نمونه ای از دشمنی کفار سکولار جهانی با ملت ایران قبل از حمایت ایران از حماس و یمن و…

نمونه ای از دشمنی کفار سکولار جهانی با ملت ایران قبل از حمایت ایران از حماس و یمن و…

به قلم: شاهو سپنجی پاوه ای

عده ای در فضای مجازی و حتی در شبکه های ماهواره ای تبلیغ می کنند که علت اینهمه تحریم و محدودیت برای ایران این است که ایران از گروههایی چون حماس فلسطین و حزب الله لبنان یا جهاد اسلامی فلسطین یا شافعی ها و زیدی های یمن یا گروههای مختلف شیعی و سنی عراقی و … حمایت می کند که این جماعتها و گروهها مخالف آمریکا و ناتو هستند.

اگر واقعیتهای تاریخی را نگاه کنیم متوجه می شویم که این سخنان تنها سخنان انسانهای جاهل یا دشمنان آگاه است .  اگر به قحطحی بزرگی که کفار سکولار انگلیسی مصادف با جنگ جهانی اول در بین سالهای ۱۲۹۸–۱۲۹۶ شمسی نگاه کنیم که طی آن بیشتر از ۱۰ میلیون ایرانی کشته شدند متوجه می شویم که عمق دشمنی این سکولاریستها با ملت ایران و سایر ملل ضعیف به استراتژی های این کفار سکولار بر می گردد.

در این زمان کل جمعیت ایران نزدیک به ۱۹ میلیون نفر بود که بیشتر از نصف آن بر اثر سیاستهای کفار سکولار جهانی از بین رفت. این در واقع یک نسل کشی عظیم و هولوکاستی واقعی توسط سکولاریستهاست که ملت ایران را باید در برابر سیاستهای سکولاریستها هوشیار کند و اجازه ندهند سکولاریستها با شعارهای دروغین ملی گرائی و زبان و …. آنها را فریب دهند.

داناهو، افسر و نماینده دولت انگلیس اینگونه قحطی بزرگ ایران را روایت می‌کند : “اجساد چروکیده مردان و زنان در معابر عمومی افتاده‌اند. در میان انگشتانشان مشتی علف که از کنار جاده کنده‌اند به چشم می‌خورد. با خوردن این علف‌ها می‌خواستند رنج ناشی از قحطی و مرگ را تاب بیاورند.”

آن زمان ایران نه برنامه اتمی داشت و نه از غزه و لبنان و سوریه و عراق و یمن حمایت می‌کرد.

آنهایی که میگویند اگر ما در مقابل انگلیس سر خم کنیم و به حرف امریکا گوش دهیم آنها با ما کاری ندارند و میگذارند مثل بقیه‌ی دنیا زندگی آرام داشته باشیم به این تجربه‌ تاریخی نگاه کنند.

پس این محاصره ی اقتصادی و اینهمه محدودیت توسط کفار سکولار جهانی را امری تصادفی ندانید بلکه ریشه در تاریخ دارد و بدانید کسانی که با هر بهانه ای در جبهه و در کنار این کفار سکولار جهانی بر علیه ملت خود قرار گرفته اند خائن ترین و پست ترین طبقات ملت ایران هستند.

ارزش و جایگاه جنگ روانی وحوش صهیونیست علیه دارالاسلام ایران

جایگاه جنگ روانی وحوش صهیونیست علیه دارالاسلام ایران

به قلم: عثمان محمدی

در منطقه ی ما مثالی هست که می گوید: سگی که از دور عوعو می کند پاچه نمی گیرد. به نظر شما رژیم صهیونیستی که توسط دو متحد کوچک ایران در شهر غزه و جنوب لبنان زمینگیر شده و بارها در برابر این بازوهای ایران شکست خورده است و ارباب او آمریکا نیز ذلیلانه در عراق و افغانستان شکست خورده و در حال اخراج کامل از این دو کشور است، چگونه می تواند پاچه ایران را بگیرد؟

مقامات صهیونیست می گویند ایران دور آنها «حلقه‌ی آتش» کشیده است؛ در شمال حزب‌الله، در شمال شرقی گروههای مسلح در سوریه و ارتش این کشور و از شرق نیز گروه‌های عراقی قرار دارند. اسرائیلی‌ها بُرد موشک‌ها و امکانات پهپادی گروه‌ها در این مناطق را تخمین زده‌اند و مطمئن‌اند که این سلاح‌ها توان نفوذ به اراضی اشغالی و هدف‌گیری صهیونیست‌ها را دارند.

از جنوب، اتحادیه ی شافعی ها و حوثی‌های یمن  نیز- با وجود فاصله بیش از ۱۰۰۰ مایل بین یمن و رژیم صهیونیستی – اما رژیم صهیونیستی از ترس حملات اتحادیه ی شافعی ها وحوثی‌ها دو سامانهٔ موشکی در این قسمت قرار داده است.

تنها در جنگ ۱۲روزهٔ غزه اتاق عملیاتی در بیروت بین حزب الله، حماس و سپاه پاسداران برای مدیریت نبرد میان گروه‌های مختلف تشکیل شد و اسماعیل قاآنی فرمانده سپاه قدس  رشماً در تلویزیون ایران اعلام کردکه ما نه تنها متحدان حماس نیستیم؛ بلکه گروه‌های مقاومت در عراق، سوریه، یمن و حتی پاکستان و افغانستان ممکن است در جنگ علیه رژیم صهیونیستی مشارکت کنند.

