علل حملات آمریکا به حکومت بدیل اضطراری اسلامی طالبان و مردم قبایلی پاکستان

              

علل حملات آمریکا به حکومت بدیل اضطراری اسلامی طالبان و مردم قبایلی پاکستان

به قلم : م. ایمانی

بسم الله الرحمن الرحیم

سپاس و ستایش برای خداوند احد و سلام و درود خداوند بر خاتم پیامبران (صلی الله علیه و آله و سلم)

طی یکی دو هفته گذشته، شاهد حملات وحشیانه نیروهای اشغالگر آمریکایی و نیروهای نظامی دولت پاکستان به مردم بی پناه افغانستان و پاکستان، به بهانه سرکوب کردن طالبان، بودیم، به طوریکه شمار زیادی از زنان و کودکان بی پناه این مناطق، در خانه های خودشان جان خود را از دست  دادند، چرا؟ دلیل این حملات وحشیانه به این مردم بی گناه چیست؟ آیا هدف آنها از این حملات، از بین بردن طالبان،درمنطقه است؟ اگر این هدف آمریکاست، پس چرا مردم عادی را مورد هدف قرار می دهد؟ اصلاً دلیل آمریکا برای حمله به طالبان چیست؟ اگر همیشه به نام آوردن آزادی و دفاع از حقوق بشر و یا به بهانه دستیابی دولتها به سلاح هسته ای، به آنها حمله می کرد، این بار به چه بهانه ای در این مناطق وحشیگری می کند؟ مگر طالبان چه کسانی هستند که حکومتی مانند آمریکا، از حضور آنها در منطقه هراس دارد؟ و سالهاست که با فرستادن نیرو و تسلیحات نظامی به این مناطق، سعی در تابودی آنها دارد، ومسئله مهم اینجاست که آمریکای تروریست، با تمام امکانات سرسام آوری که دارد، هنوز نتوانسته به این هدف شوم خود برسد. علاوه بر این روز به روز به مناطق تحت سیطره طالبان، و نیز به امکانات و تجهیزاتشان افزوده می شود. راستی دلیل این مسئله چیست؟ تمامی این سؤالات جای بسی تأمل ودقت نظر دارند.

قبل از پاسخ دادن به این سؤالات، لازم است ابتدا با حقیقت و ماهیت طالبان آشنا شویم، تا دریابیم که آیا حقیقت طالبان همان طالبانی است که از طریق رسانه های خبری معرفی می شود ؟

بعد از فروپاشی امپراتوری کمونیستی شوروی در افغانستان، احزاب مختلف بر سر رسیدن به حکومت با یکدیگر به نزاع پرداختند، که در نتیجه این درگیری ها آشوب و نا امنی سراسر افغانستان را فراگرفت. در این میان یک سری از طلبه های علوم شرعی به رهبری ملا محمد عمر، به منظور برگرداندن آرامش به منطقه و جلوگیری از پیشرفت راهزنان، به پا خاستند. وبعد از سرکوب کردن مدعیان سلطنت دوباره آرامش را بر منطقه حاکم کردند و خود ملا محمد عمر، امور منطقه را در دست گرفت. و به عنوان شخصی عادل در منطقه مشهور شد، و محبتش در دل مردم جا گرفت و او را به عنوان امیر خود در منطقه منصوب کردند. همچنین علمای شهرهای اطراف نیز او را قبول داشتند، به این شکل یک حکومت اسلامی در افغانستان ایجاد شد، که همه به حاکمیت آن راضی بودند. و چون مبنای این حکومت را جمعی از طلبه های علوم شرعی پایه ریزی کردند، به نام طالبان مشهور شدند. این حکومت مبنای قانون گذاری خود را «قرآن وسنت» قرار داده بود، وهدفش این بود که بعد از مدتهای مدید یک بار دیگر احکام خداوند را در قالب یک اسلام واقعی بر روی زمین برگرداند. در نتیجه تمام قوانین کمونیستی و غیر شرعی ، که بر منطقه حاکم بود را لغو کرد، و احکام اسلام را جایگزین آن نمود. ادامه خواندن علل حملات آمریکا به حکومت بدیل اضطراری اسلامی طالبان و مردم قبایلی پاکستان

بیاینه ی حکومت بدیل اضطراری اسلامی طالبان به مناسبت هفدهمین سالگرد اشغال افغانستان توسط کفار سکولار جهانی: اشغالگران اگر به میل خود خارج نشوند با زور آنها را خارجی خواهیم کرد

بیاینه ی حکومت بدیل اضطراری اسلامی طالبان به مناسبت هفدهمین سالگرد اشغال افغانستان توسط کفار سکولار جهانی به رهبری آمریکا و نانو  : اشغالگران اگر به میل خود خارج نشوند با زور آنها را خارجی خواهیم کرد  

 

حکومت بدیل اضطراری اسلامی طالبان در این بیانیه می گوید: در ۱۵ مهر سال ۱۳۸۰ شمسی در حالی که در ۹۵ درصد افغانستان نظام اسلامی حاکم بود و ثبات و امنیت سراسری در افغانستان وجود داشت نیروهای ناتو به کشور افغانستان هجوم آوردند و آن را از زمین و هوا مورد تهاجم قرار دادند.

در این بیانیه به مفاسدی که بر اثر اشغال آمریکایی ها ایجاد شده است اشاره شده و بیان می کند که امارت اسلامی پیش از تهاجم آمریکایی ها تولید مواد مخدر را به حد صفر رسانده بود اما اکنون بعد از اشغال کشور، افغانستان به رتبه اول جهان در تولید مواد مخدر رسیده است و فاسدترین و دزدترین مدیریت کشور را در جهان داراست.

