بیانیه ی شورای «بنیان جهاد علیه سکولاریسم» در مورد انتخابات شوراهای مختلف دارالاسلام ایران

بیانیه ی شورای «بنیان جهاد علیه سکولاریسم» در مورد انتخابات شوراهای مختلف دارالاسلام ایران

بسم الله الرحمن الرحيم . الحمد لله والصلاة والسلام على أشرف المرسلين سيدنا محمد وعلى آله وصحبه ومن تبعهم بإحسان إلى يوم الدين.

امروزه در میان مسلمین کسانی هستند که خودشان را ذلیل و بی ارزش کرده اند و در برابر جنگ روانی کفار سکولار جهانی خود را باخته اند و ابزار دست احزاب مختلف سکولاریستی و ارتدادی محلی و دارودسته ی منافقین داخلی شده اند؛ اینها نیز جزو همانهائی هستند که «وَمَن يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّكْرِم» ( حج/ ۱۸) «وخدا هركه را بي‌ارزش كند، هيچ كسي نمي‌تواند او را گرامي و ارزشمند کند»

این موجودات در عصر رسول الله صلی الله علیه وسلم و تمام دورانها وجود داشته و خواهند داشت، پس خطاب ما در این بیانیه به صورت خاص به مومنینی است که در برابر شریعت الله موضع «سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا» (بقره/۲۸۵) شنیدیم و اطاعت کردیم، گرفته اند.

در جمع بندی منابع شرعی متوجه می شویم: مناط، معیار و ملاک واحدی برای تعیین «دارالکفر»  یا «دارالاسلام» بودن سرزمینی وجود دارد به نام «قانون» و «حاکمیت» که به دنبال خود اطاعت زیر دستان و تعیین مجازت و پاداش این زیر دستان را نیز به همراه دارد، و این یعنی همان مفاهیم و محتوای چهار گانه ی دین  که عبارت بودند از: ۱- قدرت حکومتی ۲- قانون و برنامه ۳- اطاعت و فرمانبرداری ۴- مجازات و پاداش.

حالا در سرزمینی که این چهار معنی و محتوای دین، مختص دین «اسلام» است «دارالاسلام» است و سرزمینی هم که این ۴ معنی و محتوای دین مختص «کفر» است و توسط یکی از «کفار۶گانه» ی آشکار یعنی: ۱- الَّذِينَ هَادُوا  2- وَالصَّابِئِينَ  3- وَالنَّصَارَىٰ  4- وَالْمَجُوسَ  5- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا (مشرکین یا به زبان امروزین سکولاریستها) و ۶- مرتدین اداره می شود «دارالکفر» است.

در اینجا حق و ناحق با هم مخلوط نیست، ما هم اکنون در فتنه قرار نگرفته ایم، تعریف دارالاسلام و دارالکفر و معیارها و ملاک تشخیص این دو، هم در قرآن و هم در سنت صحیح و هم در آراء صحابه و هم در تمام مذاهب اسلامی مشخص و یکی است، و در برابر اینها ما با سخنان عده ای از علمای درباری و مفتی های طاغوتها و سخنان دارودسته ی منافقین و سکولار زده های لیبرال طرفیم؛ سخن واحد الله ورسولش و صحابه و تمام مذاهب اسلامی در برابر سخن این دسته قرار گرفته و هر دو سخن کاملاً مشخص و جدا از هم هستند. مهم این است شما کدام یک را می پذیری و در کدام طرف ایستاده ای؟

در این صورت می توانیم برای مشارکت خود در این سرنوشت جمعی در دارالاسلام ایران دلایلی کاملاً شرعی و عینی داشته باشیم، از جمله اینکه:

  1. از نظر عقیدتی و ایدئولوژیک «موظف» و «مکلف» به مشارکت اجتماعی در دارالاسلام هستیم بخصوص زمانی که دارالاسلام در مواجه با انواع جنگهای روانی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و حتی تهدیدهای نظامی قرار گرفته باشد که بی تفاوتی ما نوعی «خیانت» به دارالاسلام و «خدمت» به دارالکفرهای سکولار جهانی و احزاب سکولار و مرتد محلی و دارودسته ی منافقین داخلی خواهد بود.
  2. شوراهای مختلف و انجمنهای مردم نهاد در دارالاسلام ایران تنها کانالهای قدرت گیری ما و خدمت رسانی به مسلمین بر اساس «مذهب» خودمان هستند.
  3. شوراهای مختلف و نهادهای مختلف مردم نهاد در دارالاسلام تنها ابزارهای جلوگیری از تولید تفرق و حرکت به سوی وحدت اسلامی و رسیدن به شوراهای اولی الامر صنفها و تخصصهای مختلف هستند که در نهایت منجر به شورای اولی الامر واحد مسلمین می گردند.
  4.   «موجودیت» و «تقویت» ما در دارالاسلام ایران و «امنیت» ما با موجودیت و تقویت و امنیت دارالاسلام ایران گره خورده است و «تضعیف» دارالاسلام ایران بدون شک تضعیف تمام شریعتگرایان متصل به این دارالاسلام در سراسر دنیا و طبعاً منجر به تضعیف ما خواهد شد.

در این صورت واضح است که در همان ابتدای راه ما برای حفظ موجودیت و منافع اخروی و دنیوی خود میجنگیم که ثمرات این حضور به تمام اعضای دارالاسلام نیز خواهد رسید.

ما شریعت گرایان اهل سنت ایران به مدت ۴ دهه است که با قدرت حکومتی دارالاسلام ایران توانسته ایم در برابر کفار سکولار جهانی و بخصوص احزاب مختلف سکولار و مرتد محلی از اسلام و عزت و جان و ناموس و مال خود محافظت کنیم، اینها تحلیل تئوری نیست که نیاز به فکر کردن داشته باشد بلکه تجربیاتی است که ما شاهد وقوع آنها بوده ایم، علاوه بر این، تجربیات مختلف نشان داده است که ما به تنهائی هرگز توان مقابله با این سیل خروشان کفار متحد جهانی و مرتدین محلی را نخواهیم داشت و چنانچه این دارالاسلام از دست برود بدون شک دارالکفری سکولار جایگزین خواهد شد.

