مطالبات برحق مردم خوزستان و خطر توطئه گران نفوذی

مطالبات برحق مردم خوزستان و خطر توطئه گران نفوذی

به قلم: جابر کعبی (اهواز)

در این روزهای خشکسالی که تقریباً تمام خاورمیانه را در بر گرفته است ما شاهد اعتراضاتی مبنی بر مدیریت منابع آب شرب، کشاورزی و دام و پروژه‌های انتقال آب در استان خوزستان هستیم که در میان مطالبات برحق مردم (بخصوص آن‌هایی که در مسیر رودخانه کرخه قرار دارند و متضرر شدند) حرکاتی مشابه تخریبگران نفوذی دیده می شود که نمی توان این اقدامات جنون آمیز و حتی فتنه گرایانه را به ملت شریف منطقه نسبت داد.

در چنین وضعیتی که پیش آمده است مردم حق طلب و مسئولین امنیتی باید پیش بینی نفوذ این افراد توطئه گر و فرصلت طلب تخریب گر را داشته باشند و اجازه ی مانور دهی به این اشخاصِ اکثراً بی دردِ سوء استفاده چی یا مزدور را ندهند که دنبال اهدافی غیر از مطالبات برحق مردم هستند.

در کنار این مردم باید جهت کسب مطالبات برحق خود از کانالهای قانونی آن اقدام کنند که خوشبختانه این کانالهای مختلف نیز وجود دارند و بدانند که هر گونه اقدامی غیر از اقدامات قانونی و مدنی در واقع زمینه سازی برای سوء استفاده ی دشمن و عوامل نفوذی آنها خواهد بود که تماماً به ضرر آنها و صدمه ای به کلیت دارالاسلام ایران است چون همه ی اجزاء ایران همچون اعضای یک بدن هستند که صدمه دیدن و بیمار شدن یکی از اعضای آن منجر به تب و تاب تمام بدن خواهد شد؛ و مسئولین اجرائی نیز لازم است که اجازه ندهند حقوق و مطالبات برحق مردم بر روی زمین بماند.

امروزه گروههای سکولار مختلفی در میان قومیتهای مختلف ایرانی توسط کفار سکولار جهانی و طاغوتهای منطقه ای سازماندهی و هدایت می شوند که این احزاب سکولار نه تنها مطالبات برحق ملت ایران برایشان مهم نیست بلکه قربانی شدن ملت هم برایشان اهمیتی ندارد مادام که اهداف اربابان آنها را در تضعیف دارالاسلام ایران تامین می کند.

در میان ملت مسلمان و همیشه در صحنه ی خوزستان نیز احزاب دست نشانده ای چون گروهک الاحوازیه و سایر خودباختگانی وجود دارند که همچون احزاب سکولار کومله ها و دمکراتهای کردستان و دارودسته ی رجوی سابقه ی مشخصی در مزدوری برای اجانب دارند که خیانت آنها به ملت خودشان از زمان صدام حسین سکولار تا کنون واضح و آشکار بوده است.  

اگر ملت هوشیار نباشند باز ما شاهد کشته سازی هائی جهت خوراک تبلیغاتی و رسانه ای دشمنان توسط این مزدوران نفوذی خواهیم بود که حتی ممکن است مطالبات برحق مردم را نیز به انحراف کشانده و به حاشیه ببرند و مردم نتوانند در جو امنیتی به وجود آمده به مطالبات برحق خود نیز برسند.

حفظ دارالاسلام مساله ی اساسی و استراتژیک مومنین

حفظ دارالاسلام مساله ی اساسی و استراتژیک مومنین

به قلم: کارزان شکاک

اگر به تمام منابع فقهی مذاهب مختلف اسلامی مراجعه کنیم متوجه می شویم که حفظ دین مقدم بر حفظ جان، مال و دنیا و تمام خواسته های دنیوی ماست و برای حفظ دینمان باید به اسبابی شرعی پناه ببریم که دینمان را حفظ کنیم.

بزرگترین و اساسی ترین ابزاری که می تواند از دین و سپس از جان، نسل، آبرو، ناموس و سایر ضروریات ما در برابر دشمنان آشکار خارجی و دارودسته ی منافقین داخلی محافظت کند قدرت حکومتی دارالاسلام است که مظهر و نماینده ی اراده ی تمام مسلمین و ضامن ترقی و پیشرفت همه جانبه ی جامعه در تمام جنبه های مختلف عقیدتی و مادی است.

البته در زمان ما و با وجود آنهمه پیمانهای امنیتی و نظامی جهانی و محاصره ها و محدودیتهای مختلف اقتصادی که کفار سکولار جهانی متوجه دارالاسلام کرده اند، حرکت طبیعی دارالاسلام در مسیر طبیعی رشد و ترقی با موانعی روبرو شده است.

با این وجود اگر به تاریخ اروپا نگاه کنیم که بعد از رنسانس تا کنون و به مدت بیشتر از ۴ قرن با تاراج منابع مادی سرزمینهای دیگر به اینجا رسیده است، دارالاسلام ما با تمام محدودیتهائی که برایش به وجود آمده است با اتکاء به داشته های خودش بعد از ۴ دهه پیشرفتی شگفت انگیز داشته است، هر چند هنوز اهدافی وجود دارند که جهت رسیدن به آنها نیاز به تدرج و مرور زمان وآمادگیهای لازم دارند.

ما برای دارالاسلام خود همچون کشوری مستقل، اهداف و آرزوهای والائی را در سر داریم اما باید متوجه باشیم که با توجه به مشکلات امنیتی و اقتصادی که دارالکفرهای سکولار جهانی و طاغوتهای منطقه ای برای ما فراهم کرده اند، باید با درک «وضع موجود» و اولویت بندی نیازهای خود بپذیریم که : بعد از حفظ ایمان، حفظ دارالاسلام در اولویت اول هر مومنی است که سپری جهت حفظ دین و جان و ناموس و آبرو و مال ما در برابر کفار سکولار جهانی و مزدوران محلی آنهاست و رسیدن به سایر نیازهای مادی در اولویتهای بعدی قرار دارند.

