انتخابات شوراهای مختلف ایران آزمونی جهت تعیین جبهه ی جنگ روانی شما

انتخابات ایران آزمونی جهت تعیین جبهه ی جنگ روانی شما

به قلم : ابوبکر الخراسانی

امروز در رسانه ها مشاهده کردیم که نزدیک به ۳۲ حزب سکولار مخالف دارالاسلام ایران انتخابات را تحریم کردند، علاوه بر این گروهها و احزاب و ضرارهای وابسته به دارودسته ی منافقین داخلی هم با ادبیاتی شبه اسلامی و بهانه های عوام فریبانه باز در جبهه ی این سکولاریستها قرار گرفته و مسلمین را به عدم شرکت در انتخابات شوراهای مختلف محلی و ریاست جمهوری دعوت می کنند.

در کنار این جنگ سرد احزاب مختلف سکولار خارج نشین و دارودسته ی منافقین داخلی باز ما شاهد مانور دهی هوائی رژیم صهیونیستی و تهدید دارالاسلام به انجام عملیات نظامی و جنگ گرم هستیم که با حمایت مستقیم آمریکا و ناتو صورت می گیرد. در این صورت کاملاً واضح است که جبهه ی جنگ روانی در خدمت جبهه ی جنگ مسلحانه است.

در برابر این جبهه ی جنگ سرد و گرم دشمنان باز ما شاهد جبهه ای از تمام شریعت گرایان در سراسر دنیا هستیم که از دارالاسلام ایران در برابر تمام کفار حمایت می کنند حتی اگر با یک کلمه باشد چه رسد به فتوای علمائی چون ماموستا کریکار فک الله اسره و شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله و صدها عالم اهل سنت داخل و خارج ایران .

در این صورت واضح و آشکارا ما شاهد دو جبهه ی مختلف هستیم که سومی ندارد، یا جبهه ی کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار محلی و دارودسته ی منافقین داخلی است، یا جبهه ی دارالاسلام ایران که تمام شریعت گرایان و مومنین آگاه و صادق در آن قرار گرفته اند.

در این صورت هر گفتار یا عملی که باعث «تضعیف» جبهه ی مومنین و بخصوص دارالاسلام در برابر جبهه ی کفار و دارودسته ی منافقین و دارالکفرها گردد چنین گفتار یا عملی حرام است و باید از انجام آن پرهیز کرد؛ بدون شک عدم شرکت در انتخابات باعث تقویت جبهه ی کفار و تضعیف دارالاسلام و ضایع کردن حق الناس، حداقل در جنگ روانی می گردد .

هم اکنون انتخابات شوراها در دارالاسلام ایران در واقع هم آزمونی برای شریعت گرایان و مومنین و هم زنده کردن یک واجب شرعی به نام «شورا» در مساله ی مدیریتی و حکومتی است و بدون شک بر اساس قاعده ی «ما لا يتم الواجب إلا به، فهو واجب» هر چه چیزی که باعث  زنده کردن هر واجبی شود خودبه خود واجب می شود و هر واجبی که بر تک تک افراد واجب الشرایط فرض باشد بدون شک فرض عین است و کسی که در انجام هر فرض عینی کوتاهی کند دچار جرم و گناه شده است.

در تضعیف و نابودی و یا زنده کردن فرض «شورا» که قرنها بعد از خلافت راشده در جوامع اسلامی از بین رفته بود و حتی همین الان هم در سرزمین وحلی توسط حکام فاسد آل سعود و … نادیده گرفته شده است در کدام جبهه قرار گرفته ای؟

در این آزمون خودت را در کدام جبهه قرار داده ای؟

اگر جزو رفوزه ها قرار گرفتی و مومنین و دارالاسلام ایران بر اساس کارنامه ات با تو معامله کردند مقصر اصلی کیست؟

تأثیر مشارکت اهل سنت در انتخابات شوراهای دارالاسلام ایران

تأثیر مشارکت اهل سنت در انتخابات شوراهای دارالاسلام ایران

به قلم : مسعود سنه ای

اسلام دینی است که با قوانینش پیوند ناگسستنی بین دین و دنیا برقرار کرده است و هرگز نمی توان اداره ی زندگی دنیوی را از قوانین اسلامی جدا کرد و پذیرش یا عدم پذیرش حکمرانی قانون شریعت الله نقش سیاسی هر فرد در جامعه را مشخص می کند.

در نظام اسلامی، مسلمین از کانال شوراهای مختلف می توانند قدرت دولت را تحدید و حتی نظارت کنند، وجود همین شوراها و نظارت همگانی بر قدرت حکومتی و مسئولین حکومتی دو رکن اصلی حکومت اسلامی بر منهاج نبوت است.

 به همین دلیل از شاخصه های توسعه ی سیاسی ـ اجتماعی  دارالاسلام، به میزان و نحوه ی مشارکت سیاسی مردم آن  بستگی دارد و به هر اندازه مسلمینِ آگاه در امر شوراها مشارکت داشته باشند و مطابق با اصول مذهبی خود اقدام به انتخاب نمایندگان خود بزنند به همان اندازه باعث ثبات سیاسی و تثبیت شوراها و در نتیجه موجب کارائی بیشتر شوراها و حاکمیت می شوند.

