آرزوی شیخ احمد یاسین بنیانگذار حماس

آرزوی شیخ احمد یاسین بنیانگذار حماس

به قلم: یحیی نوذر جاف

احمد منصور: آرزوی شما در زندگی چیست؟

احمد یاسین: آرزوی من اینه الله از من راضی باشد.
رضایت خداوند بدون اطاعت از اوامر او حاصل نمی شود.
فرمانبرداری الله در جهاد نمود پیدا می‌کند، به خاطر بزرگ داشت کلمه الله در روی زمین.

زمین از اشغالگر و فساد پاک شود و حکم الهی در آن اجرا شود، امید من همین است.

اگر محقق شد و من زنده باشم لطف خداست،
اگر قبل از وقوع آن بمیرم راه را شروع کرده ام و در راهش قدم گذاشته ام.

……………

ئەحمەد مەنسور : ئاواتت چیە لە ژیان

ئەحمەد یاسین : ئاواتم ڕەزامەندی خوایە

ڕەزامەندی خواش بەدەست نایەت بە گوێڕایەڵی فەرمانەکانی خوا نەبێت

فەرمانبەرداری خواش لە جیهاد دەنەخشێت لەپێناو بەرزراگرتنی وشەی اللە لەسەر زەوی

ئەگەر زەوی پاککرایەوە لەداگیرکاری و فەساد و حوکمی خوایی تیا جێبەجێکرا ئەوە هیوا و ئاواتی منە

ئەگەر هاتەدی و من لە ژیاندابووم ئەوە فەزڵ و منەتی خوایە

ئەگەریش  مردم پێش هاتنەدی  ئەوە ڕێگەکەم دەست پێکردووە و هەنگاوم بۆناوە

چرا مقاومت به «اسرائیل» حمله کرد در حالی که از نظر قدرت در حد آنها نیست؟

بعضی می‌گویند: چرا مقاومت به «اسرائیل» حمله کرد در حالی که از نظر قدرت در حد آنها نیست؟

به قلم: نایف بن نهار

این یک ساده‌لوحی سیاسی و نشانگر جهل به دین است. از نظر سیاسی ساده‌لوحی است چون این مقاومت است که باعث تضعیف دشمن می‌شود. ملت‌ها به مقاومت ادامه می‌دهند تا جایی که اشغالگر ضعیف و طرد شود و در تاریخ مقاومتی سراغ نداریم که منتظر مانده تا از نظر قدرت با دشمنش برابر شود سپس شروع به مقاومت کند! اساساٌ هیچ اشغالگری اجازهٔ چنین چیزی را نمی‌دهد.

و نشانگر جهل به دین است، زیرا قرآن خبر داده که نبودن توازن قوا، دلیلی است که اهل خذلان [و بی‌عمل‌ها] برای بی‌عملی خود می‌آورند. مثلا هنگامی که طالوت قصد نبرد علیه جالوت کرد، قوم طالوت گفتند: {لاَ طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنودِهِ} (امروز ما توانایی مقابله با جالوت و سپاهیانش را نداریم) و گمان بردند که مساوی نبودن قدرت به آنان مشروعیت این را می‌دهد که از نبرد دست بکشند. اما پاسخ قرآنی به آنها این بود که: {كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللّهِ} (چه بسا گروه کوچکی که به فرمان الله بر گروهی بسیار پیروز شدند) [بقره: ۲۴۹]

………

نکاتی از بنیان جهاد علیه سکولاریسم ؛

بنا به گزارش خبرگزاری های عبری، برخی برآوردها نشان می دهد که شبکه تونل حماس دومین شبکه بزرگ تونل در جهان است.

  • این شبکه شامل ۱۳۰۰ تونل به طول حدود ۵۰۰ کیلومتر است که ممکن است عمق برخی از آنها به ۷۰ متری زیر سطح زمین برسند.
  • “این تونل ها به مثابه‌ی جهنم زیر زمینی و یک چالش بزرگ برای ارتش رژیم صهیونسیتی است.

نیویورک تایمز :

۴۰ هزار جنگجوی(مجاهد) جنبش حماس در تونل های ده‌ها کیلومتری استقرار دارند.
به گزارش خبرگزاری های عربی و غربی جنبش فلسطینی چندین سال است که به ساخت و بنای تونل های ده‌ها کیلومتری روی آورده است و همه‌ی آن چه که برای رویارویی طولانی مدت نیاز هست را ذخیره کرده است.
جنبش حماس صدها هزار گالن سوخت، موشک، پناهگاه، مواد منفجره، ذخیره و مهمات، مواد غذایی، آب و دارو برای ۳ تا ۴ ماه آینده، در اختیار دارد.

ابوعبیده سخنگوی حماس :

هنگامی که سرباز صهیونیستی به نوار غزه وارد می شود چهار گزینه در انتظار اوست:
یا کشته می شود، یا  اسیر می شود، یا زخمی شده و برای همیشه از کار می افتد و یا اینکه برمی گردد ولی با بیماری روانی همیشگی مواجه می شود.

برخلاف مولوی عبدالحمید زاهدان، مفتی محمدقاسم قاسمی: تنها راه آزادی فلسطین رجوع صادقانۀ مسلمانان به الله و توجه به جهاد فی سبیل الله است

برخلاف مولوی عبدالحمید زاهدان، مفتی محمدقاسم قاسمی: تنها راه آزادی فلسطین رجوع صادقانۀ مسلمانان به الله و توجه به جهاد فی سبیل الله است

ارائه: رخشانی

با آنکه مولوی عبدالحمید خطیب مسجد مکی زاهدان بر خلاف شریعت الله و فقه اسلامی و در سخناین رسانه ای پسند اعلام کرد که راه حل فلسطین به رسمیت شناختن اشغالگری کفار صهیونیست و به رسمیت شناختن حاکمیت آنهاست، استاد مفتی محمدقاسم قاسمی در جمع نمازگزاران نصرت‌آباد اعلام کرد:تنها راه آزادی فلسطین رجوع صادقانۀ مسلمانان به الله و توجه به جهاد فی سبیل الله است  

استاد مفتی محمدقاسم قاسمی روز گذشته (۵ آبان ۱۴۰۲) در مراسم نماز جمعۀ شهر نصرت‌آباد، مسجد الاقصی و سرزمین فلسطین را رمز پیروزی مسلمانان و عزت اهل حق دانست و تأکید کرد: تنها راه آزادی فلسطین و مسجد الاقصی آن است که مسلمانان رجوع صادقانه‌ای به الله متعال داشته باشند، ارتباط مستحکمی با پروردگارشان برقرار کنند و جهاد فی سبیل الله را از یاد نبرند.

