قرآن در فقه جعفری امامی

قرآن در فقه جعفری امامی

به قلم: خالد هورامی

زندگی ائمه ی شیعه درطول تاریخ نسخة متحركی ازقرآن كریم بوده است، پس در شناخت جریان فراگیر و وسیع شیعه ی علی  نادرست است كه ما بخواهیم آنها را از طریق دشمنان داخلی و خارجی اش بشناسیم، همچنین معقول نیست که اجتهاد یکی از پیروان این جریان عظیم را معیار قرار داده و اصل جریان را زیر سوال ببریم .

زمانی که : از امام علی رضی الله عنه  روایت شده است که فرمود: «پس آنچه که با کتاب خدا موافق باشد، برگیرید و آنچه که مخالف آن باشد، واگذارید»[۱]. و از از جعفر صادق‏ رحمه الله نیز چنین روایت شده است: «از خدا بترسید و هیچ حدیثى از ما را نپذیرید که با فرموده‏هاى پروردگار ما و سنّت پیامبرمان، محمد مخالف باشد، آنگاه که مى‏گوییم: قال اللّه وقال الرسول!»[۲]. و یا همین جعفر صادق می گوید : «هر حدیثی كه از ما به شما رسید بر قرآن عرضه كنید هر چه با قرآن موافق بود به آن عمل كنید و آنچه با قرآن مخالف بود به دیوار بزنید»

چند نکته ی اساسی را آموزش می دهد:

  1. دین الهی بویژه بخش اعتقادات خارج از دائره تقلید است وهیچ مسلمانی درهیچ اصلی ازاصول اعتقادی نباید مقلد شخص دیگری باشد.
  2. چنانچه از زبان فلان امام  یا حتی رسول الله صلی علیه وسلم مطلبی گفته شود كه مخالف با قرآن باشد به هیچ عنوان قابل قبول نیست، چون هیچ شخصی بشمول رسولالله صلی علیه وسلم نمی‌تواند مطلبی برخلاف قرآن بگوید، اگر چنین چیزی به ما رسید حتما دروغ است نه اینكه آن شخصیت دروغ گفته باشد بلكه از زبان او دروغ ساخته‌اند.
  3. محوری که همه مسلمین را می توان به آن وصل و متحد نمود فقط قرآن است .از حاشیه‌ی محور كه سنت است هرگز مستغنی نخواهیم بود، اما فقط آن قسمت از روایات و احادیث را می‌پذیریم كه با قرآن كریم سازگار باشد.
  4. محوریت قرآن به این مفهوم که   از روایات برای آن مثال و شاهد و نمونه و تأیید بیاوریم نه اینكه احادیث محور باشد و برای مطلب از پیش تعیین شده‌ای كه توسط روایات جعلی و دروغین اساسش گذاشته شده است آیات قرآن را هر جوری كه لازم بود قیچی كنیم و با تأویل و تفسیر خلاف واقع به آن بچسپانیم، این كار نه تنها تحقیق نیست كه بازی كردن بانصوص وحی و بلكه بازی كردن با عقل انسان‌های آزادمنش و خدا جوست كه همواره بر قوت استدلال تكیه دارند و می‌خواهند برای همه معتقداتشان از قرآن دلیل واضح و روشن داشته باشند.
  5. هر اصل اعتقادی حتما باید در قرآن با صراحت ثابت شده باشد، ناممكن است كه چیزی جزو اصول اعتقادی باشد اما در قرآن آشكار بیان نشده باشد، بنابراین هر آنچه كه در قرآن باصراحت نیامده باشد عقیده نیست.
ادامه خواندن قرآن در فقه جعفری امامی

شناختی مختصر از جماعت اسلامی پاکستان

شناختی مختصر از جماعت اسلامی  پاکستان

ارائه دهنده: خدانظر براهوئی

تأسیس و فعالیت:«جماعت اسلامی پاکستان »مهم ترین حزب اسلامی در پاکستان شناخته شده است .این حزب در ۲۶اوت ۱۹۴۱در لاهور تأسیس شد.در زمان تأسیس فقط ۷۵نفر عضو رسمی آن بودند؛اما پس از مدتی،بر تعداد اعضا و هواداران آن به شدت افزوده شد ؛به طوری که تا آوریل ۱۹۴۲حدود هفتصد نفر به عضویت آن در آمدند . شخصیت علمی و فکری رهبر آن مولانا مودودی (۱۹۰۳-۱۹۷۹)که از سال ۱۹۲۵ مدیریت نشریۀالجمعیه، ارگان«جمعیت علمای هند»را به عهده گرفته بود و از سال ۱۹۳۱ماهانۀترجمان القرآن را در حیدر آباد اداره می کرد، در رشد جماعت اسلامی تأثیر به سزایی داشت.مودودی به عنوان یک متفکر ،نویسنده  روشنفکر که داعیۀایجاد تحول فکری و فرهنگیدر میان مسلمانان شبه قاره را داشت،در مجامع علمی و روحانی آن روز به خوبی شناخته شده بود.

