آشکار و علنی کردن روابط امارات با رژیم صهیونیستی زمینه ساز نزدیک‌ شدن به حوزه امنیتی پیرامون ایران

آشکار و علنی کردن روابط امارات با رژیم صهیونیستی زمینه ساز نزدیک‌ شدن به حوزه امنیتی پیرامون ایران 

به قلم : مسعود سنه ای

زمانی رژیم صهیونیستی روابط خود را امارات عبری متحده را از کانال ترامپ علنی می کند و وعده ی حمایت از این کشور مزدور و دست نشانده ی حاشیه ی خلیج فارس و تامین امنیت آن را می دهد که حتی از خودش نمی تواند در برابر حکومت بدیل اضطراری اسلامی ایران و متحدین آن حمایت کند و از ایران و متحدین آن وحشت دارد، حالا چگونه می تواند حامی کشور امارات مرکز شبکه های ماهواره ای کلمه و نور و وصال حق و غیره باشد؟

نکته ی مهمتر حمایت عبد الله بن الشيخ المحفوظ بن بيّه رئيس مجلس الإمارات للإفتاء الشرعي و مفتی عام امارات و نائب قبلی رئیس «الاتحاد العالمي للعلماء المسلمين» تحت نظارت قرضاوی از رسمیت یافتن چنین روابطی با رژیم صهیونیستی است.

این مفتی ۸۵ ساله ی درباری و رئیس شورای صدور فتوای شرعی امارات اعلام نمود «صلح» با اسرائیل از اختیارات ولی‌امر است! وبا صدور بیانیه‌ای ضمن تبریک این رخداد به حاکمان امارات از تلاش‌های حاکمان امارات برای برقراری «صلح»  در منطقه تقدیر کرده است!!

این بلعم باعورا زمانی از واژه ی «صلح» استفاده می کند که هیچ سابقه دشمنی و خصومت و یا تنشی میان امارات و رژیم صهیونیستیوجود نداشته است تا پایان آن را با آشتی و«صلح» اعلام کرد.

امارات عبری متحده که به عنوان یکی از مزدوران و دست نشاندگان آمریکا و ناتو در منطقه عمل کرده است در واقع مجری دستورات اربابان خود بوده است و این تقدیر مفتی درباری امارات در واقع تقدیر از ترامپ و ناتو است .  

 علاوه بر این و بر اساس آنچه در بیانیه ی مشترک آمریکا، رژیم صهیونیستی و امارات مبنی برتلاش‌ها و تمرکز رژیم صهیونیستی بر توسعه روابط با سایر کشورها در جهان عرب آمده است، باید منتظر:

  • –         علنی شدن چهره ی سایر دست نشاندگان برای کم عقل ترین انسانها
  • و نزدیک شدن علنی رژیم صهیونیستی به حوزه ی امنیتی حکومت بدیل اضطراری اسلامی ایران

باشیم، چون اهل فهم و تعقل سالهاست که به مزدوری و روابط پنهان این دول دست نشانده و مفتی های درباری با آمریکا و رژیم صهیونیستی پی برده اند.  

تسلیم شدن ۶ نفر از اعضای حزب سکولار کومله ی آدمکشان کوردستان به نیروهای امنیتی ایران

تسلیم شدن ۶ نفر از اعضای حزب سکولار کومله ی آدمکشان کوردستان به نیروهای امنیتی ایران

متاسفانه به دلیل نبود رسانه ای فراگیر شریعت گرا در میان کوردها و بخصوص به دلیل وجود اندیشه های فاسد به ظاهر اسلامگرا که نوعی ناسیونالیسم بر آنها حاکم شده و به نحوی با اندیشه های فاسدی که دارند زمینه سازان گرایش جوانان اهل سنت به گروههای سکولار و مرتد شده اند، عده ای از جوانان اهل سنت فریب این رسانه را خورده و زمانی که احساسات بر آنها مسلط شده و جای تعقل و درک صحیح را می گیرد این جوانان به این گروههای سکولار و مرتد می پیوندند.

اما برای آنهائی که دارای ضمیری حق طلب و شرافت و غیرت باشند زیاد طول نمی کشد که از نزدیک ماهیت این مرتدین فاسد برایشان آشکار و روشن می گردد به همین دلیل اگر دچار افسردگی و گوشه گیری و نا امیدی نشوند بدون شک از این گروههای مرتد جدا می شوند.

