ا.ا.افغانستان به صورت رسمی تفکر نجدیت و نجدیون را فرقه باطله و تحت تعقیب معرفی کرد

ا.ا.افغانستان به صورت رسمی تفکر نجدیت و نجدیون را فرقه باطله و تحت تعقیب معرفی کرد

کاتب: فضل احمد هراتی

ا.ا.افغانستان که توسط مولوی های حنفی مذهب اداره می شود بر این باورند که غیر از مذهب حنفی تنها مذهب شیعه می تواند فعالیت داشته باشد.

شیعه ها از نوعی استقلال درون مذهبی برخوردار هستند و امور داخلی مذهبی آنها توسط خودشان اداره می شود و ا.ا.افغانستان دخالتی در مسائل مذهبی آنها ندارد اما در عوض اجازه نیم دهد که در میان حنفی ها تفکر یا حزب و گروه و جریانی غیر از آنچه خودشان بر آن هستند فعالیت داشته باشد.

دو جریان فکری که ا.ا.افغانستان در میان حنفی مذهبها به شدت با آن برخورد داشته است تفکر نجدیت متعلق به محمد بن عبدالوهاب و علمای دعوت نجد  و دیگری حزب التحریر است.

ا.ا.افغانستان در تازه ترین اقدام، «کتاب التوحید» محمد بن عبدالوهاب را به همراه کتابهای دیگری که آنها را باطل و برضد منافع ملی می دانست ممنوع کرد و در کنفرانسی که در غور زیرنام «فِرقه باطله» از سوی «مجمع علمی منار» که از سوی مقام‌های ا.ا.افغانستان در این ولایت تاسیس شده، برگذار کردند تفکر نجدی را جزو خوارج معرفی کردند و در جاهای مختلفی نیز اعلام کرده اند که حکم خوارج کشتن آنهاست و…

همچنین در این کنفرانس،  باورها، برداشت‌ها و سیاست‌های حزب التحریر را در تضاد با ارزش‌های اسلامی‌خوانده و این حزب را «مزدور کشورهای کفری و بدنام‌کننده اسلام» دانستند.

این اقدامات ا.ا.افغانستان در تضاد با وعده های اولیه ی آنها برای تمام وطنداران افغانستان است چون قبلا باربار اعلام کرده بودند که «افغانستان سقفی برای تمام افغانها با تمام تفکرات و مذاهب آنهاست».

هم اکنون که بودائی ها و اسماعیلی ها و خلقی ها و پرچمی ها و … آزادی دارند، این فشارها بر تفکرات مخالف در میان اهل سنت تنها نشانه ی ضعف فکری مسئولین حکومتی است؛ انسان ضعیف با تفکر ضعیف است که اجازه نمی دهد مخالف اسلامی او صحبت کند و به زور متوسل می شود.

به نظر ما تفکر نجدیت در تعریف بسیاری از اصطلاحات شرعی با منهج صحیح اسلامی مخالف است و تفکری ضعیف است که باید به آن اجازه داد، و حتی از آن درخواست کرد که با ما بنشیند تا به تدریج برداشتهای اشتباهش رفع شوند، نه اینکه بر آن فشار آورد که زیر زمینی شود و دست به مظلومیت نمائی بزند و در نهایت برای گروههایی چون داعش نیرو بسیج کند.

صحبتها و شهادت اخیر عبدالحمید خراسانی تاجیک تبار از فرماندهان برجسته ی سابق ا.ا.افغانستان و جنرال مبین پشتون تبار سخنگوی  سابق فرمانده پولیس ا.ا.افغانستان در کابل در مورد محدودیتهای نابجا و افرادی که به ناحق و یا به جرمهای فکری زندانی شده اند نمونه ای از اقدامات نابجای مسئولین حکومتی  ا.ا.افغانستان با مخالفین فکری خودشان در میان حنفی هاست که باعث واکنش منفی در جامعه شده است.

نجدیت و تفکرات علمای سعودی در افغانستان

نجدیت و تفکرات علمای سعودی در افغانستان

به قلم: ابوبکر الخراسانی

برکسی پوشیده نیست که با روی کار آمدن مجدد طالبان در افغانستان، پیروان تفکرات نجدیت با محدویتهایی غیر قابل انکاری مواجه شده اند، عده ای از بزرگان آنها به قتل رسیده و عده ای تغییر روییه داده و عده ای هم به ایران و دیگر دول فراری شده اند.

باید بدانیم که افغانها از سال۱۹۱۲ و توسط شیخ محمد شارع که اهل مدینه منوره بود و به دره فرغانه در آسیای مرکزی مهاجرت کرده بود و شروع به تبلیغ کرد با تفکرات نجدیت آشنایی پیدا کردند و در مناطق قبایلی بدخشان، کنر، خوست و نورستان طرفدارانی پیدا کرد.