کسانی که آگاهانه یا جاهلانه در جهت تضعیف و نابودی این دارالاسلام در تلاش هستند و در جبهه ی جنگ روانی دشمنان قرار گرفته اند در واقع چه بخواهند چه نخواهند عزت را در درالکفرها و حاکمیت هریک از کفار آشکار ۶گانه و عقاید کفری آنها جستجو می کنند و بدون شک الله تعالی آنها را ذلیل خواهد کرد چنانچه  عمر بن خطاب رضی الله عنه به صورت کلی می گوید: «نحن قومٌ أعَزَّنا اللهُ بالإسلامِ ولو ابتغینا العِزَّةَ فی غیرها أذَلنا الله » [۱]خداوند ما را به اسلام عزت داده است اگر عزت را در جای دیگر جستجو کنیم،خداوند ما را خوار  و ذلیل می کند.

 به اقوام مختلفی در سرزمینهای اسلامی نگاه کنید که غیر از سیستم اسلام سیستم سکولاریسم ویکی از مذاهب مختلف دین  سکولاریسم را انتخاب کرده اند، نگاه کنید الله تعالی چگونه آنان را ذلیل کرده بعد از آنکه قرنها در عزت زندگی کردند؟!

بر این اساس، شورای بنیان جهاد علیه سکولاریسم در مناطق سنی نشین دارالاسلام ایران از تمام مسلمین و حتی اهل ذمه ای که خود را در سرنوشت جمعی این کشور شریک می دانند می خواهد که در عرصه های مختلف انتخابات دارالاسلام ایران مشارکت کرده و این مشارکت را قبل از هر چیز حضور در جنگ روانی بر علیه دشمنان اسلام و دارالاسلام و تقویت مومنین شریعت گرا بدانند.

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

شورای مدیریت «بنیان جهاد علیه سکولاریسم» در دارالاسلام ایران

۲۱/۳/۱۴۰۰ش


[۱] رواه الحاكم (۱/۱۳۰)، وصحَّحه الألباني في (سلسلة الأحاديث الصَّحيحة) (۱/۱۱۷)

سودبران از عدم مشارکت ما در انتخابات ایران و آثار سوء آن بر زندگی اجتماعی ما

سودبران از عدم مشارکت ما در انتخابات ایران و آثار سوء آن بر زندگی اجتماعی ما

به قلم: ابوبکر بوکانی

کشورهای مختلف در برابر مسئولیتهای اجتماعی موضع گیری های مختلفی دارند. به عنوان مثال کشوری چون استرالیا حضور در انتخابات را الزامی داند و کشورهای دیگر با حزب بازی های خاص سرمایه داری (مثل آمریکا و…) یا سوسیالیستی (مثل چین و…) ارزشی برای حضور یا عدم حضور مردم قائل نیستند، یا مسلمین در دارالاسلام مشارکیت در مسئولیتهای اجتماعی را یک حق و در مواردی که باعث تقویت یا تضعیف دارالاسلام شود را یک وظیفه و تکلیف شرعی می دانند.

مشارکت اجتماعی به هر حال باعث شکوفائی اجتماعی می شود و افراد زیادی هستند که به این مهم پی برده اند. پس بدون شک در این انتخابات شهر و روستا و ریاست جمهوری دارالاسلام ایران کسانی هستند که قطعاً رای خواهند داد و افرادی هم انتخاب خواهند شد، در این صورت چه مردم مثل آمریکای سال ۲۰۱۰ به میزان۴۱٫۵۹ مشارکت داشته باشند چه کمتر یا بیشتر به هر حال افرادی انتخاب خواهند شد، اما عدم مشارکت شما که خودت را طرفدار شریعت الله می دانی به سود چه کسانی خواهد بود؟

در این صورت قبل از داشتن دغدغه ی اینکه یکی انتخاب خواهد شد یا نه؟ و این کرسی های شوراهای مختلف در روستاها و شهرها و ریاست جمهوری خالی می مانند یا نه؟، به این فکر کن که در این جنگ روانی (که بین دارالاسلام ایران که سقفی برای همه ی ماست) و کفار سکولار جهانی و مرتدین سکولار محلی به وجود آمده است شما در کدام سو قرار گرفته ای ؟

همه می دانیم که کفار سکولار جهانی و بخصوص تمام احزاب سکولار خارج نشین و دارودسته ی منافقین با فضاسازی منفی و پرحجم دستگاه‌های تبلیغاتی خود جبهه ی متحدی جهت دلسرد کردن مسلمین از انتخابات را تشکیل داده اند و آشکارا با حکومت اسلامی چه شیعی یا سنی آن سر جنگ و ناسازگاری دارند، هدف اینها اصلاح جامعه بر اساس مذاهب اسلامی نیست بلکه نابودی مذاهب اسلامی در مسائل حکومتی و اجرائی و قوانین است.

پس فکر کن، برای من و شما دو جبهه بیشتر وجود ندارد، یا جبهه ی دارالاسلام ایران است (با تمام نواقصی که دارد) یا جبهه ی مثلث کفار سکولار جهانی و مرتدین و دارودسته  ی منافقین محلی که در کل مشروعیت اسلام(چه شیعی و چه سنی آن) برای حاکمیت را هدف قرار داده و بر سکولاریسم در برابر اسلام توافق کرده اند.

در این صورت واضح است که سود بران اصلی در عدم مشارکت شما در این مسئولیت اجتماعی تنها جبهه ی کفار و مرتدین سکولار و دارودسته ی منافقین است؛ پس کسی که شما را به این جبهه ی شیطان دعوت می کند یا دشمن دروغگوئی است که می خواهد شما را فریب دهد یا دوست جاهلی است که فتواهای تحریم در انتخابات کشورهای سکولار را بر دارالاسلام ایران تحمیل می کند.  