در طی این چند دهه ی گذشته ما شاهد بازگشت و جدا شدن صدها نفر از فریب خوردگان بوده ایم  و امروز هم باخبر شدیم که ۶ نفر از این جوانان از مقر هلگورد کومله آدمکشان کردستان با اسلحه و کارت پیشمرگی خود را تحویل نیروهای اطلاعاتی استان آذربایجان غربی داده اند که اسامی ۵ نفر از عبارتند از ۱٫آراس رحیمی ۲٫بشیر زهره ۳ .هژیر عباسی ۴٫شهریار بابایی ۵ .دیاکو غفاری

البته به دنبال تسلیم شدن این جوانان فریب خورده گروه سکولار کومله ی آدمشکان با انتشار تصاویر این تسلیم شده ها  آنها را تهدید به قتل و ترور کرد.

مرتدین سکولار پ.ک.ک هم چنانچه شخصی از حزب آنها جدا شود او را تهدید به مرگ و ترور می کنند و بسیاری از جوانانی که برایشان معلوم شده که قصد فرار دارند در میان کوهها و دره ها به قتل رسیده اند .

تحلیلی مختصر بر آزادی ۱۶ خواهر مجاهده ی جماعت دوله از زندان اوین

تحلیلی مختصر بر آزادی ۱۶ خواهر مجاهده ی جماعت دوله از زندان اوین

 به قلم: مسعود سنه ای

زمانی که جماعت دوله بسیاری از اعضای خود را به همراه سرزمینهای تحت تصرفش در سوریه و عراق از دست داد بسیاری از خواهران ما که اکثرا همسران یا دختران اعضای دوله بودند بدون سرپناه در میان دشمنان مختلف سرگردان شدند. آنهائی که بومیان عراق و سوریه بودند به نحوی توانستند به طایقه و قبیله ی خود پناهنده شوند و در امان بمانند اما مهاجرین وضعیت دردناکی داشته اند.

در همان ابتدای امر مفتی های سلفی نجدی و تقریبا نیمه دیوانه ای چون طارق عبدالحلیم و ابوبصیر و … فتوای قتل عام این زنان به سبک قتل قوم عاد را صادر کردند و فتوا دادند که این زنها نیز مثل مردانشان خوارج حازمی بوده و باید کشته شوند و…

ما به گواهی ابوعمر چچنی و کسانی چون محیسنی شاهد تجاوزات جنسی به همین مهاجرات از سوی گروههای مزدوری چون جولانی و متحدینش بودیم . در کنار این و پس از آنکه گروه احرار الشام فاش نمود که ۶۰۰ زن مسلمان اهل سنت در زندانهای دارودسته ی جولانی و فتاحی و انصار به سر می برند طرف مقابل هم فاش نمود که ۵۰۰ زن اهل سنت نیز نزد گروه احرار الشام زندانی هستند که تمام مهاجرات در بدترین حالت به سر می برند.

یکی دیگر از زندانهای مخوف خواهران مهاجر ما در عراق قرار داشت که تحت نظارت آمریکا و سایر سازمانهای بین المللی بدترین تجاوزات جسمی و روحی و جنسی به این خواهران شده و تعداد زیادی از آنها نیز پس از تحمل اینهمه شکنجه و … یا اعدام شده اند یا به حبسهای طولانی مدت محکوم شده اند و یا به کشورهای کافر و مرتد خود تحویل داده شده اند.

در کنار این ما شاهد بزرگترین زندان مهاجرات در مناطق تحت نفوذ مرتدین اوجالان هستیم که در جلو چشمان آمریکا و ناتو و  تمام نهادهای بین المللی سکولاریستی و بخصوص گروههای سلفی نجدی چون دارودسته ی جولانی و فتاحی و انصار و احرار و… دنیا شاهد کلیپهائی بود که نشان می داد مرتدین کورد به تعدادی از این مهاجرات تجاوز می کردند  و هم اکنون نیز آنها را در معرض فروش قرار داده اند و برای هر کدام مبلغی تعیین کرده اند که به فروش برسانند. همین چند ماه پیش بود که باز شاهد بودیم که آمریکا  ۱۵۱۲ زن از همسران سربازان دوله را از اردوگاه الهول در استان حسکه به عراق منتقل کرده اند.

در چنین وضعیتی خواهران کورد و مهاجر ما که سرپرست خود را از دست داده بودند با تمام مشقات ناشی از عبور از میان آنهمه درنده و طی نمودن مرزهای سوریه و ترکیه در نهایت خود را تحویل نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران دادند.

این خواهران که اکثراً متعلق به شهرهای سنی نشین کرمانشاه و سنندج و بوکان هستند همچون خانواده ی شیخ اسامه و سایر مهاجرینی که پس از حمله ی آمریکا به افغانستان به ایران پناهنده شده بودند در سوئیتهای جداگانه و مجزائی که از دیگر زندانیان سیاسی تفکیک شده اند نزدیک به سه سال نگهداری شدند.

