ناسخ و منسوخ زمینه ساز پذیرش توطئه ی تحریف قرآن (۳)

ناسخ و منسوخ زمینه ساز پذیرش توطئه ی تحریف قرآن (۳)

به قلم: ابوابرهیم هورامی

 در یک دسته بندی کلی پیروان این نگرش انواع نسخ در قرآن را اینگونه دسته بندی نموده اند :

  1. نسخ تلاوت و حکم با هم

روایت کرده اند که گویا ام المومنین گفته: در قرآن آیه ای با این عبارت وجود داشت که :”عشر رضعات معلومات يحرّمن “(ده بار (شیر خوردن معلوم) محرمیت ایجاد می کند) که این آیات نسخ شد و حکم آن به  پنج بارشیر خوردن تغییر یافت؛ که رسول خدا صلی الله علیه وسلم در حالی وفات یافتند که مردم هنوز هم این آیات را به عنوان آیات قرآن می خواندند.«کان فیما أنزل من القرآن عشر رضعات معلومات یحرمن ثم نسخن بخمس معلومات وتوفی رسول الله(ص) ؛ در آنچه به‌عنوان قرآن نازل شده بود، خوردن ده بار شیر خوردن بود که باعث محرمیت می‌شد، سپس این [حکم] به‌وسیله [حکم] پنج بار نسخ شد و پیامبر(ص)  وفات یافت». [۱]

مسلم نیشابوری از ابوموسی اشعری رویت می کند که در قرآن سوره ای مانند سوری برائت بوده است و من آن را فراموش کرده ام و از جمله آیات آن ین بود: لو کان لابن آدم وادیان من مال لا تبغی وادیاً ثالثاً و لیملأ جوف ابن آدم الا التراب.[۲]

فرقه هایی که هم اکنون در قالب اهل سنت جا گرفته اند قرائت آیات منسوخ التلاوه و منسوخ الحکم در نماز یا عمل نمودن به آنها را جایز نمی دانند و بر این باورند که  دیگربه کلی نسخ شده اند.

طوسی جعفری مذهب قول صحیح را جواز نسخ حکم و تلاوت می‌داند. سپس در اصل نسخ تلاوت ـ خواه متضمن حکم باشد یا نباشد ـ می‌افزاید: «اخبار متظافر دلالت دارد بر اینکه آیاتی در قرآن بوده که تلاوت آن نسخ شده است مانند: «لو ان لابن آدم وادیین من مال لابتغی الیهما ثالث، لا یملأ جوف ابن آدم إلا التراب. و یتوب اللَّه علی من تاب» که بعداً برداشته شده است. و نیز «بلغوا عنّا قومنا انا لقینا ربنا، فرضی عنا و ارضانا» و نیز «الشیخ والشیخة …»، و نیز «لاترغبوا عن آبائکم فانه کفر»، و اینکه طول سوره احزاب معادل با بقره بوده است». [۳]

وی در جای دیگر مصداق نسخ حکم و تلاوت با هم را موضوع عشر رضعات دانسته معتقد است آیه‌ای به‌صورت «عشرة رضعات یحرمن، ثم نسخت بخمس» بود و بعد حکم و تلاوت آن برداشته شد. [۴] در مقابل، برخی دیگر از علمای شیعه جعفری ازجمله خویی و معرفت این نوع نسخ را روا نمی‌دانند. [۵]

 زیر بار چنین پروسه ای تحت عنوان نسخ رفتن کار آسانی نیست . طرفداران این دسته ی اخیر چنین نسخی را مخالف صریح قرآن می دانند که می‌فرماید: «لایأ‌ْتِیهِ الْبَاطِلُ مِن بَین‌ِ یدَیهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنز‌ِیلٌ مِّنْ حَکیم ٍ حَمِید‌ٍ». (فصلت / ۴۲) افزون بر این برداشته شدن اعجاز تشریعی و موضعی آیه و نسخ حکم فقهی آن، را معقول ندانسته، هیچ مصلحتی برای از بین رفتن اعجاز بلاغی و بیانی فراگیر نیز نمی بینند.

ادامه دارد …. ان شاء الله


[۱] زرقانی، ۱۴۲۳: ۲ / ۱۶۷)

[۲] صحیح مسلم،۱۰۵۰/  ج۳، ص۱۰۰، باب ان کان لابن آدم وادیان…./  بَعَثَ أَبُو مُوسَى الأشْعَرِيُّ إلى قُرَّاءِ أَهْلِ البَصْرَةِ، فَدَخَلَ عليه ثَلَاثُ مِائَةِ رَجُلٍ قدْ قَرَؤُوا القُرْآنَ، فَقالَ: أَنْتُمْ خِيَارُ أَهْلِ البَصْرَةِ وَقُرَّاؤُهُمْ، فَاتْلُوهُ، وَلَا يَطُولَنَّ عَلَيْكُمُ الأمَدُ فَتَقْسُوَ قُلُوبُكُمْ، كما قَسَتْ قُلُوبُ مَن كانَ قَبْلَكُمْ، وإنَّا كُنَّا نَقْرَأُ سُورَةً كُنَّا نُشَبِّهُهَا في الطُّولِ وَالشِّدَّةِ ببَرَاءَةَ، فَأُنْسِيتُهَا، غيرَ أَنِّي قدْ حَفِظْتُ منها: لوْ كانَ لاِبْنِ آدَمَ وَادِيَانِ مِن مَالٍ، لَابْتَغَى وَادِيًا ثَالِثًا، وَلَا يَمْلأُ جَوْفَ ابْنِ آدَمَ إلَّا التُّرَابُ، وَكُنَّا نَقْرَأُ سُورَةً كُنَّا نُشَبِّهُهَا بإحْدَى المُسَبِّحَاتِ، فَأُنْسِيتُهَا، غيرَ أَنِّي حَفِظْتُ منها: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولونَ ما لا تَفْعَلُونَ، فَتُكْتَبُ شَهَادَةً في أَعْنَاقِكُمْ، فَتُسْأَلُونَ عَنْهَا يَومَ القِيَامَةِ.

