آنچه اهل سنت ایران از تعامل رهبران سکولار
و مرتد پ.ک.ک در عرض ۵ سال با آمریکا باید بیاموزند
به قلم: هه لوی کوردستان
زمانی که آمریکا مرتدین سکولار پ.ک.ک را در جنگ با ناتو از کانال
حکومت سکولار ترکیه تنها گذاشت، و زمانی که حکومت بشار اسد نیز اعلام کرد که با
خائنین پ.ک.ک گفتگو نخواهد کرد و از دیرالزور تحرکاتی را بر علیه مزدوران اوجالان
انجام داد و… در چنین وضعیت ناگواری مزدوران اوجالان در کمال نا امیدی و یاس از
آمریکا درخواست کردند که مسئولیت اخلاقی خود را در برابر آنها انجام دهد، چون
اینها در عرض این ۵ سال گذشته در جنگ با مخالفین آمریکا یازده هزار
زن و مرد کورد را فدای اهداف آمریکا کرده اند با هزاران معلول و از کارافتاده و
مجروح و مفقود الاثر !!!
البته این شعارات رهبران پ.ک.ک است که
در جای گرم و نرمی نشسته اند و تنها فرزندان مردم را در راه اهداف دیگران به کشتن
می دهند (همچنانکه خود اوجالان هم مشهور بود به فرمانده ی تلفنی و تنها از دور و
با تلفن فرماندهی می کرد)؛ و گرنه همه ی اینها می دانند که علاوه بر آنکه خودشان
صاحب اخلاق انسانی نیستند آمریکا نیز هیچ اخلاقی ندارد بلکه مصالحی دارد و سگهائی
را دارد که برای رسیدن به این مصالح آنها را اجاره کرده است و هم اکنون به مصالحش
رسیده و سگهایش را نیز رها کرده یا مورد معامله قرار داده و خرجشان کرده است .
این برای رهبران پ.ک.ک رازی نیست که
تازه در مورد آمریکا کشف شده باشد، بلکه چندین دهه است که همه بر آن واقف و آگاه
هستند و همه می دانند که آمریکا خیانت کار
غداری است که هرگز متحد نمی خواهد بلکه مزدور می خواهد و همین مزدوران اوجالان نیز
آمریکا را روزی امپریالیسم بزرگ و منبع شرارت و عهد شکنی و خیانت و جنایت و… می
نامیدند .
اما می بینیم که به گزارش روزنامه ی
ینی شفق مامور امنیتی آمریکا در جنگ سوریه به نام « مکگورک » با اجازه ی ترکیه با
اوجالان در زندان ارتباط برقرار کرده اوجالان به وی وعده داده است: «اگر آمریکا
بخواهد، میتواند ارتشی را برای ما طی ۶ ماه، ایجاد کند…ما آمادهایم تا با شما
نه تنها در سوریه و عراق، بلکه در تغییر شکل تمام خاورمیانه همکاری کنیم» این است ماهیت رهبر اصلی و ملت فروش و خائن پ.ک.ک.
آیا مشکل امروز کوردستان
ملی گرایست؟! یا ملی گرایی خودش مشکل برای کوردها درست کرده است ؟ و یا ملی گرای کوردی
ابزاریست در دست بعضی از سران و رهبران خود خوانده کورد برای تحقق آرمان های دین
سکولاریسم با تمام مذاهب مختلف و متنوع آن چون سوسیالیسم و لیبرالیسم به اسم دفاع از
حقوق کوردهای مسلمان؟ آیا کسی می تواند
قبول کند شیطان مدافع مسلمین گردد؟
تنوع در خلقت انسان (از لحاظ زبانی…رنگ و …)
نشانهای از قدرت الله خالق متعال است و این نشانهها مایه برتری بر هیچ کس نیست…
این نشانهها باید بدون افراط و تفریط حفظ شوند به این معنی که حقوق ملی هر ملت و قومی
باید رعایت شود…
«قوم گرایی» مفهومی
نزدیک به «نژادپرستی» دارد. قوم گراییِ ناپسند، قوم گرایی ای است که به خاطر آن، حق
نادیده گرفته شود و الا ناپسند نخواهد بود.
هنگامی که از پیامبر
اکرم(ص) از قوم گراییِ [مذموم] پرسیدند، فرمود: أن تُعینَ قَومَک عَلَی الظُّلمِ؛ [۱]آن است
که قوم و قبیله ی خود را در راه ستم یاری رسانی.
هر شعاری و عملی
که با اصل اسلام و قرآن فاصله بگیرد و معیار آن نژاد، وطن، و حتی تعصبات مذهبی باشد
از امور جاهلیت است؛ هنگامی که بین دو نفر از مسلمانان یک مهاجر و یک انصار مشاجره
ای در گرفت و هر کدام گروه خود را به کمک طلبید، رسول الله صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ
وَسَلَّم فرمود:« أَبِدَعْوَی الجَاهِلیةِ وأنا بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ »[۲] « آیا
در حالی که من بین شما هستم فریاد جاهلانه سر می دهید؟» پیامبر صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ
وَسَلَّم با مشاهده ی این موضوع بسیار ناراحت شد.
همچنی در جای دیگر
پیامبر خدا(ص) می فرماید: لَیسَ مِنّا مَن دَعا إلی عَصَبِیةٍ، و لَیسَ مِنّا مَن قاتَلَ
(عَلی) عَصَبِیةٍ، و لَیسَ مِنّا مَن ماتَ عَلی عَصَبِیةٍ؛ [۳]از ما نیست
کسی که به قوم گرایی دعوت کند و یا در این راه بجنگد و یا با چنین تفکری از دنیا برود.
هرکسی که با یکی
از «۳ابزار» دشمنی کند، در برابرش می ایستیم
به قلم : ابوابراهیم هورامی
همچون یک مسلمان
ما باید محبتمان برای مسلمان وجود داشته باشد ، از او دفاع کنیم ؛ همچنین باید از
کسانی متنفر باشیم که از الله و رسولش و قانون شریعت الله متنفر هستند؛ این از ریشه های
دینمان است .
