آنان قدس را فروختند، غزه را به خون کشیدند، و خون شهیدان را معامله کردند.

آنان قدس را فروختند، غزه را به خون کشیدند، و خون شهیدان را معامله کردند.

به قلم: ابراهیم یعقوبی

آمار شهدای غزه به بیشتر از ۶۵ هزار مسلمان رسیده است و چندین برابر آن مجروح و نقص عضو وجود دارد در حالی که چندین برابر این در سوریه کشته شدند به امید آنکه راههای جهاد برای آزاد سازی قدس باز شود و مسلمین به داد اهل غزه بشتابند اما نتیجه  چه شد؟

دیگر بس است از سکوت، دیگر بس است از صبر، صبر مسلمین به پایان رسیده از دست این خائنان و مزدوران عرب که بر گرد فلسطین چون گرگان خون‌خوار کمین کرده‌اند.

از آل‌سعود مزدور، تا سیسی فرعون زمان، از ملک عبدالله سازش‌کار، تا احمدالشرع خائن… همه‌شان در یک صف با صهیونیست‌ها و آمریکائی ها ایستاده‌اند.

آنان قدس را فروختند، غزه را به خون کشیدند، و خون شهیدان را معامله کردند.

اکنون وقت آن است که امت برخیزد، قیام کند، و پرچم جهاد را بر افرازد

نه با سازش، نه با ذلت، بلکه با شمشیر، با خون، و با فریاد الله اکبر!

قسم به خداوند، این مزدوران مرتد به زودی طوفان خشم امت اسلامی را خواهند چشید، و زمین از لوث وجودشان پاک خواهد شد!

این خائنین مرتد عرب که بر اطراف فلسطین حاکم‌اند، به جای آن‌که یاور اسلام باشند، نقطه ضعف امت شدند، آنان دست مجاهدین را بستند و چون دیوار، سدّی در برابر اهل جهاد شدند.

به جای اینکه شمشیرشان بر گلوی صهیونیست‌ها باشد، بر گردن مسلمین نشست.

به جای اینکه در صف مقاومت باشند، در خیمهٔ سازش و مزدوری خزیدند.

ننگ و لعنت بر این پست‌فترتان مرتد محلی، که دین و غیرت را فروختند و عزت اسلام را لگدمال کردند.

فقط کافی است به یاد بیاوریم که از ابتدای انقلاب سوریه کسانی چون ماموستا عبدالرحمن فتاحی که گروهی چند نفره دور خودش جمع کرده بود چه شعارهای آتشینی در مورد آزاد سازی فلسطین و کمک به اهل غزه سر می داد و چه آه و ناله ها و دعاهایی می کرد که یا الله این بشار را به عنوان مانع بین ما و صهیونیستها بردار تا ما چنین و چنان کنیم، اما بشار رفت و صهیونیستها تا نزدیک قنیطره و دمشق جلو آمدند و اینها تنها تماشاچی شده اند.

ای مسلمین بیدار،  وقت آن است که این دیوارهای مزدوری فرو ریزد، و راه جهاد و قیام دوباره گشوده گردد، تا پرچم لا اله الا الله در قدس و غزه برافراشته شود؛ جهاد بر علیه آمریکا و تمام مزدوران داخلی اش.

هدف سگهای درباری آل سعود از پاس کردن بر علیه سید جوانان بهشت، حسین بن علی رضی الله عنهما

هدف سگهای درباری آل سعود از پاس کردن بر علیه سید جوانان بهشت، حسین بن علی رضی الله عنهما

به قلم: ابوابراهیم هورامی

نجدیت یعنی تفکرات و برداشتهای شیخ محمد بن عبدالوهاب نجدی از مذهب امام حنبل رحمه الله که در میان پیروان این تفکر تحت عنوان «الدعوة النجدیة» شناخته شده است و دیگران نیز آنها را با الفاظی چون وهابی و سلفی و بی مذهب و … می شناسند.