[۳] طوسی، بی‌تا: ۱ / ۳۹۵

[۴] طوسی، ۱۴۱۷: ۲ / ۱۰۵

[۵] خویی، ۱۳۹۴: ۲۰۰ و۳۰۲ و معرفت، ۱۳۸۶: ۲ / ۲۷۵

ناسخ و منسوخ زمینه ساز پذیرش توطئه ی تحریف قرآن (۲)

ناسخ و منسوخ زمینه ساز پذیرش توطئه ی تحریف قرآن (۲)

به قلم: ابوابرهیم هورامی

در همراهی اولیه قرآن با برخی از عادات جاهلی و تصحیح تدریجی آن و طی نمودن این مراحل چیزی به نام ناسخ و منسوخ وجود ندارد، بلکه نسخه ایست که یک دوره و پروسه ی درمانی برای بیماران خاصی را تجویز می کند  که ممکن است در مکانها و زمانهای مختلف و شرایط مشابه تکرار گردد . به این معنی درصورت تحقق شرایط  در زمان و مکانی دیگر، یا برگشت شرایط گذشته در زمانی دیگر، حکم قابل  تکرار و بازگشت است.

البته این مراحل تدریجی، و توجه به وضع موجود هر مرحله، گاه ممکن است به جای پیش روی نوعی عقب نشینی باشد، که آنهم پیش روی محسوب می گردد.  در مثالی که عده ای، به اشتباه، تحت عنوان تخفیف و آسانگیری و ناسخ و منسوخ باز از آن یاد کرده اند، این پروسه به شیوه ای دیگر خود را نشان می دهد . مثلاً در ابتدا الله تعالی در این آیه«إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ» (الأنفال/۶۵) دستور به پایداری یک نفر صحابه در برابر ده نفر از کفار دادند، اما بعد از آن این حکم نازل گشت: «الآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا فَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ» (الأنفال/۶۶) اگر صد نفر صابر از شما باشند بر صد نفر غالب خواهند شد.

این حکم جدید، تخفیف و جایگزینی برای حکم قبلی نیست، بلکه «ضعف» مسلمین باعث این عقب نشینی شده است؛ و تا زمانی که این ضعف تبدیل به «قدرت اولیه» نشده است مشمول این واقعیت می گردند.

در مواردی اینچنینی،  متناسب با حالات مردم، در شیوه ی جهاد و دعوت به سوی حق، تغییراتی وجود دارد؛ که متناسب با وضع موجود و واقعیت عینی انسانها، از طرف خالق انسانها نقشه های عملی طراحی و ارائه گشته است . در اینجا تغيير رأى از طرف الله متعال وجود ندارد، بلكه صدور احكام متناسب با حالتهای مختلف بندگان در زمانهای مختلف است .

حکم بعدی اشتباه و نادرست بودن را به حکم قبلی نسبت نمى دهد، بلكه مدت اجراى حكم قبلى را تعيين مى كند و مشخص مى كند كه حكم اول تا زمان نفاذ خود مناسب بوده است و بعد از اين بنا به تغيير اوضاع و احوال نياز به حكمى جديد است. چیزی مثل تغییر فصول ، که در آن،  بهار، تابستان، پائیز و زمستان؛ با آنکه هر یک متناسب با شرایط خود مشمول قوانین خاص خود می گردند اما در کل مکمل یک هدف و برنامه اند . یا همچون پزشکی که جهت درمان یک بیماری خاص، در مراحل مختلف درمان، متناسب با وضعیت بیمار، نسخه های مختلفی را ارائه دهد.

 در برابر این برداشت، ما شاهد برداشتهای دیگری از طرف فرق معروف به اهل سنت ، ظاهری، خوارج ، شیعه ی امامی جعفری و سایر فرق اسلامی هستیم که در قالب ناسخ و منسوخ، بداء و… بیان شده است که  گاه رگه ها و شبهه هائی تقویت می گردند که منجر به پذیرش توطئه ی تحریف قرآن در میان مسلمینی گشته است که فریب کفار داخلی (منافقین) را خورده اند .

اساسأ «نسخ » به معنای «ازاله» و الغای حکم آیه ی سابق به آیه ی لاحق است؛ طرفداران ناسخ و منسوخ ، بداء و … در شریعت پیامبر خاتم بر این باورند که  خداوند متعال از اول، حکم چیزی را موقت قرار داده منتها میدانست که این حکم، موقتی است ولی ما نمی دانستیم، سپس حکم سابق نسخ وحکم ثانوی می آید وحکم نخست را بر می دارد. با این نگرش، عده ای از علمای سابق ما رحمهم الله، در نگرش به قانون اساسی ما در قرآن، به حق اصابت نکرده اند.  در زیر سعی می شود به صورت مختصر به اصطلاحات رایج ناسخ و منسوخ از سوی این بزرگواران اشاره شود .

ادامه دارد …. ان شاء الله

ناسخ و منسوخ زمینه ساز پذیرش توطئه ی تحریف قرآن(۱)

ناسخ و منسوخ زمینه ساز پذیرش توطئه ی تحریف قرآن (۱)

به قلم: ابوابرهیم هورامی

ریشه های بسیاری از بیماریهای عقیدتی مسلمین و سوء استفاده های کفار داخلی (منافقین) که در قالب غلاة ظاهر شده اند، به نبود اجماع واحد ناشی از شورای اولی الامر و در نتیجه رواج انواع تفاسیر و تأویلات متفرق و متعدد برمی گردد .

در مورد پدیده ی تحریف قرآن و اتفاقات پس از آن نیز باید ریشه های آن را در برداشت نادرست از مواردی چون ناسخ و منسوخ و بدأ و تخصیص و… جستجو نمود که سعی می شود به صورت مختصر به بخشی از این موارد پرداخته شود .

نسخ

  1. در لغت: به معنای زایل کردن است، گفته می شود: نسخت الشمس الظّل(خورشید، سایه را زایل کرد) . عده ای آن را  به معنای تبدیل نیز به کار برده اند و به این آیه استناد کرده اند: وَإِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَكَانَ آيَةٍ [النحل: ۱۰۱](هرگاه آیه ای را با آیه ای عوض کردیم و تغییر دادیم)
  2. در اصطلاح برداشته شدن یک حکم شرعی به دلیل حکم شرعی جدیدتر را نسخ گویند. بنابر این حکمی که برداشته می شود، منسوخ و حکم جدید رافع یا ناسخ و این برداشته شدن یا رفع حکم، نسخ نامیده می شوند.

