چرا مُلا عبدالرحمن فتاحی اینگونه در سوریه خود را شکست خورده می داند؟

چرا مُلا عبدالرحمن فتاحی اینگونه در سوریه خود را شکست خورده می داند؟

به قلم: ابوعبدالله موکریانی

اگر به سابقه مطالب بنده و سایر برادران همسو با منهج فکر ما در رسانه های متعلق به بنیاین جهاد علیه سکولاریسم نگاه کنید ما دهها بار روشن کرده ایم که:

  1. انقلاب علم است و هر کسی که تنها به صرف و نحو و پاره ای از مسائل فقه شخص آگاه باشد حق ندارد با سوء استفاده از اطرافیان احساسی و جاهل به منهج اسلامی در مورد انقلاب و جهاد و جنگ مسلحانه وارد عمل شود

ابن جوزی رحمه الله فرموده است:

«بعضی از عوام به عقل خود رضایت یافته و از مخالفت با دانشمندان باکی ندارد، پس هر وقت فتوای آنان با هدف او مخالف بود، در ایشان طعنه می‌زند! ابن عقیل می‌گفت که در این سال‌ها که زیسته‌ام، اگر در کار صنعت‌گری دست برده باشم، گفته است که کارم را خراب کردی! و اگر به او بگویم من عالم دین هستم، می‌گوید که خداوند به علمت برکت دهد ولی این صنعت من، کار و حرفه‌ی تو نیست! درحالیکه شغل او، چیزی حسی است که اگر من هم مشغول شوم، می‌توانم انجامش دهم، حال آنکه آنچه من در آن هستم، امری عقلی است [نه حسی و صنعت دست]، و [عجیب است] وقتی به او فتوا دهم، [حرفه‌ام را از من نپذیرفته و ] قبول نمی‌کند!»[۱]

پس مُلا فتاحی باید می دانست که کلی گفتنهایش در مورد جهاد و … کافی نیست و باید در این زمینه صاحب علم می شد چون به دلیل جهل به منهج اسلامی در مساله ی علم انقلاب، ابزار دست قدرتهای خارجی مدیریت کننده ی جولانی شد و خون جوانان اهل سنت را در راه آمریکا و ناتو و اسرائیل خرج کرد.

  • جنگ در سوریه «قتال الفتنه» و جنگ فی سبیل آمریکا و ناتو است نه جهاد فی سبیل الله که منتهی به تشکیل حکومت اسلامی و تطبییق قانون شریعت الله و آزادسازی سرزمینهای اسلامی شود.

با این وجود، عده ای چون مُلا فتاحی و گروه چند نفره اش ما را به انواع برچسبها متهم می کردند تا اینکه بعد از تحویل دمشق و شهرهای بزرک دیگر به آنها به تدریج این حقایق که قبلا بر اهل علم آشکار و روشن و قابل پیش بینی بود بر همه ی مردم عیان و آشکار شد.

این حقایق و عملکر حاکمیت جولانی در سوریه باعث ایجاد روحیه ی سرخوردگی و شکست و ناامیدی در میان افرادی از جمله مُلافتاحی و گروهش شده است که سالها شعار جهاد و حکومت اسلامی و اجرای شریعت و کمک به غزه و… سردادند.


[۱]   تلبيس إبليس، الناشر: دار الفكر، ص ۳۴۴

دیدارهای جولانی با الهام و بارزانی و امارات دیدار با صهیونیستهای عرب و عجم

دیدارهای جولانی با الهام و بارزانی و امارات دیدار با صهیونیستهای عرب و عجم

به قلم: کیوان مریوانی

مردم مسلمان سوریه به امید تشکیل حکومت اسلامی و تطبیق شریعت الله و خلاص شدن از قوانین سکولاریستی، نزدیک به چند دهه بر علیه نظام سکولار خانواده اسد در حال جهاد و انقلاب بودند و با تحمل ملیونها قربانی و معلول و آواره در نهایت ثمره ی جهاد و انقلاب آنها توسط آمریکا و شرکای آمریکا چون ترکیه و اسرائیل و … دزدیده شد.

جولانی با آنکه ادعای اسلامیت داشت اما از اسلامی نمایندگی می کند که در آن منافع آمریکا و صهیونیستها حفظ می شود که به «اسلام آمریکائی – صهیونی جدید» شناخته شده است.

اگر به سفرهای خارجی جولانی دقت کنید متوجه حلقه ارتباطی عجیبی بین آنها خواهید شد:

  1. ترکیه: صرفنظر از جنگهای زرگری و دروغین اردوغان، متحد استراتژیک و امنیتی اسرائیل
  2. استان باکو: الهام علییف متحد اسرائیل، صهیونیست تُرک
  3. امارات: صهیونیست عرب
  4. آل سعود: صهیونیست عرب
  5. محمود عباس فلسطین: صهیونیست عرب
  6. نچیروان بارزانی: صهیونیست کُرد

با نگاهی ساده می توان فهمید که آمریکا و ناتو اسرائیل سپری دیگر برای محافظت از منافع خود و مرزهای اسرائیل در سوریه درست کرده اند.