نجدیت به دلیل وجود جریانات مرجئه و متصوفه و دیوبندیه و تشیع و اخوان المسلمین نتوانست به اهداف خود برسد، به همین دلیل مجاهدین نجدی هم تنها بر جنگ مسلحانه با کمونیستهای اشغالگر و سپس بر آمریکائیان اشغالگر تمرکز داشتند تا به ترویج تفکرات نجدی خود.

اشخاصی چون شیخ اسامه بن لادن و ابوحمزه المهاجر مصری در عراق و…. از تولیدات اخوان المسلمین بودند تا سلفیت خاص نجدیت . این از بخشی از همان حقایق در مورد امثال اسامه بن لادن است  که برادران سلفیت خاص نجدیت  ما تمایلی به شندین آن ندارند . شیخ اسامه هرگز از جریان اخوان به میل خودش جدا نشد بلکه امیر عام اخوان او را بین ماندن در صف مجاهدین یا خودشان تحت فشار قرار داد و اسامه ماندن با مجاهدین را انتخاب کرد و به این شکل او را اخراج کردند .

باید بدانیم سلفیت خاص نجدیت هر جا وارد شده ضمن رشادتها و حماسه هائی که آفریده در عرصه ی عقیدتی که قدرت دستش بوده همچون علف هرز در میان جریانات جهادی عمل کرده که گاه مثل چچن و … باعث کم نور شدن جهاد چند قرنه ی اهل سنت و حتی نابودی جهاد در سرزمینهائی چون عراق و…. شده است .

به همین دلیل است که می بینم آل سعود به دستور آمریکا، تنها در زمان کرزای با اختصاص یکصد میلیون دلار برای تاسیس دانشگاهی به اصطلاح اسلامی سعی در نشر سلفیت خاص خودش جهت ضربه زدن به جهاد افغانستان و ایجاد تفرق بیشتر و جنگ داخلی و…. نمود، اما موفق نشد و بعد شروع به راه انداختن شبکه های ماهوراه ای نموده است.

نجدیت یا اخوان المسلمین یا حزب التحریر و غیره اجتهادات مسلمین از منابع شرعی هستند، امارت اسلامی مدعی است که افغانستان سقفی برای همه ی شهروندان مسلمان و غیر مسلمان آن است.

امارت اسلامی به این سخن خود در مورد بودائی های کافر عمل کرده است اما در برخورد با مسلمین مخالف خود ناموفق و بیمار بوده است.

آیا مسلمین به اندازه ی کفار حق و حقوق ندارند؟

امارت اسلامی افغانستان باید شورائی متشکل از همه ی مذاهب و تفاسیر اسلامی تشکیل دهد و اجماع این شورا را جهت متحد کردن مسلمین به مرحله ی اجرا بگذارد. راه دیگری وجود ندارد.

آشنایی مختصر با منهج با عمر سوم رهبر امارت اسلامی افغانستان

آشنایی مختصر با منهج با عمر سوم رهبر امارت اسلامی افغانستان

 نویسنده: احمد مهاجر

برایی عده ای هنوز منهج مُلامحمد عمر مشهور به عمر سوم بنیانگذار امارت اسلامی افغانستان در هاله یا از ابهام قرار گرفته است.

می دانیم  رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم زمانی که سکولاریستها (مشرکان) قریش توسط ابوطالب، به‌ایشان پیشنهاد کردند که اگر از دعوت خود دست‌بردار شود، آن‌ها هرگونه رفاه و آسایش دنیا را برایش فراهم می‌سازند و در غیر این‌صورت او را هلاک خواهند کرد، وی به صراحت فرمود: «کاکا جان! به‌خدا قسم! اگر خورشید را در دست راست و ماه را در دست چپم بگذارند، به این هدف که این امر را ترک گویم، چنین کاری را هرگز انجام نخواهم داد، تا زمانی که باری‌تعالی این دین را پیروز گرداند یا در این راه بمیرم».

  رسول‌الله  صلی‌الله‌علیه‌وسلم  در این سخنان خود، به صراحت نمایان می‌سازد که هرگز از عقیده و مسیر خود برنگشته و تا زمان پیروزی ادامه خواهد داد، و مسیری را که انتخاب نموده است، از آن هرگز منحرف نخواهد شد.

 ملا محمدعمر مجاهد رحمه‌الله یکی از راه‌روان و نمونه‌های زندهٔ پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وسلم بود. زمانی که تهدیدات آمریکا بیشتر شد و کشورهای زیادی و حتی برخی علمای درباری پاکستان و… ایشان را به آن‌چه که مخالف عقیدهٔ اسلامی است، پیشنهاد نمودند، در یکی از گفتگوهای خود چنین ایراد فرمود: «ما به خدا اعتماد محکم داریم و توکل بزرگ‌مان بر اوست. اگر تمامی جهانیان در برابر مایان ایستادگی نمایند، ما هرگز از اعتقادات و مسیر خود برنمی‌گردیم».