در شریعتهای مختلف اسلام ،نسخ، جایگاه بسیار مهمی را به خود اختصاص داده است،به گونه ای که  راهی برای انتقال تدریجی انسان به سوی  کاملترین حالات در تشریع ( قانونگذاری) به شمار می رود، که با شریعت پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم شریعتهای قبل از آن منسوخ و انسانیت به اوج نقطه ی تکامل در تشریع رسید.

در شریعت پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم نیزپس از بیان انقلابی «لا اله – الا الله» گاه جهت تثبیت یک حکم و از میان برداشتن تدریجی بعضی از آداب، عادتها و برنامه های مغایر با شریعت، که به صورت فرهنگ عمومی و مورد پذیرش درامده اند، به صورت مرحله ای و قدم به قدم  اقدام می شود.

انگار اشخاصی که به این رسم و عادتها آلوده شده اند باید مانند کودک، نوجوان ، جوان و بزرگسال در ادوار مختلف زندگی، تغییر و تحولات آن را در نظر گرفت و متناسب با آن برنامه ریخت. در این صورت در مسیر تکامل تدریجی حکم، برای هر یک از این دوره های زندگی ، حالاتی وجود دارد که متناسب همان دوران بوده و با سایر دورانهای زندگانی وی تطابق ندارد. 

با این نگرش، در شریعت پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم  ناسخ و منسوخی وجود ندارد بلکه احکامی وجود دارد که برای  موقعیتهای خاص، نیاز به زمان و تکمیل تدریجی دارد  و این پروسه  در طول تاریخ دعوت تکرار گشته و لزوم تدریجی بودن را در شرایط ویژه اقتضا می کند.

به عنوان مثال برای ترک عادت عمومی مصرف مسکراتی چون انواع مواد مخدر مثل مشروبات الکلی و…. شخص مبتلا نیاز به زمان و درمان تدریجی دارد . بر این اساس الله متعال طی چهار مرحله و به صورت تدریجی اقدام به درمان و از میان برداشتن این مفسده  و تحریم قطعی آن می کند  به این صورت که :

  1. فرمود: ومن الثمرات النخیل و الاعناب تتّخذون منه سَکراً و رزقاً حسنا« شما از خرما و انگور، شراب درست می‌کنید و روزی نیکو نیز به دست می‌آورید » (نحل /۶۷) و به این صورت به مسلمانان فهماند که شراب، روزی نیکو نیست.
  2. در مرحله بعد، در سوره بقره آیه ۱۱۶ فرمود نفع شراب در برابر مضرات بی‌شمارش اندک است. یسئلونک عن الخمر و المیسر قل فیهما اثم کبیر و منافع للنّاس و اثمهما اکبر من نفعهما.
  3. در مرحله بعد نیز در سوره نساء آیه ۴۶ تصریح فرمود که : اى کسانى که ایمان آورده اید ! در حال مستى به نمازنزدیک نشوید، تا بدانید چه مى گویید. یاایهاالذین امنوا لا تقربوا الصلوه وانتم سکاری حتی تعلمواماتقولون.
  4. و سرانجام در مرحله چهارم تصریح فرمود که شراب و قمار و بت‌ها و ازلام (نوعی ابزار بخت آزمایی) پلید و از اعمال شیطانی هستند و باید از تمام آنها اجتناب کرد. انّما الخمر و المیسر… رجس من عمل الشیطان .

ادامه دارد …. ان شاء الله

آنچه یک محقق سنی مذهب قبل از سخن گفتن، در مورد دسته های مختلف شیعیان جعفری باید بداند

آنچه یک محقق سنی مذهب قبل از سخن گفتن، در مورد دسته های مختلف شیعیان جعفری باید بداند

به قلم: خالد هورامی

شیعه به عنوان یک طیف و اصطلاح مذهبی و یک جریان، در عرصه های مختلف شاخه های مختلف و حتی متضادی  را در بر می گرفت که به دلیل در دست نداشتن حکومت قادر به پیراستن خود از شاخه های زائد نبود و تنها از بعد تبلیغی و در جنگی نرم و روانی به پیکار منحرفین منتسب به آن می رفت.

شناخت معتقدات هر یک از این شاخه ها می تواند کمک شایانی به شناخت روایات شیعه، بیرون کشیدن شیعه ی جعفری از میان آنهمه فرقه ی منحرف ودر نهایت قضاوت صحیح  داشته باشد.

محقق محترم حنفی یا شافعی یا مالکی و حنبلی و زیدی یا سایر تفاسیر و مدارس اسلامی که قصد سخن گفتن یا تحقیق در مورد شیعیان جعفری را دارد، لازم است و باید قبل از سخن گفتن و رای دادن بر این جریانات مختلف آشنائی داشته باشد و گرنه به سادگی دچار انحراف و تحریف و گاه اتهام زنی و دروغ گوئی آشکار می شود.

در عصر امام جعفر صادق علیه السلام، به عنوان معرف مذهب جعفری، چند شاخه تحت عنوان تشیع در حال فعالیت بودند:

  1. شیعه ی سیاسی عوام زده، که  با تفکری ساده و بدون پیچیدگی های کلامی و با بهره گیری از مساله ی رجعت و مهدویت تمرکز خود را بر برائت از تمام حکومتهای تاریخ اسلام،غیر از حکومت رسول الله صلی الله علیه و سلم و امام علی، قرار داده بود که معمولاً از تفقه چندانی بهره مند نبوده و علاوه بر آن اطاعت چندانی از ائمه و علمای شیعه  نداشتند.

در خبری از ابو حنیفه نقل شده است که وی به امام صادق علیه السلام گفت: بیش از ۱۰ هزار نفر از مردم کوفه اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله را لعن می کنند، اگر ممکن است آنان را از این کار باز دارید. امام فرمود: آنها حرف مرا نمی پذیرند.[۱]

این گروه (عمدتا شیعیان کوفه) با آنکه نهضت خود را در قالب یک حرکت منسجم  به اواخر دوران زمامداری عثمان بن عفان متصل می نمودند اما دامنه ی برائت و اعتراضات خود را به دو حاکم قبل از وی نیز کشاندند.

ابن سعد به نقل از جابر روایت می کند که امام باقر علیه السلام سبّ دو خلیفه اول را شیوه اهل بیت نمی دانست و دوستی و استغفار برای آنان را توصیه می فرمود. [۲]مزی و ذهبی نیز روایاتی با مضامین مشابه نقل کرده اند. [۳]برخی از کوفیان معتقد بودند که امام باقر علیه السلام رأی حقیقی خود را در این باره پنهان می کرد. [۴]از سوی دیگر، روایاتی از ایشان در مقابل روایات اهل سنت وارد شده که مجلسی بیشتر آنها را نقل کرده است. [۵]برخی شیعیان، تقیّه را در این موارد برای ائمه علیهم السلام جایز نمی دانند و این گونه روایات را کذب وجعل می دانند.[۶]

اغلب روایات مربوط به تاریخ خلفا و ائمه علیهم السلام، از دوران اموی و فشارهای شدید امویان بر شیعه، برجای مانده و آمال مردم ستمدیده آن دوران در شکل گیری برخی از روایات رجعت و مهدویت بی تأثیر نبوده است. طرز فکر ساده و خالی از مباحث کلامی در این روایات مشهود است، و گاه برخی از عقاید، در دوران های بعد بر اثر تأثیرات غلاة دستخوش تغییرات اساسی می شد.

  • فقهای برجسته ومعتدل، که سعی داشتند دیدگاهی میانه و محتاط با قضایا داشته باشند. چون ابان بن تلغ، زراره، ابوبصیر و.. اینان، در نظر شیعه یا غیر شیعه و اهل سنت کنونی، به دروغ یا غلو در عقایدشان متهم نشده اند و تنها به تشیع آنها تصریح شده است.
ادامه خواندن آنچه یک محقق سنی مذهب قبل از سخن گفتن، در مورد دسته های مختلف شیعیان جعفری باید بداند

كتب شيعه جعفری در ردّ غلاة و عقاید غالیان‏

كتب شيعه جعفری در ردّ غلاة و عقاید غالیان‏

به قلم: خالد هورامی

یکی از ابزارهای دشمنان آگاه و دوستان جاهل ما در ایجاد تفرق بیشتر میان مسلمین و دامن زدن به اخالافات و جنگ داخلی میان مسلمین و مشغول کردن مسلمین به مسلمین این است که با بهره گیری از عقاید غلاة ومنحرفین میان هر فرقه ای و یا با چنگ زدن به روایاتی که همان مذهب ضعیف می دانند سعی می کنند آن فرقه را به داشتن چنین عقایدی متهم کنند و مردم را بر علیه آنها بسیج و متنفر کنند.

این روزها در رسانه های ماهواره ای چنگ زدن به عقاید شاذ غلاة میان تشیع در بورس جنگ روانی این دشمنان در حمله به شیعیان جعفری و ایجاد جنگ سنی شیعی قرار گرفته است در حالی که خود جعفری ها سالها و بلکه قرنها پیش به رد این غلاة و حتی تکفیر این غلاة و بیزاری از این غلاة اقدام کرده اند که در زیر به چند اثر شیعیان جعفری در این زمینه اشاره می کنم :

۱- كتاب الردّ على الغلاة، نوشته ابو الحسن على بن مهزيار اهوازى كه وكيل ائمه عليهم السّلام و يكى از بزرگترين اصحاب امام رضا، امام جواد و امام هادى عليهم السّلام بود.(رجال النجاشى، ص ۲۵۳؛ الذريعه، ج ۱۰، ص ۲۱۴)

۲- كتاب الرّد على الغلاة، نوشته محمد بن اورمه (اوربمة) قمّى(رجال النجاشى، ص ۳۳۰- ۳۲۹؛ الذريعه، ج ۱۰، ص ۲۱۴٫)

۳- كتاب الردّ على الغلاة، نوشته محمد بن حسن بن فروّخ صفّار، مؤلف بصائر الدرجات كه از بزرگان قم بود و در سال ۲۹۰ ه ق وفات يافت.( رجال النجاشى، ص ۳۵۴؛ الذريعه، ج ۱۰، ص ۲۱۴)

۴- كتاب الردّ على الغلاة، نوشته يونس بن عبد الرحمان كه از بزرگترين اصحاب امام رضا عليه السّلام به شمار مى‏رود. (رجال النجاشى، ص ۴۴۸؛ الذريعه، ج ۱۰، ص ۲۱۴)

۵- كتاب الرد على الغلاة (الغالية)، نوشته حسين و حسن، پسران سعيد اهوازى كه ازاصحاب امام رضا و امام جواد عليهما السّلام و به قولى نيز از اصحاب امام صادق عليه السّلام بودند.( رجال النجاشى، ص ۵۸؛ الذريعه، ج ۱۰، ص ۲۱۴؛ معجم رجال الحديث، ج ۳، ص ۲۳۳ و ۲۴۵)

۶- الرد على الغالية، نوشته حسن بن على بن فضال كوفى (متوفاى سال ۲۲۴) .( رجال النجاشى، ص ۳۶؛ الذريعه، ج ۱۰، ص ۲۱۲)

۷- الرّد على الغالية و ابى الخطاب، نوشته ابو اسحاق كاتب ابراهيم بن ابى حفص. او از اصحاب امام حسن عسكرى عليه السّلام بود.( رجال النجاشى، ص ۱۹؛ الذريعه، ج ۱۰، ص ۲۱۲)

۸- الرد على الغالية المحمدية، نوشته فضل بن شاذان بن خليل نيشابورى كه از بزرگان اصحاب امام جواد عليه السّلام به شمار مى‏رفت. بعضى او را از اصحاب امام رضا عليه السّلام نيز به حساب آورده‏اند.

۹- كتاب الرد على الغلاة، نوشته ابو سهل اسماعيل بن على بن اسحاق بن ابى سهل بن نوبخت كه در زمان امام حسن عسكرى عليه السّلام مى‏زيسته است (رجال النجاشى، ص ۳۲- ۳۱؛ الذريعه، ج ۱۰، ص ۲۱۳٫)

۱۰- الرّد على الغلاة، نوشته ابو محمد حسن بن موسى نوبختى، مؤلف فرق الشيعه كه قبل از سال ۳۰۰ ه ق يكى از بزرگان شيعه به حساب مى‏رفته است. او پسر خواهر نوبختى  است (رجال النجاشى، ص ۶۴؛ الذريعه، ج ۱۰، ص ۲۱۳٫)

۱۱- الرد على اصحاب التناسخ، نوشته نويسنده فوق. بعضى اين كتاب را همان كتاب پيشين دانسته‏اند (رجال النجاشى، ص ۶۴؛ الذريعه، ج ۱۰، ص ۲۱۳)

۱۲- كتاب الرد على فرق الشيعة ما خلا الاماميّه، نوشته نويسنده فوق (الذريعه، ج ۱۰، ص ۱۸۴)

۱۳- كتاب الرد على الغلاة، نوشته سعد بن عبد الله بن ابى خلف الاشعرى قمى‏مؤلف كتاب المقالات و الفرق (متوفاى سال ۳۰۱ يا ۲۹۹ ه ق) (رجال النجاشى، ص ۱۷۸- ۱۷۷)

۱۴- كتاب الرد على الغلاة، نوشته محمد بن موسى بن عيسى همدانى سمّان (روغن فروش) (رجال النجاشى، ص ۳۳۸؛ الذريعه، ج ۱۰، ص ۲۱۳)

شیعیان معاویه و ثمرات حکومت سلطنتی: لعن علی بن ابی طالب و غلو در مورد او 

شیعیان معاویه و ثمرات حکومت سلطنتی: لعن علی بن ابی طالب و غلو در مورد او 

به قلم: خالد هورامی

پس از انهدام حکومت اسلامی بر منهاج نبوت و بعد از انهدام اجماع امت منتج از شورای اولی الامر، بنی امیه و حتی بنی عباس در برابر شیعیان علی تبلیغات وسیعی به راه انداختند. به نحوی که گفته شده در عصر بنی امیه  و در سرتاسر مملكت اسلامى در روى هفتاد هزار منبر،على عليه السّلام را لعن مى‏كردند.[۱]

یکی از ثمرات این فشارها، لعن و مخالفتها،  گرایش مخالفین شیعیان معاویه به شیعیان علی به عنوان نیروهای اپوزیسیون و آلترناتیو در وضع موجود بود. این هم فرصت مناسبی بود تا کفار داخلی بتوانند جریان جویبارهای هر چند باریک این مخالفین را در مسیر دلخواه خود قرار داده و ” وقتى كه بنى اميه رو به ضعف و انحطاط رفتند، آنان را وادار به غلو در حق على عليه السّلام و ائمه عليهم السّلام‏ كرد.”[۲]

موالی که تبعیضات متعدد نژادی، اقتصادی و اجتماعی را از جانب کارگزاران و شیعیان معاویه در سلسله ی بنی امیه مرتکب شده بودند،[۳] همچون قیام مختار ثقفی، طعمه ی مناسبی برای کفار داخلی (اغلب عرب زبان) جهت تزریق باورهای غالیانه به شمار می رفتند. از اين‏رو، موالى (از کانال و با ادبیات و افکار انحرافی این کفار داخلی) به ائمه تشیع روى آوردند و براى آن‏كه از وجود آنان در مقابل بنى اميه استفاده كنند، قائل به غلوّ درباره آنان شدند و آنان را به مقام خدايى رساندند.[۴]

عده ای نطفه های آغازین این پدیده را به خیانت اهل کوفه بر می گردانند که كه پس از شهادت امام حسين عليه السّلام براى جبران اشتباه و كوتاهى خود قائل به غلو شدند.[۵] و مختار ثقفی و کیسانیه  و… را از پرچمداران این جریان می دانند .

دسته ای دیگر تفاوت فاحش میان شیوه ی حکومت داری سلاطین شیعیان معاویه و بنی عباس با حکومت اسلامی خلفای راشدین و مقایسه ی این دو نوع حکومتداری را از عوامل گرایش عمومی به شیعیان علی در بازگرداندن سیستم حکومت داری اسلامی می دانند، که در پی این مقایسه ، اصلاح طلبان و انقلابیون  روشنگریهای لازم را برای عموم ارائه می دادند و عوام ” بر گذشته تأسف مى‏خوردند و براى جبران ناراحتيهاى خود، قائل به غلو درباره‏ على عليه السّلام (و رهبران ادامه دهنده پس از وی ) مى ‏شدند.[۶]


[۱] زمخشرى در ربيع الابرار و سيوطى.

[۲]( ۱)- ابو زهرة، محمد، تاريخ المذاهب الاسلامية،( بيروت، دار الفكر العربى)، ج ۱، ص ۳۷؛ فياض، عبد الله، تاريخ الامامية،( چاپ سوم: بيروت، موسسة الاعلمى، ۱۴۰۶ ق)، ص ۸۷٫

[۳]( ۲)- براى اطلاع بيشتر از موالى، بنگريد به: جرجى زيدان، تاريخ التمدّن الاسلامى، ج ۳، ص ۳۲۶- ۳۲۳، ۳۷۰؛ زبيدى، محمد حسين، الحياة الاجتماعية و الاقتصادية فى الكوفة فى القرن الاوّل الهجرى، ص ۸۱- ۵۴؛ ممتحن، حسينعلى، نهضت شعوبيه؛ تاريخ تشيّع از آغاز تا قرن هفتم هجرى.

[۴]( ۳)- تاريخ الاماميّه، ص ۱۱۴؛ مذاهب ابتدعتها السياسة فى الاسلام، به نقل از: احمد امين مصرى در ضحى الاسلام.

[۵]( ۱)- مذاهب ابتدعتها السياسة فى الاسلام، ص ۱۷۶، به نقل از: بعضى از نويسندگان معاصر مانند: شيبى در الصلة بين التصوف و التشيع، ص ۱۲۶٫

[۶]( ۱)- مذاهب ابتدعتها السياسة فى الاسلام، ص ۱۷۶٫

غلاة میان شیعیان جعفری در آثار اهل علم: پیام به آنهائی که با عقاید غلات به شیعیان جعفری حمله می کنند

غلاة میان شیعیان جعفری در آثار اهل علم: پیام به آنهائی که با عقاید غلات به شیعیان جعفری حمله می کنند

به قلم: خالد هورامی

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سال ۵۷ در ایران و اخراج آمریکائی ها و مزدورانش از ایران و همچنین بعد از زده شدن جرقه های بیداری اسلامی که خواب طاغوتهای مرتجع عرب و عجم منطقه را آشفته کرده است ما شاهد جنگ روانی بی سابقه ای توسط دستگاههای رسانه ای و علمای سوء این مزدوران محلی بر علیه ایران و شیعه جعفری بوده ایم.

یکی از حیله ها و چشم بندهای بزرگی که این علمای درباری و جاهلین دروغپرداز در جنگ با شیعیان جعفری به کار برده اند این است که ابتدا تلاش می کنند که نشان دهند شیعه جعفری یک مذهب است که همه دارای یک عقیده هستند و در مرحله ی بعد سعی می کنند با استناد به آراء غلاة میان شیعه به شیعیان اصلی حمله کنند و چنین نشان دهند که شیعه ی جعفری یعنی همین عقاید و رفتارهای غلاة و منحرفینی که اگر دقت کنیم این غلاة اکثرا توسط خود شیعیان جعفری تکفیر و مطرود شده اند.

در زیر به ۴ رای مهم اشاره می کنیم که می توانند برای اهل تحقیق و انصاف مفید باشد:

  1. ابوالحسن الشعری، شیعه را به سه گروه عمده تقسیم کرده است: غلاة، امامیه، زیدیه، وی غالیان را پانزده گروه می داند.[۱]
  2. شهرستانی، در ملل و نحل، شیعه را به پنج دسته عمده: کیسانیه، زیدیه، امامیه، غلاة، اسماعیلیه، تقسیم می کند و غلاة را یازده فرقه می داند: سبائیه، کاملیه، عَلبائیه منصوریه، کَیّالیّه، خطّابیه، هشامیه، نُعمانیه، مُغیریّه، یُونسیّه، نُصَیریه (اسحاقیه).[۲]
  3. صفرى فروشانى چند دسته از غلاة را به همراه توضیحاتی نام می برد :

تناسخيه (قائلان به تناسخ)، حلوليه (قائلان به حلول)، غرابيه (قائلان به اين‏كه پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و على عليه السّلام مانند دو كلاغ به هم شبيه بودند و جبرئيل عليه السّلام اشتباها وحى را بر پيامبر صلّى اللّه عليه و اله فرود آورد، در حالى‏كه مامور بود بر حضرت على عليه السّلام فرود آورد)، سحابيه (قائلان به اين‏كه حضرت على عليه السّلام در ابرهاست)، مخمّسه (قائلان به الوهيت پنج تن آل كساء، يعنى حضرت محمد صلّى اللّه عليه و اله، على عليه السّلام، فاطمه عليها السّلام، حسن عليه السّلام، و حسين عليه السّلام).[۳]

  • دکتر محمد جواد مشکور نیز به ذکر تاریخ تفصیلی شیعه و فرقه‌های بزرگ آن و عقاید آنها می‌پردازد. وی در ذیل فرق غلاة ۱۳۱ فرقه برای آنها بر می‌شمرد.[۴]

با این آگاهی ها آیا می توان مسلمانی دلسوز و عام را پیدا کرد که با دور ریختن عمدی این حقایق و با چنگ زدن به عقاید غلاة به شیعیان جعفری حمله کند؟ قطعاً خیر. تنها دشمنان آگاه اسلام و مسلمین هستند که دست به چنین فریبکاری افکار عمومی جهت تولید جنگ داخلی میان مسلمین می زنند.

پس هشیار باشیم و فریب نخوریم.


[۱]مقالات الاسلامیین)، ۱۳/.

[۲]فرهنگ فرق اسلامی) دکترجوادمشکور، ۱۷۸/.

[۳]صفرى فروشانى، نعمت الله، غاليان كاوشي در جريانها و برآيندها تا پايان سده سوم، ۱جلد، آستان قدس رضوى – مشهد مقدس، چاپ: اول، ۱۳۷۸ ه.ش.

[۴] تاریخ شیعه و فرقه‌های اسلامی تا قرن چهارم: دکتر محمد جواد مشکور، چاپ پنجم، تهران، انتشارات اشراقی، ۱۳۷۲٫

ریشه های اصول فکری شیعه ی جعفری حاکم بر ایران در روش تعامل با اهل سنت (۳) 

ریشه های اصول فکری شیعه ی جعفری حاکم بر ایران در روش تعامل با اهل سنت (۳) 

جمع آوری و ارائه: شیعه علی

آیت الله خامنه ای نیز که رهبریت کنونی حکومت اسلامی در ایران را بر عهده دارد باز در همان خط صحیح اسلاف خود حرکت کرده و با تفصیلی بیشتر می گوید: … مسأله ی شیعه و سُنی یکی از ابزارهای مهم دشمنان برای زمینگیر کردن امت اسلامی است. هم سُنی ها بدانند، هم شیعه ها بدانند؛ همه، در ایران و در دنیای اسلام، این را بدانند که اختلاف شیعه و سنی یکی از ابزارها و چماق های دشمن علیه امت اسلامی است. آنها هر جور بتوانند، از این ابزار استفاده می کنند. آن روزی که سُنیِ فلسطینی زیر فشار است، یک عده ای را با این شعار، با این تبلیغات، که: اینها سُنی هستند، شما شیعه هستید؛ سعی می کنند نگذارند کمک کنند. امروز که شیعه ی لبنان زیر فشار است، به یک عده ای می گویند: شما سُنی هستید، اینها شیعه هستند؛ به آنها کمک نکنید. آنها نه به شیعه احترامی می گذارند، نه به سُنی؛ آنها با اصل اسلام طرفند. سم مهلک دنیای اسلام تفرقه است.

اختلافات را آنها به وجود می آورند: دل سُنی را نسبت به شیعه، دل شیعه را نسبت به سُنی آن چنان چرکین می کنند که نتوانند با این همه مشترکات، کنار هم قرار بگیرند. این، کار دشمن است. چرا ما این حقیقت را نمی فهمیم؟ سالهای متمادی است – از زمان مرحوم آیت اللَّه بروجردی (رضوان اللَّه تعالی علیه) و بعضی از بزرگانِ علمای اهل سُنت در مصر – که این فکر پیدا شده که بیایید اختلافات را کنار بگذارید؛ سنی، سنی بماند؛ شیعه، شیعه بماند؛ عقاید خودتان را داشته باشید؛ اما با هم، دست در دست هم بگذارید.

