معنای تروریسم و آزادی نزد کفار سکولار جهانی و مریدان محلی آنها

معنای تروریسم و آزادی نزد کفار سکولار جهانی و مریدان محلی آنها

به قلم: ابوانس الکردی

بدان  تروریسم یعنی اینکه شما به قانون الله حکم کنی…

بدان  تروریسم یعنی اینکه الله را عبادت کنی همانطور که الله به تو امر کرده است…

بدان  تروریسم یعنی اینکه در مقابل تحقیر و تسلیم و انقیاد و وابستگی سرت را بلند کنی ومانع شوی…

بدان  تروریسم یعنی اینکه یک مسلمان کاملا حر وآزاد وعزت نفس زندگی کند…

بدان  تروریسم یعنی اینکه طلب حقت را بکنی واز از آن کوتاهی نکنی…

اما اینکه مسلمان را بکشی وخانه اش را آتش بزنی در بورما  تروریسم نیست، واینکه بدنهایشان را قطع بکنند در فلیپین واندونزی وکشمیر وبا آن بدنهای قطعه شده شکمهایشان را پر کنند  تروریسم نیست، واینکه مسلمین را می کشند وآنها را آواره میکنند در قفقاز تروریسم نیست، واینکه در بوسنی وهرزگوین گورهای دسته جمعی درست می کنند تروریسم نیست،

واینکه خانه های مسلمین را در فلسطین نابود می کنند به معنای تروریسم نیست ، وزمینهای مسلمین را غصب کردند وبه اعراض وزمینهای مسلمین تجاوز کردند ومقدسات خود را محترم نگه داشتن به معنای تروریسم نیست ،وسوزاندن مساجد در مصر هنگام قتل عامشان وتجاوز به زنان پاک دامن در زندان هایشان تروریسم نیست،واینکه مسلمانان در  درد و رنج بیمار خسته شوند و تحقیر شوند واز ابتدایی ترین حقوق خود محروم باشند در شرق ترکستان به معنای تروریسم نیست، واینکه زندانها در تمام جهان از مسلمین پر باشد به معنای تروریسم نیست، واینکه از عفت جلوگیری می شود وبا حجاب جنگ می شود در فرانسه وتونس وافشای فساد وزنا می شود به معنای تروریسم نیست،

واینکه نعوذ بالله به الله دشنام داده بشه وبه دین دشنام داده بشه وبه رسول الله(صلی الله علیه وسلم) استهزاء بشود به معنای تروریسم نیست، واینکه مسلمانان را در آفریقای مرکزی ذبح کنند

وآنها را مانند گاو سر ببرند واصلا در این کار هم باکی ندارند وکسی منکرشان نشده به معنای تروریسم نیست، واینکه نعوذ بالله شکمهای زنان مسلمان پاک دامن

هندوهای مشرک مسلمین را به بدترین شیوه ی ممکن زجر کش کنند و کودک شیر خواره را به همراه مادرش زنده به گور کنند، تمام اینها اصلا به معنای تروریسم نیست

بلکه به معنای آزادی ودموکراسی وسلامتی وامنیت وزندگی کردن است ،

فحسبنا الله ونعم الوكيل.

میزان موفقیت دیپلماسی آمریکا در سوق دادن ایران و طالبان به انزواطلبی و تسلیم شدن

میزان موفقیت دیپلماسی آمریکا در سوق دادن ایران و طالبان به انزواطلبی و تسلیم شدن

به قلم: مسعود سنه ای

آمریکا به عنوان ببر کاغذی زمان ما اگر توان نظامی و دیپلماتیک داشته باشد بدون معطلی چهره ی وحشی و خونخوار خود را نشان می دهد، و هرگز از تکرار تراژدی هائی چون ویتنام و افغانستان و عراق و سوریه و لیبی و سومالی و یمن و غیره جهت حفظ منافعش صرفنظر نخواهد کرد.

