها و تفکرات «ابوعیاض» مورد تحسین امرای ارشد وقت تشکیلات «القاعده» قرار گرفت مانند: «اسامه بن لادن» که یک مرتبه با وی دیدار داشت، «ایمن الظواهری» که دو مرتبه با وی دیدار داشت و «ابومصعب الزرقاوی» که به عنوان یکی از افرادش با وی ارتباط داشت و این ارتباط تا زمان دستگیری «ابوعیاض» در «ترکیه» ادامه یافت. اما برخی تأکید می کنند که «ابوعیاض» کودکی نازپروده برای «اسامه بن لادن» بود؛ در حالی که «اسامه» در توصیف ارتباط خود با وی تنها به این جمله اکتفا می کند که این رابطه، رابطه خوبی بود.

اندکی قبل از حوادث ۱۱ سپتامبر، «القاعده» با پیش بینی حوادثی که ممکن است از ناحیه «احمد شاه مسعود» رخ بدهد، تصمیم گرفت که از شر این دشمن سرسخت خود در «افغانستان» خلاص شود؛ لذا دو تن از عناصر خود را در پوشش روزنامه نگارانی که قصد مصاحبه با «مسعود» را داشتند، به نزد وی فرستادند. به محض اینکه به آن دو نزدیک شد، خود را منفجر کردند. دوربین ها نیز بمب گذاری شده بود. انگشت اتهام به سمت «ابوعیاض التونسی» نشانه گرفته شده بود.

سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۱، جماعت متبوع وی را وابسته به تشکیلات «القاعده» دانست.

ادامه خواندن آشنائی با زندگی جهادی ابوعیاض التونسی رهبر انصار الشریعة یمن   

نصیحت های دکتر عبدالله عزام تقبله الله از رهبران جهادی برای مجاهدان

نصیحت های دکتر عبدالله عزام تقبله الله از رهبران جهادی برای مجاهدان

دکتر عبدالله عزام که شافعی مذهب و دارای تفکرات اخوان المسلمین سید قطبی بود، سالها به عنوان یک منبع فکری جهادی در تشویق به میدانهای جهاد فعالیت داشت و خودش هم یکی از مجاهدین میدانهای جهاد بود که در نهایت به شیوه ای مشکوک در پاکستان ترور شد.

دکتر عبدالله عزام دارای آثار مختلف مکتوب و صوتی و تصویری است. در زیر به چند نصیت او به مجاهدین میدانهای جهاد می پردازیم که می گوید:

  • نیتت را اصلاح کن و بدان که با نیت کارهای مباح به عبادت تبدیل میشوند مانند کسی که غذا میخورد و استراحت میکند تا قوی شود برای مقابله با دشمن، غذا خوردن و استراحتش برایش عبادت خواهد بود.
  • با صالحان همنشینی کن چراکه همنشینی با صالحان قلب را نرم میکند و شخص را به یاد الله متعال می‌اندازد.
  • توصیه (قیام اللیل) نماز شب.
  • توصیه روزه های سنت مانند روزهای دوشنبه و پنجشنبه.
  • توصیه به تلاوت قرآن.
  • الله متعال بر تو منت گذاشته که به سرزمین جهاد رسیده ای و اگر خودت را اصلاح کنید هیچ کس بر روی زمین از تو بهتر نخواهد بود چرا که در بلندترین قله اسلام (یعنی جهاد) هستی.
  • مراقب زبانت باش از سخن گفتن درباره آبروی مردم پرهیز کن و غیبت نکن و دنبال عورات و آبروی مردم نباش چرا که هرکس به دنبال عورات و بردن آبروی برادر مسلمانش باشد الله متعال او را رسوا خواهد کرد.
  • مشغول عیب‌های خودت باش حدیث: «خوشا به حال کسی که مشغول شدن به عیب‌های خودش او را از مشغول شدن به عیب دیگران باز دارد »
  • سکوتت طولانی باشد چرا که بهترین اخلاق است حدیث: «هر کس به خداوند و روز آخرت ایمان دارد سخن خیر بگوید یا سکوت کند»
  • وجودت در سرزمین جهاد را غنیمت بشمار و انجام دادن خوبی را زیاد کن چرا که حسنات در جهاد چندین برابر میشوند حدیث: «هر کس یک روز را در راه الله متعال (یعنی در جهاد) روزه بگیرد خداوند بین او و آتش جهنم هفتاد سال فاصله می‌اندازد»
  • و مراقب ریا باش و برایت مهم نباشد که مردم عمل تو را بدانند الله متعال بداند برایت کافی است.