بدرالدین حوثی از حماس خواست تا به او اجازه دهند حمله‌ای پهبادی و موشکی علیه ارتش اسرائیل  داشته باشد، تماس‌ها و هماهنگی‌ها بین برخی از گروه‌های عراقی، حماس و جهاد اسلامی فلسطین برقرار شد، جبهه ی جهانی اسلامی برضد سکولاریسم و سایر جماعتهای مختلف اهل سنت و شیعه نیز جهت یاری به مسلمین فلسطین اعلام آمادگی نمودند.

غزه شهری در فلسطین اشغالی است که رژیم صهیونیستی را زمینگیر کرده است ، حالا در این نقشه کل فلسطین را با یکی از استانهای ایران مقایسه کنید . آنوقت توله های صهیونیست از دور برای ایران واق واق می کنند

پس شکی نیست که این «توله» با وجود این «حلقه ی آتش» ی که دورش کشیده شده تنها از دور عوعو می کند و هرگز جرئت پاچه گیری مستقیم ایران را ندارد و چنانچه غلطی مرتکب شود می داند که دوران «بزن دررو» تمام شده و ایران کشوری چون حکومتهای دست نشانده ی عرب نیست که غلطهایش را بدون پاسخ بگذارد.

به عنوان مثال: نشریه آمریکایی نیویورک تایمز نوشت اسرائیل به آمریکا «اطلاع» داده است که نیروهای آنها با در ۶ اوریل استفاده از مین، یک شناور ایرانی را در دریای سرخ را هدف قرار دادند؛ مدتی بعد از حمله به کشتی تجاری ساویز که حتی یک نفر زخمی هم در بر نداشت دیدیم که رسانه های رژیم صهیونیستی اعلام کردند که بعد از آن یک کشتی باری متعلق به یک شرکت اسرائیلی در اثر اصابت موشک در منطقه دریای عمان در شمال اقیانوس هند آسیب دید و به ظن مقامات رژیم صهیونیستی ایران عامل پرتاب این موشک بوده است. همچنین چند روز قبل یک کشتی دیگر متعلق به رژیم صهیونیستی (مرسر استریت) در اثر انفجار در دریای عمان مورد حمله قرار گرفت و قبل از آن چند مامور امنیتی آن ترور شدند و…

اگر آمریکا (سگ هار اصلی) به عنوان مادر «توله» ای به نام رژیم صهیونیستی در دوران ضعف و بی امکاناتی ایران، با کمک تمام مزدوران عرب و غیر عرب از ابتدای انقلاب و تحمیل جنگ تحمیلی ۸ساله و پرورده کردن مزدورانی چون دارودسته ی رجوی و دمکراتها و کومله ها و صدها گروه دیگر نتوانسته هیچ غلطی بکند بدون شک در این دوران که ایران در اوج قدرت نظامی و به عنوان قدرت برتر منطقه محسوب می شود، این توله ی او هم تنها از دور عوعو می کند.

پس به جنگ روانی این موجودات اهمیتی ندهید و تنها ضمن حفظ وحدت، قدرت خود را اضافه کنیم.

خواسته های ایران از طالبان

خواسته های ایران از طالبان

به قلم: ابوبکر الخراسانی

خواسته های ایران و طالبان برای همدیگر کاملاً واضح و روشن  و ساده و قابل فهم است. هر دو در پی تطبیق قانون شریعت الله و ایجا راههائی جهت ایجاد وحدت اسلامی و تمرکز بر هزاران نقطه ی مشترک و پرهیز از تفرق و جنگ داخلی هستند.

در این زمینه سخن زیاد است اما به صورت مختصر و اشاره وار: زمانی که علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، در تهران با هیئت سیاسی طالبان به ریاست ملا عبدالغنی دیدار کرد نکات مهمی روشن شد که به چند مورد اشاره می کنیم. در این دیدار، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران گفت:

  • آمریکا به دنبال صلح و امنیت در افغانستان نیست.
  • امنیت افغانستان به‌ویژه در استان‌های هم‌مرز با ایران «امری غیرقابل اغماض» است.

ملا عبدالغنی برادر هم :

  • حفظ امنیت مرزهای افغانستان و ایران را مورد تأکید قرار داد و آمادگی طالبان را برای همکاری در این زمینه اعلام کرد
  • بر ضرورت مشارکت همه اقوام در تعیین سرنوشت افغانستان تأکید کرده است و گفت: ما معتقدیم که در آینده افغانستان همه اقوام و طوایف باید مشارکت داشته و ایفای نقش نمایند.
  • با هر جریانی که مزدور آمریکا باشد می‌جنگیم.

البته طالبان از همان ابتدا نیز در برابر دو امر مهم سهل انگاری نکرده است:

  • اجازه نداده است که هیچ گروهی جنگ شیعی سنی راه بیندازد. جنگ با گروه جند الله ازبکستان به رهبری عثمان مشهور است. این گروه شیعیان را می ربود و آنها را به جرم شیعه بودن می کشت که توسط جماعتی از طالبان که در آن زمان ملا هیبت الله آخوند زاده رهبریت آنها را بر عهده داشت سرکوب شدند.
  • اجازه نداده است هیچ گروه مسلح مخالف ایران در خاک افغانستان باقی بماند و می بینیم که گروههای مختلف بلوچ  از افغانستان اخراج شده و به دامان پاکستان (عامل آمریکا و آل سعود) رفته اند.

دارالاسلام ایران با کارنامه ای ۴۰ساله می تواند پشتوانه ی محکمی برای طالبان و سایر گروههای جهادی اسلامی در سراسر دنیا باشد به شرطی که همگی بر محور هزاران مشترکات اسلامی و تمرکز بر دشمن اصلی و سر افعی (که امروزه آمریکاست) تمرکز کنند.