چنانچه جهت رسیدن به نیازهای مادی در غیر زمان خودش، تابع تبلیغات کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار و مزدور بومی و دارودسته ی منافقین داخلی شویم که موجودیت دارالاسلام را هدف قرار داده اند، بدون شک هر گونه همراهی با آنها حکم تخریب و بازدارنگی را دارند.

دارالاسلام در معرض جنگ آشکار تبلیغاتی و روانی دشمنان قرار گرفته است و حتی کسانی که گوشه گیری می کنند و همه اش غر می زنند و ایراد می گیرند و در برابر این جنگ روانی واکنش نشان نمی دهند بدون شک دچار خیانت سکوت شده و باید نزد الله تعالی پاسخگوی بی تفاوتی ها خود باشند.  

مومنینی که به «بیماری تخصص در مسائل ریز و رها کردن مسائل اساسی و استراتژیک» دچار شده اند در تحلیل اوضاع کلی موجود و هدایت امور مانع بزرگی ایجاد می کند و در انتقادات خودشان مسائل اصلی وزیربنائی و اولویتهای اصلی جهاد و دارالاسلام را نادیده می گیرند، و توجه خودشان را فقط به مسائل فرعی و ریز درجه چندم محدود می کنند که نیاز روز مسلمین نیست، و اولویت الان مسلمین نیست، و به درد الان مسلمین نمی خورد، و پاسخی برای سوال الان مسلمین نیست.

پس: دارالاسلام خود را دریابیم که حفظ آن مساله ی اساسی و استراتژیک مومنین است که به وسیله ی آن سایر ضروریات هم حفظ می شوند.

در ایران امیرالمومنین که باید از او در معروف و عدم معصیت اطاعت شود کیست؟

در ایران امیرالمومنین که باید از او در معروف و عدم معصیت اطاعت شود کیست؟

به قلم: عبدالباسط بازماندگان(مدرسه ی علم دینی اهل سنت خنج)

عده ای مسلمینی که نسبت به منابع فقهی اهل سنت جاهل هستند و تحت تاثیر جو تبلیغاتی رسانه ای و شبهات دارودسته ی منافقین قرار گرفته اند و یا نسبت تشیع و سایر مذاهب و تفاسیر اسلامی مخالف خود کینه ی نابجا دارند به عنوان شبهه ای جهت حمله به مخالفین بیان می کنند که شما ایران را دارالاسلام می دانید پس امیرالمومنین این دارالاسلام چه کسی است؟

عده ای از اهل سنت از بیان حقیقت می ترسند چون از عواقب آن و برچسبهائی که باید بخورد هراس دارد. اما زمانی که ما بر اساس تمام منابع اهل سنت متوجه شدیم که ایران کنونی دارالاسلام است (یعنی سرزمینی که بر اساس قوانین شریعت الله اداره می شود) قطعاً دارالاسلام نیز مثل سایر دارالکفرها نیاز به رهبر دارد و این یک ضرورت است که در منابع فقهی به این رهبر می گویند:  امام.

 الماوردی رحمه الله در واجب و ضروری بود وجود رهبریت برای دارالاسلام می‌گوید: «الْإِمَامَةُ: مَوْضُوعَةٌ لِخِلَافَةِ النُّبُوَّةِ فِي حِرَاسَةِ الدِّينِ وَسِيَاسَةِ الدُّنْيَا، وَعَقْدُهَا لِمَنْ يَقُومُ بِهَا فِي الْأُمَّةِ وَاجِبٌ بِالْإِجْمَاعِ».( الأحکام السلطانية از الماوردی، ص: ۱۵) امامت برای جانشینی مقام نبوت، در پاسداری دین و سیاست دنیا وضع گردیده است، و عقد آن برای کسی که در بین امّت برای انجام آن به پا می‌خیزد به اجماع واجب است.

ابن حزم اندلسی هم می گوید: اتّفق جَمِيع أهل السّنة وَجَمِيع المرجئة وَجَمِيع الشِّيعَة وَجَمِيع الْخَوَارِج على وجوب الْإِمَامَة (الفصل في الملل والأهواء والنحل از ابن حزم ۴/۷۲)همۀ اهل سنّت و همۀ مرجئه‌ها و همۀ شیعیان و همۀ خوارج بر واجب بودن امامت اتفاق نظر دارند.

حالا این رهبر دارالاسلام ممکن است یکی چون خلفای راشدین رضی الله عنهم اجمعین یا عمر بن عبدالعزیز و صلاح الدین ایوبی باشد یا ممکن است یکی از شاهان فاجر و ظالم بنی امیه یا بنی عباس یا عثمانی ها و سایر شاهان سلجوقی و سامانی و غزنوی و غیره باشد. به هر حال در تمام موارد و بخصوص در حالت ضرورت و اضطرار باید مقاصد شریعت را در نظر داشت.

صحابی بزرگوار و خلیفۀ راشد علی بن ابی طالب رضی الله عنه می‌گوید: «لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ إِمَارَةٍ بَرَّةً كَانَتْ أَوْ فَاجِرَةً. قِيلَ لَهُ: هَذِهِ الْبَرَّةُ قَدْ عَرَفْنَاهَا فَمَا بَالُ الْفَاجِرَةِ؟ قَالَ: يُؤَمَّنُ بِهَا السَّبِيلُ، وَيُقَامُ بِهِ الْحُدُودُ، وَيُجَاهَدُ بِهِ الْعَدُوُّ، وَيُقْسَمُ بِهَا الْفَيْءُ. (منهاج السنة النبوية از ابن تیمیه ۱/۵۴۸) مردم حتما باید امیری داشته باشند حال چه نیکوکار باشد چه بدکار. به او گفته شد: امیر نیکوکار را می‌دانیم، اما حکمت از امیر بدکار چیست؟ علی رضی الله عنه گفت: بوسیلۀ او راه‌ها امن می‌شود و حدود اقامه می‌شود و با دشمن جهاد کرده می‌شود و اموال فیء تقسیم می‌شود.