این تفکر برای خودش معیارها و اصولی پایه ریزی کرده است که اگر بدون تقیه و در هنگام قدرت بخواهند این اصول را بر جامعه و افراد گذشته و حال تطبیق دهند متوجه خواهیم شد که غیر از همفکران خودشان مسلمانی در طول تاریخ از تیغ آنها سالم باقی نخواهد ماند، به همین جهت سعی می کنند در مواردی سکوت کنند و گرنه نقاب از چهره ی آنها خواهد افتاد.

به عنوان مثال در تمام آثار محمد بن عبدالوهاب و علمای دعوت نجد اسمی از صلاح الدین ایوبی رحمه الله نیست، چرا؟ چون صلاح الدین ایوبی وزیر حاکمیت شیعیان بوده و با معیارهای نجدیت، صلاح الدین ایوبی و امیر او زنکی که او را روانه مصر کرد و شیرکوه و هزاران مومن دیگر مرتد شده اند! به همین دلیل، می بینیم که معاصرین جهت فرار از این حکم، «نیت خوانی» می کنند؛ یعنی – پناه بر الله – خودشان را در جای الله قرار می دهند، چون تنها الله می تواند نیت افراد آنهم در قرنهای گذشته را بخواند و….

می بینیم اگر نجدیت بخواهد بر اساس اصولش در مورد صلاح الدین ایوبی و هزاران مومن و شخصیت اسلامی دیگر چون امام نووی و ابن حجر عسقلانی  و عمر مختار و مُلا محمد عمر امارت اسلامی و… دهن باز کند برایش خیلی گران تمام می شود به همین دلیل سکوت می کنند.

در مورد حسین بن علی رضی الله عنهما، کسی که رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد او و برادرش فرموده است: أنَّ الحسَنَ والحُسَيْنَ سيِّدا شبابِ أَهْلِ الجنَّةِ .[۱] حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشت‌اند؛ نیز، زمانی که نجدیت دهن باز کرده باز همان سخن خائنین کوفه و مریدان یزید در توجیه خیانت و جنایت خود بر علیه این ریحانه ی رسول الله صلی الله علیه وسلم را بعد از قرنها تکرار کرده اند و گفته اند که حسین «خوارج» است.

رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز در مورد خوارج فرمورده است: الخوارجُ كلابُ النارِ.[۲] خوارج سگهای آتش (جهنم) هستند.

این یک واقعیت است که بر اساس معیارهای غیر شرعی نجدیت که برای خودشان تراشیده اند، چاره ای نیست جز اینکه حسین رضی الله عنه را چنین مورد اتهام قرار دهند و در برنامه درسی آل سعود، و در درس‌هایی تحت عنوان «انقلاب‌ها و فتنه‌ها» حسین را به دلیل قیام علیه یزید در دسته خوارج قرار دهند.

تمام این کارها نه به خاطر حسین رضی الله عنه یا دفاع از یزید فاسق است بلکه جهت دفاع و راضی کردن حکام آل سلول سعود و رساندن این پیام به مردم است که اگر قیام کننده های بر علیه حاکم فاسد و مرتد و دست نشانده ی آل سعود در جایگاه کسی چون حسین بن علی رضی الله عنه باشد (که هرگز کسی از این مجاهدین به چنین جایگاهی نرسیده) نباید از او اطاعت کنند و دست به قیام و جهاد بزنند چون چنین اشخاصی خوارج هستند و کارشان غیر شرعی است و….


[۱]  الحاكم ۴۷۷۹ – الترمذی ۳۷۸۱- أحمد۲۳۳۲۹ – النسائی في الكبرى۸۲۴۰

[۲]  امام احمد، كشاف القناع ۶/۱۶۱ –صحيح الترمذی ۳۰۰۰

ای نامزد مجلس ملی (مجلس دست‌زدن و تأیید) سوریه: از خدا بترس، از خدا بترس و کناره‌گیری کن

ای نامزد مجلس ملی (مجلس دست‌زدن و تأیید) سوریه: از خدا بترس، از خدا بترس و کناره‌گیری کن

کاتب: شیخ عبدالرازق المهدی (محدث برجسته)

آیا پیش از نامزد شدن، خوب اندیشیده‌ای؟

و آیا از عالمی که به دین و علم او اعتماد می‌شود، در مورد حکم این کار پرسیده‌ای؟

بر کسی پوشیده نیست که در بیشتر کشورهای عربی و اسلامی، وظیفهٔ «مجلس ملی» فقط تأیید تصمیمات رهبر است!

