اسلام مورد نظر و نیاز آمریکا

اسلام مورد نظر و نیاز آمریکا 

به قلم : ک . رضوی

 

به رغم انکه اداره بوش از ادعای صدور دموکراسی به خاورمیانه فاصله می گیرد (زیرا این سیاست به طرز متناقض نمایی به تحرک و پویایی اسلامگرایان در رسیدن به قدرت انجامیده است) با این وصف مراکز پژوهشی در امریکا توجه خاصی به این موضوع دارند و اغلب به ضرورت ادغام اسلامگرایان میانه رودر صحنه سیاست و تقویت دموکراسی اشاره می‌کنند. در همین راستا محقق امریکایی منا یعقوبیان پژوهشگر و متخصص در حوزه جنبشهای اسلامی میانه‌رو در خاورمیانه، تحقیقی را بدین منظور انجام داده است. این پژوهش توسط موسسه امریکایی صلح “یو اس آی پی” منتشر شده است. این موسسه عالی رتبه در پی ریزی موضع گیری‌های کنگره و کاخ سفید در قبال قضایای بین المللی نقش مهمی ایفا می‌کند. پژوهش یاد شده تحت عنوان” جذب اسلامگرایان و گسترش دموکراسی؛ براوردی مقدماتی” تلاشی است در جهت ارزیابی مساعدت‌های امریکا برای گسترش دموکراسی در کشورهای عربی.
یعقوبیان در ابتدا یاداور میشود که ستیز امریکا با جریانهای افراطی باید به موازات کمک به پیشرفت دموکراسی در جهان اسلام به پیش رود هرچند این اقدام به تسلط اسلامگرایان میانه رو انجامد. زیرا اسلامگرایان میانه رو سنگر دفاعی نخست در برابر افراط گرایان به شمار میروند.
در مرحله دوم، پژوهش یاد شده سه مصداق را مورد مطالعه قرار میدهد: مراکش،اردن، یمن

۱- مراکش؛نمونه ای از مشق دموکراسی پژوهش با استناد به موسسه امریکایی “ان دی آی” مراکش را نمونه ای کامیاب درعرصه تحول دموکراتیک و اصلاحات سیاسی در خاورمیانه و شمال افریقا می داند که از جمله می توان به فعالیتهای حزب میانه‌رو عدالت و توسعه در این کشور اشاره کرد.روشن است که به دلیل اختیارات وسیع پادشاه مراکش ،گشایش سیاسی به کندی پیش می رود اما دولتمردان و مردم تمایل واضحی به پیشبرد دموکراسی در این کشور دارند.

ادامه خواندن اسلام مورد نظر و نیاز آمریکا

آگاهان سكولار … مكر كردن با مردم در قالب روشنفكري ديني

آگاهان سكولار … مكر كردن با مردم در قالب روشنفكري ديني

 

نوشته ي  : شيخ أبو سعيد العاملي

مترجم : انجمن ” اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف ” بيساران

 

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمدلله و حده، والصلاة والسلام على من لانبى بعده، وبعد….

سكولاريسم  يعني : جدا نمودن دين از دولت و سياست و رهبري و امور اجتماعي و مدني و ديگر شئون عملي زندگي ، و به انحصار در آوردن و محدود نمودن و مصادره نمودن فعاليتهاي  زندگي فرهنگي ، اجتماعي ، سياسي  ، آموزشي وغيره براي خود ؛ كار و  برنامه هاي  ديني را در گوشه ي معابد و كنيسه ها و مساجد به عنوان هدف نهائي قرار دادن  ، تا اينكه دين تبديل شود به امري شخصي و فردي تغيير يافته ، ديني که با كار و امور زندگي عمومي و فعاليتهاي اساسي زندگي نا آشنا ، دور و غريب است ….

به عبارتي ديگر يعني : دين فعاليتهايش فقط در مرزهاي ارتباط خداو بنده باقي بماند ، و حق پروردگار نسبت به بنده هايش نيز فقط در انجام دادن شعائر فردي دين باشد آنهم بدور از هر گونه اصول و چارچوبه  و فعاليتهاي سياسي و حكومتداري و انجام فعاليتهاي اساسي زندگي .