شکر خدا این
چیزی است که آن را یادگرفته ایم و در حد
توانمان به آن عمل می کنیم .
اما آیا یک سلفی
نجدی که شغلش شده تکفیر نابجای مسلمین و مشرک خواندن اشتباه مسلمین و اهل بدعت
خواندن نابجای مسلمین و چشم قرمزکردن و رگ گردن کلفت کردن برای مسلمین و… و تنها
خودش را اهل توحید می داند و بقیه را خارج از اهل توحید و…. آیا در جنگ کلامی و
نظامی اش با سایر مسلمین لیاقت دفاع شدن دارد؟ و شایستگی آن را دارد که از او در
این جنگ روانی و مسلحانه اش بر علیه سایر مسلمین دفاع شود؟ آیا شایستگی این را
دارد این شرک تفرقی که به آن دچار شده است و دست و زبانش به آبرو و خون مسلمین
آلوده شده است پوشانده و نادیده گرفته شود؟
اگر می گوئید
بله ، به ما بگوئید چراو با چه دلیل شرعی؟
آیا درست است در
این جنگ تبلیغاتی و مسلحانه ی غیر شرعی طرفداریمان برای کسی باشد که برای مسلمینی
غیر از گروه خودش بجز
بددهنی و نفرت و کینه و جنگ طلبی هیچ محبت و جانبداری ندارد؟
البته تنها برای گروه و شیخهای مورد دلخواه خودش
محبت دارد نه برای سایر سلفی های نجدی که صدها گروه هستند و هر کدام را به انگی متهم
کرده و با آنها جنگ روانی و یا مسلحانه می کند .
اینها خودشان می دانند که عزت و قدرت و پیروزی
تنها در وحدت و پیوستن به ابزاری قدرتمند
است که امتی واحد و جماعتی واحد به وجود می آورد و از این وحدت محافظت می کند و
شکست و فشل و بی ابهتی و ذلیلی هم در تفرق و چند دسته شدن و جنگ داخلی است ؛ با
این وجود می گویند همه باید تابع مذهب سلفیت نجدی من بشوند تا وحدت داشته باشیم .
!! اینها وحدت را اینگونه حالی شده اند و اینگونه تفسیر کرده اند . چون فقط خودشان
را موحد می دانند و بقیه را خیر .
اما خارج از
دایره ی تنگ این افراد مذهب گرای محدود بین چه وسیله و
ضمانتی برای حفظ این اتحاد علما و متخصصین همه ی مسلمین در شورائی وجود دارد تا
نگذارد امت واحد و جماعت واحدی که به وجود آمده است هم حفظ شود و هم دچار تفرق و
ذلیلی و فشل و بی ابهتی نگردد ؟
در قضیه صفی زاده ، قسم جولانی- فتاحی و
جیش العدل را باور کنیم یا دم خروس را
به قلم : ابوخالد کردستانی
فتاحی به عنوان یک سرباز زیر دست
جولانی :
با دوله و القاعده و سایر
گروهها بیعت می بندند بعد به راحتی بیعت شکنی و خیانت می کنند: آنوقت قسم می خورند
که اهل خیانت و بیعت شکنی نیستند
می گویند تابع سلفیت نجدی هستند اما به کسانی که صادقانه و بدون ریا
سلفیت نجدی را عملی می کنند لقب خوارج می دهند: آنوقت قسم می خورند اهل برچسب زنی
نیستند
می گویند ترکیه و درع فرات کافر هستند و عملا تابع پیمانهای سوچی و
آستانه و… بوده و این کفار را در ادلب و اطراف آن به گرمی جای داده و بر علیه
مسلمین می جنگند: آنوقت قسم می خورند ما کفار را رها نکرده ایم و با اهل اسلام نمی
جنگیم
در کنار کفار و مرتدین بر علیه سایر گروههای اسلامی مخالف خود می
جنگند : آنوقت قسم می خورند ما از کفار بر علیه مسلمین حمایت و پشتیبانی نمی کنیم
آمریکا و مرتدین قسد و اوجالان را که هم مرزش هستند در قتل عام اهل
سنت رها کرده و سوراخ به سوراخ دنبال اهل سنت مخالف خود هستند تا بگیرند و زندانی
کنند و ذبح کنند : آنوقت قسم می خورند ما کفار را رها نکرده ایم و با اهل اسلام
نمی جنگیم
کفار و مرتدین معزز و با احترام در میانشان زندگی می کنند و حتی
مناصب اداری هم به آنها داده می شود و مرتدین پ.ک.ک هم در کنار و هم مرز با آنها
زندگی می کنند و دستشان در کشتار اهل سنت باز گذاشته شده و حتی در جنگ روانی با
آنها همکاری می کنند: آنوقت قسم می خورند ما با اهل اسلام نجنگیده ایم و با اهل اوثان
پشتیبانی وهماهنگی نشان نداده ایم
مهاجرین اهل سنت را به راحتی تحویل کفاری چون ترکیه می دهند و
ناجوانمردانه آنها را به قتل می رسانند و آنها را در تنگناه قرار می دهند که تابع
دستورات اربابان آنها شوند : آنوقت قسم می خورند ما فرقی بین سوری و غیر سوی نمی
گذاریم .