در این بیانیه همچنین آمده است:

«آمریکایی های اشغالگر بر علاوه از دست زدن به کشتار، شکنجه، تعذیب، چپاولگری و نا امنی، مشکلات زیاد اجتماعی را نیز درین جا به بار آورده اند، اختلافات قومی و زبانی را رواج دادند، نسل جوان را از افتخارات خود دور و به بد اخلاقی های غربی آلوده نمودند، زندگی زنان را به نام حقوق زنان با خطرات جدی دچار ساختند … بمباران خانه ها، مساجد، مدارس، کلینک ها و تاسیسات عمومی هنوز هم به طبق معمول به صورت روزمره جریان دارد.»

امارت اسلامی در پایان بیانیه ضمن دعوت آمریکا به خروج از افغانستان آنان را تهدید می کند که در صورت خارج نشدن از این کشور مردم مسلمان افغانستان به رهبری امارت اسلامی اشغالگران کنونی را همچون اشغالگران سابق به زور بیرون خواهند راند.

 

ترفندهای سکولاریستی آمریکا و حکمت حکومت بدیل اضطراری اسلامی طالبان

ترفندهای سکولاریستی آمریکا و حکمت حکومت بدیل اضطراری اسلامی طالبان

نوشته فقیه بزرگوار :  حامد العلی

اشغالگران سکولار چون در افغانستان به افلاس رسیدند از اینرو به حیله قدیم و سخیف شان رو آوردند که هدف از آن ایجاد تزلزل در صفوف حرکت طالبان و تفرقه در صف جهاد در افغانستان و ایجاد انشعاب در داخل آن است.

اشغالگران سکولار تبلیغات زهراگین شان را مبنی بر اینکه در صفوف طالبان افراد معتدلی وجود دارد که با تندروان مخالف اند،ادامه میدهند و این که افراد معتدل آماده اند که در مقابل حذف نامهای شان از لیست “تروریستها” از عقیده، کشور، کرامت و تاریخ شان بگذرند و به ترفند اشغالگران راضی شوند ؛ اشغالگری که کشور شان را ویران و فرزندان شان را به قتل و زنان شان را بیوه وکودکان شان را پاره پاره و بر کشور شان گروه های فساد، مخدرات و جنایت را  به سرکردگی رئیس جمهور دست نشانده افغانستان  حاکم ساخت.

وای برعقل های سخیف این امریکایی ها و تنگی انظار آن ها و جهل شان از جریانات پیرامون شان در این جهان!

اینها نمی دانند که طالبان کسانی اند که با ساختار خائنین و وطن فروشانی که علیه عراق دسیسه چیدند و مستحق شرف انتساب به کشوری که قرنها تمدن اسلامی را به آغوش داشت و جهان را اداره می کرد نیستند، فرق فاحشی دارد ؛ و نه از گروه خائن ابومازن محمود عباس در فلسطین اند که موافقت نامه دایتون را آنقدر لیسیدند که آبرو و عزتی برایشان باقی نماند و نه با کسانی مشابه اند که در میان دیوار های کاخ سرنگون در وسط مقدیشو در صومالیا خود را زندانی نموده اند.

حركت طالبان این همه قربانی ها بزرگ  را مردانه در میدان معرکه مانند فداکاری نیاکان شان  در حالی که یک دهه از حملات صیهو صلبیبی علیه اسلام می گذرد تقدیم نکرده اند که در اخیر این راه مبارک را، به فروش دین ،کشور اسلامی  و شرف امت، به کسانی که از سخترین دشمنان اسلام و مسلیمن اند، خاتمه بخشند!

این حرکت در منازلی که در آن قران تلاوت می گردد نشات گرفته است و کسی از مخلوقات منتی برآنها ننهاده است و نه نظامی در آنها مداخلت نموده است ؛ سپس رهبر شان خوابی را می بیند که آن خواب متحقق می گردد و در جهادش زیباترین نمونه ها را که نشان دهنده تمسک به اسلام و سركوبي دشمنان آن اند، رقم می زند.

و اهدافی را که طالبان متحقق ساخته اند همان اهدافی اصلی اند:

  • تاسیس نظام حقیقی اسلامی که از نظام استبداد جهانی که غرب سکولار  آن را رهبری می کند استقلالیت کامل دارد.
  • ساختن شبکه ارتباط جمعی میان پروژه های اسلامی جهادی ودعوتی در جهان اسلام برای سرعت بخشیدن به نهضت اسلامی.
  • سهمگیری فعال طالبان علیه همه مظاهر تجاوز علیه امت اسلامی از فلیپین تا غزه در چارچوب نشر فکر وحدت امت و تبدیل این واقع نظری به واقعیت مشهود عملی تا مقدمه ای گردد جهت برپایی خلافت اسلامی.

ومبرهن است که اشغالگران سکولار در افغانستان روز های بدی را سپری می نمایند و کوبنده ترین ضربات قهرمانان طالب را می خورند وتحت این ضربات کوبنده خورد وخمیر شده اند واگر این ضربات کوبنده نمی بودند به این حیله متوسل نمی شدند.