مبلغين آن چنين تبليغ مي كنند و مي گويند : حق و سهم خداوند در كار و اعمال بنده گان تنها گوشه ي مسجد و كليسا و معابد است و بندگي بنده گان در اين مكانها صورت مي گيرد … ديگه كار و بارهاي ديگري چون : حكومتداري و تنظيم كردن بخشها و قسمتهاي گوناگون دولت (اقتصادي ، فرهنگي ، آموزشي ، جزائي و… ) و سياست و تمام آن اهداف و همه ي چهارچوبه ها و قسمتهايي كه مربوط به سازماندهي زندگي مردم مي شود به قيصر ارتباط دارد و از امتيازات و اختيارات وي مي باشد ….آنچه به قيصر مربوط مي شود ديگر خداوند هيچ حقي ندارد در آنها دخالت كند …. اما در اموراتي كه حق مخصوص خداوند است قیصر مي تواند در آن دخل و تصرف نمايد و قيصر اين حق را دارد كه به طور كلي در آن  صاحب سهم گشته و شريكش گردد ، هرچند كه اين سهيم شدن و شراكت عبارت باشد از لغو نمودن و نادرست دانستن آنچه كه خداوند آنرا درست و حلال دانسته و يا حلال كردن و درست دانستن كارهايي باشد كه خداوند آنها را  نادرست و حرام دانسته باشد  ..

خداوند پاك و بي همتا ي فرمايند : وَجَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَالْأَنْعَامِ نَصِيبًا فَقَالُوا هَذَا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَهَذَا لِشُرَكَائِنَا فَمَا كَانَ لِشُرَكَائِهِمْ فَلَا يَصِلُ إِلَى اللَّهِ وَمَا كَانَ لِلَّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلَى شُرَكَائِهِمْ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ ‌‌. [ الأنعام: ١٣٦ ]

ادامه خواندن آگاهان سكولار … مكر كردن با مردم در قالب روشنفكري ديني

آیا میتوان دین اسلام را از سیاست جدا شمرد؟

      

آیا میتوان دین  اسلام را از سیاست جدا شمرد؟

ارائه دهنده: ابو عبدالله  موکریانی

 

با صراحتِ تام و به اعتقاد راسخ، محكم و متین میگویم كه دین واقعی با سیاست صحیح پیوند ناگسستنی دارد و حتی می توانم بگویم كه مُكَملِ یكدیگر در پیدایش جامعهء عادلانه الهی است. دین بدون سیاست، هم چون درختی بی ثمر است. استعمارگران و دشمنان اسلام به این نتیجه رسیده اند كه بزرگترین دشمن آنها دین است. بدین اساس همه كوشش و فعالیت خویش را به این نقطه متوجه ساخته اند، تا دین را از ماهیت اصلی آن كه سعادت بشریت است، تغییر دهند. طوریكه همین روش و برخورد را با دین مسیحیت نیز بعمل آوردند. سعی و كوشش آنها در انزوا قرار دادن دین در مساجد و معابد دینی است و بس. آنان نمی گذارند كه دین وارد جامعه و عرصهء سیاست گردد. به همین منظور شعارِ جدایی دین از سیاست را در همه جا مطرح كرده اند و این مبارزه را در دستور روز خویش بخصوص بعد از ختم جنگ سرد، قرار داده اند. غربی ها از تشكیل حكومت اسلامی كه دین و سیاست را بطور قطع باهم پیوند میدهند، سخت در هراس اند و حتی از آن رنج هم می برند. علت عمده ترس از این مسأله را میتوان در دو نقطه عمده مورد تحلیل و ارزیابی قرار داد:

اول: دین كه در جوامع غربی وجود دارد، دین مسیحیت كنونی است، و این بدین معنی است كه این دین بر اثر تحریفات، ماهیت دینی خویش را با گذشت زمان اصلا از دست داده و دین عملا به یك مسأله خصوصی و فردی و منحصر به رابطه خلق و خالق كه تعلیمات آن منحصر به یك سلسله توصیه های اخلاقی میشود، درآمده است و كاری به مسایل اجتماعی و مخصوصا مسایل اخلاقی ندارد. فرقِ یكنفر دیندار با یكنفر غیر دیندار در این جوامع آنست كه فرد دیندار بیك سلسله مسایل اخلاقی پایبند است و هفته ای یكبار آنهم روز یكشنبه صبح ناوقت به كلیسا می رود و ساعتی هم به عبادت و مناجاتِ خدا میپردازد، ولی افرادِ بی دین هیچ تعهدی نسبت به مسایل اخلاقی اساسا نداشته، هرگز به كلیسا هم نمی روند و به منظور تقویهء بنیهء مالی خویش از پرداخت مالیه به كلیسا رسما استعفاء نموده، خود را بی دین معرفی داشته و حتی حاضر نیست كه طفلش در كلیسا(غسل تعمید) ببیند و مرده اش توسط کشیش كلیسا دفن شود.

ادامه خواندن آیا میتوان دین اسلام را از سیاست جدا شمرد؟

جهان اسلام در برابر توطئه ای به نام اسلام دموکراتیک !!

 

جهان اسلام در برابر توطئه ای به نام  اسلام دموکراتیک !!

به قلم ؛ محمد رزق ساطور

مترجم : انجمن « اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف »  بیساران

 

الحمدلله و الصلاة و السلام علی رسول الله و آله و صحبه و سلم

سرزمین مسلمانان و عقائدشان این روزها درمعرض هجوم جنگ­های صلیبی –  یهودی(سکولاریست) بدخواه و فرومایه است . یهودیانی ( سکولاریست ) که تر و خشک را با هم می­ سوزانند و نه تنها خون مسلمین را می­ریزند و حرمتشان را می­درند ، بلکه باارزش­ترین دارایی آن­ها یعنی معتقداتشان را مورد هجوم قرار می­دهند.

تهاجم فکری با ورود مفاهیم بیگانه به دین اسلام و سرزمین مسلمانان آغاز شد و چنان پیش رفت که “هابل” در این مورد در اظهاراتش گفت که او “اسلام دموکراتیک” را می­ خواهد. بیگانگان ابتدا اسم را وضع کردند، سپس به دنبال مسمایش رفتند!!

اسلام دموکراتیک یعنی چه!! یعنی این که مسلمان از احکام دینش جدا شود. چیزی نداند، کاری نکند و کسی را به سوی احکام دین خود دعوت ندهد و قوانین برایش در هم آمیزند و همه­ی مردم چه مسلمان و چه کافر در نزد او یکی باشند. در این شرایط هویت مسلمان از بین می­رود و او نسبت به غیر مسلمان در هیچ چیز برتری نخواهد داشت و شخصیت متمایزی از غیرت و کرامت و افتخار و محبت نسبت به مومنان و بغض و احتیاط نسبت به کافران را که اسلام برایش به ارمغان آورده است، از دست خواهد داد و هیچ عقیده­ی صحیحی که او را از بقیه جدا کند، نخواهد داشت و عقیده­اش به مجموعه­ای از مفاهیم بی مصرف و خشک تبدیل می­ شود. او کسی را که ” لااله الا الله” می­ گوید با کسی که می­گوید” الله ثابت ثلاثه” مساوی می­داند و حق و باطل و عدل و ظلم نزد او یکی­ست. مسلمان به جسم بی­روحی تبدیل می­ شود که به درد چیزی جز اسباب­بازی کودکان نمی­ خورد و این فاجعه­ ی بزرگی­ست.

مسلمانان در مدینه در کنار یهودیان زندگی می­ کردند و در آن هنگام عقائدشان آن­ها را در آن­جا متمایز و قدرتمند کرده بود و به آن­ها شخصیت داده بود تا حدی که یهودیان روی آن­ها حساب باز می­ کردند و مطمئن بودند که مسلمانان با آن­ها مؤدبانه رفتار می­ کنند.

ادامه خواندن جهان اسلام در برابر توطئه ای به نام اسلام دموکراتیک !!

دموكراسی اسلامی يا اسلام دموكراتيك ، جايگزينی آمريكايی

دموكراسی اسلامی يا اسلام دموكراتيك ، جايگزينی آمريكايی

نويسنده: محمد سالم بن محمد امين مجلسی

مترجم : انجمن « اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف »  بیساران

 

علاوه بر تروريسم و مسائل مربوط به آن، دموكراسی از ديگر اموری است كه محققان آن را با من مطرح می­كنند و چند شرط برای دموكراسی و احكامش صادر كرده­اند – كه در مورد آن  حرف خواهم زد-  و بدان گوش سپرده­اند و موارد بسياری كه مربوط به تكفير هستند را بر آنها بنا نهاده­اند و هنجارهای جامعه را زير پا گذاشته­اند.