مقامی رسمی در مورد این خواهران گفته است: «بیشتر این زنان متهم به عضویت در داعش (دوله) بوده اند! و آن‌ها پس از کشته شدن یا منفک شدن همسرانشان در عراق و سوریه ، خود را به ایران تسلیم کردند و توسط نهادهای امنیتی بازداشت و سپس در دادگاه محکوم شدند.»

هم اکنون ما شاهد خبری خوشحال کننده و مسرت بخشی هستیم که این خواهران ما به دنبال شیوع کرونا در ایران و موافقت رهبر جمهوری اسلامی ایران با عفو شمار زیادی از زندانیان، ۶ ماه قبل از اتمام محکومیتشان در کمال احترام و عزت نزد خانواده های خود برگشته اند .

سرگذشت خواهران اسیر ما در عراق و سوریه و غیره زنگ خطر و تلنگری برای بیداری ما هستند که به ما نشان دادند تمام سلفیون نجدی  و تشیع انگلیسی و مرتدین سکولار محلی که تحت نظارت آمریکا و ناتو قرار گرفته اند این ظرفیت را دارند که تبدیل به درنده ترین موجودات در برابر مسلمین شوند.

جرم ماموستا کریکار و انتقال او به ایتالیا

جرم ماموستا کریکار و انتقال او به ایتالیا

به قلم: کیوان مریوانی

  • اگر می بینید که رسول الله صلی الله علیه وسلم در پارلمان مشرکین (دارالندوه) شرکت نمی کند
  • اگر در سیره می خوانید که رسول الله صلی الله علیه وسلم حتی رهبریت و حاکمیت مشرکین را نیز نمی پذیرد
  • اگر مهاجرین را به مناطق تحت حاکمیت نصرانی ها می فرستد نه مناطق تحت حاکمیت مشرکین
  • اگر الله تعالی به صراحت امر می کند که به مشرکین بگوید: لکم دینکم و لی دین

این یعنی اینکه قاعده ی برخورد با مشرکین (سکولاریستها) در طول تاریخ بر برائت بوده است. زمانی که الله متعال از زبان اسوه ی توحید ابراهیم علیه السلام بیان می کند که: «إِنّا بُرَءآؤاْ مّنْكُمْ وَمِمّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ»(ممتحنه/۴)، ما از شما و از چیزهایی که به غیر از خداوند می پرستید بری و بیزاریم؛ الله متعال برائت از مشرکین یعنی سکولاریستها را بر برائت از باورهایشان مقدّم کرده، و برائت از مشرکین و سکولاریستها را مهمتر از برائت از باورهایشان دانسته است.

 به همین دلیل:

  1. نه طعام و ذبیحه ی مشرکین (سکولاریستها) خورده می شود
  2. نه با زنان مشرکین (سکولاریستها)  ازدواج می شود (وَلَاتَنْکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ حَتَّى یُؤْمِنَّ)
  3. نه از آنها جزیه قبول می شود و مشرکین (سکولاریستها)  بین مرگ و پذیرش اسلام قرار می گیرند (فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ….)

بر این اساس است که رسول الله صلی الله عليه و سلم نیز به صورت واضح و روشن از اقامت مسلمین در بین مشرکین هنگامی ‌که توان هجرت داشته باشند منع  کرده و می‌فرمايد: «أنا بريءٌ مِن كُلِّ مُسلِمٍ يُقيمُ بَينَ أظهُرِ المُشرِكينَ»«من ازهر مسلمانی كه بين مشركين اقامت می‌گزيند، بری و بيزارم».

ما شاهد مهاجرت هزاران نفر به صورت قاچاقی از چین و اروپا و آمریکا و سراسر دنیا به عراق و سوریه و افغانستان و … بوده ایم، حالا ماموستا کریکار گرامی ما در میان مشرکین (سکولاریستها) اقامت گزیده است و آنهمه سناریو سازی برایش شده است . به نظر شما اگر شخصی خودش را در اختیار گرگ قرار دهد و مشکلاتی برایش پیش آبد مقصر گرگ است یا خود شخص؟

در آخرین دادگاه کفار سکولار (مشرک) نروژی می خوانیم که :

قاضی دادگاه نروژ می پرسد: تو می خواستی در کردستان قوانین و شریعت اسلام را پیاده کنی؟

کریکار: بله به یقین ما قانون اسلام را پیاده کردیم ، آیا انتظار دارید قانون نروژ را اجرا می کردیم؟

قاضی: بله مگر چه مشکلی دارد؟

کریکار: آیا می خواستید در کردستان مرد را به ازدواج مرد در بیاوریم؟

در اینجا باید بدانیم جرم ماموستا کریکار ماندن در میان مشرکین (سکولاریستها) و هر کسی چون ایشان که حاضر نیست مفاهیم چهار گانه ی دین (۱- قدرت حکومتی ۲- قانون وبرنامه ۳- اطاعت کردن ۴- جزا و پاداش ) را به سکولاریستها بدهد اما در میان سکولاریستها سکونت دارد باید منتظر چنین سناریوسازی هائی باشد.