و به حق نامش را باید «مجلس دست‌زدن و تأیید» گذاشت!

ای انسان صادق! شتاب مکن!

شاید با این تصمیم خود، نادانسته به سوی جهنم قدم می‌گذاری!

سؤال این است: هدفت از نامزدی چیست؟

اگر هدفت اصلاح، اجرای شریعت الهی، تحقق عدالت، رفع ظلم و امر به معروف و نهی از منکر است،

تو بر خیر هستی — اما فقط اگر واقعاً بتوانی چنین کاری انجام دهی!

اما اگر هدف تو مقام، شهرت، امتیازات و این است که مردم تو را با انگشت نشان دهند،

و در عمل تو وسیله‌ای برای گذراندن تصمیمات و تصویب فرمایشات خواهی شد،

پس با این کار خود، در حقیقت به آتش جهنم می‌افتی!

و اما به آن نامزد که نیت اصلاح دارد، می‌گویم:

آیا گمان می‌کنی می‌توانی چیزی را تغییر دهی،

در حالی که یک‌سوم اعضا از پیش تعیین‌شده‌اند،

و یک‌سوم دیگر موافق کامل‌اند،

و یک‌سوم باقی‌مانده ترکیبی از افراد خوب، مزدور، چاپلوس و مصلح ولی بی‌اختیارند؟!

و آیا تصور می‌کنی می‌توانی شریعت خدا را اجرا کنی، در حالی که از سال ۲۰۱۳، موتور محرک همین مجلس، «حسن دغیم» بوده که خواهان تشکیل دولت مدنی است؟!!

از این‌رو می‌گویم: ای نامزدی که رضای خدا را می‌جویی! از خدا بترس، از خدا بترس و کناره‌گیری کن!

رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«به‌زودی بر حکومت و امارت حرص خواهید ورزید، اما آن روز، مایهٔ پشیمانی در قیامت خواهد بود.»

(روایت بخاری از ابوهریره)

جولانی مُلا فتاحی در سوریه وتوافقنامه امنیتی با اسرائیل

جولانی مُلا فتاحی در سوریه وتوافقنامه امنیتی با اسرائیل

به قلم: ابوخالد کردستانی

مِلا فتاحی خیلی با نام جهاد و توحید و مبارزه با شرک و دفاع از منهج شیخ محمد بن عبدالوهاب و … سخنپراکنی کرد و با آنکه از همان ابتدا واضح در این سایت بنیان جهاد علیه سکولاریسم  و سایتهای دیگر همسو با جبهه ی جهانی اسلامی افشاگری شد که مُلا فتاحی و جولانی در حال قتال فی سبیل آمریکا و ناتو و صهیونیستها هستند اما عده ای از جوانان فریب خورده و در این راه انحرافی خرج و فدا شدند. الله بر اساس نیاتشان با آنها معامله کند.

خروجی جنگ ملا فتحی و اربابش تشکیل حکومتی سکولار و لیبرال غربگرا و تبدیل شدن سوریه به یکی دیگر از مرزداران صهیونیستها و در نهایت تولید یک صهیونیست عرب دیگر در خاک سوریه است.

بر این اساس جولان که هم اکنون احمد الشرع نامیده می شود  از توافقنامه امنیتی با اسرائیل صحبت می کند که درواقع گامی بزرگ در راستای پیوستن سوریه به توافق ابراهیم و عادی‌سازی روابط با دولت صهیونیستهای اشغالگری است که هم اکنون بخشهای زیادی از خاک سوریه را نیز به اشغال خود در آورده اند.

جولانی می گوید: «ممکن است در روزهای آینده توافقی با اسرائیل امضا شود؛ این توافق شبیه توافق ۱۹۷۴ [در مورد جدایی نیروهای سوریه و اسرائیل در ارتفاعات جولان] خواهد بود.»

