هشدار ، مواظب باشید ، مزدوران دین فروش و مردم فروشان استحمارگر و ایجاد شبهات و اعتراض بر جهاد

هشدار ، مواظب باشید ، مزدوران دین فروش و مردم فروشان استحمارگر و ایجاد شبهات و اعتراض بر جهاد

کاتب : ابوابراهیم هورامی

می گویند در مرحله اول طلب علم واجب است. در مرحله دوم اصلاح عقیده ، در مرحله سوم تحطیم (شکسته شدن و…) القباب ( کسی که هنگام درگیری خیلی داد و فریاد کند) والزوایا (کنار زد و دور کرد، آن را منع کرد و بازداشت ، گوشه و کنج).

در مرحله چهارم گذر و به پایان رسانیدن پیروزی بر صوفیه و الطّرقیه و بدعت قبل از فکر در مورد جهاد با کفار و آزاد سازی سرزمین مسلمین از اشغال و چپاول کفار سکولار جهانی و داخلی  باید به پایان برسند. و پنجم اصلاً شما در کنج خانه چکار می کنید اگر جهاد در چچن ، فلسطین ، افغانستان ، عراق و… فرض عین است؟

ادامه خواندن هشدار ، مواظب باشید ، مزدوران دین فروش و مردم فروشان استحمارگر و ایجاد شبهات و اعتراض بر جهاد

موضع ائمه ی مذاهب پنجگانه در برابر قرآن و سنت صحیح

موضع ائمه ی مذاهب پنجگانه در برابر قرآن و سنت صحیح

به قلم: ابوبکر الخراسانی

این روزها گاه دیده می شود که عده ای با استناد به سخنان شاذ عده ای از مولوی ها و شیوخ مورد پسند خودشان به راحتی آیات قرآن و حتی سنت صحیح رسول الله صلی الله علیه وسلم را نیز نادیده می گیرند؛ بخصوص در مسائلی که به وحدت اسلامی و نزدیک کردن مسلمین به همدیگر و دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان و حکومت اسلامی و مسائلی اساسی از این دست ربط داشته باشد.

بر این اساس سعی کرده ام آراء ائمه ی مذاهب حنفی، جعفری، مالکی، شافعی و حنبلی را در این زمینه ارائه دهم.

امام ابوحنیفه رحمه الله چنین گفته اند:

  1.  إذا صح الحدیث فهو مذهبی = هرگاه حدیثی صحتش به ثبوت رسید آن مذهب من است.
  2. لا یحل لأحد أن یأخذ بقولنا ما لم یعلم من أین أخذناه = برای هیچ کس جائز نیست که گفته ما را بگیرد تا اینکه نداند که ما آن را از کجا گرفته ایم .
  3. ودر روایتی دیگر از ایشان آمده: حرام على من لم یعرف دلیلی أن یفتی بکلامی = حرام است بر کسی که دلیل مرا نداند به گفته من فتوا دهد .
  4. ۴-     ودر روایت دیگری اضافه تر آمده : فإننا بشر نقول القول الیوم ونرجع عنه غدا = همانا ما انسانیم امروز حرفی می زنیم و فردا از آن رجوع می کنیم وباز می گردیم
  5. ۵-     ودرروایتی دیگرازایشان نقل شده : ویحک یا یعقوب ( هو أبو یوسف ) لا تکتب کل ما تسمع منی فإنی قد أرى الرأی الیوم وأترکه غدا وأرى الرأی غدا وأترکه بعد غد = وای بر توای (ابویوسف) یعقوب هر آنچه از من می شنوئی آن را ننویس زیرا من امروز نظریه ای دارم که فردا آن را ترک می کنم و فردا نظری خواهم داشت که پس فردا آن را رها خواهم نمود.
  6. ۶-     و نیز فرمودند: إذا قلت قولا یخالف کتاب الله تعالى وخبر الرسول صلى الله علیه وسلم فاترکوا قولی = هرگاه من سخنی گفتم که با کتاب الله (قرآن) و احادیث رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم مخالف بود؛ سخن مرا ترک کنید.[۱]
ادامه خواندن موضع ائمه ی مذاهب پنجگانه در برابر قرآن و سنت صحیح

ازدواج با شیعه و شافعی از نگاه غلات و افراط گریان اهل سنت

ازدواج با شیعه و شافعی از نگاه غلات و افراط گریان اهل سنت

به قلم: ابوابراهیم هورامی

غیر از غلات ، تمام فرق و مذاهب اسلامی موجود اعتقادات، احکام، اخلاق و… دارای مشترکات زیادی هستند و البته اختلاف هایی هم دارند که قابل انکار نیست، اما این اختلاف ها هرگز باعث نگردیده آنها از دایره ی اسلام خارج گردند و در مساله ی ازدواج نیز سعی شده با مسلمان همچون مسلمان برخورد شود و با غیر مسلمان همچون غیر مسلمان .هر چند که عده ای مرزها را شکسته و راه غلو و افراط را در این زمینه پیموده اند اما آنچه در ازدواج دختر و پسر لازم است مراعات شود، هم کفو بودن آنان است. در کل مؤمن، کفو و همتای مؤمن است و مسلمان، همتای مسلمان است. و در حالت جزئی تر هر چه دختر و پسر در درجات کفو با هم نزدیک تر باشند، بهتر و مشکلاتشان کمتر خواهد بود.