اینهمه نقاط مشترک و دشمنان مشترک و اهدافی مشترک می توانند بزرگترین ابزارهای اتحاد و وحدت اسلامی میان مسلمین شوند.

پاسخ ایران به رژیم صهیونیستی به سبک خودش

پاسخ ایران به رژیم صهیونیستی به سبک خودش

به قلم: محسن صادقی (سقز)

یکی از سیاستهای رژیم صهیونیستی در صحنه ی بین المللی این است که جنایاتی را انجام می دهد و در برابر آن سکوت می کند. یعنی نه آن را می پذیرد و نه رد می کند.

این روزها ما شاهد ترور چند مامور بلند پایه ی رژیم صهیونیستی بوده ایم، با آنکه انگشت اتهام به سوی حکومت ایران است اما مسئولین ایران سکوت کرده اند؛ در کنار این بعد از آنکه نفتالی بنت نخست وزیر رژیم صهیونیستی اعلام می کند که ایران در سوریه برای ما تهدید است و… چند ساعت بعد پاسخ حرف‌های نسنجیده ونابخردانه خود را در ۲۰۰ کیلومتری سواحل عمان دریافت می کند .

بله، ما شاهد حملات پهبادی روز گذشته به کشتی نفت کش ۲۸هزار تنی مرسر استریت رژیم صهیونیستی در آبهای خلیج فارس بودیم، بعد از این حمله باز انگشت اتهام به سوی دارالاسلام ایران است، اما دارالاسلام ایران از همه درخواست دلیلی بر اثبات این حمله از سوی ایران نموده است .

این یعنی پاسخ به رژیم صهیونیستی به سبک خودش که تا کنون کسی در دنیا توانائی این پاسخ دهی دقیق و هوشمندانه را نداشته است همچنانکه با حمله ی آشکار موشکی ایران به پایگاههای آمریکا در عراق کشوری در دنیا جرئت انجام آن را تا کنون نداشته است.

کفار سکولار جهانی لازم است به خود بیایند و بدانند که دوران «بزن در رو» تمام شده است و چنانچه در جائی ضربه ای می زنند باید در جاهای مختلفی منتظر خوردن ضربات مشابه و شاید شدیدتر هم از سوی ایران باشند.

اغتشاگران در دارالاسلام ایران و واکنش ضعیف مسئولین

اغتشاگران در دارالاسلام ایران و واکنش ضعیف مسئولین

به قلم: عثمان مرادی

امروزه برای هر صاحب فکری کاملاً واضح است که بین اعتراض مدنی که سعی در اصلاح گری و مطالبه ی صادقانه و به حق دارد با اغتشاش که هدفی غیر از تخریب و صدمه زدن و وحشیگری را دنبال نمی کند تفاوت اساسی وجود دارد و کشورهای مختلف و مدرن نیز با هر یک به سبک خودشان برخورد می کنند.

ما در دارالاسلام ایران شاهد هر دو جریان بودیم . جریانی که از مسیرهای قانونی و مدنی سعی دارد مشکلات خود را به گوش مسئولین اجرائی جامعه برساند که رفع این مشکلات در واقع به نوعی تقویت و استحکام کشور محسوب می شود، و جریانی که سعی در نادیده گرفتن اصل قضیه و مشکل و صدمه زدن به اصل نظام است .

ما شاهد بودیم که این جریان اغتشاشگر مخرب دارای لیدرهایی با لباس‌های یک‌دست در شهرهای مختلف است و به صورتی کاملا هماهنگ شده به مدیریت میدانی آشوب‌ها می‌پرداختند.

 با آنکه تعداد این موجودات بسیار ناچیز و محدود است اما ما دیدیم که هم از معترضین جهت خوراک تبلیغاتی رسانه های دشمن کشته سازی کردند و هم جنایاتی چون قتل نیروهای انتظامی در مکانهائی چون شهرک طالقانی در بندر ماهشهر و…  را به وجود آوردند. مگر ندیدیم که در راه بازگشت از تبوک همین موجودات سعی در ترور کور رسول الله صلی الله علیه وسلم نمودند؟

باید بدانیم که عوام نفوذی دشمن و بخصوص دارودسته ی منافقین همیشه بوده و خواهند بود و تنها چیزی که می تواند آنها را مدیریت کند میزان قدرت نظامی مسلمین است و اینها از قدرت نظامی مومنین و حکومت اسلامی بیشتر از الله می ترسند: «لَأَنْتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِي صُدُورِهِمْ مِنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ» (حشر/۱۳).   هراس شما در سینه‌های ایشان، بیش از هراس آنان از خدا است ! این بدان خاطر است که ایشان مردمان نفهم و نادانی هستند .

یعنی این اشخاص حتی اگر رهبر جامعه حکیمی عادل و دسلوز چون رسول الله صلی الله علیه وسلم باشد باز از او حرف شنوی ندارند و به محض آن که چشم قدرت حکومتی را دور ببینند تمام موجودات چه انسان، چه حیوان و طبیعت از فساد ظاهری آن ها در امان نمی ماند: «وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ‏» (بقره/۲۰۵)، و هنگامی كه پشت می‌كند و می‌رود، در زمين به تلاش می افتد تا در آن فساد و تباهی ورزد و زرع و نسل (انسان ها و حيوانات) را نابود كند و خداوند فساد و تباهی را دوست ندارد.