به هر حال من روی منبرها، نظرم را درباره­ی دموكراسی اعلام كرده­ام و بسياری از كسانی كه به امر دعوت به اسلام همت می­گمارند آن را ثبت و منتشر نموده­اند و من خدا را شکر، هنوز به آن اطمينان دارم، هرچند برخی از علما به نظر من، این مسئله را اشتباه فهميده­اند و ضعف وسستی نشان داده و راه چرب زبانی و تعارف را در پيش گرفته­اند و از جايی كه متوجه نيستند در دام دشمنان اسلام افتاده­اند و اين كمترين چيزی است كه می­توان درباره­ ی آنان گفت ودر اين مسير تمهيداتی وجود دارد:

  • اول اينكه خداوند سبحان مي­فرمايد: « فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّـهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا »﴿ النساء/٥٩ ﴾ «و اگر در چيزی اختلاف داشتيد ( و در امری از امور كشمكش پيدا كرديد ) آن را به خدا ( با عرضه به قرآن ) و پيغمبر او ( با رجوع به سنّت نبوی ) برگردانيد ( تا در پرتو قرآن و سنّت ، حكم آن را بدانيد . چرا كه خدا قرآن را نازل و پيغمبر آن را بيان و روشن داشته است . بايد چنين عمل كنيد ) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد . اين كار ( يعنی رجوع به قرآن و سنّت ) برای شما بهتر و خوش فرجام‌تر است».

منظور ارجاع امور به وحی است كه همان حجت پا برجاست، نه به نظريات و سلایق مردم و گفته­های دانشمندان در توجیه امور ، که تقليد از آن ناپسند است.

ادامه خواندن دموكراسی اسلامی يا اسلام دموكراتيك ، جايگزينی آمريكايی

دروغ دموكراسي

دروغ دموكراسي

 

به قلم   : شريف عبد الله/ مصر

مترجم : انجمن « اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف »  بیساران

 

زمانی که ايالات متحده آمريكا، تصميم گرفت به عراق حمله کند، نه به مشورت با اعضای داخلی شورای امنيت سازمان بين الملل اهمیتی داد و نه حتی به ماهیت دموکراتیک مجمع عمومی سازمان ملل متحد توجهی کرد، در حالی که  هر دوی اين­ها – شورای امنيت و مجمع عمومی – در اصل ایده­هایی آمريكايی بودند كه در سال ۱۹۵۴ نويد آن به جهان داده شد، با این وجود، بوش، رئيس جمهور آمريكا، به اين اعتبار كه مشكل بزرگ مسلمانان، عدم وجود دموكراسی در جوامع و حكومت­هايشان است، می آيد تا برايمان، به زور، آن دموكراسی – دروغ- را بياورد.

بوش به این امید که مسلمانان از طریق او، در سايه ی گسترده ی دموكراسی  زندگی كنند، دموکراسی­ خود را ، که سرانجام به کشورهای عربی نیز خواهد رسید، برگزيده و عنايت الهی بر مردم مي­داند  تا آنان را از تاريكی [ دين اسلام !! ] به سوی نور دموكراسی و آزادی ببرد و بنابراين دموكراسی و آزادی ، برنامه­ای آسمانی برای بشريت است كه بوش آن را نوید می داد.

بوش برای مسلمانان فتوا صادر می کند كه دموكراسی تناقضی با اسلام ندارد!

