آیا سلمان العوده و سید امام مخالف اهل جهاد بودند؟(۲)

آیا سلمان العوده و سید امام مخالف اهل جهاد بودند؟(۲)

به قلم: ابوعبدالله جاف جوانرو

  اما در مورد سبب استعفای سید امام شریف  و اینکه وی از  بزرگترین سران القاعده  بوده است باز این اتهام زننده ها در کمال بی شرمی دچار دروغگوئی شده اند .  همه ی ما می دانیم که در آبان ماه ۱۳۸۷  رسانه های غربی و حکومتهای فاسد منطقه از اختلافات فکری میان سید امام شریف و دکتر ایمن الظواهری خبر دادند .

برای اولین بار  روزنامه امریکایی کریستین ساینس مانیتور بود که با بزرگ نمائی این مطلب  خبر از وجود شکاف در میان رهبران القاعده داده است.  اما همه ی ما می دانیم که سید امام شریف موسس سابق سازمان جهاد در مصر است  .سید امام شریف که به حبس ابد در مصر محکوم شده بود در هنگام پخش این مطالب در زندان به سر می برد …     رسانه ها گفتند که سید امام گفته است که : سید امام، الظواهری را به همکاری با سازمان اطلاعات سودان متهم کرد….. و نیز رسانه گفتند که سید امام به دکتر ایمن گفته است که : تو درک صحیحی از جهاد نداری  و لباس زنان را می پوشی تا از افغانستان فرار کنی .

اما با این حال ویلیام ماکانتس، کارشناس مسائل تروریستی در این باره گفت: «علت اصلی اختلاف میان ظواهری و سید امام در نهایت به وسایل نظامی و کارهای شهادت طلبانه ای که بیشتر مورد قبول گروه های تندروی اسلامی است باز می گردد. هر چه هم بخواهیم سید امام را انسان ملایم تری بدانیم وی در نهایت معتقد است که جنگ شبه نظامی با سربازان دشمن جایز است. وی حتی در دهه نود حکم جهاد علیه سربازان ارتش مصر یعنی سربازان ارتش کشورش را صادر کرد.»

توماس هیگهامر، استاد و کارشناس مسائل امنیت بین المللی در دانشکده کندی دانشگاه هاروارد در این باره گفت: «اختلاف-های ایدئولوژیک تاثیرات بزرگی بر جنگ با تروریسم می گذارد و طبیعتا چنین اختلافی باعث کاهش قدرت ظواهری در جریان القاعده خواهد شد.»

بورس هافمن، استاد مطالعات امنیتی دانشگاه جورج تاون که کتاب در درون تروریسم را به رشته تحریر در آورده است، نیز در این باره می گوید: «گمان نمی کنم مشاجره ظواهری و سید امام تاثیر بزرگی بر طرفداران القاعده بگذارد. اگر من خود یک مسلح تندرو بودم آیا می توانست یک پیرمردی که در زندان های مصر زندانی است اثری بر روی من بگذارد؟»

خواننده گان محترم دوباره باید دروغگوئی و بی سوادی  این دارودسته یمنافقین و سربازان جنگ روانی آل سعود و آمریکا را متوجه شده باشید . چون :

  • اولا این عالم مجاهد در آن زمان در زندانهای مخوف سکولاریستهای مرتد مصر قرار داشت و از زندان چنین نامه هایی به بیرون درز کرده بود و همه ی ما می دانیم که کسی که در زندان اقرار کند یا به نام وی مطالبی پخش شود دارای چه ارزشی است .
  • –          و ثانیا  سید امام  از  بنیانگذاران جماعت اسلامی مصر بود نه از رهبران القاعده .

اختلافات ایشان با دکتر ایمن الظواهری که در آن زمان رهبر جماعت اسلامی شده بود یک مسئله ی کاملا درون گروهی بود …..  اما دیدیم که بنگاههای تبلیغاتی کفار چگونه از ان بر علیه مجاهدین القاعده استفاده کردند . و دیدیم که هیچ نتیجه ای هم نداد ..

آیا سلمان العوده و سید امام مخالف اهل جهاد بودند؟(۱)

آیا سلمان العوده و سید امام مخالف اهل جهاد بودند؟(۱)

به قلم: ابوعبدالله جاف جوانرو

در این چند سالی که در میدانهای اهل دعوت و جهاد حضور داشته ام تجربات  خوبی از دارودسته ی منافقین و سکولار زده هایی دارم که قصد دارند با نام اسلام و در پوشش فکر و تفسیری خاص به اسلام و دارالاسلام و مومنین مجاهد ضربه بزنند؛ و می دانم که وقتی که به بن بست می رسید چقدر حقیر و پوچ می شوند و سعی می کنند نوعی شخصیت کاذبی به خود بدهند که از مخالفت کردن با بدیهیات دین اسلام سرچشمه می گیرد .

 اما این واضح است که اگر مسیرهای دیگر تقلبی و اهل تفرق به بن بست منتهی می شوند دلیلی ندارد که مسیر ضدیت با ماهیت همه ی مسیرها را در پیش گرفته و قیاس عموم و خصوص مطلق را به کار برد بخصوص مخالفت با الجماعه که توسط دارالاسلام شکل می گیرد .