به همین سبب جمهور فقهاء اطاعت از ظالمی ‌که مقاصد و اهداف امامت را ضایع نساخته باشد واجب دانسته‌اند، شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله می‌گوید: وَأَمَّا نَفْسُ الْوِلَايَةِ وَالسُّلْطَانِ فَهُوَ عِبَارَةٌ عَنِ الْقُدْرَةِ الْحَاصِلَةِ، ثُمَّ قَدْ تَحْصُلُ عَلَى وَجْهٍ يُحِبُّهُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ، كَسُلْطَانِ الْخُلَفَاءِ الرَّاشِدِينَ، وَقَدْ تَحْصُلُ عَلَى وَجْهٍ فِيهِ مَعْصِيَةٌ، كَسُلْطَانِ الظَّالِمِينَ. (منهاج السنة النبوية از ابن تیمیه ۱/۵۳۰) و اما خود ولایت و سلطان که عبارت است از قدرتی که حاصل شده است، و ممکن است از وجهی که الله و رسولش دوست دارند حاصل شده باشد، مانند سلطه و فرمانروایی خلفاء راشدین، و ممکن است از وجهی که در آن معصیت وجود دارد حاصل شده باشد، مانند سلطۀ ظالمان.

در این صورت تفکر اطاعت از رهبریت دارالاسلام در معروف و در غیر معصیت ناشی از اجماع صحابه و تمام مذاهب اسلامی است، و اینکه عده ای زیر بار این اجماع مسلمین نمی رود صرفاً به دلایل نفسانی و فرقه بازی و حزب بازی و کینه ی نابجا از مذاهب و تفاسیر مخالف آنهاست نه تبعیت از منابع شرعی و اجماع صحابه و مذاهب اسلامی . این دسته در شهر خود هم از مُلا و شیخ و مولوی هم مذهب خودشان که با او مخالف هستند پیروی نمی کنند چه رسد به سایر مذاهب اسلامی.

هم اکنون در دارالاسلام ایران با وجود قانونی اساسی کلی که بر اساس مذهب جعفری تدوین شده و قوانین مدنی محلی که بر اساس مذاهب شافعی و حنفی در میان مردم حکم می شود ما هم شاهد امنیت هستیم و هم سایر مقاصد شریعت، اگر خود مردم بخواهند.

دارالاسلام ایران نماد قدرت برتر منطقه

دارالاسلام ایران نماد قدرت برتر منطقه

به قلم: فضل احمد خراسانی

الله تعالی می فرماید: وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ یَعْلَمُهُمْ (انفال/۶۰) برای ( جنگ با ) آنان تا آنجا که می‌توانید نیرو و قوة و ( از جمله ) اسبهای ورزیده آماده سازید ، تا بدان ( آمادگی و ساز و برگ جنگی ) دشمنِ خدا و دشمن خویش را بترسانید، و کسان دیگری جز آنان را نیز به هراس اندازید که ایشان را نمی‌شناسید و خدا آنان را می‌شناسد.

رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز در تفسیر این آیه می فرماید: {وَأَعِدُّوا لهمْ ما اسْتَطَعْتُمْ مِن قُوَّةٍ}، أَلَا إنَّ القُوَّةَ الرَّمْيُ، أَلَا إنَّ القُوَّةَ الرَّمْيُ، أَلَا إنَّ القُوَّةَ الرَّمْيُ. (مسلم۱۹۱۷ /  صحيح أبي داود۲۵۱۴) آگاه باشيد ! « قوّه » همان تيراندازي است، آگاه باشيد ! « قوّه » همان تيراندازي است.

در این راستا دارالاسلام ایران توانسته است با قدرت سیاسی غیر قابل نکار و قدرت بازدارندگی نیروهای مختلف مسلح و امنیتی غیر قابل کتمان، سپری باشد در برابر کفار سکولار جهانی و مزدوران محلی آنها؛ و به همگان نشان داده است که دارالاسلام ایران هم اکنون نماد و قدرت برتر منطقه شده است .  

نیروهای مسلح دارالاسلام ایران با تولید تجهیزات و تسلیحات نظامی توانسته است یك قدرت برتر در تولید فناوری های دفاعی در سطح منطقه خاورمیانه شود وعمق استراتژیك خود را در منطقه گسترش دهد و شرایط خود را بر این دشمنان سکولار جهانی چون آمریکا و طاغوتهای منطقه ای تحمیل کند و چنان «ترس و ارهابی» در دل این دشمنان آشکار (که آنها را می بینیم و می شناسیم) و دشمنان پنهان داخلی (گروه منافقین که در میان ما پنهان شده اند و ما آنها را نمی شناسیم) به وجود آورده است که توان هر گونه عمل جنون آمیز را از آنها گرفته است.

دارالاسلام ایران در این شرایط تحریمهای مختلف اقصادی توانسته است با استفاده از همه ظرفیت‌های دانشگاهی و صنعتی و شركت های دانش بنیان كشور صنعت نظامی و دفاعی خود را به مرحله ای از خودکفائی برساند. به عنوان مثال با تولید ادوات ضد تانك، ضد زره، ضد راكت، كشتی ها و ناوچه های دریایی، اژدرها، هواپیماهای نظامی با سرنشین و بدون سرنشین، سیستم های جنگ الكترونیك و نبرد سایبری، انواع سامانه های متحرك و زمینی و فوق مدرن و انواع موشکهای متعدد كوتاه برد، میان برد و دور برد با ۷۰۰ کیلومتر برد مراکز حساس احزاب سکولار و مرتد حزب دمکرات کردستان ایران در عراق و  پایگاههای آمریکا در عین الاسد عراق و پایگاه سکولارهای اوجالان (مزدوران کنونی آمریکا) در دیرالزور سوریه را به صورت نقطه ای مورد هدف قرار دهد.  

