حرکت جهادی اهل سنت عراق قبل از پیدایش جماعت دولت اسلامی در عراق و شام

حرکت جهادی اهل سنت عراق قبل از پیدایش جماعت دولت اسلامی در عراق و شام

ارائه: ابوعبدالله موکریانی

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمدلله، و الصلاة و السلام على رسول الله، و على آله و صحبه و من والاه .. أما بعد :

به صورت عام جهاد بر تمام مومنینی که دارای عذر معتبر شرعی نباشند واجب است. حالا زمانی واجب کفائی می شود و زمانی واجب عین یا فرض عین. الله تعالی می فرماید: (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ) (البقرة:۱۸۳)«‏اي كساني كه ايمان آورده*ايد ! بر شما روزه واجب شده است ، همان گونه كه بر كساني كه پيش از شما بوده*اند واجب بوده است ، باشد كه پرهيزگار شويد.»

و همچنین می فرماید: (كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ) (البقرة:۲۱۶)«‏جنگ بر شما واجب گشته است ، و حال آن كه از آن بيزاريد ، ليكن چه بسا چيزي را دوست نمي*داريد و آن چيز براي شما نيك باشد ، و چه بسا چيزي را دوست داشته باشيد و آن چيز براي شما بد باشد ، و خدا ( به رموز كارها آشنا است و از جمله مصلحت شما را ) مي*داند و شما ( از اسرار امور بي*خبريد و مصلحت خود را چنان كه شايد و بايد ) نمي*دانيد.‏»

و امام بخاری در صحيحش روایت می کند که مردی نزد رسول خدا صلی الله علیه و سلم آمد و گفت: مرا به عملی راهنمایی کن که برابر با جهاد باشد، فرمود: چنین عملی را نمی یابم و فرمود: آیا می توانی هنگامی که مجاهد برای جهاد خروج می کند، به نماز بایستی و ازپای ننشینی و روزه بگیری و افطار نکنی. گفت: چه کسی توانایی آن را دارد..

بر این مبنا و در زمان اشغال عراق توسط کفار سکولار به رهبری آمریکا و انگلیس و با همکاری احزاب سکولار کورد و عرب؛ مسلمین عراق دست به جهاد و مقاومت در برابر اشغالگران زدند، در میان شیعیان گروههای مختلفی درست شدند و در میان اهل سنت هم به همین شکل.

برای آشنایی با حرکت جهادی اهل سنت قبل از پیدایش دولت اسلامی در عراق و شام به ذکر مطالبی اشاره می کنم که از بیانیه های مجاهدین اهل سنت در همان زمان استخراج شده است و مسائل مهمی را نشان می دهد.

خطاب به تمامی مجاهدان منهج حق:

پس ای کسانی که رویارویی و مقابله با کفار را نسل در نسل به ارث بردید.. سوگند به پروردگار که شما فرزندان همانهایی هستید که در گذشته با طغیان و الحاد زمانی که تسلط یافته بود و آشکارا کفر و محاربه با اسلام را منتشر می کرد، به مقابله برخاستید، در سه دهه گذشته ثابت کردید که اهل مقاومت و پایداری هستید و در این دهه ثابت کردید که اهل معرکه و پیکار و نبرد هستید و شما امید امت بودید و زنان آزاده بی صبری و بی تابی خود را با امید به شما تحمل کردند.. چه پیران و ریش سفیدانی در صفوف شما سرخاب خون به خود مالیدند و چه جان فدایانی در میان شما به سوی حور کوچ کردند و چه برآشفتید آندم که زن آزاده ای به شما پناه می آورد..

پس ای اهل اسلام و ای فرزندان امت:

شما امروز در میادین جهاد از برترین مسلمانان هستید و با جریانات جهادی خود مفهوم ولاء و براء را تحقق بخشیدید، و شما بودید که جهاد را در عراق شروع کردید و شمائید که سکان معرکه میدان عراق – آمریکا را بدون هیچ ابهام و شکی در دشمن و بدون قبول مزایده از هیچ فرصت طلبی، اداره می کنید و هیچ وقت به راه حلهای مسالمت آمیز یا گفتگوهای سری روی نیاوردید و میدان نبرد به این مساله شهادت می دهد و تاریخ آن را ثبت کرده است..