در جای دیگری چنین اظهار داشته و موقف خویش را برای جهانیان این‌گونه مشخص نمود: «آمریکا به ما وعدهٔ شکست می‌دهد و خداوند متعال وعدهٔ پیروزی، ببینیم کدام وعده صادق می‌آید». ملا محمدعمر مجاهد رحمه‌الله در زمانی قیام کرد که اسلام و مسلمانان در وضعیت بدی قرار داشتند و جهاد و مجاهدین تا اندازهٔ زیادی نام‌بد شده و کارنامه‌های شوم و منفور برخی‌ها تبر دشمن را دسته داده بود تا از چنین فرصتی برای از بین بردن جهاد و مجاهدین استفاده نمایند؛ اما ایشان تمامی اهداف دشمن را با خاک یک‌سان نمود و آرزوی شهدا و امت اسلامی را احیا کرد.

ملا محمدعمر مجاهد رحمه‌الله به خاطر یک مجاهد مهاجر به نام شیخ اسامه بن لادن در برابر کل دنیا ایستاد.

ملا محمدعمر مجاهد رحمه‌الله هرگز موقف خود را از دست نداد و دست‌خوش کبر و غرور قرار نگرفت. بلی! او کامیاب شد و راه‌روان و پرورش‌یافتگان مدرسهٔ عمریه، چنان مشت کوبنده‌ای بر دهان دشمن زدند که شکست قیصر و روم را به یادشان آورد، و بدین ترتیب شکستی بر آن‌ها وارد کردند که هرگز فراموشش نخواهند کرد.

آهنگ ناموزون دوستُم افغان، جنرال همجنس‌گرای ننگ و عار!

آهنگ ناموزون دوستُم افغان، جنرال همجنس‌گرای ننگ و عار!

به قلم: ع.  ایلیار

دوستُم خائن مرتد بعد از مدت‌ها نیشه و خمار، در این روزها دوباره به گفتار آمده و لب جهالت گشوده است!«پستهٔ بی‌مغز اگر لب وا کند رسوا شود!»وی از حامیان خود خواسته است تا جنگ در مقابل طالب را از حماس بیاموزند!

اولا (بی‌چاره) ندانسته است که طالب همان حماس است و حماس همان طالب. بلی!سه فرزند رهبر حماس با نواسه‌هایش در یک روز به شهادت می‌رسد و فرزند رهبر طالب واسکت استشهادی می‌پوشد و به شهادت لبخند می‌زند.اما فرزندان شما فراری‌ها در کاباره‌های شراب‌نوشی تاشکند و آنقره مشغول معصیت و گمراهی اند!

سربازان حماس و طالب شب را با نماز و تلاوت قرآن سپری می‌کند؛ اما سربازان تو به غارت و راه‌گیری مشغول است.رزمندگان حماس و طالب اهلُ‌الله اند و جنگ‌جویان تو اهلِ شیطان.حماس و طالب قهرمان و فدائیان دین، میهن و عزت زمان اند.شما، مزدوران بیگانگان، کفر و ذلت اید.خال سیاه مَهرویان و دانهٔ فلفل سیاه، هردو یک رنگ اند؛ اما این کجا و آن کجا؟

جنرال ننگ و عار؛ کاش در وجودش ذره‌ای از شرم و حیا می‌بود!و از تاریخ ننگین و شرم‌آورش برای حامیانش می‌گفت؛وطن‌فروشی و ذلت خود را به میدان می‌کشید؛و از کرده‌هایش در حق  حامیانش می‌گفت؛پدر معنوی‌ای که در حق فرزند نزدیکش ایشچی چه جفایی مرتکب شد باید معذرت می‌خواست؛ از نیم قرن بدین سو حامیان خود را هم‌چو گوسفند قربانیِ پای قدوم روس و آمریکا ساخته است و به ملت پاکش لقب «گلیم جمع» را کمایی کرد!

تاریخ ملت تورک‌تبار مزین با یاد بزرگان و سلاطینی از قبیل امام عبدالله بن مبارک الترکستانی، بابر، بایقرا و علی‌شیر نوایی، عثمان باتور بود و باعلمایی از قبیل  مرغیلانی، کاسانی، بخاری، ترمذی، ابن سینا و هزاران دیگر با افتخار قد بلند کرده بود.و اما این جنرال مزدور مکتب‌ندیده که با الف آشنایی نداشت، ننگین‌ترین افراد دزد، قطاع الطریق، قمارباز، سگ‌باز، چرسی و بنگی، شرابی امثال خود، خائنی که نیم روز را نشه و نیم روز را با فجایع دیگر سپری می‌کرد، به اطراف خود جمع کرد؛ تا که می‌توانست جنایت آفرید، دست به قتل، کشتار و غارت زد؛ شمال را به کابوسگاه وحشت و دهشت تبدیل نمود.

این گرگ پیر در طول این همه زمانِ قدرت و دیکتاتوری‌اش، چه دست‌آوردی دارد؟ملت افغانستان به‌ جایش، حتی به ملت تورک‌تبار خود،به جز لکهٔ ننگ و رسوایی و روز‌های سیاه‌تر از شب چیزی نگذاشت.

