شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :واقعاً روش برخورد با بی حجابی در دارالاسلام چگونه است؟ آیا باید با حکومتهائی مثل طالبان و ایران در مبارزه با بی حجابی کمک کرد؟

«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (پاسخ به سوالات)

س۲۱: واقعاً روش برخورد با بی حجابی در دارالاسلام چگونه است؟ آیا باید با حکومتهائی مثل طالبان و ایران در مبارزه با بی حجابی کمک کرد؟

ج: اساس برای مومنین لباس تقوی است: وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ (اعراف/ ۲۶) و [برای مؤمن،] لباس پرهیزگاری بهتر است. و لباس پرهیزگاری هم تنها با تبعیت از قوانین شریعت الله به دست می آید که یکی از این قوانین شریعت الله رعایت حجاب اسلامی و حفظ عورت برای زن و مرد مسلمان و پرهیز از تبرج جاهلی و کشف عورت است.

این تبرج جاهلی و کشف عورت و لختی گری هم باز یا بر اساس شهوات است یا شبهات. شخص و جامعه ای مشخص تا زمانی که بر اثر شهوات به تبرج و لختی گری و کشف عورت جاهلی و نفهمانه می رسد چند مرحله را به صورت تدریجی طی می کند:

  • ابتدا در عقاید و اندیشه ها و جهانبینی و قلب خودشان در مورد الله و طبعاً قوانین شریعت الله دچار ظن و گمانهای نفهمانه و توهمات جاهلی می شوند: يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ (آل عمران/۱۵۴)
  • در مرحله ی دوم همین شکها و گمانها و توهمات جاهلی و نفهمانه را به صورت قوانینی برای اداره ی زندگی خودشان در می آورند: أَفَحُکْمَ الْجاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّه حُکْماً لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ (مائده/۵۰)، آيا جويای حكم جاهليّت هستند؟ آيا چه كسی برای افراد معتقد، بهتر از الله حكم می‌كند؟
  • و در مرحله ی سوم چون تمام این شک و گمانها و قوانین نفهمانه و جاهلی در راستای لذایذ نفسانی و مخالفت با قوانین شریعت الله است، اولین شکل ظاهری این دشمنی با الله و قوانین شریعت الله ظاهر شدن و لخت شدن و خودنمایی جاهلی زنان  و کشف عورت زنان و حتی مردان در ملأ عام است به همین دلیل الله تعالی می فرماید: وَلاتَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِلِيَّةِ الأولى (احزاب/۳۳) و همچون جاهليّت پيشين در ميان مردم ظاهر نشويد و خودنمائی نكنيد.

مصطفی کمال پاشا مشهور به ایشِک تورک، رضاخان پهلوی و سایر حکام دست نشانده ی سکولار و همین احزاب جوجه سکولار محلی خودتان را نمی بینید که چگونه با کشف عورت اولین جرقه های مخالفت آشکار خودشان را با قوانین شریعت الله و سایر شعائر اسلامی نشان می دهند؟  شیطان هم با همین وسوسه ها و شک و گمانها به آدم و حوا قبولاند که در برابر قانون شریعت الله از قانون شیطان تبعیت کنند و اولین نشانه ی این انحراف هم کشف عورت و لخت شدن آدم وحوا بود.

پس واضح و مشخص است که بی حجابی یک منکر اجتماعی و امر بدی است مخالف شریعت الله تعالی؛ روش برداشتن منکر همانی است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده: مَن رَأَى مِنكُم مُنْكَرًا فَلْيُغَيِّرْهُ بيَدِهِ، فإنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِلِسانِهِ، فإنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِقَلْبِهِ، وذلكَ أضْعَفُ الإيمانِ. هرکس از شما منکری را مشاهده نمود، با دستش، تغییر دهد. اگر توانایی آنرا نداشت، با زبانش تغییر دهد. و اگر این را هم نتوانست، با قلبش، تغییر دهد (مبارزه منفی کند) و این، ضعیف‌ترین مرحله‌ی ایمان است.[۱]

بر اساس قاعده ای که به ما می گوید این دست از منکرات ریشه ی آنها یا در شبهات است یا در شهوات، کسانی هم که مرتکب این منکر می شوند دو دسته هستند:

  1. مومنینی چون آدم و حوا هستند که به محض آنکه متوجه می شوند با این توهمات و شک و گمانهائی که شیطان برایشان به وجود آورده تابع قانون شیطان شده اند و قانون شریعت الله را کنار زده اند و با این کار به خودشان ظلم کرده اند فوراً توبه می کنند و می گویند: رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ(اعراف/۲۳) پروردگارا! ما (با نافرمانی از تو) بر خویشتن ستم کرده‌ایم و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی از زیانکاران خواهیم بود.‏

مشکل این دسته از مومنین یا تأویل اشتباه آنهاست یا نرسیدن حکم صحیح شریعت به آنهاست یا بد رسیدن این حکم به آنهاست به گونه ای که جزو اهل تأویل و اهل بدعت شده اند و دچار خطا در حکم و فراموشی حکم شده اند، یا اینکه در خانواده و جامعه ای قرار گرفته اند که مجبور به کشف حجاب شرعی شده اند که در هر سه حالت مورد بخشش الله تعالی قرار می گیرند چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: إنَّ اللهَ تعالى وضع عن أُمَّتي الخطأَ، و النسيانَ، و ما اسْتُكرِهوا عليه.[۲]

در هر دو حالت خطا و فراموشیِ حکم، به محض اینکه متوجه می شوند بر خلاف حکم الله و شریعت الله عمل می کنند و با رایج کردن این سنت جاهلی در میان مردم: مُبْتَغٍ في الإسْلامِ سُنَّةَ الجاهِلِيَّةِ، خواهان بوجود آمدن و تداوم رسم و رسوم دوران جاهليت در اسلام مي ‌باشند و جزو «أَبْغَضُ النَّاسِ إلى اللَّهِ»[۳] مبغوضترين مردم نزد الله شده اند فوراً از این جرم اجتماعی و از ادامه دادن به این سنت جاهلی و سیئه توبه می کنند؛ در حالت سوم هم متاسفانه دیده شده است که پدرانی مفسد سکولار، دختران و حتی زنان خود را با دهن کجی به به الله و رسولش صلی الله علیه وسلم و دهن کجی به حاکمیت و خانواده و جامعه مجبور به کشف حجاب می کنند که این برای مومنین و  دارالاسلام واقعاً نشان دهنده ی یک فاجعه است.

ادامه خواندن شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :واقعاً روش برخورد با بی حجابی در دارالاسلام چگونه است؟ آیا باید با حکومتهائی مثل طالبان و ایران در مبارزه با بی حجابی کمک کرد؟

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :چون اهل سنت ایران دارای حزب و تشکیلاتی مثل احزاب سکولار نبوده اند…

«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (پاسخ به سوالات)

س۲۰: چون اهل سنت ایران دارای حزب و تشکیلاتی مثل احزاب سکولار نبوده اند این احزاب سکولار به راحتی توانسته اند با سوء استفاده از احساسات قومیتی یا با بهانه کردن مشکلات اقتصادی و تفکرات مبارزاتی جوانان اهل سنت این جوانان را فریب داده و به سوی خودشان بکشانند و جذب تشکیلات و سازمانهای انحرافی سیاسی خود کنند. بعضی از علما معتقد به تعدد احزاب و تکثر گرائی هستند و گفته اند برای جلوگیری از این کار احزاب سکولار خود اهل سنت هم باید دارای احزاب خاص خودشان باشند و این جوانان را به خود جذب کنند. مشکل این تفکر کجاست؟ تازه، در ایران هم تشکیل حزب مشکلی ندارد و قانونی است.

ج: چون در بحث «دارالاسلام و دارالکفر، احکام و وظایف» به تفصیل و مستند در مورد « حزب، حزب سالاری و احزاب در دارالاسلام و دارالکفر» و حرام بودن تحزب و فرقه سازی و حزب بازی در اسلام صحبت شده در اینجا به صورت مختصر عرض کنم که لازم بود بعد از اصطلاح اهل سنت اصطلاح اهل جماعت را نیز اضافه می کردید که پاسخ به سوالتان است.