     تأثیر شخصیت فکری و سیاسی مودودی بر «جماعت اسلامی»به اندازه ای است که تا امروز نمی توان جماعت اسلامی را جدا از مودودی مطالعه کرد.محبوبیت جماعت اسلامی در واقع مرهون شخصیت علمی مودودی است.

     جماعت اسلامی از لحاظ فعالیت های فرهنگی و سیاسی از زمان تأسیس تاکنون ،سه مرحلۀعمده را تجربه کرده است:قبل از تأسیس پاکستان (۱۹۴۱-۱۹۴۷)،بعد از تأسیس پاکستان تا سال ۱۹۵۱،و از۱۹۵۱تا هب حال.

در مرحلۀاول از تاریخ طولانی جماعت اسلامی، جماعت هدف اساسی خود را بر تبلیغ دین ، تربیت نیروهای انسانی صالح و متدین ، مبارزه با بدعت ها و خرافات ، سازماندهی مردم در تشکیلاتی واحد و ایجاد مرکزیت فکری و اجتماعی ،استوار کرده بود.اندیشۀغالب حاکم بر «جماعت»در این مقطع،اندیشۀ«جهان اسلامی»است.مودودی در سخنرانی آوریل ۱۹۴۵گفت:

     ما همه بندگان خدا را به طور کل و آنانی که اسلام را پذیرفته اند، به طور خاص به بندگی خدا دعوت می دهیم.

مودودی در اولین خطبه پس از احزار مقام «امیری»جماعت نیز گفت:

ادامه خواندن شناختی مختصر از جماعت اسلامی پاکستان

چرا ۱۲ امامی ؟

چرا ۱۲ امامی ؟

به قلم: ابوخالد هورامی

ممکن است عده ای از فرق معروف به اهل سنت و غیره از خود بپرسند که  12 امامی از کجا امده؟ آیا این از اختراعات انسانهاست یا ریشه ی شرعی دارد؟

بدون شک اکثریت قاطع باورها و تأویلات شیعه (نه روافض و غلات) به منابع اسلامی بر می گردد که ممکن است در پاره ای موارد با فرق دیگر تفاوتهائی داشته باشد .روایتهائی  که به ۱۲ امام اشاره شده است و شیعیان ائمه را تا ۱۲ عدد می دانسته اند نیز از این دسته منابع هستند .

در صحیح بخاری به نقل از جابر بن سمره روایت شده است که پیامبر فرمود:«یكون اثنا عشر أمیراً»: «[پس از من] دوازده فرمانروا خواهند بود.» آنگاه عبارتی فرمود که من آن را [به خوبی] نشنیدم. پدرم گفت: پیامبر در آن هنگام فرمود:«كلهم من قریش»: «همه آن‌ها از قریش هستند.»[۱]

در صحیح مسلم به نقل از جابر آمده است که شنیدم پیامبر فرمود:«لایزال الإسلام عزیزاً إلی إثنی عشر خلیفة»: «اسلام همچنان عزیز و محکم برجا خواهد ماند تا اینکه دوازده خلیفه [و جانشین بر سرکار] بیابند.» سپس عبارتی فرمودند که من آن را نفهمیدم. از پدرم پرسیدم: پیامبر پس از آن چه فرمودند؟ پدرم پاسخ داد: پیامبر فرمود:«كلهم من قریش»: «همه آن‌ها از قریش خواهند بود.»[۲]

ابوداود این حدیث را چنین روایت کرده است: «لایزال هذا الدین قائماً حتی یكون علیكم إثنا عشر خلیفة كلهم تجتمع علیهم الأمة»: «این دین همچنان برجا خواهد ماند تا زمانی که دوازده خلیفه بر شما حکومت کند، که امت [اسلامی] درباره [خلافت] همه آن‌ها اتفاق و اجماع خواهند داشت.»