 بدون شک در همین روستا و شهر شما که ما روزانه با مسائل مختلف اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و رفاهی و … آن سروکله می زنیم  برای یک مسلمان انتخاب فردی مناسب برای رسیدگی به مستولیتهای مختلف در واقع انتخاب شخص برای میدان خدمت و سبقت گرفتن در خیرات است.

آیا یک دشمن و یا شخص جاهلی می تواند منبع خدمت و خیر شود؟ آیا با عدم مشارکت شما میدان برای جاهلین و حتی خائنین و نفوذی ها باز نمی شود؟ اگر این نخاله های صاحب قدرت شدند آیا آثار مخرب فعالیتهای اینها تا دهه ها بعد از رفتن اینها در جامعه ی ما باقی نمی ماند؟

با مثالی خدمت شما عرض کنم : یکی از وظایف شوراهای روستا و شهر انجام فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی و ادبی و اموزشی است . زمانی که شما کناره گیری می کنی و انسانی نفوذی و فاسد سکولار نماینده می شود می بینیم که هزینه ای که برای این فعالیتها بر اساس «مذهب» ما تعیین شده صرف انجام فعالیتهای ضد اسلامی مثل برگذاری مراسم نوروز و آنهمه فساد در آن می شود که گاه طرفداران احزاب سکولار و مرتد محلی هم آزادانه با پوشیدن لباس مرتدین بر علیه فرهنگ اسلامی ما تبلیغ می کنند. حتی زنهای آنها نیز با پوشیدن لباسهای مردانه ی مرتدین به رقص و پایکوبی و حضور در این مراسمها می پردازند و تو نظاره گری .

آیا تاثیرات این فعالیتهای مخرب فرهنگی کاملاً ضد اسلامی تا سالهای سال بر اذهان فرزندان و اطرافیان ما باقی نمی ماند؟ این تنها یک نمونه در سطح روستاست که همه دیده ایم، حالا بماند در سطح شهر و استان و کشور.

در دارالاسلام ایران عامل هویت بخش مسلمین چیست؟

در دارالاسلام ایران عامل هویت بخش مسلمین چیست؟

به قلم: مسعود سنه ای

برای یک انسان «هویت» مجموعه ای از عقاید و نگرشها و ویژگیهای خاصی است که او را از دیگران متمایز می کند و زمانی که مسلمین از «هویت» صحبت می کنند بدون آنکه کسی مخالف باشد همه ی فرقه ها و مذاهب اسلامی می گویند هویت ما «اسلام» و عقاید اسلامی است .

به نظر شما چه چیزی سلمان فارسی و محمد عربی و بلال حبشی و صهیب رومی و جابان الکوردی  را از ابولهب عمومی پیامبر و ابوجهل متمایز می کرد؟ تنها اسلام بود.

در اینجا ابولهب عموی رسول الله صلی الله علیه وسلم با آنکه در نژاد به رسول الله صلی الله علیه وسلم نزدیکترین بود، و با آنکه آذر پدر سیدنا ابراهیم علیه السلام بود و با آنکه نوح علیه السلام دارای پسری ناخلف بود اما نژاد نتوانست اینها را به هم گروه بزند و عامل هویت بخشی «نژاد» نبود، بلکه  هویت مسلمین را «اسلام» تعیین می کرد.

با این وصف «خودی» یعنی کسی که مسلمان است و «غیر خودی» یعنی کسانی که از دایره ی اسلام خارج هستند. معیار «اسلام» است نه نژاد یا طبقه ی اقتصادی و حکومتی و …. و هویت یک مسلمان  مقوله ای عقیدتی است و ربطی به خون و نژاد و رنگ پوست و … ندارد و تمام مسائل دیگر چون وطن و برادری و روابط داخلی و خارجی و … بر اساس هویت اسلامی تعریف می شود.

اسلام به جای هویت نژادی و وطن نژادی به ما «دارالاسلام» را معرفی می کند و این «دارالاسلام» سقفی است برای تمام کسانی که در این منزل سکونت دارند و فرق ندارد این مسلمین اداره کننده ی «دارالاسلام»  مثل طالبان ملاعمر حنفی است یا مثل فاطمی های زمان صلاح الدین ایوبی شیعی فاطمی است یا … مهم این است که این شخص مسلمان باشد و مجری قوانین اسلامی بر اساس یکی از مذاهب اسلامی باشد؛ در برابر این دار و سرزمین هم تنها «دارالکفر» وجود دارد که مجری قوانین کفری است و فرق ندارد این مجریان قوانین کفری هم نژادهای ما باشند یا دیگرانی که خود را بر ما تحمیل کرده اند.  

 دارالاسلام ایران دارای دو قانون مجزاست: یکی قانون اساسی که بر اساس مذهب شیعه ی جعفری است  و دیگری قوانین محلی و منطقه ای که در مناطق حنفی نشین بر اساس مذهب حنفی و در مناطق شافعی نشین نیز بر اساس مذهب شافعی است.

جهت ارتباط تمام لهجه ها و قومیتهای مختلف نیز از قرن چهارم به بعد زبانی مشترک از قومیتهای مختلف ایرانی تولید شد که اسم آن را «فارسی» گذاشتند چون رسول الله صلی الله علیه وسلم به تمام قومیتهای آن زمان حکومت ساسانی که از تیسفون در عراق شروع می شد و به مرزهای چین ختم می شد عنوان «فارس» داده بود .

یعنی  شما در هیچ جای این سرزمین نژادی به نام فارس پیدا نمی کنید حتی در استان فارس، بلکه کسانی از قومیتهای مختلف را می بینید که در کنار زبان مادری خود جهت ارتباط با دیگر قومیتها با این زبان مشترک صحبت می کنند، مثل بخشی از هندی ها که امروزه در پاکستان و هندوستان با زبان «اردو»(به معنی زبان ارتش) صحبت می کنند که این زبان از مشترکات زبانهای قومیتهای مختلف موجود در ارتش مسلمین درست شد.