اولین قدم او این است که رقبای خود را به انزوا بکشاند و سعی کند با به راه انداختن جنگ روانی ابتدا از لحاظ ایمانی و درونی مردمان طرف مقابل خود را به تسلیم وادارد و سپس با به راه انداختن جنگ مسلحانه به صورت کامل مخالفین خود را تسلیم کند. در این زمینه تا چه اندازه توانسته است ایران و طالبان و سایر متحدین این دو قدرت اسلامی را به انزوا کشانده و یا وادار به تسلیم نماید؟

زمانی که شخص یا حتی جماعت و کشوری در خودش احساس توانمندی نکند و از عزت نفس پائینی برخوردار باشد و نتواند آنچه هست را بروز دهد باعث جدایی از فعالیت های گروهی و روابط اجتماعی و  سایر فعالیتهای سیاسی و اقتصادی و نظامی و غیره می شود؛ و این یعنی انزوا طلبی .

ما اگر به کارنامه ی این چند دهه ی جمهوری اسلامی ایران نگاه کنیم به راحتی متوجه خواهیم شد که ایران نه انزوا پذیر است و نه تسلیم پذیر. یعنی نه تن به نزواطلبی می دهد و نه تسلیم خواسته های دشمنانش شده است.

امارت اسلامی افغانستان نیز سالهاست که از همین سیاست پیروی می کند و سعی دارد با برقراری روابط دیپلماتیک با تمام دشمنان آمریکا و ناتو از حالت انزوای بین المللی بیرون آمده و با تمرکز بر دشمن اصلی و اصرار بر خواسته های خود، دشمنان نتوانند او را وادار به تسلیم کنند . خواسته هائی چون بیرون راندن اشغالگران آمریکائی و ناتو از کشور و تطبیق قانون شریعت الله.

اگر ما می بینیم که چند سالی است که امارت اسلامی افغانستان و جمهوری اسلامی ایران به عنوان دو حکومت بدیل اضطراری اسلامی همسایه سعی نمی کنند روابط خود را از چشم رسانه های جهانی مخفی کنند به دلیل قدرتمند بودن آنها و ضعف دشمنان آنهاست که حتی باعث منزوی شدن آمریکا و تسلیم شدن آن در برابر خواسته های اسلامی این دو قدرت بزرگ اسلامی و متحدین آنها چون حماس و جهاد اسلامی و اتحادیه ی شافعی ها و حوثی های یمن و غیره شده است .

دیپلماسی همیشگی سکولاریستها در برابر مسلمین و حکومتها و امارتهای اسلامی آنان

دیپلماسی همیشگی سکولاریستها در برابر مسلمین و حکومتها و امارتهای اسلامی آنان

به قلم: ابوبکر الخراسانی

الله جل جلاله می فرماید: وَلاَ يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىَ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ .(بقره/۲۱۷) و مشرکان (سکولاریستها) پیوسته با شما مسلمین کارزار کنند تا آنکه اگر بتوانند شما را از دین تان برگردانند. در این صورت به صورت عموم و کلی و بدون در نظر گرفتن استثنائات تا روز قیامت دیپلماسی و زبان گفتگوی سکولاریستها(مشرکین) با مسلمین زبان جنگ و اسلحه ست تا زمانی که مسلمین دست از آن ۴ مفهوم و معنی و محتوای دین بکشند که قدرت و حاکمیت، قانون و شریعت، اطاعت پذیری از این قانون و حکومت و در نهایت مجازات و پاداش بر مبنای این قانون و شریعت است که از قانون و شریعت الله منبعث می شود .

اینها تا زمانی که ما تابع حکومت و قانون و سیستم مجازات و پاداش آنهانشویم و از آنها اطاعت نکنیم با ما خواهند جنگید. زمانی که دست از قدرت حکومت اسلامی و قانون شریعت الله و اطاعت کردن از قانون شریعت الله و مجازات و پاداش دادن بر اساس قانون شریعت الله کشیدیم آنوقت است  که دست از جنگ با ما می کشند . چون ما را چیزی مثل خودشان کرده اند و تابع حکومت و قانون خودشان کرده اند و یک اسلام تو خالی برایمان  جا گذاشته اند.