 به گزارش رویترز، احمد الشرع، گفت که مذاکرات بین سوریه و اسرائیل در مورد یک پیمان امنیتی می‌تواند در روزهای آینده به نتیجه برسد و این توافق “ضروری” است و اگر پیمان امنیتی با موفقیت منعقد شود، می‌توان به توافقات دیگری نیز دست یافت.

در ۱۷ سپتامبر، اسعد الشیبانی، وزیر امور خارجه سوریه، و ران درمر، وزیر برنامه‌ریزی استراتژیک اسرائیل، تحت نظارت ایالات متحده در لندن مذاکراتی انجام دادند. به گزارش تلویزیون سوریه، طرفین در مورد پیش‌نویس توافق امنیتی جدیدی که جایگزین توافق ۱۹۷۴ در مورد جدایی نیروهای اسرائیلی و سوری در بلندی‌های جولان خواهد شد، گفتگو کردند. این جلسه پنج ساعت طول کشید و تام باراک، نماینده ویژه ایالات متحده که میانجی مذاکرات است، در آن حضور داشت.

به گزارش روزنامه لبنانی النهار، طرف اسرائیلی این سند را بر اساس پیمان صلح مصر و اسرائیل که در سال ۱۹۷۹ امضا شد، تهیه کرده است. اسرائیل بر ایجاد سه منطقه غیرنظامی در جنوب غربی دمشق اصرار دارد که رژیم‌های امنیتی آنها بسته به فاصله آنها از مرز اسرائیل متفاوت خواهد بود. سوریه اجازه خواهد داشت نیروهای پلیس خود را در آنجا مستقر کند، اما پروازهای هوایی بر فراز این مناطق ممنوع خواهد بود. اسرائیل، در عوض، کنترل کوه حرمون (جبل الشیخ) را که نیروهایش در دسامبر ۲۰۲۴ پس از تغییر قدرت در دمشق اشغال کردند، حفظ خواهد کرد.

اینهم یکی دیگر از تخریبات جنگ جولانی ارباب مُلا فتاحی برای اهل سوریه و منطقه و بخصوص برای مسلمین غزه که بدترین همسایه ها را دارند، همسایه هایی خائن که نه خودشان به کمک آنها می روند و نه مرزها را باز می کنند که سایر مسلمین کمکشان کنند .

تضادی جالب: جشن و مراسم نجدی های درباری افغانستان در سالرزو حاکمیت آل‌سعود

تضادی جالب: جشن و مراسم نجدی های درباری افغانستان در سالرزو حاکمیت آل‌سعود

به قلم: ابومحمود کندزی

نجدیت یعنی تفکر محمد بن عبدالوهاب و علمای نجد که برداشتی از مذهب امام احمد بن حنبل است و خودشان به آن می گویند «الدعوه النجدیه» اما مردم به آنها می گویند وهابی یا سلفی یا بی مذهب و …

نجدی ها به صورت عام و در تمام دنیا، میلادالنبی را که بدعت می‌دانند، ولی انگار برای برگزاری سالروز سلطه و قدرت آل‌سعود به آنها وحی نازل شده است.

خوب به تصویر نگاه کنید، اطراف پر از سران نجدیت افغانستان است که نشسته اند

بله، درست متوجه شده اید، نجدی های افغانستان روز «حاکمیت آل‌سعود» را با شور و شادی جشن گرفتند؛ روزی که هیچ ریشه ی شرعی و تاریخی اسلامی ندارد.

این همان گروهی است که میلادالنبی صلی‌الله‌علیه‌وسلم را با برچسب «بدعت» محکوم می‌کنند، اما وقتی نوبت به حاکمیت آل‌سعود می‌رسد، انگار آیه‌ای تازه بر آنها نازل شده باشد!

این دوگانگی، نشانه ی تضاد و جهالت به اصطلاحات شرعی و در بعضی موارد نشانه ی آشکار نفاق و دنیاپرستی است؛ این دسته از نجدی های درباری دین برایشان فقط پوششی است تا مردم را از یاد رسول‌الله بازدارند و به خدمت حکام ستمگر درآورند.