به این شکل در کنار به رسمیت شناختن خورده فرهنگهای مختلف، هویت مسلمین در دارالاسلام ایران با اسلام و حتی با مذهب آنها به رسمیت شناخته شده است؛ یعنی فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی و … شافعی ها و حنفی ها و زیدی ها و حنبلی ها و جعفری ها در دایره ی «مذهب» آنها تعریف می شود نه در دایره ی «نژاد» آنها.

باید بدانیم در دارالاسلام ایران تنها دو گروه هستند که هویت نژادی را در برابر هویت اسلامی قرار داده اند: یکی احزاب سکولار (مشرک) و دیگری گروههای سکولارزده (دارودسته ی منافقین) هستند.

انتخابات شوراهای مختلف ایران آزمونی جهت تعیین جبهه ی جنگ روانی شما

انتخابات ایران آزمونی جهت تعیین جبهه ی جنگ روانی شما

به قلم : ابوبکر الخراسانی

امروز در رسانه ها مشاهده کردیم که نزدیک به ۳۲ حزب سکولار مخالف دارالاسلام ایران انتخابات را تحریم کردند، علاوه بر این گروهها و احزاب و ضرارهای وابسته به دارودسته ی منافقین داخلی هم با ادبیاتی شبه اسلامی و بهانه های عوام فریبانه باز در جبهه ی این سکولاریستها قرار گرفته و مسلمین را به عدم شرکت در انتخابات شوراهای مختلف محلی و ریاست جمهوری دعوت می کنند.

در کنار این جنگ سرد احزاب مختلف سکولار خارج نشین و دارودسته ی منافقین داخلی باز ما شاهد مانور دهی هوائی رژیم صهیونیستی و تهدید دارالاسلام به انجام عملیات نظامی و جنگ گرم هستیم که با حمایت مستقیم آمریکا و ناتو صورت می گیرد. در این صورت کاملاً واضح است که جبهه ی جنگ روانی در خدمت جبهه ی جنگ مسلحانه است.

در برابر این جبهه ی جنگ سرد و گرم دشمنان باز ما شاهد جبهه ای از تمام شریعت گرایان در سراسر دنیا هستیم که از دارالاسلام ایران در برابر تمام کفار حمایت می کنند حتی اگر با یک کلمه باشد چه رسد به فتوای علمائی چون ماموستا کریکار فک الله اسره و شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله و صدها عالم اهل سنت داخل و خارج ایران .

در این صورت واضح و آشکارا ما شاهد دو جبهه ی مختلف هستیم که سومی ندارد، یا جبهه ی کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار محلی و دارودسته ی منافقین داخلی است، یا جبهه ی دارالاسلام ایران که تمام شریعت گرایان و مومنین آگاه و صادق در آن قرار گرفته اند.

در این صورت هر گفتار یا عملی که باعث «تضعیف» جبهه ی مومنین و بخصوص دارالاسلام در برابر جبهه ی کفار و دارودسته ی منافقین و دارالکفرها گردد چنین گفتار یا عملی حرام است و باید از انجام آن پرهیز کرد؛ بدون شک عدم شرکت در انتخابات باعث تقویت جبهه ی کفار و تضعیف دارالاسلام و ضایع کردن حق الناس، حداقل در جنگ روانی می گردد .

هم اکنون انتخابات شوراها در دارالاسلام ایران در واقع هم آزمونی برای شریعت گرایان و مومنین و هم زنده کردن یک واجب شرعی به نام «شورا» در مساله ی مدیریتی و حکومتی است و بدون شک بر اساس قاعده ی «ما لا يتم الواجب إلا به، فهو واجب» هر چه چیزی که باعث  زنده کردن هر واجبی شود خودبه خود واجب می شود و هر واجبی که بر تک تک افراد واجب الشرایط فرض باشد بدون شک فرض عین است و کسی که در انجام هر فرض عینی کوتاهی کند دچار جرم و گناه شده است.

در تضعیف و نابودی و یا زنده کردن فرض «شورا» که قرنها بعد از خلافت راشده در جوامع اسلامی از بین رفته بود و حتی همین الان هم در سرزمین وحلی توسط حکام فاسد آل سعود و … نادیده گرفته شده است در کدام جبهه قرار گرفته ای؟

در این آزمون خودت را در کدام جبهه قرار داده ای؟

اگر جزو رفوزه ها قرار گرفتی و مومنین و دارالاسلام ایران بر اساس کارنامه ات با تو معامله کردند مقصر اصلی کیست؟

تأثیر مشارکت اهل سنت در انتخابات شوراهای دارالاسلام ایران

تأثیر مشارکت اهل سنت در انتخابات شوراهای دارالاسلام ایران

به قلم : مسعود سنه ای

اسلام دینی است که با قوانینش پیوند ناگسستنی بین دین و دنیا برقرار کرده است و هرگز نمی توان اداره ی زندگی دنیوی را از قوانین اسلامی جدا کرد و پذیرش یا عدم پذیرش حکمرانی قانون شریعت الله نقش سیاسی هر فرد در جامعه را مشخص می کند.

در نظام اسلامی، مسلمین از کانال شوراهای مختلف می توانند قدرت دولت را تحدید و حتی نظارت کنند، وجود همین شوراها و نظارت همگانی بر قدرت حکومتی و مسئولین حکومتی دو رکن اصلی حکومت اسلامی بر منهاج نبوت است.