حالا فتاحی همین داستان جولانی را در مورد جبهه مجازی سنت تکرار کرده
:
می گوید
دموکراسی و سکولاریسم دین است و هر کسی به آن دعوت دهد یا از دعوتگران آن حمایت
کند کافر و مرتد است، اما علاوه بر آنکه
در کنار اردوغان دموکراسی خواه و سکولار می جنگد، در کنار حزب دمکرات کردستان
ایران و سهاب و جیش العدل و سایر دموکراسی خواهان از ترور صفی زاده اعلام نارضایتی
می کند و حمایت خودش را به این شکل از این جبهه ی دموکراسی خواه اعلام می کند:
آنوقت قسم می خورند ما از دموکراسی خواهان حمایت نمی کنیم
حالا به
نظر شما ما قسم امثال جولانی و فتاحی و جیش العدل و …. را باور کنیم که می گویند
برای قانون شریعت الله بر اساس فقه اهل سنت و به دفاع از اهل سنت فعالیت می کنند یا
واقعیتی که وجود دارد؛ و اینها با شعارهای شبه اسلامی و به نام اهل سنت، برای دین
سکولاریسم و دموکراسی پلید آن دعوت می دهند؟
آیا سکوت در برابر دم های خروس های غدر،
خیانت، دین فروشی، عوام فریبی، خدمت به کفار و مرتدین و … از زیر عباهای عمل و
رفتار امثال جولانی و فتاحی و جیش العدل و جبهه سنت بیرون نزده است؟
چرا باید پررویی ها و قسمهای وقیحانه امثال فتاحی و … را باور کنیم ؟
ما عادت کرده ایم چون اینها از میان
خودمان برخاسته اند و آنها را در برابر قانون شریعت الله می بینیم و آشکارا از
آنها رنجش داریم اما عده ای از ما که هنوز کفر به طاغوت و ولاء و براء را یاد
نگرفته اند، خروس رنجش و دشمنی با اینها را زیر عبای خود می پوشانند غافل از اینکه
چهره ی غضبناک، نگاه های پریشان و اخلاق تندخو و بی تفاوتشان و … مانند دم خروس همه
چیز را بیان میکند…
لطفا بیائید با خود صادق باشیم و یکبار
برای همیشه به این گروههای خادم سکولاریسم و دموکراسی بگوئیم : نه.
همه جا دم از کفر به طاغوت و مبارزه با
دین سکولاریسم و دموکراسی می زنیم و دم طاغوت ناسیونالیسم و ملی گرائی را پنهان می
کنیم، اما زمانی که از یک کافر دموکراسی خواه دفاع می کنیم ناگهان دم خروس بیرون می
زند.
اگر کسانی هستند که در این موارد
عقیدتی و منهجی به خاطر ناسیونالیسم و ملی گرائی حاضرند قسم این دزدان عقیده و
دنیا و آخرت را باور کنند ، و چشم را به روی دم خروس می بندند، و بعد از شنیدن قسم
این دزدادن عقیده، سر را به زیر می گیرند و خود را به بی خیالی می زنند؛ حتما باید
بدانند که الله تعالی و مومنین این غدر آنها را می بینند و تاریخ مسلمین از آنها
به نیکی یاد نخواهد کرد .
ما هر
گز نمی توانیم قبول کنیم که اگر امثال جولانی و فتاحی و… واقعاً به قانون شریعت
الله و تشکیل حکومتی اسلامی و این دست مفاهیم اعتقادی داشته باشند، و از سکولاریسم
و دموکراسی دموکراسی و حقوق بشر و ..اعلام برائت می کنند ، مراودات خود را با حکومت
سکولار و مرتد ترکیه و پاکستان و جبهه ی مجازی سنتی که مستقیما در کنار حمایتهای
آمریکا و کفار زندگی می کنند را چگونه میتوانند
توجیه کنند؟ آیا مراوده امثال فتاحی و …
با جبهه صفی زاده و جیش العدل و… نشان دهنده
این نیست که اینها هیچ ارزش و اعتباری برای قانون شریعت الله و تشکیل حکومتی اسلامی قائل نیستند؟
حالا که روابط گرم و صمیمی فتاحی و جیش
العدل و جبهه صفی زاده و… را میبینیم، آن وقت نمیتوانیم دم خروس را ببینم و قسم
آنها را باور کنم. نمیتوانیم هر قدر که
فتاحی و جیش العدل و جبهه صفی زاده و… بگویند
که دغدغه ی قانون شریعت الله و تشکیل حکومت اسلامی و دفاع از اهل سنت بر اساس فقه
یکی از مذاهب اهل سنت را در ایران داریم باور کنیم که راست می گویند. آنها کاملاً
دروغ میگویند. اگر دفاع از اهل سنت بر اساس فقه اهل سنت برای اینها کوچکترین اهمیتی داشت به هیچوجه نمیتوانستند در پناه کفار سکولار جهانی و طاغوتهای سکولار منطقه
ای و مرتدین محلی قرار گرفته و جبهه ی مشترکی با آنها داشته باشند.
کردهای سکولار عبرتی برای مذاکره کننده
های با آمریکا و قدرتهای سکولار جهانی
به قلم: ابوسلیمان هورامی
کردهای سکولار و مرتد بیشتر از ۷۰ سال
است که در پناه کفار سکولار جهانی و با پرچم دین سکولاریسم و دموکراسی در برابر
قانون شریعت الله و ملت مسلمان خود ایستاده اند . این دسته از کوردها چه زمانی که
توسط قاضی محمد مرتد[۱] برای حکومت
سکولار روسیه ی سوسیالیستی اداره و مدیریت می شدند و چه زمانی که توسط امثال
بارزانی و اوجالان و مهتدی و قاسملو و… در راستای تامین اهداف و منافع آمریکا و
رژیم صهیونیستی و انگلیس و آلمان و فرانسه و…. اداره و مدیریت می شوند همیشه با
یک فرمول ثابت از طرف اربابان خود مواجه شده اند : گرفتن وعده ودادن نقد .
چه روسیه ی سوسیالیستی در زمان قاضی
محمد مرتد و چه آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی و آلمان و فرانسه و…با قدرت
سیاسی که دارند ابتدا برای خود اهداف اصلی را کاملا مشخص می کنند و بدون اعلام آن
به طرفهای مذاکره کننده و قربانی ها، در طول مذاکره و عمل با انواع چانه زنی ها و
دبه در آوردنها همه ی اهداف خود را پیگیری نموده و هرگز از این اهداف خود یک قدم
هم عقب نمی کشند .