این افراد ضمن تلاش جهت قانون شکنی و قانون گریزی، در هر امر زندگی که نظارت قانون بر آن ها ضعیف باشد یا نظارتی از طرف مسلمین بر آن ها وجود نداشته باشد، و قدرتی وجود نداشته باشد که به خاطر آن بترسند هیچ چیزی از ظلم و فساد آن ها درامان نمی ماند. نه بچه، نه زن، نه همسایه، نه شریک کاری، نه رفیق، نه ناموس مردم، نه آبروی مردم، نه قوم و خویش، نه همسفر، نه حیوان، نه حتی طبیعت. هیچ موجودی از فساد آن ها در امان نمی ماند، چون دست قانون و قدرت حکومتی را دور می بینند و قدرتی نیست که از آن بترسند و رعایت کنند.

مسئولین اجرائی و بخصوص امنیتی دارالاسلام ایران باید بدانند در برابر الله و سپس در برابر ما و تمام مسلمین دنیا باید پاسخگو باشند و حق ندارند با این موجودات اغتشاشگر از روشی غیر از روش سفارش شده در قرآن برخورد کنند.

منافقین خلق ایران از شکست در مرصاد تا شکست در اغتشاشات اخیرایران

منافقین خلق ایران از شکست در مرصاد تا شکست در اغتشاشات اخیرایران

به قلم: سیف الله رنجبر (سرپل ذهاب)

الله می فرماید: وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ ۚ (انفال/۶۰)  برای آنان تا آنجا که می‌توانید نیرو و (از جمله) اسبهای ورزیده آماده سازید ، تا بدان (آمادگی و ساز و برگ جنگی) دشمنِ خدا و دشمن خویش را بترسانید ، و کسان دیگری جز آنان را نیز به هراس اندازید که ایشان را نمی‌شناسید و خدا آنان را می‌شناسد.

ما بدون شک منافقین میان مسلمین را نمی توانیم تشخیص دهیم . چون اینها ادای مسلمین را در همه چیز در می آورند و حتی در سخنوری چنان استاد شده اند که خود پیامبر صلی الله علیه وسلم نیز از سخنان اسلامی و زیبای آنها تعجب می کرد در حالی که اینها سرسخت ترین دشمنان اسلام و مسلمین هستند. وَمِنَ النَّاسِ مَن يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَىٰ مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ (بقره/۲۰۴) این سخنان زیبا و این اداهای شبه اسلامی باعث می شوند که عده ای از مسلمین به سخنان آنها گوش دهند و فریب آنها را بخورند: وَفِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ ۗ (توبه/۴۷).

دارودسته ی رجوی که از حزبی التقاطی لیبرال زده چون حزب ملی مذهبی نهضت آزادی منشعب شده بود در دورانی به دو شاخه ی عمده ی کمونیستی و التقاطی تقسیم شد و بعد از ۳۰ خرداد ۶۰ این دسته ی التقاطی نیز نقاب خود را برداشت و ماهیت ضد اسلامی و سکولاریستی و دمکراسی خواهانه ی خود را برملا کرد. با آشکار شدن این دشمنان پنهان داخلی به تدریج اسم منافقین بر آنها گذاشته شد . چون آشکارا و عملاً در برابر دارالاسلام مسلمین و قوانین شریعت الله اعلام موجودیت کرده و صف خود را از دارالاسلام جدا کرده بودند و به قتل عام و ترور نیروهای انقلابی دارالاسلام ایران مشغول شدند.

این گروه با هماهنگی صدام حسین سکولار و بعثی جنگ تحمیلی خود بر دارالاسلام و ملت مسلمان ایران را تحمیل کرد و زمانی که از ایران خارج شد و به صفوف صدام حسین سکولار و بعثی پیوست در واقع طبق آراء تمام مذاهب اهل سنت حکم این گروه حکم ارتش کفار و مرتدین بعثی می شود.

به این شکل دارودسته ی رجوی از گروهی التقاطی کمونیستی – اسلامی که ادعای اسلامیت داشت به تدریج تبدیل شد به گروهی ارتدادی و مرتد که هم اکنون آشکارا ادعای حکومتی سکولار و دمکراتیک دارد و از تمام ادعاهائی که در ابتدای شروع نفاق در تشکیل حکومتی اسلامی داشت فاصله گرفته است .  

آخرین شکست این گروه مزدور در مرصاد که از حملات هوائی رژیم سکولار و بعثی صدام حسین برخوردار بود باعث تنفر و انزجار بیشتر ملت ایران از آنها شد.  این گروه که مزدوری آن برای دشمنان ملت ایران آشکار شده است هیچ پایگاه اجتماعی در بین ملت ایران ندارد و کار به جائی کشیده شده که غیر از تعدادی پیر زن و پیر مرد فسیل شده و فرسوده در آلبانی شما شاهد نیروهای جوان در این گروه مزدور نیستید؛ اما تلاش دارد با چهره ای غیر از سازمان ورشکسته ی منافقین اینبار بر اعتراضات مردم سوار شود و با کشته سازی و اغتشاش آفرینی بتواند به این سبک ضرباتی را بر ملت ایران وارد سازد.

  اما ملت فهیم ایران می دانند که اهداف این مزدوران ضربه زدن به منافع ملت ایران و خدمت به دشمنان ملت ایران است . دیروز مزدور صدام حسین و اربابان صدام حسین بودند امروز هم مزدور آمریکا و ناتو و رژیمهای فاسدی چون آل سعود شده اند.  ملت و تاریخ، خیانت این مزدوران را فراموش نخواهد کرد.