هم اکنون و در سایه ی جنگ نرم و رسانه ای موجود تفاوتهای عقیدتی، فرهنگی، اجتماعی، طبقاتی و…میان خانواده ها، وحتی افراد یک خانواده، به اندازه ای عمیق و شایع گشته و زمینه ساز مشکلات و بحران های پیچیده و ناگواری در زندگی مشترک انسانها شده است که قابل تصور با اختلافات مذاهب و فرق اسلامی در قرون گذشته نبوده و نیست.

با این وجود در یک قاعده ی کلی الله متعال مرزهای ازدواج مسلمین را تعیین نموده و در مورد ازدواج با غیر مسلمین به صراحت ازدواج با زنان و دختران مشرک یا سکولاریستهای امروزی را حرام اعلام نموده و می فرماید:

” وَلَا تَنکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ حَتَّیٰ یُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِّن مُّشْرِکَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْکُمْ وَلَا تُنکِحُوا الْمُشْرِکِینَ حَتَّیٰ یُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَیْرٌ مِّن مُّشْرِکٍ وَلَوْ أَعْجَبَکُمْ أُولٰئِکَ یَدْعُونَ إِلَی النَّارِ وَاللَّهُ یَدْعُو إِلَی الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَیُبَیِّنُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ” ﴿البقرة: ۲۲۱﴾

در این صورت حکم قطعی شریعت اسلام  بر این‌ است‌ که‌ مرد مشرک‌ به‌ هیچ‌ وجهی‌ از وجوه‌ نمی‌تواند با زن‌ مؤمنی‌ هم‌بستر شود. این امر ممکن است  به‌ سبب‌ خفت ‌و ذلتی‌ که‌ از این‌ کار بر‌ اسلام‌ و قانون شریعت الله وارد می گردد باشد، و قطعا اسلام‌ این‌ خفت‌ را نمی‌پذیرد؛ یا ممکن است به این دلیل باشد که معمولا زنان تابع شوهران خود هستند و نفوذ مردها بر زنان بیشتر بوده و لذا احتمال مرتد شدن زن مسلمان می رود و یا اینکه دلایل و حکمتهای دیگری در میان باشد.اما در مورد ازدواج مرد مسلمان با زن اهل کتاب عفیف و پاکدامن (نه ازدواج زنان مسلمان با مردان اهل کتاب) اجازه ی آن داده شده است و الله متعال می فرماید:

” وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ إِذَا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ وَلَا مُتَّخِذِی أَخْدَانٍ وَمَن یَکْفُرْ بِالْإِیمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ ” ﴿المائدة: ۵﴾

شکی نیست که کفار اهل کتاب دچار شرک می شوند، مانند اینکه الله متعال در قرآنش به شرکیات آنها اشاره نموده است (عده ای عیسی را پسر خدا می دانند و به تثلیث اعتقاد دارند و … ) در این صورت  صرف مرتکب شرک شدن طبق نص صریح قرآن ازدواج با کفار اهل کتاب را حرام نمی گرداند . چون اگر این زنهای کافر دچار شرک نمی شدند جزو مسلمین محسوب می گردیدند نه کفار اهل کتاب.

ادامه خواندن ازدواج با شیعه و شافعی از نگاه غلات و افراط گریان اهل سنت

حکم توهین کننده به اصحاب نزد اهل سنت

حکم توهین کننده به اصحاب نزد اهل سنت

به قلم: ابوبکر الخراسانی

در میان اهل سنت دو قول مشهور  زمینه حکم فحش دهنده به صحابه رسول الله صلی الله علیه وسلم  وجود دارد :
قول اولحکم به کفر و قتل ساب الصحابه.
ابن تیمیه در وجه این قول می گوید:

  1. سب صحابه موجب ایذاء پیامبر صلی الله علیه وآله می گردد؛ زیرا آنان اصحاب آنحضرت بودند که آنحضرت ایشان راتربیت نمود؛ و معلوم است که ایذاء آنحضرت حرام می باشد. 
  2.  بازگشت سب اصحاب به ابطال جمیع احکام شرعیه خواهدبود؛ زیرا صحابه ناقلین سنت بوده اند. 
  3. طعن در صحابه منجر به انکار اجماع می گردد؛ زیرا اجماع قائم است بر فضل و شرافت اصحاب.[۱]