اهل جماعت شدن یعنی پرهیز از تفرق و حزب بازی؛ حزب سازی یکی از صفات سکولاریستهاست که الله تعالی یکی دیگر از نامهای سکولاریستها یا مشرکین را «احزاب» می اورد. یعنی سکولاریستها در طول تاریخ هرگز یک حزب نبوده و نخواهند بود. به همین دلیل الله تعالی ما را از آلوده شدن به این صفت سکولاریستها نهی می کند و امر می کند: مُنِیبِینَ إِلَیْهِ وَاتَّقُوهُ وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَلَا تَکُونُوا مِنَ الْمُشْرِکِینَ ‏(روم/۳۱) به سوی خدا برگشته، و از او پرهیز کنید، و نماز را برپای دارید، و از زمره سکولاریستها (مشرکان) نگردید .‏ مِنَ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَکَانُوا شِیَعاً کُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ (روم/۳۲)‏ از آن کسانی که دین خود را پراکنده و بخش بخش کرده‌اند و به دسته‌ها و گروههای گوناگونی تقسیم شده‌اند. هر حزبی هم از روش و آنچه که دارد خرسند و خوشحال است.‏

با استناد به سخنان ام المومنین ام سلمه رضی الله عنها که فرمود: إِنَّ نَبِيَّكُمْ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَدْ بَرِئَ مِمَّنْ فَرَّقَ دِينَهُ وَاحْتَزَبَ.[۱] پیامبرتان  صلی الله علیه وسلم بریء است از آنکه دینش را فرقه فرقه کرده و حزب گرایی کند، تحزب در دین و فرقه سازی در دین به حاکمیت و الجماعة و رهبریت دارالاسلام بر می گردد و اولین حزب سازان و فرقه سازها و اهل بدعت همین خوارج «اهل بغی» بر حاکمیت و الجماعة زمان عثمانبن عفان  بودند.

متأسفانه و برخلاف دیدگاه شما و به دلیل جهل حنفی ها و شافعی ها و سایر فرقه ها به اصطلاح «اهل جماعت» در منابع فقهی اسلامی، ما شاهد فرقه های مختلف و تشکیلات مختلف و متعدد مسلح و غیر مسلح در ایران و بخصوص در میان بلوچها و کوردها هستیم که به عنوان یک مانع و آفت در دامن زدن به تفرق بیشتر میان مسلمین و جلوگیری از اهل جماعت شدن این مذاهب عمل می کنند که اکثراً توسط احزاب سکولار و مرتد و یا مومنین جاهل به منهج اهل سنت و جماعت و بخصوص دارودسته ی منافقین و ضرار سازها مدیریت و اداره می شوند و دارودسته ی منافقین قطعاً تحت هیچ شرایطی با میل و اراده ی خود دست از ضرار سازی و فرقه سازی و حزب بازی برنمی دارند و اهل اتحاد یا وحدت و حتی بر اساس مذهبی که ادعایش را دارند اهل جماعت هم نمی شوند و تنها با قدرت نظامی و حکومتی مدیریت و محدود و منقبض می شوند.

اینکه در دارالاسلام ایران یا امارت اسلامی افغانستان یا سایر سرزمینهایی که مثل بخشهائی از یمن و سومالی و مالی و بورکینافاسو آزاد شده اند و منکرات و بدعتهایی در میان آنها وجود دارد دلیل بر مجاز بودن انجام این منکرات و بدعتها توسط اهل سنت و جماعت نیست؛ در حکومت بدیل اضطراری اسلامی حاکم بر دارالاسلام و جماعت ایران هم مثل تمام حکومتهای بدیل اضطراری اسلامی تاریخ اسلام منکرات و بدعتهای مختلفی وجود دارند که باید بر اساس منهج صحیح امر به معروف و نهی از منکر با دست یا زبان یا قلب با آنها مبارزه شود و برداشته شوند، حزب سازی منکر و بدعتی است که باید توسط متخصصین و اولی الامر امور حقوقی و از کانال شرعی آن برداشته شود نه اینکه به رسمیت شناخته شود و در انجام این منکر به موجود بودن آن استناد شود.

الله تعالی ما را از حزب بازی نهی کرده و رسولش صلی الله علیه و سلم امر کرده که «اهل جماعت» شویم : تَلْزَمُ جَمَاعَةَ الْمُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ، با جماعت مسلمانان و امام شان باش. و حتی اگر مسلمین دارای جماعت و امام و رهبری واحد نبودند: فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ جَمَاعَةٌ وَلَا إِمَامٌ، باید از تمام این فرقه سازها و حزب بازها دوری و کناره گیری کرد: فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الْفِرَقَ كُلَّهَا[۲]. یعنی در اسلام هیچ راهی برای حزب بازی و فرقه بازی و ضرار سازی وجود ندارد.

مساله ای در مورد حج پیش آمد و ابن عباس حدیث رسولش صلی الله علیه وسلم را به مومنین اطراف خودش گفت، اما آنها گفتند ابوبکر و عمر چنین کردند و نهی کردند. ابن عباس می گوید: أُرَاهُمْ سَيَهْلِكُونَ، أَقُولُ: قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَيَقُولُونَ: نَهَى أَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ. [۳]می بینم که آنها به زودی هلاک میشوند. زیرا من میگویم که نبی صلی الله علیه وسلم چنین فرمود، و آنها (در مقابل) می گویند: ابوبکر و عمر از این عمل نهی کردند. یا با لفظ: یوشِكُ أَنْ تَنْزِلَ عَلَیكُمْ حِجَارَةٌ مِنْ السَّمَاءِ، أَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ وَتَقُولُونَ: قَالَ أَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ.[۴] نزدیک است از آسمان بر شما سنگ فرود آید، می گویم رسول‌الله صلی الله علیه وسلم گفت و شما می گوئید: ابوبکر و عمر گفت؟!

الان در این زمینه ی خاص اهل جماعت شدن و پرهیز از فرقه بازی و حزب سازی به شما گفته می شود الله تعالی و رسولش صلی الله علیه وسلم و تمام اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم و تمام مذاهب معروف به اهل سنت چنین گفته اند آنوقت شما می گوئید فلان خطیب یا مولوی این زمان چنین گفت؟ منزلت و جایگاه کدام یک جهت عمل بالاتر است، اگر جزو مومنین هستی؟

ادامه خواندن شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :چون اهل سنت ایران دارای حزب و تشکیلاتی مثل احزاب سکولار نبوده اند…

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :چرا در دارالاسلام شما به احزاب سکولار اجازه فعالیت داده نمی شود؟

«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (پاسخ به سوالات)

س۱۹: چرا در دارالاسلام شما به احزاب سکولار اجازه فعالیت داده نمی شود؟

ج: چون جماعت ما در صورت توانائی  فاضلابش را چال می کند و اجازه نمی دهد که در کوچه و بازارش جاری شود.

الله متعال می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ (توبه/۲۸) ای کسانی که ایمان آورده‌اید، به تأکید و بدون شک بدانید که سکولاریستها(مشرکان/احزاب) نجس و پلید هستند.

  • چه مومن آگاهی اجازه می دهد نجاست و پلیدی وارد خانه اش شود؟ هیچ کس؛ به همین دلیل شما حتی برای یکبار هم که شده نمی بینید که یک مومن کافر سکولاری را به عنوان مهمان به خانه اش دعوت کرده باشد و الله تعالی با آنکه طعام و ذبیحه و ازدواج با زنان پاکدامن کفار یهودی و نصرانی را حلال دانسته : الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ (مائده/۵)، امروز (با نزول اين آيه) برای شما همه ی چيزهای پاكيزه حلال شد، و (ذبائح و) خوراك اهل كتاب برای شما حلال است و خوراك شما برای آنان حلال است، و (ازدواج با) زنان پاكدامن مؤمن، و زنان پاكدامن اهل كتاب پيش از شما حلال است.

اما از دواج با زنان این سکولارهای نجس را مادام که سکولار هستند و ایمان نمی آورند حرام کرده است و اجازه نمی دهد این نجاسات وارد منازل مومنین شوند و می فرماید: وَلاَ تَنکِحُواْ الْمُشْرِکَاتِ حَتَّى یُؤْمِنَّ (بقره/۲۲۱) و با زنان سکولار(مشرک) تا ایمان نیاورند ازدواج نکنید، چرا؟ «أُوْلَئِکَ یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ ‏(بقره/۲۲۱) آنان (اعم از زنان یا مردان سکولار) به سوی آتش (جهنم) دعوت می‌کنند.