” مسجد الاقصی رمز عزت و سربلندی مسلمانان در هر زمان است. رمز عزت اهل حق است. خداوند متعال حفاظت بیت الحرام را خود بر عهده گرفته، اما مسجد الاقصی و بیت المقدس را زمانی از لوث وجود کفار پاک خواهد کرد که مسلمانان دارای صفاتی باشند که الله در قرآن برای مؤمنان واقعی بیان کرده است. هرگاه مسلمانان رابطۀ مستحکمی با پروردگارشان برقرار کردند، الله متعال آن مسجد مقدس و سرزمین مبارک را در اختیارشان خواهد گذاشت و دشمنانشان را زبون و خوار خواهد کرد.

اما هرگاه مسلمانان سست شوند و عبادت و بندگی الله متعال را ترک کنند و بی‌تقوا باشند و شکار غفلت باشند، الله متعال مسجد این مسجد و سرزمین را از آنان پس می‌گیرد و آنها را به دشمنانشان می‌سپارد. بنابراین تنها راه آزادی این سرزمین رجوع صادقانۀ مسلمانان به الله و توجه به جهاد فی سبیل الله است.”

موضعگیری یک عالم با موضعگیری یک عالم نمای رسانه ای واضح و مشخص است.

سپه‌سالار ۲۷ جنگ مشهور

سپه‌سالار ۲۷ جنگ مشهور

به قلم: محمدداود مهاجر

آیا می‌شناسید آن مرد مجاهد کیست؟ دلاورمردی که ۲۷ جنگ مشهور تاریخ را قیادت نمود و در همهٔ آن‌ها خودش نقش مؤثر و مرکزیت را داشت. او در جنگ‌های خود، در هر یکی، تاکتیک‌های بی‌نظیری را پیاده می‌کرد. او شخصیتی است که مدرسه‌ای بزرگ بنا کرد و به تربیت رجال پرداخت. او توانست مردان بزرگی به جامعهٔ اسلامی تقدیم کند؛ مردانی که نمونه و نظیر آن‌ها در تاریخ، بسیار کم است. من از شخصیتی سخن می‌گویم که توجه نویسندگان، بیشتر به بخش‌های تربیتی و علمیِ آن بوده است؛ اما در مورد جنگ‌هایی که او رهبری کرده است و همواره پیروز میدان بوده، بسیار کم بوده است. جنگ و کشتار گرچه فی‌نفسه مستحسن به‌نظر نمی‌رسد؛ اما در بسیاری از موارد -همانند جراحی دانهٔ سرطان و غیره- واجب است و جای‌گزین دیگری برایش نیست.

جنگ در راه اسلام، به «جهاد» تعبیر می‌شود؛ به‌خاطر دفع موانعی که زیر راه نشر اسلام اند و اجر و مزدش آن‌چنان بالاست که آیات قرآن و سنت، نظیری برای آن قایل نشده‌اند؛ چون عملی دشوار و پرپیچ‌وخم است. نویسندگان عموما به بخش‌های علمی، تربیتی و فرهنگی یک شخصیت مهم تاریخ، بیشتر توجه کرده و در آن باب می‌نویسند؛ اما از زاویه جنگ‌هایی که او رهبری کرده است کمتر اعتنا شده است و یا زیاد برجسته‌اش نمی‌کنند. شخصیت بزرگ و سپه‌سالار مورد نظر من، ذات مقدس پیامبر اسلام -صلی‌الله‌علیه‌وسلم- است؛ دلاورمردی که با نفس نفیس خود در ۲۷ جنگ (غزوه)، عملا اشتراک ورزیده‌اند، رهبری کرده‌اند، لباس جنگی و زره پوشیده‌اند، شمشیر و سپرهای مختلفی را در دست گرفته‌اند، زخم خورده‌اند، در میان خاک و خون غلط خورده و افتیده‌اند، آغشته به خون شده‌اند؛ کسانی را خود مبارک با شمشیر و تیر خود از پای درآورده‌اند و حتی بسا کسانی را -باوجود چسبیدن به پردهٔ بیت‌الله- امر به کشتن داده‌اند.

شخصیت مبارک ایشان، در باب جهاد، خستگی‌های زیادی را متحمل شده‌اند؛ سفر تبوک، طولانی‌ترین سفری بود که مبارک -صلی‌الله‌علیه‌وسلم- خودش مشقت‌های راه را به دوش کشیدند و بیشتر از نیمی از حیات مبارک ایشان -بعد از بعثت- در صحنه‌های جنگ و جهاد سپری شده است. جهاد، جزئی لاینفک از حیات یک مؤمن حقیقی است. هر مؤمن چه عالم باشد و چه محصل؛ چه مؤمن عادی و کارگر؛ اما باید به جهاد، تربیت جهادی، اعداد و جنگ‌های احتمالی در برابر دشمنانِ قسم‌خورده -که بیشتر از تعداد موی سر اند- آمادگی کامل داشته باشد. {لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ} «مسلّماً براى شما در رسول خدا -صلی‌الله‌علیه‌وسلم- سرمشق خوبی است».

مقدماتی بر شناخت صحیح جهاد و اهل جهاد در آیات و احادیث و سخنان اهل فقه (۱۰)/ آیا مصلحت در جهاد است یا در ترک آن؟

مقدماتی بر شناخت صحیح جهاد و اهل جهاد در آیات و احادیث و سخنان اهل فقه (۱۰)/ آیا مصلحت در جهاد است یا در ترک آن؟

به قلم: م. الکوردی

آیا مصلحت در جهاد است یا در ترک آن؟

مرجئه های عصر که همان تفکر نجدی ها و صوفی های درباری و سکولار زده و یا منزوی غیر منفعل در برابر کفار اشغالگر و مزدوران داخلی آنها هستند اساسا منکر هر نوع جهادی در این عصر می باشند و اساسا می گویند که خروج  بر حاکم تحت هر شرایطی بر مسلمین حرام است و در جهاد امروزی چیزی جز فتنه و مفسده وجود ندارد .چرا که مسلمین قدرتی ندارند و این موجب خونریزی می گردد. ما در جواب این عده ی ضاله می گوییم قدرت نزد شما چه معنی دارد؟آیا قدرت را مانند منافقینی که در جهاد فرار می نمودند به بهانه ی اینکه که تعداد مسلمین کم است و نیزه و شمشیر دشمن برنده تر است می دانید؟یا قدرت را ایمان می دانید و {وَكَفَى بِرَبِّكَ هَادِيًا وَنَصِيرًا}یعنی همین بس است که پروردگارت یاور و راهنما باشد. یا قدرت را الیس الله بکاف عبده (آیا خدا برای بنده اش کافی نیست) می دانید؟

