حالا این سوال پرسیده می شود که چرا شما در جبهه هم زبانان خودتان نيستيد ؟ (۳۱۰) جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

  • حالا این سوال پرسیده می شود که چرا شما در جبهه هم زبانان خودتان نيستيد ؟ (۳۱۰) جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

ابتدا بايد پرسيد كه چه جبهه اي ؟ و در برابر كي ؟ ممكن است جبهه اي كه شما از آن صحبت مي كنيد جبهه ي سكولاريستهاي مرتد محلي باشد كه با پشتيباني كفار سكولار جهاني و حكومتهاي مرتد منطقه اي در برابر مسلمين صف آرائي كرده اند .  در اين صورت نه جنگ هم وطنان مسلمان با مهاجم ظالم خارجي است و نه ارتباطي  به تمام هم وطنان من دارد بلكه جنگ كثيفترين غده ي چركين هم وطنان من  با مسلمين و جنگ قانون كفر و ارتداد است با ايمان به قانون الله  و جبهه اشغالگران خارجي و مرتدين و منافقين محلي است با جبهه آزاديخواهان مدافع قانون شريعت الله  . اين نكته اي است كه ابتدا بايد روشن گردد .

درهر نقطه اي از زمين كه اين دو جبهه در برابر هم قرار گرفتند بدون هيچ شك و گماني  در جبهه ي قانون الله  قرار مي گيريم، و تا آنجايي كه امكان دارد با دست و زبان و قلب از جبهه قانون شريعت در برابر قانون كفار و اشغالگران سكولار و مرتد  حمايت خواهيم نمود . اگر پدر و مادر و خواهر و برادر و همزبان و همنژادها و تمام دوستان و عزيزانمان در جبهه كفار و مرتدين قرار بگيرند در اين صورت قوم وخويش و نزديك ما نيستند و تا زماني كه با زبان ، مال يا اسلحه در اين جبهه قرار گرفته اند از آنها برائت جسته و ابتدا از الله برای آنها طلب هدایت داریم و چنانچه قابل هدایت نیستند  آرزومنديم رسوا و نابود گردند و به از بين رفتنشان خوشحال مي گرديم . اين بخشي از اصل ولاء و براء و كفر به طاغوتي است كه الله متعال از طريق رسول الله صلي الله عليه وسلم به بندگانش آموخته است .

هر کس از وطن خود دفاع کند شهید است (۳۰۹)جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

  • هر کس از وطن خود دفاع کند شهید است (۳۰۹)جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

در ميان سكولاريستها شايع است كه سربازانی كه در جنگ با مسلمين آزادیخواه  كشته مي شوند شهيد هستند چون از خاك خود دفاع مي كنند اما ملاها مثل مرده ها با آنها برخورد مي كنند نه مثل شهيد .

طبق اين قاعده ي نادرست،  پس مي شود گفت : كه  كشته شده هاي ساسانيان و روميان كه با مسلمين صدر اسلام جنگيدند شهيد هستند ! چون از خاك خود دفاع كرده اند .

خاك زماني محترم است كه قانون الله در آن اجرا گردد، نه قانون كفر، مثل قانون يهوديت و سكولاريسم و غيره . چون در اين صورت اين خاك نامحترم است و دارالكفر و كسي كه از دارالكفر حمايت مي كند شهيد نيست بلكه كافر است. شهيد يك مصطلح شرعي و ديني اسلام است كه چارچوب خاص خود را دارد .

البته اين زياد عجيب نيست، سكولاريستهاي سرزمینهای مسلمان شنین كمونيستها و ملحدين و حتي آمريكائيهاي كافر كشته شده توسط مسلمين  را نيز شهيد مي نامند، مهم اين است كه در جنگ با مسلمين و قانون شريعت و يا در جنگ با منافع ملت خود كشته شده باشد و اين از كرامات اين موجودات خائن و دروغپرداز عوام فريب است  كه چگونه بي رحمانه از حماقت و نفهمي مردم جهت خدمت به اربابانشان سوءاستفاده مي كنند .

اما اينكه اگر اينها شهيد هستند چرا ملاهاي رسمي و دولتي  احكام شهداء را نسبت آنها اجرا نمي كنند ، و آنها را بالباسهايشان دفن نمي كنند و آنها را شسته و كفن كرده و بر آنها نماز مي خوانند و …. . واقعيت اين است كه  احمق ترين ملا هم مي داند كه اينها شهيد نيستند ؛ اما  دسته اي از ملاها از ترس جان خود و طبق مصالحي كه براي خود تراشيده اند فتوا نمي دهند كه اين موجودات مردار شده را با لباسهايشان دفن نموده و مثل شخص مرده با آنها برخورد نشود و عده ي ديگري از ملاها  نيز خائنين مرتدي هستند كه با الفاظ ديني بازي مي كنند و از ديناسلام به عنوان يك ابزار و وسيله در خدمت رساني به اربابان خود سود مي جويند . اينها احساسات مردم را به بازي گرفته اند و به قول كردهاي سوران « پێیان ڕائه بوێرن » ادامه خواندن هر کس از وطن خود دفاع کند شهید است (۳۰۹)جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

هیچ یک از مذاهب اسلامی نمی توانند ولی امر شوند اما سکولاریستها و مرتدین می توانند (۳۰۸)جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

