دموکراسی سکولاریستها عامل پیشرفت و یا بدبختی جوامع مسلمان نشین؟!

دموکراسی سکولاریستها عامل پیشرفت و یا بدبختی جوامع مسلمان نشین؟!

       ارائه دهنده : خدانظر هراتی                           

نخست باید خاطر نشان ساخت که علاوه نمودن پسوند اسلامی بتعقیب لفظ جامعه بسیار مهم است. زیرا پسوند”اسلامی”، دلالت به ارزشها ومواصفات خاص جامعه میکند و مراعات این موضوعات در نوشتن نسخۀ کامیاب خیلی ها مهم می باشد و داکتر ورزیده باید به این مسائل توجه جدی داشته باشد.

قبل از اینکه مفصلاً در مورد صحبت کنم بشکل مختصر روی چند نکته میخواهم تمرکز کنيم:

هر نظام وضعی و سکولاریستی از خود جوانب منفی وسلبی دارد.

هیچ نظام وضعی و سکولاریستی طوریکه از لحاظ فلسفی مطرح میشود از لحاظ عملی تطبیق شده نمیتواند. نظام کامیاب نظامیست که از خود جامعه سرچشمه گرفته و با ارزشهای دینی، فکری واجتماعی جامعه تطابق دارد.

معیار مؤفقیت یک نظام این نیست که از لحاظ ظاهری جامعه همرنگ جوامع پیشرفته گردد. نظر به نکات فوق بآسانی میتوان به این نتیجه قناعت حاصل نمود که کاپی و پیست هیچ نوع نظام بنفع هیچ جامعه نیست. واگر کسی خواسته باشد نظام یک جامعه را کاپی کند نخست باید جامعه خود را وفق همان جامعه ساخته سپس اقدام به کاپی نمودن نماید. در غیر آن مجبور جبراً نظام بیگانه را بالای جامعه خود تحمیل نماید که این کار عکس العمل جامعه را در پی خواهد داشت و این كشمكش بین جامعه ونظام بیگانه تا وقتی ادامه می یابد تا آهسته آهسته یا جامعه تغیر نماید ویا نظام.

بناءً سؤالی که باید مطرح کنیم اینست که آیا کاپی یک نظام آنقدر ارزش دارد که ما وارد یک كشمكش طولانی (هرچند بدون سلاح باشد) با جامعه خود شویم؟ طبیعیست که: نه. زیرا عموماً همچو صراع و كشمكشها قرنها طول کشیده باعث مصرف بی مورد منابع اقتصادی کشور میگردد. وشاید هم عوامل نظامی دخیل صراع شده جامعه را به تباهی بکشاند. درس بزرگی را که ملت افغان از برنامه دوران امان الله خان آموخت، باید قرن ها فراموش نمیکرد. ولی متأسفانه نظر به عدم موجودیت مفکرین واقعی، و یا دوری آنها از زمام امور، هیچ حرکتی که دعوای ترقی جامعه افغانی را داشت، از درس (کاپی و پیست) امان الله خان پند نگرفت، و با این کار جامعه و مردم خود را در مدت بسیار کوتاه وارد چندین آزمون بزرگ ساخت وعامل تباهی آنان گردید. البته نباید فراموش نمود که بدون استفاده از نظامهای ممالک پیشرفته هم ممکن نیست پیشرفت کنیم. وانسان عاقل کسیست که از تجارب دیگران استفاده میکند، بویژه ما مسلمانان در این راستا باید نسبت به همه ملتها پیشتاز و پیشقدم باشیم زیرا پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله وسلم) ما را بدان ارشاد نموده اند:” الحکمة ضالة المؤمن أنی وجدها فهو أحق بها” (حکمت گمشدۀ مسلمان است هر جائی که آنرا می یابد(نزد هر قوم وهر ملتی که باشد) مستحق ترین شخصی که آنرا باید حاصل نماید، او میباشد).

لهذا، ما باید از نظامهای جوامع پیشرفته استفاده نماییم ولی نباید شکل کاپی و پیست را داشته باشد. مفکرین ودانشمندان ما باید نظام مورد نظر وجامعه خود را هر دو عمیقاً مطالعه نمایند(از لحاظ فکری دینی واجتماعی..) جوانب مهم مثبت ومنفی هر دو طرف را مشخص بسازند. ویک پلان منظم وطولانی را طرح ریزی کنند که تدریجاً جوانب مثبت را( که با ارزشهای ما در تضاد نباشد) وارد جامعه سازند.