ما ضمن کفر به تمام کفار ۵گانه ی : «۱- الَّذِينَ هادُوا  2- وَ الصَّابِئِينَ ۳- وَ النَّصارى‌ ۴- وَ الْمَجُوسَ ۵- وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا»(حج/۱۷) تنها از دسته ی ۵- وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا ( سکولاریستها/ احزاب) اعلام برائت می کنیم نه از سایر کفار. ما از عقاید تمام کفار اعلام برائت کرده ایم اما تنها از جسم و موجودیت کفار سکولار اعلام برائت می کنیم. إِنّا بُرَآءُ مِنكُم وَمِمّا تَعبُدونَ مِن دونِ اللَّهِ (ممتحنه/۴) ما (ابتدا) از شما و (بعد)از چیزهائی که بغیر از الله عبادت می کنید، بیزار و گریزانیم. یا می فرماید: وَأَذَانٌ مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الأَکْبَرِ أَنَّ اللّهَ بَرِیءٌ مِّنَ الْمُشْرِکِینَ وَرَسُولُهُ ‏(توبه/۳)  این اعلامی است از سوی خدا و پیغمبرش به همه مردم در روز بزرگترین حجّ ( یعنی عید قربان) که خدا و پیغمبرش از سکولاریستها(احزاب/مشرکان) بیزارند.

به همین دلیل نه ذبیحه و طعام این نجسها را می خوریم و نه با زنان این سکولارهای نجس ازدواج می کنیم و نه از آنها جزیه قبول می شود و نه در حاکمیت آنها و نظام حکومتی آنها مشارکت می کنیم و نه حتی این نجسهای سکولار را به یک مهمانی ساده به منزلمان دعوت می کنیم.

ما دارای ۱- قدرت حاکمیت ۲- قانون و برنامه ی خاص خودمان هستیم و می خواهیم اطاعت خودمان را به این حاکمیت بدهیم و مجازاتها و پاداشهای ما نیز بر اساس این قوانین و توسط این حاکمیت صورت گیرد این کفار سکولار نجس هم می خواهند این موارد متعلق به آنها باشد به همین دلیل با قدرت نظامی و اسلحه مانع از اجزائی شدن قوانین شریعت الله و حاکمیت شریعت الله می شوند و با زبان زور و قدرت اسلحه می خواهند اطاعت مسلمین را به سوی حاکمیت خودشان و قوانین خودشان بکشانند و مجازات و پاداش هم بر اساس قوانین سکولاریستی خودشان و توسط حاکمیت سکولار خودشان باشد. وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىٰ يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا ۚ(بقره/۲۱۷) یک دیکتاتوری به تمام معنا در برابر حاکمیت و قوانین شریعت الله.  انتظار دارید با این نجسهای دیکتاتور و یاران شیطان چه برخوردی شود؟ : الَّذِینَ آمَنُواْ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُواْ أَوْلِیَاء الشَّیْطَانِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطَانِ کَانَ ضَعِیفاً ‏(نساء/۷۶) کسانی که ایمان آورده‌اند، در راه الله می‌جنگند، و کسانی که کافر هستند، در راه طاغوت می‌جنگند . پس با یاران شیطان بجنگید. بیگمان نیرنگ شیطان همیشه ضعیف بوده است.‏

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله : پدر من طرفدار یکی از احزاب سکولار بود، سالهای سال به او گفته شد که این احزاب سکولار کافر هستند اما گوش نمی داد، و با همین عقیده مرد؛ حالا

«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (پاسخ به سوالات)

س۱۸: پدر من طرفدار یکی از احزاب سکولار بود، سالهای سال به او گفته شد که این احزاب سکولار کافر هستند اما گوش نمی داد، و با همین عقیده مرد؛ حالا هم در حج بدهکار است و هم مقداری بدهکار مالی مردم است بدون آنکه ارث و میراثی هم به جا گذاشته باشد که بدهی او را بدهیم . در ضمن چند سال هم نماز نخواند آیا می توانیم بدهی او را بدهیم؟ اصلاً آیا واجب است ما بدهی پدر سکولارمان را بدهیم؟

ج: الله تعالی می فرماید: وَ أَنْ لَيْسَ لِلإِنْسَانِ إِلاَّ مَا سَعَى(نجم/۳۹) ‏و این که برای انسان پاداش و بهره‌ای نیست جز آنچه خود کرده است و برای آن تلاش نموده است.  رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز در جایی می فرماید: إِذَا مَاتَ الإنْسَانُ انْقَطَعَ عنْه عَمَلُهُ إِلَّا مِن ثَلَاثَةٍ: إِلَّا مِن صَدَقَةٍ جَارِيَةٍ، أَوْ عِلْمٍ يُنْتَفَعُ بِهِ، أَوْ وَلَدٍ صَالِحٍ يَدْعُو له.[۱] هنگامی که انسان (مسلمان) بميرد اعمال (صالحه اش)  پايان مى پذيرد، جز سه عمل: ۱ . صدقه جاريه.۲ دانشى كه مردم از آن بهره مى گيرند. ۳ . فرزند صالح كه براى او دعا كند. اینها مواردی هستند که انسان در زمان حیاتش در به وجود آمدن و تولید آنها نقش داشته است.

علاوه بر این، زنان و مردانی مومن از اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم می آمدند و از رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد بدهی مادرشان در روزه[۲] یا بدهی پدرشان در حج [۳]سوال می کردند در حالی که وفات کرده بودند که آیا آنها می توانند به جای این پدر و مادر وفات کرده بدهی آنها را در این اموری که متعلق به حق الله هستند پرداخت کنند؟ یا یکی می آمد و می پرسید که خواهرم نذر کرده بود که حج برود اما قبل از آن وفات کرد آیا من می توانم به جای او این نذرش را ادا کنم و به جایش حج بروم؟[۴] رسول الله صلی الله علیه وسلم می پرسید: أرأيتَ لو كان على أبيك ديْنٌ ، أكنتَ قاضيَه ؟ یا : لو كان على أُمِّكَ دَيْنٌ أكُنْتَ قاضِيهِ عنها؟  یا: أَرَأَيْتِ لو كانَ عَلَيْهَا دَيْنٌ أَكُنْتِ تَقْضِينَهُ؟ هرگاه بدهى به مردم داشت، تو پرداخت مى كردى؟ اصحاب جواب می دادند: بله. رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: فَدَيْنُ اللهِ أَحَقُّ بالقَضَاءِ./ فدَيْنُ اللهِ أَحَقُّ أن يُقْضَى.[۵] پرداخت بدهى الله لازمتر است.

این صحابی که به جای خواهر مسلمانش نذر حجش را انجام می دهد اصلی ترین عاملش ایمان خواهرش است نه نژاد خواهرش، و می توان گفت این کار خیر این صحابی، ثمره ی کار خود پدر یا مادر یا برادر و خواهر این صحابی است که این پدر یا مادر و برادر و خواهر با ایمانشان زمینه ی انجام چنین خیراتی توسط این صحابی را فراهم کرده اند؛ یعنی این صحابی به خاطر اینکه خواهرش مسلمان و اهل ایمان اسلامی بوده چنین کاری را برایش انجام می دهد و چنانچه این خواهر یا برادر یا پدر یا مادر غیر مسلمان و کافر بودند چنین کارهایی برایشان انجام نمی شد. حتی ابراهیم علیه السلام از دعای استغفار و بخشش گناه برای پدرش منع می شود «إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ» (ممتحنه/۴) حالا چه رسد به انجام سایر خیرات و پرداخت بدهی های چنین کافر مجرم سکولار یا کافر غیر سکولاری هر چند پدر یا برادر یا مادر و خواهر و سایرین باشند.

پس این پدر یا مادر و خواهر و برادر و سایرین ابتدا باید جزو مسلمین باشند نه هیچ یک از کفار: ۱- الَّذِينَ هَادُوا [یهودی ها]۲- وَالصَّابِئِينَ [مندائیان یا ستاره پرستان] ۳- وَالنَّصَارَىٰ [مسیحی ها] ۴- وَالْمَجُوسَ[زرتشتی ها] ۵- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا [مشرکین= احزاب = سکولاریستها]  (حج/۱۷). زمانی که اینها با کفر به شیطان و این ۵کافر آشکار میان انسانها و با شهادتین وارد اسلام شود شما می توانید تمام این خیرات یاد شده در منابع فقهی مذهب خودت را برایش انجام دهی. شخصی که بعد از دادن آگاهی شرعی به او و اقامه حجت شرعی بر او، عمدا و به میل خودش و اختیاری، خودش را معجونی از مسلمانی و یهودی بودن یا معجونی از مسلمانی و سکولار بودن و یا ترکبی از مسلمان بودن با سایر کفار بداند چنین شخصی اصلاً وارد دایره ی اسلام و مسلمین نشده است و جزو همان کفاری محسوب می شود که خود را به آن چسبانده است و اگر بعد از مسلمان شدن هم مثل مریدان پیامبران دروغین اواخر عمر رسول الله صلی الله علیه وسلم و زمان حاکمیت ابوبکر بر الجماعه باز اکثریت مطلق عبادت اسلامی را نیز به جای بیاورند و خود را ترکیبی از اسلام و سایر افکار بشری بدانند باز از اسلام خارج شده اند که چند دهه است متأسفانه این التقاطی ها خودشان را به یکی از احزاب کفار سکولار می چسبانند. 

دقت داشته باشید، تا زمانی ما شخص را جزو دارودسته ی منافقین می دانیم و او را از حقوق اسلامی اش بهره مند می کنیم که صف خودش را از صف مومنین و جماعت و دارالاسلام مسلمین جدا نکرده باشد و زمانی که با پیوستن به یکی از احزاب کافر سکولار یا سایر کفار بر کفر خودشان گواهی می دهند و صف خودشان را به این شکل از جماعت مسلمین جدا می کنند چنین اشخاصی جزو همان حزب سکولار و کافر محسوب می شوند که خودشان گفته اند جزو آن هستند.   

اما در مورد فریضه ی نماز که در دنیا مشخصه ی مسلمان بودن شخص است از شما سوال می کنیم: آیا شما در دنیا می توانی به جای پدر یا مادر یا خواهر و برادرت یا دیگران نماز بخوانی و به خاطر این نماز خواندن شما آنها را از طبقه ی کفار سکولار یا سایر کفار خارج کنی و وارد دایره ی مومنین کنی؟ یا مثلاً اگر به خاطر نماز نخواندن گرفتار چنگال حاکمیت اسلامی شدند شما بگوئید که من به جایش نماز می خوانم تا مجازات نشود؟ 

اگر شما در زمان حیاتشان نمی توانی چنین کاری را برایشان انجام دهی و با این کار آنها را صاحب ایمان کنی پس بعد از مرگشان هم نخواهی توانست با نماز خواندن به جای آنها یا شهادتین گفتن به جای آنها، آنها را وارد دایره ی مسلمین و مومنین کنی؛ کار خیر انجام دادن برای مرده های مسلمان است نه مرده های کافر. 

ادامه خواندن شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله : پدر من طرفدار یکی از احزاب سکولار بود، سالهای سال به او گفته شد که این احزاب سکولار کافر هستند اما گوش نمی داد، و با همین عقیده مرد؛ حالا

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :انتخابات آزاد برای دارالاسلام زیر نظر ناظر غربی که بعضی ها از آن دم زده اند به چه معناست و چه حکمی دارد؟

س ۱۷: انتخابات آزاد برای دارالاسلام زیر نظر ناظر غربی که بعضی ها از آن دم زده اند به چه معناست و چه حکمی دارد؟

ج: ابتدا لازم است بدانیم چه کسانی چنین  شعارهائی را  برای دارالاسلام سر می دهند؟ اینها سه طیف در یک «جبهه» ی واحد هستند: ۱- کفار سکولار جهانی  و منطقه ای  2- احزاب سکولار و مرتد محلی ۳- دارودسته ی منافقین یا سکولار زده های بومی و داخلی.

این جبهه بر این باور است که شخص مسلمان یا به قول خودشان اسلامگرا و شخص  کافر یا غیر اسلامگرا بتوانند جهت کسب پستهای حکومتی جماعت مسلمین و دارالاسلام به یکسان حق مشارکت و حق انتخب شدن داشته باشند و اسم این کار را گذاشته اند انتخاب آزاد البته در کنار این، به شدت برای ۱- تحزب و حزب بازی در قالب تکثرگرائی ۲- اینکه شخص بتواند در دارالاسلام مسلمان باقی بماند یا به قول خودشان غیر دینی شود هم شعار می دهند.

باید دقت داشته باشیم که منظور اینها این نیست که مثلاً یک یهودی یا نصرانی یا زرتشتی یا صابئی که کافر هستند بر کفر خود به عنوان یک شهروند اهل ذمه در دارالاسلام باقی بمانند و مثلاً از حق انتخاب شدن در مناصب رهبریت و رئیس جمهوری و سایر مسئولیتهای حکومتی را داشته باشند بلکه منظورشان این است که بچه مسلمانهائی که مرتد شده و به یکی از احزاب سکولار پیوسته اند با تشکیل حزبی سکولار یا به صورت مستقل دارای چنین حقی شوند در حالی که رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: مَنْ بَدَّلَ دِینَهُ فَاقْتُلُوهُ.[۱] یعنی کسی که دین اسلامش را با دین دیگری عوض کند باید کشته شود و حق حیات ندارد نه اینکه در حاکمیت بر جماعت و دارالاسلام به او موقعیت و جایگاه و سهمی هم داده شود!

مُسَیلَمة ی كَذَّاب  هم از رهبر جماعت و دارالاسلام چنین سهمی را از رسول الله صلی الله علیه وسلم می خواست[۲] که رسول الله صلی الله علیه و سلم در موردش فرمود: لو سَأَلْتَنِي هذِه القِطْعَةَ ما أَعْطَيْتُكَهَا،[۳] اگر این تکه چوب را از من بخواهی، به تو نخواهم داد. و دیدیم که مسلیمه ی کذاب با زبان اسلحه و قهر مسلحانه ی مومنین و با مرگ مواجه شد.[۴]  منابع اسلامی از كشته شدن ۱۲۰۰ مجاهد از مومنین كه ۷۰۰ نفر از آنان حافظ قرآن بودند خبر داده اند.[۵]

 اینها با شعار آزادی در تغییر دین برای مسلمین و تکثرگرائی خواهان تسهیل در آشکار کردن نفاق خود و خواهان وجود احزاب مختلف و تفرق در دارالاسلام و جماعت مسلمین هستند؛ یعنی علاوه بر زمینه سازی جهت برداشتن قبح ارتداد در میان مسلمین خواهان تولید تفرق و ضربه زدن به اتحاد و وحدت اسلامی «اهل جماعت» و ایجاد تضاد و کشمکش و جنگ قدرت دائمی و سهم خواهی و ویژه خواری و… در میان مسلمین هستند؛ البته این «جبهه» می خواهد با نادیده گرفتن حاکمیت بر دارالاسلام و ضربه زدن به حیثیت و جایگاه آن، چنین انتخاباتی زیر نظر ناظر غربی انجام شود و همه ی ما می دانیم که تمام حاکمیتهای بر غرب سکولار هستند و منظور این اشخاص نیز حاکمیتهای سکولار و نهادهای سکولاریستی لیبرال غرب هستند و منظور اصلی آنها این است که کفار سکولار بر چنین انتخاباتی نظارت داشته باشند؛ چون به سبک خودشان است.   

همه می دانیم که چنین ادعا و درخواستی هرگز برای دارالکفرهای سکولار وجود نداشته و ندارد و شخص مسلمانی که اسلام کامل را در عقیده و عمل بخواهد و معتقد به قوانین شریعت الله باشد و بخواهد به صورت کامل عبادت در هر ۵ جزء آن یعنی در ۱- عقیدتی ۲- قلبی ۳- زبانی ۴- بدنی ۵- مالی را مختص الله کند نه می تواند در انتخابات سکولاریستی آنها مشارکت کند و نه اجازه ی تاسیس حزبی اسلامی شریعت گرا را دارد و اصلاً برای سکولاریستها قابل تصور نیست که در کشور سکولارشان یک مسلمان شریعت گرا که معتقد به قوانینی غیر از قوانین سکولاریستی است و می خواهد بر اساس قوانینی غیر از قوانین سکولاریستی حاکم بر جامعه «عمل» کند در میان آنها حق حیات و زندگی آزاد داشته باشد چه رسد به اینکه او را مسئولی حکومتی کنند، و تنها شخص به ظاهر مسلمانی را می پذیرند که هر چهار معنی و مفهوم دین یعنی ۱- قدرت حاکمیت ۲- قانون و برنامه ۳- اطاعت و فرمانبرداری ۴- مجازات و پاداش را به این کفار سکولار و دین سکولاریسم داده باشد و به جای «برائت» سرپرستی و «ولاء» این کفار سکولار را پذیرفته باشد و اسلامی تهی و ناقص و توخالی برایش مانده باشد که مثل نصرانیت و یهودیتِ ذلیل و فرقه فرقه شده در چند امر کاملاً فردی و قلبی خلاصه می شود.  

پس این درخواست انتخابات آزادی که در آن هم کفار- که طبعاً منظورشان مرتدین سکولار داخلی است- حق انتخاب شدن داشته باشند و هم مومنین، و هم سکولاریستها احزاب مختلف و متنوع داشته باشند و هم مومین، درخواستی است که منحصراً از جماعت مسلمین و اهل جماعت و دارالاسلام می شود نه از سایر دارالکفرهای سکولار.

بدون شک چنین توطئه ای که با رنگ و بوی آزادی خواهی به میان آمده از سوی هزاران مسلمان اهل نماز در دارالاسلام نیز مورد پذیرش قرار می گیرد، حالا چه رسد به منافقین آشکار شده ای که با ترک نماز، کفر خود را اعلام کرده و علناً یکی از اعضاء یا از طرفداران احزاب سکولار و سکولاریسم شده اند؛ اگر در زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم یک سوم مردان اهل جنگ دارالاسلام مدینه در جنگ احد پیرو عبدالله بن منافق شده بودند و جزو دارودسته ی منافقین شده بودند و میدان جنگ را به نفع کفار سکولار جهت ضربه زدن به مومنین ترک کردند[۶] به نظر شما الان در جمعیت چند میلیونی یا حتی چند صد میلیونی مسلمین باید چه تعدادی از این موجودات وجود داشته باشند؟

ادامه خواندن شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :انتخابات آزاد برای دارالاسلام زیر نظر ناظر غربی که بعضی ها از آن دم زده اند به چه معناست و چه حکمی دارد؟

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :امروزه گروههای مختلف جهادی و مفتی های جهادی وجود دارند در حال حاضر ما از چه کسانی می توانیم درخواست فتوای جهاد بکنیم؟

«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (پاسخ به سوالات)

س۱۶: امروزه گروههای مختلف جهادی و مفتی های جهادی وجود دارند در حال حاضر ما از چه کسانی می توانیم درخواست فتوای جهاد بکنیم؟

‌ج:  در سرزمینی واحد جهاد تنها از کانال جماعتی واحد انجام می شود که از وحدت فرماندهی و وحدت دستور برخوردار است نه توسط فرقه ها و احزاب مختلفی که پیامد جنگ مسلحانه ی آنها تماماً مصیبت و جنگ داخلی و قتال الفتنه بوده است؛ امروزه تنها از امام جماعت درخواست فتوای جهاد داده می شود که با شوراهای مختلف متخصص اولی الامر نظامی و امنیتی و مالی و تبلیغی و غیره که در اختیار دارد بر اوضاع بین المللی و منطقه ای و داخلی مسلط است و می تواند متناسب با «وضع موجود» و «نیاز روز» و «تعین دشمن اصلی» پاسخی مناسب داشته باشد، نه فرقه های مختلف که از یکی از علمای کتابخانه ای و رسانه ای که علاوه بر آنکه از چنین امکانات و آگاهی های لازم و ضروری محروم هستند در یکی از دارالکفرهای سکولار ساکن بوده که همین دارالکفرهای سکولار دارالحرب نیز هستند.

فتوا یعنی نقشه ی انتخاب راه، اگر می بینید که جنگ مسلحانه ی بسیاری از برادران ما در افغانستان و عراق و سوریه و یمن و سومالی و مالی و بورکینافاسو و غیره در دورانی تبدیل به قتال فی سبیل آمریکا و ناتو و سایر کفار شده است به دلیل اهل فرقه و تفرق و حزب بازی بودن و وجود راههای مختلف و دوری از اهل جماعت شدن این تحرکات مسلحانه بوده است.

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: إِنَّ اللهَ تعالى لا يجمَعُ أمتي على ضلالَةٍ ، و يدُ اللهِ على الجماعَةِ.[۱] بدون شک الله امت مرا بر سرگردانی و گمراهی جمع نمی‌کند و دست الله با جماعت است. فَعَلَيْكُمْ بِالْجَمَاعَةِ فَإِنَّ يَدَ اللهِ عَلَى الْجَمَاعَةِ.[۲] پس به جماعت تمسک بجوئید بدون شک دست و حمایت و پشتیبانی الله بر جماعت است.

این فرقه های مختلف اگر با تبعیت از یکی از مذاهب رایج در میان مردم خودشان در کنار اهل سنت بودن به سخن رسول الله صلی الله علیه وسلم گوش می دادند و «اهل جماعت» می شدند و همگی یک مسیر و راه مورد تأئید جماعت را درپیش می گرفتند و «اطاعت» خودشان را به امیر این جماعت می دادند قطعاً ما شاهد برداشتن قدمهای بزرگتر رو به جلو بودیم و امروزه به جای جهاد تدافعی در حال انجام جهاد تهاجمی و آزاد سازی دارالکفرهای اصلی بودیم، اما متأسفانه در بسیاری از سرزمینهایی که این فرقه ها فعالیت کرده اند علاوه بر آنهمه مصیبت و شکست و ذلیلی برای اهل دعوت و جهاد و سایر مسلمین ما شاهد بازگشت کفار سکولار بر این مناطق و ضربه دیدن اسلام کامل و تخلیه ی دین اسلام از مفاهیم و محتوای ۴ گانه ی آن : ۱- قدرت حاکمیت ۲- قانون و برنامه ۳- اطاعت کردن ۴- مجازات و پاداش و غصب این مفاهیم توسط کفار سکولار خارجی و مزدوران سکولار بومی بوده ایم  به همین دلیل نتیجه ی فعالیت این فرقه های مختلف صدمه دیدن خود اسلام نیز بوده است و مسلمین در اصل اسلام نیز ضرر کرده اند چون: لاَ إِسْلاَمَ إِلاَّ بِجَمَاعَةٍ، وَلاَ جَمَاعَةَ إِلاَّ بِإِمَارَةٍ، وَلاَ إِمَارَةَ إِلاَّ بِطَاعَةٍ.[۳] قطعاً اسلام وجود ندارد مگر با جماعت و جماعت وجود ندارد مگر با رهبریت و رهبریت وجود ندارد مگر با فرمانبرداری و اطاعت.


[۱] الألباني، صحيح الجامع ۱۸۴۸ / الألباني، الذب الأحمد ۱۱

[۲]  في المعجم الكبير للطبراني، ٢١٧١، ٣٤٤٠، ١٣٦٢٣، صححه الشيخ الألباني بهذا اللفظ في ظلال الجنة، ٨٠

[۳] سنن الدارمي، مقدمة باب في ذهاب العلم، ۲۵۷- ۲۶۵/ ئەبوداوود (۳۶۶۴)، ئەحمەد (۲/۳۳۸)، داریمی (۲۵۷)، ابن عبدالبر، جامع بیان العلم وفضله ۳۲۶

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :کسی تا به حال امام احمد بن حنبل را که با قیام کنندگان بر علیه حاکمیت عباسیان معتزلی یکی نشد را خائن به انقلاب ننامیده اند اما

«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (پاسخ به سوالات)

س۱۵: کسی تا به حال امام احمد بن حنبل را که با قیام کنندگان بر علیه حاکمیت عباسیان معتزلی یکی نشد را خائن به انقلاب ننامیده اند اما امروزه عده ای در دهها فرقه و حزب و گروه مسلح و غیر مسلح تقسیم شده اند و هر کسی از اهل جماعت که قتال فتنه آنها قبول نکند او را متهم به خائن به انقلاب و جاسوس و هزاران تهمت نابجا می کنند به نظر شما علت چیست؟

ج: قبل از قیام زمان امام احمد بن حنبل ما شاهد قیامهای بزرگتری چون قیام امام حسین بن علی و قیام حرّه هستیم که افرادی چون ابن عمر و سجاد و … در آن مشارکت نکردند و هرگز از سوی این انقلابیون متهم به چیز سوء و بدی نشدند؛ اما قبل از پاسخ به سوال شما در مورد انقلابیون زمان امام احمد بن حنبل لازم است شناخت مختصری از امام احمد بن حنبل و انقلابیون زمان او و تصویری کلی از ثمره ی دادگاههای تفتیش عقاید معتزله ی حاکم بر جامعه داشته باشیم.

معتزله  که نزد عده ای به عدلیه و قَدَریه نیز شناخته شده بودند، در واقع با پس زمینه هائی از مذهب اهل رای و مذهب حنفی و اضافاتی که بعدها به این مذاهب فقهی و کلامی افزودند ادامه ی این فرقه ها بودند که عقل انسان را به تنهایی برای فهم قرآن کافی می‌دانستند و اگر حدیثی از رسول الله صلی الله علیه وسلم یا اجماع صحابه و اقوال آنها با عقلشان سازگار نبود حدیث و اجماع و سایر اقوال صحابه را رد می کردند، و لازم الاجرا نمی دانستند؛[۱] و حتی بهشت و جهنم و پل صراط و غیره را نیز که با عقل آلوده به عقاید فلاسفه ی سکولارشان سازگار نبود با مفهومهای مجازی تأویل می کردند چون اینها از اساس اهل رای بودند و با نهضت ترجمه ای که شده بود دیدگاههای فیلسوفان سکولار یونانی را با رای و برداشت خودشان از اسلام مخلوط کرده بودند به همین دلیل با این ترکیب جدیدی که ساخته بودند با اهل سنت و اهل جماعت راستین درگیر بودند. اینهم یکی از ثمرات کسانی که منهج صحیح اسلامی را رها کرده و تابع منهج انسان محوری و اومانیسم سکولاریستها می شوند و یا سکولار زده می شوند. 

بعد از آنکه حکومت اسلامی برمنهاج نبوت و شورای اولی الامر آن نابود شد و در زیر سایه ی حکومتهای بدیل اضطراری اسلامی امویان و سپس عباسیان فرقه ها و مذاهب مختلف تولید شدند معتزله اولین فرقه ی دارالاسلام هستند که اصل وجود یک مذهب دولتی را که برای همه ی مسلمانان اجباری باشد اعلام کردند و در سال ۲۱۲ق از سوی مأمون، مذهب معتزله برای تمام دارالاسلام اجباری اعلام شد و ۴ ماه قبل از مرگ مامون و در تمام دوران معتصم و واثق عباسی جهت تثبیت این مذهب در مراکز مختلف قضائی و آموزشی و غیره از قاضیان و علما و فقیهان و سایر مسئولین حکومتی از لحاظ عقاید و برداشتهای اسلامی توسط سازمان بازرسی و تفتیش عقاید «محنة» امتحان گرفته می شد و هرکس که از قبول عقاید معتزله سرپیچی می کرد محکوم به زندان و شکنجه و تبعید و حتی اعدام می شد و به این شکل بعد از دوران « خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ » که دوران «مُلْكًا عَاضًّا» به وجود آمده بود با این فرمان مأمون ما شاهد دوران «مُلْكاً جَبْرِيَّةً» شدیم و پس از آن تا کنون تمام حکومتهای بدیل اضطراری اسلامی به نسبتهائی از این سه سیستم حکومتی بهره جسته اند تا اینکه باذن الله بار دیگر به « ثُمَّ تَكُونُ خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ نُبُوَّةٍ »[۲] و شورای اولی الامر و اجماع واحد آن برسیم که به آن وعده داده شده ایم.

 البته جالب است بدانید قبل از حاکمیت متوکل عباسی و کنار زدن معتزله از حاکمیت با آنکه معتزله از ابتدا از لحاظ فقهی برای یکدست کردن مسلمین با حاکمیت یکی شده بودند خودشان به ۱۹ فرقه ی فرعی تقسیم شده بود که عده ای تابع فقه حنفی ها و عده ای تابع شیعیان عمدتاً زیدی و عده ای جعفری شدند[۳] و عده ای که در بصره بودند به سایر فرقه ها و مذاهب معروف به اهل سنت پیوستند که هنوز پس مانده هائی از عقاید آلوده ی اینها در میان بسیاری از تفاسیر و مذاهب اسلامی باقی مانده است به نحوی که می توان از نظر کلامی شیعیان زیدی و جعفری و دسته هائی از احناف را دنباله رو معتزله دانست[۴].

ادامه خواندن شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :کسی تا به حال امام احمد بن حنبل را که با قیام کنندگان بر علیه حاکمیت عباسیان معتزلی یکی نشد را خائن به انقلاب ننامیده اند اما

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :آیا این حکومت ایران که با ربا و اختلاس به این جدی مبارزه نمی کند چرا موضوع حجاب را پیگیری می کند؟

«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (پاسخ به سوالات)

س۱۴:  آیا این حکومت ایران که با ربا و اختلاس به این جدی مبارزه نمی کند چرا موضوع حجاب را پیگیری می کند؟

ج: صرفنظر از صحت و سقم این ادعای شما باید بر اساس قاعده ی:لاَ إِسْلاَمَ إِلاَّ بِجَمَاعَةٍ، وَلاَ جَمَاعَةَ إِلاَّ بِإِمَارَةٍ، وَلاَ إِمَارَةَ إِلاَّ بِطَاعَةٍ.[۱] عرض کنم که زیر بنای «اهل جماعت»شدن به اطاعت کردن از حاکمیت بر دارالاسلام در معروف و امور شرعی بر می گرد و شخص اهل جماعت باید در هر امر شرعی اطاعت خودش را به حاکمیت بر دارالاسلام داده و در اجرا کردن و عمل به این امور شرعی یاریگر جماعت و دارالاسلام باشد. در چنین مواردی اطاعت از جماعت و حاکمیت بر دارالاسلام اطاعت از الله و رسولش صلی الله علیه وسلم است چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: مَنْ أَطَاعَنِي فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ عَصَانِي فَقَدْ عَصَى اللَّهَ وَ مَنْ أَطَاعَ الإِمَامَ فَقَدْ أَطَاعَنِي وَمَنْ عَصَى الإِمَامَ فَقَدْ عَصَانِي.[۲]هرکس از من اطاعت و پیروی کرد (او در حقیقت) از الله اطاعت و پیروی کرده است، و هرکس از من نافرمانی کرد (او در حقیقت) از الله نافرمانی کرده است، و هرکس از امام و رهبری (الجماعه در معروف و غیر معصیت الله) اطاعت و پیروی نمود، (اودر حقیقت) از من اطاعت و پیروی نموده است، و هرکس از امام و رهبر (در معروف) نافرمانی کرد (او در حقیقت) ازمن نافرمانی کرده است.

ابنُ هُبَيرة می گوید: تمام امرایی که حاکمیت و مسئولیتش از شرع رسول الله صلی الله علیه وسلم است از جانب رسول الله صلی الله علیه وسلم است، پس اطاعت از چنین امیری اطاعت از رسول الله صلی الله علیه وسلم است.[۳]

در این صورت از چنین حاکمیتی مادام که ما را به گناه و معصیت الله دستور نداده اند «ما لَمْ يُؤْمَرْ بمَعْصِيَةٍ»[۴] اطاعت می کنیم و آنها را در عمل به قوانین شریعت الله یاری هم می دهیم مثل انجام فریضه ی جهاد که «از زمانی که الله جل جلاله رسولش رسول الله صلی الله علیه وسلم را مبعوث کرده تا برپا شدن قیامت با «أولي الأمر» از رهبران مسلمین باقی است و هیچ چیزی آنرا باطل نمی کند.»[۵] این حکم واضح شریعت در یاری دادن حاکمیت بر دارالاسلام توسط مومنین «اهل جماعت» است.

در کنار این، مگر وجود مشکلات و حتی مفاسدی اداری و اجرائی در مسائلی، مجوزی برای سایر جرائم و فحشاء و هرزگی است؟ یعنی چون فلان مفسده ی اقتصادی وجود دارد شخص نمی تواند در مورد سایر مفاسد، امر به معروف و نهی از منکر کند؟  یعنی این احمقها فکر می کنند راه ریشه کردن بعضی از مفاسد اداری و اجرائی و مشکلات اقتصادی رواج سایر مفاسد عقیدتی و اخلاقی و رفتاری است و راه ریشه کردن این چند مفسده ای که وجود دارند اعتراض به واجب بودن سایر امور شرعی  و ضربه زدن به سایر واجبات شرعی و ضروریات زندگی مومنین است؟ قطعاً خیر، اصلاً مساله ی اینها بر سر اصلاح فلان مشکل اقتصادی یا اداری و اجرائی نیست بلکه هدف ضربه زدن به اصل حاکمیت قوانین شریعت الله و جماعت و دارالاسلام و حاکم کردن قوانین سکولاریستی و جایگزین کردن دارالکفری سکولار به جای دارالاسلام کنونی است.  

همه می دانیم که دین اسلام مجموعه ای است از اجزای مختلف با احکام مختلف؛ و شخص مسلمان یا حاکمیت بر جماعت و دارالاسلام ممکن است ضمن اقرار به کل دین و اقرار به عمل به کل قوانین شریعت الله در مواردی دچار « كُفْرٌ دُونَ كُفْرٍ»[۶] شود یعنی مسلمانی باشد که دچار کفر و گناه و جرمی غیر از کفر بواح شود و قرار نیست اگر شخص سهل انگار یا گناهکار یا حاکمیتی در « مُلْكًا عَاضًّا» یا «مُلْكًا جَبْرِيّاً» و یا حتی «خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّة»ِ[۷] که قانون اساسی آن بر اساس شریعت الله بر اساس شورا یا هر یک از مذاهب اسلامی است اما سهل انگارانه و گناهکارانه به حکمی از دین و قوانین حاکم بر دارالاسلام عمل نکرد پس نباید به سایر اجزاء و بخشهای دین نیز عمل کند.

بله، این صحیح است که: من كفرَ بحرفٍ من القرآنِ ، أو بآيةٍ منه فقد كَفَرَ به كلَّه.[۸] هر كس به حرفى از حروف قرآن يا به آيه‏اى از آن كفر ورزد، به همه قرآن كفر ورزيده است. و کسی که تنها یکی از قوانین شریعت الله را قبول نداشته باشد و قانونی دیگر را جایگزین کند بدون شک کافر است حالا چه رسد به کفار سکولار که بسیاری از قوانین شریعت الله را کنار زده و قوانین دیگری را جایگزین می کنند و با قدرت اسلحه چنین قوانین کفری را بر مسلمین تحمیل می کنند و با مومنین شریعت گرا که خواهان بازگشت قوانین شریعت الله هستند با خشونت هرچه تمامتر می جنگند.

چنین کافر مرتدی که ۱- آگاهانه ۲- عمداً ۳- به میل خودش و اختیاری دچار کفر بواحی شده  «إلَّا أنْ تَرَوْا كُفْرًا بَواحًا، عِنْدَكُمْ مِنَ اللَّهِ فيه بُرْهانٌ».[۹]  اگر مثل منکرین زکات و یا مثل مسلیمه ی کذاب هم به اکثریت مطلق قوانین شریعت الله عمل کنند اما تنها یک قانون یا چند قانون شریعت الله را کلاً از دستور کار و اداره ی زندگی درونی و ظاهری خود خود حذف کنند و کنار بزنند هیچ چیزی از آنها پذیرفته نمی شود و باید با آنها وارد جهاد شد و شر چنین کفاری را از سر مسلمین برداشت چون: «أَجْمَعَ الْعُلَمَاءُ عَلَى أَنَّ الْإِمَامَةَ لَا تَنْعَقِدُ لِكَافِرٍ وَعَلَى أَنَّهُ لَوْ طَرَأَ عَلَيْهِ الْكُفْرُ انْعَزَلَ»[۱۰] علماء اجماع دارند که امامت و رهبریت برای کافر منعقد نمی شود و چنانچه رهبر مسلمانی هم کافر شود از مقامش عزل می گردد؛ و تمام اهل علم بر این امر اجماع دارند که به هیچ عنوان کافر ولایت و سرپرستی بر مسلمان ندارد[۱۱] و « يَنْعَزِلُ بِالْكُفْرِ إِجْمَاعًا ».[۱۲] در اینجا فقط ترک حکم و حکم نکردن به حکمی از احکام الله و گناهکار بودن درکار نیست بلکه مبارزه با قانون و حکم الله و حذف این قانون یا قوانین شریعت الله و جایگزین کردن قوانین کفری سکولاریستی یا غیر سکولاریستی درکار است و بین این دو بسیار فرق هست.

ادامه خواندن شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :آیا این حکومت ایران که با ربا و اختلاس به این جدی مبارزه نمی کند چرا موضوع حجاب را پیگیری می کند؟

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله : من در …. ایران زندگی می کنم مُلای محله ی ما آشکارا برای احزاب سکولار محلی تبلیغ می کند و طرفدار حاکم شدن سکولاریستهاست، آیا پشت سر این مُلا می توانیم نماز بخوانیم؟

«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (پاسخ به سوالات)

س۱۳: من در …. ایران زندگی می کنم مُلای محله ی ما آشکارا برای احزاب سکولار محلی تبلیغ می کند و طرفدار حاکم شدن سکولاریستهاست، آیا پشت سر این مُلا می توانیم نماز بخوانیم؟

ج: مُلا و مولوی که ۱- آگاهانه ۲- عمداً ۳- به میل خودش و اختیاری برای قوانین سکولاریستی به جای قوانین شریعت الله تبلیغ می کند منافقی است که منافق بودن خود را آشکار کرده و تبدیل به کافری مرتد شده است؛ و طبعاً با آنکه اقامه نماز پشت سر اهل بدعت جایز است اما اقامه نماز پشت سر کفار جایز نیست. 

الله تعالی می فرماید: لاَّ یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاء مِن دُوْنِ الْمُؤْمِنِینَ وَمَن یَفْعَلْ ذَلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللّهِ فِی شَیْءٍ إِلاَّ أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَاةً وَیُحَذِّرُکُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللّهِ الْمَصِیرُ ‏(آل عمران/۲۸) مؤمنان نباید مؤمنان را رها کنند و کافران را به جای ایشان به سرپرستی بگیرند، و هر که چنین کند ( رابطه او با الله قطع شده است و بهره‌ای) وی را در چیزی از الله نیست – مگر آن که (ناچار شوید و) خویشتن را از (اذیّت و آزار) ایشان مصون دارید و (به خاطر حفظ جان خود تقیه کنید)  – و الله شما را از (نافرمانی) خود برحذر می‌دارد و بازگشت (همگان) به سوی او است.‏

این مُلایی که در دارالاسلام ایران زندگی می کند در موقعیتی قرار ندارد که بخواهد از ترس جانش در برابر کفار سکولار تقیه کند بلکه مشمول کسانی می شود که الله تعالی در موردشان می فرماید: وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ ‏(مائده/۵۱) هرکس از شما اینها را (این کفار را) به سرپرستی بپذیرد بدون شک او از زمره ایشان بشمار می آید و یکی از اینها محسوب می شود.

 یعنی فقط کافی است که شخص موجود در دارالاسلام و جماعت مسلمین بداند و آگاه باشد که این ۵ دسته از کفار وجود دارند: ۱- الَّذِينَ هَادُوا [یهودی ها]۲- وَالصَّابِئِينَ [مندائیان یا ستاره پرستان] ۳- وَالنَّصَارَىٰ [مسیحی ها] ۴- وَالْمَجُوسَ [زرتشتی ها] ۵- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا [مشرکین= احزاب = سکولاریستها](حج/۱۷) بعد بگوید من خواهان حاکم شدن یکی از این کفار و حاکمیت قوانین این کفار به جای حاکمیت جماعت مسلمین هستم و اطاعت خودم را از قوانین شریعت الله می گیریم و به حاکمیت و قوانین یکی از این کفار می دهم، در چنین حالتی این شخص بدون شک مرتدی است که یکی از همان کفار خواهد بود چون ۱- آگاهانه ۲- عمدا ۳- به میل خودش و اختیاری در ۴ معنی و مفهوم دین یعنی ۱- قدرت حاکمیت ۲- قانون و برنامه ۳- اطاعت کردن ۴- مجازات و پاداش خودش را شبیه به این کفار کرده و بر اساس «مَن تَشَبَّهَ بِقَومٍ فَهُوَ مِنهُم»[۱] یکی از همان کفار است و این شخصی که با این شرایط این ۴ معنی و مفهوم دین را برای – وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا [مشرکین= احزاب = سکولاریستها] می خواهد و برای آن تبلیغ می کند خودش نیز جزو یکی از کفار سکولار است.