دارالاسلام ایران به دلیل تحریمهای مختلف اقتصادی مبنا را به دلیل تحریم‌ها، نمی‌توانست بر خرید تسلیحات بگذارد و مجبور شد تلاش خود را معطوف به تولید و ایجاد زیرساخت‌های لازم جهت استفاده از دانش متخصصان بومی به‌منظور طراحی و تولید تسلیحات و تجهیزات روز بگذارد به همین دلیل می بینیم به دلیل تولید داخلی براساس اعلام مراکز ارزیابی‌کننده بین‌المللی، بودجه نظامی ایران در سال ۲۰۱۹ چیزی حدود ۱۷ میلیارد دلار بوده که این رقم حدود یک‌چهارم بودجه نظامی عربستان سعودی در همین سال است.

آل سعود امارات، قطر، کویت، عراق، عمان و حتی اردن و سوریه، مبنای خود را خرید تسلیحات نظامی از سایر کشورها به‌خصوص قدرت‌های جهانی گذاشتند و با آنکه در ظاهر  قدرت نظامی این کشورهای خریدار را بالا برده است اما در مجموع عامل قدرت دائمی برای این کشورها به حساب نمی‌آید بلکه می‌تواند عامل تضعیف این کشورها نیز باشد که با قطع همکاری غربی‌ها و فروشنده ها ضرباتی غیر قابل انکار را متحمل شوند و زمین‌گیر شوند.

این مساله روی دیگری هم دارد. در سنجش میزان توانمندی نظامی کشورها، مراکزی مانند گلوبال فایرپاور (Global Firepower) با بررسی ۵۵ مولفه از جمله تجهیزات و فناوری‌های پیشرفته، جزئیات توان نظامی نیروهای هوایی، زمینی، دریایی و سایر امکانات نظامی و دفاعی و نیز امکانات اقتصادی، ثبات مالی و منابع طبیعی، قدرت نظامی کشورهای مختلف را مورد ارزیابی قرار داده که در جدیدترین گزارش این مرکز، ایران در سال ۲۰۲۰ در رتبه چهاردهم قدرت‌های نظامی جهان و بالاتر از کشورهایی همچون عربستان، رژیم صهیونیستی، استرالیا، امارات، کویت، عراق، قطر، پاکستان، آذربایجان، قزاقستان، عمان و … قرار دارد.

این جایگاه دارالاسلام ایران «در وضع موجود» است.

پیروزی ملت «بزرگ» دارالاسلام ایران در برابر دشمنان «کوچک» در انتخابات ۱۴۰۰

پیروزی ملت «بزرگ» دارالاسلام ایران در برابر دشمنان «کوچک» در انتخابات ۱۴۰۰

به قلم: شاهو سنه ای

در این انتخابات سه جریان ۱- کفار سکولار جهانی ، ۲- احزاب سکولار محلی و ۳- دارودسته ی منافقین خیلی سعی کردند در یک جبهه ملت ایران و بخصوص اهل سنت ایران را از حضور در انتخابات منصرف و دلسرد کنند اما در نهایت دیدیم بعد از انتخابات خودشان ناامید و دلسرد شدند.

در واقع این حضور مردم در انتخابات شوراهای مختلف و ریاست جمهوری واکنش طبیعی ملتی آزاد و مختار به تمام دشمنان داخلی و خارجی است و همچنین پیامی آشکار به آندسته از مسلمین فریب خورده ای است که با جهالت و کج اندیشی در جبهه ی مثلث شوم دشمنان دین و ملت خود قرار گرفتند تا بدانند که ملت مسلمان دارالاسلام ایران به حرکت قوی و میلونی خود ادامه خواهد داد هر چند اینها هم نباشند.

اینها لازم است به خود یادآوری کنند که حتی اگر چون جنگ اُحُد نزدیک به یک سوم از افراد واجد الشرایط هم جزو مومنین ضعیف الایمان و دارودسته ی منافقین قرار بگیرند باز این نهضت توسط مومنین راستین و صادق آن به حرکت خود ادامه خواهد داد. باذن الله.

البته قابل ذکر و دقت است که اکثریت قاطع رای ندهندگان هم کسانی بودند که از برنامه های اقتصادی و مبارزه با مفاسد اداری جریان به اصطلاح اصلاح طلب لیبرال خسته شده بودند؛ اینها بدون شک بخشی از بدنه ی همین نظام و دارالاسلام هستند و هرگز در جبهه ی دشمنان قرار نخواهند گرفت، هر چند با عدم مشارکت خود و بی طرفی دچار کوتاه بینی  واضح و آشکاری شده اند؛ عدم مشارکیت این طیف عظیم از ملت ایران اعتراض به مسئولین اجرائی قوه ی مجریه در داخل نظام است نه اصل نظام؛ به همین این پیروزی ملت ایران بر دشمنان داخلی و خارجی، پیروزی اینها نیز هست.  

به هر حال این میزان مشارکت در تمام کشورهای دنیا که در آن مردم در رای دادن آزاد هستند وجود دارد و انتخابات ریاست جمهوری ایران ۱۴۰۰ش به نسبت میزان شرکت کنندگان چیزی چون انتخابات ریاست جمهوری سوئیس در سال۲۰۱۱ به میزان ۴۹٫۱ و پرتغال در سال۲۰۱۱به میران ۴۶٫۵۲ و یا بالاتر از آمریکا در سال۲۰۱۰ به میزان مشارکت۴۱٫۵۹  است .      

رهبر طریقت بین المللی کسنزانیه : تمام دروایش ما در ایران باید به عنوان یک واجب دینی به آقای رئیسی رأی دهند

رهبر طریقت بین المللی کسنزانیه : تمام دروایش ما در ایران باید به عنوان یک واجب دینی به آقای رئیسی رأی دهند

به قلم: محمود مریوانی

کسنزانیه طریقتی بین المللی است که در کنار قرآن و سنت صحیح رسول الله صلی الله علیه وسلم و مذاهب اربعه جهت تزکیه و پاک کردن روح خود دارای روش خاصی است.

