«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (پاسخ به سوالات)
طالبان کنونی و عدم تکفیر مرتدین و شبهه ی مرجئه بودن امام ابوحنیفه رحمه الله(۴)
با این مقدمه به تعریف اهل سنت و اهل جماعت از اصطلاح شرعی ایمان می رسیم که گفته اند ایمان: ۱- تصديقٌ بالجَنانِ : تصدیق با قلب که در سینه پنهان است ۲- إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ: اقرار با زبان 3- عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ: عمل با اندامها و اعضای بدن است.[۱] امام ابوابراهیم اسماعیل بن یحیی مُزَنی (۱۷۵ -۲۶۴ ق) شاگرد امام شافعی (۱۵۰–۲۰۴ق) می گوید: الإيمانُ قَولٌ وعَمَلٌ مع اعتقادِه بالجَنانِ، وقَولٍ باللِّسانِ، وعَمَلٍ بالجوارِحِ والأركانِ، وهما سِيَّانِ، ونظامانِ وقَرينانِ، لا نُفَرِّقُ بينهما؛ لا إيمانَ إلَّا بعَمَلٍ، ولا عَمَلَ إلَّا بإيمانٍ.[۲] ایمان قول و عمل است همراه با اعتقاد قلبی، و قول به زبان و عمل به جوارح، و ایندو یکسانند، دو نظام داشته و نزدیک یکدیگرند، بین آندو فرق نمی گذاریم، نیست ایمان مگر به عمل و نیست عمل مگر به ایمان.
شیعیان جعفری هم آورده اند که: لا يُقبَلُ قَولُ إِلّا بِعَمَلٍ، وَلا يُقبَلُ قَولُ وَ لا عَمَلٌ إلّا بِنِيَّةٍ، وَلا یُقبَل قَولٌ وَ عَمَلٌ وَ نِيَّةٌ إلّا بِاصابَةِ السُّنَّةِ.[۳] هیچ گفتاری جز با عمل پذیرفته نمی شود و هیچ گفتار و عملی جز با نیت پذیرفته نمی شود و هیچ گفتار و عمل و نیتی جز با مطابقت با سنّت پذیرفته نمی شود.
به این شکل هرگاه اسم «ایمان» در قرآن و احادیث، یا به صورت مجرد به کار می رود، بالضَّرورة اعمال را نیز شامل می شود؛[۴] و در این زمینه علمای مختلف در دورانهای مختلف اتفاق و اجماع مسلمین را آورده اند.
امام عبدالرحمن اوزاعی (ت۸۸ق) که همزمان با امام ابوحنیفه زندگی کرده و مذهبش قبل از مذهب امام ابوحنیفه رواج پیدا کرده و تا اوایل قرن پنجم قمری مذهبش مذهب بخشهایی از شام[۵] و تا قرن سوم مذهب غالب مردم اندلس بود[۶] می گوید: لا يستقيمُ الإيمانُ إلَّا بالقَولِ، ایمان استوار نمی شود مگر با سخن و اقرار به زبان، ولا يستقيمُ الإيمانُ والقَولُ إلَّا بالعَمَلِ، و ایمان و قول استوار نمی شود مگر با عمل، ولا يستقيمُ الإيمانُ والقَولُ والعَمَلُ إلَّا بنِيَّةٍ مُوافِقةٍ للسُّنَّةِ، و ایمان و قول و عمل استوار نمی شوند مگر با نیت موافق سنت. وكان من مضى مِن سَلَفِنا لا يُفَرِّقون بين الإيمانِ والعَمَلِ، والعَمَلُ من الإيمانِ، والإيمانُ من العَمَلِ، و کسانی از گذشتگان ما که رفته اند بین ایمان و عمل فرق نگذاشته اند، و عمل از ایمان است، و ایمان از عمل است، وإنَّما الإيمانُ اسمٌ جامِعٌ، كما يجمَعُ هذه الأديانَ اسمُها، ويُصَدِّقُه العَمَلُ، بدرستی که ایمان اسم جامعی است، همچنانکه این ادیان اسمشان آنها را جمع می کند، و عمل آنرا تأئید و تصدیق می کند، فمن آمَنَ بلِسانِه وعَرَف بقَلْبِه، وصَدَّق بعَمَلِه؛ فتلك العُروةُ الوُثقى التي لا انفِصامَ لها، پس کسی که با زبانش ایمان بیاورد و با قلبش شناخت پیدا کند، پس اینها ریسمان محکمی است که گسستن ندارد، ومن قال بلِسانِه، ولم يعرِفْ بقَلْبِه، ولم يُصَدِّقْه بعَمَلِه، لم يُقبَلْ منه، وكان في الآخرةِ من الخاسِرينَ.[۷] و کسی که با زبانش اقرار به ایمان بکند، اما در قلبش به آن شناخت نداشته بداشد و در قلب آنرا تصدیق نکند، و با عملش آنرا تأئید و تصدیق نکند، چنین ایمانی از او پذیرفتنی نیست، و در آخرت هم جزو ضرر مندان خواهد بود.