امروز اگر دقیق نگاه کنید، در اطراف این مجالس جز سران نجدی افغانستان کسی دیده نمی‌شود؛ همان‌ها که به جای دفاع از اسلام، سربازان فکری آل‌سعود شده‌اند. آنان با این کار ثابت کردند که سرسپردگی‌شان به ریال سعودی بیشتر از وفاداری‌شان به قرآن و سنت است.

نجدی های افغانستان با افتخار روز حاکمیت آل‌سعود را جشن می‌گیرند؛ همان آل‌سعودی که به دستور آمریکا و انگلیس بر حرمین شریفین مسلط شد و تا امروز خادم منافع کفار باقی مانده است.

این تضاد و دورویی نشان می‌دهد که نجدیت درباری نه دین است و نه غیرت دینی؛ بلکه ابزار سیاسی است برای حفظ قدرت آل‌سعود و خدمت به پروژه‌های آمریکا و اسرائیل.

واقعیت تبلیغات فریبنده ی شبکه های کلمه و نور در مورد اهل غزه

واقعیت تبلیغات فریبنده ی شبکه های کلمه و نور در مورد اهل غزه

به قلم: شاهو سنه ای

امروز شبکه‌ها و رسانه‌های عربی و اسلامی یکی پس از دیگری شعار حمایت از فلسطین سر می‌دهند؛ در رأس آن‌ها شبکه‌های معروفی چون «کلمه» و «نور» مدام با واژه‌های زیبا از «درد غزه» و «رنج فلسطین» سخن می‌گویند. اما حقیقت تلخ این است که بیشتر این رسانه‌ها تنها به «سخن» بسنده کرده‌اند، نه «عمل».

 آنها ساعت‌ها برنامه و میزگرد پخش می‌کنند، اما حتی یک گام واقعی برای کمک به مردم مظلوم فلسطین، یا فشار بر رژیم‌های خودشان برای تغییر سیاست‌ها برنمی‌دارند بلکه علاوه بر آن، تمام تلاش خود را جهت سیاه نمائی و ضربه زدن به حامیان اصلی مجاهدین اهل غزه که ایران و اتحادیه ی شافعی ها و زیدی های یمن و سایر گروههای حامی اهل غزه هستند به کار می گیرند.

این نوع رفتار رسانه ای با آنکه، نوعی آرام‌بخش رسانه‌ای برای وجدان‌های خفته است و مردم را سرگرمِ حرف‌ها و برنامه‌های احساسی می‌کنند تا کسی سراغِ ریشهٔ مشکلات و نقش دولت‌ها و سیاستمداران در حمایت از اسرائیل نرود اما در عمل نوعی ضربه زدن به جبهه ی مقاومت اسلامی حامی اهل غزه به شمار می رود.

 حمایت واقعی از فلسطین فقط در شعار و پخش تصاویر نیست؛ حمایت واقعی یعنی اقدام، بازکردن درهای جهاد فی سبیل الله بر روی صهیونیستها و آمریکا و تمام حامیان صهیونیستها و بعد، فشار سیاسی، جمع‌آوری کمک‌های واقعی و باز کردن جبههٔ رسانه‌ای علیه اشغالگری.

امروز امت اسلامی باید هوشیار باشد: میان حمایتِ واقعی و حمایتِ نمایشی فرق بگذارد، رسانه‌هایی را که فقط برای مصرف داخلی و آرام کردن افکار عمومی کار می‌کنند بشناسد و به جای تکیه بر «شعار»، به «وحدت» و «عمل» برسد.

ثمره ی جنگ و نعره های مُلافتاحی و سروصداهای شبهه جهادیش چه شد؟

ثمره ی جنگ و نعره های مُلافتاحی و سروصداهای شبهه جهادیش چه شد؟

به قلم: ابوخالد کردستانی

تمام مسلمین در تمام سرزمینهای اسلامی که در جریان سالهای جنگ و قتال در سوریه و آنهمه کشتار مهاجر و انصار توسط همدیگر و توسط حاکمیت بشار اسد یکولار و تحالف تحت پرچم آمریکا بودند همگی در حیرت‌اند که ثمره ی برادران مجاهد ما در شام و سوریه چه شد؟