این روزها عده ای نه تنها مغرضانه بلکه از روی جهالت و با اهدافی خاص سعی دارند که نشان دهند مثلا فلان عالم با اهل جهاد یا با دارالاسلام مخالف است و… که این بار دیدگاههای سلمان بن فهد العودة  را برجسته کرده اند. با آنکه معیار برای ما فلان عالم نیست و ما بر اصول آنهم با تکیه بر الجماعه و دارالاسلام تمرکز داریم، در هر صورت من باز جهت روشن شدن افکار خواننده گان از شبهات بی پایه و اساس این طیف خاص چاره ای ندارم جز اینکه واقعیت را بیان کنم.

 سلمان بن فهد العودة  یکی از شخصیتهای معاصر نجدیت است که در عرصه ی تبلیغ و فعالیتهای تبلیغی مشغول است و با آنکه از میدانهای جنگ و قتال به دور است اما در این زمینه هم  نظریاتی داده است . مثل یک دکتر عمومی که در مورد یک تخصص خاصی نظر بدهد . اما با این وجود این امر هم باعث نمی شود که مجاهدین نقدهای وی و اختلافات وی را بزرگ نموده و سیاه و تار ببینندش همه ی ما صاحب عیب و ایراد هستیم و انتقاد از خود بزرگترین عامل ترقی و پیشرفت ما بوده است  .

خالد بن ولید نیز اشتباه کرد  در دو حادثه ی رجیع و بئر معونه و انتخاب مکان جنگ بدر وآزاد نمودن اسراء ….. نیز اجتهاد دنیوی رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز چیز دیگری بود .

 اصلا می دانی  چرا ما دارای عیب هستیم ؟ چون انسانیم . و هر انسانی دچار فراموش کاری و خطا می شود .  ما در میان خود سازماندهی انتقاد از خود را داریم و از همه ممنون می شویم که عیبهایمان را به ما گوشزد کنند قبل از اینکه این عیبها مانع پیشرفت ما شوند .

اگر دقت کنیم سلمان العوده شیخ اسامه بن لادن را با نام برادر صدا زده است ” أخی أسامة،  ” . اما سلمان العوده در هر صورت طرفدار مجاهدین القاعده و سایر مجاهدین بوده است .  جهت اثبات این گفته مصاحبه ایشان را می آورم : به نقل از روزنامه القدس العربی، شیخ”سلمان العوده” گفت : اینکه آمریکا از کشته شدن یک نفر(اشاره به بن لادن) ابراز شادمانی کند به ویژه که وی را سالها تحت تعقیب قرار داده است نشانه ناتوانی و ضعف آمریکاست. وی افزود: کشتن بن لادن رحمه الله  نشانه اقتدار آمریکا نیست مرگ رهبر القاعده شکستی برای جمهوریخواهان است. افکار با مرگ صاحب فکر نابود نمی شود. العوده گفت : ما با بن لادن درباره بعضی از اقدامات بسیار جزئی اختلاف نظر داشتیم، اما برای وی طلب رحمت و غفران می کنیم من برای بن لادن طلب رحمت می کنم و  افکار اسامه ماندگار است …

و خود شیخ اسامه در مورد سلمان العوده و الحوالی  به نقل از گروه بين المللي بحران، رياض. می گوید:  بن لادن خود چنين اظهار داشت: وقتي حکومت سعودي از ظلم به همه نداهاي علما و نداي آن کساني که به اسلام فرا مي خواندند، تجاوز نمود، به ويژه پس از آنکه حکومت از فعاليت شيخ سلمان العوده و شيخ سفر الحوالي و برخي ديگر از علما براي انجام بخش کوچکي از وظيفه من مبني بر سفارش به حق و ممانعت از باطل، جلوگيري نمود، خود را تحت فشار ديدم. به نقل از منبع زير:

Daniel Benjamin And Steven Simon, The Age of Sacred Terror (New York, 2002), P.108.

دیدید که دارودسته ی منافقین باز دروغ گفتند؟

جهاد ربانی و ملزومات بنیادی ترجمه “العمدة فی اعداد العدة للجهاد فی سبیل الله” (شماره سوم: حکم شرعی آماده سازی نظامی)

جهاد ربانی و ملزومات بنیادی ترجمه “العمدة فی اعداد العدة للجهاد فی سبیل الله” (شماره سوم: حکم شرعی آماده سازی نظامی)

 مؤلف: شیخ عبدالقادر عبدالعزیز (فک الله اسره)

مترجم: ا. رضایی

بسم الله الرحمن الرحیم  

حکم شرعی آماده سازی نظامی

این فصل عبارت است از:

– اهمیت تمرین نظامى مسلمانان

– حكم شرعی تمرینات نظامى بر هر مسلمان

– كسانی كه تمرینات نظامى بر آنان واجب است

– كسانی كه عذر شرعى دارند

– انفاق در راه رضایت خداوند متعال

مسئلهى اول: اهمیت تمرین نظامى مسلمانان

پیامبر صلی الله علیه و سلم فرموده است: «يُوشِكُ أَنْ تَدَاعَى عَلَيْكُمُ الأُمَمُ مِنْ كُلِّ أُفُقٍ كَمَا تَدَاعَى الأَكَلَةُ عَلَى قَصْعَتِهَا قُلْنَا: يَا پیامبر أَمِنْ قِلَّةٍ بِنَا يَوْمَئِذٍ قَالَ: أَنْتُمْ يَوْمَئِذٍ كَثِيرٌ وَلَكِنَّكُمْ غُثَاءٌ كَغُثَاءِ السَّيْلِ تُنزعُ الْمَهَابَةَ مِنْ قُلُوبِ عَدُوِّكُمْ وَيُجْعَل فِی قُلُوبِكُمُ الْوَهْنَ» قَالُوا وَمَا الْوَهَنُ؟ قَالَ: حُبُّ الْحَيَاةِ وَكَرَاهِيَةُ الْمَوْتِ.»

«به زودى از هر گوشه از دنيا امتهاى ديگر به شما يورش مىآورند همانطور كه گرسنگان به كاسهى غذا حملهور مىشوند صحابه عرض كردند: اى رسول خدا آيا به خاطر كمى تعداد ما در آن روز است؟ فرمود: شما در آنروز تعدادتان زياد است ولى به مانند كف روى سيل هستيد طورى كه ترس و هيبتتان از قلوب دشمنان کنده شده است و در قلوب شما وهن به وجود آمده است، عرض كردند: وهن چيست اى رسول خدا؟ فرمود: دوستى دنيا و كراهت از مرگ»

همچنین فرموده است: «إِذَا تَبَايَعْتُمْ بِالْعِينَةِ وَأَخَذْتُمْ أَذْنَابَ الْبَقَرِ وَرَضِيتُمْ بِالزَّرْعِ وَتَرَكْتُمُ الْجِهَادَ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ ذُلاًّ لا يَنْزِعُهُ حَتَّى تَرْجِعُوا إِلَى دِينِكُمْ»

«هرگاه دست به معامله عینه بزنید و مشغول شخم زدن زمين شويد و به كشاورزی رضايت دهيد و جهاد را رها نماييد، خداوند متعال ذلتى بر شما مسلط خواهد نمود، و آن را برطرف نمىكند، تا اينكه به دينتان برگرديد.»

معنای هر دو حديث يكی است و در واقع حالت مسلمانان امروز را توصيف مىكند، كه دنيا دوست شدهاند و از مرگ هراسان هستند و جهاد در راه الله را رها نمودهاند و بدين سبب خداوند متعال ملتهاى كافر را بر آنان مسلط نموده كه به آنان ذلت و خوارى بچشانند و اين عقوبت براى آنانى در نظر گرفته شده است كه جهاد در راه خدا را ترك مىكنند.

چنانكه خداوند متعال میفرمايد: «‏يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انفِرُواْ فِی سَبِيلِ اللّه ِاثَّاقَلْتُمْ إِلَى الأَرْضِ أَرَضِيتُم بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِی الآخِرَةِ إِلاَّ قَلِيلٌ *‏ إِلاَّ تَنفِرُواْ يُعَذِّبْكُمْ عَذَاباً أَلِيماً وَيَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ وَلاَ تَضُرُّوهُ شَيْئاً وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ‏» التوبه ۳۸ و ۳۹

«ای مؤمنان! چرا هنگامی كه به شما گفته می*شود: (برای جهاد) در راه خدا حركت كنيد، سستی مي*كنيد و دل به دنيا مي*دهيد؟ آيا به زندگی در دنیا به جای زندگی در آخرت خوشنوديد؟ تمتّع و كالای اين جهان در برابر تمتّع و كالای آن جهان، چيز كمی بيش نيست * اگر برای جهاد بيرون نرويد، خداوند شما را عذاب دردناكی مي*دهد و (شما را نابود می*كند و) قومی را جايگزينتان مي*سازد كه جدای از شمايند (و پاسخگوی فرمان خدایند. شما بدانيد كه با نافرمانی خود تنها به خويشتن زيان می*رسانيد) و هيچ زيانی به خدا نمي*رسانيد و خداوند بر هر چيزی توانا است.»

پس میتوان گفت: از جملهى عذاب دردناكى كه در اين آيه بدان اشاره شده است همان ذلت و يورش ملتهاى ديگر بر ماست كه دو حديث فوق الذكر نيز بدان اشاره دارد. راه رهايى از اين عذاب همانطور كه در حديث آمد، چيزی جز رجوع و برگشت به دين نيست. «لا يَنْزِعُهُ حَتَّى تَرْجِعُوا إِلَى دِينِكُمْ» و اين رجعت به دين منوط به برگشتن به سوی جهاد است كه در اول حديث ثوبان ذكر شد و اين با گفتهى خداوند متعال موافق است كه مىفرمايد:

«…وَقَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ» التوبه ۳۶

«…با همه مشركان بجنگيد همان گونه كه آنان جملگی با شما مي*جنگند، و بدانيد كه (لطف و ياری) خدا با پرهيزگاران است.»

همچنين گفتهى باريتعالى كه میفرماید: «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ» أنفال ۳۹

«و با آنان پيكار كنيد تا فتنه*ای باقی نماند و دين (خالصانه) از آن خدا گردد. (و مؤمنان جز از خدا نترسند و آزادانه به دستور آئين خويش زيست كنند.)»

ادامه خواندن جهاد ربانی و ملزومات بنیادی ترجمه “العمدة فی اعداد العدة للجهاد فی سبیل الله” (شماره سوم: حکم شرعی آماده سازی نظامی)

حرکت جهادی اهل سنت عراق قبل از پیدایش جماعت دولت اسلامی در عراق و شام

حرکت جهادی اهل سنت عراق قبل از پیدایش جماعت دولت اسلامی در عراق و شام

ارائه: ابوعبدالله موکریانی

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمدلله، و الصلاة و السلام على رسول الله، و على آله و صحبه و من والاه .. أما بعد :

به صورت عام جهاد بر تمام مومنینی که دارای عذر معتبر شرعی نباشند واجب است. حالا زمانی واجب کفائی می شود و زمانی واجب عین یا فرض عین. الله تعالی می فرماید: (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ) (البقرة:۱۸۳)«‏اي كساني كه ايمان آورده*ايد ! بر شما روزه واجب شده است ، همان گونه كه بر كساني كه پيش از شما بوده*اند واجب بوده است ، باشد كه پرهيزگار شويد.»

و همچنین می فرماید: (كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ) (البقرة:۲۱۶)«‏جنگ بر شما واجب گشته است ، و حال آن كه از آن بيزاريد ، ليكن چه بسا چيزي را دوست نمي*داريد و آن چيز براي شما نيك باشد ، و چه بسا چيزي را دوست داشته باشيد و آن چيز براي شما بد باشد ، و خدا ( به رموز كارها آشنا است و از جمله مصلحت شما را ) مي*داند و شما ( از اسرار امور بي*خبريد و مصلحت خود را چنان كه شايد و بايد ) نمي*دانيد.‏»

و امام بخاری در صحيحش روایت می کند که مردی نزد رسول خدا صلی الله علیه و سلم آمد و گفت: مرا به عملی راهنمایی کن که برابر با جهاد باشد، فرمود: چنین عملی را نمی یابم و فرمود: آیا می توانی هنگامی که مجاهد برای جهاد خروج می کند، به نماز بایستی و ازپای ننشینی و روزه بگیری و افطار نکنی. گفت: چه کسی توانایی آن را دارد..

بر این مبنا و در زمان اشغال عراق توسط کفار سکولار به رهبری آمریکا و انگلیس و با همکاری احزاب سکولار کورد و عرب؛ مسلمین عراق دست به جهاد و مقاومت در برابر اشغالگران زدند، در میان شیعیان گروههای مختلفی درست شدند و در میان اهل سنت هم به همین شکل.

برای آشنایی با حرکت جهادی اهل سنت قبل از پیدایش دولت اسلامی در عراق و شام به ذکر مطالبی اشاره می کنم که از بیانیه های مجاهدین اهل سنت در همان زمان استخراج شده است و مسائل مهمی را نشان می دهد.

خطاب به تمامی مجاهدان منهج حق:

پس ای کسانی که رویارویی و مقابله با کفار را نسل در نسل به ارث بردید.. سوگند به پروردگار که شما فرزندان همانهایی هستید که در گذشته با طغیان و الحاد زمانی که تسلط یافته بود و آشکارا کفر و محاربه با اسلام را منتشر می کرد، به مقابله برخاستید، در سه دهه گذشته ثابت کردید که اهل مقاومت و پایداری هستید و در این دهه ثابت کردید که اهل معرکه و پیکار و نبرد هستید و شما امید امت بودید و زنان آزاده بی صبری و بی تابی خود را با امید به شما تحمل کردند.. چه پیران و ریش سفیدانی در صفوف شما سرخاب خون به خود مالیدند و چه جان فدایانی در میان شما به سوی حور کوچ کردند و چه برآشفتید آندم که زن آزاده ای به شما پناه می آورد..

پس ای اهل اسلام و ای فرزندان امت:

شما امروز در میادین جهاد از برترین مسلمانان هستید و با جریانات جهادی خود مفهوم ولاء و براء را تحقق بخشیدید، و شما بودید که جهاد را در عراق شروع کردید و شمائید که سکان معرکه میدان عراق – آمریکا را بدون هیچ ابهام و شکی در دشمن و بدون قبول مزایده از هیچ فرصت طلبی، اداره می کنید و هیچ وقت به راه حلهای مسالمت آمیز یا گفتگوهای سری روی نیاوردید و میدان نبرد به این مساله شهادت می دهد و تاریخ آن را ثبت کرده است..

پس ای مجاهدان:

مرحله پیش رو از نظر سیاسی و جنگی کم اهمیت تر از مراحل طی شده نیست، و جماعت به صورت عملی برای این مرحله اظهار تفاوت در مفاهیم را مقرر کرده است و تمامی پرچم های حق را به صدور شناسنامه تولد شرعی جنگ و قتال، فرامی خواند، شناسنامه ای که انتساب و مرجعیت تاریخ طی شده و در حال گذر بر سرزمین عراق را ثبت کند.. و باید مقررات و قوانین منهج دعوت و جنگ را که جماعت آنها را برگزیده و آن را مسیر جهادش قرار داده محقق کنیم..

لذا کمیته نظامی جماعت موارد زیر را مقرر کرده است:

۱٫ بر تمامی مجاهدان التزام به تمام واجبات شرع در دین و همچنین در مسائل سیاست شرعی و جنگی و عدم کشیده شدن دنبال هرج و مرج پیش رو، لازم و ضروری است.

۲٫ بر مجاهدان در این مرحله تاکید بر افزایش منظم جهاد سیاسی و جنگی و دعوی لازم و ضروری است.

۳٫ عمل به قوانین جنگ چریکی فرسایش و عمل در جهت انجام عملیات ازپای درآورنده ی معنوی و نظامی ضد پس مانده های نیروهای نظامی و شبه نظامی هم پیمان با آمریکا در تمام مناطق لازم و ضروری است.

۴٫ بر مجاهدان لازم است که برای ساختن فضای جنگی ویژه و متفاوت در این مرحله و بر وفق سیاست جماعت، با جماعت های حامل پرچم حق، همکاری سازنده داشته باشند.

۵٫ بر تمام مجاهدان لازم است که از امت و دیار مسلمین محافظت کنند که آنها ذخیره جهاد آینده هستند.

و مجاهدان اهل پرچمهای حق با جهاد مبارکشان ثابت کرده اند که آنها مرجع شرعی و سیاسی و نظامی در اداره این معرکه در گذشته و این مرحله و مراحل بعدی هستند. ان شاء الله.

همچنین جماعت ما به هیچ عهد و پیمانی که حکومت مرتد یا احزاب کفری یا غیر آنها با آمریکا یا غیر آن، با اشغالگر و جریانات هم پیمان با او امروز یا در گذشته بسته اند، ملتزم نیستیم.

و آنچه ما در جماعت  به آن ملتزم هستیم، همان است که فرماندهی جماعت از شرع اسلام مقرر کرده.. همین و بس.

این نمونه ای از برنامه ی حرکتی مجاهدین اهل سنت در زمان اشغال عراق توسط آمریکا و انگلیس بود که نشان می دهد در این دوران اثری از تحریک افکار عمومی به جنگ مذهبی و تفرق میان گروههای مختلف جهادی شیعی و سنی به چشم نمی خورد و تمرکز اصلی بر آمریکا «سر افعی» و متحدین و مزدوران آمریکاست.

با همین برنامه ی حرکتی بود که گروههای مختلف جهادی با همکاری عشایر عراقی توانستند آمریکا و انگلیس و مزدورانش را از استان الانبار و بسیاری از مناطق دیگر اخراج کنند اما به دلیل نداشتن مرکزیت فرماندهی واحد، جماعت دوله با توانائی هایی که داشت توانست بر ثمره ی فتوحات این گروههای متفرق بنشیند و حتی این گروهها و بسیاری از عشایر را نیز از میدانهای جهاد فراری دهد. 

جایگاه جهاد در قرآن و سنت و آراء علماء

جایگاه جهاد در قرآن و سنت و آراء علماء

ارائه: ابومحمود کندزی

الله که مي فرمايد: {كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ} [البقرة: ۲۱۶]، و ، پيامبر صلي الله عليه وسلم به کفار سکولار قریش مي فرمايد: (تسمعون…؟! أما والذي نفس محمد بيده، لقد جئتكم بالذبح) ” مي شنويد…؟! قسم به کسي که جان محمد در دست اوست، براستي که با پيام کشتار به سوي شما آمده ام ” [رواه الإمام أحمد]

راه جهاد همان راهي است که الله تعالي پيامبرش صلي الله عليه وسلم را به آن امر مي کند، {فَقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ وَحَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ} [النساء: ۸۴] « در راه خدا بجنگ ( حتي اگر هم تنها باشي و باك نداشته باش . چرا كه وعده نصرت و پيروزي به تو داده شده است ) . تو جز مسؤول ( اعمال ) خود نيستي . و مؤمنان را ( هم به جنگ دعوت كن و بدان ) ترغيب و تحريك نما .)

، پيامبر صلي الله عليه وسلم مي فرمايد: ( بُعثت بين يدي الساعة بالسيف حتى يعبد الله وحده لا شريك له، وجُعل رزقي تحت ظل رمحي، وجُعل الذلة والصغار على من خالف أمري…) ” نزديک وقوع قيامت با شمشير مبعوث شدم تا اينکه الله به يگانگي پرستش شود و شريکي براي او قرار داده نشود، و روزي ( رزق ) من زير سايه نيزه ام قرار داده شده، و ذلت و خواري براي کسي خواهد بود که با دستور من مخالفت کند… ” [رواه الإمام أحمد].

، رسول الله صلي الله عليه و سلم مي فرمايد: (أمرت أن أقاتل الناس حتى يشهدوا أن “لا إله إلا الله وأن محمداً رسول الله”) ” از جانب خدا به من امر شده است تا زماني كه مردم به يگانگي الله و به حقانيت رسالت محمد صلي الله عليه وسلم شهادت ندهند، با آنان جهاد كنم ” [متفق عليه].

پيامبر صلي الله عليه و سلم خبر داده است که نجات و آسايش در گِرو جهاد است، و اين چنين مي فرمايد -در جواب سوال حذيفه رضي الله عنه -: يا رسول الله هل بعد هذا الخير؛ شر، كما كان قبله شر؟! قال: (نعم)، قال حذيفة: فما العصمة منه؟ قال صلى الله عليه وسلم: (السيف) (آيا بعد از اين خير ( اسلام )، شّري هم وجود دارد همانگونه که قبل از آن شر ( شرک و جاهليت ) بود؟ فرمود: «بلي» حذيفه گفت: راه نجات از آن چيست؟ پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمودند: «شمشير» ) [رواه الإمام أحمد].

ادامه خواندن جایگاه جهاد در قرآن و سنت و آراء علماء

هنر برخورد با سیستم جاهلی / مشروعیت انتقام و دفاع فیزیکی از خود و دیگران در صورت توانایی و پذیرش عواقب آن

هنر برخورد با سیستم جاهلی / مشروعیت انتقام و دفاع فیزیکی از خود و دیگران در صورت توانایی و پذیرش عواقب آن

ارائه دهنده : عبدالله جوانرویی و کارزان شکاک ( از درسهای استاد هورامی ) 

چنانچه دشمن هدف اذیت و آزار مسلمان را داشته باشد و مسلمان بتواند با او برخورد کند به ویژه اگر اذیت و آزار جسمی باشد دفاع از خود در این مرحله نیز اشکال ندارد.

در سرگذشت نماز خواندن در درّه ها از سعد بن ابی وقاص روایت شده است :

«… زمانی که سعد بن ابی وقاص همراه برخی از یاران رسول الله صلی الله علیه وسلم  برای نماز خواندن به درّه ای از درّه های مکه پناه برده بودند در حال نماز خواندن دسته ای از مشرکان (سکولار ) بر آنان وارد شدند و نسبت به نماز آنها اظهار ناخرسندی و ریشخند نمودند. مسلمانان با آنان درگیر شدند تا حدی که سعد ابن وقاص استخوان شتر را بر سر یکی از آنها کوبید و سر او را شکست و این اولین خونی بود که در اسلام ریخته شد».[۱]

داستان عثمان بن مظعون هم بر تأیید این برخورد دلالت می کند. او زمانی که از حبشه بازگشت به ناچار در جوار ولید بن مغیره پناهنده شد، اما دیری نگذشت که پناهندگی او را باطل کرده و به خدا پناه برد و اشعار لبید را رد کرد. در نتیجه مردم بر سر او ریختند او نیز با مردم جنگید و به زد و خورد پرداخت تا حدی که صورتش کبوده شده بود.[۲]

بنابر آنچه که در ضمن داستان اسلام آوردن عمر بن خطاب نقل شده است می توان بر این مسأله بیشتر تأکید کنم، او زمانی که به اسلام گروید، در مقابل ریشخند کافران توان تحمل نداشت و با آنان به زد و خورد پرداخت و تا غروب آفتاب با آنان درگیر بود.[۳]

اما این مسأله مطلق نیست و کسی می تواند در این مرحله چنین برخوردی کند که یا توانایی فیزیکی مبارزه را داشته و یا اینکه  ، با آنکه می داند که تنهاست و ممکن است صدمات جدی جسمی هم به او وارد شود ، جهت شکستن ابهت و شوکت دشمنان با آنان درگیر شده و عواقب این درگیری را نیز بپذیرد .

قرآن این گونه افراد را با این طرز برخورد می ستاید :

«وَالَّذینَ اِذا أَضابَهُم اَلبَغیُ هُم یَنتَصِرُونَ»[۴]

«و کسانی که چون ستمی به ایشان رسد، یاری می جویند و به انتقام برمی خیزند».

ردِ تجاوز در بالا بردن معنویات و جنبه ی روحی در عموم مسلمانان تأثیر مثبتی دارد و باعث می شود آنان که به قدرت اهمیت می دهند و آن را بزرگ می پندارند با دیدن این مواضع به گرویدن به سوی دعوت تشویق شوند.

پاسخ عثمان بن مظعون به ولید بن مغیره، بر مقدار اطمینان روحی ژرف او دلالت می کند :

«ای ابا شمس! من در پناه کسی هستم که از تو عزیزتر و نیرومندتر است و چشم سالم من نیازمند همان چیزی است که چشم مجروحم دچار گشته است».[۵]


۱- تهذیب السیره، ابن هشام، ص ۵۷

۲- سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۹-۱۰

۳- الرحیق المختوم، مبارکفوری، ص ۱۲۰، از ابن جوزی

۱- شوری : ۳۹

۲- سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۱۰

آینده از آن جنبش‌های اسلامی است چرا؟

آینده از آن جنبش‌های اسلامی است چرا؟

به قلم: شهيد (باذن الله) دكتر عبدالعزيز رنتيسي

گسترش جنبش هاي اسلامي نيازي به استدلال ندارد ، افكار مخالف با تفكر اسلامي در كشورهاي عرب و مسلمان آشكارا در حال عقب نشيني در برابر تفكرات جنبش هاي اسلامي است . در راي گيريهاي اخير در كشورهاي مغرب ، پاكستان و بحرين جنبش هاي اسلامي پيروزي هاي بي نظيري به دست آورده اند . جالب است بدانيم اين پيروزي ها در زماني به دست مي آيد كه محدوديتهاي زيادي بر جنبش هاي اسلامي اعمال مي شود و اين جنبش ها از بسياري از حقوق كه گروههاي ديگر از آن بهره مندند برخوردار نيستند . گاهي اجازه تشكيل حزب ندارند و چنانچه اين اجازه به آنان داده شود، اجازه ندارند پايگاه تبليغاتي براي خود داشته باشند و پس از مدت كوتاهي كه از تاسيس اين حزب گذشت با صدور حكم انحلال حزب و يا دستگيري رهبر و يا اعدام سياسي (ترور) آن را از صحنه رقابت خارج مي كنند .

ما هيچ وقت فشارهاي وارده به سازمانها و موسسات خيريه اسلامي را كه در فعاليتهاي اجتماعي ، آموزشي ، بهداشتي و يا فرهنگي و يا غيره مشاركت دارند ، فراموش نمي كنيم .

همچنين تبليغات ظالمانه اي را كه به هدف ضربه زدن به جنبش هاي اسلامي و رهبران و فرماندهان اين جنبش ها صورت مي گيرد ، فراموش شدني نيست . اين حملات تبليغاتي عموما از سوي جريانهايي صورت مي گيرد كه رسانه ها و مراكز تصميم گيري را در دست دارند . اين جريان ها با در اختيار داشتن رسانه ها و مراكز آموزشي و موسسات مختلف و به علت نداشتن وجداني كه اين جريان ها را از كنترل حقد و حسد نسبت به اسلام و پرچمداران آن باز دارد ، حق و باطل را وارونه جلوه مي دهند و از اين كار خود هيچ ابايي ندارند . از جمله خطرات ديگري كه جنبش اسلامي با آن مواجه مي باشد اين است كه دشمنانش حكومتهايي را در دست دارند كه از آن براي سركوب ، تهديد ، از بين بردن و دستگيري و ارعاب اين جنبش ها بهره مي گيرند.

ادامه خواندن آینده از آن جنبش‌های اسلامی است چرا؟

الديمقراطية… دين أم سياسة؟!

الديمقراطية… دين أم سياسة؟!

بقلم؛ اليمان بن عبد الله السلمان   

الحمد لله رب العالمين، الذي أرسل رسوله بالهدى ودين الحق ليظهره على الدين كله ولو كره المشركون، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وصحبه ومن دعا بدعوته وتمسك بسنته الى يوم الدين.

وبعد…

كثر الكلام والجدال حول الديمقراطية وأختلفت الآراء حولها…

•  بين من عدَّها لا تتناقض مع الدين ودعا الى تطبيقها، وأنها وسيلة حضارية لتحقيق مصالح الدعوة.

•  وقسماً آخر؛ عدها ديناً متناقضاً ومحاربا لدين الله تعالى، وأعلن كفره بها، وتبرأ منها، لأنه يعدها طاغوتاً جديداً.

قال أبن تيمية رحمه الله: (الأسماء ثلاثة أنواع؛ نوع يعرف حده بالشرع كالصلاة، ونوع يعرف حده باللغة كالشمس والقمر، ونوع يعرف حده بالعرف…).

ولما كان لفظ الديمقراطية لم يرد في الشرع، ولا هو مما تعرفه العرب من لغتها، فلا بد لمعرفة معناه وحقيقته من الرجوع الى عرف أهله الذين وضعوه.

إن أصل لفظ الديمقراطية؛ يوناني، وهي دمجً واختصار لكلمتين “ديموس”، وتعني الشعب، و”كراتوس”، وتعني الحكم أو السلطة أوالتشريع، ومعنى هذا أن الترجمة الحرفية للديمقراطية هي “حكم الشعب”.

كما يجب علينا معرفة كيف نشأت الديمقراطية وما هي الظروف التي كانت سبباً في ظهورها، وإن نشأة الديمقراطية وما صاحبها من أفكار؛ كانت كرد فعل للطغيان الذي مارسه الملوك ورجال الكنيسة على الناس بإسم الدين، فكفر الناس بهذا الدين الذي كان سبب شقائهم واستعبادهم وأتخذوه وراءهم ظهرياً، وكان أحد شعارات الثورة الفرنسية؛ “أشنقوا آخر ملك بأمعاء آخر قسيس”.

فهي في أصل نشأتها تمردٌ على سلطان الله لتعطي السلطان كله للإنسان، ليضع نظام حياته وقوانينه بنفسه دون أي قيود، أي؛ أعطت حق التشريع للأنسان.

ادامه خواندن الديمقراطية… دين أم سياسة؟!

برخورد زنان با کتاب و سنت و حضور آنان در مساجد صدر اسلام

برخورد زنان با کتاب و سنت و حضور آنان در مساجد صدر اسلام

ارائه دهنده : عبدالله جوانرویی و کارزان شکاک ( از درسهای استاد هورامی ) 

مسجد در زمان حیات پیامبرصلی الله علیه وسلم  از آن مرد و زن بود. برای حفظ حجاب، مردان در صف های اول و زنها در صف های آخر با کمی فاصله می ایستادند و حتی زن و مرد از یک در وارد و خارج می شدند تا این که پیامبر صلی الله علیه وسلم  به علت ازدحام زن و مرد، به قسمتی از مسجد اشاره نمود و فرمود : کاش در اینجا دری برای ورود و خروج زنان ایجاد می کردیم و بعدها ایجاد شد و اکنون هم به «باب النساء» مشهور است.

مسجد تنها منزل عبادت نبود، بلکه یک دانشگاه عالی محسوب می شد که پیامبر صلی الله علیه وسلم  به عنوان مدیر در رأس آن قرار داشت و مسلمانان علوم خود را در آنجا از منبع وحی دریافت می کردند، به همین خاطر زنان اصرار می ورزیدند که از حضور در مجالس خیر و از حرکت با جماعت مسلمانان عقب نیفتند و پیامبر صلی الله علیه وسلم  اوقات خاصی را به پرورش و آموزش آنان اختصاص می داد.

مسجد علاوه بر این که دانشگاه علم و منزل عبادت بود، مرکز تصمیم گیری و اجرای امور و مواجهه با مشکلات و بحران بود؛ بنابراین زنان مسلمان روز به روز و لحظه به لحظه با رویدادها می زیستند و هرگز نسبت به وقایع و مسائل روز در انزوا قرار نمی گرفتند و با احساسات و عواطف و اندیشه های خود با مشکلات می زیستند و کنار می آمدند، از سر باور و از روی قناعت مشکلات همسران خود را از راه آنان می زدودند و به گام های آنان به سوی آینده ی درخشان سرعت می بخشیدند. این جریان عمومی جامعه است و بدان معنا نیست که زنان الگو و نمونه وجود ندارند، اما تعداد آنان در هر منطقه معدود و انگشت شمار است و هنوز به عنوان یک تشکل برجسته و منظم ظهور نکرده اند و از حرکت نوپای اسلامی انتظار می رود که به این جنبه اهتمام ورزد.

از دیدگاه بنده علاوه بر تربیت روحی و علمی ، بزرگ ترین گام عملی که زنان معاصر در اسلام نهادند انتقال عواطف، احساسات و ذوق و سلیقه ی آنان از جاهلیت به سوی اسلام و به ویژه در عرصه ادب و هنر است، و در مقابل فنون جاهلی به رقابت می پردازند و موج رادیوها و کانال های بی بند و بار را قطع می کند که زنان اوقات فراغت خود را با آن سپری کرده و ذوق و عاطفه و افکار خود را با آن شکوفا می نمایند.

یکی دیگر از نمونه های عملی، لبیک آنان به اسلام و تسریع بخشیدن هرچه بیشتر به اجرای احکام اسلامی بوده است و به عنوان شاهد به چند روایت از ام المؤمنین عایشه- رضی الله عنها- در این مورد اشارهمی نماییم :

۱- خداوند زنان پیشگام مهاجر را ببخشاید که به هنگام نزول آیه ی «وَلیَضرِبنَ بِخُمُرِ هِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ» پارچه های آستین خود را بریده و به عنوان نقاب بر سرو گردن خویش فرو انداختند.

۲- صفیه دختر شیبه از ام المؤمنین عایشه روایت می کند : زمانی که این آیه نازل شد، حاشیه های جامه های خود را بریده و سینه و گردن خود را با آن پوشاندند.

۳- باز صفیه روایت می کند : ما در مجلسی در خدمت ام المؤمونین عایشه بودیم که پیرامون فضل و امتیازات زنان قریش بحث می شد، ام المؤمنین عایشه فرمود : راست است که زنان قریش صاحب فضل و امتیازند اما به خدا سوگند فضل و امتیازی که در تصدیق کتاب خدا و ایمان به وحی از زنان انصار دیده ام در هیچ گروهی از زنان ندیده ام، وقتی که این آیه « وَلیَضرِبنَ بِخُمُرِ هِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ» از سوره ی نور نازل شد، مردانی که درخدمت پیامبر صلی الله علیه وسلم  حضور داشتند، این فرمان الهی را به اطلاع زنا، دختران ، خواهران و خویشاوندان خود رساندند، به عنوان تصدیق و ایمان به کلام خدا سر و گردن خود را با جامه هایشان پوشاندند و با پوشش اسلامی و حساسیت ایمانی دنبال دستورات پیامبر صلی الله علیه وسلم  افتادند.

آری زنان این گونه با کتاب و سنت برخورد می کردند و این چنین برای نماز و کسب علم در مسجد حضور می یافتند و به ندای خدا لبیک می گفتند.

اگرما همین مسیر صحیح مبارزه را ادامه بدهیم آینده متعلق به ماست

اگرما همین مسیر صحیح مبارزه را ادامه بدهیم آینده متعلق به ماست

به قلم: مجاهد «طالب احدی حسنین »کردستانی

الحمد الله وصلات وسلام علی خاتم الانبیا محمد صلی الله علیه وسلم اما بعد

السلام علیکم : لطفاً اگر به صلاح می دانید دوستان وهوادان این منهج صحیح ، درمورد جریانات وحزبهای کم تجربه تر جهادی بیشتر وروشنتر صحبت کنند.

ما الان قبل از هرچیزی در اولین مرحله به انتخاب مسیر صحیح نیاز داریم . چون اگر مسیر غلط انتخاب شود، هرچه زحمت بیشتری کشیده شود ازهدف دورتر می شویم .

یک مشرک ( سکولار) اگر مسیر شهری را که درشمال است  به طرف غرب یا جنوب یاشرق برود هرگز به مقصد نمی رسد.  واگر یک مسلمان هم دچار این اشتباه بزرگ شود باز به مقصد نمی رسد.

من حالا به این نتیجه رسیده ام که ناآگاهانه با شعله ور کردن اختلافات مذهبی  وتفسیری چقدر به دشمنانمان خدمت کرده ایم . ما روش بررخورد بابدعتها ویاشرکیات مردم عوام وحتی برخورد صحیح باخطاهای برادرانمان رابلد نبودیم تا وحدت درمبازه وجهاد با اشغالگران  را حفظ کنیم .

شیطان ما را به خودمان ودرگیری با مردمان اهل بدعت مشغول  کرد که سه نتیجه ی پرضرر برای ما داشت :

۱-       خودمان پس از خروج ازهورامان عراق وبیاره  به دوشاخه ی عمده ی انصار وکتائب  تقسیم شدیم . وپس از آن جیش صلاح الدین توسط کاک مروان و جماعت النفیر توسط دکترجوتیار وجماعت عثمان شفیق و… همچون قارچ سربرآوردند.

۲-       با جنگ ودرگیریهای بی ثمر و اغلب جاهلانه وعجولانه با مردم عامی  ضررهای زیادی را بر خود وجریان جهادی وارد کردیم .

۳-       مهمتر از همه احزاب سکولار و سکولاریسم به عنوان دشمن شماره یکی که ما را از قدرت وعزت ووطنمان بیرون کرده بود را فراموش کردیم وآرام آرام شیطان مارا در دشمن شناسی ودرجه بندی دشمنانمان منحرف کرد . 

من به شما ودوستانتان در بنیان جهاد علیه سکولاریسم افتخار می کنم وروشنائی پیروزی وغلبه بر آمریکا وناتو ومرتدین سکولاریست محلی را آشکارا می بینم . چون روزبه روز بر تعداد مجاهدین ومبارزین آگاه و وحدت طلب فرقه ی ناجیه در منطقه افزوده می شود واین یکی از علائم آشکار نصرت الهی وپیروزی آشکار است.

لطفاً من وبرادرم  را نیز یکی از برادران مجاهد خود بدانید .

اگرما همین مسیر صحیح مبارزه را ادامه بدهیم آینده متعلق به ماست . وتمام انسانهای شریف از ثمره ی کارهای ما خوشحال ودلگرم خواهند شد.

الله اکبر والعزه لله  ولرسول وللمؤمنین