جزیه مختص اهل کتاب است یا شبهه اهل کتاب را نیز شامل می شود؟(۲۳)

جزیه مختص اهل کتاب است یا شبهه اهل کتاب را نیز شامل می شود؟(۲۳)

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

حکم مالیات سرانه (جزیه) بدواً توسط قرآن (توبه/۲۹) در مورد اهل کتاب یا اهل ذمه مقرر شد و قرآن کریم در مورد مشابهین اهل کتاب یا کسانی از نوادگان مسلمین که همان مسیر انحرافی اهل کتاب را طی نموده و به بلای آن ها گرفتار گشته اند سکوت اختیار کرده است. از این جاست که میان فقها و محققان اسلامی اختلاف نظر پدیدار گشته مبنی بر این که آیا پرداخت جزیه فقط از اختصاصات اهل کتاب است یا نه؟ به دیگر تعبیر آیا فقط اهل کتاب می توانند با عقد و امضای قرارداد مشترک ذمه، شهروند جامعه ی اسلامی شناخته شوند و علی رغم ماندن بر دین خود، از مزایای شهروندی در جامعه ی اسلامی برخوردار باشند؟ یا این که گروه های مشابه اهل کتاب نیز می توانند با پرداخت جزیه، شهروند جامعه ی اسلامی به شمار آمده و از مزایای شهروندی برخوردار باشند. دراین زمینه دو نظریه، بیشتر خودنمایی می کند که عبارتند از:

نظریه ی اول: بسیاری از فقهای اهل سنت از قبیل امام مالک، شافعی، اوزاعی، ابن المنذر و ابوثور در مورد اهلیت قرارداد ذمه، معتقدند که همه ی گروه های غیر مسلمان از هر مذهب و طایفه و فرقه ای باشند (خواه عرب باشند یا عجم) می توانند در عقد این قرارداد شرکت داشته و به صورت متحدین متعهد جامعه ی اسلامی درآیند و از تمام مزایای حقوقی آن بهره مند گردند.[۱]

نویسنده ی کتاب «حقوق روابط بین الملل در اسلام» امام ابوحنیفه و سرخسی را نیز در ضمن طرفداران این نظریه نام می برد و در ادامه می نویسد: سرخسی پس از تحقیق عالمانه ی طولانی نتیجه می گیرد که ذکر اهل کتاب در قرآن برای محدود کردن دایره ی شمول این قاعده (پرداخت جزیه) نیست بلکه مشعر بر این است که می توان از آن ها جزیه گرفت.[۲]

ابو یوسف ضمن رفتن به مسیر استادش (ابو حنیفه)، با بیان صریح تری می گوید: به جز مرتدان و بت پرستان عربستان، پرداخت مالیات سرانه (جزیه) از همه ی غیر مسلمانان اعم از مجوسیان، آتش پرستان، صابئان و سامری ها پذیرفته می شود.[۳]

الحاق مجوس به اهل کتاب، چنانکه در پاره ای از احادیث وارد شده: «سَنّوا فی المجوس سنةاهل الکتاب فی الجزیة»[۴]؛ خود دلیل بر آن است که قرارداد ذمه (که جزیه جزء لاینفک آن به حساب  می آید) به اهل کتاب اختصاص ندارد؛ زیرا مجوس با این که در اساس اهل کتاب نیستند[۵] اما شبهه اهل کتاب بوده و اهلیت شرکت در قرارداد ذمه و پرداخت جزیه را واجد هستند.[۶] ادامه خواندن جزیه مختص اهل کتاب است یا شبهه اهل کتاب را نیز شامل می شود؟(۲۳)

من له شبهة کتاب‏، مشرک شبهه اهل کتاب (۲۲)

من له شبهة کتاب‏، مشرک شبهه اهل کتاب (۲۲)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

در جهان، علاوه بر اسلام، فقط دو شریعت آسمانى وجود دارد که به طور مسلم و به ‏اتفاق آراى علماى اسلامى اهل کتابند: «یهود» و «نصارا‏». قرآن کریم به اهل ‏کتاب بودن پیروان این دو شریعت اشاره کرده، می فرماید: أَنْ تَقُولُوا إِنَّمَا أُنْزِلَ الْكِتَابُ عَلَى طَائِفَتَيْنِ مِنْ قَبْلِنَا وَإِنْ كُنَّا عَنْ دِرَاسَتِهِمْ لَغَافِلِينَ‏ (انعام/۱۵۶) (آن را فرو فرستاده‌ايم) تا نگوئيد كتاب (آسماني) تنها بر دو گروه (يهود و نصاراي) پيش از ما فرو فرستاده شده است، و (ما اصلاً از آن ها آگاهي نداشته‌ايم و) از بحث و بررسي آن ها بي‌خبر بوده‌ايم (و لذا از انجام گناه و دوري از راه خدا معذوريم).