  • هیچ یک از مذاهب اسلامی نمی توانند ولی امر شوند اما سکولاریستها و مرتدین می توانند (۳۰۸)جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

بخشي از سلولی ها [۱]مثل مفتي عربستان بر اين باورند كه حكومتهاي جنايتكار سكولاري كه با زور به قدرت رسيده اند مي توانند ولي امر شوند اما مجاهدين  و رهبران مذهبی نمي توانند ، چرا ؟

در اين جا با چند مثال ساده ماهيت اين اجناس تقلبي و مسموم را برايتان روشن مي كنیم : زمانی که آل سعود ، امارات ، کویت،  اردن، بحرین و… به همراه کفار سکولار جهانی در انهدام حکومتهای طالبان حنفی مذهب، صومالی شافعی و سلفی مسلک ، مالی و طوارق مالکی مذهب، فلسطین شافعی مذهب و… شرکت جسته و درحال تکمیل همین پروسه نسبت به حکومت شیعه مذهب ایران و دولت انقلابی شیعیان زیدی یمن و پرداخت هزینه های کودتاه بر علیه هر جریانی هستند که رنگ و بوی اسلامی داشته باشد ؛ تاریخ ثابت نموده است که رژیمهایی چون آل سعود، نوع مذهب برایشان مطرح نبوده و نیست؛ و تنها چیزی که برایشان مهم بوده و ارزش دارد حفظ منافع اربابانشان و جلوگیری از قدرت یابی مسلمین و تشکیل حکومتهای اسلامی می باشد .

بر همین اساس در هر نقطه ای از سرزمینهای مسلمان نشین که مسلمین مورد تهاجم وحشیانه کفار سکولار خارجی قرار گرفته و می گیرند رد پای دلارها و مزدوران این رژیمها  به چشم می خورد . بر این اساس یکی از ساحران کردستان عراق(عبدالطاغوت هوسران)  در يك مصاحبه تلويزيوني ،در مورد اتفاقات مصر و سيسي و مورسي ،  مي گويد : “هم اكنون سيسي به هر شيوه اي كه بوده قدرت را در دست گرفته است، از طريق زور بوده  يا تزوير ، حالا قدرت در دست ويست و ولي امر شده است، در برابر او ايستادن و مخالفت كردن با او غير شرعي است …. ! چرا ؟ چون در اينجا كفار و سکولاریستها  قدرت را در دست گرفته اند .

در همين مصاحبه مي گويد : چون مجاهدین  به زور  قدرت را در دست گرفته اند ولي امر نيستند بلكه فتنه اند ..! در مصاحبه با شبكه ( NRT) نيز مي گويد : هيچ كسي را ولي امر نمي داند كه با خشونت و زور  قدرت را در دست گرفته باشد .  چرا ؟ چون در اينجا مسلمين قدرت را در دست گرفته اند .

اين واقعيت آنهاست  ، و ما حق داريم طبق واقعيت و خواست آنها با آنها برخورد نماييم ؛ چون در صف دشمنان و بر عليه مسلمين شريعت گرا و مجاهدين شريعت گرا مي باشند ، عملاً خود را  در رديف دشمنان كفار اشغالگر خارجي و مرتدين محلي قرار داده اند و ما هم  طبق انتخابي كه كرده اند آنها را مي شناسيم  . شكي نيست كه اين موجودات آزادانه و به ميل و اختيار خود ،  خود را دايره ي منافقين و مرتدين قرار داده اند . پس ساده است كه درك كنيم  ولي امر و رهبر اينها  چه كساني هستند و چرا از رهبريت مسلمين سر باز مي زنند و رهبريت مسلمين را به رسميت نمي شناسند ، همچنانكه ما نيز رهبريت كفار و مرتدين را به رسميت نمي شناسيم . ادامه خواندن هیچ یک از مذاهب اسلامی نمی توانند ولی امر شوند اما سکولاریستها و مرتدین می توانند (۳۰۸)جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

تفسیر ناقص از فتنه جهت دور نمودن مسلمین از فریضه جهاد (۳۰۷)جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

  • تفسیر ناقص از فتنه جهت دور نمودن مسلمین از فریضه جهاد (۳۰۷)جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

طبقه دین فروش درباری چنین القاء می کنند كه امروزه جهاد بر علیه دیکتاتوری مهاجم  سکولاریستی  اشغالگر به رهبری آمریکا و نوکران محلی اش  فتنه است و بايد از آن دوري كرد ، آيا انجام فريضه ي جهاد در عصر ما فتنه است ؟

انجام دادن دستور الله و رسولش صلي الله عليه و سلم  جهت قتال با دشمنان و اشغالگران كافر و نوكران محلي اشان هيچ كه فتنه نيست بلكه بايد گفت سرپيچي كردن از دستورات الله و رسولش صلي الله عليه و سلم  فتنه مي باشد . الله متعال مي فرمايند  « …  فَليَحذَرِ ٱلَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنأَمرِهِۦٓ أَن تُصِيبَهُم فِتنَةٌ أَو يُصِيبَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ  »  (النور /٦٣)آنان كه با فرمان او مخالفت مي‌كنند ، بايد از اين بترسند كه بلائي ( در برابر عصياني كه مي‌ورزند) گريبانگيرشان گردد، يا اين كه عذاب دردناكي دچارشان شود .