جالب این جاست که برخی ازروشنفكرنمايان مسلمان نيز می خواهند ما را به سمت این دموكراسی سوق دهند و تصور می کنند اين موضوع ، تنها در آزادی انتخاب حاکم از طریق صندوق­های رأی، خلاصه می­شود اما حقيقت اين است كه انديشه­ی دموكراسی ناشی از تصورات كلی درباره ی زندگی و هستی ست و برگرفته از تمدنی­ست كه با اسلام اختلافی ريشه­ای و عميق دارد:

  • تمدن غربی براساس جدايی دين از زندگی بنا شده است و وقتی دين از زندگی جدا شد، چه كسی جامعه و حكومت را با مقررات و احكام و قوانين ، سازمان­دهی می­كند؟! طبق مبادی تمدن غرب، اين كار توسط مردم انجام می­شود.
  • هنگامی که در اسلام حاكم و قانون­گذار خداوند سبحان و تعالی است و مردم فقط زمامدار حکومت هستند که خداوند حق انتخاب حاكم را به آن ها داده است، بنابراین پيمان خلافت، پيمانی از سر رضايتمندی و اختيار است و  خليفه نماينده ی مردم در اجرای اسلام است. پس نه امت  ونه حاكم و نه شوراها هیچ قدرتی در قانون­گذاری ندارند.

برای روشن شدن اين مطلب ناگزيريم چند نكته را بيان كنيم:

  • پيش از ورود شرع، حكمی وجود نداشت:

شرع حنیف مقرر کرده كه حاكم خداوند سبحان و متعال است و درنتيجه مصدر احكام، وحی­ای ست كه بر رسول الله –صلی الله علیه و سلم- نازل می شد. خداوند مي­فرمايد: «إِنْ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ» «فرمانروائی از آن خدا است و بس. خدا دستور داده است که جز او را نپرستید»(یوسف/۴۰) و نيز مي­فرمايد: «وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمْ الْكَافِرُونَ» «و کسی که بدانچه خداوند نازل کرده است حکم نکند، او و امثال او متمرّد (از شریعت خدا) هستند»(مائده/۴۷) و نيز می فرمايد: «وَأَنْ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ« « و (به تو ای پیغمبر فرمان می‌دهیم به این که) در میان آنان طبق چیزی حکم کن که خدا بر تو نازل کرده است»(مائده/۴۹)

ادامه خواندن دروغ دموكراسي

اسلام و دموکراسی: باهم یا ضد هم ؟

اسلام و دموکراسی: باهم یا ضد هم ؟

نویسنده: حسن الحسن

مترجم : انجمن « اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف »  بیساران

 

 

ما به ناچار باید در مورد موکراسی و ابعاد مجسم آن در جهان اسلام، با نهایت آرامش، بینش و وسعت نظر بحث کنیم. برخی گمان می­کنند بحث در مورد بینش دموکراتیک و تعیین میزان ارتباط آن با اسلام، بحثی سفسطه­انگیز و بی فایده است. اما این قضاوتی بسیار سطحی­ست زیرا جریان دموکراسی مقامی جهانی پیدا کرده است تا جایی که غرب، که تمدن و نفوذش بر جهان سلطه یافته، از یک سو آن را به عنوان تنها راه اصلاح زندگی بشر ترویج می­دهد و از سوی دیگر، به ترویج و انتشار آن در جهان فرا می­خواند و در این راه حتی از زور و تحمیل نیز استفاده می­کند، مخصوصاً در جهان اسلام.

معیار سلامت وضعیت اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در هریک از کشورهای جهان از نگاه غرب بستگی به تحکیم ارزش­های دموکراتیک در آن کشور داردو علاوه­براین میزان سلامت و رفاه جامعه نیز با گستره­ی تغییردموکراسی در آن کشور سنجیده می­شود.

غرب براین فرض است که جهان اسلام تا زمانی­که از دموکراسی دور باشد، در معرض بی­ثباتی و لرزش و تلاطم است و اقتدار دیکتاتوری، چیزی که از نظر غرب منبع تنش و نگرانی دائم برای سایر جهان است، در آن فراگیر خواهد بود و رهایی مسلمانان از کوره­ی ظلم و ستم و بی عدالتی ممکن نیست، مگر با پیشرفت دموکراسی کشورهایشان.

در دهه­های اخیر بیش­تر دولت­ها و گروه­های سیاسی در جهان اسلام ادعای دموکراسی دارند و آن را تبیلغ می­کنند و براین باورند که تبلیغ و ترویج دموکراسی هدف اصلی آن­هاست با وجود تناقض­های عملی یا عقیدتی که در این بینش وجود دارد و در بیش­تر موارد هر دو تناقض را می­توان در آن دید.