اگر مسلمان با نیت قلبی پاک و فقط و فقط در راه رضای الله شمشیرها و اسلحه های با کیفیت بالا  هم برندارد باز اگر در راه الله گام بردارد خدا قدرتی بیشمار بدو می دهد. الله می فرماید: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ إِن يَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُواْ مِئَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِّئَةٌ يَغْلِبُواْ أَلْفاً مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَفْقَهُونَ(انفال ۶۵) ترجمه:اي پيغمبر! مؤمنان را به جنگ (با دشمن براي اعلاء فرمان خدا) برانگيز. هرگاه بيست نفر شكيبا (و ورزيده و قويّ الايمان) از شما باشند بر دويست نفر غلبه مي كنند، و اگر از شما صد نفر باشند بر هزار نفر از كافران غلبه مي كنند، به خاطر اين كه كافران گروهي هستند كه نمي فهمند (براي چه چيزي و چه كسي مي جنگند، و اگر كشته شدند سرنوشت خانواده و سرانجام خودشان چه خواهد بود، و لذا اين تاريكي راه و ناآگاهي از هدف و ندانستن نتيجه دنيوي و اخروي مبارزه، تاب و تواني براي آنان باقي نمي گذارد).

الله هم چنین می فرماید: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَسْبُكَ اللّهُ وَمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ(انفال ۶۴)ترجمه: اي پيغمبر! خدا براي تو و براي مؤمناني كه از تو پيروي كرده اند كافي و بسنده است (و ضامن و مراقب همگي شما است).و ابدا تعداد زیادتر دشمن به معنی قدرت بیشتر آنان نیست.

الله در این باره می فرماید: كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ(بقره۲۴۹)ترجمه: گفتند: چه بسيارند گروههاي اندكي كه به فرمان خدا (توفيق نصيبشان شده است و) بر گروههاي فراواني چيره شده اند. و خداوند با بردباران (و در صف استقامت كنندگان) است.

صحابه زمانی که با لشکر ایران مجوسی در زمان ساسانیان روبرو گشتند سلاحهایشان مورد تمسخر ایرانیان مجوسی آن زمان واقع گشت.این مطلب در تاریخ طبری به صورت مبسوط ذکر گردیده است اما مسلمين با همان سلاحهای ناکارآمد بر لشکر مجهز کفار پیروز گشتند.در جنگها رسول الله تعداد سپاهیانش غالبا خیلی از نظر تعداد کم بوده است اما غالبا پیروزی با ایشان و اصحابش بوده است.در غزوه موته سپاه اسلام ۳هزار نفر بود و سپاه کفر رومیان ۱۰۰هزار نفر .در جنگ احزاب هم همینطور و…پس قدرت به تعداد و اسلحه نیست بلکه قدرت به ایمان و جهاد در راه الله است  و در هر صورت اگر کسی در راه الله به هر شیوه ای جهاد کند چه بر دشمن غلبه پیدا کند چه شهید گردد در هر دو حالت پیروزی از آن مسلمان مجاهد است چون هم شهید شدن و هم نجاح در نبردها پیروزی اند.در این مورد در ادامه در قسمتهای دیگر شرح خواهیم داد و این چند خط فقط تلنگری بود برای خواننده محترم.

به پاسخ اصل سوال می پردازیم که ایا مصلحت امروزه در ترک جهاد است یا در انجام جهاد؟

از علمای سطان بسیار می شنویم که می گویند جهاد را منکر نیستیم و برای آن صد درصد فضایل وجود دارد ولیکن می گویند مصلحت در ترک جهاد است بخاطر اینکه در جهاد مفسده وجود دارد مانند قتل و خرابی و …و در شریعت آمده است که دفع مفاسد بر جلب مصالح مقدم است! در پاسخ می گوییم:هذا عجیب جدا .اساسا وقتی به این نجدی ها و صوفی ها و صوفی زده های تبدیعی-تفسیقی می گوییم شما مرجئه های گمراه عصر کنونی هستید بسیار ناخوششان می آید و شروع به اهانت و بی حرمتی می کنند.اکنون با این حرفشان ثابت می نماییم که اینان مرجئه های عصرند.

ادامه خواندن مقدماتی بر شناخت صحیح جهاد و اهل جهاد در آیات و احادیث و سخنان اهل فقه (۱۰)/ آیا مصلحت در جهاد است یا در ترک آن؟

در عملیات طوفان الاقصی، با وجودی که مجاهدان از رد فعل وحشیانه اسرائیل آگاه بودند، چرا جنگ را آغاز کردند؟!

در عملیات طوفان الاقصی، با وجودی که مجاهدان از رد فعل وحشیانه اسرائیل آگاه بودند، چرا جنگ را آغاز کردند؟!

به قلم: دکتر محمد بن محمد اسطل فلسطینی

بخاطر احترام موقعیت علمی، وهمچنین ضایع نکردن وقت در جنجالهای توخالی بی فایده، یا کم فایده، بطور عموم تمایل چندانی ندارم به رد زدن بر حرفهای پوچی که در سوشل میدیا مطرح می شود.
در روزهای گذشته برخی عزیزان از من در مورد افرادی پرسیدند که می گویند: لازم نبود انگشت در کندوی زنبورهای صهیونیستی کنید وآنها را بشورانید تا چنین شود!
اینبار بطور استثنایی جوابی گذرا وسریع که به ذهنم خطور می کند را بیان می کنم. در این وضعی که قرار داریم حوصله جواب کافی وشافی ندارم، تنها به چهار مورد اشاره ای سریع می کنم:

  1. دشمن به صورت بی سابقه ای شروع کرده بود به اهانت به مسجد اقصی ویهودی سازی آن. و با سرعت گامهای بلندی برداشته بود برای ویران کردن مسجد اقصی وبنای هیکل خودشان بجای آن. تجاوزاتی که پیش از این طی دو یا سه سال انجام می داد را حالا ظرف دو یا سه هفته انجام می داد.
    این در کنار اهانت وتحقیر وشکنجه ساکنان بیت المقدس، وبه زندان انداختن فرهیختگان آنها. در کنار ممنوعیتی که بر بسیاری از مسلمانان اعمال کرده به آنها اجازه نمی دهد وارد مسجد شوند. در مسجد بیش از ۵۰ کلاس علمی دایر می شد که سالهاست تعطیل شده است.
    چند روز قبل از عملیات بیش از ۵۰۰۰ صهیونیست با قدمهای نجس خود حرمت مسجد اقصی را درهم شکستند. طی ۲۰ سال اخیر چنین تجاوزاتی با این وقاحت وبدین حجم صورت نمی گرفت.
    این عملیات آمد تا جلوی این تجاوزات وبی حرمتی ها را بگیرد. نام عملیات “طوفان اقصی” گویای این ماجراست.
  2. دشمن طی ۱۵ سال گذشته تلاش دارد ما را آرام آرام زنده بگور کند: نسل جوان ما دراین فضای خفقان بزرگ شده. جوانان بیست وسی ساله بطور کلی در تمامی ابعاد زندگی فلج شده اند. بیشترشان نمی توانند ادامه تحصیل دهند ویا ازدواج کنند ویا خانه ای بسازند ویا کاری پیدا کنند. وپیامدهای این فشارها مشکلات اجتماعی حادی به بار آورده، نرخ بیکاری وتاخیر ازدواج دختران بالا رفته وطومار بحرانهای اقتصادی واجتماعی روز بروز درازتر می شد.
    اخیرا دهها هزار از جوانان راهی کشورهای غربی شده اند تا لقمه نانی به کف آورند. وصدها تن آنها را نهنگ ها در آبهای دریا تکه پاره کرده اند. تنها آرزویشان این بود که از بحرانی مرگبار به بحرانی دیگر منتقل شوند.
  3. دشمن به وحشی ترین صورت اسیران ما که تاج سرما هستند را شکنجه می کند. بگونه ای که روزانه دهها بار مرگ را می چشند. تصور کنید برخی از اسیران ما بیش از ۱۳ سال است در سلولی به مساحت یک ونیم متر بسر می برند. وبرخی دیگر را وارد سلولهایی که درو دیوارش با کثافت ومدفوع مالیده شده می کنند واسیر را مجبور می سازند طی ۲ تا ۳ روز زیر فشارهای روانی وحشتناک آنجا را تمیز کند. اسیران را لخت کرده آنها را اثنای تمییز کردن سلولهای متعفن با تازیانه می زنند، وچون سلول را تمیز کرد به سلولی دیگر با همین وضع منتقل می کنند.
    در آونه اخیر بصورت غیر قابل تصوری اسیران را زیر فشار قرار داده بودند. آنها گمان می کردند امت آنها را فراموش کرده، کسی با آنها همدرد نیست واحساس نمی کند که چه وضع فلاکت باری دارند.
    با بالا گرفتن نعره مذهبی در حکومت صهیونیستی به رهبری “ابن غفیر” وهم شکلانش فشارها در جهنم زندان بر اسیران شدت گرفت، وبه مرحله غیر قابل تحمل رسیده بود.
    ودر ماههای گذشته درخواستها وصداهای مردم برای رهایی اسیران، ونجاتشان از این وضعیت فلاکت بار بلند شده بود.
    اضافه بر این وضعیت بغرنج خانمهای اسیر بود که به شدت مورد تحقیر واهانت وتجاوزاتی که با دین وعفت وحیا در تضاد است ونمی خواهم بدان اشاره کنم، قرار می گرفتند.
    این عملیات آمد تا برای این مشکلاتی که پایان پذیر نبود، حد ومرزی بگذارد.
  4. و آنچه “حرکت مقاومت اسلامی” صراحتا اعلام داشت. که به اطلاعات محرمانه دشمن دست رسی پیدا کرده بود، که طی آن مشخص شد دشمن خود را آماده کرده بود برای حمله ای غافلگیرانه و وحشیانه وکمرشکن به نوار غزه تا آنرا با خاک یکسان کند. حماس خواست این فرصت را از دست دشمن بگیرد. واجازه ندهد به موقعیتی که غافلگیر شدن نوار غزه برایش مهیا می کرد، برسد. وبا این حمله موقعیت برتر غافلگیری دشمن را به خود اختصاص داد.
    این هجوم غافلگیرانه گسترده همه این اهداف را در بر داشت.
    ما در سال ۲۰۱۴ تجربه مشابه ای داشتیم. به اطلاعاتی دست یافتیم که دشمن می خواهد حمله کمرشکنی را بر نوار غزه آغاز کند. مجاهدان بدون مقدمه با دهها موشک ظرف دو روز دشمن را سراسیمه کردند، تا مجبور شد وارد جنگ شود. وآن نقشه هایی که برای غافلگیر کردن مجاهدان وکشتن تعداد زیادی از رهبران جهادی واز بین بردن صدها مجاهد در قرار گاههای آموزشی ومواردی دیگر که در سر داشت، را نتواند به دست آورد.
    این چهار مورد را با عجله زیر غرش هولناک موشکها وجت های دشمن نوشتم، تا در پی آن بگویم:
    مجاهدان در سنگر وضع خود را بهتر درک می کنند. ووظیفه کسانی که اطلاع کافی ندارند این است که قبل از اینکه بر دیدگاه معینی قناعت یابند، از مجاهدان در صحنه بپرسند. واین در حقیقت اقتضای حکمت است. این بدین معنا نیست که افرادی که خارج منطقه هستند حق فتوا ندارند، اما از شروط فتوا این است که از وضعیت منطقه کاملا اطلاع داشته باشند.
    من با دلی رنجور این کلمات را می نگارم. چرا که صحنه بحرانها فرصت نصرت ویاوری است نه وقت انتقاد وایرادگیری.
    آنهایی که با روایت های حکومتهای مستبد که همان دیدگاه نظام صهیونیستی است سیراب شده اند، با حرفهای ما قانع نشده هیچ، بلکه فورا آماده می شوند تا به هرکسی که به باورهایش کمترین خورده ای بگیرد حمله ور شوند. از اینروست که این مناقشات فایده زیادی ندارد.
    وما سالهاست فرموده پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم را با جان ودل هضم کرده ایم که گروهی همیشه در پی ضربه زدن وخیانت به جهاد هستند.
    ومژده پیامبر الله صلی الله علیه وسلم برای پاسبانان مرزهای اسلام است که به یاری الله مخالفان وطعنه جویان نمی توانند هیچ ضرری به آنها برسانند.
    ومن بر این باورم؛ برخی برایشان هیچ اهمیتی ندارد که ملتی بطور کامل زیر بار ذلت وخواری وشکنجه وفقر وبدبختی، واسارت وحقارت اسیران واهانت به مقدسات وتجاوز به بیت المقدس قرار گیرد. وگویا این وضعیت بغرنج وضعیتی است کاملا طبیعی که باید با آن ساخت وسوخت.
    نمی دانم این چه باطلی می تواند باشد که به تو اجازه دهد او را ریشه کن سازی واو با کمال لطافت ونرمی وخوش طبعی با تو رفتار کند!
    از الله متعال مسألت دارم با وجود ضعف وناتوانیمان ما را پیروز گرداند. ودر این وضع نیاز وناداری ما را از درگه کرم خویش بی نیاز گرداند. وبا تمام عجز وناتوانی که داریم ما را بر دشمن چیره گرداند. وبه ما عزت وکرامت داده از این ذلت وخواری نجاتمان دهد. وما را از منت هر خائن ناکس وایرادگر ذلیل بی نیاز گرداند.
    الله بر همه چیز چیره وغالب است ولی بیشتر مردمان نمی دانند..
    یکشنبه ۳۰/۳/۱۴۴۵هـ موافق با ۱۵/۱۰/۲۰۲۳م مصادف با ۲۳/۷/۱۴۰۲ ش.
    نهمین روز حماسه “طوفان اقصی”.
    ترجمه/ د.امراء