امام بخاري رحمه الله كه طبق عادتش احاديث را بر اساس موضوعاتش دسته بندي كرده است و اين حديث را در ابتداي كتاب الفتن آورده است : «‌ ألا وإنه يُجَاء برجال من أمتي فيؤخذ بهم ذات الشمال، فأقول: يا رب أصحابي، فيقال: إنك لا تدري ما أحدثوا بعدك..»  [۱]

يعني : در روز قيامت كساني از امتم را مي آورند و آنها را از سمت چپ دور مي گردانند ، من هم مي گويم : اي پروردگارم يارانم . گفته مي شود : تو نمي داني كه بعد از تو چه كرده اند ….

اين حديث اشاره اي است به اينكه عوض نمودن  و غامض نمودن دستورات دين براي مردم و سرپيچي كردن از فرمان الله و رسولش صلي الله عليه و سلم  از بزرگترين عوامل فتنه و آشوب است و حتي مي توان گفت كه در گذشته و حال ريشه ي فتنه بوده است .بايد هوشيار بود  همچنانكه دين فروشان خادم  اجير شده توسط حكومتها و احزاب سكولار و مرتد مي گويند انجام دادن جهاد و قتالي كه امروزه مثل نماز و روزه  تبديل به فرض عين  گشته است فتنه نيست بلكه فتنه دست كشيدن از ان و انجام ندانش است  . الله متعال در اين باره مي فرمايند :  « وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لِي وَلَا تَفْتِنِّي أَلَا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا…..»  (التوبة /٤٩) ادامه خواندن تفسیر ناقص از فتنه جهت دور نمودن مسلمین از فریضه جهاد (۳۰۷)جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

استفاده از مفهوم خوارج به عنوان یک برچسپ، فحش و ترور شخصیت انقلابیون آزادیخواه (۳۰۶) جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

  • استفاده از مفهوم خوارج به عنوان یک برچسپ، فحش و ترور شخصیت  انقلابیون آزادیخواه (۳۰۶) جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

متاسفانه در عصر حاضر، بر خلاف قرون اولیه ی صدر اسلام  که عموم مسلمین آگاهی بیشتری به اصول اولیه ی شریعت داشتند، جهت ترور شخصیتی مجاهدین شریعت گرا و زشت نشان دادن آنها در نزد افکار عمومی، توسط علمای سوء و دین فروشان و تحت الحمایه های کفارجهانی و مرتدین محلی، ‌ادبیات و کلماتی رایج گشته و بر سر زبانها افتاده است که کمتر دین فروشی در قرون گذشته  این  جرئت و حماقت را به خود داده است که از آنها بر علیه مخالفین خود استفاده کند .

یکی از این کلمات، که به دلیل جهالت مردم همچون یک فحش از طرف دین فروشان ( و بخصوص سلفی های آل سعود، وعاظالسلاطین و اخوان المفلسین ) رایج گشته است، کلمه ی خوارج می باشد؛  و با این فحش و تهمت آشکار، تا به حال، مردم را سحر نموده  و به صورت سیستماتیک  هزاران مسلمان شریعت گرای انقلابی  را به قتل رسانده و یا در زندانها شکنجه کش نموده اند؛ اما هرگز نتوانسته اند که  عقاید خوارج را بر آنها تطبیق دهند . چون تطبیق دادن این صفات بر مجاهدین شریعت گرا امر محال و غیر ممکنی است؛ آنهم به دلیل اینکه  منهج، عقاید، افکار و رفتار عملی  مجاهدین شریعت گرا دقیقاً بر خلاف عقاید  و عمل خوارج می باشد .

پس از تکرار این فحش در منابر و رسانه های عمومی  ، به مرور زمان  ، برای بسیاری از مسلمین این  سوال پیش آمده است که عده ای از مفتی های رسمی حکام مزدور عربی و غیر عربی مجاهدین شریعت گرا را متهم به صفاتی چون خوارج نموده اند، اما  آیا حکام سکولاری که به غیر ما انزل الله حکم می کنند خلیفه بر حق و شرعی مسلمانان و مجریان قانون شریعت الله هستند، که به خاطر خروج و قیام برعلیه این حکومتهای سکولار و مرتد، تهمت خوارج را به مجاهدان می زنند؟ آیا زمانی که  حکامی سکولار چون ابوجهل و ابولهب  که راضی به اجرای بخشی از قوانین شریعت نیز بودند ، هرکسی که بر علیه آنها قیام کرده باشد جزو خوارج محسوب می گردد ؟ چگونه است که  این دسته از مفتی ها ی رسمی  چنین حکامی  را که با حمایت کفار سکولار جهانی  و زور اسلحه و زندان و تبلیغات دروغین بر مسلمین مسلط شده اند ولی امر ، رهبر، خلیفه شرعی و واجب الاطاعه دانسته  و شورش و خروج علیه ابو جهل را برابر با فرقه گمراه خوارج شدن می دانند ؟ ادامه خواندن استفاده از مفهوم خوارج به عنوان یک برچسپ، فحش و ترور شخصیت انقلابیون آزادیخواه (۳۰۶) جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