 قول دوم : ساب الصحابه تکفیر نمی گردد؛ بلکه به واسطه ی چنین امری فاسق و اهل ضلالت می گردد و عقوبت وی نیز قتل نمی باشد؛ بلکه وی تعزیر شدید می شود تا توبه کند و اگر توبه نکرد مجازات وی تکرار می گردد تا توبه کند. مشهور مذهب مالک بن انس تادیب شدید است و احمد بن حنبل نیز از فتوای به قتل می ترسیده است.[۲]
دلیل این قول در نزد قائلین به آن عبارت است از: 

  1. حدیث: «لا تسبوا اصحابی»؛ به اصحابم دشنام ندهید. در این روایت رسول الله صلی الله علیه و سلم از فحش دادن به  اصحابش نهی فرمودند، بدیهی است که چنین عملی در زمان رسول الله صلی الله علیه و سلم اتفاق افتاده که رسول الله صلی الله علیه و سلم نهی فرموده اند،واگر چنین فحش وسبی حکم قتل را در پی می داشت رسول الله صلی الله علیه و سلم  آن بیان می فرمودند. 
  2. سخن ابوبکر صدیق رضی الله عنه :«ما هی لاحد بعد رسول الله صلی الله علیه وسلم»، حکم قتل تنها مربوط به دشنام دهنده به رسول الله صلی الله علیه و سلم است. [۳]
    با استناد به سنت عملی رسول الله صلی الله و علیه وسلم و قول ابوبکر صدیق که مخالفی در میان اصحاب نداشته و حکم اجماع به خود گرفته است می توان گفت حکم کسی که به اصحاب فحش و ناسزا بگوید قتل نیست. چنانکه کسی تا به حال فحاشان به عثمان و علی از عشره ی مبشره را تکفیر نکرده است . الله متعال می فرماید : « وَلاَ تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللّهُ إِلاَّ بِالحَقِّ »(اسراء/ ۳۳) و کسی را که خداوند خونش را حرام شمرده، نکشید، جز بحق.

حال کشتن‌ به‌حق‌ نیز شامل مواردی است که در احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم بیان شده اند که می فرماید: (لایحل دم امری مسلم یشهد أن لا إله إلا الله، و أنی رسول الله، إلا بإحدی ثلاث : النفس بالنفس، و الثیب الزانی و المفارق لدینه التارک للجماعة “[۴] «ریختن خون هیچ انسان مسلمانی که شهادت أن لا إله إلا الله و أن محمداً رسول الله را می‌گوید حلال نیست مگر به سه چیز: نفس در مقابل نفس، زناکار محصن، مرتدی که جماعت مسلمانان را ترک کرده است».

با استناد به این حدیث عثمان بن عفان رضی الله عنه از قاتلین خود می پرسید دلیل قتل وی چیست در حالی که هیچ یک از این جرمها را مرتکب نشده است ؟!


[۱] الصارم المسلول علی شاتم الرسول، ابن تیمیه، ص۵۶۹-۵۷۰٫

[۲] همان

[۳] مسائل الامام احمد روایة ابنه عبدالله، ص۴۳۱٫

[۴] متفق علیه: بخاری (۶۸۷۸)، مسلم (۱۶۷۶)، ابوداود (۴۳۳۰)، ترمذی(۱۴۲۳)، نسائی(۹۰/۷)، ابن ماجه (۲۵۳۴).

تفاوت باورهای غلات و شیعیان جعفری

تفاوت باورهای غلات و شیعیان جعفری

به قلم: خالد هورامی

این روزها و طی جنگ روانی «مثلث دروغساز»[۱] بر علیه مسلمین داریم می بینیم که عده ای با استناد به آراء غلاة میان تشیع یا تسنن و یا چنگ زدن به آراء شاذ و اجتهادات و سخنان گذشتگانی که هم اکنون توسط بزرگان همان مذهب رد شده و مورد پذیرش نیستند سعی دارند به تفقر میان مسلمین و شعله ور کردن جنگهای داخلی میان آنها دامن بزنند تا اینکه بتوانند از این کانال به دو هدف عمده برسند:

  1. مسلمین با هم متحد شوند
  2. مسلمین به جای تمرکز بر دشمنان غارتگر و اشغالگر خارجی و مزدوران آنها به خود مشغول شوند تا این دشمنان سکولار و طاغوتهای محلی بدون دردسر به جنایات و غارت خود ادامه دهند.

در مورد شیعیان جعفری لازم است بدانیم که مشترکات بین باورهای شیعیان غلات با عقاید شیعیان علی تنها در نام و اسم است نه در محتوا. همین اسم مشترک و نبود قدرت مدیریتی حکومتی در طول قرون گذشته در تبیین و ممانعت از فرقه سازی و سوء استفده از این نام و… باعث آلودگیهای غیر قابل اجتناب، و در نتیجه، در طول قرون متمادی، باعث قضاوتهای اشتباه از جانب محققینی که به منابع اصلی دسترسی نداشته و قضاوتهای خود را بر اساس انچه که رایج است قرار داده اند،شده است.