اهمیت و حساسیت موضوع زمانی روشن می­شود که دموکراسی، به عنوان نظریه­ای شایسته، برآینده­ی امت اسلامی تحمیل شود. به همین خاطر ما به ناچار باید به بحث در مورد بینش دموکراتیک بپردازیم و با نهایت آرامش و وسعت نظر ابعاد مجسم آن را در جهان اسلام مشخص کنیم.

در ابتدا باید ماهیت ارتباط بین دموکراسی و اسلام را بدانیم. دموکراسی، عامل تعیین کننده­ی هویت امتی­ ست که با آغوش باز از آن استقبال می­کند و آن را معیار مناسبی برای اعطای مشروعیت به هر سیستم، قانون یا اندیشه­ی حاکم بر امور زندگی به شمار می­آورد. قوانینی که در صورت عدم مشروعیت، در میان ملت جایی نخواهند داشت، مگر با زور.

ادامه خواندن اسلام و دموکراسی: باهم یا ضد هم ؟

ارتباط میان دین و دموکراسی

ارتباط میان دین و دموکراسی

 

مولف  : شیخ حامد بن حمد العلی

مترجم : انجمن ” اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف ” بيساران

 

تعیین رابطه ی میان دین ودموکراسی با درک مفهوم هر یک از آن دو ممکن خواهد بود.مفهوم دین، مانند بسیاری از مفاهیم دیگر، که در برخی از مقاله های سابق، از آن سخن به میان آمد، از جمله مفهوم اصلاح، فساد، تمدن و روابط بین تمدن ها بر مردم ملتبس شده است.

دین در اصطلاح غربی، یک مرحله ی زمانی در زندگی ملت است که اروپا با ورود به مرحله ی علم و عقل بشری، از آن گذشته است. بعضی از فلاسفه ی غربی مانند ولتر و روسو می گویند : “دین از تولیدات قسیسان و کاهنان تیز هوش است که برای درمان مشکلات جامعه، به هر ترفندی بود، آن را به وجود آوردند”.

با این وصف ما ناچار به توضیح مفهوم دین هستیم :

کلمه ی “دین” در قرآن کریم به کار رفته است و به این ترتیب، حداقل در میان مسلمانان، به خاطر درک مفاهیم شرعی(حقوقی) مربوط به آن ، به یک معنای مشروع تبدیل شده است، از جمله ی این مفاهیم :

–        حکم تعهد به دین اسلام

–        حکم ادیان دیگر

–        حکم پای بندی به دینی غیر از اسلام

–        حکم اعتقاد به دینی دیگر، در کنار اعتقاد به اسلام

 

همه ی این مسائل در قرآن و سنت آمده است و امت اسلامی، بدون هیچ اختلافی، بر آن ها اجماع دارندو تنها برخی از معاصرین، کسانی که درباره ی آن ها در مقالات سابق سخن گفتیم و گفتیم که آن ها اسلام و مسلمانان را الگو قرار نمی دهند بلکه می خواهند، نظراتشان را که در مخالفت با اسلام خلاصه می شود، ارائه دهند ؛ دچار سردرگمی گشته اند .

ادامه خواندن ارتباط میان دین و دموکراسی

ابو دجانه رحمه الله و پایان افسانه C.I.A

ابو دجانه رحمه الله و پایان افسانه C.I.A

به قلم: موسی سحر شکن

 