امام بغوی شافعی (ت۴۳۳ق) هم می گوید: صحابه و تابعین وسایر علمای اهل سنت بعد از آنان متفق القولند که اعمال، جزئی از ایمان است و گفته اند: «إنَّ الإيمانَ قَولٌ وعَمَلٌ وعَقيدةٌ »[۸] که ایمان قول وعمل وعقیده است.
عبدالرحمن بن احمد معروف به ابن رجب حنبلی (۷۳۶- ۷۹۵ق) می گوید: مشهور نزد سلف و اهل حدیث این است که «أنَّ الإيمانَ: قَولٌ وعَمَلٌ ونِيَّةٌ» ایمان: قول و عمل و نیت است، و بدون شک تمام اعمال در مسمای ایمان وارد می شوند؛ و شافعی در این زمینه اجماع صحابه و تابعین و کسانی که بعد از صحابه و تابعین آنها را دیده است را آورده است …. که می گوید: همه صحابه و تابعین بعد از آنان و کسانی که ما درکشان کردیم، می گویند: الإيمانُ قَولٌ وعَمَلٌ ونِيَّةٌ، ایمان، قول و عمل و نیت است و هیچیک از آنسه مجزی نیست، مگر به دیگری. [۹] یعنی اگر یکی را جدا کردی بقیه هم از بین می روند. پس به عنوان مثال: ارکان نماز اقوال و افعالی است که حقیقت و ماهیت نماز بر آنها استوار است و مثلاً نماز تنها نیت و قرائت و قیام و رکوع و سجود و تشهد و غیره نیست بلکه همه ی این ارکان است که اگر یکی را آگاهانه و عمداً و به میل خودت کنار گذاشتی انگار کل نماز را کنار گذاشته ای. روزه و جهاد و سایر فرایض هم به همین گونه هستند.
اگر دقت کنید دسته ای از اهل علم گفته اند که: ایمان قول و عمل است یا اینکه گفته اند: قول و عمل و نیت است، یا قول و عمل و اعتقاد است: افرادی از گذشتگان صالح که گفته اند ایمان قول وعمل است منظورشان قول قلب و زبان، وعمل قلب و جوارح است؛ و هر کدام که اعتقاد را به تعریف اضافه نموده اند، دلیلشان این بوده که از لفظ قول شاید فقط، معنای قول ظاهر از آن برداشت شود، به همین دلیل اعتقاد قلبی را به آن اضافه کرده اند و هر کدام هم که گفته اند، ایمان قول و عمل و نیت است اینگونه توجیه کرده اند که قول شامل: قول قلب و قول زبان است.اما عمل چه بسا، نیت واخلاص (که منظور همان عمل قلب است) از آن فهمیده نشود به همین دلیل کلمه نیت را به تعریف اضافه کرده اند.[۱۰]
شیعیان جعفری هم از علی ابن ابی طالب[۱۱] وعلی ابن موسی رضا[۱۲] (ت۱۴۸ق) روایت کرده اند که از این بزرگواران پرسیده شد ایمان یعنی چه؟ پاسخ دادند: الْإِيمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ. ۱- ايمان معرفت و شناختن به دل (اعتقاد و باور کردن) و اعتراف به زبان و انجام دادن با اعضاء بدن است.[۱۳] علی بن محمد مشهور به امام هادی یا امام علی النقی (۲۱۲ -۲۵۴ق) [۱۴] و دیگران همین لفظ را از رسول الله صلی الله علیه وسلم نقل کرده اند. باز از امام علی بن ابی طالب و امام جعفر صادق[۱۵] (ت۸۳ق) نقل کرده اند که: اَلْإِيمَانُ: ۱- إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ : اقرار با زبان۲- وَ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ: شناخت با قلب۳- وَ عَمَلٌ بِالْجَوَارِحِ:[۱۶] و عمل با اندام ها و اعضای بدن است.
ادامه خواندن شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :طالبان کنونی و عدم تکفیر مرتدین و شبهه ی مرجئه بودن امام ابوحنیفه رحمه الله(۴)