 به همین دلیل از شاخصه های توسعه ی سیاسی ـ اجتماعی  دارالاسلام، به میزان و نحوه ی مشارکت سیاسی مردم آن  بستگی دارد و به هر اندازه مسلمینِ آگاه در امر شوراها مشارکت داشته باشند و مطابق با اصول مذهبی خود اقدام به انتخاب نمایندگان خود بزنند به همان اندازه باعث ثبات سیاسی و تثبیت شوراها و در نتیجه موجب کارائی بیشتر شوراها و حاکمیت می شوند.

به این شکل می توانیم واضح ببینم که مشارکت مسلمین در تعیین سرنوشت خود «حقی» است که هم می توانند از آن استفاده کنند و هم می توانند آن را ضایع کنند بدون آنکه در دنیا مشمول مجازاتی شوند، اما فقهای مسلمین در اجرای احکام اجتماعی و بویژه بخش اجرائی و حکومتی آن به لحاظ آثاری اخروی آن یعنی تحت عنوان «نظارت عمومی»، «حق‌النصیحه»، «دعوت به خیر» و «امر به معروف و نهی از منکر» و احکام تکلیفی و به سان یک «تکلیف» که ثواب و عقاب اخروی را به دنبال خواهد داشت، آن را مورد گفت‏وگو قرار داده‏اند.

به این شکل مسلمین باید بدانند اگر چه می توانند از این «حق» مشارکت خود در امور اجتماعی سهل انگار کنند و یا آن را نادیده بگیرند اما به هر حال در قیامت نسبت به سهل انگاری آنها در تعیین سرنوشت جمعی مورد مواخذه قرار خواهند گرفت بخصوص اگر این عدم مشارکت آنها منجر به انتخاب شخصی نامطلوب و یا تضعیف و صدمه زدن به منافع جمعی محل و یا دارالاسلام و یا تقویت جبهه ی کفار سکولار جهانی و متحدین منطقه ای آنها گردد چنانچه اکانت رسمی وزارت خارجه رژیم صهیو نیستی با انتشار کاریکاتوری رسماً پذیرفت که مشارکت در انتخابات ایران، تیری بر وجود این رژیم است.

اگر دیده می شود که امروزه کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار و مرتد محلی به همراه دارودسته ی منافقین در شبکه های ماهواره ای و فضای مجازی شروع به مأیوس کردن و دلسرد کردن شهروندان دارالاسلام ایران از مشارکت در انتخابات  شده اند لازم است ما از خود بپرسیم که :

  • این مشارکت‌گریزی و محروم کردن خود خواسته از این «حق» تعیین سرنوشت، می تواند به نفع مسلمین شریعت گرا و دارالاسلام آنها باشد یا به سود کفار سکولار جهانی و مرتدین محلی و دارودسته  ی منافقین داخلی؟
  • –          آیا انتقاد ما از فلان مسئول یا حتی از فلان بخش قانون اساسی که ممکن است بر خلاف مذهب ما باشد، می‌تواند توجیهی شرعی برای عدم حضور در انتخابات و سرفنظر از این «حق» و پیوستن به جبهه ی دشمنان دارالاسلام باشد؟

ما اهل سنت متاسفانه هنوز نتوانسته ایم در امور شوراهای خود کسانی را انتخاب کنیم که متخصص در امور فقهی «مذهب» خودمان باشند و تا همین الان بر سنی زاده بودن و«نژاد» نمایندگان تمرکز کرده ایم . یعنی در واقع «نژاد» را جایگزین «مذهب» کرده ایم که انحرافی آشکار از منهج اسلامی است.

اگر اهل سنت ایران روزی بتواند بر اساس قانون اساسی دارالاسلام ایران «مذهب» را جایگزین «نژاد» کند به راحتی می تواند در منطقه ی خود به عنوان یک فرآیند از کانال همین شوراها مسئولین اجرائی را مورد کنترل قرار دهد و از دارالاسلام خود در برابر دشمنان حمایت هوشمندانه کند.

مخالفت با حضور در انتخابات شوراهای دارالاسلام ایران مخالفت با اصل شورا و…

مخالفت با حضور در انتخابات شوراهای دارالاسلام ایران مخالفت با اصل شورا و…

به قلم: خالد کوردستانی

امروزه در رسانه های مختلف ما شاهد موضع گیری جبهه ای از کفار سکولار جهانی و احزاب مختلف سکولار محلی هستیم که تلاش دارند اهل سنت ایران را از حضور در انتخابات شوراهای اسلامی دلسرد کنند. در کنار این سکولاریستها(مشرکین)، باز ما شاهد احزاب سکولار زده ای (دارودسته ی منافقین) هستیم که باز در همین جبهه و بر علیه حضور در انتخابات شوراهای اسلامی فعالیت می کنند.

تمام اعمال این دو گروه سکولار(مشرک) و سکولار زده (دارودسته ی منافقین) برای ما قابل پیش بینی است و طبیعی است که اینها با تطبیق هر اصل و قانونی از اصول و قوانین شریعت الله مخالفت کنند آنهم اصلی چون «شورا» که مستقیماً به تقویت دارالاسلام و حرکت مسلمین در مسیر وحدت کمک می کند.

آنچه مایه ی تاسف است اینکه عده ای از مسلمین ناآگاه به فقه اسلامی که حتی نمی توانند فرق بین دارالاسلام ایران با دارالکفرهای سکولار را تشخیص دهند و به همین دلیل حکم حرام بودن شرکت در انتخابات دارالکفرهای سکولار را عمومیت می بخشند، جاهلانه و ناخواسته در همین جبهه ی کفار سکولار جهانی و مرتدین محلی (اکثراً ایرانی‌های بیکار و سکولار در اروپا) و دارودسته ی منافقین بر علیه دارالاسلام ایران قرار گرفته اند.

این دسته باید بدانند که تنها راه اتحاد مسلمین از کانال همین شوراها صورت می گیرد. چون در دارالاسلام ایران برای تمام فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی، تبلیغی، اقتصادی و اداری و… شورای مختص به همان دسته وجود دارد و تنها کسانی با شوراها مخالفت می کنند که یا به طور کلی اصلِ «شورا» در اسلام را قبول ندارند یا اهل تفرق و حزب بازی هستند.

