توشه مشتاق از سیرت شهدای اهل سنت عراق که پوزه آمریکا را به خاک مالیده و افتخارات امت را زنده کرده و روح جهاد و شهادت را در کالبد خفته امت دمیدند (۳)
به قلم: نورالدین بیرم(ابو عبدالرحمن)
ارائه: سایت بنیان جهاد علیه دین سکولاریسم و احزاب مختلف آن
بعد از اینکه رژیم کافر بعثی سرنگون شد و ارتش بزدلش پا به فرار گذاشت و آمریکا گمان کرد که جنگ به پایان رسیده است و پیروزی محکمی را رقم زده است ناگاه شیران توحید جلویش قد علم کرده و نعره ای سر دادند که در تمام آفاق طنین انداخت تا از نو چرخ جنگ را بچرخانند و حملات اولیاء الرحمن، زمین را زیر پای اولیاء الشیطان لرزاند و پیروزی ها پشت سر هم محقق گشت و فتوحات زنجیروار بر دست این مردان رقم خورد، مردانی که آمریکا و غلامانش هرگز توقع نداشتند که هنوز در این امت امثال آنها وجود داشته باشد:
مهما دجا اللیل فالتاریخ علمنی آن النهار بأحشاء الدجی یثب
متمسک بکتاب الله معتصم و الریح حولی و الأوثان و النصب
إنی لأسمع أصواتا تهز دمی و أبصر الخیل و الرایات تقترب
و فتیة فی ریاض الذکر مرتعهم لله ما جمعوا ولله ما وهبوا
إذا نظرت إلیهم خلت أنهم جاؤوا من الخلد أو للخلد قد رکبوا
هم الذین أقام العدل عندهم فحیثما حجبوا فالهدی محتجب
هم الذین علی سیمائهم رکضت أعلی النجوم و لاح الموسم الخصب
جاؤوا علی قدر و الخیل تعرفهم وأول الغیث قطر ثم ینسکب
ترجمه: هر اندازه تاریکی شب به طول انجامد، تاریخ به ما آموخته است که روز از درون شب بیرون می آید.به کتاب الله چنگ زده و بدان متمسّکم و طوفان حول و حوش من در وزیدن است و بتها و تندیسها در اطراف من هستند.من صداهایی را می شنوم که خونم را به جوش می آورد و اسبان و پرچمها را می بینم که نزدیک می شوند و جوانایی که باغهای ذکر چراگاهشان است و برای الله است آنچه جمع کرده و انچه می بخشند، هنگامی که به سویشان می نگری گمان می کنی که آنها از جاودانگی آمده اند و یا برای جاودانگی خلق شده اند، آنها کسانی هستند که عدالت نزد آنان برپا می شود و هر جا آنها نباشند هدایت نیز نخواهد بود. آنها کسانیند که بلندترین ستارگان به خاطر سیمای آنان می دوند و فصل سرسبز به خاطرشان نمایان می شود. آنها با تعداد انکی آمده اند و اسبان آنها را می شناسند و البته ابتدای باران قطره ای است اما سپس باران سیل آسا فرو می ریزد.
هنگامی که امّت رایحه عزّت را –به فضل الله تعالی-به دست این مجاهدین ربّانی استشمام کرد، مجاهدینی که سینه شان را برای مقابله با سرکشی اشغالگران ستمگر سپر کردند – و این بعد از آن بود که ناامیدی پشت امّت را سالیان دراز خم کرده بود – و کم کم شروع به شفا یافتن از جراحاتی کرد که نزدیک بود از شدت خونریزی شان رگها خشک شود و حریم امت را با خونشان حفظ کردند و به امت ثابت نمودند که آنها شایستگی رساندن امت به جایگاه والا را دارند- بعد از آنکه کسانی که الله قلبشان را به بزدلی و جهل کور کرده بود امت را تنها گذاشتند-…..
و برای امت بدون کوچکترین شبهه و تردیدی واضح گشت که این مردان بیشترین شایستگی را برای رهبری آن دارند و صادقترین و تواناترین افراد در برافراشتن پرچم آن هستند و در آن هنگام که امت اینجا و آنجا شروع به پشتیبانی از فرزندان صادقش نمود و جگرگوشه هایش را به میان صفوف مجاهدین فرستاد و بعد از آنکه آمریکا و متحدانش تمام نقشه های خبیثشان با شکست مواجه شد و تمام سلاح های مادی ویرانگر را در جنگ با حق و اهل حق را به کار بردند و به همه نوع کشتار و بمباران و اسارت و تجاوز به نوامیس دست یازیدند….
