اولین واکنش مسئولین عالیرتبه ی دارالاسلام ایران به آزاد سازی افغانستان توسط امارت اسلامی
ارائه دهند: علیرضا بامیانی
سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور و رئیس شورای عالی امنیت ملی امنیت دارالاسلام ایران ثبات و رفاه را حق مردم افغانستان دانست و گفت: شکست نظامی و خروج آمریکا از افغانستان باید به فرصتی برای احیای زندگی، امنیت و صلح پایدار در این کشور تبدیل گردد… ایران برای برقراری ثبات که نیاز نخست امروز افغانستان است تلاش خواهد کرد و بهعنوان کشور همسایه و برادر، همه گروهها را دعوت به دستیابی برای توافق ملی میکند… ایران با رصد هوشیارانه تحولات در این کشور، به مناسبات همسایگی با افغانستان پایبند است.
علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران هم در توییتی ” سخنان سوزناک” وزیر دفاع اداره کبال را نشانهای از ” آثار اشغال ۲۰ ساله افغانستان توسط آمریکا و عمق نفوذ و تاثیرگذاری واشنگتن در دولت این کشور” دانسته است.
رسول موسوی، دستیار وزیر خارجه ایران، از طالبان با عنوان “امارت اسلامی” یاد کرد و با اطلاعرسانی درباره سلامت دیپلماتهای ایرانی و کارکنان سرکنسولگری ایران در هرات، می گوید این شهر “در اختیار نیروهای امارت اسلامی در آمده است”.
قالب روابط و حمایت دارالاسلام ایران از امارت اسلامی افغانستان
به قلم: فیض احمد هراتی
حمایت دارالاسلام ایران از گروهها و حکومتهای مختلف اسلامی، تابع نگرش آنها به اتحاد مذاهب مختلف اسلامی بر اساس معیارهای مشترک، و پرهیز از تفرق، و تمرکز بر کفار سکولار و اشغالگر جهانی به رهبری آمریکا به عنوان دشمنان اصلی و «سر افعی» بوده است.
اسامه بن لادن تقبله الله از آمریکا به عنوان «سر افعی» یاد می کرد و سید قطب تقبله الله نیز از آمریکا به عنوان «شیطان بزرگ» نام می برد؛ به همین دلیل بیداری اسلامی جبهه ای است که بر اتحاد و سپس وحدت اسلامی و تمرکز بر این دشمن اصلی است که در این زمان نقش قریش در زمان جاهلیت را بازی می کند.
رسول الله صلی الله علیه وسلم با تمرکز بر این «سر افعی» با یهودیان مدینه و نصرانی های نجران و مجوس الاحساء و مشرکین بنی خزاعه و بنی ضمره و… متحد شد و توانست با تشکیل جبهه ی متحدی بر این «سر افعی» پیروز شود.
در این صورت اگر رسول الله صلی الله علیه وسلم توانست با اتحاد بر مشترکات ناچیزی که با این کفار در زمینه های دنیوی داشت بر علیه «سر افعی» زمان خودش به چنان قدرت و پیروزی دست پیدا کند، بدون شک ما مسلمین با تمرکز بر هزاران مشترکات دینی و آنهمه منافع دنیوی آسانتر می توانیم با اتحادی اسلامی دست پیدا کنیم و بر «شیطان بزرگ» و «سر افعی» زمان خود یعنی آمریکا و متحدینش به عنوان دشمنان مشترک تمام مذاهب اسلامی پیروز شویم.
دارالاسلام ایران با این نگرش و قالب، از همان ابتدای تشکیل آن و به مدت چهار دهه دیپلماسی خارجی خود را با کشورها و احزاب کافر و کشورها و جماعتهای اسلامی شکل داده است.
در اینجا، خود این کشورها و احزاب و جماعتهای اسلامی و غیر اسلامی هستند که تعیین می کنند دارالاسلام ایران چگونه برخوردی با آنها داشته باشد. به عنوان مثال حماس و جهاد اسلامی در میان فلسطینی های شافعی مذهب در این ۴ دهه خودشان تعیین کرده اند که دارالاسلام ایران یک حامی و پشتیبان صادق آنها باشد؛ و دارالاسلام ایران هم برای این حمایت هزینه های زیادی را متحمل شده است اما هرگز لحظه ای دست از حمایت این برادران اهل سنت ما در فلسطین برنداشته است.