آنان که تشنهٔ جهاد بودند، آمادهٔ مقابله با صهیونیست‌های اشغالگر در سرزمین فلسطین

چه شد که نیزه‌های آنان، که قرار بود به مرز فلسطین برسد، شکسته شد؟

چه شد که بر زمین افتاد، زیر فشار خیانت و نفاق منافقان خودفروخته جاهلیت سکولار بشار اسدی به جاهلیت سکولار جولانی تبدیل شد؟

چه شد که مزدوران آمریکا، ناتو، ترکیه و آل سعود توانستند به سادگی جهاد مسلمین را به انحراف بکشانند؟

 مُلا فتاحی که از نوچه های جولانی خائن است که خون برادران مجاهد را پایمال کردند و با نام مبارزه با تروریسم جهت مبارزه با اهل دعوت و جهاد راستین زیر پرچم آمریکا و شرکای آمریکا قرار گرفته اند، الان چه برای گفتن دارند غیر از سکوتی خفت بار؟

ای مسلمین، ببینید دشمن کیست، و چه کسانی پشت پرده خیانت می‌کنند.

ببینید که چگونه دل‌های پاک و شمشیرهای برنده، توسط این خائنین زمین‌گیر شد.

هم اکنون که وقت بیداری و انتقام از آمریکا و شرکای آمریکاست، وقت آنهم رسیده که غیرت و ایمان خود را در برابر تاجران جهاد و خائنین به اهل دعوت و جهاد نشان دهیم.

وقت آن است که دیگر اجازه ندهیم خائنینی چون مُلافتاحی در میان ملت ما دوباره رشد کنند.

نباید اجازه دهیم خیانت و نفاق، ما را از دشمن اشغالگر و کافر اصلی غافل نموده و جوانان ما را در مسیر اهداف این دشمن اصلی خرج کرده و مجاهدین را زمین‌گیر کند.

اگر امروز بیدارگری کنیم، علاوه بر آنکه به وظیفه ی اصلی دعوتگری خود عمل کرده ایم، فردا تاریخ ما را ستایش خواهد کرد و اگر کوتاهی کنیم، حسرت و ندامت بر دل‌هایمان خواهد ماند.

مُلا فتاحی و گروه چند نفره اش حق ندارند از شریعت الله سخنی بگویند و از سیسی عیب بگیرند

مُلا فتاحی و گروه چند نفره اش حق ندارند از شریعت الله سخنی بگویند و از سیسی عیب بگیرند

به قلم: مسعود سنه ای

واقعاً امت اسلامی در حیرت است!

در این دو سال، کودکان، زنان، مردان پیر و جوان غزه بی‌گناه کشته می‌شوند، زیر ظلم و تجاوز صهیونیست‌ها و حامیانشان.

اگر امروز فرعونیان بر مصر حاکم بودند، یقیناً آزادی خواهان مصر شخصی چون موسی رهبر خود می کردند و انتقام مظلومان غزه را می‌گرفتند و جلوی این ظلم را می‌ایستادند.

اما امروز، مردم مصر گرفتار فرعون بی‌غیرتی مثل سیسی هستند، کسی که نه شجاعت دارد و نه عزت، و تنها چشم به دشمنان اسلام دوخته است.

این وضعیت، هشدار به همه امت اسلامی است: اگر ملت‌ها و حکام ایمان و شجاعت نداشته باشند، خون مظلومان پایمال می‌شود و دشمن بر سرزمین‌های اسلامی مسلط می‌گردد پس انتظاری از امثال سیسی و ملک عبدالله اردن و بن زاید امارات و بن سلمان آل سعود و سایر صهیونیستهای عرب نیست اما این باعث توجیه سکوت و خیانت دیگران در سوریه و سایر سرزمینهای اسلامی نسبت به جنایات صهیونیستها و آنهمه کشتار اهل غزه نمی شود.