با آنکه در عرف سیاسی حقیقت مذاکره «بده
بستان» و داد و ستد است اما این قدرتها با پشتوانه ی قدرت نظامی، سیاسی، تبلیغاتی
و مالی خود هر گونه مقاومتی در برابر اهداف خود را ناکام می گذارند . در این صورت می توان گفت تنها کسانی چون آل سعود
و کویت و بحرین و امارات و… از مذاکره و هم مسیر شدن با آمریکا سود می برند که
جهت گیریها و حرکات شان در مسیر اهداف آمریکا باشد و سودی هم که از این طریق نصیب
آمریکا می شود تداوم داشته باشد.
در این صورت زمانی می توان با آمریکا و
امثال آمریکا گفتگو کرد که به اقدار و قدرت مورد نظر رسید و گرنه تنها مزدوری و
ابزار شدن و در نهایت خرج شدن و نا امیدی و شکست برای معامله کننده های با آمریکا
باقی می ماند . به عنوان مثال روسیه ی سکولار سوسیالیست در مساله ی وعده ی حمایت
از قاضی محمد مرتد در برابر حکومت مرکزی ایران و وعده ی اعطای جمهوری به سبک جمهوری
های خودش به او، این شخص را به اقدامات عملی و گرفتن امتیازاتی نقد وا داشت، زمانی
هم که لازم بود قاضی محمد را طبق معامله ای خرج کرد . در اینجا روسیه تنها وعده
داد اما در برابر نقدا منافع و امتیازات زیادی گرفت . در این معامله چه چیزی برای
این کوردهای سکولار و مسلمین فریب خورده ی تحت کنترل آنها باقی ماند؟ تنها فقر و
رواج انواع مفاسد اخلاقی و رفتاری . چون: الشیطان یعدکم الفقر و یامرکم بالفحشاء (بقره/۲۶۸)
شیطان به شما وعده فقر و تنگدستی می دهدو شما را به بد کاری امر می کند.
همین بازی را آمریکا و رژیم صهیونیستی در
سال ۹۳ بر سر بارزانی در آوردند . ابتدا کردهای سکولار را تحریک کردند که با ادعای
استقلال طلبی و جدا شدن از عراق رفراندومی برگذار کنند و باز وعده دادند که از
آنها حمایت کنند اما زمانی که حکومت مرکزی عراق بیشتر از ۵۰ درصد خاک تحت سلطه ی
آنها را گرفت ما هیچ واکنشی از آمریکا و رژیم صهیونیستی و… که خود را حامیان این
مزدوران می دانستند، ندیدیم .
همین الان آمریکا باز از کوردهای
سکولار اوجالان در خاک سوریه در همین راستا سوء استفاده می کند و از همان فرمول
رایجش پیروی می کند . سبک آمریکائیان و متحدینش در برابر کسانی که حکم ابزار را
دارند و باید روزی خرج شوند همین بوده است : با الفاظ ظاهرا اطمینان بخش فقط وعده
دهند و از طرف مقابل امتیازات نقد بگیرند
و وعده قبول نکنند. نکته ی مهم این است که آمریکا و تمام طاغوتهای مثل آمریکا
اکثرا پس از مذاکرات نیز به آسانی زیر وعده هائی که داده اند می زنند و به آنها
عمل نمی کنند .
وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الأَمْرُ
إِنَّ اللّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ
لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلاَ
تَلُومُونِي وَلُومُواْ أَنفُسَكُم …. (ابرهیم/۲۲) و شیطان(سر دسته و رهبر کفار) هنگامي كه كار به
پايان رسيد ميگويد : خداوند ( بر زبان پيغمبران ) به شما وعده راستيني داد و من به
شما وعده دادم و با شما خلاف وعده كردم ( و دروغ گفتم ) و من بر شما تسلّطي نداشتم
( و كاري نكردم ) جز اين كه شما را دعوت ( به گناه و گمراهي ) نمودم و شما هم ( گول
وسوسه مرا خورديد و ) دعوتم را پذيرفتيد . پس مرا سرزنش مكنيد و بلكه خويشتن را سرزنش
بكنيد .
[۱] بنیانگذار اولین حزب ارتدادی در
میان کردها تحت عنوان حزب دمکرات کردستان
در برابر رایج
شدن مُد بیزاری جستن و غُرزدن دارودسته ی منافقین(سکولار زده ها) و جاهلین چه باید
کرد ؟
به قلم :
ابوعبدالله موکریانی
با رشد تبلیغات
رسانه ای کفار سکولار جهانی و منافقین(سکولارزده ها)ی داخلی، جنگی روانی و سرد بی
سابقه ای بر تمام جریانات شریعت گرا و تفاسیر و مذاهب اسلامی که موفق شده اند در
برابر این کفار و منافقین بایستند، در حال جریان است .
در این گیرودار بسیاری
از مسلمین نیز به آلودگی های جنگ روانی این دشمنان آشکار و پنهان داخلی گرفتار شده
اند که ناخواسته در مسیر دشمنان خود بر علیه مسلمین قدم بر می دارند .
در این مرحله
دشمنان موفق شده اند، چرا؟ چون کمترین ثمره ی اینهمه جنگ روانی آنها این است که
این مسلمین فریب خورده بر علیه آنها در کنار سایر مسلمین قرار نگرفته اند؛ بلکه هر
فرقه ی اسلامی بر علیه فرقه و گروه و مذهب و تفسیر دیگر دلچرکین و حتی متنفر و گاه
در حال جنگ روانی و حتی گرم و مسلحانه است . این یعنی پیروزی دشمن در بخش جنگ روانی
بر علیه مسلمین در بر هم زدن دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان و ایجاد
تفرق میان مسلمین .