تصرف آخرین پایگاه جماعت دوله توسط امارت اسلامی پیامی به افراد دارای منهج سلفیت خاص نجد

تصرف آخرین پایگاه جماعت دوله توسط امارت اسلامی پیامی به افراد دارای منهج سلفیت خاص نجد

به قلم: ابومحمود کندزی

یک تفکر و منهج عقیدتی را زمانی می توان به خوبی شناخت که در زمین واقع تطبیق داده شود و خاص و عام بتوانند ثمره و  شکل عینی این تفکر و منهج را با چشمان خود ببینند؛ تفکر سلفیت خاص نجد ابتدا توسط شیخ محمد بن عبدالوهاب و سپس توسط فیصل الدویش و به دنبال ان توسط العتیبی  و اخیرا توسط جماعت دوله به صورت کامل و صادقانه به مرحله ی اجراء درآمد.

متاسفانه این منهج فکری با برداشت اشتباهی که از اصطلاح مشرک و مشرکین و اهل بدعت و… دارد و با برداشتن عذرهای معتبر شرعی برای مسلمین و همچنین عدم شناخت صحیح دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان صدمات زیادی را به دیپلماسی مسلمین در برخورد با سایر مسلمین و دشمنان اصلی زده است.

این منهج مریدان خود را به شیوه ای بار می اورد که نه شناختی از خودشان دارند و نه از دشمنانشان ، به همین دلیل همیشه دچار شکست و سرخوردگی و اکثرا ضربه زدن به جهاد و اهداف و آرزوهای میلونها مسلمان گشته اند.

این منهج فکر ممتاسفانه با مشغول کردن مسلمین به مسلمین و تحمیل جنگ روانی و در صورت امکان تحمیل جنگ نظامی بر سایر مسلمین عملاً با ایجاد شرک تفرق و جنگ داخلی، به نفع دشمنان اسلام و مسلمین قدم برداشته اند.

این جماعت به دلایل کاملا غیر شرعی جنگ را بر امارت اسلامی و سایر گروهها و مذاهب اسلامی در افغانستان تحمیل کرد که سبب ریخته شدن خون هزاران مسلمان و تسلیم شدن هزاران عضو خود به حکومت دست نشانده ی آمریکا در افغانستان گردید.

امارت اسلامی و بسیاری از جماعتها و گروههای اسلامی در مواردی واقعا مجبور به واکنش در برابر این منهج شده اند . به عنوان مثال جماعت دوله زمانی که با امارت اسلامی اعلان جنگ کرد و دهها مجاهد را تنها به جرم طالب بودن ترور کرد و در بازارها، مساجد و تجمعات مردمی را بی رحمانه مورد حملات قرار داد، زنان و کودکان را به گروگان گرفت و حتی بزرگان قومی و محاسن سفیدان را توسط ماین ها انفجار داد و… در واقع امارت اسلامی مجبور به واکنش شد.

قطعات سریع امارت اسلامی پس از زابل، جوزجان و ننگرهار، اینک افراد متباقی جماعت دولت اسلامی را در کنر نیز شکست فاحش دادند. بعضی افراد این گروه پس از شکست در ننگرهار، به کوه های بلند کنر پناه برده بودند و با همکاری تمویل کنندگان شان برای انسجام مجدد خود پلان داشتند. اما امارت اسلامی پیش دستی نموده، آخرین صدای جماعت سلفی نجدی دوله را هم خفه کرد.