اینها به اضافه ی سایر احزاب مختلف سکولار در اغتشاشات اخیر هم از ملت فهیم ایران شکست خوردند و ملت بار دیگر ثابت کرد با وجود مشکلاتی که وجود دارد و اعتراضاتی که به سبک مدیریتی پاره ای مسئولین اجرائی دارالاسلام ایران دارد اما این به معنی مخالفت با نظام و همراهی با مزدوران و دشمنان ملت نیست. دشمنان ملت همیشه دشمن هستند.

آسیب شناسی گفتمانی تنازلی سران قوه ی مجریه ی دارالاسلام ایران

آسیب شناسی گفتمانی تنازلی سران قوه ی مجریه ی دارالاسلام ایران

به قلم: عدنان پاوه ای

به صورت کلی می توان گفت امامت‌محوری (ولایت فقیه)، امّت‌گرایی، عدالت‌گستری، و دوقطبی مستکبرین-مستضعفین پایه های کلی حرکت انقلابی آیت الله خمینی به شمار می رود . هر کدام از این پایه ها پیام آور مفاهیمی هستند که غیر از مومنین دیگران نمی توانند آنها را هضم کنند.

به عنوان مثال زمانی که آیت الله بهشتی اصل پنجم را مبنی بر اینکه: ولی فقیه امام امت اسلامی است را مطرح کرد بازرگان اعلام استعفای دسته‌جمعی دولت را کرد، امیرانتظام اعلام کرد که مجلس خبرگان قانون اساسی باید منحل شود و کلاً مسئولین اجرائی آن زمان سر همین یک کلمه ی ولایت فقیه (به قول اهل سنت ولایت مجتهد) به هم ریخت، اما با قدرت خاص مدیریتی آیت الله خمینی و اطرافیان او چون آیت الله بهشتی و آیت الله خامنه ای و دیگران این اقدامات ایزائی مخالفین خنثی شد.

پنج روز بعد از فوت آیت الله خمینی و در دومین خطبه‌ی اولین نمازجمعه‌ ی بعد از مرگ ایشان می بینیم که آیت الله رفسنجانی راجع به ولایت فقیه (یا ولایت مجتهد نزد اهل سنت) دو تغییر جالب را نشان داد: ۱- به جای کلمه ی «امام» از کلمه ی «رهبر» استفاده کرد و به جای «امّت» عبارت «ملّت» را به کار برد.

به این شکل به تدریج سیستم ملت گرائی سکولاریستها و دموکراسی خواهان جایگزین سیستم امت گرائی اسلام می شد . امری که مخالف پایه های انقلابی آیت الله خمینی بود. در کنار این باز زمانی که«امّت» تبدیل شد به «ملّت»، عناصر امّت یعنی «خواهران و برادران ایمانی» که وظایفی مشخص در برابر هم دارند تبدیل شدند به عناصر ملت یعنی «شهروند» و «هموطن»، همان چیزهائی که جاهلیت دنیای سکولار لیبرال برای آن دعوت می دهد.

به دنبال این می بینیم که عبارت «عدالت» هم در دوران ریاست جمهوری آیت الله هاشمی رفسنجانی تبدیل به عبارت «توسعه»شد. فرق عدالت و توسعه این بود که «عدالت» را خدا و  پیامبر تعریف می کنند، اما «توسعه» را صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی و صهیونیست‌های عالَم.

به دنبال این باز ما در عرصه‌ی بین‌الملل شاهد تغییر دو کلیدواژه‌ی قرآنی «مستکبرین» و «مستضعفین» بودیم و گفتند «مستکبرین» فحش و توهین‌آمیز است به جایش بگوییم «قدرت‌های جهانی». زمانی که گفتی «مستکبرین» باید با آن‌ها «مبارزه» کنی، اما وقتی گفتی «قدرت‌های جهانی» باید با آن‌ها «تعامل» کنی. «مستضعفین» را هم کردند «قشر آسیب‌پذیر»؛ یعنی آدم‌هایی که خودشان پذیرای آسیب‌اند‼

به این شکل پنج پایه و کلیدواژه‌ی قرآنی آیت الله خمینی که اساس گفتمان نهضت انقلاب اسلامی ۵۷ بود، خواسته یا ناخواسته توسط آیت الله هاشمی تغییر پیدا کرد به همان کلیدواژه‌هایی که لیبرالیستها می‌خواستند.

اگر در فکر اصلاح هستیم باید از همین کلید واژه ها شروع کنیم که اساس همه ی آنها ولایت فقیه (به قول شیعیان جعفری) یا ولایت مجتهد (به قول تمام مذاهب اهل سنت) است؛ این اساسی است که قرنهاست به هم ریخته و سایر اساسها را نیز متزلزل کرده است و هم اکنون که بار دیگر این اساس بنا شده است عده ای در تلاشند به شیوه های مختلفی آنرا تخریب کنند تا کل ساختمان نهضت انقلابی مسلمین به هم بریزد.

ولایت مجتهد یا همان ولایت فقیه آرزوی تمام علمای تمام مذاهب اسلامی در طول تاریخ بوده است و امّت‌گرایی و عدالت‌گستری و جهاد با مستکبرین و حاکمیت پیدا کردن مستضعفین از اهداف بزرگی هستند که از کانال رهبری مجتهد به سبک قرآنی آن حاصل می شوند.

