«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (پاسخ به سوالات)
بسم الله و الحمد لله، اما بعد:
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
س۱: مشرکین منتسب به اسلام و مسلمین، نه مومن هستند و نه آنها را تکفیر می کنیم. اینها منتسب به اسلام هستند. مشکل این تفکر علمای دعوت نجد چیست؟ مثلاً ما در دنیا می گوئیم این صوفی مشرک است و حکم به کافر بودن او در دنیا نمی دهیم و حکم آخرت او را هم نمی دهیم.
مشکل این است که بر خلاف قرآن و حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم و طبعاً بر خلاف منهج اهل سنت و جماعت و یکی از آفتها در میان اهل سنت و یکی از موانع در میان اهل جماعت است.
الله تعالی می فرماید: هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ فَمِنْكُمْ كَافِرٌ وَمِنْكُمْ مُؤْمِنٌ ۚ (تغابن/۲) او کسی است که شما را آفریده است. گروهی از شما کافر و گروهی از شما مؤمن میگردید .
رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز می فرماید: الناسُ رجلانِ: رجلٌ بَرٌّ تَقِيٌّ كريمٌ على اللهِ وفاجرٌ شَقِيٌّ هَيِّنٌ على اللهِ .[۱] مردم دو دسته اند: یا نیکوکار، با تقوا و ارزشمند نزد الله، و یا بدکار و شقاوتمند و پست در پیشگاه الله.
الله و رسولش می گویند انسانها دو دسته بیشتر نیستند: یا مومن هستند یا کافر، و طبعاً کافر اگر با همین کافری بمیرد جاودانه در جهنم است، اما معتزله می گفتند: مَنزِلةٌ بَینَ المَنزِلَتَین…. یعنی دسته ی سومی هم وجود دارند که نه مومن هستند نه کافر اما این دسته ی سوم در قیامت جاودانه در آتش هستند؟ الله راست می گوید یا معتزله؟ قطعاً الله .
شما هم بدون آنکه بدانید همین عقیده ی معتزله را دارید با این تفاوت که معتزله حکم قیامت این شخص را نیز میدادند و شما ابتدا می گوئید حکم قیامت این دسته ی سوم را نمی دهیم اما با پیچ و تابهائی،هم در دنیا و هم در قیامت آنها را جزو کفار حساب می کنید و با جهشی عجیب، در این صفت خاص همان کار خوارج را انجام میدهید.
پس، این تفکر که مردم را به سه دسته تقسیم می کند ریشه ی تاریخی دارد و به قبل از شیخ محمد بن عبدالوهاب و دعوت نجدیت بر می گردد و متعلق به معتزله است. ابن تیمیه می گوید: اصول پنجگانهی معتزله عبارتست از: توحید، عدل، مَنزِلةٌ بَینَ المَنزِلَتَین: نه کافر نه مسلمان؛ میان این دو، اجرای وعید و امر به معروف و نهی از منکر (قیام بی ضابطه بر علیه حاکم جائر است). … و اما «مَنزِلةٌ بَینَ المَنزِلَتَین» یعنی انسان فاسق به هیچ وجه مؤمن نامیده نمیشود. چنان که کافر هم نیست. در نتیجه به او حکمی بین کفر و ایمان دادهاند. «اجرای وعید» هم یعنی این که معتقدند فاسقانِ ملت اسلام، جاودانه در آتشاند و با شفاعت یا به روشی دیگر از جهنم نجات نخواهند یافت؛ چنان که خوارج میگویند.[۲]
معتزله و خوارج می گویند اینها جاودانه آتش هستند، یعنی کافر هستند، خوارج با زبان می گفتند اینها در دنیا کافر هستند اما معتزله با زبان نمی گویند اینها کافر هستند و در دنیا حکم کفار را بر آن تطبیق نمی دهند اما برای قیامت آنها حکم کفار را بیان می کنند و می گویند این دسته ی سوم که فاسقین هستند در قیامت جاودانه در آتش هستند اما عذابشان زیاد سخت نیز مثل کفار اصلی بلکه عذابی معمولی دارند.[۳]
نجدیت چه می گوید؟
ابتدا با اصطلاح تراشی های اشتباهی چون «مسلمان مشرک» یا «مشرکین منتسب به اسلام» اینها را نه مومن می نامد نه کافر، یعنی همان مسیر معتزله را می روند، اما در قدم دوم، آنها را در دنیا مشرک می نامد، یعنی کاری بدتر از معتزله را انجام می دهند و در این تفکر و صفت خاص همان روش خوارج را در پیش می گیرند و در همین دنیا دسته ای خاص از مسلمین را که بر اساس تأویل خاص خودشان از توحید و عبادت و شرک، به نظرشان مرتکب کبیره ی شرک شده اند را کافر و جزو بدترین دسته از کفار ۵ گانه ی اصلی : الَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَىٰ وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا (حج/۱۷) یعنی دسته ی الَّذِينَ أَشْرَكُوا، مشرکین یا سکولاریستها قرار می دهند که سکولاریستها را الله تعالی نجس نامیده و بدترین احکام را به نسبت سایر کفار اصلی دارند. خوارج تنها به این بسنده می کردند که می گفتند فلانی که مرتکب کبیره شده است جزو کفار شده اما تعیین نمی کردند کدام دسته از کفار، اما نجدیت از میان کفار پنج گانه ی اصلی تعیین می کند که این مسلمان جزو بدترین دسته از این کفار شده که نجس هم هست. یعنی یک قدم جلوتر از خوارج، البته در این صفت خاص.
محمد بن عبدالوهاب با مشرک خواندن مسلمین مخالف خود به صراحت آنها را تکفیر می کند و مثال هم می آورد و می گوید : مثل کسانی که از عبدالقادر گیلانی و امثال او درخواست می کنند. [۴] یا : هرکس علی بن ابی طالب را به فریاد بخواند کافر است و هرکس در کفر او شک کند و او را تکفیر نکند کافر است.[۵]
ادامه خواندن شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :مشرکین منتسب به اسلام و مسلمین، نه مومن هستند و نه آنها را تکفیر می کنیم. اینها منتسب به اسلام هستند. مشکل این تفکر علمای دعوت نجد چیست؟ مثلاً ما در دنیا می گوئیم این صوفی مشرک است و حکم به کافر بودن او در دنیا نمی دهیم و حکم آخرت او را هم نمی دهیم