اساس نظام دموکراسی با اساس نظام اسلامی در تضاد است؟

ادامه خواندن دموکراسی سکولاریستها عامل پیشرفت و یا بدبختی جوامع مسلمان نشین؟!

حقایقی ترسناک از زندان سکولاریستهای آمریکائی در بگرام افغانستان

 حقایقی ترسناک از زندان سکولاریستهای آمریکائی در بگرام افغانستان

ارائه دهنده: عبدالله مسلم

محمد عمر عبدالرحمن فرزند بزرگ شیخ عمر عبدالرحمن رهبر معنوی جماعت اسلامی مصر، که مدتی پیش، پس از ۵ سال حبس از زندان مصر آزاد شد داستانهایی را از زندان بگرام که خود بعد از اینکه در سال ۲۰۰۲ در پاکستان بازداشت و به آنجا منتقل شده بود، تعریف می کند .

بعد از اینکه حکومت طالبان سقوط کرد “اسدالله” به پاکستان فرار کرد و در آنجا دستگیر شد و سپس به نیروهای آمریکایی نحویل داده شد و در بگرام، بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا تا سال ۲۰۰۵ بازداشت بود و بعد از آن به مصر تحویل داده شد ، و در زندان بگرام قبل از اینکه به مصر تحویل داده شود به شیوه ی بسیار غیر انسانی مورد شکنجه قرار گرفت.

در یک مصاحبه که با سایت جماعت اسلام انجام داده بود در مورد مدت زمان حیس خود در بگرام سخن گفت … اینها همش خیاله … و با واقعیت هیچ ارتباطی ندارد … و کوچکترین حق انسانی را به زندانیان نمی دهند . گاهی ۳ تا ۴ ماه یک برادر در زندان ، آب به بدنش نمی خوره … و لباسهایش را عوض نمی کند … و ناخنهایش را هم کوتاه نمی کند … و موهی سرش را نیز نمی زند . و قضای حاجت توی یک حلبی است .

وی افزود : در ابتدا ، به مدت ۲ ماه ، نمی گذارند برای اسنجا (شستن خود بعد از قضای حاجت ) حتی از سنگ نیز استفاده کنند . و زندانی باید با دست آب بخورد .. و استفاده کردن از این حلبی زمان مخصوص خود را دارد .. برادران را دست بسته و پا بسته نگه می دارند ولی فقط همین نیست باز به حلقه  ای که به دیوار وصل است بسته شده اند … و در حالت نشسته قرار داده می شود تا نتواند بخوابد .

ادامه خواندن حقایقی ترسناک از زندان سکولاریستهای آمریکائی در بگرام افغانستان

جوانان، سکولاریسم و بحران هویت-۴ و پایانی

جوانان، سکولاریسم و بحران هویت-۴ و پایانی

نویسنده‌: محمّد ملاّزاده‌

سکولاریسم و اسلام

دین اسلام آخرین و کاملترین ادیان وحیانی و توحیدی است. این دین به عنوان یک ایدئولوژی جامع تمامی ابعاد زندگی را در برمی‌گیرد. اسلام در یک مثلث جلوه می‌کند که اضلاع آن عقیده و شعیره و شریعت هستند و انسان در مرکز آن قرار گرفته است. ضلع عقیده به مثابه قاعده مثلث مطرح است و جوهر آن هم توحید است، به همین جهت در اسلام بیش از هر چیز بدان توجه شده است.

شریعت اسلام به مثابه یک قانون فراگیر برای تمامی رابطه‌های بشری ضابطه و قانون تدوین می‌نماید:

فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَکَ مِنْ الْحَقِّ لِکُلٍّ جَعَلْنَا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجاً (مائده: ۴۸).

«پس میان آنها حکم کن به آنچه خداوند فرو فرستاده و از هوا و هوس آنها پیروی مکن، نکند تو را از حقی که به سوی شما آمده است بازدارند برای هر کدام از شما قانون و برنامه‌ای قرار داده‌ایم».

إِنَّهُمْ لَنْ یُغْنُوا عَنکَ مِنْ اللَّهِ شَیْئاً وَإِنَّ الظَّالِمِینَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ وَاللَّهُ وَلِیُّ الْمُتَّقِینَ (جاثیه: ۱۹).

«سپس شما را بر شریعتی از امر (خود) قرار دادیم از آن پیروی کن و از هوا و هوس کسانی که نمی‌دانند پیروی مکن».

عبادت در اسلام کاملترین نوع رابطه‌ی انسان با مبدأ هستی را بوجود می‌آورد و شامل تمامی اعمال و رفتارهای انسانی می‌شود، این است که در اسلام، هدف از خلقت و آفرینش انسان انجام عبادت عنوان شده است:

وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإِنسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ (ذاریات: ۵۶).