در برابر، به عنوان مثالی دیگر، با آنکه دارالاسلام ایران به ابومصعب زرقاوی در ایران پناه داد و بعد او را در جنگ با آمریکا حمایت کرد و حتی مدتی ابومصعب زرقاوی با گروه شیعه مذهب صدر در کربلا و نجف بر علیه اشغالگران آمریکائی و انگلیسی جنگید اما زمانی که تفکر نجدیت خود را آشکار کرد و تمام شیعیان را مشرک و مرتد خواند و به اعتماد ایران خیانت کرد و بدون توجه به نصایج شیخ اسامه بن لادن تقبله و سایر رهبران القاعده جنگ خود را متوجه شیعیان و سایر گروههای اهل سنت کرد، می بینیم که واکنش ایران و حتی سایر جماعتهای اهل سنت جهادی هم با او تغییر کرد.
در اینجا ابومصعب زرقاوی و حزب او که منجر به تشکیل دولت اسلامی بغدادی شد، خودشان تعیین کردند که دارالاسلام ایران و حتی امارت اسلامی افغانستان و سایر جماعتهای جهادی چگونه برخوردی با آنها داشته باشند.
امارت اسلامی افغانستان نیز که در این دو دهه بر علیه آمریکا و ناتو جهاد کرده نشان داده است که از همین دیپلماسی دارالاسلام ایران در برخورد با «سر افعی» زمان ما و اتحاد اسلامی با تمام مذاهب اسلامی و پرهیز از هر گونه جنگ داخلی میان مسلمین پیروی می کند.
همین «قالب» و رویه ی مشترک باعث حمایتهای دارالاسلام ایران در اشکال مختلف به امارت اسلامی افغانستان شده است. امارت اسلامی افغانستان، مولوی اختر منصور رحمه الله یکی از رهبران خود را در تحکیم این روابط صحیح اسلامی میان دارالاسلام ایران و دارالاسلام امارت اسلامی افغانستان فدا کرده است.
امروزه که امارت اسلامی افغانستان ظرفیتهای لازم درونی برای مقابله و مقاومت در برابر «سرافعی» معاصر را پیدا کرده و مسلمین شیعه و سنی افغانستان هم با حسن نیت به آن روی آورده اند و از حمایتهای قوی مردمی برخوردار است امید می رود روابط آن با دارالاسلام ایران از حالت اتحاد اسلامی به وحدت اسلامی ارتقاء یابد و مایه ی چشم روشنی و بازگشت ابهت و عزت از دست رفته ی مسلمین در جهان و منطقه شوند.
هشدار دارالاسلام ایران به عراق در مورد تحرکات مشکوک کفارسکولارخارجی و اخراج مزدوران مسلح کورد از کردستان عراق
به قلم: اسعد رستمی
آمریکا و ناتو و بخصوص رژیم صهیونیستی که از نظر نظامی و دیپلماسی سیاسی در منطقه دچار شکست فاحشی شده اند تلاش دارند بسترهائی جهت نا امنی توسط احزاب سکولار کوردی و غیر کوردی و اعراب دست نشانده را در منطقه فراهم سازند و اینبار جنگی نیابتی توسط این مزدوران را بر علیه دارالاسلام ایران مدیریت کنند.
شمخانی نماینده ی رهبر دارالاسلام ایران و دبیر شورای عالی امنیت ملی در دیدار با فواد حسین وزیر امور خارجه عراق گفت: رفتارهای مشکوکی که اخیرا آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی در منطقه آغاز کرده اند،بستر سازی برای ایجاد ناامنی و سوء تفاهم میان کشورهای حوزه خلیج فارس است…. با اشراف کامل نسبت به اهداف و پشت پردههای این اقدامات برای خنثیسازی طرحهای ضربه زننده به ثبات منطقه کاملا آمادهایم.
علاوه بر این در مورد احزاب مسلح سکولار مخالف دارالاسلام ایران که در کردستان عراق اردوگاه نشین شده و ابزار دست آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی شده اند هشدار داد: از دولت عراق می خواهیم که نسبت به اخراج این گروهها از کردستان عراق تحرک جدی تری داشته باشد تا ایران مجبور به اقدام پیشدستانه برای جلوگیری ازتداوم شرارت تروریستهای مسلح درکردستان عراق نشود.
در این دیدار فواد حسین وزیر خارجه عراق نیز خاطر نشان ساخت: با هر گروه و جریانی که به هر نحو بخواهد از خاک عراق برای تهدید امنیت ایران سوء استفاده کند قویا برخورد خواهیم کرد.