این طریقت در ایران هم دارای پیروان زیادی در شهرهای مختلف سنی نشین است. به دلیل نشر انواع تبلیغات مختلف توسط احزاب کافر سکولار و موضع گیری دسته ای از چند چهره های داخلی و جاهلینی که بیشتر از شبکه های ماهواره ای مختلف و بخصوص شبکه های طرفدار افکار محمد بن عبدالوهاب تقلید می کردند، بعضی از دروایش کسنزانی دچار سرگردانی شده بودند.

شیخ نهرو کسنزانی ، شیخ کنونی طریقت کسنرانی در پاسخ به سوال دراویش ایران در انتخابات ریاست جمهوری به تمام این سرگردانی ها خاتمه داد و در پیامی گفت:

“ضروری است تمام دراویش ایران در انتخابات ایران مشارکت کنند، این یک وظیفه ی ملی آنهاست، درویش کردستان ایران در انتخابات مشارکت کنند و این بر آنها واجب است، و ما آقای رئیسی را شخصی مناسب می دانیم، چون ایشان از آل بیت نبوی است و ایشان می تواند به همه ملت و میهن ایران خدمت کند با همه اقوام و تنوعها. پیروز و مبارک است شرکت مردم در انتخابات ایران و واجبی دینی و ملی است بر هر درویش کسنزانی در ایران.”

   در این صورت ما دروایش کسنزانی مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری ایران را یک وظیفه ی دینی می دانیم و علاوه بر آن به آقای رئیسی رای می دهیم؛ و به جای دنباله روی از احزاب کافرسکولار و گروههای منافق صفت داخلی که نقاب اسلامی به چهره زده اند و گروههای جاهل پیرو محمد بن عبدالوهاب، از شیخ خود پیروی می کنیم .

حمایت قاطع فراکسیون اهل سنت مجلس شورای اسلامی از کاندیداتوری سید ابراهیم رئیسی در انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰

حمایت قاطع فراکسیون اهل سنت مجلس شورای اسلامی از کاندیداتوری سید ابراهیم رئیسی در انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰

ارائه دهنده: عمر مرادخانی

سید آیت الله رئیسی به عنوان شخصیتی عملگرا و مدبر و انقلابی و مرد میدان از سوی:

  •  اهل علم و نخبگان رهبری سنی مذهب چون مفتی مولانا نظیر احمد سلامی (صاحب دهها اثر علمی و از منتسبین به جماعت اسلامی ابوالاعلی مودودی رحمه الله)
  • و اکثریت مطلق ائمه ی جمعه ی روستاها و شهر های مختلف سنی نشین، و سایر شریعت گرایان دارالاسلام چون مولوی محمداسحق مدنی و شیخ اسماعیل بازدار از استان بوشهر و شیخ عبدالرحیم خطیبی از جزیره قشم و حاج گلدی کمالی از علمای اهل سنت خراسان و شیخ امینی از علمای برجسته استان هرمزگان و ماموستا خالدیان از علمای اهل سنت استان کردستان و مولوی موحد از علمای استان سیستان و بلوچستان و ملا سید علاالدین از علمای اهل سنت استان کرمانشاه و ماموستا کلشی نژاد از علمای اهل سنت استان آذربایجان غربی و…

 به عنوان «اصلح» در انتخابات ریاست جمهوری دارالاسلام ایران معرفی شد .

در کنار این نخبگان و اهل علم میان اهل سنت، باز فراکسیون و نمایندگان شهرهای مختلف اهل سنت در مجلس شورای اسلامی «حمایت قاطع» خود از سید ابراهیم رئیسی را اعلام کردند که در واقع به معنی حمایت تمام کسانی است که به این نمایندگان مجلس شورای اسلامی رای داده اند.

متن کامل بیانیه به شرح زیر است:  

بسمه تعالی

پیرو بررسی برنامه های ارائه شده توسط کاندیداهای محترم ریاست جمهوری، مصاحبه های منتشر شده آن نامزدها در رسانه ها، مناظره های انتخاباتی، نشست های فراکسیون نمایندگان اهل سنت با تعدادی از کاندیداها و در راستای تقویت و اهمیت مواردی مثل: تاکید مقام معظم رهبری بر مشارکت حداکثری، اهمیت مشارکت مردم در شرایط امروز و مشکلات داخلی و بین المللی، مسئله مطالبات مناطق قومی و مذهبی و نیاز به حل سریع مشکلات این مناطق و در نهایت توسعه زیرساخت‌ها، رفع فقر و محرومیت زدایی و با عنایت به نشست مشترک فراکسیون اهل سنت مجلس یازدهم در مورخه بیستم خرداد سال ۱۴۰۰ با جناب آقای رئیسی و بررسی دیدگاه های ایشان در تمامی موارد اشاره شده فوق و همچنین رایزنی فراکسیون با تعداد زیادی از علما و نخبگان معزز و برجسته مناطق مختلف سنی نشین، اعضای فراکسیون اهل سنت مجلس یازدهم با اکثریت آرا حمایت قاطع خود را از کاندیداتوری آیت الله سید ابراهیم رئیسی اعلام می دارد و انتظار می‌رود مردم عزیز در حوزه‌های انتخابیه با مشارکت حداکثری در انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ حمایت لازم را از ایشان به عمل آورند تا زمینه رفع مشکلات این مناطق فراهم شود.

بااحترام

فراکسیون اهل سنت یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی»

بیانیه ی شورای «بنیان جهاد علیه سکولاریسم» در مورد انتخابات شوراهای مختلف دارالاسلام ایران

بیانیه ی شورای «بنیان جهاد علیه سکولاریسم» در مورد انتخابات شوراهای مختلف دارالاسلام ایران

بسم الله الرحمن الرحيم . الحمد لله والصلاة والسلام على أشرف المرسلين سيدنا محمد وعلى آله وصحبه ومن تبعهم بإحسان إلى يوم الدين.