به این شکل می توانیم واضح ببینم که مشارکت مسلمین در تعیین سرنوشت خود «حقی» است که هم می توانند از آن استفاده کنند و هم می توانند آن را ضایع کنند بدون آنکه در دنیا مشمول مجازاتی شوند، اما فقهای مسلمین در اجرای احکام اجتماعی و بویژه بخش اجرائی و حکومتی آن به لحاظ آثاری اخروی آن یعنی تحت عنوان «نظارت عمومی»، «حق‌النصیحه»، «دعوت به خیر» و «امر به معروف و نهی از منکر» و احکام تکلیفی و به سان یک «تکلیف» که ثواب و عقاب اخروی را به دنبال خواهد داشت، آن را مورد گفت‏وگو قرار داده‏اند.

به این شکل مسلمین باید بدانند اگر چه می توانند از این «حق» مشارکت خود در امور اجتماعی سهل انگار کنند و یا آن را نادیده بگیرند اما به هر حال در قیامت نسبت به سهل انگاری آنها در تعیین سرنوشت جمعی مورد مواخذه قرار خواهند گرفت بخصوص اگر این عدم مشارکت آنها منجر به انتخاب شخصی نامطلوب و یا تضعیف و صدمه زدن به منافع جمعی محل و یا دارالاسلام و یا تقویت جبهه ی کفار سکولار جهانی و متحدین منطقه ای آنها گردد چنانچه اکانت رسمی وزارت خارجه رژیم صهیو نیستی با انتشار کاریکاتوری رسماً پذیرفت که مشارکت در انتخابات ایران، تیری بر وجود این رژیم است.

اگر دیده می شود که امروزه کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار و مرتد محلی به همراه دارودسته ی منافقین در شبکه های ماهواره ای و فضای مجازی شروع به مأیوس کردن و دلسرد کردن شهروندان دارالاسلام ایران از مشارکت در انتخابات  شده اند لازم است ما از خود بپرسیم که :

  • این مشارکت‌گریزی و محروم کردن خود خواسته از این «حق» تعیین سرنوشت، می تواند به نفع مسلمین شریعت گرا و دارالاسلام آنها باشد یا به سود کفار سکولار جهانی و مرتدین محلی و دارودسته  ی منافقین داخلی؟
  • –          آیا انتقاد ما از فلان مسئول یا حتی از فلان بخش قانون اساسی که ممکن است بر خلاف مذهب ما باشد، می‌تواند توجیهی شرعی برای عدم حضور در انتخابات و سرفنظر از این «حق» و پیوستن به جبهه ی دشمنان دارالاسلام باشد؟

ما اهل سنت متاسفانه هنوز نتوانسته ایم در امور شوراهای خود کسانی را انتخاب کنیم که متخصص در امور فقهی «مذهب» خودمان باشند و تا همین الان بر سنی زاده بودن و«نژاد» نمایندگان تمرکز کرده ایم . یعنی در واقع «نژاد» را جایگزین «مذهب» کرده ایم که انحرافی آشکار از منهج اسلامی است.

اگر اهل سنت ایران روزی بتواند بر اساس قانون اساسی دارالاسلام ایران «مذهب» را جایگزین «نژاد» کند به راحتی می تواند در منطقه ی خود به عنوان یک فرآیند از کانال همین شوراها مسئولین اجرائی را مورد کنترل قرار دهد و از دارالاسلام خود در برابر دشمنان حمایت هوشمندانه کند.

مخالفت با حضور در انتخابات شوراهای دارالاسلام ایران مخالفت با اصل شورا و…

مخالفت با حضور در انتخابات شوراهای دارالاسلام ایران مخالفت با اصل شورا و…

به قلم: خالد کوردستانی

امروزه در رسانه های مختلف ما شاهد موضع گیری جبهه ای از کفار سکولار جهانی و احزاب مختلف سکولار محلی هستیم که تلاش دارند اهل سنت ایران را از حضور در انتخابات شوراهای اسلامی دلسرد کنند. در کنار این سکولاریستها(مشرکین)، باز ما شاهد احزاب سکولار زده ای (دارودسته ی منافقین) هستیم که باز در همین جبهه و بر علیه حضور در انتخابات شوراهای اسلامی فعالیت می کنند.

تمام اعمال این دو گروه سکولار(مشرک) و سکولار زده (دارودسته ی منافقین) برای ما قابل پیش بینی است و طبیعی است که اینها با تطبیق هر اصل و قانونی از اصول و قوانین شریعت الله مخالفت کنند آنهم اصلی چون «شورا» که مستقیماً به تقویت دارالاسلام و حرکت مسلمین در مسیر وحدت کمک می کند.

آنچه مایه ی تاسف است اینکه عده ای از مسلمین ناآگاه به فقه اسلامی که حتی نمی توانند فرق بین دارالاسلام ایران با دارالکفرهای سکولار را تشخیص دهند و به همین دلیل حکم حرام بودن شرکت در انتخابات دارالکفرهای سکولار را عمومیت می بخشند، جاهلانه و ناخواسته در همین جبهه ی کفار سکولار جهانی و مرتدین محلی (اکثراً ایرانی‌های بیکار و سکولار در اروپا) و دارودسته ی منافقین بر علیه دارالاسلام ایران قرار گرفته اند.