این هشداری جدید و باذن الله آغازی برای پایان این احزاب سکولار و مرتد کومله ها و دمکراتها و کارگردان اوجالان و غیره در کفرستان عراق است که از زمان صدام حسین تا کنون در حال مزدوری برای دشمنان ملت مسلمان کورد و خیانت به دین و ملت هستند.
نابودی این احزاب سکولار کوردی همچون دارودسته ی رجوی از عراق، آرزوی هر مسلمانی است و فرق ندارد این موجودات سکولار با چه چیزی یا توسط چه کسی از بین می روند.
نمونه ای از دشمنی کفار سکولار جهانی با ملت ایران قبل از حمایت ایران از حماس و یمن و…
به قلم: شاهو سپنجی پاوه ای
عده ای در فضای مجازی و حتی در شبکه های ماهواره ای تبلیغ می کنند که علت اینهمه تحریم و محدودیت برای ایران این است که ایران از گروههایی چون حماس فلسطین و حزب الله لبنان یا جهاد اسلامی فلسطین یا شافعی ها و زیدی های یمن یا گروههای مختلف شیعی و سنی عراقی و … حمایت می کند که این جماعتها و گروهها مخالف آمریکا و ناتو هستند.
اگر واقعیتهای تاریخی را نگاه کنیم متوجه می شویم که این سخنان تنها سخنان انسانهای جاهل یا دشمنان آگاه است . اگر به قحطحی بزرگی که کفار سکولار انگلیسی مصادف با جنگ جهانی اول در بین سالهای ۱۲۹۸–۱۲۹۶ شمسی نگاه کنیم که طی آن بیشتر از ۱۰ میلیون ایرانی کشته شدند متوجه می شویم که عمق دشمنی این سکولاریستها با ملت ایران و سایر ملل ضعیف به استراتژی های این کفار سکولار بر می گردد.
در این زمان کل جمعیت ایران نزدیک به ۱۹ میلیون نفر بود که بیشتر از نصف آن بر اثر سیاستهای کفار سکولار جهانی از بین رفت. این در واقع یک نسل کشی عظیم و هولوکاستی واقعی توسط سکولاریستهاست که ملت ایران را باید در برابر سیاستهای سکولاریستها هوشیار کند و اجازه ندهند سکولاریستها با شعارهای دروغین ملی گرائی و زبان و …. آنها را فریب دهند.
داناهو، افسر و نماینده دولت انگلیس اینگونه قحطی بزرگ ایران را روایت میکند : “اجساد چروکیده مردان و زنان در معابر عمومی افتادهاند. در میان انگشتانشان مشتی علف که از کنار جاده کندهاند به چشم میخورد. با خوردن این علفها میخواستند رنج ناشی از قحطی و مرگ را تاب بیاورند.”
آن زمان ایران نه برنامه اتمی داشت و نه از غزه و لبنان و سوریه و عراق و یمن حمایت میکرد.
آنهایی که میگویند اگر ما در مقابل انگلیس سر خم کنیم و به حرف امریکا گوش دهیم آنها با ما کاری ندارند و میگذارند مثل بقیهی دنیا زندگی آرام داشته باشیم به این تجربه تاریخی نگاه کنند.
پس این محاصره ی اقتصادی و اینهمه محدودیت توسط کفار سکولار جهانی را امری تصادفی ندانید بلکه ریشه در تاریخ دارد و بدانید کسانی که با هر بهانه ای در جبهه و در کنار این کفار سکولار جهانی بر علیه ملت خود قرار گرفته اند خائن ترین و پست ترین طبقات ملت ایران هستند.
جایگاه جنگ روانی وحوش صهیونیست علیه دارالاسلام ایران
به قلم: عثمان محمدی
در منطقه ی ما مثالی هست که می گوید: سگی که از دور عوعو می کند پاچه نمی گیرد. به نظر شما رژیم صهیونیستی که توسط دو متحد کوچک ایران در شهر غزه و جنوب لبنان زمینگیر شده و بارها در برابر این بازوهای ایران شکست خورده است و ارباب او آمریکا نیز ذلیلانه در عراق و افغانستان شکست خورده و در حال اخراج کامل از این دو کشور است، چگونه می تواند پاچه ایران را بگیرد؟
مقامات صهیونیست می گویند ایران دور آنها «حلقهی آتش» کشیده است؛ در شمال حزبالله، در شمال شرقی گروههای مسلح در سوریه و ارتش این کشور و از شرق نیز گروههای عراقی قرار دارند. اسرائیلیها بُرد موشکها و امکانات پهپادی گروهها در این مناطق را تخمین زدهاند و مطمئناند که این سلاحها توان نفوذ به اراضی اشغالی و هدفگیری صهیونیستها را دارند.