ای نجدی‌ها و بخصوص گروهک چند نفره ی ملا فتاحی:

شماها اینهمه سال تبلیغ کردید و شعار دادید که جهاد می کنیم برای تطبیق شریعت الله و تشکیل حکومت اسلامی و آزاد قدس اما نه حاکمیت اسلامی تشکیل دادید نه تطبیق شریعت الله شد و نه کمک به اهل غزه بلکه صهیونیستها وارد سوریه شده و در تیررس شماها قرار گرفتند و شماها ذلیلانه فقط آنها را نگاه کرده اید.

اگر جهاد به تشکیل حکومت اسلامی و جهاد با اشغالگران خارجی منجر نشود، پس انجام آن بی‌ثمر و بی‌فایده است!

این یک هشدار به تمام جهادگران در سوریه و شام است: جهاد باید هدفمند و مطابق با احکام و دستورات قرآن و شریعت باشد، نه صرفاً درگیری و خونریزی بدون نتیجه.

شما از خود پرسیدید، غیر از اعتماد به آمریکا و هم جبهه یا شدن با آمریکا تحت شعار مبارزه با تروریسم و تشکیل جامعه ای سکولار غربگرا «چی بدست آوردید با، ابو محمد الجولانی؟»

جهاد واقعی، جهادی است که اسلام و امت اسلامی را عزت بخشد و پایه‌های حکومت الهی را مستقر کند.

اگر هدف این نباشد، تلاش و خون ریخته شده، ثمر نخواهد داشت و همان بهتر که انجام نشود. بخصوص زمانی که خون مومنین منجر به تولید مزدور دیگری برای آمریکا و صهیونیست عرب دیگری در سوریه و سایر سرزمینهای اسلامی شود.

نجدیت درباری آل سعود و سکوت در برابر جنایات صهیونیستهای وحشی

نجدیت درباری آل سعود و سکوت در برابر جنایات صهیونیستهای وحشی

به قلم: ابومحمود کندزی

صهیونیستها با حمایت آمریکا و اتحادیه اروپا و مرتدین محلی چون محمود عباس و شاه اردن و مصر و آل سعود و امارات متحده عربی و… در حال جنایت در غزه هستند اما سوال اینجاست که چرا علمای درباری نجدی در برابر خون‌های ریخته‌شده در غزه و فریادهای فلسطین خاموش‌اند؟!

زیرا این خائنان، ابن‌سلمانِ سکولار مرتد را ولی‌امر خود می‌دانند؛ همان کسی که در سرزمین وحی، قانون کفر و سکولار را حاکم ساخته، دست دوستی به آمریکا و اسرائیل داده و در جنگ علیه مسلمین شریک است!

ای علمای درباری!

شما کورید، شما کرّید، شما لالید!

شما نه صدای مظلوم را می‌شنوید، نه غیرت اسلام را دارید، و نه عزت امت را می‌شناسید.

تاریخ شهادت می‌دهد:

تفکر نجدی جز نفاق و تفرقه چیزی برای امت نداشت!

جز ذلت و خفت چیزی نیاورد!

جز خیانت و مزدوری چیزی به جا نگذاشت!

بله، ابن‌سلمان «ولی‌امر» آنهاست که با آمریکا و اسرائیل ـ سرکردگان کفر در منطقه ـ روابط دوستانه برقرار نموده و در جنگ علیه مسلمین شریک شده است به همین دلیل است که این علمای سوء و درباریان خائن، نه غیرت اسلامی دارند، نه درد امت را احساس می‌کنند. تاریخ گواه است که این تفکر نجدی و علمای وابسته‌اش هیچ سودی برای امت اسلامی نداشت، جز مصیبت، نفاق و ذلت.

ننگ و لعنت بر چنین علمای مزدور که لباس دین پوشیده‌اند اما در حقیقت، خنجری زهرآگین بر پشت امت اسلامی‌اند.

اما گوشه ای از کارنامه ی آل سعود:

سال‌هاست که خاندان آل‌سعود با زور و زر و تکیه بر علمای سوء درباری، بر سرزمین وحی و مدینهٔ رسول‌الله صلی الله علیه وسلم حکمرانی می‌کنند.

این خاندان مجعول، با حمایت انگلیس و آمریکا و غرب بر تخت نشسته است؛شریک خونریزی در بلاد مسلمین است؛شریک اشغال و جنایت علیه امت اسلامی است؛شریک کفر و طاغوت پرستی در هر جنگ و خیانت است.