طالبان می دانند که لباس شرف جهاد که رب العزت ایشان را به آن آراسته است و این لباس زیبا در آسمان مجد اسلامی می درخشد واین درخشش بسته به ثبات بر مبادی جهاد است و اگر از این مبادی تنازل نماید این لباس از وی می افتد وشرفش زایل می گردد و رهبرانش از مقام شیران نشسته در جبین عزت، پایین می افتند  ومبدل به خادم ذلیلی می شود که کفش کلينتون ، اوباما و…  را پاک می نماید تا آنها راضی شوند چنانچه نظام های بعضی کشورها می نمایند.

حركت طالبان مطالبه اش را به اختصار بیان می کند که : «از کشور ما بیرون رويد ویکی از شما در آن ماندگار نشود سپس می نگریم آنچه را شما عرضه می کنید اگر موافق با شرعیت اسلامی باشد قبول می کنیم واگر با آن منافی بود مردودش می شماریم. شریعت الهی راهنمای ماست و هدایت قرآن قانون ونظام ماستادامه خواندن ترفندهای سکولاریستی آمریکا و حکمت حکومت بدیل اضطراری اسلامی طالبان

چگونگی مشروعیت حکومتهای بدیل اضطراری اسلامی و مجلس واحد شورای مجاهدین

چگونگی مشروعیت حکومتهای بدیل اضطراری اسلامی و مجلس واحد شورای مجاهدین

به قلم: کارزان شکاک

می دانیم که برای جهاد مسلمین تنها امت واحد است که مشروعیت دارد که با اجماع واحدش جماعت واحدی را در هر سرزمینی به وجود می آورد و این جماعت واحد هم حمایت و پشتیبانی الله تعالی را به دست می آورد . چون « وَيَدُ اللَّهِ مَعَ الجَمَاعَةِ» . این جماعت هم تنها و تنها از طریق شورائی به وجود می آید که از طریق ۳ ابزار به وجود آمده باشد که عبارتند از :

۱-    خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ که اولین و مهمترین ابزار و وسیله ست

۲-    حکومت بدیل اضطراری اسلامی که در زمان نبود خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ انجام وظیفه می کند

۳-    شورای واحد مجاهدین که در صورت نبود خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ و حکومت بدیل اضطراری اسلامی انجام وظیفه می کند .

غیر از این «سه ابزار» که همه یک رای واحدی را بر اساس اجماع واحدشان ارائه می دهند و امت واحدی را تشکیل می دهند و جماعت واحدی را تشکیل می دهند دیگر هیچ ابزار دیگری برای مسلمین وجود ندارد که بتواند به پیروزی و نصرتی که الله وعده اش را داده دست پیدا کند، و هر چه بعد از این «سه ابزار» آگاهانه، هدفمند و حرکتی وجود دارد کلا تفرق و سستی و ذلیلی و هدر رفتن انرژی مسلمین است.

این ۳ ابزار هم تنها از طریق شورای اهل حل و عقد یا همان شورای اولی الامر  مشروعیت خود را به دست می آورد که امام نووی رحمه الله  ” اهل حل و عقد ” را چنین تعریف می کند : العلماء و الروساء ووجوه الناس الذین یتیسر اجتماعهم .[۱] اهل حل عقد عبارتند از علما و امراء و بزرگان که جمع شدنشان آسان باشد.

ابن تیمیه رحمه الله هم می گوید: وكذلك عمر لما عهد إلیه أبو بكر إنما صار إماما لما بایعوه وأطاعوه ولو قدر أنهم لم ینفذوا عهد أبي بكر ولم  یبایعوه لم یصر إماما .[۲] و همچنین وقتی ابوبکر به عمر رضی الله عنهما برای امامت عهد کرد، عمر زمانی امام شرعی شد که صحابه با او بیعت کردند و از او اطاعت نمودند، و اگر صحابه عهد ابوبکر را نمی پذیرفتند و با عمر بیعت نمی  کردند،عمر امام شرعی نمی گردید.

در این صورت تا قبل از رسیدن به حکومت اسلامی عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ (که شورای آن از تمام مسلمین و تمام تفاسیر اسلامی تشکیل شده است) ممکن است در هر منطقه ای که حکومت بدیل اضطراری اسلامی یا مجلس واحد شورای مجاهدین تشکیل می شود شورای آنها تنها از مذهبی از اهل سنت باشد یا مذهبی از اهل تشیع .

در اینجا شورای تشکیل شده توسط این مذاهب ممکن است برای سایر مذاهب قابل قبول نباشد و حتی به دلیل عقب ماندگی منهجی یا هوای نفس حاضرهم نباشند که در این شورا شرکت کنند، این عدم مقبولیت آن توسط سایر مذاهب یا عدم شرکت آنها در چنین شورائی به مشروعیت آن صدمه ای وارد نمی کند، بلکه این حکومت بدیل اضطراری اسلامی (مثل طالبان) یا مجلس شورای مجاهدین (مثل مجلس شورای مجاهدین عراق یا حلف الطیبین زمان شیخ ابوانس شامی رحمه الله و کاک هیمن بانی شاری رحمه الله و…) برای آن سرزمین خاص که اهل حل و عقد همان سرزمین در آن شرکت کرده اند مشروعیت دارد و غیر از این ۳ ابزار هیچ راه شرعی دیگری برای عمل جهادی وجود نداشته و ندارد  و هر چیزی غیر از این ۳ ابزار تولید قدرت نمی کنند و به دلیل ناچیز بودنشان چنین نگریسته می شوند که انگار وجود ندارند .