وجود تاجران جهاد باعث هدر رفتن جوانان می گردد (۳۰۵) جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

  • وجود تاجران جهاد باعث هدر رفتن جوانان می گردد (۳۰۵) جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

پس از  آن که  مسلمین بر علیه روسها و حکومتهای وابسته به آن اعلان جهاد نمودند ، آمریکا از طریق حکومتهای دست نشانده خود چون آل سعود ، قطر ، امارات ، اردن و غیره  با تولید رهبرانی جهادی بسیاری از مسلمین مخلص را از کانال همین رهبران بر علیه  مخالفین خود مدیریت کردند . زمانی که اربابان قبلی و روسیه کنار زده شده و اربابانی جدید به رهبری آمریکا جایگزین گشتند طبیعی بود که این رهبران نمی توانستند بر علیه اربابا خود اعلان جنگ کنند ؛ بلکه تمام تلاش آنها نفوذ در حکومت وابسته ی جدید و پیدا کردن مقام و منصب و کسب مال بیشتر بود .

بر  همین اساس بعضی  از دلسرد شدگان از جهاد شبهه وارد می کنند که ما به همراه  این رهبران جهاد کردیم وبالآخره اینان با دشمنان اسلام وبا آنانی که سالهای سال ما علیه آنان در جهاد بودیم صلح کردند ودر یک صف قرار گرفتند وآنان را برادر خواندند واگر باز هم جهاد کنیم به همین شکل ما شاید به کسی دیگری فروخته شویم.

این سرانجام تمام آنهایی است که وارد گروههایی گشته اند که منهج روشن و صحیحی نداشته اند . اما در هر صورت باید گفت که جهاد و بخصوص جهاد دفع ،همچون نماز، عمل فردی انسان است واجر مجاهد بر مبنای نیت واخلاص خود وی می باشد، پس گمراهی برخی از رهبران (به اصطلاح جهادی) اثری بر جهاد مجاهدین ندارد، این اشتباه خود آنان است که برخی منافقان واوباش را به رهبری جهاد پذیرفته بودند، سالهاست، ولله الحمد، با وجود دولت اسلامی و به وجود آمدن نهضتهای هم سو با آن   در صحنه ی جهاد چنین منافقان ومزدورانی جای پای ندارند وصفوف جهاد از اعمال ننگین ایشان پاک است، پس حیله اي برای ترک جهاد با اشغالگران سکولار  خارجی و نوکران محلی آنها وجود ندارد.

اگر به گذشته ی این دزدان رهبر نما  و طرفدارانشان دقت نمائیم متوجه خواهیم شد که  دیروز به خاطر سیم وزر و ریال ودلار به صفوف مجاهدین پیوسته بودند وامروز چون این همه متاع ارزان وحقیر در کنار حکومت میسر است سر در آستین حکومت دست نشانده کشیده اند. در حالیکه مجاهدین مخلص دیروز، امروز نیز در صفوف جهاد به مبارزه  خویش ادامه می دهند، ویا حد اقل در آمادگی به آن سعی می ورزند. ادامه خواندن وجود تاجران جهاد باعث هدر رفتن جوانان می گردد (۳۰۵) جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

طبق قاعده ی کــفر دون کفــر حکام دست نشانده سکولار معذورند (۳۰۴) جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

  • طبق قاعده ی کــفر دون کفــر حکام دست نشانده سکولار معذورند (۳۰۴) جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

شبهه« کفر دون کفر » به این دلیل تبلیغ می گرد تا در جنگی روانی به مردم بفهمانند که کفر  حکام دست نشانده ی کفار سکولار جهانی  کفر ارتدادی نیست .!

با وجود وضوح قضیه متاسفانه باز هم شاهد زنده شدن فکر ارجاء  تحت عنوان سلفیت آل سعود هستیم  ؛ که در مورد این روايت  شبهاتی را می آورند که منسوب به ابن عباس، طاووس وغیره است. چرا که عوام الناس هم گفتند حق است وما به حاکم غیر ما انزل الله نمی توانیم کافر بگوئیم ! ؛ پس از برسی خواهیم دید که اين گفته چه روایتا وچه درایتا هیچ قیمتی ندارد . از سلفيون آل سعود و اخوان الشیاطین مي پرسم که آيا شما شان نزول آیه را خوانده اید؟!

زمانی که رسول الله صل الله علیه وسلم  وارد مدینه نشده بود یهودیان با هم درگیر شدند وگروه غالب گفتند : که اگر شما از ما بکشید بايد دیه دو نفر را بدهید و اگر ما از شما بکشیم  دیه بايد نصف  باشد!!  روال چنین بود . اما زماني كه رسول الله صلي الله عليه وسلم وارد مدینه شد، یهود گفتند که :  انصاف نیست، برویم پیش محمد(صل الله علیه وسلم )تا اگر تائید کند ، این چيزي كه ما تعين كرده ايم ، روال باشد . ولی رسول الله صلي الله عليه وسلم  تائید نکرد وآیه ۴۴سوره مائده  نازل شد:” ‏إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هَادُوا وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُوا عَلَيْهِ شُهَدَاءَ فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ‏ “(مائده/۴۴)‏ ما تورات را (بر موسي) نازل كرديم كه در آن رهنمودي (به سوي حق) و نوري (زداينده‌ي تاريكيهاي جهل و ناداني، و پرتوانداز بر احكام الهي) بود . پيغمبراني كه تسليم فرمان خدا بودند بدان براي يهوديان حكم مي‌كردند ، و نيز خداپرستان و دانشمنداني بدان حكم مي‌كردند كه امانتداران و پاسداران كتاب خدا بودند . پس از مردم نهراسيد و بلكه از من بهراسيد و آيات مرا به بهاي ناچيز نفروشيد و (بدانيد كه) هركس برابر آن چيزي حكم نكند كه خداوند نازل كرده است او و امثال او بيگمان كافرند.