پس ای مجاهدان:

مرحله پیش رو از نظر سیاسی و جنگی کم اهمیت تر از مراحل طی شده نیست، و جماعت به صورت عملی برای این مرحله اظهار تفاوت در مفاهیم را مقرر کرده است و تمامی پرچم های حق را به صدور شناسنامه تولد شرعی جنگ و قتال، فرامی خواند، شناسنامه ای که انتساب و مرجعیت تاریخ طی شده و در حال گذر بر سرزمین عراق را ثبت کند.. و باید مقررات و قوانین منهج دعوت و جنگ را که جماعت آنها را برگزیده و آن را مسیر جهادش قرار داده محقق کنیم..

لذا کمیته نظامی جماعت موارد زیر را مقرر کرده است:

۱٫ بر تمامی مجاهدان التزام به تمام واجبات شرع در دین و همچنین در مسائل سیاست شرعی و جنگی و عدم کشیده شدن دنبال هرج و مرج پیش رو، لازم و ضروری است.

۲٫ بر مجاهدان در این مرحله تاکید بر افزایش منظم جهاد سیاسی و جنگی و دعوی لازم و ضروری است.

۳٫ عمل به قوانین جنگ چریکی فرسایش و عمل در جهت انجام عملیات ازپای درآورنده ی معنوی و نظامی ضد پس مانده های نیروهای نظامی و شبه نظامی هم پیمان با آمریکا در تمام مناطق لازم و ضروری است.

۴٫ بر مجاهدان لازم است که برای ساختن فضای جنگی ویژه و متفاوت در این مرحله و بر وفق سیاست جماعت، با جماعت های حامل پرچم حق، همکاری سازنده داشته باشند.

۵٫ بر تمام مجاهدان لازم است که از امت و دیار مسلمین محافظت کنند که آنها ذخیره جهاد آینده هستند.

و مجاهدان اهل پرچمهای حق با جهاد مبارکشان ثابت کرده اند که آنها مرجع شرعی و سیاسی و نظامی در اداره این معرکه در گذشته و این مرحله و مراحل بعدی هستند. ان شاء الله.

همچنین جماعت ما به هیچ عهد و پیمانی که حکومت مرتد یا احزاب کفری یا غیر آنها با آمریکا یا غیر آن، با اشغالگر و جریانات هم پیمان با او امروز یا در گذشته بسته اند، ملتزم نیستیم.

و آنچه ما در جماعت  به آن ملتزم هستیم، همان است که فرماندهی جماعت از شرع اسلام مقرر کرده.. همین و بس.

این نمونه ای از برنامه ی حرکتی مجاهدین اهل سنت در زمان اشغال عراق توسط آمریکا و انگلیس بود که نشان می دهد در این دوران اثری از تحریک افکار عمومی به جنگ مذهبی و تفرق میان گروههای مختلف جهادی شیعی و سنی به چشم نمی خورد و تمرکز اصلی بر آمریکا «سر افعی» و متحدین و مزدوران آمریکاست.

با همین برنامه ی حرکتی بود که گروههای مختلف جهادی با همکاری عشایر عراقی توانستند آمریکا و انگلیس و مزدورانش را از استان الانبار و بسیاری از مناطق دیگر اخراج کنند اما به دلیل نداشتن مرکزیت فرماندهی واحد، جماعت دوله با توانائی هایی که داشت توانست بر ثمره ی فتوحات این گروههای متفرق بنشیند و حتی این گروهها و بسیاری از عشایر را نیز از میدانهای جهاد فراری دهد. 

جایگاه جهاد در قرآن و سنت و آراء علماء

جایگاه جهاد در قرآن و سنت و آراء علماء

ارائه: ابومحمود کندزی

الله که مي فرمايد: {كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ} [البقرة: ۲۱۶]، و ، پيامبر صلي الله عليه وسلم به کفار سکولار قریش مي فرمايد: (تسمعون…؟! أما والذي نفس محمد بيده، لقد جئتكم بالذبح) ” مي شنويد…؟! قسم به کسي که جان محمد در دست اوست، براستي که با پيام کشتار به سوي شما آمده ام ” [رواه الإمام أحمد]

راه جهاد همان راهي است که الله تعالي پيامبرش صلي الله عليه وسلم را به آن امر مي کند، {فَقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ وَحَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ} [النساء: ۸۴] « در راه خدا بجنگ ( حتي اگر هم تنها باشي و باك نداشته باش . چرا كه وعده نصرت و پيروزي به تو داده شده است ) . تو جز مسؤول ( اعمال ) خود نيستي . و مؤمنان را ( هم به جنگ دعوت كن و بدان ) ترغيب و تحريك نما .)