ابن تیمیه رحمه الله می گوید:أن النبي صلى الله علیه وسلم أمر بطاعة ألائمة الموجودین المعلومین الذین لهم سلطان یقدرون به على سیاسة  الناس لا بطاعة معدوم ولا مجهول ولا من لیس له سلطان ولا قدرة على شيء أصلا[۳] رسول الله  صلی الله علیه وسلم به اطاعت از امیرهایی که موجود و معلوم هستند امر کرده, کسانیکه صاحب قدرت اند  و بوسیله آن قدرت میتوانند مردم را رهبری کنند. اما کسی که وجود ندارد و یا مجهول و نامعلوم است، و نیز بر هیچ چیزی سلطنت و قدرت ندارد، به اطاعت این نوع امرا، دستور نداده است.

قدرت تنها و تنها از طریق این ۳ ابزار به وجود می آید و مشروعیت شرعی خود را به دست می آورد و به قول ابن تیمیه رحمه الله : امامت به اعتقاد پیشوایان اهل سنت ،با موافقت اهل قدرت منعقد می گردد. و اگر اهل قدرت موافقت نکنند هیچ کس نمیتواند امام گردد. اهل شوکت کسانی اند که وقتی رهبر را اطاعت کنند مقصود امامت حاصل می گردد. چون که مقصود امامت با قوت و قدرت حاصل می شود. اگر بیعتی صورت گیرد که به سبب آن قوت حاصل شود، شخص اختیار شده رهبر یا خلیفه می گردد.[۴]

اگر مسلمین دنبال قدرت و شوکت هستند تا زمان رسیدن به خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ ، که متشکل از شورای تمام مسلمین و تمام مذاهب اسلامی است، تنها دو ابزار دیگر وجود دارد؛ و این ۲ ابزار هم با شورای حل و عقد همان مذهب یا همان منطقه مشروعیت خود را به دست می آورند و مسلمینی که در این مناطق در اقلیت مذهبی هستند (مثل شیعیان افغانستان) باید به این ابزارها بیعت دهند و ضمن تبعیت از مذهب خاص خود در امور فردی لازم است در سیاستهای کلان تابع شورای واحد اولی الامر این ابزارها گردند.

 

………………………….

[۱] نهایة المحتاج:ج۲۵/ص۴۱۹

[۲] منهاج السنة النبویة:ج۱/ص۳۶۵

[۳] منهاج السنة النبویة:ج۴/ص۳۴

[۴] منهاج السنة النبویة:ج۱/ص۳۶۳-۳۶۵

 

حمایت از دوله و طالبان یک تضاد یا استراتژی شرعی ؟

 

حمایت از دوله و طالبان یک تضاد یا استراتژی شرعی ؟

گردآوری: ابوصلاح الدین الکوردی

 

می دانیم که الله تعالی با جماعت واحد است و تفرق هم از صفات مشرکین است، آن ابزاری که می تواند بعد از دوران نبوت و بعد از رسول الله صلی الله علیه وسلم به صورت کامل از جماعت مسلمین محافظت کند خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ ست، در غیاب این و در حالت اضطراری حکومت بدیل اسلامی بهترین گزینه است، و در غیاب این بدیل اضطراری هم مسلمین درموقعیتهای حساسی قرار می گیرند که تنها و تنها مجلس شورای مجاهدین آنهاست که می تواند به صورت ضعیفتری از این جماعت واحد نگهداری کند.

در این صورت ما برای مقابله با دشمنانمان و برای پیش بردن جهادمان و مبارزاتمان و رسیدن به اهدافمان به سه ابزار مهم و سه کانال مهم نیازمندیم :

  • خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ که اولین و مهمترین ابزار و وسیله ست
  • حکومت بدیل اضطراری اسلامی که در زمان نبود خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ انجام وظیفه می کند
  • شورای واحد مجاهدین که در صورت نبود خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ و حکومت بدیل اضطراری اسلامی انجام وظیفه می کند .

غیر از این «سه ابزار» که همه یک رای واحدی را بر اساس اجماع واحدشان ارائه می دهند و امت واحدی را تشکیل می دهند و جماعت واحدی را تشکیل می دهند دیگر هیچ ابزار دیگری برای مسلمین وجود ندارد که بتواند به پیروزی و نصرتی که الله وعده اش را داده دست پیدا کند، و هر چه بعد از این «سه ابزار» آگاهانه، هدفمند و حرکتی وجود دارد کلا تفرق و سستی و ذلیلی و هدر رفتن انرژی مسلمین است.

زمانی که این «سه ابزار» وجود نداشتند که جماعت واحد را تشکیل بدهند و یا شما هم نتوانستید در تولید یکی از این ابزارها فعال باشید بهترین راه این است که از تمام راههای انحرافی دیگر که غیر از ذلیلی و پستی و حقارت و نابودی و شکست چیزی در بر ندارند دوری کنید تا زمانی که یکی از این «سه ابزار» که در حالتهای مختلف نمایندگی جماعت واحد مسلمین را می کنند به وجود بیایند:  رسول الله صلی الله علیه وسلم در پاسخ به سوال حذیفه رضی الله عنه در معرفی دو تا از شرهائی که دامنگیر مسلمین می شوند به دو گروه در میان مسلمین  اشاره می کند یکی «قَوْمٌ يَهْدُونَ بِغَيْرِ هَدْيِي، تَعْرِفُ مِنْهُمْ وَتُنْكِرُ» و دیگری «دُعَاةٌ عَلَى أَبْوَابِ جَهَنَّمَ» اشاره می کند .