«ما جن و انس را جز برای عبادت خود نیافریده‌ایم».

اخلاق در اسلام باعث می‌شود که انسان بهترین نوع تعامل و رابطه با اطرافیان خود تنظیم نماید، از این‌رو است که رسول خدا هدف از بعثت خود را تکمیل آن قلمداد می‌کند.

«إِنَّما بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الْأَخْلاقِ».

«من جز برای تکمیل و اتمام مکارم اخلاقی مبعوث نشده‌ام».

با این وصف طبیعی است که اسلام و سکولاریسم به عنوان دو ایدئولوژی فراگیر و شامل در برابر همدیگر قرار گیرند و ناقد و نافی اصول یکدیگر باشند.

در اسلام اصول و ضوابطی وجود دارد که به هیچ وجه با سکولاریسم همخوانی ندارند چنانکه در سکولاریسم اصولی وجود دارد که با اسلام همخوانی ندارند.

اصول تنافی اسلام و سکولاریسم

۱٫ تفاوت در اندیشه

در اندیشه و ایدئولوژی اسلامی خداوند متعال «خالق»، «آمر»، «مدبر» و «هادی» توصیف شده است. خداوند متعال می‌فرماید:

أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ تَبَارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ (اعراف: ۵۴).

«آگاه باش که آفریدگاری و (فرمانروایی امر و قدرت) فقط برای خدا است چه مبارک است خداوند پروردگار جهانیان».

ادامه خواندن جوانان، سکولاریسم و بحران هویت-۴ و پایانی

جوانان، سکولاریسم و بحران هویت-۳

جوانان، سکولاریسم و بحران هویت-۳

نویسنده‌: محمّد ملاّزاده‌

هویت اسلامی محصول اعتدال اسلامی

دین اسلام، دین اعتدال و میانه‌روی، گذشت و تسامح، توازن و تعامل است نه دین افراط و تفریط، خشونت و استبداد.

مسلمانان شاگردان مدرسه قرآن هستند. تربیت‌یافته‌ی مکتب اسلام‌اند، مسلمانان در قرآن کریم به «امت وسط» توصیف شده‌اند و این وصف، آنها را از بقیه‌ی امم و ملل امتیاز می‌بخشد.

وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَیَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً (بقره: ۱۴۳).

«همچنین شما را امتی وسط (معتدل) قرار دادیم تا بر دیگر مردمان شاهد باشید و رسول خدا بر شما شاهد و گواه باشد».

دین اسلام میانه‌روی خود را از این نص قرآنی گرفته است و در سایه‌ی تعالیم آن است که طرفداران فکر اسلامی از هر جهت متکی به اعتدال و میانه‌روی هستند. مرحوم انور الجندی بیانی جالب دارد و می‌گوید: «اگر چنین تصور شود که اندیشه‌ی شرقی (بودائی – کونفوسیوسی و هندویی) فقط روی امور روحی صرف تکیه می‌ورزد و اندیشه‌ی غربی (مادیگرا و مارکسیستی و فلسفه‌ی) تنها به مادیات صرف توجه می‌کند وسطیت اسلامی میان روح و ماده توازن بوجود می‌آورد و بسیاری از تحلیل‌گران به این حقیقت پی برده‌اند و می‌گویند: اختلاف ایدئولوژیکی که میان شرق و غرب وجود دارد تنها به واسطه‌ی فکر اسلامی حل می‌شود. زیرا در جائی که اندیشه‌ی مارکسیستی جامعه را خدا قرار می‌دهد و اندیشه‌ی سرمایه‌داری فرد را، اسلام بر ایده‌ی فرد واقع در اجتماع تأکید می‌ورزد. و در آنجا که غرب بر تمایلات آزادی‌خواهی تأکید می‌نماید و شرق بر حس عدالت‌خواهی، اسلام میان هر دو توازن بوجود می‌آورد…»[۱۱].

در اندیشه‌ی معتدل اسلامی توازن میان امور زیر مورد تأکید قرار گرفته است.