در این صورت چهره ی قبیح غلات که پاره ای از باورهای تشیع را جهت حفظ ظاهر و مقبولیت عمومی با خود یدک می کشند به عنوان نمادی از کل جریان تشیع شناسانده شده و مسبب  وارونه جلوه دادن تشیع، سوء استفاده ی دشمنان، انحراف آشکار افکار عمومی، انزجار و بسیج عمومی بر علیه آنها گردد.

شیعه ی جعفری به صورت خلاصه یعنی: ۱- قرآن ۲- سنت (که مورد تائید قرآن باشد) ۳- عقل ( که مورد تائید قرآن باشد). در این زمینه هم به چند روایت صحیح از منابع شیعیان جعفری بسنده می کنیم که آمده است:

  • إِنَّ عَلَى كُلِّ حَقٍّ حَقِيقَةً وَ عَلَى كُلِّ صَوَابٍ نُوراً فَمَا وَافَقَ كِتَابَ اللَّهِ فَخُذُوهُ وَ مَا خَالَفَ كِتَابَ اللَّهِ فَدَعُوهُ.
  • مَا لَمْ يُوَافِقْ مِنَ الْحَدِيثِ الْقُرْآنَ فَهُوَ زُخْرُف‌. (زخرف یعنی چیزی که ظاهرش زیبا است و باطنش نازیبا)
  • كُلُّ شَيْ‌ءٍ مَرْدُودٌ إِلَى الْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ وَ كُلُّ حَدِيثٍ لَا يُوَافِقُ كِتَابَ اللَّهِ فَهُوَ زُخْرُف‌
  • أَيُّهَا النَّاسُ مَا جَاءَكُمْ عَنِّي يُوَافِقُ كِتَابَ اللَّهِ فَأَنَا قُلْتُهُ وَ مَا جَاءَكُمْ يُخَالِفُ كِتَابَ اللَّهِ فَلَمْ أَقُلْهُ
  • لَا تُصَدِّقْ عَلَيْنَا إِلَّا مَا وَافَقَ كِتَابَ اللَّهِ وَ سُنَّةَ نَبِيِّهِ

شیعه ی جعفری یعنی همین. این نکات تنها برای کسانی ارزشمند است که حق طلب باشند و به ایمان و قیامت خود اهمیت دهند و دست از خدمتگزاری برای شیطان و یارنش در تولید تفرق و جنگ داخلی بردارند.

اینکه حنفی ها با جعفری ها یا مالکی ها و شافعی ها و … اختلافاتی داشته باشند یا دیگران با آنها و همدیگر دارای اختلافاتی باشند این اختلافات اگر در مسیر گفتگوی شرعی هدایت شود و باعث تفرق نشود همیشه باعث خیر و برکت است.

اختلاف یعنی نشان دادن راهکار جدید جهت اصلاح و پیشرفت اما تفرق یعنی تولید کینه و دشمنی و جدائی و جنگ داخلی و در نهایت ذلت و شکست.


[۱] ۱- کفار آشکار۶گانه (۱- الَّذِينَ هَادُوا ۲- وَالصَّابِئِينَ۳- وَالنَّصَارَىٰ ۴- وَالْمَجُوسَ ۵- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا ۶- مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ)  2- دارودسته ی منافقین یا سکولار زده ها  3- مومنین جاهل و ناقل دروغهای این دو گروه قبلی

آیا نجدیت و شیعیان غلاة موفق می شوند درخت اسلام را از بین ببرند؟

آیا نجدیت و شیعیان غلاة موفق می شوند درخت اسلام را از بین ببرند؟

به قلم: سعد قشمی

در گذشته عده ای از پدر و مادرهای ما می گفتند که میوه های گندیده را باید از درخت جدا کرد و دور ریخت چون این میوه های گندیده باعث می شوند که درخت از بین برود! اما آیا واقعاً اینچنین است؟

اگر واقعیت را نگاه کنیم می بینیم که این میوه های گندیده با آنکه در کنار هزاران میوه ی سالم قرار گرفته اند اما نمی توانند درخت را از بین ببرند بلکه به مرور زمان خود به خود این میوه های گندیده به زمین می افتند و از بین می روند.

حقیقت تمام تفکرات فاسد هم در طول تاریخ همین بوده است و سرنوشت تفکر نجدیت و سایر تفکرات منحرف منتسب به اهل سنت و همچنین شیعیان غلاة و سایر تفکرات منحرف به تشیع نیز چیزی غیر از این نبوده و نیست.