طواغیت و بخصوص دستگاه های اطلاعاتی شان ، همیشه سعی بر این دارند که درباره خود به مردم چنین القاء کنند که دارای صفات خدایی هستند،صفات خدایی مانند سمع و بصر وعلم مطلق و ….چه بسیار از آنها می شنویم که در باره خود می گویند:
{ وَمَا تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِن قُرْآنٍ وَلاَ تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُوداً إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ: تو به هيچ كاري نمي‌پردازي و چيزي از قرآن نمي‌خواني ، و هيچ كاري نمي‌كنيد ، مگر اين كه ما ناظر بر شما هستيم ، در همان حال كه شما بدان دست مي‌يازيد و سرگرم انجام آن مي‌باشيد…. أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لَا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُم بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ : آيا گمان مي‌برند كه ما اسرار پنهاني و سخنان درگوشي آنان را نمي‌شنويم‌ ؟ ! آري ! ( ما آگاه از راز و رمز ايشان و شنواي نجواي آنان بوده و ) گذشته از اين ،فرستادگان ما در كنارشان حاضر و بر اعمالشان ناظرند و ( همه كردار و گفتارشان را ) مي‌نويسند وثبت و ضبط مي‌كنند……. وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ: و مي‌دانيم كه به خاطرش چه مي‌گذرد و چه انديشه‌اي در سر دارد ، و ما از شاهرگ گردن بدو نزديكتريم……… وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنكُمْ وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِينَ ‏:‏ و ما ، هم پيشينيان شما را مي‌دانيم و هم پسينيان شما را ، ( و مي‌دانيم كه كي بوده‌اند و چه كرده‌اند ، و كي خواهند بود و چه خواهند كرد ) ……….. فَلَا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ إِنَّمَا نَعُدُّ لَهُمْ عَدّاً ‏:‏ ( ا در نزول عذاب ) بر آنان شتاب مكن . ما تمام اعمال ايشان را دقيقاً محاسبه مي‌كنيم ( و جزاي كارهايشان را خواهيم داد ) …… إِنَّا نَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ: ما مي‌دانيم آنچه را كه مخفي مي‌دارند و آنچه را كه آشكار مي‌سازند…… وَكُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عَالِمِينَ: ما بر هر چيزي آگاه و دانا بوده ( و هستيم)……. فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِم بِعِلْمٍ وَمَا كُنَّا غَآئِبِينَ ‏: ‏ مسلّماً ( اعمال همه را مو به مو و ) آگاهانه براي آنان شرح مي‌دهيم‌ ؛ چرا كه ما از آنان به دور نشده‌ايم ( و همه‌جا حاضر و ناظر كردار و رفتارشان بوده‌ايم ) ……. الَيْنَا مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا: بازگشت آنان به سوي ما است و ما ايشان را از كارهائي كه كرده‌اند آگاه مي‌سازيم ( و نتائج تلخ و شوم اعمالشان را بديشان خواهيم چشاند)……..
ویا از کسانی که به خدایی بودنشان باور کرده اند می شنویم که درباره شان می گویند:

ادامه خواندن ابو دجانه رحمه الله و پایان افسانه C.I.A

واکنش مرتدین سکولاریست کردستان نسبت به جریان های مخالف خود در مسئله تبلیغات

madkhaliiy

واکنش مرتدین سکولاریست کردستان نسبت به جریان های مخالف خود در مسئله تبلیغات

کاتب : ابوسلیمان هورامی

 

به صورت سر فصل می توان به چندین مورد اشاره کرد که بهترین آن ها از این قرارند:

۱- پیروی مطلق از «تئوری توطئه»

بدین معنی که هر جریان مخالف خود را نوعی توطئه طلبی و دسیسه چینی علیه خود پنداشته و آن را ساخته و پرداخته ی دشمنان خود می دانند اما در تبلیغات شان نمی گویند «دشمنان حزب ما» بلکه در کمال مردم فریبی کلمه ی «دشمنان ملت کرد» را به کار می برند.

۲- تمام اندیشه ها و برنامه های مخالف خود را توطئه و دسیسه چینی دولت مرکزی و به خصوص اطلاعات آن کشور معرفی می کنند. هم چنان که خود عامل دست خارجی های صهیو صلیبی کافر یا حتی دول همجوار بوده اند.

۳- دشمن سازی و بر چسب زنی بدین معنی به اطرافیان می نگرند که ببینند مردم آن جلسه از چه چیزی بیشتر دوری می کنند. اگر از بسیجی جماعت دوری می کنند می گویند فلانی بسیجی و اطلاعاتی است، اگر طرف صوفی باشد، می گویند فلانی وهابی است. اگر طرفشان اخوانی باشد می گویند فلانی تندرو رادیکال است و… مکر شیطان هر چند که ضعیف است اما در عین تنوع آن اگر عقیده ی صحیح بر فهم سلف صالح در برابرش نایستد خیلی جاها کارساز است.

ادامه خواندن واکنش مرتدین سکولاریست کردستان نسبت به جریان های مخالف خود در مسئله تبلیغات