۱٫ توازن میان عقل و وحی:

ادامه خواندن جوانان، سکولاریسم و بحران هویت-۳

جوانان، سکولاریسم و بحران هویت-۲

جوانان، سکولاریسم و بحران هویت-۲

نویسنده‌: محمّد ملاّزاده‌

تعریف هویت

کالبدشکافی هویت از این رو ضرورت پیدا می‌کند که طرفداران گرایشهای مختلف فکری و سیاسی پیرامون معنی و مفهوم آن اختلاف‌نظر فراوان پیدا کرده و به ارائه‌ی تعاریف گوناگون از آن برخاسته‌اند. ما مسلمانان به لحاظ اینکه در حوزه‌ی فرهنگ اسلامی می‌اندیشیم و براساس آن پیرامون اشیاء حکم صادر می‌کنیم طبیعی است که تعریف مخصوص خود را از واژگان داشته باشیم.

دکتر محمد عماره می‌گوید: «هویت هر چیز در فرهنگ و عرف اسلامی مأخوذ از «هُوَ هُوَ»، و عبارت از جوهر و هسته، و حقیقت و لب آن است. هویت انسان یعنی جوهر و هسته و حقیقت و لُبّ انسان و آنچه که انسان بوسیله‌ی آن انسان می‌شود و از بقیه‌ی حیوانات امتیاز پیدا می‌کند. و این تعریف در مورد فرهنگ و تمدن و سایر اشیاء نیز صادق است»[۲].

به تعبیر دیگر، هویت را می‌توان به اثر انگشت تشبیه کرد. زیرا چنانکه از کانال اثر انگشت اشخاص را شناسایی می‌کنیم هویت نیز «موجب شناسایی شخص یا چیزی می‌شود»[۳].

نکته‌ی قابل توجه اینکه، در هر چیزی «ثوابت» و «متغیّرات» وجود دارد و تنها آن دسته از صفات و خصوصیات اشیاء که ثابت هستند در شناسایی هویت آنها مؤثر واقع می‌شوند. زیرا صفات مؤثر در هویت‌آفرینی صفاتی هستند که زمان و مکان تأثیری بر آنها نمی‌گذارند. هر وصفی که تغییرپذیر باشد نقشی در هویت‌آفرینی ندارد. دکتر محمد عماره می‌گوید: «هویت، ویژگی ثابت و غیرمتغیّری است که همواره تجدد پیدا می‌کند بدون اینکه حقیقت و ماهیت آن تغییر کند و باعث تشخیص شیئی از سایر اشیاء می‌گردد …»[۴].

اقسام و مؤلفه‌های هویت

تحلیل‌گران و محققان علوم اجتماعی، هویت را به اعتبار وصفی که در پی آن می‌آید به اقسام مختلف سیاسی، فرهنگی، ملی، قومی، دینی، مذهبی، اجتماعی و … تقسیم کرده‌اند که به عنوان خمیرمایه و عنصر اصلی در آفرینش و بافت همه‌ی آنها نقش اساسی دارد. چرا که هویت یک فرهنگ یا ملت یا قوم همان عنصر اصلی پدید آورنده و حافظ آن است اما در میان همه‌ی عناصر، دو عنصر «دین» و «ملیت» بیش از سایرین در ساخت هویت یک قوم مؤثر هستند. لهذا در این رساله به تبیین هویت دینی و ملی و بیان مؤلفه‌های پدیدآورنده‌ی این دو می‌پردازیم.

هویت دینی

دین در طول تاریخ به عنوان یک عنصر نهضت‌ساز و فرهنگ‌آفرین در میان انسان‌ها مطرح بوده است و سازنده و مولد تمدن اقوام و ملل به شمار می‌رود. دین پناهگاهی است که انسان به هنگام قطع امید از تمامی تعلقات، در سایه‌ی آن به ساحل امن و اطمینان می‌رسد و احساس خوشبختی می‌نماید.

بنابراین، دین اسلام به عنوان آخرین و کاملترین دین وحیانی جوهر و خمیرمایه‌ی فرهنگ و تمدن مسلمانان به شمار می‌آید. به قول دکتر محمد ستوده: «اگر منطق حاکم بر رقابت منابع هویت‌ساز را در چهار عرصه‌ی قوت نظری، کشش احساسی، قدرت و پیوند به اعتقاد بدانیم آموزه‌های اسلامی به دلیل انطباق آن با فطرت انسانها می‌توانند منبع هویت‌ساز فراگیر و جهان‌شمول محسوب شوند»[۵].