ودر بخاری آمده است كه ابن عمر رضي الله عنهما گوید که یهود نزد رسول الله صلي الله عليه وسلم آمدند وگفتند کسی زنا کرده حکمش چیست ؟ رسول الله جواب داد که حکم تورات چه بوده است؟ آنان گفتند که رویش را سیاه می کنیم وبا چوب می زنیم .عبد الله بن سلام تازه مسلم یهودی گفت که آنان دروغ می گویند تورات را ییاورند، می آورند ودستشان را روی آیه رجم می گزارند و ابن سلام می گوید که دستت را بر دار،  دستش را از روی آیه رجم بر مي دارد . تورات مشخص می شود که حکمش رجم بوده است . به نظر ابن عمر شان نزول آیه «َمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ» این بوده است .

در صحیح مسلم ازالبراء بن عازب روایت شده است رسول الله شخصی را دید که رویش را سیاه کرده اند وچوب میزنند و اورا می چرخانند .  رسول الله صل الله علیه وسلم فرمود: که این چه کار است ؟ یهود گفتند:  که این حد زنا کار در نزد ماست . رسول الله صل الله علیه وسلم  گفت:  که آیا میتوانید قسم بخورید (شریعت موسی )چنین بود ؟ آنان گفتند که مادامی که قسممان دادی می گوییم ؛ گفتند شریعت موسی چنین نبود ولاکن ثروتمندان را نتوانستیم رجم کنیم وفقط فقرا رجم میشدند، ما گفتیم حکمی پیدا کنیم که برای همه مناسب باشد، این کار را شروع کردیم. در همان لحظه  آیه ي” وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ ” (المائدة / ۴۴) هركس برابر آن چيزي حكم نكند كه خداوند نازل كرده است او و امثال او بيگمان كافرند. [۱] وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ.( المائدة / ۴۵) هركس برابر آن چيزي حكم نكند كه خداوند نازل كرده است او و امثال او بيگمان كافرند .  وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ(المائدة / ۴۷)  و كسي كه بدانچه خداوند نازل كرده است حكم نكند، او و امثال او متمرّد (از شريعت خدا) هستند. نازل شد[۲]

سلفیون آل سعود و به دنبال آنها دیگر وعاظ السلاطین می گویند : که حکم به غیر ما نزل الله کفر اصغر است .اما آیا آیه ای که شان نزول آن یهود است کفر اصغر در حق یهود معنی دارد؟ در حالی که ذاتا یهود کافر هستند؛ مگر یهودیان کنونی مسلمانند که کفراصغر و اکبر برایشان معنا داشته باشد؟!

اولا این روایت از طریق هشام بن حجیر المکى نقل شده است وضیف است . [۳] پس لازم است هم اكنون از لحاظ درایت به برسی آن پردازیم :

ولو اینکه سند قول بن عباس صحیح باشد، باید برسی شود که سیدنا بن عباس این قول را در کجا و چه موقعی و برای چه بیان می دارد ؟ او این قول را برای خوارج بیان می دارد که در قضیه حکمیت، سیدنا علی را تکفیر می کردند. نه حکام امروزی سیدنا علی هستند ونه ما خوارج  امروز .
اولا : اگر حکام مثل سیدنا علی بودند وما هم مثل خوارج ، فاعل گناه کبیره را کافر می دانستیم این صدق می کرد ! دوما : مگر ابن عباس کفر دون کفر را برای تفسیر آیه گفته است؟

خب،  پس ما باید موضوعی را که مربوط به دوران خود است را، با نص قیاس کنیم .چنانچه امام ابن کثیر در تفسیر ایه: أَفَحُکْمَ الْجَاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْمًا لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ (مائده/۵۰) آيا (آن فاسقان از پذيرش حكم تو بر طبق آنچه خدا نازل كرده است سرپيچي مي‌كنند و) جوياي حكم جاهليّت (ناشي از هوي و هوس) هستند ؟ آيا چه كسي براي افراد معتقد بهتر از خدا حكم مي‌كند ؟می گوید :  (در قضیه تاتارها و..) کفر آنها را صادر می کند [۴]

ما باید توجه داشته باشیم که در چه زمانی زندگی می کنیم؟ و با چه حکامی  روبرو هستيم؟ اکثر حکام سرزمینهای مسلمان نشین حکامی هستند که قوانین الله را زیر پا نهاده اند وقوانین سکولاریستی  فرانسه، اروپا وامریکا را آورده اند .