برادران شرق و جنوب و ولایات دیگر افغانستان، تنها از فاجعهٔ دشت لیلی می‌دانند و بس؛اما ما تورک‌تباران در هر قریهٔ سرپل، فاریاب و جوزجان یک گور دسته‌جمعیِ شهدای اوزبیک داریم؛ که تنها عامل این جنایات همین رهبر جعلی و جاهل تورکتبار است.از کدامش بگویم؟

از قتل عام سال ۱۳۶۷ قریه بورقوت اوزبکیه سانچارک سرپل بگویم که بیش از سی‌نفر را شهید نمود و مظالمی را نقش تاریخ ساخت که قلم جرائت نوشتن را ندارد. و یا از قتل عام ماه ثور سال ۱۳۶۰ ه‌.ش قریه تغایخواجه سانچارک سرپل بنویسم که همراه با قوای روسی بیش از هشتاد نفر از اوزبکان را در یک روز بی‌رحمانه قتل عام و مثله نمودند و بیش از هزار و پنجصد خانه از اهالی قریه را به آتش کشیدند.

از تجاوز به حریم مردم بیان کنم یا از وحشت دزدان و قاتلان حرفوی‌اش در حق تورک‌تباران؟هر روز از تاریخ گذشته‌اش، جز رنج و درد، ظلم و بربریت در حق مردمش نبوده است.حالا بی‌شرمانه باز هم هوای جنگ دارد و تشنهٔ خون است.

نه، نه! الحمدلله؛ دیگر مردم ما بیدار شده اند.حالا از حماس الهام می‌گیرند و علیه تو و امثال تو و دیگر سگ‌شویان و فراریان مزدور می‌جنگند.قبلا هم جز چند فرد بی‌هویت و بی‌شعور کسی در کنارت نبود و حالا هم نخواهد بود.دیگر این معاملهٔ سحر و جادوی فرعونی‌ات، ذریعه رهروان موسی، به زباله‌دان تاریخ انداخته شد.تا تو باشی و دوباره بنام دفاع از حقوق اوزبیک به گردهٔ اوزبیک سوار نشوی!و ناموس اوزبیک را فرش قرمز برای بیگانگان قرار ندهی! دیگر آرزوهایت را بگور خواهی برد و مخمور ذلت و منفور در دیار بیگانگان خواهی مرد.

نکاتی مختصر بر یافته های هیأت مؤظف ا.ا.افغانستان در پیوند به کشته و زخمی شدن چند برادر افغانی در مرز ایران و پاکستان

نکاتی مختصر بر یافته های هیأت مؤظف ا.ا.افغانستان در پیوند به کشته و زخمی شدن چند برادر افغانی در مرز ایران و پاکستان

به قلم: براهندک بلوچ

حمدالله فطرت معاون سخنگوی ا.ا.افغانستان با به اشتراک گذاشتن نتایج تحقیقات هیأت تعیین‌ شده در مورد رویداد کشته شدن مهاجران افغان در دره کلگان، در نزدیکی مرز ایران و پاکستان گفت: “بر مهاجران افغان تیراندازی و انفجار صورت گرفته که در نتیجه آن ۲ تن شهید و ۳۴ تن دیگر که شاهدان عینی این رویداد بودند، به کشور منتقل شده‌اند و شماری دیگر آن‌ها هنوز هم در ایران و پاکستان قرار دارند که هیأت برای دریافت و انتقال آنان مشغول است.”

این توضیحات مسئول محترم ا.ا.افغانستان به بسیاری از شایعات خاتمه داد با این وجود لازم است به ۳ نکته ی مهم اشاره شود:

  1. گروههای اهل بغی بلوچ چون جیش العدل و انصارالفرقان و دهها گروه گردنه گیر دیگر چون گروه اسماعیل شه بخش و غیره که در آنسوی مرز ایران و در پاکستان ساکن هستند مرز ایران و پاکستان را ناامن کرده اند و هر چند وقت یکبار به صورت قاچاقی وارد ایران شده و به پوسته ها و پاسگاههای دارالاسلام ایران حملاتی انجام می دهند و اگر سالم بمانند فوراً خود را به آنسوی مرز ایران و به خاک پاکستان می رسانند.
  2. پس این مرز ایران و پاکستان برای دارالاسلام ایران برای افرادی که در دستجات چند نفره و حتی با موترها و ماشینهای پر از افراد ناشناس و به صورت قاچاقی وارد ایران می شوند مرزی جنگی و منطقه ای جنگی است و نه تنها دارالاسلام ایران بلکه هر کشور دیگری با چنین افراد ناشناسی همچون گروههای دشمن برخورد می کند.
  3. این برادران افغان از خاک پاکستان و طریق قاچاقبرها و همچون گروههای اهل بغی مرزها را رد کرده اند و وارد ایران شده اند نه همچون مهمانان رسمی و از مرزهای رسمی، در نتیجه تشخیص این افراد از گروههای اهل بغی برای نظامیان دارالاسلام ایران غیر ممکن است و مرزداران ایران به ناچار با آنها همچون گروههای مسلح اهل بغی برخورد می کنند.