 تفکرات فاسد منتسب به درخت تنومند و ریشه دار اسلام با ماهیتی فاسد و پوسیده ممکن است برای دوره ای باعث سنگینی و زردی و زشتی شاخه‌های درخت اسلام شوند، اما هیچگاه نمی‌توانند درخت تنومند اسلام را به زانو درآورند.

واقعیت این است که این تفکرات پوسیده خیال می کنند با ایستادن در برابر منهج صحیح اسلامی می توانند عقیده صحیح اسلامی را شکست دهند و تفکرات فاسد و اراده ی کوته بینانه ی خود را با قیچی کاری آراء گذشتگان و دروغ و بد دهنی و توهین و فحاشی و زور و خشونت بر مومنین تحمیل کنند؛ اما تاریخ گذشته و اتفاقات زمان حاضر نشان داده است که دارند در توهم و خیال به سر می برند و تنها به عنوان خادمین دشمنان اصلی انجام وظیفه می کنند.

این واقعیت نجدیت و تصوف منحرف و شیعیان غلاة و نامیزانی است که گاه درک صحیحی از پوسیدگی افکارشان ندارند و خیال می کنند در حال اصلاح و از بین بردن فساد و انحرافات فکری و عقیدتی و رفتاری و  اخلاقی از جامعه ی مسلمین هستند اما جهل و تعصب و گاه جحود مانع شده اند که متوجه نشوند که خودشان از درون پوسیده شده اند و با اندک آگاهی صحیح و با اندک تکان دادن شاخه ی درخت به زیر پا می افتند.

پس این تفکر نجدیت و امثال نجدیت و این تفکر شیعیان غلاة که به شیعه صفوی و یا شیعه انگلیسی شناخته شده اند با این تفکرات پوسیده هرگز نخواهند توانست به درخت تنومند اسلام ضربه بزنند هر چند با افکار و رفتارهای ضد اسلامی خود چهره ای زشت از اسلام نشان داده اند.

 با این وجود هر عاقلی باید بداند که بر روی این درخت تنومند اسلام در کنار چند میوه ی فاسد و پوسیده، هزاران میوه ی سالم نیز وجود دارند و این میوه های فاسد و پوسیده دلیلی برای نادیده گرفتن انهمه میوه ی سالم و یا تهاجم به اصل درخت نیست.  

تحریفات و قیچی کار یهای نجدیت در دیدگاه آیت الله خمینی در مورد تحریف قرآن

تحریفات و قیچی کار یهای نجدیت در دیدگاه آیت الله خمینی در مورد تحریف قرآن

به قلم : صدیق

نجدیت لازم است دست از قیچی کاری و دروغ بافی جهت تکفیر مسلمین و حلال کردن خون و مال مسلمین بر دارد. ما مسلمین در قضاوت کردن در مورد شیطان و فرعون و هامان و نمرود و ابوجهل و ابولهب نیز نیازی به قیچی کاری و دروغ گفتن نداریم چه رسد به فلان مسلمان اهل قبله ای که باهم دارای حقوقی برابر و مساوی هستیم با قرآن و قبله و پیامبری واحد و چنانچه ما جلو دروغ گفتن و قیچی کاری و تکفیر کردنهای کیلوئی اینها در مورد مخالفین را نگیریم قطعاً با همین ابزارها به سراغ خودمان می آیند. مگر همین الان در سراسر سرزمنیهای اسلامی جنایات این نجدی ها را در حق اهل سنت نمی بینیم؟

  دیشب یکی از ادمینهای اصلی طرفدار گروه بغدادی در گروه مجازی خودشان ادعا کرد که آیت الله خمینی معتقد به تحریف قرآن بوده است و بعد حکمهای کیلوئی صادر کرد. این عین متن این بنده خداست: ” نص کلام خمینی در کتاب کشف الاسرار صفحه ۱۳۱: فإنّ أولئك الذين لا يعنون بالإسلام والقرآن إلا لأغراض الدنيا والرئاسة، كانوا يتخذون من القرآن وسيلة لتنفيذ أغراضهم المشبوهة، ?ويحذفون تلك الآيات من صفحاته?، ?ويُسقِطون القرآن من أنظار العالمين إلى الأبد،? ويلصقون العار ـ وإلى الأبد ـ بالمسلمين وبالقرآن، ?ويُثبتون علَى القرآن ذلك العيب الذي يأخذه المسلمون علَى كتب اليهود والنصارى?».  به جمله اخرش توجه کنید که قرآن را به تورات و انجیل تحریف شده تشبیه میکند خمینی نه تنها میگوید برخی ایات از قرآن حذف شده بلکه میگوید قرآن نیز همانند تورات و انجیل تحریف شده است… ?توجه داشته باشید این جمله در کتاب هایی که بعد از مرگش چاپ شدن و میشن حذف شده این کلام اصلی خمینی در کتاب اصلی کشف الاسرار توسط دارعمار-اردن نشر شده است.”