زمانی که خلافت حکومت عثمانی لغو شد، ملاها و شیوخ وارد پارلمان سکولاریستها  شدند اما مصطفی صبری آخرین شیخ الاسلام امت اسلام، فتوای کفر آنانی را صادر کرد که وارد پارلمان سکولاریستها شدند وافرادی که پشتوانه آنان هستند . با این که به واسطه ی این فتوا  ناچار به هجرت به مصر شد ودر انجا فوت کرد .

در مورد حجت بود ن قول صحابه نیز، علما بر چند نظر هستند ؛

نظر اول :  قول اصحاب حجت نیست

نظر دوم :  قول ابوبکر وعمر حجت است(بنا بر حدیث : بعد من بر ابابکر وعمر اقتدا کنید )

اما قول راجح ، قول   ابن قیم است . ايشان حجت بودن  قول اصحاب را با بيش از چهل دلیل بیان داشته ، که حجت بودنش شرطی باید داشته باشد و آن شرط هم ،  مخالف نبودن قول اصحاب با هم دیگر است .[۵]درمصنف عبد الرزاق آمده است که خود بن عباس  می گوید : کفر است!

عبد الله بن مسعود می گوید :اگر در حکم باشد کفر است ولی اگر رشوه باعث تغیر حکم باشد فرار وی است.  حذیفه  گوید: برای تمام کفار است وبرای امت اسلام نیز است . براء بن عازب گوید: در حق یهود آمد «وفی الکفار کلها» است.

همانگونه که دیدیم و لو این که این روایت از سیدنا بن عباس صحیح باشد، دیدیم که اقوال مخالف اصحاب با آن وجود دارد وشروط حجت بودن با آن سازگار نیست .

تغیر دادن حکم  الله با هوای نفسانی خود ، مثل پارتی بازی وفامیل بازی به دلیل تغیر نکردن حکم برای رضای خود کفر اصغر است و(گناه کبیره است) وگر نه استحلال تغیر حکم ، کفر ارتدادی است . مثل پارلمانیون سکولار که  جهت تدوین یا تعویض حکمی سکولاریستی به جای حکم الله گرد هم می آیند  وبا انگشت بلند کردن وپائین اوردن حلال وحرام، آزاد و ممنوع، قانونی و غیر  قانونی تعین می کنند . [۶] أَمْ لَهُمْ شُرَکَاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّینِ مَا لَمْ یَأْذَنْ بِهِ اللَّهُ وَلَوْلَا کَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ  . (شوری/ ۲۱)‏ شايد آنان شریکانی دارند كه براي ايشان ديني را پديد آورده‌اند كه خدا بدان اجازه نداده است ( و از آن بي‌خبر است‌ ؟ ) اگر اين سخنِ قاطعانه و داورانه ( ي خدا ، مبني بر مهلت كافران و تأخير قيامت تا وقت معيّن آن ) نبود، ميانشان ( با اهلاك كافران و ابقاء مؤمنان ) داوري مي‌گرديد (و دستور عذاب صادر مي‌گشت و مجالي به كافران نمي‌داد . در عين حال آنان نبايد اين حقيقت را فراموش كنند كه ) قطعاً ستمگران عذاب دردناكي دارند .

[۱] نکات آیه طبق قواعد قران وعربی :
وَمَنْ لَمْ  : عام است یعنی شامل همه می شود
هم الکافرون  : چون الف لام دارد شامل کفر اکبر می شود
امام طبری گوید که بین روایات تضادی وجود ندارد(همه بر تعویض حکم الله با غیرش دلالت دارد )

[۲] صحصح مسلم ۲۸ – ( ۱۷۰۰ )

[۳] وهشام بن حجیر ضعفه الأئمة الثقاة ولم یتابعه على هذه الروایة أحد.
قال أحمد بن حنبل فی (هشام): ”لیس بالقوی“، وقال: ”مکی ضعیف الحدیث“ وهذا طعن من جهة الروایة.وضعفه یحیى بن سعید القطان وضرب على حدیثه، وضعفه علی بن المدینی وذکره العقیلی فی الضعفاء، وکذا ابن عدی.وهشام صالح فی دینه، لذا قال ابن شبرمة: ”لیس بمکة مثله“.وقال ابن معین: ”صالح“…فهذا فی الدین أو العبادة، بدلیل أن ابن معین نفسه قد قال فیه: ”ضعیف جداً“.وقال الحافظ ابن حجر: ”صدوق له أوهام“.والخلاصة أنه عرف مما سبق أنه لا حجة لمن حاول تقویة هشام بالاحتجاج بروایة البخاری ومسلم له.. لأنهما لم یرویا له استقلالاً ولکن متابعة.. وهذا من الأدلة على تضعیفه إذا انفرد .

[۴] در بدایه ونهایه هم چنین امده است

[۵] ابن قیم ، اعلام الموقعین ، ص ۱۸۲

[۶] متاسفانه عده اي فتوا فروش تحت نام سلفیت  و اخوان المفلسين ( اخوان المسلمين منحرف شده ) در آمده ودجالهائی مثل مدخلی وعبد الخالق و.. از آنها حمایت میکنند وتکفیر کنندگان اين سكولاريستهاي مرتد موجود در پارلمانها  را خوارج می پندارند .