، پيامبر صلي الله عليه وسلم مي فرمايد: ( بُعثت بين يدي الساعة بالسيف حتى يعبد الله وحده لا شريك له، وجُعل رزقي تحت ظل رمحي، وجُعل الذلة والصغار على من خالف أمري…) ” نزديک وقوع قيامت با شمشير مبعوث شدم تا اينکه الله به يگانگي پرستش شود و شريکي براي او قرار داده نشود، و روزي ( رزق ) من زير سايه نيزه ام قرار داده شده، و ذلت و خواري براي کسي خواهد بود که با دستور من مخالفت کند… ” [رواه الإمام أحمد].

، رسول الله صلي الله عليه و سلم مي فرمايد: (أمرت أن أقاتل الناس حتى يشهدوا أن “لا إله إلا الله وأن محمداً رسول الله”) ” از جانب خدا به من امر شده است تا زماني كه مردم به يگانگي الله و به حقانيت رسالت محمد صلي الله عليه وسلم شهادت ندهند، با آنان جهاد كنم ” [متفق عليه].

پيامبر صلي الله عليه و سلم خبر داده است که نجات و آسايش در گِرو جهاد است، و اين چنين مي فرمايد -در جواب سوال حذيفه رضي الله عنه -: يا رسول الله هل بعد هذا الخير؛ شر، كما كان قبله شر؟! قال: (نعم)، قال حذيفة: فما العصمة منه؟ قال صلى الله عليه وسلم: (السيف) (آيا بعد از اين خير ( اسلام )، شّري هم وجود دارد همانگونه که قبل از آن شر ( شرک و جاهليت ) بود؟ فرمود: «بلي» حذيفه گفت: راه نجات از آن چيست؟ پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمودند: «شمشير» ) [رواه الإمام أحمد].

ادامه خواندن جایگاه جهاد در قرآن و سنت و آراء علماء

هنر برخورد با سیستم جاهلی / مشروعیت انتقام و دفاع فیزیکی از خود و دیگران در صورت توانایی و پذیرش عواقب آن

هنر برخورد با سیستم جاهلی / مشروعیت انتقام و دفاع فیزیکی از خود و دیگران در صورت توانایی و پذیرش عواقب آن

ارائه دهنده : عبدالله جوانرویی و کارزان شکاک ( از درسهای استاد هورامی ) 

چنانچه دشمن هدف اذیت و آزار مسلمان را داشته باشد و مسلمان بتواند با او برخورد کند به ویژه اگر اذیت و آزار جسمی باشد دفاع از خود در این مرحله نیز اشکال ندارد.

در سرگذشت نماز خواندن در درّه ها از سعد بن ابی وقاص روایت شده است :

«… زمانی که سعد بن ابی وقاص همراه برخی از یاران رسول الله صلی الله علیه وسلم  برای نماز خواندن به درّه ای از درّه های مکه پناه برده بودند در حال نماز خواندن دسته ای از مشرکان (سکولار ) بر آنان وارد شدند و نسبت به نماز آنها اظهار ناخرسندی و ریشخند نمودند. مسلمانان با آنان درگیر شدند تا حدی که سعد ابن وقاص استخوان شتر را بر سر یکی از آنها کوبید و سر او را شکست و این اولین خونی بود که در اسلام ریخته شد».[۱]

داستان عثمان بن مظعون هم بر تأیید این برخورد دلالت می کند. او زمانی که از حبشه بازگشت به ناچار در جوار ولید بن مغیره پناهنده شد، اما دیری نگذشت که پناهندگی او را باطل کرده و به خدا پناه برد و اشعار لبید را رد کرد. در نتیجه مردم بر سر او ریختند او نیز با مردم جنگید و به زد و خورد پرداخت تا حدی که صورتش کبوده شده بود.[۲]

بنابر آنچه که در ضمن داستان اسلام آوردن عمر بن خطاب نقل شده است می توان بر این مسأله بیشتر تأکید کنم، او زمانی که به اسلام گروید، در مقابل ریشخند کافران توان تحمل نداشت و با آنان به زد و خورد پرداخت و تا غروب آفتاب با آنان درگیر بود.[۳]

اما این مسأله مطلق نیست و کسی می تواند در این مرحله چنین برخوردی کند که یا توانایی فیزیکی مبارزه را داشته و یا اینکه  ، با آنکه می داند که تنهاست و ممکن است صدمات جدی جسمی هم به او وارد شود ، جهت شکستن ابهت و شوکت دشمنان با آنان درگیر شده و عواقب این درگیری را نیز بپذیرد .