پس لطفاً فریب نخوریم و تنازل نکنیم و خیال نکنیم با تنازل کردن از اصول دشمنان از ما راضی خواهند شد. چون کفار سکولار جهانی و دارودسته ی منافقین داخلی تنها به نابودی تمام اصول ما و تسلیم شدن ما به قوانین خودشان راضی هستند، مگر سرانجام مورسی در مصر را ندیدیم؟ یا دیروز سرانجام دارودسته ی غنوشی در تونس را ندیدیم؟ یا …

خطر دارودسته ی منافقین و عوامل نفوذی در اغتشاشات اخیر دارالاسلام ایران را جدی بگیریم

خطر دارودسته ی منافقین و عوامل نفوذی در اغتشاشات اخیر دارالاسلام ایران را جدی بگیریم

به قلم: جابر کعبی (اهواز)

زمانی که مردم حق طلب خوزستان در مورد مساله ی کم آبی مشکلات خود را بیان کردند و رهبریت دارالاسلام ایران هم جانب مردم وفادار خوزستان را گرفت ما شاهد چند مساله ی مهم بودیم که در سرانه های ماهواره ای و مجازی دشمنان منعکس نشد:

  1. این رسانه ها هرگز تصاویر و کلیپهای اغتشاشگران نفوذی در میان مردم را نشر نداده اند که مسلحانه اقدام به تیر اندازی می کردند
  2. این رسانه ها هرگز خبر کشته شدن نیروهای انتظامی و پلیس و سربازان توسط این اغتشاشگران مسلح را نشر ندادند.
  3. این رسانه ها به دروغ خبر کشته شدن و مرگ عده ای را پخش کرده بودند هرگز کلیپهای ارسال شده توسط این افراد که مرگ خود را تکذیب کرده بودند نشر ندادند.
  4. این رسانه ها هرگز خبر رفع مشکلات آبی مردم خوزستان و جاری شدن آب در رودخانه های خوزستان را نشر ندادند.
  5. و…..

یعنی اینها خیال می کنند مردم مسلمان ایران هنوز متوجه سانسور بازی ها و چهره ی واقعی این دشمنان پشت این نقاب عوام فریبانه نشده اند؟ یعنی خیال می کنند نمی دانیم اهداف اینها تنها ضربه زدن به ملت ایران و از هم پاشی درونی ملت ما جهت بازگشت مجدد اشغالگران آمریکائی و اروپائی به ایران و چپاول مجدد منابع مادی ما و تبدیل کشور مستقل ما به کشوری فاسد و دست نشانده همچون رژیمهای آل سعود است؟

اگر در زمان جنگ احد یک سوم از مردان مسلح ارتش رسول الله صلی الله علیه وسلم جزو دارودسته ی منافقین بودند و از جنگ کناره گیری کردند الان باید تعداد این افراد چند نفر باشد؟

پس اگر در جمعیت مثلاً ده میلونی تهران چند هزار نفر از این موجودات را دیدید بدانید که تعداد اینها در زمان رسول الله صل یالله علیه وسلم بسیار بیشتر از این موجودات ناچیز بود، مهم این است که ما همچون صحابه ی رسول الله صلی الله علیه وسلم وحدت اسلامی خود را حفظ کنیم و این موجودات را با قدرت نظامی مدیریت کنیم . چون دارودسته ی منافقین تنها با قدرت نظامی مدیریت می شوند و آنهمه آیه ی قرآن و احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم و آنهمه صحابه رضی الله عنهم اجمعین هم نتوانست با سخن و دلیل آنها را رام و مدیریت کند و تنها قدرت نظامی آنها را مدیریت کرد . به همین دلیل الله تعالی می فرماید از قدرت نظامی مومنین بیشتر از الله می ترسند: «لَأَنْتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِي صُدُورِهِمْ مِنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ» (حشر/۱۳)

در این صورت باید مسئولین دارالاسلام ایران به این نکته ی مهم در مورد اغتشاشگران توجه داشته باشند و باید بدانند که اگر رهبر کسی چون رسول الله صلی الله علیه وسلم و سربازان او هم کسانی چون ابوبکر و عمر و علی و سایر صحابه رضی الله عنهم باشند باز نمی توانند این موجودات را با سخن و حکمت و دلیل قانع و راضی کنند .

اینها دنبال دلیل و اصلاح جامعه نیستند، اینها دنبال اغتشاش و خرابی و نابودی دارالاسلام هستند و زبان آنها زبان زور است و بدون شک تنها با قدرت و زور مدیریت می شوند. پس این سخن و راهکار الله در مورد این موجودات را جدی بگیریم.

جوانان ما هم لازم است که فریب این موجودات را نخورند و خودشان را در صف این موجودات قرار ندهند. چون آنوقت آنها به راحتی می توانند خودشان را در میان این جوانان گم کنند و تشخیص آنها غیر ممکن می شود. پس سپر و فدائی این دشمنان داخلی و نفوذی ها نشوید.  

تحولات اقتصادی دارالاسلام از زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم تا زمان عمر بن عبدالعزیز رضی الله عنه تجربه ای برای دارالاسلام کنونی ایران

تحولات اقتصادی دارالاسلام از زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم تا زمان عمر بن عبدالعزیز رضی الله عنه تجربه ای برای دارالاسلام کنونی ایران

به قلم: مسعود سنه ای

اگر به تاریخ تمام ملل دنیا نگاه کنیم متوجه می شویم که رشد اقتصادی به صورت تدریجی و در طی چندین دهه و حتی چندین قرن صورت گرفته است اما با این وجود خیلی از این کشورهایی که به رشد اقتصادی رسیده اند نتوانسته اند رفاه اقتصادی برای تمام افراد جامعه ی خود را تجربه کنند.