این دسته باید بدانند که تنها راه اتحاد مسلمین از کانال همین شوراها صورت می گیرد. چون در دارالاسلام ایران برای تمام فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی، تبلیغی، اقتصادی و اداری و… شورای مختص به همان دسته وجود دارد و تنها کسانی با شوراها مخالفت می کنند که یا به طور کلی اصلِ «شورا» در اسلام را قبول ندارند یا اهل تفرق و حزب بازی هستند.

باید بدانیم در حکومت خلفای پس از رسول الله صلی الله علیه وسلم خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ ما شاهد دو اصل مهم هستیم یکی: اصل مهم نظارت همگانی بر عملکرد داخلی حاکم  و حکومت و دولت مسلمین، غیر از مسائل امنیتی و روابط بین الملل که خود رهبران مشوق چنین نظارتی بودند چنانچه:

  • ابوبكر صديق رضی الله عنه در این زمینه می گوید:«اگر نيك و درست عمل كردم، مرا ياري کنید و اگر بد و نادرست رفتار نمودم، اصلاحم نمایید» (البداية و النهاية ۶/۳۰۶)
  • عمر فاروق رضی الله عنه هم می گوید: «محبوب‌ترين مردم، نزد من كسي است كه عيوب مرا به من متذكر ‌شود». (البداية و‌النهاية ۶/۳۰۵)
  • عثمان  رضی الله عنه  هم می گوید: «اگر در كتاب خدا آيه‌اي يافتيد كه بر اساس آن، باید مرا در قيد و بند نمایيد، پس حتماً اين كار را انجام دهيد». ( نظام‌ الحكم في عهد الخلفاء ‌الراشدين ص ۱۹۸)
  • علي  رضی الله عنه  هم می گوید: «اين، حق شماست (که خود، زمام امورتان را به هر کس که بخواهید، بسپارید) و هيچ‌كس در آن حقي ندارد مگر اينكه خودتان، او را زمامدار خویش قرار دهید. من نيز بدون (خواست و پشتوانه‌ي) شما هیچ ولایتی بر شما ندارم» .( مسند امام احمد۵۲۴)

و اصل مهم دیگر در خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ «شورا» است که شورای اولی الامر ختم می شود.  در چنین سیستمی  امور قابل اجتهاد هم از کانال شورای واحد و اجماع واحد ارائه می شود برای همین است که ما در این دوران چیزی به نام مذهب نمی بینیم و هر چه هست اسلام است و با وجود آنهمه صحابی و تابعین عالم و دانشمند ما شاهد پیدایش مذاهب به سبک عصر شاهیگری بنی امیه و بنی عباس و غیره نیستیم .

اگر تاریخ اهل سنت ایران و حتی سایر مناطق را نیز نگاه کنیم متوجه می شویم که بعد از خلفای راشدین ما هرگز شاهد وجود شوراها به این سبک اسلامی آن نبوده ایم و این ضربات محکمی را به کفار جهانی و مرتدین منطقه ای و بخصوص دارودسته ی منافقین وارد کرده است.

آیا شایسته است در جبهه ی این دشمنان بر علیه این اصل مهم وشرعی اسلام فعالیت کنیم؟

شبهه پراکنی دارودسته ی منافقین جهت کناره گیری از انتخابات شوراها و…

شبهه پراکنی دارودسته ی منافقین جهت کناره گیری از انتخابات شوراها و…

به قلم: کیوان مریوانی

بر اساس قاعده ی «ما لا يدرك كله لا يترك جله» ما موظف هستیم اگر به تمام آنچه که حقمان است نمی توانیم برسیم باید از همان اندازه ای که به آن دست یافته ایم دست نکشیم و آن را رها نکنیم.

 اهل سنت ایران مثل سایر مذاهب اسلامی می توانند در شوراها به حقوق تعیین شده دست یابند که در قانون اساسی آمده است:

اصل یکصدم: براي پیشبرد سریع برنامه هاي اجتماعی، اقتصادي، عمرانی، بهداشتی، فرهنگی، آموزشی و سایر امور رفاهی از طریق همکاري مردم با توجه به مقتضیات محلی، اداره امور هر روستا، بخش، شهر، شهرستان یا استان با نظارت شورایی به نام شوراي ده، بخش، شهر، شهرستان یا استان صورت می گیرد که اعضاي آن را مردم همان محل انتخاب میکنند .

اصل یکصدو یکم: بمنظور جلوگیري از تبعیض و جلب همکاري در تهیه برنامه هاي عمرانی و رفاهی استانها و نظارت بر اجراي هماهنگ آنها ، شوراي عالی استانها مرکب از نمایندگان شوراهاي استانها تشکیل می شود . نحوه تشکیل و وظایف این شورا را قانون معین می کند .

اصل یکصد و دوم:شوراي عالی استانها حق دارد در حدود وظایف خود طرحهایی تهیه و مستقیماً یا از طریق دولت به مجلس شوراي اسلامی پیشنهاد کند . این طرحها باید در مجلس مورد بررسی قرار گیرد.

اصل یکصد و سوم:استانداران، فرمانداران، بخشداران و سایر مقامات کشوري که از طرف دولت تعیین می شوند در حدود اختیارات شوراها ملزم به رعایت تصمیمات آنها هستند.