این واقعیتی است که متاسفانه بر مرزهای ایران و پاکستان حاکم است و چون سازمانهای جاسوسی آمریکا و رژیم صهیونیستی مستقر در پاکستان بر بعضی از گروههای اهل بغی بلوچ در ضربه زدن به دارالاسلام ایران مسلط هستند و هر چند وقت یکبار ما شاهد تولید فجایعی توسط این گروهها در ایران هستیم، برادران افغان ما باید از عبور غیرقانونی توسط قاچاقبرها در این مرز ایران و پاکستان خودداری کنند.

فرمان عالیقدر مولوی هبه الله رهبر ا.ا.افغانستان در مورد شفافیت تدارکات و سایر قرارداد‌های وزارت‌ها و ادارات امارتی!

فرمان عالیقدر مولوی هبه الله رهبر ا.ا.افغانستان در مورد شفافیت تدارکات و سایر قرارداد‌های وزارت‌ها و ادارات امارتی!

ماده اول: به منظور تأمین شفافیت در تدارکات، معدن‌کاری و سایر قرادادهای وزارت‌ها و ادارات امارتی که موضوع آن دارایی عامه باشد، مقامات امارتی و مامورین نمی‌توانند به‌طور مستقیم یا غیر مستقیم در داوطلبی قراداد‌های تدارک اجناس، خدمات و امور ساختمانی، معدن‌کاری و سایر قرارداد‌ها به حیث داوطلب اشتراک کنند.

ماده دوم: شرکت‌های خصوصی که مقامات امارتی و مامورین در آن سهم‌دار و یا مسوول باشند نیز تابع حکم مندرج ماده اول این فرمان می‌باشند.

ماده سوم: این فرمان از تاریخ توشیح نافذ و در جریده رسمی نشر شود.

اعلامیه مقام ریاست الوزراء ا.ا.افغانستان در مورد جلوگیری از بحث ها و مناظره های اختلافی و نزاع برانگیز

اعلامیه مقام ریاست الوزراء امارت اسلامی افغانستان در مورد جلوگیری از بحث ها و مناظره های اختلافی و نزاع برانگیز