قرآن این گونه افراد را با این طرز برخورد می ستاید :

«وَالَّذینَ اِذا أَضابَهُم اَلبَغیُ هُم یَنتَصِرُونَ»[۴]

«و کسانی که چون ستمی به ایشان رسد، یاری می جویند و به انتقام برمی خیزند».

ردِ تجاوز در بالا بردن معنویات و جنبه ی روحی در عموم مسلمانان تأثیر مثبتی دارد و باعث می شود آنان که به قدرت اهمیت می دهند و آن را بزرگ می پندارند با دیدن این مواضع به گرویدن به سوی دعوت تشویق شوند.

پاسخ عثمان بن مظعون به ولید بن مغیره، بر مقدار اطمینان روحی ژرف او دلالت می کند :

«ای ابا شمس! من در پناه کسی هستم که از تو عزیزتر و نیرومندتر است و چشم سالم من نیازمند همان چیزی است که چشم مجروحم دچار گشته است».[۵]


۱- تهذیب السیره، ابن هشام، ص ۵۷

۲- سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۹-۱۰

۳- الرحیق المختوم، مبارکفوری، ص ۱۲۰، از ابن جوزی

۱- شوری : ۳۹

۲- سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۱۰

آینده از آن جنبش‌های اسلامی است چرا؟

آینده از آن جنبش‌های اسلامی است چرا؟

به قلم: شهيد (باذن الله) دكتر عبدالعزيز رنتيسي

گسترش جنبش هاي اسلامي نيازي به استدلال ندارد ، افكار مخالف با تفكر اسلامي در كشورهاي عرب و مسلمان آشكارا در حال عقب نشيني در برابر تفكرات جنبش هاي اسلامي است . در راي گيريهاي اخير در كشورهاي مغرب ، پاكستان و بحرين جنبش هاي اسلامي پيروزي هاي بي نظيري به دست آورده اند . جالب است بدانيم اين پيروزي ها در زماني به دست مي آيد كه محدوديتهاي زيادي بر جنبش هاي اسلامي اعمال مي شود و اين جنبش ها از بسياري از حقوق كه گروههاي ديگر از آن بهره مندند برخوردار نيستند . گاهي اجازه تشكيل حزب ندارند و چنانچه اين اجازه به آنان داده شود، اجازه ندارند پايگاه تبليغاتي براي خود داشته باشند و پس از مدت كوتاهي كه از تاسيس اين حزب گذشت با صدور حكم انحلال حزب و يا دستگيري رهبر و يا اعدام سياسي (ترور) آن را از صحنه رقابت خارج مي كنند .

ما هيچ وقت فشارهاي وارده به سازمانها و موسسات خيريه اسلامي را كه در فعاليتهاي اجتماعي ، آموزشي ، بهداشتي و يا فرهنگي و يا غيره مشاركت دارند ، فراموش نمي كنيم .

همچنين تبليغات ظالمانه اي را كه به هدف ضربه زدن به جنبش هاي اسلامي و رهبران و فرماندهان اين جنبش ها صورت مي گيرد ، فراموش شدني نيست . اين حملات تبليغاتي عموما از سوي جريانهايي صورت مي گيرد كه رسانه ها و مراكز تصميم گيري را در دست دارند . اين جريان ها با در اختيار داشتن رسانه ها و مراكز آموزشي و موسسات مختلف و به علت نداشتن وجداني كه اين جريان ها را از كنترل حقد و حسد نسبت به اسلام و پرچمداران آن باز دارد ، حق و باطل را وارونه جلوه مي دهند و از اين كار خود هيچ ابايي ندارند . از جمله خطرات ديگري كه جنبش اسلامي با آن مواجه مي باشد اين است كه دشمنانش حكومتهايي را در دست دارند كه از آن براي سركوب ، تهديد ، از بين بردن و دستگيري و ارعاب اين جنبش ها بهره مي گيرند.