حذيفه بن يمان رضي الله عنه می گويد: مردم از رسول الله صلي الله عليه و سلم در مورد خير سؤال مي كردند؛ ولي من از شر و بدي از ایشان مي پرسيدم تا مبادا به آن گرفتار شوم.مَخَافَةَ أَنْ يُدْرِكَنِي.عرض كردم:اي رسول خدا، ما در جاهليت و شر بوديم! خداوند اين خير را براي ما فرستاد، آيا بعد از اين خير و هدايت شري خواهد آمد؟ در جواب فرمود: آري، گفتم: آيا بعد از آن شر، خير خواهد آمد؟ فرمود: بلي، لیکن در آن نوعي آلودگي وجود دارد.عرض كردم: آلودگي آن در چيست؟ فرمود :قومي خواهد آمد كه به غير از هدايت (سنت و دین) من ديگران را راهنمايي مي كند، برخي از کارهای شان (معروف و برخي ديگر منكر) است.قَوْمٌ يَهْدُونَ بِغَيْرِ هَدْيِي، تَعْرِفُ مِنْهُمْ وَتُنْكِرُ؛ گفتم: آيا بعد از آن خير شري خواهد آمد؟ فرمود:آری، دعوتگراني هستند كه بر دروازه هاي جهنم قرار دارند دُعَاةٌ عَلَى أَبْوَابِ جَهَنَّمَ هركس دعوت آن ها را بپذيرد او را در آن مي اندازند؛عرض كردم: اي رسول خدا، آن ها را براي مان توصيف نماييد؟ فرمود:آن ها از جنس ما هستند و با زبان ما سخن مي گويند؛گفتم اگر آن ها را درک نمودم چه دستوري به من مي دهيد؟ فرمود:با جماعت مسلمانان و امام شان باش. تَلْزَمُ جَمَاعَةَ الْمُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ . گفتم: اگر مسلمانان جماعت و امام نداشتند؟فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ جَمَاعَةٌ وَلَا إِمَامٌ ، فرمود : در آن صورت از همه گروه ها و فرقه ها دوري گزين اگر شده تنه ی درختي را محکم بگير تا مرگت فرا رسد، و تو بر همان حال باشی . قَالَ فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الْفِرَقَ كُلَّهَا وَلَوْ أَنْ تَعَضَّ بِأَصْلِ شَجَرَةٍ حَتَّى يُدْرِكَكَ الْمَوْتُ وَأَنْتَ عَلَى ذَلِكَ[۱]

ما در این چند ساله هر دو گروه را دیده ایم، گروهی که در مبارزاتشان آلودگی دارند، و به دلیل تقلید نابجا از مفتی های آل سعود و مفتی های کتابخانه ای ساکن در دارالکفر، جهل، تند روی، کینه و نفرت نابجا و سایر آلودگی های نفسانی، مسیری غیر از مسیر جهاد و مبارزه به شیوه ی رسول الله صلی الله علیه وسلم را می روند و به مسیری غیر از شیوه ی رسول الله صلی الله علیه وسلم مردم را راهنمائی می کنند که هم صفات خوب و پسندیده ای دارند و هم صفات منکر و ناپسندی دارند . قَوْمٌ يَهْدُونَ بِغَيْرِ هَدْيِي، تَعْرِفُ مِنْهُمْ وَتُنْكِرُ. و دسته ی دیگر احزاب متعدد و متفرق و دارو دسته ی منافقین و سکولار زده ها هستند که آشکارا با شعارهای دینی و با تأویل و تفسیر غلط آیات و بازی با کلمات مردم را به سوی جهنم دعوت می کنند . دُعَاةٌ عَلَى أَبْوَابِ جَهَنَّمَ. ادامه خواندن حمایت از دوله و طالبان یک تضاد یا استراتژی شرعی ؟

جنگ بین سلفیت نجدی و طالبان  و صوفی ها و شیعه و … آب ریختن به آسیاب کفار شغالگر خارجی

جنگ بین سلفیت نجدی و طالبان  و صوفی ها و شیعه و … آب ریختن به آسیاب کفار شغالگر خارجی

به قلم: ابوعبدالله موکریانی

تجربه ی سوریه و عراق به همه نشان داد که مسلمین نمی توانند بر اساس یک فقه مذهبی خاصی و حذف سایر تفاسیر مذهبی حکومتی فراگیر تشکیل دهند . دوله با مذهب «سلفیت نجدی» تلاش کرد به سبک بنیانگذاران آل سعود حکومتی فراگیر و حتی جهانی تشکیل دهد اما دیدیم که نشد و سایر تفاسیر اسلامی و سلفیون غیر نجدی هم حاضر نشدند زیر بار این فقه نجدی بروند .

دوله ابتدا با پذیرش عنوان کتاب ابوبصیر طرطوسی تحت عنوان «الروافض طائفه الشرک و رده» تمام شیعیان جهان را بدون در نظر گرفتن معیارهای تکفیر و ارتداد نزد اهل سنت به ناحق مرتد معرفی کرد و بعد از آن با برداشت نجدی از اصطلاحات مشرک و مشرکین تمام صوفیان و به عبارتی دقیقتر اکثریت قاطع مسلمین را به ناحق مشرک و مشرکین معرفی نمود . به دنبال آن کشتار عموم شیعیان صرفا به دلیل شیعه بودن و انفجارات مراکز صوفی ها و قبرهای مملو از مسلمین زیارت کننده و… شروع شد .