باید بدانیم در حکومت خلفای پس از رسول الله صلی الله علیه وسلم خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ ما شاهد دو اصل مهم هستیم یکی: اصل مهم نظارت همگانی بر عملکرد داخلی حاکم  و حکومت و دولت مسلمین، غیر از مسائل امنیتی و روابط بین الملل که خود رهبران مشوق چنین نظارتی بودند چنانچه:

  • ابوبكر صديق رضی الله عنه در این زمینه می گوید:«اگر نيك و درست عمل كردم، مرا ياري کنید و اگر بد و نادرست رفتار نمودم، اصلاحم نمایید» (البداية و النهاية ۶/۳۰۶)
  • عمر فاروق رضی الله عنه هم می گوید: «محبوب‌ترين مردم، نزد من كسي است كه عيوب مرا به من متذكر ‌شود». (البداية و‌النهاية ۶/۳۰۵)
  • عثمان  رضی الله عنه  هم می گوید: «اگر در كتاب خدا آيه‌اي يافتيد كه بر اساس آن، باید مرا در قيد و بند نمایيد، پس حتماً اين كار را انجام دهيد». ( نظام‌ الحكم في عهد الخلفاء ‌الراشدين ص ۱۹۸)
  • علي  رضی الله عنه  هم می گوید: «اين، حق شماست (که خود، زمام امورتان را به هر کس که بخواهید، بسپارید) و هيچ‌كس در آن حقي ندارد مگر اينكه خودتان، او را زمامدار خویش قرار دهید. من نيز بدون (خواست و پشتوانه‌ي) شما هیچ ولایتی بر شما ندارم» .( مسند امام احمد۵۲۴)

و اصل مهم دیگر در خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ «شورا» است که شورای اولی الامر ختم می شود.  در چنین سیستمی  امور قابل اجتهاد هم از کانال شورای واحد و اجماع واحد ارائه می شود برای همین است که ما در این دوران چیزی به نام مذهب نمی بینیم و هر چه هست اسلام است و با وجود آنهمه صحابی و تابعین عالم و دانشمند ما شاهد پیدایش مذاهب به سبک عصر شاهیگری بنی امیه و بنی عباس و غیره نیستیم .

اگر تاریخ اهل سنت ایران و حتی سایر مناطق را نیز نگاه کنیم متوجه می شویم که بعد از خلفای راشدین ما هرگز شاهد وجود شوراها به این سبک اسلامی آن نبوده ایم و این ضربات محکمی را به کفار جهانی و مرتدین منطقه ای و بخصوص دارودسته ی منافقین وارد کرده است.

آیا شایسته است در جبهه ی این دشمنان بر علیه این اصل مهم وشرعی اسلام فعالیت کنیم؟

شبهه پراکنی دارودسته ی منافقین جهت کناره گیری از انتخابات شوراها و…

شبهه پراکنی دارودسته ی منافقین جهت کناره گیری از انتخابات شوراها و…

به قلم: کیوان مریوانی

بر اساس قاعده ی «ما لا يدرك كله لا يترك جله» ما موظف هستیم اگر به تمام آنچه که حقمان است نمی توانیم برسیم باید از همان اندازه ای که به آن دست یافته ایم دست نکشیم و آن را رها نکنیم.

 اهل سنت ایران مثل سایر مذاهب اسلامی می توانند در شوراها به حقوق تعیین شده دست یابند که در قانون اساسی آمده است:

اصل یکصدم: براي پیشبرد سریع برنامه هاي اجتماعی، اقتصادي، عمرانی، بهداشتی، فرهنگی، آموزشی و سایر امور رفاهی از طریق همکاري مردم با توجه به مقتضیات محلی، اداره امور هر روستا، بخش، شهر، شهرستان یا استان با نظارت شورایی به نام شوراي ده، بخش، شهر، شهرستان یا استان صورت می گیرد که اعضاي آن را مردم همان محل انتخاب میکنند .

اصل یکصدو یکم: بمنظور جلوگیري از تبعیض و جلب همکاري در تهیه برنامه هاي عمرانی و رفاهی استانها و نظارت بر اجراي هماهنگ آنها ، شوراي عالی استانها مرکب از نمایندگان شوراهاي استانها تشکیل می شود . نحوه تشکیل و وظایف این شورا را قانون معین می کند .

اصل یکصد و دوم:شوراي عالی استانها حق دارد در حدود وظایف خود طرحهایی تهیه و مستقیماً یا از طریق دولت به مجلس شوراي اسلامی پیشنهاد کند . این طرحها باید در مجلس مورد بررسی قرار گیرد.

اصل یکصد و سوم:استانداران، فرمانداران، بخشداران و سایر مقامات کشوري که از طرف دولت تعیین می شوند در حدود اختیارات شوراها ملزم به رعایت تصمیمات آنها هستند.

با این اوصاف ما اهل سنت تا چه اندازه توانسته ایم از این ظرفیتهای مهم و اساسی استفاده کنیم؟

آیا ما تنها در یک روستا یا یک شهر توانسته ایم شخصی عالم و آگاه به فقه مذهب خود را به عنوان شورای روستا یا شهر انتخاب کنیم یا بیشتر بر سنی زاده بودن و نژاد تمرکز کرده ایم و کسانی را انتخاب کرده ایم که چیزی از فقه مذهب ما نمی دانند و کاملاً به فقه مذهب ما در امور مربوط به اداره ی جامعه غافلند؟

آیا ما در برنامه هاي اجتماعی، فرهنگی، آموزشی بر اساس فقه مذهب خودمان عمل کرده ایم یا همین شوراها بودجه ی تعیین شده برای روستا و شهر ما را صرف مسائلی گاه ضد اسلامی چون برگذاری مراسمهای نوروز و  انواع شب شعرها و … کرده اند؟

بله لازم است از خودمان بپرسیم که در این شوراهای مختلف محل و روستا و بخش وشهر و شهرستان و استان چند درصد موفق شده ایم که کسانی از اهل سنت را انتخاب کنیم که آگاه به شریعت الله و عالم در فقه مذهب اسلامی خودمان و مسائل روز باشند و بر اساس فقه مذهب خودمان رأی بدهند و عمل کنند؟ بخصوص در بخش برنامه هاي اجتماعی و فرهنگی و آموزشی که تقریباً تمام امور فقهی و مسائل اجتماعی ما در اکثریت مطلق جنبه ها را شامل می شود.