با این اوصاف ما اهل سنت تا چه اندازه توانسته ایم از این ظرفیتهای مهم و اساسی استفاده کنیم؟

آیا ما تنها در یک روستا یا یک شهر توانسته ایم شخصی عالم و آگاه به فقه مذهب خود را به عنوان شورای روستا یا شهر انتخاب کنیم یا بیشتر بر سنی زاده بودن و نژاد تمرکز کرده ایم و کسانی را انتخاب کرده ایم که چیزی از فقه مذهب ما نمی دانند و کاملاً به فقه مذهب ما در امور مربوط به اداره ی جامعه غافلند؟

آیا ما در برنامه هاي اجتماعی، فرهنگی، آموزشی بر اساس فقه مذهب خودمان عمل کرده ایم یا همین شوراها بودجه ی تعیین شده برای روستا و شهر ما را صرف مسائلی گاه ضد اسلامی چون برگذاری مراسمهای نوروز و  انواع شب شعرها و … کرده اند؟

بله لازم است از خودمان بپرسیم که در این شوراهای مختلف محل و روستا و بخش وشهر و شهرستان و استان چند درصد موفق شده ایم که کسانی از اهل سنت را انتخاب کنیم که آگاه به شریعت الله و عالم در فقه مذهب اسلامی خودمان و مسائل روز باشند و بر اساس فقه مذهب خودمان رأی بدهند و عمل کنند؟ بخصوص در بخش برنامه هاي اجتماعی و فرهنگی و آموزشی که تقریباً تمام امور فقهی و مسائل اجتماعی ما در اکثریت مطلق جنبه ها را شامل می شود.

با اینهمه سهل انگار که از سوی متولیان امور مذهبی و بخصوص صاحبان جماعتها و مدارس دینی صورت گرفته است که حتی نتوانسته اند یک نفر شایسته برای انجام وظیفه در این امور تربیت کنند و با میدان دادن به جاهلین به فقه اسلامی بزرگترین صدمه را به نهاد اسلامی «شورا» وارد کرده اند حالا بر چه اساسی تبلیغ می کنند که اصلاً نباید در شوراها مشارکت کرد؟

آیا این توطئه ای از سوی دشمنان مسلمین جهت نابودی یکی از مهمترین ابزارهای اسلامی و حکومتی مسلمین نیست؟

آیا نماینده ی خوب یا بد یا رئیس جمهور خوب یا بد تاثیری بر زندگی ما در دارالاسلام ایران دارد؟

آیا نماینده ی خوب یا بد یا رئیس جمهور خوب یا بد تاثیری بر زندگی ما در دارالاسلام ایران دارد؟

به قلم: ابوبکر بوکانی

امروزه ما شاهد جبهه ای متشکل از کفار سکولار جهانی و منطقه ای و احزاب مختلف سکولار میان شیعیان و سنی ها و حتی شخصیتها و گروههای به ظاهر اسلامگرائی هستیم که قصد دارند به مسلمین ایران بقبولانند که انتخابات شوراها و ریاست جمهوری تاثیری بر زندگی آنها ندارد و از این حربه جهت دلسرد کردن مردم ایران و حتی ضربه زدن به دارالاسلام ایران استفاده کنند؛ آیا به نظر شما چنین است؟

 با نادیده گرفتن سکولاریستها می توانیم به شخصیتها و بخصوص اعضای جماعتها و گروههای به ظاهر اسلامگرا بگوئیم : ما و شما کاملاً واقفیم که شوراها می توانند تاثیرات مثبتی بر زندگی ما داشته باشند اما شما در اداره ی روستا و شهر خود چند نماینده دارید که بر اساس فقه مذهبی خودمان به وظایف خود در شوراهای شهر و روستا عمل کنند؟ تقریباً هیچ.

یعنی همگی سنی زاده هائی هستند که حتی از ابتدائی ترین احکام و فقه اداره ی روستا و شهر تهی و جاهل هستند. آیا این نمی تواند به ما بفهماند که شماها به کلی از مذهب شافعی و حنفی اهل سنت ایران فاصله گرفته و تقریباً لیبرال زده و سکولار زده شده اید؟!

 و اما در مورد ریاست جمهوری نیز به ذکر چند وظیفه ی مهم و اساسی آن بر اساس قانون اساسی کنونی مصوب ششم مرداد ماه ۱۳۶۸ هجری شمسی اشاره می کنم تا همه بدانند که اعضای این جبهه ی نامتجانس جنگ روانی بر علیه انتخابات دارالاسلام ایران دارند واضح و آشکارا دروغ می گویند:

  • وقف خود برای خدمت به مردم، اعتلای کشور، ترویج دین و اخلاق .
  • پشتیبانی از حق و گسترش عدالت .
  • پرهیز از خودکامگی .
  • حمایت از آزادی و حرمت اشخاص و حقوق قانونی آنان .
  • حراست از مرزها، استقلال سیاسی، اقتصای و فرهنگی و نظامی کشور و تمامیت ارضی .
  • استعانت از خدا در انجام وظایف .
  • پاسخگو بودن در برابر «ملت » و «رهبر» و «مجلس شورای اسلامی » .
  • جلوگیری از تصویب و اجرای هر گونه قانون و مقررات مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی و سایر موارد که براساس موازین اسلامی نباشد و تلاش جهت لغو و عدم اجرای آن .
  • به کار گرفتن همه امکانات برای ایجاد محیطی مساعد برای رشد فضائل اخلاقی براساس ایمان، تقوا و مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی .
  • دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک وظیفه متقابل ملت و دولت .
  • پاسداری از قداست خانواده و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی .
  • تلاش پیگیر برای اتحاد و ائتلاف ملل اسلامی و وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام .
  • پاسداری از حقوق زنان و حمایت از آنان طبق اصل ۲۱ قانون اساسی .
  • فراهم کردن امکان اشتغال و کار و تامین شرائط مساوی برای احراز مشاغل .
  • تامین اجتماعی همگان در برابر بیکاری، پیری، از کار افتادگی، بی سرپرستی، در راه ماندگی، حوادث و سوانح و خدمات بهداشتی، درمانی و مراقبت های پزشکی از طریق بیمه و غیره .
  • تامین آموزش و پرورش رایگان برای همه تا پایان دوره متوسطه و تامین وسائل تحصیلات عالی تا سرحد خودکفایی کشور به صورت رایگان .
  • تامین مسکن هر فرد و خانواده به ویژه روستانشینان و کارگران .

به نظر شما اینها به اضافه ی چندین وظیفه ی دیگر ریاست جمهوری به زندگی اجتماعی ما در این دارالاسلام ربط ندارد؟  پس لطفاً فریب جبهه ی جنگ روانی دشمنان را نخوریم و خود را از این جبهه دور نگه داریم.

اسماعیل قاآنی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران بر حمایت دارالاسلام ایران از اهل سنت فلسطین تاکید کرد

اسماعیل قاآنی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران بر حمایت دارالاسلام ایران از اهل سنت فلسطین تاکید کرد

سردار «اسماعیل قاآنی» با «زیاد النخاله» دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین به صورت تلفنی گفت‎ وگو کرد.

دو طرف در این تماس تلفنی آخرین تحولات مربوط به درگیری‎های غزه را مورد بحث و بررسی قرار دادند.فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران در این گفتگوی تلفنی بر حمایت جمهوری اسلامی ایران از مقاومت در مواجهه با جنایات رژیم اشغالگر صهیونیستی تاکید کرد.

سردار قاآنی همچنین با «اسماعیل هنیه» رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس نیز گفت‌وگوی تلفنی انجام داد و بار دیگر بر حمایت جمهوری اسلامی ایران از ملت و مقاومت فلسطین در سایه تجاوزات و جنایات بی‌وقفه دشمن صهیونیستی علیه قدس و غزه تاکید کرد.

وی ضمن تمجید از عملکرد بی‌نظیر و موفقیت‌آمیز مقاومت در مقابله با دشمن صهیونیستی و دفاع از ملت فلسطین، جنایات وحشیانه اشغالگران صهیونیست علیه فلسطینیان به ویژه در غزه و محله شیخ جراح در قدس را به شدت محکوم کرد.

هنیه نیز ضمن تشریح جنایات دشمن صهیونیستی در غزه و قدس و کشتار وحشیانه زنان و کودکان فلسطینی، تاکید کرد که نبرد قدس، نبرد کل امت است.وی مواضع جمهوری اسلامی ایران در حمایت از ملت و قضیه عادلانه فلسطین را ستود.

سخنرانی تلویزیونی آیت الله خامنه ای رهبر دارالاسلام ایران به مناسبت روز جهانی قدس

سخنرانی تلویزیونی آیت الله خامنه ای رهبر دارالاسلام ایران به مناسبت روز جهانی قدس

آخرین جمعه‌ی ماه مبارک رمضان ۱۴۴۲

بسم الله الرّحمن الرّحیم

الحمدلله ربّ‌ العالمین و الصّلاة‌ و السّلام علی سیّدنا محمّد خاتم النّبیّین و اشرف الخلق اجمعین و علی آله الطّیّبین الطّاهرین‌ و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین.

ماجرای فلسطین، همچنان مهم‌ترین و زنده‌ترین مسئله‌ی مشترک امّت اسلامی است. سیاستهای نظام سرمایه‌داری ظالم و سفّاک، دست یک ملّت را از خانه‌ی خود، از میهن و خاک آباء و اجدادی خود کوتاه کرده و در آن، رژیمی تروریست و مردمی بیگانه را نشانده است.

سُست‌تر و بی‌پایه‌تر از منطق پوشالی تأسیس رژیم صهیونیستی چیست؟ اروپایی‌ها بنا بر ادّعای خود، به یهودیان در سالهای جنگ جهانی دوّم ظلم کرده‌اند، پس باید با آواره کردن ملّتی در غرب آسیا و کشتارهای فجیع در آن کشور انتقام یهودیان را گرفت …!

این منطقی است که دولتهای غربی با حمایت بی‌دریغ و دیوانه‌وار خود از رژیم صهیونیستی به آن تکیه کرده و بدین‌گونه، همه‌ی ادّعاهای دروغین خود در باب حقوق بشر و دموکراسی را تخطئه کرده‌اند. و این ماجرای خنده‌آور و گریه‌آور بیش از هفتاد سال است که ادامه دارد و هر از چندی برگ دیگری بر آن افزوده میشود.

