درسی از حادثه مستونگ ایالت بلوچستان پاکستان و جنگ احتمالی فرقه نجدی دوله(داعش) بر علیه احزاب سکولار و مرتد بلوچ پاکستان

درسی از حادثه مستونگ ایالت بلوچستان پاکستان و جنگ احتمالی فرقه نجدی دوله(داعش) بر علیه احزاب سکولار و مرتد بلوچ پاکستان

به قلم: براهندک بلوچ

گروه نجدی دولة (داعش) با تاویلات خاص و اشتباه محمد بن عبدالوهاب و علمای الدعوة النجدیة (نجدیت)  از مذهب امام احمد بن حنبل رحمه الله، برداشت اشتباهی از اصطلاحات خاصی در شریعت دارد و بر این اساس، از جمله در وظایفشان نسبت به مسلمین و در دشمن شناسی دچار انحراف آشکاری هستند.

به عنوان مثال در بیانیه ی گروه نجدی دولة (داعش) در مورد حادثه ی مستونگ می گوید: ” آری! جنگ ما با همه کفار، مرتدان، مشرکان و طواغیت و گروه‌های نیابتی آن‌هاست.”

در اینجا مثل تمام نجدیت، دیده می شود که کفار و مرتدین و مشرکان و طواغیت را به صورت مجزا آورده است . یعنی می گویند کفار و مشرکین و طواغیت. بر اساس یکی از نگرشهای تفکر نجدیت، مشرکین از کفار جدا هستند و حتی آنها را در توحید ربوبیت، موحد می نامند! یعنی در این نگرش کسانی چون ابولهب و ابوجهل و امیه بن خلف و سایر مشرکین مکه نیمه موحد بودند و کافر نبودند و… این یعنی تناقض.

اما در مورد مسلمینی که در مسائلی چون توسل و زیارت قبور و… با آنها اختلاف دارند نگرش عجیبی دارند، ابتدا می گویند اینها مشرک هستند و بعد می گویند کسی که مشرکین را کافر نداند خودش کافر می شود و…

بر این اساس به سادگی خون مسلمین را برای خود مباح کرده اند، همچنانکه به جرم مشرک بودن خون کفار اهل کتاب را می ریزند اما  مشرکین اصلی که امروزه به آنها سکولاریست گفته می شود را گاه رها کرده اند و با آنها سازش می کنند.

گروه نجدی دوله (داعش) سالهاست با این سکولاریستهای مرتد بلوچ ایالت پاکستان که مشرکین اصلی هستند سازش کرده اند اما بارها و بارها مسلمین اهل سنت و شیعیان را به بهانه ی در وغین و به ناحق مشرک بودن در مساجد و سایر مراکز عبادی قتل عام کرده و به خاک و خون کشیده اند.

گروه نجدی دوله (داعش) در این بیانیه هم می گوید: “در همین مناطق کوهستانی مستونگ، گروهی به‌نام «بلوچ‌های آزادی‌خواه» به‌طور محلی فعال بودند… بااین‌حال، این گروه بومی که ده‌ها نقص عقیده‌ای داشت…و از هند حمایت مالی دریافت می‌کرد، این‌بار به‌دستور آمریکا و برای خوشحال‌کردن این کشور، از چند محور و با صدها نیرو به یک گروه کوچک مجاهدان دولت اسلامی حمله کردند.

شما خوب می‌دانید که ما در این مناطق کوهستانی خارج از سلطه نظام مرتد پاکستان، در کنار شما بودیم و بارها از همین بلوچستان و مناطق دیگر، دشمنان دین الله را با تیرهای خود هدف قرار دادیم. تا به حال ما حتی یک کلمه هم به اعضای  گروه مرتد شما چیزی نگفته بودیم، اما شما با وجود تمام حقایق، به مجاهدین حمله کردید. شما خیانت و نیرنگ کردید. اولین ضربه را شما زدید و به صورت عملی، اول شما بودید که دشمنی‌تان را در برابر ما آشکار کردید.”

این واکنش گروه نجدی دوله (داعش) در مورد سکولاریستهای مرتدی است که در تمام سرزمینهای اسلامی کارنامه ی سیاه و ثابتی از جنایت و خیانت و دشمنی با شریعت الله داشته و دارند، با این وجود  گروه نجدی دوله (داعش) آنها را رها کرده و افراد خود را به مراکز مذهبی مسلمین می فرستد تا خودشان را منفجر کنند و مسلمین غیر نظامی و بی گناه را قتل عام کنند.