در پاسخ، من تنها از این شخص نجدی خواستم که ادعایش را ثابت کند و در ادامه ترجمه ی صحیح متن عربی که تحریفش کرده بود را فرستادم و گفتم: “خوب دقت کنی متوجه می شوی که  این استدلال دقیقاً ناظر به عدم تحریف قرآن است و به هیچ عنوان نمی توان از آن استنباط کرد که آیت الله خمینی معتقد به تحریف قرآن بوده اند. در متن دقت فرمایید: ” …آنکه ممکن بود در صورتی که امام را در قرآن ثبت می کردند آنهایی که جز برای دنیا و ریاست با اسلام و قرآن سر و کار نداشتند و قرآن را وسیله اجرای نیات فاسده خود کرده بودند، آن آیات را از قرآن بردارند و کتاب آسمانی را تحریف کنند و برای همیشه قرآن را از نظر جهانیان بیندازند و تا روز قیامت این ننگ برای مسلمانها و قرآن آنها بماند و همان عیبی را که مسلمانان به کتاب یهود و نصاری می گرفتند، عینا برای خود اینها ثابت شود”.[ خمینی، کشف الاسرار، ص ۱۱۴، بی تا، بی جا.]   حاصل این سخن آیت الله خمینی در نگاه ایشان این است که چون نام امامان در قرآن وجود نداشت، افرادی که در صدد محو جریان امامت بودند، نیازی به دستبرد در قرآن و تحریف آن نداشته و همین امر بدان انجامید که قرآن کریم دچار تحریف نشده و مانند تورات و انجیل، به صورت ناقص در اختیار مسلمانان قرار نگیرد.

به دنبال این پیامی را فرستادم که آن را حذف کرد اما همه ی برادران اهل تحقیق لازم است در این زمینه این پیام را ببینند که  نوشته بودم:” این دیدگاه آیت الله خمینی در مورد تحریف است. لطفا بدون آنکه حذف کنید نقد کنید . کسی شک ندارد که آیت الله خمینی معتقد به تحریف قرآن نبوده . نگاه کنید : “إنّ الواقف على عناية المسلمين بجمع الكتاب وحفظه وضبطه، قراءةً وكتابةً، يقف على بطلان تلك الروايات المزعومة. وما ورد فيها من أخبار ـ حسبما تمسّكوا به ـ إمّا ضعيف لا يصلح للاستدلال به، أو موضوع تلوح عليه إمارات الوضع، أو غريب يقضي بالعجب، أمّا الصحيح منها فيرمي إلى مسألة التأويل، والتفسير، وإنّ التحريف إنّما حصل في ذلك، لا في لفظه وعباراته. وتفصيل ذلك يحتاج إلى تأليف كتاب حافل ببيان تاريخ القرآن والمراحل التي قضاها طيلة قرون، ويتلخّص في أنّ الكتاب العزيز هو عين ما بين الدفّتين، لا زيادة فيه ولا نقصان، وأنّ الاختلاف في القراءات أمر حادث، ناشئ عن اختلاف في الاجتهادات، من غير أن يمسّ جانب الوحي الذي نزل به الروح الاَمين على قلب سيد المرسلين.

کسیکه مطلع باشد برتوجه مسلمانان به جمع، حفظ، ضبط، کتابت و قرائت قرآن متوجه خواهد شد که روایات دلالت کننده برتحریف باطل است زیرا آن روایات یا ضعیف است و استدلال به آنها صحیح نیست و یا جعلی وساختگی است که علامات جعل وساختگی بودن در آنها کاملا مشخص است، یاغریب است که موجب تعجب میشود، واگر صحیح بود باید تأویل شود و به مساله تاویل و تفسیر ربط داده شود و  تحریف در تاویل و تفسیر رخ داده است نه در لفظ و عبارات قرآن. و…. (تهذیب الاصول – جلد ۲ صفحه ۱۶۵)

پالفتن و تصفیه ی روایات غلات نزد شیعه ی جعفری امامی و اسرائیلیات نزد فرق دیگر

پالفتن و تصفیه ی روایات غلات نزد شیعه ی جعفری امامی و اسرائیلیات نزد فرق دیگر

به قلم: خالد هورامی

فرق مختلف اسلامی  روایات را از طریق راویانی غیر معصوم و عادی به یکی از امامان یا رسول الله صلی الله علیه وسلم می رسانند. اشخاصی از شیعه ی امامی جعفری روایات را به یکی از ائمه ی مورد پذیرش خود می رسانند و راویان فرق دیگر این روایات را به رسول الله صلی الله علیه وسلم وصل می کنند . به عنوان مثال:

درکلینی آمده است: محمد بن یحیی– احمد بن محمد – ابن فضال – حسن بن جهم – امام رضا.