همه ی ما باید بدانیم که جماعت دوله تنها کسانی هستند که منهج سلفیت خاص نجدیت را بدون تقیه و صادقانه پیاده کرده اند و کسانی که دارای این منهج فکری هستند اما مثل جماعت بغدادی عمل نمی کنند در واقع یا تقیه می کنند و اهل ریا هستند یا می گویند فعلا قدرتش را نداریم و حالا وقتش نیست و…

پس همه باید بدانند که مشکل جماعت بغدادی در منهج فکری سلفیت خاص نجدیت بود نه هیچ چیز دیگری، و مسلمین باید کاملا مواظب این منهج فکری در میان خود باشند و بدانند شکل تکامل یافته ی این منهج یعنی : جماعت بغدادی

ویروس کرونا سببی جهت عدم تحویل ماموستا کریکار به حکومت ایتالیا شد

ویروس کرونا سببی جهت عدم تحویل ماموستا کریکار به حکومت ایتالیا شد

ارائه دهنده: جعفر بوکانی

ماموستا کریکار که زندگی در میان مشرکین (سکولاریستها) به سر می برد با انواع سناریوها و زندانها و مشقات مواجه شده است. هم اکنون نیز که با سناریوی جدیدی از سوی سکولاریستها مواجه است قرار است که از سوی حکومت  مشرک(سکولار) نروژ تحویل حکومت سکولار(مشرک) ایتالیا گردد اما شیوع ویروس “کرونا” در ایتالیا تحویل ماموستا کریکار را متوقف کرد.

به نوشته روزنامه شراق الاوسط ، “دولت نروژ به طور قطعی موافقت کرده است که”ماموستا کریکار “را به اتهام تشکیل شبکه‌ای به نام “روتی شاخ” به ایتالیا تحویل دهد.

این روزنامه در ادمه توضیح داد که مشکلات بهداشتی فعلی ایتالیا ناشی از شیوع ویروس “کرونا” ممکن است زمان تحویل “ماموستا کریکار” را به تأخیر انداخته یا کلا پروسه تحویل ایشان منتفی شود.

نگاه کنید: در اروپائی که ادعای آزادی بیان و … دارد شخصی تنها به جرم سخن گفتن و تشکیل جریانی مجازی و تبلیغی زندانی می گردد. آیا شایسته نیست زمانی که هم جنس بازها و آتئیستها و شیطان پرستها و… از آزادی کامل بیان و عمل برخوردارند، از خودمان بپرسیم که آزادی و دموکراسی مورد نظر مشرکین (سکولاریستها) کدام است؟

این نهایت آن آزادی و دموکراسی و … است که امثال سهاب و جبهه ی سنت و شبکه های مزدور کلمه و غیره برای اهل سنت ایران آرزویش را دارند.

آیا پند می گیریم؟!!

از قتل قاسم سلیمانی تا قتل قاسم الریمی رهبر القاعده ی ایمن الظواهری

از قتل قاسم سلیمانی تا قتل قاسم الریمی رهبر القاعده ی ایمن الظواهری

به قلم : کیوان مریوانی

حکومت سکولار آمریکا که در زمان ما جانشینی برای حاکمیت مشرکین قریش شده و تمام احزاب و مشرکین دنیا را بر علیه مسلمین با خود متحد و هم مسیر کرده است چهره ی جدید خود را با ترورهای هدفمند مخالفین خود رونمائی کرده است.

از میان شیعیان بزرگترین تروری که توسط آمریکا صورت گرفت قتل قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس در نزدیکی فرودگاه بغداد بود که با واکنش حکومت بدیل اضطراری اسلامی ایران مواجه شد.

به دنبال آن ما شاهد ترور قاسم الریمی زعیم و رهبر القاعده ی ایمن الظواهری در یمن بودیم که بر اثر حمله ی هواپیماهای آمریکائی صورت گرفت که منزلی را در مديرية “وادعي عبيدة” در شرق شهر “مأرب” مورد هدف قرار داد و این شخص به قتل رسید .

اینها به اضافه ی اینکه ما در همین نزدیکی ها ما شاهد ترور دهها فرمانده ی نظامی خارجی و مهاجر هم مسیر با جولانی در شمال سوریه بودیم که در سکوت جهانی به قتل رسیدند و علاوه بر آن ابوبکر بغدادی و سخنگوی آن نیز از جمله ترورهای هدفمند آمریکا به شمار می روند، به تمام انسانهای اهل عقل که قلب سالمی دارند می فهماند که آمریکا دشمن تمام کسانی است که بوئی از اسلامی برده باشند که با خط قرمزهای او مخالفت کند.

آیا لجبازترین مسلمان نیز هنوز این واقعیت آشکار را فهمیده است که آمریکا برایش شیعه و شافعی و سلفی و اخوانی و …فرقی ندارد؟

آیا مسلمین با تمام فرق و مذاهبی که دارند بر علیه این دشمن آشکار خود متحد می شوند؟

سخنان انتخاباتی مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی امام جمعه مسجد مکی زاهدان چه مسیری را نشان می دهد؟

سخنان انتخاباتی مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی امام جمعه مسجد مکی زاهدان چه مسیری را نشان می دهد؟

به قلم:  بازماندگان (مدرسه ی علوم دینی شیخ ضیائی بندرعباس)

اخیراً دیدیم که مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی نکاتی را در مورد صلاحیت کاندیداهای انتخاباتی یازدهمین دورۀ مجلس شورای اسلامی صحبتهائی کرده بود که واکنشهای مختلفی را در میان طیفهای مختلف اهل سنت ایران در بر داشت.