قرآن از زبان پیامبر اکرم (ص) به مسیحیان آن زمان می گوید: «تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم الاّ نعبد الاّ اللَّه و لا نشرک به شیئا». آن وقت فرقه های مسلمان، با خدای واحد، پیغمبر واحد، قرآن واحد، قبله ی واحد، عبادت واحد، این همه مشترکات و مسلّمات، چند موضوع مورد اختلاف را وسیله قرار بدهند برای دشمنی! این، خیانت نیست؟ این، غرض ورزیِ غرض ورزان و غفلتِ غافلان نیست؟ هر کسی که در این زمینه تقصیری بکند، پیش خدای متعال مؤاخَذ است؛ چه شیعه باشد، چه سُنی.[۱]

اختلاف بین طرفداران دو عقیده بر اثر تعصبات، یک امری است که هست و طبیعی است، و مخصوص شیعه و سنی هم نیست. بین فِرَق شیعه، خودشان؛ بین فِرَق سنی، خودشان؛ در طول زمان از این اختلافات وجود داشته است. تاریخ را نگاه کنید، می بینید هم بین فرق فقهی و اصولی اهل تسنن – مثل اشاعره و معتزله، مثل حنابله و احناف و شافعیه و اینها – هم بین فرق مختلف شیعه، بین خودشان، اختلافاتی وجود داشته است. این اختلافات وقتی به سطوح پایین – مردم عامی – می رسد، به جاهای تند و خطرناکی هم می رسد؛ دست به گریبان می شوند. علما می نشینند با هم حرف می زنند و بحث می کنند؛ لیکن وقتی نوبت به کسانی رسید که سلاح علمی ندارند، از سلاح احساسات و مشت و سلاح مادی استفاده می کنند که این خطرناک است.

در دنیا این همیشه بوده؛ همیشه هم مؤمنین و خیرخواهان سعی می کردند که مانع بشوند؛ علما و زبدگان، تلاششان این بوده است که نگذارند سطوح غیرعلمی کارشان به درگیری برسد؛ لیکن از یک دوره ای به این طرف، یک عامل دیگری هم وارد ماجرا شد و آن «استعمار» بود. نمی خواهیم بگوییم اختلاف شیعه و سنی همیشه مربوط به استعمار بوده؛ نه، احساساتِ خودشان هم دخیل بوده؛ بعضی از جهالت ها، بعضی از تعصب ها، بعضی از احساسات، بعضی از کج فهمی ها دخالت داشته؛ لیکن وقتی استعمار وارد شد، از این سلاح حداکثر استفاده را کرد. [۲]

سنی و شیعه هر کدام مراسم مذهبی خودشان را، آداب خودشان را، عادات خودشان را، وظائف دینی خودشان را انجام می دهند و باید بدهند؛ اما خط قرمز این است که نباید مطلقاً بین اینها به خاطر اهانت به مقدسات – چه آنچه که از سوی بعضی از افراد شیعه از روی غفلت صادر می شود، چه آنچه که از روی غفلت از بعضی از افراد سنی مثل سلفی ها و امثال اینها صادر میشود که یکدیگر را نفی می کنند – چیزی بیان شود. این همان چیزی است که دشمن می خواهد. اینجا هم باید هوشیاری باشد. [۳]


[۱] در دیدار اقشار مختلف مردم در سالروز میلاد علی (ع) ۱۳۸۵/۰۵/۱۷

[۲] ۱۳۸۵/۱۰/۲۵

[۳] بیانات در دیدار مردم سقز۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۸

ریشه های اصول فکری شیعه ی جعفری حاکم بر ایران در روش تعامل با اهل سنت (۲) 

ریشه های اصول فکری شیعه ی جعفری حاکم بر ایران در روش تعامل با اهل سنت (۲) 

جمع آوری و ارائه: شیعه علی

  • آیت الله خمینی به عنوان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران که در واقع ادامه دهنده ی خط صحیح مذهبی شیعیان جعفری است در مورد اصل وحدت میان مسلمین می گوید:

«اگر بخواهیم اسلام و حكومت الله برقرار باشد و دست استعمار و استثمارگران خارج و داخل از كشورتان قطع شود،این انگیزه الهی را كه خداوند تعالی در قرآن كریم بر آن سفارش فرموده است از دست ندهید و در مقابل این انگیزه كه رمز پیروزی و بقای آن است فراموشی هدف و تفرقه و اختلاف است».

«بی جهت نیست كه بوق‌های تبلیغاتی در سراسر جهان و ولیده‌های (فرزندان) بومی آنان، تمام توان خود را صرف شایع‌ها و دروغ های تفرقه افكن نموده‌اند و میلیاردها دلار برای آن صرف می‌كنند. بی انگیزه نیست سفرهای دائمی مخالفان جمهوری اسلامی به منطقه و مع‌الاسف در بین آنان از سردمداران و حكومت‌های بعض كشورهای اسلامی كه جز منافع شخص خود فكر نمی‌كنند و چشم و گوش بسته تسلیم آمریكا هستند دیده می‌شود.»

«توصیه این جانب به مسلمین و خصوص ایرانیان به ویژه در عصر حاضر آن است كه در مقابل این توطئه عكس‌العمل نشان داده و به انسجام وحدت خود به هر راه ممكن افزایش دهند و منافقان را مأیوس كنند».

–         آیت الله خمینی در پیام خود در تاریخ ۲۳ بهمن ۵۷ یعنی یک روز بعد از پیروزی انقلاب و در اوج مسایل متعدد و پیچیده آن روزها به این امر اساسی چنین اشاره دارند:

«ما با مسلمین اهل تسنن یکی هستیم؛ واحد هستیم که مسلمان و برادر هستیم. اگر کسی کلامی بگوید که باعث تفرقه بین ما مسلمانها بشود، بدانید که یا جاهل هستند یا از کسانی هستند که می‏خواهند بین مسلمانان اختلاف بیندازند. قضیه شیعه و سنی اصلًا در کار نیست، ما همه با هم برادریم‏ »[۱]

آیت الله خمینی در ۲۹ مرداد ۵۸ در پیامی به اهالی کردستان چنین می گوید:

«عوامل اجانب که منافع خود و اربابانشان را در خطر می‏بینند، برای تحریک برادران اهل سنت و دامن‏زدن به برادرکشی، قضیه شیعه و سنی را طرح نموده و می‏خواهند با شیطنت بین برادران اختلاف ایجاد کنند. در جمهوری اسلامی همه برادران سنی و شیعه در کنار هم و با هم برادر و در حقوق مساوی هستند. هر کس خلاف این را تبلیغ کرد، دشمن اسلام و ایران است و برادران کُرد باید این تبلیغات غیر اسلامی را در نطفه خفه کنند »

و نیز در جایی ایجاد اختلاف بین اهل سنت و شیعه را جنایت قلمداد می گوید: «از جمله جنایتهایی که بدخواهان به اسلام مرتکب شده‏اند ایجاد اختلاف بین برادران سنی و شیعی است‏ » [۲]

«من امیدوارم که با همت همه آقایان، علمای اعلام همه بلاد و با اجتماع همه، برادرهای اهل سنت و برادرهای اهل شیعه مجتمع با هم باشند و از اختلافی که می‏خواهند فاسدها و مفسدها ایجاد کنند بین ماها، از این اختلافات پرهیز کنند » [۳]


[۱] صحیفه امام،ج۶،ص۱۳۳

[۲] همان/۳۵۱

[۳] همان /‏۱۵/ ۳۹۸و ۳۹۹

ریشه های اصول فکری شیعه ی جعفری حاکم بر ایران در روش تعامل با اهل سنت (۱) 

ریشه های اصول فکری شیعه ی جعفری حاکم بر ایران در روش تعامل با اهل سنت (۱) 

جمع آوری و ارائه: شیعه علی

همچنانکه در میان حنفی ها و شافعی ها و زیدی ها و مالکی ها و سایر مذاهب اسلامی می توان فرقه های انحرافی و غلاة را پیدا کرد به همین شکل در میان مذهب جعفری نیز چنین فرقه هایی وجود داشته اند. چون شیعیان جعفری بر خلاف سایر مذاهب دارای قدرت حکومتی نبودند که تا از تولید این فرقه های انحرافی جلوگیری کنند به همین دلیل تعداد این فرقه ها در میان جعفری ها رشد عجیبی داشت حتی در عصر ائمه علیهم السلام تا اینکه بعد از قرنها شیعیان جعفری برای اولین بار در سال ۱۳۵۷ صاحب یک قدرت حکومتی شدند که در آن فقه جعفری و اهل فقه جعفری حاکمیت یافته اند.

سوالی که برای عده ای پیش می آید که این خط فکری و مذهبی از شیعیان جعفری که قدرت را در ایران در دست دارد چه نگرشی در مورد فرقه های معروف به اهل سنت دارد که در زیر به ذکر روایاتی به عنوان نمونه اشاره می کنیم:

  •  رَوَى عَنْهُ (ع) زَيْدٌ الشَّحَّامُ أَنَّهُ قَالَ: يَا زَيْدُ خَالِقُوا النَّاسَ بِأَخْلَاقِهِمْ صَلُّوا فِي مَسَاجِدِهِمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَكُونُوا الْأَئِمَّةَ وَ الْمُؤَذِّنِينَ فَافْعَلُوا فَإِنَّكُمْ إِذَا فَعَلْتُمْ ذَلِكَ قَالُوا هَؤُلَاءِ الْجَعْفَرِيَّةُ رَحِمَ اللَّهُ جَعْفَراً مَا كَانَ أَحْسَنَ مَا يُؤَدِّبُ أَصْحَابَهُ وَ إِذَا تَرَكْتُمْ ذَلِكَ قَالُوا هَؤُلَاءِ الْجَعْفَرِيَّةُ فَعَلَ اللَّهُ بِجَعْفَرٍ مَا كَانَ أَسْوَأَ مَا يُؤَدِّبُ أَصْحَابَهُ؛ زيد شحّام از امام صادق (ع) روايت كرده است كه به او فرمود: اى زيد با مردم (يا با اهل سنّت) با طريقه و آداب آنان معاشرت كنيد، در مساجد آنان نماز بخوانيد، و از بيمارانشان ديدن و احوالپرسى كنيد و بر جنازه‏هايشان حاضر شويد و اگر توانستيد كه پيشنماز آنان باشيد و أذان گوى ايشان شويد. پس حتما اين كار را بكنيد يا كوتاهى نورزيد، زيرا وقتى شما چنين رفتار مى‏كنيد آنان مى‏گويند: اينان از شيعيان جعفرى مذهب‏اند رحمت خداوند بر جعفر بن محمّد باد كه چه نيكو اصحاب خود را مؤدّب مى‏كند و چون اين رفتارهاى شايسته را ترك ميگوئيد با خود مي گويند: اينان شيعيان جعفرى‏اند خداوند او را جزا دهد و چنين و چنان كند كه اصحاب خود را چه بد پرورش داده است.[۱]
  • هم‌چنین آن‌قدر وحدت و برادری میان شیعه و اهل سنت از اهمیت بالایی برخوردار است که امام صادق(علیه‌السلام) به پیروان‌شان این‌چنین می‌فرماید:«هر که با آن‌ها (اهل سنت) در صف اوّل نماز بگذارد، گویا با رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌واله) در صف اوّل نماز خوانده است».[۲]
  • –        «معاویة بن وهب» می‌گوید: از امام صادق(علیه‌السلام) درباره چگونگى رفتار با مخالفان پرسیدم، حضرت در پاسخ فرمود: «به امامان خویش که خود را پیرو آنان مى‌دانید نگاه کنید و به هر شکلی که آنان رفتار کردند، شما نیز عمل کنید. به خدا سوگند که آنان از مریض‌شان عیادت مى‌کنند و بر جنازه‌هایشان حاضر مى‌گردند و در میان آنان به حق گواهى مى‌دهند و امانت‌شان را به آنان باز مى‌گردانند».[۳]

[۱] ج‏۱، ص۳۸۳؛ ابن بابويه، من لا يحضره الفقيه،

[۲] شیخ کلینی، کافی، ج۳، ص۳۸۰؛ من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۸۲؛ وسائل الشیعه، ج۸، ص۲۹۹-۳۰۰٫

[۳] کلینى، الکافى، ج۲، ص۶۳۶٫