مقدماتی بر شناخت صحیح جهاد و اهل جهاد در آیات و احادیث و سخنان اهل فقه (۹)

مقدماتی بر شناخت صحیح جهاد و اهل جهاد در آیات و احادیث و سخنان اهل فقه (۹)

به قلم: م. الکوردی

آیا جهاد هدف و غایت است یا وسیله؟

برخی در پاسخ می گویند: جهاد وسیله ای است بر حکم به شریعت،پس جهاد وسیله ای است برای رسیدن به اهداف دین و اینکه برای ما رسیدن به غایت دین و تحکیم شریعت را ممکن می کند.

ما در جواب کسانی که این ایده را دارند در جواب می گوییم:اولا این سوال که سوال کننده آن را پرسیده مستندی از شرع برای آن وجود ندارد و از اساس باطل طرح گردیده است. ثانیا.جهاد در یک وقت واحد و همزمان هم غایت است و هم وسیله.

بله جهاد وسیله است و وسیله صحیحی است که با دعوت محقق می شود. جهاد وسیله ای است صحیح وحید با دعوت. شیخ الاسلام ابن تیمیه می گوید: وَدِينُ الْإِسْلَامِ: أَنْ يَكُونَ السَّيْفُ تَابِعًا لِلْكِتَابِ. فَإِذَا ظَهَرَ الْعِلْمُ بِالْكِتَابِ وَالسُّنَّةِ وَكَانَ السَّيْفُ تَابِعًا لِذَلِكَ كَانَ أَمْرُ الْإِسْلَامِ قَائِمًا.[۱] یعنی: و دین اسلام: شمشیر(اسلحه) تابعی برای کتاب می شود. پس هنگامی که علم به کتاب و سنت آشکار گردید شمشیر(اسلحه) تابعی برای آن می شود(یعنی در راستای آن قرار می گیرد) و این امری است که اسلام را سرپا نگه می دارد و بر آن قائم و استوار است.و هم چنین می فرماید: فَقِوَامُ الدِّينِ بِكِتَابِ يَهْدِي وَسَيْفٍ يَنْصُرُ {وَكَفَى بِرَبِّكَ هَادِيًا وَنَصِيرًا} .[۲] ابن تیمیه می گوید که قوامیت و استحکام دین به کتابی است که هدایت می کند و به شمشیری است که نصرت می دهد.الله می فرماید: و همين بس كه خداي تو راهنما و ياور باشد.

در جایی دیگر می گوید: وَلِهَذَا كَانَ قِوَامُ الدِّينِ بِالْمُصْحَفِ وَالسَّيْفِ.[۳] یعنی: و اینگونه استحکام دین با مصحف(قرآن) و شمشیر محقق می شود.

هم چنین شیخ الاسلام ابن تیمیه در کتاب السیاسه الشرعیه می گوید: فعلى کل أحد الاجتهاد في اتفاق القرآن والحديد لله، ويطلب ما عنده مستعينا بالله في ذلك، ثم الدنيا تخدم  الدين.[۴] یعنی: پس بر همه اشخاص است اجتهاد  و کوشش در قرآن و حدید(آهن .مجاز از اسلحه است) خدا.در کتاب مجموع الفتاوی در ذکر آن باز فرموده است: فَإِنَّ قِوَامَ الدِّينِ بِالْكِتَابِ الْهَادِي وَالْحَدِيدِ النَّاصِرِ.[۵] قطعا استحکام دین به کتاب هدایت دهنده و آهن (اسلحه) نصرت دهنده و یاور است.

پس همچنانکه جهاد وسیله ای واحدی با دعوت است آنچنان هم هدفی است در کنار آن برای رسیدن به اهداف دین و دنیا.خود غایت و هدف در این راستا عبادتی مستقل و جداگانه ست.و در این باب احادیث و آیات  در فضایلش کثیر و بی شمار است .پس جهاد هدفی است برای دعوت و جهاد و هم وسیله ای است برای آن و به طور همزمان در ذات الوقت هم غایت است و هم وسیله.شیخ الاسلا م ابن تیمیه در این خصوص می فرماید: والأمر بالجهاد وذكر فضائله في الكتاب والسنة أكثر من أن يحصر.[۶] یعنی: و امر به جهاد و ذکر فضایلش در کتاب و سنت بیشتر از آن است که حصر ومحدود می گردد. و در جایی دیگر می گوید: وذلك لأ ن  اهم أمر الدين الصلاة والجها د؛ ولهذا كانت أكثر الأحادیث عن النبي صلى الله علیه وآله وسلم في الصلاة والجهاد.[۷] یعنی:از مهم ترین امور دین نماز و جهاد است و لهذا و به همین خاطر بیشترین احادیث پیامبر درود خدا بر او و آلش باد در مورد نماز و جهاد است.شیخ الاسلام ابن تیمیه در فتوایی دیگری می گوید: “الكتاب له الصلاة، والحديد له الجهاد؛ٌ ولهذا كان أكثر الآيات والأحادیث النبوية في الصلاة والجهادٌ وكان النبي : يقول في عیاده المریض: اللَّهُمَّ اشْفِ عَبْدَكَ ینکا لَكَ عَدُوًّا.[۸]قال علیه الصلاة والسلام: رَأْسُ الْامْرِ الْاسْلَامُ وَعَمُودُهُ الصَّلَاةُ وَذِرْوَةُ سَنَامِهِ الجِهَادُ.[۹].[۱۰]

.کتاب برایش نماز است و حدید برایش جهاد است بخاطر اینکه بیشترین آیات و احادیث پیامبر در مورد نماز و جهاد است و پیامبر در عیات مریض می فرمود:اللَّهُمَّ اشْفِ عَبْدَكَ ینکا لَكَ عَدُوًّا. و رسول الله می فرماید:راس امور اسلام است و ستونش نماز است و قله مرتفعش جهاد است.

جهاد هم غایت است و هم وسیله .


[۱] مجموع الفتاوى (۲۰ / ۳۹۲ – ۳۹۳).

[۲] مجموع الفتاوى (۲۰ /۳۹۱).

[۳] مجموع الفتاوى۲۸/۲۶۴- الناشر: مجمع الملك فهد لطباعة المصحف الشريف، المدينة النبوية، المملكة العربية السعودية-عام النشر: ۱۴۱۶هـ/۱۹۹۵م

[۴] السیاسه الشرعیه ص۲۴۵

[۵] مجموع الفتاوی۲۸/۳۹۶

[۶] مجموع الفتاوى: ج ۲۸ /ص ۳۵۲

[۷] مجموع الفتاوی ج ۲۸ / ص ۲۶۱

[۸] أخرجه أبو اٌو من حديث عبدالله بن عمر في كتاب الجنائز/ باب الدعاء عند المريض عند العيا دةٌ (۳/۱۵۵)برقم۳۱۰۹٫

[۹] أخرجه الترمذي في كتاب الإيمان/ باب حرمة الصلاة  5/11 برقم ۲۶۱۶

[۱۰] (مجموع الفتاوي۳۵/۳۶

مقدماتی بر شناخت صحیح جهاد و اهل جهاد در آیات و احادیث و سخنان اهل فقه (۸)/ آیا جهاد فرض کفایه است یا فرض عین؟ وآیا جهاد امروزی فرض عین است یا کفایه؟

مقدماتی بر شناخت صحیح جهاد و اهل جهاد در آیات و احادیث و سخنان اهل فقه (۸)

به قلم: م. الکوردی

آیا جهاد فرض کفایه است یا فرض عین؟ وآیا جهاد امروزی فرض عین است یا کفایه؟

جهاد در راه الله دو حالت دارد:

۱-هجوم به دشمن در سرزمینشان و آغاز کننده قتال مسلمین باشند (براي نشان قدرت اسلام به کفار محارب با الله.یا برای افزایش خاک اسلام و تبدیل سرزمینهای کفار به دارلاسلام و تطبیق احکام و شریعت و دعوت مردم به اسلام و رساندن ندای حق به کفار در دارلکفرشان) یا به اصطلاح بدان طلب العدو و یا جهاد هجومی هم گویند.

 2-دفاع در برابر دشمن از سرزمین های اسلامی.

حالت اول: در این حالت جهاد و قتال فی سبیل الله فرض کفایه است: به این معنی است که اگر عده ای از مسلمین به پا خیزند جهاد و قتال از باقی مردم سقط خواهد شد.در مورد مقدار کفایه علمای اسلام فرموده اند: ومقدار الكفاية: أن ينهض للجهاد قوم يكفون في قتالهم، إما أن يكونوا جندالهم دواوين من أجل ذلك، أو قد أعدوا أنفسهم تبرعا.[۱] یعنی مقدار کفایه بدین معنی است که اگر عده ای از قوم و مردم به پا خیزند قتالشان کفایت می کند. و این قول در مورد این حالت از جهاد و قتال که فرض است قول عامه اهل علم اسلام است.[۲]

اما بعضي از اجماعی که بر آن شده است را نقل می نماییم. فخر الدين زيلعي حنفي (متوفى: ۷۴۳ هـ) مي فرمايد: الْجِهَادُ فَرْضُ كِفَايَةٍ ابْتِدَاءً یعْنِي يَجِبُ عَلَيْنَا أَنْ نَبْدَأَهُمْ بِالْقِتَالِ… وَعَلَيْهِ إجْمَاعُ الْأُمَّةِ وَكَوْنُهُ فَرْضًا عَلَى الْكِفَايَةِ… وَإِنَّمَا شُرِعَ لِإِعْلَاءِ كَلِمَةِ اللَّهِ تَعَالَى وَإِعْزَازِ دِينِهِ وَدَفْعِ الْفَسَادِ عَنْ الْعِبَادِ فَإِذَا حَصَلَ مِنْ الْبَعْضِ سَقَطَ عَنْ الْبَاقِينَ.[۳] جهاد فرض  کفایه است یعنی واجب است بر ما که آغاز کنیم به جنگیدن…بر آن اجماع امت است و مقامش فرض است بر کفایه(انجام آن توسط عده ای باعث سقط از بقیه می شود)…قطعا تشریع شده است برای اعلای کلمه الله بلند مرتبه و عزت و سربلندی دین و دفع فساد از بندگان خداست پس اگر حاصل شد برای عده ای و عده ای بدان رسیدند و حصول یافتند از بقیه مردم سقوط پیدا می کند.

امام قرطبی رحمه الله می فرماید: والذي استمر عليه الإجماع أن الجهاد على كل أمة محمد – صلى الله عليه وسلم – فرض كفاية.[۴] یعنی: اینکه برآن اجماع ادامه دارد اینکه جهاد بر همه امت محمد صلی الله (در این حالت) فرض کفایه است.ادله بر آن دو وجه است: ۱-مرحله سوم در تشریع مراحل جهاد را که سابقا ذکر نمودیم به آن ادله رجوع نمایید که به قدر کافی در مورد جهاد طلب سخن راندیم و این مرحله از جهاد فرض کفایه است. ۲-ادله بر اینکه جهاد طلب و آغاز قتال از سوی مسلمانان فرض کفایه است از قرآن وسنت و قیاس .اول از قرآن: قال تعالي: {لاَّ يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُوْلِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلاًّ وَعَدَ اللّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْراً عَظِيماً{۹۵} دَرَجَاتٍ مِّنْهُ وَمَغْفِرَةً وَرَحْمَةً وَكَانَ اللّهُ غَفُوراً رَّحِيماً} {۹۶} النساء: ۹۵ – ۹۶/ الله مي فرمايد: برابر نيستند نشستگان غير معذور از مسلمانان و جهاد کنندگان در راه خدا با مال و جان خويش و خداوند فضيلت داده مجاهدان با مال و جان را بر نشستگان در مرتبه، و خداوند هر يکي را وعدهء نيک داده و مزد افزون داده خداوند مجاهدان بر نشستگان مزدي بزرگ مرتبه هايي از جانبش و آمرزش و بخشايش و خداوند آمرزندهء مهربان است. نساء: ۹۵ – ۹۶

وجه دلالت از آیه: علما در مورد این آیه می فرمایند: نشستگان از جهاد(طلب) گناهکار نیستند زیرا اگر فرض عین می بود(این نوع از جهاد) خداوند آنان را(قاعدین) گناهکار می شمرد.خداوند در قبال این جهاد الله می فرماید برایش نیکی در راه است.پس آیه دلالت بر فرضیت کفایی دارد.[۵]

دوم از سنت: از پیامبر به صحت ثابت شده است که ایشان در بعضی جنگها عده ای از صحابه را به پیکار می فرستاد و بعضی از صحابه هم قعود می کردند و آنان را نمی فرستاد .یعنی بعضی را می فرستاد و بعضی را می نشاند.در این مورد امام ابن کثیر در کتابش  به نمونه ای اشاره می فرماید: في غزوة مؤتة: سرية زيد بن حارثة في نحو ثلاثة آلاف إلى أرض البلقاء من أرض الشام.[۶] یعنی :در غزوه موته رسول الله زید بن حارث رضی الله عنه را با حدود ۳هزار نفر از صحابه به سرزمین بلقاء در سرزمین شام  فرستاد.

یک نکته: این غزوه به خونخواهی سفیر اسلام (عمیر ازدی رضی الله عنه)که به روم برای رساندن اسلام به هرقل پادشاه روم رفته بود،صورت گرفت و حضرت محمد ۳هزار نفر از اصحاب را به جهاد با رومی های ملعون فرستاد و آنان با لشکری ۱۰۰هزار نفری در مکانی به نام موته(در اردن کنونی و شام سابق قرار دارد) گرد هم آمدند و درگیری و جنگ شروع شد.

رسول الله صلي الله عليه وسلم در سنت از او ثابت است که: كانَ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم إذا أَمَّرَ أَميراً على جيش أوْ سرية أَوْصَاه في خاصَّتِه بتقوى الله وبمن مَعَهُ من المسلمين خيراً ثمَّ قالَ : ” اغْزوا باسم الله في سبيل الله قاتلوا من كفر بالله.[۷]

ترجمه: پيامبرخدا صلي الله عليه و آله وسلم هرگاه اميري بر سپاه يا سريه اي تعيين مي کرد؛ او را به طور اختصاصي به رعايت تقواي خدا سفارش مي کرد و همراهان او را نيز به تقوا سفارش مي کرد، سپس مي فرمود: ” بنام خدا، در راه خدا جهاد کنيد، با کسي که به خدا کفر ورزيد جهاد کنيد”این حدیث طولانی است و تا جایی که به بحث ما مربوط است ذکر نمودیم.

رسول الله هم چنین می فرماید: قَالَ رَسُولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: مَنْ جهَّزَ غَازِياً في سَبِيلِ اللَّه فَقَدْ غَزَا وَمَنْ خَلَفَ غَازِياً في أَهْلِهِ بِخَيْرٍ فَقَدْ غَزَا».[۸] یعنی: رسول الله صلي الله عليه وسلم فرمود: هر کس رزمنده اي را در راه خدا ساز و برگ دهد، در واقع جهاد کرده است. و آنکه بوجهي پسنديده سرپرستي فاميل غازيي را بنمايد، در واقع جهاد کرده است.دلالت این حدیث بر این است که بعضی با جان می توانند جهاد کنند بعضی با تجهیز مالی جنگ و بعضی با سرپرستی خانواده مجاهدین و این احادیث از سنت دلالت بر فرض کفایه بودن جهاد در حالت جهاد طلب است و با رفتن بعضی به جهاد از گردن بقیه ساقط می گردد.

ادامه خواندن مقدماتی بر شناخت صحیح جهاد و اهل جهاد در آیات و احادیث و سخنان اهل فقه (۸)/ آیا جهاد فرض کفایه است یا فرض عین؟ وآیا جهاد امروزی فرض عین است یا کفایه؟

ترویست یا هراس افکن بودن خوب است یا بد؟

ترویست یا هراس افکن بودن خوب است یا بد؟

به قلم: سیروان

امروزه با آنکه صهیونیستهای سکولار با حمایتهای آشکار آمریکای سکولار و سایر سکولاریستهای جهانی و منطقه ای متحد با آمریکا بدترین جنایات را در غزه مرتکب می شوند با این وجود مجاهدین فلسطینی را که از خود در برابر این اشغالگران جنایتکار دفاع می کنند تروریست می نامند.

حالا تروریست به چه معناست؟ آیا خوب است یا بد؟  

کلمه ترور فرانسوی است و تروریست را در  زبان دری و فارسی به: دهشت افکن، هراس افکن ، وحشت گرا، عامل ترور  و تراسننده ترجمه کرده اند. این کلمه هم مثل بسیاری از اصطلاحات متعدد دیگر دو معنی مختلف دارد: مثلاً قاتل:

کشتن قاتل توسط ولی دم یا توسط حکومت اسلامی یا کشتن یا کفار محارب یا اهل بغی بر اساس ظوابط شرعی صحیح است؛ اما کشتن مسلمین و اهل ذمه و اهل عهد و پیمان صحیح نیست.

در اینجا اگر کسی یک کافر حربی را بکشد به او نمی گوئیم قاتلی که باید قصاص شود اما اگر مسلمان یا یکی از اهل عهد را به ناحق بکشد چه؟

یا اغتیال و ترور دشمنان توسط رسول الله صلی الله علیه وسلم صحیح است اما ترور عمربن خطاب و علی ابن ابی طالب و عثمان بن عفان و سایر مومنین صحیح نیست . هر دو ترور است اما یکی از آنها رد شریعت اسلام صحیح است و دیگری غلط؛ اما از نگاه کفار و دشمنان ترور عمر و علی و عثمان و اسامه بن لادن و عبدالله عزام و… صحیح است و ترور انورسادات و ربانی و احمدشاه مسعود و… اشتباه و غلط .

ترساندن و وحشت افکنی و فریضه ی «ارهاب» هم همین گونه است:

اگر با اسلحه و قدرت نظامی باعث ترساندن دشمنان الله و دشمنان خودمان شویم در واقع به فریضه ی ارهاب و وحشت افکنی عمل کرده ایم اما چه کسانی را دچار ترس و وحشت و هراس کرده ایم: وأعدوا لهم ما استطعتم من قوة ومن رباط الخيل ترهبون به عدو الله وعدوكم وآخرين من دونهم لا تعلمونهم الله يعلمهم.

اما اگر با یک حرکت ناگهانی و صرفاً برای خنده یک مسلمان را بترسانیم کار اشتباهی کرده ایم و کارمان درست نیست حالا چه رسد به اینکه با سنگ یا چوب یا ماشین یا اسلحه و… بخواهیم او به ناحق بترسانیم.