ادامه خواندن آینده از آن جنبش‌های اسلامی است چرا؟

الديمقراطية… دين أم سياسة؟!

الديمقراطية… دين أم سياسة؟!

بقلم؛ اليمان بن عبد الله السلمان   

الحمد لله رب العالمين، الذي أرسل رسوله بالهدى ودين الحق ليظهره على الدين كله ولو كره المشركون، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وصحبه ومن دعا بدعوته وتمسك بسنته الى يوم الدين.

وبعد…

كثر الكلام والجدال حول الديمقراطية وأختلفت الآراء حولها…

•  بين من عدَّها لا تتناقض مع الدين ودعا الى تطبيقها، وأنها وسيلة حضارية لتحقيق مصالح الدعوة.

•  وقسماً آخر؛ عدها ديناً متناقضاً ومحاربا لدين الله تعالى، وأعلن كفره بها، وتبرأ منها، لأنه يعدها طاغوتاً جديداً.

قال أبن تيمية رحمه الله: (الأسماء ثلاثة أنواع؛ نوع يعرف حده بالشرع كالصلاة، ونوع يعرف حده باللغة كالشمس والقمر، ونوع يعرف حده بالعرف…).

ولما كان لفظ الديمقراطية لم يرد في الشرع، ولا هو مما تعرفه العرب من لغتها، فلا بد لمعرفة معناه وحقيقته من الرجوع الى عرف أهله الذين وضعوه.

إن أصل لفظ الديمقراطية؛ يوناني، وهي دمجً واختصار لكلمتين “ديموس”، وتعني الشعب، و”كراتوس”، وتعني الحكم أو السلطة أوالتشريع، ومعنى هذا أن الترجمة الحرفية للديمقراطية هي “حكم الشعب”.

كما يجب علينا معرفة كيف نشأت الديمقراطية وما هي الظروف التي كانت سبباً في ظهورها، وإن نشأة الديمقراطية وما صاحبها من أفكار؛ كانت كرد فعل للطغيان الذي مارسه الملوك ورجال الكنيسة على الناس بإسم الدين، فكفر الناس بهذا الدين الذي كان سبب شقائهم واستعبادهم وأتخذوه وراءهم ظهرياً، وكان أحد شعارات الثورة الفرنسية؛ “أشنقوا آخر ملك بأمعاء آخر قسيس”.

فهي في أصل نشأتها تمردٌ على سلطان الله لتعطي السلطان كله للإنسان، ليضع نظام حياته وقوانينه بنفسه دون أي قيود، أي؛ أعطت حق التشريع للأنسان.

ادامه خواندن الديمقراطية… دين أم سياسة؟!

برخورد زنان با کتاب و سنت و حضور آنان در مساجد صدر اسلام

برخورد زنان با کتاب و سنت و حضور آنان در مساجد صدر اسلام

ارائه دهنده : عبدالله جوانرویی و کارزان شکاک ( از درسهای استاد هورامی ) 

مسجد در زمان حیات پیامبرصلی الله علیه وسلم  از آن مرد و زن بود. برای حفظ حجاب، مردان در صف های اول و زنها در صف های آخر با کمی فاصله می ایستادند و حتی زن و مرد از یک در وارد و خارج می شدند تا این که پیامبر صلی الله علیه وسلم  به علت ازدحام زن و مرد، به قسمتی از مسجد اشاره نمود و فرمود : کاش در اینجا دری برای ورود و خروج زنان ایجاد می کردیم و بعدها ایجاد شد و اکنون هم به «باب النساء» مشهور است.

مسجد تنها منزل عبادت نبود، بلکه یک دانشگاه عالی محسوب می شد که پیامبر صلی الله علیه وسلم  به عنوان مدیر در رأس آن قرار داشت و مسلمانان علوم خود را در آنجا از منبع وحی دریافت می کردند، به همین خاطر زنان اصرار می ورزیدند که از حضور در مجالس خیر و از حرکت با جماعت مسلمانان عقب نیفتند و پیامبر صلی الله علیه وسلم  اوقات خاصی را به پرورش و آموزش آنان اختصاص می داد.