صهیونیست‌ها فلسطین غصب‌شده را از روز اوّل به یک پایگاه تروریسم تبدیل کرده‌اند. اسرائیل نه یک کشور، که یک پادگان تروریستی علیه ملّت فلسطین و دیگر ملّتهای مسلمان است. مبارزه با این رژیم سفّاک، مبارزه با ظلم و مبارزه با تروریسم است؛ و این وظیفه‌ای همگانی است.

یک نکته‌ی قابل توجّه این است که اگر چه دولت غاصب در سال ۱۹۴۸ تأسیس شد ولی مقدّمات دست‌اندازی به این نقطه‌ی حسّاس از منطقه‌ی اسلامی، سالها پیش از آن آغاز شده بود. این سالها مقارن است با دخالت فعّال غرب در کشورهای اسلامی برای حاکم کردن سکولاریسم، و ناسیونالیسم افراطی و کور، و به قدرت رساندن دولتهای مستبد، و شیفته یا دست‌نشانده‌ی غرب. مطالعه‌ی حوادث آن سالها در ایران و ترکیه و کشورهای عربی غرب آسیا تا شمال آفریقا، این حقیقت تلخ را آشکار میکند که ضعف و تفرقه در امّت اسلامی، زمینه‌ساز فاجعه‌ی غصب فلسطین شد و این ضربه از سوی جهان استکبار بر امّت اسلامی وارد آمد.

این عبرت‌آموز است که در آن مقطع، هر دو اردوگاه سرمایه‌داری و کمونیسم با قارون‌های صهیونیست به هم‌افزایی رسیدند؛ انگلیس اصل توطئه را طرّاحی و پیگیری کرد، سرمایه‌داران صهیونیست اجرای آن را با پول و سلاح بر عهده گرفتند، و شوروی اوّلین دولتی بود که تأسیس دولت نامشروع را به رسمیّت شناخت و انبوه یهودیان را به آنجا اعزام کرد.

رژیم غاصب، محصول آن وضعیّت در جهان اسلام از سویی، و این توطئه و تهاجم و تجاوز اروپایی از سوی دیگر بود.

ادامه خواندن سخنرانی تلویزیونی آیت الله خامنه ای رهبر دارالاسلام ایران به مناسبت روز جهانی قدس

از تعطیلی و ممنوعیت مراسم عزاداری خیابانی عاشورا و روز پیروزی انقلاب در ایران تا آزادی راهپیمائی در حمایت از ملت مظلم فلسطین

از تعطیلی و ممنوعیت مراسم عزاداری خیابانی عاشورا و روز پیروزی انقلاب در ایران تا آزادی راهپیمائی در حمایت از ملت مظلم فلسطین

به قلم: سید خالد موکریانی

زمانی که رژیم سکولار صهیونیستی قصد اخراج مردم اهل سنت محله ی شیخ جراح در بیت المقدس را داشت و از یهودی ها افراطی به عنوان یک ابزار جهت مشغول کردن مسلمین به یهودیان و غفلت از سکولاریستها(عاملین اصلی جنایات) وارد عمل کرد تا نشان دهد جنگ بین یهودی ها و مسلمین است نه بین سکولاریستها (مشرکین) با مسلمین و حتی یهودی ها و سایر شریعتهای آسمانی، ملت مسلمان و شافعی مذهب این منطقه در معرض انواع حملات سکولاریستها(مشرکین) و یهودی های ابزار شده قرار گرفتند.

در چنین اوضاع و احوالی این مسلمین شافعی مذهب اهل سنت با سنگ و چوب از خود دفاع می کردند یا با خودروهای خود بر تجمع نظامیان سکولار صهیونیست حمله کرده و عملیات استشهادی انجام می دادند و مرگ را بر ذلت و تسلیم شدن ترجیح می دادند.

اینجا بود که مسلمین مجاهد جنبش حماس و جهاد اسلامی که به دارالاسلام ایران گروه خورده اند به دادخواهی و «حمایت از فلسطینیان تحت ستم کرانه باختری و بیت‌المقدس» جهاد مسلحانه خود و شلیک موشک به مناطق صهیونیست نشین را شروع کردند.

در کنار این همه می دانیم که چندین قرن است در ایران شیعیان جهت عزاداری عاشورای حسینی در خیابانها و مکانهای عمومی چون حسینیه ها به انجام مراسم خاص خود می پردازند ، علاوه بر این ایرانیان بدون در نظر گرفتن مذهب و قومیت در ۲۲ بهمن روز پیروزی انقلاب اسلامی چندین دهه است به راهپیمائی در خیابانها می پردازند؛ این دو واقعه را می توان بزرگترین واقعه ها برای ملت ایران دانست. اما دیدیم که به دلیل شیوع بیماری واگیر کرونا از انجام این مراسمها جلوگیری به عمل آمد.

با این وجود ما دیدیم که در حمایت از قیام مسلمین شافعی مذهب فلسطین ایرانیان شیعه و سنی با آزادی کامل به راهپیمائی کردند و حمایت آشکار خود را از نهضت اسلامی ملت مسلمان و شافعی مذهب فلسطین اعلام کردند.