از سوی دیگر دوله بدون در نظر گرفتن معیارهای ارتداد و تکفیر در نزد اهل سنت تمام تأویلات و اجتهادات سایر گروههای جهادی مخالف (که اکثر سلفی مسلک هم بودند) به ناحق حکم ارتداد همه را بدون قائل شدن هیچ عذر شرعی برای آنها صادر کرد  و کشت و کشتارهای وحشتناکی شروع شد که همه شاهد آن بوده ایم .

طرف مقابل دوله هم آنها را به ناحق به خوارج بودن متهم کردند و هزاران نفر از افراد دوله را قتل عام کردند .

به همین سادگی مسلمین به مسلمین مشغول شدند و دشمنان اصلی که کفار سکولار و اشغالگر جهانی بودند از دور به ریش همه خندیدند و ثمره ی خون آنهمه مسلمان و ناموسهای پایمال شده و ویرانی های وحشتناک را برداشت کردند .

این یکی از تجربیات ما در همین چند سال گذشته بوده است . آیا وقت آن نرسیده است که مسلمین به خود بیایند و دست از تفرق و کشت و کشتار همدیگر بردارند ؟

ما دیدیم که در درگیری میان جنگجویان دوله و طالبان در شهرستان درزاب جوزجان بیش از ۴۰ تن از طرفین کشته، زخمی و بدست یکدیگر اسیر شدند. این تنها یک نمونه ی کوچکی از این درگیری ها بوده است . آیا شایسته نیست از خودشان بپرسند که این جنگها به نفع اهل اسلام است یا اهل کفر؟

در جنگ بین شیعه و سنی و سلفی نجدی با سلفیت ائمه ی اربعه و در جنگ بین سلفیون نجدی با تصوف و دیوبندی ها و اشعری ها و ماتریدی ها و… چه کسی سود خواهد کرد؟ اهل اسلام یا کفار سکولار و اشغالگر خارجی به رهبری آمریکا و ناتو؟

اگر صلاح الدین ایوبی بود و یک طرفش حکومت شیعیان ۷ امامی فاطمی مصر و طرف مقابلش کفار نصرانی بودند  چکار می کرد؟  آیا شایسته نیست بیدار شویم ؟

 

……

تصویر : نواب صفوی شیعه مذهب با امام شهید -باذن الله- سید قطب تقبله الله

تلاش مزدوران و غلامان تازه نفس آمریکا و ناتو در افغانستان برای انحراف مسیر جهاد مسلمین

تلاش مزدوران و غلامان تازه نفس آمریکا و ناتو در افغانستان برای انحراف مسیر جهاد مسلمین

به قلم: ابوصلاح الدین الکوردی

همچنانکه  انگلیس کسانی چون ابوبصیر طرطوسی و هانی و … را جهت ایجاد درگیری های فرقه ای و مذهبی میان مسلمین پرورش داده است به همان شیوه کانادا هم کسانی طارق عبدالحلیم و اردن (حیات خلوت اسرائیل) هم کسانی چون ابوقتاده فلسطینی و… و حکومت سکولار و طاغوتی ترکیه هم کسانی چون عبدالحمید عالی و عبدالرزاق مهدی و… و  آل سعود هم دسته های زیادی را برای این هدف پرورش داده است .

هدف تمام این حکومتهای ظالم و طاغوتی این است که مسلمین را به مسلمین مشغول کرده و تولید درگیریهای لفظی و حتی نظامی داخلی کنند تا فرصتی برای جنگ و درگیری با  دشمنان اصلی که کفار سکولار و اشغالگر خارجی هستند نداشته باشند .

حکومت دست نشانده ی افغانستان هم به سفارش اربابانش از این بازی کثیف غافل نبوده است از سیفا و مجددی و صدها بلعم باعوارا تا کنون استفاده کرده است . حالا که این نوکران جنگ روانی فرسوده شده اند غلامی تازه نفس به نام حکمتیار را آورده اند که به تازگی جرقه های اختلافات مذهبی و فرقه ای میان مسلمین افغانستان را زده است .

این شخص قبلا می گفت: “اگر یک سرباز آمریکایی در افغانستان باشد؛ به کابل بیایم امت رسول الله نباشم”

حالا طبق همین گفته ی خودش باید ازش پرسید از امت چه کسی است ؟ ناتو یا آمریکا؟

آنچه نوکران و غلامان آمریکا در افغانستان نمی خواهند مردم در مورد توهم صلح بفهمند

 

آنچه نوکران و غلامان آمریکا در افغانستان نمی خواهند مردم در مورد توهم صلح بفهمند

ارائه دهنده: ابوصلاح الدین الکوردی

چندی پیش وزیر خارجه ی آمریکا مایک پمپیو به تاریخ ۱۰ جولایی در یک سفر اعلام نا شده به افغانستان آمد. وی پس از دیدار با نظامیان بلند پایه  ی امریکا در افغانستان با  مقامات رژیم دست نشانده کابل  هم دیدار کرد. پمپیو در نشست مشترک با سران رژیم دست نشانده ی خود در کابل دو موقف کاملا متضاد گرفت، یعنی «از صلح حمایت می کند و طالبان در انتظار خروج ما نباشند».