امروزه در میان مسلمین کسانی هستند که خودشان را ذلیل و بی ارزش کرده اند و در برابر جنگ روانی کفار سکولار جهانی خود را باخته اند و ابزار دست احزاب مختلف سکولاریستی و ارتدادی محلی و دارودسته ی منافقین داخلی شده اند؛ اینها نیز جزو همانهائی هستند که «وَمَن يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّكْرِم» ( حج/ ۱۸) «وخدا هركه را بي‌ارزش كند، هيچ كسي نمي‌تواند او را گرامي و ارزشمند کند»

این موجودات در عصر رسول الله صلی الله علیه وسلم و تمام دورانها وجود داشته و خواهند داشت، پس خطاب ما در این بیانیه به صورت خاص به مومنینی است که در برابر شریعت الله موضع «سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا» (بقره/۲۸۵) شنیدیم و اطاعت کردیم، گرفته اند.

در جمع بندی منابع شرعی متوجه می شویم: مناط، معیار و ملاک واحدی برای تعیین «دارالکفر»  یا «دارالاسلام» بودن سرزمینی وجود دارد به نام «قانون» و «حاکمیت» که به دنبال خود اطاعت زیر دستان و تعیین مجازت و پاداش این زیر دستان را نیز به همراه دارد، و این یعنی همان مفاهیم و محتوای چهار گانه ی دین  که عبارت بودند از: ۱- قدرت حکومتی ۲- قانون و برنامه ۳- اطاعت و فرمانبرداری ۴- مجازات و پاداش.

حالا در سرزمینی که این چهار معنی و محتوای دین، مختص دین «اسلام» است «دارالاسلام» است و سرزمینی هم که این ۴ معنی و محتوای دین مختص «کفر» است و توسط یکی از «کفار۶گانه» ی آشکار یعنی: ۱- الَّذِينَ هَادُوا  2- وَالصَّابِئِينَ  3- وَالنَّصَارَىٰ  4- وَالْمَجُوسَ  5- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا (مشرکین یا به زبان امروزین سکولاریستها) و ۶- مرتدین اداره می شود «دارالکفر» است.

در اینجا حق و ناحق با هم مخلوط نیست، ما هم اکنون در فتنه قرار نگرفته ایم، تعریف دارالاسلام و دارالکفر و معیارها و ملاک تشخیص این دو، هم در قرآن و هم در سنت صحیح و هم در آراء صحابه و هم در تمام مذاهب اسلامی مشخص و یکی است، و در برابر اینها ما با سخنان عده ای از علمای درباری و مفتی های طاغوتها و سخنان دارودسته ی منافقین و سکولار زده های لیبرال طرفیم؛ سخن واحد الله ورسولش و صحابه و تمام مذاهب اسلامی در برابر سخن این دسته قرار گرفته و هر دو سخن کاملاً مشخص و جدا از هم هستند. مهم این است شما کدام یک را می پذیری و در کدام طرف ایستاده ای؟

در این صورت می توانیم برای مشارکت خود در این سرنوشت جمعی در دارالاسلام ایران دلایلی کاملاً شرعی و عینی داشته باشیم، از جمله اینکه:

  1. از نظر عقیدتی و ایدئولوژیک «موظف» و «مکلف» به مشارکت اجتماعی در دارالاسلام هستیم بخصوص زمانی که دارالاسلام در مواجه با انواع جنگهای روانی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و حتی تهدیدهای نظامی قرار گرفته باشد که بی تفاوتی ما نوعی «خیانت» به دارالاسلام و «خدمت» به دارالکفرهای سکولار جهانی و احزاب سکولار و مرتد محلی و دارودسته ی منافقین داخلی خواهد بود.
  2. شوراهای مختلف و انجمنهای مردم نهاد در دارالاسلام ایران تنها کانالهای قدرت گیری ما و خدمت رسانی به مسلمین بر اساس «مذهب» خودمان هستند.
  3. شوراهای مختلف و نهادهای مختلف مردم نهاد در دارالاسلام تنها ابزارهای جلوگیری از تولید تفرق و حرکت به سوی وحدت اسلامی و رسیدن به شوراهای اولی الامر صنفها و تخصصهای مختلف هستند که در نهایت منجر به شورای اولی الامر واحد مسلمین می گردند.
  4.   «موجودیت» و «تقویت» ما در دارالاسلام ایران و «امنیت» ما با موجودیت و تقویت و امنیت دارالاسلام ایران گره خورده است و «تضعیف» دارالاسلام ایران بدون شک تضعیف تمام شریعتگرایان متصل به این دارالاسلام در سراسر دنیا و طبعاً منجر به تضعیف ما خواهد شد.

در این صورت واضح است که در همان ابتدای راه ما برای حفظ موجودیت و منافع اخروی و دنیوی خود میجنگیم که ثمرات این حضور به تمام اعضای دارالاسلام نیز خواهد رسید.

ما شریعت گرایان اهل سنت ایران به مدت ۴ دهه است که با قدرت حکومتی دارالاسلام ایران توانسته ایم در برابر کفار سکولار جهانی و بخصوص احزاب مختلف سکولار و مرتد محلی از اسلام و عزت و جان و ناموس و مال خود محافظت کنیم، اینها تحلیل تئوری نیست که نیاز به فکر کردن داشته باشد بلکه تجربیاتی است که ما شاهد وقوع آنها بوده ایم، علاوه بر این، تجربیات مختلف نشان داده است که ما به تنهائی هرگز توان مقابله با این سیل خروشان کفار متحد جهانی و مرتدین محلی را نخواهیم داشت و چنانچه این دارالاسلام از دست برود بدون شک دارالکفری سکولار جایگزین خواهد شد.

کسانی که آگاهانه یا جاهلانه در جهت تضعیف و نابودی این دارالاسلام در تلاش هستند و در جبهه ی جنگ روانی دشمنان قرار گرفته اند در واقع چه بخواهند چه نخواهند عزت را در درالکفرها و حاکمیت هریک از کفار آشکار ۶گانه و عقاید کفری آنها جستجو می کنند و بدون شک الله تعالی آنها را ذلیل خواهد کرد چنانچه  عمر بن خطاب رضی الله عنه به صورت کلی می گوید: «نحن قومٌ أعَزَّنا اللهُ بالإسلامِ ولو ابتغینا العِزَّةَ فی غیرها أذَلنا الله » [۱]خداوند ما را به اسلام عزت داده است اگر عزت را در جای دیگر جستجو کنیم،خداوند ما را خوار  و ذلیل می کند.