این تمام ثمره ی قتال الفتنه ی امثال مُلا عبدالرحمن فتاحی در سوریه در طی این چند سال گذشته بوده است.

قتال فی سبیل آمریکا و ناتو و اسرائیل بر علیه روسیه و ایران، آنهم با نام  جهاد و اهل سنتی که بی صاحب و سرگردان مانده و  گیر چنین درنده هائی افتاده است.

 نجدیت غیر مسلح تنها منتظر فرصت است

نجدیت غیر مسلح تنها منتظر فرصت است
به قلم: ابوبکر الخراسانی
نجدیت به تفکرات محمد ابن عبدالوهاب می گویند که خودشان عنوان «الدعوة النجدیة» برخود نهاده اند و از زمان عثمانی ها تا کنون مخالفین آنها به آنها می گویند وهابی.
نجدیت در واقع فکری از میان مذهب حنبلی هاست و چون پرچمدار آن از نجد سربرآورده اند به این نام شناخته شده اند.
صادقترین و خالصترین نجدی خود محمد بن عبدالوهاب و علمای نجد در زمان قدرت گیری آل سعود بودند و در زمان ما نیز گروه داعش نمونه ی عینی نجدیت در زمان ماست که صادقانه تفکرات نجدیت را پیاده می کند.
بقیه یی طرفدارن تفکر نجدیت در دهها فرقه و گروه مختلف پراکنده هستند اما وجه مشترک همه ی آنها این است که اولاً مسلمین را به مسلمین مشغول کنند و از دشمن اصلی غافل و ثانیاً تنها منتظر فرصتی جهت بیان حقیقی و عمل به تفکرات خود هستند و تا آن زمان بسیار رنگ عوض می کند که در تمثیلی به آن می پردازم:
روی منبر همفکرانشان: ما تصوف را محکوم می‌کنیم!
پشت میز گفتمان عمومی و مردمی: تصوف خوب و بد داریم، ما فقط با تصوف شرکی مشکل داریم!
(ثكلتك أمك، تعریفی از صوفی نداری و در رودربایستی گیر کرده‌ای!)

نزد همفکرانشان: ما در دین خدا از هیچکس تقلید نمی‌کنیم!
وقت دردسر و نزد عموم مردم: ما با هر تقلیدی برای هر کسی مشکل نداریم، تقلید در صواب را قبول داریم!
(ثكلتك أمك، این که تقلید نیست و اتباع است!)

إذا يوافق هواه: ابن باز رحمة الله علیه!! اینطور فرموده است…
إذا یخالف هواه: ابن باز تأییدگر طاغوت و مرجئی بوده است!
(ثكلتك أمك، کسی که در لبه‌ی کفر و اقلاً مبتدع باشد، مگر به قولش احتجاج می‌شود؟!)

در مقابل شیعه: شیعیان برادران ما هستند، ما جاهلان آن‌ها را مثل جاهلان اهل سنت معذور به جهل می‌دانیم!
در مقابل نجدی های هم فکرشان و یا سنی ها به صورت عام: هرکس عذر به جهل را در اصول دین بپذیرد، مرجئی است!
(ثكلتك أمك، بر علیه خودت به چیزی شهادت می‌دهی که دیگران را به آن متهم می‌کنی!)
نجدیت به همین سادگی تا زمانی که فرصت گیرش نیامده و قدرت در دستش نیست رنگ عوض می کند؛ البته در میان تفکرات و مذاهب اسلامی دیگر هم چنین افرادی وجود دارند که در مقابل مخالفین همین فیلمها را بازی می کنند.
پناه بر الله از چنین افرادی که همیشه عامل فتنه و ابزار دست دشمنان بوده اند.

«قتال الفتنه» را با نام جهاد بر علیه ایران جا نزنید

«قتال الفتنه» را با نام جهاد بر علیه ایران جا نزنید

به قلم: براهندک بلوچ

این روزها که قدرت گیری گروههای سکولار و مرتد بلوچ موجود در ایالت بلوچستان پاکستان بیشتر شده و هر آن احتمال واگذاری بلوچهای مسلح به ظاهر اسلامگرای ایران موجود در پاکستان می رود، این گروههای مسلح سعی دارند برای جذب بیشتر نیرو آینده را نشان دهند که ربطی به واقعیت ندارد اما بتواند فعالیت تخریبی آنها را موجه نشان دهد.

گروه جیش العدل مدعی شده است که جنگ با ایران جهادی است:  ” نه‌فقط یک نبرد برای آزادی، بلکه یک نبرد برای احیای اسلام ناب محمدی است. مسلمانانی که در این جهاد شرکت می‌کنند، در حقیقت از قلب اسلام دفاع می‌کنند و در مسیر تحقق عدالت اسلامی قدم برمی‌دارند.”