       بسم الله الرحمن الرحیم

امارت اسلامی افغانستان منحیث یک نظام حاکم همانگونه که حفاظت از جان، مال و عزت مردم مسلمان و در مجموع امنیت فزیکی آنان را مسئولیت خویش می‌داند، به همین ترتیب ثبات و امنیت روانی همه جانبه جامعه و مصئونیت جامعه از نزاع، تفرق و تفریق و همچنان جلوگیری از عوامل تشتت و نفرت پراکنی را نیز مسئولیت مهم خود می پندارند. الله تعالی در قرآن کریم می فرماید: وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا . . .(آل عمران ۱۰۳)
ترجمه،: همه تان به ريسمان خدا چنگ زنيد و اختلاف نکنید.
بنابراین امارت اسلامی مکلف است که جامعه را از آن اعمال، اظهارات، حرکات و عادات حفاظت نماید که زمینه نزاع، تفرق، تفریق و بی ثباتی را در میان مردم هموار می سازد. نشست بزرگ ٤٥٩٥ تن علمای جید کشور در کابل که به تاریخ  ١٤٤٣/١٢/٣ هـ ق انجام شد، ماده هشتم قطعنامه آن در همین مورد چنین می نویسد: بالای آن عده علمای که از طریق رسانه‌های اجتماعی موضوعات اختلافی را مطرح می‌کنند صدا میکنیم که از مناظره و بحث های زیان آور جدٱ اجتناب ورزند، زیرا با این کار مردم راه شان را گم و اختلافات و تشویش ها در جامعه به وجود می‌آید که سبب ایجاد فتنه می گردد. بناء به منظور جلوگیری از بحث ها و مناظره های اختلاف برانگیز به نکات ذیل باید توجه جدی صورت گیرد و جدٱ رعایت گردد:
۱ ــ علماء کرام از بحث ها و صحبت های که راه را برای بحث های اختلافی و مناظره ها هموار می سازد، سبب تشویش و ناآرامی های روانی مردم عام می شود و در نتیجه به علم، وقار و حیثیت علماء لطمه می‌زند، جدٱ اجتناب ورزند.
۲ ــ  علماء کرام از آن موضوعات و قضایای نادر و بیانات تفردات علماء اجتناب نمایند که برای شماری سبب فتنه می گردد و ذهنیت عامه آن را درک نمی تواند. حضرت عبدالله بن مسعود رضی الله تعالی عنه می فرماید: ما أنت بمحدث قوما حديثا لا تبلغه عقولهم، إلا كان لبعضهم فتنة. (رواه مسلم۹/۱)
ترجمه: قطعاً تو گوینده سخنی نیستی برای افرادی که عقل های آنان نمی توانند آنرا درک کنند، مگر اینکه آن سخن برای بعضی از آنها (باعث) فتنه می گردد.
۳ ــ بعضی از مسائل عجیب و غریب که در کتاب های فقهی یا فنی آمده است و یا مجتهدین از روی فقه الافتراضی آن را استخراج کرده و وقوع آن عام نمی باشد، از ضرورت دین هم شمرده نمی شوند، در منابر و مجالس عامه بیان نگردند. زیرا از چنین مسائل دشمنان دین تمسخر می سازند و با آن به دین و علم اهانت صورت می‌گیرد.
۴ ــ علماء کرام تلاش نمایند تا از ستیج های عامه و رسانه ها تنها مسائلی را بیان کنند که منفعت و سعادت دنیا و آخرت مردم در آن نهفته باشد، اتفاق و اتحاد با آن تقویت میآبد. به جای عجایب و غرایب غیرضروری، به عقاید دینی، احکام دینی، اخلاق اسلامی، مسائل دینی در مورد معاملات جاری روزمره و از ذخایر وسیع علمی اسلام آنچه را به مردم بیان نمایند که به آن ضرورت دارند. قَالَ عَلِيٌّ رضی الله تعالی عنه: حَدِّثُوا النَّاسَ، بما يَعْرِفُونَ أتُحِبُّونَ أنْ يُكَذَّبَ اللَّهُ و رَسولُهُ.( صحیح البخاري ۲۴/۱)
ترجمه: حضرت علی رضی اللہ عنه می فرماید: براى مردم آنچه را مى پذيرند، بازگو كنيد، آیا دوست داريد كه خدا و رسولش مورد تكذيب قرار گيرند؟
۵ ــ واعظین و استادان محترم از نشر موضوعات درسی و تصوفی حلقه های خاص که شکل تخصصی، مغلق و تفصیلی داشته باشند، در رسانه ها اجتناب ورزند، زیرا چنین مجالس خاص بوده و مخاطبین، تشریح و موضوعات آن نیز خاص می باشد.
۶ ــ از به کارگیری الفاظ نامناسب که بی ادبی شمرده می‌شود، جدٱ اجتناب شود، زیرا حیثیت شخص متذکره نیز با آن آسیب می بیند.
۷ ــ آن عده علماء که اختلافات را دامن می‌زنند، خرافات را ترویج می کنند، به کار بردن بحث ها، مناظره ها و الفاظ نامناسب را در رسانه‌های عامه ادامه میدهند، مردم را در شک و فتنه می اندازند و از همین طریق برای کسب شهرت شان تلاش می‌کنند و یا عقده گشایی می نمایند، مهتممین محترم مدارس و تمام مردم آنان را برای اشتراک و تقریر در دستاربندی ها، مناسبت ها و جلسات دعوت ننمایند و نه زمینه کدام فعالیت دیگر را به آنان مساعد سازند و نه هم در جلسات آنان شرکت کنند، زیرا بیانات آنها به ضرر جامعه اسلامی می‌باشد و سبب فتنه و اختلاف می شود. عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ رضي الله عنهما أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «لَا تَعَلَّمُوا الْعِلْمَ لِتُبَاهُوا بِهِ الْعُلَمَاءَ، وَلَا لِتُمَارُوا بِهِ السُّفَهَاءَ، وَلَا تَخَيَّرُوا بِهِ الْمَجَالِسَ، فَمَنْ فَعَلَ ذَلِكَ، فَالنَّارُ النَّارُ ». (سنن ابن ماجه/۲۲)
ترجمه: از جابر رضی الله عنه روایت شده که که نبی کریم صلی الله علیه وسلم می فرماید: علم را برای آن نیاموزید که به آن بالای علماء فخر کنید، نه بخاطر اینکه توسط آن با افراد نادان بحث و مباحثه نمایید، نه برای اینکه در مجالس جایگاه شایسته بدست آورید، اگر کسی چنین کرد، برای او- آتش است، آتش!
۸ ــ طالبان علوم دینی با آن عده استادان در دوره ها اشتراک کنند و با آنان درس بخوانند که از بحث‌های اختلاف برانگیز و ترویج تفرق و تفریق و بحث های مضر دور می باشند و همیشه تعریف خود و توهین دیگران را بیان نمی کنند، الفاظ بیهوده را استعمال نمی نمایند، عادت گروه بازی و تخریب را ندارند، به هدایات علماء خیرخواه و امارت اسلامی اعتنا می کنند و در هر چیز تنها رضای خدا را جستجو می نمایند تا همین طالبان از عادات که مناسب شأن عالم نیست، محفوظ بمانند، در جامعه پذیرش داشته باشند و در راه برحق جمهور علماء کرام ثابت قدم بمانند و تمام عمر با جامعه و هم مسلکان خود در اختلاف نباشند. عن ابي هریرة قال قال رسول الله صلی الله علیه وسلم: مَن طلبَ العِلمَ ليُجاريَ بهِ العلَماءَ أو ليُماريَ بهِ السُّفَهاءَ أو يصرِفَ بهِ وجوهَ النَّاسِ إليهِ أدخلَهُ اللَّهُ النَّارَ( رواه الترمذي۹۴/۲ )
ترجمه: کسی که علم را برای این بیاموزد که با آن در برابر علماء فخر کند و یا با افراد نادان بحث و مباحثه نماید و یا توجه مردم را به خود جلب کند، پس او در جهنم خواهد بود. ابن سیرین رحمه الله می فرماید: إنَّ هذا العِلمَ دِينٌ، فانظُروا عمَّن تأخُذون دينَكم.( أخرجه مسلم في (مقدمة الصحيح) (۱/۱۶)، والدارمي (۴۲۴))