مولوی اسماعیل زهی در این زمینه می گوید: ” شورای محترم نگهبان شرط «التزام عملی به اسلام» را برای تایید صلاحیت افراد قرار داده است؛ مگر این شورا می‌خواهد برای مساجد امام جماعت و یا برای مدارس دینی استاد و مدرّس تعیین کند که چنین شرطی را گذاشته است؟! “

ما به مولوی می گوئیم: مگر امام مسجد و مدرس مدرسه ی دینی مهمتر است یا کسی که در سرنوشت مسلمین و اداره ی مملکت نقش بازی می کند؟ آیا کسی که شما می خواهید نماینده ی مسلمین شود و التزام عملی به اسلام نداشته باشد شرعاً شایستگی سرپرست شدن برای مسلمین را دارد؟ اگر اینها مسلمان هستند باید التزام عملی به اسلام داشته باشند و اگر مسلمان هم نیستند طبق فرموده ی الله جل جلاله که می فرماید: «و لَنْ یَجْعَلِ اللّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى المُوْمِنینَ سَبیلاً» حق سرپرستی و نمایندگی مسلمین را ندارند. آیا در تاریخ اسلام دیده ای که مرتدی مثل مسیلمه یا سجاع یا کافری چون ابوجهل و ابولهب نماینده ی مسلمین گردند؟

مولوی شما بفرمائید: کدام نماینده ی رسول الله صلی الله علیه وسلم التزام عملی به اسلام نداشت؟

به دنبال این، مولوی: زمانی که می خواهی به مخاطبت بقبولانی که مردم ما انگیزه ی اسلامی چهل سال گذشته را ندارند[۱] و از یکدست کردن نمایندگان مجلس توسط ملتزمین عملی به اسلام نگرانی[۲] و مسئولین را به شنیدن ندای مردم دعوت می کنی[۳] و حاکمیت را به بکارگیری زور و سلاح در برابر مردم متهم می کنی[۴] و آنها را به پذیرش تنوع دعوت می کنی[۵] ، منظور شما از تنوع چیست؟ این دسته ی جدید با عقاید و تفکرات جدید چه کسانی هستند؟ علاوه بر این این مردمی که سینه برایشان چاک می کنی کدام ملت هستند که ملتزمین عملی به اسلام را نمی خواهند؟

مولوی : شما گفته اید که :”مجلس مرکز قانون‌گذاری کشور است.”  حالا به نظر شما کسی که به قانون شریعت الله ملتزم نباشد چه قانونی را به تصویب می رساند؟

مولوی: ما پاسخ به تمام این سوالات را در همین سخنان خودت که در همایش تجلیل از فعالان ستاد انتخاباتی روحانی سال ۹۶ به نمایندگی از اهل سنت ایران گفتید را می توانیم پیدا کنیم که عرض کرده بودید :” خواسته ی اهل سنت این است که ایران مطرح بشه، وطن مطرح بشه، مذهب مطرح نشه، دین بین ما و بین الله تعالی است”

مولوی:

  1. اولاً چگونه به خودت اجازه داده ای که به نمایندگی از اهل سنت سخن بگوئی؟ شما به عنوان امام جمعه مسجد مکی زاهدان و رئیس مدرسه ی مکی چگونه به خودت اجازه می دهی به نمایندگی از تمام اهل سنت ایران چنین عقاید ضد اسلامی را بر زبان برانی؟ مگر اهل سنت جنوب یا شمال یا کردستان و … شما را به عنوان رهبر انتخاب کرده اند؟
  2. ثانیاً این سخنان که می گوئید دین بین ما و الله است و باید وطن مطرح شود و التزام عملی به اسلام نباید معیار شود و… اینها همگی شعارهای سکولاریستها و دشمنان قانون شریعت الله چون احزاب سکولار و شبکه های ماهواره ای کلمه و نور و … و شبکه های مجازی چون سهاب و جبهه ی سنت و غیره است که از زبان شما جاری می شود.