نه تنها اهل علم و آنهائی که دارایی عقل سلیمی هستند بلکه کم هوش ترین انسانها نیز می دانند که در صورت نبود این حاکمیت کنونی هرگز حاکمیتی بر اساس فقه حنفی یا شافعی یا فقه هیچ مذهب اسلامی دیگری سرکار نخواهد آمد بلکه حاکمیتی سکولار سرکار خواهد آمد که از اساس با تمام قوانین شریعت الله و آزادی هیا سالامی که مخالف قوانین سکولاریستی باشد سرناسازگاری و جنگ خواهد داشت.

مگر همین الان پاکستان و هندوستان و ازبکستان و ترکمنستان و چین و تاجیکستان و … را نمی بینیم؟

 پس نبرد گروههایی چون جیش العدل برای آزادی اسلامی نیست بلکه برای بردگی و هرزگی سکولاریستی است که تحت آزادی از آن نام می برند و جنگ آنها هرگز در مسیر تحقق عدالت اسلامی نیست بلکه تلاشی ناچیز است جهت حاکم کردن سکولاریسم و قوانین سکولاریسم و بازگرداندن توحش پهلوی ها و پاکستانی ها به میان بلوچها.

اگر به کارنامه ی چند دهه ی گروههایی چون جندریگی و جیش فاروقی و… نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که اینها در حال انجام قتال الفتنه هستند و جنگ آنها در ایران ربطی به جهاد فی سبیل الله ندارد؛ چون هیچ یک از اهداف و مقاصد جهاد در این جنگ ایزائی آنها محقق نمی شوند.

پی به فراخوانهای این گروهها اهمیت ندهید و اجازه ندهید شما را در راه اهداف دیگران خرج کنند چون عملیاتها و فعالیتهای آنها بر علیه ایران با هماهنگی دستهای خارجی انجام می شود و گرنه اینها نمی توانستند به همین سادگی در پاکستان با زن و بچه ساکن شوند و جای مشخص و پایگاههای مشخص و … داشته باشند.

هوشیار باشیم و فریب شعارهای مذهبی و قومیتی و اقتصادی آنها را نخوریم

مردم مسلمان بلوچستان مثل لرستان و ایلام و کرمانشاه و هرمزگان و کرمان و… دارای محرومیتهایی است که هیچ کسی آنرا انکار نکرده است و نیازها و امکاناتی می خواهند که باز کسی منکر آن نیست اما راه رفع این محرومیتها همسو شدن با این گروهها نیست که خودشان از عوامل نا امنی و یکی از موانع محرومیت زدائی در میان بلوچها شده اند.

حضور در حاکمیت کفار اهل کتاب و مسلمین اهل بدعت، ابزار بلعمهای باعورا در سوریه

حضور در حاکمیت کفار اهل کتاب و مسلمین اهل بدعت، ابزار بلعمهای باعورا در سوریه

به قلم: ابوعبدالله موکریانی

با آنکه حضور مسلمین در حاکمیت کفار مشرک و حکومت سکولار و دموکراسی خواه آنها و حضور در نهادهای حکومتی آنها چون مجلس دارالندوه و غیره بر خلاف منهج اسلامی است اما  در دارالکفرهای متعلق به اهل کتاب و بخصوص در هنگام ضرورت، و بر خلاف نظام سکولاریستی، یک مسلمان می تواند در خارج از دارالاسلام نیز جهت خدمت به اهداف مومنین بر کفار اهل کتاب حاکمیت داشته باشد، و طبعاً در این دارالکفر احکام بر اساس شریعت همین کفار اهل کتاب خواهد بود. مثل حاکمیت نجاشی رضی الله عنه در عصر رسول الله صلی الله علیه وسلم که بر دارالکفر نصرانی حبشه که ایمان خودش را هم کتمان کرد.[۱]

حتی در خارج از دارالاسلام و در هنگام ضرورتی که چنین حاکم مسلمانی بر کفار اهل کتاب حاکم شده است می بینیم که مهاجرین در حبشه به ارتش کفار طرفدار نجاشی رضی الله عنه در برابر ارتش مخالفین آنها یاری رساندند چون مخالفین نجاشی رضی الله عنه می خواستند محدودیتهای بیشتری برای مسلمین مهاجر به وجود بیاورند.[۲]

به همین دلیل صحابه با خود مشورت کردند که یکی از ما برود و خبری بیاورد و در صورتی که به ما نیازی باشد، ما نیز به کمک نجاشی بشتابیم، و زبیر جوان انتخاب شد و به میدان جنگ نزدیک شد، صحابه برای فتح و پیروزی نجاشی دعا می‌کردند، بعد از چند روز زبیر بازگشت و خبر پیروزی نجاشی را نوید داد.[۳]

در چنین حالتی، کمک به ارتش کافر اهل کتاب نجاشی رضی الله عنه در واقع کمک به خودشان و دعوتی بود که با خود آورده بودند.