ادامه خواندن جوانان، سکولاریسم و بحران هویت-۲

جوانان، سکولاریسم و بحران هویت-۱

جوانان، سکولاریسم و بحران هویت-۱

نویسنده‌: محمّد ملاّزاده‌

یکی از معضلهای اصلی بشر در جهان امروز، معضل «بحران هویت» است. زیرا تهدیدها و خطرهای ناشی از آن بیشتر از هر کس متوجه نسل جوان و نوجوان ممالک جهان سوم (بویژه ممالک مسلمان‌نشین) است. چون پاسخگو نبودن قرائت و تفسیر معمول، متداول و رسمی از نصوص دینی توسط شارحان و متولیان کنونی تبلیغ و تفسیر دین، و اضمحلال پایه‌های فرهنگ سنتی ملی از یک سو، و گرفتاری در چنبره‌ی جاذبه‌های شگفت‌انگیز علوم و تکنولوژی مدرن دنیای غرب از دیگر سو باعث شده که جوانان ما گرفتار نوعی خودباختگی و انفعال مأیوسانه شوند. از این‌رو تغییر خطاب دینی و ارائه‌ی تفسیری متناسب با نیازهای عصر، و در عین حال نشأت گرفته از عقلانیت اسلامی [از متون دست اول دینی (قرآن و سنّت)] ضرورتی است اجتناب‌ناپذیر.

در واقع سنین جوانی سنین دست و پنجه نرم کردن با هنجارها و ناهنجاریهای گوناگون زندگی، و سنین امیدها و آرزوها است. لذا اگر فرد در این سن گرفتار یأس و انفعال شود برای همیشه ناکام و مأیوس باقی خواهد ماند.

مزید بر علت دنیای سرمایه‌داری غرب و در رأس آن، کشور امپریالیستی امریکا می‌کوشد از کانال استفاده از فاکتور «نظم نوین جهانی» و فرایند «جهانی‌سازی» الگوی فرهنگ و اندیشه‌ی خود را به زور بر همه‌ی جهان [بویژه جهان اسلام] تحمیل کند و اگر ملتی از پذیرش بدون قید و شرط خواسته‌های آنان ابا ورزد و در صدد مقاومت و حفاظت از هویت دینی و ملی خود برآید باید مورد تهاجم نظامی واقع شود و علاوه بر اینکه خود، خوار و ذلیل و زبون گردد و ثروتهای ملی‌اش به تاراج رود، باعث تنبیه دیگران و تسلیم زبونانه‌شان نیز بشود. جهان سرمایه‌داری غربی آشکارا و بی‌پروا اعلام می‌دارد که خواهان تحمیل الگوی فکری، فلسفی «لیبرالیسم» و سیستم حکومتی و نظام سیاسی «دموکراسی» است [اما طبق تفسیری که خود از دموکراسی دارد و مناسب حال کشورها و ملت‌های مختلف می‌داند] بر همه‌ی جهان است! غرب در صدد است از کانال ازدواج میان فلسفه‌ی لیبرالیسم و سیستم حکومتی دموکراسی، جوامع بشری را به سوی «سکولاریسم» سوق دهد و همه‌ی انسانهای جهان را در طرز تفکر و تعقل و در روش زندگی «سکولار» پرورش دهد و آنها را طوری بار بیاورد که جز به این جهان و بهتر نمودن زندگی در آن [به عبارت دقیق‌تر مسابقه در دنباله‌روی و تقلید از غرب] به هیچ چیز دیگر فکر نکنند.

لغزش دنیای غرب در دامن سکولاریسم به دلیل فقدان ایمان صحیح برگرفته از وحی، طبیعی است تا بدین وسیله خود را از بحران درونی برهاند. ولی این مقوله بر جوامعی که از پتانسیل قوی ایمان و معنویت بهره‌مند، و در سایه‌ی آن، از اطمینان روحی برخوردارند، صدق نمی‌کند.

ادامه خواندن جوانان، سکولاریسم و بحران هویت-۱

علمای سکولار؛ پارادوکسی در قالب روشن فکری دینی

علمای سکولار؛ پارادوکسی در قالب روشن فکری دینی

مؤلف: شیخ ابوسعد العاملی (حفظه الله)

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله وحده، والصلاة والسلام علی من لا نبی بعده، و بعد…