حمله بر شهرها و مراکز تجاری کفار اشغالگر عامل بد نام شدن مسلمین (۳۰۳) جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

  • حمله بر شهرها و مراکز تجاری کفار اشغالگر عامل بد نام شدن مسلمین (۳۰۳) جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

با این که روزانه شاهد قتل عام زنان، کودکان، جوانان، پیران و حتی حیوانات سرزمینهای مسلمان نشین و تخریب منازل و زیر بناهای اقتصادی آنها و نابودی در ختان و محیط زیست سرزمینهای مسلمان شنین توسط بمب افکنه های کفار اشغالگر خارجی و نوکران دست نشانده ی آنها می باشیم؛ با این وجود عده ای به ظاهر  مسلمان ثروتمند و یا وابسته به سیستم اداری کفار اشغالگر خارجی و نوکران محلی آنها با بضاعت ناچیز علم شرعی که آشکارا از میدانهای جهاد دفع  دوری کرده اند، و به تقلید از تبلیغات کفار سکولار جهانی، مرتدین  و منافقین محلی، می پرسند که اسلام جهاد مسلحانه را در مقابل افراد مسلح دشمن واماکن نظامی  آنها اجازه داده است، اما حمله بر شهرها، مراکز تجاری، وافراد غیر نظامی را منع می کند، وفعلاً مجاهدین علاوه برافراد واماکن نظامی؛ مراکز تجارتی، شهرها و..  را نیز هدف قرار می دهند واین امر از نگاه شریعت ممنوع است.

آشکار است که هدف از جهاد، و بخصوص دفع دشمن صائل و اشغالگر خارجی و نوکران محلی آن، مغلوب ساختن نیروهای اشغالگر و از میان برداشتن همه ی فتنه ها است. پس هر آنچه که در تقویت نظام های طاغوتی وکفری نقشی داشته باشد وسبب فتنه برای مسلمانان باشد باید مورد حمله ی مجاهدین قرار گیرد. همچنان هر آنچه باعث تضعیف نیروی مادی ویا معنویات دشمن گردد مجاهدین می توانند به آن دست زنند.

نخستین غزوه میان مسلمانان وکفار مکه به دنبال عزم مسلمانان  جهت تسخیر قافله  تجارتی اهل مکه رخ داد، به دلیل ضربه زدن به این عنصر تجارتی  توسط مسلمین و محافظت کردن آن توسط سکولاریستهای قریش بود که کفار لشکر کشی نموده و غزوه ی بدر رخ داد. علاوه بر  آن، وبه شهادت قرآن، مسلمانان درختان خرمای یهودی های  مدینه را به حکم خداوندی قطع نمودند تا با آن دشمنان اسلام را به تسلیم شدن وادار سازند.

رسول الله صلی الله علیه وسلم  نیزدر حمله به قلعه ی یهودیان از منجنیق (بمبهاب امروزی) استفاده کرد. و بر سرشان بارانی از سنگ و آتش باراند . می دانیم که این سنگها هم خانه ها را ویران میکند، هم پیرها و کودکان و هم حیوانات و درختان را از بین می برد و…. ادامه خواندن حمله بر شهرها و مراکز تجاری کفار اشغالگر عامل بد نام شدن مسلمین (۳۰۳) جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

تاخیر جهاد تا زمان تشکیل دولت اسلامی و قوت یافتن آن در حد کفار (۳۰۲)جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

  • تاخیر جهاد تا زمان تشکیل دولت اسلامی و قوت یافتن آن در حد کفار (۳۰۲)جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

یکی از شبهات دیگری که دشمنان جهاد به آن استدلال می کنند این است که مسلمانان در زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم وقتی اجازه جهاد یافتند که به مدینه ی منوره هجرت کردند ودولت اسلامی در آنجا بر پا شد، اما قبل از آن در مکه مکرمه جهاد بر آنان فرض نبود، وما فعلاً در چنین حالتی زندگی می کنیم که حکومت اسلامی وجود نداشته، مسلمانان در حالت ضعف قرار داشته ودشمن اسلحه ی قوی وپیشرفته ای در اختیاردارد  وما با دستان خالی نمی توانیم با آنها جهاد کنیم، پس باید منتظر بمانیم تا حکومت اسلامی برپا شود، مسلمانان قوت یابند واسلحه جدید وقوی به دست آورند، سپس اعلان جهاد نموده ودر مقابل دشمنان اسلام جهاد مسلحانه می کنیم! البته این شروط را به اندازه ای گسترش می دهند که در زمان حیات آنها هرگز تمامی ندارند و….

در ابتدا باید گفت که سالهاست که ما دارای دولت و حکومت اسلامی هستیم، هر چند این دولت اسلامی ممکن است در امور فقهی شخصی مخالفتهایی با مذهب خاص ما داشته باشد . پس نیازی به طی نمودن مراحل ساختگی دوران مکی و مدنی در زمانی که شریعت تکمیل گشته نمی باشد . در مورد برابری نمودن تجهیزات نظامی این دولت اسلامی با دولتهای کافر خارجی ممکن است هرگز به چنین درجه ای نرسد، پس همیشه باید جهاد را ترک نمود  و خود را جهت ذلیلی و تحت سلطه ی کفار اشغالگر و منافقین و مرتدین محلی باید آماده کنیم و … به نظر شما این استدلال  دوستان مسلمین است یا منافقین و دشمنان سرسخت مسلمین ؟