از جنوب، اتحادیه ی شافعی ها و حوثیهای یمن نیز- با وجود فاصله بیش از ۱۰۰۰ مایل بین یمن و رژیم صهیونیستی – اما رژیم صهیونیستی از ترس حملات اتحادیه ی شافعی ها وحوثیها دو سامانهٔ موشکی در این قسمت قرار داده است.
تنها در جنگ ۱۲روزهٔ غزه اتاق عملیاتی در بیروت بین حزب الله، حماس و سپاه پاسداران برای مدیریت نبرد میان گروههای مختلف تشکیل شد و اسماعیل قاآنی فرمانده سپاه قدس رشماً در تلویزیون ایران اعلام کردکه ما نه تنها متحدان حماس نیستیم؛ بلکه گروههای مقاومت در عراق، سوریه، یمن و حتی پاکستان و افغانستان ممکن است در جنگ علیه رژیم صهیونیستی مشارکت کنند.
بدرالدین حوثی از حماس خواست تا به او اجازه دهند حملهای پهبادی و موشکی علیه ارتش اسرائیل داشته باشد، تماسها و هماهنگیها بین برخی از گروههای عراقی، حماس و جهاد اسلامی فلسطین برقرار شد، جبهه ی جهانی اسلامی برضد سکولاریسم و سایر جماعتهای مختلف اهل سنت و شیعه نیز جهت یاری به مسلمین فلسطین اعلام آمادگی نمودند.
غزه شهری در فلسطین اشغالی است که رژیم صهیونیستی را زمینگیر کرده است ، حالا در این نقشه کل فلسطین را با یکی از استانهای ایران مقایسه کنید . آنوقت توله های صهیونیست از دور برای ایران واق واق می کنند
پس شکی نیست که این «توله» با وجود این «حلقه ی آتش» ی که دورش کشیده شده تنها از دور عوعو می کند و هرگز جرئت پاچه گیری مستقیم ایران را ندارد و چنانچه غلطی مرتکب شود می داند که دوران «بزن دررو» تمام شده و ایران کشوری چون حکومتهای دست نشانده ی عرب نیست که غلطهایش را بدون پاسخ بگذارد.
به عنوان مثال: نشریه آمریکایی نیویورک تایمز نوشت اسرائیل به آمریکا «اطلاع» داده است که نیروهای آنها با در ۶ اوریل استفاده از مین، یک شناور ایرانی را در دریای سرخ را هدف قرار دادند؛ مدتی بعد از حمله به کشتی تجاری ساویز که حتی یک نفر زخمی هم در بر نداشت دیدیم که رسانه های رژیم صهیونیستی اعلام کردند که بعد از آن یک کشتی باری متعلق به یک شرکت اسرائیلی در اثر اصابت موشک در منطقه دریای عمان در شمال اقیانوس هند آسیب دید و به ظن مقامات رژیم صهیونیستی ایران عامل پرتاب این موشک بوده است. همچنین چند روز قبل یک کشتی دیگر متعلق به رژیم صهیونیستی (مرسر استریت) در اثر انفجار در دریای عمان مورد حمله قرار گرفت و قبل از آن چند مامور امنیتی آن ترور شدند و…
اگر آمریکا (سگ هار اصلی) به عنوان مادر «توله» ای به نام رژیم صهیونیستی در دوران ضعف و بی امکاناتی ایران، با کمک تمام مزدوران عرب و غیر عرب از ابتدای انقلاب و تحمیل جنگ تحمیلی ۸ساله و پرورده کردن مزدورانی چون دارودسته ی رجوی و دمکراتها و کومله ها و صدها گروه دیگر نتوانسته هیچ غلطی بکند بدون شک در این دوران که ایران در اوج قدرت نظامی و به عنوان قدرت برتر منطقه محسوب می شود، این توله ی او هم تنها از دور عوعو می کند.
پس به جنگ روانی این موجودات اهمیتی ندهید و تنها ضمن حفظ وحدت، قدرت خود را اضافه کنیم.
خواسته های ایران و طالبان برای همدیگر کاملاً واضح و روشن و ساده و قابل فهم است. هر دو در پی تطبیق قانون شریعت الله و ایجا راههائی جهت ایجاد وحدت اسلامی و تمرکز بر هزاران نقطه ی مشترک و پرهیز از تفرق و جنگ داخلی هستند.