ترجمه: بیشک که این علم دین است، پس توجه کنید که دین خویش را از کی می آموزید!
امام مالک رحمه الله می فرماید: ’’إِنَّ هَذَا الْعِلْمَ هُوَ لَحْمُكَ وَدَمُكَ، وَعَنْهُ تُسْأَلُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، فَانْظُرْ عَنْ مَنْ تَأْخُذُهُ( الکفایة في علم الروایة للخطیب /۲۱)
ترجمه: بدون شک که این علم گوشت و خون تو است و در روز قیامت در این باره از تو پرسان می شود، پس متوجه باش که آنرا از کی کسب میکنی. امارت اسلامی به هیچ کسی اجازه ایجاد اختلاف، تفرقه اندازی، نزاع و فتنه سازی را نمی دهد و برای جلوگیری آنها اقدامات جدی می کند. والسلام

ریاست الوزراء امارت اسلامی افغانستان
۱۷/۳/۱۴۴۶هـ ق ۳۰/۶/۱۴۰۳هـ ش ــ ۲۰۲۴/۹/۲۰ م

آزادی عبدالحمید خراسانی از بند ا.ا.افغانستان نشان دهنده خواست اصلاگری است

آزادی عبدالحمید خراسانی از بند ا.ا.افغانستان نشان دهنده خواست اصلاگری است

به قلم: فضل احمد هراتی

امروز دوشنبه (۱۹سنبله) باخبر شدیم که عبدالحمید خراسانی مسوول قطعه بدری که ۱۲ روز پیش به کمیسیون نظامی کابل فراخوانده شده و سپس خلع سلاح، بازداشت و به زندان انداخته شده بود، از بند ا.ا.افغانستان رها شد.
عبدالحمید فرمانده‌ی جنجالِ طالبان می‌گوید که به ضمانت نورالدين عزیزی، وزیر تجارت ا.ا.افغانستان و مولوی قدرت‌الله امین والی پنجشیر از زندان کمیسیون نظامی رها شده است.
خراسانی می‌ گوید«جرم‌‌اش» موقف‌گیری علیه دولت ایران و پاکستان بود و به دلیل شکایت رسمی ایران زندانی شده بود.

آزادی و سخنان عبدالحمید نشان می دهد که:
۱) ا.ا.افغانستان قصد دارد حکومت شود و سیاست واضح و آشکاری هم در برابر تشیع و ایران دارد و از اعضای حاکمیت خود می طلبد که مثل اعضای تمام حکومتهای دنیا اینها هم تابع پالسی و سیاستهای حاکمیت خود باشند و این درخواستی بزرگ نیست و مساله ای عادی برای تمام کشورهای مدرن دنیا در گذشته و حاضر بوده است.
۲) ایران کشوری اسلامی و همسایه است و با کشورهای کافر جنایتکاری چون چین و ازبیکستان و تاجیکستان و ترکمنستان فرق دارد و همچنانکه رعایت این کشورهای همسایه ی کافر داریم باید بیشتر از آنها رعایت ایران اسلامی داشته باشیم.
۳) مسئولین حکومتی ما نباید با فتواهای غیر شرعی وبا سخنان افراد وظیفه دار، امنیت ملی ایران را در معرض خطر قرار دهند و ایران را مجبور به واکنش ناخواسته کنند چون همچنانکه در افغانستان افرادی مخالف ایران وجود دارند در ایران هم افرادی مخالف طالبان وجود دارند و همچنانکه ایران این مخالفین را مدیریت می کند ا.ا.افغانستان هم لازم است این مخالفین را مدیریت کند.
۴) شیعه ها در افغانستان بیست فی صد مردم هستند و تکفیر کردن غیر شرعی و بی پایه و اساس این مسلمین آنهم از سوی یک وظیفه دار حکومتی یک فاجعه است که امیدواریم عبدالحمید مسائل را فهمیده باشد و امثال عبدالحمید هم اگر وجود دارند راهی که عبدالحمید رفته است را نروند چون ممکن است کسی در این حد نباشد که بتواند آنها را ضمانت کند و یا به شیوه های دیگری مدیریت شوند.

ا.ا.افغانستان قصد دارد یک کشور مستقل با سیاستی مستقل اقتصاد محور به پیش برود، کسانی که با چنین سیاستی موافق هستند شایسته نیست در برابر آن قرار بگیرند.