در مرحله ای پائینتر و در دارالاسلام نیز باید برای ما خیلی عادی باشد که افرادی چون صلاح الدین ایوبی شافعی مذهب رحمه الله وزارت جنگ و حتی وزیر اعظمی حکومت اهل بدعت شیعیان اسماعیلی در مصر را جهت ۱- خدمت به اهداف بلند مدت مومنین ۲- و مدیریت دارودسته ی منافقین داخلی  3- و جلوگیری از اشغالگری کفار آشکار خارجی، بپذیرد.

در این نظام اهل بدعت نیز با آنکه نظام حکومتی مروج تفکرات بدعی خود بود اما مذاهب مختلف اسلامی بر اساس فقه مذهب خود حکم می کردند نه قوانین کفری سکولاریستی یا غیر سکولاریستی.

همچنانکه کفار مختلف اختلافاتی با هم دارند در مساله ی مشارکت مسلمین در حاکمیت آنها نیز اختلافاتی وجود دارد و نمی توان همچنانکه با حاکمیت کفار اهل کتاب برخورد می شود با حاکمیت کفار سکولار هم برخورد کرد و تنها جاهلین یا دارودسته ی منافقین تمایل به برهم زدن این اختلاف فاحش دارند.

حاکمیت تمام کفار نیز با حاکمیت مسلمین اهل بدعت نیز که بر اساس فقه بدعی خودشان حکم می کنند فرق دارد؛ روشن کردن این مسائل مهم حکومتی نیاز روز مسلمین سوریه است؛ چرا؟

چون امروزه در سوریه علمائی که زمانی خود را مفتی مجاهدین و یا روشنفکر اسلامی می نامیدند به همراه وعاظ السلاطین حاکمیت بشار اسد، با چنگ زدن به این شبهات سعی در قانع کردن مجاهدین و مردم عوام سوریه به پذیرش حاکمیت لیبرال غربی جولانی هستند


[۱]  اسدالغابه، ج ۱، ص ۹۹ – الاصابه، ج ۱، ص ۱۰۹

[۲]  سیرهٔ ابن‌هشام،‌ج ۱، ص ۳۳۴، ۳۳۸، ۳۶۴؛ زاد المعاد، ج ۱، ص ۲۴، ج ۲، ص ۴۴

[۳]  مسند احمد بن حنبل ۱/ ۲۰۲ / ابن هشام و یعقوبی هم به تفصیل این واقعه را بیان کرده اند

جولانی در حال تولید مجدد حیوان و حیوان – رب از سوریه ای هاست

جولانی در حال تولید مجدد حیوان و حیوان – رب از سوریه ای هاست

به قلم: ابوبکر الخراسانی

انسان و جن بر خلاف حیوان دارای اختیار است و با حفط اختیار خود از حیوان جدا می شوند و بر اساس این اختیار است که الله می فرماید: وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ (ذاریات/۵۶) همچنین می فرماید: إِنَّ هَٰذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ (الانبیاء /۹۲)

در این صورت انسان برای عبادت خلق شده است و باید با حفظ اختیار خود در جایگاه انسان بودن باقی بماند و الله هم تنها ربی کسی است که قانون و حکم و برنامه تعیین می کند و باید تنها او عبادت شود و آنچه به مسلمین هویت می دهد دین اسلام است و اسلام است که مسلمین را در قالب امت واحدی در طول تاریخ تعریف کرده است.

زمانی که در جامعه‏اى، دین الهی  ملاك وحدت و هويت اجتماعى نباشد، ناگزير بايد به جاى آن چيز ديگرى گذاشت، سكولاريسم مفهوم «امت» را (كه به معنى تشخيص جامعه بر حسب عقيده دينى آسمانیاست) كنار مى‏گذارد و به ناچار به مفهوم «ملت» مستمسك مى‏شود. ملت، در اينجا يك مفهوم و تشخّص اعتبارى برحسب ملاك‏هايى از قبيل نژاد، زبان، تاريخ مشترك و سرزمين است.

در شریعتهای آسمانی با وجود احترام به تمام قبایل و ملتها اعلام می گردد که  مليت مسلمان، عقيده اوست و دارالاسلام که تمام سرزمينهای اسلامی را دربر می گیرد ميهن مسلمانان است و همه برادرند و از حقوق يكسان در اين دنيا برخورداند. و اگر اسلام شخصی  را جدا كرده باشد ديگر نژاد، منطقه جغرافيايي، فرهنگ، رنگ، زبان و… نمي تواند آنرا  وصل کند و اگر وصل نموده باشد ديگر رنگ و زبان و نژاد و… نمي تواند آنرا جدا کند.