اینجاست که علمای اهل سنت همچون شیخ محمد علی امینی در خطبه امروز مسجد جامع بستک خواهان عمل قوی شورای نگهبان در رد صلاحیت برخی نمایندگان می شود که تنها در مساله ی مالی التزام عملی به اسلام نداشته و دارای مشکلات مالی هستند نه در سایر موارد عقیدتی و منهجی . ایشان می گوید: شورای نگهبان باید با اقتدار برخورد و رد صلاحیت کند تا زمینه حضور چنین افرادی برای مسوولیت فراهم نشود.

این واکنش علمای اهل سنت در مورد کسانی بود که تنها مشکلات مالی داشتند حالا به نظر شما موضع اهل سنت در مورد کسانی که مشکلات عقیدتی داشته و به جدائی امور دینی از امور سیاسی معتقد هستند و التزامی عملی به اسلام ندارند چگونه باید باشد؟

پس مولوی عبدالحمید : ما اهل سنت از شما انتظار داریم مدافع قانون شریعت الله و تطبیق بیشتر و بهتر قانون شریعت الله باشید نه مدافع ناسیونالیستهای ملی گرا یا سکولاریستهائی که دین را نه برای اداره ی جامعه و حاکمیت بلکه دین را تنها مساله ای بین الله و بندگان و امری شخصی می دانند.

مولوی اسماعیل زهی: اهل سنت دارند اعمال و رفتار امامان جمعه و خطیبان خود را می بینند، و علاوه بر این فرق بین علماء با خطباء مساجد را نیز قرنهاست که می دانند، پس لطفاً…..


[۱] عبدالحمید ملازهی : همۀ ما به‌خوبی می‌دانیم که امروز آن انگیزه‌های سابق و چهل سال گذشته در مردم وجود ندارد.

[۲] عبدالحمید ملازهی : یکدست کردن مجلس شورای اسلامی سبب رشد کشور نمی‌شود.

[۳] عبدالحمید ملازهی: باید ندای مردم را بشنویم

[۴] عبدالحمید ملازهی : حفظ و بقای یک حکومت به‌وسیلۀ زور و سلاح ممکن نیست،

[۵] عبدالحمید ملازهی : اگر در انتخابات تنوع نباشد مردم انگیزۀ لازم را برای شرکت در انتخابات ندارند

سلفیون نجدی بار دیگر مساجد اهل سنت را به خون کشیدند

 سلفیون نجدی بار دیگر مساجد اهل سنت را به خون کشیدند

به قلم: ابوبکر الخراسانی

سلفیون نجدی اهل تصوف و شیعیان را جزو کفار مشرک می دانند و  در رسانه های خود نیز مساجد آنها را ضرار و حتی بتخانه معرفی می کنند. در این صورت حکم سلفیت نجدی در مورد این دسته از مسلمین این است که اینها مشرک هستند و قطعاً باید مشمول حکم کفار مشرکی چون ابوجهل و ابولهب و امثالهم شوند.

البته این سلفیون نجدی به شاخه های مختلفی تقسیم شده اند  که در دو دسته ی عمده مشخص می شوند :

  1. دسته ای که تنها به بیان این منهج می پردازند و متناسب با وضع موجود جامعه ای که در آن زندگی می کنند عمل می کنند و معمولاً متناسب با خواست طاغوتها رنگ عوض می کنند .
  2. دسته ای دیگر که بدون ریا و صادقانه این منهج را در زندگی دنیوی ما تطبیق می دهند.

تفاوت این دو دسته در منهج و عقیده و تعاریف فقهی نیست بلکه تنها در این است که دسته ی دوم صادق هستند و دسته ی اول ریاکار و ترسو و نان به نرخ روز خوری هستند که تابع وضع موجود شده اند.

یکی از این گروههائی که صادقانه سلفیت نجدی را به مرحله ی اجراء درآورده جماعت دوله است که تا به حال به جرم مشرک بودن اقدام به منفجر کردن صدها مسجد و مکان عبادی مسلمین به بهانه ی صوفی یا شیعه یا طالبان بودن و…  کرده اند .  

 در تازه ترین اقدام این دسته از سلفیون نجدی و در نماز عشاء دیشب جمعه ۲۰ دی ماه  در ایالت کوئته پاکستان داخل یک مسجد درحالیکه مسلمانان مصروف ادای نماز بودند یکی از اعضای جماعت دوله با واسکت انفجاری اش خودش را منفجرساخت که بر اثر آن بیشتر از ۱۵ کشته و ۲۱ ازملت مظلوم ومسلمان را شهید وزخمی ساخت.  به دنبال این واقعه دوله مسئولیت را بر عهده گرفته و اعلام نمود که دراین حمله هدف کشتن اعضای طالبان بوده است در حالی که قاری محمد یوسف احمدی، سخنگوی طالبان اعلام نمود که اعضای آنها در این مسجد نبوده اند.