این یعنی دعوت مسلمین افغانستان به پذیرش ذلیلی و تسلیم شدن در برابر کفار اشغالگر خارجی و نوکران محلی آنها . چه کسی وجود ندارد که فرق بین «تسلیم شدن» با «صلح» را نداند؟

ملت و صاحبان فهم و دانش به این باور اند که عامل جنگ جاری در افغانستان اشغال کشور از سوی امریکا است، اگر اشغال نباشد جنگ متوقف می گردد و صلح بر می گردد، اما صلح در حضور اشغالگران محال است، زیرا همین اشغالگران بودند که صلح را لگدمال و آتش جنگ را داغ ساختند. امتزاج صلح و اشغالگران همچون یکجا شدن آب و آتش است.

ترامپ، پمپیو و……. باید به زورگویی خود اصرار نکنند، ایشان باید از زیان های بشری، مالی، سیاسی و اخلاقی طولانی ترین جنگ تاریخ شان عبرت بگیرند، دیگر باید در خواب پیروزی در افغانستان نباشند، برای خاموش شدن مقاومت جهادی بسیار انتظار کشیدند، هر چیزی را آزمودند و از سلاح های ممنوع الاستعمال استفاده کردند، درین جا آن ارزشهای خود را نیز پامال ساختند که در امریکا برایش سر خم می کنند، چنان جنایاتی را تکرار کردند که  کمونیسم و نازیسم نیز ازآن شرم داشتند، اما باز هم اثر و نشانه ی پیروزی به ذره بین هم معلوم نمی شود.

تاریخ شاهد است و ملت ها و دولت های هوشیار می دانند که مسلمانانی که اهل جهاد و عزت باشند را نمی توان مستعمره ساخت، ملت مجاهد افغانستان یکی از این ملتهای اهل جهاد و عزت است که ذلیلی را از هیچ ظالمی نمی پذیرد مخصوصا از ظالمین کافر اشغالگر خارجی . شکست انگلیس و روس ها حرف های دیروز و آن روز است، امریکایی ها نیز باید در انتظار شکست حتمی شان در افغانستان باشند.

با اتکاء به نصرت الله تعالی و مردمی بودن جهاد در افغانستان و همکاری صمیمانه ی مسلمین افغانستان با اعتقادی راسخ می توان گفت : همچنانکه مجاهدین توانستند طاغوتها و بتهای قرن ۱۹ و ۲۰ را در سرزمین خود بشکنند قادر هستند که طاغوت بت قرن ۲۱ یعنی آمریکا را نیز نابود کرده و دشمن اصلی قانون شریعت الله و مسلمین را از خاک افغانستان وادار به فرار کنند . ان شاء الله تعالی

 

آماده سازی  فتوی و قطعنامه توسط کفار سکولار جهانی و اعلان و انتساب آن به علمای درباری در مورد جهاد مسلمین افغانستان

آماده سازی  فتوی و قطعنامه توسط کفار سکولار جهانی و اعلان و انتساب آن به علمای درباری در مورد جهاد مسلمین افغانستان

 ارائه دهنده: مسلم الافغانی

چند ماه پیش، فرمانده عمومی نیروهای اشغالگر در افغانستان جنرال نیکلسون بسیار به صراحت گفته بود که در پهلوی فشارهای سیاسی و نظامی، فشار مذهبی نیز بر طالبان وارد می کنیم، وی از نشست احتمالی عالمان در اندونیزیا به حیث فشار مذهبی یاد کرده بود، سپس نشست مشابهی در کابل به راه انداخته شد و اینک نشست تازه ای در عربستان سعودی دائر گردید.

در نشست سعودی حرف های زیادی در مورد مشکلات افغانستان زده شد، اما کسی هم جرات نکرد در مورد ریشه های این مشکلات حرف بزند، رییس هیئت رژیم قیام الدین کشاف به تفصیل صحبت کرد، تکتیک های جنگی طالبان را یک به یک یاد کرد، اما در مورد عملیات های شب هنگام، حملات درون، پرتاب میزایل های سنگین و بمباران کورکورانهء اشغالگران که بیشتر قربانیان آن مردم ملکی اند، اشاره ای هم نکرد.

اشغالگران و رژیم کابل از راه های مختلف تلاش می کنند مسئولیت آغاز و دوام جنگ را به دوش طالبان بیاندازند، اما واقعیت اینست که جنگ کنونی را نه طالبان آغاز کرده اند و نه ادامه داده اند، این جنگ را اشغالگران به کمک حامد کرزیی، اشرف غنی، عبدالله، دوستم و…….آغاز کرده اند و تا هنوز برای رسیدن به اهداف نا مشروع شان ادامه داده اند، طالبان برای جنگ به امریکا و اروپا نرفته اند، اما امریکایی ها و اروپایی ها با توپ، تانگ و طیارات جنگی شان بسیار به وحشت به افغانستان آمدند، امنیت سراسری کشور را به جنگ خونین بدل کردند، ده ها هزار افغان ها را زندانی و صدها هزار دیگر را شهید و زخمی ساختند.

در نشست جده، افراطیت و تروریزم تقبیح شد، افراطیت و تروریزم در واقعیت قابل نکوهش است، اما ایشان آنعده حرکت ها و تنظیم های جهان اسلام را تروریست می خوانند که برای رهایی ملت خود از پنجه های خون آشام نیروهای استعمارگران مبارزه می کنند، در خاک خود استقلال می خواهند و می کوشند اشغالگران را از خاک خود برانند. روشن است که این گونه حرکت ها در آغوش ملت پرورش می یابد و به همکاری ملت مبارزه می کنند، به طور مثال، امارت اسلامی در افغانستان، حماس در فلسطین حرکت های مردمی است که اشغالگران از راه های مختلف برای از بین بردن آن می کوشند.