 به اقوام مختلفی در سرزمینهای اسلامی نگاه کنید که غیر از سیستم اسلام سیستم سکولاریسم ویکی از مذاهب مختلف دین  سکولاریسم را انتخاب کرده اند، نگاه کنید الله تعالی چگونه آنان را ذلیل کرده بعد از آنکه قرنها در عزت زندگی کردند؟!

بر این اساس، شورای بنیان جهاد علیه سکولاریسم در مناطق سنی نشین دارالاسلام ایران از تمام مسلمین و حتی اهل ذمه ای که خود را در سرنوشت جمعی این کشور شریک می دانند می خواهد که در عرصه های مختلف انتخابات دارالاسلام ایران مشارکت کرده و این مشارکت را قبل از هر چیز حضور در جنگ روانی بر علیه دشمنان اسلام و دارالاسلام و تقویت مومنین شریعت گرا بدانند.

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

شورای مدیریت «بنیان جهاد علیه سکولاریسم» در دارالاسلام ایران

۲۱/۳/۱۴۰۰ش


[۱] رواه الحاكم (۱/۱۳۰)، وصحَّحه الألباني في (سلسلة الأحاديث الصَّحيحة) (۱/۱۱۷)

سودبران از عدم مشارکت ما در انتخابات ایران و آثار سوء آن بر زندگی اجتماعی ما

سودبران از عدم مشارکت ما در انتخابات ایران و آثار سوء آن بر زندگی اجتماعی ما

به قلم: ابوبکر بوکانی

کشورهای مختلف در برابر مسئولیتهای اجتماعی موضع گیری های مختلفی دارند. به عنوان مثال کشوری چون استرالیا حضور در انتخابات را الزامی داند و کشورهای دیگر با حزب بازی های خاص سرمایه داری (مثل آمریکا و…) یا سوسیالیستی (مثل چین و…) ارزشی برای حضور یا عدم حضور مردم قائل نیستند، یا مسلمین در دارالاسلام مشارکیت در مسئولیتهای اجتماعی را یک حق و در مواردی که باعث تقویت یا تضعیف دارالاسلام شود را یک وظیفه و تکلیف شرعی می دانند.

مشارکت اجتماعی به هر حال باعث شکوفائی اجتماعی می شود و افراد زیادی هستند که به این مهم پی برده اند. پس بدون شک در این انتخابات شهر و روستا و ریاست جمهوری دارالاسلام ایران کسانی هستند که قطعاً رای خواهند داد و افرادی هم انتخاب خواهند شد، در این صورت چه مردم مثل آمریکای سال ۲۰۱۰ به میزان۴۱٫۵۹ مشارکت داشته باشند چه کمتر یا بیشتر به هر حال افرادی انتخاب خواهند شد، اما عدم مشارکت شما که خودت را طرفدار شریعت الله می دانی به سود چه کسانی خواهد بود؟

در این صورت قبل از داشتن دغدغه ی اینکه یکی انتخاب خواهد شد یا نه؟ و این کرسی های شوراهای مختلف در روستاها و شهرها و ریاست جمهوری خالی می مانند یا نه؟، به این فکر کن که در این جنگ روانی (که بین دارالاسلام ایران که سقفی برای همه ی ماست) و کفار سکولار جهانی و مرتدین سکولار محلی به وجود آمده است شما در کدام سو قرار گرفته ای ؟

همه می دانیم که کفار سکولار جهانی و بخصوص تمام احزاب سکولار خارج نشین و دارودسته ی منافقین با فضاسازی منفی و پرحجم دستگاه‌های تبلیغاتی خود جبهه ی متحدی جهت دلسرد کردن مسلمین از انتخابات را تشکیل داده اند و آشکارا با حکومت اسلامی چه شیعی یا سنی آن سر جنگ و ناسازگاری دارند، هدف اینها اصلاح جامعه بر اساس مذاهب اسلامی نیست بلکه نابودی مذاهب اسلامی در مسائل حکومتی و اجرائی و قوانین است.

پس فکر کن، برای من و شما دو جبهه بیشتر وجود ندارد، یا جبهه ی دارالاسلام ایران است (با تمام نواقصی که دارد) یا جبهه ی مثلث کفار سکولار جهانی و مرتدین و دارودسته  ی منافقین محلی که در کل مشروعیت اسلام(چه شیعی و چه سنی آن) برای حاکمیت را هدف قرار داده و بر سکولاریسم در برابر اسلام توافق کرده اند.

در این صورت واضح است که سود بران اصلی در عدم مشارکت شما در این مسئولیت اجتماعی تنها جبهه ی کفار و مرتدین سکولار و دارودسته ی منافقین است؛ پس کسی که شما را به این جبهه ی شیطان دعوت می کند یا دشمن دروغگوئی است که می خواهد شما را فریب دهد یا دوست جاهلی است که فتواهای تحریم در انتخابات کشورهای سکولار را بر دارالاسلام ایران تحمیل می کند.  

 بدون شک در همین روستا و شهر شما که ما روزانه با مسائل مختلف اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و رفاهی و … آن سروکله می زنیم  برای یک مسلمان انتخاب فردی مناسب برای رسیدگی به مستولیتهای مختلف در واقع انتخاب شخص برای میدان خدمت و سبقت گرفتن در خیرات است.