رسیدن به رفاه اقتصادی و سپس تامین امنیت برای تمام اعضای دارالاسلام : الَّذِي أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَآمَنَهُم مِّنْ خَوْفٍ (قریش/۴) یکی از اهداف اساسی قانون شریعت الله و مسئولین دارالاسلام است. اما زمانی که دارالاسلام تشکیل می شود قطعاً با وجود آنهمه دشمن خارجی و عوام نفوذی داخلی در ابتدا با مشکلات اقتصادی زیادی دست و پنجه نرم می کند و رسیدن به این رفاه اقتصادی زمان بر و تدریجی است.

در زمان حاکمیت رسول الله صلی الله علیه وسلم مومنینی وجود داشتند که همه چیز خود را جهت حفظ ایمانشان رها کرده بودند که به آنها «اهل صفه» می گفتند. اینها حتی سرپناهی برای زندگی نداشتند به همین دلیل در گوشه ای از صحن مسجد زندگی می کردند. یا کسانی چون مصعب بن عمیر رضی الله عنه وجود داشتند که با آنهمه رفاه و امکانات اقتصادی در مکه زمانی که شهید شد لباسش اندازه ی تمام بدنش نبود و…  

اما به تدریج دارالاسلام بعد از چند سال به چنان درجه ای از رفاه اقتصادی در زمان عمر بن عبدالعزیز رحمه الله رسید که: جارچی در خیابان‌ها گشت می‌زد و می‌گفت:

  • چه کسی می‌خواهد ازدواج کند که به وی زن بدهیم؟
  • چه کسی می‌خواهد برایش خانه بسازد که برایش خانه بسازیم؟
  • چه کسی بدهی دارد که بدهی‌اش را بپردازیم؟
  • چه کسی می‌خواهد به حج یا عمره برود که اورا ببریم؟!

این عبارات وجملات نه در عصر تمدن اروپا و آمریکا و استرالیای سکولار ونه هم در کشورهای سرمایه‌دار و نفت‌خیز دست نشانده و نه در کشورهای سوسیالیست شوروی و چین و …گفته شده است.

زکات مال مردم را نزد عمر بن عبدالعزیز رحمه الله آوردند، گفت: به نیازمندان بدهید! گفتند: در سرزمین اسلامی نیازمندی وجود ندارد. گفت: با آن، لشکر مسلمانان را تجهیز کنید، گفتند: لشکریان اسلام، نیازی ندارد و خروشان به سرزمین‌ها در گردش اند! گفت: با آن پول، جوانان را زن بدهید، گفتند: هرکس می‌خواست ازدواج کند، به او زن دادیم و هنوز هم مال باقی مانده! گفت: بدهی بدهکاران را بپردازید، گفتند: بدهی شان را پرداختیم اما هنوز هم مال باقی‌ست! گفت: بدهی اهل کتاب (یهودیان و مسیحیان) را بپردازید، پرداخت کردند وهنوز هم مال باقی بود، گفت: به اهل علم بدهید، از آن مال به اهل علم دادند باز هم مال وجود داشت. و در اخیر مقوله مشهورش را گفت:

گندم بخرید وبر سر کوه‌ها بریزید تا نگویند: پرندگان در سرزمین مسلمانان گرسنه اند!

مسلمین چنانچه در مسائل اقتصادی استقلال خود را حفظ کنند و وابسته نباشند و در مسیر صحیح آن حرکت کنند بدون شک به تدریج آینده ای درخشان را تجربه خواهند کرد هرچند ممکن است سازندگان دارالاسلام همچون «اهل صفه» یا سابقون الاولون ی چون مصعب بن عمیر رضی الله عنه مشکلاتی را تجربه کنند.

تجربه ی علی ابن ابی طالب رضی الله عنه به ما می آموزد: در برابر اغتشاشگران و مخربین در کنار دارالاسلام ایران باشیم

تجربه ی علی ابن ابی طالب رضی الله عنه به ما می آموزد: در برابر اغتشاشگران و مخربین در کنار دارالاسلام ایران باشیم

ارائه دهنده: سیف الله (سرپل ذهاب)

اگر به رسانه های مختلف ماهواره ای و فضای مجازی کفار سکولار جهانی و احزاب دست نشانده و مزدور محلی آنها و دارودسته ی منافقین (سکولار زده ها) داخلی دقت کرده باشیم متوجه خواهیم شد که همگی با سوء استفاده از مشکلات ناشی از خشکسالی که دامنگیر اکثر کشورهای خاورمیانه و… گشته و اشتباهات مدیریتی عده ای از مسئولین باعث نارضایتی عده ای از مسلمین خوزستان شده است، سعی دارند از این مشکل در راه رسیدن به اهداف ضد اسلامی خود سوء استفاده کنند.

آنچه‌که این رسانه های معاند و عوام نفوذی آنها در میان مردم حق طلب قصد انجام آن را دارند مطالبه ی حق و اصلاحگری نیست بلکه تلاشی آشکار جهت تخریب و ویرانی و نابودی دارالاسلام و خرج کردن ملت ایران در راه اهداف دشمنان ایران است. نظاره گر و بی طرف بودن مسلمین در برابر اجرای نقشه ها و اهداف مخرب این دشمنان خارجی و محلی ممکن است باعث تولید فاجعه و مشکلات ریز و درشت و مصیبت برای ملت مسلمان ما شود.