کسی که در منهج دچار اشتباه شود و تاویل اشتباه داشته باشد به راحتی اینگونه در برخورد با مسلمین و مرتدین که سرسختترین دشمنان مسلمین هستند چار سردرگمی و اشتباه می شود؛ به همین دلیل از زمان تولید نجدیت در زمان محمد بن عبدالوهاب تا کنون که امثال گروه نجدی دوله (داعش) و جولانی و مُلا فتاحی و صدها فرقه و حزب و گروه نجدی دیگر جزوی از نجدیت هستند، همگی خواسته یا ناخواسته ابزاری در دست کفار اصلی بوده اند و همچون یک سد و مانع در برابر مومنین اهل دعوت و جهاد عمل کرده اند.

گروه نجدی دوله (داعش) صادقانه این مسیر اشتباه را می رود و امثال بن سلمان و جولانی و صدها نجدی درباری دیگر خائنانی هستند که نجدیت را ابزاری جهت توجیه جنگ داخلی و کشتار مسلمین و خیانتهای آشکار خود کرده اند.

در گفتگو با سکولاریستها و حتی مسلمین اهل بدعت بر «تناقض» عقاید و افکار آنها تمرکز کنیم

در گفتگو با سکولاریستها و حتی مسلمین اهل بدعت بر «تناقض» عقاید و افکار آنها تمرکز کنیم

به قلم: مسعود سنه ای

در حال بررسی دیدگاههای مختلف مُلا فتاحی بودم که نکته ی مهمی از علمای صالح گذشته برایم یادآوری شد که می گویند تناقضی که اهل باطل مخصوصا اهل غلو دارند یک تناقض تسلسلی و زنجیره وار است واین زنجیره در همه ابعاد جهلشان حضور فعال دارد چه در صدور احکام و چه در بروز تناقض به این معنی که آنها بعد از ارتکاب تناقض ،اول تناقض دوم را نیز مرتکب می شوند و سپس تناقض سوم و بعدا تناقض چهارم و .. این چنین تا اینکه در باتلاقی از جهل و تناقض غرق می گردند.

سخنان مُلا فتاحی در مورد حکومت اسلامی و تطبیق شریعت الله در سوریه و کمک به غزه و جهاد با صهیونیستهای اشغالگر و آنچه که هم اکنون بر خلاف آنچه در گذشته گفته بود مرا به این حقیقت یادآور شد.

شيخ الاسلام حرانی در مجموع الفتاوي می گوید: “اهل باطل ناچارند که دچار تناقض شوند .. “

این تناقض یک صفت دائمی و لازمه ی مذهب اهل باطل است، فرقی ندارد که کدام شاخه اش باشد.

لذا فارق اصلی بین حق و باطل سنت و بدعت ایمان و کفر وجود تناقض است، اگر در چیزی که ما در حق و باطل بودن آن و یا سنت و بدعت بودن آن مباحثه و مشاجره می کنیم؛ “تناقض ” وجود داشته باشد بدون درنگ حکم به بطلانش می کنیم و این اصل مقرری است در کتاب رب العالمین که چنین میفرماید: ( أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْكَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ) آیا در قرآن نمی اندیشند؟ که اگر از سوی غیر الله متعال بود قطعاً اختلاف بسیار در آن می یافتند. {النساء / ۸۲}

(اختلافا كثيرا) یعنی تفاوت و تناقض بسیار و این قول امام ابن عباس است که بغوی در تفسیرش از ایشان نقل کرده است!!

الله متعال برای بیان حقانیت قرآن و اینکه از جانب الله است و دستاورد بشری نیست، عدم وجود تناقض را در آن به عنوان حجت اصلی و دلیل قاطع معرفی نموده است لذا هر مذهبی که مستمد از قرآن نیز باشد همین صفت را به همراه دارد!

شیخ الاسلام مدام میگفت که برای رد بر اهل بدعت تناقض مذهبشان را بیان کنید چرا که قاد لازم دلیل بر فساد ملزوم است و اگر تو لوازم قول آنها را که شاید به آن پایبند نباشند نیز ) بیان کرده و به آنها بفهمانی که لوازم مذهب و اقوالشان چه فساد عریض و باطل گسترده ای در بر دارد، توانسته ای که او را بفهمانی مذهب و باور او در آن موضوع حق نیست!! چرا که اگر مذهب و باور او حق بود هیچگاه دارای تناقص و تفاوت نبود!! لذا علمای اصول مدام می گویند؛ “فساد اللازم دلیل علی فساد الملزوم” فساد لازم دلیل بر فساد ملزوم است.!!

این در مورد مسلمین اهل بدعت است که در طول تاریخ اینهمه تناقض داشته و دارند؛ اما در مورد کفار و بخصوص کفار سکولار بومی و غیر بومی اگر به عقاید و باروها و رفتارهای آنها دقت شود «تناقضات» بیشماری را می توان یافت و روشنگری در این زمینه می تواند یکی از بزرگترین ابزارهای مقابله با جنگ روانی و تبلیغی آنها و هدایت پیروان آنها به اسلام باشد. ان شاء الله.

سفسطه بازی های مناصرین جولانی و جیش العدل در مبارزه با «جبهه مقاومت» اسلامی

سفسطه بازی های مناصرین جولانی و جیش العدل در مبارزه با «جبهه مقاومت» اسلامی

به قلم: کیوان مریوانی

امروزه که چهره ی واقعی جولانی و گروههای همسوی با او در مزدوری برای آمریکا و اسرائیل برملا شده و همه با چشم خود دیدند :

  • با آنکه جولانی هم مرز با فلسطین و رودرروی ارتش اشغالگر اسرائیل در داخل سوریه است چگونه به اهل غزه پشت کرده
  • و حتی مجاهدین و مبارزین همسو با «جبهه ی مقاومت» اسلامی چون اعضای جهاد اسلامی را دستگیر کرده
  • و یا عده ای را از سوریه اخراج کرده است و یا حتی کسانی چون ابوعبدالرحمن الغزی را صرفا به خاطر جمع آوری کمکهای مالی برای اهل غزه دستگیر و زندانی کرده است،

 سعی دارند با بازی با اصطلاحات و جهت عوام فریبی چنین نشان دهند که «جبهه ی مقاومت» با مجاهد فرق دارد و آنها با مجاهد مخالف نیستند بلکه با مقاوم و مبارز مخالفند و آنها کمک خود را از مجاهد دریغ نکرده اند بلکه با مقاوم و مبارز کاری ندارند!

حتی تا آنجا پیش رفته اند که می گویند: اصطلاحات «مجاهد»، «مقاوم» و «مبارز» مفاهیمی هستند که نه تنها تفاوت‌های معنایی دارند، بلکه در نتیجه‌های دینی و آخرتی نیز تأثیرگذارند.

سبحان الله از اینهمه ذغل بازی دارودسته ی منافقین زمانی که وارد مکر و فریب می شوند.

بدون شک اصطلاح مجاهد در فقه اسلامی چنان عام و فراگیر است که در برگیرنده ی تمام مفاهیمی چون کوشش گر و مقاوم و مبارز و… نیز هست و قرار دادن اصطلاح مجاهد در برابر یکی از مصادیق و معانی آن عین دغل بازی است.

در «جبهه مقاومت» اسلامی، مجاهدین حماس و جهاد اسلامی وجود دارند که نماد ایمان، اخلاص و فداکاری در راه الله و نمونه ی عینی بیدارگرانی هستند که الله برای این قرن ما فرستاده است که در برابر جنایات تمام کفار سکولار جهانی و مرتدین حاکم بر سرزمینهای اسلامی که از کانال رژیم صهیونیستی در حال توحش در غزه هستند جهاد و مقاومت می کنند و از ارزشهای اسلامی و کرامت اسلامی خود دفاع و با دشمنان دین و ملت مبارزه می کنند.

اما لازم است بپرسیم که جولانی و گروهش و جیش العدل و سایر نمیچه گروهکهای بلوچ در کجا ایستاده اند و چکار می کنند؟

جولانی که تحت شعار مبارزه با تروریسم متحد آمریکا بر علیه اهل دعوت و جهاد و سپری برای رژیم صهیونیستی شده است و نوچه های او چون مُلا فتاحی هم که برگشته اند به آداب حیض و نفاس و دستشوئی و …

جیش العدل و سایر گروههای ریز همسو با آن هم که در زیر سایه ی حکومت دست نشانده ی پاکستان در همان جبهه ی جولانی قرار گرفته اند که مجموعا «اسلام آمریکائی- صهیونی جدید» را  نمایندگی می کنند یعنی خروجی تمام فعالیتهای آنها در نهایت به نفع آمریکا و صهیونیستها و به ضرر مومنین و جبهه ی مقاومت اسلامی است.

این دسته لازم است به تابلوی بالای سر خود نگاه کنند که در کجا ایستاده اند و در چه جبهه ای قرار گرفته اند بعد در مورد اصطلاحات جهاد و مجاهد صحبت کنند .

واقعیت بیداری اسلامی از نگاه محمد قطب

واقعیت بیداری اسلامی از نگاه محمد قطب

ارائه دهنده: ابومحمود کندزی

اگر فردی به وسعت انحرافاتی که امت دچار آنها شده است خوب بنگرد و ببیند که “لاَإِٰلَهَ إِلاّالله” چگونه از محتوای اصلی خود افول کرده و تنها به یک کلام خشک و بی روح تبدیل شده است؛ کلامی که تنها با زبان ادا میشود. و اگر به مکر و حیله‌هایی که دشمنان امت اسلامی در قرون اخیر و به ویژه در قرن اخیر نسبت به امت اسلامی به کار برده‌اند نگاهی بیندازد، یقین پیدا میکند که امت اسلامی و دین اسلام از بین رفته و دیگر بر نخواهد گشت. اما آنچه در تقدیر خداوند است چیز دیگری است و بیداری اسلامی دلیلی بر این مطلب است.

مسافتی که بیداری اسلامی طی کرده تا از مرگ تدریجی به یک حرکت زنده و پویا رسیده، مسافتی بس طولانی بوده است. اگر امروز پرسیده شود: آیا تا رسیدن به هدف فاصله‌ی زیادی داریم؟ در جواب خواهیم گفت: اهدافمان دورتر از حقیقتی نیست که به آن رسیده‌ایم.

تلاش برای بیدار کردن کسی که چرت زده، و راهنمایی او بر قرار گرفتن در مسیر صحیح، با تلاش در جهت راهنمایی فردی که بیدار است و تشویق او در جهت گام برداشتن مطلوب و تحریک او بر فعالیت بیشتر، با هم بسیار تفاوت دارد. بشارت دیگر که شایسته‌ی توجه است اینکه بیداری اسلامی زمانی شروع شده است که جاهلیت غربی در منتهی درجه‌ی خود قرار دارد. و تمام کره‌ی زمین در حال بیداری است و بیداری اسلامی صدای خود را به تمام جهانیان رسانده و دشمنانش مقهور او شده و در برابر او ذلیل و ناتوان شده‌اند. آنچه مسلّم است این که امروز تغییر اوضاع بیشتر از قبل صورت میگیرد.

نصف جاهلیت سقوط کرده است. به فضل و قدرت خداوند ریشه‌ی این بیداری به اعتراف “نیکسون” در کتاب “فرصت را غنیمت شمارید” در جهاد افغانستان میباشد که یکی از عوامل مهم در سقوط این نصف از جاهلیت بوده است، اگرچه رسانه‌های غربی متاسفانه به طور کامل آن را بیان نکرده، بلکه در سانسور کردن جهانی مسئله نیز شرکت کردند؛ اما با این وجود قسمت دیگر این جاهلیت همچنان فعال است و راهی به سوی فروپاشی و سقوط طی میکند. علت این سقوط هم عوامل فسادی است که با خود حمل میکند که بر اساس سنت خداوند غیرممکن است که زیاد دوام بیاورد. جاهلیت در مقابل قدرت غالب و چیره‌ی خداوند متعال چیزی نیست و مغلوب است.

دشمنان اسلام نمیتوانند مانع تحقق قدرت خداوند شوند و هرگز نمیتوانند آثار قدرت خداوند و واقعیت اسلام را محو کنند. مسلمان شدن صدها هزار نفر در اروپا و آمریکا که اکثریت آنها پزشکان و مهندسان و دانشمندان تحصیل کرده میباشندیکی دیگر از بشارتها و مژده‌ها است.

ما نمیگوییم اوضاع و احوال امت اسلامی آنها را به اسلام جذب کرده است، زیرا اوضاع کنونی امت اسلامی بیشتر تنفرزا است تا جذب کننده، بلکه آنچه آنها را جذب اسلام کرده است، خود اسلام است؛ و آن هم به پاکی و واقعگرایی‌اش برمیگردد. امروز که جاهلیت در تاریکی فرو رفته است، پاکی و واقعگرایی اسلام بیش از پیش نمایان است. جاهلیت معاصر از اینکه فرزندانش هر روز بیشتر از گذشته به دامن اسلام روی می‌آورند بسیار متعجب است و از اینکه در بدبین کردن آنها از اسلام موفق نشده بسیار خشمگین است. آنها علیرغم فشارهایی که بر فرزندانشان و به ویژه بر زنان وارد میکنند، نمیتوانند از روی‌آوری به اسلام منعشان کنند. هرچند که زنان برای هر ادعای جاهلی بر ضد اسلام مهرهای تمام‌عیار میباشند.

ما نباید این بشارت عظیم را فراموش کنیم که تمام مکرهای وحشیانه، از کشتار و آواره کردن گرفته تا شکنجه و اذیت و آزاری که نسبت به اسلام به کار میگیرند، ثمره اش چیزی جز گسترش اسلام در تمام زمین نیست و نبوده است:

﴿وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَىٰ أَمْرِهِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾ {خدا بر کار خود چیره و مسلط است ولی بیشتر مردم نمیدانند}. (یوسف: ۲۱)

آگاه باشید: مخالف شیعه یا سنی یا حاکمیت بودن به معنی همراه مذهب تو بودن نیست

آگاه باشید: مخالف شیعه یا سنی یا حاکمیت بودن به معنی همراه مذهب تو بودن نیست

به قلم: کارزان شکاک

جنگ روانی کنونی کفار سکولار جهانی و مرتدین سکولار داخلی به همراه دارودسته ی منافقین بومی به دلیل رشد رسانه های مختلف ماهواره ای و فضای مجازی چنان پیچیده و متنوع و رنگارنگ و فریبنده شده که به سادگی مسلمین غافل از منهج صحیح اسلامی را با خود در هدفی که انتخاب کرده اند هم مسیر می کنند.

مسلمین با آنکه در مسائل ریز شخصی و … آگاهی هایی دارند اما در فقه اولویات چون شناخت ظاغوت ( طاغوت = کافر و کفار بر اساس آیه ۱۷ سوریه حج ۵ دسته اند: یهودی ها، صابئین، مسیحی ها، زرتشتی ها، سکولاریستها یا مشرکین)، کفر به طاغوت (کفر به این کفارپنج گانه) ، ولاء و براء (برائت از سکولاریستها)، دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان و در کل، در پایه های «لا اله – الا الله» شناخت بسیار ناچیز و ناقص و حتی در مواردی کاملاً ناآگاه هستند. به همین دلیل به سادگی در دام تبلیغات متنوع و فریبنده ی این دشمنان سه گانه می افتند.

در مورد مشخص تشیع و حاکمیت بر ایران، متاسفانه دسته هایی از عوام اهل سنت خیال می کنند هر کسی در ماهواره ها یا فضای مجازی یا در فضای حقیقی که مخالف تشیع و نظام حاکم بر ایران بود حتما مدافع مذهب آنهاست اما این تنها یک دام و توهمی است که به صورت برنامه ریزی شده قصد دارد آنها را در راستای اهداف دشمنان شیعه و سنی خرج کند.  

به صورت تاریخی لازم است بدانیم که جاحظ معتزلی (۲۵۵ ه‍ـ) به عنوان اولین کسی شناخته شده که در رد شیعه کتاب تصنیف کرده، با این حال از ائمه‌ی بدعت بوده و ابن حزم رحمه الله دربارش گفته: «كان أحد المجان الضلال»!!

عبد الجبار ناجی در کتابش«التشيع والإستشراق» ضدیت مستشرقین کافر غربی با تشیع را بحث کرده.

در هیچ یک از این موارد، مخالفت و ضدیت آنها با تشیع به معنی همراهی و تائید اهل سنت نیست.

به همین دلیل اهل سنت لازم است به این دشمنان مشترک شیعه و سنی بگویند: «کونك ضد الشيعة لا يعني أنك مع أهل السنة» ضد شیعه بودنت، به معنای آن نیست که با اهل سنت باشی!

امروزه مرتدین و دارودسته ی منافقین زیادی از میان سنی زاده ها یا شیعه زاده ها وجود دارند که با بارکشی از مسائل اختلافی فقهی مذاهب مختلف اسلامی، علیه مذهبی که قصد حمله به آن و بسیج عوام را دارند فعالیت می‌کنند، به همین دلیل مسلمین باید در همان قدم اول بدانند که چه کسی در حال فعالیت بر علیه مذهب مخالف آنهاست و اجازه ندهند از آنها همچون یک ابزار و حتی همچون یک دستمال توالت جهت رسیدن به اهدافشان استفاده کنند.

بدون شک همچنانکه مراجع مختلف شیعه در مواردی با هم اختلاف فقهی دارند، مذاهب اهل سنت هم با هم و با شیعه با وجود هزاران نقطه ی مشترک اما اختلافات فقهی خاصی هم با هم دارند؛ اما وجود این اختلافات سببی برای این نیست که در جبهه ی دشمنان تمام مذاهب اسلامی قرار بگیرند.

بیدار شویم و اجازه ندهیم دشمنان تمام مذاهب اسلامی که با هر نوع حاکمیتی بر اساس فقه تمام مذاهب اسلامی مخالفند ما را در حد یک ابزار ناچیز جهت رسیدن به اهدافشان پائین نیاورند.

وحدتی که منافاتی با بیان حقایق ندارد

وحدتی که منافاتی با بیان حقایق ندارد

 به قلم: اسعد پیرانشهری

عده یا خیال می کنند زمانی که ما می گوئیم بین فرقه های مختلف اسلامی شیعی و سنی بر علیه کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار و مرتد محلی اتحاد و وحدت داشته باشیم به این معنی است که مثل دموکراسی غربی ها عده ای اقلیت به نفع اکثریت دست از عقاید و مذهب خود بکشند. اما واقعیت اتحاد و وحدت اسلامی چیز دیگری است.

شیخ عاشور می گوید: “مقصود ما یکى کردن همه مذاهب و روى گردانى از مذهبى و روى آوردن به مذهب دیگر نیست، که این به بیراهه کشاندن اندیشه نزدیک کردن مذاهب است. هم سویی، باید بر پایه بحث و پذیرش علمى باشد تا بتوان با این اسلحه علمى به نبرد با خرافات رفت. و باید اندیشمندان هر مذهبى در گفت و گوى علمى خود، دانش خود را مبادله کنند تا در یک محیط آرام، بدانند، بشناسند، بگویند و نتیجه بگیرند.”

در این صورت اتحاد مسلمین، به معناى انصراف مسلمین و فِرَق گوناگون از عقاید خاص کلامى و فقهى خودشان نیست؛ بلکه اتحاد مسلمین به دو معناى دیگر است که هر دوى آن باید تأمین بشود: اول اینکه فِرَق گوناگون اسلامى حقیقتاً در مقابله با دشمنان اسلام، همدلى و همدستى و همکارى و همفکرى کنند. دوم اینکه فرق گوناگون مسلمین سعى کنند خودشان را به یکدیگر نزدیک کنند و تفاهم ایجاد نمایند و مذاهب فقهى را با هم مقایسه و منطبق کنند. بسیارى از فتاواى فقها و علما هست که اگر مورد بحث فقهى عالمانه قرار بگیرد، ممکن است با مختصر تغییرى، فتاواى دو مذهب به هم نزدیک شود.

حرف‌ ما  به‌ عنوان‌ پیام‌ وحدت‌ این‌ است‌ که‌ مسلمانان‌ بیایند با هم‌ متحد بشوند و با یکدیگر دشمنی‌ نکنند محور هم‌ کتاب‌ خدا و سنت‌ نبی‌اکرم‌ (صلی الله علیه وسلم) و شریعت‌ اسلامی‌ باشد.

در مرحله ی دوم هم همه ی مسلمین با هم جبهه ی واحدی بر علیه این دشمنان مشترک تشکیل دهند. 

غلو در دین توسط مومنین ابزار دست کفار در ضربه زدن به اهل دعوت و جهاد

غلو در دین توسط مومنین ابزار دست کفار در ضربه زدن به اهل دعوت و جهاد

به قلم: ابوعبدالله موکریانی

الله تعالی می فرماید: قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ (مائده/۷۷) بگو : ای اهل کتاب ! به ناحق در دین خود راه افراط و تفریط را طی نکنید. یعنی چیزی غیر از آنچه الله در شریعتش قرار داده اضافه نکنید.

یکی از مواردی که عده ای به ناحق در آن دچار زیاده رویی و غلو می شوند تکفیر به ناحق مسلمین است. این دسته ظوابط تکفیر و فیلترهای ۴ گانه در مورد تکفیر را رعایت نمی کنند و به سادگی دست به تکفیر مسلمین می زنند و باعت تفرقه و تولید جنگ داخلی در میان مسلمین می شوند.

دشمنان نیز از این تفکرات و از این افراد به عنوان یک ابزار جهت تولید تفرق و جنگ داخلی بیشتر و ضربه زدن به اهل دعوت و جهاد راستین استفاده می کند. فقط کافی است به تجربیات جنگ الجزائر دقت کنید تا عمق فاجعه را متوجه شوید.

ای اهل توحید از الله بترسید و هیچگاه غلو نکنید و از افراط در صدور احکام بپرهیزید مبادا با یک کلمه ی شما عصمت یک مسلمانی شکسته و مال و خون و ناموس و آبرویش از بین برود، از الله بترسید و مدام الله را بر کلمات خود مراقب بدانید و یقین داشته باشید که بابت تک تک کلماتتان فردای قیامت پاسخ خواهید داد!!

از ابن مسعود روایت است که رسول الله صلى الله عليه وسلم فرمودند: ” هَلَكَ الْمُتَنَطِعُونَ قَالَهَا ثَلَاثًا ” : سه بار فرمودند متجاوزین از حد و اهل غلو نابود شوند. (صحیح مسلم / ۲۰۰۰) .

این غلو کننده ها نه تنها خودشان بلکه اسباب ضربه زدن به دعوت و جهاد مسلمین و خدمت به دشمنان را نیز فراهم می کنند.

 حدو وحدود احترام متقابل در برابر کفار سکولار

 حدو وحدود احترام متقابل در برابر کفار سکولار کنونی

به قلم: صلاح الدین هورامی

نزدیک به چند قرن است که بزرگترین مصیبت پیروان تمام شریعتهای آسمانی تمام جهان قدرت گیری کفار سکولار است.

در سرزمینهای اسلامی هم سکولاریم و سکولاریستها تبدیل به سرطانی شده اند که بزرگترین ضربات را به عقیده و فرهنگ و آداب و رسوم و بدن جامعه ی اسلامی مسلمین زده اند.

 یکی از بزرگترین حییله های این سکولاریستها این است که می گویند ما به عقاید و افکار شما احترام می گذاریم و شما می توانید در مسائل شخصی و فردی خود آزاد باشید و شما هم در عوض به عقاید و باورهای ما احترام بگذارید و در امور اجتماعی و عمومی تابع قوانین سکولاریستی شوید.

با آنکه این حد از آزادی در مسائل عقیدتی و فردی هم که شعارش را می دهند برای مسلمین وجود ندارد و در امور فردی هم تا زمانی یک مسلمان آزاد است که مخالف قوانین سکولاریستی عمل نکند با این وجود هیچ سازشی بین یک مسلمان با یک کافر سکولار وجود ندارد.

سالهای نخست دوره طلایی اسلام دوره مکی بود، دعوت اسلام با گذشت روزها وسعت پیدا می‌کرد و درد سر مشرکین بیشتر می‌شد، مشرکین هر نوع حربه‌ها را استفاده کردند، اما کامیاب نشدند، بالآخره هیئتی را نزد رسول‌اللهﷺ فرستادند و فلسفه (احترام متقابل) را آوردند و گفتند: اگر مال می‌خواهی، مالها را برایت جمع خواهیم کرد، اگر رهبری می‌خواهی رهبرت خواهیم کرد، اگر زن می‌خواهی آن را هم برایت می‌گیریم اما به معبودان ما بدگویی نکن و یا احترام متقابل داشته باش، ما با معبود تو کاری نداریم تو با معبود ما کاری نداشته باش، ما یک مدت پرستش معبود تو را می‌کنیم، تو همچنین یک مدت بندگی معبودان ما را بکن. یک مدت قوانین تو باشد و یک مدت قوانین ما و…

رسول اللهﷺ این معامله شان را رد کرده و نپذیرفت و سورة الکافرون نازل شد که جدائی کامل از قوانین و برنامه های ضد اسلامی کفـار سکولار در آن است.

اما متاسفانه امروزه این تفکر در سرزمین مسلمین به شکل وسیع منتشر شده است و این سخنان باطل از طرف کفار سکولار خارجی و بالعکس از سوی زمامداران سکولار در سرزمینهای اسلامی رد و بدل میشود که می‌گویند روابط من و شما بناء بر احترام متقابل باشد و از شما هم می‌خواهیم که بر اساس همین احترام متقابل روابط تان را با ما تامین کنید!

از نظر شریعت اسلام احترام متقابل در مورد “دین و اعتقاد” هیچ اعتبار ندارد و اگر بنا باشد به دین و اعتقاد  کفار سکولار احترام گذاشته شود، پس رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله و سلم و اصحاب فداکار او رضی‌الله‌عنهم به چه دلیلی این همه جنگ و جهاد را علیه ‌کفار سکولار قریش و سایر کفار سکولار برپا کرده‌اند؟

الله در مییان تمام انسانها کفار سکولار را نجس نامیده است و می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ (توبه/۲۸) ای یکسانی که ایمان آوردیه اید به درستی که تنها سکولاریستها نجس هستند.

باید با قاطعیت بگوئیم: یا اسلام یا سکولاریسم و سکولاریستها با عقایدشان هیچ احترامی نزد ما ندارد.

ای دعوتگر سست اراده!!

ای دعوتگر سست اراده!!

ارائه دهنده: آغسار تورکمن

راه رسیدن به بهشت و امکانات گرانبهایش نه تنها با گل و ریحان چیده نشده که دشواری خاص خود را داشته و مشکلات و گرفتاری بسیاری نیز سر راه مؤمنان راستین قرار دارند، از این رو پروردگار حکیم و دانا جهت تشخیص سره از ناسره و مسلمانان صادق و متقلب از یکدیگر راههای و ابزارهایی مقرر فرموده است:

 (آيا مردمان گمان برده‌اند همين كه بگويند ايمان آورده‌ايم (و به يگانگي الله و رسالت پیامبر اقرار كرده‌ايم) به حال خود رها مي‌شوند و ايشان (با تكاليف و وظائف و رنجها و سختيهائي كه بايد در راه آئين آسماني تحمّل كرد) آزمايش نمي‌گردند؟! ‌‏ما كساني را كه قبل از ايشان بوده‌اند (با انواع تكاليف و مشقّات و با اقسام نعمتها و محنتها) آزمايش كرده‌ايم…).  ‏العنكبوت: ١ – ٣