آیا یک دشمن و یا شخص جاهلی می تواند منبع خدمت و خیر شود؟ آیا با عدم مشارکت شما میدان برای جاهلین و حتی خائنین و نفوذی ها باز نمی شود؟ اگر این نخاله های صاحب قدرت شدند آیا آثار مخرب فعالیتهای اینها تا دهه ها بعد از رفتن اینها در جامعه ی ما باقی نمی ماند؟

با مثالی خدمت شما عرض کنم : یکی از وظایف شوراهای روستا و شهر انجام فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی و ادبی و اموزشی است . زمانی که شما کناره گیری می کنی و انسانی نفوذی و فاسد سکولار نماینده می شود می بینیم که هزینه ای که برای این فعالیتها بر اساس «مذهب» ما تعیین شده صرف انجام فعالیتهای ضد اسلامی مثل برگذاری مراسم نوروز و آنهمه فساد در آن می شود که گاه طرفداران احزاب سکولار و مرتد محلی هم آزادانه با پوشیدن لباس مرتدین بر علیه فرهنگ اسلامی ما تبلیغ می کنند. حتی زنهای آنها نیز با پوشیدن لباسهای مردانه ی مرتدین به رقص و پایکوبی و حضور در این مراسمها می پردازند و تو نظاره گری .

آیا تاثیرات این فعالیتهای مخرب فرهنگی کاملاً ضد اسلامی تا سالهای سال بر اذهان فرزندان و اطرافیان ما باقی نمی ماند؟ این تنها یک نمونه در سطح روستاست که همه دیده ایم، حالا بماند در سطح شهر و استان و کشور.

در دارالاسلام ایران عامل هویت بخش مسلمین چیست؟

در دارالاسلام ایران عامل هویت بخش مسلمین چیست؟

به قلم: مسعود سنه ای

برای یک انسان «هویت» مجموعه ای از عقاید و نگرشها و ویژگیهای خاصی است که او را از دیگران متمایز می کند و زمانی که مسلمین از «هویت» صحبت می کنند بدون آنکه کسی مخالف باشد همه ی فرقه ها و مذاهب اسلامی می گویند هویت ما «اسلام» و عقاید اسلامی است .

به نظر شما چه چیزی سلمان فارسی و محمد عربی و بلال حبشی و صهیب رومی و جابان الکوردی  را از ابولهب عمومی پیامبر و ابوجهل متمایز می کرد؟ تنها اسلام بود.

در اینجا ابولهب عموی رسول الله صلی الله علیه وسلم با آنکه در نژاد به رسول الله صلی الله علیه وسلم نزدیکترین بود، و با آنکه آذر پدر سیدنا ابراهیم علیه السلام بود و با آنکه نوح علیه السلام دارای پسری ناخلف بود اما نژاد نتوانست اینها را به هم گروه بزند و عامل هویت بخشی «نژاد» نبود، بلکه  هویت مسلمین را «اسلام» تعیین می کرد.

با این وصف «خودی» یعنی کسی که مسلمان است و «غیر خودی» یعنی کسانی که از دایره ی اسلام خارج هستند. معیار «اسلام» است نه نژاد یا طبقه ی اقتصادی و حکومتی و …. و هویت یک مسلمان  مقوله ای عقیدتی است و ربطی به خون و نژاد و رنگ پوست و … ندارد و تمام مسائل دیگر چون وطن و برادری و روابط داخلی و خارجی و … بر اساس هویت اسلامی تعریف می شود.

اسلام به جای هویت نژادی و وطن نژادی به ما «دارالاسلام» را معرفی می کند و این «دارالاسلام» سقفی است برای تمام کسانی که در این منزل سکونت دارند و فرق ندارد این مسلمین اداره کننده ی «دارالاسلام»  مثل طالبان ملاعمر حنفی است یا مثل فاطمی های زمان صلاح الدین ایوبی شیعی فاطمی است یا … مهم این است که این شخص مسلمان باشد و مجری قوانین اسلامی بر اساس یکی از مذاهب اسلامی باشد؛ در برابر این دار و سرزمین هم تنها «دارالکفر» وجود دارد که مجری قوانین کفری است و فرق ندارد این مجریان قوانین کفری هم نژادهای ما باشند یا دیگرانی که خود را بر ما تحمیل کرده اند.  

 دارالاسلام ایران دارای دو قانون مجزاست: یکی قانون اساسی که بر اساس مذهب شیعه ی جعفری است  و دیگری قوانین محلی و منطقه ای که در مناطق حنفی نشین بر اساس مذهب حنفی و در مناطق شافعی نشین نیز بر اساس مذهب شافعی است.

جهت ارتباط تمام لهجه ها و قومیتهای مختلف نیز از قرن چهارم به بعد زبانی مشترک از قومیتهای مختلف ایرانی تولید شد که اسم آن را «فارسی» گذاشتند چون رسول الله صلی الله علیه وسلم به تمام قومیتهای آن زمان حکومت ساسانی که از تیسفون در عراق شروع می شد و به مرزهای چین ختم می شد عنوان «فارس» داده بود .

یعنی  شما در هیچ جای این سرزمین نژادی به نام فارس پیدا نمی کنید حتی در استان فارس، بلکه کسانی از قومیتهای مختلف را می بینید که در کنار زبان مادری خود جهت ارتباط با دیگر قومیتها با این زبان مشترک صحبت می کنند، مثل بخشی از هندی ها که امروزه در پاکستان و هندوستان با زبان «اردو»(به معنی زبان ارتش) صحبت می کنند که این زبان از مشترکات زبانهای قومیتهای مختلف موجود در ارتش مسلمین درست شد.

به این شکل در کنار به رسمیت شناختن خورده فرهنگهای مختلف، هویت مسلمین در دارالاسلام ایران با اسلام و حتی با مذهب آنها به رسمیت شناخته شده است؛ یعنی فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی و … شافعی ها و حنفی ها و زیدی ها و حنبلی ها و جعفری ها در دایره ی «مذهب» آنها تعریف می شود نه در دایره ی «نژاد» آنها.

باید بدانیم در دارالاسلام ایران تنها دو گروه هستند که هویت نژادی را در برابر هویت اسلامی قرار داده اند: یکی احزاب سکولار (مشرک) و دیگری گروههای سکولارزده (دارودسته ی منافقین) هستند.