آیا برای مغرض ترین و کینه توز ترین انسانی که تنها یک زره انصاف و عدالت در وجودش باقی مانده باشد این رخدادها پیام آشکاری در موضع گیری دارالاسلام ایران دربر ندارد؟

در برابر دروغهای ابوقتاده فلسطینی در مورد تشیع حاکم بر ایران و اهل سنت ایران مانده ام چه بگویم؟ علمای ما چرا سکوت کرده اند؟ (۶)

در برابر دروغهای ابوقتاده فلسطینی در مورد تشیع حاکم بر ایران و اهل سنت ایران مانده ام چه بگویم؟ علمای ما چرا سکوت کرده اند؟ (۶)

به قلم: کارزان شکاک (عضو شورای مدیریت منبر بنیان جهاد علیه دین سکولاریسم)

ابوقتاده فلسطینی در مصاحبه ی با رونامه الحیاة در تاریخ سوم صفر سال ۱۴۲۰ق می گوید: بر خلاف نظامهای مرتدی که در سرزمینهایمان وجود دارند و جهاد با این مرتدین بر تمام مسلمین فرض عین است ما نمی خواهیم با آمریکا بجنگیم بلکه آمریکا جنگ را شروع کرده است.

اما در کنار طاغوتهای سکولار کفار مشرک و مرتدی که ابوقتاده از آنها صحبت می کند که خون و مالشان حلال است کدامها هستند؟:

  • زنان و بچه ها و کودکان الجزائری هستند که فتوای کشتن آنها را صادر کرد و هزاران بیگناه را قتل عام کردند و کارنامه ای سیاه و خونین را برای خود رقم زدند.
  • اهل تصوفی هستند که آنها را به ناحق مشرک می دانند و طبعاً حکم کفار مشرک بسیار سنگین تر از کفار اهل کتاب است. این اهل تصوف هم در واقع اکثریت مطلق اهل سنتی هستند که به نسبتهای مختلفی بعضی از عقاید اهل تصوف در زندگی آنها وجود دارد
  • تشیعی هستند که به ناحق و بدون رعایت ظوابط  تکفیر عموم آنها را تکفیر کرده و حکم کفار اهل کتاب و محارب را بر آنها تطبیق داده است

بله، امثال ابوقتاده فلسطینی کاری به آمریکا و ناتو و سایر کفار سکولار و اشغالگر ندارند بلکه جنگ آنها در واقع بر علیه مسلمین و بخصوص مسلمینی است که به نحوی در برابر کفار سکولار جهانی و طاغوتهای محلی قرار گرفته اند.

امثال ابوقتاده فلسطینی که در دارالکفرهای تحت حمایت آمریکا و ناتو در کمال امنیت به سر می برند و سخنان سمی آنها بر علیه مسلمین فوراً از کانال رسانه های مختلف نشر می شود در این صفت مثل کسانی هستند که رسول الله صلی الله علیه وسلم در موردشان می فرماید: يَقْتُلُونَ أَهْلَ الإسْلَامِ، وَيَدَعُونَ أَهْلَ الأوْثَانِ (البخاري۴۳۵۱ ومسلم ۱۰۶۴) «مسلمانان را می‌کشند و بت‌پرستان را رها می‌کنند»

مگر نمی بینید؟ امثال ابوقتاده فلسطینی و ابوبصیر طرطوسی و … و تمام شاگردان آنها که در دارالکفرهای انگلیس و کانادا و آمریکا و اردن و … به سر می برند این کفار سکولار جهانی و طاغوتهای محلی را رها کرده اند و در برابر تمام خشم و خشونت خود را متوجه مسلمین کرده اند آنهم مسلمینی که در برابر آمریکا و ناتو و طاغوتهای محلی ایستاده اند.

ابوقتاده فلسطینی زمانی که می گوید هر کسی با حکومت ایران متحد باشد کافر و مرتد است در واقع نه تنها از آمریکا و ناتو بلکه از رژیم صهیونیستی و رژیم فاسد آل سعود هم حمایت می کند.

چون حماس و جهاد اسلامی فلسطین از متحدین ایران هستند و با تکفیر این دو دشمن رژیم صهیونیستی در واقع به حمایت از رژیم صهیونیستی پرداخته است و با تکفیر اتحادیه ی شافعی ها و زیدی های یمن نیز به صورت مستقیم به نفع رژیم فاسد آل سعود و امارات عمل کرده است.

علماء گفته اند: المؤمن كيس فطن حذر« مومن زیرک، هشیار و محتاط است» پس لازم است با احتیاط با سخنان این مجریان جنگ روانی آمریکا و ناتو و طاغوتهای محلی برخورد کنیم و در گرفتن سخنان این دسته از سربازان جنگ روانی دشمن بی گدار به آب نزنیم و فریب سخنان آمیخته با حق و باطل اینها را نخوریم .

این وظیفه ی علماست که اهل سنت را از خطر این انسانهای نامتعادل و نامیزانی که در اختیار بخش جنگ نرم و روانی دشمنان قرار گرفته اند آگاه کنند.