با کمی دقت می توان این وحی شیطان به مریدانش را نیز  با وحی الله بر پیامبرش صلی الله علیه وسلم باطل نمود :

  • بنا بر معنای صریح حدیث مبارک «الجهاد ماض إلی یوم القيامة» «جهاد تا به روز قیامت ادامه دارد» اجماع علمای اسلام در همه عصر ها بر این است که جهاد تا روز قیامت ادامه دارد وهیچ کسی بعد از پیامبر آخر زمان صلی الله علیه وسلم حق نسخ احکام دین را ندارد.
  • در اسلام مدار برخی احکام بر علتی استوار است، همچو سهم مؤلفة القلوب که در زمان ضعف اهل اسلام پرداخته می شود، وچون دولت اسلامی نیرومند گردد آن سهم ساقط می گردد، ولی چنانکه در نکته اول بیان نمودیم جهاد تا روز قیامت ادامه خواهد داشت، ودر هیچ زمانی حکم وجوب آن ساقط نمی گردد مگر پس از خاتمه همه نیروهای کفر در زمان نزول عیسی علیه السلام، پس جهاد از جمله احکامی است که وجود وعدم آن ، مربوط به وجود وعدم علت آن، نیست.

ادامه خواندن تاخیر جهاد تا زمان تشکیل دولت اسلامی و قوت یافتن آن در حد کفار (۳۰۲)جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

بدون وجود امام، جهادی نخواهد بود(۳۰۱)جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

  • بدون وجود امام، جهادی نخواهد بود(۳۰۱)جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

بعضی ها شبه ایی بیان می کنند و می گویند، چگونه جهاد کنیم و حال اینکه مسلمانان  رهبر و امامی ندارند؟ این شبه ایی است که شیطان بر خوارکنندگان و دلسردکنندگان جهاد در این زمان وحی می کند. خداوند می فرماید:  وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نِبِيٍّ عَدُوّاً شَيَاطِينَ الإِنسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَلَوْ شَاء رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ * وَلِتَصْغَى إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ وَلِيَرْضَوْهُ وَلِيَقْتَرِفُواْ مَا هُم مُّقْتَرِفُونَ (انعام/ ۱۱۲، ۱۱۳) همان گونه دشمناني از انسانهاي متمرّد و جنّيان سركش را در برابر هر پيغمبري عَلَم كرده‌ايم . گروهي از آنها سخنان فريبنده‌ي بي‌اساسي را نهاني به گروه ديگري پيام مي‌داده‌اند تا ايشان را (با ياوه‌سرائيهاي رنگين و وسوسه‌هاي دروغين) بفريبند . اگر پروردگار تو مي‌خواست، چنين كاري را نمي‌كردند (ولي همه‌ي اينها برابر تقدير و مشيّت خدا انجام گرفته و انجام مي‌گيرد) . پس بگذار دروغها به هم بافند تا دلهاي كساني كه به آخرت عقيده ندارند بدان (مزخرفات) گرايش يابد ، و از آن راضي و بدان خوشنود گردند ، و مرتكب هرچيزي شوند كه مي‌خواهند .  ‏

عده ایی نیز با حسن نیت به جهلشان نسبت به این موضوع، آن را نقل می کنند. بر مسلمانان واجب است که در غیاب امام، برای انجام فریضه جهاد، یکی از خودشان را به عنوان امیر انتخاب نمایند. و این قول بخاری است.[۱] و قول ابن حجر و الطحاوی و ابن منیر و ابن قدامه و شیخ الاسلام ابن تیمیه را در اول فصل ذکر کردم و اقوالشان در مسئله چهارم آورده شد. بخش عمده این مسأله شامل حدیث غزوه   مؤته می شود که صحابه  زمانی که امیرانشان به شهادت رسیدند و امام (پیامبر صلی الله علیه وسلم) غائب بودند، خالد را به عنوان امیر خود انتخاب نمودند و پیامبر صلی الله علیه وسلم  از این کارشان خشنود گشتند.

و در اینجا با استناد به این حدیث شبه ایی مطرح می شود و آن این که در مؤته امام غائب بودند اما هم اکنون امام وجود ندارد؟ دلیل دیگر، حدیث عبادة بن الصامت است که می گوید: «پیامبر صلى الله عليه وسلم ما را طلب کرد و ما با ايشان بيعت کرديم. از جمله اموري كه در مورد آنها از ما بيعت گرفت که فرمود: «سمع و طاعه در حالت خوشحالي و نگراني، سختي و آساني و ترجيح ديگران بر ما (اثره)، از ايشان (پیامبر صلى الله عليه وسلم) اطاعت کنيم. و همچنين نبايد با واليان و حکام، بخاطر حکومت، درگير شويم مگر زماني که کفر آشکاري ديديد و براي آن از جانب خدا، دليل و برهاني داشتيد.» پس خلیفه یا امامی که کفر ورزد ولایتش ساقط می گردد و خروج بر او و جنگ و عزل او و منصوب نمودن امامی عادل واجب است. و آنچنان که نووی و ابن حجر نقل می کنند به اجماع فقها این امر واجب است.[۲] ادامه خواندن بدون وجود امام، جهادی نخواهد بود(۳۰۱)جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری