برخورد زنان با کتاب و سنت و حضور آنان در مساجد صدر اسلام

برخورد زنان با کتاب و سنت و حضور آنان در مساجد صدر اسلام

ارائه دهنده : عبدالله جوانرویی و کارزان شکاک ( از درسهای استاد هورامی ) 

مسجد در زمان حیات پیامبرصلی الله علیه وسلم  از آن مرد و زن بود. برای حفظ حجاب، مردان در صف های اول و زنها در صف های آخر با کمی فاصله می ایستادند و حتی زن و مرد از یک در وارد و خارج می شدند تا این که پیامبر صلی الله علیه وسلم  به علت ازدحام زن و مرد، به قسمتی از مسجد اشاره نمود و فرمود : کاش در اینجا دری برای ورود و خروج زنان ایجاد می کردیم و بعدها ایجاد شد و اکنون هم به «باب النساء» مشهور است.

مسجد تنها منزل عبادت نبود، بلکه یک دانشگاه عالی محسوب می شد که پیامبر صلی الله علیه وسلم  به عنوان مدیر در رأس آن قرار داشت و مسلمانان علوم خود را در آنجا از منبع وحی دریافت می کردند، به همین خاطر زنان اصرار می ورزیدند که از حضور در مجالس خیر و از حرکت با جماعت مسلمانان عقب نیفتند و پیامبر صلی الله علیه وسلم  اوقات خاصی را به پرورش و آموزش آنان اختصاص می داد.

مسجد علاوه بر این که دانشگاه علم و منزل عبادت بود، مرکز تصمیم گیری و اجرای امور و مواجهه با مشکلات و بحران بود؛ بنابراین زنان مسلمان روز به روز و لحظه به لحظه با رویدادها می زیستند و هرگز نسبت به وقایع و مسائل روز در انزوا قرار نمی گرفتند و با احساسات و عواطف و اندیشه های خود با مشکلات می زیستند و کنار می آمدند، از سر باور و از روی قناعت مشکلات همسران خود را از راه آنان می زدودند و به گام های آنان به سوی آینده ی درخشان سرعت می بخشیدند. این جریان عمومی جامعه است و بدان معنا نیست که زنان الگو و نمونه وجود ندارند، اما تعداد آنان در هر منطقه معدود و انگشت شمار است و هنوز به عنوان یک تشکل برجسته و منظم ظهور نکرده اند و از حرکت نوپای اسلامی انتظار می رود که به این جنبه اهتمام ورزد.

از دیدگاه بنده علاوه بر تربیت روحی و علمی ، بزرگ ترین گام عملی که زنان معاصر در اسلام نهادند انتقال عواطف، احساسات و ذوق و سلیقه ی آنان از جاهلیت به سوی اسلام و به ویژه در عرصه ادب و هنر است، و در مقابل فنون جاهلی به رقابت می پردازند و موج رادیوها و کانال های بی بند و بار را قطع می کند که زنان اوقات فراغت خود را با آن سپری کرده و ذوق و عاطفه و افکار خود را با آن شکوفا می نمایند.

یکی دیگر از نمونه های عملی، لبیک آنان به اسلام و تسریع بخشیدن هرچه بیشتر به اجرای احکام اسلامی بوده است و به عنوان شاهد به چند روایت از ام المؤمنین عایشه- رضی الله عنها- در این مورد اشارهمی نماییم :

۱- خداوند زنان پیشگام مهاجر را ببخشاید که به هنگام نزول آیه ی «وَلیَضرِبنَ بِخُمُرِ هِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ» پارچه های آستین خود را بریده و به عنوان نقاب بر سرو گردن خویش فرو انداختند.

۲- صفیه دختر شیبه از ام المؤمنین عایشه روایت می کند : زمانی که این آیه نازل شد، حاشیه های جامه های خود را بریده و سینه و گردن خود را با آن پوشاندند.

۳- باز صفیه روایت می کند : ما در مجلسی در خدمت ام المؤمونین عایشه بودیم که پیرامون فضل و امتیازات زنان قریش بحث می شد، ام المؤمنین عایشه فرمود : راست است که زنان قریش صاحب فضل و امتیازند اما به خدا سوگند فضل و امتیازی که در تصدیق کتاب خدا و ایمان به وحی از زنان انصار دیده ام در هیچ گروهی از زنان ندیده ام، وقتی که این آیه « وَلیَضرِبنَ بِخُمُرِ هِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ» از سوره ی نور نازل شد، مردانی که درخدمت پیامبر صلی الله علیه وسلم  حضور داشتند، این فرمان الهی را به اطلاع زنا، دختران ، خواهران و خویشاوندان خود رساندند، به عنوان تصدیق و ایمان به کلام خدا سر و گردن خود را با جامه هایشان پوشاندند و با پوشش اسلامی و حساسیت ایمانی دنبال دستورات پیامبر صلی الله علیه وسلم  افتادند.

آری زنان این گونه با کتاب و سنت برخورد می کردند و این چنین برای نماز و کسب علم در مسجد حضور می یافتند و به ندای خدا لبیک می گفتند.

اگرما همین مسیر صحیح مبارزه را ادامه بدهیم آینده متعلق به ماست

اگرما همین مسیر صحیح مبارزه را ادامه بدهیم آینده متعلق به ماست

به قلم: مجاهد «طالب احدی حسنین »کردستانی

الحمد الله وصلات وسلام علی خاتم الانبیا محمد صلی الله علیه وسلم اما بعد

السلام علیکم : لطفاً اگر به صلاح می دانید دوستان وهوادان این منهج صحیح ، درمورد جریانات وحزبهای کم تجربه تر جهادی بیشتر وروشنتر صحبت کنند.

ما الان قبل از هرچیزی در اولین مرحله به انتخاب مسیر صحیح نیاز داریم . چون اگر مسیر غلط انتخاب شود، هرچه زحمت بیشتری کشیده شود ازهدف دورتر می شویم .

یک مشرک ( سکولار) اگر مسیر شهری را که درشمال است  به طرف غرب یا جنوب یاشرق برود هرگز به مقصد نمی رسد.  واگر یک مسلمان هم دچار این اشتباه بزرگ شود باز به مقصد نمی رسد.

من حالا به این نتیجه رسیده ام که ناآگاهانه با شعله ور کردن اختلافات مذهبی  وتفسیری چقدر به دشمنانمان خدمت کرده ایم . ما روش بررخورد بابدعتها ویاشرکیات مردم عوام وحتی برخورد صحیح باخطاهای برادرانمان رابلد نبودیم تا وحدت درمبازه وجهاد با اشغالگران  را حفظ کنیم .

شیطان ما را به خودمان ودرگیری با مردمان اهل بدعت مشغول  کرد که سه نتیجه ی پرضرر برای ما داشت :

۱-       خودمان پس از خروج ازهورامان عراق وبیاره  به دوشاخه ی عمده ی انصار وکتائب  تقسیم شدیم . وپس از آن جیش صلاح الدین توسط کاک مروان و جماعت النفیر توسط دکترجوتیار وجماعت عثمان شفیق و… همچون قارچ سربرآوردند.

۲-       با جنگ ودرگیریهای بی ثمر و اغلب جاهلانه وعجولانه با مردم عامی  ضررهای زیادی را بر خود وجریان جهادی وارد کردیم .

۳-       مهمتر از همه احزاب سکولار و سکولاریسم به عنوان دشمن شماره یکی که ما را از قدرت وعزت ووطنمان بیرون کرده بود را فراموش کردیم وآرام آرام شیطان مارا در دشمن شناسی ودرجه بندی دشمنانمان منحرف کرد . 

من به شما ودوستانتان در بنیان جهاد علیه سکولاریسم افتخار می کنم وروشنائی پیروزی وغلبه بر آمریکا وناتو ومرتدین سکولاریست محلی را آشکارا می بینم . چون روزبه روز بر تعداد مجاهدین ومبارزین آگاه و وحدت طلب فرقه ی ناجیه در منطقه افزوده می شود واین یکی از علائم آشکار نصرت الهی وپیروزی آشکار است.

لطفاً من وبرادرم  را نیز یکی از برادران مجاهد خود بدانید .

اگرما همین مسیر صحیح مبارزه را ادامه بدهیم آینده متعلق به ماست . وتمام انسانهای شریف از ثمره ی کارهای ما خوشحال ودلگرم خواهند شد.

الله اکبر والعزه لله  ولرسول وللمؤمنین

توضيحاتی در باب اصول ايمان و ويژگیهای مؤمنان

توضيحاتی در باب اصول ايمان و ويژگیهای مؤمنان

نویسنده: شیخ عبدالرحمن بن ناصر السعدی رحمه الله

مترجم: س. حسینی

بسم الله الرحمن الرحیم

( با مطالعه ی این اثر نزدیکترین ثمره ی آن در جامعه این است که متوجه می شویم غیر از غلاة  تمام مذاهب و تفاسیر اسلامی زیدی و جعفری ۱۲ امامی و حنفی و مالکی و شافعی و حنبلی و… همگی اهل ایمان و جزو مسلمین مومنین به شمار می روند و این می تواند بزرگترین ابزار جهت ایجاد اتحاد و سپس وحدت واقعی بین تمام این مومنین شود. چیزی که در وضع موجود قبل از هر چیزی به آن نیاز داریم.)

مقدمه

إن الحمدَ لله نحمدُه و نستعينُه و نستغفره، و نعوذ بالله من شرور أنفسنا و من سيئات أعمالنا، من يهده اللهُ فلا مُضل له، و من يُضلل فلا هادي له و أشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له، و أشهد أن محمداً عبده و رسوله.

 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ آل عمران ۱۰۲

 يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيراً وَ نِسَاءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً (  نساء ۱

) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدِيداً * يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزاً عَظِيماً (  احزاب ۷۰ و۷۱

ادامه خواندن توضيحاتی در باب اصول ايمان و ويژگیهای مؤمنان

خرید و فروش زندانیهای مسلمان بدست بربر های قرن بیست ویکم

خرید و فروش زندانیهای مسلمان بدست بربر های قرن بیست ویکم

گزارش هيئت تحقيق سازمان ملل در سال ۲۰۱۰ كه درباره زندان‌هاي مخفي آمريكا و سازمان‌هاي جاسوسي اين كشور در ديگر كشورها منتشر شده در بخش افغانستان آن آمده است:

۲۳ زنداني كه از گوانتانامو آزاد شدند در زندان‌هاي سيا در افغانستان نيز زنداني بوند كه عبارتند از:

________________________________________

ادامه خواندن خرید و فروش زندانیهای مسلمان بدست بربر های قرن بیست ویکم

بل هي أمريكا التي نعرف، ومقتها من لوازم الإيمان

بل هي أمريكا التي نعرف، ومقتها من لوازم الإيمان       

 الكاتب : عبد الآخر حماد الغنيمي

أمريكا دولة البغي والعدوان، ما كان الإسلام والمسلمون في طرف، إلا كانت في الطرف المقابل، هذه حقيقة لا تحتاج إلى برهان، ومن يطلب برهاناً عليها فكأنما يقول لك : اثبت أن الكل أكبر من الجزء، وأن الواحد نصف الاثنين.

ومع ذلك ففي عصر قد اختل فيه ميزان كل شيء نحن مضطرون لإثبات ما لا يحتاج إلى إثبات، والبرهنة على ما هو أوضح من ضوء النهار .

ففي خطبة الجمعة التي نقلتها بعض الفضائيات من بغداد يوم الجمعة (۱۸/۲/ ۱۴۲۴هـ) ذكر الخطيب – الدكتور أحمد الكبيسي – في معرض تنديده بما حدث من أمريكا تجاه العراق : ( أن هذه ليست أمريكا التي نعرف، وأننا إنما نعرف أمريكا بلد العدالة والحرية، التي وقفت ضد فرنسا وبريطانيا أيام العدوان الثلاثي على مصر، وقال رئيسها أيزنهاور لرئيس الوزراء البريطاني يومها : ” إنني أقف في صف عبد الناصر لأنه مظلوم ” ).

والحقيقة أن العرب والمسلمين لم يروا من أمريكا في يوم من الأيام عدالة ولا إنصافاً، وما رأينا أمريكا سعت في تحقيق مصلحة – حتى لعملائها من الحكام – إلا بقدر ما يحقق ذلك مصالحها التي ترتبط دائماً بالمصالح الصهيونية في المنطقة .

والإنذار الأمريكي لفرنسا وبريطانيا إبان حرب السويس عام (۱۹۵۶) لم يكن حباً في عبد الناصر ولا دفاعاً عن حق مصر المهضوم، وإنما كان سببه الرئيس أن بريطانيا وفرنسا قد تصرفتا بغير إذن أمريكا، ولم يكن أيزنهاور ليسمح بأن يدبر أحد في بلاد الغرب شيئاً من وراء ظهره، باعتبار أن أمريكا قد خرجت من الحرب العالمية الثانية وهي زعيمة العالم الغربي بلا منازع، وقد كشف الرئيس الأمريكي السابق نيكسون أن سبب معارضة أيزنهاور لبريطانيا وفرنسا أنهما لم تخبراه بما تنويانه بل تركتاه على حد تعبيره في الظلام. . .

” بل كذبتا عليه بشأن خطتهما للاستيلاء على القناة، ولم يشأ هو أن يبدو وكأنه يؤيد الاستعمار الصفيق، وما كان للدولتين أن تختارا وقتاً أسوأ من هذا الوقت للإقدام على فعلتهما، إذ أن ذلك حدث كما هو الواقع بعد أسبوعين من إدانتنا لخرشوف لأنه أرسل قوات سوفيتية داخل المجر، وقبل أسبوع من الانتخابات التي كان أيزنهاور مرشحاً فيها على برنامج يدعو للسلام والرخاء ” [ ۱۹۹۹نصر بلاحرب :ص: ۲۱۸ ].

ادامه خواندن بل هي أمريكا التي نعرف، ومقتها من لوازم الإيمان

اسلوبهای جنگ روانی سکولاریستهای قریش و معاصر در برابر قانون شریعت الله

اسلوبهای جنگ روانی سکولاریستهای قریش و معاصر در برابر قانون شریعت الله

ارائه دهنده : عبدالله جوانرویی و کارزان شکاک ( از درسهای استاد هورامی ) 

علامه مبارکفوری چند نوع از این اسلوبهای جنگ روانی را برشمرده است :

۱- «تحقیر و تمسخر، ریشخند و خندیدن به قصد آبروریزی مسلمانان و سبک شمردن نیروی معنوی آنها، همچنین رسول الله صلی الله علیه وسلم  را با اتهامات تمسخر آمیز و دشنامهای احمقانه و … هدف قرار می دادند.

۲- تشویش اذهان مردم پیرامون تعالیم نبوی و برانگیختن شبهه ها و پخش تبلیغات دروغین و نشر اکاذیب و ایرادهای واهی نسبت به این تعالیم و شخصیت رسول الله صلی الله علیه وسلم  و ادامه دادن به این تبلیغات و غوغاها جهت مشغول کرد اذهان عمومی و دور کردن مردم از رسول الله صلی الله علیه وسلم  …

۳- مبارزه با قرآن از طریق اسطوره های گذشته و مشغول کردن مردم جهت منصرف شدن آنها از قرآن … نضر بن حارث به حیره رفت و آنجا داستان و اسطوره های پادشاهان ایرانی مانند رستم و اسفندیار را فرا گرفت. هرجا که رسول الله صلی الله علیه وسلم  جهت دعوت مردم به دین خدا و هشدار مردم از خشم خدا می نشست، نضر پشت سر او می رفت و می گفت : قسم به خدا سخنان محمد از سخنان من شیرین تر نیست و مردم را جمع می کرد و داستان پادشاهان فارس و داستان رستم و اسفندیار را برای آنان تعریف می کرد سپس می گفت : سخنان محمد کجا مثل سخنان من است؟

۴- چانه زدن بر سر اینکه اسلام و نظام جاهلی سکولاریستی  در یک میان راهی به هم برسند به صورتی که سکولاریستها از بعضی موضعهای خود دست بردارند و رسول الله صلی الله علیه وسلم  هم از بعضی افکار و عقیده های خود صرفنظر کند و در این مورد خداوند موضع رسول الله صلی الله علیه وسلم  را روش می کند و می فرماید :«وَدُّوا لَو تُدهِنُ فَیُدهِنُونَ»[۱]

: «دوست دارند که مداهنه و سازش  کنی تا مداهنه و سازش  نمایند».

«قُل یا أَیُّهَا الکافِرُونَ* لا أَعبُدُ ما تَعبُدُونَ … لَکُم دینُکُم وَلِیَ دینٌ»[۲].

: «بگو ای کافران، آنچه نمی پرستم، و آنچه می پرستم شما نمی پرستید و نه آنچه پرستیدید من می پرستم و نه آنچه می پرستم شما می پرستید دین شما برای خودتان و دین من برای خودم»[۳].

این نمونه ها را ذکر کردیم چرا که در هر نسلی از دعوت تکرار می شوند و حرکت اسلامی نیازمند آشنایی و اطلاع بر این تلاش های منفی سکولاریستها است تا از تقویت بازوی دعوتگران غافل نماند، چرا که دعوتگران شبانه روز با انواع جنگ های روانی از قبیل استهزاء، توبیخ، ملامت و تمسخر درگیر هستند و آنان را از جنبه ی عقلی مرتجع، خشک، متعصب، عقب افتاده و به عهد شتر و چادر منتسب و متهم می کنند و نیز آنان را عقب مانده ی عقلی می دانند. پس باید این دعوتگران از رسول الله صلی الله علیه وسلم  ، سرور فرزندان آدم، درس بگیرند و او را سرمشق و الگوی خود قرار دهند که دشمنان او را به دیوانگی متهم نمودند و خداوند به او اطمینان بخشید که از آن عیب مبرا است  :

«ن* وَ القَلَمِ وَ مایَسطُرُونَ* ما أَنتَ بِنِعمَهِ رَبِّکَ بِمَجنُونٍ»[۴].

:«سوگند به قلم و آنچه می نویسند، تو به لطف پروردگارت دیوانه نیستی».

   رسول الله صلی الله علیه وسلم  را به دروغگویی متهم کردند در صورتی که بشریت، صادق تر از او را به خود ندیده است و خود آنها شهادت دادند که «دروغی از تو ندیده ایم» . همانگونه که رسانه های سکولار گروهی نظام جاهلی، دعوتگران اسلام را به توطئه گری و دروغگویی متهم می نمایند و تلاش می کنند بر اخلاق آنها سرپوش نهند.

ادامه خواندن اسلوبهای جنگ روانی سکولاریستهای قریش و معاصر در برابر قانون شریعت الله

هنر برخورد با نظام جاهلی  / تجزیه و کم کردن دشمنان با بستن پیمان با مشرکین و… علیه کافر اساسی

هنر برخورد با نظام جاهلی  / تجزیه و کم کردن دشمنان با بستن پیمان با مشرکین و… علیه کافر اساسی

ارائه دهنده : عبدالله جوانرویی و کارزان شکاک ( از درسهای استاد هورامی ) 

این یکی از برنامه های رسول الله صلی الله علیه وسلم  بود که با همسایگان و قبایل مجاور پیمان می بست  و همراه آنان علیه دشمن مشترک جبهه ی واحد تشکیل می داد، به ندرت این پیمان ها شکسته می شد و چنان که در ابتدای دوران مدینه دیدیم گروهی از هم پیمانان به علت پایین آمدن شکوه و اقتدار مسلمانان در جنگ احد، به ویژه در جنگ احزاب ، به پیمان خود با رسول الله صلی الله علیه وسلم  خیانت کردند و به ائتلاف ضد اسلامی پیوستند که رسول الله صلی الله علیه وسلم  قبل از برخورد مسلحانه هیئتی را جهت تذکر و نصیحت پیش آنان فرستاد.

باید به یاد داشته باشیم با آنکه یهود و سکولاریستها دشمنان شماره یک مسلمین و قانون شریعت الله هستند ،  اما فتح مکه در نتیجه ی حمله ی سکولاریستهای قریش به قبیله ای از سکولاریستهای هم پیمان رسول الله صلی الله علیه وسلم  صورت گرفت . این حمله ی سکولاریستهای قریش به سکولاریستهای  بنی‌خزاعه  که هم پیمان رسول الله صلی الله علیه وسلم بودند به منزله ی نقض صلح حدیبیه تلقی گردیده و اسباب فتح مکه و نابودی مرکزی سکولاریستها در جزیره العرب را فراهم ساخت .

قریشیان، در کمتر از دو سال، بند اول صلح‌نامه را نقض کردند، زیرا طبق بند پایانی، قبیله سکولار بنی‌خزاعه با مسلمانان و قبیله سکولار بنی‌بکر با سکولاریستهای قریش هم‌پیمان شدند، اما در نبردی که در سال هشتم میان این دو قبیله رخ‌داد، مردانی از سکولاریستهای قریش به نفع بنی‌بکر، افرادی از بنی‌خزاعه را کشتند.

این به معنای نقض صلح حدیبیه بود و با اینکه ابوسفیان شخصآ برای عذرخواهی به مدینه رفت، عذرش پذیرفته نشد و در اندک مدتی، رسول الله صلی الله علیه وسلم با سپاهی انبوه، که در زمان صلح و گسترش اسلام گردآمده بودند، عازم فتح مکه شد .

در این جا باید دقت شود که پیمان با یک کافر بر علیه یک کافر دیگر است ، نه اینکه با یک کافر بر علیه یک مسلمان . این شبهه ای است که معمولا دین فروشان خائن جهت توجیه خیانت اربابانشان در اتحاد با سکولاریستهای جهانی بر علیه مسلمین  ، جهت انحراف افکار عمومی مسلمین ، به کار گرفت و می گیرند .

سخنی با طرفداران احزاب سکولار و دارودسته ی منافقین (سکولار زده ها) در باره حجاب

سخنی با طرفداران احزاب سکولار و دارودسته ی منافقین (سکولار زده ها) در باره حجاب

به قلم: نذیر احمد بلوچ

كسانی كه در سر زمین هاي اسلامي ، حجاب را نمی پسندند حتما فرهنگ غرب در مورد آزادي زن مورد نظرشان قرار گرفته و همه ی حواس و شعورشان تحت تأثیر مظاهر فریبندة این نوع زندگی واقع شده است. اینجا سؤالی مطرح است كه آیا این مردم حاضرند كه عواقب تاریك و شوم این نوع زندگی را قبول كنند یا نه؟ و یا به عبارت دیگر آیا ایشان راضی هستند كه به نتایج عملی این نظریات و مبادی بروند یا نه؟ در پاسخ به سؤال مزبور آنها چند گروه می شوند.

  • گروهی از ایشان نتایج آنرا با كیفیت می دانند و به‌آن رضایت دارند و آنرا از آثار روشن و درخشان زندگی غربی می دانند و نمی خواهند كه آن نتایج را بپذیرند و فقط منافع مادی و شهوترانی آنها را به این زندگی وادار ساخته است.
  •  گروه دیگر نه این نظریات را می دانند و نه از نتایج آن خبر دارند و نه می خواهند كه رابطة بین این نظریات و نتایج آن را بدانند بلكه می خواهند چیزی را كه در دنیا معروف و مشهور است از آن پیروی كنند. این گروه ها چنان با هم آمیخته شده اند كه در وقت مباحثه كسی نمی تواند آنها ا از هم تشخیص دهد لذا از ضروریات مهم آن است كه این گروه ها از هم جدا شوند و جداگانه بررسی شوند.

 در اين جمله كسانی هستند كه به فلسفه، نظریات و اصول مدنیت غربی ایمان دارند و خود را تسلیم آن نموده اند. آنها در همة امور با طرز فكر غربی فكر می كنند و با عینك مؤسسین تمدن جدید اروپا به آن می نگرند و آرزو دارند كه زندگی مدنی مملكتشان را مطابق اروپا پایه گذاری نمایند. لذا آخرین هدفشان از تعلیم و تربیت زن این است كه او روش بدست آوردن روزی را یاد بگیرد و در عین حال نُقل و نبات مجالس بوده فن اشباع غرایز و مقام و منزلت او در خانواده این باشد كه مانند مردان یك عضو كاسب و نان آور بوده و سهم خودش را خودش بدست بیاورد.

همچنین وظیفة ملی زن را این می دانند كه به  یكی از خدمات اجتماعی سرگرم باشد در پستهای دولتی و كشوری و در مجالس و كنفرانسها حاضر باشد و… این است زندگی ایده آل در نظر این گروه سکولاریست غرب زده كه زندگی فقط زندگی سکولاریست غربی می باشد. این نوع زندگی را نه تنها فلسفة اخلاقی آنها حمایت می كند بلكه اصول دمكراسی غربی و نظام سرمایه داری نیز تقویت و مساعدت می كند و این قوای سه گانه برای غربی ساختن نظام زندگی دست به دست هم می دهند.

 تمام این رذائل و پستی ها به نفع سرمایه دار تمام می شود و بخاطر همین نظام سکولاریستی سرمایه داری است كه این كارها در شهرهای بزرگ و كوچك رواج پیدا می كند، همین نظام است كه زنها را مجبور به كار می كند و همین نظام است كه جلوگیری از بارداری را تبلیغ می كند و همه نوع وسایل و داروهای جلوگیری را در اختیار مردم می گذارد تا بتوانند آزادانه تر به نقشة آنها عمل كنند. غرب زدگان شرقي شدیدترین اعتراضات را بر حجاب وارد می كنند.

حجاب در نظر آنها یك چیز بی معنا و باطل به حساب می آید و برای از بین بردن حجاب دست به تمسخر و محكومیت آن زده اند ولی استدلال آنها بسیار ضعیف است.

آنها اگر یك لحظه تفكر می كردند می فهمیدند كه اختلاف اساسی میان ما و آنها در مقام ارزش انسان است.

اموری كه نزد ما قیمت و ارزش والایی دارد نزد آنها بسیار بی ارزش و بی مقدار است و تا زمانی كه بین طرفین این اختلاف وجود دارد هیچ تفاهمی بوجود نخواهد آمد.

مسئولین دارالاسلام یا با مشت آهنین این اغتشاشگران را مدیریت کنید یا … (۲)

قصد جسارت به الاغ نیست . چون الله تعالی این دشمنان را پست تر از الاغ و سایر الانعام معرفی کرده است.

مسئولین دارالاسلام یا با مشت آهنین این اغتشاشگران را مدیریت کنید یا … (۲)

به قلم: شاهو سنندجی

از ویژگی های ثابت این دشمنان پنهان داخلی و سکولار زده های محلی این است که هرگز راضی نمی شوند و بدون درک وضع موجود بر این باورند که مسئولین دارالاسلام به آنها وعده های دروغین داده اند. الله تعالی در این زمینه می فرماید: وَإِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ مَّا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً ‏»(احزاب/۱۲) ‏و ( به ياد آوريد ) زماني را كه منافقان و آنان كه در دلهايشان بيماري ( نفاق ) بود مي‌گفتند : خدا و پيغمبرش جز وعده‌هاي دروغين به ما نداده‌اند .

با همین بهانه و بهانه های دیگری که هرگز تمامی ندارند حکم خدا و رسول الله صلی الله علیه وسلم که رهبریت دارالاسلام بود را نمی پذیرند و به هر شیوه ای سعی دارند با این قوانین حاکم بر دارالاسلام مخالفت کنند:وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَیْتَ الْمُنَافِقِینَ یَصُدُّونَ عَنْکَ صُدُودًا) نساء/۶۱(  و هنگامى که به آنها گفته مى شود: به سوى آنچه خدا نازل کرده ، و به سوى پیامبر بیایید، منافقان را مى بینى که از قبول دعوت تو اعراض مى کنند.

آیا امروزه این شورشگران چیزی غیر از این هستند؟ قطعا خیر. پس دنبال راهکار مقابله ی جدید با این دشمنان داخلی نباشیم که عده ی زیادی از مومنین ضعیف الایمان و جاهل را نیز با شعارهای دروغین دور خود جمع کرده اند چون الله تعالی در مورد اینها می فرماید: لَأَنْتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِي صُدُورِهِمْ مِنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ (حشر/۱۳)

در این صورت باید ایمان داشته باشیم که این لیدرها و رهبران اغتشاشگران را نه آیات قرآن و نه پیامبر خدا و نه انهمه یاران نزدیک رسول الله نمی تواند قانع کند چه رسد به مومنین بعد از آنها و تنها قدرت نظامی حکومتی و اجتماعی است که می تواند این موجودات را مدیریت و منقبض کند.

این دشمنان پنهان داخلی که همیشه منتظر فرصتی جهت مخالفت با قوانین شریعت الله و رهبریت دارالاسلام هستند  اگر در مقطعی از تاریخ کفر و دشمنی خود را آشکار نمی کنند به جهت ترس و واهمه،  و نداشتن شهامت رویارویی و دشمنی صریح با حکومت اسلامی و جامعه است نه ترس از الله . اینها بیشتر از آنی که از الله بترسند از مسلمین قدرتمند می ترسند .

حتی در روابط فردی این سکولار زده های داخلی می بینیم که بیشتر از آنی که از الله بترسند از قدرت مسلمین می ترسند و اگر ببینند که قدرت مسلمین و قدرت حکومتی وجود ندارد بدون ترس از الله مرتکب هر جنایتی می شوند و هیچ شرمی از الله ندارند و تمام موجودات چه انسان و چه حیوان و طبیعت از فساد  آنها در امان نخواهد بود :  ‏‏وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ‏  (بقره/۲۰۵)، «‏ و هنگامي كه پشت مي‌كند و مي‌رود، در زمين به تلاش مي‌افتد تا در آن فساد و تباهي ورزد و زرع و نسل (انسانها و حيوانات) را نابود كند و خداوند فساد و تباهي را دوست نمي‌دارد. 

این واقعیت این دشمنان پنهان داخلی دارالاسلام است که ضمن تلاش جهت  قانون شکنی و قانون گریزی، در هر امر زندگی که نظارت و قدرت قانون و مومنین بر آنها ضعیف باشد، یا نظارتی وجود نداشته باشد، و قدرتی وجود نداشته باشه که به خاطرش بترسند هیچ چیزی از ظلم و فساد آنها درامان نمی ماند. نه بچه، نه زن، نه همسایه، نه شریک کاری، نه رفیق، نه ناموس مردم، نه آبروی مردم، نه قوم وخویش، نه هم سفر، نه حیوان، نه طبیعت . هیچ موجودی از فساد و تخریبات آنها در امان نمی ماند، چون دست قانون و قدرت حکومتی  و مردمی را دور می بینند و قدرتی نیست که از آن بترسند و رعایت کنند .

در این صورت به عنوان مومنین و شهروندان دارالاسلام حق خودمان است که بگوئیم : مسئولین دارالاسلام یا با مشت آهنین این اغتشاشگران را مدیریت کنید یا اجازه دهید میلیونها مومنی که نظاره گر شده اند خودشان این چند آشغال را جارو کنند و فریب خورده ها را از چنگال این مزدوران داخلی نجات دهند.

مسئولین دارالاسلام یا با مشت آهنین این اغتشاشگران را مدیریت کنید یا … (۱)

مسئولین دارالاسلام یا با مشت آهنین این اغتشاشگران را مدیریت کنید یا … (۱)

به قلم: شاهو سنندجی

در این چند روز گذشته به بهانه ی مرگ یک دخترک بدحجاب سقزی ما شاهد اتفاقاتی وحشیانه از سوی انسانهای معلوم الحالی در شهرهای مختلف دارالاسلام ایران بوده ایم که مومنین با سابقه ی تاریخی این موجودات آشنائی کاملی دارند و وجود این موجودات و جبهه ی آنها برای آنها تازگی ندارد که دنبال راهکار جدیدی جهت مقابله با آنها بگردند.    

الله متعال انسانها را در سوره ی فاتحه به سه دسته ی «أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ » و «مَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ» و «الضَّالِّينَ» تقسیم می کند و هیچ مسلمانی نیست که از این دسته ها بی خبر باشد و باز در سوره ی بقره الله متعال چهار آیه درباره‌ی مؤمنین، دو آیه درباره‌ی کفار و سیزده آیه درباره‌ی منافقین یا دشمنان پنهان و سرگردان داخلی آورده است.

این «الضَّالِّينَ» سرگردان که آشکار کردن کفرشان رابطه ی تنگاتنگی با قدرت بازدارندگی مسلمین و بخصوص قدرت حکومتی و اجتماعی مسلمین دارد در صدر اسلام به تدریج که  احکام شریعت نازل می‌شد موضع گیریهای بیمار گونه ای در برابر تطبیق این احکام از خود نشان می دادند.  الله تعالی این دارودسته را به عنوان دشمن معرفی کرده و می فرماید: «…هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ…» (منافقون/۴) «… خودشان دشمنند؛ از آنها حذر داشته باش و بپرهیز… ».

 پس اینهایی که در داخل ما هستند، و از حقوق ما هم برخوردارند، و گاه  ممکن است هم زبان و هم محله و گاه جزو خانواده ما هم باشند اما قرآنهای ما را می سوزانند، مساجد ما را به آتش می کشند، به زور چادر را از سر زنان ما برمی دارند، امکانات عمومی ما را تخریب می کنند، به اسلام و مقدسات ما توهین و فحاشی می کنند و…، اینها  دشمن هستند، دشمنانی داخلی و همیشگی که در این شکی نیست اما چون خیال می کنند قدرت حکومتی و اجتماعی و زور بالا سرشان نیست اعلام موجودیت کرده اند.

اینها یهودی یا نصرانی یا مجوس و صابئی هم نیستند چون این کفار هر کدام دارای کیان و موجودیت خاص خودشان بودند، و نیازی به نفاق و تظاهر به دین اسلام نداشتند بلکه اسکلت شکل دهنده ی منافقینی که کل آیات قرآن و روایات رسول الله صلی الله علیه وسلم در موردشان نازل شده است دین مشرین (سکولاریستها) است که همان سکولاریسم است که در دارالاسلام ممنوع هستند. اما سکولاریسم این منافقین داخلی  سکولاریسمی مسخ شده، بی غیرت، دروغگو، خائن، و در کل سکولاریسمی تقلبی و جعلی است که بسیاری از صفات پسندیده ی سکولاریستهای آشکار قریش را از خودشان دور کرده اند. تصور کنین ابوسفیان سکولار در دربار نصرانیها حاضر نمی شود بر علیه دشمن خودش رسول الله صلی الله علیه وسلم دروغ بگوید، اما دروغ نزد اینتها تبدیل شده است به یکی از اصول پذیرفته شده ی  اخلاقی.

منافقین و سکولار زده های  صدر اسلام با مرکز سکولاریستهای جزیره العرب یعنی مکه در ارتباط بودند، و در انجا و با هماهنگی آنها طرحهای تخریبی  بر علیه مسلمین ریخته می شد، و حتی به پشتوانه ی آنها کارهایی مثل ساخت مسجد و مراکز ضرار انجام میدادند؛ امروزه این مرکز دستور دهی آمریکا و اروپا و رژیم صهیونیستی است.

نکته ی بسیار خطرناکی که الله تعالی در مورد این دشمنان داخلی بیان می کند این است که در میان مسلمین هم، کسانی هستند که حرفهای اینها رو گوش می دهند و از اینها حرف شنوی دارند : وَفِیکُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ . (توبه/۴۷) در میانتان هم کسانی هستند که سخن ایشان را بشنوند.

اینجاست که باید به مسلمین گفت اجازه ندهید قرزندان و اطرافیان شما گول این موجودات را بخورند و پروژه و سناریوهای «کشته سازی» و «خوراک تبلیغاتی» خودشان را با این فریب خورده ها به پیش ببرند …

ادامه دارد ….. ان شاء الله