این حمله به مسجد اهل سنت زمانی اتفاق می افتد که سه‌شنبه گذشته خودروی نیروهای سپاه مرزی پاکستان در شهر کویته هدف انفجار بمب قرار گرفت که بر اثر آن دو نفر کشته و ۱۴ تن دیگر زخمی شدند که حزب‌الاحرار زیر مجموعه تحریک طالبان پاکستان مسؤولیت انفجار را برعهده گرفت.

حالا به فرض محال حتی اگر این مسلمین را جزو کفار مشرک به حساب می آورند چرا مساجد الله  جل جلاله را ویران می کنند؟!!

مگر رسول الله صلی الله علیه وسلم کعبه را که در اختیار کفارمشرک بود ویران کرد؟ یا در حالی که صدها بت در آن قرار داشت اقدام به ادای عبادات اسلامی چون نماز و حج نمود؟!!  حتی زمانی که کعبه پر از بت بود مسلمین به سمت آن نماز می خواندند.

حالا سلفیون نجدی بر چه اساسی مسلمین را مشرک می دانند؟ بعد از آنکه چنین اشتباهی کرده اند چرا مساجد الله را مورد بی حرمتی و تخریب قرار می دهند؟

الله جل جلاله بین ما و این سلفیون نجدی حکم کند و  اهل سنت را از شر این تفکر مخرب نجات دهد که اگر وارد دل شود دل را فاسد می کند و اگر وارد جامعه شود جامعه را فاسد می کند.

سقوط آخرین پایگاههای دوله در افغانستان سقوط یک منهج یا….؟

سقوط آخرین پایگاههای دوله در افغانستان سقوط یک منهج یا….؟

به قلم: ابوبکر الخرسانی

با سقوط آخرین پایگاه دوله در افغانستان و آنهمه کشت و کشتار احزاب مختلف سلفی نجدی در سوریه و عراق و یمن و لیبی و غیره با هم و با سایر تفاسیر اسلامی، و در نهایت سقوط پایگاه اجتماعی و حتی از دست رفتن سرزمینهای تحت تصرف آنها، چنین به نظر می رسد که این سقوطها در واقع سقوط تفکر سلفیت خاص نجدیت است نه صدها حزب و گروه متعلق به نجد.

اگر می بینیم که در چند روز گذشته نزدیک به ۸۵۰ نفر از طرفداران دوله به جای آنکه خود را تسلیم مسلمین امارت اسلامی نمایند باز خود را همچون جوزجان خود را تسلیم نیروهای مزدور آمریکائی و مرتد حکومت افغانستان می نمایند و ناموس مسلمین را تسلیم این کفار کرده اند، این اتفاق در سوریه هم رخ داده است و هم اکنون هزاران زن و دختر و پیر و جوان اهل سنت در زندانهای مزدوران آمریکا به سر می برند.

 در حالی که گروههای هم فکر خودشان چون گروه جولانی و فتاحی و انصارالاسلام و احرار الشام و دهها گروه دیگر ادلب و چندین شهر بزرگ اطراف ادلب را نیز در اختیار داشتند، اما دیدیم که نیروهای دوله به جای تسلیم شدن به نیروهای سلفی نجدی حاکم در ادلب خود را به نیروهای مرتد و مزدور آمریکا تسلیم نمودند.

در اینجا واضح است که یک اندیشه و تفکر از نظر منهجی سقوط کرده نه یک گروه . منهج سلفیت خاص نجدیت واضح سقوط خود را به نمایش گذاشته است نه دوله یا گروه جولانی و انصار و فتاحی و …

البته این سقوط فکری را آشکارا در میان رهبران فکری آنها نیز دیده ایم . مگر نمی دانیم که طارق عبدالحلیم و هانی السباعی و ابوقتاده فلسطینی و عبدالرزاق مهدی و ابومحمد مقدسی و ابوبصیر طرطوسی و صدها شیخ و رهبر فکری سلفیت خاص نجدیت چه جنگهائی در براربر هم داشته و با چه ادبیات زشتی با هم برخورد می کنند؟

 این برخورد این سلفی های نجدی با هم است که هیچ رحم و ادب اسلامی در آن دیده نمی شود، به نظر شما برخورد آنها با مسلمین غیر نجدی باید چگونه باشد؟

در این صورت باید بدانیم که سلفیت نجدیت تنها زمین و پایگاه اجتماعی خود را از دست نداده است بلکه در واقع از لحاظ منهجی و فکری نیزسقوط کرده است و همین سقوط منهجی باعث سقوط سرزمینهای تحت تصرف آن نیز گردید.