بنابراین لازم است انسان مسلمان در راستای نیل به اهداف دیرینه و پا نهادن به سرزمین مبارک و ستودنی بهشت با گرفتاریها و پیچیدگیهای سر راه دست و پنجه نرم کرده و با شیطان و سایر دشمنانی که همواره در فکر ایجاد مزاحمت برایش هستند، مبارزه سخت و بی امانی شروع نماید و از شهوات و آرزوهای نامشروع نفسانی فاصله بگیرد؛ چون دست یافتن به چنین هدف بزرگ و با عظمت و آرمیدن در سایه رحمت پروردگار نیازمند یقینی ثابت، عزمی راسخ و پولادین و قلبی پالوده از زنگار گناه و معصیت می باشد.

یکی از بزرگان می گوید: به هلاک رفتن سرگردانها جای تعجب نیست، ولی نجات یافتن رادمردان سرافراز انسان را به تعجب وا می دارد و باید بدان اندیشید. چون حقیقتا علل و عوامل بی شماری از سوی اهریمن، نفس و هواپرستی، عرف و عادات و روشهای پیشینیان و جوامع کنونی در راستای به انحراف کشاندن انسانها دست به دست هم داده و شبانه روز در فکر کناره گیری آنان از مسیر درست بندگی و نیل به رضوان الهی، هستند. [۱]


[۱]  العقیدة الصافية، ص: ۱۰۰/ تفسیر عون المنان، سوره‌ی توبه

‍ تأثیر مستقیم وحدت بر زندگی درونی و ظاهری مسلمین

‍ تأثیر مستقیم وحدت بر زندگی درونی و ظاهری مسلمین

به قلم: محمد اسامه

خطرناکتر از بمب اتم و تجهیزات نظامی و تکنولوژیهای پیشرفته برای کفار اتحاد و وحدت اسلامی ما و تشکیل دارالاسلام و جماعت در ایران بوده است و الحمدلله این اتحاد و دارالاسلام ما پابرجاست، یک لحظه از  جماعت و دارالاسلام و اهل جماعت شدن غافل نخواهیم بود، با خونمان آبیاریش خواهیم کرد تا اینکه شاخ و بر گهایش بر این کره خاکی سایه افکند. باذن الله.

 اگر مجتمعی اسلامی را دیدی که در آن با وجود تفاوتهای مذهبی و حتی قومیتی از هر گونه درگیری مذهبی و نژادی پرهیز می کنند، و با اطاعت از الله و رسولش صلی الله علیه وسلم در حفظ وحدت و پرهیز از منازعه و تفرق اسباب« فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ريحُکُمْ» را فراهم نکرده اند، بدانید که قدرت و شکوه و حتی معنویت و شادی و طراوت هم در میان آنها بیشتر است.

بعد از اینهمه جنایات دشمنان و تاراج منابع مادی و حتی تهاجم بر عقاید و فرهنگ مسلمین، وحدت اسلامی همان چیزی است که هم اکنون دنیای اسلام به شدت نیازمند آن است. زمانی که مسلمین با هم متحد می شود قدرتی به وجود می آید که باعث دلگرمی آنها شده و مرعوب دشمنان نمی گردند.

اگر می بینی که فلان مسلمان یا فلان گروه و جماعت و حکومت و ملت مرعوب کفار سکولار و اشغالگر خارجی شده است به دلیل این است که در دام تفرق افتاده و احساس سستی و تنهائی و بی پشتیبانی می کند .

اولین تأثیرات این تفرق بر آنها این است که باطنش را تهی می کند و به گونه ای بی ابهت می گردد که الله تعالی تحت عنوان «تَذْهَبَ ريحُکُمْ» از آن نام می برد.

 زمانی که مسلمین با قدرت وحدت اسلامی به هم دلگرم می شوند به تدریج ترس و رعبی که در قلب مسلمین جای می گیرد از بین رفته و احساس قدرت و شکوه و عزت نفس و نشاط به آنها دست می دهد و با این قدرتی که تولید کرده اند ترس به دل دشمنان الله و مسلمین منتقل می گردد و الله تعالی به تولید چنین ترسی در دل دشمنان امر می کند و می فرماید: تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ (انفال/۶۰)

 تا به حال از خود پرسیده ای که در چه مسیری در حرکت هستی ؟ در مسیر وحدت و اهل جماعت شدن  با آنهمه ثمراتی که برای خودت و سایر مسلمین دارد ؟ یا در مسیر تفرق که آنهمه مصیبت برای خودت و سایر مسلمین به ارمغان آورده است؟

آیا زمان آن فرا نرسیده  که به هوش بیائیم ؟