و در بخاری نیز آمده است: علی بن جعد – شعبه – منصور- ربعی بن حراش– علی بن ابی طالب– رسول الله.

البته منتهی شدن یک روایت به شخص ثقه‌ای چون رسول الله یا امام جعفر صادق در صحیح دانستن آن روایت کافی نیست مادام که با اصول و قواعد حدیث و قواعد تصحیح و تضعیف احادیث مطابقت نداشته باشد.

اکثر فرق غیر شیعه ی امامی صحیح بودن سند را معیار صحیح بودن روایت دانسته اند .کسانی از شیعه ی امامی جعفری نیز بر این باورند. خوئی در این خصوص می‏گوید: «صحت همه روایات کتب چهارگانه ثابت نشده، پس باید به سند هر یک از روایات آنها نگریست: اگر شرایط صحت روایت در آن تحقق پیدا کرد، بدان عمل می‏شود در غیر این صورت به آن عمل نمی‏شود»[۱].

اما قاعده ی کلی پذیرش روایات نزد شیعه ی امامی جعفری علاوه بر صحیح بودن سند، عدم تعارض آن با قرآن و مسلمات عقلی  است . 

در میان مذاهب حنفی، مالکی، شافعی، حنبل ، زیدی و… فرآورده ی کسانی چون منافقین (کفار پنهان داخلی) که اقدام به جعل حدیث نموده اند تحت عنوان اسرائیلیات شناخته شده است.حتی روایاتی در دو کتاب بخاری و مسلم نیز وجود داشته اند که این مذاهب در عرض این چند قرن گذشته به آن عمل کرده اند اما کسانی چون آلبانی در عصر حاضر آنها را ضعیف می دانند.

در میان جریان شیعه ی جعفری نیز، علاوه بر علل عمومی در میان سایر فرق، به دلایلی مشخص و خاص، این روند دروغ سازی و بالتبع پالفتن دروغها در جریان بوده است .

ادامه خواندن پالفتن و تصفیه ی روایات غلات نزد شیعه ی جعفری امامی و اسرائیلیات نزد فرق دیگر

دسته هائی از تصوف و مبارزه با جهاد

دسته هائی از تصوف و مبارزه با جهاد

به قلم : محسن صادقی/سقز

با آنکه در تاریخ اسلام ما شاهد قرنها مجاهدت مسلمینی بوده ایم که مثل عثمانی ها و صلاح الدین ایوبی و عمر مختار و سنجر خان و شیخ حسان الدین و شیخ سعید پیران و شیخ محمود برزنجی و محمود خان دزلی وغیره به نحوی با آموزه های تصوف شریعت گرا در ارتباط بودند، اما دسته هائی از اهل تصوف با چنگ زدن به جمله­ی عربی: «رجعنا من الجهاد الأصغر الي الجهاد الأكبر» و معرفی کردن آن به عنوان حدیث، از جهاد و مقابله با کفار عملاً دست کشیده و هرگز نقل نشده که این دسته از اهل تصوف در جهاد علیه کفار شرکت کرده باشند.

  1. ابن عربی می­گوید:«انّ الله إذا سلّط ظالما علي قوم فلن يجب ان يقاوموه لأنّه عقاب لهم من الله»: «وقتی خداوند ظالمی را بر قومی مسلط کرد، مقاومت در برابر او بر ملت واجب نیست؛ چون آن حاکم ظالم، عذابی از جانب پروردگار بر آن قوم است.»
  2. شیخ شعرانی می­گوید: «لقد أخذ علينا العهد بأن نأمر أخواننا أن يدوروا مع الزمان و أهله كيفما دارولايزدرون قط من رفعه الله عليهم»: «از ما عهد و پیمان گرفته شده که به برادران خود اعلام کنیم با زمانه و اهل آن بچرخند هر جور که چرخید و هرگز در صدد برداشتن آنچه خدا بر آنان گذاشته (مسلط کرده) نباشند.»
  3. ابن عربی و شیخ ابن الفارض هر دو رهبر اهل تصوف هر دو در زمان جنگ صلیبی علیه مسلمین زیسته­اند. هرگز کسی نشنیده که با آنان جهاد کرده یا کسی را به جهاد علیه آن­ها تشویق کرده باشند، بلکه حتی مردم را از مقابله و جهاد با کفار بر حذر داشته و مسلمین را به نوکری و زیردستی کفار دعوت کرده­اند. این جمله از هر دوی آن­ها نقل شده که گفته­اند: «إنّ الله هو عين كلّ شيء فليدع المسلمون الصليبيّين، فما هم الا الذّات الألهيّة متجسّدة بتلك الصور»: «هرکس و هر چیزی عین ذات الله تعالی است، پس مسلمانان نباید با مسیحی­ها جهاد کنند؛ چون در واقع پروردگار است که در کالبد و قیافه و چهرۀ آنان تجلی یافته است.»
  4. غزالی در کتاب«المنقذ من الضلال» می­گوید: من به هنگام جنگ صلیبی علیه مسلمین به غارهای سوریه و صخرۀ بیت المقدس می­رفتم و در خلوت خود مشغول عبادت می­شدم و به مدت بیشتر از دو سال درب غار را بر خود بستم.