به این شیوه الله تعالی، هم دشمنان شماره یک ما را معرفی میکند و هم اینکه بیان می کنند که سکولاریستها که دسته ای از این دشمنان شماره یک ما هستند به صورت مداوم با مسلمین «قتال» می کنند، یعنی جنگ و کشت و کشتار؛ تا کی؟ تا زمانی که مسلمین دست از اون مفاهیم چهارگانه ی دین و محتوای دین بردارند و انار به ظاهر سالمی را در اختیار داشته باشند که محتوایش را خالی کردند.

هم اکنون آمریکا (جانشین مشرکین قریش زمان) نیز اگر می بینیم که در هیچ قضیه ای در برابر حکومت طالبان و ایران و سایر امارتهای اسلامی رویکردی جز خصومت و اخلال در پیش نگرفته است و در آینده هم بعید است جز این روش انجام دهد، ریشه در این قاعده ی قرآنی دارد.

اگرهمین نمونه ی حکومت بدیل اضطراری اسلامی ایران را در نظر بگریم متوجه دیپلماسی حیله گرانه ی آمریکا در تطبیق این  دیپلماسی جنگ طلبانه خواهیم شد . چون زورش به ایران نمی رسد و نمی تواند مثل طالبان و صدام حسین و قذافی و… مستقیماً حمله ی نظامی کند از یک سو می گوید که ما در فکر براندازی نظام نیستیم اما در عین حال از آشوبهای داخلی ایران حمایت کرده و به احزاب مسلح و اپوزیسیون غیر مسلح مخالف ایران کمکهای مالی می کنند و حتی ابراز میدارند که گزینه ی نظامی همیشه بر روی میز ما وجود دارد و حتی تهدید به  حمله ی نظامی و هسته ای نیز می کنند.

این یعنی اینکه آنها متناسب با قدرت نظامی خود عمل می کنند و اگر دیده می شود در برابر  حکومت و امارتی اسلامی از گزینه ی نظامی استفاده نمی کنند به دلیل ضعف آنها و قدرت برتر نظامی مسلمین است نه اینکه آنها دیپلماسی جنگ طلبانه ی خود را عوض کرده باشند.

در این صورت اگر شخص یا جماعتی بخواهد حتی با زبان یا نوشته های خود در کنار آمریکا و مزدورانش قرار بگیرد بدون شک اساس و پایه‌های اصلی قدرت حاکمیت و آینده ی مسلمین و سرزمین و مشروعیت حکومتها و امارتهای اسلامی را در ذهن و قلب مسلمین متزلزل می کند و اینهم خیانت و مشارکت در جنگ روانی دشمن بر علیه مسلمین و قانون شریعت الله است .

ریشه دیلماسی جنگ طلبانه ی سکولاریستها و واکنش مسلمین به آن

ریشه دیلماسی جنگ طلبانه ی سکولاریستها و واکنش مسلمین به آن

به قلم: مسعود سنه ای

در طول تاریخ هر گاه انسانها خواسته اند که ارزشهای درست یا غلط خود را به دیگران معرفی کنند و یا اینکه ضعفا را چپاول کرده و منافع مادی خود را از کانالهای غیر صحیح تامین کنند بدون شک درگیریها و جنگهائی رخ داده است.  دسته ای از این جنگها را جنگهای آزادیبخش اسلامی می دانیم که در آن مسلمین انسانهای اهل کتاب و شبه اهل کتاب (مجوسو صابئین) را از چنگال طاغوتها رهانیده و به آنها فرصت می دهند که آزادانه مسیر صحیح اسلامی را انتخاب کنند یا بر کفر خود بمانند و اجباری بر آنها وجود نداشته باشد.