کمترین درجه از
آلودگی های ناشی از جنگ روانی در میان مسلمین مُد بیزاری جستن از مسلمین مخالف به
خاطر مسائل بسیار ریز و جزئی فقهی و غُرزدنهای بی پایانی است که به صورت شگفت
انگیزی عده ی کثیری از مسلمین را ناخواسته در توهمات و در مسیر اهداف دشمنانشان
قرار داده است.
در اینجا دو
گروه از هم جدا می شوند :
کفار آشکار خارجی و مزدوران محلی آنها و تمام مسلمینی که فریب تبلیغات
اینها را خورده اند، و به بهانه های نفسانی دچار شرک تفرق و جنایت جنگ داخلی شده
اند، و در برابر سایر مسلمین در حال جنگ روانی یا مسلحانه هستند.
مسلمینی که دارای فرق و مذاهب و تفاسیر مختلفی هستند اما با پرهیز از
هر گونه تفرق و جنگ داخلی بر دشمنان سکولار و اشغالگر خارجی و نوکران محلی آنها
تمرکز نموده اند . یعنی از دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی و صحیح دشمنان
برخوردارند و ضمن حفظ وحدت اسلامی بر دشمن اصلی تمرکز نموده اند.
پس بر پشتیبانان اسلام و مسلمین لازم است که ولاء خود را با این جریان جهادی و مبارک دومی که از همهی جریان ها پاکتر و به صفت طائفه منصوره اولیتر است، اعلام کنند؛ ما اگرچه خود را به نام خاصی نامگذاری نکردیم و مردم بر ما نامهای مختلفی اطلاق کردهاند حتی مثلا ارهابی و تروریست نامی شده است که هرکس که به راه سکولاریسم و دموکراسی کفر ورزد و راه قانون شریعت الله و جهاد را به عنوان منهج، بخاطر نصرت دین و اقامه ی آن انتخاب کند را تمییز میدهد؛ لذا ما از این مسمی بیزار نیستیم و برای ما ناراحت کننده و جای نگرانی هم نیست؛ بلکه با استناد به فرمان الله تعالی که می فرماید : «وأعدوا لهم ما استطعتم من قوة ومن رباط الخيل ترهبون به عدو الله وعدوكم» طرفداری خود را این فرمان الله برای ترساندن دشمنان الله و خودمان اعلام کرده و با کسانی که کینهی این جریان را در دل دارند، دشمنی می کنیم .
پس در طرفداری
از حامیان وحدت میان مسلمین و جهاد تردید نکن و از طرفداری ممیعی ها از مدافعان سکولاریستها
و دموکراسی خواهان و طواغیت نگران نباش این سنت خداوند در پاکسازی و جدایی صفوف
است.
مالک بن دینار
به مغيرة بن حبيب گفت : ای مغیره هر دوست و رفیق و برادرت را نگاه کن اگر از او
برای تو در دینت خیری به تو افاده نمیکند، دوستی اش را ترک کن در حقیقت او دشمن
تو است.
و گفت : ای
مغیره مردم به اشکال و انواع مختلف هستند؛ کبوتر با کبوتر باز با باز و صعوه با
صعوه و هرچیز با همجنس خود است.
ما به اهل سنت
آشکارا اعلام می کنیم که در این شبکه های ماهواره ای چون کلمه و وصال و نور و… و
در این گروههای مسلحی چون جیش العدل و الفرقان و… که با شعارهای به ظاهر اسلامی برای
دموکراسی سکولاریستها و متحد شدن با مرتدین و خدمت به اهداف کفار سکولار جهانی خدمت
می کنند هیچ خیری نه برای ایمانت وجود درد و نه برای دنیا و قیامتت . پس اینها را
ترک کن در حقیقت او دشمن توست .
در جنگ روانی و
اقتصادی آمریکا بر علیه سپاه پاسداران جریانات مختلف اهل سنت در کجا می ایستند؟
به قلم : مسعود
سنه ای
همه می دانیم که
در سوریه غیر از جماعت دوله تمام گروههای مسلحی که به نام اهل سنت شناخته می شدند
و در واقع اکثریت قاطع آنها دارای مذهب سلفیت نجدی بودند هر یک به یکی از کشورها و
قدرتهای خارجی ربط داشتند . این چند گروه باقی مانده نیز باز کسی در وابسته بودن آنها
به ناتو(از کانال حکومت سکولار و مرتد ترکیه یا قطر ) و آمریکا (به صورت مستقیم یا
به صورت غیر مستقیم از کانال آل سعود و امارت و … ) شکی ندارد .
پس صرفنظر از
دوله که حسابش در عراق و سوریه و افغانستان و یمن و… جداست و ناخواسته در مسیر
اشتباه قرار گرفته، می توان گفت که در
سوریه دو نیروی بزرگ در برابر هم قرار گرفته اند : یکی آمریکا و ناتوو رژیم
صهیونیستی و دیگری حکومت شیعه مذهب ایران و حکومت بشار اسد که در این میان به خاطر
رقابتهای بین المللی میان روسیه – چین با آمریکا و ناتو پای روسیه هم به این جنگ کشیده شده است
همچنانکه قبلا و در زمان شیخ اسامه رحمه الله و جهاد بر علیه کومنیستهای روسیه ی
سوسیالیستی پای آمریکا و ناتو و آل سعود و تمام مخالفین شوروی به این جنگ کشیده
شده بود .
رسول الله صلی
الله علیه وسلم از این اختلاف میان کفار نهایت استفاده را کرد و دیدیم که ابتدا با
کفاریهودی مدینه پیمان مدینه را بست و بعد جهت تجزیه ی کفار مشرک (به زبان
امروزین= سکولار) با مشرکین (به زبان امروزین = سکولاریستها) بنی ضمره و خزاعه پیمان
بست وحتی با کفار نصرانی نجران هم پیمان عدم تجاوز بست و… و تا آنجائی که توانست با کفار علیه دشمن اصلی
یعنی کفار مشرک قریش متحد شد .