سکولاریسم یعنی جدایی دین از دولت و سیاست و میدانهای رهبری و شؤنات زندگی .. و منحصر کردن فعالیت­ها، اهداف و وظایف دین درگوشه­ی صومعه­ها و کنیسه­ها و مساجد .. تا اینکه دین تبدیل به مسئله­ای شخصی و فردی شود­ .. دینی که از فعالیت و نشاط­های زندگی دنیا دور و تهی است .. به معنای دیگر، یعنی اینکه دین فعالیت و وظایفش فقط در حد ارتباط بنده با پروردگارش باشد و حق خداوند بر بندگانش فقط در انجام عبادات و شعائر تعبدی و دور از چهارچوب زندگی سیاسی و حکومت داری و اداره­ی زندگی باشد .. و داعیانش این گونه ندا سر می­دهند که: سهم خداوند از فعالیت روزمره­ی افراد فقط گوشه­ی مسجد و کلیسا و عبـادت بنـدگان در این امـاکن می­باشد .. و دیگر کـارهایی مانند: حکـومت­داری و مباحث دولت و سیاست و اهداف کـلی آن و چهارچوب و جزئیات زندگی مردم همه­اش مربوط به قیصر { قیصر در اینجا نماد حاکمان و رهبران و فرمانروایان است. } و خصوصیات اوست .. وآنچه که مربوط به قیصر است خداوند را درآن دخالتی نیست و از آن بی­بهره است .. وآنچه که حق مسلم اوست به قیصر تعلق می­گیرد و برای او حق کاملی وجود دارد که دخالت و مشارکت نماید .. چه این دخالت، منع کردن و حذر دادن از چیزی باشد که خداوند آنرا روا نموده باشد و یا حلال کردن حرامهایش باشد. {لذا می­بینیم که در بسیاری مواقع و موارد (قیصر و سربازانش) حتی وارد فعالیت مساجد می­شوند و کلمات خطیبان و داعیان را خود نوشته و یا دست کاری می­کنند و اینکه چه وقت باز باشد یا بسته .. چه وقت فعالیت کند یا تعطیل باشد .. چه کسی وارد و یا خارج می­شود .. و برای این کار دوربینها و جاسوسانی را گماشته­اند که رکوع و سجود بندگان خدا را کنترل کنند .. سبحان الله حتی مساجد، در شریعت و قانون این قیصریان سکولار معاصر خالصانه برای خدا نیست و در آن دخالت می­کنند }

خداوند متعال می­فرماید: )وَجَعَلُواْ لِلّهِ مِمِّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَالأَنْعَامِ نَصِيباً فَقَالُواْ هَذَا لِلّهِ بِزَعْمِهِمْ وَهَذَا لِشُرَكَآئِنَا فَمَا كَانَ لِشُرَكَآئِهِمْ فَلاَ يَصِلُ إِلَى اللّهِ وَمَا كَانَ لِلّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلَى شُرَكَآئِهِمْ سَاء مَا يَحْكُمُونَ( انعام۱۳۶

«بت­ پرستان هميشه دچار اوهام و خرافاتند مثلاً اينگونه که: مشركان سهمي از زراعت و چهارپاياني را كه خدا آنها را آفريده است براي خدا قرار مي­دهند و به گمان خود مي­گويند: اين براي خدا است (و با اين سهم به خدا تقرّب مي­جوئيم و بدين منظور آن را به مهمانان و ناتوانان مي­دهيم) و اين براي شركاء (و معبودهاي) ما است (و با اين سهم نيز به بتها و اصنام تقرّب مي­جوئيم و بدين منظور آن را صرف رؤسا و پرده‌داران و خادمان بتكده‌ها و معابد مي‌نمائيم) امّا آنچه به شركاء (و معبودهاي) ايشان تعلّق مي‌گيرد به خدا نمي­رسد (و صرف آن در راه او ممنوع است) و آنچه متعلّق به خدا مي­باشد به شركاء (و معبودهاي) ايشان مي­رسد (و مي­تواند صرف آنها گردد و به سرپرستان و خدمتگذاران اصنام ايشان داده شود). چه بد داوري مي‌كنند».{ ابن­کثیر در تفسیر این آیه می­فرماید: «­… این سرزنش و توبیخی است از طرف خداوند متعال به مشرکانی که بدعت و کفر و شرک را اختراع می­کنند و برای خدا بهره و نصیب ناچیزی از متاع و کالایی دنیایی قرار می­دادند، حال آنکه او خود خالق همه چیز است ..» ج۳ ص۳۴۴٫

ادامه خواندن علمای سکولار؛ پارادوکسی در قالب روشن فکری دینی

چرا اسلام دين جهانى و برای تمام عصرهاست

چرا اسلام دين جهانى و برای تمام عصرهاست

ارائه دهنده : ابو محمد  مهابادی / مدرس

با دین و ديندارى نبايد ستيزه كرد زيرا گرايش به دين در وجدان جهانى جاى دارد و در همه جا مظاهر آن ديده ميشود و هيچ قدرت نظامى يا انديشة فلسفى يا نگرش علمى، نتوانسته‌است ريشة دين‌باورى را بر كند و يا رسوم آنرا بكلي بر اندازد! اما ديندارى هم مانند ديگر پديده‌هاى طبيعى، آفاتى دارد كه آنرا بيمارگونه ميكند. بايد آفتها را شناخت و با آنها به مبارزه برخاست. نزاع با ديگران درباره بنياد دين، درست نيست وبجايى هم نخواهد رسيد.