توشه مشتاق از سیرت شهدای اهل سنت عراق که پوزه آمریکا را به خاک مالیده و افتخارات امت را زنده کرده و روح جهاد و شهادت را در کالبد خفته امت دمیدند (۲)
به قلم: نورالدین بیرم(ابو عبدالرحمن)
ارائه: سایت بنیان جهاد علیه دین سکولاریسم و احزاب مختلف آن
طواغیت این عصر؛ وارثان فرعون مصر
وضعیت آمریکا و غلامانش در این زمان، همانند وضعیت طواغیت گذشته در طول تاریخ است که در رأسشان فرعون و اوتاد او قرار دارند. امروزه آمریکا “ فرعون زمان “ و دست پرورده اش اسرائیل “ هامان زمان “ و سربازان و اوتاد و یارانشان یعنی طواغیت کوچک که اینجا و آنجا پراکنده اند، در زمین گردن کشی کرده و در آن به فساد و افساد پرداخته و به برتری طلبی و استکبار و ظلم و کفر می پردازند همانند فرعون اول که الله تعالی درباره اش می فرماید:
﴿ إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ ﴾: فرعون در سرزمين ( مصر، شروع به ) استكبار و سلطهگري كرد، و ( در ميان ) مردمان آنجا ( تفرّقه انداخت و آنان ) را به گروهها و دستههاي مختلفي تبديل نمود . گروهي از ايشان را ضعيف و ناتوان ميكرد . پسرانشان را سر ميبريد و دخترانشان را ( براي خدمتگذاري ) زنده نگاه ميداشت . او مسلّماً از زمره تباهكاران ( و جنايتكاران تاريخ ) بود . (قصص: ۴)
و می فرماید: ﴿ إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا كَانُوا خَاطِئِينَ﴾: مسلّماً فرعون و هامان و لشكريانشان خطاكار بودند .(قصص: ۸)
و می فرماید: ﴿ وَفِرْعَوْنَ ذِي الْأَوْتَادِ . الَّذِينَ طَغَوْا فِي الْبِلَادِ . فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ ﴾: و ( آيا خبر نداري كه پروردگارت ) با فرعون چه كرده است ؟ فرعوني كه داراي ميخها بود . اقوامي كه در شهرها و كشورها طغيان و سركشي كردند . و در آنجاها خيلي فساد و تباهي به راه انداختند . (فجر: ۱۰-۱۲)
دستان آمریکا وهم پیمانانش به خون بسیاری از مستضعفین با رنگ ها و ادیان و زبان های گوناگون، آلوده شده است. ابتدا کشتن سرخ پوستان قاره آمریکا که بومیان و ساکنان اصلی این قاره بودند در طی اشغال سرزمین مادری شان در سال ۹۰۳ هجری به دست مهاجمان بریطانیایی و فرانسوی و ایتالیایی و این کشتار و نسل کشی و قتل عامی مقدمه تأسیس آمریکا بود، در واقع کشور آمریکا روی جنازه های این مردم بنا شد.
و سپس سازمان دهی سفرهای شکار انسان! در تمام گوشه و کنار قاره آفریقا به منظور شکار مردم سیاه پوست آنجا همانند شکار حیوانات و سپس صادرات آنها به سوی زمین ها و مزارع و ملتشان به منظور به بردگی کشاندن آنها.
و سپس جنایت وحشیانه هیروشیمای ژاپن که طی آن در صبح یک روز هشتاد هزار انسان کشته و نود هزار نفر دیگر زخمی شدند و این در اثر فرو ریختن بمب اتمی بر روی شهر توسط هواپیماهای آمریکا بود و البته آمریکا به این اکتفا نکرد و بعد از سه روز بازی را از نو شروع کرد و بمب دیگری را بر شهر ناکازاکی فرو انداخت که در اثر آن بیش از هفتاد و پنج هزار انسان کشته شدند.
و هنوز مردم این شهرها از آثار این دو بمب اتمی تا به امروز رنج می برند.
سپس حمله به ویتنام و تقسیم آن به دو قسمت شمالی و جنوبی میان خود و همپیمانش در جنگ جهانی دوم یعنی فرانسه.
و البته تأیید و حمایت آمریکا را در طی این سالیان از دست پرورده اش اسرائیل “ هامان “ و جنایتهای وحشیانه او در حق مسلمین در فلسطین و لبنان همانند جنایت دیر یاسین و جنایت صبرا و شاتیلا و جنایت قبیة و جنایت اردوگاه جنین و بسیاری جنایتهای دیگر را فراموش نمی کنیم.
و هنوز زنجیره جنایتها و کشتار های یهودیت تا به امروز ادامه دارد، کشتار مسلمین که امروزه در غزه و در الخلیل در جریان است جلوی چشم و گوش تمام جهانیان آنجام می شود و از هیچ کسی پوشیده نیست و لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظیم.
سپس آمریکا و همپیمانان عرب و عجم او، نیروهایشان را متحد کرده و امت اسلام را هدف اصلی شان قرار دادند و شمشیرهایشان را به سوی گردن امت اسلام نشانه رفته و نیزه هایشان را در پشت آن فرو کردند:
در سال ۱۴۰۹ هجری آمریکا اقدام به اشغال جزیرة العرب کرد و این به دنبال حمله ارتش بعثی صدام به کویت بود و البته بعد از اینکه دوستان آمریکا یعنی حکام آل سلول[آل سعود] و خادمانشان یعنی هیئت کبار عملاء[علماء!!] به این اقدام به بهانه “ جواز استعانت از کفار علیه کافر “ مشروعیّت بخشیدند!!! در حالی که همین آقایان-یعنی علما!!- قبلا در مورد استعانت مسلمان از کافر در اموری که بسیار ساده تر از این مسئله بود مثلاً استئجار کافر توسط مسلمان برای کار در فروشگاه های تجاری، فتوای حرمت می دادند.