پس درباره‌ي يهود و نصارا به روشني از آيات بر‌مي‌آيد كه داراي «كتاب»‌اند؛ چرا كه كتاب هر كدام (تورات و انجيل) را نام مي‌برد؛ ولي در مورد مجوس به صراحت نمي‌توان از آيات استفاده كرد كه داراي كتاب بوده‌اند؛ چون فقط يك‌بار در قرآن اين واژه به اجمال به كار رفته؛ ولي همين قدر بر‌مي‌آيد كه «مشرك غیر اهل کتاب» نيستند؛ چرا كه مشركان را در آيه‌ي: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَ الصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ (حج/۱۷) جدا آورده و «مجوس» در كنار يهود و نصارا مطرح شده است و می توان عنوان «شبهه اهل کتاب» را برای چنین مواردی به کار برد و احکام اهل کتاب را بر آن ها اجرا نمود.

پاره ای از فقهاى اسلامى علاوه بر اهل کتاب، روش های پرستش دیگرى را به عنوان «من له شبهة کتاب‏» مطرح کرده ‏اند. یعنى پرستش هایی که هر چند در آسمانى بودن آن‏ها و بعثت پیامبرى الهی و ارسال کتابى آسمانی براى آن‏ها تردید وجود دارد، چون پیروان آن همان مسیر اهل کتاب را می پیمایند، آنان نیز داراى حکم اهل کتاب خواهند بود.

مجوس و زردشتیان شبهه مجوس: ادامه خواندن من له شبهة کتاب‏، مشرک شبهه اهل کتاب (۲۲)

عقد پیمان با نزدیک ترین مشرکین اهل کتاب و سپس با سایر مشرکین (۲۱)

عقد پیمان با نزدیک ترین مشرکین اهل کتاب و سپس با سایر مشرکین (۲۱)

 بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

پیامبر خاتم صلی الله علیه و سلم، پس از آن که پایه‌های جامعه ی نوین را استوار نمودند، و وحدت عقیدتی و سیاسی و نظامی را میان مسلمانان برقرار کردند، به برقراری روابط با غیر مسلمانان پرداختند. مقصود ایشان از برقراری این روابط، تأمین رفاه و امنیت برای تمام ساکنین و سازماندهی تمامی منطقه در یک نظام واحد و وحدت عمل بود.

نزدیک‌ترین همسایگان غیر مسلمان مدینه یهودیان بودند. یهودیان، با وجود آن که در باطن دشمن مسلمانان بودند، امّا هنوز هیچ گونه مقاومت یا خصومتی از خود نشان نداده بودند. رسول‌خدا صلى الله علیه و سلم نیز با آنان پیمان‌نامه‌ای امضا کردند، و طی آن نهایت خیرخواهی و همراهی را با آنان مقرر داشتند، و کمال آزادی آنان را در امور دینی و امور مالی تأیید کردند، و به هیچ وجه با آنان سیاست تبعید و مصادره و خصومت را پیش نگرفتند. مهم ترین مواد این پیمان‌نامه عبارت بود از:

  • یهود بنی عوف امّتی از مؤمنان‌اند؛ یهودیان به دین خودشان و مسلمانان به دین خودشان، اعمّ از خودشان و بردگانشان؛ همچنین یهودیان دیگر جز بنی‌عوف.
  • یهود هزینه‌های مربوط به خودشان را عهده دارند و مسلمانان هزینه‌های مربوط به خودشان را عهده دارند.
  • هم‌پیمانان در برابر کسانی که با امضاکنندگان این پیمان‌نامه بجنگند، به یاری یکدیگر می‌شتابند.
  • خیرخواهی و همراهی، روابط فیمابین امضاکنندگان این پیمان‌نامه را تشکیل می‌دهد، و نیز نیکوکاری، نه خطا کاری.
  • گناه هم‌ پیمان کسی بر عهده ی او نیست.
  • مظلوم را باید یاری کنند.
  • در زمان جنگ، یهودیان نیز مانند مؤمنان باید هزینه کنند.
  • حُرمت محدوده ی یثرب را همگی امضا کنندگان این پیمان‌نامه باید رعایت کنند.
  • هرگاه در میان امضاکنندگان این پیمان‌نامه مشاجره و اختلاف و نزاعی روی دهد که نگران کننده باشد، مرجع حل اختلاف، خداوند عزوجل و محمد رسول‌الله خواهد بود.
  • هیچکس نباید به قریش و یاری‌ کنندگان قریش امان بدهد.
  • هم‌پیمانان یکدیگر را در برابر هر کس که به یثرب حمله کند یاری می‌کنند. هر گروهی سهم خودشان را از سویی که مورد حمله قرار گرفته‌اند عهده‌دار می‌شوند.
  • این پیمان‌نامه هیچگاه مانع مجازات و مؤاخذه ی فرد ستمگر و خطاکار نخواهد بود.[۱]

ادامه خواندن عقد پیمان با نزدیک ترین مشرکین اهل کتاب و سپس با سایر مشرکین (۲۱)

بعضی از احکام مربوط به اهل کتاب (۲۰)

بعضی از احکام مربوط به اهل کتاب (۲۰)

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

  • حلال بودن طعام و ازدواج با اهل کتاب: در سوره‌ي مائده چنين مي‌فرمايد: الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَمُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ (مائده/۵) امروزه (با نزول اين آيه) براي شما همه ی چيزهاي پاكيزه (طبع سالم پسند) حلال گرديد، و (ذبائح و) خوراك اهل كتاب (جز آنچه با آيات ديگر تحريم شده است) براي شما حلال است و خوراك شما براي آنان حلال است، و (ازدواج با) زنان پاكدامن مؤمن، و زنان پاكدامن اهل كتاب پيش از شما، حلال است، هرگاه كه مهريه‌ي آنان را بپردازيد و قصد ازدواج داشته باشيد و منظورتان زناكاري يا انتخاب دوست نباشد. هر كس كه انكار كند آنچه را كه بايد بدان ايمان داشته باشد (از جمله ايمان به احكام حلال و حرام برخي از خوراكي ها و ازدواج هاي مذكور در اينجا) اعمال او باطل و بي فايده مي‌گردد و در آخرت از زمره‌ي زيانكاران خواهد بود.
  • اهل ذمه يا ذمّي: تعبير به «اهل ذمه يا ذمّي» ظاهراً در قرآن به‌كار نرفته؛ ولي دو ‌بار كلمه‌ي «ذمّه»در قرآن به‌كار رفته (توبه/۸ و۱۰) كه به معني عهد و پيمان است (عهد و پيماني كه وفاي به آن لازم است) و هر دو درباره‌ي مشركان پيمان‌شكن غیر اهل کتاب است كه آنان در صورت غلبه هيچ‌گونه رعايت خويشاوندي و پيمان نمي‌كنند. خلاصه، واژه‌ي ذمّه در قرآن ربطي به اهل ذمّه يا اهل كتاب ندارد. در واقع تعبير به «ذمّي» واژه و اصطلاح فقهي است.

ذمّه از نظر فقهي تعهّدي است كه كفّار غير حربي با امیر و رهبر مسلمين با شرايط خاصي مي‌بندند. آن ها با اين پيمان در تعهّد و ذمّه‌ي اسلام قرار مي‌گيرند و مبلغي به‌عنوان جزيه مي‌پردازند (و گاه بنا بر مصالحي ممکن است گرفته نشود) در عوض به صورت زندگي مسالمت‌آميز همراه با امنيّت و امان در كنار مسلمان به سر مي‌برند.

كفّار ذمّي همان اهل كتاب هستند كه با پرداختن جزيه و پذيرش شرايط آن مي‌توانند در كنار مسلمين روابط حسنه و زندگي مسالمت‌آميز داشته باشند. با اهل كتاب مي‌توان پيمان‌هايي بست كه از جمله مسأله‌ي «عقد الذمّه» يا پيمان ذمّه است كه به وسيله ی امام مسلمين بسته مي‌شود حتي گاه در صورت ضرورت به‌وسيله‌ي سلطان جائر نيز منعقد مي‌شود. ادامه خواندن بعضی از احکام مربوط به اهل کتاب (۲۰)

هل کتاب و اقرار به لا اله الا الله (۱۹)

اهل کتاب و اقرار به لا اله الا الله (۱۹)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

برای کفار صرف تلفظ به لااله الا الله اگر همراه علم به معنای آن و عمل به خواسته های آن نباشد توحید به شمار نمی آید و اسلام هم به وسیله ی آن ثابت نمی شود؛ همان طور که اهل کتاب در زمان پیامبر صلی الله علیه و سلم به این کلمه تلفظ می کردند، اما چون به معنای آن عالم نبودند و به خواسته های آن عمل نمی کردند موحد و اهل لا اله الا الله به شمار نیامدند؛ گرچه غالبشان جاهل و مقلد و مؤول بودند. به همین دلیل وقتی که پیامبر صلی الله علیه و سلم معاذ رضی الله عنه را برای دعوت آن ها به سوی یمن فرستاد به وی گفت که قبل از هر چیز آن ها را به سوی شهادة ان لا اله الا لله و یا توحید دعوت نماید؛ اگر صرف تلفظ به لا اله الا الله توحید به شمار می آمد و جهل آن ها نسبت به لا اله الا الله برایشان عذر می بود حتماً پیامبر صلی الله علیه و سلم همچنانکه برای مسلمین عذر قائل بود برای آنها نیز عذر قائل می شد و آن ها را در دایره ی توحید به شمار می آورد همان طور که در آیات و احادیث چنین صریح آمده است:

قال الله تعالى: قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَايَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ (آل عمران/۶۴).

عن ابن عباس رضي الله عنهما يقول: لما بعث النبي صلى الله عليه و سلم معاذ بن جبل إلى نحو أهل اليمن، قال له: إنك تقدم على قوم من أهل الكتاب، فليكن أول ما تدعوهم إلى أن يوحّدوا الله تعالى، فإذا عرفوا ذلك، فأخبرهم أن الله فرض عليهم خمس صلوات في يومهم و ليلتهم، فإذا صلوا، فأخبرهم أن الله افترض عليهم زكاة في أموالهم … (متفق علیه).[۱]

از عبدالله بن عباس رضي الله عنهما چنین روایت است: “وقتی که رسول خدا صلی الله علیه و سلم معاذ رضی الله عنه را به سوی یمن فرستاد به وی گفت: که در ابتدا و قبل از هر چیز آن ها را به سوی توحید و یکتاپرستی خداوند دعوت نماید؛ پس اگر در مورد توحید (لا اله – الا الله) شناخت و معرفت پیداکردند، آنگاه به آنان خبر بده که خداوند در طول روز و شب پنج نماز را بر آن ها واجب کرده است و اگر در این مورد از تو اطاعت کردند سپس به آنان خبر بده که خداوند زکات … و روزه ی ماه رمضان  و … واجب نموده است. ادامه خواندن هل کتاب و اقرار به لا اله الا الله (۱۹)

جایگاه مشرکین اهل کتاب در شریعت پیامبر خاتم (۱۸)

جایگاه مشرکین اهل کتاب در شریعت پیامبر خاتم (۱۸)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

همه ی غیر مسلمانان از نظر مأجور بودن در قبال اعمال خیر یکسان نیستند، میان غیر مسلمانی که‏ به قوانین هیچ یک از شریعت های آسمانی معتقد نیست و غیر مسلمانی که به یکی از شریعت های تحریف شده ی اسلام معتقد هست ولی از موهبت ایمان به نبوت و شریعت پیامبر خاتم محروم است تفاوت عظیمی دیده می شود.

در اسلام، نگاه به پیروان اهل کتاب با مشرکان غیر اهل کتاب کاملاً متفاوت است. با هر یک ادبیاتی خاص به خود مورد استفاده قرار گرفته و هیچ وقت تمام اهل کتاب همسان با مشرکان غیر اهل کتاب  قرار نگرفته اند. خداوند آیات قرآن را بر اساس مخاطبان خود، تنظیم نموده است. در این تنظیم، شخصیت، عمل، اعتقاد و … مخاطب در نظر گرفته شده است. قرآن کریم با اهل کتاب نیز بر همین اساس برخورد کرده است. لذا آیات پیرامون آن ها نیز به حسب مخاطبان و مقام آیه، ادبیاتی متفاوت دارد. قرآن در ابتدا به آسیب شناسی و سیر تدریجی ورود انحرافات ناشی از دین سکولاریسم در باورهای اهل کتاب اشاره می کند و کارهای ضد اسلامی آن ها را مورد مذمت قرار می دهد؛ کارهائی چون لجاجت و دشمنی با پیامبر خدا: مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا (نساء/۴۶) برخي از يهوديان سخنان را از جاهاي خود منحرف مي‌گردانند (و كلام را از معاني اصلي به دور مي‌دارند و وارونه و چند گونه و چند پهلو صحبت مي‌كنند) و مي‌گويند: شنيديم (سخن تو را و به كار نگرفتيم !) و فرمان نبرديم ( و جز عصيان نيفزوديم !) بشنو (سخنان ناروا و كاش نشنوي جز) ناشنيدني را. و (مي‌گفتند 🙂 ما را بپاي (ولي) زبان را پيچ مي‌دادند (و به جاي: راعِنا، راعينا، يعني چوپان ما، يا راعِناً، يعني: نازيبا، مي‌گفتند …) و (هدفشان) ريشخند دين بود (و نفرين رسول !) ولي اگر آنان (به جاي اين همه سخنان ناروا و كارهاي نازيبا) مي‌گفتند: شنيديم و اطاعت كرديم و (سخنان ما را) بشنو و به ما مهلت بده (تا حقائق را درك كنيم) به نفع و صلاح ايشان بود و (با واقعيّت سازگارتر و) درست‌تر، وليكن خداوند آنان را به سبب كفرشان نفرين نموده است (و از رحمت خود مطرود و محروم فرموده است) و لذا جز شمار اندكي ايمان نمي‌آورند (و داعي حق را لبّيك نمي‌گويند).

ادامه خواندن جایگاه مشرکین اهل کتاب در شریعت پیامبر خاتم (۱۸)

شرک چیست و مشرک کیست؟(۱۷)

شرک چیست و مشرک کیست؟(۱۷)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

هر چیزی که دارای جرم و حجم بوده و از ذرات بسیار کوچکی (اتم یا مولکول) ساخته شده باشد را ماده می نامیم؛ که می تواند به سه حالت اصلی جامد، مایع و گاز وجود داشته باشد. ماده ی خالص هم ماده ای است که تنها از یک جفت ساخته شده باشد، هر چند به ندرت می توان ماده ای خالص به معنای واقعی خود در طبیعت یافت و خالص ترین مواد نیز مقداری ناخالصی به همراه دارند؛ با این وجود مواد خالص یا عنصر هستند و یا ترکیب. به همین دلیل می توان گفت مواد خالص از یک نوع اتم یا ترکیبی از دو یا چند نوع اتم ساخته شده اند. جیوه، اکسیژن، روی، آلومینیوم، گوگرد، طلا، آهن و … عنصرهای خالص و آب، زنگ آهن، نمک طعام، دی اکسید کربن و … ترکیبات خالص هستند. در تعریفی دیگر می توان گفت مواد خالص از یک نوع اتم یا یک نوع مولکول ساخته شده اند. یکی از موادی که خالص نگه داشتن آن کاری بسیار مشکلی است و در زندگی مادی انسان ها نقش حیاتی بر عهده دارد، آب است. زیرا آب می تواند بسیاری از مواد را در خود حل کند. حالا این ماده ی خالص را هم می توان مخلوط کرد و هم به دو شیوه تغییر داد:

۱-تغییرات فیزیکی: تغییراتی هستند که در آن جنس ماده عوض نشده و ماده به ماده ی دیگر تبدیل نمی شود و تنها خواصی مانند شکل، حجم، حالت و … تغییر نموده و مولکول های ماده تغییر نمی کنند، مانند: پاره کردن کاغذ، انبساط و انقباض، تغییر حالت های ماده، آهن ربا شدن میله ی آهنی، تهیه ی خاک اره از چوب، تهیه ی آرد گندم، کف کردن سفیده ی تخم مرغ در اثر هم زدن، تبدیل میوه به آب میوه، خرد کردن سبزی، چرخه ی آب، تراشیدن مداد و قالب گیری فلزات (ریخته گری).

۲-تغییرات شیمیایی: تغییراتی هستند که در آن ماده به ماده ی دیگر تبدیل می شود و خواص ماده به کلی تغییر می کند و در طی آن نوع مولکول های ماده تغییر می کند، مانند: پختن غذا و نان، زرد شدن برگ درختان، اضافه کردن سرکه به جوش شیرین و یا به شیر، فاسد شدن غذا، تبدیل شیر به ماست یا پنیر، تهیه ی سرکه از سیب، تهیه ی رنگ و پلاستیک از نفت خام و … مثال هایی از تغییرات شیمیایی هستند.

ادامه خواندن شرک چیست و مشرک کیست؟(۱۷)

خداوند اسم مسلمان را برای پیروان اسلام برگزیده است (۱۶)

خداوند اسم مسلمان را برای پیروان اسلام برگزیده است (۱۶)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

تمام انبیاء اعلان کردند که مسلمان‌اند و به سوی اسلام فراخواندند:

نوح ـ علیه السلام ـ گفت: «وَأُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ المُسْلِمِینَ» (یونس/۷۲) و به من دستور داده شده است كه (همه‌ي كار و بار خود را بدو حوالت دارم و) از زمره‌ي مسلمین (تسلیم کننده امور زندگي به خدا و فرمانبرداران اوامر الله) باشم.

ابراهیم و اسماعیل ـ علیهما الصلاة والسلام ـ گفتند: «رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ» (بقره/۱۲۸) اي پروردگار ما! چنان كن كه ما دو نفر مخلص و منقاد (فرمان) تو باشيم، و از فرزندان ما ملّت و جماعتي پديد آور كه تسليم (فرمان) تو باشند.

درباره‌ی سفارش ابراهیم و یعقوب علیهما السلام به فرزندان‌شان گفته است: «وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَ یَعْقُوبُ یَا بَنِیَّ إِنَّ اللهَ اصْطَفَى لَکُمُ الدِّینَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (بقره/۱۳۲) و ابراهيم فرزندان خود را به اين آئين سفارش كرد، و يعقوب (نوه‌ي او نيز چنين كرد. هر كدام به فرزندان خويش گفتند:) اي فرزندان من! خداوند، آئين (توحيدي اسلام) را براي شما برگزيده است. (پس به ما قول بدهيد كه يك لحظه هم از آن دوري نكنيد) و نميريد جز اين كه مسلمان باشيد.

یوسف علیه السلام دعا کرد و گفت: «تَوَفَّنِی مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ» (یوسف/۱۰۱) (يوسف رو به خدا كرد و گفت:) پروردگارا! مرا مسلمان بميران و به صالحان ملحق گردان.

ادامه خواندن خداوند اسم مسلمان را برای پیروان اسلام برگزیده است (۱۶)

اسلام رسالت و قانونی فراگیر در زندگی انسان ها و نمادهای اجتماعی آن(۱۵)

اسلام رسالت و قانونی فراگیر در زندگی انسان ها و نمادهای اجتماعی آن(۱۵)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

اسلام برای اقرار و تأیید، تصحیح و تعدیل، اتمام و تکمیل، تغییر و تبدیل، ارشاد و توجیه، تشریع و تقنین و … برنامه دارد. گاهی راه موعظه و پند نیک در پیش می‌گیرد و گاهی از روش بازدارندگی بهره می‌برد، البته هر کدام در جای مناسب خودش. مهم آن است که بدانیم اسلام، انسان را بدون هدایت الهی در مسیر تنها نمی‌گذارد تا به هر راهی که خواست، گام بردارد، خواه مادی باشد یا روحی، فردی باشد یا اجتماعی، فکری باشد یا عملی، سیاسی، اقتصادی یا اخلاقی.

طبق گفته‌ی عقاد «اسلام، همان باور والا برای انسان است؛ فردی یا جمعی، عاملی برای روح یا کوشا برای جسم، ناظر به دنیا یا ناظر به آخرت، مسالمت‌جو یا ستیزه‌خو، حق نفس را ادا کند یا حق حاکم و حکومت را و … . مسلمان کسی نیست که در پی آخرت باشد، ولی دنیا را رها کند یا در طلب دنیا باشد و آخرت را کنار بگذارد. یا فقط به روح بپردازد و جسم را فراموش نماید یا بر عکس. یا گاهی اسلام را بگیرد و گاهی آن را رها نماید. مسلمان تمام باورش، اسلامش است و آن را کامل گرفته است، در تمام حالاتش، خواه تنها باشد، خواه به خاطر پیوندهای اجتماعی با مردم ارتباط بگیرد . فراگیری عقیده در ظواهر فردی و نمادهای اجتماعی آن، مزیتی مخصوص در عقیده‌ی اسلامی است. و همین ویژگی به انسان می‌فهماند که فراگیر و شامل است و از چالش تفکیک عقاید که او را به دو بخش تقسیم می‌نماید، در آسایش می‌باشد و از معضل جمع‌بندی و ایجاد سازگاری میان این دو بخش رهایی می‌یابد».