شما فقط کافی است تصور کنید که چه چیزی باعث شد آنهمه مجاهد مهاجر از اروپا و آسیا و آفریقا و فییره زادگاه خود را ترک کرده و به میدانهای جهاد روی آوردند به امید نصرت مسلمین و تشکیل دارالاسلامی که مجری قوانین شریعت الله باشد؟

شریعت اسلام  قوانين خود را جايگزين قيد و بندها و تكاليف طاقت فرسايي مي نمايد كه مردم بدان دچارند و عرفا پذيرفته شده و بعنوان فرهنگ عامه عموميت يافته اند: الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذي  يَجِدُونَهُ مَکْتُوباًعِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَالْإِنْجيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَيُحِلُّلَهُمُ الطَّيِّباتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْل الَالَّتي ‏کانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَالَّذي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (اعراف/ ۱۵۷ )

این قوانین دست و پاگیر و طاقت فرسا معمولا از دو کانال بر مردم تحمیل می شوند:

‏ ۱- عرف و رسم آباء و اجدادي بعنوان فرمانروا: وَإِذا قيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ماوَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَوَلَوْکانَ الشَّيْطانُ يَدْعُوهُمْ إِلي‏عَذابِ السَّعيرِ(لقمان /  21)

۲- فرمانروايان و مراکز تصمیمی گیری چون دارالندوه ها و پارلمانها به عنوان نمايندگان فرهنگ عمومي و خدايان قانونگذار حلال و حرام كن: إِنَّمَا النَّسي‏ءُ زِيادَةٌ فِي الْکُفْرِ يُضَلُّبِهِ الَّذينَ کَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عاماً وَيُحَرِّمُونَهُ عاماً لِيُواطِؤُا عِدَّةَ ماحَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّواماحَرَّمَ اللَّهُ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمالِهِمْ وَاللَّهُ لايَهْدِي الْقَوْمَ الْکافِرينَ(توبه / ۳۷)

جولانی که هم اکنون برای عده ای تبدیل به احمد الشرع شده است طی پروسه ای هماهنگ شده با آمریکا و ناتو و شرکای آنها و با کمک گرفتن از بلعمهای باعورا و تخدیر افکار عمومی مسلمین سوریه، با جایگزین کردن قومیت عرب و سوریه ای بودن، نژاد و سرزمین را عامل هویت بخشی معرفی کرده است و با دادن قدرت قانونگذاری و تعیین حلال و حرام به مجالس قانونگذاری همان مسیری را می رود که طاغوتهای گذشته رفته اند. 

جولانی به این شکل قصد دارد با قدرت حکومتی از سیاست فرعون پیروی کند: فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ ۚ (زخرف/۵۴) و با گرفتن اختیار مردم سوریه و ذلیل و زبون کردن آنها، مردم را به درجه حیوانیت سقوط دهد تا از او اطاعت کنند اما در شریعت اسلام انسان در جایگاه انسان باقي می ماند نه حيوان و نه رب و نه حيوان – رب.

قبح شکنی در مورد همجنس بازان توسط جولانی به سبک بن سلمان آل سعود

قبح شکنی در مورد همجنس بازان توسط جولانی به سبک بن سلمان آل سعود

به قلم: فضل احمد هراتی

عربستان سعودی از زمان تاسیس آن تا کنون به صورت موازی و سکولار اداره می شود؛ مدیریت امور مذهبی مردم در اختیار آل شیخ است و حاکمیت و مدیریت جامعه هم در دست آل سعود.

اسامه بن لادن از ابن باز نقل می کند که علماء و اهل فتوا در عربستان اختیاری حتی بر فتواهای خود ندارند و حکام آل سعود حکم را به آنها می دهند و آنها حکم آل سعود را امضاء می کنند و در قالب فتوا ارائه می دهند.

این بزرگترین مرجع مذهبی عربستان است که در برابر حاکمیت چنین وضعیتی دارد.

 پس در عربستان قوانین مذهبی زیادی وجود دارند اما شاه خودش به تنهایی قانون اصلی است به همین دلیل می بینیم که بن سلمان آل سعود  تمام قوانین و فتواهایی را که همجنس گرایی را جرم دانسته و ممنوع می‌کند، برای جلب رضایت غرب نادیده می گیرد و به روش‌های غیرمستقیم اجازه داده است  که این پدیده در این کشور ترویج شود، مثل تبلیغات غیرمستقیم و چشم پوشی از فعالیت‌های آنها در عربستان و همچنین مدارا با آنها.

یا بن سلمان طرح جرم انگاری همجنس گرایی از برنامه‌های درسی را حذف می کند که موسسه «نظارت بر صلح و تسامح فرهنگی» (IMPACT) مستقر در تل‌آویو از این تصمیم و تصمیمات دیگر ریاض استقبال کرد و مجله آمریکایی تایم نیز آن را تصمیمی “میانه‌روتر” توصیف کرد.