حال قطره ای از دریای “ تغییر و تبدیل فتاوا به وفق مراد سلاطین “ را ببینید: ابن باز در “ نقد قومیّت عربی در پرتو اسلام و واقعیت “ می گوید: «برای مسلمین جایز نیست که با کافران موالات داشته باشند و یا از آنها علیه دشمنانشان یاری و استعانت جویند چون آنها دشمن هستند و از مکر و نیرنگشان نباید ایمن بود و الله دوستی و موالاتشان را حرام کرده است و از همراز گرفتن آنها نهی نموده و درباره کسی که با آنها دوستی کند حکم نموده که او جزو آنان به شمار است و خبر داده که همگی شان از ظالمین هستند… و در صحیح مسلم از عائشة رضی الله عنها روایت است که گفت:
«رسول الله صلی الله علیه وسلم به سوی بدر حرکت کرد و هنگامی که در حرة الوبرة بود مردی به نزد او آمد که به جرأت و شجاعت مشهور بود، اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم وقتی او را دیدند خوشحال شدند، هنگامی که به پیامبرصلی الله علیه وسلم رسید به ایشان گفت: آمده ام تا با تو بیایم و همراهت از غنیمت بهره مند شوم، رسول الله صلی الله علیه وسلم به او فرمود: “ أتؤمن بالله و رسوله؟ “ : (آیا به الله و رسولش ایمان داری؟)، او گفت: نه، پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: “ فارجع فلن استعین بمشرک “ : (برگرد: من از مشرک کمک نمی گیرم). عائشه رضی الله عنها گفت: سپس پیامبر صلی الله علیه وسلم به راه افتاد تا اینکه وقتی نزدیک محل درخت بودیم آن مرد دوباره نزدش آمد و همان سخنش را تکرار کرد و پیامبر صلی الله علیه وسلم همانند بار اول از او سؤال کرد و او در جواب گفت: نه، رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: “ فارجع فلن استعین بمشرک “ (برگرد، من از مشرک یاری نمی جویم). عائشه گفت: سپس آن مرد برگشت و بار دیگر در منطقه “ البیراء “ نزد پیامبرصلی الله علیه وسلم آمد و پیامبرصلی الله علیه وسلم با دیگر از او سؤال کرد: “ أتؤمن بالله و رسوله؟ “ : (آیا به الله و رسولش ایمان می آوری؟)، آن مرد گفت: بله، رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: پس راه بیفت».
این حدیث گرانقدر، انسان را به ترک استعانت از مشرکین (سکولاریستها) ارشاد می کند و دلالت دارد بر اینکه برای مسلمین جایز نیست که غیر خودی را وارد لشکرشان کنند…چون کافر، دشمن است و نباید از او ایمن بود و تا اینکه دشمنان الله بدانند که مسلمین در صورتی که به الله توکل کرده و با خدایشان صادق باشند بدانان نیاز ندارند چون پیروزی و نصرت به دست اوست نه دست کسی دیگر و الله مؤمنان را به نصرت وعده داده هرچند که تعداد و امکاناتشان اندک باشد همانطور که در آیات مذکور گذشت و همانطور که برای اهل اسلام در صدر اسلام رخ داد….پس ای مؤمن! بنگر به کتاب خدایت و سنت پیامبرت علیه الصلاة و السلام که چگونه با دوستی و موالات کفار و استعانت و کمک گرفتن از آنها و محرم راز گرفتنشان مبارزه کرده اند و الله سبحانه و تعالی به مصالح بندگانش داناتر و به خودشان از خودشان مهربانتر است و اگر در دوستی کردن با کفار و یاری گرفتن از آنان مصلحت راجحی وجود داشت الله تعالی آن را اجازه می داد و آن را برای بندگانش جایز می نمود اما از آنجایی که الله تعالی می داند که در این کار مفسده کبری و عواقب وخیمی است از آن نهی کرده و انجام دهنده اش را مذمّت نموده است…همین آیات برای هشدار در مورد اطاعت ار کفار و استعانت از آنان و دور کردن مسلمین از آنان و روشن نمودن عواقب این امور کافی می باشد».(به نقل از کتاب “ مفتی آل سعود عبدالعزیز بن باز “ ص۱۲].
اما این تحریم قطعی در مسئله استعانت از کفار به سرعت تغییر کرد البته نه اینکه به مباح تغییر کرد بلکه به واجبی شرعی تبدیل شد که تأخیر در عمل به موجب آن جایز نیست!!! و این زمانی بود که ولی الخمر! در اینباره دستور صادر کرد و در نتیجه ابن باز به سرعت برای تحریف دین اقدام کرد و در یک چشم بهم زدن حرام حلال و حلال حرام شد- اللهم یا مقلب القلوب ثبت قلوبنا علی دینک-.او در یک سخنرانی فوری به دنبال اشغال کویت توسط حاکم عراق گفت: «دولت در این وضعیت مجبور شده است که از برخی دولتهای کافر علیه این ظالم طغیانگر کمک بگیرد چون او خطر بزرگی است و او حامیان دیگری دارد که اگر پیروز شود ظهور پیدا خواهند کرد و شرّشان زیاد خواهد بود، بدین خاطر حکومت سعودی و بقیه دول خلیج چنین نظر دارند که باید دولت نیرومندی باشد که جلوی این دشمن را بگیرد … و هیئت کبار علما وقتی در این باره تأمل کرده و آن را بررسی نمودند و وضعیت را درک کردند بیان نمودند که این امر جایز است و واجب است که آنچه موجب دفع ضرر است استعمال شود و تأخیر در این باره جایز نیست بلکه فوراً واجب است که آنچه ضرر را دفع میکند به کار گرفته شود..حتی اگر این کار با استعانت از گروهی از مشرکین (سکولاریستها) برای جلوگیری از تجاوز و از بین بردن ظلم صورت گیرد و آنها نیز برای همین آمده اند و برای اشغال کشور یا تصرف آن نیامده اند بلکه برای جلوگیری از تجاوز و از بین بردن ظلم آمده اند و بعد از این کار به بلادشان باز خواهند گشت… و آنها قصد ندارند بیگناهان یا افراد غیرنظامی را عمداً بکشند بلکه فقط قصد کشتن ظالمان تجاوزگر و نقش بر آب کردن نقشه ها و توطئه ها و نابود کردن طرق امدادی و نابودی نیرویشان در جنگ را دارند».(به نقل از کتاب مفتی آل سعود عبدالعزیز بن باز/ص۱۲).
ابن باز جای دیگری می گوید: «در رابطه با مسئله استعانت از غیرمسلمین، حکمش نزد اهل علم معروف است و دلایل زیادی در این باره هست و رأی درست همان است که هیئت کبار علما در عربستان سعودی مقرر کرده اند که : استعانت از غیر مسلمین در ضرورت به منظور عقب راندن دشمن متجاوز و نابود کردن آن و حمایت کشور از شرّش جایز است، وقتی نیروهای مسلمان برای عقب راندن دشمن کافی نباشد استعانت از کسانی که گمان می رود که آنها کمک خواهند کرد و برای جلوگیری از تجاوز دشمن مساعدت خواهند کرد جایز است و فرقی نمی کند که کسی که از او استعانت می شود یهودی باشد یا نصرانی یا بت پرست و یا ….در صورتی که دولت اسلامی معتقد باشد که این گروه کافر توانایی داشته و برای جلوگیری از تجاوز دشن مشترک مساعدت خواهند کرد جایز است».( به نقل از کتاب مفتی آل سعود عبدالعزیز بن باز/ص۱۳)
خواننده محترم! این سخن ابن باز را ملاحظه کن: « بدین خاطر حکومت سعودی و بقیه دول خلیج چنین نظر دارند که باید دولت نیرومندی باشد که جلوی این دشمن را بگیرد». به الله سوگند بدبخت و خسران زده است امّتی که اهل رأی و بصیرت در آن حکام آل سلول و حکام دول خلیج باشند و آنچه که آنها در رابطه با امور امّت اظهار نظر کنند در نزد علمایش جایز و بلکه واجب باشد!!! حسبنا الله و نعم الوکیل.
توشه مشتاق از سیرت شهدای اهل سنت عراق که پوزه آمریکا را به خاک مالیده و افتخارات امت را زنده کرده و روح جهاد و شهادت را در کالبد خفته امت دمیدند (۱)
به قلم: نورالدین بیرم(ابو عبدالرحمن)
ارائه: سایت بنیان جهاد علیه دین سکولاریسم و احزاب مختلف آن
مقدمه مترجم
الحمدلله وحده و الصّلاة و السّلام علی من لا نبی بعده.
این کتاب شرح حال مختصر برخی از مجاهدان قهرمان امت اسلام است که در سرزمین بین النهرین پوزه آمریکا را به خاک مالیده و افتخارات امت را زنده کرده و روح جهاد و شهادت را در کالبد خفته امت دمیدند.
این کتاب گوشه ای از اخلاق والای آن بزرگ مردان گمنام را به تصویر می کشد تا یاد و خاطره اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم و سلف صالح امت را در یادمان زنده کند و الگوی عملی ایمان وخداجویی را در این روزگار بی ایمانی و دنیا پرستی نشانمان دهد.
کتاب از سه بخش تشکیل شده است:
بخش اول درباره جنایتها و مکر و حیله و توطئه های آمریکا و متحدانش در مبارزه و ظلم به مستضعفان و مسلمانان و مجاهدان و مقایسه آن با عملکرد و راه و روش فرعون در پرتو آیات قرآنی مربوطه می باشد.
بخش دوم درباره غربت دین و غریب بودن موحدان و مجاهدان و غربت کلمه طیبه لا اله إلا الله می باشد.
و بخش سوم که موضوع اصلی کتاب و قسمت اعظم و عمده آنست در شرح حال برخی از مجاهدینی است که در راه ایمان و توحید و دفاع از خون و نوامیس امّت، سرزمین بین النهرین (عراق) را با خون خود رنگین کردند و نویسنده خود آنها را از نزدیک ملاقات کرده و در رکاب آنها جهاد کرده است.
از الله تعالی می خواهم که این کتاب را سودمند گرداند و من و برادرانم را توفیق تجربه و تطبیق عملی درسهای این کتاب را بدهد و ما را در بهشت فردوس همراه این شهدا و مجاهدین در حضور رسول الله صلی الله علیه و سلم و اصحاب گرانقدرش گرد آورد، آمین.
اهدا….
به برادرانی که به ملاقات و شناخت آنها در میدان جهاد مشرّف شدم…
به کسی که زخم های امّت او را به ستوه آورده و با روحش آن را مرهم نهاده است…
به کسی که به سوی مرگ می شتابد تا امتش زنده شود…
به کسی که برای ادای امانتی که میان دو پهلویش است و تحویل آن به مالک و خریدار آن، شتافته است…
به مردانی که غبار ذلّت را از چهره خود زدودند و نپذیرفتند که ذلّت و سستی روش زندگی شان باشد….
به تمام مجاهدین روی زمین، کسانی که زمین را رختخواب و آسمان را لحاف خود کردند و می جنگند تا دین الله برترین و والاترین شود و دین کفار سکولارو یهود و نصاری و تمام طواغیت عرب و عجم، پایینترین و پست ترین شود.
به تمام آن شیرمردان شجاع و جنگجویان قهرمان…به تمامی آنان می گویم:
﴿ اسْتَعِينُوا بِاللّهِ وَاصْبِرُواْ إِنَّ الأَرْضَ لِلّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ﴾: از خدا ياري جوئيد و شكيبائي كنيد، بيگمان خدا زمين را به كساني از بندگان خود واگذار ميكند كه خود بخواهد، و سرآنجام از آن پرهيزگاران است .
سیاستهای القاعده در تمرکز بر آمریکا به عنوان سر افعی و دشمن اصلی
ارائه : مجیب الرحمن فرغانه ای
با آنکه دکتر عبدالله عزام و اسامه بن لادن بر اساس منهج فکری سید قطب عمل می کردند و به همین دلیل با تمرکز بر آمریکا به عنوان «شیطان بزرگ»(به قول سید قطب) و «سر افعی» (به قول اسامه بن لادن) و با دوری از هر گونه جنگ انحرافی داخلی با سایر مسلمین برای تمام مسلمین کار می کردند و هرگز تفسیر و تفکر خاصی را بر القاعده تحمیل نکردند، و با آنکه بعد از اسامه بن لادن ریاست القاعده را ایمن الظواهری به دست گرفت و تفکر نجدیت را بر القاعده تحمیل کرد و مسبب آنهمه جنگ داخلی میان مسلمین و جنگ القاعده با سایر گروههای جهادی در سوریه و یمن و آفریقا شد و حتی در این مناطق در جبهه ی آمریکا و ناتو و طاغوتهای ریز و درشت داخلی بر علیه سایر جریانات جهادی قرار گرفته است، با این وجود هنوز سیاست کلانی که در تمرکز بر دشمن اصلی یعنی آمریکا بر افکار طرفداران القاعده حکمفرما بوده است در اندیشه های دکتر ایمن الظواهری نیز باقی مانده است که در زیر با نشر فارسی یکی از پیامهای او به این سیاست اصلی القاعده از زمان پیدایش آن تا کنون اشاره می شود و هر کسی که لوله های اسلحه ها را زا آمریکا منحرف کند و به سمت دیگری بگیرد بدون شک دچار انحراف واضح و آشکاری شده است.
پیام شیخ مجاهد دکتر ایمن الظواهری رهبر جماعت بین المللی القاعده خطاب به امپریالیسم اشغالگر آمریکا
شیخ مجاهد دکتر ایمن الظواهری امیر جماعت القاعده در پیامی صوتی که مؤسسه رسانهای “سحاب” روز چهارشنبه ۹ / ۵ / ۱۳۹۲ در اینترنت منتشر نمود، مطالبی را به امت اسلامی و نیز سران کفر گوش زد نمودند.
ایشان در ابتدای سخنانشان به قضیه زندانیان گوانتانامو و اعتصاب غذای این زندانیان پرداخته و با هشدار به آمریکا در خصوص ادامه این روند ، پیامی را متوجه آمریکا نموده و طی آن تأکید کردند که جماعت القاعده از هیچ تلاشی برای آزادسازی این زندانیان و زندانیان مظلوم و ستمدیده در هر مکانی، دریغ نخواهد ورزید.
دکتر ایمن الظواهری با اشاره به برخورد و تعامل غیراخلاقی و ضد حقوق بشری آمریکا با زندانیان اعتصابکننده در زندان گوانتانامو بیان نمودند که: همانا به راستی اعتصاب غذای برادران زندانیمان در گوانتانامو چهره واقعی و متنفر و قبیح آمریکا را برای همه فاش و رسوا ساخت.
جاهدوا في سبيل الله، وليكن شعارنا؛ “تحرير الإنسان والأوطان تحت راية القرآن”.
تسعى أمريكا منذ فترة؛ إلى ترسيخ وجودها العسكري السکولاری في العالم الإسلامي و تصاعدت الروح السکولاریة الحاقدة لذروة حماقتها في الدعم والتأييد لإسرائيل (الناشر: فی هذا ملف اقرأ : السکولاری و لا الصليبي . لان الحروب الصلیبیه انتهت منذ العام ۱۲۸۹ و الان دور حرب السکولاریین على المسلمین والعالم الإسلامی )
بقلم : الدكتور أيمن الظواهري
بسم الله الرحمن الرحيم إن الحمد لله، نستعينه ونستهديه ونستغفره، ونعوذ بالله من شرور أنفسنا وسيئات أعمالنا، من يهده الله فلا مضل له، ومن يضلل فلا هادي له.
تسعى أمريكا منذ فترة؛ إلى ترسيخ وجودها العسكري الصليبي في العالم الإسلامي.
ومن وسائل ترسيخ هذا الوجود؛ دعم الكيان الصهيوني باعتباره موطىء القدم الأساسي للغزو الصليبي لعالمنا الإسلامي، ولذلك لا يمكن اعتبار احتلال اليهود لفلسطين قضيةً اقليميةً محصورةً في فلسطين تتعلق بالفلسطينيين فقط، بل هي في ميزان الإسلام؛ عدوان على ديار الإسلام، باعتبار أن المسلمين أمة واحدة، بلادهم بمنزلة البلد الواحد، وفي ميزان أي تحليل محايد؛ يتضح أن الكيان الصهيوني ما هو إلا طليعة متقدمة للحملة الأمريكية للسيطرة على الشرق الإسلامي، وما هو إلا جزء من حملة ضخمة ضد العالم الإسلامي، تحالف فيها الغرب بزعامة أمريكا مع الصهيونية العالمية.
وبمجيء الإدارة الحالية للبيت الأبيض؛ تصاعدت الروح الصليبية الحاقدة لذروة حماقتها في الدعم والتأييد لإسرائيل، ولم تكن هذه الإدارة الحمقاء تتوقع أن تواجه – بفضل الله – بهذه المقاومة الإسلامية الجبارة لاستكبارها وتجبرها، تلك المقاومة التي بلغت أوجها بغزوتي نييورك وواشنطن المباركتين.
وكالثور الأعمى؛ قررت أمريكا أن تغزو أفغانستان، ثم زادت في حماقتها وقررت أن تغزو العراق، فاكتشفت أمريكا أنها قد غاصت لآذانها في أكبر ورطة تعرضت لها في تاريخها، وأن ما أرادته من شن حملة لإرعاب وإرهاب المسلمين ارتد عليها استنزافاً متدفقاً لدماء الأمريكان واقتصادهم، وكشفاً لأخلاقهم المتدنية ونفاقهم المبدئي، وورطة لا مخرج منها إلا بإعلان أمريكا لهزيمتها وانسحابها، والتسليم بقوة الأمة المسلمة المتوكلة على الله، بكل ما يعني ذلك من نتائج كارثية على الأمبراطورية الأمريكية وحلفائها الحاكمين في عالمنا الإسلامي، خاصةً وهي قد شاهدت كيف تفكك الاتحاد السوفيتي وتدهور نفوذه بعد انسحابه مهزوماً من أفغانستان، بعد أن سلم بالهزيمة في حرب استنزاف كادت أن تقضي على موارده دون تحقيق أي نصر أو مد لمناطق نفوذه، بل على العكس انتهى إلى غير رجعة – بعدها بسنتين – ما كان يعرف بـ “الاتحاد السوفيتي”.
ولذلك تسعى الولايات المتحدة – بكل وسيلة – أن تحارب الأمة المسلمة في عقيدتها التي تمثل الخطر الأكبر لوجود أمريكا المستكبر، خاصةً وقد بدأت الأصوات تتعالى في داخل أمريكا ألا أمل في الانتصار على ما يسمونه بالإرهاب – وهي التسمية الكاذبة للجهاد – إلا بتغيير أفكار المسلمين وعقولهم، وأن المواجهة العسكرية معهم لن تؤدي إلا لمزيد من الخسائر لأمريكا، بل قد تزلزل بنيان الامبراطورية الإمريكية.
وبدلاً من أن تراجع أمريكا نفسها وتتساءل عن السبب الذي دفع المسلمين لإنزال هذه الخسائر الفادحة بها، ركبت رأسها وتمادت في غيها وعنادها وراحت تفكر كيف تغير عقائد المسلمين وأفكارهم، حتى يقروا بمشروعية جرائم أمريكا ضد الإسلام والمسلمين، ومن هنا جاءت هذه الدعوات التي تزعم أنها ستحرر المسلمين من الجهل والتعصب والكبت وتحلق بهم في أفق من الحرية والعدالة والمعرفة.
ومن المضحك المبكي؛ أن هذه الدعوات تنظر إلينا بعين عوراء وفكر متعصب متجن، فالحرية عندهم لا تعني مطلقاً؛
أن نقرر إزالة إسرائيل.
ولا تعني أن نتساوى مع إسرائيل في الأسلحة التقليدية والغير تقليدية.
ولا تعني أن نختار الإسلام منهجاً للحياة.
ولا تعني أن نطرد القوات الأمريكية الصليبية من منابع بترول المسلمين، ولا أن نبيعه بالسعر الذي نريده.
ولا أن نعلم أبناءنا المناهج التي نختارها لهم.
ولا أن نعين إخواننا المعتدي عليهم في فلسطين وأفغانستان وكشمير والشيشان.
ولا تعني أن نعلن الجهاد ضد أمريكا وجرائمها.
ولا تعني أن نعمل على التخلص من عملاء أمريكا المسلطين علينا بالقهر والتزوير.
ولا تعني أن نختار بإرادتنا الحرة حكامنا الذين يسعون لتحرير أراضينا واستعادة ثرواتنا المسلوبة.
الحرية عند أمريكا لا تعني – بأي حال من الأحوال – أياً من ذلك حتى، وإن اخترناه وصممنا عليه بكامل إرادتنا واختيارنا، لإن كل ذلك في نظر الأحرار الأمريكان؛ تعصب ورجعية وجهل، بل وتمرد على السلطان الأمريكي والطاغوت الصليبي اليهودي المتحكم في بني البشر، وهذا “الجهل” و “التعصب” يجب أن يواجه بالقهر والكبت والتزوير والاحتلال والقصف والتدمير وقتل عشرات الآلاف من النساء والأطفال قرباناً على مذبح الحرية الأمريكي.
الحرية عند معلمي الحرية الأمريكان؛ تعني مجموعةً من المضحكات المبكيات؛
تشمل الإقرار باستيلاء إسرائيل على أراضينا، وتمددها كل يوم، وتوسعها على حسابنا.
وتعني عجزنا المطلق عن أية مواجهة مع الكيان الصهيوني. وتعني إيقاف أية مقاومة للعدوان اليهودي على أمتنا.
وتعني إباحة التحلل والإباحية والشذوذ والسخرية من الدين والأنبياء والأخلاق.
وتعني تغيير مناهج تعليم أبنائنا، لنعلمهم أن إسرائيل مظلومة! ولم تحصل على كل مستحقاتها من أمتنا! وأن إسلامنا هو مجموعة من العقائد الجامدة المتعصبة! التي ربما كانت صالحةً في غابر الأزمان، أما الآن فلا مكان لها في العصر الأمريكي الصليبي الجديد.
وتعني أن نبيح بترولنا وثرواتنا لمصاصي الدماء في نييويورك وواشنطن.
وتعني أن نستسلم للعصابات المسلطة على بلادنا، تورثنا كالعقار لبعضها البعض، بالتزوير والقمع والقهر.
وتعني – بعد كل ذلك – أن نقر ونعترف، بل ونرضى ونبارك؛ قصف أمريكا بأطنان المتفجرات لأية مقاومة أو “شبهة مقاومة” تبزغ في ديارنا ضد سياسات رواد الحرية والتحرر الصليبيين الجدد، حتى وإن أدى ذلك إلى شي لحوم نسائنا وأبنائنا وتدمير مدننا وحرق قرانا.
وقد وفق المولى سبحانه وتعالى الأمة المسلمة للنكاية في الطاغوت الأمريكي الصليبي، وفي كشف حقيقة القوة الأمريكية الزائفة التي تمتلك ملايين الأطنان من الحديد والمتفجرات، ولكنها لا تملك شجاعة مواجهة الموت ولا الدفاع عن المبادئ ولا التضحية من أجل العقيدة، وأنى لهم ذلك وهم أمة بلا عقيدة ولا أخلاق، رغم كل دعايتهم وكذبهم؟!
وأشهد الله لقد خبرنا هؤلاء العلوج الأمريكان وكشفنا خبيئتهم؛ جنود أجبن من الجبن، وأخور من الخور، لا يعتمدون إلا على الاستطلاع ثم القصف من بعد، واستئجار عصابات المرتزقة وقطاع الطرق، أما سوى ذلك؛ فلا شجاعة ولا إقدام ولا صبر ولا ثبات، بل ولا وفاء بالمعاهدات والاتفاقات.
ممکن است عده ای بپرسند که علت اساسی جهاد مومنین با آمریکا و ناتو و سایر کفار در سرزمینهای مختلف اسلامی برای چیست؟
بدون شک ما اینجا، برای مشتی خاک یا برای مرزهای موهومی که سایس و بیکو ترسیم کرده اند، نمی جنگیم و نیز برای آن نمی جنگیم که طاغوت سکولار تُرکی و بلوچی و کوردی و عربی و غیره جای طاغوت سکولار غربی را بگیرد، بلکه جهاد ما والاتر و متعالی تر است.
ما برای اعلاء کلمة الله می جنگیم تا دین و عبودیت خالصانه از آن الله گردد:{ وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّه: و با آنان پيكار كنيد تا فتنهاي(غلبه کفر وشرک) باقي نماند و دين خالصانه از آن خدا گردد}.[انفال/۳۹].
دین یعنی :
قدرت حکومتی
قانون و برنامه
اطاعت و فرمانبرداری
مجازات و پاداش
و ما می خواهیم این ۴معنی و مفهوم دین خالصانه از آن الله گردد نه هیچ کافر سکولار خارجی یا داخلی، و هر کس که با این هدف مخالفت کند و یا در راه رسیدنمان به این هدف جلوی ما بایستد،چنین کسی دشمن ما و هدف شمشیرهایمان است هر چه که اسمش باشد و هر چه که نسبش باشد.
ما دینی داریم که الله آن را به عنوان میزان و داور فرو فرستاده است، سخنش فیصله بخش و قاطع بوده و حکمش گزافه وشوخی نیست،این دین نسب بین ما و مردم می باشد،موازین ما -بحمدالله- آسمانی ، احکاممان قرآنی و قضاوتهایمان نبوی است.
آمریکایی مسلمان برادر محبوب ماست و عرب و کورد و بلوچ و تورک کافر سکولار دشمن منفور ما، حتی اگر ما و او در یک رحم مشترک باشیم.
امنیت و آموزش چگونگی پرورش و هدایت جهاد (۵ )[باقی مانده مبحث مبانی امنیت – امنیت ملّی/چگونگی نفوذ]
استاد مجاهد ابوعبیده عبدالله العدم
ترجمه: م . ابراهیمی
{بیشتر مردم به سبک یکنواختی در زندگی عادت کرده اند و عادات و رفتارهایی تقلیدی و تکراری را دنبال می کنند چه در لباس پوشیدن و یا چه در خوردن و نوشیدن و یا در سفر و نقل و انتقالاتشان و حتی هنگام خوابشان و همچنین در لهجه و لحن سخن گفتشان با دیگران}.
بسیاری از مردم به روندی یکنواخت و شیوه ای معین در زندگی شان عادت کرده اند، این برای انسان عادی مسئله ای ساده است و از آن غفلت می کند و احدی بدان اهمیت نمی دهد اما برای یک انسان مجاهد فی سبیل الله این مسأله مهم و مضری است که باید خود را از آن برهاند، او نباید اسیر عادت باشد یعنی نباید به سبک یکنواختی در زندگی خود عادت کند. مثلاً اینکه عادت کند همیشه به کافه معینی برود و هیچ وقت آن را ترک نکند و یا اینکه عادت کند که دائماً در یک مسیر معین پیاده روی کند چون روزمرگی دشمن درجه یک مجاهد است، در صورتی که روزمرگی و حرکات روزانه خود را هر روز تغییر ندهی – به خصوص اگر در خارج و یا در کشورهای پلیسی فعالیت می کنی- این پرتگاه خطرناکی برای مردان چریکی و یا برای کسانی خواهد بود که در کشورهای خارجی فعالیت می کنند.
“حسن سلامة” فرمانده فلسطینی مشهور که به امیر سرخ مشهور بود، درباره اش می گویند که او اماکن خواب و رفت و آمد خود را همانند تعویض لباسهایش، تغییر می داد! آنقدر اماکن خود را تغییر می داد که انگار لباسهایش را عوض می کند برای همین مدتی طولانی موساد اسرائیلی را قبل از اینکه او را ترور کند، از یافتن خود درمانده کرده بود . شیخ “عبدالله عزام”که کشته شد، دشمنان الله عزو جل توانسته بودند از طریق روزمرگی و عادات تکراری که ایشان داشت در قتل او موفق شوند، او همیشه در یک خیابان واحد حرکت می کرد و دشمنان وقتی تحرکات او را زیر نظر گرفتند متوجه شدند که او این مسیر را تغییر نمی دهد، برای همین این کار برای سازمان اطلاعات آسان شد که بمبی را در مسیر حرکت او بگذارند و در نتیجه بعد از آن ایشان شهید شد -رحمه الله-.