پس متحد شدن با
کفار بر علیه کفار یک دیپلماسی واضح رسول الله صلی الله علیه وسلم بوده که در تمام
این پیمانها رسول الله صلی الله علیه وسلم به عنوان حاکم یک حکومت اسلامی مستقل و
قدرتمند با این کفار بر علیه دشمن اصلی متحد شده و هرگز نمی بینیم که در این
پیمانها حکومت اسلامی مدینه وابسته یا زیر دست یا فرمانپذیر کفار و غیر مستقل بوده
باشد، مثل گروههای مسلحی چون دارودسته ی
جولانی و احرار و… یا حکومتهای دست نشانده ای چون آل سعود و امارات و قطر
و بحرین و کویت و افغانستان وترکیه و… که همگی دست نشانده و غیر مستقل و
فرمانبردار دستورات آمریکا و ناتو هستند .
پس نمی توان گفت اینها متحد شده اند چون مستقل نیستند ،بلکه می توان گفت اینها زیر
دست و فرمانبردار و درواقع کارمند این قدرتها هستند و هیچ کسی نمی تواند شخص حقوق
بگیر را متحد کارفرما و سرکارگر بداند .
اگر
می بینیم که در فررودین ۱۳۹۴ آل سعود، امارات، اردن، قطر، کویت، بحرین، مصر ،
سودان و مراکش به صورت رسمی و اسرائیل[۱] و
آمریکا و ناتو نیز به صورت غیر رسمی در این جنگ وحشیانه شرکت کرده اند درواقع
فرماندهان اصلی همین آمریکا و ناتوو رژیم صهیونیستی هستند و بقیه مجری فرمانهای
اینها .
حالا در جنگ
آشکار جناح حکومت مستقل شیعه مذهب ایران
با آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی در سوریه قدرتهائی چون روسیه و چین و… نیز جهت
ضربه زدن به رقبای بین المللی خود و حفظ منافعی که درسایر نقاط جهان دارند با
حکومت شیعه مذهب ایران هم مسیر شده اند، پس جنگ اصلی در سوریه جنگ بین حکومت شیعه
مذهب ایران است با آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی .
در این جنگ یا
مثل آمریکا و ناتو علاوه بر حملات هوائی با پشتیبانی مزدوران خود به صورت زمینی و
مستقیم وارد جنگ شده اند و یا اینکه مثل رژیم صهیونیستی بدون داشتن گروههای مزدور
رسمی و زمینی جنگ هوائی و موشکی خود را علنی کرده اند. چنانچه دیدیم
که رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل در سخنانی اعلام کرد: اسرائیل از سال ۲۰۱۷ به بعد به
هزاران هدف ایرانی در سوریه حمله کردهاست.
پس واضح است که
جنگی روانی و گرم از جانب آمریکاو ناتو و رژیم صهیونیستی بر حکومت شیعه مذهب ایران
و کل مجاهدین شریعت گرای اهل سنت در سراسر سرزمینهای مسلمان نشین تحمیل شده است . در
این صورت اینها دشمنان مشترک ما هستند به نحوی که امام شهید باذن الله سید قطب
رحمه الله آمریکا را دشمن اصلی و شیطان بزرگ می نامید و شیخ اسامه بن لادن تقبله
الله نیز باز آمریکا را دشمن اصلی می دانست . چون آمریکا پرچمدار کفار مشرک
(سکولار) جهان و قریش زمان است و نمایندگی تمام کفار دیگر را در جنگ با قانون
شریعت الله و مجاهدین شریعت گرای تمام فرق و تفاسیر و مذاهب اسلامی بر عهده گرفته
است .
اگر کسی چون
امام شهید سید قطب با امثال آیت الله کاشانی مکاتبه می کند حتی او را امام خطاب می
کند و یا با امثال نواب صفوی تئوریسین حکومت اسلامی و رهبر فدائیان اسلام در ایران
ارتباط برقرار می کند و خواهان تشکیل جبهه ی مشترکی بر علیه این دشمن اصلی می شود،
یا کسی چون شیخ اسامه بن لادن تقبله الله با تمرکز جنگ بر علیه آمریکا به عنوان
دشمن اصلی هرگز بر علیه حکومت شیعه مذهب ایران فتوا صادر نمی کند بلکه در زمان
حمله ی آمریکا به امارت اسلامی افغانستان خانواده ی خود را به ایران می فرستد و… این یعنی
برخورداری از دشمن شناسی شرعی و درک ساده ی این آیه : لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ
النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِینَ آمَنُواْ الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُواْ (مائده/۸۲)خواهی دید که دشمنترین مردم برای مؤمنان ، یهودیان
و مشرکانند. بله ،دشمن اصلی و درجه یک ما
یهودیان و مشرکین (سکولاریستها) هستند که رژیم صهیونیستی و آمریکا پرچمدار آنها
شده اند .
حالا ما با
پیروی از این آیه در کجا ایستاده ایم که
می فرماید : یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ
لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ
اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِمَا
تَعْمَلُونَ (مائده/۸) ای مؤمنان ! بر ادای واجبات خدا مواظبت داشته باشید و از روی
دادگری گواهی دهید ، و دشمنانگی قومی شما را بر آن ندارد که ( با ایشان ) دادگری نکنید
. دادگری کنید که دادگری ( به ویژه با دشمنان ) به پرهیزگاری نزدیکتر ( و کوتاهترین
راه به تقوا و بهترین وسیله برای دوری از خشم خدا ) است . از خدا بترسید که خدا آگاه
از هر آن چیزی است که انجام میدهید .