شمشير “دين‌ستيزان” كندتر و كوتاهتر از آنست كه ريشۀ ديندارى را بزند بويژه كه خود، حيران و گمگشته‌اند و راه خدا را بدرستي نمي‌شناسند! پس چنانكه گفتيم بايد آفتهاي دين‌باوري را شناخت و بدترين آنها، بي‌ترديد خرافات است كه در گذشت روزگار چون غباري بر چهـــــرة دين نشسته و صورت پاك و روشن آنرا تيره ساخته است. نسل نو را بايد از خرافه‌ها با خبـــر و بر حذر داشت تا فرداي دين، فرداي روشني باشد. بعلاوه پيروان اديان توحيـــدي بهتر است بجــــاي ستيزه‌گريهاى با يكديگر، هر كدام فوائد و امتيازات دين خود را با دليل و مدرك نشان دهند و خدمات آئين شان را به بشريت بازگو كنند و آنگاه گزينش دين فردا را به نسل فردا سپارند.

ما در اينجا از خدمات فرهنگ و تمدن اسلامي به جهانيان و نقشي كه اسلام در اين باره بر عهده داشته، سخنى نميگوييم زيرا كه “اين رشته سر دراز دارد” ولي در خلال چند اصل، از مباني اين آئين الهی سخن بميان ميآوريم و داورى را بخوانندگان ارجمند ميسپاريم:

۱- اسلام، دين خرد گرايى و ارزشمند شمردن “عقل” و “فكر” و “برهان” است و آيات قرآني كه دراين باره آمده از هفتاد آيه در ميگذرد. قرآن كريم ميفرماید:(وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ) يونس: ۱۰۰٫  يعني: «(الله) پليدى را بر كساني مينهد كه عقل و خرد را بكار نميبرند».

ادامه خواندن چرا اسلام دين جهانى و برای تمام عصرهاست

چپ را در کردستان فراموش كن [ نوشته های یک سکولار قدیم سوسیالیست در کردستان]

چپ را در کردستان فراموش كن [ نوشته های یک سکولار قدیم سوسیالیست در کردستان]

 نوشته :  یونس قربانی فر 

چپ تداعي گر بسي خاطره هاست ؛شورشگري ،مبارزه،مقاومت،پايداري،عدالت طلبي،انسان دوستي و بسياري ديگر از زيباترين جلوه ها و نمود ها ي كردار انساني. و سركوب ،كشتار،اعدام ،تبعيد ، شكنجه ، نابردباري و در كل برپايي دوزخ براي زمينيان، بخشي ديگر از خاطره هاي مرتبط با چپ هستند كه نمود پليد ترين وظالمانه ترين كردار هاي انساني مي باشند.

اين خاطره ها در گستره ي تاريخ جهاني تنها مختص به مردماني نيستند كه تجربه حاكميت و قدرت مداري احزاب و گروه هاي چپ را از سر گذرانيده باشند،بلكه در اذهان تاريخي تماني مردماني وجود دارند كه تجربه ي حضور و كنشگري گروه هاي چپ را از سر گذرانيده اند.در ميان ما نيز كه انديشه گري و عملگري سياسي را باچپ آغازيديم ،تاريخ چپ يادآور همان خاطره هاست؛مبارزه،شورشگري و ايستادگي در يك سو و در سوي ديگرنابردباري سياسي،اتهام زني به مخالفان ،عدم تساهل سياسي،عدم درك ديگري ،راديكاليسم بي بنياد،انشعاب ،تصفيه ،خيانت ودر كل رواج ضد دموكراتيك ترين رفتار هاي سياسي، كه خاطره هاي چپ در تاريخ ماست.

اگرچه مومنان جزم انديش اين ايدئولوژي در خاطره پردازي به شيوه اي خاص خاطره گزيني مي كنند و تنها بخشي از اين خاطرات را به يادها مي آورندو امروز نيز كه به صورت گروهي حاشيه اي درآمده اند از آن خاطره ها بنياد تاريخي   پر افتخار مي نهند وريشه هاي  مشروعيت و تدوام خويش را در اين شيوه از خاطره گزيني مي جويند. 