با اینهمه سهل انگار که از سوی متولیان امور مذهبی و بخصوص صاحبان جماعتها و مدارس دینی صورت گرفته است که حتی نتوانسته اند یک نفر شایسته برای انجام وظیفه در این امور تربیت کنند و با میدان دادن به جاهلین به فقه اسلامی بزرگترین صدمه را به نهاد اسلامی «شورا» وارد کرده اند حالا بر چه اساسی تبلیغ می کنند که اصلاً نباید در شوراها مشارکت کرد؟

آیا این توطئه ای از سوی دشمنان مسلمین جهت نابودی یکی از مهمترین ابزارهای اسلامی و حکومتی مسلمین نیست؟

آیا نماینده ی خوب یا بد یا رئیس جمهور خوب یا بد تاثیری بر زندگی ما در دارالاسلام ایران دارد؟

آیا نماینده ی خوب یا بد یا رئیس جمهور خوب یا بد تاثیری بر زندگی ما در دارالاسلام ایران دارد؟

به قلم: ابوبکر بوکانی

امروزه ما شاهد جبهه ای متشکل از کفار سکولار جهانی و منطقه ای و احزاب مختلف سکولار میان شیعیان و سنی ها و حتی شخصیتها و گروههای به ظاهر اسلامگرائی هستیم که قصد دارند به مسلمین ایران بقبولانند که انتخابات شوراها و ریاست جمهوری تاثیری بر زندگی آنها ندارد و از این حربه جهت دلسرد کردن مردم ایران و حتی ضربه زدن به دارالاسلام ایران استفاده کنند؛ آیا به نظر شما چنین است؟

 با نادیده گرفتن سکولاریستها می توانیم به شخصیتها و بخصوص اعضای جماعتها و گروههای به ظاهر اسلامگرا بگوئیم : ما و شما کاملاً واقفیم که شوراها می توانند تاثیرات مثبتی بر زندگی ما داشته باشند اما شما در اداره ی روستا و شهر خود چند نماینده دارید که بر اساس فقه مذهبی خودمان به وظایف خود در شوراهای شهر و روستا عمل کنند؟ تقریباً هیچ.

یعنی همگی سنی زاده هائی هستند که حتی از ابتدائی ترین احکام و فقه اداره ی روستا و شهر تهی و جاهل هستند. آیا این نمی تواند به ما بفهماند که شماها به کلی از مذهب شافعی و حنفی اهل سنت ایران فاصله گرفته و تقریباً لیبرال زده و سکولار زده شده اید؟!

 و اما در مورد ریاست جمهوری نیز به ذکر چند وظیفه ی مهم و اساسی آن بر اساس قانون اساسی کنونی مصوب ششم مرداد ماه ۱۳۶۸ هجری شمسی اشاره می کنم تا همه بدانند که اعضای این جبهه ی نامتجانس جنگ روانی بر علیه انتخابات دارالاسلام ایران دارند واضح و آشکارا دروغ می گویند:

  • وقف خود برای خدمت به مردم، اعتلای کشور، ترویج دین و اخلاق .
  • پشتیبانی از حق و گسترش عدالت .
  • پرهیز از خودکامگی .
  • حمایت از آزادی و حرمت اشخاص و حقوق قانونی آنان .
  • حراست از مرزها، استقلال سیاسی، اقتصای و فرهنگی و نظامی کشور و تمامیت ارضی .
  • استعانت از خدا در انجام وظایف .
  • پاسخگو بودن در برابر «ملت » و «رهبر» و «مجلس شورای اسلامی » .
  • جلوگیری از تصویب و اجرای هر گونه قانون و مقررات مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی و سایر موارد که براساس موازین اسلامی نباشد و تلاش جهت لغو و عدم اجرای آن .
  • به کار گرفتن همه امکانات برای ایجاد محیطی مساعد برای رشد فضائل اخلاقی براساس ایمان، تقوا و مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی .
  • دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک وظیفه متقابل ملت و دولت .
  • پاسداری از قداست خانواده و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی .
  • تلاش پیگیر برای اتحاد و ائتلاف ملل اسلامی و وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام .
  • پاسداری از حقوق زنان و حمایت از آنان طبق اصل ۲۱ قانون اساسی .
  • فراهم کردن امکان اشتغال و کار و تامین شرائط مساوی برای احراز مشاغل .
  • تامین اجتماعی همگان در برابر بیکاری، پیری، از کار افتادگی، بی سرپرستی، در راه ماندگی، حوادث و سوانح و خدمات بهداشتی، درمانی و مراقبت های پزشکی از طریق بیمه و غیره .
  • تامین آموزش و پرورش رایگان برای همه تا پایان دوره متوسطه و تامین وسائل تحصیلات عالی تا سرحد خودکفایی کشور به صورت رایگان .
  • تامین مسکن هر فرد و خانواده به ویژه روستانشینان و کارگران .

به نظر شما اینها به اضافه ی چندین وظیفه ی دیگر ریاست جمهوری به زندگی اجتماعی ما در این دارالاسلام ربط ندارد؟  پس لطفاً فریب جبهه ی جنگ روانی دشمنان را نخوریم و خود را از این جبهه دور نگه داریم.