منظور این نویسنده‌ی بزرگ ـرحمه الله تعالی- آن است که برخی از ادیان همانند مسیحیت، راضی شده‌اند که زندگی را به دو نیمه تقسیم کنند: نیمی از آن دین که رهبری‌اش با کلیسا است و نیم دیگر که مخصوص دنیاست و دولت آن را مدیریت می‌نماید. استناد علمای مسیحی در این باره به حکایتی در انجیل است که عیسی ـ ع ـ در پاسخ کسی که پیرامون سزار (قیصر) از او پرسید، آن جمله‌ی مشهورش را فرمود: «آن‌چه از سزار است به او بده و آن‌چه مال خداست به خدا بده».[۱]

اما اسلام این تقسیم زندگی را نمی‌پذیرد، به دو دلیل:

ادامه خواندن اسلام رسالت و قانونی فراگیر در زندگی انسان ها و نمادهای اجتماعی آن(۱۵)

اسلام محدود به عصر، نسل، مکان، امت، ملت و طبقه‌ی خاصی نیست (۱۴)

اسلام محدود به عصر، نسل، مکان، امت، ملت و طبقه‌ی خاصی نیست (۱۴)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

خداوند متعال هیچ امتی را در هیچ زمان و مکانی بدون راهنما رها نکرده است و می فرماید:

  • وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی‏ کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت‏ (نحل/۳۶) ما به ميان هر ملّتي پيغمبري را فرستاده‌ايم (و محتواي دعوت همه‌ي پيغمبران اين بوده است)كه خدا را بپرستيد و از طاغوت (شيطان، بتان، ستمگران و غيره) دوري كنيد.
  • وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خَلا فیها نَذیر (فاطر/۲۴) هيچ ملّتي (از ملّت هاي پيشين) هم نبوده، الا این که بيم دهنده‌اي به ميانشان فرستاده است.
  • ثُمَّ أَرْسَلْنا رُسُلَنا تَتْرا (مؤمنون/۴۴) سپس پيغمبران خود را يكي پس از ديگري (به سوي اقوامشان) روانه كرديم.

در این صورت، شمولیت یکی از ویژگی‌هایی است که اسلام با آن از تمام مذاهب دین سکولاریسم و مذاهب و آیین‌های نسخ شده متمایز می‌گردد. این واژه معانی و ابعاد فراوانی دارد و شمولیت اسلام دربردارنده‌ی همه‌ی زمان‌ها، همه‌ی زندگی و تمام کیان و ساختار انسانی است. اسلام، رسالتی برای همه‌ی زمان‌ها و نسل‌هاست، و رسالتش مخصوص یک دوره‌ی معین یا زمان خاص نیست که با پایانش، خاتمه یابد. بی‌گمان اسلام، رسالت آینده‌ی ممتد است، در عین حال که رسالت گذشته‌ی دور می‌باشد. ماهیت این رسالت و أصول اعتقادی و اخلاقی‌اش، همان رسالت همه‌ی پیامبران و کتاب‌های آسمانی است.

همان‌گونه که این رسالت اسلام، محدود به عصر یا نسل خاصی نیست، منحصر به مکان یا امت، ملت و طبقه‌ی مخصوصی هم نیست؛ که رسالتی فراگیر است و همه‌ی امت‌ها، نژادها، ملت‌ها و طبقات را مخاطب قرار می‌دهد. اسلام، برای یک ملت خاص نیست تا گمان کنند فقط ایشان ملت برگزیده‌ی خدایند و باید همگان در برابرشان کرنش کنند! برای یک اقلیم معین هم نیست تا همه‌ی اقلیم‌های زمین در مقابلش سر خم نموده و منابع مادی خویش را به وی تقدیم کنند.

ادامه خواندن اسلام محدود به عصر، نسل، مکان، امت، ملت و طبقه‌ی خاصی نیست (۱۴)