البته کفارمشرک یا به زبان امروزین سکولاریستها همیشه و به صورت پیوسته با مسلمین در حال جنگ بوده اند چنانچه الله تعالی می فرماید: وَلاَ یَزَالُونَ یُقَاتِلُونَکُمْ حَتَّىَ یَرُدُّوکُمْ عَن دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ (بقره/۲۱۷) ( مشرکان ) پیوسته با شما خواهند جنگید تا اگر بتوانند شما را از آئینتان برگردانند .

در برابر این واکنش جنگ طلبانه ی سکولاریستها که با زور اسلحه قانون دین سکولاریسم را بر مسلمین تحمیل نموده اند و به چیزی غیر از قانون دین سکولاریسم راضی نیستند و مسلمین را بین قبول قانون دین اسلام یا دین سکولاریسم در منگنه قرار می دهند، مسلمین نیز با همان شیوه با آنها برخورد کرده و مشرکین(سکولاریستها) را بین پذیرش قانون شریعت اسلام یا دین سکولاریسم در منگنه قرار داده و اجازه نمی دهد که سکولاریستها (مشرکین) مثل کفار اهل کتاب و شبه اهل کتاب با پذیرش جزیه در سرزمینهای اسلامی زندگی کنند.

به همین دلیل رسول الله صلی الله علیه وسلم در برابر سیاست جنگ طلبی مشرکین(سکولاریستها) می فرماید: لاتزال طائفه من امتی یقاتلون علی الحق ظاهرین إلی یوم القیامه .[۱]«پیوسته و همیشه» گروهی از امت من بخاطر حق در جنگ و کارزار هستند و تا روز قیامت وجود خواهند داشت

در این صورت همیشه در برابر مشرکین(سکولاریستها) گروهی به صورت مسلحانه خواهند ایستاد . اینها فرقه ی ناجیه و رستگار هستند؟

به نظر شما هم اکنون چه کسانی در برابر کفار سکولار جهانی به رهبری آمریکا(قریش زمان) و ناتو ایستاده اند و چه کسانی برای این مشرکین جنگ طلب و جنایتکار مزدوری می کنند؟!!


[۱] رواه مسلم

خودباختگانی که مرعوب دشمنان شده اند بیدار شوند، آینده مال ماست

خودباختگانی که مرعوب دشمنان شده اند بیدار شوند، آینده مال ماست

به قلم: احسان هورامی (کارشناس ارشد)

عده ای از مسلمین بدون در نظر گرفتن سیر تحولات تاریخی و صنعتی در کشورهای مختلف و کشور خود چنان مرعوب کشورهای سکولار اروپائی و آمریکا شده اند که به نحوی می توان نوعی بحران هویت و خودباختگی را در کلمات و حرکات آنها دید .

با آنکه کسی نمی تواند ترقی و پیشرفت تکنولوژی بعضی از کشورهای اروپائی و آمریکا را انکار کند اما باید پذیرفت که هنوز ما از آنها جلوتر هستیم. چرا؟ چون کشورهائی مثل اسپانیا، پرتغال، فرانسه، انگلستان و هلند از قرن ۱۵ و ۱۶ بدون کوچکترین دغدغه و تحریم و …. شروع کردند تا به اینجا رسیده اند و کشوری مثل آمریکا بیشتر از ۲۰۰ سال بعد از استقلالش از انگلیس شروع کرده تا به اینجا رسیده است، اما به عنوان مثال ایران چند سال است که شروع کرده؟ ۴۰ سال.

همین کشورهای اروپائی و آمریکا بعد از صد سال هم نتوانسته بودند در زمینه های علمی و تکنولوژی این مسیر ۴۰ ساله ی ایران را طی کنند. حالا شما بیائید و تاریخ شروع این کشورهای اروپائی و آمریکا با تاریخ شروع ایران بعد از انقلاب و میزان پیشرفت هر یک را مقایسه کنید. اصلاً قابل مقایسه نیستند و ایران بسیار جلوتر از آنها حرکت کرده است.