در این زمینه سخن زیاد است اما به صورت مختصر و اشاره وار: زمانی که علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، در تهران با هیئت سیاسی طالبان به ریاست ملا عبدالغنی دیدار کرد نکات مهمی روشن شد که به چند مورد اشاره می کنیم. در این دیدار، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران گفت:
آمریکا به دنبال صلح و امنیت در افغانستان نیست.
امنیت افغانستان بهویژه در استانهای هممرز با ایران «امری غیرقابل اغماض» است.
ملا عبدالغنی برادر هم :
حفظ امنیت مرزهای افغانستان و ایران را مورد تأکید قرار داد و آمادگی طالبان را برای همکاری در این زمینه اعلام کرد
بر ضرورت مشارکت همه اقوام در تعیین سرنوشت افغانستان تأکید کرده است و گفت: ما معتقدیم که در آینده افغانستان همه اقوام و طوایف باید مشارکت داشته و ایفای نقش نمایند.
با هر جریانی که مزدور آمریکا باشد میجنگیم.
البته طالبان از همان ابتدا نیز در برابر دو امر مهم سهل انگاری نکرده است:
اجازه نداده است که هیچ گروهی جنگ شیعی سنی راه بیندازد. جنگ با گروه جند الله ازبکستان به رهبری عثمان مشهور است. این گروه شیعیان را می ربود و آنها را به جرم شیعه بودن می کشت که توسط جماعتی از طالبان که در آن زمان ملا هیبت الله آخوند زاده رهبریت آنها را بر عهده داشت سرکوب شدند.
اجازه نداده است هیچ گروه مسلح مخالف ایران در خاک افغانستان باقی بماند و می بینیم که گروههای مختلف بلوچ از افغانستان اخراج شده و به دامان پاکستان (عامل آمریکا و آل سعود) رفته اند.
دارالاسلام ایران با کارنامه ای ۴۰ساله می تواند پشتوانه ی محکمی برای طالبان و سایر گروههای جهادی اسلامی در سراسر دنیا باشد به شرطی که همگی بر محور هزاران مشترکات اسلامی و تمرکز بر دشمن اصلی و سر افعی (که امروزه آمریکاست) تمرکز کنند.
اینهمه نقاط مشترک و دشمنان مشترک و اهدافی مشترک می توانند بزرگترین ابزارهای اتحاد و وحدت اسلامی میان مسلمین شوند.
یکی از سیاستهای رژیم صهیونیستی در صحنه ی بین المللی این است که جنایاتی را انجام می دهد و در برابر آن سکوت می کند. یعنی نه آن را می پذیرد و نه رد می کند.
این روزها ما شاهد ترور چند مامور بلند پایه ی رژیم صهیونیستی بوده ایم، با آنکه انگشت اتهام به سوی حکومت ایران است اما مسئولین ایران سکوت کرده اند؛ در کنار این بعد از آنکه نفتالی بنت نخست وزیر رژیم صهیونیستی اعلام می کند که ایران در سوریه برای ما تهدید است و… چند ساعت بعد پاسخ حرفهای نسنجیده ونابخردانه خود را در ۲۰۰ کیلومتری سواحل عمان دریافت می کند .
بله، ما شاهد حملات پهبادی روز گذشته به کشتی نفت کش ۲۸هزار تنی مرسر استریت رژیم صهیونیستی در آبهای خلیج فارس بودیم، بعد از این حمله باز انگشت اتهام به سوی دارالاسلام ایران است، اما دارالاسلام ایران از همه درخواست دلیلی بر اثبات این حمله از سوی ایران نموده است .
این یعنی پاسخ به رژیم صهیونیستی به سبک خودش که تا کنون کسی در دنیا توانائی این پاسخ دهی دقیق و هوشمندانه را نداشته است همچنانکه با حمله ی آشکار موشکی ایران به پایگاههای آمریکا در عراق کشوری در دنیا جرئت انجام آن را تا کنون نداشته است.
کفار سکولار جهانی لازم است به خود بیایند و بدانند که دوران «بزن در رو» تمام شده است و چنانچه در جائی ضربه ای می زنند باید در جاهای مختلفی منتظر خوردن ضربات مشابه و شاید شدیدتر هم از سوی ایران باشند.
اغتشاگران در دارالاسلام ایران و واکنش ضعیف مسئولین
به قلم: عثمان مرادی
امروزه برای هر صاحب فکری کاملاً واضح است که بین اعتراض مدنی که سعی در اصلاح گری و مطالبه ی صادقانه و به حق دارد با اغتشاش که هدفی غیر از تخریب و صدمه زدن و وحشیگری را دنبال نمی کند تفاوت اساسی وجود دارد و کشورهای مختلف و مدرن نیز با هر یک به سبک خودشان برخورد می کنند.