ا.ا.افغانستان عبدالحمید خراسانی را از بند آزاد کرده تا نشان دهد حاکمیتی جاافتاده و در فکر اصلاحگری است و از اخلاق عشایری و کوچی گری و قومندان بازی های گذشته عبور کرده و به دور است.

۱۸ سنبله روز لندغران افغانستان به تاریخ پیوست

۱۸ سنبله روز لندغران افغانستان به تاریخ پیوست

۱۸ سنبله در دو دهه گذشته برای مردم کابل و برخی دیگر از شهرها، روزی پر از وحشت، بی‌قانونی، آزار و اذیت، آنارشیزم، خودسری و حتی قتل افراد بی‌گناه بوده است.

۲۳ سال پیش در همین روز احمدشاه مسعود فرمانده پیشین جمعیت، که در جریان جنگ داخلی افغانستان متهم به قتل هزاران فرد بی‌گناه است، در منطقه خواجه بهاءالدین ولایت تخار در جریان یک حمله استشهادی برادران القاعده کشته شد؛ به همین دلیل، این روز و حتی یک هفته پس از آن در دولت دست نشانده و غلام جمهوری پیشین به نام «هفته شهید» به یاد او گرامی‌داشت می‌شد.

در این روزها، طرفداران مسعود در کابل و چندین شهر دیگر با سلاح‌های سبک و سنگین، موترهای نظامی و دولتی، چاقوها، تفنگچه‌ها و دیگر سلاح‌های خطرناک به خیابان‌ها، کوچه‌ها و معابر می‌آمدند، به مردم شلیک می‌کردند، مغازه‌ها را غارت می‌کردند و مردم عادی را آزار داده و حتی با تیراندازی‌ آن‌ها را می‌کشتند.

امروز این ننگ لندغران از تاریخ ملت افغان پاک شده و به تاریخ پیوسته است.

ا.ا.افغانستان از آغاز مرمت مقبره ناصر خسرو شیعه اسماعیلی خبر داد

ا.ا.افغانستان از آغاز مرمت مقبره ناصر خسرو شیعه اسماعیلی خبر داد

اداره اطلاعات و فرهنگ ولایت بدخشان اعلام کرد که مرمت آرامگاه ناصر خسرو بلخی، شاعر و شیعه اسماعیلی مذهب قرن پنجم هجری قمری را آغاز کرده است.

در اطلاعیه این اداره آمده است بازسازی این بنای تاریخی که در جنگ‌‌ها به‌طور جدی آسیب دیده است، تا دو ماه دیگر به پایان خواهد رسید.ا

 ریاست اطلاعات و فرهنگ بدخشان به همکاری برخی از موسساتی که در این زمینه کار می‌کنند، یک هیات را تشکیل داده است. این هیات جهت بررسی به آرامگاه ناصر خسرو رفته است. در خبرنامه‌ای که در صفحه رسمی این نهاد نشر شده، چنین نگاشته شده است: «یک تیم متشکل از مسوولان فرهنگی و موسسه همکار، جهت بازدید و بررسی از تخریبات آبده تاریخی حکیم ناصر خسرو که توسط مافیای آثار باستانی با استفاده از فرصت قسمت‌های آن تخریب گردیده بود، بازدید کرده است. آبدات تاریخی هویت ملت‌ها را به معرفی می‌گیرد و مردم باید جهت حفظ و نگه‌داری آن همکاری جدی کنند.»
ریاست اطلاعات و فرهنگ بدخشان برای حفاظت از این آبده تاریخی یک محافظ نیز گماشته است. اعلامیه این نهاد از قول رییس اطلاعات و فرهنگ بدخشان نوشته‌ است: «مافیای آثار باستانی می‌خواستند با استفاده از فرصت مقبره حکیم ناصر خسرو را که در سال  ۴۷۲ هجری قمری در یمگان بدخشان و‌فات کرده است، تخریب و آثار موجود در آن را به سرقت ببرند که خوش‌بختانه نتوانستند داخل مغاره‌ای که حکیم در آن دفن است، کاوشگری کنند.»
براساس اطلاعات ریاست اطلاعات و فرهنگ بدخشان، آبده تاریخی حکیم ناصر خسرو بار اول در سال ۱۱۰۹ هجری قمری تعمیر شد. بار دوم در سال ۲۰۱۱ میلادی توسط دفتر فرهنگی آغا‌خان سروی شد و کار عملی آن در سال ۲۰۱۴ به‌صورت اساسی با درنظر داشت قدمت تاریخی آن تکمیل گردید. ریاست اطلاعات و فرهنگ بدخشان وعده کرده است که در آینده نزدیک دوباره به‌صورت اساسی با در‌نظر‌داشت قدمت تاریخی آن، این بنا را مرمت‌ کند.
حکیم ناصر خسرو قبادیانی بلخی در اصل از ولایت بلخ بوده، ولی سال‌های اخیر زنده‌گی‌اش را در یمگان بدخشان سپری و در آن‌جا وفات کرده است. آرامگاه وی را مردم به نام «حضرت سعید» می‌شناسند