پس مسلمین نباید مرعوب کفار سکولار جهانی و نوکران محلی آنها شوند. آنها ایمان و اراده ی ما را هدف قرار داده اند و تمام تلاش آنها بر این است که مسلمین با این شتاب بی نظیری که دارند در مسیر ترقی واقعی و مستقل و خود کفاء قرار نگیرند و همیشه در حال سنگ اندازی و نا امید کردن مردم و جنگ روانی هستند.

اگر واقع بین باشیم واضح و روشن می بینیم که ما غیر از قدرت عقیدتی و دینی و معنوی، در زمینه های تمدن مادی و ترقی هم بسیار جلوتر از آنها در حال حرکت هستیم و توانائی های ما نیز به صورت بالقوه  بسیار بیشتر از آنها بوده است.

پس به جای مرعوب دشمن و تسلیم جنگ روانی آنها شدن واقع بین باشیم ، و اگر در هر زمینه ای صحبت می کنیم سیکل طبیعی آن را در نظر بگیریم.

 اگر دیگران از قرن ۱۵ و ۱۶ و یا از قرن ۱۸ شروع کرده اند تا به اینجا رسیده اند ما از کی شروع کرده ایم و در این چند سال میزان پیشرفت ما بیشتر بوده است یا آنها؟ اگر با همین اقتدار و سرعت به پیش رویم آینده مال کیست؟

پاسخ به این سوال است که می تواند به ما بگوید چرا آمریکا و تمام متحدینش تا این اندازه در هراس افتاده اند و دست و پا می زنند. چون آینده ای را می بینند که در آن جائی برای زورگوئی و جنایات و چپاول آنها و نوکران عربی و غیر عرب آنها وجود ندارد .

تشکیک مجریان جنگ روانی دشمن نسبت به آمار پیشرفت حکومتهای بدیل اضطراری اسلامی

تشکیک مجریان جنگ روانی دشمن نسبت به آمار پیشرفت حکومتهای بدیل اضطراری اسلامی

به قلم: مسعود سنه ای

رسالت اساسی و دنیوی حکومت اسلامی این است که با فراهم کردن «أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَآمَنَهُم مِّنْ خَوْفٍ» زمینه ی مناسب «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ» ‏‏را در جامعه پیاده کند.

 کشورهای سکولار سوسیالیست مدعی اند که در زمینه ی تامین نیازمندی های مادی مردم و رفع گرسنگی کارهائی انجام داده اند(أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ) اما با نگاه به تاریخ شوروی سابق و الان کوبا و کره شمالی و کنگو دموکراتیک و بولیوی و چین و… متوجه خواهیم شد نه تنها پس از یک قرن به این هدف نرسیده اند بلکه با به بن بست رسیدن و فروپاشی عقاید آنها و دیکتاتوری پرولتاریای خود ترس را بر مردم تحمیل کرده و یک قدم به «آمَنَهُم مِّنْ خَوْفٍ» هم نزدیک نشده اند چه رسد به اینکه بخواهند زمینه های «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ» ‏‏را در جامعه پیاده کند. 

در برابر این جناح، ما قرنهاست نظاره گر جناح سکولار لیبرال و سرمایه دار غربی هستیم که مدعی است با آزادی در بیان و پاره ای آزادی های شخصی قصد دارد «آمَنَهُم مِّنْ خَوْفٍ» را در جامعه تحقق بخشد، اما با مرزبندی ها و کنار نهادن قوانین شریعتهای آسمانی و خصوصاً شریعت پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم نه تنها به این مقصود هم نرسیده بلکه با تحمیل دیکتارتوری دین سکولاریسم بر مخالفین دقیقاً در برابر آن نیز قدم برداشته است به گونه ای که هیچ شریعت گرائی از کوچکترین امنیتی برخوردار نیست و اجباراً ترس و ارهاب بر آنها تحمیل شده است.