ما در دارالاسلام ایران شاهد هر دو جریان بودیم . جریانی که از مسیرهای قانونی و مدنی سعی دارد مشکلات خود را به گوش مسئولین اجرائی جامعه برساند که رفع این مشکلات در واقع به نوعی تقویت و استحکام کشور محسوب می شود، و جریانی که سعی در نادیده گرفتن اصل قضیه و مشکل و صدمه زدن به اصل نظام است .
ما شاهد بودیم که این جریان اغتشاشگر مخرب دارای لیدرهایی با لباسهای یکدست در شهرهای مختلف است و به صورتی کاملا هماهنگ شده به مدیریت میدانی آشوبها میپرداختند.
با آنکه تعداد این موجودات بسیار ناچیز و محدود است اما ما دیدیم که هم از معترضین جهت خوراک تبلیغاتی رسانه های دشمن کشته سازی کردند و هم جنایاتی چون قتل نیروهای انتظامی در مکانهائی چون شهرک طالقانی در بندر ماهشهر و… را به وجود آوردند. مگر ندیدیم که در راه بازگشت از تبوک همین موجودات سعی در ترور کور رسول الله صلی الله علیه وسلم نمودند؟
باید بدانیم که عوام نفوذی دشمن و بخصوص دارودسته ی منافقین همیشه بوده و خواهند بود و تنها چیزی که می تواند آنها را مدیریت کند میزان قدرت نظامی مسلمین است و اینها از قدرت نظامی مومنین و حکومت اسلامی بیشتر از الله می ترسند: «لَأَنْتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِي صُدُورِهِمْ مِنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ» (حشر/۱۳). هراس شما در سینههای ایشان، بیش از هراس آنان از خدا است ! این بدان خاطر است که ایشان مردمان نفهم و نادانی هستند .
یعنی این اشخاص حتی اگر رهبر جامعه حکیمی عادل و دسلوز چون رسول الله صلی الله علیه وسلم باشد باز از او حرف شنوی ندارند و به محض آن که چشم قدرت حکومتی را دور ببینند تمام موجودات چه انسان، چه حیوان و طبیعت از فساد ظاهری آن ها در امان نمی ماند: «وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ» (بقره/۲۰۵)، و هنگامی كه پشت میكند و میرود، در زمين به تلاش می افتد تا در آن فساد و تباهی ورزد و زرع و نسل (انسان ها و حيوانات) را نابود كند و خداوند فساد و تباهی را دوست ندارد.
این افراد ضمن تلاش جهت قانون شکنی و قانون گریزی، در هر امر زندگی که نظارت قانون بر آن ها ضعیف باشد یا نظارتی از طرف مسلمین بر آن ها وجود نداشته باشد، و قدرتی وجود نداشته باشد که به خاطر آن بترسند هیچ چیزی از ظلم و فساد آن ها درامان نمی ماند. نه بچه، نه زن، نه همسایه، نه شریک کاری، نه رفیق، نه ناموس مردم، نه آبروی مردم، نه قوم و خویش، نه همسفر، نه حیوان، نه حتی طبیعت. هیچ موجودی از فساد آن ها در امان نمی ماند، چون دست قانون و قدرت حکومتی را دور می بینند و قدرتی نیست که از آن بترسند و رعایت کنند.
مسئولین اجرائی و بخصوص امنیتی دارالاسلام ایران باید بدانند در برابر الله و سپس در برابر ما و تمام مسلمین دنیا باید پاسخگو باشند و حق ندارند با این موجودات اغتشاشگر از روشی غیر از روش سفارش شده در قرآن برخورد کنند.
منافقین خلق ایران از شکست در مرصاد تا شکست در اغتشاشات اخیرایران
به قلم: سیف الله رنجبر (سرپل ذهاب)
الله می فرماید: وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ ۚ (انفال/۶۰) برای آنان تا آنجا که میتوانید نیرو و (از جمله) اسبهای ورزیده آماده سازید ، تا بدان (آمادگی و ساز و برگ جنگی) دشمنِ خدا و دشمن خویش را بترسانید ، و کسان دیگری جز آنان را نیز به هراس اندازید که ایشان را نمیشناسید و خدا آنان را میشناسد.