آل‌سعود دست در دست آمریکا و اسرائیل است که بمب بر سر کودکان یمن فرو می‌ریزند،و در جنایت‌های غزه سکوت و خیانت پیشه می‌کنند.

اینان نان و نفت امت را به دشمن می‌دهند،و خون مسلمین را برای بقای تخت خود می‌فروشند.

تفرقه، وابستگی و خیانت میراثی از آل سعود و نجدیت در سرزمین وحی که امت تا امروز بهای سنگین آن را می‌پردازد

تفرقه، وابستگی و خیانت میراثی از آل سعود و نجدیت در سرزمین وحی که امت تا امروز بهای سنگین آن را می‌پردازد

به قلم: ابواسامه محمود

در زمان اشغال افغانستان توسط آمریکا و حاکمیت غلامان مرتدی چون کرزای و غنی و عبدالله عبدالله و دوستم و سایر جزایر قدرت در افغانستان، تفکر نجدیت درباری هم (که شغل آن مشغول کردن مسلمین به مسلمین با مسائل ریز فقهی مورد اختلاف و رها کردن دشمنان اصلی اشغالگر و مرتدین حاکم بر مسلمین است) پا به پای این اشغالگران و غلامانشان در افغانستان فعالیت داشتند.

البته ناگفته نماند در دوران اشغال افغانستان توسط شوروی ها و همچنین در زمان جنگ عمرسوم رحمه الله با احزاب مزدور اتحاد شمال، دسته هائی از نجدیت جهادی در کنار سایر مسلمین وجود داشتند اما در دوران ۲۰ ساله ی اشغال افغانستان توسط آمریکا و به دلایل مختلف شرعی، این دسته هم در افغانستان نتوانستند فعالیت کنند و تنها نجدیت درباری یا به اصطلاح خودشان نجدیت مدخلی فرصت فعالیت پیدا کرد.

لازم است بدانیم از روزی که تفکر نجدی محمد بن عبدالوهاب در سرزمین وحی سر برآورد، امت اسلام جز فتنه، خون‌ریزی و خیانت در سرزمین وحی و سرزمینهائی که نجدیت درباری آل سعود در آن نفوذ کرد چیزی ندید. این اندیشه، نه پرچم عزت اسلام را برافراشت، نه پرچم جهاد علیه کفار سکولار و اشغالگر خارجی و مرتدین داخلی را، بلکه اولین ثمره‌اش این بود که یک خاندان مجعول و بی‌ریشه بر حرمین شریفین مسلط شد: خاندان آل‌سعود.

این پیوند شوم میان محمد بن عبدالوهاب و محمد بن سعود، به زودی به خنجری در پشت خلافت اسلامی عثمانی بدل شد. در حالی که خلافت عثمانی ـ با تمام ضعف‌هایش ـ هنوز پرچم اسلام را در برابر استعمار غرب برافراشته بود، نجدیان به جای یاری، شمشیر بر روی آن کشیدند. آنان با نام توحید، به قتل مسلمانان پرداختند؛ شهرها را به خاک و خون کشیدند و در نهایت، با دستان خود راه نفوذ استعمار انگلیس و سپس آمریکا را به سرزمین وحی و سرزمینهای اطراف باز کردند.

ثمره این تفکر چه بود؟

۱. سقوط اقتدار خلافت عثمانی در حجاز.

۲. حاکم شدن آل‌سعود به پشتوانه انگلیس و سپس آمریکا.

۳. تبدیل سرزمین وحی به پایگاه نظامی و سیاسی کفار.

۴. خاموش شدن صدای جهاد علیه استعمار، و آغاز جنگ علیه خود مسلمانان.

پس ای مسلمانان! تاریخ گواهی می‌دهد که از روزی که این تفکر نجدی بر حرمین حاکم شد، دیگر خبری از عزت اسلام و وحدت امت نبود؛ بلکه تفرقه، وابستگی و خیانت میراثی شد که امت تا امروز بهای سنگین آن را می‌پردازد.