جنگ کنونی گروهکهای منتسب به اهل سنت در سوریه

جنگ کنونی گروهکهای منتسب به اهل سنت در سوریه

به قلم: منصور امارتی

امروزه در میان مومنین اهل جهاد ما کمبودی از لحاظ وجود مجاهدین شجاع و فداکار نداریم بلکه بزرگترین مشکل و بحران ما در عدم فهم صحیح منهج و مفاهیم اسلامی و انحراف در دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان و در عدم حرکت در مسیر وحدت اسلامی یا اتحاد اسلامی است که کار گروهی جدی و با برنامه و منضبط و پیوسته و خالی از اضطراب و بی­قراری و انقطاع اهل جهاد را به پیش می برد.   

هر کس که در میادین جهاد زندگی کرده و از جوانان امت اسلامی دوری نگزیده باشد و در عمل دعوی یا جهادی گروهی شرکت کرده یا با اهل دعوت و جهاد و جماعت­های آن اختلاط کرده باشد، می­داند که ما از نقص و کمبود افراد شجاع و یا صالح و یا افراد متقی و صاحب ورع، یا کسانی که استعداد قربانی دادن و فداکاری در راه خداوند را داشته باشند، رنج نمی­بریم چرا که در امت اسلام مردان بسیاری هستند که در عهد و پیمانشان با خداوند متعال صادقند و زندگیشان را برای نصرت دین خداوند تخصیص داده­اند و مرگ در راه خداوند از بزرگ­ترین آروزهای آنهاست.

اما فقط با سلاح دین و اخلاص و ورع و تقوی و عواطف و احساسات و حب جهاد و استشهاد و مرگ در راه نصرت دین و مانند اینها از معانی پاک و خصلت­های ستوده، دین خداوند پیروز نمی­شود و دشمن شکست نمی­خورد و فقط به مجرد اینها به اهدافمان نمی­رسیم و آرزوهایمان ـ در نصرت دین ـ را تحقق نمی­بخشیم.

زمانی که الله متعال می فرماید: فَقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللّهِ لاَ تُكَلَّفُ إِلاَّ نَفْسَكَ‏(نساء /۸۴) در راه خدا بجنگ (حتي اگر هم تنها باشي و باك نداشته باش. چرا كه وعده نصرت و پيروزي به تو داده شده است). تو جز مسؤول (اعمال) خود نيستي.

پس به این نگاه نکن که چه کسانی وارد میدانهای جهاد می شوند یا نمی شوند تو تنها مسئول خودت هستی؛ اما آنچه که کامل­تر و اصلح­تر است و خداوند متعال آن را برای دین و اهل آن می­پسندد، آن است که قتال و جهاد در قالب یک صف باشد همانطور که خداوند تعالی آن را «صف» نامیده و فرموده است:إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفّاً كَأَنَّهُم بُنيَانٌ مَّرْصُوصٌ‏(صف/ ۴) خداوند كساني را دوست مي‌دارد كه در راه او متحد و يكپارچه در خط و صف واحدي مي‌رزمند، انگار ديوار سربي بزرگي هستند.‏

این صف واحد در میان اهل جهاد نیز تنها از عهده یک جماعت واحد با یک رهبر واحد و با یک فرمان و دستور واحد برمی آید نه از عهده گروهها و احزاب متفرقی که رهبران متعدد دارند و صفهای متعددی برای خود درست کرده اند و از فرمانهای متعددپیروی می کنند و الله چنین اهل تفرقی را دوست ندارد.

جماعت واحد است که برنامه­ی واضح و استراتژی مستحکم و هدفمند و خاص خود را دارد، که در برای رسیدن به آنچه از تمکـین و حکومت اسلامی که مسلمانان بدان نیازمنـدند حرکت می­کند و در این اهداف اولویات را رعایت کرده و متناسب با مکاید و نقشه­های دشمنان و سطح نظامی و کید و مکر آنان، عمل می­نماید، به نحوی که رهبران آن جماعت پیوسته بر آگاهیشان نسبت به شریعت و معرفتشان نسبت به واقع می­افزایند.

آیا شما چنین جماعت واحدی را در میان احزاب مختلف و متفرق منتسب به اهل سنت در ادلب و اطراف آن می بینید؟ یا گروهکهای متفرقی را در مهلکه ی ادلب می بینید که اکثراً اختیار خود را به تصمیمات کفار خارجی از کانال حکومت سکولار ترکیه داده اند و هیچ یک آن دیگری را قبول ندارد؟

صحوه سازی و ملیشه سازی آخرین حربه آمریکا در سرزمینهای اسلامی

صحوه سازی و ملیشه سازی آخرین حربه آمریکا در سرزمینهای اسلامی

( به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ما شاهد تولید صدها حزب و گروه و ملیشه با افکار مختلف بودیم که در نهایت بعد از ارتکاب جنایات مختلف همه به دامان غرب و آمریکا پناه بردند. این روزها که امارت اسلامی هم در افغانستان پیروز شده است باز زمزمه های تولید ملیشه ها به گوش می رسد . به همین دلیل مناسب دیدیم این مقاله را باز نشر کنیم)

به قلم : احمدسليمان فارسی

هنر ملیشه سازی در افغانستان وسیله از وسایل اشغالگران در این کشور است، اما آخرین حربه که نشاندهنده عجز و ناتوانی اشغالگر در اشغال افغانستان است.

روسها نیز در سالیان اخیر اشغال به این حربه متوسل گردیدند زیرا روسها نتوانستند که جریان جهادی علیه نظام مارکسیستی و ولینعمتان آن را متوقف بسازند تا بتوانند خوابهای آشفته مارکس و انگلس و لنین و استالین را در افغانستان تعبیر کنند. بعد از گذشت چند سالی به این حربه پناه بردند افراد اجیری را گماشتند تا متولی این دسیسه علیه افغانستان شوند.

البته روسها در هنر ملیشه سازی سابقه در کشور های مانند چیچین و داغستان و غیره داشتند که در آن زمان این کشور ها جز قلمرو اتحاد جماهیر شوروی بود اتحادی که از هم شکست و فروپاشید.

چون روسها از ساختار نژادی افغانستان آگاهی کامل داشتند بنابراین این آگاهی، ملیشه ها را تشکیل دادند دوستم و افراد اجیرش را که بعد ها به گلم جم ها ( کسانی اموال مردم را در میدان جنگ غارت میکردند و گلیم کنایه از اموالی است که این دزدان آن را به یغما میبردند وجم در اصل فارسی جمع است)شهرت یافتند وبرخی این ها را دوستمی می گفتند این ها عبارت از ازبک هایي بودند که به از شکل از اشکال به نظام مارکسیستی پیوسته بودند این در حالی بود که شمال افغانستان مالامال از مجاهدان ازبک تباری بود که علیه روسها می جنگیدند روسها با چنین برنامه‌ ای این ملیشه های ازبک تبار را در جنوب افغانستان که اکثریت ساکنان آن پشتون اند، روانه داشتند و علیه مجاهدین جنگانیدند.

ادامه خواندن صحوه سازی و ملیشه سازی آخرین حربه آمریکا در سرزمینهای اسلامی

داستان زندگی و جهاد سیف الاسلام امیر الخطاب

داستان زندگی و جهاد سیف الاسلام امیر الخطاب

ارائه: عبدالسلام بدخشانی

سامر صالح عبدالله السویلم ( ۱۴ اوریل ۱۹۶۹ – ۲۰ مارچ ۲۰۰۲ ) معروف به امیر خطاب بمعنی فرمانده خطاب ( همچنین معروف به حبیب عبدالرحمن ) یک چریک مجاهد مسلمان و تامین کننده منابع مالی بود که با مجاهدان چچن در جنگ اول و دوم چچن همکاری نمود .تابعیت و ملیت خطاب تا قبل از مرگش بصورت مجهول باقی مانده بود تا ایتکه برادرش در مصاحبه ای تلویزیونی ان را بر ملا کرد . او در عربستان صعودی بدنیا امده بود .

اسیای مرکزی و بالکان :

در سن ۱۶ سالگی خطاب عربستان را ترک و برای شرکت در جهاد در مقابل نیروهای متجاوز شوروی به افغانستان امد . با توجه به گفته ی خودش در افغانستان با یک داوطلی مجاهد عرب بنام عثمان بن لادن ملاقات کرد ولی بعدها ارتباطش را با وی از دست داد . در این هنگام خطاب در حال کار با مواد منفجره انگشتان دست راست خود را از دست داد .

منابع امریکایی مدعی هستند که خطاب در سال ۱۹۹۲ یکی از ۱۰۰ مجاهد داوطلب چچنی بود که ازربایجان را در جنگ با ارمنستان ( جنگ قره باغ ) یاری کردند .در این هنگام بود که خطاب با شمیل باسایف اشنا شد . وزارت دفاع ازربایجان دخالت خطاب را در این جنگ رد می کند .

بین سالهای ۱۹۹۳ – ۱۹۹۵ خطاب بین جنگجویان مسلمان در جنگ داخلی تاجیکستان می جنگید . قبل از ترک تاجیکستان در سال ۱۹۹۵ خطاب خرگوش خانگی خود را به عبدل کریم خدر هدیه کرد ( نامش خطاب بود) .

بر طبق مصاحبه ای که خطاب با مطبوعات داشته است عنوان کرده بود که در جنگ بوسنی هم شرکت داشته است .

جنگ اول چچن :

بر طبق گفته های برادرش زمانی که در یک کانال تلویزیون افغانی در مورد جنگ چچن شنید در همان سال ( ۱۹۹۵) وارد چچن شد .او بعنوان تهیه کننده و فیلم بردار از صحنه های درگیری مجاهدان و روسها در عملیات نظامی حضور پیدا می کرد و نقشش واسط میان تامین کننده های مالی مسلمان و جنگجویان محلی بود . برای پخش پیام مقاومت او همیشه یک فیلم بردار به همراه داشت .

ادامه خواندن داستان زندگی و جهاد سیف الاسلام امیر الخطاب