در اینجا از نظر ما هراس افکنی و ارهاب و تروریست بودن و ترساندن کفار و دشمنان حق ماست و یک وظیفه و یک فریضه است و عاملی پیشگیرنده است اما ترساندن به ناحق مسلمین توسط هر کسی باشد کار درستی نیست.

کفار هم همین نگرش را دارند؛ خودشان با انواع جنگها و اسلحه ها و بمبها و هواپیماها اگر باعث ترساندن مسلمین مجاهد و اهل دعوت و جهاد شوند در نظرشان کاری خوب و بازدارنده است به همین دلیل میلیاردها دلار صرف هزینه های نظامی می کنند؛ اما اگر یک مومن اهل دعوت و جهاد با یک سنگ یا یک کارد و یک کلاشینکف ساده آنها را بترساند در نظرشان بد است و به او می گویند تروریست البته در معنی بد آن .

به همین دلیل است که دکتر عبدالله عزام تقبله الله می گفت: ما دهشت افکن و هراس افکن و ارهابی هستیم و دنیا بداند که ما ارهابی هستیم ….و بعد از تلاوت آیه ی: وأعدوا لهم ما استطعتم من قوة ومن رباط الخيل ترهبون به عدو الله وعدوكم وآخرين من دونهم لا تعلمونهم الله يعلمهم. می گوید: پس ارهاب و دهشت افکنی فریضه ای در دین الله است.

در این صورت ارزش این موشکها و قدرت نظامی دارالاسلام ایران را بدانید؛ اینها هستند که به عنوان یک عامل بازدارنده از حملات دشمنان جلوگیری کرده اند و گرنه ایرانی که در زمان پهلوی ها توسط آمریکا و شوروی و انگلیس اشغال شده بود در این زمان هم به سادگی می توانست مثل لیبی و عراق و افغانستان و غیره اشغال شود . 

مفهوم واقعی فی سبیل الله در وقت اطلاق

مفهوم واقعی فی سبیل الله در وقت اطلاق

نقل و تلاش از: طارق

هویدا است که به خاطر محفوظ ماندنِ جان شیرین، هر انسان بهانه جوی و تلاش همه جانبه انجام می دهد تا بتواند از یک طریقی به کامیابی و موفقیت برسد.

امروز اگر به خاطر جهاد، عالم و یا داعی فرا خوانده می شود علاوه از اینکه منادی جهاد را لبیک نمی گوید، بلکه عقب نشینی اش را از انجام دادن فرض عین تأویــل و توجیه می نماید و به عموم مردم چنین می گویند که ما نیز مصروف کار «فی سبیل الله» و پیشرفت اهداف دینی هستیم.

یکی از آن مواردی که عموم مردم را توسط آن فریب داده اند استفاده نادرست از لفظ “سبیل الله” است که علمآء خود را  مستقلاً تحت آن شامل می دانند، داعیان خود را جداگانه در زیر آن شامل می دانند و مدرسین خود را علی حدة تحت مفهوم آن وارد می دانند اما در حقیقت کدام گروه مفهوم واقعی این لفظ اند؟

در پاسخ باید گفت که:از نظر لغت عالم، مدرس، داعی و مجاهد تحت این واژه شامل می باشد اما در شریعت معنای لغوی را مراد گرفتن و به آن عمل کردن نادرست می باشد، به عنوان مثال: لفظ «الصلاة» در معنای لغوی دعا است لذا اگر کسی چنین برداشت نماید که من نماز نمی خوانم بلکه به معنای لغوی آن عمل می نمایم و فقط دعاء می کنم شما فیصله نمائید آیا برداشت این نفر صحیح می باشد؟

لفظ «سبیل الله» از نظر لغت نیز به معنای راه خداوند است که مدرسه، جماعت تبلیغ و… و… را شامل می شوند اما راجع به تفسیر حقیقی آن باید به اقوال علمآء سلف رجوع نمائیم تا مفهوم واقعی آن را درک کنیم.

۱ ــ ( قال ابن العربی المالکی: فی سبیل الله و هُمُ الغزاة)[۱] ابن عربی مالکی می گوید: مراد از فی سبیل الله جنگ جویان و مجاهدین اند.

۲ ــ ( اما فی سبیل الله فمنهم الغزاة الذین لاحق لهم فی الدیوان عند الامام احمد رحمه الله)[۲] ابن کثیر شافعی می گوید: پس مراد از فی سبیل الله موافق مذهب امام احمد همان مجاهدینی است که برای آنها حقی در دیوان تعیین نشده است.

۳ ــ ( الطاعات کلها فی سبیل الله و لکن عند اطلاق هذا اللفظ المقصود بهم الغزاة)[۳] سرخسی حنفی می گوید: طاعات تمام آنها در راه خدا اند اما این لفظ در وقت اطلاق ، از آن جنگجویان مراد گرفته می شود.

۴ ــ ( و اذا اطلق فهو فی الغالب واقع علی الجهاد حتی صار لکثرة الاستعمال کانه مقصور علیه)[۴] هر گاه این لفظ مطلق استفاده میشود پس مراد جهاد می باشد حتی از کثرت استعمال گویا فقط به همین معنی اطلاق می شود.

۵ ــ (لکن عند الاطلاق یصرف الی الجهاد)[۵] لکن در صورت اطلاق مراد از آن جهاد می باشد.

۶ ــ (لاَن فی سبیل الله عند الاطلاق انما ینصرف الی الجهاد)[۶] ابن قدامه حنبلی می گوید: هرگاه سبیل الله مطلق آورده شود به جهاد بر می گردد.

۷ ــ ( و قال السکاکی: منقطع الغزاة و هو المراد من قوله فی سبیل الله عند ابی حنیفة و ابی یوسف والشافعی و مالک)[۷] علامه سکاکی می گوید: مراد از فی سبیل الله نزد امام ابوحنیفه و ابویوسف و شافعی و مالک رحمهم الله تعالی مجاهدین اند.

پس قضاوت را به خود تان می سپاریم که آیا باید معنای لغوی یک لفظ را در نظـر بگیریم و بدان عمل نمائیم یا اینکه مفهوم شرعی آن را در لا به لای اقوال سلف جستجو نموده و بعد از آن تمسک بجوئیم؟


[۱] الجامع لاحکام القرآن ۸/۱۸۵

[۲] تفسیر ابن کثیر ۲/۳۸۰

[۳] المبسوط للسرخسی ۳/۱۰

[۴] لــسان العرب ۱۱/ ۳۲۰

[۵] البنایة علی الهدایة ۲/۱۲۵۸

[۶] المغنی لابن قدامة ۶/۴۷۰

[۷] عیــنی علی الهدایة ۱/۲۵