امنیت و آموزش چگونگی پرورش و هدایت جهاد ( ۳ )[ادامه بحث مبانی عمومی امنیّت]
استاد مجاهد ابوعبیده عبدالله العدم
ترجمه: م . ابراهیمی
اصل چهارم از اصول امنیت: اطلاعات فقط برای کسی که به او ربط دارد.
این نیز اصل مهمی از اصول امنیت می باشد و التزام برادر مجاهد به آن، او را از گرفتار شدن به بسیاری از مشکلات مصون می دارد. این اصل عبارت است از: اطلاعات فقط برای کسی که به او ربط دارد.
{اطلاعات فقط به کسی باید داده شود که با آن اطلاعات تعامل داشته و از آن استفاده می کند مثلا اینکه مکلّف به حفظ آن باشد یا اینکه عنصر رابطی باشد که وظیفه رساندن ان اطلاعات را دارد یا اینکه مأموریتی دارد که این اطلاعات او را برای ادای وظیفه اش کمک می کند}[۱]:
ما همیشه اطلاعات را فقط به کسی می دهیم که آن اطلاعات به کارش ربط داشته باشد، ما اطلاعات را به هر کسی نمی دهیم. مثلاً تو در بخش رسانه ای و تبلیغاتی کار می کنی: اطلاعاتی که مربوط به بخش رسانه ای است فقط به کسانی داده می شود که در دایره کار رسانه ای هستند، این اطلاعات مثلاً به کسی که در بخش خارجی کار می کند نباید داده شود، بیشتر از نیازش به او اطلاعات نده، چرا؟ برای اینکه به هر اندازه یک برادر اطلاعات بیشتری داشته باشد به همان اندازه خطرش بیشتر است، سازمانهای اطلاعاتی کشورها هر شخص را به اندازه اطلاعاتی که دارد ارزش گذاری می کنند، به اندازه اطلاعاتی که داری برای اداره اطلاعات کشورت اهمیت پیدا می کنی، به هر اندازه اطلاعات تو کمتر باشد خطر تو نیز برای جماعت و برای کار کمتر خواهد بود و به هر اندازه اطلاعات بیشتری داشته باشی خطرت برای خودت و برای جماعت بیشتر خواهد بود.
آموزش چگونگی پرورش و هدایت جهاد ( ۲ )[مبانی عمومی امنیّت]
استاد مجاهد ابوعبیده عبدالله العدم
ترجمه: م . ابراهیمی
درس دوم
[مبانی عمومی امنیّت]
حال درباره مبانی و اصول عامّ امنیّت و اطلاعات سخن می گوییم و در این درس به آن می پردازیم تا برادر مجاهد از آنها مطلع باشد. این مبانی عامّ پیرو حرکت تبدیل و تغییر نمی باشد. ما در درس گذشته درباره مسائل امنیتی سخن گفتیم و خاطرنشان نمودیم که امنیت در یک قالب جامد و غیر متحرک نیست بلکه در بحث امنیت اموری وجود دارد که هماهنگ و پا به پای تکنولوژی و پیشرفت حرکت می کنند مثلاً امنیت اتصالات و ارتباطات در زمان حال با امنیت اتصالات در ده سال پیش به سبب پیشرفت و تکنولوژی فرق می کند و نیز ابزار دشمن در جنگ او با مجاهدین پیشرفت کرده است.
اما مبانی عمومی که درباره آن سخن خواهیم گفت مبانی و اصولی ثابت هستند که با تغییر زمان و مکان تغییر نمی یابند بنابراین برادر مجاهد باید تلاش نماید که بدانان چنگ زند و در آنها مهارت یابد تا کار جهادی استمرار یابد و از دست دشمنان الله عزو جل به دور باشد.
الله تعالی می فرماید:{ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ خُذُواْ حِذْرَكُمْ: اي كساني كه ايمان آورده*ايد ! احتياط نمائيد} این یک قاعده است، قاعده کار امنیتی عبارت است از: { يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ خُذُواْ حِذْرَكُمْ }، این قاعده عظیمی از قواعد اسلام و از قواعد این دین می باشد یعنی: احتیاط و آماده باش. این سخن {که خطاب به تمامی مؤمنین است به مهمترین قواعد سازنده در جامعه مسلمان و محور اساسی اشاره می کند که مفهوم امنیت عامّ در جماعت مسلمان بر آن متمرکز می باشد، در این آیه بیان نموده که احتیاط و آماده باش بر تمامی مؤمنین واجب و وظیفه ای شرعی می باشد} همانند نماز، همانطور که نماز وظیفه ای شرعی می باشد احتیاط و آماده باش و رعایت امنیت در برابر دشمن وظیفه ای شرعی در هنگام صلح و جنگ است، نه فقط در جنگ بلکه در صلح هم چنین است زیرا در وقت صلح نیز دشمن جواسیس خود را برای جمع اوری اطلاعات درباره دولت یا مکان یا جماعتی که تو در آن کار می کنی یا در آن زندگی می کنی می فرستد چرا که همانطور که قبلاً توضیح دادیم دشمن در صورتی که اطلاعات کافی از دشمن خود که با آن می جنگد نداشته باشد امکان پیروزی در جنگ برایش وجود ندارد.