البته اين مومنان حاشيه نشين امروز نيز  خاطره افريني مي كنند ، كه آن خاطره ها چيزي نيستند جز؛ انشعاب ،خيانت ،عدم درك ديگري ،اتهام زني به مخالفان و همه را با بر چسب فرسوده و اشمئزاز آور مرتجع طرد و نفي نمودن و ترويج كردارهاي ضد دموكراتيك كه هر روز گروه هاي چند نفره يا چند صد نفره از بنيادگرايان چپ بر خاطرات خود مي افزايند.

ادامه خواندن چپ را در کردستان فراموش كن [ نوشته های یک سکولار قدیم سوسیالیست در کردستان]

سید قطب تقبله الله و نگرش او به ورود و خطر کفار سکولار جهانی در سرزمینهای مسلمان نشین

سید قطب تقبله الله و نگرش او به ورود و خطر کفار سکولار جهانی در سرزمینهای مسلمان نشین

ارائه دهنده : عبدالله مسلم

حکومتهای غربی با اهداف سکولاریستی خود، بخاطر چشم طمعی که به منابع سرشار سرزمین های

مسلمین دوخته بودند، می بایست که ابتدا قدرتهای معنوی آنها و هر روحیه ای که ممکن بود برای

آنها مانع یا خطرساز باشد را سرکوب کنند تا بعد بتوانند بر آنها تصرف پیدا کنند. چرا که آنها بخوبی

می دانستند مسلمین طبق آموزه های دینی خود را حزب الله می دانستند که تنها حزب پیروزخواهد بود.

خداوند متعال در این باره می فرماید:  و هر کس الله و پیامبر او و کسانیکه ایمان آوردهاند، دوست بدارد، )او از حزب الله است و یقیناً حزب  الله پیروز است . (مائده/۵۶)

و همچنین با احکام انقلابی و اسلامی همچون وجوب جهاد که الله تعالی بسیار بر آن امر کرده است

و می فرماید:سبکبار و گرانبار )همگی برای جهاد( کوچ کنید، و با اموالتان، و جانهایتان در راه الله جهاد کنید، این برای شما بهتراست، اگر بدانید. (توبه/۴۱)

و کسانی را هم که از جهاد سرباز می زنند را مذمت کرده است و آتش جهنم را سزای این کار آنها

دانسته است، همچنانکه می فرماید: واپس ماندگان )از غزوۀ تبوک( از نشستن خود بعد از )مخالفت با( رسول الله، خوشحال  شدند، و کراهت داشتند که با اموال خود، و جانهای خود، در راه الله جهاد کنند، و )به یکدیگر( گفتند:در این گرما، )برای جهاد( بیرون نروید، )ای پیامبر! به آنان( بگو: آتش جهنم )از این( گرمتراست اگردر مییافتند  (توبه/۸۱)

یا در مورد وجوب امر به معروف و نهی از منکر که باز جزء مسائل مهم جهان اسلام است و تاکیدفراوان بر آن شده است، همچنانکه الله تعالی میفرماید: شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شده اید  امر به معروف میکنید و نهی از منکر مینمائید، و به الله ایمان دارید و اگر اهل کتاب ایمان میآوردند؛ قطعاً برایشان بهتر بود، برخی از آنان مؤمنند و بیشتر آنان فاسق و نافرمانند . (آل عمران/۱۱۰)

یا سفارشات فراوانی که در خصوص وجوب همبستگی و اتحاد بین مسلمین و ممنوعیت کمک به دشمنان دارد و می فرماید: همگی به ریسمان الله (= قرآن و اسلام ) چنگ زنید و پراکنده نشوید (آل عمران/۱۰۳)

یا در جایی دیگر میفرماید:  محمد)صل الله علیه و سلم( رسول الله است، و کسانیکه با او هستند، بر کافران سخت گیر و شدید و در میان خود مهربانند  (فتح/۲۹)

همه ی این آموزه ها و دیگر آموزه های مشابه اینها مانع بزرگی برای استعمارگران وجود داشت.لذا طبیعی بود که برای از بین بردن این آموزه ها و تبدیل مسلمین جهادی به انسانهایی که نسبتبه این آموزه ها واکنشی نشان ندهند)سکولاریسم( تلاش کنند. اما با توجه به اینکه این عقایدی که طی قرن ها در جان و ذهن مسلمین رسوخ کرده بود، از بین بردن یک باره ی آنها با عملیات های نظامی کارساز نبود، به فکر این افتادند تا با فرهنگ سازی و بصورت ملایم در بین جوامع اسلامی نفوذ پیدا کنند.

ادامه خواندن سید قطب تقبله الله و نگرش او به ورود و خطر کفار سکولار جهانی در سرزمینهای مسلمان نشین