عمیر رضی الله عنه روایت می‌کند:  روزی از روزها  علی رضی الله عنه داشت برای ما سخنرانی می کرد. در حین سخنرانی خوارج سروصدا کردند و نظم جلسه را بر هم زدند و علی مجبور شد که سخنرانی را قطع کند و از منبر پایین بیاید.علی بن ابی طالب رضی الله به خانه رفت و ما نیز به دنبالش رفتیم. ایشان ناراحت و گرفته بود و گفت: آیا می دانید که مثال من و شما و قتل عثمان مانند سه گاو و شیری است که  در جنگلی زندگی می کردند؟  به دنبال این ادامه داد: یکی از این گاوها سفید، یکی سیاه و دیگری حنایی بود. هرگاه شیر می‌خواست بر گاوها حمله‌ور شود آن‌ها دست‌به‌دست هم می‌دادند و همانند یک جسم واحدی جلوی شیر را می‌گرفتند و شیر نمی‌توانست هم‌زمان بر سه گاو حمله کند.

شیر به فکر چاره‌ای افتاد تا اتحاد و هم‌بستگی‌شان را در هم بشکند و از بینش ببرد؛ بنابراین پیش گاو سیاه و حنایی‌رنگ رفت و به آن‌ها گفت: این گاو سفید با آن رنگِ روشن و درخشانش، از فرسنگ‌ها دورتر به چشم می‌آید و این مسئله منجر به کشف محل اختفای ما توسط انسان‌ها می‌شود. و هنگامی که محل پنهان‌شدنِ ما لو برود همه‌ی ما نابود خواهیم شد، پس به من اجازه دهید تا شرّ این گاو سفید را از سرمان کوتاه کند و انگهی با خیال راحت، در کنار هم، و بدون این‌که خطری ما را تهدید کند، در این جنگل، با امنیت تمام زندگی می‌کنیم.

گاو سیاه و حنایی‌رنگ به شیر اجازه دادند تا دوست‌شان را تکه‌پاره کند. شیر بعد از دریافت مجوزِ قتل، با خیال راحت، و جلوی چشم دو گاوِ دیگر، گاو سفید را درید و شکمی از عزا درآورد، بدون این‌که خطری از جانب آن دو گاو دیگر او را تهدید کند. چند روز گذشت و شیر دوباره گرسنه شد و به فکر شکار افتاد. پیش گاو حنایی رفت و گفت: رنگ من و تو نزدیک به هم است، اما این گاو سیاه، همانند لکه‌ای بزرگ از دور پیداست و محل اختفای ما را لو می‌دهد. اگر اجازه دهی من او را به قتل می‌رسانم تا محل اختفای ما کماکان از دیدِ شکارچی‌ها پنهان بماند.گاو حنایی اجازه داد و شیر، با خیال راحت شکم گاو سیاه را پاره کرد.

مدتی گذشت و شیر پیش گاو حنایی آمد و بدون مقدمه گفت: من آمده‌ام تا تو را بخورم! گاو حنایی گفت: مرا؟ شیر: بله تو را. گاو حنایی: پس اجازه بده تا قبل از کشته شدن فریادی بزنم و دلم را خالی کنم تا بغضم فرو نشیند. شیر: اجازه داری.گاو سه مرتبه با صدای بلند فریاد کشید: من همان‌روزی خورده شدم، که گاو سفید خورده شد. من همان‌روزی خورده شدم، که گاو سفید خورده شد. من همان‌روزی خورده شدم، که گاو سفید خورده شد. ألا إني أكلت يوم أكل الثور الأبيض. علی بن ابی طالب رضی الله بعد از بیان این داستان، چنین نتیجه‌گیری کرد: “من همان روزی سست، ضعیف و بی‌کَس شدم که عثمان به قتل رسید.”[۱] الا و انی لما وهنت یوم قتل عثمان .

بله، تمام مسلمین قدرت و هیبتشان در حکومتشان و رهبریت اسلامیشان خلاصه می شود، و این قدرت و هیبت است که در برابر کفار آشکار و پنهان و در برابر مسلمین نامتعادل و نامیزان باعث پیاده شدن فریضه ی ارهاب «تُرهِبونَ بِه‌ عَدُوَّ اللهِوَعَدُوَّکُم» به عنوان یک عامل بازدارنده می شود. تنها کافیه که ما در برابر دشمنان این قدرت حکومت اسلامی علی منهاج نبوه یا بدیل اضطراری اسلامی در برابر دشمنان الله و خودمان سکوت کنیم تا نتایج تلخ و ناگوارش را در آینده ای نزدیک خودمان و حتی نوادگانمان بچشند.

پس در این جنگ نرم و تهاجمی کفار سکولار جهانی و مرتدین سکولار محلی و دارودسته ی منافقین بومی در کنار دارالاسلام ایران بمانیم و نظاره گر و تماشاچی نباشیم.


[۱] ابن ابی شیبه، المصنف، (متولد ۱۵۹ قمری- وفات ۲۳۵ قمری) باب ۳، کتاب الجمل، شماره روایت ۳۹۰۸۸ صفحه  457؛ انتشارات : عربستان سعودی، جدة، شرکه دارالقبلة، / سوریه، دمشق، موسسه علوم القرآن، (۱۴۲۷قمری-۲۰۰۶ نصرانی) / قامت بطباعته و اخراجه: لبنان، بیروت، دارالقرطبه   / أنبأنا عبد الوهاب بن المبارك قال‏:‏ أنبأنا أبو الفتح أحمد بن محمد الحداد قال‏:‏ أخبرنا أبو بكر أحمد بن علي بن إبراهيم بن منجويه أن الحاكم أبا أحمد محمد بن أحمد بن إسحاق الحافظ أخبرهم قال‏:‏ أخبرنا عبد الله بن سليمان بن الأشعث قال‏:‏ حدثنا الحسين بن عرفة قال‏:‏ حدثنا عباد بن عباد بن حبيب بن المهلب بن أبي صفرة عن مجالد بن سعيد عن عمير بن زودي.