پس این جناح هم نه تنها در تأمین «آمَنَهُم مِّنْ خَوْفٍ» موفق نبوده بلکه با تحمیل سیستم اقتصادی سرمایه داری خود بر دنیا – هر چند توانسته با تاراج چند قرنه ی سرزمینهای دیگر به رفاه نسبی در سرمین خود آنهم برای طبقاتی خاص دست یابند اما- هرگز نتوانسته اند به فراهم کردن رفاه اقتصادی در سایر سرزمینها و از بین بردن فقر و گرسنگی کمکی کنند (أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ) بلکه خود یکی از عوامل تحمیل فقر و گرسنگی و نا امنی بر سایر سرزمینها بوده اند.[۱]

در نتیجه این جناح سکولار- لیبرال و سرمایه دار غربی هم  نه تنها نتوانسته «أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَآمَنَهُم مِّنْ خَوْفٍ» برای تمام افکار و طبقات فراهم کند حتی قدمی به فراهم کردن زمینه های «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ» نیز نزدیک نشده است چون دین سکولاریسم در اساس مخالف قانون شریعت الله و اجرای احکام و عبادت کامل بوده است؟ مگر بدون آزادی در اجرای قانون شریعت الله و اجرای احکام می توان عبادت را به صورت کامل انجام داد؟ هرگز.

ادامه خواندن تشکیک مجریان جنگ روانی دشمن نسبت به آمار پیشرفت حکومتهای بدیل اضطراری اسلامی

آیا می‌توان با استفاده از دموکراسی اسلام را حاکم ساخت؟

آیا می‌توان با استفاده از دموکراسی اسلام را حاکم ساخت؟

به قلم: محمد قطب رحمه الله

«به داعیان مسلمانی که به دموکراسی دعوت می‌کنند صادقانه و دلسوزانه می‌گویم: دموکراسی به شکل فعلی آن در جهان، هیچگاه آنها را به اسلام نخواهد رساند؛ چرا که دموکراسی به طور اساسی با هر گونه التزامی حتی اگر از جانب خداوند باشد مخالف است و حتی اولین چیزی که این دموکراسی با آن مبارزه می‌کند التزام به آن چیزی است که از سوی خداوند آمده است.

سپس به آنها می‌گویم دموکراسی هیچگاه آنها را به اسلام نخواهد رساند زیرا کسانی که وارد بازی دموکراسی شده‌اند، درها را برای هر فاسد و مفسدی در زمین می‌گشایند اما هیچگاه آن را برای اسلام باز نمی‌کنند و قضیه الجزایر در این رابطه همچنان حی و حاضر است و از اذهان پاک نشده است. حق هر گروهی از بشریت است که اکثریت صندلی‌های پارلمان را به دست آورد جز مسلمانان.

پس با خود و مردم رو راست باشیم؛ قطعا چیزی که خواهان آن هستیم فقط اسلام است و بر همین اساس نامی جز اسلام نیز برای آن وجو ندارد. این داعیان چنین گمان نکنند که اگر آنها هویت خود را مخفی سازند و نقاب دموکراسی بر چهره زنند به آنها اجازه داه می‌شود و می‌توانند مسیر خود را طی کنند؟! هرگز بلکه سگان شکاری شامه‌ای قوی دارند و از دور تشخیص می‌دهند.

(فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ‏) [حجر ۹۴]

‏ «پس آشكارا بيان كن آنچه را كه بدان فرمان داده مي‌شوی (كه دعوت حق است) و به مشركان اعتنا مكن (كه چه می‌گويند و چه می‌كنند).»

دین سکولاریسم در غرب و علت گرایش مردم غرب به آن

دین سکولاریسم در غرب و علت گرایش مردم غرب به  آن

ارائه دهنده :  س. شریفی سقزی / دانشجو

مقدمه ای بر سکولاریسم :

واژه سکولار در سال ۱۸۴۶ توسط جورج یاکوب هالی اوک ابداع شد ، این واژه در زبان لاتین به معنای ” این جهانی ” ، “دنیوی” و متضاد با “دینی” یا “روحانی” است.