دیدیم که ابن
تیمیه رحمه الله در زمان حمله ی مشرکین مغول در کنار حکومت اهل بدعت ایستاد و صلاح
الدین ایوبی هم در زمان خطرات نصرانی ها در کنار حکومت شیعیان هفت امامی مصر
ایستاد و ۱۹ سال وزارت آنها را بر عهده گرفت و سید قطب و شیخ اسامه تقبلهما الله
نیز عملا در کنار شیعیان ۱۲ امامی بر علیه آمریکا ایستادند، حالا سوال اینجاست که
در این جنگ آشکار کفار سکولار جهانی به
رهبری آمریکا و با این دشمن مشترک، اهل سنت واقعا باید در کجا بایستد؟
ما در این اقدام
جدید آمریکا در تروریست خواندن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی واکنشهای مختلفی از
جانب اهل سنت ایران مشاهد کردیم . در داخل ایران کسانی چون دارودسته ی سکولار زده
ی پیرانی به این دلیل با اقدام آمریکا در تروریست خواندن سپاه پاسداران انقلاب
اسلامی ایران مخالفت کردند چون این کار آمریکا مخالف قوانین سکولاریستی خود کفار می
دانستند. چون هیچ حکومتی نمی تواند یک نهاد حکومتی و بخشی از حکومت دیگری را
تروریست و محروم از امتیازات بین المللی و منطقه ای بداند .
در برابر این
گروه سکولار زده ما شاهد افرادی چون عبدالحمید اسماعیل زهی امام جمعه ی اهل سنت
زاهدان و گرگیچ امام جمعه ی آزادشهر و صدها امام جمعه ی دیگر اهل
سنت بودیم که این اقدام را به سبک خودشان محکوم کردند. این ائمه ی جماعات بیشترین
تعداد اهل سنت ایران را پوشش می دهند .
سوال نهائی اینجاست که اگر شما به عنوان یک مجاهد آگاه در جایگاه شیخ
الاسلام ابن تیمیه رحمه الله یا صلاح الدین ایوبی رحمه الله یا امام شهید باذن
الله سید قطب تقبله الله یا شیخ اسامه بن لادن تقبله الله یا شیخ ابوانس شامی
تقبله و امثالهم قرار داشتید در برابر جنگ روانی و اقتصادی و گرم آمریکا بر علیه
حکومت شیعه مذهب ایران کدام یک را محکوم
می کردید؟
ما در ایران
نیازی به تکرار فجایع سوریه و تکرار سناریوهای شیوخ سلفیت خاص نجدیت نداریم
به قلم : کاوه
مریوانی
ما در اینجا جمع
شده ایم که در برابر جنگ روانی طاغوتها و برادران متشدد خودمان خدمتی به اهل سنت
داشته باشیم . درسته ؟ و بنده بر این باورم که علمای معلوم الحال خارج از ایران مثل
ابوقتاده و هانی السباعی و عبدالرزاق مهدی و… نمی توانند برای اهل سنت ایران
تعیین تکلیف کنند که چکار کنند …. . هر
کسی می خواهد باشد .
– ابزاری در
اختیار سیاستهای آمریکا و ناتو سایر طاغوتها شدن
– و منحرف نمودن
جنگ ازدشمن اصلی به دیگران
– ومشغول نمودن
مسلمین به مسلمین
و تفرق و جنگ
داخلی تنها سودش به جیب آمریکا و متحدینش، و تمام ضررش به مسلمین افغانستان و جهان
بر می گردد؛ پس عده ای سعی نکنن با برجسته
کردن یکی از شیوخ سابقه دار خود سناریوی
سوریه در سرزمین ما تکرار شود و همچون گروههای مسلح سوری جهادشان خواسته یا
ناخواسته فی سبیل آمریکا و فی سبیل ناتو (از کانال حکومت سکولار و مرتد ترکیه)
قرار گیرد .
?برای ما در مورد ایران تنها علمای موجود در میان مردم قابل پیروی هستن و در چچن علمای آنجا و در سومالی و یمن و… هم علمای همانجا . چون اینها به وضع مناطق خود آگاهترند و می توانند وحدت عمل را حفظ کنند و از تفرق جلوگیری کنند. تصور کنین اگه یک کورد بیاد به جای سخنان علمای خود حرف ابوقتاده را بگیرد و دیگری حرفهای ابومحمد مقدسی را و دیگری حرفهای طارق عبدالحلیم را و دیگری حرفهای ابوبصیر طرطوسی را و دیگری حرفهای ترکی بنعلی را و … می دانی چه اتفاقی می افتد ؟ اینها همه با هم مخالفند و بدون شک طرفداران و دسته هائی تولید می کنند که همه با هم مخالف هستن و نتیجه می شود آنچه در سوریه به دست آمده . تفرق و جنگ داخی و ذلیلی و شکست .????بنده اگه یک عالم به نمایندگی از اهل سنت منطقه ی خودمان چیزی در مورد وضع موجود و راهکار عمل در ایران بگه و هزاران نفر مثل ابوقتاده چیز دیگه ای بگن من این عالم نزدیک خودم را که به وضعم آگاهتره را می پذیرم و سخنان دیگران را به دیوار می کوبم . این نظر بنده ست در مورد حفظ وحدت و پرهیز از تفرق از کانال یکی از «۳ ابزار» و شما هم می تونین نظر خودتان را داشته باشین .
ما تجربه ی
سوریه و چندین سرزمین دیگه رو داریم که این شیوخ سلفی نجدی هر کدام از دسته ای
حمایت کردند و این دسته ها نیز با ایجاد جنگ داخلی باعث ضعف همدیگه و قدرت گیری
دشمنان شدند . ابوبصیر طرطوسی از گروههای درع فرات حمایت می کرد ، عبدالرزاق مهدی
از احرار الشام، ابومحمد مقدسی از حراس الدین، ابوقتاده از هیئت جولانی، طارق
عبدالحلیم هم از القاعده، هانی السباعی و
…. هم هر کدام گروه خودشان را داشتند و هیچ کدام از اینها همدیگه رو قبول
نداشتند و مریدان و گروههای اونهام با هم
درگیر بودند و هزاران مسلمان را قتل عام کردند
و نتیجه آن شده که می بینیم ….. نقد این شیوخ نزد مریدانشان از نقد اسلام
هم بدتره و چنان عصبانی می شوند انگار به مبادی اسلامی توهین شده و…. مگه ندیدیم
.؟ آیا ما خواستار تکرار چنین تراژدی
وحشتناکی در مناطق خود هستیم ؟ نه . ما نیازی به
تفرق و حزب سازی و فشل و ذلیلی و صدها حزب سلفی مسلک ضد هم نداریم . مخصوصا الان که اهل سنت ما در حال بیداری و
حرکت به سوی وحدت فراگیر در حال حرکت است .