ما بدون شک منافقین میان مسلمین را نمی توانیم تشخیص دهیم . چون اینها ادای مسلمین را در همه چیز در می آورند و حتی در سخنوری چنان استاد شده اند که خود پیامبر صلی الله علیه وسلم نیز از سخنان اسلامی و زیبای آنها تعجب می کرد در حالی که اینها سرسخت ترین دشمنان اسلام و مسلمین هستند. وَمِنَ النَّاسِ مَن يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَىٰ مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ (بقره/۲۰۴) این سخنان زیبا و این اداهای شبه اسلامی باعث می شوند که عده ای از مسلمین به سخنان آنها گوش دهند و فریب آنها را بخورند: وَفِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ ۗ (توبه/۴۷).
دارودسته ی رجوی که از حزبی التقاطی لیبرال زده چون حزب ملی مذهبی نهضت آزادی منشعب شده بود در دورانی به دو شاخه ی عمده ی کمونیستی و التقاطی تقسیم شد و بعد از ۳۰ خرداد ۶۰ این دسته ی التقاطی نیز نقاب خود را برداشت و ماهیت ضد اسلامی و سکولاریستی و دمکراسی خواهانه ی خود را برملا کرد. با آشکار شدن این دشمنان پنهان داخلی به تدریج اسم منافقین بر آنها گذاشته شد . چون آشکارا و عملاً در برابر دارالاسلام مسلمین و قوانین شریعت الله اعلام موجودیت کرده و صف خود را از دارالاسلام جدا کرده بودند و به قتل عام و ترور نیروهای انقلابی دارالاسلام ایران مشغول شدند.
این گروه با هماهنگی صدام حسین سکولار و بعثی جنگ تحمیلی خود بر دارالاسلام و ملت مسلمان ایران را تحمیل کرد و زمانی که از ایران خارج شد و به صفوف صدام حسین سکولار و بعثی پیوست در واقع طبق آراء تمام مذاهب اهل سنت حکم این گروه حکم ارتش کفار و مرتدین بعثی می شود.
به این شکل دارودسته ی رجوی از گروهی التقاطی کمونیستی – اسلامی که ادعای اسلامیت داشت به تدریج تبدیل شد به گروهی ارتدادی و مرتد که هم اکنون آشکارا ادعای حکومتی سکولار و دمکراتیک دارد و از تمام ادعاهائی که در ابتدای شروع نفاق در تشکیل حکومتی اسلامی داشت فاصله گرفته است .
آخرین شکست این گروه مزدور در مرصاد که از حملات هوائی رژیم سکولار و بعثی صدام حسین برخوردار بود باعث تنفر و انزجار بیشتر ملت ایران از آنها شد. این گروه که مزدوری آن برای دشمنان ملت ایران آشکار شده است هیچ پایگاه اجتماعی در بین ملت ایران ندارد و کار به جائی کشیده شده که غیر از تعدادی پیر زن و پیر مرد فسیل شده و فرسوده در آلبانی شما شاهد نیروهای جوان در این گروه مزدور نیستید؛ اما تلاش دارد با چهره ای غیر از سازمان ورشکسته ی منافقین اینبار بر اعتراضات مردم سوار شود و با کشته سازی و اغتشاش آفرینی بتواند به این سبک ضرباتی را بر ملت ایران وارد سازد.
اما ملت فهیم ایران می دانند که اهداف این مزدوران ضربه زدن به منافع ملت ایران و خدمت به دشمنان ملت ایران است . دیروز مزدور صدام حسین و اربابان صدام حسین بودند امروز هم مزدور آمریکا و ناتو و رژیمهای فاسدی چون آل سعود شده اند. ملت و تاریخ، خیانت این مزدوران را فراموش نخواهد کرد.
اینها به اضافه ی سایر احزاب مختلف سکولار در اغتشاشات اخیر هم از ملت فهیم ایران شکست خوردند و ملت بار دیگر ثابت کرد با وجود مشکلاتی که وجود دارد و اعتراضاتی که به سبک مدیریتی پاره ای مسئولین اجرائی دارالاسلام ایران دارد اما این به معنی مخالفت با نظام و همراهی با مزدوران و دشمنان ملت نیست. دشمنان ملت همیشه دشمن هستند.
به صورت کلی می توان گفت امامتمحوری (ولایت فقیه)، امّتگرایی، عدالتگستری، و دوقطبی مستکبرین-مستضعفین پایه های کلی حرکت انقلابی آیت الله خمینی به شمار می رود . هر کدام از این پایه ها پیام آور مفاهیمی هستند که غیر از مومنین دیگران نمی توانند آنها را هضم کنند.