استدلال ها برای قبول سکولاریسم بسیار گسترده است.در لائیتیسه اروپایی اشاره شده است که سکولاریسم یک جنبش به سوی مدرنیته و فاصله گرفتن از ارزش های دینی است . .فلسفه سکولاریسم بر این پایه بنا نهاده شده است که زندگی با در نظر گرفتن ارزش ها پسندیده است و دنیا را با استفاده از دلیل و منطق ، بدون استفاده از تعاریفی مانند خدا یا خدایان و یا هر نیروی ماوراء طبیعی دیگری ، بهتر میتوان توضیح داد.

هالی کوب معتقد بود که دولت باید در خدمت نیازهای بالفعل و کنونی طبقه کارگر و مستمندان باشد و نه نیاز های حیات اخروی و ارواح آنان . وی واژه سکولاریسم را برای توصیغ جمله ریز به کار برد :

” عقیده ای که صرفا به پرسشها و مسائلی میپردازد که به محک تجربه زندگی این جهانی آزمودنی هستند”

در حکومت معنای سکولاریسم ، عدم دخالت باورهای مذهبی در امر حکومت است

سکولاریسم به عنوان یک جنبش سیاسی و اجتماعی :

نمونه برجسته ی سکولاریسم و جدایی تام و تمام قلمرو دین و دولت تصویب قانون لائیسیته  در فرانسه بود که در سال ۱۹۰۵ به تصویب رسید.در سراسر تاریخ سکولاریسم این مفهوم حاکی از میل به تاسیس یک حیطه خود نهاد سیاسی و اجتماعی بوده که ناتورالیست یا طبیعت گرا ، ماتریالیست یا ماده گرا میباشد. قلمروی که مافوق قلمرو دین که تحت سیطره ماوراء طبیعت و ایمان است.

ادامه خواندن دین سکولاریسم در غرب و علت گرایش مردم غرب به آن

خیانت آمریکا به پیمان هایش هشدار به حکومت بدیل اضطراری اسلامی طالبان

خیانت آمریکا به پیمان هایش هشدار به حکومت بدیل اضطراری اسلامی طالبان

به قلم: ابومحمود کندوزی

در مفاد نمایشی که آمریکا به نام صلح با امارت اسلامی طالبان به راه انداخته بود همه امتیازات به نفع طالبان بود. گاه سوال می شد که طالبان به چی چیزی راضی شدن که امریکا به پذیرش این همه شروط آماده شد؟ این همه امتیازات را برای طالبان در بدل چی چیزی میدهند؟ چطور توانستند آمریکا را مجبور کنند؟

و حرف دیگر  مخالفین طالبان این بود: اگر واقعا آمریکا بدون هیچ قید و شرط افغانستان را ترک میکند و اینهمه امتیاز می دهد عده ای بر دین شان معامله نکرده اند؟ آیا این توافقات رنگی که امروز در شیشان ظاهر و حاکم هست را خواهد آورد؟

خطاب رحمه الله بدون هیچ قید و شرط میخواست روسیه را از سرزمین شیشان براندو همین بود که سالها قربانی دادن و جنگ طولانی شد اما بعد از شهادت خطاب رحمه الله  و دو امیر دیگر بقیه امرای امارت خطاب رحمه الله خیانت کرده و به مذاکرات رجوع کردن و به چیزی راضی شدن که آن چیز سبب رضایت روسیه شد. آهسته آهسته صف در هم شکست و یاد مان باشد که در آن زمان نیز همین امرای امارت خطاب به این مذاکرات رنگ دینی می دادن تا اینکه مجاهدین مخلص را نیز فریب داده و در صف خود داخل کردن امارت خطاب سقوط کرد شیشان همچنان مستعمره هست و امروز کسی جرات ندارد حتی روسیه را کافر بگوید چی برسد به اینکه بر ضد ان ایستاده شود .امروز همان دولت شیشان برای مقابله با اسلام و مجاهدین با عساکر روسی یکجا عساکرش را به شام میفرستد و همان حاکم شیشان بعد از یاد کردن اسم پوتین تکبیر میگوید حال شان از کجا به کجا رسید؟

آیا تاریخ دوباره تکرار میشود؟ چون این صلح نسیت بلکه ذلیلی هست و ذلیلی که بعدها خیلی خجالتی را نیز همراه دارد .