اسماعیل قاآنی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران بر حمایت دارالاسلام ایران از اهل سنت فلسطین تاکید کرد

اسماعیل قاآنی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران بر حمایت دارالاسلام ایران از اهل سنت فلسطین تاکید کرد

سردار «اسماعیل قاآنی» با «زیاد النخاله» دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین به صورت تلفنی گفت‎ وگو کرد.

دو طرف در این تماس تلفنی آخرین تحولات مربوط به درگیری‎های غزه را مورد بحث و بررسی قرار دادند.فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران در این گفتگوی تلفنی بر حمایت جمهوری اسلامی ایران از مقاومت در مواجهه با جنایات رژیم اشغالگر صهیونیستی تاکید کرد.

سردار قاآنی همچنین با «اسماعیل هنیه» رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس نیز گفت‌وگوی تلفنی انجام داد و بار دیگر بر حمایت جمهوری اسلامی ایران از ملت و مقاومت فلسطین در سایه تجاوزات و جنایات بی‌وقفه دشمن صهیونیستی علیه قدس و غزه تاکید کرد.

وی ضمن تمجید از عملکرد بی‌نظیر و موفقیت‌آمیز مقاومت در مقابله با دشمن صهیونیستی و دفاع از ملت فلسطین، جنایات وحشیانه اشغالگران صهیونیست علیه فلسطینیان به ویژه در غزه و محله شیخ جراح در قدس را به شدت محکوم کرد.

هنیه نیز ضمن تشریح جنایات دشمن صهیونیستی در غزه و قدس و کشتار وحشیانه زنان و کودکان فلسطینی، تاکید کرد که نبرد قدس، نبرد کل امت است.وی مواضع جمهوری اسلامی ایران در حمایت از ملت و قضیه عادلانه فلسطین را ستود.

سخنرانی تلویزیونی آیت الله خامنه ای رهبر دارالاسلام ایران به مناسبت روز جهانی قدس

سخنرانی تلویزیونی آیت الله خامنه ای رهبر دارالاسلام ایران به مناسبت روز جهانی قدس

آخرین جمعه‌ی ماه مبارک رمضان ۱۴۴۲

بسم الله الرّحمن الرّحیم

الحمدلله ربّ‌ العالمین و الصّلاة‌ و السّلام علی سیّدنا محمّد خاتم النّبیّین و اشرف الخلق اجمعین و علی آله الطّیّبین الطّاهرین‌ و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین.

ماجرای فلسطین، همچنان مهم‌ترین و زنده‌ترین مسئله‌ی مشترک امّت اسلامی است. سیاستهای نظام سرمایه‌داری ظالم و سفّاک، دست یک ملّت را از خانه‌ی خود، از میهن و خاک آباء و اجدادی خود کوتاه کرده و در آن، رژیمی تروریست و مردمی بیگانه را نشانده است.

سُست‌تر و بی‌پایه‌تر از منطق پوشالی تأسیس رژیم صهیونیستی چیست؟ اروپایی‌ها بنا بر ادّعای خود، به یهودیان در سالهای جنگ جهانی دوّم ظلم کرده‌اند، پس باید با آواره کردن ملّتی در غرب آسیا و کشتارهای فجیع در آن کشور انتقام یهودیان را گرفت …!

این منطقی است که دولتهای غربی با حمایت بی‌دریغ و دیوانه‌وار خود از رژیم صهیونیستی به آن تکیه کرده و بدین‌گونه، همه‌ی ادّعاهای دروغین خود در باب حقوق بشر و دموکراسی را تخطئه کرده‌اند. و این ماجرای خنده‌آور و گریه‌آور بیش از هفتاد سال است که ادامه دارد و هر از چندی برگ دیگری بر آن افزوده میشود.

صهیونیست‌ها فلسطین غصب‌شده را از روز اوّل به یک پایگاه تروریسم تبدیل کرده‌اند. اسرائیل نه یک کشور، که یک پادگان تروریستی علیه ملّت فلسطین و دیگر ملّتهای مسلمان است. مبارزه با این رژیم سفّاک، مبارزه با ظلم و مبارزه با تروریسم است؛ و این وظیفه‌ای همگانی است.

یک نکته‌ی قابل توجّه این است که اگر چه دولت غاصب در سال ۱۹۴۸ تأسیس شد ولی مقدّمات دست‌اندازی به این نقطه‌ی حسّاس از منطقه‌ی اسلامی، سالها پیش از آن آغاز شده بود. این سالها مقارن است با دخالت فعّال غرب در کشورهای اسلامی برای حاکم کردن سکولاریسم، و ناسیونالیسم افراطی و کور، و به قدرت رساندن دولتهای مستبد، و شیفته یا دست‌نشانده‌ی غرب. مطالعه‌ی حوادث آن سالها در ایران و ترکیه و کشورهای عربی غرب آسیا تا شمال آفریقا، این حقیقت تلخ را آشکار میکند که ضعف و تفرقه در امّت اسلامی، زمینه‌ساز فاجعه‌ی غصب فلسطین شد و این ضربه از سوی جهان استکبار بر امّت اسلامی وارد آمد.

این عبرت‌آموز است که در آن مقطع، هر دو اردوگاه سرمایه‌داری و کمونیسم با قارون‌های صهیونیست به هم‌افزایی رسیدند؛ انگلیس اصل توطئه را طرّاحی و پیگیری کرد، سرمایه‌داران صهیونیست اجرای آن را با پول و سلاح بر عهده گرفتند، و شوروی اوّلین دولتی بود که تأسیس دولت نامشروع را به رسمیّت شناخت و انبوه یهودیان را به آنجا اعزام کرد.

رژیم غاصب، محصول آن وضعیّت در جهان اسلام از سویی، و این توطئه و تهاجم و تجاوز اروپایی از سوی دیگر بود.

ادامه خواندن سخنرانی تلویزیونی آیت الله خامنه ای رهبر دارالاسلام ایران به مناسبت روز جهانی قدس