آیا علمای اطراف شما به این وظیفه ی مهم عمل کرده اند قبل از آنها عده ای از جوانان فریب سخنان آمیخته با حق و باطل این مجریان جنگ روانی دشمن را بخورند؟

در برابر دروغهای ابوقتاده فلسطینی در مورد تشیع حاکم بر ایران و اهل سنت ایران مانده ام چه بگویم؟ علمای ما چرا سکوت کرده اند؟ (۵)

در برابر دروغهای ابوقتاده فلسطینی در مورد تشیع حاکم بر ایران و اهل سنت ایران مانده ام چه بگویم؟ علمای ما چرا سکوت کرده اند؟ (۵)

به قلم: کارزان شکاک (عضو شورای مدیریت منبر بنیان جهاد علیه دین سکولاریسم)

ابوقتاده فلسطینی همچون ابوبصیر طرطوسی تمام شیعیان را کافر می داند و آنها را در ردیف کفار قرار می دهد و حکم کفار را بر آنها جاری می کند اما با کمال تعجب با آوردن رای یک عالم از یکی از مذاهب اسلامی مدعی اجماع اهل سنت در کافر دانستن شیعیان می شود و می گوید  هر کسی که: اعتقد كفر الصحابة وأهل السنة فهو كافر بالإجماع ، معتقد به کفر صحابه یا اهل سنت باشد به اجماع علماء اهل سنت چنین شخصی کافر است!!

آیا ما حق داریم بپرسیم این اجماع را از کجا آورده اید؟ کجا علمای اهل سنت اجماع دارند که هر کسی صحابه را مثل خوارج تکفیر کند چنین اشخاصی کافر هستند؟ مگر علی بن ابی طالب و حسن و حسین و ابن عباس رضی الله عنهم اجمعین و هزاران نفر دیگر از ارتش خلیفه ی مسلمین علی ابن ابی طالب و هزاران نفر از ارتش معاویه همگی صحابه نبودند؟ مگر خوارج آنها را تکفیر نکردند؟ آیا اهل سنت اجماع دارند بر کافر بودن کسی که اینگونه صحابه را تکفیر کند آنهم صحابه ای چون علی و طلحه و زبیر رضی الله عنهم که جزو عشره مبشره بودند؟!

پس چرا ابوقتاده به زبان اهل سنت دروغ می بندد؟ علاوه بر این آیا ابوقتاده و ابوبصیر طرطوسی در تکفیر تمام شیعیان ظوابط تکفیر را رعایت کرده اند؟ قطعاً نه. چون اگر مثل اهل سنت این ظوابط را رعایت می کردند می فهمیدند که تأویل یکی از موانع تکفیر است و همین کافی بود برای عدم تکفیر اهل تاویل معتبر شرعی .  

علاوه بر این ابوقتاده معتقد است که هر کسی که اهل سنت را تکفیر کند به اجماع اهل علم چنین شخصی کافر است! آیا حق نداریم بپرسیم این اجماع را از کجا آورده ای؟ زمانی که برای تکفیر صحابه توسط خوارج که اهل تاویل بودند اجماعی وجود ندارد برای تکفیر مذاهب مختلف اهل سنت این اجماع را از کجا گیر آورده ای؟!!

مصیبت بالاتر این است که ابوقتاده بعد از سرهم کردن اینهمه دروغ و تلبیس در مورد منهج و عقیده ی اهل سنت باز با آوردن یک رای شاذ دیگر حکم می دهد به: بإباحة دمائهم وأموالهم، به مباح بودن خون و مال شیعیان ۱۲امامی و به این شکل خون و مال شیعیان را برای مریدانش مباح می کند!

تا اینجا ممکن است دسته ای از اهل سنت که اهل عدالت و انصاف نیستند و از شیعیان تنفر دارند در برابر این دروغگوئی ها سکوت کنند و حتی با نشر این تفکرات فاسد و ضد اسلامی در جرم این مجریان جنگ روانی کفار شریک شوند اما اگر به دقت به آثار این انسانهای نامیزان و نامتعادل و مجریان جنگ روانی دشمنان دقت کنیم متوجه می شویم که همین احکام را به بهانه داشتن عقاید اهل تصوف بر اکثریت مطلق اهل سنت که مخالف عقاید نجدی آنها هستند را صادر کرده اند، چون آنها به صراحت اهل تصوف را مشرک می دانند. یعنی دسته ای از کفار که حکمشان بسیار بدتر از کفار اهل کتاب و مجوس و صابئین است.

زمانی که ابوقتاده در همین بحث آخرش در مورد ایرات و شیعیان گفت که حکومت ایران اهل سنت را « وإجبارهم على التشيع » به شیعه شدن مجبور می کند ما خطاب به تمام اهل سنت و علمای اهل سنت گفتیم که آیا چنین سخنی افک مبین و دروغی آشکار نیست و  تمام اهل عقل به دروغ بودن آن شهادت دادند؛ حالا تنها خطاب به اهل علم می گوئیم:

 چرا در برابر این علفهای هرز نجدیت که در میان اهل سنت رشد کرده اند سکوت کرده اید؟!

 آیا منتظر هستید که بعد از تشیع نوبت به خودتان برسد؟ مگر خودتان هم از گزند و آسیبهای جنگ روانی تفکر نجدیت در امان بوده اید؟