چنین افرادی را تنها با عدم اقامه ی نماز پشت سر آنها رها نکنید تا علاوه بر خلاص شدن از دست امثال شما راحتتر بتوانند به اشغالگری و تخریبات خود در منابر رسول الله صلی الله علیه وسلم که از مراکز قدرت هستند ادامه دهند بلکه این منافقین آشکار شده را از کانالهای شرعی و با توسل به قدرت جماعت و مردمی از منابر رسول الله صلی الله علیه و سلم و مدارس دینی دور بریزید و این مرکز قدرت را همچون سایر مراکز قدرت از نجاست این موجودات پاک کنید.


[۱]  أبو داود (۴۰۳۱) واللفظ له، وأحمد (۵۱۱۴) و العراقي، تخريج الإحياء ۱/۳۵۹ /  أحمد شاكر، تخريج المسند لشاكر۷/۱۲۲ /  الألباني، صحيح الجامع ۲۸۳۱

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله : در حدیثی از پیامبر دیدم که می گوید مردم بر دین حاکمان خود هستند؛ اما می بینیم که در آمریکا و اروپا و روسیه و چین و خیلی از کشورهای دیگر مردم دینی دارند و حکام دینی دیگر و مردم تابع دین حکام خودشان نیستند. 

«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (پاسخ به سوالات)

س۱۲:  در حدیثی از پیامبر دیدم که می گوید مردم بر دین حاکمان خود هستند؛ اما می بینیم که در آمریکا و اروپا و روسیه و چین و خیلی از کشورهای دیگر مردم دینی دارند و حکام دینی دیگر و مردم تابع دین حکام خودشان نیستند. 

ج: رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً .[۱] یا با لفظ: مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً.[۲] هرکس ‏بمیرد و فاقد امام و رهبر باشد با مرگ جاهلیت مرده است. پس هر شخص مسلمانی نیاز به امام و رهبر و حاکم مسلمانی دارد و اگر نمی خواهد با مرگ جاهلی بمیرد باید اهل جماعت شود؛ اما این جمله که «النّاسُ عَلي دينِ مُلُوكِهِمْ» سخن حقی است اما حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم نیست.[۳] اگر کسی مفاهیم و معانی چهارگانه ی دین را نداند به سادگی در درک این سخن حکیمانه و اکثر مواردی که کلمه ی دین به کار رفته است دچار اشتباه می شود.

دین یعنی:۱- قدرت حاکمیت ۲- قانون و برنامه ۳- اطاعت کردن ۴- مجازات و پاداش؛ حالا اگر شما در هر کشوری سکونت داشته باشید در این موارد تابع همان کشور و رهبریت آن کشور نیستید؟ قطعاً هستید. پس هر مردمی در هر سرزمینی که زندگی می کنند این ۴ معنی و مفهوم دین را به حاکم آن جامعه می دهند و در این ۴ معنی و مفهوم دین تابع همان حاکم و حاکمیت و نظام هستند.

در تفسیر امام بغوی و امام قرطبی در مورد این آیه که الله تعالی می فرماید: يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ (إسراء/۷۱) ‏روزی همه انسانها را همراه با رهبرانشان فرا می‌خوانیم، آمده است که ابن عباس گفته است: بِإِمَامِ زَمَانِهِمُ الَّذِي دَعَاهُمْ فِي الدُّنْيَا إِلَى ضَلَالَةٍ أَوْ هُدًى، در روز قیامت مردم با حاکم و رهبر زمان و معاصرشان صدا زده می شوند، اگر چه این رهبران آنها را به سوی گمراهی یا هدایت دعوت کرده باشند. و الله تعالی می فرماید: وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا(انبیاء/۷۳) ما آنان را پیشوایان و رهبرانی قرار دادیم که برابر دستور و حکم و قوانین ما (مردم را) رهبری می‌کردند، و می فرماید:  وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ (قصص/۴۱) ‏و ما آنان را رهبران و پیشوایانی کردیم که مردمان را به سوی آتش جهنم می‌خواندند.

سعید بن مسیب نیز می گوید: مردم در روز قیامت به همراه رهبرانشان جمع می شوند در خیر و شر.[۴] پس نگاه کن اهل کدام سنت هستی؟ اهل سنت اسلام یا اهل سنت سکولاریسم و یهودیت و یا اهل سنت سایر کفار؟ در کنار این نگاه کن اهل کدام جماعت هستی؟ اهل جماعت و دارالاسلام مسلمین یا اهل جماعت دارالکفرهای سکولار؟ اینجاست که امام و رهبر و حاکم و دینت هم مشخص می شود. اگر امام و رهبرت رئیس جمهور آمریکا یا آلمان یا سوئد و استرالیا و روسیه و چین و سایر دارالکفرهاست اگر جزو معذروین نباشی که توان هجرت به جماعت مسلمین و دارالاسلام را نداشتی: إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا (نساء/۹۸) ‏مگر بیچارگانی از مردان و زنان و کودکانی که کاری از آنان ساخته نیست و راه چاره‌ای نمی‌دانند،‏ باید در روز قیامت پشت سر همین رهبران کافر سکولار قرار بگیری و مومنین که اهل سنت اسلام و اهل جماعت مسلمین هستند نیز پشت سر رهبر و امام زمان حاکم برخوردشان قرار می گیرند و تمام این رهبران جماعت مسلمین به همراه پیروانشان جزو امت رسول الله صلی الله علیه وسلم و در صف رسول الله صلی الله علیه وسلم قرار می گیرند همچنانکه پیروان سایر کفار  1- الَّذِينَ هَادُوا ۲- وَالصَّابِئِينَ ۳- وَالنَّصَارَىٰ ۴- وَالْمَجُوسَ ۵- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا  (حج/۱۷) کفار سکولار و یهودی و نصرانی و مجوس و صابئی هم جزو صف همان رهبران کافر خودشان قرار می گیرند.   

البته دقت داشته باشیم که در دارالاسلام پشت سر فلان رهبر مومن اهل پرهیزگاری بودن یا پشت سر فلان رهبر مسلمان اهل بدعت و فاجر و ستمگر بودن و به این شکل اهل جماعت شدن به این معنی نیست که در دنیا و قیامت پیروان مثل رهبران متقی یا رهبران فاجر محسوب می شوند بلکه هر یک جداگانه مورد ارزیابی قرار می گیرند و هر یک باید جداگانه حساب و کتاب خاص خودشان را پس بدهند، امام احمد بن حنبل که با وجود آنهمه شکنجه و اذیت و آزار اهل جماعت می ماند و از قتال فتنه پرهیز می کند حساب و کتاب خودش را می دهد و مامون و معتصم و واثق معتزلی رهبران فاجر و ظالم «مُلْكًا جَبْرِيّاً» جماعت مسلمین در زمان عباسیان هم باید پاسخگوی اعمال خودشان باشند.


[۱]  مسند أحمد، مسند الشاميين ۱۶۸۷۶٫وأخرجه ابن أبي عاصم في “السنة” (١٠٥٧) ، وأبو يعلى (٧٣٥٧) ، وابن حبان (٤٥٧٣)

[۲]  أحمد في (مسنده ۴: ۹۶) وابن حبان في (صحيحه ۷: ۴۹) والأصفهاني في (حلية الأولياء ۳: ۲۲۴) قول النبي (صلى الله عليه وآله): (من مات بغير إمام مات ميتة جاهلية) وكذلك يروي ابن أبي عاصم في كتاب (السنة ص۴۸۹)، والهيثمي في (مجمع الزوائد ۵: ۲۲۴)، وقال الألباني عنه: إسناده حسن ورجاله ثقات، قول النبي  (صلى الله عليه وآله): (من مات وليس عليه إمام مات ميتة جاهلية).

[۳] ملا علي قاري، الأسرار المرفوعة  352 / محمد بن محمد الغزي، إتقان ما يحسن  2/660

[۴]   الخازن، تفسير الخازن لباب التاويل في معاني التنزيل،ج۳ص۱۳۸/  البغوي، تفسير معالم التنزيل