شناختی مختصر بر مسعود توحیدی و مسیری که در آن قرار گرفته است (۲)
به قلم :
ابوعبدالله جاف جوانرو
در هر صورت و با
این مقدمات سوالی که ممکن است ذهن بیشتر ما را به خود مشغول کند این است که عبدالقادر
توحیدی امیر حزب «حرکت اسلامی اهل سنت و جماعت ایران» که هماهنگ با مرتدین
سکولار کومله و دموکرات و القتاطی های گروه رجوی و کمونیستهای حزب چریک فدائی و حزب
راه کارگر و حزب پیکار و … بر علیه حکومت شیعه مذهب ایران اعلان جنگ کرد – او که
در جبهه ی این کفار و مرتدین بر علیه قوانین مذهب شیعه جنگید- پس از چند روز جنگ سرانجام تحت حاکمیت چه
قوانینی و چه کسانی به زندگی خود ادامه و
خاتمه داد ؟ آیا قانون شریعت الله بر اساس فقه یکی از مذاهب اهل سنت بود یا قوانین
کفری مرتدین سکولار؟آیا زندگی برای آنها تحت حاکمیت طالبان بهتر بود یا بارزانی
مزدور اسرائیل و ناتو و آمریکا که جامعه ای فاسد تولید کرده است ؟ آیا شما تا به
حال دیده اید که با یک کلمه یا حتی نصف کلمه هم از طالبان و سایر مجاهدینی که مخالف
آمریکا و ناتو هستند دفاعی کرده باشند ؟
مشخص
است که این پدر و پسر در کجا ایستاده اند ؛ به همین دلیل مناسب است پرسیده شود زمانی
که کفار سکولار جهانی به رهبری آمریکا و انگلیس به عراق حمله کردند و به همراه
متحدینش آنهمه جنایت در حق اهل سنت و نوامیس اهل سنت آفریدند عبدالقادر کجا بود؟ مشخص
است : نزد سکولاریستهای مرتد بارزانی و پیشمرگه های بارزانی، که آمریکا آنها را
جزو نیروهای زمینی خود محسوب نموده و تحت نظارت اسرائیل و با بودجه ی مستقیم
آمریکا و حتی آل سعود برای کشتار اهل سنت آموزش می دیدند.
شناختی مختصر بر مسعود توحیدی و مسیری که در آن قرار گرفته است (۱)
به قلم :
ابوعبدالله جاف جوانرو
بسم الله والصلاة و السلام على رسول الله مبعوث رحمة للعالمين
اما بعد :
عبدالقادر
توحیدی در اوایل انقلاب ۵۷ ایران با اندیشه های اخوانی جزو جریان مکتب قرآن کاک احمد مفتی و یکی زیر
مجموعه های آن محسوب می گردید که هم در جهاد سازندگی و هم در صدا و سیمای جمهوری
اسلامی ایران نقش فعالی داشت. حتی به همراه کاک احمد سفرهائی هم به دفتر رهبری کرده
بود؛ اما نه در شورای افتاء و نه در کلاسهای درسهای شرعی نتواسنته بود در برابر
دیگر اعضای مکتب چون کاک فاروق فرساد و کاک حسن امینی و … اعلان موجودیت کند ،حتی
چون ماموستا ربیعی هم در میان اهل سنت و عامه ی مردم چندان چهره ی شناخته شده و
پذیرفته شده ای نبود .
با این وجود در
جریان دستگیری های طرفدارن مکتب آقای مفتی زاده ایشان هم روانه ی زندان می گردد و
بعد از آزادی از کرمانشاه به نزد قبیله ی
خود در اورامانات بر می گردد .
جهت شناخت بیشتر
اوضاع کلی حاکم بر منطقه لازم به ذکر است گفته شود که قبلا در سال ۱۳۵۹ حکومت سکولار و بعثی صدام حسین
به نمایندگی از طاغوتهای منطقه و آمریکا بر
علیه حکومت انقلابی و شیعه مذهب ایران اعلام جنگ نموده بود . سکولاریستهای مرتد
کومله و دموکرات هم در میان جوانان اهل سنت عضوگیری نموده و به عنوان مزدوران و
عوامل بومی صدام حسین با حکومت شیعه مذهب و تمام جریانات اسلامی اهل سنت اعلام جنگ
کرده بودند .
البته در میان
شیعیان التقاطی هم سازمان رجوی از سال ۱۳۶۰ جنگ بر علیه حکومت شیعه مذهب و انقلابی
ایران را شروع کرده و سرانجام دو
سال بعد از جنگ ایران و عراق در سال ۶۱ رسما نیروهای خود را به عراق منتقل نموده و تحت فرمان مستقیم صدام
حسین سکولار سویالیست بعثی قرار گرفتند .
عبدالقادر
توحیدی هم در چنین وضعیتی در سال 1405قمری برابر
با ۱۳۶۳ شمسی از ایل و قبیله ی خود
و چند نفر از مسلمانان دیگر گروهی مسلح تحت عنوا ن « حركت اسلامى اهل سنت و جماعت ايران » را به وجود آورد که در تاريخ ۲۵/۴/۱۳۶۳ ه ش جنگ مسلحانه ی خود را بر علیه
حکومت مرکزی ایران و نیروهای بومی پاسدار اعلام نمود .