تمان این پرسش ها و سوالهای دیگر فکر مسلمین را بخود مشغول می کرد که در اتفاقی قابل پیش بینی آمریکا تمام توافقات را باطل کرد و نمایش صلح را پایان داد.

ادامه خواندن خیانت آمریکا به پیمان هایش هشدار به حکومت بدیل اضطراری اسلامی طالبان

لزوم ایجاد پادگانها و قرارگاههائی جهت دفاع در برابر جنگ روانی و نرم

لزوم ایجاد پادگانها و قرارگاههائی جهت دفاع در برابر جنگ روانی و نرم

به قلم: کارزان شکاک

 اسلام برای آموزش و واکسینه کردن مسلمین مکانها و ابزارهای مختلفی را تولید کرده است . یکی از این مکانها پادگان و قرارگاهی است به نام مسجد و نمازهای جمعه و جماعت که می توان تحت عنوان پادگانِ ایمان، تقوا، بصیرت و اخلاق هم از آن نام برد.

ما نباید از به کارگیری کلمه ی پادگان و قرار گاه که اصطلاحی مربوط به جنگ و مبارزه است دچار تعجب و یا وحشت گردیم، چون در واقع چنین جنگی وجود دارد و  بر ما تحمیل شده است؛ هم جنگ گرم و مسلحانه طبق قاعده ی « وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىٰ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا»  از جانب کفار سکولار جهانی و نوکران محلی آنها بر ما تحمیل شده، که ساختار اجرائی و حکومتی وسیاسی ما در جامعه را مورد هدف قرار داده است و هم جنگ نرم ، روانی و معنوی بر ما تحمیل شده است که مستقیما عقاید و ایمان ما را مورد هدف قرار داده است .

ما هم اکنون در این دو جهت در حال جهاد و جنگ و دفاع هستیم، خطرناکترین این جنگها را می توان جنگ نرم و روانی نام برد که دشمنان با پرا کنده کردن ویروسهای گوناگونِ خطرناکِ معنوی به ایمان و بصیرت و تقوا و اخلاق ما حمله می کنند؛ در برابر چنین واقعیتی چه باید کرد؟

باید از عقاید و ایمان خود دفاع کرد و برای چنین جنگی آمادگی های لازم را به دست آورد، برای انجام چنین دفاع و سازماندهی فعالیتها و آموزشهای لازم، نیاز به یک  پادگان و قرار گاه احساس می شود . یعنی همچنانکه برای انجام دفاع در برابر جنگ مسلحانه نیاز به چنین مکانی احساس می شود برای مقابله با جنگ سرد و روانی هم نیاز به چنین مکانی وجود دارد .

مساجد و نمازهای جمعه و جماعت و کانالها و شبکه های اینترنتی و مجازی و ارائه ی سخنرانی های هدفمند و برنامه های به روز شده یکی از مهم‌ترینِ این قرارگاه‌ها و پادگانها و دانشگاههای آموزشی هستند و امام این مساجد و کانالها و گروهها در واقع فرمانده این قرار گاه و پادگان هستند که در جبهه ی جنگ روانی در حال جهاد و فعالیت هستند .

در اینجا باید از ائمه ی مساجد و مکانهای عقیدتی و فرهنگی پرسید :آیا در این جنگ تحمیلی روانی و عقیدتی دشمن شما فرماندهان لایقی برای چنین پادگان و قرارگاهی هستید؟