به عنوان مثال زمانی که آیت الله بهشتی اصل پنجم را مبنی بر اینکه: ولی فقیه امام امت اسلامی است را مطرح کرد بازرگان اعلام استعفای دستهجمعی دولت را کرد، امیرانتظام اعلام کرد که مجلس خبرگان قانون اساسی باید منحل شود و کلاً مسئولین اجرائی آن زمان سر همین یک کلمه ی ولایت فقیه (به قول اهل سنت ولایت مجتهد) به هم ریخت، اما با قدرت خاص مدیریتی آیت الله خمینی و اطرافیان او چون آیت الله بهشتی و آیت الله خامنه ای و دیگران این اقدامات ایزائی مخالفین خنثی شد.
پنج روز بعد از فوت آیت الله خمینی و در دومین خطبهی اولین نمازجمعه ی بعد از مرگ ایشان می بینیم که آیت الله رفسنجانی راجع به ولایت فقیه (یا ولایت مجتهد نزد اهل سنت) دو تغییر جالب را نشان داد: ۱- به جای کلمه ی «امام» از کلمه ی «رهبر» استفاده کرد و به جای «امّت» عبارت «ملّت» را به کار برد.
به این شکل به تدریج سیستم ملت گرائی سکولاریستها و دموکراسی خواهان جایگزین سیستم امت گرائی اسلام می شد . امری که مخالف پایه های انقلابی آیت الله خمینی بود. در کنار این باز زمانی که«امّت» تبدیل شد به «ملّت»، عناصر امّت یعنی «خواهران و برادران ایمانی» که وظایفی مشخص در برابر هم دارند تبدیل شدند به عناصر ملت یعنی «شهروند» و «هموطن»، همان چیزهائی که جاهلیت دنیای سکولار لیبرال برای آن دعوت می دهد.
به دنبال این می بینیم که عبارت «عدالت» هم در دوران ریاست جمهوری آیت الله هاشمی رفسنجانی تبدیل به عبارت «توسعه»شد. فرق عدالت و توسعه این بود که «عدالت» را خدا و پیامبر تعریف می کنند، اما «توسعه» را صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی و صهیونیستهای عالَم.
به دنبال این باز ما در عرصهی بینالملل شاهد تغییر دو کلیدواژهی قرآنی «مستکبرین» و «مستضعفین» بودیم و گفتند «مستکبرین» فحش و توهینآمیز است به جایش بگوییم «قدرتهای جهانی». زمانی که گفتی «مستکبرین» باید با آنها «مبارزه» کنی، اما وقتی گفتی «قدرتهای جهانی» باید با آنها «تعامل» کنی. «مستضعفین» را هم کردند «قشر آسیبپذیر»؛ یعنی آدمهایی که خودشان پذیرای آسیباند‼
به این شکل پنج پایه و کلیدواژهی قرآنی آیت الله خمینی که اساس گفتمان نهضت انقلاب اسلامی ۵۷ بود، خواسته یا ناخواسته توسط آیت الله هاشمی تغییر پیدا کرد به همان کلیدواژههایی که لیبرالیستها میخواستند.
اگر در فکر اصلاح هستیم باید از همین کلید واژه ها شروع کنیم که اساس همه ی آنها ولایت فقیه (به قول شیعیان جعفری) یا ولایت مجتهد (به قول تمام مذاهب اهل سنت) است؛ این اساسی است که قرنهاست به هم ریخته و سایر اساسها را نیز متزلزل کرده است و هم اکنون که بار دیگر این اساس بنا شده است عده ای در تلاشند به شیوه های مختلفی آنرا تخریب کنند تا کل ساختمان نهضت انقلابی مسلمین به هم بریزد.
ولایت مجتهد یا همان ولایت فقیه آرزوی تمام علمای تمام مذاهب اسلامی در طول تاریخ بوده است و امّتگرایی و عدالتگستری و جهاد با مستکبرین و حاکمیت پیدا کردن مستضعفین از اهداف بزرگی هستند که از کانال رهبری مجتهد به سبک قرآنی آن حاصل می شوند.
پس لطفاً فریب نخوریم و تنازل نکنیم و خیال نکنیم با تنازل کردن از اصول دشمنان از ما راضی خواهند شد. چون کفار سکولار جهانی و دارودسته ی منافقین داخلی تنها به نابودی تمام اصول ما و تسلیم شدن ما به قوانین خودشان راضی هستند، مگر سرانجام مورسی در مصر را ندیدیم؟ یا دیروز سرانجام دارودسته ی غنوشی در تونس را ندیدیم؟ یا …