در نتیجه حملۀ نصرانی­ها به مسلمین، بیت المقدس به دست کفار افتاده و غزالی دوازده سال پس از آن نیز زندگی کرد و هرگز کسی را به جهاد علیه آنان تشویق نکرد.

هم اکنون اگر دقت کنید همین دسته از تصوف در کنار حکومتهای ظالم قرار گرفته و یا رسماً برای یکی از احزاب سکولار محلی تبلیغ می کنند.

مواظب این طیف از صوفی های تقلبی باشید همچنانکه مواظب نجدی های درباری و رسانه های ماهواره ای و مجازی آنها هستید.

غلاة و گسترش شرک فرقه گرائی و فرصتی به نام حکومت بدیل اضطراری اسلامی ایران جهت تصفیه گری

غلاة و گسترش شرک فرقه گرائی و فرصتی به نام حکومت بدیل اضطراری اسلامی ایران جهت تصفیه گری

به قلم: م. لطف‌الله بیگی / بانه

زمانی که الله متعال در قرآن می فرماید:

  • مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَاتَّقُوهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ * مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا ۖ كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ (روم/۳۱-۳۲)
  • إِنَّ الَّذينَ فَرَّقُوا دينَهُمْ وَ کانُوا شِيَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ في‏ شَيْ‏ءٍ إِنَّما أَمْرُهُمْ إِلَي اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما کانُوا يَفْعَلُونَ (انعام/۱۵۹)

و در مورد شرک هم می فرماید: إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا (نساء/۱۱۶)

پس شیطان و مریدان او هم این حقیقت را دریافته اند که فرقه گرائی شرک است و الله متعال نیز به جز شرك، هر گناه ديگري را اگر خواست مي‌بخشد. پس فکر نکنید که شیطان از این حربه ی کلیدی غافل است. مسلماً شيطان آنقدر زيرک است که سعي می‌کند به هدف و به ريشه بزند. پس اگر خواست وارد شود از همين جا وارد مي‌شود.

حکومت اسلامی و شورای اولی الامر وابسته به آن و امت به وجود آمده و اجماعی که از این طریق حاصل می گردد تنها ضامن حفظ دین و جلوگیری از فرقه فرقه شدن و شرک فرقه گرائی است .

امام علی رضی الله عنه خیلی ظریف به بیان این مهم پرداخته و علت پیدا شدن تفرق را مشکلات حکومتی زمان عثمان بن عفان (استبداد و خودسری و دوری از شوری) و تند روی و بی تابی بعضی از مسلمین می داند.

امام علي قبل از وقايع جنگ جمل مي گوید : ” خداي عزوجل ما را به اسلام گرامي داشت و بدان سربلندمان نمود و از پس خواري و با يكديگر كينه ورزيدن و از هم دور بودن و بي مقداري با هم برادرمان نمود. چندانكه خدا خواست مردم بر دين اسلام بودند و حق در ميان آنها بود و كتاب خدا را پيشواي خويش نمودند تا آنكه اين مرد (عثمان) به دست اين مردم كشته شد. شيطان آنان را به نافرماني برانگيخت و امت را به يكديگر در آويخت بدانيد كه اين امت همچون امتهاي گذشته فرقه فرقه خواهد شد…”[۱]

در این تحلیل، هم به نوع حکومت و فاصله گرفتن آن از شوری (به عنوان عاملی اساسی و زیربنائی)، و هم به چگونگی واکنش افراد معترض نقد وارد شده است. افرادی که بیشترین سهم را بعدها در قتل امام علی و فاجعه ی کربلا داشتند و در تاریخ صدای فرقه فرقه شدن مسلمین و ظهور آشکار غلات از زمان حکمرانی و قتل عثمان بن عفان به گوش می رسد . 

زمانی که این عامل اساسی (حکومت اسلامی بر منهاج نبوت) سست و سپس در زمان معاویه تخریب شد به حکم ضرورت مذاهبی به وجود آمدند اما در بطن این مذاهب غلات به صورتي بسيار ظريف و غير مستقيم، مسلمین را به وادي شرك فرقه گرائی کشاندند . جنگهای وحشتناک میان مذاهب شافعی، حنفی، حنبلی و… و کشتار هزاران مسلمان از فرقه ی مخالف نمونه های عینی این نگرش شرک آلود بوده اند.

ادامه خواندن غلاة و گسترش شرک فرقه گرائی و فرصتی به نام حکومت بدیل اضطراری اسلامی ایران جهت تصفیه گری