مقام تعجب و تاسف است که مبارزهء طالبان را بر ضد اشغالگران را افراطیت و تروریزم می نامند، اما نظامیان که از هزاران کلومتر دور جبراً آمده اند نه تنها تروریست خوانده نمی شوند بلکه پاسداران صلح و بشر دوستان نامیده می شوند و برای ادامهء حضور نا روا و جنایات جاری آن ها زمینه سازی می شود. تاسف آور اینست که استعمارگران و مزدوران آنان از زبان عالمان برائت می گیرند، برای کارهای نا درست شان مشروعیت پیدا می کنند و برای حضور مردود، غیر شرعی و غیر قانونی شان دلائل می تراشند.

یک دلیل روشن و انکار ناپدیر برای پروژه ای بودن نشست سعودی اینست که رژیم کابل پیش از پیش گفته است که « در کنفرانس سعودی بر عدم مشروعیت جنگ طالبان فتوی داده می شود، از طالبان خواسته می شود که از جنگ دست بگیرند و گفتگوهای صلح با رژیم را آغاز بکنند» .

این جا باید دقت صورت بگیرد، پیش از آغاز نشست چگونه معلوم شد که جنگ طالبان ناروا خوانده می شود ؟ جنگ زمانی روا یا نا روا خوانده می شود که عالمان دین تحقیقات همه جانبه بکنند، همه ابعاد جنگ را بررسی بکنند و علل و اسباب آن را تشخیص بدهند. اما هرگاه پیش از آغاز نشست، جهان از تصامیم نشست خبر باشد. آیا این گونه تصامیم حاصل بحث های نشست می باشد و یا اینکه پیش از پیش آماده شده و سپس برای اشتراک کنندگان قرائت می گردد ؟

آیا فیصله های از قبل نوشته شدهء نشست های فرمایشی حیثیت شرعی دارد ؟ آیا فیصله های سیاسی این چنین نشست ها فتوای شرعی خوانده می شود و اشتراک کنندگان چنین نشست ها آزاد هستند و به خواست خود درین نشست ها شرکت کرده اند و یا به اساس مجبوریت زر و زور رژیم آمادهء حضور درین نشست ها شده اند ؟ قضیه روشن است، مقامات استعمار و فرماندهان اجیر در برنامه ریزی چنین نشست ها مستقیما دست دارند، و فتوی و قطعنامه را نیز آن ها آماده می سازند، اما تنها از زبان عالمان که گردهم آورده شده اند اعلان می شود و به آن ها منسوب می گردد.

وزیر دفاع امریکا بخاطر برگذاری این نشست به مقامات سعودی سپاس نامه نوشته است، ابراز بسیار خوشحالی کرده و این را یک دست آورد بزرگ خود خوانده است. اگر نشست سعودی در واقعیت ابتکار سازمان کنفرانس اسلامی، عالمان دین، دولت سعودی و رژیم کابل می بود پس جیمز ماتیس خود را چرا مجبور پنداشت تا سپاسگذاری بکند، به سپاسگذاری وی چه نیازی بود ؟ این جا است که موضوع به اصل خود ( فشار مذهبی نیکلسون ) بر می گردد، این پروژهء نیکلسون بود. بناءً ماتیس لازم می داند از میزبانان و اشتراک کنندگان سپاسگذاری بکند.

 

ادامه خواندن آماده سازی  فتوی و قطعنامه توسط کفار سکولار جهانی و اعلان و انتساب آن به علمای درباری در مورد جهاد مسلمین افغانستان

وصیت نامهء  مجاهد ۱۴ ساله ای  که دیروز در ننگرهار به کفار سکولار و اشغالگر آمریکائی و مرتدین محلی  حمله کرد!

وصیت نامهء  مجاهد ۱۴ ساله ای  که دیروز در ننگرهار به کفار سکولار و اشغالگر آمریکائی و مرتدین محلی  حمله کرد!

ارائه دهنده: ابوصلاح الدین الکوردی

وصیت نامه از نوجوانی است که هنوز پای در رکاب جوانی نگذاشته بود و نه یک گل از امید هایش شگفته بود،که فخر تاریخ گردید و نامش جاویدان شد.

نو جوان  مجاهد  به دنبال درگیری مسلحانه با ارتش کفار اشغالگر آمریکائی و نوکران محلی آنها یک سرباز امریکایی را مردار نموده که در نهایت  برادر قهرمان ما از سوی مرتدین به شهادت رسید. نحسبه کذالک و الله حسیبه.

وصیت نامه

بسم الله الرحمان الرحیم

من سید محمد از تمام اعضای فامیل بخشش خواسته و در مبایل “خان” بدون اجازه وی گیم (بازی) کرده ام از وی هم بخشش می خواهم.

خدمت خاص مادرم را انجام نداده ام از ایشان بخشش می خواهم .

اگر بر اطفال ترحم و شفقت نکرده باشم ،از آنها هم امید بخشش را دارم .

تومانچه “تفنگچه ” را بدون اجازه بخاطر جهاد برده ام امید است که الله در مال تان برکت باندازد و مرا بخشیده و امید که شهادت نصیبم شود.

روز جمعه به جهاد خواهم رفت و الله مرا شهادت نصیب نماید.

اگر در آوردن سبزی یا دیگر مواد خوراکی که از من خواسته شده بود کوتاهی کرده باشم مرا ببخشید.

روز قیامت بسیار دشوار است،پدر ،مادر ،کاکا ،پسران کاکا و همسایه ها همه تان مرا ببخشید