مسجد علاوه بر این که دانشگاه علم و منزل عبادت بود، مرکز تصمیم گیری و اجرای امور و مواجهه با مشکلات و بحران بود؛ بنابراین زنان مسلمان روز به روز و لحظه به لحظه با رویدادها می زیستند و هرگز نسبت به وقایع و مسائل روز در انزوا قرار نمی گرفتند و با احساسات و عواطف و اندیشه های خود با مشکلات می زیستند و کنار می آمدند، از سر باور و از روی قناعت مشکلات همسران خود را از راه آنان می زدودند و به گام های آنان به سوی آینده ی درخشان سرعت می بخشیدند. این جریان عمومی جامعه است و بدان معنا نیست که زنان الگو و نمونه وجود ندارند، اما تعداد آنان در هر منطقه معدود و انگشت شمار است و هنوز به عنوان یک تشکل برجسته و منظم ظهور نکرده اند و از حرکت نوپای اسلامی انتظار می رود که به این جنبه اهتمام ورزد.

از دیدگاه بنده علاوه بر تربیت روحی و علمی ، بزرگ ترین گام عملی که زنان معاصر در اسلام نهادند انتقال عواطف، احساسات و ذوق و سلیقه ی آنان از جاهلیت به سوی اسلام و به ویژه در عرصه ادب و هنر است، و در مقابل فنون جاهلی به رقابت می پردازند و موج رادیوها و کانال های بی بند و بار را قطع می کند که زنان اوقات فراغت خود را با آن سپری کرده و ذوق و عاطفه و افکار خود را با آن شکوفا می نمایند.

یکی دیگر از نمونه های عملی، لبیک آنان به اسلام و تسریع بخشیدن هرچه بیشتر به اجرای احکام اسلامی بوده است و به عنوان شاهد به چند روایت از ام المؤمنین عایشه- رضی الله عنها- در این مورد اشارهمی نماییم :

۱- خداوند زنان پیشگام مهاجر را ببخشاید که به هنگام نزول آیه ی «وَلیَضرِبنَ بِخُمُرِ هِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ» پارچه های آستین خود را بریده و به عنوان نقاب بر سرو گردن خویش فرو انداختند.

۲- صفیه دختر شیبه از ام المؤمنین عایشه روایت می کند : زمانی که این آیه نازل شد، حاشیه های جامه های خود را بریده و سینه و گردن خود را با آن پوشاندند.

۳- باز صفیه روایت می کند : ما در مجلسی در خدمت ام المؤمونین عایشه بودیم که پیرامون فضل و امتیازات زنان قریش بحث می شد، ام المؤمنین عایشه فرمود : راست است که زنان قریش صاحب فضل و امتیازند اما به خدا سوگند فضل و امتیازی که در تصدیق کتاب خدا و ایمان به وحی از زنان انصار دیده ام در هیچ گروهی از زنان ندیده ام، وقتی که این آیه « وَلیَضرِبنَ بِخُمُرِ هِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ» از سوره ی نور نازل شد، مردانی که درخدمت پیامبر صلی الله علیه وسلم  حضور داشتند، این فرمان الهی را به اطلاع زنا، دختران ، خواهران و خویشاوندان خود رساندند، به عنوان تصدیق و ایمان به کلام خدا سر و گردن خود را با جامه هایشان پوشاندند و با پوشش اسلامی و حساسیت ایمانی دنبال دستورات پیامبر صلی الله علیه وسلم  افتادند.

آری زنان این گونه با کتاب و سنت برخورد می کردند و این چنین برای نماز و کسب علم در مسجد حضور می یافتند و به ندای خدا لبیک می گفتند.

اگرما همین مسیر صحیح مبارزه را ادامه بدهیم آینده متعلق به ماست

اگرما همین مسیر صحیح مبارزه را ادامه بدهیم آینده متعلق به ماست

به قلم: مجاهد «طالب احدی حسنین »کردستانی

الحمد الله وصلات وسلام علی خاتم الانبیا محمد صلی الله علیه وسلم اما بعد

السلام علیکم : لطفاً اگر به صلاح می دانید دوستان وهوادان این منهج صحیح ، درمورد جریانات وحزبهای کم تجربه تر جهادی بیشتر وروشنتر صحبت کنند.