در منابع مختلف این حدیث با الفاظ زیر ذکر شده است:

  • «لایزال هذا الأمر صالحاً حتی یكون إثنا عشر أمیراً»[۳]
  • «لایزال هذا الأمر ماضیاً حتی یقوم إثنا عشر أمیراً»[۴]
  • «لایزال هذا الأمر قائماً حتی یمضی إثنا عشر أمیراً»[۵]
  • «إن هذا الدین لایزال عزیزاً إلی إثنی عشر خلیفة»[۶]
  • «لایزال الإسلام عزیزاً إلی إثنی عشر خلیفة»[۷]
  • «لایزال هذا الدین عزیزاً إلی إثنی عشر خلیفة»[۸]
  • «لایزال هذا الدین منیعاً إلی إثنی عشر خلیفةً»[۹]
  • «لایزال هذا الدین عزیزاً أوقال لایزال الناس بخیر[۱۰] إلی إثنی عشر خلیفة»[۱۱]
  • –        «لایزال هذا الأمر عزیزاً منیعاً ینصرون علی من ناواهم علیه إلی إثنی عشر خلیفة»[۱۲]
  • «لایزال هذا الأمرمواتی أو مقارباً حتی یقوم إثنا عشر خلیفة كلهم من قریش»[۱۳]
  • «لایزال هذا الأمر في مسكة وفی علیاء حتی یملك إثنا عشر من قریش»[۱۴]
  • «لایزال هذا الأمة مستقیم أمرها حتی یكون إثنا عشر خلیفة»[۱۵]
  • «لایزال أمر هذه الأمة هادئاً علی من ناوأها حتی یكون علیكم إثنا عشر أمیرا»[۱۶]
  • «لایزال أمر هذه الأمة ظاهراً حتی یقوم إثنا عشر خلیفة»[۱۷]
  • «لایزال هذا الدین ظاهراً علی من ناوأه لایضره مخالف ولامفارق حتی یمضی من أمّتی إثنا عشر أمیراً كلهم من قریش»[۱۸]
  • «لایزال هذا الأمر ظاهراً علی من ناوأه ولایضره مخالف ولامفارق یمضی إثنا عشر خلیفة من قریش»[۱۹]
  • «لن یزال هذا الدین عزیزاً منیعاً ظاهراً علی من ناوأه لایضره من فارقه أوخالفه حتی یملك إثنا عشر كلهم من قریش»[۲۰]
  • «لایزال أمر هذا الأمّة ظاهراً حتی یقوم إثنا عشر خلیفة»[۲۱]
ادامه خواندن چرا ۱۲ امامی ؟

علل نفوذ غلات در جریان شیعه ی علوی

علل نفوذ غلات در جریان شیعه ی علوی

به قلم : خالد هورامی

تشیع علوی جریانی موازی با تشیع اموی تلاشی جهت بازگرداندن حکومت شورای اسلامی و نهادهای مرتبط با آن و مبارزه با حکومتهای سلطنتی و زیر مجموعه های آن بود .

مبنای عقیدتی این جریان نیز همان اصول شریعتی بود که  تا امام علی علیه السلام در میان مسلمین رواج داشته و بر مبناي روش عمل و سخنان والا و عميق امام علی و ائمه ی پس از وی ادامه داشت.

منهج پیامبر و قرآن ثابت نموده است جهت تثبيت و قوام  اسلام نيازي به دروغ پردازي و بناي پايه‌هاي آن بر دروغ و تعصب و دشنام و ناسزا نبوده است. ما درکل قرآن و سنت صحیح نبوی حتی یک دروغ و تهمت در مورد شیطان و یاران او نمی بینیم.

 شیعیان علی نیز که خود را به عنوان ادامه دهنده ی این منهج می دانسته اند ضمن پایبندی به آن، سعی نموده است به عنوان مسلک مدارا و دوستي با خودي و تحمل مخالف به خود هویت مستقلی ببخشد.

با رعایت این روند شیعه ی علی در طول تاریخ نماد ومسلک ظلم ستيزي و مبارزه با باطل، مسلک پويايي و تدبرعميق علمي و معرفتي در جهان طبيعت و دنياي درون و آيات الهي، و تلاشی جهت بازگرداندن حکومت به سبک اسلامی آن بوده است. 

بدون شک این روند خطر جدی برای کفارآشکار(اهل کتاب، شبهه اهل کتاب و مشرکین) و پنهان (منافقین) بوده است که به نحوی قدرت مورد دلخواه خود را از دست داده بودند .

ادامه خواندن علل نفوذ غلات در جریان شیعه ی علوی

گذری بر تاریخ و ماهیت سازمان رابطه عالم اسلامی

أمين «رابطة العالم الإسلامي» يلتقي بابا الفاتيكان

گذری بر تاریخ و ماهیت سازمان رابطه عالم اسلامی

سازمان رابطه عالم اسلامی (رابطة العالم الاسلامی) یکی از بزرگترین و مشهورترین مؤسسات بین‌المللی جهان اسلام به شمار می‌رود که در راستای دعوت به اسلام، گسترش اصول و آموزه‌های دین مبین، کمک به مسلمانان در حل معضلات و مشکلات‌شان در اقصی نقاط جهان و اجرای پروژه‌های آموزشی، تربیتی و فرهنگی مسلمین و نیز توسعه و تشویق به گفتگوی تمدنها و پرهیز از جهاد مسلحانه فعالیت می‌کند و مقر آن در مکه مکرمه است.

این سازمان در مدت چهل و پنج سال فعالیت خود توانسته است خدماتی به مسلمانان جهان ارائه کند و به عنوان نماینده جوامع مسلمان نشیین در بسیاری از کشورهایی که دارای اقلیت مسلمان هستند، شناخته شود و در مجامع بین‌المللی سکولاریستی اعتبار بالایی را نصیب خود کند.

سازمان رابطه عالم اسلامی طبق تصویب اولین کنفرانس عمومی اسلام در مکه مکرمه، در ۱۴ ذی‌الحجه ۱۳۸۱ هجری قمری مصادف با ۱۸ می ۱۹۶۲ میلادی تأسیس شد و مقرر گردید که در راستای تحقق اهداف خود از تمام وسایل ممکنه غیر مسلحانه که تعارضی با احکام شریعت ندارند، استفاده کند.

هم اکنون این سازمان دارای چندین موسسه وابسته، نمایندگی‌هایی در پنج قاره دنیا، و مراکز آموزشی، فرهنگی و دینی‌ای در چندین کشور مسلمان نشین  و غیر اسلامی است. و نیز در سازمان علمی، آموزشی و فرهنگی ملل متحد “یونسکو” و صندوق کودکان ملل متحد “یونیسف” عضویت دارد. به عنوان عضو ناظر در سازمان کنفرانس به اصطلاح اسلامی نیز مشارکت دارد و در تمام اجلاس‌های سازمان کنفرانس ، اعم از اجلاس وزرای خارجه و دیگر برنامه‌های آن حضور می‌یابد. همچنین این سازمان عضو ناظر شورای اقتصادی اجتماعی سازمان‌های غیردولتی و مشاور سازمان ملل متحد می‌باشد.

ادامه خواندن گذری بر تاریخ و ماهیت سازمان رابطه عالم اسلامی

شناختی کلی بر جماعت تبليغ

                                     شناختی کلی بر جماعت تبليغ

نويسنده : دکتر حماد الجهني 

تعريف:

جماعت تبليغ يك گروه اسلامي كه دعوتش متوجه به تبليغ فضائل اسلام براي هركسيكه وصول به وي ممكن باشد است، بر پيروانش لازم ميسازد كه بخشي از وقت خودرا براي تبليغ و دعوت مصرف نمايند، اين جماعت  بدور از تشكيلات حزبي و مسائل سياسي است.

تأسيس و افراد برازنده:
اول: مؤسس اين جماعت شيخ محمد الياس كاندهلوي ( ۱۳۰۳-۱۳۶۴هـ) است، وي در كاندهله كه قريه اي  از قريه هاي سهارنفور هند است تولد شد، تعليمات ابتدايى خود را  در همان قريه فرا گرفت، بعد به دهلي رفت و دروس خود را در مدرسهء ديوبند تكميل نمود، مدرسهء ديوبند بزرگترين مدرسهء احناف در شبه قارهء هند به شمار ميرود كه سال ۱۲۸۳هـ/ ۱۸۶۷م تأسيس شده است.
مشايخ و استاذان شيخ الياس:
-علوم ابتدايى خود را نزد برادر بزرگ خود شيخ محمد يحيى فرا گرفت،  وي  در مدرسهء مظاهر العلوم سهار نفوذ مدرس بود.
-شيخ رشيد احمد گنگوهي ( ۱۸۲۹- ۱۹۰۵م) شيخ محمد الياس سال ۱۳۱۵هـ با وي بيعت طريقه نمود.
-بار ديگر بيعت خودرا با شيخ خليل احمد سهار نفوري تجديد كرد.
-با شيخ عبد الرحيم رائي فوري يكجا شد و از علوم و تربيهء وي استفاده نمود.
ادامه خواندن شناختی کلی بر جماعت تبليغ

موانع شناخت دقیق شیعه ی جعفری نزد سایر فرق معاصر

موانع شناخت دقیق شیعه ی جعفری نزد سایر فرق معاصر (۱)

به قلم: خالد هورامی

  1. در گذشته ماندن و گزینشی برگزیدن آرای علماء

امام علي می‌ گوید: «چون خبري را شنيديد -همانند ژرف انديشان و نه چون ظاهر بينان- ژرف در آن بينديشيد و تنها به شنيده خود بسنده نكنيد زيرا كه روايت گران دانش، بسيارند و رعايت كنندگانش اندك»[۱].  ضمن اينكه هنگام تجزيه و تحليل يك شخصيت يا يك واقعه نبايد به صورت گزينشي عمل كرد و در بين متون تاريخي جستجو كرد و فقط نقاط منفي را[۲] مطابق سليقه خود بيرون كشيد و بقيه موارد را ناديده گرفت بلكه راه درست و عادلانه آن است كه هرچيز چه مثبت چه منفي را بررسي و در انتها با جمع بندي تمام موارد، به تجزيه و تحليل نشست.

  • اشخاص و علماء گذشته را معیار حق و باطل دانستن نه خود حق و باطل را

با آنکه دوره ی پاره ای از حماقتها و خود سریها تحت لوای شریعت الله در حال سست شدن است اما باز عده ای دیده می شوند که با استناد به رای یک عالم – یا حتی بخشی از رای وی- در گذشته، که متناسب با وضع موجود آن عصر، به درست یا غلط، صادر شده ، تحمل شنیدن کوچکترین رای مخالف این بزرگواران را ندارند .

اشتباه بزرگ این عزیزان اين است كه ابتداء وضع موجود را درک نمی کنند و در ثانی ملاك حق و باطل براي آنها نام اشخاص است و نه خود حق و باطل، در صورتيكه امام علي‌  مي‌ گوید: «به آنچه گفته می‌شود نگاه كن و نه به شخص گوينده». در جايي ديگر نيز وقتي براي نبرد جمل حركت مي‌كنند حارث از ايشان می‌پرسد اگر آنها (ام المومنین عايشه و طلحه و زبير) صلح نكردند چه می‌كني؟ امام علي‌ پاسخ می‌دهند: نبرد می‌كنيم. حارث با تعجب مي‌پرسد: با ام‌المومنين و سيف الاسلام و طلحه الخير؟ امام علي‌  در اينجا پاسخ بسيار نغز و پرمعنايي به او می‌دهند: «اي حارث مسائل بر تو مشتبه شده است و بی‌گمان اشخاص، نمی‌توانند ملاك و معيار حق و باطل باشند  بلكه اول حق را بشناس تا اهل آنرا بشناسي و نيز اول باطل را بشناس تا هر كه را به سوي آن گام نهاد باز شناسي»[۳].

در این قضاوت امام علی بن ابی طالب باید به دو نکته اشاره نمود:

  1. توسط شورای مسلمین به عنوان رهبر و خلیفه ی مسلمین انتخاب شده و نیاز به سمع و طاعه دارد
  2. در زمینه قضاوت و فتوا دادن آگاهترین شخص در امت رسول الله صلی الله علیه وسلم بود.

عمر بن خطاب در تأئید این واقعیت در مناسبتهای مختلفی گفته است:

ادامه خواندن موانع شناخت دقیق شیعه ی جعفری نزد سایر فرق معاصر

دو گونه فرهنگ رفتاری در میان مسلمین نسبت به عوام و مکانهای مذهبی غیر مسلمین

دو گونه فرهنگ رفتاری در میان مسلمین نسبت به عوام و مکانهای مذهبی غیر مسلمین

به قلم: مسعود سنه ای

در اولین آیه ای که به مسلمین اجازه ی جنگ مسلحانه و جهاد داده می شود اینگونه آمده است: أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ ‏*  الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن دِیَارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیراً وَلَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ ‏(حج/۳۹-۴۰)

  اجازه قتال و جنگ مسلحانه به کسانی داده می‌شود که بدیشان ستم رفته است و خداوند توانا است بر این که ایشان را پیروز کند .‏ همان کسانی که به ناحق از خانه و کاشانه خود اخراج شده‌اند ( و از مکّه وادار به هجرت گشته‌اند ) و تنها گناهشان این بوده است که می‌گفته‌اند پروردگار ما خدا است ! اصلاً اگر خداوند بعضی از مردم را به وسیله بعضی دفع نکند دیرهای ( راهبان و تارکان دنیا ) و کلیساهای ( مسیحیان ) و کنشتهای ( یهودیان ) ، و مسجدهای ( مسلمانان ) که در آنها خدا بسیار یاد می‌شود ، تخریب و ویران می‌گردد .  (امّا خداوند بندگان مصلح و مراکز پرستش خود را فراموش نمی‌کند) و به طور مسلم خدا یاری می‌دهد کسانی را که ( با دفاع از آئین و معابد ) او را یاری دهند . خداوند نیرومند و چیره است.

در اینجا واضح و روشن است که در همین آیه ی ابتدائی یکی از اهداف جهاد محافظت از چنین مکانهای عبادی کفار اهل کتاب و شبه اهل کتاب است و در طول تاریخ هم اگر نگاه کنیم مسلمین تا قرنها اگر وارد هر سرزمینی می شدند با اخلاق صحیح اسلامی رفتار می کردند و هرگز در برابر مکانهای مذهبی یا مردمان عادی مقابله به مثل نمی کردند هر چند که مکانهای مذهبی مشرکین در هنگام سلطه ی کامل تخریب می شد.

یعنی اگر کفار مکانهای مذهبی مسلمین را نابود می کردند و مردم عادی را قتل عام می کردند ، مسلمین در هنگام تسلط بر آنها مقابله به مثل نمی کردند . شما تصور کنید که در شامات که تحت تسلط امپراطوری روم شرقی بود اقلیتی یهودی هم به سر می برند، زمانی که این مناطق در زمان عمر بن خطاب رضی الله عنه به تصرف مسلمین در آمد یهودیان می گفتند: به تورات قسم، شماها بهترین مردمانی هستید که تا حالا اینجا بر ما حکومت کرده‌اید.

این روش برخورد با کفار بود که حتی در بدترین حالتها رهبرانی مثل صلاح الدین رحمه الله هم هرگز در برابر جنایات آنها مقابله به مثل هم نمی کردند. چون واقعاً در برابر بعضی از جرمها نمی توان مقابله به مثل کرد.

اما هم اکنون چه شده که گروه سلفی نجدی دوله هیچ یک از مراکز عبادی نصرانی ها و حتی مسلمین اهل تصوف و تشیع نیز از دست آنها در امان نمانده است و دقیقاً شبیه کفار سکولار جهانی چون فرانسه و آمریکا و چین و…با مکانهای مذهبی شریعتهای آسمانی برخورد می کند؟

من نمی خواهم از گروههای سلفی نجدی حاکم بر بخشهائی از شام یا عراق یا یمن یا غرب اسلامی و افغانستان  و… اسم بیاورم  اما همین گروههای جاهائی که نیمچه تسلطی پیدا کرده بودند در حق اهل سنت  آنقدر وحشیگری کرده اند که حتی بعد از گذشت سالها و ماهها از دیدن کلیپهای آنها یا حتی از خواندن آن وقایع و از شدت قساوتی که اینها نسبت به خود اهل سنت به خرج داده اند، مو بر تن انسان راست می‌ شود، حالا چه رسد در چگونگی بر خورد با دیگران.

ما باید به تمام مقلدین سلفیت خاص نجد بگوئیم بس است. شماها برداشت غلطی از اصطلاح مشرک و مشرکین (سکولاریستها) دارید و حتی شناختی شرعی هم از دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان ندارید . یعنی در کل نه مسلمین را می شناسید نه دشمنان مسلمین را و نه دیپلماسی برخورد با هریک از آنها را .

پس یا اصلاح شوید یا اگر تمایلی به اصلاح شدن ندارید به خاطر الله و سپس به خاطر اینهمه مسلمین ستمدیده با اعمال غیر شرعی خود با عقاید اهل سنت و فرهنگ زیبای اسلامی مسلمین و حیثیت و غرور و افتخارات مسلمین بازی نکنید.

ناصبی کیست؟ هم اکنون چگونه با این اصطلاح بازی می شود؟

ناصبی کیست؟ هم اکنون چگونه با این اصطلاح بازی می شود؟

به قلم: ابوبکر الخراسانی

ناصبی کیست؟: «من نصب العداوة لآل البيت» «كسی كه با آل بیت ابراز دشمنی كند».

از حاکم در المستدرک روایت است که پیامبر فرمود: هرکه على را دشنام دهد، مرا دشنام داده، و هرکه مرا دشنام دهد، خدا را دشنام داده و هرکه خدا را دشنام دهد، خداوند او را با صورت به آتش جهنّم خواهد انداخت».[۱]

 طبق این دسته از روایات و روایاتی دیگر نزد گروههائی از فرق معروف به اهل سنت هر کسی که علی را دشنام دهد مثل آن است که الله را دشنام داده است .

   شیعیان جعفری نیز آورده اند که از داود ابن فرقد روایت است كه گفت خدمت امام صادق عرض كردم كه نظر شما در باره كشتن ناصبی چیست؟ فرمودند: حلال الدم است، ولی می‌ترسم به تو ضرری برسانند، اگر بتوانی او را زیر دیوار كنی یا در آب غرق كنی كه بر علیه تو گواهی ندهد این كار را بكن.[۲]

الان مشکل تنها در صحت یا سقم این حکم نیست، بلکه سوال اصلی این است که در این زمان آیا کسی را می توان پیدا کرد که به امام علی دشنام دهد ؟  اصلا چنین اشخاصی هم اکنون وجود خارجی دارند؟

آیت الله خامنه ای به عنوان رهبر کنونی شیعیان جهان می گوید: ببینید، در قضیه‌ی حمایت از فلسطین – این یک مثالی است میخواهم بزنم – هیچ کشور و هیچ دولتی به گرد جمهوری اسلامی نرسید. این را همه‌ی دنیا تصدیق کردند. …. جمهوری اسلامی در همه‌ی سطوحش؛ از رهبری و ریاست جمهوری و مسئولین گوناگون و مردم و تظاهرات و پول و کمک و سپاه و غیره، همه در خدمت برادران فلسطینیِ مظلوم و مسلمان قرار گرفتند. در بحبوحه‌ی این حرفها، یک وقت دیدیم که ویروسی دارد تکثیر مثل میکند؛ دائم میروند پیش بعضی از بزرگان، بعضی از علماء، بعضی از محترمین، که آقا! شما دارید به کی‌ کمک میکنید؛ اهل غزه ناصبی‌اند! ناصبی یعنی دشمن اهل‌بیت. یک عده هم باور کردند! دیدیم پیغام و پسغام که آقا، میگویند اینها ناصبی‌اند. گفتیم پناه بر خدا، لعنت خدا بر شیطان رجیمِ خبیث. در غزه مسجد الامام امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابی‌طالب هست، مسجد الامام الحسین هست، چطور اینها ناصبی‌اند؟! بله، سنی‌اند؛ اما ناصبی؟! اینجور حرف زدند، اینجور اقدام کردند، اینجور کار کردند.

نقطه‌ی مقابلش هم هست: یک عده بلند شوند بروند قم، لابلای کتابهای شیعه را نگاه کنند، ببینند کجا اهانت به مقدسات اهل سنت است، از او عکس بگیرند، بیایند تو محافل سنی پخش کنند، ببینید آقا! این کتابهای شیعه است. یا یک گوینده‌ی نادان، غافل یا مغرضی روی منبر نسبت به مقدسات اهل سنت حرف مهمل و بدی بزند؛ این را نوار کنند، سی دی کنند، بروند اینجا آنجا پخش کنند، بگویند ببینید آقا! این شیعه است. این را به او بدبین کنند، او را به این بدبین کنند. این معنایش چیست؟ «و تذهب ریحکم» یعنی چه؟ یعنی همین دیگر.

وقتی اختلاف پیدا شد، وقتی تفرقه پیدا شد، وقتی نسبت به هم سوءظن وجود داشت، وقتی یکدیگر را خائن دانستیم، طبیعی است که با هم همکاری نخواهیم کرد. همکاری هم اگر بکنیم، با هم صمیمی نخواهیم بود. این همان چیزی است که آن دشمن دنبال اوست. هم عالم شیعه، هم عالم سنی، باید این را بفهمند؛ این را درک کنند.[۳]

بدون شک صرف نظر از عده ای از خوارج غلات ازارقه ی موجود در کشور عمان، قطعا امروزه چنین اشخاصی در میان اهل قبله یافت نمی شوند. اما شبهه ای که باعث گسترش تهمت زنی به سوی سایر فرق معروف به اهل سنت شده است بی انصافی و عدم دقت و گاه سوء استفاده ی پاره ای از قلم به دستان منسوب به شیعه ی جعفری بوده است.

ادامه خواندن ناصبی کیست؟ هم اکنون چگونه با این اصطلاح بازی می شود؟

نسبت غلات با رسول الله صلی الله علیه وسلم و ابوبکر و علی و شیعیان علی

نسبت غلات با رسول الله صلی الله علیه وسلم و ابوبکر و علی و شیعیان علی

به قلم: خالد هورامی

در اواخر عمر مبارک رسول الله صلی الله علیه وسلم عده ای از کسانی که مسلمان شده و حتی از نزدیک پیامبر را نیز دیده بودند، تسلیم شبهات و حقه بازیهای کافری داخلی (منافق) چون مسلیمه ی کذاب شدند. رسول الله صلی الله علیه وسلم پس از روشنگری های زیاد از این شخص و طرفداران وی برائت جسته و با قدرت حکومتی که داشت اقداماتی را جهت مقابله ی نظامی با گروه وی انجام داد.

این قدیم مسلمان از حد خود تجاوز نمود. پیروان قدیم مسلمان وی نیزافراد غلاتی بودند که مسلیمه را تا حد پیامبری بالا کشیدند . این افراد غالی همچون سایر مسلمین عبادات خود را انجام می دادند اما مسیلمه را شریک نبوت رسول الله صلی الله علیه وسلم دانسته و در اموری خاص تابع احکام وی بودند . با این وجود کسی تا به حال پیدا نشده است که آنها را به پیامبر و مسلمین منتسب گرداند و مثلا بگوید غلات محمدی یا غلات مسلمان یا حتی غلات منتسب به پیامبر یا ….. بلکه در تمام منابع همچون یک شخص خارج از دایره ی اسلام و مرتد[۱] با وی و پیروانش برخورد شده است.

در ادامه مناسب است شخصیت و باورهای بعضی از غلات صدر اسلام مورد بازنگری مختصر قرار گیرد تا مدخلی باشد برای شناسائی غلاتی که از شیعیان علی منشعب شده و خود را شامل حکم همین غلات صدر اسلام نمودند :

  1. مسیلمه کذاب

مسیلمة بن حبیب حنفی، معروف به مسیلمه کذاب از طایفه بنی حنیفه و از مردم یمامه و یکی از مدّعیان دروغین نبوت در سال نهم هجرت، همراه بزرگان طایفه خود از یمامه به مدینه آمد و اظهار اسلام کرد؛ اما پس از بازگشت به وطن در اندیشه نبوت رفت و غالی شد.
او به تقلید از قرآن، کلماتی با نثر مسجع می ساخت و بر مردم عرضه می کرد: «الفیل و ما الفیل، له خرطوم طویل، و له ذنب وبیل» .«چه می دانید فیل چیست؟ برای او خرطوم دراز و دم کوتاهی است.»
هنوز سال دهم هجرت تمام نشده بود که دو نفر از اهالی سرزمینی به نام یمامه وارد مدینه شدند و نامه‌ای از مسیلمه تقدیم  رسول الله صلی الله علیه وسلم کردند. مسیلمه در نامه خود نوشته بود: «من در نبوت با تو شریک هستم. نیمی از زمین برای ماست و نیمی برای قریش است، ولی قریش تجاوزگر است و عادلانه برخورد نمی‌کند.»

رسول الله صلی الله علیه وسلم پس از آگاهی از مضمون نامه مسیلمه، به آن دو نفر فرمود: «اگر شما خبررسان نبودید، دستور می‌دادم بکشندتان، زیرا شما پیش از این اسلام و آیین توحید را پذیرفته‌اید و به رسالت من ایمان آورده‌اید و اکنون بدون دلیل از چنین مردی پیروی کرده و از اسلام دست کشیده‌اید.»

آنگاه رسول الله صلی الله علیه وسلم پاسخی کوتاه ولی کوبنده به مسیلمه داد. نامه پیامبر این‌گونه بود:
«بسم الله الرحمن الرحیم. من محمد رسول الله الی مسیلمه الکذاب، السلام علی من اتبع الهدی. اما بعد فان الارض لله یورثها من یشاء من عباده و العاقبه للمتقین .» به نام خداوند بخشنده مهربان، از محمد فرستاده خدا به مسیلمه دروغگو؛ سلام بر پیروان هدایت. همانا زمین از آن خداست و بر هر کس از بندگانش که بخواهد واگذار می‌کند و فرجام نیک از آنِ باتقوایان است .

این نامه نگاری در سال یازدهم هجرت صورت گرفت که اندکی بعد، رسولالله صلی الله علیه وسلم دار فانی را وداع گفت. با انکه یاران مسلیمه پیامبری رسول الله صلی الله علیه وسلم را در کنار پیامبری مسلیمه قبول داشته و شهادتین می آوردند و نماز و روزه و سایر عبادات را نیز انجام می دادند اما رسولالله صلی الله علیه وسلم اینها را کسانی توصیف کرد که دست از توحید و اسلام کشیده اند و همچون یک مرتد با آنها معامله نمود .

  • سجاع  
ادامه خواندن نسبت غلات با رسول الله صلی الله علیه وسلم و ابوبکر و علی و شیعیان علی