حتی در عربستان که تمام کتابهای سید قطب رحمه الله و بسیاری از دانشمندان دیگر را از کتابخانه ها جمع آوری کرده و سوزاند و هرگز اجازه ی نشر به این کتب اسلامی داده نمی شود، اجازه فروش برخی کتاب‌های مربوط به همجنس گرایی در سرزمین وحی داده می شود.

یا بن سلمان در جلسات خصوصی خود با «جورج نادر»، مشاور و مجرم جنسی لبنانی-آمریکایی دیدار می کند و این دیدارها را رسانه ای می کند.

جولانی هم که در اولین دیدار خارجی اش به عربستان سفر کرد وعده هایی در زمینه ی مسائل آموزشی و فرهنگی و امنیتی به مقامات آل سعود داد و طبیعی است که در مسیری قدم بگذارد که آل سعود در آن قدم گذاشته است.

اولین اقدام علنی جولانی در این زمینه انتصاب هند قبوات فعال حقوق همجنسگرایان به عنوان یکی از اعضای کمیته گفت‌وگوی ملی سوریه توسط جولانی است.

اما جالب است بدانید که حتی ترامپ هم که جولانی او را پیام آور صلح در منطقه معرفی کرده است به همجنسگرایان مقام و منصب نداد اما جولانی به آنها مقام داد.

زمانی که امارت اسلامی افغانستان بر اساس فقه مذهب حنفی بر همجنس بازان تعزیر اجرا می کند، جولانی در مصاحبه با خبرنگاران اعلام می کند که سوریه افغانستان نمی شود؛ بله، این یک واقعیت است که حکومت غربگرای جولانی هرگز نمی تواند چیزی چون امارت اسلامی شود که بر اساس یکی از مذاهب اسلامی قوانین شریعت اسلام را در جامعه تطبیق می دهد؛ بلکه چند مرحله جلوتر از بن سلمان آل سعود در حال حرکت بر اساس برنامه های غربی و تبدیل شدن به یکی دیگر از محافظین اسرائیل است.

جانشینان بشار اسد با سکولاریزاسیون در پی حاکم کردن سکولاریسم هستند

جانشینان بشار اسد با سکولاریزاسیون در پی حاکم کردن سکولاریسم هستند

به قلم: ابوخالد کردستانی

در اخبار  همه دیدیم یا خواندیم که گروه جولانی ارباب مُلا فتاحی طی پیمانی در مبارزه با تروریسم با حکومت مرتد ترکیه و اردن و عراق هم پیمان شد و در تحالفی بر علیه تروریسم وارد شد که آمریکا پرچمداری آنرا بر عهده دارد.

یعنی این خائنین به دین و جهاد و انقلاب مردم سوریه با کسانی می جنگند که آمریکا آنها را تروریست می داند و همه می دانیم آمریکا چه کسانی چون حماس و جهاد اسلامی فلسطین و… را تروریست نامیده است!

برای جامعه ای که برای تطبیق قوانین شریعت الله میلونها کشته و معلول و آواره و آنهمه نابودی سرزمین را تحمل کرده اند صحبت کردن در مورد حاکمیتی سکولار امر ساده و بدون هزینه ای نیست اما درپیش گرفتن تدریجی سکولاریزاسیون تا هضم و یا نابودی یا به حاشیه راندن این نسل جهادی امر ساده تری خواهد بود.

سکولاریسم یک مکتب، مسلک و ایدئولوژی و عقیده  با اصول، مبانی واهداف ویژه خویش است و کاملا مخالف شریعت اسلام اما سکولاریزاسیون یک جریان و فرآیندی تدریجی است که درآن نقش و جایگاه اجتماعی  عقیده به دین آسمانی و نیز وظایف واعمال دینی و نهادهای مذهبی مرتبط با دین خدا رنگ می بازد و دين خدا به حاشيه جامعه منتقل مى‏شود و دچار انحطاط و زوال گشته، قدرت و سيطره و نفوذ آن كاهش پیدا می کند و به همین سادگی زمینه را برای پذیرش و تثبیت سکولاریسم در جامعه فراهم می کند.

دستاورد سکولاریسم و سکولاریزاسیون در جامعه یکی است؛ سکولاریستها ابتدا جامعه را در دست می گیرند و با سکولاریزاسیون سعی در سکولارتر کردن جامعه می کنند اما در سرزمینهای اسلامی همیشه نتیجه ی عکس داده است و مردم به ضدیت با سکولاریستها و تطبیق قوانین شریعت الله گرایش پیدا کرده اند.

اما دارودسته ی منافقین دغل باز که همان اهداف سکولاریستها را دارند ابتدا از سکولاریزاسیون جامعه شروع می کنند تا اینکه به سکولاریسم برسند؛ اما از این مرحله به بعد هم باز جوامع مسلمین شاهد تکرار تاریخ در ضدیت با سکولاریسم و قوانین سکولاریستی بوده است.

جانشینان بشار اسد با نقابی اسلامگرایانه نه تنها از صداقت سکولاریستهای اصلی بی بهره اند بلکه در ضربه زدن به بیداری اسلامی و اهل دعوت و جهاد و به تاخیر انداختن تطبیق کامل قوانین شریعت الله و صدمه زدن به نسلهای مختلف صدمات بیشتری از سکولاریستهای اصلی دارند.

پس دستارود سکولاریستهای اصلی با اسلامگرایان لیبرالی که‌ فرایندو پدیده‌ای‌ اجتماعی‌ و پروسه ی سکولاریزاسیون را به عنوان مقدمه ی ورود به سکولاریسم و جامعه ای سکولار انتخاب کرده اند یکی است؛ این چیزی است که ما در همین همسایگی خود در ترکیه امثال اردوغان دیده ایم .

جانشنیان بشار اسد طی فرایند سکولاریزاسیون سوریه سعی در به حاشیه راندن تدریجی قوانین شریعت الله و کم کردن نفوذ و حضور قوانین شریعت الله در مساله ی حاکمیت و حتی در متن زندگی اجتماعی مسلمین سوریه هستند.

امثال مُلا عبدالرحمن فتاحی با آنهمه تبلیغات و شعارهای جهادی برای چنین مفسده ای تلاش کردند که امروزه در نهایت تبدیل به واگنرهای ترکیه و آمریکا شده اند و دیروز ترکیه هم صدها نفربر و تجهیزات زرهی را در اختیارشان قرار داد

مُلا عبدالرحمن فتاحی: امنیت بدون تطبیق شریعت الله؟

مُلا عبدالرحمن فتاحی: امنیت بدون تطبیق قوانین شریعت الله؟

به قلم: کیوان مریوانی

کسی که تطبیق قوانین سکولاریستی در سوریه را نبیند یا جاهلی است که باید آگاه شود یا شخص بیمار روانی و فکری است که با شریعت الله دچار لجبازی و عنادت شده و حاضر به پذیرش واقعیت نیست.

عده ای از مناصرین جولانی مثل مُلا عبدالرحمن فتاحی جهت فرار از این مصیبت می گویند که مهمترین نیاز جامعه و وظیفه حاکمیت حفظ امنیت است که اینهم از تطبیق شریعت است!

اما لازم است بدانیم که امنیت تعریف شده در شریعت الله با امنیت مورد نظر سکولاریستها که هر مفسدی را نیز در بر می گیرد فرق دارد؛ با این وجود، تامین امنیت تمام معنی تطبیق شریعت الله نیست، چون بسیاری از کشورهای سکولار بسیار بهتر از جولانی امنیت خواسته شده را در جامعه ی خود تامین می کنند.

البته شیوخ درباری جولانی در برابر می گویند: تطبیق شریعت تنها اقامه حدود یا عقوبات نیست!

این صحیح است، اما اقامه ی حدود یا عقوبات اسلامی با حفظ امنیت و حقوق شهروندان دارالاسلام  همانگونه که الله می خواهد مرتبط است نه آنگونه که سکولاریستها خواهان آن هستند.

شیوخ درباری و بلعم های باعورای اطراف جولانی با ادبیاتی شبه اسلامی و بازی با اصطلاحات شرعی هدفی جز استخفاف شریعت الله و رویگردانی از اجرای آن ندارند.

قال رسول الله صلی الله علیه وسلم: إنَّ العَبْدَ لَيَتَكَلَّمُ بالكَلِمَةِ مِن رِضْوانِ اللَّهِ، لا يُلْقِي لها بالًا، يَرْفَعُهُ اللَّهُ بها دَرَجاتٍ، وإنَّ العَبْدَ لَيَتَكَلَّمُ بالكَلِمَةِ مِن سَخَطِ اللَّهِ، لا يُلْقِي لها بالًا، يَهْوِي بها في جَهَنَّمَ. (صحيح البخاري ۶۴۷۸- أخرجه مسلم ۲۹۸۸)

مُلا فتاحی و سایر زیر دستان جولانی که سالهای سال نعره ی حکومت اسلامی و تطبیق قانون شریعت الله را سر می دادند و جوانان را به این هدف به میدانهای جنگ می فرستادند و خودشان از دور نگاه می کردند باید پاسخ دهد چه نوع امنیتی را می خواهند در سوریه پیاده کنند؟

  1.   امنیتی که سکولاریستها می خواهند و نمونه های آنرا در ترکیه و مصر و تونس و … و یا نهایتش در کشورهای اسکاندیناوی و آمریکا و غیره می بینیم که برای هر مفسدی امنیت وجود دارد؟
  2.   امنیتی که الله می خواهد و در آن مفسدین زناکار و شراب خور و همجنس باز و… هیچ امنیتی ندارند و تنها کسانی دارای امنیت هستند که بر اساس شریعت الله زندگی خود را به پیش ببرند؟

مُلا فتاحی، مردم مسلمان سوریه جهت تامین امنیت بر اساس شریعت الله هزینه داده اند و تو اربابت هم جهاد را به آمریکا و ترکیه و اسرائیل فروختید هم ثمرات انقلاب و هم امنیت شرعی مردم را.

پاسخی مختصر به محیسنی از بوقای جولانی: کجاست اجرای شریعت شما؟!

پاسخی مختصر به محیسنی از بوقای جولانی: کجاست اجرای شریعت شما؟!

به قلم: مجاهد مهاجر

ای محیسنی تو که سخن شیخ الاسلام ابن تیمیه در مورد مرحله به مرحله ای بودن ارائه و بیان شریعت را بیان می کنی “همان‌گونه که خود رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز آنچه را که به آن مبعوث شده بود، به‌تدریج بیان می‌کرد،”

آیا می دانی که رسول الله صلی الله علیه وسلم در مدت ۲۳ سال و به تدریج قوانین شریعت الله بر او نازل شده و در بیان آنچه که به او نازل شده هرگز نصفه نیمه بیان نکرده بلکه معصومانه تمام آنچه به او نازل شده است را به صورت کامل بیان کرده است هر چند در دوران سخت مکی بوده باشد؟

گفته ای: “روشن است که پیامبر تنها آنچه را که امکان دانستن و عمل به آن وجود دارد، ابلاغ می‌کرد.”

دوباره می گویم: نازل شدن احکام به صورت تدریجی بوده نه اینکه حکمی نازل شده باشد و رسول الله صلی الله علیه وسلم به میل خودش هر وقت زمینه را مناسب دیده باشد آنرا ابلاغ کرده باشد؛ این تهمت زدن به رسول الله صلی الله علیه وسلم و کتمان وحی است. نعوذ بالله.

نکات مهمی که محیسنی با بازی با مساله ی ابلاغ و بیان شریعت قصد پنهان کردن آنرا دارد این است که:

۱-  هم اکنون دین تکمیل شده است و بیاد تمام دین بیان و ابلاغ شود و برای هیچ مسلمانی قابل پذیرش نیست که بخشی از دین به بهانه های مختلف نادیده گرفته شده و تبلیغ نشود

۲-  بر این اساس، بیان شریعت اصلا خواست کنونی مردم سوریه و مومنین سراسر دنیا از جولانی و حاکمیتش نیست، بلکه تطبیق شریعت الله و عمل به شریعت الله در مساله ی حاکمیت است، چیزی که محیسنی به عمد قصد نادیده گرفتن آن و به حاشیه راندن آن با پرداختن به مساله ی بیان شریعت توسط رسول الله بر اساس نزول تدریجی شریعت را دارد!

اینکه هم اکنون شخص تازه مسلمانی وارد اسلام شود باید به تدریج مسائل و احکام شریعت به او یاد داده شود و ممکن است اشتباهات زیادی هم از او سر بزند، یا شخص توبه کننده از گناه ممکن است به تدریج به عمل به شریعت و دوری از گناه عادت کند، و یا یک طالب و دانشجوی علم به تدریج می تواند مدارج علمی را طی کند و در این موارد خاص به اندازه ی توانائی آنها از آنها انتظار می رود امری عادی نزد تمام عقلای دنیاست و ربطی به اجرای اصل قانون اساسی در مورد اکثریت مطلق جامعه که جاهل به قانون نیستند و توانائی عمل به قانون را دارند نبوده و نیست.

 در قانون شریعت اسلام اموری وجود دارند که «المعلوم من الدين بالضرورة» نامیده می شوند که هم علماء هم تمام مسلمین با هر سطح از سواد و آگاهی از شریعت بدون شک بر آن آگاهی دارند مثل واجب بودن نماز و حرام بودن خمر و زنا و دزدی و قتل نفس بغیر حق و میزان حد بر کسانی که دچار این جرمها شوند :

الجلال المحلي می گوید: ” وهو ما يعرف منه الخواص والعوام من غير قبول للتشكيك فالتحق بالضروريات كوجوب الصلاة والصوم وحرمة الزنا والخمر” (شرح الجلال المحلي على جمع الجوامع ۲/۲۳۸).

پس در حدودی که هم مردم خواهان تطبیق آن هستند هم استطاعت حکمی وجود دارد و هم تمکین و استطاعت عملی؛ اما محیسنی در نهایت از عواقب و پیامدهای تطبیق شریعت مردم را می ترساند که ممکن است آمریکا و سازمان ملل و سایر کفار سکولار خارجی و داخلی را نگران کند و قطعا تطبیق شریعت از سوی این دشمنان پیامدهایی برای حاکمیت جولانی در بر دارد!

این مکر محیسنی جهت راضی کردن کفار با کنار زدن قانون شریعت الله است، مکری که الله تعالی قرنها قبل آنرا باطل کرده و به عنوان مثال می فرماید: وَلَنْ تَرْضَىٰ عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ ۗ (بقره/۱۲۰)