ما الان قبل از هرچیزی در اولین مرحله به انتخاب مسیر صحیح نیاز داریم . چون اگر مسیر غلط انتخاب شود، هرچه زحمت بیشتری کشیده شود ازهدف دورتر می شویم .

یک مشرک ( سکولار) اگر مسیر شهری را که درشمال است  به طرف غرب یا جنوب یاشرق برود هرگز به مقصد نمی رسد.  واگر یک مسلمان هم دچار این اشتباه بزرگ شود باز به مقصد نمی رسد.

من حالا به این نتیجه رسیده ام که ناآگاهانه با شعله ور کردن اختلافات مذهبی  وتفسیری چقدر به دشمنانمان خدمت کرده ایم . ما روش بررخورد بابدعتها ویاشرکیات مردم عوام وحتی برخورد صحیح باخطاهای برادرانمان رابلد نبودیم تا وحدت درمبازه وجهاد با اشغالگران  را حفظ کنیم .

شیطان ما را به خودمان ودرگیری با مردمان اهل بدعت مشغول  کرد که سه نتیجه ی پرضرر برای ما داشت :

۱-       خودمان پس از خروج ازهورامان عراق وبیاره  به دوشاخه ی عمده ی انصار وکتائب  تقسیم شدیم . وپس از آن جیش صلاح الدین توسط کاک مروان و جماعت النفیر توسط دکترجوتیار وجماعت عثمان شفیق و… همچون قارچ سربرآوردند.

۲-       با جنگ ودرگیریهای بی ثمر و اغلب جاهلانه وعجولانه با مردم عامی  ضررهای زیادی را بر خود وجریان جهادی وارد کردیم .

۳-       مهمتر از همه احزاب سکولار و سکولاریسم به عنوان دشمن شماره یکی که ما را از قدرت وعزت ووطنمان بیرون کرده بود را فراموش کردیم وآرام آرام شیطان مارا در دشمن شناسی ودرجه بندی دشمنانمان منحرف کرد . 

من به شما ودوستانتان در بنیان جهاد علیه سکولاریسم افتخار می کنم وروشنائی پیروزی وغلبه بر آمریکا وناتو ومرتدین سکولاریست محلی را آشکارا می بینم . چون روزبه روز بر تعداد مجاهدین ومبارزین آگاه و وحدت طلب فرقه ی ناجیه در منطقه افزوده می شود واین یکی از علائم آشکار نصرت الهی وپیروزی آشکار است.

لطفاً من وبرادرم  را نیز یکی از برادران مجاهد خود بدانید .

اگرما همین مسیر صحیح مبارزه را ادامه بدهیم آینده متعلق به ماست . وتمام انسانهای شریف از ثمره ی کارهای ما خوشحال ودلگرم خواهند شد.

الله اکبر والعزه لله  ولرسول وللمؤمنین

توضيحاتی در باب اصول ايمان و ويژگیهای مؤمنان

توضيحاتی در باب اصول ايمان و ويژگیهای مؤمنان

نویسنده: شیخ عبدالرحمن بن ناصر السعدی رحمه الله

مترجم: س. حسینی

بسم الله الرحمن الرحیم

( با مطالعه ی این اثر نزدیکترین ثمره ی آن در جامعه این است که متوجه می شویم غیر از غلاة  تمام مذاهب و تفاسیر اسلامی زیدی و جعفری ۱۲ امامی و حنفی و مالکی و شافعی و حنبلی و… همگی اهل ایمان و جزو مسلمین مومنین به شمار می روند و این می تواند بزرگترین ابزار جهت ایجاد اتحاد و سپس وحدت واقعی بین تمام این مومنین شود. چیزی که در وضع موجود قبل از هر چیزی به آن نیاز داریم.)

مقدمه

إن الحمدَ لله نحمدُه و نستعينُه و نستغفره، و نعوذ بالله من شرور أنفسنا و من سيئات أعمالنا، من يهده اللهُ فلا مُضل له، و من يُضلل فلا هادي له و أشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له، و أشهد أن محمداً عبده و رسوله.

 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ آل عمران ۱۰۲

 يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيراً وَ نِسَاءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً (  نساء ۱

) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدِيداً * يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزاً عَظِيماً (  احزاب ۷۰ و۷۱

ادامه خواندن توضيحاتی در باب اصول ايمان و ويژگیهای مؤمنان

خرید و فروش زندانیهای مسلمان بدست بربر های قرن بیست ویکم

خرید و فروش زندانیهای مسلمان بدست بربر های قرن بیست ویکم

گزارش هيئت تحقيق سازمان ملل در سال ۲۰۱۰ كه درباره زندان‌هاي مخفي آمريكا و سازمان‌هاي جاسوسي اين كشور در ديگر كشورها منتشر شده در بخش افغانستان آن آمده است:

۲۳ زنداني كه از گوانتانامو آزاد شدند در زندان‌هاي سيا در افغانستان نيز زنداني بوند كه عبارتند از:

________________________________________

ادامه خواندن خرید و فروش زندانیهای مسلمان بدست بربر های قرن بیست ویکم

بل هي أمريكا التي نعرف، ومقتها من لوازم الإيمان

بل هي أمريكا التي نعرف، ومقتها من لوازم الإيمان       

 الكاتب : عبد الآخر حماد الغنيمي

أمريكا دولة البغي والعدوان، ما كان الإسلام والمسلمون في طرف، إلا كانت في الطرف المقابل، هذه حقيقة لا تحتاج إلى برهان، ومن يطلب برهاناً عليها فكأنما يقول لك : اثبت أن الكل أكبر من الجزء، وأن الواحد نصف الاثنين.

ومع ذلك ففي عصر قد اختل فيه ميزان كل شيء نحن مضطرون لإثبات ما لا يحتاج إلى إثبات، والبرهنة على ما هو أوضح من ضوء النهار .

ففي خطبة الجمعة التي نقلتها بعض الفضائيات من بغداد يوم الجمعة (۱۸/۲/ ۱۴۲۴هـ) ذكر الخطيب – الدكتور أحمد الكبيسي – في معرض تنديده بما حدث من أمريكا تجاه العراق : ( أن هذه ليست أمريكا التي نعرف، وأننا إنما نعرف أمريكا بلد العدالة والحرية، التي وقفت ضد فرنسا وبريطانيا أيام العدوان الثلاثي على مصر، وقال رئيسها أيزنهاور لرئيس الوزراء البريطاني يومها : ” إنني أقف في صف عبد الناصر لأنه مظلوم ” ).

والحقيقة أن العرب والمسلمين لم يروا من أمريكا في يوم من الأيام عدالة ولا إنصافاً، وما رأينا أمريكا سعت في تحقيق مصلحة – حتى لعملائها من الحكام – إلا بقدر ما يحقق ذلك مصالحها التي ترتبط دائماً بالمصالح الصهيونية في المنطقة .

والإنذار الأمريكي لفرنسا وبريطانيا إبان حرب السويس عام (۱۹۵۶) لم يكن حباً في عبد الناصر ولا دفاعاً عن حق مصر المهضوم، وإنما كان سببه الرئيس أن بريطانيا وفرنسا قد تصرفتا بغير إذن أمريكا، ولم يكن أيزنهاور ليسمح بأن يدبر أحد في بلاد الغرب شيئاً من وراء ظهره، باعتبار أن أمريكا قد خرجت من الحرب العالمية الثانية وهي زعيمة العالم الغربي بلا منازع، وقد كشف الرئيس الأمريكي السابق نيكسون أن سبب معارضة أيزنهاور لبريطانيا وفرنسا أنهما لم تخبراه بما تنويانه بل تركتاه على حد تعبيره في الظلام. . .

” بل كذبتا عليه بشأن خطتهما للاستيلاء على القناة، ولم يشأ هو أن يبدو وكأنه يؤيد الاستعمار الصفيق، وما كان للدولتين أن تختارا وقتاً أسوأ من هذا الوقت للإقدام على فعلتهما، إذ أن ذلك حدث كما هو الواقع بعد أسبوعين من إدانتنا لخرشوف لأنه أرسل قوات سوفيتية داخل المجر، وقبل أسبوع من الانتخابات التي كان أيزنهاور مرشحاً فيها على برنامج يدعو للسلام والرخاء ” [ ۱۹۹۹نصر بلاحرب :ص: ۲۱۸ ].

ادامه خواندن بل هي أمريكا التي نعرف، ومقتها من لوازم الإيمان